تاریخ و آداب و رسوم مردم ایذه
ایذه یك شهر تاریخی است و آثاری از زمانهای بسیار قدیم در آن به جا مانده است. این شهر در روزگار عیلامیان اهمیت و عظمت بسیار داشته و مركز آن آنزان یا آشتیان بوده و در عهد ساسانیان نیز نام و اعتبار داشته است. همراه مرکز مشاوره اصفهان تور باشید تا بیشتر با تاریخچه شهر ایذه آشنا شوید… آتشكدهای هم در آن شهر بود كه تا زمان هارونالرشید فروزان بوده است. «استرنج» مینویسد: ایزج به پل سنگی بزرگی كه در آن شهر روی كارون بسته بودند معروف بود. پل مزبور را یاقوت از عجایب جهان شمرده است. این پل كه خرابههای آن هنوز دیده میشود، بنام مادر اردشیر بابكان (خزهزاد) نامیده میشود. كلمه ایذه در زمان اتابكان لر كمتر بكار رفت و به جای آن مالمیر (مال امیر) نامیده شد. كلمه ایذه در قرنهای گذشته به كلی متروك شده بود تا در دوره پهلوی مجددا مورد استفاده قرار گرفت.
شهر ایذه از روزگار باستان تا امروز به نامهای ایذج، ایذه، ایگه، ایجهه، اریگ، ایج، ایدج الاهواز، مالمیر یا مال امیر خوانده شده است. کلمه ایذه برگرفته از واژه ایجه یا ایگه فارسی باستان به معنی مسکن و محل زندگی است.(۵) به علاوه به دلیل وجود زیجهای بسیار در این ناحیه، این شهر به نام اریگ یا ایج خوانده می شده است. به عقیده برخی از محققین این شهر در نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد «انزان» نامیده می شد و مرکز ایالت انزان بوده است. می توان ایذه را تغییر شکل یافته انزان عیلامی نیز دانست.
ایذه یا مال امیر مرکز شهرستان ایذه و از شهرهای لرنشین استان خوزستان، در جنوب غرب ایران قرار دارد.
پیشینه تاریخی این شهر بنابر پژوهشهای انجام شده و وجود آثار و سنگ نبشتههای باستانی مربوط به دوران هخامنشیان و پیش از آن (عیلامیان) میباشد.
تقریبا بیشتر باستان شناسان بر پیشینه تاریخی ۴۰۰۰ ساله ایذه اتفاق نظر دارند. همچنین ایذه به شهر نگارکندههای سنگی و صخرهای ایران شهرت دارد.
هنگام تولد: در گذشته برای جلوگیری از “آل”(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب میرساند)، مک، قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند. همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند.
آنها این کار را برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط”از ما بهتران”انجام میداد ند. اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.
اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،۲ نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.
حمام زایمان: نوزاد را، ۳ روز پس از تولد ،به حمام میبرند.هفت روز پس از تولد نیز، هم نوزاد و هم زائو به حمام میروند.زائو قبل از حمام چهلم ، به نزد دعا نویس رفته،برای او دعای چله می گرفت. دعای چله بر را به پیراهن کودک میبستند.
در حمام مقداری نمک در آب ریخته،ظرف آب را روی سر زائو و کودک میریزند.آنها معتقدند با این کار،چله کودک و زائو پریده شده، از ما بهتران و “آل” به آنها آسیبی وارد نمیکند.
دندان در آوردن کودک: بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک هنگام دندان در آوردن او، انجام میدهد.
نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه میریزند که به این رسم دونگو میگویند.
ختنه سوران: در گذشته کار ختنه را،دلاک(یا سلمانی ،پیرایشگر موی مردان) انجام میداد. این سنت در روستای باجول( در زمان انجام تحقیق) مرسوم بود. برای کودک به این مناسبت جشنی نیز بر پا میشود. نوازنده محلی موسیقی محلی (توشمال)مینوازد.
پسربچه، دامن قرمز رنگی میپوشد.اقوام به دیدن او می آیند و هر کدام پولی به او میدهند. دلاک نیز به صورت نقدی وجهی دریافت میکرد.
آداب و رسوم ازدواج
همسر گزینی: اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود. برخی از آداب و رسوم مردم شهر ایذه
ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب خود دارند.
در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است.بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند.
اما امروزه با افزایش آگاهی والدین در مورد حق طبیعی دختر یا پسر در انتخاب هایشان ، افزایش سطح تحصیلات و افزایش سطح مراودات اجتماعی گزینه ها بیشتر شکل
پیشنهاد دارند تا اجبار.البته چنانچه پسری انتخابی غیر از گزینه پیشنهادی خانواده داشته باشد،ممکن است با رفتارهایی مانند طرد شدن ،از سوی خانواده خود مواجه شود که این تنها مختص قوم بختیاری نیست.
در گذشته در جریان همسر گزینی رسمی به نام “ناف بران”مرسوم بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند.
خواستگاری
خواستگاری را در اصطلاح محلی،کد خداییKa-xodaee میگویند.در جلسه خواستگاری بزرگان و ریش سفیدان هر دوطرف پس از گفتگو نظر خود را اعلا م مینمایند.در جلسه خواستگاری در موردمهریه و شیر بها،تاریخ عقد و عروسی و…بحث می شود. تمام توافقات جلسه مکتوب میشود.
مهریه، شیربها وجهیزیه: مهریه بیشتر به صورت سکه یا زمین است. مهریه را پشت قباله نیز میگویند. شیربها به صورت نقد پرداخت میشود. خانواده دختر مقداری پول به آن اضافه میکنند و کمبود جهیزیه دختر را تامین میکنند.
درگذشته گاهی در عوض شیر بها،گاو و گوسفند یا گاومیش میدادند. در صورتی که داماد تمام وسایل زندگی را تهیه می کرد، مبلغ شیربهای پرداختی، کمتر تعیین می شد.
اسباب و اثاثیه ای که عروس از خانواده خود دریافت می کرد،قبل از روز جشن عروسی یا همزمان به خانه داماد برده میشد. رسم است چمدانی پر از اجناسی مانند دستمال، جوراب، حوله، پیراهن، زیر پیراهن، دستمال ابریشمی زنانه، برای پدر، مادر، خواهران، براداران، عمهها، خاله ها، عموها، مادر بزرگ داماد برده میشود.
عقد و حنابندان- جشن عروسی: بعد از توافقات در جلسه خواستگاری،تاریخی نیز برای عقد تعیین میشود.والدین دختر و پسر (معمولا مادر عروس و چند زن از خانواده طرفین)به بازار رفته، خرید انگشتری حلقه،لباس کاملی برای عروس،کت و شلوار و کفش وساعت برای پسر است را انجام می دهند.
در روستاها برای عقد به ایذه می روند.معمولا والدین عروس و اقوام و ریش سفیدان نیز آنان را همراهی میکنند.تعداد نفرات دعوت شده معمولا شامل نزدیکان درجه یک عروس و داماد میشود.
در صورتی که داماد از لحاظ مالی هنوز آمادگی لازم را جهت برگزاری جشن عروسی نداشته باشد،بین عقد و عروسی فاصله می اندازند. گاهی این فاصله ممکن است تا ۱ سال هم به طول بیانجامد.
مقدمات عروسی معمولا ۲ تا ۳ روز طول میکشد. روزاول،حنابندان است. توشمال ها در این روز می نوازند.رقص و چوب بازی نیز در این روزها برپاست.
در عصر روز حنابندان،خواهران داماد،سایر زنان واقوام خانواده داماد، در حالیکه توشمال پیشاپیش آنها می نوازد،به نزد عروس می روند. مقداری حنا نیز به خانه عروس برده میشود. هنگام شب، حنای خیس شده را در بشقاب کوچکی قرار میدهند.
خانواده داماد ،بشقاب حاوی حنا را به اطاقی که عروس در آنجا نشسته است برده،مقداری از آن را بر سر و دست عروس می گذارند. متقابلا همین کار را خانواده عروس انجام میدهند. آنها ضمن خواندن ترانه ای به سر داماد حنا میزدند. البته این کار امروز کمتر صورت میگیرد.
در این مراسم مضمون ترانه ای که میخوانند به این صورت میباشد:
حنا حنا گل گل بند حنا حنا حنا گل گل بند حنا
دوما حنا ایبنده ز شو تا صب ایبنده ایر حنا نبنده ورق طلا ایبنده
معمولا جشن عروسی در خانه داماد برگزار میشود. البته امروزه بسیاری از مردم جشن عروسی را در تالارهای جشن بر گزار میکنند.در کنار آن هنگامی که عروس به خانه داماد برده میشود رقص و پایکوبی در آنجا انجام میشود.
رسم است چنانچه کسی از اقوام عروس یا داماد فوت کرده باشد و از چهلم آنان نیز گذشته شده باشد،خانواده عروس یا داماد نزد آنها رفته، برای برگزاری مراسم از آنها اجازه بگیرند.
در روز عروسی ،تا هنگام ناهار نوازندگان توشمال مینوازند.زنان ومردان به شکل گروهی دستمال بازی میکنند.جوانترها نیز چوب بازی میکنند.
در گذشته عروس را سوار بر اسب تزیین شده میکردند. افسار اسب را یکی از اقوام عروس در دست میگرفت.
هنگامی که عروس می خواهد از خانه بیرون بیاید، مقداری قند، نان یا پنیر در پار چه سبز رنگی میگذارند، پارچه را به کمر عروس میبندند.
این کار را برادر،پسر عمو یا پسر دایی عروس انجام میدهد.این کار را به این نیت که عروس،به خانه داماد،خیر و برکت ببرد انجام میدادند.
هنگامی که عروس به طرف خانه داماد میرود، پسر بچه ای در بغل او میگذارند به این نیت که اولین فرزند او پسر باشد. قربانی کردن گوسفند، هنگام ورود عروس به خانه داماد از آیین های برگزاری جشن عروسی است و همزمان با آن نیز، یکی از زنان نقل و شیرینی میریزد.
رسم بر این است که خون کف کفش عروس را رنگین میکنند.مادر داماد نیز مقداری اسفند دود کرده،همراه با قرآنی که درون سینی گذاشته شده است، به استقبال عروس می رود.او بر سر عروس و داماد نمک می پاشد.
مردم معتقدند با این کار آنها چشم نمی خورند. پس از ورود عروس و داماد به خانه ،آنها کنار هم می نشینند و مراسم جشن تا پاسی از شب ادامه می یابد.
در شب عروسی مهمانان مبلغی پول به عنوان هدیه به داماد میدهند که این مبلغ و نام فرد دهنده پول یادداشت می شود.به این پول میگویند.
مراسم بعد از عروسی: چند روز بعد از مراسم عروسی،عروس و داماد به خانه پدر عروس میروند. پدر عروس هدایایی چون لباس، طلا، پیراهن به دختر و داماد خود می دهد.به این رسم پانگون میگویند.
باورها: یکی از باورهای ی مردم این است که زن بیوه نباید در کارهای مربوط به عروسی دخالت داشته باشد.همراه عروس نیز بایستی زن شوهر دار باشد.همچنین لباس عرو س را بایستی او تن عروس نماید.
شکم گردی در دزفول
دِندِرو(دندونی)
این غذا درواقع به عنوان میان وعده عصرانه بود که با باقلا وگندم. درست میشدمعمولا باقلا وگندم رو خیس می کردند وبعداز اینکه خوب خیس خوردند آنها را داخل دیگ ریخته وبعداز پخت نان درتنور قرار می دادند تاعصرخوب پخته وله میشد. این غذا برای مراسم دندون در آوردن بچه ها بود که همسایه ها یا دوستان یا خانواده وفامیل به این بهانه دور هم جمع می شدند وعصرانه باصفایی رو در کنار هم تجربه می کردند. ودرپایان کمی از گندم ها رو روی بچه می ریختن تا دندانهاش زود دربیان
شیربرنج
دردزفول مصرف لبنیات بسیار زیاد است وشیربرنج یکی از غذاهایی است که شاید بشه گفت خیلی ها متقاضی آن در صبح.یا شب به عنوان یک غذا هستند اما درقدیم یکی از غذاهای هر سحرماه رمضان محسوب میشد واز آنجایی که مردم یخچال نداشتند شیر برنج راعصر می خریدند و زیر سبد های بزرگی به اسم (سَلَ)درشوادون نگهداری می کردند واما چون صبح دیگه شیر برنج نمی پختند لذا ناهار بچه ها که روزه نبودند شیربرنج گرم در ظهر به عنوان ناهار بود وچقدر بچه ها به شیربرنج فروش اصرار داشتند تا کمی ته دیگ براشون روی ظرفشون بگذارد یاد ماه رمضان قدیم به خیر بعضیا هم فرنی روی آن می خریدند که الان معمولا باعسل میل می شوداین غذا بایک نوع برنج محلی مخصوص وشی پرچرب تهیه می شود که در دزفول به شکل یک خوراکی خاص منطقه تلقی می شود
یتیمچه دزفولی
ین غذا خیلی زود طبخ میشود و بسیار آسان است،اگر دقت کرده باشید بسیاری از غذاهای سنتی گیاهی و جزو محصولات بومی دزفول است و اما طرز تهیه ابتدا بادمجان را پوست میگیریم بادمجانی که ترجیحا تخم نداشته باشد بعد حلقه حلقه میکنیم در قابلمه گذاشته و گوجه ها را پوست میگیریم و حلقه کرده روی بادمجان ها میچینیم و با شعله ملایم صبر میکنیم تا بخارپز شود و پس از طبخ با گوشت کوب له میکنیم و پیاز و نعنا داغ اضافه میکنیم و در پایان به میزان دلخواه ادویه زده چون این غذا بخارپز بوده و مقدار روغن استفاده شده در آن بسیار کم میباشد برای افرادی که غذای رژیمی میل میکنند بیسار مناسب میباشد.
شربت شیورون (خاک شیر)
این شربت همراه با عرق کاسنی یکی از نوشیدنی های مخصوص در فصل تابستان و بخصوص ماه رمضان در دزفول است که نوشیدنی سنتی این شهر محسوب میشود.
شربت بیدمشک تخم شربتی
نوشیدنی خنک و گوارارشربیت بیدمشک و گلاب و سیاه دانه (تخم شربتی ) یکی از نوشیدمی های مخصوص فصل تابستان در دزفول میباشد.
پَرپَراق
پرپراق (دلمه برگ انگور)این یکی از غذاهایی است که با آداب و رسوم مردم این شهر ادغام شده دزفول در قدیم دارای باغات زیادی بود که همه نوع درختی در آنها کاشته میشد و در فصل بهار که برک های تازه می روید باغبانان برگ ها را چیده و به بازار می آورند و درست کردن پرپراق جوش و خروش خاصی داشت چون به مقدار زیاد درست می کردند تا بین همسایگان و فامیل تقسیم کنندو چنانچه دختر عقد کرده و در خانه پدر بود باید دلمه ها را در یک خنچه که حالت سینی پایه دار بزرگی از چنس ورشو می گذاشتند و با یک هدیه به اسم عروس برای خانواده عروس با کِل و شادی میبردند که متقابلا سال بعد که دختر به خانه شوهر میرفت خانواده عروس تمام این مراحل را طی می کردند.
و حتی برای کسانی که فوت میکردند در اولین بهار بعد از درگذشت یکی از افراد خانه حتما درست می کردند و به عنوان خیرات بین مردم تقسیم میکردند و یا بر سر مزارش میبردن و این آداب و رسوم هنوز هم کمو بیش اجرا میشود.
و اما پَرپین یکی از سبزیجات پرآبی است که خاص مطقه دزفول است و بدن را خنک می کند.
و همچنین توت فرنگی که حدود نیم قرن است در دزفول کشت میشودو یکی از بهترین نوع توت فرنگی می باشدکه در آب و هوای دزفول به خوبی رشد و نمو میکند.
کلوچه دزفولی
پنج شنبه آخر سال مراسمی است که از دوران باستان تا به امروز بوده و ادامه داردو مردم دزفول نیز بسیار پایبند آن میباشند و آن را طبق رسوم خاصی اجرا میکنند
از روز چهارشنبه تا صبح پنج شنبه در دزفول قدیم زنان جنب و جوش زیادی برای پختن کلوچه داشتند ،اصولا کلوچه یکی از خوردنی های پرطرفدار در دزفول بوده و هست که در مراسمات مختلف شادی و غم از آن استفاده شده و می شود .در قدیم کلوچه با تنور گلی پخته می شد و خانه هایی که تنور نداشتند از تنور همسایه استفاده میکردند.و پس از پخت مقداری از کلوچه ها را بین همستیگان و فامیل توضیع می کردند و مابقی را همراه حلوا گردویی به سر مزار میبردند و به عنوان خیرات پخش می کردند.
لوزی کنجی
لوزی کنجی یکی از سوغاتی های و شیرینی های خوشمزه دزفول است که ارزش غذایی بسیار بالایی دارد و ممکن است که با شکر یا شیره خرما تهیه شود و در طرح ساده یا سه مغز یا هفت مغز باشد و همچنین کلوچه دزفول که طرفداران زیاد دارد به همراه میوه کوچک و خوشمزه کنار که هر سه مورد از خوراکی های خوشمزه دزفول میباشند.
حلوا سیلونی
حلوا سیلونی (شیره خرما) این حلوا یکی از حلواهای سنتی و قدمی دزفول است که بسیار خوشمزه میباشد و به عنوان عصرانه با کاهو مصرف شده است مانند حلوا شکری است که با این تفاوت که به جای شکر از خرما که بی ضررتر بوده استفاده شده است.
توله
توله (پنیرک)ازگیاهان خودروی منطقه دزفول می باشد که بااولین بارندگی بذر موجود درزمین شروع به رشد می کند البته در زمینهای کشاورزی بعلت آبیاری زمین ها زودتر شروع به رشد میکند. این گیاه دارایویتامین های زیادی می باشد وملین وهمچنین برای افرادبا فشا خون بالا بسیار مفید است وبه طرق مختلف تهیه میشود. امااُتولِ ،توله رابعداز پاک کردن می شوییم وآب که جوش آمدتوله وسیررادرآن ریخته وصبر می کنیم تا بپزد نمک را اضافه نموده وبعداز اینکه خوب پخت درظرف کشیده ونارنج روی آن می ریزیم یا با ماست می خوریم بعضی آن را حمیس می کنند که قبلا دستور پخت وشکل آنرا ارسال کردم بعضی هم در برنج می ریزند وبه عنوان پلو مصرف می کنند درهر صورت برای کسانی که فشار پایین دارند باید کم بخورن توله درسل های اخیر علاقه مندان زیادی در شهرهای استان های دیگر پیدا کرده شما هم باما باشید واز غذاهای دزفولی لذت ببرید.
جاذبه های تاریخی و گردشگری سبزوار
جاذبه های تاریخی و گردشگری سبزوار
سبزوار یکی از شهرستان های استان خراسان رضوی میباشد این شهر علاوه بر آثار تاریخی که در دل خود جای داده است دارای جاذبه های طبیعی گردشی نیز میباشد، شهری با داستان های پهلوانی، چنانکه مدتها میدان مرکزی این شهر به میدان دیو سفید معروف شد. آژانس مسافرتی اصفهان برای آشنایی بیشتر شما همراهان در زیر یکسری از این مناطق و جاذبه های گردشگری را گردآوری کرده است در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.
در دوره های اسلامی، ولایت بیهق دارای دو شهر سبزوار و خسروگرد بود. شهر سبزوار در حمله مغول به کلی ویران شد؛ لیکن به تدریج دوباره آباد گردید. حوادث تاریخی بی شماری در این شهر اتفاق افتاده است؛ از جمله در سال ۷۳۷ ه. ق. این شهر پناهگاه و پایتخت سلسله سربداران شد. شهر سبزوار به “دارالمؤمنین” نیز معروف بوده است. هنوز زخم ناشی از حمله مغولان به مردم این شهر التیام نیافته بود که در زمان شاه عباس، بار دیگر، سبزوار زیر سم ستوران ازبک ها ویران گشت و مردم آن قتل عام شدند. پس از این واقعه؛ این شهر کم کم رو به آبادانی گذاشت. دوره صفویان برای این شهر، شروع مرمت و بازسازی تاریخ گذشته بود. این شهر طی دهه های اخیر رونقی دوباره یافته و همچنان در حال توسعه و نوسازی است .
تاریخ سبزوار با بیهق گره خورده است. پس از حمله مغول به دلیل دلاوری مدافعان فدایی موسوم به سربداران برای مدتی به سربداران نیز مشهور بود. سبزوار از مهم ترین مراکز جمعیتی، دانشگاهی، فرهنگی، اسلامی و تاریخی شمال شرق ایران به شمار می آید و به عنوان یکی از نمادهای تاریخ و علم ایران مطرح شده است.این شهر به لحاظ موقعیت تجاری و بازرگانی دربین شهرهای استان خراسان رضوی از جایگاه ممتازی برخوردار است.
مصلی تاریخی سبزوار
مصلی تاریخی سبزوار بنایی است واقع در حاشیه شرقی شهر سبزوار که مربوط به سده ۸ ه. ق. است. این اثر در تاریخ ۲۷ دی ۱۳۵۵ با شماره ثبت ۱۳۱۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و مشتمل بر چهارتاقی اصلی (فضای مرکزی) با گنبدی بر فراز آن و ایوانی بزرگ در جلوی بنا است. مصلی تاریخی سبزوار در ابتدا خانقاه چند تن از بزرگان سربداریه بوده و بعدها به عنوان جایگاهی برای نمازهای اعیاد بزرگ مورد استفاده قرار گرفته است. این مکان نمازگاهی بوده است که مردم سبزوار از دیر زمان برای برگزاری نمازهای عیدین و جمعه بدان جا می رفته اند. شما می توانید با کلیک بر روی هر نام هر یک از این جاذبه ها، آدرس آن را روی نقشه مشاهده کنید.
مصلی شهر سبزوار در دوره سربداران احداث و اولین محلی است که در ایران نماز جمعه در آن بر پا شده است و اکنون به عنوان موزه نماز در ایران شناخته می شود و محل به دار آویخته شدن شیخ خلیفه سربدار به دست مغولان نیز است. اگر چه برخی صاحب نظران بنای مصلی را به دوره سربداران نسبت می دهند، اما شیوه ساختمانی آن قابل مقایسه با معماری دوران صفویه است.
بقعه امام زاده یحیی
این بنا در تقاطع خیابان اسرار و بیهق شهر سبزوار قرار دارد و مشتمل بر فضای داخلی گنبد دار، ایوان و مناره ها و دو فضای ارتباطی است. گنبد بقعه با کاشی های زیبای فیروزه ای رنگ پوشیده شده و نمای بنا از خیابان بیهق نیز با کاشی های بسیار نفیس آراسته شده است. گویا کهن ترین بخش بنا گنبد خانه آن است که با پلان مربع و به صورت چهار ایوانی به سبک ویژه معماری سده هشتم و هفتم ساخته شده است. تزیینات نمای بقعه در سال ۱۳۸۰ ه.ق نصب شده و فضای داخلی آن مزین به کاشی، گچ، سنگ و آینه کاری است. این مکان در حال حاضر به عنوان یک زیارتگاه مورد احترام و توجه بوده و مکان تاریخی گردشگری نیز به شمار می آید. این اثر در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۴۰۳۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مسجد جامع سبزوار
مسجد جامع سبزوار یکی از قدیمی ترین مساجد سبزوار است که در دوره سربداران ساخته شده است. مسجد جامع سبزوار با مساحتی حدود چهار هزار متر مربع مشتمل بر ایوان های قبله، شمالی، صحن، شبستان و رواق در حاشیه جنوبی خیابان بیهق این شهر واقع است. در طرفین این قسمت شبستان های با طاق ضربی بلند همزمان با بنای ایوان جنوبی ایجاد شده است. در دالان سمت شرقی ایوان شمالی مسجد کتیبه هایی به صورت سنگ نوشته از دوران صفویه با تاریخ های ۹۷۹ و ۱۱۳۶ ه. ق درباره مراعات سکنه سبزوار و دستوری از شاه طهماسب صفوی ثبت است. از عمده تزیینات مسجد جامع سبزوار کاشی هفت رنگ و کاشی کاری خشتی است. این بنا ویژگی های معماری سده هشتم هجری را نشان می دهد. در دوره رضاشاه سردر این مسجد پس از پاره ای تغییرات در ساختار شهر و خیابان بیهق خراب شد و سپس به دست سید محمد اشراقی معمار بازسازی شد
منار مسجد
این مسجد در میان روستای باستانی خسروشیر قرار دارد. آنچه امروزه از این مسجد معظم بر جای مانده، جرزهای دو طرف یک ایوان به عمق ۱۱ و عرض ۶ متر است که پوشش و دیوار سمت قبله نیز فرو ریخته است. محراب اصلی مسجد، در انتهای ایوان قرار داشته که در حال حاضر، فقط بخش تحتانی آن بر جای مانده است. در کنار بقایای شبستان شرقی در حدود ۶۰ سال قبل، مناره ای آجری وجود داشت که بر بدنه آن، کتیبه ای به خط کوفی و تزیینات آجرکاری صلیب شکسته و گره دیده می شد. علت این نامگذاری، وجود مناره مزبور است. برخی از صاحب نظران، این بنا را در ردیف آثار معماری عصر ایلخانی و همزمان با مسجد جامع ورامین تلقی کنند. آثار مختصر برجای مانده از آن نیز در حد و اندازه های یک اثر باارزش قلمداد شده، و تحت شماره ۲۰۹۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است
آتشکده خانه دیو
خانه دیو یک آتشکده و از بناهای معماری احتمالا دوران ساسانیان است. از این محل از دوران ساسانی تا دوره سلجوقی استفاده می شده و کاربردی آیینی داشته است. نحوه تاق زدن آتشکده سبزوار در نوع خود منحصر به فرد است که پلان آن با پلان آتشکده تخت سلیمان در آذربایجان قابل مقایسه است. این بنا از بناهای جالب در روستای فشتنق است.
چارتاقی «خانه دیو» یکی دیگر از چارتاقی های منفرد ایران است که در کوهستان های دورافتاده شمال غربی سبزوار در استان خراسان و بر قله صخره ای سخت و صعب العبور جای دارد. چارتاقی خانه دیو یکی دیگر از نمونه های چارتاقی های منفرد در ایران با شکل متقارن چهار وجهی است. این گنبد و بخش های وسیعی از پایه ها و تاق ها به مرور زمان تخریب شده اند. چهار سوی بنا به مانند دیگر چارتاقی های منفرد ایران، چشم اندازی باز و بدون هیچگونه در یا پنجره و مانعی است. ویژگی های کالبدی و خصوصیات معماری و سازه بنا نشان می دهد که هم عصر با دیگر چارتاقی های منفرد ایران است و قدمتی در حدود ۲۰۰۰ سال دارد.
آتشکده میرمظفر
کهن ترین اثر معماری بخش خوشاب بقایای به جا مانده از یک آتشکده در روستای «بابا لنگر» است که با توجه به شواهد معماری مربوط به پیش از اسلام است. این آتشکده بر بالای کوهی مرتفع از رشته کوه اثقلان مشرف به دشت های اطراف آن واقع شده است. مصالح بنا از سنگ و ملات آن ساروج است. در دیوارهای این آتشکده فسیل هایی با قدمت ۱۰۰ میلیون سال دیده می شود. این فسیل ها در اطراف آتشکده بسیار دیده می شوند. آتشکده به شکل چهار طاقی بر روی پشته ای سنگی با بلندی در حدود دویست متر قرار دارد و مصالح به کار رفته در آن لاشه سنگ است که با ملات گچ بر روی هم استوار شده اند.
خانه باغ اسکویی
باغ و عمارت موسوم به اسکویی در فاصله ۴ کیلومتری غرب شهر سبزوار و در روستای ابارش واقع است. مجموع مساحت این مکان ده هکتار بوده و عمارت آن در میان باغ ساخته شده است. عمارت مزبور در دو طبقه ایجاد گردیده و مشتمل بر طبقه زیر زمین مشتمل بر هشتی، حوضخانه، آب انبار، مطبخ، بادگیرخانه و … است. طبقه اول از فضاهایی مانند تالار ستون دار شرقی و شمالی، تالار پذیرایی، حجره های نشیمن و… تشکیل شده است. از جمله عناصر تزیینی این بنا می توان به آجرکاری های نمای بنا، گچبری قسمت های سر ستون ها، حوضخانه و نقاشی بر روی گچبری های حوضخانه اشاره کرد. قدمت این باغ و عمارت میان آن متعلق به دوره قاجار بود،مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده است، همین طور معتقدند قبر سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداری سبزوار قرار داشته است و به تازگی کلاه خود و زرهی در این شهر کشف شده که به موزه آستان قدس رضوی تحویل داده شده است و شهرداری سبزوار بنای یاد بودی بر آن ایجاد کرده هر چند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری میدانند اما در تاریخ مسعودی مطالبی در ارتباط با این موضوع آمده و در شرح مسافرت شاه طهماسب صفوی به خراسان و گزارش از شهر سبزوار از آشنایی مردم آن دیار با شاهنامه سخن گفته شده است.
موزه مردمشناسی
موزه مردم شناسی سبزوار یکی از موزه های استان خراسان رضوی است که در ضلع غربی میدان کارگر شهر سبزوار قرار دارد. این موزه در محل کاروانسرای فرامرزخان که از بناهای تاریخی (دوره قاجاریه) سبزوار می باشد راه اندازی شده است. بنای مزبور با ساختار محور فرهنگی امروزه در ضلع غربی میدان کارگر و به فاصله نزدیکی از آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری و مقبره بقراط واقع گردیده و ورودی آن از ضلع جنوبی و از طریق یک هشتی به ایوان جنوبی منتهی می گردد.علاوه بر چهار ایوان اصلی غرفه هایی نیز مشرف بر حیاط مرکزی ساخته شده و بخش غربی بنا با فضای وسیع خود کاربری اصطبل را داشته است. هشتی ورودی کاروانسرا دو طبقه بوده و تزئینات عمده معماری آن منحصر به کاربرد طرح های هندسی با استفاده از نقاشی اخرائی بر روی آجر است. این بنا به موجب وقفنامه ای در سال ۱۲۱۹ ق توسط « حاجی فرامرز خان» از باغان سبزوار که در زمان ناصر الدین شاه قاجار سمت سرتیپی داشته است به انضمام یک باب آب انبار مجاور،برای رفاه زائرین حضرت رضا(ع) در بیرون از دروازه نیشابور و در کنار شاهراه خراسان بنیان گردیده است.بازدید از موزه مردم شناسی سبزوار سفری است خاطره انگیز به گذشته برای معرفی گوشه هایی از آداب و رسوم و مشاغل و حرفه های سنتی این ناحیه که باید آنها را برای آیندگان حفاظت و صیانت نمود.
قبر اسطورهای سهراب (داخل محوطه شهرداری)
این نام به خوبی اشاره به تاریخ کهن و آثار و ابنیه باستانی و تاریخی فراوانی دارد که از پس هزاران سبزوار سال در این سرزمین پر رمز و راز به جای مانده اند. پس بی علت نیست که عده ای سبزوار را موزه یادمان های هزاران ساله می دانند.
مطالعات و پژوهش های مختلف در باره تاریخسبزوار ، قدمت این شهر کهن را تا حدود ۶ هزار سال قبل ردیابی کرده اند.
به طوری که کاوش های باستانشناسی در سال ۸۷ در محوطه ای قدیمی واقع در مجاورت شهرسبزوارنشان داد ، که اقوامی در بیش از ۶ هزارسال قبل در این منطقه سکونت داشته اند.
طبیعیست که شهری با این قدمت و این مقدار از پایداری در طول هزاران سال قطعاً در دل خود مجموعه ای از رازهای باستانی است که آثار تاریخی به جا مانده در این شهر هریک گوشه ای از این رازها را برای ما فاش می کنند.
یکی از این آثار ، آرامگاه اسطوره ای سهراب فرزند رستم است که داستان نبرد وی با پدر و شرح چگونگی مرگ غمناکش ، یکی از فصل های مهم و مشهور شاهنامه استاد سخن ، فردوسی است.
وجود آرامگاه سهراب پسر رستم شاهنامه در سبزوار ، به لحاظ رونق صنعت گردشگری و مطالعات تاریخی موضوع با اهمیتی است که متأسفانه شاید بسیاری از ساکنان بومی سبزوار نیز از آن اطلاعی نداشته باشند. و شهرداری و اداره میراث فرهنگی و سایر نهادهای مربوطه کار خود را در معرفی این بنای مشهور درست ا نجام نداده است.
مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده است . همینطور معتقدند قبر سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداریسبزوارقرار داشته است. کلاه خود و زرهی در اینجا کشف شده که به موزه آستان قدس رضوی تحویل گردیده و شهرداری سبزوار در حال حاضر بنای یادبودی بر آن نهاده است. هرچند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری می دانند.
کتاب عارف دیهیم دار نوشته جیمز داون انگلیسی هم که از جمله اولین کتب مستشرقین در باب فرهنگ وتاریخ و ادب اجتماعی ایرانیان بوده و تألیف آن به حدود ۵۰۵ سال قبل باز می گردد ، در خصوص سفر شاه اسماعیل صفوی بهسبزوار و مواجهه مردم با وی در این مورد می نویسد : … شاه اسماعیل که علاقه داشت مردم ایران شاهنامه خوان شوند ، از دعوت مردم سبزوار به دیدن نمایش صحنه جنگ رستم و سهراب و خوب و روان بیان کردن آنها تعجب کرد . در جواب به وی گفتند جای شگفتی نیست زیرا که مردم این شهر ، حتی قبل از اینکه فردوسی شاهنامه را بسراید از چگونگی جنگ رستم و سهراب اطلاع داشتند ، و این روایت سینه به سینه نقل شده و در این شهر همه از این روایت آگاه بودند. میل خسروگرد از دیگر آثار باستانی است که از نوع میل راهیابی است که بر سر راه خراسان بزرگ احداث شده و مناره خسروگرد بر اساس کتیبهٔ آن در سال ۵۰۵ هجری قمری بنیان شده و به عنوان نمادی از معماری آن عصر قابل تامل است و تزئینات این بنای تاریخی شامل آجرنمای تراش و قالب زده در اشکال و فرمهای متعدد و متنوع است.
پناهگاه حیات وحش شیر احمد
پناهگاه حیات وحش شیراحمد در موقعیت جغرافیایی N3603 E5758 در استان خراسان رضوی واقع است. سرزمین ایران علیرغم قرار گرفتن در کمربند خشکی جهان از تنوع زیستی مطلوبی برخوردار می باشد .تنوع گونه های کم نظیری در زیستگاههای این کشور یافت می شود که در مقایسه با سایر سرزمینهای جهان قابل توجه است.تعداد گونه های پستانداران وحشی ایران با بیش از ۱۶۰ گونه ، ماهیان با ۲۶۹ گونه و بالاخره دوزیستان با ۱۱ گونه که تقریبا نیمی از آنها بومی کشور ما تشخیص داده شده است جلوه ویژه ای را بر تنوع کشور ما ارائه داده است.توسعه شهرها ، تغییر کاربری اراضی ، بهره وری بی رویه از منابع بدون ارزیابی اولیه ،و بهره برداری بی رویه از مراتع و جنگلها از جمله فعالیتهای مخربی هستند که روزبروز عرصه را بر زیستگاههای طبیعی و حیات وحش کویر تنگ تر کرده و تنوع زیستی را به مخاطره می اندازد. در این شرایط برای حفظ و حراست از تنوع زیستی و جمعیتهای حیات وحش چاره ای جز انتخاب مناطق مناسب برای که در برگیرنده تمامی ویژگی های اکولوژیکی ناحیه باشند نمی باشد.
پارک جنگلی شمال شهر (شهدای گمنام)
با وسعت ۷۰ هکتار، پارک ارم به وسعت ۷ هکتار، پارک سلامت در حاشیه بلوار توحید شهر به وسعت ۴ هکتار، پارک بهمن در کمربندی جنوب شهر به وسعت ۵ هکتار، باغ ملی به وسعت ۱٫۵ هکتار، پارک امام رضا به وسعت ۶٫۵ هکتار، پارک لاله (معروف به شهربازی) ، رودخانه بکر ششتمد واقع در شهرستان ششتمد، رودخانه ریوند در ۳۵ کیلومتری سبزوار، رودخانه دلبر در ۲۵ کیلومتری شمال غربی سبزوار، مناظر طبیعی روستای طبس، طبیعت روستای بلاش آباد، طبیعت روستای استاجواقع در بخش روداب ۵۰ کیلومتری جنوب سبزوار از نقاط دیدنی و جاذبه گردشگری سبزوار بزرگ است.
در شهرستان سبزوار هنرهای سنتی چه بسا به لحاظ تفنن و چه برای رفع نیازهای روزمره در گذشته رواج کامل داشته و محصولات هنری در بازارهای پر رونق عرضه میشده است اما امروزه از آن خلاقیتها و ابداعات و ابتکارات چندان خبری نیست و در معدود کارگاهها، گیوه دوزی، نمد مالی، مسگری، سفالگری، خراطی و سبدبافی به گونهای محدود رواج دارد صرفاٌ برای تامین بخش بسیار ناچیزی از نیاز روستائیان بوده و چندان هم با معیارها و مصداق هنرهای سنتی شهرستان تناسب ندارد.
رایجترین و پر رونقترین هنر سنتی این شهرستان هنر قالیبافی است که در شهر و روستا رواج دارد اما این هنر هم مثل دیگر هنرهای سنتی رو به زوال است و در حال حاضر قالی بافان سبزواری از طرحهای مشهدی، تبریزی و کاشانی استفاده میکنند که تعداد آن ۲۲ طرح است و طرحها و نقشههای قالی سبزوار مثل دیگر شهرها و روستای خراسان شاد و اصیل و زیبا است و در صورت توجه و عنایت بیشتر میتوان علاوه بر پاسداری از فرهنگ اصیل و هنرهای سنتی، منبع اقتصادی مهمی نیز باشد.
هنوز در گوشه و کنار سبزوار میتوان مراکز تولید صنایع دستی و مشاغل سنتی را دید بازارهایی که همانند سالیان گذشته در آن استادکاران مشغول هستند و از مشاغل سنتی در شهرستان سبزوار میتوان به آهنگری، خراطی، نمدمالی و نخ تابی اشاره کرد و مهمترین سوغات سبزوار کلوچه زنجفیلی سبزواری است که در میان مردم محلی و گردشگران طرفداران بسیاری دارد.
جاذبه های گردشگری شوش
جاذبه های دیدنی شهر شوش
چغازنبیل
زیگورات نیایشگاهی باستانی است که در زمان ایلام (عیلامیها) و در حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد ساخته شدهاست. چغازنبیل بخش بهجامانده از شهر دوراونتش است و در نزدیکی شوش (شهر باستانی) قرار دارد. این سازه در ۱۹۷۹ اولین اثر تاریخی از ایران بود که در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفت. جامعه بینالمللی برای آن ارزش استثنائی و جهانی قایل است. خاورشناسان زیگورات شوش را نخستین ساختمان مذهبی ایران میدانند. این نیایشگاه توسط اونتاش گال (پیرامون ۱۲۵۰ پ. م)، پادشاه بزرگ ایلام باستان، و برای ستایش ایزد اینشوشیناک، نگهبان شوش (شهر باستانی)، ساخته شدهاست. مکان جغرافیایی زیگورات چغازنبیل در ۴۵ کیلومتری جنوب شوش (شهر باستانی)، در نزدیکی منطقه باستانی هفتتپه است. دسترسی به این اثر باستانی از جادهای انحرافی در جاده شوش به اهواز مقدور است.
کاخ اردشیر (کاخ شاوور)
در سمت غربی رودخانه شاوور در سال ۱۳۴۷ خورشیدی کاخ جدیدی کشف شد که به سبب همجواری با این رودخانه به همین نام مشهور است. این کاخ دارای تالاری به اندازه ۶/۳۴ *۵/۳۷ متر با ۶۴ ستون است. پایه ستونها از سنگ بوده و دیوارها از خشت ساخته شدهاند. این کاخ در ۳۵۰ متری غرب آپادانا واقع است وتوسط اردشیر دوم بنا گردید.
ایوان کرخه
ایوان کرخه آثار شهری از دوره ساسانیان است و در زمان شاپور دوم ساسانی (۳۷۹–۳۰۹)ساخته شدهاست. این بنا در ۲۰ کیلومتری شمالغربی ویرانههای شوش و ۲۰ کیلومتری جنوب غربی دزفول، در سمت راست رود کرخه در جاده دهلران قرار دارد و کاملترین و بزرگترین شهر مدفون شده ساسانی است. در حال حاضر فقط بخش اندکی از بنا باقیماندهاست. به موازات دیوار، بنای بلند ۵۵ متری وجود دارد که در آن سه اتاق قابل تمیز هستند، در مرکز، یک سرسرای مربع به ضلع ۷ متر که در شمال و جنوب با دو سرسرای مستطیل (۹متر*۱۷متر) همجوار است. در روی دیوار شرقی، تنها دیوار حفاظت شده تا امروز حرکت قوسهای عرضی به عرض ۶۰/۱ متر با فاصله ۷۲/۱ تا ۵۸/۱ متر مشهود است. در فاصله بین قوسها، دیوار دارای پنجرههای باریکی است که پایه آنها اندکی بالاتر از پاکار قوسها است. ساختمان بوسیله آجر به اضلاع ۲۸ تا ۳۲ سانتیمتر با ملات گچ ساخته شدهاست.
کاخ آپادانای شوش
کاخ آپادانای شوش قصر زمستانی شاهان هخامنشی بودهاست. این کاخ به دستور داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی در حدود سالهای ۵۱۵_۵۲۱ پیش از میلاد در شوش (شهر باستانی) روی آثار و بقایای عیلامی بنا نهاد شد. دیوارهای کاخ از خشت و ستونهای آن از جنس سنگ است. کاخ داریوش واحدهای مختلفی از جمله تالار بارعام، حرمسرا، دروازه و کاخ پذیرایی و همچنین سه حیاط مرکزی دارد. دیوارهای داخلی کاخ با آجر لعابدار منقوش با طرحهای سپاه جاویدان، شیر بالدار و نقش گل نیلوفر آبی مزین بودهاند که بقایای بهجایماندهٔ آنها در موزههای خارجی و داخلی نگهداری میشوند. مساحت تالار یا کاخ آپادانا ۱۰۴۳۴ متر است. این کاخ که بارگاه یا آپادانه نامیده شده توسط اردشیر دوم تجدید بنا شده است. طرح کاخ بنایی کوشک مانند با ۳ ایوان ستوندار در جبهه شمالی، شرقی و غربی آن است. تالار مرکزی با ابعاد ۵۸ در ۵۸ متر است و دارای ۳۶ ستون میباشد. ارتفاع ستونها حدوداً ۲۰ متر است و با ستونهای کله گاوی شکل ساخته شده است. ایوانها هر کدام دارای دو ردیف ستون ۶ تایی میباشند. از کلیه مجموعه کاخ ۱۱۰ اتاق و تالار مکشوف گردیده است. شش حیاط که سه تای آنها بسیار بزرگ دور یک محور شرقی و غربی قرار گرفتهاند، در داخل مجموعه کاخها وجود داشتهاند که به وسیله یک راهروی بزرگ به بخش شمالی مربوط میگردیده است. سه حیاط کوچکتر در بخش شمالی مجموعه کاخ قرار داشتهاند. اتاقها و ساختمانهای مختلف کاخ به وسیله این حیاطها روشنایی گرفته و تهویه میشدند. در سال ۱۸۸۰ میلادی، یک گروه از باستان شناسان فرانسوی این کاخ را از دل خاک بیرون کشیدند و ستونها و سرستونهای کاخ را با اره بریدند و به فرانسه منتقل کردند و امروزه در شوش، فقط چند زیرستون وجود دارد و کاخ به شکل سابقش وجود ندارد. بیشتر اشیاء خارج شده، اکنون در موزه لوور نگهداری میشوند.
هفت تپه
محوطه باستانی هَفتتَپه حدود ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش واقع شده و همانطور که از نام آن پیداست از تپههای متعددی تشکیل شدهاست. گستردگی این محوطه باستانی به مراتب باعث جلب توجه کاوشگران مختلف قرار گرفتهاست. بررسیهای سطح الارضی که قبلاً مَک آدامز (Robert McC Adams) در این ناحیه انجام داده بود، گویای این مسئله بودند که این محوطه گسترده باستانی فقط در دوره محدودی مسکونی بودهاست. در هفت تپه قسمتی از یک دیوار خشتی و طاقی آجری در هنگام تسطیح زمین و راهسازی توسط بولدوزرهای طرح نیشکر هفت تپه نمایان گردید. این محل توسط هیئت حفاری به عنوان نقطه شروع کار انتخاب شده و با ایجاد شبکهای که دارای خانههای ۱۰ × ۱۰ متر بود که عملیات حفاری از این محل به سمت جنوب ادامه پیدا میکرد. خاکهای ناشی از حفاری در قسمت شمال غربیِ محوطه حفاری، در مجاورت تپهای که مجموعه آرامگاهها بر روی آن واقع شده، انباشته شدهاند. با ادامه کاوش در طول فصلهای بعدی، ترانشههای متعددی به ابعاد ۱۰ ×۱۰ متر حفاری شدند که تعداد آنها مجموعاً حدود ۱۵۰ ترانشه میباشد. در آرامگاه سکوی بزرگی ایجاد شده که توسط دیوارچههای کوتاهی به سه بخش تقسیم میشدهاست. در بخش شمالی هفت اسکلت قرار داشته، بخش میانی که کوچکتر از دو بخش دیگر است، بدون اسکلت و بخش جنوبی دارای دو یا سه اسکلت بودهاست. در پای سکو در جنوبیترین قسمت آرامگاه، مجاور درب ورودی تعداد ده اسکلت بصورتی بی نظم بر روی هم قرار داشتند. به این ترتیب مجموعاً حدود ۲۱ یا ۲۲ اسکلت در معبد پیدا شدهاند. تقسیمبندی سکوی آرامگاه به بخشهای مختلف خود گواه این است که این مقبره برای تدفین اشخاص متعددی ساخته شده و احتمالاً یک آرامگاه شاهی نمیباشد. وجود اسکلتهای متعدد بر روی سکو و انباشته کردن اسکلتهای قدیمی در گوشه آرامگاه نیز این مسئله را تأیید میکند. با توجه به اکتشافاتی که در نقاطِ مختلفِ منطقه انجام شدهاست، درب ورودی آرامگاه پس از هر تدفین با سنگ یا آجر بسته و در هنگام تدفینهای بعدی مجدداً باز میشدهاست. مشاهداتی که در هفتتپه شده، نیز حاکی از این مسئله میباشد. موزهٔ هفتتپه حاوی تمامی اکتشافات فوق است.
رود کرخه
کَرخه نام رودخانهای است در جنوب باختری ایران در استان خوزستان. رودخانه کرخه از شمال به سوی جنوب جریان دارد و پس از گذر از کنار آثار شوش باستان به سوی باختر تغییر مسیر میدهد. منطقه کرخه در ۵ کیلومتری غرب جاده ترانزیتی اهواز – شوش بصورت نوار سبز رنگی در حاشیه رودخانه کرخه قرار گرفته است. جنگل کرخه زیستگاه اصلی جانوران زیادی در منطقه خوزستان میباشد که مهمترین آنها گوزن زرد است که از گونههای نادر ایران وجهان بشمار میرود علاوه بر آن گونههای جانوری با ارزشی نظیر انواع پرندگان شامل بلبل خرما، لیکو، دراج و… در منطقه زندگی مینمایند. از پستانداران با ارزش منطقه رودک عسل خوار و گربه جنگلی را میتوان نام برد.
قلعه شوش
قلعهٔ شوش قلعهای است که توسط ژاک دمورگان فرانسوی برای سکونت باستانشناسان فرانسوی در نزدیکی آرامگاه دانیال نبی در شوش بر روی تپهای تاریخی بناشدهاست. از مهمترین آثار بدست آمده از این تپهها، میتوان به مجسمهٔ معروف ملکه ناپیر اسوستون، لیوان مشهور سفالی شوش به رنگ نخودی و نقش بزکوهی و قانون حمورابی اشاره کرد. این قلعه دارای نقشهای قرونوسطایی است و توسط فرانسویها با استفاده از نیروی کار ایرانی و نظارت خاندان فیلی که امنیت ساخت را بر عهده داشتند و حاج مصطفی دزفولی ساخته شده است. ساخت قلعه با استفاده از آجرهای کاخ داریوش هخامنشی (کاخ آپادانای شوش) و تعدادی از آجرهای منقوش به خط میخی چغازنبیل که ناشی از تخریب قسمتهایی از این بناها بوده انجام شده است. نقشهٔ قلعه ذوزنقهشکل است، که قاعدهٔ کوچک آن در سمت شمال واقع شده و دور تا دور آن را راهرویی احاطه کرده و چند ردیف اتاق به سمت حیاط، بر گِرد آن قرار گرفتهاست. برج شمالغربی قلعه مربعشکل و برج شمالشرقی، دایرهشکل است.
پارک بادی شوش یا پارک میراث فرهنگی
پارک بادی شوش فضای سبزی است در بدو ورود به شهر شوش از سمت جاده ترانزیت نمایان میشود این پارک محل اسکان رایگان مهمانان در ایام نوروز و محلی برای تفریح مردم شوش است که ساکنین شهر برای گذارندن اوقات فراغت و انجام ورزشهای دلخواه خود به آنجا میرود؛ و در بعضی ایام در شب شبکههای تلویزیونی با ویدئو پروژکتور برای همشهریان نمایش داده میشود.
جاذبه های گردشگری شهر طبس
جاذبه های گردشگری شهر طبس
طبس در منطقهای با آبوهوای بیابانی واقع شده است. معادن غنی ذغال سنگ این شهرستان حاکی از وجود جنگلهای انبوه و دریاچههای بزرگ در گذشتههای دور در این منطقه است. این معادن، طبس را در ردیف یکی از غنیترین مناطق کشور به لحاظ ثروت ملی قرار داده است برای آشنایی با جاذبه های دیدنی این شهربا وب سایت آژانس طلوع سفریاد همراه باشید.
برج هادرباش
نخلستانهای طبس منطقه وسیعی را تحت پوشش خود دارند در قدیم جهت حفاظت از نخلستان در برابر سارقین و حیوانات وحشی برجهای هادر باش ساخته شده است. هادر در گویش یزدی به معنای مواظبت و مراقبت است.
سد تاخیر شاهعباسی
این سد یکی از نمونههای عالی خلاقیت، دوراندیشی و سختکوشی ایرانی است. در میان مردم محلی به طاق عباسی معروف است. این طاق بیش از ۷۰۰ سال قدمت دارد. میان دو کوه نزدیک به هم ساخته شده و بنایی آجری است که در قسمت بالا یا تاج آن سنگ به کار رفته است.
با توجه به اینکه به علت موقعیت خروجی سد، رسوب در پشت سد ذخیره نمیشود، میتوان انتظار داشت برای هزاران سال، این سازه بینظیر بدون نیاز به تعمیر و نگهداری و مدیریت، کارکرد اصلی خود را به انجام برساند.
غار حلوان
این غار در روستای حلوان در ۷۵ کیلومتری شمال غرب شهرستان طبس قرار دارد. سن سنگهای غار حلوان تقریبا ۱۶۰ میلیون سال است و مربوط به دوره ژوراسیک میانی است. با توجه به اینکه در این غار بقایای زیادی از استخوانهای حیواناتی همچون گوسفند، شتر، الاغ و پرندگان دیده میشود، شاید این غار پناهگاه حیوانات درنده باشد.
قلعه اسماعیلیان
در زمان سلجوقیان، اسماعیلیان بر طبس استیلا یافتند و قلاع محکمی در کوههای آن ساختند. قلعه اسماعیلیان طبس که یکی از قلعههای معروف این فرقه است، بر فراز کوهی ایجاد شده که در مجاورت آن روستای خراوان پایین قرار دارد.
از فراز قلعه به هر طرف که چشم دوخته میشود، کوهستان است و افق بازی وجود ندارد. در درون قلعه چهار آبانبار وجود دارد که سالمترین آنها در بالاترین سطح کوه قرار دارد و تنها پوشش گنبدی آن در وسط از بین رفته است.
باغ گلشن
باغ گلشن یکی از باغهای نادر ایرانی است که آب جاری دائمی در آن جریان دارد. باغ گلشن طبس بهوسیله امیرحسین خان، سومین حاکم طبس، از سلسله خوانینی که به فرمان نادرشاه به حکومت طبس منصوب شد، ساخته شده است.
ساختمان سردر باغ گلشن در زلزله ویرانگر شهریور ۱۳۵۷ طبس بهکلی از بین رفت، اما هماکنون در همان محل، ساختمانی با همان طرح و نقشه بنا شده است.
کاروانسرای خان
در مسیر جاده قدیم طبس به یزد، پس از عبور از کاروانسرای کلمرد و به فاصله ۳۰ کیلومتری آن، روستای رباط خان قرار دارد. در میان این روستا، کاروانسرای زیبای خان با معماری زیبا و قابل توجهی قرار دارد. بنای این کاروان چهارگوش است.
یکی از ویژگیهای معماری این کاروانسرا، کالبد فضایی مجموعه بادگیر و گنبد شاهنشین آن است، در آجرکاریهای نماهای داخلی آنها از گل چینهایی استفاده شده که بر زیبایی کار افزوده است.
امامزاده حسین بن موسی بن کاظم (ع)
حسین بن موسی الکاظم (ع) از جمله امامزادگانی است که مورخان آن را از فرزندان بلافصل امام کاظم (ع) دانستهاند. با توجه به برخی از اسناد، زمان بنای اولیه مزار این امامزاده در قرن پنجم هجری بوده است.
مقبره امامزاده حسین بن موسی الکاظم در طبس از قدیم مورد توجه و استقبال مردم بوده اما متاسفانه در زلزله ویرانگر طبس در سال ۱۳۵۷ این بنا بهکلی ویران شد. پس از آن، آستان قدس رضوی اقدام به بازسازی آن کرد.
سد کریت
سد کریت در فاصله ۴۲ کیلومتری شهر طبس قرار گرفته است. از تاریخ ساختمان این بند اطلاعاتی در دست نیست و بخشی از طاق آجری آن که در پایین بند وجود دارد در ناحیه تیزه از بین رفته و در نتیجه طرح کامل آن محو شده است. برخی مورخان این بنا را به دوره مغول نسبت دادهاند.
با توجه به تنوع مصالح به کار رفته و ساختار کلی بنا که در مرحله تعمیر بر روی آن انجام گرفته، میتوان استنباط کرد که بند کریت متعلق به چند دوره زمانی مختلف است.
حدود ۱۵۰ سال قبل ۴ متر به ارتفاع بند افزوده شده این افزایش باعث جلوگیری از متروکه شدن این بند شده بود. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد بند قدیم که هنر سدسازی ایرانیان را آشکار میکند، قوسی بودن بند است.
قلعه طبس
سبک بنای قلعه طبس آشکار میکرد که در یکی از دورههای گذشته بنا گردیده، شاید در دورهای که هنوز اسلام به خراسان نیامده بود. شیب کوه از خارج بهسوی قلعه بهقدری کم بود که در موقع راه رفتن شخص احساس نمیکرد که از یک سربالایی بالا میرود. به همین جهت شیب مزبور مانع از این نمیشد که از پایین کوه قلعه طبس را در بالای کوه مشاهده ننمایند.
در طرفهای مشرق و مغرب و شمال قلعه فقط کوه بود و جز قلل کوهها چیز دیگری به چشم نمیخورد. اما در قسمت جنوب یک وسعت روشن وجود داشت که آنجا جلگهای بود بنام طبس و چون قلعه مزبور نزدیک به این جلگه بود، اسماعیلیان آن را «قلعه طبس» میگفتند.
از دیگر دیدنیهای طبس میتوان به روستاهای زیبای این منطقه مانند نایباند، اصفهک، دره کال جنی، پناهگاه حیاتوحش نایبندان، کویر حلوان، غار اژدهای رودسراب، جنگل سنو اشاره کرد که در این مختصر نمیگنجید به تمام آنها پرداخت.
آشنایی با غذاهای محلی شهر طبس
غذاهای محلی شهر طبس
از جالب ترین جاذبههای گردشگری در هر منطقهای انواع غذاهای آن سرزمین و نحوه طبخ آن است. غذاهای سنتی شهر طبس از استان خراسان جنوبی از مواد در دسترس و متناسب با شرایط آب و هوایی تهیه میشود.در این بخش با وب سایت طلوع سفریاد همراه باشید.
غذاهای محلی مورد استفاده در این منطقه به فراخور فصل و همچنین طبع افراد(سرد مزاجی یا گرم مزاجی) و این که بعضی از غذاهای محلی جنبه درمانی یا پیشگیری از بیماری داشته مورد استفاده مردم قرار میگرفته است.
از جمله خوراکیهای استان شامل؛
انواع آش: آش جوشپره، آش محلی، آش لخشک، آش بلغور ترش، قلیه آش، آش بلغورشیر، آش انار، آش اماج، آش گوشواره، آش بورش، آش دوغه، آش قیمه.
انواع آبگوشت: آبگوشت بزباش، آبگوشتکشک، آبگوشت گندم و آبگوشت بلغور
انواع اشکنه: اشکنه خنجک، اشکنه زرشک، اشکنه تخم مرغی، اشکنهغوروتی، اشکنه اوجیج، اشکنه گوجه، اشکنه سیب زمینی، اشکنه آرد بریون، قلور تروش
انواع خوراک: خوراکبامیه، خوراک کدوچه با نان برنجی، خوراک سیب و کدوچه، پوره عدس، دوغ گرم، سوپ ذرت، کباب نارنجکی، قاتقاب، پولانی، کم جوش، اماج، چغندر، دنی، قیسی، جوش و اره، فله، حلیم، ارزه پلو، پلو زیره، رشته فرنگی پلو
انواع خورشت: خورشت کنگر، خورشت گوجه فرنگی، خورشت بامیه، خورشت کدو حلوایی
انواع نان: نان پتیر، نان خشکی، نان ته تغاری، نان جوین، نان کوله، نان روغن جوش، نان کماچ، نان جان جانی، نان گاورسی، نان سمنو، نان شلغمی، نان تاتران، نان سمبه
قورت یا “کشک دیگ چدنی: یکی از فرآوردههای فرعی شیر است که به روش سنتی از جوشاندن، تغلیظ و یا خشک کردن دوغی که پس از کره گیری باقی میماند و یا از ماست بدون چربی تهیه میشود.
کشک دیگ چدنی یا خاکستری در خراسان جنوبی مورد استقبال زیادی قرار دارد که به نام «قورت» نیز مشهور است این نوع کشک خواص بیشتری نسبت به سایر کشکها دارد.
گندم پلو(بلغور) با بادمجان: این غذا از گندم یا جو کامل تهیه شده یعنی گندم همراه با سبوس،که بسیار مقوی و مفید میباشد.
کشک زرد: نوع دیگری از کشک خراسانیهاست و به صورت پودر زردرنگ خشک است که از روزگاران کهن برجای مانده است.
جاذبه های دیدنی در خواف
جاذبه های دیدنی در خواف
خواف یکی از شهرهای استان خراسان رضوی می باشد.که دارای جاذبه های طبیعی و تاریخی بسیاری میباشد.از مساجد گرفته تا مجموعه های تاریخی،که هر کدام دارای شکوه و عظمت خاصی میباشند،این آثار تاریخی خاص دارای پیشینیه ی قدیمی هستند، مرکز مشاوره ی سفر اصفهان تور یکسری از این آثار را در مقاله ی زیر گردآوری کرده است برای آشنایی بیشتر با این جاذبه های تاریخی با ما همراه باشید.
آرامگاه خواجه غیاث الدین پیر احمد خوافى
آرامگاه خواجه غیاث الدین پیر احمد خوافى از مکانهای دیدنی خواف«خواجه غیاث الدین پیر احمد» از رجال متشخص و سیاستمداران کم نظیر عصر تیموریان بوده است. مزار پیر احمد خوافی در ابتدای خیابان پیر احمد مقابل حوزه علمیه احناف شهر خواف قرار گرفته است.
مدرسه مسجد غیاثیه خرگرد
مدرسه مسجد غیاثیه خرگرد در پنج کیلومتری جنوب شرقی خواف بر سر راه تربت حیدریه در فاصله ۱۴۶ کیلومتری شهر مشهد واقع شده است و از بناهای باشکوه چهارایوانی و آجری دوران تیموریان کشور به شمار می آید که در زمان «شاهرخ تیموری» با تلاش «احمد خوافی» بنا شده است.
منطقه حفاظت شده سیرخون
منطقه حفاظت شده سیرخون در استان خراسان رضوی در ۱۲ کیلومتری مرز مشترک با کشور افغانستان در جنوب شرقی شهر خواف قرار گرفته است.
آسیاب های بادی نشتیفان
آسیاب های بادی نشتیفان به عنوان یکی از عظیم ترین آسیاب های بادی جهان که به لحاظ قدمت و معماری از میراث ارزشمند تاریخی ۱۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در شهر خواف است که در حافظه تاریخ، آوازه این میراث کهن هنوز به یادگار مانده است اما با گذر زمان چهره این اثر تاریخی به علت تخریب های صورت گرفته مخدوش شده است و هنوز اقدامی برای مرمت این اثر صورت نپذیرفته است.
آبشار رِزداب
آبشار رزداب در روستای رزداب در منطقه ای کوهستانی در ۳۲ کیلومتری شهر خواف قرار گرفته است .
از آب و هوای مطبوع و چشم اندازهای دلپذیر و بدیعی برخوردار است.
کوشک سلامه
کوشک سلامه از بناهای تاریخی و زیبای شهر خواف است که زندگی سیاسی در گذشته های دور را به نسل حاضر معرفی می کند. این بنا تقریبا ۸۰۰ سل قبل بنا شده است و «قوام الدین» ملک زوزن، که از جانب «سلطان محمد خوارزمشاه» حاکم کرمان شده بود، آن را در سال ۶۰۷ هجری قمری تعمیر کرده است.
مسجد ملک زوزن
مسجد ملک زوزن از مساجد ایوانی عهد خوارزمشاهیان به سبک خراسانی است که ۹ قرن است که همچون نگینی در غربت کویر می درخشد و چشم هر بیننده ای را متحیر می سازد.
سد سلامی
سد سلامی در ۷ کیلومتری شرق سلامی در خواف قرار گرفته و دارای عمق ۱۸ متر و ارتفاع ۷۰ متر است.
قدمت این بنای غول پیکر بر طبق یافته ها و گفته ها به زمان ساسانیان باز می گردد.
آرامگاه حافظ ابرو؛
شهابالدین عبدالله بن زینالدین لطفالله بن عبدالرشید مشهور به حافظ ابرو، مورخ نامی و مشهور کشورمان که در دوره تیموریان زندگی می کرده است. از آثار و نوشته های ارزشمند او جغرافیای تاریخ خراسان، زبده التواریخ، تاریخ ملکوت کرت و… است. طبق نظر کارشناسان این بنا به دوران قاجار تعلق دارد.
مجموعه تاریخی خواجه یار؛ در ارتفاعات خواجه یار در مجاورت شهر خواف مجموعه تاریخی و فرهنگی خواجه یار قرار دارد که شامل یک گورستان، ساختمانی دوطبقه و آبانبار است که از دوره قاجاریه باقی مانده است.
مسجد جامع سنگان؛ از آثار و هنر معماری قرن هفتم در این شهرستان است و روی لچکی های ایوان کتیبه و آجریهای قالب زدهای نصب کرده اند که به بنایی قدیمی تر از مسجد تعلق داشته است.
مسجد جامع نشتیفان؛ نشتیفان دهستانی باستان است که دو مسجد جامع دارد که یکی جدید است و یکی در دوره تیموریان توسط شیخ زین الدین تایبادی ساخته شده است.
همچنین از جاذبه های مذهبی شهرستان خواف مزار خواجه یار است که مردم این شهرستان ارادت خاصی به این مزار دارند همچنین علاقمندان و گردشگران از آن دیدن می کنند.
مسجد جامع سنگان
مسجد جامع سنگان، مسجدی به یادگار مانده از دوران خوارزمشاهی در شهر خواف است که در کوچه ای معروف به «کوچه آب» واقع شده است.
آبشار کفتر دره
آبشار کفتر دره در ۴۵ کیلومتری شهر خواف در تنگل سده قرار گرفته است.
حوضچه ها و سنگ آب های بزرگ این آبشار در طی سالیان متمادی در این آبشار به وجود آمده است.
مزار خواجه یار
مزار خواجه یار در جنوب غربی شهر خواف قرار گرفته و از یک طرف مشرف به کوه خواجه یار و از سوی دیگر به تپه های مجاور محدود می شود.
این مزار مجموعه ای از دو آب انبار و یک مقبره است.
تاریخ و باستان شهر طبس
تاریخ شهر طبس
شهر طبس یکی از شهرهای تاریخی استان خراسان جنوبی میباشد این شهر در دوره های مختلف تاریخی دستخوش تغیرات بسیاری بوده است و همین امر تاریخچه غنی از این شهر به جای گذاشته است.وب سایت مرکز طلوع سفریاد در این مقاله به شرح در مورد تاریخ و باستان پرداخته است باما همراه باشید.
دوره هخامنشی
طبس در دوره هخامنشیان مرزبان نشین تابع ایالت شاه نشین پارت (خراسان بزرگ) بودهاست.براساس مستنداتی که هرودوت تاریخ نویس، ارائه نموده و به نقل از جلد اول کتاب سرزمین خورشید ترجمه ذبیحالله منصوری، میت ری داتس از جمله موبدان زرتشتی بوده که در طبس میزیسته و به عنوان ناپدری کورش کبیر وی را در همین منطقه تا سن شانزده سالگی تربیت و بزرگ نمود.
دوره سلوکی
در زمان سلوکیان طبس از نفوذ فرهنگی و یورش نظامی آنها بدور ماند و در عین حال به پادگان بزرگ نظامی ایزد خواست (یزد) باج (مالیات) میداد.
دوره اشکانی
در دوره اشکانیان طبس پادگان نظامی مهم مرزهای غربی آنان محسوب میشد و گاهی دست بدست میشده است.
دوره ساسانی
در دوره ساسانیان طبس همانند دوره هخامنشیان بود. یزدگرد سوم آخرین امپراتور ساسانی در گریز به سمت مرو چند ماه در طبس اردو زد. در تمام طول این مدت طبس به عنوان پل ارتباطی شرق ـ شمال شرق با غرب بوده، یعنی راه مهم و سوق الجیشی پارت و هگمتانه و شوش و بینالنهرین به پاسارگاد از طبس میگذشته و راهدارها در رباطها و چاپارخانههای بسیاری در مسیر آن احداث شده بود که بقایای برخی موجوداست.
دوران خلافت اسلامی
موقعیت سه شهر طبس، تون (فردوس ) و قاین در نقشه ایران در عصر خلفای عباسی برگرفته از کتاب جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی در سالهای ۲۹ هجری قمری سپاه اعراب مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن بدیل خزاعی از شمال غرب طبس وارد و قلعه چارده (جوخواه امروز) را متصرف شدند و آماده نبرد با سپاه طبس میشدند. مردم طبس صلح خواستند و با ۶۰۰۰۰ درهم خراج سالیانه صلح گردید. این فتح موجب مسرت فراوان عمر بن خطاب، خلیفه دوم شد و دولت ارشد طبس را به عنوان مطلع الفجر و دروازه خراسان نامیدند. در زمان خلافت علی بن ابی طالب مردم طبس به اسلام گرویدند و علی ابن ابیطالب خراج را به آنان بخشید. در زمان حکومت امویان و مروانیان وضع به همین منوال سپری شد در حالیکه مالیاتهای سختی از مردم گرفته میشده است. زیرا کویر سوزان و صعب العبور مرکزی یک مانع طبیعی و سخت برای عبور دادن لشکر و تجهیزات محسوب میشد. ناصر خسرو در سفرنامه خود این شهر را طبس گیلکی خوانده است و از حکومت گیلک بن محمد به عظمت یاد کرده و از وجود امنیت بسیار و رعایت دقیق احکام شرع سخن به میان آوردند.
دوره اسماعيلیان
طبس (تببس) در دوره اسماعیلیان یکی از مراکز مهم اسماعیلیان خراسان بود.اسماعیلیان بر طبس استیلا یافته و قلاع محکمی در کوههای طبس ساختند.
دوره تیموریان
با استیلای تیموریان طبس تابع حراست بوده و سپس با ضعف آن نظام ازبکهای مهاجم چندین بار به طبس یورش آورده و دختران و پسران بسیاری را به قتل رساندند. زیرا در برابر برده شدن و انتقال آنها به بینالنهرین مقاومت کردند.
دوره مغول
طبس از حمله مغول آسیبی ندید و پذیرای مهاجرین بسیار بودهاست.
دوره زندیه
خیابان گلشن در پایان دورهٔ زندیان و هنگامی که لطفعلی خان زند به طبس میآید و به پیشنهاد او تأسیس شد.
دوره قاجاریه
در دوره قاجاریه امرای عرب شیبانی بر طبس حکومت میکردند. در میان امرای شیبانی امیرحسن خان در عمران و آبادی طبس بسیار کوشید. تالار آیینه نشان، عمارات باشکوه و منبت کاری، استخرهای آب باشکوه با نوارهای چرخان و طلاکوب یا سیمکوب، باغها و کوشکهای باصفا، خیابان بندی طبس و کانال کشی انهار، هرس درختان بر اساس طرحهای هندی، احداث آب انبارها، احداث حمامهای بزرگ و تمیز و مساجد و تکایا و… از اقدامات وی و دولت یا اعقاب اوست.
دوره پهلوی
در دوره معاصر که رضا شاه پهلوی (۱۳۲۰–۱۳۰۴) به قلع و قمع حکومتهای محلی پرداخت، حکومت بنی شیبان در طبس نیز منقرض گشت. در این دوران شکوه و عظمت طبس به فراموشی سپرده شد.
نگاهی گذرا به تاریخ و باستان خواف
نگاهی گذرا به تاریخ و باستان خواف
شهرستان خواف یکی از شهرستان های واقع شده در خراسان رضوی می باشد. که در شرق کشورمان واقع شده است مرکز این شهرستان شهر خواف میباشد. از دیگر شهرهای این شهرستان میتوان به سنگان،سلامی، قاسم آباد و نشتیفان اشاره کرد،جمعیت این شهر حدود ۱۱۰هزار تن میباشد. آژانس مسافرتی طلوع سفریاد در مقاله ی زیر شما را با پیشینه ی تاریخی این شهر بیشتر آشنا میکند با ما همراه باشید.
تاریخ و فرهنگ خواف
خواف در دوران درازی از تاریخ ،اگر نه برای ایران قدیم که به طور مسلّم برای خراسان قدیم به منزله قلبی تپنده و حیاتبخش مطرح بوده و فرزندان عالم و هنرمند و ادیب و سیاست مدار این سامان، همواره پرچم دار و پاسدار مردم ایران زمین بوده است. سرزمین مردان بزرگی که سر از خاک بر افلاک آورده اند و ستارگان شب فروز علم و ادب ایران زمین شدند؛ آن مردان سترگی که با آبنوش از کوثر تمدّن و فرهنگ اسلامی، شگفتی آفریدند و بر ستیغ تاریخ ما را به نظاره ایستاده اند. فهرست طولانی دانشوران خواف و زوزن مؤیّد این موضوع اند و عنایتی به گاه شمار وقایع خواف، اهمّیّت و نقش این منطقه را در تکامل علمی و فرهنگی و حفظ استقلال وطن بر ما روشن می سازد. در واقع شناخت درست و دقیق و عمیق بزرگان فرهنگی یک قوم، نوعی خویشتن شناسی است که می تواند دست مایه ساختن آینده ای بهتر باشد و ما از مطالعه و شناخت این بزرگان به این نتیجه می رسیم که چنین قومی امروزه می توانند در جامعه بشری جایگاه ویژه خود را داشته باشند.
وجه تسمیه خواف
نام «خواف» از قرن ها پیش به صورت «خَوَاف» بر وزن «طَوَاف» نوشته و«خاف» خوانده می شود و بسیاری از منابع جغرافیایی و تاریخی به شکل «خواف» آمده که «خاف» تلفظ می شود.۱ شهرستانی در کتاب (الملل و النحل) واژه«خواف» را این گونه توصیف کرده است: («خواف» نام دیگر به آفرید، پسر ماه فروردین، است که از منطقه زوزن به داعیه نو آوری در دیانت زرتشت برخاست.) ۲ عدّه ای ریشه این کلمه را عربی دانسته، این واژه را تغییر یافته «خاف» می دانند که به معنای ترس و وحشت است. و دلیل آن حمله راهزنان به این منطقه و هوای گرم و سوزان تابستان است که مردم بدین جهات در خوف و ترس به سر می برده اند بدین سبب آن را «خواف» گفته اند. ۳در فرهنگ عمید، «خاف» آمده که جمع آن «خواف» به معنی پوشیده و پنهان معنی کرده است. ۴ در بین برخی از مردم، «خواف» به «روی» یا «رود» مشهور است که در فرهنگ دهخدا، یکی از معانی روی ، رود پر آب می باشد.
جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو به داشتن رود در این شهر اشاره دارد. ۶ما حصل کلام، در باره وجه تسمیه خواف در منابع و مآخذ تاریخی، نظر واحدی وجود ندارد و هر کدام بنا بر درک خود، برداشتی در باب این واژه داشته اند.
پیشینه تاریخی و جایگاه علمی, فرهنگی و سیاسی خواف
خواف بزرگ که سابقه تاریخی زیادی دارد از ولایات مهمّ خراسان بوده و تا قرن ۸ هجری در برخی از سال ها بر اساس اسناد تاریخی، شامل شهرستان های کنونی خواف، تربت حیدریه و رشتخوار و قسمتی از نقاطی که در حال حاضر جزء افغانستان می باشد، بوده است.بسیاری از جغرافیدانان و مورخان، زوزن, خواف، سنگان، سلومک (سلامی) را در دوره بعد از اسلام تا قرن ۷ یا ۸ هجری جزء نیشابور دانسته اند۷و در قرون ۸ و ۹ هجری قمری جزء هرات۸ و از سال ۱۲۴۹ هجری قمری خواف به تابعیت مشهد در آمد و در ضمن به عنوان یک بخش تابع تربت حیدریه گردید. تا این که سرانجام در سال ۱۳۶۸ هجری شمسی از تربت حیدریه جدا و به شهرستان تبدیل گردید.
دکتر جواد مشکور در تاریخ ایران باستان، «خواف» را از نقاط آباد ایران در عصر اشکانی و ساسانی دانسته است که جزء ابر شهر یا نیشابور بوده است. ۱۰ با ظهور اسلام در دو مرحله خواف مورد حمله مسلمانان قرار می گیرد:
مرحله ی اول : در دوره ی خلافت سیدنا عمر فاروق رضی الله عنه به فرماندهی احنف بن قیس رضی الله عنه
مرحله ی دوم : در دوره ی خلافت سیدنا عثمان ذی النورین رضی الله عنه به فرماندهی عبدالله بن عامر رضی الله عنه که مردم خواف همانند بسیاری از شهرهای ایران البته با مقاومت هایی به ندای عدالت خواهی اعراب مسلمان پاسخ مثبت داده و با آغوش باز اسلام را می پذیرند.
زوزن و خواف در سده های نخستین هجری از مراکز علمی بزرگ و پر رونق به شمار می آمده است. قرار گرفتن این دو شهر در موقعیت ارتباطی ممتاز بین حوزه های هرات و قهستان و نیشابور، قلب خراسان بزرگ، موجب شده که این منطقه نقطه تعاطی افکار و اندیشه ها باشد. مطالعه و مداقّه در متون تاریخی نشان می دهد که این منطقه در طول دوران حکومت های ایران بعد از اسلام، فقها، ادبا، شعرا، مورّخین، هنرمندان، وزرا و سیاستمداران فراوانی را در دامان خود پرورده است و در گسترش فرهنگ و تمدّن اسلامی نقش بسیار تأثیر گذاری داشته است که پرداختن به همه آن ها در این گفتمان نمی گنجد.
خواف به اعتبار دانشمندان و سیاستمداران و کارگزاران که در حکومت های ایران بعد از اسلام صاحب نفوذ بودند، آن قدر از نظر علمی و فرهنگی مورد توجه بوده است که خواجه نظام الملک توسی(۴۸۵ –۴۰۸ هجری قمری) وزیر مقتدر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی، یکی از ده نظامیّه موجود در جهان اسلام را در خرگرد خواف تأسیس می نماید که هم اکنون تنها اثر به جا مانده از این نظامیّه کتیبه ای است که توسط آندره گرار فرانسوی به موزه ایران باستان منتقل شده و هم اکنون در آن جا نگهداری می شود.
با بررسی متون تاریخی صراحتاَ می توان گفت که سرزمین خواف به خاطر موقعیّت مهمّ جغرافیایی و آبادانی همواره مورد توجّه حکومت های وقت قرار داشته است. بنای مسجد کم نظیر و زیبای ملک زوزن در دوره خوارزمشاهیان و مدرسه غیاثیّه خرگرد در دوره تیموریان خود گواهی بر روزهای اوج شکوفایی سرزمین خواف است. امّا با افول قدرت تیموریان و ظهور صفویان در اوایل قرن ۱۰ هجری قمری, ستاره ی عزّت غیاثیّه (خواف) رو به افول می رود و خواف یکباره موقعیّت خود را در نشر قدرت و قلم خراسان از دست می دهد.
با آغاز دوره معاصر کلّ ولایات خواف، زاوه، ترشیز، غوریان و بخش هایی از جام و باخرز زیر سلطه اسحاق خان قرائی و فرزندانش قرار می گیرد و این آغاز دوره پر خوف و خطر تاخت و تاز ترکمن ها و ازبک ها است که تا اواخر دوره ناصر الدین شاه ادامه می یابد و در دوره پهلوی اول در سال ۱۳۰۷ مرحوم مدرس به خواف تبعید و در ارگ خواف زندانی می گردد. بر خلاف تصوّر رضاخان نه تنها این روحانی شیعه تحت فشار مردم اهل سنّت این منطقه قرار نمی گیرد بلکه مردم و معتمدین و علمای خواف به صورت های مختلف از او حمایت می کنند تا جایی که رژیم شرایط را برای قتل آن مرحوم مناسب نمی بیند و در آبان سال ۱۳۱۶هجری شمسی وی را به کاشمر تبعید و بعد از مدتی او را در آن شهر به شهادت می رساند. ۱۳ این واقعه گوشه ای بود از خصایل نیک مردم متدیّن و آگاه خواف که همیشه قدردان خادمین واقعی هستند.
نتیجه آن که از قرن دهم هجری قمری به بعد تمام قدمت و غنای عظیم علمی، فکری و فرهنگی خواف تحت تأثیر درگیری ها و لشکرکشی ها و سیاست های حاکمان قرار گرفت و با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران بار دیگر این بخش مهمّ از پیکره ایران اسلامی مورد توجّه مسئولین قرار گرفت. امید است با همدلی و وفاق همیشگی که بین مردم سنّی و شیعه این دیار وجود داشته باز هم گام های مؤثّرتر و بلندتری در جهت رشد و شکوفایی این دیار برداشته شود.
مسیرهای دسترسی به خواف
برای رفتن به شهرستان خواف بهترین راه و مسیر دسترسی برای سفر به این شهر این است که با هواپیما به شهر مقدس مشهد بروید و از آن شهر از راه زمینی و با اتومبیل به شهرستان تاریخی خواف سفر کنید.
فاصله خواف تا چند شهرایران
فاصله تهران تا شهرستان خواف ۱۰۱۸ کیلومتر است.
فاصله مشهد تا شهرستان خواف ۲۷۲ کیلومتر است.
فاصله تبریز تا شهرستان خواف ۱۶۴۵ کیلومتر است.
فاصله اصفهان تا شهرستان خواف ۱۰۶۱ کیلومتر است.
فاصله شیراز تا شهرستان خواف ۱۲۷۸ کیلومتر است.
فاصله بندرعباس تا شهرستان خواف ۱۳۰۴ کیلومتر است.
فاصله اهواز تا شهرستان خواف ۱۵۷۲ کیلومتر است.
فاصله زاهدان تا شهرستان خواف ۷۰۹ کیلومتر است.
هنر و صنایع دستی و محصولات خواف
شهرستان خواف مثل شهرستان تربت جام پیشینه ای غنی در تاریخ و هنر و فرهنگ دارد و در عرصه موسیقی در کشورمان و در جهان دارای جایگاه ویژه ای است، استادان موسیقی خواف همه استادان و هنرمندان بی بدیلی در این عرصه هستند که باعث شده اند موسیقی مقامی به هنر ایران معروف شود. هنرهای سنتی و مشاغل این شهرستان هنر پرور هم جالب توجه است.
در خواف هنرهای دستی و سنتی رواج زیادی دارد، این مشاغل و هنرها شامل: ساخت و تولید سازهای سنتی، فرت بافی یا تون بافی، نمد مالی، نخ تابی، قالی بافی، آهنگری، خراطی، مسگری و نجاری است. این شهرستان که یکی از مناطق آباد گذشته بوده و احتمالا ابن ندیم اولین کسی است که در کتاب الفهرست خود این منطقه را به اسم روی معرفی کرده است و از آبادی ها و محصولات آن در کتابش گفته است، البته هنوز هم به مرکز شهر خواف روی یا رود می گویند.
دامپروری و کشاورزی فعالیتهای اقتصادی اصلی این ناحیه است و محصولات کشاورزی مهم خواف شامل: گندم، پنبه، جو، چغندرقند و محصولات جالیزی است و محصولات دامی مثل پنیر، کره، کشک، دوغ، ماست و…از تولیدات این شهرستان است.
در مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه ما باشید تا با تاریخ سایر شهرهای ایران نیز آشنا شوید.
آشنایی با آداب و رسوم شهر طبس
برای آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ مردم شهر طبس با وب سایت اصفهان تور همراه باشید.
شهرستان طبس يكي از شهرستانهاي استان يزد در مركز ايران است. شهر طبس مركز اين شهرستان است.
در فرهنگ جغرافيايي در مورد آن گفته شده: «طبس نام يكي از بخشهاي سهگانه شهرستان فردوس ، محدود است از شمال به بخش بردسكن و كوير نمك، از خاور به بخش بشرويه و بخش بجستان و خوسف و از باختر و جنوب به كوير لوت»
همچنين در اين فرهنگ، اين بخش مشتمل بر هفت دهستان مركزي، كريت، سنگردان، ديهوك، جوخواه، دستگردان، اصفهك و ۱۹۱ آبادي و ۲۷٬۷۸۶ نفر جمعيت نام برده شدهاست.
تا سال ۱۳۸۰، شهرستان طبس، يكي از شهرستانهاي استان خراسان بود كه در اين سال با تصويب هيأت دولت از استان خراسان جدا شده و به استان يزد ملحق شد.
مردم طبس از ايرانيان قديم و از نژاد آريايي مي باشند ، اگرچه اين شهر به عنوان دروازه خراسان براي عربها هميشه مورد توجه و علاقه اين مهاجرين بوده است ؛ اما هنوز بسياري از خصوصيات اخلاقي و عادات ايرانيان قديم را در بين مردم طبس مشاهده مي كنيم و در واقع آنها فرهنگ و آداب و رسوم اقوام مهاجم را به گونه اي لطيف با فرهنگ باستاني و اجدادي خود در هم آميخته و تلفيقي موزون و خوش آهنگ ايجاد كرده اند .
از نظر مذهب ، اهالي شهرستان مسلمان و ۷/۹۹ درصد آنها شيعه دوازده امامي هستند .
ديد و بازديدهاي دسته جمعي نوروزي و ساير اعياد از بزرگترهاي فاميل و قبيله و سوگواريهاي محرم الحرام و مراسم نخل برداري امام حسين (ع) و اصغر صغير و ساير مراسم عزاداري به شيوه هاي خاص ، شبيه خواني و نمايشهاي خياباني مذهبي ، نذريهاي متعدد در اعياد و روزهاي خاص و وفات بزرگان دين ، برگزاري جلسات متعدد ختم قرآن به صورت جمعي در ماه مبارك رمضان به صورت خاص درحسينيه ها ، تكايا و مساجد و در ساير ماههاي سال بطور عام ، برگزاري راهپيمايي و برنامه هاي خاص همه ساله در صحراي طبس محل سقوط هواپيماهاي جاسوسي آمريكا در ۵ ارديبهشت ۵۷ با مدد اعجاز پروردگار(طوفان شن)، برگزاري همايشهاي مختلف كويرنوردي بين المللي و داخلي كه همه ساله درحال انجام است ، برگزاري مراسم ازدواج با شيوه هاي خاص و آداب سنتي از جمله پاگشا و پاتختي و جشن هايي از آن قبيل و رفتن در شب جمعه بر سر مزار متوفيان و شهدا از جمله رسومات رايج شهرستان طبس بوده و هست .
کویری بودن اقلیم طبس سبب میشود تا بهار زودتر از دیگر نقاط به این شهرستان سرک بکشد به همین دلیل مردم طبس از یک ماه مانده به نوروز، به دلیل لطیف شدن هوا و سبز شدن بیابانها، با برگزاری مراسمی در نخستین روز اسفند با عنوان «صحرا گردش» به استقبال بهار میروند.
مردم طبس برای این مراسم آش درست کرده و آن را به همراه شیرینی و آجیل، به مزارع حاشیه برده و دور هم میخورند و این کار هم بهطور معمول در عصر اولین روز اسفند انجام میشود.
آیین دیگری که اهالی طبس در گذشته داشتند «سوری پلو» بود زیرا در گذشته همه متمول نبودند و نمیتوانستند پلو بخورند به همین دلیل برنج غذایی اعیانی به حساب میآمد. از چهارشنبه سال قبل تا چهارشنبه سال جدید برخی افراد پلو نمیخوردند به همین دلیل این مراسم در بیشتر خانوادههای طبسی اجرا میشد.
در قدیم چون نانوایی نبود مردم با کمک نانپزها هر دو سه هفته یک بار چند من آرد را خمیر و نان میپختند البته خمیر عید متفاوت بود طوری که نانهای مخصوصی برای عید میپختند و یکی از آنها بزرگتر از بقیه بوده که به اصطلاح محلی تافتون به آن میگفتند و خمیر آن هم «اوزن» نام داشته است.
واژه ديرينه طبس در تواريخ به صورت ( تابه آ) و (تبس) Tabas آمده است و از ريشه تفس و تفسيدن و تبسيدن به معني داغ شدن و در پيوند با تبش به معني تابش و تابيدن ( تافتن) و در واقع عربي شده آن است و آن را داغي و محل تابش و گرما معني مي كنند