آداب و رسوم مردم قشم
فرهنگ مردم قشم
مردمان خطه ی جنوب آداب و رسوم خاص خود را دارند که با سایر مناطق ایران تفاوت هایی دارد آژانس هواپیمایی طلوع سفریاد سعی دارد تا شما را با آداب و رسوم نواحی مختلف ایران آشنا کند. مردم قشم برای ماه رمضان، مراسم ازدواج و مراسماتی از این قبیل آداب خاصی را دارند. با اصفهان تور همراه باشید تا با گوشه ای از این آداب و سننن آشنا شوید.
آداب و سنن مردم جزایر قشم، هرمز، لارک و هنگام از دیرباز یکسان بوده و از فرهنگهاى غربى و خارجى کمتر تأثیر پذیرفته است. بردبارى، خونگرمى، مهماننوازى و تحمل دربرابر کمبودها و سختى شرایط آب و هوا، از ویژگىهاى خاص و خصلتهاى پاک مردم این جزایر است. اهالى قشم چون در محدود بسته جزیره قرار گرفتهاند، یکپارچگى و همگونى خود را حفظ کرده و در معاشرت با یکدیگر از روحیه گرم و همبستگى بالایى برخوردارند و روابط حسنهاى باهم دارند. بهلطف این ویژگى است که مردم قشم در اتفاقات و حوادث به کمک یکدیگر مىشتابند و در غم و شادى شریک مىشوند. مردم جزیره سخت پایبند اصول دین اسلام هستند و به همین مناسبت، آداب و رسوم آنها نیز بیشتر در پیرامون مراسم مذهبى و برگزارى جشنها و اعیاد دینى است و دیگر مراسم نیز تا حدودى تحت شعاع این اعتقاد است. مراسم مولودى در قشم در طى سال، چهار روز مولودى خوانده مىشود. مولودى از جمله مراسم مذهبى است و در مسجدها برگزار مىشود. روزهاى مولودىخوانى که در جزیره قشم برگزار مىشود، عبارتند از: ـ اهل سنت مراسم تولد پیامبر (ص) را در روز ۱۲ ربیعالاول و شیعیان در روز ۱۷ ربیعالاول برگزار مىکنند و دولت جمهورى اسلامى از روز ۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول را بین مسلمانان اعلام کرده است. ـ معراج پیامبر در شب ۲۷ رجب جشن گرفته مىشود. ـ عید فطر در اول شوال برگزار مىشود. ـ در جزیره قشم، عید قربان را در ۱۰ ذیحجه گرامى مىدارند. مراسم مولودى بعد از نماز عشاء، از حدود ساعت هشت تا ساعت یازده شب در مسجدهاى قشم، شروع و خاتمه مىیابد. در این مراسم، که عموماً شبها انجام مىشود، یک نفر مولودى مىخواند و دیگران جواب مىدهند. مراسم قبله دعا رفتن از مراسم قدیمى است که تا به امروز در قشم حفظ شده و براى اهالى جنبه تقدس پیدا کرده است. در سالهایى که در قشم بهموقع یا به اندازه کافى باران نمىبارد و آب برکهها و چاهها تمام مىشود و در دشتها و صحراها، خشکى جاى سرسبزى و خرمى را فرا مىگیرد و کشاورزان قادر به کشت و کار نیستند و حیوانات علوفه و آب نمىیابند و انسانها تشنه مىمانند، امام جماعت و پیشواى مذهبى قشم که در عین حال مردى باتقوى و پرهیزگار است، به تکاپو مىافتد و مقدمات رفتن مردم را به ”“ و اجراى مراسم ”“ فراهم مىسازد. این مراسم براى طلب باران است.
محلهاى مختلف ”قبله دعا“ (کنار دعا): قدیمىترین محل قبله دعا، زیر درخت بود. این درخت قدیمى و بزرگ روى تپهاى بالاى تأسیسات فعلى برق شهر و چاه آب پرتغالىها و مشرف به شهر قشم قرار دارد. عدهاى از معمرین مىگویند در این قسمت سابقاً فقط غذا پخته مىشده و بین فقرا تقسیم مىشده و تنها چند نفر به خواندن دعا مىپرداختند و بعد از خاتمه دعا، باقىمانده غذا را که بىنمک بوده است در نزدیک درخت ”کُنار دعا“ روى محوطه تمیزى مىریختند و بدون آنکه به درخت پشت کنند باز مىگشتند. این غذا را حیوانات صحرا، پرندگان و لاشخورها که در محل به ”دالمن“ یا ”بو دزد“ نامیده مىشوند، مىخورند. دومین محل قبله دعا بعد از کنار دعا، روستاى کابلى بود. کابلى روستایى است که در غرب شهر قشم قرار گرفته است. مردم قشم و روستاها هروقت براى انجام مراسم قبله دعا به روستاى کابلى مىرفتند، شب را در همانجا مىماند. سومین و آخرین محل قبله دعا در جنوب شهر و در محوطه نزدیک برکه بىبى قرار دارد که تا این اواخر هم این مراسم وجود داشته است. رسم زنبیل گردانیدن در جزیره قشم گاهى اتفاق مىافتد که بچهاى در سن ۱۸ ماهگى یا دوسالگى پا نگرفته و راه نمىافتد. پدر و مادر طفل، براى راه افتادن بچه خود، یک روز بر و بچههاى همسایه را خبر مىکنند و فرزند خود را در یک زنبیل که با پوشال درخت خرما درست کردهاند مىگذارند و درحالىکه زنبیل را مثل یک تخت روان حرکت مىدهند با صداى بلند این عبارت را پیاپى مىخوانند: بعد، با همان تشریفات، زنبیل را به درب خانههاى دیگر مىبرند و عبارت یاد شده را دستهجمعى مىخوانند و این کار در حدود دو ساعت طول مىکشد. در خاتمه مراسم، دوباره زنبیل محتوى بچه را به خانه پدر و مادر طفل برمىگردانند و بچه را تحویل مىدهند. اهالى عقیده دارند که بعد از انجام چنین مراسمى، طفل پا مىگیرد و راه مىافتد. این مراسم از قدیم تا بهامروز در قشم مرسوم است. رقص ازوا (اضواء) در روزهاى عید قربان، عید فطر و خصوصاً در عروسىها، جمعى از ناخداها، جاشوها و ماهیگیران قشمى با ساز و دهل و طبلهاى بزرگ به کوچهها و خیابانها و میدان شهر مىآیند و بهعلامت شادى و خوشحالى در حال نواختن طبلها، به پایکوبى مىپردازند. رسم قربانى براى ریزش باران طبق یک رسم قدیمى، همه ساله در جزیره قشم براى آمدن بهموقع و بیشتر باران، چند رأس گوسفند قربانى مىکنند و گوشت آنها را بهصورت خورشت درآورده و به همراه برنج بین مستمندان توزیع مىکنند. این مراسم در بیرون شهر صورت مىگیرد و قبل از هرکارى اهالى به خواندن نماز مىایستند و سپس گوسفندها را ذبح مىکنند. همزمان با مراسم قربانى، آبانبارهاى خود را ـ که در محل به معروف است ـ تخلیه و تمیز مىکنند و منتظر ریزش باران مىمانند. دیگر اعتقادهاى مردم قشم ـ بنا به یک رسم بسیار قدیمى، اهالى در شبهاى جمعه در منزل و دور حیاط و توى اتاقها، بخور مىسوزانند و همهجا را خوشبو مىکنند.
ـ در گذشته، مردم قشم در حیاط خانه خود (مانند: گارم زنگى، گل ابریشم) نمىکاشتند و مىگفتند که آنها درختان بدیمنى هستند ولى از حدود ۱۸ تا ۲۰ سال پیش، این درختها را مىکارند. ـ خوردن گوشت گوسفند را خوب نمىدانند و اصلاًنمىخورند و به گوشت بز علاقه دارند و بیشتر مىخورند. ـ ماهى را سرد و خرچنگ و میگو را گرم مىدانند. ـ ماهى شیر و هوور را براى زنان شیرده مفید مىدانند. ـ اگر لنج یکى از اهالى قشم در دریا دچار طوفان شود، او در دل نذر مىکند درصورتى که از آن وضعیت خلاص شود، به فلان زیارت برود و به فقرا غذا بدهد و یا پنج تا ده روز، روزه بگیرد. پس از اینکه به سلامت به ساحل مىرسد، به محض رسیدن و یا حداکثر طى یک هفته نذر خود را ادا مىکند. ـ معتقدند که اگر دو مرغ یا پرنده سر به گوش هم بگذارند، مهمان خواهد آمد. ـ هر مرغى بر سر دیوار بخواند و یا کلاغ قارقارکند، مىگویند مهمان مىآید و یا مسافر از راه دور مىرسد. ـ به شتر احترام مىگذارند و مىگویند پیامبر (ص) روى شتر سوار مىشده است. ضربالمثلها ـ ”آب تا کرا، فرزند زیر پا!“ این ضربالمثل را درباره فردى مىگویند که درحال غرق شدن است و آب تا زیر گلوى او را گرفته است و فرزندى را که در بغل یا به دوش دارد رها مىکند. ـ ”از شتر دور بخواب، خواب خوش بکن“ ـ ” بگو با دار تا بشنود دیوار“ (به در بگو تا دیوار گوش کند). ـ ”باران چه کند به ویرانه“ ـ ”تا کور تماشا اکن، عیش تمامند“ (تا یک کور نابینا بخواهد بفهمد چه خبر است، تماشا کند، عروسى بهپایان مىرسد). (هرگاه از آدم تنبل کارى بخواهند و تا او از جاى خود بلند شود آن وقت، کار از کار گذشته باشد، این ضربالمثل را درباره او بهزبان مىآورند). ـ ”خیار از دو گرگه، پیدان، گندم از سروهوش“ یعنى: بوته خربزه و خیار وقتى دو برگ مىشود و گندم از خوشهاش معلوم مىشود که محصول آن خوب خواهد شد یا نه. این ضربالمثل را وقتى مىگویند که مىخواهند درباره آینده کودک یا چیزى یا کسى صحبت کنند. ـ ”دشتى چه ادن از حال کشتى!“ یعنى: کسى که در دشت و بیابان بوده است چه اطلاعاتى از وضع کشتى و دریا دارد. (این مثال را درباره کسى مىگویند که در یک کار تجربه نداشته و در آن کار دخالت مىکند). ـ ”درخت بگین و سایه طلب“ یعنى: درخت را نگاه کن و آنگاه انتظار سایه داشته باش. (هرگاه از شخصى کارى بخواهند و آن فرد قادر به انجام دادن آن نباشد، این مثل را گویند.) ـ ”سایه به بن مىرود و دختر به مادر“ ـ ”مسجد نبسته، کورن نشسته!“ یعنى: هنوز مسجد را نساختهاند، کورها براى گدایى نشستهاند. ـ ”هر که شاه، ما رعیت!“ ـ ”همه ماهها خطر داره، ولى بدنامى صفر داره“ ـ ”هر چه آدم بالاتر رود محکمتر به زمین خورد“ ـ هر جا که نن، کچلن بن پنن“ یعنى: هر جا که نان هست، کچلان منتظرند. (این مثل را، در هر کارى که سود آن زیاد باشد و مردم با اشتیاق به طرف آن بروند، مىگویند.) ـ ”هر جا که هاشن، کچلن فراشن!“ یعنى هر جا که آسیاب آرد است، فرصتطلبها را در آنجا پیدا مىشوند. (در وقتى که افراد ناخوانده، خود را در هر کارى شریک مىسازند، گفته مىشود). ـ ”یک ماى خراب، صد ماى خوب خراب کن“ یعنى: یک ماهى فاسد و خراب، صد مایه خوب را فاسد مىکند. (هرگاه یک فرد فاسد جامعهاى را به فساد بکشاند، این مثل را مىزنند).
مراسم عروسی در قشم
امروزه برپایی مراسم ازدواج در میان مردم قشم تا اندازهای مانند رسم سالهای پیشین است. اگر چه به دلیل تغییر وضعیت اقتصادی، به جای مراسم هفت شبانهروزی عروسی، به برنامهای سه روزه بسنده شده است اما هنوز پایبندی به سنتها در آن مشهود است.
آماده شدن برای مراسم عروسی حدود یک سال برای خانوادهها زمان لازم دارد؛ این زمانی است که برای تهیه تدارکات عروسی صرف میشود. به دلیل گرمای هوا در قشم، مراسم عروسی معمولا در فصلهای خنکتر سال برگزار میشود، اما تصمیمگیری درباره زمان عروسی بیشتر توسط خانواده داماد انجام میگیرد، شاید دلیل این امر این است که کلیه تدارکات عروسی باید توسط آنها انجام گیرد.
همه چیز از زمانی شروع میشود که یکی از بزرگان خانواده پسر «برای دختر»* نزد خانواده وی میرود. پس از چند روز که پاسخ مثبت خانواده عروس اعلام میشود، بزرگان خانواده داماد با حلقهی انگشتری به همراه ساعت و طلا به خانه عروس میروند.
در همین روز درباره مهریه و تعداد لباسهای عروس توافق میشود. بر خلاف آنچه در بیشتر نقاط ایران جریان دارد، مهریه بهصورت نقدی تعیین میشود و البته مشابه بسیاری مناطق دیگر ایران مبادله نمیشود. غیر از این باید تعدادی لباس برای عروس حاضر شود. این لباسها که لباسهای بومی مردم منطقه است، بسته به میزان توانایی مالی خانوادهها از ۸ تا ۲۵ دست متفاوت است. عمدهترین چیزی که باعث میشود خانوادهها حداقل یک سال برای عروسی زمان نیاز داشته باشند، دوخت شلوار و جلبیل (نوعی شال محلی) برای عروس است. زمان تقریبی عروسی را هم در همین زمان تعیین میکنند.
حنابندان
دو روز قبل از عروسی بر روی دست و پاهای عروس حنا گذاشته میشود. شخصی برای گذاشتن حنا به خانهی عروس میآید. تمام دست عروس از نوک ناخن تا شانه و کل پاها با نقش حنا پوشیده میشود. از این زمان عروس در حجاب میرود و دیگر به جز افراد خیلی نزدیک کسی او را نمیبیند. حتی برای انجام کارهای ضروری و شخصی دو نفر از بستگان نزدیک او را همراهی میکنند.
ساخت
روز قبل از عروسی که ساخت نامیده میشود، خانواده داماد وسایل عروس را میآورند. وسایل را زنان خانواده داماد، از خانه داماد تا خانه عروس بر روی سر حمل میکنند. در این روز، عروس در لباسی سبز در حالی که به صورت کامل پوشیده شده و تنها کف و مچ پاهایش دیده میشود، از حمام آورده شده و پس از آنکه در تمام مجلس گردانده شد در بالای مجلس نشانده میشود.
چمدانها و خنچههای حاوی وسایل عروس از شلوار، پیراهن، دمپایی، وسایل آرایشی و غیره تحویل خانواده عروس میشود که در میان مراسم به همگان نشان داده میشود. مراسم این روز و سایر مراسم به دلیل گرمای هوا در بیشتر فصلهای سال، هنگام عصر برگزار میشود و البته نماز شام را هم در همان مراسم میخوانند.
عروسی
عروس همچنان در پس پرده پنهان است، اما سایرین برای عروسی حاضر میشوند.
ناهار عروسی معمولا هواری است (نوعی غذای محلی). معمولا کسی برای ناهار دعوت نمیشود اما غذا بین همسایگان و فامیل پخش میشود. با اینکه خانواده عروس و داماد هر کدام بهصورت جداگانه و در محل، روستا یا شهر خودشان مراسم را برگزار میکنند، کلیه هزینهها بر عهده داماد است.
علاوه بر تدارکات مهمانی، خانواده عروس باید کار مهمی را هم تا روز عروسی انجام دهند که آماده کردن حجله است. حجله در واقع یکی از اتاقهای خانه عروس است که برای اقامت عروس و داماد تا زمانی که در خانه پدر و مادر عروس هستند، تجهیز میشود. کولر، تلویزیون، سرویس بهداشتی و حمام از ملزومات این امکانات است. بر خلاف بیشتر نقاط ایران، در شب عروسی داماد به خانه عروس میرود و ممکن است عروس و داماد برای مدتها در آنجا ساکن باشند. تزیینات حجله برای حداقل چند هفته باقی میماند و معمولا تا صاحبان وسایل درخواست نکرده باشند این اتاق به همان شکل نگهداری شده و زوج جوان در آن زندگی میکنند.
قبل از شام (نماز عشا) مهمانها میآیند. عروس را هم معمولا در خانه آرایش میکنند. این روزها برخی افراد، لباس عروس به رسم شهرها میپوشند که به آن لباس «بهاره» میگویند. به هر حال عروس در اتاقی دیگر و دور از نظرها است. پس از شام که هواری یا غذای دیگری است، داماد به خانه عروس میآید. با توجه به میزان فاصله خانوادهها، همه یا بخشی از مسافت را داماد در حالی که دستش را دو مرد دیگر گرفتهاند با ساز و آواز و پایکوبی به خانه عروس میآید.
داماد به حجله برده میشود و مردان از هر دو سوی فامیل برای دیدن و شادباش به دیدنش در حجله میروند. پس از آن عروس، در حالی که کاملا پوشیده است و توسط دو نفر از دختران فامیل هدایت میشود از اتاق بیرون آورده و پس از گرداندن در مجلس به سمت حجله برده میشود. این بخش نیز همراه زدن دایره و خواندن دسته جمعی زنان و دختران است. بردن عروس به آرامی انجام میگیرد و در تمام مدت، نقل، پول، سکه و گاهی اسباببازیها و خوردنیهای کوچک برای کودکان بر روی سرش ریخته میشود. برای زیبایی بیشتر، سبد حاوی این وسایل با تور و پارچههایی به رنگ لباس عروس تزیین میشود؛ در روز ساخت سبدی سبز و در روز عروسی سفید.
عروس به حجله و نزد داماد برده میشود، اکنون نوبت خانمها است که برای دیدن حجله و عروس و داماد به حجله بروند. رسم این است که همچنان عروس پوشیده است و صورتش را کسی نمیبیند. اما امروز رسوم کمی تغییر کرده است. برخی خانوادهها صورت عروس را برای لحظهای نشان داده و باز میپوشانند. اما اگر عروس لباس بهاره پوشیده باشد، در حجله صورتش را باز میکنند و همه میبینند.
پس از این عروس و داماد تا سه روز در حجله هستند و کسی آنها را نمیبیند. تنها یک نفر از خانواده برایشان غذا میبرد.
هفت شبی
پس از هفت روز که به آن هفتشبی میگویند، عروس برای دیدن خانواده داماد به خانه پدری داماد میرود. اگر عروس قرار باشد به خانه دیگری برود در همین زمان رخ میدهد. وگر نه در بیشتر موارد عروس و داماد در همان خانه مادر عروس ساکن هستند تا داماد خانه و وسایلش را آماده کند. این مساله ممکن است سالها طول بکشد.
سفره عقد و جهیزیه
در عروسی قشم سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد. در عروسی قشمیها هیچ خبری از جهیزیه نیست. بنابراین هیچ خانوادهای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیست. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. داماد بعد از مراسم عروسی، در خانه پدر زن اقامت میکند. این اقامتگاه تا سالها ادامه پیدا میکند و جنبه بدی هم در بین مردم ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده و در خانه خود زندگی را آغاز میکند.
در مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه ما باشید.
.