شهر اردستان
شهرستان اردستان با حدود ۴۵۰۰۰نفر جمعیت و آب وهوای خشک دارای دو بخش مجزا یعنی مرکزی و زواره میباشد. اردستان از دوبخش ارد وستان تشکیل شده که به معنای شهر مقدس میباشد.شهرستان اردستان از نظر اقتصادی پیشرفت داشته اندودارای معادن روی، منگنز وسنگ میباشد ولی بدلیل نامرغوبی آنها استخراج آنها متوقف گردیده است .با مادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تابیشتر بااین شهرستان آشنا شویم.
شهرستان اردستان با مساحت ۱۱۵۹۱ کیلومترمربع و جمعیتی بالغ بر ۴۵۱۵۰ نفر در فاصله ۱۱۸ کیلومتری شمال شرق مرکز استان اصفهان قرار دارد. این شهرستان از ۲ بخش، ۳ شهر، ۷ دهستان و ۳۰۶ روستای دارای سکنه تشکیل گردیده است. مرکز این شهرستان شهر اردستان است. موقعيت جغرافيايي شهرستان اردستان درشمال شرقي اصفهان ودرجنوب دشت كوير واقع است و در ۱۱۰ کیلومتری شمال شرقی شهر اصفهان و بر دامنه های کوه کرکس قرار گرفته است. مساحت آن ۱۴۲۴۰ كيلومتراست.
ويژگيهاي طبيعي
شمال اين شهرستان هموار است و به دشت كويرمربوط مي شود. وقسمت جنوب آن كوهستاني است. ازاين رو، پوشش گياهي ودرجه حرارت شمال و جنوب متفاوت است. شمال منطقه داراي آب و هواي گرم و خشك، جنوب آن معتدل تر است. بطوركلي، آب و هواي اردستان گرم و خشك است و اختلاف دماي شبانه روز و زمستان و تابستان زياد است.
رطوبت اردستان بسياركم است، دراين شهرستان دو رود با كانون اتفاقي درشرق و غرب وجود دارد كه در بعضي ازسالها جريان مي يابند. ازاين رو، تنها منبع آب براي منطقه قناتهاي متعددي است كه سرچشمه آنها كوهستانهاي جنوبي است. درشمال اين منطقه، چاههاي متعددي حفر گرديده و زمينها زيركشت رفته است كه در آب و هواي منطقه موثر بوده است. بيشترين درجه حرارت در تير و مرداد، كمترين درجه حرارت در دي و بهمن است كه بين نواحي گرم شمالي و ارتفاعات جنوبي كه سردتر است حدود ۵ درجه اختلاف دما وجود دارد.
پوشش گياهي
بعلت طبيعت خشك، خاك سنگلاخي و در شمال نمكزار و شنزار، بارندگي كم، تبخيرزياد، پوشش گياهي اين منطقه بسيار فقير و ازنوع استپ بياباني است.
ويژگيهاي انساني
اردستان، مركب ازدو كلمه ارد به معناي مقدس و ستان پسوند مكاني است و روي هم رفته به معناي شهرمقدس مي باشد. مقدسي در كتاب معروف خود احسن التقاسيم نگاشته است: چون زمين اردستان به سفيدي آرد است، آنجا را آردستان گفته اند و ديگر اينكه بناي اين شهر را به دستان سام پدر رستم پهلوان نسبت مي دهندوكلمه اردستان تحريف شده ارگ دستان است. شهرستان اردستان درسرشماري سال ۱۳۷۰،۴۹۰۰۰ نفر جمعيت داشته است و اين رقم هرروز با مهاجرت روستائيان به شهر و مهاجرت ازشهرهاي ديگر، پيوسته درحال افزايش بوده است، زيرا پس از پيروزي انقلاب با ايجاد طرحهاي كشاورزي و موج نوسازي كارهاي كشاورزي و ساختماني فراوان شده است و مردم نه تنها، ديگربراي يافتن كارمثل سابق از محل اصلي خود مهاجرت نمي كنند، بلكه عده اي هم كه مهاجرت كرده بودند، بتدريج به محل خود بازگشته اند. از بناهاي تاريخي اين شهرستان مسجد جامع اردستان است كه در زمان سلجوقيان ساخته شده است.
ويژگيهاي اقتصادي
اقتصاد كشاورزي و باغداري، مهمترين فعاليت مردم اردستان را تشكيل مي دهد كه بيشتر به روش سنتي انجام مي گيرد. مهمترين محصولات آن، گندم و جو و صيفي كاري و دانه هاي روغني و انواع درختان ميوه مانند انار، انجير، انگور، سيب، هلو، بادام، پسته و گردو مي باشد و انار آن شهرت خاص دارد.
معادن وصنايع اردستان
براي شناسائي و استخراج معادن دراين شهرستان اقداماتي صورت گرفته و منابعي استخراج شده است ليكن به علل عدم مرغوبيت و يا بازدهي كم، بيشتر آنها تعطيل گرديده است. اين معادن، عبارتنداز:
۱)معدن سرب و روي بلمچه
۲) معدن منگنز در۲۴ كيلومتري جنوب غربي اردستان
۳) معدن مس كهياز در ۵۰كيلومتري جنوب شرقي اردستان
۴) معدن سنگ گچ كسوج در۲۸ كيلومتري شمال غربي اردستان.
همچنين منابع نمك درداخل رسوبات رودخانه اي بطور پراكنده وجوددارد. صنايع اردستان منحصر به صنايع دستي، مانند قاليبافي، جاجيم و گليم بافي و شال بافي، چادر و خيمه و كلاه و دستكش است. اما مهمترين آن صنايع، قاليبافي است كه نقش مهمي دراقتصاد مردم اين شهر دارد.
اردستان از نظر ارتباطي چون بر سر راه تهران به چهار استان، يعني يزد، كرمان، بلوچستان و استان هرمزگان واقع شده، داراي اهميت است. راههاي مهم اردستان عبارتنداز: جاده اي بطول ۱۸۰ كيلومتركه اردستان را از طريق مورچه خورت به اصفهان متصل مي كند. راه آسفالته به طول ۱۱۰ كيلومتر كه اين شهر را از طريق برخوار به اصفهان ارتباط مي دهد. راههاي فرعي آن بجز راه اردستان به زواره و كچومثقال به اردستان، خاكي و كم عرض مي باشند.
شهرستان اردستان، شامل دو بخش مركزي و زواره و سه مركز شهري به نامهاي زواره، مهاباد و اردستان است. اردستان داراي آب وهواي گرم وخشك است. مسجد جامع و مسجد چهار ايواني از آثار تاريخي آن بشمار مي رود.
همانطور که خواندیم شهرستان اردستان ازنظر باغداری اهمیت ویژه ای دارد وانار این شهرستان یکی از معروفترین انارهای منطقه میباشد.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
آداب ورسوم مردم اردستان
آداب ورسوم مردم اردستان
دراین مطلب میخواهیم درمورد آداب ورسوم مردم اردستان صحبت کنیم رسومی خاص این شهرستان که به آن اعتقاد دارند وازان پیروی میکنند مثل اینکه به شغال باج میدهند تا باغات آنها از آسیب مصون بماند .دربین مردم قدیمی این شهر ضرب المثل هایی برسرزبان است که درگفت وشنودهای روزانه خود به کررات ازآن استفاده میکنند. یکی ازرسوم مردم اردستان که قصه ای دوروشیرین درمورد ان وجود دارد ازدواج است باما درمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تا بیشتر با این رسوم اشنا شویم.
آداب و رسوم اردستان در گذشت زمان از تصرف مصون مانده است. از قديم در اردستان آداب و رسوم و عقايدي وجود داشته كه به سبب موقعيت جغرافيايي اردستان كه در مركز ايران قرار گرفته از تصرفات تاريخي مصون مانده و مردم تا حد زيادي مراسم و آداب سنن باستاني خود را حفظ كردهاند، اردستانيها مردماني بردبار، كم بضاعت، زحمتكش، مهماننواز، سنتگرا و پايبند به اصول اخلاقياند. گرچه درآمدشان متناسب به نيازهاي زندگي شان نيست، اما بسيار قانع هستند. اردستانيها از قديم تاكنون معروف هستند كه همه به اتكا شخص خود روي پا ايستاده جز اعتماد به نفس به هيچ شخص و دستهاي متكي نيستند و مردم آنجا از يد يمين و عرق جبين نان ميخورند. مردم اردستان از محاكمه ولو به نفع آنها تمام شود فراري هستند از پرداخت ماليات و عوارض دولتي شانه خالي نميكنند و نفع شخصي را به هر چيز ترجيح ميدهند از شگفتيهاي مردم آن ديار را عادت چنان است كه شغال را از ماكولات به رسم باج چيزي ميدهند اگر ندهند باغات و بوستانها آنجا را نقصان تمام ميرساند و چون چيزي از ماكولات مانند جگر و غيره بدهند باغات از اذيت مصون و محروس ميماند. * زبان مردم اردستان مردم اردستان عمدتا از نژاد اصيل ايراني آريايي نژاد هستند و دليل آن، زباني است كه چند هزار سال پيش تاكنون بر جاي مانده، اين زبان منشعب از فرس قديم پارسي است و زبان اوستايي است كه لغات و اصطلاحات خارجي كمتر در آن نفوذ كرده است. ساكنان اردستان در گويش محلي خود از آن با عنوانهاي ارسون، اردستون، ارسون، اسوم و اسون ياد ميكنند. * ضربالمثلها در اردستان پارهاي از اصطلاحات و امثال عاميانه وجود دارد كه مردم در محاورات به آنها استناد ميكنند و برخي را به گويش محلي هم تكرار ميكنند كه نمونههايي از آن به شرح زير است: آب از آب افتاد (پس از آشوب دوباره آرامش برقرار شد)، آبخوش از گلويش پايين نرود (سخت گرفتار رنج و زحمت است)، از دماغ فيل افتاده (بسيار متكبر و مغرور است)، اجاق كور (كسي كه فرزند ندارد)، الم شنگه راه انداخت (آشوب به پا كرد)، تير به تاريكي انداخت (يك دستي زدن)، شلم شوروا (درهم برهم) و … * باورها و اعتقادات ديني در ميان مردم منطقه باورهايي رواج داشته كه برگرفته از اموات روزمره زندگي بوده و بعضي از سالخوردگان و افراد چنان بدانها اعتقاد دارند كه هنوز هم دست برداشتن از آنها برايشان دشوار است، اما با اين وجود به مرور زمان در حال از بين رفتن و فراموش شدن هستند، نمونههايي از اين اعتقادات در ذيل آمده است: اگر كف دست راست كسي به خارش بيفتد نشانه پول رسيدن يا رزق و روزي رسيدن است و اگر كف دست چپ به خارش بيفتد نشانه جنگ و ستيز است. اگر لنگه كفش كسي روي لنگه ديگر سوار شود صاحب كفش به مسافرت خواهد رفت. اگر مهماني زياد ماند نمك در كفش او ميريزند زود ميرود. اگر آينه خانهاي بشكند بايد منتظر واقعهاي ناخوشايند باشند. اگر كسي به گربه يا سگ آب بپاشد روي دستش زگيل در ميآيد. اگر جغدي بر بالاي خانهاي نشست و صدا كرد ساكنان آن خانه پراكنده ميشوند.
ازدواج دراردستان
درباره قصه زن خواهی پسران جوان قصه ای برسرزبانهاست که میگویند مردی که دارای پسر جوان ودم بختی بود شبی باهمسرش درمورد ازدواج پسر خود حرف میزدند وبانوی خانه پیشنهاد میدهد که کره الاغشان را بفروشند وبرای پسر زن بگیرند مدتی گذشت وپسر منتظر فروش کره الاغ بود دید خبری نشد به والدین خود گفت (حرف کره چی را بزنید) یعنی ازکره الاغ صحبت کنید.
وبعد ازآن این ضرب المثلی شد برای جوانان مشتاق ازدواج تا بااین جمله به خانواده اعلام کنند که دلشان میخواهد که ازدواج کنند.
درمیان مردم اردستان مانند بقیه جاها ضرب المثل هایی درمورد مراسم خواستگاری وازدواج وجود دارد.
نه چک زدیم نه چونه عروس اومد به خونه
علف به دهن بوچی باید خوشمزه بیاد
عروس واوردیم زورکی به صدوپنجاه پولکی
معامله باغیر وصلت باخودی
همانطور که دیدیم مردم اردستان اصول وارزشهای خود را درطول تاریخ حفظ کرده وبه آن پایبند میباشند. ورسوم خود را همچنان مانند قدیم انجام میدهد .البته رسم ازدواج واصطلاح (حرف کره چی را بزنید ) واقعا زیبا بود که هم نشان از حجب وحیای جوانان این شهروهم ریشه در پیشینه این شهرستان دارد.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
جاذبه های گردشگری شهر اردستان
شهر اردستان اصفهان دارای ۴۵۰۰ اثرتاریخی می باشد که بدلیل مذهبی بودن مردم این شهرستان این آثار نیز از مذهب این ناحیه سرچشمه میگیرد دراین شهرمساجد قدیمی وتاریخی بسیارهمچون مسجد جامع ،مسجد ملایعقوب ومسجد دربند که اززیبایی در معماری چیزی کم ندارد همچنین دراین شهرستان مقبره خیلی از بزرگان نیز میباشد که برجاذبه های این شهرستان افزوده است با ما درمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تا با این جاذبه ها آشنا شویم.
مسجد ملا یعقوب محله کبودان ، مقبره سلطان سید حسین، آتشکده مهر اردشیر ،مسجد جامع روستای اونج، یخچال شهر مهاباد، مقبره های سلطان بیگ، پیر مرتضی و امیر اویس اردستان، آب انبار های باغ بازان ، نو، پامنار زواره و مون اردستان ، کاروانسراهای روستاهای بغم و ظفرقند، مسجد سام الدین و حسینیه های بزرگ و کوچک زواره از جمله مکانهای تاریخی شهرستان اردستان هستند.
شهر اردستان که ساکنانش در گویش محلی خود از آن با عنوانهای ارسون، اردستون، ارسون، اسوم و اسون نیز یاد می کنند با مساحت ۱۱ هزار و ۵۹۱ کیلومتر مربع در فاصله ۱۱۰ کیلومتری شمال اصفهان واقع شده است.
نام اردستان، در افسانه های فولکلوریک نیز آمده و از جمله بر پایه یکی از افسانه ها، اردستان مسکن رستم دستان، جهان پهلوان باستانی بوده و ابتدا نام آن ارگ دستان بوده و سپس به ارگستان و سرانجام به اردستان تغییر نام داده است . بر پایه این افسانه طایفه لیلاز که از طایفه های پرجمعیت اردستان به شمار می آیند، از اعقاب لیلاز، برادر رستم هستند. وجود مسجد جامع اردستان دلیل خوبی بر سابقه دیرینه این شهرستان می تواند باشد.
مسجد جامع اردستان که یکی از نمونه های منحصر به فرد مساجد چهار ایوانی کشور به شمار می آید، در قرن سوم قمری به دستور عمربن عبدالعزیز اجلی بر روی بنای آتشکده ای که هنوز آثار آن در گوشه ای از مسجد دیده می شود، به سبک مسجدهای عربی ساخته شده و مجموعه کم نظیری شامل مدرسه حاج حسین نورالدین، آب انبار حاج حسن، راسته بازار، میدان تعزیه، حمام و قلعه میان شهر در کنار آن قرار دارد.
قنات دو طبقهای اردستان
قنات مون یک قنات دوطبقه است که در هر طبقهٔ آن آبی مستقل جریان دارد به گونهای که آب هیچیک به دیگری نفوذ نمیکند. تنها نمونه قنات دوطبقه موجود قنات دوطبقه مون در اردستان ایران است. این اثر شاهکار به عنوان عجیبترین و تنها قنات دو طبقه جهان در تاریخ ۲۶ تیرماه ۱۳۹۵ در اجلاسیه استانبول ترکیه به عنوان بیستمین اثر ایران به ثبت جهانی رسید. این قنات در محلهٔ مون یکی از محلات شهرستان اردستان در استان اصفهان قرار دارد. قنات دو طبقه مون با شماره ۹۰۲۳ در سال ۸۲ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. این قنات در این محله شامل دو طبقهاست که در هر طبقهٔ آن آبی مستقل جریان دارد به گونهای که آب هیچ یک به دیگری نفوذ نمیکند این قنات ۸۰۰ سال پیش احداث شده که تنها قنات دو طبقهٔ جهان است. معماری قنات دو کانال موازی که بر روی هم قرار گرفته و در چاههای عمودی مشترک، تشکیل شده است. نام گذاری چاه دوقلو به این علت است که در این محل دو میله چاه در کنار هم قرار دارند که یکی از آنها متعلق به چاه رویین به عمق ۲۷ متر و دیگری متعلق به قنات زیرین به عمق ۳۰ متر است که اگر دهانه کوره قنات زیرین را ۱ متر فرض کنیم کل عمق چاه مادر به ۳۱ متر میرسد. از این محل به بعد قنات دارای میلههای مشترک است. قنات دو طبقهای اردستان از نمونه کارهای جالب علم مهندسی در قدیم است که برای کاوش و حفر آن مقنیان ورزیده و با در نظر گرفتن شرایطی اقلیمی آن را ایجاد کردهاند و سایت گردشگری قنات دوطبقه مون دراردستان ایجاد شده است. این قنات ۳٫۵ تا ۴ کیلومتر طول دارد و عمق مادر چاه ان ۳۱ متر است دارای ۳۰ میله میباشد و مقدار آبدهی آن ۶۰ لیتر در ثانیه میباشد و و آب آشامیدنی حدود ۲۰۰ نفر از اهالی محله مون اردستان را تأمین میکند. میلههای اولیه این قنات در محلهٔ «محال» واقع در جنوب شهر اردستان حفر شده و حدوداً به طرف شمال غرب امتداد دارد مادر چاه قنات «چاه دوقلو» است که در کنار امامزاده اسماعیل قرار دارد. آنچه از منابع مکتوب مشخص است این است که این قنات پیش از اسلام و به خصوص دوران کیانیان و اشکانیان و ساسانیان احداث گردیده و بانی آن را به دوشکل بیان کردهاند ۱. به قولی بانی آن را کاوه آهنگر که زاده اردستان بوده است دانستهاند. ۲. به قولی دیگر بانی آن را مقنی یزدی میدانند که طی دو مرحله آن را ساخته؛ که در مرحله اول پیشنهاد احداث قنات در آن منطقه را به مردم داده است و در بار دوم به علت حفر قنات نا مناسب توسط مردم خود اقدام به اصلاح قنات جهت آبدهی بهتر میکند که منجر به حفر میل چاه دوم میشود .
مقابر امامزادگان و عرفا اردستان
در شهر اردستان بسیار از مقابر امام زادگان و عرفای نامی مانند امام زادگان اسماعیل، موسی، قاسم، محسن ، ابراهیم و عرفایی مانند پیر مرتضی، پیر جمالی، پیر سلیمان، پیر صابر، پیر علی، پیر محمود، پیر اسحاق و…. می باشد و به دلیل وجود عرفای بزرگی درعصر ایلخانی و تیموری در این شهر، شهر لقب دارالعرفان به خود گرفته است. وجود قناوات زیبا فضای سبز این نقطه از شهر را از بافتهای مسکونی بیشتر نمایان نموده است و در دل کویر مرکزی ایران با یک باغ شهر روبرو هستیم محلات تاریخی که حدوداً هفت محله می باشد در داخل باغها و زمین های کشاورزی جای گرفته است.
مسجد ملایعقوب اردستان
از مساجد عصر قاجار و دارای سه بخش تابستانی، شبستان و مهتابی می باشد که از مساجد زیبای شهر می باشد .
بقعه و خانقاه پیر مرتضی
این بقعه، در محله «فهره» در غرب مسجد سفید دردشت واقع شده است. این بنا، چهار ضلعی بسیار كوچكی با ابعاد ۶×۶ متر است كه در دو سمت جنوب و شمال آن دو ایوان ساده بنا شده است. ورودی بقعه در ایوان جنوبی قرار دارد. بقعه مذكور در بافت قدیمی واقع شده و داخل كوچهای بسیار باریك قرار دارد.
در این بقعه سه قبر قرار دارد كه یكی مربوط به پیر مرتضی علی اردستانی فرزند امیر شمسالدین محمد، ندیم شاه منصور (قرن هشتم)، دومی از آن همسر او و سومی متعلق به پیر جمالالدین محمد اردستانی عارف معروف قرون هشتم و نهم هجری قمری است.
پیرامون قبرهای سهگانه را محجری چوبی فراگرفته و كتیبه منظومی، در هفت بیت بر آن نقش بسته كه در آن، سال ساختن سنگ قبر و ضریح را ۱۰۳۹ هجری قمری ذكر كرده است. گفته شده پیر مرتضی، این محل را كه خانقاه و مدرسه خود وی بوده، برپا كرده و پس از مرگ در آن به خاك سپرده شده است.
خانه ارباب حسین مهابادی
این خانه ازخانه های دوران قاجار دردوطبقه واز نوع یزدی سازی است که به شماره ۱۳۶۶۵ و در تاریخ ۸۴/۸/۱۵ به فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
مقبره پیر اویس مهابادی اردستان
دراین مقبره پیر اویس و پیر برحق از عرفای دوران ایلخانی و تیموری مدفون می باشد که هرروزه مورد زیارت عاشقان وعلاقه مندان قرار می گیرد .
مسجد خسرو اردستان
مسجدی است سه طبقه مربوط به سال ۱۱۳۵ (هـ .ق) می باشد این مسجد شامل مجموعه ای از آب انبار شبستان مهتابی و زیبایی است که از بناهای عصر صفویه است.
مسجد دربند اردستان
خرابهای آتشکده ایی به این نام در کنار راه قدیمی اردستان به زواره ساخته شده است. این بنا دو طبقه شامل گنبد خانه و شبستان می باشد . سال ساخت آن دقیقا مشخص نیست ولی شواهد امر حاکی از بافت بسیار قدیمی وکهن است .
مقبره امیر اویس
از سرداران عصر شاه اسماعیل صفوی می باشد که درسال۹۲۰ (هـ .ق) کشته شده ودر این محل سنگ مزار آن شامل سنگ قبر عمودی وافقی می باشد که در نوع خود بی نظیر ومنحصر به فرد است.
روستای نیسیان
روستای نیسیان در جنوب شهرستان اردستان و در فاصله ۵۷ کیلومتری اردستان واقع شده است. روستای نیسیان که در شرق استان اصفهان واقع شده ، تا شهر اصفهان ۱۰۰ کیلومتر فاصله دارد.این روستا از شمال به قهساره ، از جنوب به کهنگ ، از شرق به نهوج و از غرب به زفره منتهی می شود.در نیسیان ۴۷۰ خانوار با جمعیتی حدود ۳۰۰۰ نفر زندگی می کنند و سابقه سکونت در این روستا به ۷۰۰ سال پیش باز می گردد. از قدیم طوایف مختلف در ۸ محله نیسیان زندگی می کرده اند.روستای نیسیان پرجمعیت ترین روستای شهرستان کویری اردستان در منطقه ای کوهستانی و خوش آب و هوا با جاذبه های گردشگری بسیار از جمله باغات و کشتزارهای وسیع ، درختان تنومند و چشمه های جوشان بسیار ، از طرف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان، یکی از قطبهای گردشگری استان اصفهان معرفی شده است و سالانه به ویژه در ایام نوروز میزبان هزاران گردشگر می باشد قدمت روستا به درستی مشخص نیست اما ساختمان فعلی مسجد اصلی روستا در سال ۱۱۱۸ هجری قمری بنا شده است. خانه های بافت قدیم ، زیارتگاه ، قنات تاریخی ، قلعه و حمام قدیمی ، نشانه هایی از قدمت تاریخی روستاست. با توجه به نشانه های موجود ، قدمت این روستا را می توان به پیش از دوره صفوی و بنابر برخی شواهد به پیش از اسلام مربوط دانست. قلعه روستا که از قلعه های تاریخی با کارکرد دفاعی است ، در دوره قاجاریه ساخته شده است. مسجد جامع روستا که از آثار دوره حکومت قاجاریان است ، از نظر معماری و کاشیکاری بسیار جالب توجه و واجد ارزش های تاریخی است. حمام قدیمی روستا نیز جاذبه تاریخی دیگری است که در محوطه ی بافت قدیمی و در مرکز روستا قرار دارد. خانه های قدیمی روستا که در ساخت آن ها از مصالح بومی استفاده شده ، به دلیل انطباق با نیازهای روزمره روستاییان بسیار جالب توجه و از جاذبه های روستا به شمار می آیند. از صنایع دستی زنان این روستا می توان به قالیبافی اشاره کرد که به طرح نایینی بافته می شوند.
روستای کچورستاق
کچورستاق از روستای بسیار قدیم بخش زواره می باشد که با مساحت بیش از ۵۰۰۰ هکتار وجمعیتی بالغ بر۶۰۰ نفر درفاصله هفت (۷) کیلومتری شمال شرقی شهرستان اردستان و هشت (۸) کیلومتری غرب بخش زواره قراردارد. روستای کچورستاق برسر راه شهر زواره به مهاباد ، نطنز وکاشان واقع گردیده است . کچورستاق مرکب از دو کلمه ” کچو “به معنای مکان وخانه کوچک و ” رُستاق ” به معنای آبادی که معرب روستا است می باشد ودر مجموع به معنای روستای کوچک گفته می شود . روستای کچورستاق از لحاظ قدمت به قبل از اسلام عودت داده می شود ، بطوریکه درقسمت پایین روستا قبرستانی از سده های قبل از اسلام مشاهده می شود که اکنون تبدیل به زمین های مزروعی گردیده است. این روستای دارای ۶ محله اصلی به نام های: ۱- محله حاجی ،که درنام گذاری جدید به نام کوچه شهید عباس میرزایی فرد ۲- محله بالا با نام جدید ،کوچه ولی عصر ۳- محله میرزا،با نام جدید ،کوچه شهید قاسم میرزایی فرد ۴ – محله ولایت ۵- محله ابوطالب و کوچه جدیدالتاسیس به نام کوچه شهید حجت اله میرزایی فرد که ورودی اصلی روستا هم محسوب می شود تشکیل شده است وهمین طور دارای دوشهرک ، یک شهرک قدیمی ویک شهرک نوساز ،با نام جدید شهرک امام خمینی می باشد . روستای کچورستاق دارای آب وهوای گرم وخشک می باشد که این شرایط مناسبی چه از نظر حاصل خیز بودن وچه از نظر امر کشاورزی محسوب می شود ، از این روست که محصولات زارعی درزمین اطراف این روستا مهم ترین منابع طبیعی آنرا تشکیل می دهد. رطوبت روستای کچورستاق بسیار کم است واختلاف دمای شبانه روز وزمستان ،تابستان آن زیاد است . در اطراف روستا چاه های معتددی از آب حفر گردیده است که باعث زیر کشت رفتن زمین های اطراف شده وهمین طور درآب وهوای روستا خیلی بی تاثیر نبوده است ؛بیشترین حرارت روستا در ماه های تیر ومرداد وکمترین درجه حرارت در ماه های دی و بهمن می باشد . کشاورزی ،باغداری و دامداری بعنوان مهم ترین فعالیت و اصلی ترین منبع درآمد مردم روستای کچورستاق را تشکیل می دهد که بیشتر به روش سنتی انجام می گیرد.مهم ترین محصولات آن گندم ،جو ، ذرت ، وصیفی کاری و انواع درختان میوه مثل انار ،زردآلو ،انجیر ،انگور ، بادام ، پسته وزیتون می باشد که انـــار آن شهرت خاص دارد. اراضی قابل استفاده روستای کچورستاق زیر کشت سالیانه ودائمی می باشد که درتمام روستا این نسبت یکسان نیست و بستگی به میزان زمین وآب دهی چاهای حفرشده دارد . کمبود آب وکیفیت آب در بعضی از قسمتهای اراضی روستا باعث عدم امکان کشاورزی شده است تا حدی که اکثر محصولات و گیاهان دائمی مانند درختان میوه درآن نقاط نتیجه خوبی نمی دهند.
روستای ظفرقند
منطقه مرکزی ایران در مسیر جاده ابریشم از غرب به شرق ۲۴ کیلومتر بعد از شهرستان اردستان و ۷۵ کیلو متر مانده به شهرستان نایین روستای ظفرقند واقع شده است .این روستا در دهستان کچو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۲۹ نفر (۹۵خانوار) بودهاست..این روستا نیز از جنوب به روستا های (بخش برزاوند) مرتبط است و شهر اصفهان نیز حدود ۸۵ کیلومتر با این روستا فاصله دارد بعلت واقع شدن در مسیر جاده ابریشم و ارتباط با روستا ها و شهرهای زیاد اطراف و موقعیت جغرافیایی منطقه ، کوهستانی بودن و قرار گرفتن در حاشیه کویر در گذشته محل خوبی برای اتراق کاروان های حمل کالا که داخلی(کلیه منطقه شرق و جنوب شرقی ایران و خارجی ( همانند کشورهای پاکستان ُافغانستان هند و چین) بوده اند و توقف این کاروان ها باعث تلاش برای تامین آذوقه و رفع نیاز های کاروان ها موجب فعالیت بازرگانی زیادی از جمله کشت و زراعت ،صنعت نجاری، آهنگری ، نساجی و غیره میگردید و در پی آن تبادل اطلاعات و ارتقای فرهنگی و اجتماعی را رونق می داد و از سوی دیگر چون کالا پایا پای مبادله می شده ، مرکز خوبی برای تهیه نیازمندیهای خاص دیگر روستاها و مناطق اطراف بوده و این مهم شرایط اقتصادی این روستا را به نسبت بالا برده بود که ریشه های توان فرهنگی و فکری را نیز هنوز در این مردم می توان یافت بینش خوب مردم و درک بالا موجب رایج شدن نکته ها و ضرب المثل های عمیق و هدایت گر شده است . زنان این روستا قالیبافی می کنند و مردان ظفرقندی به کشاورزی مشغولند.
منطقه شکار ممنوع خارو
مهمترین و بکر ترین زیستگاهی که در نزدیکی پارک ملی کویر واقع شده است زیستگاههای شمالی شهرستان اردستان و در راس آنها منطقه شکار ممنوع ” خارو” است . منطقه شکار ممنوع خارو که با مساحت ۱۰۰۰۰۰ هکتار با فاصله اندکی از مرزهای جنوبی پارک ملی کویر واقع شده است ، قبل از حفاظت در سالیان گذشته از مهمترین شکارگاههای استان اصفهان و دشت کویر مرکزی شناخته میشده است ، تا قبل از سال ۱۳۶۳ که گورخر دیگر از پارک ملی کویرگزارش نشد ، گله های گورخر در منطقه خارو مرتبا توسط مردم محلی دیده میشدند و این منطقه آخرین زیستگاه گورخر استان اصفهان در این سالها بوده است . این منطقه همچنین زیستگاه مناسبی برای جبیر ، قوچ و میش و کل وبز هم هست . گزارشات مردم محلی از یوزپلنگ در این منطقه کاملا قابل توجه است . در اواخر دهه هفتاد ، یکی از شکارچیان اقدام به زنده گیری دو توله یوز در این منطقه میکند که البته از سرنوشت دقیقشان اطلاعی از دست نیست . در ۵ سال گذشته هم دامداران و بویژه شترداران چندین بار یوز را از این منطقه گزارش کرده اند.
منطقه شکار ممنوع خارو از نظر منابع آبی نیز وضعیت نسبتا مناسبی دارد و با توجه به حضور اندک دام در منطقه (البته شتر در منطقه حضور دارد ) و دوری از منابع انسانی آرامش نسبی برای جمعیت حیات وحش منطقه وجود دارد . با توجه به صعب العبور بودن نسبی راههای موجود دسترسی به منطقه شکار ممنوع خارو و حفاظت اداره محیط زیست اردستان ، در حال حاضر این منطقه در حال حاضر از نظر طعمه های یوز پلنگ نسبتا جمعیت مناسبی را داراست و گرچه تا به حال رسما یوزپلنگ از منطقه گزارش نشده است ولی با توجه به گزارشات مردمی فراوان از یوز ، با حفاظت مستمر از این منطقه میتوان انتظار گزارش رسمی و مستند یوز از منطقه را داشت.
با توجه به این که بین مرزهای شمالی منطقه شکار ممنوع خارو و مرزهای جنوبی پارک ملی کویر ، هیچ جاده ، روستا یا مانعی وجود ندارد ، منطقه شکار ممنوع خارو در حال حاضر تنها منطقه ای است که میتواند پذیرای مهاجرت و جابجایی های یوزپلنگ از پارک ملی کویر باشد و فضای حیاتی ، برای رساندن جمعیت های جدا افتاده یوز پلنگ در دشت کویر مرکزی را در اختیار یوز بگذارد . در حال حاضر مهاجرت بین پارک ملی کویر و منطقه شکارممنوع خارو ، بویژه در مورد قوچ و میش مرتبا گزارش میشود و گله های قوچ و میش در حال گدار بین دو منطقه حتی در گله های بزرگ ، توسط مردم محلی گزارش شده اند.
مسجد جامع اردستان
تاریخچه ساخت مسجد جامع اردستان را میتوان به سه دوره تقسیم کرد.دوره نخست- قرن سوم ه. ق ‚مسجد به صورت گنبدی ساخته شد.دوره دوم- در قرن سوم وچهارم ه. ق از صورت گنبدی به مسجدی کوشک مانند تبدیل شد.دوره سوم – در قرن ششم ه. ق در عهد سلجو قیان مسجد ویران و به صورت چهار ایوانی بنا شدهاست.
بنا دارای دو تاریخ احداث است؛ یکی ۵۵۳ هجری قمری که در انتهای کتیبة بزرگ شبستان گنبدی آمده و دیگری ۵۵۵ هجری قمری که در ایوان جنوبی شبستان ثبت شدهاست و به ظاهر چنین مینماید که شبستان و ایوان همزمان ساخته شدهاند، حال آن که چنین نیست. واقعیّت این است که حدود سال ۵۵۳ هجری قمری، هنگامی که مسجد اوّلیّه را به صورت مسجدی چهار ایوانه درآوردند و شبستان گنبدی را تبدیل به نمازخانة مسجد کردند، این شبستان را با کاشیهایی نظیر کاشیهای بناهای جدید پوشاندند.
مسجد جامع اردستان به سبک مسجد جامع اصفهان (شیوه رازی) بنا شده واکنون مسجدی چهارایوانی است. این مسجد ورودیهای متعددی دارد. ورودی اصلی که دالان طویلی است‚ در گوشة جنوب غربی مسجد قراردارد که ازیک سو به محلة فهره‚ واز سوی دیگر به دشت محال راه دارد. نمای این ورودی از یک قوس ‚ دو طاق نمای محرابی شکل ‚دولچکی ‚دونیم ستون آجری ‚دو قاب تزیینی ودو سکوی آجری تشکیل شدهاست.در قسمت شمالی مسجد دو ورودی قرارگرفته ‚یکی به مدرسة علمیه متصل است و دیگری به فاصلة اندکی‚ گذر شمالی را به داخل مسجد مرتبط میکند. این ورودیهای متعدد عامل ارتباط فضاهای اطراف با مسجدند.
قنات ارونه
قنات ارونه از قنات های معروف استان اصفهان قنات ارونه شهر اردستان است که در واقع یک نهر پرآب زیر زمینی می باشد. این قنات متعلق به قرون بسیار دور و قبل از اسلام می باشد که بیش از یکهزار سال قبل از اسلام حفر گردیده و جزو آثار باستانی ایران به شمار می رود.مدتی که محققان و پژوهشگران برای عمر این قنات تخمین زده اند کمتر از دو هزار و پانصد سال نیست. این قنات در نظر اصطخری جغرافیدان قرن چهارم هجری« قناتی بسیار بزرگ و شگفت» امده است.
تقسیم آب قنات ارونه مبنای بسیار قدیمی دارد و از زمانهای گذشته شروع شده و مطمئنا مربوط به پیش از اسلام و شاید قبل از تاریخ است و همچنان ادامه داشته، تا اینکه در دوره هلاکوخان مغول، خواجه نصیرالدین طوسی ان را «فرزه بندی» کرده است هنگامی که خواجه نصیر الدین طوسی به همراه هلاکوخان مغول نوه چنگیز خان وارد اردستان شد به دلیل اختلافی که بین مردم اردستان بر سر تقسیم آب قنات ارونه بوده آب آنرا به بیست سهم و نصف سهم تقسیم کرد. این تقسیم را بعضی نیز به شیخ بهائی نسبت می دهند.
کاخ چهلستون
درقسمت شرقی شهرستان دردهستان سفلی روستای خوش آب و هوایی است به نام سرهنگ آباد دراین روستا کاخی است زیبا ترکیبی از کاخ چهلستون اصفهان و باغ عفیف آباد فارس که توسط سهام السلطنه عرب عامری درسال ۱۲۹۹ (هـ .ق) ساخته شده است این کاخ شامل مجموعه کوشک، آسیاب، حمام ، قراول خانه، اصطبل، برج دیدبانی و یخچال منظریه است. این مجموعه جهت پذیرایی از شاهزادگان قاجار در دوران ناصرالدین شاه ساخته شده است.
امام زاده سید کمال الدین حسین در روستای شهراب
این امام زاده واجب التعظیم در سال ۱۲۹۹ (هـ .ق) ساخته شده و داخل گنبد خانه آن گچ بری ها، نقاشی ها، آیینه کاری ها ونقاشی پشت شیشه وجود دارد که ترکیبی از نقاشی ملی و فرنگی است و فضای داخلی این فضا بسیار زیبا و منحصر به فرد می باشد .
مسجد جامع زواره
این مسجد از مساجد دوران سلجوقی می باشد که برای اولین بار در تاریخ اسلام به صورت چهار ایوانی بنا گردیده و در معماری مساجد اسلامی اولین مسجد ایرانی است. سال اتمام ساخت این بنا مربوط به سال ۵۵۱ (هـ .ق) و بانی آن ابوطاهرحسین بن غالی بن احمد احتمالاً معمار آن استاد محمود اصفهانی است تزینات گج بری وآجرکاری این بنا بالاخص خط کوفی بنایی آن زیبا و منحصر به فرد می باشد این بنا شامل گنبد خانه، ایوانها، حیات ، شبستان ومهتابی است .
مسجد پامنار یا بنکویه
درشهر زواره مناره ای به ارتفاع ۲۲ متر با کتیبه ای به خط کوفی است متن خط حاکی از ساخت منار در سال۴۶۱ (هـ .ق) و بانی آن محمد بن ابراهیم است. لازم به ذکر می باشد بعد از مناره ساوه این مناره دومین مناره کتیبه دار کشور است. دراین مسجد ۵ محراب تاریخی از دوران سلجوقی باقی مانده و متاسفانه بخش شبستان اصلی بنا که سازهایی از دوران ساسانی داشته تخریب گشته است .
حسینیه بزرگ و کوچک زواره
درمیان کوچه پس کوچه های شهر دو حسینیه زیبا از دوران صفویه تا قاجار در دو طبقه وجود دارد. معماری این دو بنا شامل قسمتهای سرباز و سرپوشیده است که در چهار فصل سال با هم زمانی ایام سوگواری سالار شهیدان قابل استفاده می باشد و هنوز که هنوز است بعد از گذشت ۴۰۰ سال پاسخگوی نیاز مردم می باشد وجود این دو بنا حکایت از عشق وعلاقه مردم این دیار به سالار شهیدان و باعث افتخار برای ملت عزیز ایران است
.
مجموعه بازار
مجموعه بازار زواره که روزگاری نبض اقتصادی شهر بوده هم اکنون فراموش شده و خاموش، حاکی از تلاش و کاراست این مجموعه شامل بازار کاروانسراها، مدرسه علمیه( مدرسه لطفعلی خان ترشیزی) ، امام زاده یحیی، ابنارنو و مسجد کرسی است. قدمت آن دقیقاً مشخص نیست ولی احتمالاً بنای اولیه شهر زواره باز می گردد.
مجموعه مقبره میربهاالدین حیدر
میر بها الدین حیدر جد علای سادات طباطبایی می باشد که این سید بزرگوار در حمله هلاکوخان مغول به زواره شهید گردیده و بعداً برمزار آن مردم زواره مقربه ای ساخته اند در کنار این مقبره خانه ای زیباست که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری موزه مردم شناسی را درآن ایجاد نموده است.
حصار ویخچال زواره
برج و باروی سلجوقی زواره که فقط قسمت جنوب شرقی وجنوبی آن باقی مانده زمانی گرداگرد شهر را پوشانده بود و دارای چهار دروازه به جهات مختلف بوده است واین برج و بارو، جان و مال مردم شهر را از هجوم اشرار و دشمنان نجات می داد در قسمت شمالی این حصار یخچالی است تاریخی که احتمالاٌ قدمت آن با حصار شهر یکی است. در روزگار کهن در زمستان یخچال قالبهای یخ انبار می گشت و تا پایان تابستان یخ مورد نیاز مردم شهر را تامین می کرد. لازم به ذکر می باشد تنها یخچال باقی مانده درنقاط شهری شهرستان یخچال زواره می باشد .
خانه هشت بهشت (نیری)
این خانه دردوره قاجار با معماری بسیار زیبا و حیرت انگیزی در دل شهر تاریخی زواره قراردارد. بانی آن حاج میرزا علیرضا نیری زواره ای است این بنا در دو طبقه و دارای هشت ایوان داخلی است. معماری این خانه با تمام خانه های زواره متفاوت است. هم اکنون به عنوان فاطمیه جهت مراسم مذهبی و عزاداری از آن استفاده می گردد
قلاع سنگ بست وحکیم باشی
درشهر زواره دو قلعه دفاعی درداخل بافت شهری قرار دارد. این قلعه ها در سه طبقه ودارای قسمتهای مختلفی شامل اسطبل، انبار، قسمتهای مسکونی، قراولخانه و برج های دیدبانی می باشد. قدمت این قلعه ها به دوران سلجوقی باز می گردد . احتمالاً قلعه سنگ بست از قلعه های اسماعیلیه ایران است.
همانطور که دیدیم بخاطر موقعیت آب وهوایی شهر اردستان منابع طبیعی زیادی نداردو بیشتر اماکن توریستی وگردشگری آن مساجد وبناهایی برجای مانده ازدوران باشتان وقاجار وصفویه میباشد. یکی از جاذبه های اردستان مسجد پامنار آن است که بعد از منارساوه دومین منار کتیبه دار میباشد ویا کاخ چهلستون اردستان که ترکیبی از باغ چهل ستون اصفهان و باغ عفیف آباد شیراز میباشد و همانطور که دیدیم تنها قنات دوطبقه جهان نیز در اردستان قرار دارد وهمگی این جاذبه ها کافیست تا هرگردشگر اهل تاریخ وفرهنگی را برای بازدید به این شهرستان جذب کند.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
اطلاعاتی درمورد اندیمشک
دراین مطلب میخواهیم درمورد شهرستان اندیمشک یکی از ۱۶ شهرستان استان خوزستان صحبت کنیم شهری با حدود۱۳۵۰۰۰نفر جمعیت که به گویش لری صحبت میکنند ودرجاده ترانزیت قرار دارد نام اولیه اندیمشک هندی مشک بوده که بعدها به این نام تغییر یافته است . شغل مردم اندیمشک کشاورزی میباشد بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تابیشتر بایان شهر آشنا شویم.
اندیمشك در كنار خرابههای شهر قدیم (لور) و (اریترین) احداث گردیده است. لور شهری آباد بود كه جغرافیدانان چون اصطخری و مقدسی از آن نام بردهاند.
گویا شهر لور تا قرون وسطی از آبادی بهرهمند بود و پس از آن رو به ویرانی نهاده است. اندیمشك در دوره قاجاریه و در حكومت حاج صالحخان مكری با ساختن قلعهای اهمیت پیدا كرد و صالحآباد نامیده شد، سپس به اندیمشك تغییر نام یافت. مردم این شهر در گذشته در كپرها، چادرهای ساده و بعدها در خانههای گلی زندگی میكردند. ولی امروزه رشد و توسعه قابل توجهی یافته است.
اندیمشک یکی از ۱۶ شهرستان استان خوزستان است که در شمال آن واقع شدهاست . شهرستان اندیمشک از شرق با دزفول، از جنوب با شوش، از غرب با آبدانان (استان ایلام) و از شمال با پل دختر و خرمآباد (استان لرستان) همسایهاست شامل دو بخش مرکزی و الوار گرمسیری است .از شمال به استان لرستان ،شمال غرب به استان ایلام ،از جنوب شرق به دزفول و از جنوب غرب به شهرستان شوش دانیال منتهی میگردد . راه آهن سراسری جنوب به شمال ازاندیمشک گذشته و مردم شهرهای شمال خوزستان برای سفرهای خود از راه آهن این شهر بهره میبرند .
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
انديمشك که واژگون شده «هندی مشك» است .اما از قرون و سطی به بعد از آبادی آن کاسته شده و پس از آن رو به ويرانی نهاده است. در روزگار فتحعليشاه قاجار شخصی به نام حاج صالح خان مكری(حكمران شوشتر و دزفول) در كنار ويرانه های باستانی شهر لور دژی ساخت و آنرا قلعه «صالح آباد» ناميد، تا اين كه در اواخر دوره قاجاريه روستای صالح آباد در ۲ كيلومتری اين دژ بوسيله ايل «سگوند» ساخته شد كه شامل سياه چادرها و كپرهای اين ايل و برخی از مهاجران لر بختياری بود. اما ديری نگذشت كه راه آهن سراسری جنوب افتتاح شد و سياه چادرها و كپرها از ميان رفته و صالح آباد، انديمشك ناميده شد. از اين روزگاران انديمشك راه گسترش و پيشرفت را پيمود. شهر انديمشك شهری توريستی و از نظر موقعيت راه های شوسه، اصلی و مركزی مهم می باشد، زيرا تنها شهری است كه استان خوزستان، لرستان و كرمانشاهان را به هم ارتباط می دهد. در سمت شمال خاوری شهر، دشتی باير است كه از قديم مردم به آن لور گفته اند و همان سرزمينی است كه به نام ايلام از آن ياد می شود.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان انديمشك از شهرستان های استان خوزستان است كه ازنظرجغرافيايی در ۴۸ درجه و ۲۱ دقيقه ی درازای خاوری و ۳۲ درجه و ۲۷ دقيقه ی پهنای شمالی و در ارتفاع ۱۵۰ متری از سطح دريا واقع شده واز شمال به استان لرستان، از جنوب به دزفول و شوش و از باختر به استان ايلام محدود می شود. اين شهرستان در جلگه واقع شده و آب وهوای آن گرم و خشك است. آب آشاميدنی شهر انديمشك در نمونه آب شناسی در ايران كم نظير و بیمانند شناخته شده و بهترين نوع آب طبيعی و زلال در اين سامان وجود دارد.
تقسیمات
شهرستان اندیمشک بر خرابههای شهری باستانی با نام لور بنا گشتهاست . تاریخ نگارانی همچون اصطخری و … در نوشتههای خود به این شهر اشاره کرده و آن را شهری آباد خواندهاند .شهرستان و شهر مرکز آن واقع در استان خوزستان. نام اندیمشک به پیشنهاد فرهنگستان ایران برای روستای صالحآباد برگزیده شدهاست . همچنین دژی استوار در این نواحی با نام اندمشن (گیلگرد) برپا بوده که به انوشبرد شهرت داشتهاست . برخی مآخذ کهن، نام آن دژ را اَنوش یا انهش، به معنای فراموش شده آوردهاند. این نامگذاری بدان سبب بوده که بر زبان آوردن نام زندانیان آن و حتی نام دژ ممنوع بودهاست (کریستن سن، در این دژ، شخصی موسوم به صالح خان مکری بناهایی چند از جمله دژی برای سکونت خویش ساخت که به قلعه صالح یا قلعه لور معروف گشت و اکنون نیز به همین نام یا کوی لور خوانده میشود . در دوره حکومت رضاشاه پهلوی و مقارن با احداث راه آهن در ایران ، در مجاورت قلعه لور ، ایستگاه راه آهن اندیمشک بنا نهاده شد که به تدریج با آغاز ساختمان سازی در اطراف آن ، اندیمشک رو به گسترش نهاد . با شدت گرفتن چنگ جهانی دوم و اشغال ایران ، اندیمشک و راه آهن آن نیز به اشغال نظامی متفقین درآمده و به پایگاهی مهم برای نیروهای نظامی آمریکا بدل گردید که ابتداآذوقه و مهمات از بندر خرمشهر وارد و از طریق راه آهن اندیمشک به شمال ایران و از آنجا نیز به نیرویهای محاصره شده روسی رسانده میشد . شرکت جنرال موتورز آمریکا نیز در همین زمان شعبهای از کارخانه اتومبیل سازی نظامی خود را در این شهر تأسیس نمود . در دوره پهلوی دوم با ورود شرکتهای متعدد داخلی و خارجی ، اندیمشک به شهری صنعتی بدل گشت و بدین ترتیب میزبان هزاران نفر از پزشکان ، مهندسان ، کارمندان و کارگران داخلی و خارجی گردید .
کشاورزی و دام داری
شغل اصلی مردم انديمشك كشاورزی می باشد. محصول عمده اين بخش غلات ديمی بوده و گندم، جو، انار، انجير، سيب، گردو و انگور هم از ديگر محصولات اين شهرستان است.
اندیمشک در جنگ ایران و عراق
در۴/۹/۱۳۶۵توسط رژیم بعث بمباران هوایی شد که طولانی ترین بمباران بعد از جنگ جهانی دوم بوده دوکوهٔ اندیمشک درسالهای دفاع مقدس میزبان رزمندگان وفرماندهانی چون شهیدباکری، چمران و… بودهاست این منطقه هم اکنون هم میزبان کاروانهای راهیان نور است در دوران دفاع مقدس اندیمشک نقش زیادی درجابه جایی نیرو وادوات جنگی برعهده داشتهاست این شهرستان بارها به وسیلهٔ موشکهای رژیم عراق هدف قرار گرفتهاست.
وجود دوسد کرخه و دز درشهر اندیمشک باعث جذب گردشگر زیادی در این استان شده است و نزدیکی این دوسد به اندیمشک باعث شده که گردشگران به راحتی به آنجا بروند واز طبیعت وزیبایی های آن لذت برده و بازدید از این دوسد احساس غرور هر ایرانی را برمی انگیزد.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
غذاهای خوشمزه اندیمشکی
غذاهای خوشمزه اندیمشکی
غذاهای مردم اندیمشک بیشتر با گوشت گوسفندی درست میشوندوغذاهای خاصی دارند که چشیدن آنها خالی ازلطف نیست وجالب اینکه این غذاها اسم های جالبی نیزدارند مثل زیر برنجی ،چزنک وکماغنبه که اسم این غذاها جذابیت برای مردمی که خارج ازاین شهر میباشند وبه این شهر سفر میکنند ایجاد میکند. با ما درمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تا با این غذاهای خوشمزه بیشتر آشنا شویم.
زیر برنجی:
بهترین غذای محلی اندیمشک زیر برنجی می باشد در مراسمات عروسی و یا ختم گوشت گوسفند را آبپزمی کنند و چند تکه از آن گوشت را درون مجمه (سینی ) قرار می دهند و روی آن برنج می ریزند که حتما همراهش هم دوغ می باشد.
قورمه یا غذای چوپان( دو پیازه ) :
زمانی که مهمانی سر زده بیاید و بخواهند برایش گوسفندی را سر ببرند گوشتش را ریز می کنند و با پیاز درون دیگ با حرارت سرخ می کنند.
چزنک:
یک خمیر خیلی شل درست می کنند و آنقدر آن خمیر شل می باشد که با یک کاسه روی تابه می ریزند و روی تابه پهنش می کنند وقتی پخته شد ند توی یک تشت یا یک مجمه (سینی ) قرار داده روغن وشکر روی آن می ریزند.
خورشت ترشی یا خورشت میر عالی خونی :
که با گوشت گوسفند و ترشی انار درست می شود.
برنج شله :
برنج را وقتی که آبپز شد و حالت شل گرفت فقط یک مقدار روغن حیوانی بخاطر اینکه مزه داشته باشد روی آن می ریزند
شکمبه :
برنج را با پیاز و کشمش و زرشک را درون شکمبه گوسفند ریخته و با نخ و سوزن می دوزند و در کنار کله پاچه گوسفند قرار می دهند تا بپزد و آماده خوردن شود.
کماغینه :
برای زنی که زایمان کرده با آرد و روغن درست می شود .و یا جوش جوش که برای زنی که زایمان کرده گندم سرخ شده که آرد شده را با روغن و زیره و شکر درست می کنند.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
سوغات اندیمشک
سوغات اندیمشک
شهر اندیمشک از شهرستان های استان خوزستان می باشد که مردم ان به صنایع دستی علاقه بسیار دارند واز هنرهای دستی این شهر میتوان به فرش بافی، گبه بافی ، گلیم بافی ، کپو بافی ، چوغابافی ، معرق کاری وخراطی نام برد که درادامه میخواهیم با دوتا ازاین صنایع دستی بیشترآشنا شویم بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید.
كپوبافی
از صنایع دستی مرسوم در جنوب ایران است که در استان خوزستان به ویژه شهرستان دزفول، رواج دارد. کپوبافی در واقع نوعی حصیربافی است که در آن از کاموای رنگی برای تزیین بافتههای حصیری استفاده میکنند. البته شیوهی بافت نیز در کپوبافی با حصیربافی رایج متفاوت است. در این روش بافت که به بافت فتیلهای شهرت دارد و استحکام بیشتر و قابلیت شکلدهی بهتر از ویژگیهای آن است، الیاف تهیه شده از برگ خرما را به دور نوعی نی مردابی به نام «کرتک» میپیچند. تزیین با کاموا در کپوبافی به دو صورت انجام میشود؛ زمینهی حصیری با نقوش هندسی روی آن و تزیین تمام سطح به نحوی که حصیر دیده نمیشود. عمدهی محصولات کپوبافی شده، ظروف دربدار کروی به عنوان سبد و ظروف مسطح تزیینی است. سبدهای کپوبافی شده که برای زیبایی و سهولت در باز کردن درب آنها، منگولهای کاموایی به دربشان متصل میکنند، کاربردهای مختلفی دارند؛ جای نان، جای لوازم خیاطی و…
در سالهای اخیر، با توجه به استقبال فراوان مسافران و گردشگران، کپوبافان استان، که اغلب زنان روستایی هستند و از این طریق به اقتصاد خانواده کمک میکنند، بر تنوع محصولات خود افزودهاند.
گليمبافی
هنر دست عشایر عرب و بختیاری استان است که معمولا روی دارهای افقی و در برخی مناطق روی دارهای عمودی بافته میشود. این نوع گلیم پودهای پشمی زبر و تارهای پنبهای دارد و از نظر تنوع رنگ، رنگهای محدودی در آن به کار میرود که بیشتر آنها تیره هستند. گلیم افشار خوزستان، معمولا به روش بافت چاکدار بافته میشود اما برخی از هنرمندان استان آن را به روش بافت متصل جفتقلاب میبافند. کنارهپیچی یا شیرازهدوزی این گلیم به روش شیرازه لول انجام میشود و بافت ریشههایش از نوع گیسبافت ضخیم است. در این گلیم که حاشیهای باریک دارد، طرحهای هندسی (عمدتا لوزی) در قالب نقشهای ساده، روی زمینهای یکدست قرار گرفتهاند.
درکل مردم عرب وبختیاری مردمی هنرمند میباشند همانطور که خواندیم کپو ازجمله صنایع دستی خاص جنوب ایران است که با بقیه کپوبافی های کشور متفاوت میباشد.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
آداب ورسوم مردم اندیمشک
درهرجای کشور ما مردم اداب ورسوم خاصی برای مراسم مختلف مذهبی و جشن های خود داردند که طریقه برگذاری آن با بقیه شهرهای کشور متفاوت است درشهر اندیمشک نیز این چنین است و عادات خاصی برای عزاداری دارند و مردم اندیمشک مردمی تعارفی میباشند باما همراه باشید درمرکز مشاوره سفرطلوع سفریاد تا بیشتر با این عادات مردم اندیمشک با جزئیات اشنا شویم.
مویه
در اندیمشک تیره های مختلفی از قوم لر زندگی می کنند که آداب و رسوم ، لهجه و گویش آنان شباهت زیادی به مردم لرستان دارد. یکی از سروده های معروفی که در این منطقه وجود دارد عبارت است از مویه…اشعار مویه در هنگام عزاداری و سوگواری و در مرگ افراد خوانده می شود.در زمانهای بسیار دور شاعران بزرگ لرستان دلتنگی ها و صفات خوب شخص متوفی مانند شال و تفنگ و…به صورت شعرمویه بیان می کردند.یکی از مویه های آنان به این شکل می باشد:آسمان ابری تیره تار گرفت ، هرکجا که نگاه می کنم سیاه زمین می باشد،نمی دانم بخت من سیاه است یا همین طور است،جوانی به شدت از کنارم گذشت ، ولی پیری با قفل و زنجیر به من چسبیده است، سرت را بلند کن که سرت روی زمین است، بالش زیر سرت خشت گلی می باشد سرت را بلند کن.
تعارف
تعارف در بین قومیت لر اندیمشک به این شکل می باشد که در نهایت تعارفشان به واقعیت و انجام آن عمل مورد تعارف ختم می شود مثلا اگر تعارفشان برای مهمانی دادن باشد مشخص است کسی که برای تعارف جدی می باشد با زبانهای مختلف تعارف خود را نشان می دهد، بعضی ها برای تحکیم تعارف گاهی اوقات از قسم استفاده می کنند. مثلا اگر تعارفشان برای مهمانی باشد قسم می خورند “ار نیایی وه حونت نیام” یعنی اگر خونمون نیایی دیگه خونتنون نمیام و به زبان لری می گوید ” چی سیت کردمه سر گویی سیت بریدمه ” یعنی کار خاصی برای شما انجام ندادم و این مهمانی را یک کار کوچک می داند و یا می گوید : ” گری هایم ته یک ” یعنی یک لحظاتی را کنار هم هستیم یعنی بیشتر تاکید بر آن مهمانی دور هم نشستن و احوالپرسی و تبادل یک سری اطلاعات و اخبار و مرور یک سری خاطرات گذشته که با یکدیگر داشتند می باشد. اگر برای مهمانی دادن گوسفندی را سر می برند می گویند: ” مال این خدا اما وسیله ایم ” یعنی مالک واقعی این گوسفند خداوند می باشد و این دارایی امانتی است که نزد ما می باشد و اگر مهمان اصرار کند که نمی خواهد مهمانی برود صاحبخانه می گوید ” و مو نبینی ” یعنی در آن حد و اندازه ما را نمی بینی که مهمان ما بشوی. در واقع مردم لر به طرق مختلف تعارف عملی را نشان می دهند و مشخص است چه کسی فقط تعارف می کند و چه کسی تعارفش را واقعا می خواهد عملی کند یا قسم می خورد یا خیلی محکم صحبت می کند و یا دست کسی را که به او تعارف می کند می فشارد و گاهی اوقات او را به دنبال خودش می کشد و می گوید اگر کاری داری بعدا انجام بده در نهایت با اصرار طرف را راضی به مهمانی می کند.
همانطور که خواندیم مردم اندیمشک مردمی تعارفی هستند و شاید افرادی که اهل تعارف نباشند بااین خلق خوی مردم اندیمشک با مشکل برخورد کنند و شاید باعث شودکه حتی میهمان غریبه درخانه انها بیشتر احساس خجالت بکند.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک
شهرستان اندیمشک از شهرهای شمالی استان خوزستان میباشد اندیمشک ازنظر جاذبه های گردشگری وتوریستی دارای ۳سد زیبا و مناطق حفاظت شده و مناظر طبیعی بکری میباشد وازلحاظ مذهبی نیز این شهر دارای مقبره های بزرگان زیادی میباشد و یکی ازجاذبه های این شهر میتوان به قدمگاه امام رضا (ع) نام برد که سالانه مسافران زیادی از اطراف به این مکان برای زیارت می آیند.درادامه با ما در مرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تا بیشتر باجاذبه های اندیمشک آشنا شویم .
بقعه امیرسیف اندیمشک
بقعه امیر سیف مربوط به دوره عیلامیان است و در شهرستان اندیمشک، بخش الوار گرمسیری، دهستان قیلاب، حوالی روستای سرقلا واقع شده و این اثر در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۷۳۹۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
سد دز اندیمشک
پلاژ سد دز در ۳۵ کیلومتری شهرستان اندیمشک در کنار دریاچه سد دز واقع شده است. این منطقه دارای تاسیسات، رستوران، طبیعت و جاذبه های حیاط وحش میباشد. همچنین این منطقه موقعیت مناسب برای ایجاد رستوران شناور را دارد.
امامزاده احمد بن موسی (ع) اندیمشک (معروف به شاهزاده احمد)
امامزاده ها از گذشته تاکنون جایگاه بالایی نزد مردم داشته و دارد و از طرفی وجود امام زاده های زیادی در شمال خوزستان در کنار کوه ها، دشتها و..باعث شده زمینه لازم برای توریسم مذهبی در این شهرستان فراهم شود و این خود راهی بسیار مناسب برای توسعه گردشگری در شمال استان خوزستان است.
قدمگاه امام رضا (ع) اندیمشک
در کنار محلی که مدفن سیدخلیل از سلاله پنجم امام زین العابدین(ع) و معروف به قدمگاه امام رضا(ع) است باغی قدیمی وجود دارد.سیدخلیل در سال ۲۰۰ هجری قمری هنگام سفر به خراسان رحلت می نماید و به امر علی ابن موسی الرضا(ع) در همین محل باغ به خاک سپرده می شود و به واسطه وجود اطهر این امام زاده باغ و بوستانی در اطراف ایجاد می شود و مردم منطقه هم به احترام این امام زاده افراد متوفای خود را در همین محل به خاک می سپارند.
قلعه حسینی اندیمشک
قلعه حسینی مربوط به دوره صفوی است و در شهرستان اندیمشک، بخش الوار گرمسیری، روستای قلعه رزه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۰۰۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مقبره محمودعلی اندیمشک
این بقعه در دهکده ای به همین نام در جنوب غربی مازو ، واقع شده است . گنبد آن مخروطی شکل ( و مربوط به قرن ۱۱ هجری است ) . اندازه داخل مقبره ۴۰/۴×۴۰/۴ متر است . قبر در وسط قرار دارد و ابعاد آن ۷۰/۱×۶۰/۱×۵۰/۱ متر می باشد . بلندی گنبد از سطح بام مقبره نزدیک به ۸ متر است که از دو طبقه درست شده و دو جداره است . یعنی بین طاق مقبره و گنبد ، فضا است و بوسیله دریچه ای می توان به آن داخل شد . در جنوب آن اطاقی برای زائران ساخته شده است . گنبد محمود علی که در گویش محلی محمید علی خوانده می شود . در کتب تاریخی سلطان محمود فرزند علی ذکر شده که به مرور زمان به محمود علی معروف شده است . این مقبره سنگ قبر نداشت و مشخصات بیشتری از صاحب او بدست نیامد حریم گنبد با دیواری سنگ چین شده بطول ۲۰و عرض۱۶ متر محصور گردیده است و اطراف حصار ، قبرستانی کهنه و قدیمی هست که بعضی قبرهای آن با خط کوفی نوشته است .
منگره
منگره از چند دره تشکیل گردیده و در شمال بخش الوار گرمسیری واقع شده است . و یکی از مناطق کوهستانی می باشد و محدود است از شمال و غرب به کوه « چوونی» و دورق (Duragh شهری از ناحیه خوزستان بوده است و به نام دورق فرس مشهور بوده است که بنظر می رسد این همان دورق باشد . رودخانه ای که از دهکده گرداب سرچشمه می گیرد ، پس از عبور از تنگه کول گاو به رودخانه انارکی می پیوندد و جاده سراسری را در محلی موسوم به بالارود قطع می کند.
باغهای انار منگره بسیار خوب پرورش داده می شوند و یکی از منابع درآمدی اهالی محسوب می شود . منگره بوسیله راههای کوهستانی و صعب العبور ، به دهستانهای اطراف خود مربوط میشود . جاذبه های موجود در روستای گرداب، روستای هدف گردشگری و پتانسیل عظیم منابع طبیعی و محیط زیست شامل درختان میوه، بلوط، بادام و… وحیاط وحش، کوهنوردی است.
پل باستانی صیحه اندیمشک (آباره عباس خان)
این اثر در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۳۷۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این آباره در ۸ کیلومتری جاده اندیمشک به شوش و در حاشیه شرقی جاده واقع شده است . این آباره در سال ۱۳۷۹ شناسایی گردید و کار خاکبرداری و مرمت آن از سال ۱۳۸۰ آغاز گردید . این بنا دارای ۱۲ دهانه می باشد و در گذشته کاربری انتقال آب را داشته است و آب را بوسیله کانال به این منطقه آورده و پس از عبور آب از روی پل زمینهای کشاورزی آن طرف پل را آبیاری می نمودند . پلهای آبرو تنها جهت آبیاری زمینهای کشاورزی به کار می آیند و اصطلاحاً آباره گفته می شود . این پل مربوط به دوره صفوی می باشد .
مصالح بکار رفته در ساخت این بنا سنگ ، آجر بهمراه ملاط گل ، آهک و ساروج می باشد پی پایه های این پل از سنگ ، ستونها از آجر و دیواره های فوقانی از سنگ می باشد . دریچه های پل در جهت خلاف جریان آب و هم در جهت موافق آن پیش آمدگی های دارد که اصطلاحاً موج شکن یا آب ( پشت پل ) به صورت نیم دایره می باشد . افزایش مقطع طولی پل و سنگین تر نمودن پایه ها جهت خنثی سازی رانش حاصل از طاقهای بزرگ ، نقش استحکامی پل در مقابل فشارهای سرسام آور آب در هنگام طغیان رودخانه ها و هدایت مناسب آب که از لحاظ مکانیکی و مهندسی در دوام پل تاثیر بسیاری داشته است .
در ساخت پل صیحه به نمای پل توجه نشده است و فقط به جنبه کاربری و استحکامی آن توجه نموده اند . قوس دهانه ها یک اندازه نمی باشد این دهانه ها از ارتفاع « تیزی » تا پا کار بین ۶/۳ و ۷۰/۳ متفاوت می باشد . پایه ها تقریباً ۱ متر می باشد . دهانه ۶ بزرگترین دهانه می باشد
با توجه به اینکه در گذشته به دلیل شرایط زندگی مردم و نیاز به آب ، اکثر سکونتگاهها در کنار رودخانه و چشمه ها و مناطق آب خیز صورت می گرفت ، احتمال وجود سکونت گاه هایی همزمان با این آباره در منطقه نیز وجود دارد . در نزدیکی این آباره در منطقه سبز آب ، آباره دیگری وجود دارد که کاربری آن نیز مانند پل صیحه می باشد . در طی خاکبرداری از دو آباره در اعماق مختلف به تکه های مختلف سفال شکسته برخورد نمودیم که متعلق به دوره اسلامی می باشد .
قلعه رزه اندیمشک
قلعه رزه، از جمله قلعههای تاریخی است که در عصر صفویه منزلگاه کاروانیان راه خرمآباد به اندیمشک بوده است و اکنون نیز جاده سراسری از کنار آن میگذرد. بنای این قلعه در اصل یک کاروانسرا بوده، روی تپهای سنگی نهاده شده و دارای پلان چهارگوش و مستطیلشکل در جهت شرقی و غربی بوده و از نوع چهار ایوانی است. این بنا در زمان شاه تهماسب صفوی، در سال ۱۰۰۸ هجری قمری به دستور حسین خان والی پشتکوه ساخته شده است. نمای کلی دیوارها و اتاقهای کاروانسرا (قلعه) نشان میدهد که در دورههای بعدی در ترکیب معماری آن تغییراتی داده شده است. تمامی قلعه با گچ و قلوهسنگ ساخته شده است.
سد کرخه اندیمشک
سد کرخه در فاصله ۲۱ کیلومتری جنوب غربی شهرستان اندیمشک و بر روی رودخانه کرخه ساخته شده است . مطالعات اولیه در حوزه آبریز کرخه در سال ۱۳۳۵ توسط مشاورین خارجی آغاز گردید و در سال ۱۳۵۸ پیشنهاد احداث سد مخزنی در محلی به نام کرخه صفر ارائه گردید . این سد جهت جلوگیری از وقوع سیلاب و خطرات ناشی از آن و همچنین تامین آب ۳۴۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی و تولید انرژی برق آبی به میزان ۹۳۴ گیگا وات ساعت در سال است.
ایجاد جاذبه های گردشگری در حاشیه دریاچه ۶۰ کیلومتری همانند ورزشهای آبی، امکانات رفاهی و اجتماعی(دهکده گردشگری) آن از جمله پتانسیل های دیگر آن می باشد . نوع سد کرخه با هسته رسی می باشد.
تفرجگاه قلعه مختار اندیمشک
منطقه قلعه مختار در ۱۱ کیلومتری شرق شهرستان اندیمشک و در کنار رودخانه دز است.وجود پتانسیل، زمین حاصلخیز و منابع آبی باعث شده که از گذشته دور تاکنون منطقه قلعه مختار به محلی جالب و جذاب جهت سکونت مطرح باشد.که در همین راستا پروژه های ایجاد امکانات فرهنگی ، تفریحی توسط میراث فرهنگی جهت توسعه منطقه ایجاد شده و دارای ساحل زیبا برای قایق سواری، ماهیگیری و ورزش آبی شنا است.
منطقه چهل پا
یکی از زیستگاههای مهم بز کوهی در استان خوزستان به شمار می آید. که بدلیل صعب العبور بودن و عدم دسترسی شکارچیان، آنها توانسته اند نسل خود را حفظ کنند و با جمعیت مناسب که دارند به راحتی در منطقه مشاهده می شوند. منطقه چهل پا به طور كلي كوهستاني با ديواره هاي صخره اي بسيار بلند و دره هاي صخره اي و صعب العبور بسيار عميق و گاهاً غير قابل دسترسي است كه در دامنه هاي جنوبي به تپه ماهورهاي كم ارتفاع منتهي مي گردد. ۱۶۷۰۰ هكتار وسعت دارد.داراي آب و هواي گرم و خشك كه در زمستانها معتدل و بهار نسبتاً معتدلي دارد منابع آبي آن عمدتاً درياچه سد دز، در ضلع شمالي، رودخانه دز در ضلع شرقي و تعدادي چشمه از جمله چشمه سلام و خردم در ارتفاعات مي باشد .عمده محل تمركز حيات وحش (كل و بزها) در دامنه هاي صخره اي و غير قابل دسترسي مشرف به درياچه سد و رودخانه دز و دره هاي بسيار عميق ضلع شرقي و شمالي منطقه مي باشد اين منطقه در حدود ۵۰ كيلومتري شمال منطقه حفاظت شده و پناهگاه حيات وحش دز قرار دارد .عمده پوشش گياهي منطقه به صورت مرتعي است ولي تك درختان و درختچه ها به صورت پراكنده در منطقه ديده مي شود که از جمله آنها بادام كوهي، كنار، رمليك، جاز (بنگله) ، انجير،گز و پده، اين پوشش در دامنه شمالي عمدتاً از نوع بادام است که در دامنه هاي جنوبي بيشتر از نوع كنار و رمليك مي باشد.گونه شاخص منطقه بز كوهي (كل و بز) است كه از جمعيت بسيار خوبي برخوردار است ساير گونه هايي كه در منطقه زيست مي كنند که شامل پلنگ، گرگ، كفتار، روباه ،شغال، گربه وحشي، خرگوش، تشي، خدنگ، شنگ(سگ آبي)، خارپشت ، انواع خفاش مي باشند. شاخص پرندگان منطقه كه بيشترين جمعيت در منطقه دارد كبك و تيهو است. پس از آن مي توان به كبوتر چاهي، كمركولي، بلدرچين ، سهره طلايي اشاره كرد در درياچه سد دز مي توان پرندگان آبزي و كنارآبزي را مشاهده كرد. در خصوص خزندگان، دوزيستان و بي مهرگان منطقه تا كنون مطالعه اي صورت نگرفته ولي مي توان انواع مارها ، مارمولكها، لاك پشت خزر ي، انواع كپور ماهيان، وزغ ها و قورباغه ها را مشاهده نمود.
منطقه حفاظت شده کرخه
منطقه حفاظت شده كرخه در استان خوزستان بين۴۰/۳۱ عرض شمالي و ۲۵/۴۸ طول شرقي واقع شده است. مساحت آن در ۱۳۹۹۵ هكتار مي باشد.پوشش گياهي آن گز, پده ,جاز و سريم می باشد. پستانداران گوزن زرد ايراني ,گرگ , روباه , گربه جنگلي , خدنگ ,شغال , كفتار , تشي ,شنگ ,گراز و انواع پرندگان و جوندگان است.گوزن زرد ایرانی یکی از کمیابترین گونههای گوزن در سرتاسر جهان است. به جرات میتوان گفت که این گونه را میتوان تنها در حاشیه دز استان خوزستان یافت.
دو نوار باریک حاشیه دز و کرخه باقیمانده جنگلهای ۴۰۰ هزار ساله بین النهرین هستند. جنگلهای نمونه حمیدیه در اطراف دزفول از جمله این جنگلها هستند که گونه گوزن زرد ایرانی را در خود جای دادند.
این منطقه از قدیم الایام زیستگاه گوزن زرد بوده که زیر نظر اداره محیط زیست دزفول و شوش قرار دارد. در منطقه حفاظت شده کرخه گونههایی از گوزنهای زرد وجود دارند که به دلیل تکثیر در دهه ۴۰ به آلمان فرستاده شدند و با گونه اروپایی اختلاط پیدا کردند و هم اکنون این گونهها با اختلاطی جزیی در زیرگونه در منطقه کرخه محافظت میشوند ولی گوزن زرد ایرانی نوع منحصر به فردی است که در منطقه حفاظت شده دز قرار دارد.
داوود خادم
در شمال غربي دهكدة گرداب به فاصله شش كيلومتر ، دهكده اي است موسوم به « شيخ» در گورستان دهكدة ، مقبره اي است كه با سنگ و ملاط ساخته شده است . گنبد آن مخروطي شكل و اندازه اي داخل مقبره ۴۰/۳×۳۰/۳ متر بوده و شباهت زيادي به گنبد اميرسيف دارد . تنها تفاوتي كه اين دو مقبره با هم دارند ، دو گلدسته مي باشد كه بي شك سالهاي بعد ساخته شده اند . در ورودي مقبره شرقي است سنگ قبري در اين مقبره مشاهده نشد . سنگ قبرهاي بزرگي با خط كوفي در گورستان اطراف مقبره ديده شد كه تاريخ بعضي از آنها مربوط به قرن هفتم هجري مي باشد بر بالاي سر قبرها نيز سنگهايي بطول ۸۰ تا ۹۰ سانتي متر بطور عمودي كار گذاشته شده ورودي بعضي از آنها به خط كوفي آياتي بطور برجسته شده است . صاحب مقبره شايد داود ابن محمد ، معروف به خادم الفقرا باشد كه مستوفي در تاريخ گزيدة از آن ياد مي كند .
پارك فرهنگي تفريحي والفجر
اين مجموعه در حاشيه جاده انديمشك – بندر امام در نزديكي روستاي چم گلك و در كنار رودخانه دز جهت رفاه حال مردم محوطه سازي شده است . پارك فرهنگي تفريحي والفجر قدمگاه و يادمان هزاران رزمنده و محل آموزش آبي خاكي دلاور مردان دفاع مقدس است . مساحت كل مجموعه ۷۰هزار متر مربع است كه ۸۵۰۰ متر مربع پياده رو سازي ، ۲۱۰۰ متر مربع ساخت آب نما ، ۴۰ هزار متر مربع چمن كاري ، ۴۳۰۰ متر طول جوي آب ، ۱۱ هزار متر طول لوله كشي آب و تاسيسات برق و روشنايي و سرويس بهداشتي و نصب قايق والفجر در مركز آن در اين پارك انجام شده است. در مجموع تاكنون ۵ ميليارد ريال اعتبار جهت فاز اول اين پروژه هزينه شده است
اندیمشک بدلیل وقعیت جغرافیایی آن دارای مناظری بکر و زیبا می باشد که میتوانیم درفصل بهار به این شهر سفرکرده و اززیباییهای این شهر لذت ببریم ازجمله این مناطق زیبای اندیمشک منطقه چهل پا و منگره را میتوان نام برد که بی شک جذابیت خاصی برای گردشگران دارد.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
آداب و رسوم مردم چابهار
آداب و رسوم مردم چابهار ( سیستان و بلوچستان)
یکی از استان های جنوبی ایران استان سیستان و بلوچستان میباشد.چابهار یکی از بنادر زیبا است که در این استان واقع شده است. چابهار دارای جاذبه های فراوانی میباشد. و آداب و رسوم و مراسمات ویژه از عروسی و اعیاد گرفته تا مراسمات سوگواری، آژانس طلوع سفریاد اصفهان برای آشنایی بیشتر شما همراهان گرامی یکسری از این آداب و رسوم و مراسمات ویژه را گردآوری نموده است با مشاوره سفر اصفهان در این مقاله همراه باشید.
“جشن ها و اعیاد ملی و مذهبی”
در استان سیستان و بلوچستان برخی از اعیاد و جشن های ملی و مذهبی بسیار با شکوه و برخی دیگر به شکل معمولی برگزار می شود. از اعیاد ملی، عیدنوروز در منطقه می توان نام برد ، ولی اعیاد مذهبی نظیر عیدفطر و قربان بسیار باشکوه و با مراسم خاصی برگزار می شود.
“عید نوروز”
مردم در ایام نوروز لباس نو می پوشند و به دیدار یکدیگر می روند. مردم سیستان روز عید به کوه خواجه می روند و در بزرگداشت جشن نوروز شادی می کنند.خصومت ها را در روزهای عید نادیده می گیرند و صلح و آشتی می کنند.
“عید سعید فطر”
یکی از اعیاد بزرگ استان عید فطر است. در این روز مردم لباس نو می پوشند و پس از ۳۰ روز روزه داربودن در محل هایی به نام “عیدگاه” جمع می شوند و نماز عیدفطر برپا می دارند و فطریه می دهند و پس از آن به خانه مراجعت می کنند و سپس به خانه خویشان و اقوام خود می روند و عید را تبریک می گویند.روز عیدسعیدفطر یکی از روزهای مهم در نواحی مختلف استان سیستان و بلوچستان به ویژه ناحیه بلوچستان به شمار می رود.
“عید قربان”
یکی دیگر از اعیاد بزرگ مردم استان عید قربان است. در این عید مردم لباس نو می پوشند و در محل “عیدگاه” جمع می شوند. در این روز معمولاٌ چند خانوار با هم شتری را قربانی می کنند و گوشت آن را به فقرا و مستمندان احسان می کنند. پس از خاتمه مراسم قربانی دید و بازدید شروع می شود و به خانه دوستان و اقوام و آشنایان می روند و حلالیت می طلبند. مراسم دید و بازدید این عید تا سه روز ادامه می یابد.
“مراسم عروسی”
ازدواج و جشن و سرورهای مربوط به عروسی مهمترین مراسم شادی آور مردم سیستان و بلوچستان است. ازدواج تحکیم کننده روابط خویشاوندی و گسترش دهنده تیره و طایفه است و معمولاٌ در داخل تیره ها و طوایف و مبتنی بر روابط خویشاندی صورت می گیرد. خواستگاری متضمن آشنایی قبلی والدین می باشد برای خواستگاری رئیس خانواده پسر به خانه پدر دختر می رود و پس از صرف چای و انجام صحبت های متفرقه موضوع را با والدین دختر در میان می گذارد و چند روز به انتظار پاسخ می مانند. از طرفی مادر دختر موضوع را با دختر در میان میگذارد.
اولین مرحله عروسی بعد از مراسم خواستگاری مراسم شیرینی خوران است. در این مراسم لباسهای عروسی تحویل می شود، مهمانان با شیرینی، نقل، چای و خرما پذیرایی می شوند و از آن پس، دختر برای پسر نامزد می شود.
در دوران نامزدی در عید فطر، قربان و عیدنوروز، اگر داماد در موطن خود باشد پدر عروس او را دعوت می کند و داماد پس از مهمانی مبلغی به عنوان عیدی به همراه گوسفندی به خانواده عروس پیش کش می نماید دوران نامزدی گاهی دو سال طول می کشد.
برپایی مراسم ازدواج در میان بلوچ های ایرانی کما بیش همچون رسم سال های دور این قوم است و دستکم ۸ مرحله از مراحل عروسی همچنان در میان بلوچ ها به اجرا درمی آید. گرچه اینک به واسطه تغییر وضعیت اقتصادی مراسم ۷ شبانه روزی عروسی بلوچی به برنامه ای ۳ شبانه روزی محدود شده اما هنوز پایبندی به سنت ها در آن ملموس و مشهود است. آنچه در ادامه آمده حاصل گفتگوهایی با مردم محلی است که در مناطق مختلفی از بلوچستان که به سرزمین «مکُران» معروف است ساکنند، نظیر شهرهایی چون ایرانشهر، بمپور، سرباز، نیکشهر، چابهار و … .
در عروسی چابهار سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد.
*زمان عروسی
بلوچ ها معمولا در بهار ازدواج می کنند؛ بهارگاه. این زمان البته تا زمان رسیدن خرما به عنوان محصول مهم و استراتژیک آنها متغییر است و به همین دلیل عروسی های بلوچی تا شهریورماه نیز ادامه دارد.
* مراحل عروسی
مراسم ازدواج درچابهار نیز تابع رسم و رسوم ایرانی است و تفاوت هایی جزیی در اجرا دارد. این تفاوت ها شاید در نحوه خواندن آن رسم نمود پیدا کند وگرنه همین وقایع برای عروسی در سایر اقوام نیز اتفاق می افتد. بنابراین بر اساس رسم بلوچ ها می توان در عروسی های کنونی نیز ۸ مرحله را که در ادامه آمده است دید.
«گِندونِن»( به کسر گاف و نون) ، «هِبَرجنی» که به نوعی همان بله برون است. «بربند مال» که مراسمی برای تعیین مال عروس و مهریه است. «جُل بندی» که در آن عروس برای رفتن به مراسم عروسی بسط می نشیند و نباید کسی او را در این مدت ببیند. «حِنا دوزوکی» که حنابندان غیررسمی پیش از شب حنابندان است. «حِنا راستکی» که مراسم حنابندان اصلی است. «سرآپی» یا «سرآب» و «مشاطه» که به آماده کردن عروس و داماد مربوط است. و سرانجام «شب یکجایی» که در آن داماد و عروس یکخانه می شوند و زندگی مشترک از این نقطه آغاز می شود.
* «گِندونِن»؛ «گِند» در بلوچی به معنای دید و«نِن» نیز به معنای نشستن است. بنابراین، این عنوان بر مراسمی گذارده شده است که در آن بزرگان خانواده پسر نزد خانواده دختر می روند و در مجلسی که گرد هم آمده اند موضوع علاقه مندی خانواده پسر به دختر آن خانواده را اعلام و خواستگاری را اعلام می کنند. به طور معمول و به شکل کاملا سنتی همچنان پسرهای بلوچ بر اساس توصیه خانواده ازدواج می کنند. مادر و در کل خانواده پسر دختری را مد نظر قرار می دهد و سپس برای آغاز مراحل عروسی این موضوع در مراسم گِندونِن مطرح می شود.
گاه خانواده پسر برای طرح این موضوع باید به سراغ کدخدای محل سکونت خانواده دختر بروند و گاه باید ریش سفید یا بزرگ محل یا فامیل این مهم را به انجام برساند. به هنگام برپایی مراسم گِندونِن نیز با توجه به وسع خانواده بزرگانی به مجلس حضور می یابند که نشان از بزرگی خانواده پسر داشته باشد. گاه ممکن است برای نشان دادن شان خانواده تعداد نفرات به ۱۰۰ و بیش از آن نیز برسد. در این مرحله مراسم «حلقه کنان» کخ نوعی نشان گذاری بر عروس است نیز به اجرا گذارده می شود و خانواده داماد حلقه ای انگشتری به همراه ساعت و طلا به عروس هدیه می دهند.
*«هِبَرجنی»؛ به همان مراسم «بله برون» گفته می شود و اساس عروسی و زندگی مشترک در این مرحله بنا گذاشته می شود. به عبارت دیگر پس از خواستگاری در این مراسم پاسخ مثبت خانواده دختر اعلام و سایر برنامه ریزی ها از اینجا آغاز می شود.
*«بربند مال»؛ در مراسم بربندمال اقوام درجه یک طرفین حضور دارند. اگر خانواده های برای شخص خاصی احترام خاصی قائل باشند او را نیز دعوت می کنند تا در مراسم بربندمال به موضوع تعیین مهریه بپردازند. البته گاه ممکن است همه مراحل «گند و نن»، «هبرجنی» و « بربندمال» در یک مراسم به اجرا درآید. معمولا مهریه عروس را پول نقد تعیین می کنند. اما در مناطقی چون سرباز گاه دیده می شود که نخل خرما نیز به عنوان مهر عروس تعیین شده است. در خاش نیز که به عنوان سرحدات در بلوچستان شناخته می شود به سبب رونق دامداری شتر و گاو نیز به عنوان تعیین مهریه مورد نظر قرار دارند.
رسم در میان بلوچ ها این است که طلا را به عنوان مال عروس به داماد هدیه می کند. این رسم با هدیه ۲۰ مثقال تا ۲ کیلو طلا به اجرا درمی آید. گاه خانواده عروس برگزاری مراسم عروسی را به تحویل طلاها منوط می کند. گاه نیز بخشی از طلا هدیه داده می شود و مابقط در نکاح نامه قید می شود. بر خلاف مهریه که در میان بلوچ ها نه کسی داده و نه کسی گرفته و حتی به هنگام طلاق نیز زنان معمولا مهریه خود را می بخشند این طلاها را حتما رد و بدل می کنند.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد زمان عروسی را نیز در این مرحله تعیین می کنند. زمان عروسی بلوچی معمولا بعد از اسفندماه است. «بهارگاه» اصطلاحی است که بلوچ ها به کار می برند. البته عروسی هایی هم هست که در چله تابستان یا زمستان انجام شده اما عموما به فصل بهار تا زمان برداشت خرما برای انجام عروسی توجه دارند.
*«جُل بندی»؛ جل در میان بلوچ ها پارچه ای دست دوخت است. معمولا بافته می شود و با سوزن دوزی بلوچی و آینه کاری تزیین می شود. از این پارچه صنایع دستی که جل خوانده می شود به عنوان پرده استفاده می شود. مراسم عروسی بلوچی با جل بندی رنگ و رویی به خود می گیرد و جدی تر می شود. معمولا روز اول عروسی با جل بندی آغاز می شود. قبلا ۷ شبانه روز عروسی برقرار بوده است اما اینک به سبب مخارج سنگین معمولا در ۳ شبانه روز جمع بندی می شود.
بنابراین معمولا روز اول با جل بندی آغاز می شود. جل بندی با حضور خانواده درجه یک عروس و داماد در خانه عروس انجام می گیرد. معمولا گوسفندی نیز در این مرحبه قربانی می شده است. بعد اتاقی را برای استقرار عروس در نظر می گیرند و همان پارچه آذین شده که جل خوانده می شود را به دو سوی دیوار وصل می کنند و فضایی حائل را در یک اتاق به وجود می آورند که عروس باید تا زمان مراسم یکجایی پشت این جل دور از نظرها منتظر بماند. بلوچ ها معتقدند این رسم برای دور نگاه داشتن عروس از جادو و نظر بوده است. در فاصله جل بندی تا پایان مراسم عروسی، عروس را کسی به جز نزدیکان خاص و محرمان نمی بیند. در زمان رفع حاجت نیز او باید به همراه دو تن از نزدیکان و اقوام همراهی شود و باید نقابی بر چهره داشته باشد.
*«حِنا دوزوکی» یا حنا دوزوکا؛ مراسم حنا دوزوکی مراسمی فرعی در عروسی های بلوچی محسوب می شود. همانطور که از عنوانش هم به ذهن متبادر می شود گویا این مراسم به شکل دزدکی برگزار می شود! در این مراسم خانواده های طرفین هرکدام روی سر داماد و عروس حنا می گذارند و این کار را با قرار دادن حنا روی پول انجام می دهند. گاهی در این مراسم هزینه عروسی از سوی اقوام و فامیل پشتیبانی مالی می شود. البته این پشتیبانی مالی در دفتری ثبت می شود تا داماد در آینده در سایر عروسی های افرادی که به او کمک کرده اند حاضر شده و او نیز در این امر خیر شریک شود.
فردای مراسم حنادوزوکی مراسم دعوت از اقوام و بستگان آغاز می شود. به طور معمول عده ای از زنان و مردان فامیل داوطلب می شوندو به سراغ دیگر بستگان در روستاها و آبادی ها و همین طور شهرهای دیگر می روند. آنها در خانه بستگان را می زنند و چنددقیقه ای را در باب عروسی توضیح داده و سپس آن خانواده را دعوت می کنند. اگر به خانه ای مراجعه شد و کسی حضور نداشت، دعوت کننده دو چوب را به شکلی خاص جلوی در خانه مورد نظر قرار می دهد که در مراجعه صاحب خانه او متوجه شود کسی به قصد دعوت برای عروسی مراجعه کرده بوده است.
*«حِنا راستکی»؛ به مراسم اصلی حنابندان اتلاق می شود. معمولا با ساز و آهنگ خاص همراه است و از اینجای کار به بعد نبض کارها برای رسیدن به مراسم عروسی تندتر می زند. دعوتی ها در این مرحله دیگر باید نهایی شده باشد. همه وسایل عروسی در این مرحله آماده است. حنابندان عروس و داماد شروع می شود. ولی هرکدام جداگانه در محل متفاوت. هر کدام از عروس و داماد توسط بستگان حنا گذاشته می شوند. معمولا دستها حنا بسته می شود. شب حنابندان را تا صبح بیدار می مانند و ولیمه عروسی را در همین شب تدارک می بینند و آشپزی برای میهمانان عروسی از این شب آغاز می شود.
*«سرآپی» و«مشاطه»؛ در عروسی بلوچی عروس را نزد داماد نمی برند و به اصطلاح «عروس کِشان » ندارند و در عوض این داماد است نزد عروس می رود. بنابراین ماشین عروس هم در زمان کنونی نداریم بلکه ماشین داماد داریم! معمولا با توجه به اهمیت آب در زندگی بلوچ ها و نقشی که در حیات برای آن قائلند و اهمیتی که در زندگی آنان دارد داماد را به نزدیکترین قنات یا رودخانه جاری می بردند و در آنجا خانواده داماد او را در آب استحمام می کردند.
در حال حاضر نیز ابتدا داماد به سلمانی یا آرایشگاه می رود و سپس به رودخانه و قنات می روند. برای مثال در ایرانشهر معمولا دامادها را به رودخانه دامن در شمال این شهر می برند. در همین زمان نیز عروس را برای مراسم عروسی آماده می کنند. این قسمت را مشاطه می گویند که تغییر شکل یافته کلمه «مطاشه» به معنای آرایشگر و سلمانی در زبان عربی است. مشاطه بعد از آماده کردن عروس و آرایش او وقتی مراسم عروسی در حال آغاز است چیزی به عنوان هدیه می گیرد و نقاب از چهره عروس برمی دارد و به این ترتیب مراسم جل بندی و احتزار او نیز پایان می یابد.
*«شب یکجایی»؛ مراسم عروسی که آغاز می شود اگر خطبه خوانده نشده باشد این قسمت نیز به اجرا درمی آید که در قسمت بعدی شرح خطبه خواندن نیز آمده است. ولی معمولا خطبه عقد قبلا خوانده شده است. بعد از مراسم عروس و داماد در خانه پدرزن یکجا می شوند و به اصطلاح خود آنها شب یکجایی رقم می خورد که آغاز زندگی مشترک و زناشویی است. عروس و داماد بدین ترتیب در خانه پدرزن زندگی خود را آغاز می کنند و معمولا تا ۴ روز در خانه پدرزن مستقر هستند.
بعد از مراسم شب یکجایی و در واقع روز بعد از عروسی مراسم «مبارکیان صبا» برگزار می شود که اقوام برای تبریک گفتن به عروس و داماد نزد آنان می روند. عروس و داماد نیز بعد از روز چهارم بعد از عروسی به خانه پدر داماد می روند و در آنجا میهمانی دیگری داده می شود. اگر قرار باشد که عروس و داماد در خانه پدر داماد زندگی را ادامه دهند با این مراسم این اتفاق روی خواهد داد و در غیر این صورت تا مدتی که گاه تا یکسال و بیشتر ادامه پیدا می کند عروس و داماد در خانه عروس مستفر خواهند بود. این موضوع کاملا به توافق طرفین و توانمندی داماد بستگی دارد.
سفره عقد و جهیزیه
در عروسی بلوچی سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد. بلوچ ها مراسم عقد را معمولا در مسجد برگزار کرده اند و در حال حاضر نیز این مراسم همچنان ممکن است در مسجد و بدون هیچ تشریفاتی به جاآورده شود. اما اینک علاوه بر مسجد در خانه نیز مراسم عقد به اجرا گذاشته می شود. به هنگام خواندن خطبه عروس به طور مستقیم به داماد «بله» نمی گوید. وقتی عاقد برای خواندن خطبه به خانه داماد می رود یک نفر را به خانه عروس می فرستد تا عروس شخصی را به عنوان وکیل تعیین کند.
این وکیل به طور معمول از خانواده پدری عروس تعیین می شود. عروس معمولا عموی بزرگ یا پدر خود را به عنوان وکیل معرفی می کند. سپس با تعیین وکیل عاقد از داماد و از وکیل عروس درباره مهریه و نکاح می پرسد و بعد خطبه را می خواند. در عروسی بلوچی هیچ خبری از جهیزیه نیست. بنابراین هیچ خانواده ای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیستند. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. از لحاف و وسایل خواب که معمولا رسم است تا دیگر اقلام لازم و ضروری برای زندگی. در عوض اتفاقی دیگری روی می دهد.
داماد بعد از مراسم عروسی و شب یکجایی، در خانه پدرزن اقامت می کند. این اقامت گاه تا یکسال ادامه پیدا می کند و جنبه بدی در اذهان ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده و در خانه خود زندگی را آغاز می کند. به طور معمول زندگی به صورت فرادا آغاز نمی شود و عروس و داماد بلوچ، با خانواده عروس یا داماد زندگی را آغاز می کنند تا کمبودها و نواقص زندگی اشان کمرنگ تر جلوه کند و به مرور حل و فصل شود و بعد که داماد استطاعت گرفتن جایی برای اقامت را یافت آن وقت مستقل می شوند.
“سوگ ها و عزاهای عمومی و خصوصی”
مردم سیستان و بلوچستان پیرو دین مبین اسلام هستند، در سیستان شیعه و سنی در کنار هم با وحدت مثال زدنی کنار هم زندگی می کنند.برگزاری سوگ ها و عزاهای عمومی در بین اهل تسنن و تشیع همچون سایر نقاط کشور صورت می گیرد، ولی به عزاداری های خصوصی اهمیت خاص می دهند.این اهمیت نشانه همبستگی عمیقی است که در میان مردم سیستان و بلوچستان وجود دارد.موقعی که کسی مریض می شود همه بستگان و همسایگان برای دیدن بیمار می روند.
اگر بیمار بهبود نیافت و فوت کرد، مجلس (پرسه) به مجلس عزا و سوگواری مبدل می شود. حاضرین به گریه و زاری می پردازند، مراسم تدفین برپا می شود.پس از غسل، متوفی را در کفن می پیچند و مردم بر میت نماز می خوانند. سپس متوفی را در تابوت قرار می دهند و به گورستان حمل می نمایند. موقعی که تابوت به گورستان نزدیک شد، مردمی که در گورستان جمع شده اند به اقوام متوفی به استقبال جنازه می روند. جنازه را در گور قرار می دهند.
پس از آن که روی مرده را پوشاندند و قبر را با خاک پر کردند، آنگاه مقداری خرما به حاضران احسان می کنند که خوردن آن ثواب دارد معمولاٌ بستگان متوفی افرادی را که در در مراسم تدفین حضور داشتند به نهار دعوت می کنند و نزدیک ترین فرد متوفی به مدت سه روز در خانه می ماند. در این مدت جهت تسلای خاطر او به دیدنش می روند.
“موسیقی و ادبیات بومی”
موسیقی بومی و ترانه های فولک مردم سیستان و بلوچستان ظرافت ویژه ای دارند. این لطافت شاید به دلیل طبیعت خشن و شیوه سخت گذران انسان در این خطه، اندکی غیرعادی به نظر برسد، ولی موسیقی بومی و ترانه های عامیانه مردم این سزمین، نمودار کاملی از سفر مردم آن است.
ترانه های محلی بلوچ بیشتر در مراسم جشن عروسی و مخصوصاٌ عید فطر خوانده می شود. ترانه های محلی سیستان نمایانگر زندگی مادی و معنوی مردم این سرزمین است. اکثر این ترانه ها ارتباط مستقیمی با محیط طبیعی، شیوه زندگی و باورهای دینی و اعتقادی مردم منطقه دارند.
اشعار محلی بلوچ غالباٌ در مراسم اعیاد و مخصوصاٌ عیدفطر خوانده می شود و موزیک محلی که عبارت از سرنا، دهل و طبل است آن را همراهی می کند.
“لباس های محلی”
شکل پوشش گروه های انسانی ارتباط مستقیمی با شرایط اقلیمی، فرهنگی و قومی هر منطقه دارد. همچنین پوشاک معرف ذوق و هنر، آداب و سنت های جوامع بشری بوده است. یکی از موضوعاتی که پیش از همه توجه انسان را در بدو ورود به سیستان و بلوچستان جذب می کند، تنوع رنگ در پوشاک است. البته این تنوع رنگ در بسیاری از نقاط ایران به ویژه در میان ایل قشقائی، شاهسون و کرد نیز مشهود است. لباس مردان بلوچ عبارت از پیراهن یقه باز، لباده بلند، دستار سفید، کمربند ضخیم است.
کفش مردها از کفش های مخصوصی است که نوک آن به طرف بالا برگشته است و عقیده دارند که این کفش ها آنها رادر راه رفتن چابک کرده و در حرکت موجب زحمت آنها نمی شود.
لباس زنان بلوچ، پیراهن بلند است و با حجابی کامل بدن را می پوشاند.
ابراهیم زاده در رابطه با شهرهای تاریخی استان نیز گفت:شهر سوخته در ۶۰ کیلومتری جنوب زابل کنار جاده زابل و در ۶ کیلومتری قلعه رستم واقع شده و مشتمل بر تپه هایی است که بیش از ۵۰ متر ارتفاع ندارند. وسعت آن دو کیلومتر ونیم می باشد. این مکان بی گمان روزگارانی دراز یکی از مهم ترین مراکز شهرنشینی آسیا در عصر مفرغ بوده است. قدمت این تمدن را به ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد تخمین می زنند.
قدمت شهرسوخته در کاوش های مقدماتی که در این شهر و پیرامون بمپور و بردسیر به عمل آمده است، نشان می دهد که مردمان این سرزمین در هزاره چهارم، سوم و دوم پیش از میلاد تمدن درخشان و همانند تمدن هند و بین النهرین داشته اند.
“سوزن دوزی”
نقش بستن روی پارچه با نخ و تشکیل نقشی زیبا و سنتی است که در هر کجای استان به صورتی متفاوت انجام می شود: در زاهدان، سبک دوخت شماره دوزی یا آسان تانکه، در زابل خامه دوزی، در منطقه سراسری پریواردوزی و در محدوده ایرانشهر و نیک شهر سوزن دوزی دوتاری، موسم و چهارتاری می باشد. این رشته یکی از رودوزی های منحصر به فرد در کشور می باشد که به همین دلیل سوزن دوزی را به عنوان نورچشم زنان بلوچ می شناسند.
“سفال سازی”
سابقه تاریخی زیادی در این استان دارد، از آثار مکشوفه در شهر سوخته تا بقایای برجای مانده سفال در قلعه بمپور و قنوج. در ۳۵ کیلومتری شهرستان مرزی سراوان روستایی به نام کلپورگان قرار دارد که سفال های سنتی آنجا از جمله سفال های قدیمی و منحصر به فرد کشور می باشد و سابقه چندین هزارساله دارد، ساخت آن صرفاٌ با دست و بدون بهره گرفتن از هر نوع ابزار و چرخ سفالگری است. نقش این سفال از آمیزش آب با سنگ “تی توک” و با دست صنعتگر شکل می گیرد، سپس مرحله پخت آن با توجه به زیبایی طرح، رنگ و قدمت در بازارهای داخلی و خارجی مطرح است.
“قالی و قالیچه”
بافت قالیچه های سنتی از دیرباز در منطقه سیستان رایج بوده که با توجه به وجود دام های اصیل و پشم حاصل از آنها، این هنر-صنعت نسل به نسل حفظ شده است. نقش های زیبای سنتی قالیچه زابلی عبارتند از: گلدانی،خشتی ومردخانی، قالی زابل با توجه به نوع بافت گره از مرغوبیت مطلوبی برخوردار است.
“گلیم بافی”
یکی دیگر از رشته های صنایع دستی استان، بافت گلیم های سنتی محلی(گلیم بلوچی) است که در حوالی شهرستان خاش و حومه سراوان بافته می شود، این دست بافتها با نقوش زیبای سنتی می توانند به عنوان کالایی با ارزش مطرح است. البته در حاشیه مرزی زابل هم بافت گلیم های محلی به شیوه سنتی رایج است.
“سکه دوزی”
نوع دیگر از صنایع دستی انحصاری استان، سکه دوزی است که به آینه دوزی، دکمه دوزی هم معروف است و به گرایش محلی سامان هم می گویند. این هنر با توجه به تنوع مواد اولیه و رنگارنگی پولک ها و درخشش آینه های ریز و درشت، طالبان زیادی دارد. مصرف اصلی آن تزئین اتاقها ومرکب تازه عروسان است. موطن اصلی سکه دوزی در بلوچستان است، اکنون طرح های کوچک و بزرگ سکه دوزی در آپارتمانها و منازل مسکونی، زینت بخش اتاق هاست.
“حصیربافی”
وجود نخل های زینتی کوتاه که در بیابان های بلوچستان بسیار به چشم می خورد و به گویش محلی “پیشPish” نام دارد، باعث بافت مصنوعات حصیری به ویژه طناب حصیری می شود، طناب حصیری عمدتاً نوعی مبلمان خراطی شده به ارزان قیمت به کار می رود و در فروشگاه های صنایع دستی عرضه می شود. نوعی زیرانداز، سجاده حصیری کتور، سیواس (کفش حصیری) صافی و غیره از جمله طرح های تولید شده با حصیر است که بیشتر در محل، مصرف دارد.
چوب بازی (چابهار)
دایره بزرگی از جمع بازیکنان تشکیل می شود، همراه با نوای ساز و دهل چوب بازی با حرکات آرام و منظمی آغاز می شود. به تدریج همراه با تندشدن آهنگ حرکات هم تندتر وتندتر می شود. در این حرکات بازیکنان چوب های خود را به هم می کوبند. کوچکترین غفلت باعث اصابت چوب به بدن بازیکنان می شود. هر بازیکن دو چوب در دست دارد و با آهنگ دو قدم به جلو برداشته، یک قدم به عقب برمی گردد و یکبار به دور خود می چرخد. وقتی بازیکن دو قدم جلوتر می رود باید چوب های خود را به صورت ضربدر در مقابل صورت خود نگه دارد، هر بازیکن وقتی برمی گردد با بازیکن پشت سری خود نیز به بازی می پردازد. این بازی برپایه مهارت و استقامت استوار است.
چل بازی
چل (به فتح چ و سکون ل) نام بازی است گروهی که بین دو تیم با نفرات مساوی هر گروه ۵ نفره انجام می شود، بازی مذکور از جمله بازی های مذکور از جمله بازی های این محلی است که در رودهای پرآب و در محل های عمیق و یا استخر و دریا می تواند برگزار شود. این بازی در روستاهای ایرانشهر متداول است. بازی توسط یک نفر داور، داوری و قضاوت می شود.
شترسواری
شترسواری از جمله ورزش های بومی با محلی استان سیستان و بلوچستان است که به ویژه در شهرستان های خاش و ایرانشهر همچنان کم و بیش رایج است و به مناسبت هائی برگزار می شود.
گل گل
از جمله بازیهای شبانه روستاهای شهرستان زابل که پس از فراغت از کار روزانه در کوچه میدان ده انجام می شود بازی گروهی است بین دو تیم به نام “گل گل” (گل گل ها) تعداد بازیکنان هر تیم معمولاً از ۵ تا ۱۰ نفر است محل بازی به گونه ای که اشاره شد. کوچه یا میدان محل است. طول زمین بازی حدود ۳۰ متر می باشد. هر تیم دارای یک سردسته است. این بازی نیازی به وسیله ندارد
آداب و رسوم مردم لرستان
آداب و رسوم مردم لرستان
لرستان یکی از شهرهای لر نشین ایران میباشد.لرستان به معنی سکونتگاه مردم، واژه ای که به سرزمین های لرنشین اطلاق میگردد.این شهر دارای آداب و رسومی بسیار غنی میباشد که شباهت هایی نیز به سایر مناطق لرنشین ایران دارد،شرکت مسافرتی اصفهان یکسری از این آداب و رسوم را گردآوری کرده است که شما همراهان با این آداب و رسوم آشنا شوید در این مقاله با اصفهان تور همراه باشید.
جشن ها و اعياد
يکي ديگر از نمادهاي مشترک ملي، اعياد و جشن هاي مشترک در سطح ملي مي باشد، که در ايران اين موضوع در دو فرهنگ اعياد ملي و اسلامي در همه ي اقوام قابل مشاهده است.
جشن هايي مانند عيد سعيد غديرخم، عيد فطر، عيد قربان، بيست و هفتم و سيزدهم رجب، نيمه ي شعبان، عيد نوروز و مناسبت هايي چون سالروز پيروزي انقلاب اسلامي، و … از جمله اعيادي است که در سراسر ايران بدون توجه به تمايزات قومي و منطقه اي با اختلافات جزئي گرامي داشته مي شود. در اينجا به گراميداشت دو مورد از اين مناسبت ها در مناطق لرنشين به طور مختصر اشاره مي شود.
نوروز
از ديرباز تاکنون نوروز نزد شاعران، هنرمندان، خردمندان و تمام مردم ايران زمين جايگاه رفيع و ويژه اي داشته و دارد. مردم لرستان نيز همچون ساير اقوام ايراني هم نوروز را جشن مي گيرند و هم در گراميداشت و پاسداشت اين فصل زيبايي آفرين آثار هنري و ادبي و ارزنده اي خلق نموده اند و مي نمايند. هنر و ادب مردمان لر سرشار از وصف زيبايي هاي بهار و توصيف دل انگيزي طبيعت منطقه است. گراميداشت نوروز در ميان مردم لر مانند سراسر ايران، از رسوم قديمي نشأت گرفته و تقريباً با ساير نقاط ايران به جهت کيفيت و ويژگي ها مشترک است که مراسم خانه تکاني، ديد و بازديدي، عيدي دادن و عيدي گرفتن، رفتن به خانه ي صاحبان عزا، تلاش براي از بين بردن کدورت ها و آشتي کنان، از جمله ي اين مراسم مشترک است.
از گذشته ي دور از چند روز قبل از نوروز که خانه تکاني شروع مي شد تا روز چهاردهم فروردين هر سال در خانه هاي محله هاي قديم و کوچه باغ قديمي صداي ساز و آواز با صداي پاي بهار و شميم شکوفه ها همنوا مي شد. مردم بعد از سال تحويل به ديد و بازديد بزرگان و اقوام و دوستان و همسايگان مي رفتند و با سرکشي، آئين مهرورزي و مودت را بجا مي آوردند و با تبريک عيد، ارتباط ها را تداوم مي بخشيدند و از حال همديگر خبردار مي شدند و کدورت ها را به فراموشي مي سپردند. بزرگان و به ويژه ميزبان ها با دادن عيدي به کوچک تر ها اين سنت را حفظ کرده و شادي اين ايام که يکي از نمادهاي آن شادي هاي کودکانه است را دو چندان مي کردند. در بيشتر خانه ها که داراي ذوقي بودند صدا ساز و آواز پذيراي مهمانان بود و با خواندن تک بيت هاي علي دوستي و سردادن ترانه هاي نوروزي و بهاريه ها، محفل انس را گرم تر و شادمانه تر مي کردند. با توجه به ارتباط تنگاتنگ شعر و موسيقي در فرهنگ ايراني در لرستان نيز ترانه هاي زيبايي در وصف نوروز و در ارتباط با بهار ساخته شده است
نيمه ي شعبان
جشن هاي مذهبي نيز مانند سراسر کشور در ميان مردمان لر جايگاهي ويژه دارد.
يک روز قبل از نيمه ي شعبان و زادروز تولد صاحب الزمان (عج) اهالي لرستان تدارک اين روز را مي بينند. مغازه داران، مغازه ي خود را با فرش هاي نفيس ايراني و پارچه هاي رنگارنگ و زيبا آذين مي کنند، به ويژه در بازار اصلي شهرها، خيابان ها را با چراغاني و تزئينات بسيار ديدني سرپوشيده مي کنند و تا پايان روز تولد، به وسيله ي نقاشي و خطوطي زيبا از جمله با چسباندن پنبه و با خطي خوش اين روز را به همه تبريک و تهنيت مي گويند.
در سراسر بازار، مردم لرستان همچون ديگر مردم کشورمان، شور و شوق وصف ناپذيري داشته و از مهمانان با چاي و شيريني و نذري هاي ديگر پذيرايي مي کنند. مداحان و مرشدان شهر نيز در وصف آقا امام زمان (عج) با صداي گيرا و دلچسبي به خواندن اشعار مي پردازند. در گوشه و کنار نيز صداي کمانچه و ساز و دهل به گوش مي رسد.
به مناسبت اين روز اهالي قصه هايي دارند، از جمله اين داستان که: به اعتقاد مردم کيخسرو فرزند سياوش نمرده و زنده است و به صورت طلسم درآمده و زماني که آقا امام زمان (عج) ظهور مي نمايند به فرمان خداوند اين طلسم خود به خود مي شکند و کيخسرو و شش نفر از همراهانش که يکي از آنان بيژن است بيدار مي شوند و در رکاب امام عصر (عج) شمشير مي زنند. آن ها همچنين عقيده دارند که اين طلسم در کوه شازند ( واقع در شمال شرقي شهر بروجرد و جنوب اراک ) واقع شده است. اين کوه را از آن جهت شازند ( شاه زنده ) مي گويند که کيخسرو در آن زنده است و به همين دليل اين کوه نزد اهالي جايگاه خاصي دارد و زماني که نام شازند آورده مي شود، فرد طرف صحبت مي گويد خداوند در فرستادن امام زمان (عج) شتاب فرمايد
آداب و رسوم
اگرچه فرهنگ غني مردم لر از چهار سرچشمه ي فرهنگي يعني فرهنگ بومي منطقه، فرهنگ انسان ساز اسلام، فرهنگ چند هزار ساله ي آريايي و فرهنگ معاصر ايراني تغذيه مي شود، اما در مجموع آداب و رسوم و اعتقادات خاص مردم اين خطه عمدتاً متأثر از متغيرهاي اسلاميت و ايرانيت مي باشد. هرچند ويژگي هاي جغرافيايي و منطقه اي را نمي توان ناديده گرفت ولي به دليل تأثير عميق اين دو عامل بر خرده فرهنگ هاي منطقه اي و محلي آن را در حکم شاخه هايي از همان عوامل اصلي قرار داده است. در زير به برخي از آداب و رسوم مشترک ميان مردمان لر با ساير اقوام ايراني مي پردازيم.
۱- پند شکنی
عنوان پند شکني که در مناطق کهگيلويه و بوير احمد استفاده مي شود، يکي از آداب و رسوم لرها است که مانند بسياري از نقاط ايران ( با نام هاي مختلف ) در ايام نوروز انجام مي شود. در اين ايام معمولاً مردم به سراغ کساني که سوگوار هستند و کسي را از دست داده اند مي روند و سعي مي کنند که لباس سياه آن ها را تعويض کرده و جاي آن لباس سفيد يا رنگي به تن آن ها بپوشانند و آن ها را از حالت عزا درآورند که اين کار را در اصطلاح محلي « پند شکني » مي گويند.
۲- شب یلدا
شب يلدا در اين خطه همانند ديگر نقاط سرزمين زيباي ايران با آداب و آيين هاي خاصي برگزار مي شود. در اين شب که به آن ( اول قاره ) يا ( توک چله ) مي گويند تنقلات زيادي مصرف مي کنند. در اين شب که خانواده ها مشغول خوردن شب چره ي شب يلدا ( گندم بريان و کشمش و کنجد ) هستند، پسران خانواده هاي ديگر ( در سنين ده تا بيست سالگي ) شالي برداشته به پشت بام خانه همسايه ها مي روند و شال را از ديوار يا ايوان آويزان کرده و اشعاري را مي خوانند که در اين اشعار يادآور مي شوند امشب بلندترين شب سال است. سپس ادامه مي دهند خير و برکت در خانه ات ببارد و نان و پنير و شيره، همواره در خانه ات باشد. بزرگ خانه ات نميرد. و آن قدر تکرار مي کنند تا صاحب خانه سهمي از شب چره به آن ها بدهد
۳- پایبندی به پیمان
آياتي مانند « اوفوا بالعقود » و يا رواياتي نظير « لا ايمان لمن لا عهد له » که بيانگر وفاي به عهد و عدم نقض پيمان است، در متون اسلامي از جمله قرآن کريم و احاديث و روايات معصومين نيز به کرات با آن مواجه مي شويم نيز در زمره رسوماتي است که در ميان همه تيره هاي عشايري لازم الاجراست و شخص پيمان شکن در جامعه انگشت نما و خوار و بي اعتبار مي شود. به طور خاص در گذشته در موقع جنگ و اختلافات محلي و ايلي احترام گذاشتن به پيمان ضرورت داشت. و امروزه نيز در مناطق لرنشين کماکان پايبندي به عهد و پيمان رعايت مي شود.
۴- سوگواری مذهبی
مردمان لر به خاطر شيعه بودن، تعصب خاصي نسبت به اعياد و سوگواري هاي ائمه (ع) نشان مي دهند و معمولاً مردم نسبت به عزاداري حضرت اباعبدالله (ع) در اين خطه اهتمام زيادي دارند. لذا اين عزاداري ها که با شروع ماه محرم آغاز مي شود در شب هاي تاسوعا و عاشورا به اوج خود مي رسد. يکي از رسومي که در روز عاشورا به طرز خاص و با شکوهي در اين خطه اجرا مي گردد مراسم « گل » است. در لرستان براي مراسم گل در روز عاشورا خاک نرم و مخصوصي به نام گل باغچاله ( گل رس ) آماده مي کنند و در ميدان هاي بزرگ و کوچک شهر مي ريزند. صبح روز عاشورا قبل از طلوع آفتاب صداي دهل همه را به سوي ميدان هاي شهر، محلي که آن را « گل عاشورا » مي خوانند جمع مي شوند و دسته دسته افراد عزادار و سينه زن سرتاپا در گل غلت خورده و سپس در ميدان مي چرخند و يا در اطراف آتش در جاي جاي ميدان به سر خود مي زنند. پس از چند ساعت عزاداري، افراد گلي و کليه ي عزاداران در مرکز شهر حرکت کرده و تا ظهر اين مراسم ادامه مي يابد. پس از آن نيز در مراسم شام غريبان که از عصر عاشورا به مدت سه شب به همين نام برگزار مي گردد شرکت کرده عزاداري مي کنند و هر يک از عزاداران يک دستار سياه مخصوص به نام کت را به سر و گردن و شانه هاي خود مي پيچانند و در عزا شرکت مي کنند
۵- آيين خاک سپاري و برپايي مراسم عزاداري براي متوفا
پيش از مرگ، چنان که گمان به مردم بيمار داشته باشند، خويشاوندان و نزديکان او شبانه روز به ديدن او مي آيند و از طرفي از ميهمانان و ديدار کنندگان او پذيرايي مي شود و معمولاً در شب چند نفري بر بالين او بيدار مي مانند. مانند ساير نقاط کشور در اين مناطق نيز پس از مرگ همه ي فاميل دور و نزديک را از مرگ فرد متوفا آگاه مي سازند که در مراسم تشيع و تدفين شرکت کنند. پس از خاک سپاري، مراسم عزاداري سه روز، هفته، چهل و سالگرد برگزار مي گردد و با اداي احترام بر فقدان او سوگواري مي نمايند.
۷- خيرات مردگان
مراسم مزبور که در بسياري از نقاط کشور مرسوم است در اين نقطه از سرزمين ايران در ميان ايل هاي مختلف نيز رسم است. اگرچه تفاوت هايي ميان کميت و کيفيت آن وجود دارد. در اين مراسم که براي آمرزش مردگان برگزار مي شود، از پنج تا هفت روز به عيد نوروز مانده خانواده هاي سوگوار شير برنج، حلواي خرما، پلو و گوشت مي پزند و خانه به خانه تقسيم مي کنند و آن را خيرات نيمه برات مي گويند. تقسيم پختني ها توسط افراد خردسان انجام مي شود و فاتحه خواني و آمرزش طلبي از مقاصد اين کار است.
۸- کمک و ياري
کمک رساني به افراد که هم در آيين ها و فرهنگ باستاني ايرانيان مرسوم بوده و هم در آموزه هاي اسلامي به آن بسيار تأکيد شده است در ميان لرها نيز متأثر از همان فرهنگ ها از گذشته مرسوم بوده است. کمک افراد به هم از گذشته به صورت هاي گوناگون به عمل مي آمده. اگر کسي خانه اش آتش مي گرفت و قادر به بازسازي آن نبود و نيازي به کمک و مساعدت بستگان داست، مردم وابسته و هم طايفه به او در ساختن خانه کمک مي کردند. اگر کسي در اثر بيماري يا ناتواني و فقر و يا جهات ديگر نمي توانست کشت آبي يا ديمي به موعد درو کند، مردم طايفه او دسته جمعي به کمک او مي شتافتند و محصول او را جمع آوري مي کردند و پس از کوبيدن آن را به « انبار گندم » آن شخص مي بردند. موقع نشا کردن برنج که در اصطلاح محلي بوير احمد « کلکي » و ميان مردم کهگيلويه « تولکي » گفته مي شود، همه به يکديگر کمک مي کردند. اين عمل که در لرستان و به ويژه در ميان عشاير اين منطقه به آن گل (Gall) گفته مي شود يکي از پسنده ترين ارزش هاي انساني و اسلامي است. گروه هاي متحد و متشکل کار که در اصطلاح محلي به آن ها « گل » گفته مي شود تشکيل شده تا با همت دسته جمعي و همکاري هاي بي شائبه کار کشاورزي را به انجام برسانند. اين گروه هاي ياوري که به گل پمه ( گروه پنبه )، گاو و گل ( گروه گاو جفت ) و آيم گل ( گروه افراد ) شناخته مي شود با درخواست صاحب کشت و کار و يا اراده ي خود اهالي که مرکب از عده اي مرد و زن است به ياري بر مي خيزند و در مدتي کوتاه کار کشاورزي را به انجام مي رسانند و صاحب زراعت نيز به بهترين وجهي از آن پذيرايي مي کند.
۸- مهمان داري
خصلت مهمان داري و مهمان نوازي که به عنوان يکي از صفات ايرانيان در تاريخ ثبت و ضبط گرديده است از سنت هاي نيکي است که مانند بسياري از نقاط کشور در اين منطقه نيز کماکان باقي است. در گذشته اين سنت به اندازه اي گرامي بود که حتي اگر وضع زندگي عشاير صاحب خانه رونق خوبي نداشت و مجموع اعضاي خانواده صاحب خانه بر روي يک گليم يا گبه مو زير يک لحاف مي خوابيدند، مرد مهمان در کنار مرد خانه و زن مهمان در کنار زن خانه مي خوابيد و خوراکي بهتر از خوراک معمول اهل خانه به او مي دادند. اگرچه امروزه زندگي ها گرفتار تکلف بيشتري شده است و مهماني هاي دوستانه به سبک شهري جايگزين آن سنت والاي گذشته گرديده. ليکن آثار نيک اين رسم هنوز هم در ايلات دور افتاده از شهر پايدار و مورد احترام است.
۹- کمک به آسيب ديدگان
دستگيري از آسيب ديدگان يکي از سنت هاي نيکوي اسلامي و ايراني است که در مناطق عشايري از جايگاهي خاص برخوردار است. کمک کردن از رسوم قديمي و ممتاز اين سرزمين است، خصوصاً در حوادث آتش سوزي و غارت و دامادي و غيره. مردم هر طايفه در صورت تقاضاي کمک از سوي خانه سوختگان و فراخور شأن و مقام ايلي خود کمک هايي از قبيل قالي، گليم، لحاف، نمد و ديگر اثاث مي دهند. همچنين در مورد غارت شدگان که به اصطلاح محلي « مرده مال » گفته مي شود وسايل خانگي داده مي شود و يا اگر گله و احشام غارت شده باشد مشابه آن گاو و گوسفند به غارت شده تحويل مي شود. کليه ي اين کمک ها بلاعوض و رايگان و به حکم وابستگي ايلي و خويشاوندي ضروري است. علاوه بر اين چنانچه کسي در مضيقه ي مالي باشد و يا براي امر خيري مانند ازدواج نيازمند کمک باشد خودش و يا کسي از طرف او به آبادي هاي اطراف مي رود و وجوهاتي را براي کمک جمع مي کند و اهالي نيز به صورت بلاعوض با آغوش باز استقبال کرده و کمک مي کنند. در مراسم عروسي کمک ها بيشتر به صورت برنج و قند و چاي است که به اين عمل « تاسو » (Tasu) مي گويند .اين سنت پسنديده در استان کهگيلويه و بوير احمد به « يوزي » معروف است و اشيا با وجوهي که به داماد داده مي شود به نام « يوزي » يا کمک دامادي ناميده مي شود.
۱۰- آيين ها و مراسم خاص ازدواج
توجه خاصي که امروزه جامعه شناسان و متفکران اجتماعي به سنت هاي اجتماعي و فرهنگ عامه ي مردم دارند از نظر فلسفي درخور توجه مي باشد. بر همين اساس ازدواج به عنوان يک موضوع مهم اجتماعي داراي آيين و رسوم متفاوتي در سراسر دنيا مي باشد. در کشور ما نيز در نقاط مختلف به رغم خرده فرهنگ هاي متفاوت، اصول کلي اين مراسم ناشي از سنن قديمي، به ويژه متأثراز آداب اسلامي است که به ازدواج به عنوان يک سنت حسنه ي نبوي نگاه مي شود. لذا اين تأثير عميق به نحوي است که علي رغم برخي تفاوت ها در مناطق مختلف، اصول کلي و کارکردهاي آن چندان تفاوتي با يکديگر ندارد. و اگرچه در برخي موارد يک مراسم اسمي متفاوت نسبت به منطقه اي ديگر دارد ولي عملاًتشريفات آن مشترک است. در ادامه به برخي از اين رسومات که عموماً در مناطق مختلف کشورمان ناشي از فرهنگي مشترک شکل گرفته است اشاره شده و از آداب و سنني که محصول خرده فرهنگ قومي است چشم پوشي شده است.
کچه زني ( کنايه زني )
مادر يا يکي از بستگان داماد پس از مشورت بسيار خصوصي با يکي از والدين دختر مورد نظر کنايه اي را مي زند و با زرنگي خاصي سعي دارد که در نگاه اول تمايل و رضايت والدين دختر به وصلت با پسرش را مورد سنجش قرار دهد، در اين مرحله حرف صريح و رک نبايد گفته شود اين امر که منطقه کهگيلويه و بوير احمد نيز انجام مي شود، در منطقه بختياري اصطلاحاً به آن « زير به زير » مي گويند
نشان کردن ( نشونه بندون )
پس از آنکه خانواده داماد جواب اوليه ي خانواده ي عروس را اخذ مي کنند، در منطقه ي بختياري داماد پس از دادن هديه اي به آورنده ي خبر اوليه، حلقه ي انگشتري به خانه دختر فرستاده و روي وي نشانه مي گذارد و اين بدان معناست که دختر نامزد دارد
خواستگاري مقدماتي
در مرحله نخست براي خواستگاري، خانواده داماد، فردي از نزديکان و بزرگان خويش را به خانه عروس مي فرستند تا به طور آشکار از عروس مورد نظر خواستگاري کند. خانواده عروس در اين مرحله، نظر قاطع خويش را ابراز نمي کنند، ولي مي توان از لحن آن ها فهميد که آيا رضايت دارند يا خير؟ اگر خانواده عروس در اين مرحله قصد داشته باشند کاملاً جواب منفي بدهند به نحوي پاسخ مي دهند که طرف مقابل وارد مراحل بعدي نشود. اما اگر رضايت داشته باشند، با خنده و گشاده رويي با مهمانان رضايت خود را نسبت به اين وصلت نشان مي دهند. اين رسم در منطقه کهگيلويه و بوير احمد به « کدخداگشوني » معروف است. اين سنت در ساير مناطق لرنشين نيز مرسوم است، مثلاً در منطقه ي سرد و برفگير نورآباد ابتدا جوان دلباخته جهت آگاه شدن از نظر خانواده ي مقابل، دو تن از ريش سفيدان محل را به منزل دختر مورد علاقه مي فرستد و اگر خانواده ي مورد نظر موافق باشند، روز نامزدي را تعيين مي کنند.
نامزدي
مراسم نامزدي نيز مانند ساير نقاط ايران طي تشريفاتي خاص انجام مي گيرد، که در آن روز مبلغ جهيزيه و شيربها را مشخص مي کنند و سپس طرفين موافقت نامه را در حضور چند تن ريش سفيد امضا مي نمايند.
شيريني حروني
زماني که دختر انتخاب شد در روز مقرر خانواده ي داماد مقداري شيريني به همراه کله هاي قند و قواره اي پارچه و يک يا چند قطعه طلا به خانه عروس مي روند تا با اهداي آن نامزدي وي براي پسرشان را رسميت داده و مورد تأييد و تأکيد مجدد قرار دهند. پذيرايي اين روز را اصطلاحاً شيريني حروني مي نامند و معمولاً رفت و آمد داماد به خانه ي عروس تا روز عقد به ندرت صورت مي گيرد.
پشت عقد و سياهه
پس از مراسم شيريني خوردن، دو خانواده در مذاکراتي رودر رو به بحث در مورد ميزان شيربها و ساير مخارج و احتياجات زمان عقد و عروسي مي پردازند. دو طرف ليستي را که در آن ميزان شيربها يا مبلغ مهريه که اصطلاحاً آن را پشت عقد يا پشت نکاح نيز مي نامند و ساير احتياجات روز عقد و عروسي قيد شده است بين دو خانواده ي عروس و داماد رد و بدل نموده و با توافق و رضايت به امضاي مسئولان يا بزرگان خانواده ها مي رسد. اين ليست که سياهه ناميده مي شود حتما به نام کلام الله مجيد مزين است
بردن داماد به خانه ي همسر آينده اش
با نامزد شدن دختر و پسر، داماد به همراه چند نفراز کسان خود با اعلام قبلي به صرف شام يا ناهار به خانه همسر آينده اش مي رود. اين مراسم که در مناطق مختلف لرنشين با عنوان هايي چون خسي، حسيره، خوسوره و … خوانده مي شود در مناطق مختلف با رسم و رسوماتي نيز همراه است، از جمله در منطقه ي بختياري داماد در اين روز يک دست لباس کامل زنانه به همراه يک سري رخت و تن پوش به عنوان سررختي براي هديه مي آورد.
مهريه
اصطلاح محلي « پشت قباله » يا « حق مهر »، همان « صداق » يا « مهريه » است که در دفاتر در سند رسمي ازدواج درج مي شود و محمل « شرعي » نيز دارد.
شيربها
شيربها مبلغي است که خانواده ي شوهر به خانواده ي دختر مي دهد تا به ازاي آن خانواده ي زن جهيزيه دختر خود را تدارک و از طريق آن مقدمات عروسي را فراهم نمايند. اين رسم که در برخي از نقاط کشور از جمله بعضي مناطق لرنشين نيز رايج است.
کاغذ خانه داري
اين رسم که در برخي از مناطق کشور اجرا مي شود مربوط به بخشي از جهاز دختر است که طبق قرار توسط داماد تهيه مي گردد. در برخي مناطق لرنشين کاغذ خانه داري رسيدي است که از خانواده ي داماد گرفته مي شود که در آن کليه ي وسايل عروسي و لوازم خانه، بسته به شرايط روز، نوشته مي شود و خانواده ي پسر ملزم به تهيه ي آن ها به هنگام عروسي است. در روزگار قديم که برق نبود، وسايل برقي جزو اين وسايل نبود، ولي در حال حاضر لوازم برقي همانند يخچال، پنکه، کولر و وسايلي همانند کمد و ظروف چيني، فرش و رختخواب و … را شامل مي شود. در مواردي نيز ماشين لباسشويي، آب ميوه گيري و … کالاهاي لوکس ديگري را اضافه مي کنند که بستگي به شرايط اقتصادي طرفين دارد. البته اگر در مجلس ياد شده قرار شد که بعضي وسايل به وسيله ي خانواده ي دختر تهيه شود، آن کالاها از ليست ياد شده حذف مي شود.
مراسم دعوت
افرادي که بايد دعوت شوند و اينکه چه گروهي را چه کسي دعوت کند، از قبل تعيين مي شوند. يک روز قبل از موعدي که قرار است مدعوين دعوت شوند به وسيله ي کارت عروسي يا به صورت شفاهي از آن ها دعوت مي کنند که ظهر يا شامي در منزل پدر عروس يا پدر داماد شرکت کنند. بدين ترتيب طي يک يا چند روز، بسته به شرايط و تعداد ميهمانان، مراسم پذيرايي طول مي کشد.
ميهمانان براي شرکت در عروسي و صرف غذا گروه گروه خود را به مراسم مي رسانند. خانواده ها يا فاميل با همديگر خواهند رفت. آن ها قبل از حرکت در يک نقطه جمع مي شوند و مشورت مي کنند که هر فرد چه ميزان پول بدهد. مبالغه را به يک نفر مي دهند و روانه مي شوند. هنگامي که وارد شدن وظايف ميزبان شروع مي شود، با نظارت پدر و مادر عروس و يا داماد، ابتدا براي آن ها شيريني و چاي برده مي شود. اگر دعوت شده از طرف خانواده ي عروس باشد، پدر عروس و اگر از طرف خانواده ي داماد باشد، پدر داماد بايد به کنار آن ها رفته و به آن ها خوشامد بگويد. پس از صرف غذا پدر داماد و يا پدر عروس بايد جلو در بايستند تا ميهمانان را بدرقه کنند
حنابندان
شب قبل از عقد که ممکن است مراسم عروسي هم به دنبال آن باشد، مراسم « حناونو » يا « حنابندان » اجرا مي گردد. در اين مراسم تعدادي دختر و زن جوان دست و پاي عروس را حنا گذاشته و او را براي روز عقد آماده مي کنند.
نکاح کنان
در قديم در مجلس عقد کنان، عاقد که معمولاً روحاني بود ابتدا از پدر عروس و داماد، اجازه جاري کردن صيغه ي عقد دائم را مي گرفت. سپس براي گرفتن وکالت از عروس با « ترکه اي چوبي » به مجلس زنانه مي رفت. عروس زير چادر بود و يکي از بستگان عروس نيز وي را هدايت مي کرد. روحاني با ترکه چوب به سر عروس اشاره مي کرد و مي گفت: بي بي فلاني، آيا اجازه مي دهي که شما را به عقد آقاي فلاني با مهريه بهمان و اين مقدار مثقال طلا و يک جلد کلام الله مجيد، درآورم. عروس در اينجا با هدايت همان زن زير چادر از پدر، مادر، برادر، دايي و عمو و … ( بسته به نوع هدايت زن زير چادر همراه وي ) اجازه مي گرفت، پس از چند مرتبه، فرد روحاني همان موارد را، تکرار مي کرد تا عروس « بله » را مي گفت. سپس حاضران هلهله و شادي مي کردند و روحاني صيغه ي عقد دائم را جاري مي کرد.
مراسم واطلبان
پس از انجام مراسم عروسي، عروس به همراه داماد به خانه ي پدرش دعوت مي شود که پس از آن بتواند به همراه شوهرش به خانه پدرش رفت و آمد کند. با انجام اين مراسم، عروسي از آن لحظه به بعد پايان مي پذيرد و زندگي مشترک چرخه اي ديگر را آغاز مي کند.
مراسم بره کشون
اين مراسم که در بسياري از نقاط کشور مرسوم است در مناطق لرنشين نيز اجرا مي گردد. به هنگام ورود عروس به خانه ي داماد گوسفندي جلوي او سر مي برند و عروس از روي خون آن گذشته و به خانه ي داماد وارد مي شود.
پاتختي
اين مراسم که در اکثر شهرها و روستاهاي کشورمان رايج است، در ميان لرها نيز اجرا مي گردد. پس از مراسم عروسي مهمانان و اهالي هداياي خود را به عروس و داماد مي دهند. البته در اليگودرز بر خلاف ساير مناطق استان لرستان پاتختي هفت روز پس از عروسي برگزار مي شود و در ازنا نيز روز قبل از عروسي هدايا دريافت و به خانه عروس و داماد برده مي شود.
این بود یکسری از آداب و رسوم مردم لرستان در زوایای مختلف زندگی در مقاله های دیگر مشاوره سفر اصفهان نیز همراه ما باشید.