برترین رستوران های معروف بوشهر
اگر به بوشهر سفر میکنید حیف است که طعم غذاهای بوشهری مثل قلیه میگو ، دال عدس بوشهری، قیمه بوشهر ی،دمی لخلاخ . .. را نچشید ، در بوشهر رستوران هایی هستند که غذای سنتی بوشهری هم طبخ میکنند پس حتما سری با اونها بزنید.
رستوران قوام | Ghavam Restaurant
آدرس: ایران – بوشهر – بوشهر خیابان خلیج فارس، بوستان قوام
یکی از رستوران های قشنگ بوشهر با غذاهای لذیذ . این رستوران که در گذشته آب انبار قوام بوده و قدمت ۱۵۰ ساله داره نزدیک به ساحل دریای بوشهره که محلی خوب برای صرف غذا و گذروندن وقت با خانواده و دوستان شده.
بریانی پل خواجو
آدرس: ایران – بوشهر – بوشهر خیابان ساحلی،کوی شغاب
بریانی پل خواجو ((غذای سنتی اصفهان))برای اولین بار در بوشهر آماده سرویس دهی به عزیزانیه که امکان سفر به شهر زیبای اصفهان براشون مقدور نیست. علاوه بر اون می تونین انواع کباب های خوشمزه رو تو یه محیط کاملا سنتی و دوس داشتنی نوش جان کنین.
رستوران میداف | Meyduff Restaurant
آدرس: ایران – بوشهر – بوشهر مسیر ساحلی جفره
میداف یه رستوران خوب و محلی تو بوشهرِ که هم بخش سنتی داره هم کافی شاپ و هم رستوران کلاسیک که غذاهای خوب و تازه ای داره با سالاد بار و پرسنل خوشبرخورد و حرفه ای، طبقه های بالا کنار پنجره نمای فوق العاده زیبای خلیج فارس رو دارین، طبقه سوم هم از دست ندین که دکوراسیون سنتی بسیار زیبایی داره پیشنهاد میکنم یکبار امتحانش کنین.
رستوران پردیس | pardiss food
آدرس: ایران – بوشهر – برازجان خیابان شریعتی، روبروی نانوایی گزبلندی
رستوران خلیج فارس
آدرس: ایران – بوشهر – بوشهر خیابان خلیج فارس، رو بروی بوستان سیادت
رستوران سن مارکو بوشهر
آدرس: ایران – بوشهر – بوشهر ابتدای خیابان ششم بهمن، روبروی پارک تی وی، طبقه اول
رستوران بل پاسی
بل پاسی بوشهر دومین شعبه از رستوران بل پاسی شیراز است. این رستوران پنج طبقه است که در هر طبقه یک سبک غذا سرو میشود. غذای سنتی، ایتالیایی، مدیترانهای و البته فستفود و کافی شاپ گزینههای پیش روی شما است.
نشانی: بوشهر، خیابان چهارباندی، بلوار چمران
رستوران ایتالیایی گاندو
گاندو گزینهی دیگر شما برای میل کردن غذای ایتالیایی و تنوع دادن به غذاهای روزانه است.
نشانی: بوشهر، میدان مطهری، خیابان باغ زهرا، کنار مجتمع تجاری زیتون
تلفن: ۰۷۷۳۳۵۴۱۶۱۳
رستوران سن مارکو
نشانی: بوشهر، خیابان ششم بهمن، روبروی پارک تی وی، طبقه اول
سن مارکو هم از رستورانهای شناختهشدهی بوشهر است که سنتی به نظر نمیرسد و ظاهری امروزیتر دارد.
فست فود مثلث
نشانی: بوشهر، خیابان چهارباندی، روبروی خیابان پیام نور
مثلث هم از فستفودهای خوب و معروف بوشهر است که انواع برگر، پیتزا و ساندویچ سرو میکند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
مذهب مردم بوشهر
اصفهان تور قصد دارد در مطلبی کوتاه به دین و مذهب اکثر مردم بوشهر بپردازد، پس با ما همراه باشید.
بيش از ۹۹ درصد ساكنين استان را مسلمان تشكيل مي دهند كه اكثريت انها نيز شيعه مي باشند.حد ود ۱۵% در صد از ساكنين استان بوشهر رااقليت هاي ديني خصوصا زرتشتي تشكيل مي دهند و تعداد اندكي هم كليمي و مسيحي در استان زندگي مي كنند.زبان و گويش اكثر مردم استان مي باشد.
زبان عربي بعد از زبان فارسي رايج ترين زبان سا كنين شهرها و روستا هاي سا حلي مي با شد. زبان تركي نيز زبان رايج عشاير استان است.سرزمين بوشهر از جمله مناطقي است. كه ريشه در اعصار كهن تاريخ دارد.
قديمي ترين نشانه هاي بدست امده از سكونت انسان در سرزمين بوشهربه عهد عيلامي وتمدن بين النهرين برمي گردد.در اوايل هزاره دوم قبل از ميلاد سلسله جديدي در عيلام ظهور نمود كه برمنطقه وسيعي از دشتها وجبال ،شا مل بخش مهمي از سواحل خليج فارس وبوشهر حكومت مي كردند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
جاذبه های گردشگری بوشهر
بوشهر یکی از شهرهای ساحلی کشورمان است که در کنار زیبایی های خدادادی و طبیعی دارای آثار باستانی متعددی از قبیل عمارت ملک ،آب انبار قوام ،گور دختر و … می باشد ، که بوشهر را تبدیل به یکی از جاذبه های گردشگری کشورمان کرده است، اصفهان تور نگاهی دارد به مهمترین جاذبه های گردشگری این شهر ، پس با ما همراه شوید.
نخلستانهای سرسبز:
نخلستانهای سرسبز و سربه فلک کشیده شهر آبپخش جلوه بسیار دیدنی به این منطقه داده است و هیچ مسافری را بدون توقف اجازه عبور نمیدهد. وجود کانالهای پر آب در دو سمت مسیر ورودی شهر آبپخش طراوت و نشاط خاصی به این منطقه بخشیده است تا مسافران نوروزی بتوانند از آب و طبیعت در کنار هم بهره ببرند.
گنبد نمکی:
گنبد نمکی جاشک در استان بوشهر و در نزدیکی روستای گنخک در فاصله ۶۴ کیلومتری جنوب شهر خورموج مرکز شهرستان دشتی و درکیلومتری جنوب شرقی بندر بوشهر و در ۱۴۴ کیلومتری جنوب شرقی مرکز استان قرار دارد یکی از بزرگترین و زیباترین گنبد نمکی ایران و خاورمیانه به شمار می آید.
عمارت ملک:
عمارت ملک مجموعه ساختمانی تاریخی واقع در بخش مرکزی شهرستان بوشهر یکی از آثارهای تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر است.
موزه رئیسعلی دلواری:
رئیسعلی دلواری از سرداران مبارزه با استعمار در استان بوشهر است که خانه وی تبدیل به موزه شده و پذیرای گردشگران است.
آبانبار قوام:
آب انبار قوام (بوشهر) واقع در بخش مرکزی شهرستان بوشهر یکی از آثار تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است. ساختمان «آب انبار قوام» در محوطه باری در جانب غربی شهر بوشهر و در (کنار دریا) قرار گرفته است. تاریخ بنای این آب انبار (برکه) به ۱۵۰سال بیش بر میگردد.
گور دختر:
گور دختر در جاده برازجان به کازرون قرار دارد که دارای سقفی شبیه مقبره به مقبره کوروش بزرگ دارد و خود مقبره نیز به سبک مقبره کوروش کبیر ساخته شده است و باستان شناسان نیز تایید کردهاند که این اثر متعلق به ۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح و به دوره هخامنشیان است.
کاروانسرای مشیرالملک دشتستان:
کاروانسرای مشیرالملک در سال ۱۲۵۰ شمسی به فرمان حاج میرزا ابوالحسن خان مشیرالملک ساخته شد و تا سال ۱۳۰۰ شمسی به عنوان کاروانسرا استفاده میشد که به دلیل واقع شدن شهر برازجان بر سر راه تجارتی شیراز به بوشهر مکانی مناسب جهت استراحت کاروانیان بوده است.
قلعه خورموج:
قلعه خورموج که قسمتى از آن به نام قلعه محمدخان دشتى و قسمت دیگر آن به نام قلعه جلالخان معروف بوده در شهر خورموج قرار داد. از این بنا براى سکونت و مقاصد نظامى و دیدهبانى استفاده مىشده است. شاهنشینها و گوشوارهها به سبک سلجوقى بنا شده بودند. گچبرى دیوارها و درون اتاقها و تزیینات اصلى قلعه بسیار جالب است و سبک بنا با بناسازى و گچبرى و طاقسازى کاخ اردشیر در فیروزآباد فارس همانند است.
منطقه تاریخی توز:
شهر تاریخی تَوَّز یا توج یکی از شهرهای مهم دشتستان قدیم بوده و از اهمیت بسیاری برخوردار و در نزدیکی روستای زیراه کنونی قرار داشته است که در محلى بین روستاهاى زیرراه، اردشیرآباد و سعدآباد از توابع دهستانهاى دشتستان در حاشیه رودخانه شاپور دالکى قرار دارد.
البته اینها تنها بخشهایی از جاذبههای دیدنی استان بوشهر است که از دیگر جاذبهها میتوان به خانه قدیمی قاضی (محله بهبهانی بوشهر) – منطقه باستانی ریشهر (۸ کیلومتری جنوب بوشهر) – مقبره ژنرال انگلیسی (بوشهر، خیابان امام خمینی) – گورستان شخاب (جنوب بوشهر) – مسجد شیخ سعدون (مرکز شهر بوشهر) – کلیسای مسیح مقدس (مرکز شهر بوشهر) – قلعه هلندیها (شمال شرقی جزیره خارک) – معبد پوزئیدون -خدای دریا- (جزیره خارک) – گورستان باستانی جزیره خارک، امامزاده میرمحمد حنفیه، کلیسای قدیمی خارک (جزیره خارک) – تل مرو، تل طلسمی (جنوب برازجان) – تل خندق، تا پهن (شمال برازجان) – معبد کلات (۳۰ کیلومتری خورموج؛ روستای حیدری) – امامزاده میرارم (جنوب خورموج) – قلعه زائر خضرخان (شمال اهرم) – امامزاده سلیمان (جاده گناوه -دیلم) – خرابههای بندر سینیز (۲۰ کیلومتری بندر دیلم، حوالی خور امام حسن) – خرابههای بندر مهروبان (۲۴ کیلومتری شمال بندر دیلم) – امامزاده حسن (شهر امام حسن) – مسجد بر دستان (شهرستان دیر) – شاهزاده ابراهیم (ننیزک دشتستان) – امامزاده عبدالمهیمن (بوشهر نزدیک ریشهر) اشاره کرد.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
اداب و رسوم مردم شهر بوشهر
جشن و برپایی مراسم ازدواج در بوشهر با آداب و رسوم مختلف و بسیار باشکوه انجام میشود ، مراسمی از قبیل شرط زدن، رخت برون ، حنا بندان و … که از دیرباز در این دیار انجام میشده و نسل به نسل منتقل شده و در حال حاضر نیز بسیاری از این مراسم اجرا میشود ، اصفهان تور در این مطلب قصد دارد نگاه ویژه ای به این مراسم داشته باشد.پس با ما همراه باشید.
جشن ها وآیین ها :
در تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی ، جشنها و روزهای عید ، ریشه در تاریخ افسانهای ایران باستان ؛ یعنی دوره سلسله پیشدادی دارند . جشن ها و آیین های استان بوشهر به جشن های مذهبی ، ملی و محلی تقسیم می شوند . جشن های بزرگ مذهبی در استان بوشهر شامل جشن میلاد حضرت محمد(ص)، جشن میلاد حضرت فاطمه(س) (روز مادر)، جشن میلاد حضرت على (ع)( روز پدر)، جشن های بزرگ نیمه شعبان، روز میلاد حضرت امام زمان (عج )، مراسم های آغاز ماه مبارک رمضان و آداب گرفتن روزه و عید قربان، جشن بزرگ غدیر خم و تعیین حضرت علی(ع) به جانشینی حضرت رسول الله(ص)، جشن بزرگ بعثت حضرت محمد (ص) و جشن میلاد دیگر امامان معصوم (ع) از جمله جشن های مذهبی مهم استان بوشهر به شمار می آیند . جشن بزرگ عید فطر در استان بوشهر ؛ عید تلخک یا عید مرده ها نامیده می شود . در این روز کسانی که عزیز از دست رفته دارند ؛ مراسم فاتحه خوانی برگزار می کنند و مردم برای تسلیت به دیدن آن ها می روند . سحرگاهان بعد از گفتن اذان صبح روز عید فطر، مردم به زیارت اهل قبور می روند و بر قبر مرده های خود سفره می چینند و پس از بازگشت از قبرستان نماز عید خوانده می شود.
خواستگاري:
معمولاً خواستگاري توسط ريش سفيد و يا بزرگ خانواده پدر يا مادر داماد انجام ميشود. در اين زمان خانواده عروس هم مدتي فرصت فكر كردن خواسته و بعد جواب نهايي را ميدهند. البته در گذشته ازدواج اجباري و بيشتر درون همسري بود، ولي امروزه جوانان خود همسر آينده خويش را انتخاب ميكنند و بعد خواستگاري انجام ميشود. اگر داماد مورد قبول واقع نشود، خانواده داماد به بهانه اينكه دختر را براي فاميل يا پسرعمو انتخاب كردهاند، جواب منفي ميدهند.
شرط زدن:
بعد از مراحل خواستگاري، مراسم شرط زدن يا بله برون صورت ميگيرد. چند نفر از افراد ريش سفيد خانواده داماد پيش پدر عروس ميآيند و بدين ترتيب شرايط نهايي طرفين مطرح ميشود. در اين نشست مهريه حاضر و غايب تعيين ميشود. در گذشته ممكن بود مهريه پوست پياز و يا بال پشه تعيين مي شد. چون امكان جمعآوري اين اقلام غير ممكن بود،بدين ترتييب طلاق غير ممكن مي شد. در بعضي روستاها هنوز مبلغي به عنوان حق شير يا شير بها به مادر عروس ميپردازند. بعد از تعيين اين شرايط نوبت به نامزدي ميرسد. بدين صورت يك دست لباس را همراه با حلقه و ساعت در حاليكه در پارچه سبز پيچاندهاند به عنوان نشان نامزدي به خانه عروس ميبرند.
رخت برون:
به مراسم بردن لباس عروس از طرف خانواده داماد به خانه عروس ونيز به مراسم بريدن پارچه لباس عروس و داماد رخت برون ميگويند. خانواده داماد بعد از اينكه لباسهاي عروس را تهيه كرده يك روز خوب مثل تولد ائمه اطهار (ع) يا شبهاي جمعه را تعيين كرده و لباسها را با هلهله و شادي به خانه عروس ميبرند. بردن لباسها معمولاً يك هفته قبل از عروسي انجام ميشود تا عروس فرصت كافي براي دوختن آنهارا داشته باشد. دايه يا زن خياط لباسها را يكييكي به مردم نشان ميدهد در عوض اين كار به وي هدايايي تقديم ميشود. قيچي زدن لباس عروس را بايد يك زن خوشبخت و دولتمند يعني اينكه شوهرش زن دوم نداشته باشد، دل سوخته نباشد. از شوهرش جدا نشده باشدانجام دهد. در بعضي جاها زن سيدهاي اين كار را انجام ميدهد. در گذشته لباسها را در سيني چيده و روي آن را روسري سبزي ميكشيدهاند. در بعضي مناطق مثل بندر ديلم لباسهاي داماد را نيز از خانه عروس طي مراسمي به خانه داماد ميبرند و به اين كار تشريف ميگويند.
دعوتي:
دعوت از مردم براي شركت در جشن عروسي توسط دلاك يا دايه انجام ميشد. ولي امروزه توسط اقوام عروس و دامادصورت مي گيرد.هنگام دعوت در ظروفي مقداري گلبرگ و گل محمدي ريخته و نقل و نبات نيز روي آن گذاشته، سپس با پارچه حرير سبز روي آن را پوشانده و به درخانهها براي دعوتي ميروند، صاحبخانه تعداد گلبرگ و نقل را برداشته و با ذكردعاي خير و خوشبختي اعلام آمادگي براي حضور در جشن عروسي مينمايد. به اين عمل طلبون نيز گفته ميشود. اين گل را هم مي خورندگل و نقل طلبون را جوانان دم بخت براي طلب مراد ميخورند. سرتراشون: بعد از ظهر شب عروسي ، داماد بعد از رفتن به حمام و پوشيدن لباس نو در حجلهاي كه وسط حياط داماد درست شده مينشيند. مردم با هلهله و شادي همراه با آواي ني انبان گرد داماد جمع ميشوند. سلماني محل پارچهاي را دور گردن داماد مي بندند و موي سر و صورت او را اصلاح ميكند. مردم نيز پول و شيريني روي سر داماد ميريزند. هنگام سرتراشون دعايي خوانده ميشود و مردم صلوات ميدهند، در اين مراسم مردم با شربت و شيريني و آجيل پذيرايي ميشوند.
حنا بندان:
حنابندان را معمولاً يك شب قبل از عروسي انجام ميدهند. سلماني محل، دست و پاي داماد را در منزل وي حنا ميبندد و سپس با يك پارچه حرير سبز رنگ ميبندد. در همان ساعت سلماني زن در منزل عروسي دست و پاي عروس را حنا ميبندد. هنگام حنابندان موسيقي محلي و رقص و پايكوبي اجرا ميشود. در صبح حنابندان حلواي برنج و حلواي انگشت پيچ با نان محلي كه كنجد روي آن ماليده شده و به گرده مشهور است، به مردم ميدهند. طريقه پخش حلوا به اين صورت است كه حلواها را در كاسه و يا بشقاب چيده و در سيني بزرگي قرار مي دهند، يكي از بستگان عروس و يا داماد سيني را روي سر گذاشته و به خانههاي همسايه و فاميل ميرود و حلوا را تقسيم ميكنند. اين حلوا را صبح عروسي نيز پخش ميكند. امروزه مراسم حنابندان به اين صورت است كه يك برگ سبز درخت نارج و يا يك اسكناس هزارتوماني را در دستهاي عروس و داماد گذاشته و روي آن حنا ميگذارند. هنگام حنابندان اين شعر خوانده ميشود. عروس حنا ميبنده ، طوق طلا ميبنده ، اگر حنا نباشد ، دل به خدا ميبنده
دومارويي:
در روستاهايي كه كنار روخانه و يا دريا قرار دارد، بعد از ظهر قبل از شب عروسي داماد را سوار اسب كرده و با هلهله و شادي او را به كنار رودخانه برده ،بعد از استحمام وي را به منزل بر مي گردانندو سرتراشون انجام ميشِود. در نقاطي ديگر داماد را براي زيارت به پابوسي پير يا امامزادهاي درمحل ميبرند.
پااندازون:
وقتي عروس را به منزل داماد مي آوردند (در قديم كه عروس را با اسب ميآوردند) عروس تا هديه اي نمي گرفت از اسب پياده نمي شد. امروزه آوردن عروس با اتومبيل انجام ميشوددراين شرايط نيز عروس تا هديه نگيرد از اتومبيل پياده نمي شود. هدايا ممكن است پول، قالي، چند اصل نخل چند رأس گوسفند و يا قطعهاي زمين باشد.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
درباره یاسوج بیشتر بدانید
یاسوج یکی از شهرهای جنوبی ایران و مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد است.
این شهر همچنین مرکز شهرستان بویراحمد است و در شمال شرقی استان واقع شدهاست. پیش از ایجاد این شهر، در حدود ۶ کیلومتری آن، یک شهر قدیمی به نام «تل خسرو» قرار داشت که زمانی مرکز نفوذ خوانین بویراحمد علیا بودهاست. اینک به جز تپههای پراکنده و یک روستا، اثری دیگر از آن باقی نماندهاست. تل خسرو متجاوز از دو هزار سال قدمت دارد. لیکن احداث ابنیه معاصر در پیرامون آن، بعد از سال ۱۳۰۹ خورشیدی شروع شده و تا سال ۱۳۲۳ ادامه یافت و پس از آن متروک شدهاست.
یاسوج در کنار رودخانه بشار در تپههای متعدد در ارتفاع ۱۸۷۰ متری از سطح دریا قرار گرفته، این شهر که تا سال ۱۳۴۹ از توابع شهرستان کازرون بود جدا شد و برای ۳ سال به شهرستان بهبهان داده شد و در نهایت در سال ۱۳۵۵ به مرکزیت استان کهگیلویه و بویراحمد در آمد. در فصل زمستان برف زیادی در این شهر میبارد و اکثر نقاط و ارتفاعات اطراف آن برای مدتی طولانی پوشیده از برف باقی میماند. شهر یاسوج ۱۸ کیلومتر وسعت یافتهاست.
تاریخچه
منطقه یاسوج از دوران برنز محل زندگی بودهاست. یافتههایی در تپه شهدا (۳ هزار سال پیش از میلاد) و تپه خسروی مربوط به دوران هخامنشیان، محوطه باستانی گرد و گورستان پایه چول در همین زمینه بدست آمدهاست. یاسوج منطقهای است که اسکندر و سربازان مقدونی وی از آنجا به فارس در ۳۳۱ سال پیش از میلاد حمله کردند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
هتل پارسیان آزادی یاسوج
هتل پارسیان آزادی یاسوج (۴ ستاره) در سال ۱۳۷۶ فعالیت خود را آغاز کرد. این هتل متشکل از ۴ طبقه و ۷۲ واحد اقامتی می باشد. جهت رفاه حال مهمانان گرامی و ایجاد فضایی مناسب تر، بر روی بخش هایی مانند لابی، رستوران و برخی اتاق ها، در سال ۱۳۹۳ بازسازی انجام شد. همچنین با افزودن اتاق های جدید در هتل آزادی، سعی در افزایش و بهبود این خدمات شده است.
آدرس:یاسوج – بلوار نماز – رو به روی تپه پارک ساحلی ( نقشه هتل )
كافی شاپ دارد
سالن بدنسازی ندارد
فروشگاه و غرفه ندارد
استخر ندارد
رستوران دارد
كافی نت ندارد
دلایل انتخاب
با انتخاب هتل پارسیان آزادی دسترسی به پارک ساحلی به راحتی امکان پذیر است که از دلایل رزرو هتل می باشد. همچنین با رزرو هتل پارسیان آزادی یاسوج که بر روی تپه ای مشرف به رودخانه بشار واقع شده است، می توان اقامتی آرام و دلپذیر را تجربه کرد. این هتل با برخورداری از کافی شاپ، رستوران و اتاق های مجهز، پذیرای مهمانان گرامی می باشد.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
لباس محلی زنان و مردان یاسوج
استان چهار فصل کهگیلویه و بویراحمد به خاطر برخورداری از طبیعتی زیبا و بکر، علاوه بر زیبایی های طبیعی از جلوه ای خاص در پوشاک زنان این دیار نیز برخوردار است. پوشاک و لباس محلی زنان ازجمله جذابیت های بومی استان کهگیلویه و بویراحمد به شمار می آید طوری که هر تازه واردی به این استان در همان نگاه اول متوجه این جلوه های رنگین می شود. زنان استان چهار فصل کهگیلویه و بویراحمد از جمله زنان ایرانی هستند که هنوز به پوشاک سنتی و محلی خود پایبند هستند و از آنها در بیشتر اوقات و بخصوص در جشن ها و مجالس عروسی استفاده می کنند .
پوشش وحجاب کامل و تنوع رنگ ها و پارچه ها، جلوه خاصی به لباس محلی زنان در این استان بخشیده است و رنگ های آن بر طبیعت زیبا و دامنه زاگرس، شمیم نشاط و شادی پخش می کند. از جمله نکات قابل توجه این است که پایبندی به استفاده از لباس محلی حتی در میان زنان شهرنشین این استان علاوه بر زنان روستایی و عشایری دیده می شود و با قدم زدن در خیابان های شهرهای این استان مانند یاسوج ،سی سخت ، گچساران و … این موضوع به خوبی مشاهده می شود. لباس محلی وسنتی زنان استان کهگیلویه و بویراحمد از سه بخش اصلی سرپوش، بالاتنه وپایین تنه تشکیل شده است که مجموع این سه بخش، پوشش کاملی را برای زنان به همراه دارد
. سرپوش لباس محلی زنان کهگیلویه و بویراحمد، شامل یک پارچه روپوش یا همان روسری به نام ” مینا ” ( ( Meynaاست که به طور معمول دارای بیش از یک متر طول و بین ۶۰تا ۷۰سانتیمتر عرض می باشد. بر روی این روپوش مینا نیز پارچه ای به نام چارقد یا لچکی قرار می گیرد که در زبان فارسی همان سربند است. همچنین یک کلاه کوچک زیر مینا قرار می گیرد تا پوشش دهنده موهای جلو سر زنان باشد و معمولا زیورآلات و وسایل تزیین سنتی و ظریف به آن متصل می شود. بخش بالاتنه لباس محلی زنان استان کهگیلویه و بویراحمد، همان پیراهن یا جامه است که شامل یک پارچه دو متری می باشد و از زیر گردن تا کف پای زنان را می پوشاند. این پیراهن ردا مانند ، دارای آستین و سرآستین است و نوع مدل آن مخصوص زنان استان های کهگیلویه و بویراحمد، فارس ، خوزستان و چهارمحال و بختیاری است. بخش پایین این لباس ها که به عبارتی زیباترین بخش آن نیز به شمار می آید همان دامن یا تنبان است که بیشترین حجم پارچه را در این لباس سنتی در برمی گیرد. معمولا برای دامن این لباس های محلی بین پنج تا ۱۲متر پارچه مصرف می شود طوری که این دامن از بالا کشدار و کاملا چین خورده است ودرپایین آن تزیین هایی مانند نوار دوزی یا پارچه های پلیسه دار به کار می رود. رنگ و جنس پارچه این لباس ها معمولا بنا به طبیعت این استان در مناطق گرمسیری و سردسیری، نوع بافت عشایری و روستایی، نوع باورها و گرایش قومی و قبیله ای و سن زنان انتخاب می شود طوری که برای دختران نوجوان و کودک بیشتر از رنگ های شاد و حجم کمتر پارچه و برای دختران جوان رنگ های روشن تر با پارچه بیشتر استفاده می شود. با افزایش سن زنان نیز رنگ این لباس ها بیشتر به سمت تیره و خاکستری مانند سبز یشمی یا سورمه ای سوق پیدا می کند
پیراهن دلق مخصوص استان کهگیلویه و بویراحمد است و در آن از رو دوزی، ایجاد نقوش با زیورآلات یاسکه، رنگهای تیرهتر و جنس مرغوبتر استفاده میشود و بیشتر، زنان موسوم به بیبی آن را میپوشند. نوع و زیبایی این نوع لباس نشان میدهد که مردم استان کهگیلویه و بویراحمد تا چه اندازه به رنگهای شاد علاقه دارند. مردم این استان به دلیل تنوع اقلیمی طبیعت، علاقه زیادی به تنوع رنگها دارند که این امر در نوع پوشاک آنها به خوبی به چشم میخورد.
در جشنها و مراسم عروسی رسم است که زنان با به کار بردن زیورآلات در این لباسها، جلوهیی خاص به آن میبخشند. رنگ به کار رفته در لباس محلی و سنتی زنان این استان با توجه بموقعیت و زمان تغییر میکند به عنوان مثال زنان عزادار تا حدود یک سال از لباسهای تیره استفاده میکنند.
پوشش مردان
لباس محلی استان یاسوج در گذشته پوشاک مردان کهگلویه و بویر احمد عبارت بوده از: جبه ، دلگ﴿dalg ) ، شال ، پیراهن بدون آهار و یقه با آستین گشاد ، زیرشلوار ، گیوه و کلاه.که به توصیف هریک خواهیم پرداخت
جبه که در گویش محلی جقه ( jeqa ) است و از جنس پشم گوسفند و بسیار نازک و کرم رنگ و تا زانو می آمده و بوسیله نخ ابریشمی به نام زناره ( zonara ) که با زنار فرق دارد بصورت ضربدر ، مانند شکل خفتان در شاهنامه فردوسی به دور سینه بجای دگمه پیچیده می شده است. جبه دارای آستین گشاد و کوتاه بوده و اغلب در جنگها مورد استفاده مردان قرار می گرفته. همانگونه که بیان شد زناره zonaraبندهایی است که برای بستن ” جقه ” بکار میرفته است ، بدین صورت که از سر شانه بزیر بغل میرفته و جقه را محکم نگاه می داشته است.
– دلگ مردانه نیز به شکل جقه و شبیه به ( ربدوشامبر ) کوتاه از جنس پارچه اطلسی و دارای آستر بوده و رنگ سفید گلدار آن مرسوم بوده است. دلگ بلند و فاقد دگمه بوده ، یقه ندارد و جلوی آن سرتاسر باز است.چیزی شبیه به ردا .در ناحیه کمر روی دلگ ، شال بسته می شد.
– شال ، پارچه ای سفید رنگ یا کرم رنگ بوده است که تا ۱۰ متر درازا داشته و آنرا بر روی دلگ بدور کمر می بسته اند.طریقه بستن آن بدور کمر به این شکل بوده که ابتدا از قسمت پهن پیچیدن آن آغاز می شده و بعد انتهای قسمت باریک را در زیر یک لایه آن فرو میکردند.در زیر دلگ پیراهنی بدون یقه و آهار ، با آستین گشاد که با تار نخی بسته می شد وجود داشت.رنگ شال معمولا سفید و یا تریاکی رنگ بوده و در مراسم عروسی و میهمانی از آن به همراه دلگ و برای محکم نگاه داشتن دلگ استفاده می شده است.
پایین تنه مردان را زیر شلوار می پوشاند که در قسمت پایین تنگ تر بوده است.و عکس آن در نزد بختیاریها مرسوم است.این تن پوش شبیه به پیژامای کردها بوده و اختلاف آن با شلوار کردها فقدان جیب در نوع لری آن است.
– کفش شامل گیوه یا ملکی ( melki ) که رویه اش از پنبه تاب داده و تخت آن چرمین یا پلاستیکی است.در این نوع پا پوش بالاتر از پاشنه ، چرمی بلند دوخته می شود که برای راحت پوشیدن آن بکار می رود و خود نوعی پاشنه کش محسوب می شود.روی نوک تیز جلوی آن تکه چرمی که درازایش تا ۳ سانتیمتر می رسد ، برای زینت بخشیدن گذاشته می شد.رنگ گیوه نیز سفید است.
– کلاه مردان این دیار به شکل کاسه و سفت و محکم و از جنس پشم گوسفند بوده است. رنگ خاکستری و نیز مشکی آن مورد استفاده قرار می گیرد. علاوه بر آن کلاه دیگری نیز وجود داشته به نام شب کلاه و از جنس پشم به رنگ خاکستری یا کرم که البته بسیار نرم است.
– کسانی که به کار شبانی ( چوپانی ) اشتغال داشته اند در زمستان تن پوشی نمدی می پوشیده اند که آنرا کردک ( kordak )می گویند.این تن پوش بدون آستین و دگمه بوده و تا زانو می رسد. باران از آن عبور نمی کند کردک ، از بالا تا پایین یکسان و فاقد انحنا است
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
لباس محلی یاسوج
پوشاک و لباس محلی هر منطقه و هر شهری از ایران بنا به نوع شرایط آب و هوا و نوع دین و آیینی که دارند مشخص میگردد.در این مقاله اصفهان تور به شرح اجمالی پوشش زنان و مردان بختیاری در شهر یاسوج میپردازد.
منطقه کهگیلویه و بویراحمد، پوشاک زنانه شامل سرپوشهایی مانند کُلَچه (کلاه کوچک) و منحنی شکلی است که با دو نخ زیر گلو بسته میشود، برای زیبایی معمولا سکههای طلای موسوم به اشرفی را به حالت آویخته روی این سرپوشها میدوزند.
کلاههای زنانه که عرقچین هم نام دارد عبارت است از پارچهای الوان و دستدوز که زنان عشایر آن را میدوزند. شکل این کلاه در ایلات بویراحمد و کهگیلویه متفاوت است به این صورت که در مناطق چرام، بویراحمد، باشت و دشمنزیاری همانند کلاههای زنان مناطق ممسنی و قشقایی، کوچک و سبک بوده اما در ایلات بهمئی و طیبی به تبعیت از زنان ایلات بختیاری این کلاه بزرگتر میباشد برای این که بتوان بر لبه آن مهره، منجوق و پولهای طلا و نقره دوخت تا زیبا به نظر آید.
البته در میان ایلات ممسنی و قشقایی و بویراحمدی نیز رسم به کار بردن تزئینات بر کلاه از جمله پولکدوزی و دوخت پولهای نقره و سکههای طلا مرسوم است. این کلاهها بیشتر از پارچههای مخمل رنگارنگ دوخته میشود و با دو نخ زیر گلو بسته میشود. امروزه استفاده از کلاه کمتر رایج است و به جای آن از روسریهای شهری استفاده میشود.
کهنه یا تور در رنگهای شاد به اندازه ۱٫۵ در ۲ متر که به وسیله سوزن قفلی در زیرگلو بسته میشود از دیگر سرپوشهای زنانه است. معمولا این کهنه یا تور با سوزن قفلی طلا و تزئینات مربوطه به زیر گلو بسته میشود.
“روسری یا چارقد” از دیگر سرپوشهای زنانه این استان است که بر روی کلاه و تور و به صورت آویخته از پشت سر بسته میشود. تنوع رنگها سبب زیبایی این سرپوش است.
در ایلات به روسری، مقنعه، لچک و مینا نیز گفته میشود. بستن مینا در کهگیلویه با بویراحمد تفاوت دارد. در بویراحمد، باشت و چرام مینای کم طول و عرض مورد پسند میباشد اما زنان ایلات طیبی و بهمئی مانند زنان عرب از مقنعههایی که شرابههای آن تا کمربند آویخته و بیشتر مو و چانه را میپوشاند، استفاده میکنند.
مینا خاص زنان میانسال و جاافتاده و لچک و چارقد که اکثراً سفید و الوان است، مورد استفاده زنان جوان و عروسان و دختران میباشد. روسری و مینا را از تورهای سفید و سیاه درست میکنند. سفید و رنگین آن را جوانان و سیاه را زنان سالخورده میپوشند.
دستمال: زنان دستمال را بر روی مقنعه و کلاه میپوشند. نحوه بستن و شکل دستمال در ایلات بختیاری، بهمئی و طیبی با ایلات بویراحمد، چرام، باوی و دشمنزیاری تفاوت دارد. دستمالهای ابریشمی سبک و کم طول و عرض و الوان را پشت کلاه قرار میدهند به طوری که مو و پولهای طلا و نقره که بر روی کلاه یا نوار تیره زرد رنگ آن دوخته میشود و به آن «اراج» یا نوار میگویند، پیدا است. زنان طیبی و بهمئی دستمالهای بلند سیاه، سرخ و الوان (هفت رنگ) انتخاب میکنند. بویراحمدیها لبه دستمال را تا پیشانی میبندند و موی سر کاملاً پنهان است. دستمال زنان جوان، الوان و زنان سالخورده و صاحب اولاد همگی سیاه رنگ است. اکنون دستمالبندی میان زنانی که حافظ سنت ایلی هستند رایج است اما در میان زنان و دختران تحصیل کرده جز به هنگام عروسی و دید و بازدیدهای خانوادگی منسوخ شده است.
“دَلگ” نوعی کت زنانه است با آستینهای بلند که این تن پوش در رنگهای مختلف وبه اقتضای سن زن با تزئینات زیبایی در فصول سرما و مراسم عروسی مورد استفاده قرار میگیرد.
شلوارهای زنانه (تُمبون یا تُنبون) از دیگر تنپوشهای زنانه این قوم است و انواع متنوع آن در مراسم مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. جومه یا جامه زنانه از ۲٫۵ تا ۳ متر پارچه در رنگهای شاد و متنوع و به صورت آستیندار و چاکدار درست میشود و معمولاً از گردن تا مچ پا ادامه دارد.
جوراب جوراب نوعی پاپوش زنانه و مردانه بود که در شهرها از نخ به وسیله زنان بافته میشد و کفیِ چرمی به وسیله کفشگران شهری به آن وصل میشد.
پوشاک مردان پوشاک مردانه انواع کلاههای نمدی و کلاههای نمدی گردولچک که به صورت نیم کلاه است از سرپوشهای مردانه است.
تن پوشهای مردانه را “دَلگ” یا کت درازی که تاروی زانو را میپوشاند و با دکمه بسته میشود و از دو طرف دارای چاک است و همینطور شال که از دو متر پارچه و بدور کمر بسته میشود و “جقعه زناره “( چقه زناره) که از کنف ساخته شده و کمی درازتر از دَلگ است، تشکیل میدهد.
تنوع رنگ در پوشش و توجه به رنگهای شاد در مجالس شادی وعروسی و پوشش سیاه رنگ در مراسم عزاداری از ویژگیهای پوشاک زنانه و مردان کهگیلویه وبویراحمد است.
کلاه در قدیم مردان کلاه نمدی کوچکی به سر میگذاشتند که به آن «تیارس» میگفتند. کلاههای نمدی عشایر بختیاری، لرستانی، کهگیلویه و ممسنی از آن زمره است که نمونه آن در نقوش طاق بستان و تخت جمشید دیده میشود. سادات عمامه و عرقچینی با رنگهای مشخصه سیاه و سبز که نشانه تبارشان بود به سر میگذاشتند. شکل کلاه هر ایلی موجب تشخیص هویت ایلی او بود در بویراحمد و ممسنی کلاه به رنگهای تیره، سفید، کبود و … بوده است و شکل عمومی آن با کلاههای ایلات طیبی و بهمئی تفاوت داشته و از نظر قالب بزرگتر و لبه آن درازتر بود. کلاه بهمئیها کوچک بود و در گوشه سر قرار میگرفت. کلاه دیگر شبکلاه نام داشت و از نظر سبکی مورد استفاده شکارچیان و شبگردان بود و از نمد و موی گوسفند بافته میشد و هنوز نیز مرسوم است.
تنبان و شلوار تنبانهای عشایر قدیم کهگیلویه جمع و جور و لبه پایین آن تنگ بوده و گاهی اوقات دکمههایی بر پاشنه آنها دوخته میشد که در هنگام جست و خیز مانع حرکت نباشد. بزرگان ایلی بر روی تنبان یا زیرشلوار، شلوار میپوشیدند که رنگ آن سیاه و جنس آن از نوع دبیت بود که مرغوب آن را دبیت حاجی علیاکبری مینامیدند. طبقه فقیر و زیردست که قادر به خرید شلوار نبودند تنها از تنبان استفاده کرده و تمام وقت آن را میپوشیدند. از سال ۱۳۳۵ به تدریج شلوارپوشی در سراسر مناطق عشایری مرسوم شد و هر کس که قادر به پوشیدن شلوار بر روی تنبان بود از شلوارهایی که در شهر دوخته میشد استفاده میکرد.
شال شال که تقریباً همانند کمربند از آن استفاده میشود در عشایر یکی از مهمترین اجزای لباس بوده گاهی طول پارچه آن به ۲۰ تا ۲۵ متر میرسد. پارچه شالهای مرسوم میان عشایر به استثنای شالهای طبقه سادات که سیاه یا سبز رنگ است، به رنگ سفید یا قهوهای بوده و در طبقه بزرگان نوع مرغوب آن از دبیت، کرپ و ساتن و در طبقات پایینتر از چلوار و متقال است. عشایر شالها را به طرز ویژهای میپیچند تا خوشنما بوده و برجستگی گره زیبای آن مشخص باشد. در گذشته عشایر فانوسقه یا قطار فشنگ را پشت شال خود قرار میدادند.
سدره، کلیجه، جلیسقه این سه پوشش را چوقه، سرداری و نیمتنه نیز میگویند. سدره یا سرداری و چوقه را ایلات بختیاری و بهمئی و کهگیلویه که خود بافنده نوعی از آن به رنگهای سیاه و سفید و بدون آستین بودند بر روی پیراهن و گاهی قبا میپوشیدند. در میان دیگر ایلات جلیسقه (نیمتنه) نیز مرسوم بود. در قسمتهایی از ایلات بختیاری و بهمئی و سردسیر هنوز این پوشش مورد استفاده قرار میگیرد.
ارخالق پوشیدن ارخالق که به آن دلگ و قبا نیز گفته میشود در قدیم رسم عمومی بوده است. قباهای قدیم که نمونههای آن در حجاریهای باستانی دیده میشود، مانند پیراهن تا سر زانو بوده اما به تدریج شکل آن تغییر یافت و تا پشت ساق پاها کشیده شد. شکل کلی قبا یا ارخالق همانند شکل کنونی قباهایی است که طلّاب علوم دینی به تن دارند با این تفاوت که رنگ قبای طلّاب، کبود، خاکستری و گاهی سفید است و رنگ قباهای عشایری الوان و مخطط و از جنس پارچههای براق و چشمگیر است.
حله، عبا، جوقه در گذشته حله را برای سبکی و کموزنی آن بر روی قبا و در تابستانها بدون قبا میپوشیدند و برای حفظ بدن و جمع شدن حله، بندی به صورت چپ و راست (ضربدر) که «زناره» نام داشت و شاید مأخوذ از «زنار» باشد، دور آن میبستند. گل و منگولههای سفید، سرخ، بنفش و سبز آویخته از پشت آن همانند با تزئینات سیاه چادر و گلیمهای عشایری بود. حله یا عبای مرغوب، نازک، از جنس پشم شتر و به رنگهای سیاه، قهوهای و سفید بوده و در شهرها توسط جولاههها بافته میشد و لباس محترمانه افراد اعم از خان و کدخدا و طبقات سادات و مشایخ بود. نوع دیگر حله که ضخیمتر و از نظر ارزش گرانبهاتر بود، «جوقه» نام داشت و بزرگان و سالمندان محلی پس از منسوخ شدن «کوردکی» یا «کین» برای نمایش بزرگی خود میپوشیدند اما اکنون حله و جوقه جز در تن سادات و مشایخ دیده نمیشود. حلهپوشی احتمالاً از آیین اعراب بوده است که همراه آنان به ایران آمده و به تدریج در تمام مناطق مرسوم شده است.
گیوه، کفش، ارسی پاپوشهای مرسوم در این سرزمین، لگار، موزه، گیوه، ارسی و کفش نام داشت. لگار و موزه که کهنه آنها را «لچه» مینامیدند از جمله پاپوشهای قدیمی بوده است. گیوه و ملکی که احتمالاً وجه تسمیه ملکی به مناسبت آن است که پادشاهان میپوشیدند از صنایع پاپوشسازی دورههای بعد میباشد. گیوه که ساخت و استعمال آن هنوز رایج است، به وسیله افرادی در شهرها و روستاهای عشایری به نام «گیوهکشان» ساخته میشد. سطح رویِ گیوه از نخ و بند و کف آنها از تکههای پارچهای نخی بود. در گذشته عنوان «گیوهکشی» به طبقات دون پایه ایلی گفته میشد و در منازعات بهصورت سرزنش و تحقیر مرسوم بود. نوعی گیوه که کف آن از لاستیک بود به نام «گیوه قلاتی» از حدود سالهای ۱۳۳۰ به وجود آمد که هنوز کم و بیش ساخته میشود. در این زمان صنعت گیوهسازی کمی وجود دارد و اسم «ارسی» به کفش تغییر یافته و اصولاً کفشهای کارخانهای جایگزین پاپوشهای پیشین شده است. ارسی نیز مانند کفشهای چرمی امروزی است.
کپنک یا کردکی کپنک جامه خاص چوپانان و شبانان بود. این نوع جامه شبانی که اکثراً در فصل زمستان و بهار میپوشیدند در گذشته لباس خاص رؤسای ایلات بود و بعدها ویژه شبانان شد. کردکی لباسی است که نامش از کلمه کرد گرفته شده و کرد به چوپان گفته میشود. این لباس از پشم و به صورت نمد بافته میشود و همانند قبا اما گشادتر است. کردکی تا سالهای ۱۳۴۵ خورشیدی لباس خاص چوپانان در هنگام کوچ و چرای شبانه گوسفند بود زیرا باران در آن اثری نداشت.
البته در دوران حال این نوع پوشش دیگر کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و دلیل آن تنوع پوشاک و تنوع سلایق مختلف نسل جوان است که بیشتر به سمت مد روز گرایش پیدا کرده اند. این نوع پوشش هنوز هم در بین افراد کهنسال و قدیمی آنجا رواج دارد.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
غذاهای محلی یاسوج
همراهان عزیز در این قسمت میخواهم شما را با برخی از غذاهای محلی یاسوج آشنا کنیم. غذاهای محلی این شهر عمدتا از مواد غذایی ساده ای تهیه می شود. چون در قدیم اکثر مردم عشایر بوده اند و همه ی مواد را به راحتی در اختیار نداشته اند به همین خاطر با ساده ترین امکانات غذاهای خوشمزه و متنوعی را طبخ می کرده اند که در ذیل برای شما چند نوع از این غذاها را به اختصار توضیح داده ایم.
نان برکو,کلک سوزتلیت پیاز,کهگیلویه و بویراحمد
- «کله جوشک یا کلک سوز»
این غذا، نوعی غذای ساده است که از دوغ درست میشود. ابتدا پیاز و پونه را در روغن تفت میدهند و پس از اینکه پیاز قرمز رنگ شد، دوغ را به آن اضافه میکنند. معمولا به تعداد هر نفر یک لیتر دوغ استفاده میشود. سپس کمی ادویه به آن اضافه میکنند و میجوشانند. زمانی که غلیظ و سبز رنگ شد، با نان محلی آنرا میخورند. این غذا بیشتر در مناطق گرمسیری در فصل بهار توسط عشایر مصرف میشود.
- «تلیت پیاز»
برای تهیهی این غذا، پیاز را در روغن تفت میدهند و بعد از اینکه پیاز قرمز شد، ادویه به آن اضافه میکنند. سپس در آن، آب میریزند و بعد از جوشیدن، آنرا با نان میخورند.
- «نان بلیط یا بلوط»
قدیمیترین نان محلی کهگیلویه نان بلیط یا نان بلوطی است. برای تهیهی این غذا پوستهی سخت بلوط را میگیرند و خشک میکنند. سپس پوستهی نازک بعدی را که به آن جفت میگویند، نیز میگیرند. این پوسته خاصیت درمانی دارد و برای درمان دردهای معده مفید است. جفت بسیار تلخ است و آنرا درون پوستهی کپسول ۵۰۰ میگذارند و میخورند، یا آنرا میجوشانند و میخورند و بعد از آن، تکهای گوشت کبابشده میخورند، تا از حالت تهوع جلوگیری شود.
برای تهیهی نان بلوطی عصارهی بلوط یا کلگ را درون آب یک هفته میخیسانند، تا بهصورت خمیر درآید. سپس آنرا درون سبدهای مخصوصی که از شاخههای بادام کوهی میسازند، پالایش میکنند. بعد آنرا با دست ورز میدهند و بهوسیلهی ابزاری به نام حسوم آنرا روی ساج پهن میکنند و بهوسیلهی حسوم وارونه میکنند، تا دو طرف آن برشته شود. این نان به رنگ قهوهای تیره است.
- «نان برکو»
برای تهیهی این نان، کلگ (عصاره بلوط) را با آرد گندم مخلوط میکنند و بهصورت خمیر درمیآورند. سپس روی ساج پهن میکنند. این نان بزرگتر از نان بلوطی است و شبیه نان لواش است. این نان قهوهای روشن است.
- «شله ماسی یا شله دووی (شله ماستی یا شله دوغی)»
برای تهیهی این غذا، پس از جوشاندن دوغ، برنج را در آن میجوشانند و پونه و پیاز داغ را به آن اضافه میکنند. بعد از آنکه از حالت آبکی درآمد، در سینی میریزند. وسط سینی را خالی میکنند و کرهی محلی در آن میگذارند. هرکسی بخواهد از این غذا بخورد، کره را از وسط سینی روی غذا میریزند و میخورد.
- «آش کارده (هره)»
برای تهیهی این غذا، کارده را که گیاهی گرمسیری با برگهای پهن است، خورد میکنند و در آبلیمو میخوابانند، تا ترش شود. بعد از دو روز آب به آن اضافه میکنند. بعد از جوشیدن، گندم و برنج نیمکوب به آن اضافه میشود. این آش معروفترین آش این منطقه است.
آش دنگو
جاهای دیدنی یاسوج هتل های یاسوج رستوران های یاسوج روستاهای یاسوج غذاهای محلی یاسوج صنایع دستی یاسوج
آش دنگو از غذاهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد است که سرشار از حبوبات میباشد و در فصل زمستان بیشتر رواج دارد چون به اعتقاد مردم استان این آش برای سرماخوردگی بسیار مناسب است.
مواد لازم:
عدس، لوبیا چشم بلبلی، لیزک (گیاهی است دارویی که در فصل بهار در استان کهگیلویه و بویراحمد میروید)، ماش، نخود، گندم، ادویه، زردچوبه، نمک و آب به مقدار لازم.
طرز تهیه:
ابتدا آب مورد نیاز را اضافه میکنیم و اجازه میدهیم تا جوش بیاید. بعد از به جوش آمدن گندم را اضافه میکنیم ( گندم به نسبت مواد دیگر باید زیادتر بپزد و همچنین زمان پخت آن از سایر مواد بیشتر است).
بعد از چند دقیقه که گندم پخت، نخود را اضافه میکنیم و در ظرف را میبندیم و منتظر میمانیم تا کاملا پخته شود. بعد از پخت کامل گندم و نخود بقیه مواد را اضافه میکنیم و اجازه میدهیم تا مواد کاملا با هم پخته شوند.
وقتی نگاهی به گذشته تا به حال می اندازیم می بینیم که اکثر سفره های ایرانی این روزها خالی از غذاهای سنتی و بیشتر مملو از فست و فودها و غذاهای آماده ای می باشد که آنطور که باید و شاید مقوی هم شاید نباشند. با مروری بر ذائقه ی مردم از گذشته تا امروز می توانیم نقش مهم غذاهای سنتی که بیشتر با مواد طبیعی و مقوی پخت می شود را بیشتر درک کنیم و پخت این نوع غذاها را برای کسانی که به سلامت خانواده و کودکانشان اهمیت ویژه ایمی دهند پیشنهاد دهیم.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
سوغات و صنایع دستی یاسوج
همیشه سوغاتی خریدن یکی از بخش های ویژه و خاص مسافرت بوده است. گاهی با خوراکی های زیبا این سوغات ها شیرین میشود و گاهی هم صنایع دستی و دست سازه های سوغات ها را سرشار از زیبایی می کند.ما در اصفهان تور در این قسمت شما را با یکسری از سوغات های استان کهکیلویه و بویراحمد به خصوص شهر زیبای یاسوج آشنا کنیم.
در هنگام بازدید از شهر زیبای یاسوج و طبیعت بکر و منحصربفرد آن، شما می توانید سوغاتی هایی هم چون صنایع دستی، عسل طبیعی، گیاهان وحشی کوهی و گیاهان دارویی را تهیه نمایید. در عین حال، گردو، سیب، انگور، کشک، قره قروت و روغن حیوانی از دیگر سوغاتی هایی هستند که می توانید در سفر به یاسوج تهیه کنید.
صنایع دستی
بی شک صنایع دستی استان کهگیلویه و بویراحمد، یکی از بهترین صنایع دستی ایران است. صنایع دستی متنوع و زیبای این استان از جمله قالی، قالیچه، گلیم، خورجین، سفره محلی، نمد، سیاه چادر و گبه هر گردشگری را مسحور خود می سازد. اگر به شهر زیبای یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد سفر می کنید، از خرید صنایع دستی غافل نشوید.
عسل یاسوج
عسل خواص بسیار زیادی دارد و به خاطر طبیعی بودن آن، افراد زیادی به آن علاقه دارند. به خاطر وجود گل ها و گیاهان طبیعی در کوه ها و طبیعت منطقه، عسل واقعا طبیعی و خوش طعمی در استان کهگیلویه و بویراحمد و شهر یاسوج تولید می گردد. عسل یاسوج به خاطر طبیعی بودنش، طعمی به یاد ماندنی دارد. در سفر به یاسوج از خرید عسل چه برای مصرف خودتان و چه به عنوان سوغاتی غافل نشوید.
گیاهان دارویی یاسوج
یاسوج در دامنه کوه ها و مناطق کوهستانی واقع گردیده است و تنوع پوشش های گیاهی آن باعث شده است، این منطقه یکی از مناطق اصلی گیاهان دارویی ایران محسوب شود. اکثر پوشش گیاهی یاسوج به عنوان گیاهان دارویی و معطر شناخته می شود. برخی از این گیاهان خواص دارویی داشته و برای درمان بیماری ها مورد استفاده قرار می گیرند. در این میان، برخی از گیاهان به عنوان دم نوش و برخی دیگر برای معطر کردن غذا مورد استفاده قرار می گیرند. بررسی ها نشان می دهند که تنوع گیاهان دارویی استان کهگیلویه و بویراحمد بحدی است که حدودا، یک چهارم گیاهان دارویی اروپا در این استان قرار دارد. بنشن، بوماردان، گل گاو زبان، گل بابونه و گل لیزک از معروف ترین گیاهان دارویی این استان هستند.
کنگر- سوغات یاسوج
شما می توانید در شهر یاسوج و در استان کهگیلویه و بویراحمد، گیاهان کوهی را به عنوان سوغات خریداری نمایید. این گیاهان که اکثرا در فصل بهار و تابستان در دامنه های کوه های این استان می رویند، خواص متعددی دارند و برای بومیان مطقه نیز منبع کسب درآمد هستند. از میان این گیاهان می توان به کنگر، قارچ کوهی، کرفس، لیزم، کارده، بیلهر و …. اشاره نمود. مردم یاسوج از کنگر، خوراکی های متعددی تهیه می کنند که از جمله آن ها می توان به خورشت کنگر، پلو کنگر و ماست کنگر اشاره نمود.
سوغات خوراکی
گردو
این استان یکی از استانهای برتر در زمینهی تولید گردو در کشور است و بیش از ۷ هزار هکتار باغ بارور گردو دارد. شرایط جغرافیایی باعث شده تا گردوی این استان به عنوان یکی از مرغوبترین گردوهای کشور شناخته شود و مشتریان زیادی در بازار گردوی کشور داشته باشد. بیشترین تولید گردوی استان، مربوط به شهرستانهای بویراحمد، دنا و چرام است. برداشت گردو در استان از نیمهی اول شهریور شروع میشود و تا اوایل نیمهی دوم مهر، ادامه دارد.
عسل
این استان با تولید ۱۰۰۰ تن عسل در سال، یکی از قطبهای تولید این محصول در کشور است. عسل تولیدشده در استان، از کیفیت بالایی برخوردار است و جایگاه ویژهای در صادرات عسل به کشورهای حاشیهی خلیج فارس دارد. عمده دلیل مرغوبیت این عسل، تغذیهی طبیعی زنبورها در بیشتر ایام سال به دلیل بهرهمندی استان از پوشش گیاهی غنی در مراتع کوهستانی و جنگلهای طبیعی است. کندوداران استان از اواخر خرداد، برداشت عسل از کندوها را شروع میکنند و این فعالیت تا پایان مرداد ادامه دارد.
انگور
هر سال از باغهای این استان، بیش از ۳۶ هزار تن انگور برداشت میشود و حجم عمدهای از این محصول به صورت تازه به بازارهای مصرف در سایر استانهای کشور، ارسال میشود. کشت انگور در استان، هم به صورت کشت آبی و هم به صورت دیمکاری انجام میشود. شهرستانهای دنا، باشت و چرام، تولیدکنندگان اصلی انگور در استان هستند و برداشت انگور از اواسط مرداد در استان آغاز میشود. مهمترین انواع انگور استان عبارتاند از یاقوتی، عسگری، سیاه، ریشبابا، رجبی و رطبی.
ماهی قزلآلا
وجود منابع آبی بسیار در استان، شرایط مناسبی را برای پرورش آبزیان مهیا کرده است. ماهی قزلآلا یکی از آبزیان سردآبی است که بیشتر حجم تولید استان در این حوزه را به خود اختصاص داده است. این استان با تامین ۱۰ درصد از نیاز بازار داخلی، رتبهی چهارم کشور را در زمینهی تولید، پرورش و تکثیر ماهی قزلآلا دارد. ماهی قزلآلای منطقهی گردشگری موگرمون، در شهرستان لنده، از نظر کیفیت در سراسر کشور شهرت دارد.
صنایع دستی
انواع گلیم
مهمترین محصول استان در حوزهی صنایع دستی، انواع گلیم است که بافت آن در بین زنان عشایر و روستایی بیشتر مناطق استان رواج دارد. از مشهورترین انواع گلیم استان، گچمه است که توسط عشایر قشقایی ساکن استان بافته میشود. گچمه نوعی گلیم گلبرجسته است که علاوه بر زیرانداز به عنوان رویهی پشتی نیز کاربرد دارد. در بافت گچمه، حاشیه و نقوش، به روش قالیبافی بافته میشوند و زمینه مانند گلیم بافته میشود. یکی دیگر از گلیمهای مشهور استان، گلیم مشته است که فقط توسط زنان روستای درغک بخش دیشموک در شهرستان کهگیلویه بافته میشود. گلیم مشته، گلیمی یکرو و ضخیم است که روش بافت منحصربهفردی دارد.
در بافت این نوع گلیم، نقش در یک طرف بافته میشود و در روی دیگر گلیم، نمایان میشود. در واقع، آن طرفی که هنگام بافت، روی دار است، قسمت زیرین گلیم است و طرفی که هنگام بافت، پشت دار قرار گرفته، روی گلیم است و نقش دارد. این نوع گلیم، به دلیل رها شدن پرزهای اضافی در قسمت زیرین، نسبت به سایر انواع گلیم، قطر بیشتری دارد. البته در استان، علاوه بر گلیمهای گچمه و مشته، گلیم ساده که به گلیم تخت یا دورو نیز مشهور است، بافته میشود. گلیم ساده به روش پودگذاری و بدون پرز بافته میشود به این صورت که نخ پود با عبور از لابهلای تارها، طرح مورد نظر بافنده را به وجود میآورد.
سعی کردیم در این قسمت سوغاتی های شهر یاسوج را به صورت اجمالی برای شما بازگو کنیم. پیشنهاد ما این است که حتما بنا به سلیقه ی خود از سوغات های گفته شده خریداری کنید و به یادگار به همراه ببرید یا همانجا نوش جان کنید.