روستای نغندر و کنگ ماسوله خراسان
صبح یکروز بهاری راهی طبیعت بکر ییلاقی طرقبه میشویم. هوا کاملا بهاریست! مقصد روستاهای زیبای نغندر وکنگ هستند.روستای دیدنیه نغندر از انحرافی راه طرقبه به سمت راست شروع میشود.در ابتدا حدود نیم ساعت جاده ای را پشت سر میگذاریم که تا چشم کار میکند کوه است.کوه های زیبا که با توجه به هوای بهاری سبزه های نزدیک کوه قد کشیده اند.آسمان هم گویی دلش میخواهد ببارد اما خورشید با ابرها بازی بازی میکند.
ابرها می آیند جلوی خورشید تا شاید بتوانند دست هایشان را بهم بدهند و بارانی بیاید اما خورشید غافلگیر کننده نور خودش را از میان انها عبور میدهد.در تمام راه این جاده پنجره ی من باز است،سرم را به پشت تکیه داده ام و هوای خنکی که نه سرد بود و نه گرم صورتم را نوازش میدهد.داریم به نغندر نزدیک میشویم.در ابتدای روستای نغندر یک شیب ملایم به سمت پایین داریم که تمام سرسبزی های باغ ها دیده می شود.گویی این راه بعداز این شیب ما را وارد مکان دیگری میکند که باید چشم هایتان را ببندید و تصور کنید اینجا یک منطقه ی رویایی ست!نگینی سرسبز میان کوه ها.
وقتی وارد آن میشوی درک میکنید چه میگویم.مردم این منطقه ساده اند.ساده یعنی ساده دل اند.نگاهشان که میکنی متوجه میشوی چه میگویم بی آلایشند.صبحها نان گرم درست میکنند آن هم در تنور خودشان.بالای پشت بام هایشان زردآلو و آلو و….خشک میکنند و در تابستان به چشم دیده ام که بامهایشان طلایی رنگ میشود.ماشین را پارک کردیم تا نان محلی بخریم و نگاهی به رودخانه ی همیشه پر آب بیندازیم.رودخانه ی نغندر از روستای بالایی ان یعنی کنگ اغاز که در ابتدا در سمت چپ جاده قرار میگیرد و وقتی به ابتدای نغندر نزدیک میشود سمت راست می اید.روی رودخانه یک پل وجود دارد که هر دو طرف پل هم خانه های ییلاقی است و هم باغها و کسانی که خانه های ییلاقی شان سمت راست قرار دارد می توانند از روی این پل به سمت چپ بیایند.روی پل ایستادم و مدتی به اب نگاه کردم.دست هایم را روی نرده گذاشتم و سرم را به سمت رودخانه خم کردم.فاصله ی پل تا اب زیاد بود به این فکر کردم که گاهی واقعا لازم است از فضای شهری و دود و الودگی و سر و صدا به جاهایی پناه ببریم که بکر است و ارامش را دوباره با اغوش باز به ما هدیه میدهد.شاید تا حالا به این جمله،دقیق فکر نکرده بودم که وقتی میگویند به اغوش طبیعت برویم یعنی چه!اغوش طبیعت یعنی نفس بکش،یعنی تازه شو،یعنی هنوز جایی هست که به ما ارامش هدیه میدهد،یعنی اگر بعد از دیدن کردن از طبیعت دلت نخواست از ان جدا شوی واقعا در اغوش طبیعت بودن را درک و مزه اش را چشیده ای!برویم به ادامه ی راه….
سمت چپ رودخانه ی پرطراوت در جریان است که به دلیل فاصله ی زیاد از جاده فقط صدایش را میشنویم.سمت راست و چپمان انبوهی از درختان با شکوفه های رنگی سفید و صورتی دیده میشوند که باغها را تشکیل داده اند.گاه گاهی سمت راست وقتی باغی نیست و کوه جای انرا میگیرد آب باریکه ای از میان خزه ها جاریست.بعد از تمام شدن نغندر به روستای زیبای و ییلاقی کنگ میرسیم که مشهور است به ماسوله ی خراسان.این روستای زیبا و با قدمت چند صد ساله بام های خانه هایش جلوی خانه ی دیگری ست.بسیار زیباست تا چشم کار میکند سرسبزی است و خانه های زیبا.بالاخره ابرها کار خودشان را میکنند و حریف خورشید میشوند باران زیبایی شروع میشود.دستانم را به سمت اسمان بلند میکنم احساس طراوت میکنم وقتی دانه های باران با صورتم بازی میکنند و از روی ان قل میخورند.با خودم میگویم خدایا مرسی عالی ترین حسیه که الان میتونم داشته باشم.
مردم در این دو منطقه ی زیبای ییلاقی یعنی کنگ و نغندر با محصولات و میوه های خودشان پذیرای شما هستند همینطور باغ رستوران ها با غذاهای متنوع و خوش مزه شان!
امیدوارم یکروز به این مناطق زیبا سفر کنید و با چشم دل زیبایی هاشو ببینید.
.