آداب و رسوم مردم چابهار

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 5572 0

آداب و رسوم مردم چابهار ( سیستان و بلوچستان)

یکی از استان های جنوبی ایران استان سیستان و بلوچستان میباشد.چابهار یکی از بنادر زیبا است که در این استان واقع شده است. چابهار دارای جاذبه های فراوانی میباشد. و آداب و رسوم و مراسمات ویژه از عروسی و اعیاد گرفته تا مراسمات سوگواری، آژانس طلوع سفریاد اصفهان برای آشنایی بیشتر شما همراهان گرامی یکسری از این آداب و رسوم و مراسمات ویژه را گردآوری نموده است با مشاوره سفر اصفهان در این مقاله همراه باشید.

“جشن ها و اعیاد ملی و مذهبی”

در استان سیستان و بلوچستان برخی از اعیاد و جشن های ملی و مذهبی بسیار با شکوه و برخی دیگر به شکل معمولی برگزار می شود. از اعیاد ملی، عیدنوروز در منطقه می توان نام برد ، ولی اعیاد مذهبی نظیر عیدفطر و قربان بسیار باشکوه و با مراسم خاصی برگزار می شود.

“عید نوروز”

مردم در ایام نوروز لباس نو می پوشند و به دیدار یکدیگر می روند. مردم سیستان روز عید به کوه خواجه می روند و در بزرگداشت جشن نوروز شادی می کنند.خصومت ها را در روزهای عید نادیده می گیرند و صلح و آشتی می کنند.

 

“عید سعید فطر”

یکی از اعیاد بزرگ استان عید فطر است. در این روز مردم لباس نو می پوشند و پس از ۳۰ روز روزه داربودن در محل هایی به نام “عیدگاه” جمع می شوند و نماز عیدفطر برپا می دارند و فطریه می دهند و پس از آن به خانه مراجعت می کنند و سپس به خانه خویشان و اقوام خود می روند و عید را تبریک می گویند.روز عیدسعیدفطر یکی از روزهای مهم در نواحی مختلف استان سیستان و بلوچستان به ویژه ناحیه بلوچستان به شمار می رود.

“عید قربان”

یکی دیگر از اعیاد بزرگ مردم استان عید قربان است. در این عید مردم لباس نو می پوشند و در محل “عیدگاه” جمع می شوند. در این روز معمولاٌ چند خانوار با هم شتری را قربانی می کنند و گوشت آن را به فقرا و مستمندان احسان می کنند. پس از خاتمه مراسم قربانی دید و بازدید شروع می شود و به خانه دوستان و اقوام و آشنایان می روند و حلالیت می طلبند. مراسم دید و بازدید این عید تا سه روز ادامه می یابد.

“مراسم عروسی”

ازدواج و جشن و سرورهای مربوط به عروسی مهمترین مراسم شادی آور مردم سیستان و بلوچستان است. ازدواج تحکیم کننده روابط خویشاوندی و گسترش دهنده تیره و طایفه است و معمولاٌ در داخل تیره ها و طوایف و مبتنی بر روابط خویشاندی صورت می گیرد. خواستگاری متضمن آشنایی قبلی والدین می باشد برای خواستگاری رئیس خانواده پسر به خانه پدر دختر می رود و پس از صرف چای و انجام صحبت های متفرقه موضوع را با والدین دختر در میان می گذارد و چند روز به انتظار پاسخ می مانند. از طرفی مادر دختر موضوع را با دختر در میان میگذارد.

اولین مرحله عروسی بعد از مراسم خواستگاری مراسم شیرینی خوران است. در این مراسم لباسهای عروسی تحویل می شود، مهمانان با شیرینی، نقل، چای و خرما پذیرایی می شوند و از آن پس، دختر برای پسر نامزد می شود.

در دوران نامزدی در عید فطر، قربان و عیدنوروز، اگر داماد در موطن خود باشد پدر عروس او را دعوت می کند و داماد پس از مهمانی مبلغی به عنوان عیدی به همراه گوسفندی به خانواده عروس پیش کش می نماید دوران نامزدی گاهی دو سال طول می کشد.

برپایی مراسم ازدواج در میان بلوچ های ایرانی کما بیش همچون رسم سال های دور این قوم است و دستکم ۸ مرحله از مراحل عروسی همچنان در میان بلوچ ها به اجرا درمی آید. گرچه اینک به واسطه تغییر وضعیت اقتصادی مراسم ۷ شبانه روزی عروسی بلوچی به برنامه ای ۳ شبانه روزی محدود شده اما هنوز پایبندی به سنت ها در آن ملموس و مشهود است. آنچه در ادامه آمده حاصل گفتگوهایی با مردم محلی است که در مناطق مختلفی از بلوچستان که به سرزمین «مکُران» معروف است ساکنند، نظیر شهرهایی چون ایرانشهر، بمپور، سرباز، نیکشهر، چابهار و … .

در عروسی چابهار سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد.

 

*زمان عروسی

بلوچ ها معمولا در بهار ازدواج می کنند؛ بهارگاه. این زمان البته تا زمان رسیدن خرما به عنوان محصول مهم و استراتژیک آنها متغییر است و به همین دلیل عروسی های بلوچی تا شهریورماه نیز ادامه دارد.

* مراحل عروسی

مراسم ازدواج درچابهار نیز تابع رسم و رسوم ایرانی است و تفاوت هایی جزیی در اجرا دارد. این تفاوت ها شاید در نحوه خواندن آن رسم نمود پیدا کند وگرنه همین وقایع برای عروسی در سایر اقوام نیز اتفاق می افتد. بنابراین بر اساس رسم بلوچ ها می توان در عروسی های کنونی نیز ۸ مرحله را که در ادامه آمده است دید.

«گِندونِن»( به کسر گاف و نون) ، «هِبَرجنی» که به نوعی همان بله برون است. «بربند مال» که مراسمی برای تعیین مال عروس و مهریه است. «جُل بندی» که در آن عروس برای رفتن به مراسم عروسی بسط می نشیند و نباید کسی او را در این مدت ببیند. «حِنا دوزوکی» که حنابندان غیررسمی پیش از شب حنابندان است. «حِنا راستکی» که مراسم حنابندان اصلی است. «سرآپی» یا «سرآب» و «مشاطه» که به آماده کردن عروس و داماد مربوط است. و سرانجام «شب یکجایی» که در آن داماد و عروس یکخانه می شوند و زندگی مشترک از این نقطه آغاز می شود.

* «گِندونِن»؛ «گِند» در بلوچی به معنای دید و«نِن» نیز به معنای نشستن است. بنابراین، این عنوان بر مراسمی گذارده شده است که در آن بزرگان خانواده پسر نزد خانواده دختر می روند و در مجلسی که گرد هم آمده اند موضوع علاقه مندی خانواده پسر به دختر آن خانواده را اعلام و خواستگاری را اعلام می کنند. به طور معمول و به شکل کاملا سنتی همچنان پسرهای بلوچ بر اساس توصیه خانواده ازدواج می کنند. مادر و در کل خانواده پسر دختری را مد نظر قرار می دهد و سپس برای آغاز مراحل عروسی این موضوع در مراسم  گِندونِن مطرح می شود.

گاه خانواده پسر برای طرح این موضوع باید به سراغ کدخدای محل سکونت خانواده دختر بروند و گاه باید ریش سفید یا بزرگ محل یا فامیل این مهم را به انجام برساند. به هنگام برپایی مراسم  گِندونِن نیز با توجه به وسع خانواده بزرگانی به مجلس حضور می یابند که نشان از بزرگی خانواده پسر داشته باشد. گاه ممکن است برای نشان دادن شان خانواده تعداد نفرات به ۱۰۰ و بیش از آن نیز برسد. در این مرحله مراسم «حلقه کنان» کخ نوعی نشان گذاری بر عروس است نیز به اجرا گذارده می شود و خانواده داماد حلقه ای انگشتری به همراه ساعت و طلا به عروس هدیه می دهند.

*«هِبَرجنی»؛ به همان مراسم «بله برون» گفته می شود و اساس عروسی و زندگی مشترک در این مرحله بنا گذاشته می شود. به عبارت دیگر پس از خواستگاری در این مراسم پاسخ مثبت خانواده دختر اعلام و سایر برنامه ریزی ها از اینجا آغاز می شود.

*«بربند مال»؛ در مراسم بربندمال اقوام درجه یک طرفین حضور دارند. اگر خانواده های برای شخص خاصی احترام خاصی قائل باشند او را نیز دعوت می کنند تا در مراسم بربندمال به موضوع تعیین مهریه بپردازند. البته گاه ممکن است همه مراحل «گند و نن»، «هبرجنی» و « بربندمال» در یک مراسم به اجرا درآید. معمولا مهریه عروس را پول نقد تعیین می کنند. اما در مناطقی چون سرباز گاه دیده می شود که نخل خرما نیز به عنوان مهر عروس تعیین شده است. در خاش نیز که به عنوان سرحدات در بلوچستان شناخته می شود به سبب رونق دامداری شتر و گاو نیز به عنوان تعیین مهریه مورد نظر قرار دارند.

 

رسم در میان بلوچ ها این است که طلا را به عنوان مال عروس به داماد هدیه می کند. این رسم با هدیه ۲۰ مثقال تا ۲ کیلو طلا به اجرا درمی آید. گاه خانواده عروس برگزاری مراسم عروسی را به تحویل طلاها منوط می کند. گاه نیز بخشی از طلا هدیه داده می شود و مابقط در نکاح نامه قید می شود. بر خلاف مهریه که در میان بلوچ ها نه کسی داده و نه کسی گرفته و حتی به هنگام طلاق نیز زنان معمولا مهریه خود را می بخشند این طلاها را حتما رد و بدل می کنند.

همانطور که پیشتر نیز اشاره شد زمان عروسی را نیز در این مرحله تعیین می کنند. زمان عروسی بلوچی معمولا بعد از اسفندماه است. «بهارگاه» اصطلاحی است که بلوچ ها به کار می برند. البته عروسی هایی هم هست که در چله تابستان یا زمستان انجام شده اما عموما به فصل بهار تا زمان برداشت خرما برای انجام عروسی توجه دارند.

*«جُل بندی»؛ جل در میان بلوچ ها پارچه ای دست دوخت است. معمولا بافته می شود و با سوزن دوزی بلوچی و آینه کاری تزیین می شود. از این پارچه صنایع دستی که جل خوانده می شود به عنوان پرده استفاده می شود. مراسم عروسی بلوچی با جل بندی رنگ و رویی به خود می گیرد و جدی تر می شود. معمولا روز اول عروسی با جل بندی آغاز می شود. قبلا ۷ شبانه روز عروسی برقرار بوده است اما اینک به سبب مخارج سنگین معمولا در ۳ شبانه روز جمع بندی می شود.

بنابراین معمولا روز اول با جل بندی آغاز می شود. جل بندی با حضور خانواده درجه یک عروس و داماد در خانه عروس انجام می گیرد. معمولا گوسفندی نیز در این مرحبه قربانی می شده است. بعد اتاقی را برای استقرار عروس در نظر می گیرند و همان پارچه آذین شده که جل خوانده می شود را به دو سوی دیوار وصل می کنند و فضایی حائل را در یک اتاق به وجود می آورند که عروس باید تا زمان مراسم یکجایی پشت این جل دور از نظرها منتظر بماند. بلوچ ها معتقدند این رسم برای دور نگاه داشتن عروس از جادو و نظر بوده است. در فاصله جل بندی تا پایان مراسم عروسی، عروس را کسی به جز نزدیکان خاص و محرمان نمی بیند. در زمان رفع حاجت نیز او باید به همراه دو تن از نزدیکان و اقوام همراهی شود و باید نقابی بر چهره داشته باشد.

*«حِنا دوزوکی» یا حنا دوزوکا؛ مراسم حنا دوزوکی مراسمی فرعی در عروسی های بلوچی محسوب می شود. همانطور که از عنوانش هم به ذهن متبادر می شود گویا این مراسم به شکل دزدکی برگزار می شود! در این مراسم خانواده های طرفین هرکدام روی سر داماد و عروس حنا می گذارند و این کار را با قرار دادن حنا روی پول انجام می دهند. گاهی در این مراسم هزینه عروسی از سوی اقوام و فامیل پشتیبانی مالی می شود. البته این پشتیبانی مالی در دفتری ثبت می شود تا داماد در آینده در سایر عروسی های افرادی که به او کمک کرده اند حاضر شده و او نیز در این امر خیر شریک شود.

فردای مراسم حنادوزوکی مراسم دعوت از اقوام و بستگان آغاز می شود. به طور معمول عده ای از زنان و مردان فامیل داوطلب می شوندو به سراغ دیگر بستگان در روستاها و آبادی ها و همین طور شهرهای دیگر می روند. آنها در خانه بستگان را می زنند و چنددقیقه ای را در باب عروسی توضیح داده و سپس آن خانواده را دعوت می کنند. اگر به خانه ای مراجعه شد و کسی حضور نداشت، دعوت کننده دو چوب را به شکلی خاص جلوی در خانه مورد نظر قرار می دهد که در مراجعه صاحب خانه او متوجه شود کسی به قصد دعوت برای عروسی مراجعه کرده بوده است.

 

*«حِنا راستکی»؛ به مراسم اصلی حنابندان اتلاق می شود. معمولا با ساز و آهنگ خاص همراه است و از اینجای کار به بعد نبض کارها برای رسیدن به مراسم عروسی تندتر می زند. دعوتی ها در این مرحله دیگر باید نهایی شده باشد. همه وسایل عروسی در این مرحله آماده است. حنابندان عروس و داماد شروع می شود. ولی هرکدام جداگانه در محل متفاوت. هر کدام از عروس و داماد توسط بستگان حنا گذاشته می شوند. معمولا دستها حنا بسته می شود. شب حنابندان را تا صبح بیدار می مانند و ولیمه عروسی را در همین شب تدارک می بینند و آشپزی برای میهمانان عروسی از این شب آغاز می شود.

*«سرآپی» و«مشاطه»؛ در عروسی بلوچی عروس را نزد داماد نمی برند و به اصطلاح «عروس کِشان » ندارند و در عوض این داماد است نزد عروس می رود. بنابراین ماشین عروس هم در زمان کنونی نداریم بلکه ماشین داماد داریم! معمولا با توجه به اهمیت آب در زندگی بلوچ ها و نقشی که در حیات برای آن قائلند و اهمیتی که در زندگی آنان دارد داماد را به نزدیکترین قنات یا رودخانه جاری می بردند و در آنجا خانواده داماد او را در آب استحمام می کردند.

در حال حاضر نیز ابتدا داماد به سلمانی یا آرایشگاه می رود و سپس به رودخانه و قنات می روند. برای مثال در ایرانشهر معمولا دامادها را به رودخانه دامن در شمال این شهر می برند. در همین زمان نیز عروس را برای مراسم عروسی آماده می کنند. این قسمت را مشاطه می گویند که تغییر شکل یافته کلمه «مطاشه» به معنای آرایشگر و سلمانی در زبان عربی است. مشاطه بعد از آماده کردن عروس و آرایش او وقتی مراسم عروسی در حال آغاز است چیزی به عنوان هدیه می گیرد و نقاب از چهره عروس برمی دارد و به این ترتیب مراسم جل بندی و احتزار او نیز پایان می یابد.

*«شب یکجایی»؛ مراسم عروسی که آغاز می شود اگر خطبه خوانده نشده باشد این قسمت نیز به اجرا درمی آید که در قسمت بعدی شرح خطبه خواندن نیز آمده است. ولی معمولا خطبه عقد قبلا خوانده شده است. بعد از مراسم عروس و داماد در خانه پدرزن یکجا می شوند و به اصطلاح خود آنها شب یکجایی رقم می خورد که آغاز زندگی مشترک و زناشویی است. عروس و داماد بدین ترتیب در خانه پدرزن زندگی خود را آغاز می کنند و معمولا تا ۴ روز در خانه پدرزن مستقر هستند.

بعد از مراسم شب یکجایی و در واقع روز بعد از عروسی مراسم «مبارکیان صبا» برگزار می شود که اقوام برای تبریک گفتن به عروس و داماد نزد آنان می روند. عروس و داماد نیز بعد از روز چهارم بعد از عروسی به خانه پدر داماد می روند و در آنجا میهمانی دیگری داده می شود. اگر قرار باشد که عروس و داماد در خانه پدر داماد زندگی را ادامه دهند با این مراسم این اتفاق روی خواهد داد و در غیر این صورت تا مدتی که گاه تا یکسال و بیشتر ادامه پیدا می کند عروس و داماد در خانه عروس مستفر خواهند بود. این موضوع کاملا به توافق طرفین و توانمندی داماد بستگی دارد.

 

سفره عقد و جهیزیه

در عروسی بلوچی سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد. بلوچ ها مراسم عقد را معمولا در مسجد برگزار کرده اند و در حال حاضر نیز این مراسم همچنان ممکن است در مسجد و بدون هیچ تشریفاتی به جاآورده شود. اما اینک علاوه بر مسجد در خانه نیز مراسم عقد به اجرا گذاشته می شود. به هنگام خواندن خطبه عروس به طور مستقیم به داماد «بله» نمی گوید. وقتی عاقد برای خواندن خطبه به خانه داماد می رود یک نفر را به خانه عروس می فرستد تا عروس شخصی را به عنوان وکیل تعیین کند.

این وکیل به طور معمول از خانواده پدری عروس تعیین می شود. عروس معمولا عموی بزرگ یا پدر خود را به عنوان وکیل معرفی می کند. سپس با تعیین وکیل عاقد از داماد و از وکیل عروس درباره مهریه و نکاح می پرسد و بعد خطبه را می خواند. در عروسی بلوچی هیچ خبری از جهیزیه نیست. بنابراین هیچ خانواده ای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیستند. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. از لحاف و وسایل خواب که معمولا رسم است تا دیگر اقلام لازم و ضروری برای زندگی. در عوض اتفاقی دیگری روی می دهد.

داماد بعد از مراسم عروسی و شب یکجایی، در خانه پدرزن اقامت می کند. این اقامت گاه تا یکسال ادامه پیدا می کند و جنبه بدی در اذهان ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده  و در خانه خود زندگی را آغاز می کند. به طور معمول زندگی به صورت فرادا آغاز نمی شود و عروس و داماد بلوچ، با خانواده عروس یا داماد زندگی را آغاز می کنند تا کمبودها و نواقص زندگی اشان کمرنگ تر جلوه کند و به مرور حل و فصل شود و بعد که داماد استطاعت گرفتن جایی برای اقامت را یافت آن وقت مستقل می شوند.

“سوگ ها و عزاهای عمومی و خصوصی”

مردم سیستان و بلوچستان پیرو دین مبین اسلام هستند، در سیستان شیعه و سنی در کنار هم با وحدت مثال زدنی کنار هم زندگی می کنند.برگزاری سوگ ها و عزاهای عمومی در بین اهل تسنن و تشیع همچون سایر نقاط کشور صورت می گیرد، ولی به عزاداری های خصوصی اهمیت خاص می دهند.این اهمیت نشانه همبستگی عمیقی است که در میان مردم سیستان و بلوچستان وجود دارد.موقعی که کسی مریض می شود همه بستگان و همسایگان برای دیدن بیمار می روند.

اگر بیمار بهبود نیافت و فوت کرد، مجلس (پرسه) به مجلس عزا و سوگواری مبدل می شود. حاضرین به گریه و زاری می پردازند، مراسم تدفین برپا می شود.پس از غسل، متوفی را در کفن می پیچند و مردم بر میت نماز می خوانند. سپس متوفی را در تابوت قرار می دهند و به گورستان حمل می نمایند. موقعی که تابوت به گورستان نزدیک شد، مردمی که در گورستان جمع شده اند به اقوام متوفی به استقبال جنازه می روند. جنازه را در گور قرار می دهند.

پس از آن که روی مرده را پوشاندند و قبر را با خاک پر کردند، آنگاه مقداری خرما به حاضران احسان می کنند که خوردن آن ثواب دارد معمولاٌ بستگان متوفی افرادی را که در در مراسم تدفین حضور داشتند به نهار دعوت می کنند و نزدیک ترین فرد متوفی به مدت سه روز در خانه می ماند. در این مدت جهت تسلای خاطر او به دیدنش می روند.

 

“موسیقی و ادبیات بومی”

موسیقی بومی و ترانه های فولک مردم سیستان و بلوچستان ظرافت ویژه ای دارند. این لطافت شاید به دلیل طبیعت خشن و شیوه سخت گذران انسان در این خطه، اندکی غیرعادی به نظر برسد، ولی موسیقی بومی و ترانه های عامیانه مردم این سزمین، نمودار کاملی از سفر مردم آن است.

ترانه های محلی بلوچ بیشتر در مراسم جشن عروسی و مخصوصاٌ عید فطر خوانده می شود. ترانه های محلی سیستان نمایانگر زندگی مادی و معنوی مردم این سرزمین است. اکثر این ترانه ها ارتباط مستقیمی با محیط طبیعی، شیوه زندگی و باورهای دینی و اعتقادی مردم منطقه دارند.

اشعار محلی بلوچ غالباٌ در مراسم اعیاد و مخصوصاٌ عیدفطر خوانده می شود و موزیک محلی که عبارت از سرنا، دهل و طبل است آن را همراهی می کند.

“لباس های محلی”

شکل پوشش گروه های انسانی ارتباط مستقیمی با شرایط اقلیمی، فرهنگی و قومی هر منطقه دارد. همچنین پوشاک معرف ذوق و هنر، آداب و سنت های جوامع بشری بوده است. یکی از موضوعاتی که پیش از همه توجه انسان را در بدو ورود به سیستان و بلوچستان جذب می کند، تنوع رنگ در پوشاک است. البته این تنوع رنگ در بسیاری از نقاط ایران به ویژه در میان ایل قشقائی، شاهسون و کرد نیز مشهود است. لباس مردان بلوچ عبارت از پیراهن یقه باز، لباده بلند، دستار سفید، کمربند ضخیم است.

کفش مردها از کفش های مخصوصی است که نوک آن به طرف بالا برگشته است و عقیده دارند که این کفش ها آنها رادر راه رفتن چابک کرده و در حرکت موجب زحمت آنها نمی شود.

لباس زنان بلوچ، پیراهن بلند است و با حجابی کامل بدن را می پوشاند.

ابراهیم زاده در رابطه با شهرهای تاریخی استان نیز گفت:شهر سوخته در ۶۰ کیلومتری جنوب زابل کنار جاده زابل و در ۶ کیلومتری قلعه رستم واقع شده و مشتمل بر تپه هایی است که بیش از ۵۰ متر ارتفاع ندارند. وسعت آن دو کیلومتر ونیم می باشد. این مکان بی گمان روزگارانی دراز یکی از مهم ترین مراکز شهرنشینی آسیا در عصر مفرغ بوده است. قدمت این تمدن را به ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد تخمین می زنند.

قدمت شهرسوخته در کاوش های مقدماتی که در این شهر و پیرامون بمپور و بردسیر به عمل آمده است، نشان می دهد که مردمان این سرزمین در هزاره چهارم، سوم و دوم پیش از میلاد تمدن درخشان و همانند تمدن هند و بین النهرین داشته اند.

 

 

“سوزن دوزی”

نقش بستن روی پارچه با نخ و تشکیل نقشی زیبا و سنتی است که در هر کجای استان به صورتی متفاوت انجام می شود: در زاهدان، سبک دوخت شماره دوزی یا آسان تانکه، در زابل خامه دوزی، در منطقه سراسری پریواردوزی و در محدوده ایرانشهر و نیک شهر سوزن دوزی دوتاری، موسم و چهارتاری می باشد. این رشته یکی از رودوزی های منحصر به فرد در کشور می باشد که به همین دلیل سوزن دوزی را به عنوان نورچشم زنان بلوچ می شناسند.

“سفال سازی”

سابقه تاریخی زیادی در این استان دارد، از آثار مکشوفه در شهر سوخته تا بقایای برجای مانده سفال در قلعه بمپور و قنوج. در ۳۵ کیلومتری شهرستان مرزی سراوان روستایی به نام کلپورگان قرار دارد که سفال های سنتی آنجا از جمله سفال های قدیمی و منحصر به فرد کشور می باشد و سابقه چندین هزارساله دارد، ساخت آن صرفاٌ با دست و بدون بهره گرفتن از هر نوع ابزار و چرخ سفالگری است. نقش این سفال از آمیزش آب با سنگ “تی توک” و با دست صنعتگر شکل می گیرد، سپس مرحله پخت آن با توجه به زیبایی طرح، رنگ و قدمت در بازارهای داخلی و خارجی مطرح است.

“قالی و قالیچه”

بافت قالیچه های سنتی از دیرباز در منطقه سیستان رایج بوده که با توجه به وجود دام های اصیل و پشم حاصل از آنها، این هنر-صنعت نسل به نسل حفظ شده است. نقش های زیبای سنتی قالیچه زابلی عبارتند از: گلدانی،خشتی ومردخانی، قالی زابل با توجه به نوع بافت گره از مرغوبیت مطلوبی برخوردار است.

“گلیم بافی”

یکی دیگر از رشته های صنایع دستی استان، بافت گلیم های سنتی محلی(گلیم بلوچی) است که در حوالی شهرستان خاش و حومه سراوان بافته می شود، این دست بافتها با نقوش زیبای سنتی می توانند به عنوان کالایی با ارزش مطرح است. البته در حاشیه مرزی زابل هم بافت گلیم های محلی به شیوه سنتی رایج است.

“سکه دوزی”

نوع دیگر از صنایع دستی انحصاری استان، سکه دوزی است که به آینه دوزی، دکمه دوزی هم معروف است و به گرایش محلی سامان هم می گویند. این هنر با توجه به تنوع مواد اولیه و رنگارنگی پولک ها و درخشش آینه های ریز و درشت، طالبان زیادی دارد. مصرف اصلی آن تزئین اتاقها ومرکب تازه عروسان است. موطن اصلی سکه دوزی در بلوچستان است، اکنون طرح های کوچک و بزرگ سکه دوزی در آپارتمانها و منازل مسکونی، زینت بخش اتاق هاست.

“حصیربافی”

وجود نخل های زینتی کوتاه که در بیابان های بلوچستان بسیار به چشم می خورد و به گویش محلی “پیشPish” نام دارد، باعث بافت مصنوعات حصیری به ویژه طناب حصیری می شود، طناب حصیری عمدتاً نوعی مبلمان خراطی شده به ارزان قیمت به کار می رود و در فروشگاه های صنایع دستی عرضه می شود. نوعی زیرانداز، سجاده حصیری کتور، سیواس (کفش حصیری) صافی و غیره از جمله طرح های تولید شده با حصیر است که بیشتر در محل، مصرف دارد.

 

چوب بازی (چابهار)

دایره بزرگی از جمع بازیکنان تشکیل می شود، همراه با نوای ساز و دهل چوب بازی با حرکات آرام و منظمی آغاز می شود. به تدریج همراه با تندشدن آهنگ حرکات هم تندتر وتندتر می شود. در این حرکات بازیکنان چوب های خود را به هم می کوبند. کوچکترین غفلت باعث اصابت چوب به بدن بازیکنان می شود. هر بازیکن دو چوب در دست دارد و با آهنگ دو قدم به جلو برداشته، یک قدم به عقب برمی گردد و یکبار به دور خود می چرخد. وقتی بازیکن دو قدم جلوتر می رود باید چوب های خود را به صورت ضربدر در مقابل صورت خود نگه دارد، هر بازیکن وقتی برمی گردد با بازیکن پشت سری خود نیز به بازی می پردازد. این بازی برپایه مهارت و استقامت استوار است.

چل بازی

چل (به فتح چ و سکون ل) نام بازی است گروهی که بین دو تیم با نفرات مساوی هر گروه ۵ نفره انجام می شود، بازی مذکور از جمله بازی های مذکور از جمله بازی های این محلی است که در رودهای پرآب و در محل های عمیق و یا استخر و دریا می تواند برگزار شود. این بازی در روستاهای ایرانشهر متداول است. بازی توسط یک نفر داور، داوری و قضاوت می شود.

شترسواری

شترسواری از جمله ورزش های بومی با محلی استان سیستان و بلوچستان است که به ویژه در شهرستان های خاش و ایرانشهر همچنان کم و بیش رایج است و به مناسبت هائی برگزار می شود.

گل گل

از جمله بازیهای شبانه روستاهای شهرستان زابل که پس از فراغت از کار روزانه در کوچه میدان ده انجام می شود بازی گروهی است بین دو تیم به نام “گل گل” (گل گل ها) تعداد بازیکنان هر تیم معمولاً از ۵ تا ۱۰ نفر است محل بازی به گونه ای که اشاره شد. کوچه یا میدان محل است. طول زمین بازی حدود ۳۰ متر می باشد. هر تیم دارای یک سردسته است. این بازی نیازی به وسیله ندارد