اطلاعاتی درمورد اندیمشک

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1203 0

دراین مطلب میخواهیم درمورد شهرستان اندیمشک یکی از ۱۶ شهرستان استان خوزستان صحبت کنیم شهری با حدود۱۳۵۰۰۰نفر جمعیت که به گویش لری صحبت میکنند ودرجاده ترانزیت قرار دارد نام اولیه اندیمشک هندی مشک بوده که بعدها به این نام تغییر یافته است . شغل مردم اندیمشک کشاورزی میباشد بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تابیشتر بایان شهر آشنا شویم.

اندیمشك در كنار خرابه‌های شهر قدیم (لور) و (اری‌ترین) احداث گردیده است. لور شهری آباد بود كه جغرافیدانان چون اصطخری و مقدسی از آن نام برده‌اند.

اطلاعاتی درمورد اندیمشک

گویا شهر لور تا قرون وسطی از آبادی بهره‌مند بود و پس از آن رو به ویرانی نهاده است. اندیمشك در دوره قاجاریه و در حكومت حاج صالح‌خان مكری با ساختن قلعه‌ای اهمیت پیدا كرد و صالح‌آباد نامیده شد، سپس به اندیمشك تغییر نام یافت. مردم این شهر در گذشته در كپرها، چادرهای ساده و بعدها در خانه‌های گلی زندگی می‌كردند. ولی امروزه رشد و توسعه قابل توجهی یافته است.

اندیمشک یکی از ۱۶ شهرستان استان خوزستان است که در شمال آن واقع شده‌است . شهرستان اندیمشک از شرق با دزفول، از جنوب با شوش، از غرب با آبدانان (استان ایلام‌) و از شمال با پل دختر و خرم‌آباد (استان لرستان‌) همسایه‌است شامل دو بخش مرکزی و الوار گرمسیری است .از شمال به استان لرستان ،شمال غرب به استان ایلام ،از جنوب شرق به دزفول و از جنوب غرب به شهرستان شوش دانیال منتهی می‌گردد . راه آهن سراسری جنوب به شمال ازاندیمشک گذشته و مردم شهرهای شمال خوزستان برای سفرهای خود از راه آهن این شهر بهره می‌برند .

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

انديمشك که واژگون شده «هندی مشك» است .اما از قرون و سطی به بعد از آبادی آن کاسته شده و پس از آن رو به ويرانی نهاده است. در روزگار فتحعلي‌شاه قاجار شخصی به نام حاج صالح خان مكری(حكمران شوشتر و دزفول) در كنار ويرانه های باستانی شهر لور دژی ساخت و آنرا قلعه «صالح آباد» ناميد، تا اين كه در اواخر دوره قاجاريه روستای صالح آباد در ۲ كيلومتری اين دژ بوسيله ايل «سگوند» ساخته شد كه شامل سياه چادرها و كپرهای اين ايل و برخی از مهاجران لر بختياری بود. اما ديری نگذشت كه راه آهن سراسری جنوب افتتاح شد و سياه چادرها و كپرها از ميان رفته و صالح آباد، انديمشك ناميده شد. از اين روزگاران انديمشك راه گسترش و پيشرفت را پيمود. شهر انديمشك شهری توريستی و از نظر موقعيت راه های شوسه، اصلی و مركزی مهم می باشد، زيرا تنها شهری است كه استان خوزستان، لرستان و كرمانشاهان را به هم ارتباط می دهد. در سمت شمال خاوری شهر، دشتی باير است كه از قديم مردم به آن لور گفته اند و همان سرزمينی است كه به نام ايلام از آن ياد می شود.

مشخصات جغرافيايي

شهرستان انديمشك از شهرستان های استان خوزستان است كه ازنظرجغرافيايی در ۴۸ درجه و ۲۱ دقيقه ی درازای خاوری و ۳۲ درجه و ۲۷ دقيقه ی پهنای شمالی و در ارتفاع ۱۵۰ متری از سطح دريا واقع شده واز شمال به استان لرستان، از جنوب به دزفول و شوش و از باختر به استان ايلام محدود می شود. اين شهرستان در جلگه واقع شده و آب وهوای آن گرم و خشك است. آب آشاميدنی شهر انديمشك در نمونه آب شناسی در ايران كم نظير و بی‌مانند شناخته شده و بهترين نوع آب طبيعی و زلال در اين سامان وجود دارد.

تقسیمات

شهرستان اندیمشک بر خرابه‌های شهری باستانی با نام لور بنا گشته‌است . تاریخ نگارانی همچون اصطخری و … در نوشته‌های خود به این شهر اشاره کرده و آن را شهری آباد خوانده‌اند .شهرستان و شهر مرکز آن واقع در استان خوزستان. نام اندیمشک به پیشنهاد فرهنگستان ایران برای روستای صالح‌آباد برگزیده شده‌است . همچنین دژی استوار در این نواحی با نام اندمشن (گیلگرد) برپا بوده که به انوشبرد شهرت داشته‌است . برخی مآخذ کهن، نام آن دژ را اَنوش یا انهش، به معنای فراموش شده  آورده‌اند. این نام‌گذاری بدان سبب بوده که بر زبان آوردن نام زندانیان آن و حتی نام دژ ممنوع بوده‌است (کریستن سن، در این دژ، شخصی موسوم به صالح خان مکری بناهایی چند از جمله دژی برای سکونت خویش ساخت که به قلعه صالح یا قلعه لور معروف گشت و اکنون نیز به همین نام یا کوی لور خوانده می‌شود . در دوره حکومت رضاشاه پهلوی و مقارن با احداث راه آهن در ایران ، در مجاورت قلعه لور ، ایستگاه راه آهن اندیمشک بنا نهاده شد که به تدریج با آغاز ساختمان سازی در اطراف آن ، اندیمشک رو به گسترش نهاد . با شدت گرفتن چنگ جهانی دوم و اشغال ایران ، اندیمشک و راه آهن آن نیز به اشغال نظامی متفقین درآمده و به پایگاهی مهم برای نیروهای نظامی آمریکا بدل گردید که ابتداآذوقه و مهمات از بندر خرمشهر وارد و از طریق راه آهن اندیمشک به شمال ایران و از آنجا نیز به نیروی‌های محاصره شده روسی رسانده می‌شد . شرکت جنرال موتورز آمریکا نیز در همین زمان شعبه‌ای از کارخانه اتومبیل سازی نظامی خود را در این شهر تأسیس نمود . در دوره پهلوی دوم با ورود شرکت‌های متعدد داخلی و خارجی ، اندیمشک به شهری صنعتی بدل گشت و بدین ترتیب میزبان هزاران نفر از پزشکان ، مهندسان ، کارمندان و کارگران داخلی و خارجی گردید .

اطلاعاتی درمورد اندیمشک

کشاورزی و دام داری

شغل اصلی مردم انديمشك كشاورزی می باشد. محصول عمده اين بخش غلات ديمی بوده و گندم، جو، انار، انجير، سيب، گردو و انگور هم از ديگر محصولات اين شهرستان است.

اندیمشک در جنگ ایران و عراق

در۴/۹/۱۳۶۵توسط رژیم بعث بمباران هوایی شد که طولانی ترین بمباران بعد از جنگ جهانی دوم بوده دوکوهٔ اندیمشک درسال‌های دفاع مقدس میزبان رزمندگان وفرماندهانی چون شهیدباکری، چمران و… بوده‌است این منطقه هم اکنون هم میزبان کاروان‌های راهیان نور است در دوران دفاع مقدس اندیمشک نقش زیادی درجابه جایی نیرو وادوات جنگی برعهده داشته‌است این شهرستان بارها به وسیلهٔ موشک‌های رژیم عراق هدف قرار گرفته‌است.

وجود دوسد کرخه و دز درشهر اندیمشک باعث جذب گردشگر زیادی در این استان شده است و نزدیکی این دوسد به اندیمشک باعث شده که گردشگران به راحتی به آنجا بروند واز طبیعت وزیبایی های آن لذت برده و بازدید از این دوسد احساس غرور هر ایرانی را برمی انگیزد.

واحد تولید محتوای اصفهان تور

غذاهای خوشمزه اندیمشکی

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1428 0

غذاهای خوشمزه اندیمشکی

غذاهای مردم اندیمشک بیشتر با گوشت گوسفندی درست میشوندوغذاهای خاصی دارند که چشیدن آنها خالی ازلطف نیست وجالب اینکه این غذاها اسم های جالبی نیزدارند مثل زیر برنجی ،چزنک وکماغنبه که اسم این غذاها جذابیت برای مردمی که خارج ازاین شهر میباشند وبه این شهر سفر میکنند ایجاد میکند. با ما درمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تا با این غذاهای خوشمزه بیشتر آشنا شویم.

زیر برنجی:

بهترین غذای محلی اندیمشک زیر برنجی می باشد در مراسمات عروسی و یا ختم گوشت گوسفند را آبپزمی کنند و چند تکه از آن گوشت را درون مجمه (سینی ) قرار می دهند و روی آن برنج می ریزند که حتما همراهش هم دوغ می باشد.

غذاهای خوشمزه اندیمشکی

قورمه یا غذای چوپان( دو پیازه ) :

زمانی که مهمانی سر زده بیاید و بخواهند برایش گوسفندی را سر ببرند گوشتش را ریز می کنند و با پیاز درون دیگ با حرارت سرخ می کنند.

غذاهای خوشمزه اندیمشکی

چزنک:

یک خمیر خیلی شل درست می کنند و آنقدر آن خمیر شل می باشد که با یک کاسه روی تابه می ریزند و روی تابه پهنش می کنند وقتی پخته شد ند توی یک تشت یا یک مجمه (سینی ) قرار داده روغن وشکر روی آن می ریزند.

غذاهای خوشمزه اندیمشکی

خورشت ترشی یا خورشت میر عالی خونی :

که با گوشت گوسفند و ترشی انار درست می شود.

برنج شله :

برنج را وقتی که آبپز شد و حالت شل گرفت فقط یک مقدار روغن حیوانی بخاطر اینکه مزه داشته باشد روی آن می ریزند

شکمبه :

برنج را با پیاز و کشمش و زرشک را درون شکمبه گوسفند ریخته و با نخ و سوزن می دوزند و در کنار کله پاچه گوسفند قرار می دهند تا بپزد و آماده خوردن شود.

غذاهای خوشمزه اندیمشکی

کماغینه :

برای زنی که زایمان کرده با آرد و روغن درست می شود .و یا جوش جوش که برای زنی که زایمان کرده گندم سرخ شده که آرد شده را با روغن و زیره و شکر درست می کنند.

واحد تولید محتوای اصفهان تور

 

سوغات اندیمشک

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 3553 0

سوغات اندیمشک

شهر اندیمشک از شهرستان های استان خوزستان می باشد که مردم ان به صنایع دستی علاقه بسیار دارند واز هنرهای دستی این شهر میتوان به فرش بافی، گبه بافی ، گلیم بافی ، کپو بافی ، چوغابافی ، معرق کاری وخراطی نام برد که درادامه میخواهیم با دوتا ازاین صنایع دستی بیشترآشنا شویم بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید.

كپوبافی

از صنایع دستی مرسوم در جنوب ایران است که در استان خوزستان به ویژه شهرستان دزفول، رواج دارد. کپوبافی در واقع نوعی حصیربافی است که در آن از کاموای رنگی برای تزیین بافته‌های حصیری استفاده می‌کنند. البته شیوه‌ی بافت نیز در کپوبافی با حصیربافی رایج متفاوت است. در این روش بافت که به بافت فتیله‌ای شهرت دارد و استحکام بیشتر و قابلیت شکل‌دهی بهتر از ویژگی‌های آن است، الیاف تهیه شده از برگ خرما را به دور نوعی نی مردابی به نام «کرتک» می‌پیچند. تزیین با کاموا در کپوبافی به دو صورت انجام می‌شود؛ زمینه‌ی حصیری با نقوش هندسی روی آن و تزیین تمام سطح به نحوی که حصیر دیده نمی‌شود. عمده‌ی محصولات کپوبافی شده، ظروف درب‌دار کروی به عنوان سبد و ظروف مسطح تزیینی است. سبدهای کپوبافی شده که برای زیبایی و سهولت در باز کردن درب آنها، منگوله‌ای کاموایی به درب‌شان متصل می‌کنند، کاربردهای مختلفی دارند؛ جای نان، جای لوازم خیاطی و…

در سال‌های اخیر، با توجه به استقبال فراوان مسافران و گردشگران، کپوبافان استان، که اغلب زنان روستایی هستند و از این طریق به اقتصاد خانواده کمک می‌کنند، بر تنوع محصولات خود افزوده‌اند.

سوغات اندیمشک

 گليم‌بافی

هنر دست عشایر عرب و بختیاری استان است که معمولا روی دارهای افقی و در برخی مناطق روی دارهای عمودی بافته می‌شود. این نوع گلیم پودهای پشمی زبر و تارهای پنبه‌ای دارد و از نظر تنوع رنگ، رنگ‌های محدودی در آن به کار می‌رود که بیشتر آنها تیره هستند. گلیم افشار خوزستان، معمولا به روش بافت چاک‌دار بافته می‌شود اما برخی از هنرمندان استان آن را به روش بافت متصل جفت‌قلاب می‌بافند. کناره‌پیچی یا شیرازه‌دوزی این گلیم به روش شیرازه لول انجام می‌شود و بافت ریشه‌هایش از نوع گیس‌بافت ضخیم است. در این گلیم که حاشیه‌ای باریک دارد، طرح‌های هندسی (عمدتا لوزی) در قالب نقشه‌ای ساده، روی زمینه‌ای یک‌دست قرار گرفته‌اند.

سوغات اندیمشک

درکل مردم عرب وبختیاری مردمی هنرمند میباشند همانطور که خواندیم کپو ازجمله صنایع دستی خاص جنوب ایران است که با بقیه کپوبافی های کشور متفاوت میباشد.

واحد تولید محتوای اصفهان تور

آداب ورسوم مردم اندیمشک

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 4919 0

درهرجای کشور ما مردم اداب ورسوم خاصی برای مراسم مختلف مذهبی و جشن های خود داردند که طریقه برگذاری آن با بقیه شهرهای کشور متفاوت است درشهر اندیمشک نیز این چنین است و عادات خاصی برای عزاداری دارند و مردم اندیمشک مردمی تعارفی میباشند باما همراه باشید درمرکز مشاوره سفرطلوع سفریاد تا بیشتر با این عادات مردم اندیمشک با جزئیات اشنا شویم.

مویه

در اندیمشک تیره های مختلفی از قوم لر زندگی می کنند که آداب و رسوم ، لهجه و گویش آنان شباهت زیادی به مردم لرستان دارد. یکی از سروده های معروفی که در این منطقه وجود دارد عبارت است از مویه…اشعار مویه در هنگام عزاداری و سوگواری و در مرگ افراد خوانده می شود.در زمانهای بسیار دور شاعران بزرگ لرستان دلتنگی ها و صفات خوب شخص متوفی مانند شال و تفنگ و…به صورت شعرمویه بیان می کردند.یکی از مویه های آنان به این شکل می باشد:آسمان ابری تیره تار گرفت ، هرکجا که نگاه می کنم سیاه زمین می باشد،نمی دانم بخت من سیاه است یا همین طور است،جوانی به شدت از کنارم گذشت ، ولی پیری با قفل و زنجیر به من چسبیده است، سرت را بلند کن که سرت روی زمین است، بالش زیر سرت خشت گلی می باشد سرت را بلند کن.

آداب ورسوم مردم اندیمشک

تعارف

تعارف در بین قومیت لر اندیمشک به این شکل می باشد که در نهایت تعارفشان به واقعیت و انجام آن عمل مورد تعارف ختم می شود مثلا اگر تعارفشان برای مهمانی دادن باشد مشخص است کسی که برای تعارف جدی می باشد با زبانهای مختلف تعارف خود را نشان می دهد، بعضی ها برای تحکیم تعارف گاهی اوقات از قسم استفاده می کنند. مثلا اگر تعارفشان برای مهمانی باشد قسم می خورند “ار نیایی وه حونت نیام” یعنی اگر خونمون نیایی دیگه خونتنون نمیام و به زبان لری می گوید ” چی سیت کردمه سر گویی سیت بریدمه ” یعنی کار خاصی برای شما انجام ندادم و این مهمانی را یک کار کوچک می داند و یا می گوید : ” گری هایم ته یک ” یعنی یک لحظاتی را کنار هم هستیم یعنی بیشتر تاکید بر آن مهمانی دور هم نشستن و احوالپرسی و تبادل یک سری اطلاعات و اخبار و مرور یک سری خاطرات گذشته که با یکدیگر داشتند می باشد. اگر برای مهمانی دادن گوسفندی را سر می برند می گویند: ” مال این خدا اما وسیله ایم ” یعنی مالک واقعی این گوسفند خداوند می باشد و این دارایی امانتی است که نزد ما می باشد و اگر مهمان اصرار کند که نمی خواهد مهمانی برود صاحبخانه می گوید ” و مو نبینی ” یعنی در آن حد و اندازه ما را نمی بینی که مهمان ما بشوی. در واقع مردم لر به طرق مختلف تعارف عملی را نشان می دهند و مشخص است چه کسی فقط تعارف می کند و چه کسی تعارفش را واقعا می خواهد عملی کند یا قسم می خورد یا خیلی محکم صحبت می کند و یا دست کسی را که به او تعارف می کند می فشارد و گاهی اوقات او را به دنبال خودش می کشد و می گوید اگر کاری داری بعدا انجام بده در نهایت با اصرار طرف را راضی به مهمانی می کند.

همانطور که خواندیم مردم اندیمشک مردمی تعارفی هستند و شاید افرادی که اهل تعارف نباشند بااین خلق خوی مردم اندیمشک با مشکل برخورد کنند و شاید باعث شودکه حتی میهمان غریبه درخانه انها بیشتر احساس خجالت بکند.

واحد تولید محتوای اصفهان تور

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 770 0

شهرستان اندیمشک از شهرهای شمالی استان خوزستان میباشد اندیمشک ازنظر جاذبه های گردشگری وتوریستی دارای ۳سد زیبا و مناطق حفاظت شده و مناظر طبیعی بکری میباشد وازلحاظ مذهبی نیز این شهر دارای مقبره های بزرگان زیادی میباشد و یکی ازجاذبه های این شهر میتوان به قدمگاه امام رضا (ع) نام برد که سالانه مسافران زیادی از اطراف به این مکان برای زیارت می آیند.درادامه با ما در مرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تا بیشتر باجاذبه های اندیمشک آشنا شویم .

بقعه امیرسیف اندیمشک

بقعه امیر سیف مربوط به دوره عیلامیان است و در شهرستان اندیمشک، بخش الوار گرمسیری، دهستان قیلاب، حوالی روستای سرقلا واقع شده و این اثر در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۷۳۹۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

سد دز اندیمشک

پلاژ سد دز در ۳۵ کیلومتری شهرستان اندیمشک در کنار دریاچه سد دز واقع شده است. این منطقه دارای تاسیسات، رستوران، طبیعت و جاذبه های حیاط وحش میباشد. همچنین این منطقه موقعیت مناسب برای ایجاد رستوران شناور را دارد.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

امامزاده احمد بن موسی (ع) اندیمشک (معروف به شاهزاده احمد)

امامزاده ها از گذشته تاکنون جایگاه بالایی نزد مردم  داشته و دارد و از طرفی وجود امام زاده های زیادی در شمال خوزستان در کنار کوه ها، دشتها و..باعث شده زمینه لازم برای توریسم مذهبی در این شهرستان فراهم شود و این خود راهی بسیار مناسب برای توسعه گردشگری در شمال استان خوزستان است.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

قدمگاه امام رضا (ع) اندیمشک

در کنار محلی که مدفن سیدخلیل از سلاله پنجم امام زین العابدین(ع) و معروف به قدمگاه امام رضا(ع) است باغی قدیمی وجود دارد.سیدخلیل در سال ۲۰۰ هجری قمری هنگام سفر به خراسان رحلت می نماید و به امر علی ابن موسی الرضا(ع) در همین محل باغ به خاک سپرده می شود و به واسطه وجود اطهر این امام زاده باغ و بوستانی در اطراف ایجاد می شود و مردم منطقه هم به احترام این امام زاده افراد متوفای خود را در همین محل به خاک می سپارند.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

قلعه حسینی اندیمشک

قلعه حسینی مربوط به دوره صفوی است و در شهرستان اندیمشک، بخش الوار گرمسیری، روستای قلعه رزه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۰۰۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

مقبره محمودعلی اندیمشک

این بقعه در دهکده ای به همین نام در جنوب غربی مازو ، واقع شده است . گنبد آن مخروطی شکل ( و مربوط به قرن ۱۱ هجری است ) . اندازه داخل مقبره ۴۰/۴×۴۰/۴ متر است . قبر در وسط قرار دارد و ابعاد آن ۷۰/۱×۶۰/۱×۵۰/۱ متر می باشد . بلندی گنبد از سطح بام مقبره نزدیک به ۸ متر است که از دو طبقه درست شده و دو جداره است . یعنی بین طاق مقبره و گنبد ، فضا است و بوسیله دریچه ای می توان به آن داخل شد . در جنوب آن اطاقی برای زائران ساخته شده است . گنبد محمود علی که در گویش محلی محمید علی خوانده می شود . در کتب تاریخی سلطان محمود فرزند علی ذکر شده که به مرور زمان به محمود علی معروف شده است . این مقبره سنگ قبر نداشت و مشخصات بیشتری از صاحب او بدست نیامد حریم گنبد با دیواری سنگ چین شده بطول ۲۰و عرض۱۶ متر محصور گردیده است و اطراف حصار ، قبرستانی کهنه و قدیمی هست که بعضی قبرهای آن با خط کوفی نوشته است .

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

منگره

منگره از چند دره تشکیل گردیده و در شمال بخش الوار گرمسیری واقع شده است . و یکی از مناطق کوهستانی می باشد و محدود است از شمال و غرب به کوه « چوونی» و دورق (Duragh شهری از ناحیه خوزستان بوده است و به نام دورق فرس مشهور بوده است که بنظر می رسد این همان دورق باشد . رودخانه ای که از دهکده گرداب سرچشمه می گیرد ، پس از عبور از تنگه کول گاو به رودخانه انارکی می پیوندد و جاده سراسری را در محلی موسوم به بالارود قطع می کند.

باغهای انار منگره بسیار خوب پرورش داده می شوند و یکی از منابع درآمدی اهالی محسوب می شود . منگره بوسیله راههای کوهستانی و صعب العبور ، به دهستانهای اطراف خود مربوط میشود . جاذبه های موجود در روستای گرداب، روستای هدف گردشگری و پتانسیل عظیم منابع طبیعی و محیط زیست شامل درختان میوه، بلوط، بادام و… وحیاط وحش، کوهنوردی است.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

پل باستانی صیحه اندیمشک (آباره عباس خان)

این اثر در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۳۷۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این آباره در ۸ کیلومتری جاده اندیمشک به شوش و در حاشیه شرقی جاده واقع شده است . این آباره در سال ۱۳۷۹ شناسایی گردید و کار خاکبرداری و مرمت آن از سال ۱۳۸۰ آغاز گردید . این بنا دارای ۱۲ دهانه می باشد و در گذشته کاربری انتقال آب را داشته است و آب را  بوسیله کانال به این منطقه آورده و پس از عبور آب از روی پل زمینهای کشاورزی آن طرف پل را آبیاری می نمودند . پلهای آبرو تنها جهت آبیاری زمینهای کشاورزی به کار می آیند و اصطلاحاً آباره گفته می شود . این پل مربوط به دوره صفوی می باشد .

مصالح بکار رفته در ساخت این بنا سنگ ، آجر بهمراه ملاط گل ، آهک و ساروج می باشد پی پایه های این پل از سنگ ، ستونها از آجر و دیواره های فوقانی از سنگ می باشد . دریچه های پل در جهت خلاف جریان آب و هم در جهت موافق آن پیش آمدگی های دارد که اصطلاحاً موج شکن یا آب ( پشت پل ) به صورت نیم دایره می باشد . افزایش مقطع طولی پل و سنگین تر نمودن پایه ها جهت خنثی سازی رانش حاصل از طاقهای بزرگ ، نقش استحکامی پل در مقابل فشارهای سرسام آور آب در هنگام طغیان رودخانه ها و هدایت مناسب آب که از لحاظ مکانیکی و مهندسی در دوام پل تاثیر بسیاری داشته است .

در ساخت پل صیحه به نمای پل توجه نشده است و فقط به جنبه کاربری و استحکامی آن توجه نموده اند . قوس دهانه ها یک اندازه نمی باشد  این دهانه ها از ارتفاع « تیزی » تا پا کار بین ۶/۳ و ۷۰/۳ متفاوت می باشد . پایه ها تقریباً ۱ متر می باشد . دهانه ۶ بزرگترین دهانه می باشد

با توجه به اینکه در گذشته به دلیل شرایط زندگی مردم و نیاز به آب ، اکثر سکونتگاهها در کنار رودخانه و چشمه ها و مناطق آب خیز صورت می گرفت ، احتمال وجود سکونت گاه هایی همزمان با این آباره در منطقه نیز وجود دارد . در نزدیکی این آباره در منطقه سبز آب ، آباره دیگری وجود دارد که کاربری آن نیز مانند پل صیحه می باشد . در طی خاکبرداری از دو آباره در اعماق مختلف به تکه های مختلف سفال شکسته برخورد نمودیم که متعلق به دوره اسلامی می باشد .

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

قلعه رزه اندیمشک

قلعه رزه، از جمله قلعه‌های تاریخی است که در عصر صفویه منزلگاه کاروانیان راه خرم‌آباد به اندیمشک بوده است و اکنون نیز جاده سراسری از کنار آن می‌گذرد. بنای این قلعه در اصل یک کاروانسرا بوده، روی تپه‌ای سنگی نهاده شده و دارای پلان چهارگوش و مستطیل‌شکل در جهت شرقی و غربی بوده و از نوع چهار ایوانی است. این بنا در زمان شاه تهماسب صفوی، در سال ۱۰۰۸ هجری قمری به دستور حسین خان والی پشتکوه ساخته شده است. نمای کلی دیوارها و اتاق‌های کاروانسرا (قلعه) نشان می‌دهد که در دوره‌های بعدی در ترکیب معماری آن تغییراتی داده شده است. تمامی قلعه با گچ و قلوه‌سنگ ساخته شده است.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

سد کرخه اندیمشک

سد کرخه در فاصله ۲۱ کیلومتری جنوب غربی شهرستان اندیمشک و بر روی رودخانه کرخه ساخته شده است . مطالعات اولیه در حوزه آبریز کرخه در سال ۱۳۳۵ توسط مشاورین خارجی آغاز گردید و در سال ۱۳۵۸ پیشنهاد احداث سد مخزنی در محلی به نام کرخه صفر ارائه گردید . این سد جهت جلوگیری از وقوع سیلاب و خطرات ناشی از آن و همچنین تامین آب ۳۴۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی و تولید انرژی برق آبی به میزان ۹۳۴ گیگا وات ساعت در سال است.

ایجاد جاذبه های گردشگری در حاشیه دریاچه ۶۰ کیلومتری همانند ورزشهای آبی، امکانات رفاهی و اجتماعی(دهکده گردشگری) آن از جمله پتانسیل های دیگر آن می باشد . نوع سد کرخه با هسته رسی می باشد.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

 تفرجگاه قلعه مختار اندیمشک

منطقه قلعه مختار در ۱۱ کیلومتری شرق شهرستان اندیمشک و در کنار رودخانه دز است.وجود پتانسیل، زمین حاصلخیز و منابع آبی باعث شده که از گذشته دور تاکنون منطقه قلعه مختار به محلی جالب و جذاب جهت سکونت مطرح باشد.که در همین راستا پروژه های ایجاد امکانات فرهنگی ، تفریحی توسط میراث فرهنگی جهت توسعه منطقه ایجاد شده و دارای ساحل زیبا برای قایق سواری، ماهیگیری و ورزش آبی شنا است.

منطقه چهل پا

یکی از زیستگاههای مهم بز کوهی در استان خوزستان به شمار می آید. که بدلیل صعب العبور بودن و عدم دسترسی شکارچیان، آنها توانسته اند نسل خود را حفظ کنند و با جمعیت مناسب که دارند به راحتی در منطقه مشاهده می شوند. منطقه چهل پا به طور كلي كوهستاني با ديواره هاي صخره اي بسيار بلند و دره هاي صخره اي و صعب العبور بسيار عميق و گاهاً غير قابل دسترسي است كه در دامنه هاي جنوبي به تپه ماهورهاي كم ارتفاع منتهي مي گردد. ۱۶۷۰۰ هكتار وسعت دارد.داراي آب و هواي گرم و خشك كه در زمستانها معتدل و بهار نسبتاً معتدلي دارد منابع آبي آن عمدتاً درياچه سد دز، در ضلع شمالي، رودخانه دز در ضلع شرقي و تعدادي چشمه از جمله چشمه سلام و خردم در ارتفاعات مي باشد .عمده محل تمركز حيات وحش (كل و بزها) در دامنه هاي صخره اي و غير قابل دسترسي مشرف به درياچه سد و رودخانه دز و دره هاي بسيار عميق ضلع شرقي و شمالي منطقه مي باشد اين منطقه در حدود ۵۰ كيلومتري شمال منطقه حفاظت شده و پناهگاه حيات وحش دز قرار دارد .عمده پوشش گياهي منطقه به صورت مرتعي است ولي تك درختان و درختچه ها به صورت پراكنده در منطقه ديده مي شود که از جمله آنها بادام كوهي، كنار، رمليك، جاز (بنگله) ، انجير،گز و پده، اين پوشش در دامنه شمالي عمدتاً از نوع بادام است که در دامنه هاي جنوبي بيشتر از نوع كنار و رمليك مي باشد.گونه شاخص منطقه بز كوهي (كل و بز) است كه از جمعيت بسيار خوبي برخوردار است ساير گونه هايي كه در منطقه زيست مي كنند که شامل پلنگ، گرگ، كفتار، روباه ،شغال، گربه وحشي، خرگوش، تشي، خدنگ، شنگ(سگ آبي)، خارپشت ، انواع خفاش مي باشند. شاخص پرندگان منطقه كه بيشترين جمعيت در منطقه دارد كبك و تيهو است. پس از آن مي توان به كبوتر چاهي، كمركولي، بلدرچين ، سهره طلايي اشاره كرد در درياچه سد دز مي توان پرندگان آبزي و كنارآبزي را مشاهده كرد. در خصوص خزندگان، دوزيستان و بي مهرگان منطقه تا كنون مطالعه اي صورت نگرفته ولي مي توان انواع مارها ، مارمولكها، لاك پشت خزر ي، انواع كپور ماهيان، وزغ ها و قورباغه ها را مشاهده نمود.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

منطقه حفاظت شده کرخه

منطقه حفاظت شده كرخه در استان خوزستان بين۴۰/۳۱ عرض شمالي و ۲۵/۴۸ طول شرقي واقع شده است. مساحت آن در ۱۳۹۹۵ هكتار مي باشد.پوشش گياهي آن گز, پده ,‌جاز و سريم می باشد. پستانداران گوزن زرد ايراني ,‌گرگ ,‌ روباه , گربه جنگلي , خدنگ ,‌شغال ,‌ كفتار ,‌ تشي ,‌شنگ ,‌گراز و انواع پرندگان و جوندگان است.گوزن زرد ایرانی یکی از کمیاب‌ترین گونه‌های گوزن در سرتاسر جهان است. به جرات می‌توان گفت که این گونه را می‌توان تنها در حاشیه دز استان خوزستان یافت.

دو نوار باریک حاشیه دز و کرخه باقی‌مانده جنگل‌های ۴۰۰ هزار ساله بین النهرین هستند. جنگل‌های نمونه حمیدیه در اطراف دزفول از جمله این جنگل‌ها هستند که گونه گوزن زرد ایرانی را در خود جای دادند.

این منطقه از قدیم الایام زیستگاه گوزن زرد بوده که زیر نظر اداره محیط زیست دزفول و شوش قرار دارد. در منطقه حفاظت شده کرخه گونه‌هایی از گوزن‌های زرد وجود دارند که به دلیل تکثیر در دهه ۴۰ به آلمان فرستاده شدند و با گونه اروپایی اختلاط پیدا کردند و هم اکنون این گونه‌ها با اختلاطی جزیی در زیرگونه در منطقه کرخه محافظت می‌شوند ولی گوزن زرد ایرانی نوع منحصر به فردی است که در منطقه حفاظت شده دز قرار دارد.

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

داوود خادم

در شمال غربي دهكدة گرداب به فاصله شش كيلومتر ، دهكده اي است موسوم به « شيخ» در گورستان دهكدة ، مقبره اي است كه با سنگ و ملاط ساخته شده است . گنبد آن مخروطي شكل و اندازه اي داخل مقبره ۴۰/۳×۳۰/۳ متر بوده و شباهت زيادي به گنبد اميرسيف دارد . تنها تفاوتي كه اين دو مقبره با هم دارند ، دو گلدسته مي باشد كه بي شك سالهاي بعد ساخته شده اند . در ورودي مقبره شرقي است سنگ قبري در اين مقبره مشاهده نشد . سنگ قبرهاي بزرگي با خط كوفي در گورستان اطراف مقبره ديده شد كه تاريخ بعضي از آنها مربوط به قرن هفتم هجري مي باشد بر بالاي سر قبرها نيز سنگهايي بطول ۸۰ تا ۹۰ سانتي متر بطور عمودي كار گذاشته شده ورودي بعضي از آنها به خط كوفي آياتي بطور برجسته شده است . صاحب مقبره شايد داود ابن محمد ، معروف به خادم الفقرا باشد كه مستوفي در تاريخ گزيدة از آن ياد مي كند .

 

جاذبه های گردشگری وتوریستی اندیشمک

پارك فرهنگي تفريحي والفجر

اين مجموعه در حاشيه جاده انديمشك – بندر امام در نزديكي روستاي چم گلك و در كنار رودخانه دز جهت رفاه حال مردم محوطه سازي شده است . پارك فرهنگي تفريحي والفجر قدمگاه و يادمان هزاران رزمنده و محل آموزش آبي خاكي دلاور مردان  دفاع مقدس است .  مساحت كل مجموعه ۷۰هزار متر مربع است كه ۸۵۰۰ متر مربع پياده رو سازي ، ۲۱۰۰ متر مربع ساخت آب نما ، ۴۰ هزار متر مربع چمن كاري ، ۴۳۰۰ متر طول جوي آب ، ۱۱ هزار متر طول لوله كشي آب و تاسيسات برق و روشنايي و سرويس بهداشتي و نصب قايق والفجر در مركز آن در اين پارك انجام شده است. در مجموع تاكنون ۵ ميليارد ريال اعتبار جهت فاز اول اين پروژه هزينه شده است

اندیمشک بدلیل وقعیت جغرافیایی آن دارای مناظری بکر و زیبا می باشد که میتوانیم درفصل بهار به این شهر سفرکرده و اززیباییهای این شهر لذت ببریم ازجمله این مناطق زیبای اندیمشک منطقه چهل پا و منگره را میتوان نام برد که بی شک جذابیت خاصی برای گردشگران دارد.

واحد تولید محتوای اصفهان تور

آداب و رسوم مردم چابهار

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 5636 0

آداب و رسوم مردم چابهار ( سیستان و بلوچستان)

یکی از استان های جنوبی ایران استان سیستان و بلوچستان میباشد.چابهار یکی از بنادر زیبا است که در این استان واقع شده است. چابهار دارای جاذبه های فراوانی میباشد. و آداب و رسوم و مراسمات ویژه از عروسی و اعیاد گرفته تا مراسمات سوگواری، آژانس طلوع سفریاد اصفهان برای آشنایی بیشتر شما همراهان گرامی یکسری از این آداب و رسوم و مراسمات ویژه را گردآوری نموده است با مشاوره سفر اصفهان در این مقاله همراه باشید.

“جشن ها و اعیاد ملی و مذهبی”

در استان سیستان و بلوچستان برخی از اعیاد و جشن های ملی و مذهبی بسیار با شکوه و برخی دیگر به شکل معمولی برگزار می شود. از اعیاد ملی، عیدنوروز در منطقه می توان نام برد ، ولی اعیاد مذهبی نظیر عیدفطر و قربان بسیار باشکوه و با مراسم خاصی برگزار می شود.

“عید نوروز”

مردم در ایام نوروز لباس نو می پوشند و به دیدار یکدیگر می روند. مردم سیستان روز عید به کوه خواجه می روند و در بزرگداشت جشن نوروز شادی می کنند.خصومت ها را در روزهای عید نادیده می گیرند و صلح و آشتی می کنند.

 

“عید سعید فطر”

یکی از اعیاد بزرگ استان عید فطر است. در این روز مردم لباس نو می پوشند و پس از ۳۰ روز روزه داربودن در محل هایی به نام “عیدگاه” جمع می شوند و نماز عیدفطر برپا می دارند و فطریه می دهند و پس از آن به خانه مراجعت می کنند و سپس به خانه خویشان و اقوام خود می روند و عید را تبریک می گویند.روز عیدسعیدفطر یکی از روزهای مهم در نواحی مختلف استان سیستان و بلوچستان به ویژه ناحیه بلوچستان به شمار می رود.

“عید قربان”

یکی دیگر از اعیاد بزرگ مردم استان عید قربان است. در این عید مردم لباس نو می پوشند و در محل “عیدگاه” جمع می شوند. در این روز معمولاٌ چند خانوار با هم شتری را قربانی می کنند و گوشت آن را به فقرا و مستمندان احسان می کنند. پس از خاتمه مراسم قربانی دید و بازدید شروع می شود و به خانه دوستان و اقوام و آشنایان می روند و حلالیت می طلبند. مراسم دید و بازدید این عید تا سه روز ادامه می یابد.

“مراسم عروسی”

ازدواج و جشن و سرورهای مربوط به عروسی مهمترین مراسم شادی آور مردم سیستان و بلوچستان است. ازدواج تحکیم کننده روابط خویشاوندی و گسترش دهنده تیره و طایفه است و معمولاٌ در داخل تیره ها و طوایف و مبتنی بر روابط خویشاندی صورت می گیرد. خواستگاری متضمن آشنایی قبلی والدین می باشد برای خواستگاری رئیس خانواده پسر به خانه پدر دختر می رود و پس از صرف چای و انجام صحبت های متفرقه موضوع را با والدین دختر در میان می گذارد و چند روز به انتظار پاسخ می مانند. از طرفی مادر دختر موضوع را با دختر در میان میگذارد.

اولین مرحله عروسی بعد از مراسم خواستگاری مراسم شیرینی خوران است. در این مراسم لباسهای عروسی تحویل می شود، مهمانان با شیرینی، نقل، چای و خرما پذیرایی می شوند و از آن پس، دختر برای پسر نامزد می شود.

در دوران نامزدی در عید فطر، قربان و عیدنوروز، اگر داماد در موطن خود باشد پدر عروس او را دعوت می کند و داماد پس از مهمانی مبلغی به عنوان عیدی به همراه گوسفندی به خانواده عروس پیش کش می نماید دوران نامزدی گاهی دو سال طول می کشد.

برپایی مراسم ازدواج در میان بلوچ های ایرانی کما بیش همچون رسم سال های دور این قوم است و دستکم ۸ مرحله از مراحل عروسی همچنان در میان بلوچ ها به اجرا درمی آید. گرچه اینک به واسطه تغییر وضعیت اقتصادی مراسم ۷ شبانه روزی عروسی بلوچی به برنامه ای ۳ شبانه روزی محدود شده اما هنوز پایبندی به سنت ها در آن ملموس و مشهود است. آنچه در ادامه آمده حاصل گفتگوهایی با مردم محلی است که در مناطق مختلفی از بلوچستان که به سرزمین «مکُران» معروف است ساکنند، نظیر شهرهایی چون ایرانشهر، بمپور، سرباز، نیکشهر، چابهار و … .

در عروسی چابهار سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد.

 

*زمان عروسی

بلوچ ها معمولا در بهار ازدواج می کنند؛ بهارگاه. این زمان البته تا زمان رسیدن خرما به عنوان محصول مهم و استراتژیک آنها متغییر است و به همین دلیل عروسی های بلوچی تا شهریورماه نیز ادامه دارد.

* مراحل عروسی

مراسم ازدواج درچابهار نیز تابع رسم و رسوم ایرانی است و تفاوت هایی جزیی در اجرا دارد. این تفاوت ها شاید در نحوه خواندن آن رسم نمود پیدا کند وگرنه همین وقایع برای عروسی در سایر اقوام نیز اتفاق می افتد. بنابراین بر اساس رسم بلوچ ها می توان در عروسی های کنونی نیز ۸ مرحله را که در ادامه آمده است دید.

«گِندونِن»( به کسر گاف و نون) ، «هِبَرجنی» که به نوعی همان بله برون است. «بربند مال» که مراسمی برای تعیین مال عروس و مهریه است. «جُل بندی» که در آن عروس برای رفتن به مراسم عروسی بسط می نشیند و نباید کسی او را در این مدت ببیند. «حِنا دوزوکی» که حنابندان غیررسمی پیش از شب حنابندان است. «حِنا راستکی» که مراسم حنابندان اصلی است. «سرآپی» یا «سرآب» و «مشاطه» که به آماده کردن عروس و داماد مربوط است. و سرانجام «شب یکجایی» که در آن داماد و عروس یکخانه می شوند و زندگی مشترک از این نقطه آغاز می شود.

* «گِندونِن»؛ «گِند» در بلوچی به معنای دید و«نِن» نیز به معنای نشستن است. بنابراین، این عنوان بر مراسمی گذارده شده است که در آن بزرگان خانواده پسر نزد خانواده دختر می روند و در مجلسی که گرد هم آمده اند موضوع علاقه مندی خانواده پسر به دختر آن خانواده را اعلام و خواستگاری را اعلام می کنند. به طور معمول و به شکل کاملا سنتی همچنان پسرهای بلوچ بر اساس توصیه خانواده ازدواج می کنند. مادر و در کل خانواده پسر دختری را مد نظر قرار می دهد و سپس برای آغاز مراحل عروسی این موضوع در مراسم  گِندونِن مطرح می شود.

گاه خانواده پسر برای طرح این موضوع باید به سراغ کدخدای محل سکونت خانواده دختر بروند و گاه باید ریش سفید یا بزرگ محل یا فامیل این مهم را به انجام برساند. به هنگام برپایی مراسم  گِندونِن نیز با توجه به وسع خانواده بزرگانی به مجلس حضور می یابند که نشان از بزرگی خانواده پسر داشته باشد. گاه ممکن است برای نشان دادن شان خانواده تعداد نفرات به ۱۰۰ و بیش از آن نیز برسد. در این مرحله مراسم «حلقه کنان» کخ نوعی نشان گذاری بر عروس است نیز به اجرا گذارده می شود و خانواده داماد حلقه ای انگشتری به همراه ساعت و طلا به عروس هدیه می دهند.

*«هِبَرجنی»؛ به همان مراسم «بله برون» گفته می شود و اساس عروسی و زندگی مشترک در این مرحله بنا گذاشته می شود. به عبارت دیگر پس از خواستگاری در این مراسم پاسخ مثبت خانواده دختر اعلام و سایر برنامه ریزی ها از اینجا آغاز می شود.

*«بربند مال»؛ در مراسم بربندمال اقوام درجه یک طرفین حضور دارند. اگر خانواده های برای شخص خاصی احترام خاصی قائل باشند او را نیز دعوت می کنند تا در مراسم بربندمال به موضوع تعیین مهریه بپردازند. البته گاه ممکن است همه مراحل «گند و نن»، «هبرجنی» و « بربندمال» در یک مراسم به اجرا درآید. معمولا مهریه عروس را پول نقد تعیین می کنند. اما در مناطقی چون سرباز گاه دیده می شود که نخل خرما نیز به عنوان مهر عروس تعیین شده است. در خاش نیز که به عنوان سرحدات در بلوچستان شناخته می شود به سبب رونق دامداری شتر و گاو نیز به عنوان تعیین مهریه مورد نظر قرار دارند.

 

رسم در میان بلوچ ها این است که طلا را به عنوان مال عروس به داماد هدیه می کند. این رسم با هدیه ۲۰ مثقال تا ۲ کیلو طلا به اجرا درمی آید. گاه خانواده عروس برگزاری مراسم عروسی را به تحویل طلاها منوط می کند. گاه نیز بخشی از طلا هدیه داده می شود و مابقط در نکاح نامه قید می شود. بر خلاف مهریه که در میان بلوچ ها نه کسی داده و نه کسی گرفته و حتی به هنگام طلاق نیز زنان معمولا مهریه خود را می بخشند این طلاها را حتما رد و بدل می کنند.

همانطور که پیشتر نیز اشاره شد زمان عروسی را نیز در این مرحله تعیین می کنند. زمان عروسی بلوچی معمولا بعد از اسفندماه است. «بهارگاه» اصطلاحی است که بلوچ ها به کار می برند. البته عروسی هایی هم هست که در چله تابستان یا زمستان انجام شده اما عموما به فصل بهار تا زمان برداشت خرما برای انجام عروسی توجه دارند.

*«جُل بندی»؛ جل در میان بلوچ ها پارچه ای دست دوخت است. معمولا بافته می شود و با سوزن دوزی بلوچی و آینه کاری تزیین می شود. از این پارچه صنایع دستی که جل خوانده می شود به عنوان پرده استفاده می شود. مراسم عروسی بلوچی با جل بندی رنگ و رویی به خود می گیرد و جدی تر می شود. معمولا روز اول عروسی با جل بندی آغاز می شود. قبلا ۷ شبانه روز عروسی برقرار بوده است اما اینک به سبب مخارج سنگین معمولا در ۳ شبانه روز جمع بندی می شود.

بنابراین معمولا روز اول با جل بندی آغاز می شود. جل بندی با حضور خانواده درجه یک عروس و داماد در خانه عروس انجام می گیرد. معمولا گوسفندی نیز در این مرحبه قربانی می شده است. بعد اتاقی را برای استقرار عروس در نظر می گیرند و همان پارچه آذین شده که جل خوانده می شود را به دو سوی دیوار وصل می کنند و فضایی حائل را در یک اتاق به وجود می آورند که عروس باید تا زمان مراسم یکجایی پشت این جل دور از نظرها منتظر بماند. بلوچ ها معتقدند این رسم برای دور نگاه داشتن عروس از جادو و نظر بوده است. در فاصله جل بندی تا پایان مراسم عروسی، عروس را کسی به جز نزدیکان خاص و محرمان نمی بیند. در زمان رفع حاجت نیز او باید به همراه دو تن از نزدیکان و اقوام همراهی شود و باید نقابی بر چهره داشته باشد.

*«حِنا دوزوکی» یا حنا دوزوکا؛ مراسم حنا دوزوکی مراسمی فرعی در عروسی های بلوچی محسوب می شود. همانطور که از عنوانش هم به ذهن متبادر می شود گویا این مراسم به شکل دزدکی برگزار می شود! در این مراسم خانواده های طرفین هرکدام روی سر داماد و عروس حنا می گذارند و این کار را با قرار دادن حنا روی پول انجام می دهند. گاهی در این مراسم هزینه عروسی از سوی اقوام و فامیل پشتیبانی مالی می شود. البته این پشتیبانی مالی در دفتری ثبت می شود تا داماد در آینده در سایر عروسی های افرادی که به او کمک کرده اند حاضر شده و او نیز در این امر خیر شریک شود.

فردای مراسم حنادوزوکی مراسم دعوت از اقوام و بستگان آغاز می شود. به طور معمول عده ای از زنان و مردان فامیل داوطلب می شوندو به سراغ دیگر بستگان در روستاها و آبادی ها و همین طور شهرهای دیگر می روند. آنها در خانه بستگان را می زنند و چنددقیقه ای را در باب عروسی توضیح داده و سپس آن خانواده را دعوت می کنند. اگر به خانه ای مراجعه شد و کسی حضور نداشت، دعوت کننده دو چوب را به شکلی خاص جلوی در خانه مورد نظر قرار می دهد که در مراجعه صاحب خانه او متوجه شود کسی به قصد دعوت برای عروسی مراجعه کرده بوده است.

 

*«حِنا راستکی»؛ به مراسم اصلی حنابندان اتلاق می شود. معمولا با ساز و آهنگ خاص همراه است و از اینجای کار به بعد نبض کارها برای رسیدن به مراسم عروسی تندتر می زند. دعوتی ها در این مرحله دیگر باید نهایی شده باشد. همه وسایل عروسی در این مرحله آماده است. حنابندان عروس و داماد شروع می شود. ولی هرکدام جداگانه در محل متفاوت. هر کدام از عروس و داماد توسط بستگان حنا گذاشته می شوند. معمولا دستها حنا بسته می شود. شب حنابندان را تا صبح بیدار می مانند و ولیمه عروسی را در همین شب تدارک می بینند و آشپزی برای میهمانان عروسی از این شب آغاز می شود.

*«سرآپی» و«مشاطه»؛ در عروسی بلوچی عروس را نزد داماد نمی برند و به اصطلاح «عروس کِشان » ندارند و در عوض این داماد است نزد عروس می رود. بنابراین ماشین عروس هم در زمان کنونی نداریم بلکه ماشین داماد داریم! معمولا با توجه به اهمیت آب در زندگی بلوچ ها و نقشی که در حیات برای آن قائلند و اهمیتی که در زندگی آنان دارد داماد را به نزدیکترین قنات یا رودخانه جاری می بردند و در آنجا خانواده داماد او را در آب استحمام می کردند.

در حال حاضر نیز ابتدا داماد به سلمانی یا آرایشگاه می رود و سپس به رودخانه و قنات می روند. برای مثال در ایرانشهر معمولا دامادها را به رودخانه دامن در شمال این شهر می برند. در همین زمان نیز عروس را برای مراسم عروسی آماده می کنند. این قسمت را مشاطه می گویند که تغییر شکل یافته کلمه «مطاشه» به معنای آرایشگر و سلمانی در زبان عربی است. مشاطه بعد از آماده کردن عروس و آرایش او وقتی مراسم عروسی در حال آغاز است چیزی به عنوان هدیه می گیرد و نقاب از چهره عروس برمی دارد و به این ترتیب مراسم جل بندی و احتزار او نیز پایان می یابد.

*«شب یکجایی»؛ مراسم عروسی که آغاز می شود اگر خطبه خوانده نشده باشد این قسمت نیز به اجرا درمی آید که در قسمت بعدی شرح خطبه خواندن نیز آمده است. ولی معمولا خطبه عقد قبلا خوانده شده است. بعد از مراسم عروس و داماد در خانه پدرزن یکجا می شوند و به اصطلاح خود آنها شب یکجایی رقم می خورد که آغاز زندگی مشترک و زناشویی است. عروس و داماد بدین ترتیب در خانه پدرزن زندگی خود را آغاز می کنند و معمولا تا ۴ روز در خانه پدرزن مستقر هستند.

بعد از مراسم شب یکجایی و در واقع روز بعد از عروسی مراسم «مبارکیان صبا» برگزار می شود که اقوام برای تبریک گفتن به عروس و داماد نزد آنان می روند. عروس و داماد نیز بعد از روز چهارم بعد از عروسی به خانه پدر داماد می روند و در آنجا میهمانی دیگری داده می شود. اگر قرار باشد که عروس و داماد در خانه پدر داماد زندگی را ادامه دهند با این مراسم این اتفاق روی خواهد داد و در غیر این صورت تا مدتی که گاه تا یکسال و بیشتر ادامه پیدا می کند عروس و داماد در خانه عروس مستفر خواهند بود. این موضوع کاملا به توافق طرفین و توانمندی داماد بستگی دارد.

 

سفره عقد و جهیزیه

در عروسی بلوچی سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد. بلوچ ها مراسم عقد را معمولا در مسجد برگزار کرده اند و در حال حاضر نیز این مراسم همچنان ممکن است در مسجد و بدون هیچ تشریفاتی به جاآورده شود. اما اینک علاوه بر مسجد در خانه نیز مراسم عقد به اجرا گذاشته می شود. به هنگام خواندن خطبه عروس به طور مستقیم به داماد «بله» نمی گوید. وقتی عاقد برای خواندن خطبه به خانه داماد می رود یک نفر را به خانه عروس می فرستد تا عروس شخصی را به عنوان وکیل تعیین کند.

این وکیل به طور معمول از خانواده پدری عروس تعیین می شود. عروس معمولا عموی بزرگ یا پدر خود را به عنوان وکیل معرفی می کند. سپس با تعیین وکیل عاقد از داماد و از وکیل عروس درباره مهریه و نکاح می پرسد و بعد خطبه را می خواند. در عروسی بلوچی هیچ خبری از جهیزیه نیست. بنابراین هیچ خانواده ای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیستند. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. از لحاف و وسایل خواب که معمولا رسم است تا دیگر اقلام لازم و ضروری برای زندگی. در عوض اتفاقی دیگری روی می دهد.

داماد بعد از مراسم عروسی و شب یکجایی، در خانه پدرزن اقامت می کند. این اقامت گاه تا یکسال ادامه پیدا می کند و جنبه بدی در اذهان ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده  و در خانه خود زندگی را آغاز می کند. به طور معمول زندگی به صورت فرادا آغاز نمی شود و عروس و داماد بلوچ، با خانواده عروس یا داماد زندگی را آغاز می کنند تا کمبودها و نواقص زندگی اشان کمرنگ تر جلوه کند و به مرور حل و فصل شود و بعد که داماد استطاعت گرفتن جایی برای اقامت را یافت آن وقت مستقل می شوند.

“سوگ ها و عزاهای عمومی و خصوصی”

مردم سیستان و بلوچستان پیرو دین مبین اسلام هستند، در سیستان شیعه و سنی در کنار هم با وحدت مثال زدنی کنار هم زندگی می کنند.برگزاری سوگ ها و عزاهای عمومی در بین اهل تسنن و تشیع همچون سایر نقاط کشور صورت می گیرد، ولی به عزاداری های خصوصی اهمیت خاص می دهند.این اهمیت نشانه همبستگی عمیقی است که در میان مردم سیستان و بلوچستان وجود دارد.موقعی که کسی مریض می شود همه بستگان و همسایگان برای دیدن بیمار می روند.

اگر بیمار بهبود نیافت و فوت کرد، مجلس (پرسه) به مجلس عزا و سوگواری مبدل می شود. حاضرین به گریه و زاری می پردازند، مراسم تدفین برپا می شود.پس از غسل، متوفی را در کفن می پیچند و مردم بر میت نماز می خوانند. سپس متوفی را در تابوت قرار می دهند و به گورستان حمل می نمایند. موقعی که تابوت به گورستان نزدیک شد، مردمی که در گورستان جمع شده اند به اقوام متوفی به استقبال جنازه می روند. جنازه را در گور قرار می دهند.

پس از آن که روی مرده را پوشاندند و قبر را با خاک پر کردند، آنگاه مقداری خرما به حاضران احسان می کنند که خوردن آن ثواب دارد معمولاٌ بستگان متوفی افرادی را که در در مراسم تدفین حضور داشتند به نهار دعوت می کنند و نزدیک ترین فرد متوفی به مدت سه روز در خانه می ماند. در این مدت جهت تسلای خاطر او به دیدنش می روند.

 

“موسیقی و ادبیات بومی”

موسیقی بومی و ترانه های فولک مردم سیستان و بلوچستان ظرافت ویژه ای دارند. این لطافت شاید به دلیل طبیعت خشن و شیوه سخت گذران انسان در این خطه، اندکی غیرعادی به نظر برسد، ولی موسیقی بومی و ترانه های عامیانه مردم این سزمین، نمودار کاملی از سفر مردم آن است.

ترانه های محلی بلوچ بیشتر در مراسم جشن عروسی و مخصوصاٌ عید فطر خوانده می شود. ترانه های محلی سیستان نمایانگر زندگی مادی و معنوی مردم این سرزمین است. اکثر این ترانه ها ارتباط مستقیمی با محیط طبیعی، شیوه زندگی و باورهای دینی و اعتقادی مردم منطقه دارند.

اشعار محلی بلوچ غالباٌ در مراسم اعیاد و مخصوصاٌ عیدفطر خوانده می شود و موزیک محلی که عبارت از سرنا، دهل و طبل است آن را همراهی می کند.

“لباس های محلی”

شکل پوشش گروه های انسانی ارتباط مستقیمی با شرایط اقلیمی، فرهنگی و قومی هر منطقه دارد. همچنین پوشاک معرف ذوق و هنر، آداب و سنت های جوامع بشری بوده است. یکی از موضوعاتی که پیش از همه توجه انسان را در بدو ورود به سیستان و بلوچستان جذب می کند، تنوع رنگ در پوشاک است. البته این تنوع رنگ در بسیاری از نقاط ایران به ویژه در میان ایل قشقائی، شاهسون و کرد نیز مشهود است. لباس مردان بلوچ عبارت از پیراهن یقه باز، لباده بلند، دستار سفید، کمربند ضخیم است.

کفش مردها از کفش های مخصوصی است که نوک آن به طرف بالا برگشته است و عقیده دارند که این کفش ها آنها رادر راه رفتن چابک کرده و در حرکت موجب زحمت آنها نمی شود.

لباس زنان بلوچ، پیراهن بلند است و با حجابی کامل بدن را می پوشاند.

ابراهیم زاده در رابطه با شهرهای تاریخی استان نیز گفت:شهر سوخته در ۶۰ کیلومتری جنوب زابل کنار جاده زابل و در ۶ کیلومتری قلعه رستم واقع شده و مشتمل بر تپه هایی است که بیش از ۵۰ متر ارتفاع ندارند. وسعت آن دو کیلومتر ونیم می باشد. این مکان بی گمان روزگارانی دراز یکی از مهم ترین مراکز شهرنشینی آسیا در عصر مفرغ بوده است. قدمت این تمدن را به ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد تخمین می زنند.

قدمت شهرسوخته در کاوش های مقدماتی که در این شهر و پیرامون بمپور و بردسیر به عمل آمده است، نشان می دهد که مردمان این سرزمین در هزاره چهارم، سوم و دوم پیش از میلاد تمدن درخشان و همانند تمدن هند و بین النهرین داشته اند.

 

 

“سوزن دوزی”

نقش بستن روی پارچه با نخ و تشکیل نقشی زیبا و سنتی است که در هر کجای استان به صورتی متفاوت انجام می شود: در زاهدان، سبک دوخت شماره دوزی یا آسان تانکه، در زابل خامه دوزی، در منطقه سراسری پریواردوزی و در محدوده ایرانشهر و نیک شهر سوزن دوزی دوتاری، موسم و چهارتاری می باشد. این رشته یکی از رودوزی های منحصر به فرد در کشور می باشد که به همین دلیل سوزن دوزی را به عنوان نورچشم زنان بلوچ می شناسند.

“سفال سازی”

سابقه تاریخی زیادی در این استان دارد، از آثار مکشوفه در شهر سوخته تا بقایای برجای مانده سفال در قلعه بمپور و قنوج. در ۳۵ کیلومتری شهرستان مرزی سراوان روستایی به نام کلپورگان قرار دارد که سفال های سنتی آنجا از جمله سفال های قدیمی و منحصر به فرد کشور می باشد و سابقه چندین هزارساله دارد، ساخت آن صرفاٌ با دست و بدون بهره گرفتن از هر نوع ابزار و چرخ سفالگری است. نقش این سفال از آمیزش آب با سنگ “تی توک” و با دست صنعتگر شکل می گیرد، سپس مرحله پخت آن با توجه به زیبایی طرح، رنگ و قدمت در بازارهای داخلی و خارجی مطرح است.

“قالی و قالیچه”

بافت قالیچه های سنتی از دیرباز در منطقه سیستان رایج بوده که با توجه به وجود دام های اصیل و پشم حاصل از آنها، این هنر-صنعت نسل به نسل حفظ شده است. نقش های زیبای سنتی قالیچه زابلی عبارتند از: گلدانی،خشتی ومردخانی، قالی زابل با توجه به نوع بافت گره از مرغوبیت مطلوبی برخوردار است.

“گلیم بافی”

یکی دیگر از رشته های صنایع دستی استان، بافت گلیم های سنتی محلی(گلیم بلوچی) است که در حوالی شهرستان خاش و حومه سراوان بافته می شود، این دست بافتها با نقوش زیبای سنتی می توانند به عنوان کالایی با ارزش مطرح است. البته در حاشیه مرزی زابل هم بافت گلیم های محلی به شیوه سنتی رایج است.

“سکه دوزی”

نوع دیگر از صنایع دستی انحصاری استان، سکه دوزی است که به آینه دوزی، دکمه دوزی هم معروف است و به گرایش محلی سامان هم می گویند. این هنر با توجه به تنوع مواد اولیه و رنگارنگی پولک ها و درخشش آینه های ریز و درشت، طالبان زیادی دارد. مصرف اصلی آن تزئین اتاقها ومرکب تازه عروسان است. موطن اصلی سکه دوزی در بلوچستان است، اکنون طرح های کوچک و بزرگ سکه دوزی در آپارتمانها و منازل مسکونی، زینت بخش اتاق هاست.

“حصیربافی”

وجود نخل های زینتی کوتاه که در بیابان های بلوچستان بسیار به چشم می خورد و به گویش محلی “پیشPish” نام دارد، باعث بافت مصنوعات حصیری به ویژه طناب حصیری می شود، طناب حصیری عمدتاً نوعی مبلمان خراطی شده به ارزان قیمت به کار می رود و در فروشگاه های صنایع دستی عرضه می شود. نوعی زیرانداز، سجاده حصیری کتور، سیواس (کفش حصیری) صافی و غیره از جمله طرح های تولید شده با حصیر است که بیشتر در محل، مصرف دارد.

 

چوب بازی (چابهار)

دایره بزرگی از جمع بازیکنان تشکیل می شود، همراه با نوای ساز و دهل چوب بازی با حرکات آرام و منظمی آغاز می شود. به تدریج همراه با تندشدن آهنگ حرکات هم تندتر وتندتر می شود. در این حرکات بازیکنان چوب های خود را به هم می کوبند. کوچکترین غفلت باعث اصابت چوب به بدن بازیکنان می شود. هر بازیکن دو چوب در دست دارد و با آهنگ دو قدم به جلو برداشته، یک قدم به عقب برمی گردد و یکبار به دور خود می چرخد. وقتی بازیکن دو قدم جلوتر می رود باید چوب های خود را به صورت ضربدر در مقابل صورت خود نگه دارد، هر بازیکن وقتی برمی گردد با بازیکن پشت سری خود نیز به بازی می پردازد. این بازی برپایه مهارت و استقامت استوار است.

چل بازی

چل (به فتح چ و سکون ل) نام بازی است گروهی که بین دو تیم با نفرات مساوی هر گروه ۵ نفره انجام می شود، بازی مذکور از جمله بازی های مذکور از جمله بازی های این محلی است که در رودهای پرآب و در محل های عمیق و یا استخر و دریا می تواند برگزار شود. این بازی در روستاهای ایرانشهر متداول است. بازی توسط یک نفر داور، داوری و قضاوت می شود.

شترسواری

شترسواری از جمله ورزش های بومی با محلی استان سیستان و بلوچستان است که به ویژه در شهرستان های خاش و ایرانشهر همچنان کم و بیش رایج است و به مناسبت هائی برگزار می شود.

گل گل

از جمله بازیهای شبانه روستاهای شهرستان زابل که پس از فراغت از کار روزانه در کوچه میدان ده انجام می شود بازی گروهی است بین دو تیم به نام “گل گل” (گل گل ها) تعداد بازیکنان هر تیم معمولاً از ۵ تا ۱۰ نفر است محل بازی به گونه ای که اشاره شد. کوچه یا میدان محل است. طول زمین بازی حدود ۳۰ متر می باشد. هر تیم دارای یک سردسته است. این بازی نیازی به وسیله ندارد

آداب و رسوم مردم لرستان

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1697 0

آداب و رسوم مردم لرستان

لرستان یکی از شهرهای لر نشین ایران میباشد.لرستان به معنی سکونتگاه مردم، واژه ای که به سرزمین های لرنشین اطلاق میگردد.این شهر دارای آداب و رسومی بسیار غنی میباشد که شباهت هایی نیز به سایر مناطق لرنشین ایران دارد،شرکت مسافرتی اصفهان یکسری از این آداب و رسوم را گردآوری کرده است که شما همراهان با این آداب و رسوم آشنا شوید در این مقاله با اصفهان تور همراه باشید.

جشن ها و اعياد

يکي ديگر از نمادهاي مشترک ملي، اعياد و جشن هاي مشترک در سطح ملي مي باشد، که در ايران اين موضوع در دو فرهنگ اعياد ملي و اسلامي در همه ي اقوام قابل مشاهده است.

جشن هايي مانند عيد سعيد غديرخم، عيد فطر، عيد قربان، بيست و هفتم و سيزدهم رجب، نيمه ي شعبان، عيد نوروز و مناسبت هايي چون سالروز پيروزي انقلاب اسلامي، و … از جمله اعيادي است که در سراسر ايران بدون توجه به تمايزات قومي و منطقه اي با اختلافات جزئي گرامي داشته مي شود. در اينجا به گراميداشت دو مورد از اين مناسبت ها در مناطق لرنشين به طور مختصر اشاره مي شود.

نوروز

از ديرباز تاکنون نوروز نزد شاعران، هنرمندان، خردمندان و تمام مردم ايران زمين جايگاه رفيع و ويژه اي داشته و دارد. مردم لرستان نيز همچون ساير اقوام ايراني هم نوروز را جشن مي گيرند و هم در گراميداشت و پاسداشت اين فصل زيبايي آفرين آثار هنري و ادبي و ارزنده اي خلق نموده اند و مي نمايند. هنر و ادب مردمان لر سرشار از وصف زيبايي هاي بهار و توصيف دل انگيزي طبيعت منطقه است. گراميداشت نوروز در ميان مردم لر مانند سراسر ايران، از رسوم قديمي نشأت گرفته و تقريباً با ساير نقاط ايران به جهت کيفيت و ويژگي ها مشترک است که مراسم خانه تکاني، ديد و بازديدي، عيدي دادن و عيدي گرفتن، رفتن به خانه ي صاحبان عزا، تلاش براي از بين بردن کدورت ها و آشتي کنان، از جمله ي اين مراسم مشترک است.

از گذشته ي دور از چند روز قبل از نوروز که خانه تکاني شروع مي شد تا روز چهاردهم فروردين هر سال در خانه هاي محله هاي قديم و کوچه باغ قديمي صداي ساز و آواز با صداي پاي بهار و شميم شکوفه ها همنوا مي شد. مردم بعد از سال تحويل به ديد و بازديد بزرگان و اقوام و دوستان و همسايگان مي رفتند و با سرکشي، آئين مهرورزي و مودت را بجا مي آوردند و با تبريک عيد، ارتباط ها را تداوم مي بخشيدند و از حال همديگر خبردار مي شدند و کدورت ها را به فراموشي مي سپردند. بزرگان و به ويژه ميزبان ها با دادن عيدي به کوچک تر ها اين سنت را حفظ کرده و شادي اين ايام که يکي از نمادهاي آن شادي هاي کودکانه است را دو چندان مي کردند. در بيشتر خانه ها که داراي ذوقي بودند صدا ساز و آواز پذيراي مهمانان بود و با خواندن تک بيت هاي علي دوستي و سردادن ترانه هاي نوروزي و بهاريه ها، محفل انس را گرم تر و شادمانه تر مي کردند. با توجه به ارتباط تنگاتنگ شعر و موسيقي در فرهنگ ايراني در لرستان نيز ترانه هاي زيبايي در وصف نوروز و در ارتباط با بهار ساخته شده است

 

نيمه ي شعبان

جشن هاي مذهبي نيز مانند سراسر کشور در ميان مردمان لر جايگاهي ويژه دارد.

يک روز قبل از نيمه ي شعبان و زادروز تولد صاحب الزمان (عج) اهالي لرستان تدارک اين روز را مي بينند. مغازه داران، مغازه ي خود را با فرش هاي نفيس ايراني و پارچه هاي رنگارنگ و زيبا آذين مي کنند، به ويژه در بازار اصلي شهرها، خيابان ها را با چراغاني و تزئينات بسيار ديدني سرپوشيده مي کنند و تا پايان روز تولد، به وسيله ي نقاشي و خطوطي زيبا از جمله با چسباندن پنبه و با خطي خوش اين روز را به همه تبريک و تهنيت مي گويند.

در سراسر بازار، مردم لرستان همچون ديگر مردم کشورمان، شور و شوق وصف ناپذيري داشته و از مهمانان با چاي و شيريني و نذري هاي ديگر پذيرايي مي کنند. مداحان و مرشدان شهر نيز در وصف آقا امام زمان (عج) با صداي گيرا و دلچسبي به خواندن اشعار مي پردازند. در گوشه و کنار نيز صداي کمانچه و ساز و دهل به گوش مي رسد.

به مناسبت اين روز اهالي قصه هايي دارند، از جمله اين داستان که: به اعتقاد مردم کيخسرو فرزند سياوش نمرده و زنده است و به صورت طلسم درآمده و زماني که آقا امام زمان (عج) ظهور مي نمايند به فرمان خداوند اين طلسم خود به خود مي شکند و کيخسرو و شش نفر از همراهانش که يکي از آنان بيژن است بيدار مي شوند و در رکاب امام عصر (عج) شمشير مي زنند. آن ها همچنين عقيده دارند که اين طلسم در کوه شازند ( واقع در شمال شرقي شهر بروجرد و جنوب اراک ) واقع شده است. اين کوه را از آن جهت شازند ( شاه زنده ) مي گويند که کيخسرو در آن زنده است و به همين دليل اين کوه نزد اهالي جايگاه خاصي دارد و زماني که نام شازند آورده مي شود، فرد طرف صحبت مي گويد خداوند در فرستادن امام زمان (عج) شتاب فرمايد

آداب و رسوم

اگرچه فرهنگ غني مردم لر از چهار سرچشمه ي فرهنگي يعني فرهنگ بومي منطقه، فرهنگ انسان ساز اسلام، فرهنگ چند هزار ساله ي آريايي و فرهنگ معاصر ايراني تغذيه مي شود، اما در مجموع آداب و رسوم و اعتقادات خاص مردم اين خطه عمدتاً متأثر از متغيرهاي اسلاميت و ايرانيت مي باشد. هرچند ويژگي هاي جغرافيايي و منطقه اي را نمي توان ناديده گرفت ولي به دليل تأثير عميق اين دو عامل بر خرده فرهنگ هاي منطقه اي و محلي آن را در حکم شاخه هايي از همان عوامل اصلي قرار داده است. در زير به برخي از آداب و رسوم مشترک ميان مردمان لر با ساير اقوام ايراني مي پردازيم.

۱- پند شکنی

عنوان پند شکني که در مناطق کهگيلويه و بوير احمد استفاده مي شود، يکي از آداب و رسوم لرها است که مانند بسياري از نقاط ايران ( با نام هاي مختلف ) در ايام نوروز انجام مي شود. در اين ايام معمولاً مردم به سراغ کساني که سوگوار هستند و کسي را از دست داده اند مي روند و سعي مي کنند که لباس سياه آن ها را تعويض کرده و جاي آن لباس سفيد يا رنگي به تن آن ها بپوشانند و آن ها را از حالت عزا درآورند که اين کار را در اصطلاح محلي « پند شکني » مي گويند.

۲- شب یلدا

شب يلدا در اين خطه همانند ديگر نقاط سرزمين زيباي ايران با آداب و آيين هاي خاصي برگزار مي شود. در اين شب که به آن ( اول قاره ) يا ( توک چله ) مي گويند تنقلات زيادي مصرف مي کنند. در اين شب که خانواده ها مشغول خوردن شب چره ي شب يلدا ( گندم بريان و کشمش و کنجد ) هستند، پسران خانواده هاي ديگر ( در سنين ده تا بيست سالگي ) شالي برداشته به پشت بام خانه همسايه ها مي روند و شال را از ديوار يا ايوان آويزان کرده و اشعاري را مي خوانند که در اين اشعار يادآور مي شوند امشب بلندترين شب سال است. سپس ادامه مي دهند خير و برکت در خانه ات ببارد و نان و پنير و شيره، همواره در خانه ات باشد. بزرگ خانه ات نميرد. و آن قدر تکرار مي کنند تا صاحب خانه سهمي از شب چره به آن ها بدهد

 

۳- پایبندی به پیمان

آياتي مانند « اوفوا بالعقود » و يا رواياتي نظير « لا ايمان لمن لا عهد له » که بيانگر وفاي به عهد و عدم نقض پيمان است، در متون اسلامي از جمله قرآن کريم و احاديث و روايات معصومين نيز به کرات با آن مواجه مي شويم نيز در زمره رسوماتي است که در ميان همه تيره هاي عشايري لازم الاجراست و شخص پيمان شکن در جامعه انگشت نما و خوار و بي اعتبار مي شود. به طور خاص در گذشته در موقع جنگ و اختلافات محلي و ايلي احترام گذاشتن به پيمان ضرورت داشت. و امروزه نيز در مناطق لرنشين کماکان پايبندي به عهد و پيمان رعايت مي شود.

۴- سوگواری مذهبی

مردمان لر به خاطر شيعه بودن، تعصب خاصي نسبت به اعياد و سوگواري هاي ائمه (ع) نشان مي دهند و معمولاً مردم نسبت به عزاداري حضرت اباعبدالله (ع) در اين خطه اهتمام زيادي دارند. لذا اين عزاداري ها که با شروع ماه محرم آغاز مي شود در شب هاي تاسوعا و عاشورا به اوج خود مي رسد. يکي از رسومي که در روز عاشورا به طرز خاص و با شکوهي در اين خطه اجرا مي گردد مراسم « گل » است. در لرستان براي مراسم گل در روز عاشورا خاک نرم و مخصوصي به نام گل باغچاله ( گل رس ) آماده مي کنند و در ميدان هاي بزرگ و کوچک شهر مي ريزند. صبح روز عاشورا قبل از طلوع آفتاب صداي دهل همه را به سوي ميدان هاي شهر، محلي که آن را « گل عاشورا » مي خوانند جمع مي شوند و دسته دسته افراد عزادار و سينه زن سرتاپا در گل غلت خورده و سپس در ميدان مي چرخند و يا در اطراف آتش در جاي جاي ميدان به سر خود مي زنند. پس از چند ساعت عزاداري، افراد گلي و کليه ي عزاداران در مرکز شهر حرکت کرده و تا ظهر اين مراسم ادامه مي يابد. پس از آن نيز در مراسم شام غريبان که از عصر عاشورا به مدت سه شب به همين نام برگزار مي گردد شرکت کرده عزاداري مي کنند و هر يک از عزاداران يک دستار سياه مخصوص به نام کت را به سر و گردن و شانه هاي خود مي پيچانند و در عزا شرکت مي کنند

 

۵- آيين خاک سپاري و برپايي مراسم عزاداري براي متوفا

پيش از مرگ، چنان که گمان به مردم بيمار داشته باشند، خويشاوندان و نزديکان او شبانه روز به ديدن او مي آيند و از طرفي از ميهمانان و ديدار کنندگان او پذيرايي مي شود و معمولاً در شب چند نفري بر بالين او بيدار مي مانند. مانند ساير نقاط کشور در اين مناطق نيز پس از مرگ همه ي فاميل دور و نزديک را از مرگ فرد متوفا آگاه مي سازند که در مراسم تشيع و تدفين شرکت کنند. پس از خاک سپاري، مراسم عزاداري سه روز، هفته، چهل و سالگرد برگزار مي گردد و با اداي احترام بر فقدان او سوگواري مي نمايند.

۷- خيرات مردگان

مراسم مزبور که در بسياري از نقاط کشور مرسوم است در اين نقطه از سرزمين ايران در ميان ايل هاي مختلف نيز رسم است. اگرچه تفاوت هايي ميان کميت و کيفيت آن وجود دارد. در اين مراسم که براي آمرزش مردگان برگزار مي شود، از پنج تا هفت روز به عيد نوروز مانده خانواده هاي سوگوار شير برنج، حلواي خرما، پلو و گوشت مي پزند و خانه به خانه تقسيم مي کنند و آن را خيرات نيمه برات مي گويند. تقسيم پختني ها توسط افراد خردسان انجام مي شود و فاتحه خواني و آمرزش طلبي از مقاصد اين کار است.

۸- کمک و ياري

کمک رساني به افراد که هم در آيين ها و فرهنگ باستاني ايرانيان مرسوم بوده و هم در آموزه هاي اسلامي به آن بسيار تأکيد شده است در ميان لرها نيز متأثر از همان فرهنگ ها از گذشته مرسوم بوده است. کمک افراد به هم از گذشته به صورت هاي گوناگون به عمل مي آمده. اگر کسي خانه اش آتش مي گرفت و قادر به بازسازي آن نبود و نيازي به کمک و مساعدت بستگان داست، مردم وابسته و هم طايفه به او در ساختن خانه کمک مي کردند. اگر کسي در اثر بيماري يا ناتواني و فقر و يا جهات ديگر نمي توانست کشت آبي يا ديمي به موعد درو کند، مردم طايفه او دسته جمعي به کمک او مي شتافتند و محصول او را جمع آوري مي کردند و پس از کوبيدن آن را به « انبار گندم » آن شخص مي بردند. موقع نشا کردن برنج که در اصطلاح محلي بوير احمد « کلکي » و ميان مردم کهگيلويه « تولکي » گفته مي شود، همه به يکديگر کمک مي کردند. اين عمل که در لرستان و به ويژه در ميان عشاير اين منطقه به آن گل (Gall) گفته مي شود يکي از پسنده ترين ارزش هاي انساني و اسلامي است. گروه هاي متحد و متشکل کار که در اصطلاح محلي به آن ها « گل » گفته مي شود تشکيل شده تا با همت دسته جمعي و همکاري هاي بي شائبه کار کشاورزي را به انجام برسانند. اين گروه هاي ياوري که به گل پمه ( گروه پنبه )، گاو و گل ( گروه گاو جفت ) و آيم گل ( گروه افراد ) شناخته مي شود با درخواست صاحب کشت و کار و يا اراده ي خود اهالي که مرکب از عده اي مرد و زن است به ياري بر مي خيزند و در مدتي کوتاه کار کشاورزي را به انجام مي رسانند و صاحب زراعت نيز به بهترين وجهي از آن پذيرايي مي کند.

۸- مهمان داري

خصلت مهمان داري و مهمان نوازي که به عنوان يکي از صفات ايرانيان در تاريخ ثبت و ضبط گرديده است از سنت هاي نيکي است که مانند بسياري از نقاط کشور در اين منطقه نيز کماکان باقي است. در گذشته اين سنت به اندازه اي گرامي بود که حتي اگر وضع زندگي عشاير صاحب خانه رونق خوبي نداشت و مجموع اعضاي خانواده صاحب خانه بر روي يک گليم يا گبه مو زير يک لحاف مي خوابيدند، مرد مهمان در کنار مرد خانه و زن مهمان در کنار زن خانه مي خوابيد و خوراکي بهتر از خوراک معمول اهل خانه به او مي دادند. اگرچه امروزه زندگي ها گرفتار تکلف بيشتري شده است و مهماني هاي دوستانه به سبک شهري جايگزين آن سنت والاي گذشته گرديده. ليکن آثار نيک اين رسم هنوز هم در ايلات دور افتاده از شهر پايدار و مورد احترام است.

۹- کمک به آسيب ديدگان

دستگيري از آسيب ديدگان يکي از سنت هاي نيکوي اسلامي و ايراني است که در مناطق عشايري از جايگاهي خاص برخوردار است. کمک کردن از رسوم قديمي و ممتاز اين سرزمين است، خصوصاً در حوادث آتش سوزي و غارت و دامادي و غيره. مردم هر طايفه در صورت تقاضاي کمک از سوي خانه سوختگان و فراخور شأن و مقام ايلي خود کمک هايي از قبيل قالي، گليم، لحاف، نمد و ديگر اثاث مي دهند. همچنين در مورد غارت شدگان که به اصطلاح محلي « مرده مال » گفته مي شود وسايل خانگي داده مي شود و يا اگر گله و احشام غارت شده باشد مشابه آن گاو و گوسفند به غارت شده تحويل مي شود. کليه ي اين کمک ها بلاعوض و رايگان و به حکم وابستگي ايلي و خويشاوندي ضروري است. علاوه بر اين چنانچه کسي در مضيقه ي مالي باشد و يا براي امر خيري مانند ازدواج نيازمند کمک باشد خودش و يا کسي از طرف او به آبادي هاي اطراف مي رود و وجوهاتي را براي کمک جمع مي کند و اهالي نيز به صورت بلاعوض با آغوش باز استقبال کرده و کمک مي کنند. در مراسم عروسي کمک ها بيشتر به صورت برنج و قند و چاي است که به اين عمل « تاسو » (Tasu) مي گويند .اين سنت پسنديده در استان کهگيلويه و بوير احمد به « يوزي » معروف است و اشيا با وجوهي که به داماد داده مي شود به نام « يوزي » يا کمک دامادي ناميده مي شود.

۱۰- آيين ها و مراسم خاص ازدواج

توجه خاصي که امروزه جامعه شناسان و متفکران اجتماعي به سنت هاي اجتماعي و فرهنگ عامه ي مردم دارند از نظر فلسفي درخور توجه مي باشد. بر همين اساس ازدواج به عنوان يک موضوع مهم اجتماعي داراي آيين و رسوم متفاوتي در سراسر دنيا مي باشد. در کشور ما نيز در نقاط مختلف به رغم خرده فرهنگ هاي متفاوت، اصول کلي اين مراسم ناشي از سنن قديمي، به ويژه متأثراز آداب اسلامي است که به ازدواج به عنوان يک سنت حسنه ي نبوي نگاه مي شود. لذا اين تأثير عميق به نحوي است که علي رغم برخي تفاوت ها در مناطق مختلف، اصول کلي و کارکردهاي آن چندان تفاوتي با يکديگر ندارد. و اگرچه در برخي موارد يک مراسم اسمي متفاوت نسبت به منطقه اي ديگر دارد ولي عملاًتشريفات آن مشترک است. در ادامه به برخي از اين رسومات که عموماً در مناطق مختلف کشورمان ناشي از فرهنگي مشترک شکل گرفته است اشاره شده و از آداب و سنني که محصول خرده فرهنگ قومي است چشم پوشي شده است.

 

کچه زني ( کنايه زني )

مادر يا يکي از بستگان داماد پس از مشورت بسيار خصوصي با يکي از والدين دختر مورد نظر کنايه اي را مي زند و با زرنگي خاصي سعي دارد که در نگاه اول تمايل و رضايت والدين دختر به وصلت با پسرش را مورد سنجش قرار دهد، در اين مرحله حرف صريح و رک نبايد گفته شود  اين امر که منطقه کهگيلويه و بوير احمد نيز انجام مي شود، در منطقه بختياري اصطلاحاً به آن « زير به زير » مي گويند

نشان کردن ( نشونه بندون )

پس از آنکه خانواده داماد جواب اوليه ي خانواده ي عروس را اخذ مي کنند، در منطقه ي بختياري داماد پس از دادن هديه اي به آورنده ي خبر اوليه، حلقه ي انگشتري به خانه دختر فرستاده و روي وي نشانه مي گذارد و اين بدان معناست که دختر نامزد دارد

خواستگاري مقدماتي

در مرحله نخست براي خواستگاري، خانواده داماد، فردي از نزديکان و بزرگان خويش را به خانه عروس مي فرستند تا به طور آشکار از عروس مورد نظر خواستگاري کند. خانواده عروس در اين مرحله، نظر قاطع خويش را ابراز نمي کنند، ولي مي توان از لحن آن ها فهميد که آيا رضايت دارند يا خير؟ اگر خانواده عروس در اين مرحله قصد داشته باشند کاملاً جواب منفي بدهند به نحوي پاسخ مي دهند که طرف مقابل وارد مراحل بعدي نشود. اما اگر رضايت داشته باشند، با خنده و گشاده رويي با مهمانان رضايت خود را نسبت به اين وصلت نشان مي دهند. اين رسم در منطقه کهگيلويه و بوير احمد به « کدخداگشوني » معروف است. اين سنت در ساير مناطق لرنشين نيز مرسوم است، مثلاً در منطقه ي سرد و برفگير نورآباد ابتدا جوان دلباخته جهت آگاه شدن از نظر خانواده ي مقابل، دو تن از ريش سفيدان محل را به منزل دختر مورد علاقه مي فرستد و اگر خانواده ي مورد نظر موافق باشند، روز نامزدي را تعيين مي کنند.

نامزدي

مراسم نامزدي نيز مانند ساير نقاط ايران طي تشريفاتي خاص انجام مي گيرد، که در آن روز مبلغ جهيزيه و شيربها را مشخص مي کنند و سپس طرفين موافقت نامه را در حضور چند تن ريش سفيد امضا مي نمايند.

شيريني حروني

زماني که دختر انتخاب شد در روز مقرر خانواده ي داماد مقداري شيريني به همراه کله هاي قند و قواره اي پارچه و يک يا چند قطعه طلا به خانه عروس مي روند تا با اهداي آن نامزدي وي براي پسرشان را رسميت داده و مورد تأييد و تأکيد مجدد قرار دهند. پذيرايي اين روز را اصطلاحاً شيريني حروني مي نامند و معمولاً رفت و آمد داماد به خانه ي عروس تا روز عقد به ندرت صورت مي گيرد.

 

پشت عقد و سياهه

پس از مراسم شيريني خوردن، دو خانواده در مذاکراتي رودر رو به بحث در مورد ميزان شيربها و ساير مخارج و احتياجات زمان عقد و عروسي مي پردازند. دو طرف ليستي را که در آن ميزان شيربها يا مبلغ مهريه که اصطلاحاً آن را پشت عقد يا پشت نکاح نيز مي نامند و ساير احتياجات روز عقد و عروسي قيد شده است بين دو خانواده ي عروس و داماد رد و بدل نموده و با توافق و رضايت به امضاي مسئولان يا بزرگان خانواده ها مي رسد. اين ليست که سياهه ناميده مي شود حتما به نام کلام الله مجيد مزين است

بردن داماد به خانه ي همسر آينده اش

با نامزد شدن دختر و پسر، داماد به همراه چند نفراز کسان خود با اعلام قبلي به صرف شام يا ناهار به خانه همسر آينده اش مي رود. اين مراسم که در مناطق مختلف لرنشين با عنوان هايي چون خسي، حسيره، خوسوره و … خوانده مي شود در مناطق مختلف با رسم و رسوماتي نيز همراه است، از جمله در منطقه ي بختياري داماد در اين روز يک دست لباس کامل زنانه به همراه يک سري رخت و تن پوش به عنوان سررختي براي هديه مي آورد.

مهريه

اصطلاح محلي « پشت قباله » يا « حق مهر »، همان « صداق » يا « مهريه » است که در دفاتر در سند رسمي ازدواج درج مي شود و محمل « شرعي » نيز دارد.

شيربها

شيربها مبلغي است که خانواده ي شوهر به خانواده ي دختر مي دهد تا به ازاي آن خانواده ي زن جهيزيه دختر خود را تدارک و از طريق آن مقدمات عروسي را فراهم نمايند. اين رسم که در برخي از نقاط کشور از جمله بعضي مناطق لرنشين نيز رايج است.

کاغذ خانه داري

اين رسم که در برخي از مناطق کشور اجرا مي شود مربوط به بخشي از جهاز دختر است که طبق قرار توسط داماد تهيه مي گردد. در برخي مناطق لرنشين کاغذ خانه داري رسيدي است که از خانواده ي داماد گرفته مي شود که در آن کليه ي وسايل عروسي و لوازم خانه، بسته به شرايط روز، نوشته مي شود و خانواده ي پسر ملزم به تهيه ي آن ها به هنگام عروسي است. در روزگار قديم که برق نبود، وسايل برقي جزو اين وسايل نبود، ولي در حال حاضر لوازم برقي همانند يخچال، پنکه، کولر و وسايلي همانند کمد و ظروف چيني، فرش و رختخواب و … را شامل مي شود. در مواردي نيز ماشين لباسشويي، آب ميوه گيري و … کالاهاي لوکس ديگري را اضافه مي کنند که بستگي به شرايط اقتصادي طرفين دارد. البته اگر در مجلس ياد شده قرار شد که بعضي وسايل به وسيله ي خانواده ي دختر تهيه شود، آن کالاها از ليست ياد شده حذف مي شود.

مراسم دعوت

افرادي که بايد دعوت شوند و اينکه چه گروهي را چه کسي دعوت کند، از قبل تعيين مي شوند. يک روز قبل از موعدي که قرار است مدعوين دعوت شوند به وسيله ي کارت عروسي يا به صورت شفاهي از آن ها دعوت مي کنند که ظهر يا شامي در منزل پدر عروس يا پدر داماد شرکت کنند. بدين ترتيب طي يک يا چند روز، بسته به شرايط و تعداد ميهمانان، مراسم پذيرايي طول مي کشد.

ميهمانان براي شرکت در عروسي و صرف غذا گروه گروه خود را به مراسم مي رسانند. خانواده ها يا فاميل با همديگر خواهند رفت. آن ها قبل از حرکت در يک نقطه جمع مي شوند و مشورت مي کنند که هر فرد چه ميزان پول بدهد. مبالغه را به يک نفر مي دهند و روانه مي شوند. هنگامي که وارد شدن وظايف ميزبان شروع مي شود، با نظارت پدر و مادر عروس و يا داماد، ابتدا براي آن ها شيريني و چاي برده مي شود. اگر دعوت شده از طرف خانواده ي عروس باشد، پدر عروس و اگر از طرف خانواده ي داماد باشد، پدر داماد بايد به کنار آن ها رفته و به آن ها خوشامد بگويد. پس از صرف غذا پدر داماد و يا پدر عروس بايد جلو در بايستند تا ميهمانان را بدرقه کنند

 

حنابندان

شب قبل از عقد که ممکن است مراسم عروسي هم به دنبال آن باشد، مراسم « حناونو » يا « حنابندان » اجرا مي گردد. در اين مراسم تعدادي دختر و زن جوان دست و پاي عروس را حنا گذاشته و او را براي روز عقد آماده مي کنند.

نکاح کنان

در قديم در مجلس عقد کنان، عاقد که معمولاً روحاني بود ابتدا از پدر عروس و داماد، اجازه جاري کردن صيغه ي عقد دائم را مي گرفت. سپس براي گرفتن وکالت از عروس با « ترکه اي چوبي » به مجلس زنانه مي رفت. عروس زير چادر بود و يکي از بستگان عروس نيز وي را هدايت مي کرد. روحاني با ترکه چوب به سر عروس اشاره مي کرد و مي گفت: بي بي فلاني، آيا اجازه مي دهي که شما را به عقد آقاي فلاني با مهريه بهمان و اين مقدار مثقال طلا و يک جلد کلام الله مجيد، درآورم. عروس در اينجا با هدايت همان زن زير چادر از پدر، مادر، برادر، دايي و عمو و … ( بسته به نوع هدايت زن زير چادر همراه وي ) اجازه مي گرفت، پس از چند مرتبه، فرد روحاني همان موارد را، تکرار مي کرد تا عروس « بله » را مي گفت. سپس حاضران هلهله و شادي مي کردند و روحاني صيغه ي عقد دائم را جاري مي کرد.

مراسم واطلبان

پس از انجام مراسم عروسي، عروس به همراه داماد به خانه ي پدرش دعوت مي شود که پس از آن بتواند به همراه شوهرش به خانه پدرش رفت و آمد کند. با انجام اين مراسم، عروسي از آن لحظه به بعد پايان مي پذيرد و زندگي مشترک چرخه اي ديگر را آغاز مي کند.

مراسم بره کشون

اين مراسم که در بسياري از نقاط کشور مرسوم است در مناطق لرنشين نيز اجرا مي گردد. به هنگام ورود عروس به خانه ي داماد گوسفندي جلوي او سر مي برند و عروس از روي خون آن گذشته و به خانه ي داماد وارد مي شود.

پاتختي

اين مراسم که در اکثر شهرها و روستاهاي کشورمان رايج است، در ميان لرها نيز اجرا مي گردد. پس از مراسم عروسي مهمانان و اهالي هداياي خود را به عروس و داماد مي دهند. البته در اليگودرز بر خلاف ساير مناطق استان لرستان پاتختي هفت روز پس از عروسي برگزار مي شود و در ازنا نيز روز قبل از عروسي هدايا دريافت و به خانه عروس و داماد برده مي شود.

این بود یکسری از آداب و رسوم مردم لرستان در زوایای مختلف زندگی در مقاله های دیگر مشاوره سفر اصفهان نیز همراه ما باشید.

آداب و رسوم مردم یاسوج

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1114 0

آداب و رسوم یاسوج

شهر یاسوج در کنار رودخانه بشار واقع شده است.شهری سرسبز و زیبا که دارای مردمان با صفا و آداب و رسوم ویژه و خاص میباشد. از عید نوروز گرفته تا مراسم عروسی دارای آدابی ویژه میباشد. و چندین مرحله دارد که هرکدام پیرو سنت های قدیمی میباشد که از دیرباز رایج بوده و تا کنون نیز ادامه یافته است آژانس مسافرتی طلوع سفریاد یکسری از این آداب و رسوم ویژه را گردآوری کرده است تا شما همراهان بیشتر با این آداب و رسوم آشنا شوید. با اصفهان تور همراه باشید.

عید نوروز:

عید نوروز در یاسوج از مراسم بسیار پر اهمیت است. در آخرین چهارشنبه سال معمولاً بچه های هر محل و آبادی در کوچه ها با هیزم جمع آوری شده آتش روشن می کنند. آنان از روی آتش می پرند و این شعر را که زردی من از تو سرخی تو از من می خوانند. همچنین دو سه روز پیش از آغاز سال نو را عرفه یا خیرات نیمه برات می گویند. در این ایام تمامی خانواده از شیر و برنج و دانه هایی نظیر سیاه دانه، رازیانه نوعی غذای محلی به نام شیر برنج تهیه می کنند و همراه با نوعی حلوای محلی بین همسایگان توزیع می کنند. این رسم میان ترکها و لرها بطور یکسان رایج است و معتقدند هر کس باید برای شادی روح اموات خود تا قبل از آغاز سال نو، به هفت خانوار خیرات بدهد. مردم بعد از خوردن خیراتی که معمولاً همراه با نان محلی است برای مردگان آن شخص فاتحه می خوانند. همچنین قبل از سال نو افراد محل به خانواده شخصی که یکی از بستگان خود را از دست داده می روند و از آنها می خواهند که لباس های مشکی خود را در بیاورند و لباس های دیگری بپوشند. در گذشته که وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت، معمولاً ساکنان منطقه لحظه تحویل سال نو را نمی دانستند از این رو معتقد بودند که حیواناتی نظیر گوسفند، اسب و یا پرندگانی چون مرغ و خروس در لحظه تحویل سال حرکاتی از خود نشان می دهند. مثلاً اسب شیهه می کشد یا خروس بانگ می زند. اکنون با آمدن رادیو و تلویزیون این مشکل رفع شده است. با شروع سال جدید ابتدا به سراغ بزرگان فامیل می رفتند. این دید و بازدید ها تقریباً در تمامی سیزده روز نوروز ادامه داشت. پیش از سیزدهم زنان روستایی معمولاً سنگهای اطراف اجاق خود را بیرون می انداختند و مرغ یا گوسفندی را ذبح می کردند و خونش را در اجاق می ریختند و سپس گوشت قربانی را بین خانواده ها تقسیم می کردند. این مراسم برای دفع بلا در طول یک سال آینده صورت می گرفت. همچنین قبل از سال نو مراسم چاله گرم کنون و سفره پر کنون در  یاسوج مرسوم است. در چاله گرم کنون هر خانواده حتماً غذای گرم و مناسب تهیه می کرد. زمان این رسم شب قبل از آغاز سال نو بود. در یاسوج شب چاله گرم کنون هر خانواده سفره خود را از نان پر می کرد به این امید که سال پرخیز و برکتی داشته باشد.

مراسم ازدواج:

یک مراسم عروسی معمولاً دارای مراحل مختلفی است. اولین مرحله خواستگاری یا گپ زنون می باشد. در این مرحله فامیل پسر با موافقت ازدواج پسر و دختر مورد نظر، از طرف پدر پسر فردی مأمور می شود تا موضوع را به طور سری به پدر دختر بگوید. معمولاً پدر دختر چند روزی را مهلت می خواهد و با فامیل خود مشورت می کند. در روز تعیین شده پدر دختر در صورت رضایت فامیل به فرستاده پدر داماد جواب مثبت می دهد. مراسم رسمی پس از این مرحله صورت می گیرد. آنگاه پدر پسر همراه چند نفر از ریش سفیدان فامیل خود با مقداری قند و گاهی اوقات سوغاتی های دیگری همچون گوسفند و بره به خانه دختر می روند و آشکارا خواستگاری می کنند برای مبارکی قندی را می شکنند و به رسم ” قند اشکن ” معروف است.

موسیقی در یاسوج جایگاه خاصی در زندگی روزمره دارد. به هنگام شادی و غم وهمچنین در هنگام کوچ چرای گوسفندان هر کدام نوعی موسیقی بکارمی رود. نی به دو شکل کوچک و نی هفت بند از جایگاه ویژه برخوردار است. چوپانان درصحرا و نوازندگان حرفه ای در مجالس و شب نشینی ها از نی استفاده می کردند. علاوه بر نی، دهل و نقاره و کرنا و ویلن از دیگر ادوات نوازندگی است و با آن مقامهای مختلفی را می نواختند. برخی این مقامها مثل بره وری (بره بلندشو) در جمع آوری گوسفندان و با نی نواخته می شود. نمونه یا مرثیه خوانی از دیگر مقامهای موسیقی سنتی یاسوج است. این مقام با نی نواخته می شود. در بر انگیختن احساس شنوندگان بسیار مؤثر است. از دیگر مقامهایی که در عروسی بکار می گیرند دستمال بازی که به دو پا، سه پا، ترکی، یک پا، باباکرم و ترکه بازی و اسب سواری است.

 

بازی ها

در یاسوج بیش از ۶۰ بازی شناخته شده فردی و جمعی وجود دارد. این بازی ها تماماً منحصر به جنس خاصی نیست مگر در برخی بازی ها. دختران بزرگسالان و زنان نیز در این بازی ها شرکت می کردند و از این طریق اوقات فراغت خود را پر می نمودند. نمونه هایی از این بازی ها را در زیر بیان می کنیم.

بازی الختر:‌ این بازی در فصل بهار بصورت گروهی است. دو گروه برابر از نظر تعداد با یک دست انگشت شصت پا را می گیرند و با دست دیگر در حالت ایستاده افراد تیم مقابل را هل می دهند. فردی که دستش از پایش جدا شود و یا به زمین بیفتد بازنده است.

بازی خناثیک یا خنا ثین: این بازی همان قایم موشک بازی است. بازی به صورت دو گروه مساوی انجام می شود. برنده بازی تیمی که افراد تیم مقابل را که مخفی شده اند در زمان کمتری پیدا کند.

بازی چوگو: این بازی همان چوگان بازی قدیم است و ابزار آن چوب و گوی به معنی توپ است. بازی به صورت گروهی و در دو گروه مساوی انجام می شود.

 

بازی گرنا: این بازی به نام شال کو یا گرنا دوال هم معروف است. بازی به صورت دو گروه از مردان تقریباً هم قد و قواره صورت می گیرد. وسیله طناب است و یک تیم در میدان از طنابهای خود محافظت می کنند. تیم مقابل سعی دارد طنابهای تیم داخل میدان را بازور ویا زیرکی بر باید. افراد درون میدان با پای خود به پای افراد بیرون از دایره می زنند. برنده بازی تیمی است که فرد بیرون از میدان یا دایره را بزند. در غیر این صورت تیم بیرون دایره با طنابهایی که ربوده اند افراد درون دایره را تا ناحیه زیر زانو می زنند.

بازی اسوم رأس: این بازی مانند قایم موشک است با این تفاوت که افراد جوینده چنانچه فردی از تیم مخفی شونده را پیدا کنند، یکی از آنان بر دوش شخصی مخفی شده تا محل جایگاه داوری سوار می شود. در غیر این صورت تیم مخفی شونده که موفق شده خود را به جایگاه داوری برساند و از سوی تیم مخالف پیدا شده اند بر تیم جوینده سوار می شوند و به سوی خانه ای راه می افتند. از صاحبخانه می پرسند که سوار سواره؟ یا پیاده سواره؟ صاحبخانه احتمال دارد بگوید سوار سواره. در این صورت مجدداً تا محل داوری سوار بر تیم مخالف بر می گردند.

بازی بند پا: این بازی در بهار انجام می شود. ابتدا گودالی حفر می کنند یکنفر با طناب پای خود را می بندد و در گودال می نشیند. شخصی هم با طنابی که در دست دارد از نزدیک شدن سایر افراد نجات دهنده فرد نشسته جلوگیری می کند. افراد برای نجات شخص درون گودال سعی می کنند بند پای وی را بر یابند. چنانچه طناب نگهبان به یکی از آنان برخورد کرد آن شخص به جای فردی که در گودال مانده می نشیند.

چو بازی یا ترکه بازی: این بازی نوعی رقص مردانه است و در مراسم عروسی و ختنه سورون و جشنها برگزار می شود. بازی کن همراه با آهنگ ساز و نقاره حرکت پاهای خود را تنظیم می کند. شخصی که ترکه را در دست گرفته سعی می کند آن را به پای حریف خود بزند حریف نیز با چوب بلند و کلفتری که دارد سعی می کند مانع برخورد ترکه به پای خود شود. برنده کسی است که چوب را به پای حریف بزند با آنکه مانع از کتک خوردن خود شود.

دستمال بازی: این بازی ویژه زنان است. معمولاً در مراسم جشن و سرور برگزار می شود. در این بازی زنان با لباسهای رنگارنگ و دستمالهای رنگارنگ شرکت می کنند. در این بازی همچون چوب بازی زنان می بایست باریتم و آهنگ ساز ونقاره دستمالهای خود را را حرکت دهند. رقص کنان می بایست با ریتم های مختلف خود را همساز کنند. آنکه بتواند با رتیم و آهنگ دست و پای خود را هم ساز کند و بهتر برقصد، برنده بازی است.

کل یا کل کل برد: ابزار این بازی سنگ است. معمولاً دو گروه رقیب هر کدام تعداد هفت تخته سنگ را انتخاب و شش تخته سنگ را در یک ردیف و یکی را در جلو آنها با فاصله ۲۰ متر از مقابل حریف قرار می دهند. رقبا سعی می کنند که سنگهای حریف را با سنگهای کوچک و سنگپرانی بزنند. برنده آن است که تعداد بیشتری از سنگها را بزند.

گوشتیل یا کشتی: در این مسابقه ورزشی مهم که معمولاً در حضور جمع کثیری از افراد محل برگزار می شود دو نفر به شیوه سنتی کشتی می گیرند. هر کدام از آنان یکدست خود را زیر دستان دیگری عبور می دهند و دست دیگر خود را بر بالای دست دیگری قرار می دهند. آنگاه با فشار و زور بی امان سعی می کنند که کمر همدیگر را به زمین آشنا کنند. اگر چنانچه یکی از کشتی گیران دستهایش باز شود و یا پای حریف را بگیرد بازی مجدداً شروع می شود. گرفتن لباس سر و صورت و پا ممنوع است.

بازی های فربجک، کوس، پرپیک، دوز، تکراجفترا، پشکل گار، چوکلی، چوبازی، سفرک ودر، مولاوتو، گروگرو، چوتق تق، هف دره گوشک، بره غزی، تپ تپو، کچک بسن، پرش جفت پا، پرش دور خیز، ملق زدن، کهتر، گرموچه، هدیدی، کله روانک، دوال بازی، دسمال روانک، شاخ پازنی، کش کشا، تلین چرین، قطور بازی، زیر پتویی، هیلو، قله تو، بویگ بازی، گله گله، ماشی ماشی، جاده سازی، خاله واودسی، سرسراکونی، هتتل، آسیو بازی، گلال گلال، خاک بازی یا خاک پیت، تش بازی، شش هونه، آس آس و تیر مهره بازی از دیگر بازی های سنتی و رایج در بین مردم یاسوج است.

پوشاک

هر قومی معرف هویت آن قوم است. در یاسوج بنا به فرهنگ و اعتقادات و باورهای مذهبی و ملی وتحت تأثیر شرایط آب و هوایی از پوشاک خاص خود استفاده می کنند. پوشاک زنانه شامل سرپوش هایی مانند کلچه یا کلاه کوچک و منحنی شکلی است که با دو نخ زیر گلو بسته می شود. برای زیبایی معمولاً سکه های طلای موسوم به اشرفی را به حالت آویخته می دوزند. کهنه تور در رنگهای شاد به اندازه ۵/۱ در ۲متر که به وسیله سوزن قفلی در زیرگلو بسته می شود از دیگر سرپوش های زنانه است. معمولاً این کهنه یا تور باسوزن قفلی طلا وتزئینات مربوطه به زیر گلو بسته می شود. چارقد از دیگر سرپوشهای زنانه است که بر روی کلاه و تور وبه صورت آویخته از پشت سر بسته می شود. تنوع رنگها سبب زیبایی این سرپوش است.

دلگ: نوعی کت زنانه است با آستین های بلند. این تن پوش در رنگهای مختلف و به اقتضای سن زن و با تزئینات زیبایی در فصول سرما و مراسم عروسی مورد استفاده قرار می گیرد. شلوار های زنانه ( تمبون یا تنبون) از دیگر تن پوشهای زنانه است. معمولاً ۱۰-۸ متر طول و به اندازه یک متر یا بیشتر عرض دارد. انواع متنوع آن در مراسم مختلف مورد استفاده است. جومه یا جامه زنانه از ۵/۲ تا ۳ متر پارچه در رنگهای شاد و متنوع و به صورت آستین دار وچاک دار درست می شود و معمولاً از گردن تا مچ پا ادامه دارد.

پوشاک مردانه: انواع کلاه های ترکی یا جنس کرک و نمدی وکلاه های نمدی گرد و لچک که به صورت نیم کلاه است از سرپوش های مردانه است. تن پوشهای مردانه را دلگ یا کت درازی که تا روی زانو را می پوشاند و با دکمه بسته می شود و از دو طرف دارای چاک می باشد و همین طور شال که از دو متر پارچه و بدور کمر بسته می شود و جقعه زناره یا چقه زناره که همانند دلگ بوده و از کنف ساخته شده و کمی دراز تر از دلگ است، تشکیل می دهد. تنوع رنگ در پوشش و توجه به رنگهای شاد در مجالس شادی و عروسی و پوشش سیاه رنگ در مراسم عزاداری از ویژگی های پوشاک زنانه و مردان یاسوج است.

 

 

در میان مردم یاسوج اشعار حماسی شاهنامه فردوسی از جایگاه خاصی برخوردار است. شاهنامه خوانی برای هر فرد علاوه بر جذابیت های اقناعی امتیاز خاصی نیز دارد. معمولاً افراد شاهنامه خوان تمامی ابیات و صحنه های نبرد را از حفظ می خوانند. سعی شاهنامه خوان بر آن است که شنونده را در فضای خیالی صحنه های شاهنامه قرار دهد. از این رو شاهنامه خوان در این راه کوشش بسیار دارد. این ادب شفاهی مورد علاقه زن و مرد کهگیلویه و بویراحمد است و معمولاً شبهای دراز زمستان را با برنامه های شاهنامه خوانی سپری می کنند. این علاقه از قدیم الایام به گونه ای بوده است که نام بسیاری از مکانها و جاهای استان را با نامهای مندرج در شاهنامه نامیده اند. به نظر می رسد زندگی عشایری همراه به همه کشمکش های آن و محیط جغرافیایی کوهستانی و صعب و سختی های آن از یک سو و تلاش افراد با سواد در حفظ هویت ملی خود از سوی دیگر انگیزهای قوی برای حفظ ادبیات شفاهی در قالب اشعار شاهنامه و بصورت شفاهی و شنیداری بوده است. زیرا بسیاری از شاهنامه خوانان هم اکنون نیز فاقد سواد خواندن و نوشتن هستند. از دیگر ادب شفاهی در استان باید از تک بیتی ها و یا دو بیتی های مرسوم با مضامین عاشقانه یاد کرد. یار و دوست، تفنگ و اسب محورهای اصلی در میان شعر شاعران است که به همراه کوه و دشت و صحرا و بهار و چشمه ساران و بطور کلی طبیعت و محل زندگی و ارزشهای مورد قبول یا هنجارهای اجتماعی مضامین شعری ادب شفاهی را بعد از شاهنامه خوانی شکل می دهد. بطور مثال چند بیت از این اشعار را در ذیل بیان می کنیم.

مو وساورز نی روم دیلگون دیاره دیلگون جی دلبره دل تاب نیاره    من به کوه ساورز نمی روم زیرا دیلگون پیدا است.

دیلگون محل سکونت دلبر است و از این رو دل طاقت دیدن دیلگون را ندارد.

هر چی دارم قربونت غیر از تفنگم تفنگم مال دولت سی روز جنگم

ای دلبر همه چیز من فدای تو غیر از تفنگم زیرا تفنگ سرمایه ای است و در روز جنگ به درد می خورد.

از دیگر جلوه های ادب شفاهی در یاسوج قصه ها و ضرب المثل هاست. قصه ها علاوه بر پرورش خیال کودکان و سرگرمی بزرگان جنبه های آموزنده آن بیشتر مورد نظر بوده است. معمولاً تنبلی و سستی و بیکاری را مذموم داشته و ظالم و ظالم پرستی را مورد نفرت قرار داده است. در این قصه ها سعی شده است تا روحیه جوانمردی، عدالت خواهی و گذشت و ایثار و کمک به هم نوع و بویژه اقوام و خویشان تقویت شود. اگر چه جنبه های منفی نیز در این داستانها پیدا می شود لیکن از نظر آموزش های مرسوم بسیار آموزنده بوده اند. داستانهایی مثل شاه عباس در لباس درویشی، پادشاه سخاوتمند و عدالت انوشیروان در عدالت خواهی و داستانهای فهلو و فندین در مذهب بیکاری درسهای آموزنده برای جامعه ای است که در آن آموزش های کلاسیک مرسوم نبود . قصه هایی همچون وصیت پدر به فرزند، سزای نیکی، داد و بیداد، زن برادر، یک مشت نمک، وصایای اسکندر، سرگذست فایز دشتستانی، احمد بی غم، آدم کم شانس، هفت برادران، افسانه دیو و هفت دختر، جغد داور، مکر روباه، باغبان و شغال، غول و آسیابان، بز و میش، شکارچی و دیو، روباه، کوزه گر، گربه و روباه، قدرت موش، در این استان رایج هستند که تنها نمونه هایی از صدها قصه است.

ضرب المثل ها:

اگر صلاح وسرپرستی خانه بدست زن بیفتد موی بز را در سرمای زمستان می چیند.

مال خود را بپایید وهمسایه خود را دزد مکنید.

گرگ قیمت میشی را که دزدیده نمی داند.

راه دور توشه زیاد می خواهد.

کم بخور همیشه بخور.

سرب سنگین است وباد آورده را باد می برد.

کار با عجله پیش نمی رود.

کاری که از روی رضا ورغبت انجام نمی گیرد اشکلات زیاد دارد.

وقتی میشی نباشد بز خواجه کمال است.

جنگ و دعوای فصل کاشت بهتر از صلح موقع برداشت است.

هر کس منتظر کاسه غذای همسایه ماند گرسنه می خوابد.

کاه مال خودت نبود، کاهدان مال خودت بود.

نا آبادی اینجاست، اره هم توی این درخت است.

خرما در بندر زیاد است.

وقتی کسی در یاسوج بخواهد به سفر برود و کسی عطسه بزند می گویند، صبر آمد. چند دقیقه صبر کن بعد برو. وقتی یک تار موی سر زنی از سایر موهایش جدا شود معتقدند مسافر منزل آنها بزودی بر می گردد. هرگاه زاغهای سیاه را در حال دسته جمعی می بینند می گویند باران می بارد. مردم یاسوج معتقدند اگر اول هفته یا اول ماه باران ببارد تا آخر هفته یا آن ماه باران خواهد بارید. در فصل زمستان به هنگام جمع آوری خاکستر های اجاق آنها به عقب بر گردند می گویند باران می بارد. در حجله پسر بچه ای را داخل بغل عروس می نشانند به نیت اینکه بچه اولش پسر باشد. مردم در یاسوج روز شنبه نباید عزاداری کرد یا به قبرستان رفت زیرا بازگشت دارد و یا ممکن است عزایی دو باره پیش بیاید. وقتی زنی زایمان کند تا یک هفته خاکستر خانه آن زن را بیرون نمی برند تا ناف بچه زودتر بیفتد مردم معتقد بودند که علت مرگ زن زائو آل بوده آل اجنه ای است که دل و جگر زن زائو را بطور غیبی در می آورد. از این رو دار یا زنگی فلزی را به در اتاق زائو آویزان می کردند.

آداب و رسوم مردم اردبیل

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 818 0

آداب و رسوم مردم اردبیل

استان اردبیل یکی از مناطق گردشگری در ایران است. یکی از ویژگی‌های این استان آب و هوای مطبوع و خنک این منطقه در فصل‌های بهار و تابستان است.این شهر دارای آداب و رسوم خاص و زیبای خود میباشد مرکز مشاوره سفر اصفهان برخی از این آداب و رسوم ویژه را گرد هم آورده است برای آشنایی بیشتر شما همراهان گرامی، در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.

مراسم عروسى

پس از آنکه دخترى مورد پسند واقع مى‌شد مراسم خواستگارى انجام مى‌گرفت. نشانه قبول چاى شيرين بود. در اين مجلس مهريه و شرايط طرفين و تاريخ عقد معين مى‌شد . مراسم عقد پس از مراسم ‘شال اوزوک’ انجام مى‌گرفت. اوزوک به‌معنى انگشترى است .

دعوت براى عقد از مردان مسن و ميانسال صورت مى‌گرفت و عقدخوانى در خانه دختر به‌عمل مى‌آمد، اما مخارج آن‌را خانواده پسر برعهده داشت. پيش از بردن عروس به خانه بخت جشنى مختص زن‌ها برپا مى‌شد که هدف از آن دوخت لباس‌هاى عروس بود، که نمايش لباس‌ها و زينت‌آلات نيز در طى آن صورت مى‌گرفت. خوانندگان و نوازندگان زن در اين مجلس دعوت مى‌شدند و پذيرائى گرمى صورت مى‌گرفت . فرداى آن روز کسانى از خانواده داماد به‌همراه خياط به خانه عروس رفته و قسمتى از پارچه‌ها را بريده براى روز عروسى لباس مى‌دوختند. شبى که فرداى آن عروس به خانه داماد برده مى‌شد، حنا گجه گفته مى‌شد، که مخصوص دختران و زنان جوان بود، که دعوت مى‌شدند و با او به حمام مى‌رفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن مى‌گرفتند و به دست‌هاى عروس حنا مى‌بستند. جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برپا مى‌شد .

بردن عروس به خانه داماد بعد از غروب صورت مى‌گيرد. جهيزيه بعداظهر همان روز به خانه  او برده مى‌شد و عروس را آرايش کرده و هنگام رفتن چادر به سرش مى‌کردند . يک نفر ‘ينگه’ همراه آنها مى‌شد تا آداب و مراسم حجله رفتن را به عروس بياموزد و از او مراقبت کند. در خانه داماد شام تهيه مى‌شد و از بستگان دعوت به‌عمل مى‌آمد. داماد سه تا سيب به پشت عروس مى‌زد و به سر او نقل و نبات مى‌ريخت و پول نثار مى‌کرد. در مدخل راهرو طشت مسين گذاشته تا عروس از روى آن بگذرد و مثل مس محکم بماند .

فرداى شب عروسى مادر عروس براى ناهار ‘قويماق’ مى‌فرستاد و براى شام از خانه پدرش ترک‌پلو مى‌آوردند، که داراى تشريفاتى بود و دراين مراسم جمعى از نزديکان دعوت مى‌شدند .

عروس از ساعت ورود روى خود را از ديگران مى‌پوشانيد و روز اول هر يک از کسان داماد چيزى به‌وى هديه مى‌دادند تا چادر از سر بردارند. آن‌را ‘وزآشدي’ يعنى رونما مى‌گفتند. پس از پايان مراسم عروس و داماد به‌قصد بازديد به خانه‌هاى دوستان و کسان خود مى‌رفتند. و سپس نوبت اياغ آشوى بود که عبارت بود از مهمانى‌هائى که خويشان به افتخار آنها ترتيب داده و از خانواده‌هاى طرفين نيز دعوت مى‌کردند .

آئين نوروز

تشريفات جشن‌هاى نوروز در اين منطقه نسبت به مناطق ديگر ايران، تاحدى وسيع و مفصل بوده است .

 

تکم و تکمچى

تکم شيطانکى است به‌شکل حيوان از تخته که با پارچه‌هاى رنگين و تکه‌هاى آينه آن‌را زيبا مى‌کردند و از زير شکم بر انتهاى چوب نازکى متصل کرده و اين چوب را از سوراخى در وسط صفحه تخته‌اى عبور مى‌دادند و به آسانى در آن سوراخ بالا و پائين مى‌رفت .

تکمچى يعنى صاحب تکم آن‌را به‌حرکت درآورد. و در نتيجه صدائى به‌وجود مى‌آورد که خوش‌آيند است و به‌همراه آن تصانيفى نيز مى‌خواند که درباره عيد و بهار است . تکمچى‌ها از حدود يک ماه به عيد مانده پيدا مى‌شوند و به در خانه‌ها رفته و رسيدن بهار را مژده مى‌دادند .

 

با يرام پائى

با يرام پائى يعنى سهم و حصه عيد، از طرف کسان دخترى که تازه ازدواج کرده فرستاده مى‌شد. شام در مجموعه‌هاى مسى بزرگ چيده مى‌شد و هر غذا در ظرف جداگانه قرار مى‌گرفت. بر روى آن سرپوش مسى و روى آن روپوش مخملى يا ترمه يا زرى بسيار زيبائى قرار مى‌دادند و حمال غذاها را در خانه موردنظر مى‌گذاشت و مجموعه و روپوش و سرپوش را با خود برمى‌گرداند .

 

مراسم نوروز

در ساعت تحويل سال همه افراد خانواده سر سفره نشسته، در اين سفره علاوه بر هفت‌سين، ميوه و شيرينى و آجيل و خشکبار نيز مى‌گذاشتند. اولين چيز که در سفره قرار مى‌گرفت قرآن بود. آينه و سکه طلا يا نقره و برنج گندم نيز از لوازم اين سفره به‌شمار مى‌آمد. قبل از تحويل سال همه وضو مى‌گرفتند و در لحظه تحويل سال سکوت مى‌کردند. اولين کار پس از تحويل سال نگاه کردن و بوسيدن قرآن مجيد بود. سپس کوچک‌ترين فرد گلوبدان در دست گرفته و به‌همه گلوب مى‌داد و سپس ديد و بازديدهاى عيد شروع مى‌شد و بزرگترها به کوچکترها عيدى مى‌دادند .

چهارشنبه‌سورى

در اردبيل سابقاً چهارشنبه‌سورى را ‘گل چهارشنبه‌’ مى‌گفتند، زيرا همه خانه‌ها مثل گل تميز گشته بود. با گذشت ظهر سه‌شنبه آخر سال در کوچه و بازار صداى ترمه و بمب آغاز مى‌شد و اندکى پس از غروب خورشيد، بوته‌هاى گون و خار در حياط يا پشت‌بام آتش زده مى‌شد و بعد از صرف شام سفره‌ چهارشنبه‌سورى گسترده مى‌گشت. شب چهارشنبه‌سورى فالگيرى نيز ديده مى‌شد و دخترها در اوايل شب بر پشت در خانه‌هاى خود ايستاده و سخنان رهگذران را گوش کرده و تعبير و تفسير مى‌کردند. پسران جوان کمربندهاى پارچه‌اى يا دستمال خود را از پنجره اتاق همسايه يا کسان خود به درون انداخته و صاحبخانه مقدارى آجيل يا شيرينى در گوشه آن قرار داده و به‌طرف صاحب او مى‌انداخت .

اعياد مذهبى

عيد فطر و عيد قربان

در اردبيل عيد فطر و عيد قربان بدون تشريفات است و ديد و بازديدها در اين ايام مخصوص مصيبت‌ديدگان مى‌باشد. اگر در مسجد يا محل ديگرى نماز سيد برگزار شود کسانى در آن شرکت مى‌نمايند، معمولاً اين نماز در بيابان يا جاى بى‌سقف خوانده مى‌شود. رسم قربانى کردن در روز عيد قربان نيز مانند مناطق ديگر سرزمين ايران در اردبيل انجام مى‌شود .

مبعث و عيد غدير

در اين روز که روز سادات گفته مى‌شود، به‌روى احترام و عرض تبريک به خانه سادات مى‌روند

سوم شعبان

اين روز که روز ولادت حضرت حسين‌بن‌على است از جمله اعياد مذهبى در اردبيل است. در اين روز ديگر اعياد مذهبى مهم بازار و مغازه‌ها آذين‌بندى مى‌شود .

نيمه شعبان

در اين روز يعنى روز ميلاد حضرت حجة‌بن‌الحسن امام دوازدهم چراغانى و آذين‌بندى مفصل در بازار و خيابان‌ها صورت مى‌گيرد .

سوگوارى‌هاى مذهبى

شاخسه

يک ماه پيش از فرا رسيدن ماه محرم با تشکيل دسته‌هاى شاه‌حسيني، که در محل به‌شکل ‘ شاخسه‌  ‘ عنوان مى‌شد، مراسم آغاز مى‌گشت. حدود يک ساعت از شب گذشته، با دستور رئيس شاه حسينى‌ها صف تشکيل مى‌شد و حاضرين چوب‌دستى را مثل شمشير در دست راست مى‌گرفتند و دست چپ را از پشت بر کمر نفر سمت راست قرار مى‌دادند و صف مرتب و فشرده‌اى به‌وجود مى‌آوردند. صف مردان به‌شکل دايره بزرگى درآمده و در جواب اشعار و ابيات رئيس دسته که با آهنگ خوانده مى‌شد، همه که شاه‌حسين را به‌صورت ‘شاخسه ‘ ادا مى‌کردند. اشعار که جنبه حماسى داشت آمادگى حاضرين را براى فداکارى در راه حضرت حسين (ع) بيان مى‌داشت . اين مراسم امروزه در اردبيل منسوخ شده است .

طشت‌گذارى

يکى از مراسم سوگوارى در اردبيل طشت‌گذارى در مساجد و تکايا است، که سه روز به آغاز محرم آغاز مى‌شد. هر يک از محلات چند روز پيش دعوت‌نامه‌اى براى علما و بزرگان مى‌فرستادند و از آنها براى شرکت در اين مراسم دعوت مى‌کردند . طشت‌ها را در جائى آماده مى‌کردند. دسته سينه‌زنان و زنجيرزنان به محلى که طشت‌هاى محله در آنجا بود مى‌رفتند و آنها که حامل طشت‌ها بودند آنها را بر دوش گرفته و جلوى دسته حرکت مى‌کردند و زمانى‌که به مسجد مى‌رسيدند، آنها در محل مخصوص خود که معمولاً طاقچه بزرگ يا سقف ضربى بود مى‌گذاشتند و پر از آب مى‌کردند. قرائت فاتحه کنار طشت صورت مى‌گرفت که تشريفات خاصى داشت. اين سنت امروز نيز معمول است .

 

مراسم شمع‌گذارى

اين مراسم روز نهم محرم يعنى تاسوعا اجراءِ مى‌شود و اردبيليان در ۴۱ مسجد شمع روشن مى‌کنند. اين شمع‌ها نذرى است. وقتى آفتاب غروب مى‌کند در بيشتر مساجد مردم و دسته‌هاى شمع‌گذار، کنار طشت گرد آمده و فاتحه مى‌خوانند .

عاشورا

در روز عاشورا دسته‌ها با ترتيب خاصى قرار مى‌گيرند که در گذشته اجزاى دسته‌ها بيش از امروز بود. اسرا را که دختر بچه‌‌هائى با لباس‌ سياه بودند، بر شترها که فرش روى آنها قرار داشت. سوار مى‌کردند و خاطره اسيران کربلا را زنده مى‌نمودند. قمه‌زن‌ها نيز، از ديگر افرادى بودند که براى برآورده شدن حاجات خود بر سر قمه مى‌زدند. شبيه‌گردان‌ها نيز در آن روز با پوشيدن لباس‌هاى مخصوص صحنه‌هائى را در ميدان‌گاه‌هاى جلوى مساجد ترتيب مى‌دادند . در پايان مراسم قمه‌زن‌ها عاشورا ساعت يک بعد از ظهر پايان مى‌يافت و شب يازدهم، شب شام غريبان خوانده مى‌شد که مردم در مساجد جمع مى‌شدند و چراغ‌ها را خاموش مى‌کردند و عزادارى مى‌کردند .

آداب و رسوم مردم کردستان

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 2022 0

آداب و رسوم مردم کردستان

کردستان از مناطق بسیار زیبا در غرب ایران میباشد، این خطه مردمانی دارای آداب و رسومات ویژه و منحصر به فرد از عید نوروز گرفته تا مراسمات ازدواج و اعیاد اسلامی میباشند.به ویژه عید نوروز که از قدیم با سنت ها و آیین های خاصی اجرا میشده است و تا کنون نیز ادامه دار بوده اند مرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد برای آگاهی شما همراهان برخی از این آداب و رسوم را در مقاله ی زیر گردآورده است با اصفهان تور همراه باشید.

جشن ها و اعياد

جشن ها و اعياد از جمله نمادهاي مشتركي است كه نمايانگر پيوند ملي ميان اقوام مختلف ايراني است. در حالي كه كشورهاي مختلف، جشن ها و اعياد خاص خود را دارند، در كشور ما اقوام مختلف به دليل بهره مندي از فرهنگ واحد ملي و اسلامي در تمامي اعياد داراي اشتراك مي باشند.

عيد نوروز

عيد نوروز در مناطق كردنشين ايران با ساير نقاط كشورمان همسان است. به جهت دگرگوني در طبيعت مراسمي مشابه با همه جاي ايران برگزار مي شود. در اين ايام مردم به ديد و بازديد يكديگر رفته، تخم مرغ رنگ مي كنند و با شيريني و ميوه از مهمانان پذيرايي مي كنند. آيين نوروز طولاني ترين جشن ملي و از جمله آيين هاي ايراني است كه تا امروز ماندگار و پايدار مانده است. آداب استقبال از نوروز كه در مراسم خانه تكاني، سبزه سبز كردن، تهيه پوشاك و وسايل نو، نوروز خواني، آتش افروزي و تهيه شيريني هاي عيد، زيارت اهل قبور و كمك به افراد مستمند، جلوه گر شده با مراسم سال تحويل، هفت سين، دعاي سال تحويل، ديد و بازديدها، تدارك غذاي عيد، عيدي دادن و بازي ها ادامه مي يابد و سرانجام با مراسم سيزده بدر به پايان مي رسد. آداب نوروزي هر چند در برخي سنت ها با تفاوت هايي در مناطق مختلف كشور اجرا مي شود، اما عمق وجودي همه آن ها مشترك و يكسان است و اين امر نشان دهنده فراگيري اين آيين در گستره ايران فرهنگي است

در شهرهاي كردنشين كشورمان نيز از نيمه هاي اسفندماه و شايد زودتر خانواده ها دست به تدارك نوروز مي زدند. از جمله اين تداركات تهيه سمنو بود كه براي تهيه آن خانم ها، گندم، عدس و كنجد را در پارچه اي ريخته و در ظرفي مسي قرار مي دادند. بعد از ريختن آب بر روي آن در جلوي نور ملايم خورشيد مي گذاشتند تا دانه ها جوانه بزند. پدر خانواده نيز با رفتن به بازار براي اهالي خانه لباس و كفش تهيه مي كرد. از ديگر چيزهايي كه قبل از عيد آماده مي شد آجيل، شيريني، ميوه، برنج، روغن و گوشت بوده است. معمولاً اين روزها شلوغ ترين روزها بوده. در اين روزها خانواده ها، لباس هايشان را از خياطي مي گرفتند، مردها به سلماني مي رفتند، و زن ها در پي خريد تخم مرغ بودند. در خانواده هاي سنندجي كمتر از يك تغار ( ۳۰ عدد ) تخم مرغ نمي خريدند. تعداد اين تخم مرغ ها گاهي به سه تا چهار تغار نيز مي رسيد. تخم مرغ ها آب پز مي شد و همه ي اعضاي خانواده دست به رنگ كردن آن ها مي زدند تا با برابر قرار دادن زمين و تخم مرغ، با رنگ كردن آن، زمين را نيز رنگ زده باشند. براي اجراي مراسم آتش بازي چند روز قبل از عيد، جوانان روستا، بوته هاي خار آن ها را پشت بام مي گذاشتند. از ديگر موارد براي آتش بازي، فيشك ( فشفشه )، ماتاو، تقه، كوزي و تيزان بود. قبل از عيد بچه ها، « نوروز نامه » درست مي كردند كه عبارت بود از يك صفحه سفيد كه در بالاي آن اشكالي مانند سماور، قليان، بشقاب هاي سمنو، تخم مرغ رنگ شده، شيريني و ماهي نقاشي مي كردند، و پايين آن در چهار ستون اشعاري كه هر مصرع در يكي از سطرهاي اين ستون ها جاي مي گرفت مي نوشتند.بچه ها اشكال را رنگ آميزي كرده و موقع تحويل سال به پدر و مادر خود مي دادند و عيدي طلب مي كردند.

 

مانند ساير مناطق كشور، در نوروز خوانچه هايي براي عروس هاي نامزد شده مي بردند. گاه تعداد اين خوانچه ها به دوازده عدد مي رسيد. طلا، عطر، دستمال، جوراب، تخم مرغ رنگ شده،‌صابون، پارچه، ماهي، شربت، سمنو، شيريني و آجيل و از همه مهم تر سيب سرخ زر ورق زده شده، از اقلامي بود كه در خوانچه ها وجود داشت.

در شب نوروز بوته هاي خار آماده شده توسط پدر خانواده آتش زده مي شد و بچه ها نيز شروع به آتش بازي مي كردند. لازم به ذكر است در مناطق كُردنشين، آتش مخصوص نوروز بوده و چهارشنبه سوري ( چوارشه مه كوله ) ‌به هيچ وجه آتش روشن نمي شد. بعد از خاموش شدن آتش، خانواده به خانه رفته و شام مي خوردند. در سنندج معمولاً اين شام حلوا بوده و غذاي اصلي كه پلو خورشت، ماست، مربا و ترشي، سبزي، پنير و دوغ بود را براي ناهار روز عيد مي گذاشتند. به هنگام تحويل سال، آيينه تمام قد سنگي يا نيم قدي را به ديوار تكيه داده و در دو طرف آن شمعداني با شمع روشن قرار مي دادند. جلوي آيينه سفره كوچك سفيدي پهن مي كردند كه روي آن سمنوي تزئين شده با روبان قرمز، تخم مرغ رنگ شده، ماهي، شيريني، آجيل و تنگ هاي رنگارنگ شربت قرار مي دادند. پدر خانواده وضو مي گرفت و با تحويل سال براي خانواده و آشنايان دعا مي كرد. با شروع سال تحويل بچه ها « نوروزنامه » ها را مي دادند و عيدي مي گرفتند. خانواده هايي كه دختر شوهر داده يا عروس دارند، منتظر عيدديدني بچه هايشان مي شوند و كوچك ترها نيز به عيدديدني بزرگ ترها مي روند.

در مناطق ديگر كُردنشين رسم هاي زيادي در رابطه با نوروز وجود دارد. از جمله ي اين رسم ها به كوه و دشت رفتن مردم در صبح زود است. آن ها دست خود را با شبنم تر كرده و بر صورت و لباس خود مي كشند و اعتقاد دارند اگر كسي مريض باشد شفا مي يابد. در ديگر مناطق مردم صبح زود از روستا به راه افتاده و با خود آرد مي بردند

از ديگر پيوندهاي مرتبط با نوروز ميان اقوام مختلف ايراني جلوه هاي ديني آن مي باشد. اين عيد فرخنده داراي آداب خاص خود است. تطهير و نظافت و پاكيزگي و آلايش فردي و اجتماعي و نيز منازل در قالب « خانه تكاني » پايان سال، هفت سين، دادن هدايا و عيدي به يكديگر، ديد و بازديدها… از جمله آدابي است كه در دوران باستان نيز وجود داشته است. اما برخي از آداب اجتماعي كه هم اينك در نوروز وجود دارد، دست كم به صورت فعلي در گذشته معمول نبوده و تغييراتي به خود گرفته است. از جمله تغيير و تحولات فوق در آداب و سنن نوروز، برخي آداب اجتماعي نوروز است كه تحت تأثير فرهنگ ديني و اسلامي قرار گرفته و اين عيد باستاني را به عيد ديني و ملي تبديل كرده است كه ذيلاً به برخي موارد اشاره مي گردد. اين تأثير فرهنگ ديني بر عيد باستاني به گونه اي است كه اينك به خوبي مي توان حضور دين و ارزش هاي ديني را در نوروز مشاهده نمود:

۱٫حضور قرآن به صورت ثابت و گسترده در آداب اجتماعي نوروز به گونه اي كه قرآن اين كتاب آسماني مسلمانان، امروز جزو يكي از اركان سفره هفت سين است و نيز قرائت قرآن و بوسيدن آن در ساعات تحويل سال توسط يكايك اعضاي خانواده و نيز قرار دادن پول در لاي قران و دادن هديه از سوي بزرگترها به اعضاي كوچك تر خانواده از جمله آداب ديني نوروز است.

  1. قرائت دعاي تحويل سال « يا مقلب القلوب و الابصار و… » كه معمولاً جنبه عمومي و همگاني دارد از ديگر آداب ديني نوروز است.
  2. دادن لباس نو به مستمندان، توزيع غذا و … به فقرا و برگزاري جشن نيكوكاري در هنگام سال نو از ديگر آداب ديني نوروز باستاني است.
  3. صله رحم و ديد و بازديدهاي فاميلي و زدودن كدورت ها در روزهاي سال نو نيز از ديگر آداب ديني است.
  4. تقدم قائل شدن در ديد و بازديدها ميان همسايگان و بزرگان فاميل و احترام خاص به آنان نيز از جمله آداب ديني نوروز است.
  5. برگزاري مراسم ازدواج، وليمه و… جشن هايي از اين دست از ديگر آداب ديني نوروز است.

اعياد اسلامي

از جمله اعيادي كه در تمامي كشورهاي اسلامي و نيز در كشورمان باشكوه هرچه تمام تر برگزار مي شود، اعياد اسلامي است. كردها براي رسوم و اعياد مذهبي مانند عيد قربان، عيد غديرخم، عيدفطر و به خصوص ميلاد حضرت رسول اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) ارزش بسياري قائلند  در دو عيد فطر و قربان مردم با اقامه نماز مخصوص عيد در حالي كه لباس نو به تن دارند به ديد و بازديد يكديگر مي روند. علاوه بر اين، جشن عيد مبعث پيامبراعظم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) از شكوه ويژه اي برخوردار است. اين جشن در ماه رجب كه سراسر سرور و شادي است برگزار مي شود. در اين مراسم غذاهاي نذري از جمله نوعي آش مخصوص طبخ مي شود و در ميان مردم تقسيم مي گردد و همراه با آن مراسم ذكر دراويش و نواختن دف و خواندن اذكار مخصوص شامل مولودي خواني، حمد و ستايش حضرت محمد ( صلي الله عليه و آله و سلم ) و نيايش به درگاه خداوند نيز اجرا مي شود. البته مولودي خواني در ماه هاي ديگر سال، نيز جز ماه هاي محرم و صفر برگزار مي شود.

عيد سعيد فطر

شب و روز عيد فطر در فرهنگ ديني از جمله شب ها و روزهاي مبارك است و مردم ايران اسلامي با تأسي به سيره معصومين ( عليه السلام ) به انجام اعمال با آداب و تشريفات خاص در اين ايام مي پردازند و چون فرهنگ ديني با تار و پود زندگي مردم گره خورده، اين آداب جزئي از فرهنگ مردم ايران شده است.

 

بسياري از آداب و رسوم و آيين هاي عيد فطر در گذشته و حال مشابه هستند: در جستجوي هلال ماه نو در غروب آخرين روز ماه مبارك رمضان در افق، خارج كردن فطريه از مال خود در شب عيدفطر، در مسجد بيتوته كردن، نماز، دعا و تكبير خواندن، غسل كردن، رفتن به مصلي با سلام و صلوات و تكبير، بر پايي نماز عيد در بيرون از شهر يا مصلي زير آسمان آبي به امامت روحاني منطقه تا افطار كردن با خرما و شيريني، روبوسي و در آغوش گرفتن يكديگر و تبريك گويي، زيارت اهل قبور، فاتحه خواني، پخش خيرات براي اموات، مهماني دادن و مهماني رفتن، ديدار روحانيون، دادن فطريه به مستمندان، دلجويي از ايتام، ديدار از خانواده هايي كه به تازگي عزيزي از دست داده اند و در آوردن پيراهن عزا از تن صاحبان عزا، پختن غذاهاي نذري و تقسيم آن بين دوستان، همسايگان و اقوام، هديه دادن به كودكان و نوجواناني كه به تازگي روزه گرفته اند، هديه دادن عروس ها و دامادها به يكديگر، خريد لباس نو براي كودكان و رفتن به دشت و طبيعت به اتفاق خانواده براي گذراندن فراغت. در همين چهارچوب آداب مردم مسلمان اهل سنت در شهرهاي مختلف كردستان از جمله در شهر سنندج كه در گذشته رواج داشته است عبارتند از:

– شروع خانه تكاني از حدود يك هفته مانده به عيد؛

– خريد لباس نو؛

– تهيه هداياي مختلف براي دادن در روز عيد؛

– حنا بستن دست توسط دختران و زنان؛

– خواندن نماز عيد به جماعت در مسجد؛

– تهيه غذا و شيريني مناسب براي روز عيد فطر؛

– ديد و بازديد عيد؛

– رفع كدورت ها و بر پايي مراسم ‌آشتي كنان؛

– بر پايي مراسم جشن و سرور.

علاوه بر اين در زمان بر پايي نماز عيد و به منظور تقدير و تشكر از خدمات امام جماعت و خادم مسجد، از طرف همه نمازگزاران – هركسي به وسع خويش- هدايايي براي اين دو نفر در نظر گرفته مي شود. از ديگر سنت هاي حسنه مردم كردستان در روز عيدفطر، زيارت اهل قبور و پخش نذورات و غذاهاي محلي در اين فضاي معنوي در بين افراد حاضر در مزار افراد متوفي است كه در اين مكان ها بار ديگر افراد مستضعف و ايتام اطعام مي شوند و با اين عمل حسنه تمامي افراد با خوشحالي و خوشنودي روز عيد را سپري مي كنند. عيادت از بيماران، پخت غذاهاي سنتي و شيريني هاي محلي به مناسبت نخستين سالگرد فرد متوفاي خانواده و توزيع آن در بين افراد مستمند از ديگر آداب و رسوم مردم مسلمان كرد در روز عيد سعيد فطر مي باشد. به اين ترتيب رمضان و عيد آن، يكي از زمان هاي ديني است كه هويت بخش مسلمانان است و مسلمين مناسك و اعمال ديني تقريباً مشابه در اين زمان انجام مي دهند. لذا در ميان ايرانيان عنصر و عامل اتحادبخش و در ميان مسلمانان انسجام بخش است

عيد قربان

عيد قربان از جمله جشن هاي مذهبي در جهان اسلام است. اين عيد در ايران نيز به صورت عيدي مذهبي در نقاط مختلف اين سرزمين با آداب و ويژگي هاي خاص هر منطقه برگزار مي شود. با دقت در نحوه برگزاري اين مراسم مشاهده مي شود كه اگرچه ممكن است مردم هر ناحيه آدابي بعضاً متفاوت در اين خصوص داشته باشند، ليكن تمامي اين مراسم در لايه هاي عميق تر، شبيه يكديگر و مطابق با آيين هاي ديرين و كهن برگزاري جشن قربان است

عيد سعيد قربان در ميان مردم كُرد زبان داراي جايگاهي ويژه است. مردم كردستان از اول ذي الحجه بنابر سنت و سيره رسول الله ( صلي الله عليه و آله و سلم ) روزه مستحبي نُه روز اول ماه ذي الحجه را به جاي مي آورند و در شب هشتم ذي الحجه و روز عرفه نيز در مساجد و تكايا برنامه هاي ويژه ديني همچون مولودي خواني و تواشيح در مدح و ثناي رسول مكرم اسلام و ائمه اطهار ( عليه السلام ) قرائت مي شود و علماي ديني اين منطقه نيز در زمينه هاي مختلف شرعي و فقهي مسائلي را براي مسلمانان به ويژه در خصوص فلسفه عيد سعيد قربان و داستان زندگي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) بيان مي كنند.

 

با طلوع آفتاب زن و مرد، پير و جوان راهي مسجد مي شوند تا در نماز عيد شركت كنند و صداي « الله اكبر » در فضاي شهر و روستا مي پيچد. قرباني كردن و توزيع گوشت آن در ميان همسايه ها اولين آييني بود كه با به گوش رسيدن دعاي ويژه عيد سعيد قربان در شب قبل از آن آغاز مي شد و هر خانواده اي بنا به توان مالي خود اقدام به قرباني كرده و گوشت آن را به صورت مساوي در بين همسايه ها به ويژه افراد محروم و بي بضاعت جامعه تقسيم مي كرد. نكته جالب اين بود كه خود صاحب قرباني هم به همان اندازه از اين گوشت بهره مند مي شد.در اين روز سنت هاي حسنه اي وجود دارد كه در قالب اين مراسم توسط مردم مسلمان منطقه اجرا مي گردد.

يكي از سنت هاي حسنه اين روز در مناطق مختلف كردستان عيادت همسايگان و نمازگزاران از يكديگر به صورت دسته جمعي است. مردم كردستان با طلوع آفتاب، نماز عيد سعيد قربان را با شكوه و عظمت هرچه بيشتر به جاي مي آورند. پس از به جاي آوردن نماز صبح، در مساجد مانده و با يكديگر عيدديدني مي كنند.

كمك به همنوع و دستگيري از مستمندان يكي ديگر از سنت هاي حسنه مردم كردستان در اعياد اسلامي است كه اين كمك ها به صورت گسترده و دسته جمعي از سوي نمازگزاران عيد قربان در مساجد جمع آوري مي شود و علاوه بر مستمندان محل، امام جماعت مسجد و خادم مسجد نيز كمك هايي را دريافت مي كنند.

مهم ترين و تأثيرگذارترين بخش نذورات و كمك هاي عيد سعيد قربان در مراسم قرباني و توزيع قرباني ها در بين مستمندان به ثبت مي رسد كه مسلمانان اين خطه از ميهن اسلامي در شهرها و روستاهاي مختلف در اين روز با شور و شوق بسيار همه مستمندان و افراد بي بضاعت كردستاني را در جشن و سرور خود شريك مي كنند.

از ديگر سنت هاي حسنه در اين روز گرامي رفتن به خانه ي افراد داغدار است. بعد از اقامه نماز عيد ماموستاي روستا يا محله پيش قدم مي شود و ضمن حضور در ميان خانواده هايي كه يكي از بستگان آن ها از عيد گذشته تا اين عيد فوت شده اند، اظهار همدردي مي كند. در گذشته، پس از بازديد از خانواده هاي داغدار، همه به صورت جمعي راهي آرامگاه ها مي شدند و با قرائت فاتحه ياد عزيزان از دست رفته را گرامي مي داشتند.

ميلاد پيامبر ( ص )

دوازدهم ربيع الاول به اعتقاد اهل سنت و هفدهم ربيع الاول به اعتقاد شيعيان روز ميلاد حضرت خاتم الانبيا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) مي باشد. اين اختلاف زماني خود مصداقي از مصاديق بارز اتحاد ملي است. جشن ميلاد از استان هايي كه اهل سنت رقم قابل توجهي دارند شروع شده و سپس به كل كشور مي رسد. در كردستان يكي از آداب بسيار زيبا مراسم مولودي خواني است كه در آن اشعاري در وصف و ثناي حضرت رسول ( صلي الله عليه و آله و سلم ) خوانده مي شود. در مجلس همه سكوت كرده و به مراسم توجه مي كنند. قرباني كردن گوسفند و پذيرايي از مهمانان با غذا و شيريني و نيز فرستادن شيريني و غذاي نذري به در منازل براي همسايگان در اين روزها از ديگر رسومات رايج است. در زير به قطعه اي از مولودي هاي كُردي در رثاي رسول گرامي اسلام اشاره مي شود:

مه جلسي فه رح به خشو و سفي ح زرته *** مه رهه ري ئه نوار فه يضو و ره حمه ته

ترجمه: مجلس فرح بخشي در وصف حضرت رسول است، مظهر انوار فيض و رحمت است.

وه ذكري سه لوات پاك له ئالايش *** به فه ضاي مه جلس بده بده ين ئارايش

ترجمه: با ذكر صلوات پاك و بي آلايش، به فضاي مجلس آرايش دهيم

آداب و رسوم و باورها

كردها مردماني ايراني تبار هستند كه زبان، فرهنگ و آداب و سنن آنان در ارتباط و پيوند با ديگر مردمان در قلمرو زيست اقوام ايراني است.

باورهاي عمومي

باورهاي مردمان كرد در استان هاي مختلف به ميزان زيادي با باورهاي ساير اقوام ايراني يكسان و مشابه مي باشد، به عنوان مثال در كرمانشاه برخي از اين باورها به قرار زير است:

– چنانچه استكان ها هنگام صرف چاي رديف شوند اين نشان از رسيدن مهمان است.

– اگر برگ چاي روي استكان چاي قرار گيرد ميهمان خواهد آمد.

-ريختن آب جوش بر روي زمين بدون گفتن بسم الله باعث از بين رفتن بچه هاي جن و انتقام جويي آنان خواهد شد.

– به هنگام نشستن، زانو به بغل گرفتن غم و اندوه به دنبال مي آورد.

-خارش كف پا نشان از راه دور در پيش داشتن است.

-وقتي ميهمان به خانه كسي بيايد روزي اش را هم با خودش مي برد.

-جارو كردن در شب، تنگدستي به دنبال مي آورد.

– در شب جارو نمي كنند و ناخن نمي گيرند.

-عطسه كردن را نشان خبر مي دانند.

– عطسه را نشانه صبر مي دانند.

– اگر شخصي به هنگام درآوردن كفشش، لنگه اي بر لنگه ديگر سوار شود، باورشان اين است كه براي آن شخص مسافرتي پيش خواهد آمد.

– اگر كف دست راست كسي بخارد پول به دستش مي آيد و بالعكس اگر كسي كف دست چپش بخارد پول از دست خواهد داد.

– اگر گوش راست كسي صدا كند، باورشان اين است كه از او به خوبي ياد مي شود و چنانچه گوش چپش زنگ بزند مي گويند كساني مشغول بدگويي او هستند.

– هرگاه كسي بخواهد به سفر دور و درازي برود او را سه بار از زير قرآن رد مي كنند

آداب و رسوم ماه رمضان

ماه رمضان كه از راه مي رسد، در كردستان نداي مرحبا مرحبا با آهنگ و وزن خاصي در محله ها به گوش مي رسد؛ آوازي كه فرارسيدن ماه بركت و رحمت را به مردم شهر خبر مي دهد و جشن مي گيرند. پيش از اذان مغرب مساجد و تكاياي استان كردستان پر از صداي دعاهاي مذهبي و اشعاري مي شوند كه نمازگزاران در مدح رسول گرامي اسلام مي خوانند. در گذشته اين اشعار مذهبي تا پانزدهم ماه رمضان به اوج خود مي رسيد، اما با گذشتن از نيمه ماه، آوازها كم كم تغيير لحن پيدا مي كرده و لحن اندوه و حزن مي گرفت. از اين پس صحبت از فراق است و خداحافظي با ماه مبارك رمضان. در اين شب ها اگر در كوچه هاي كردستان راه مي رفتيد، نداي الوداع الوداع گوشتان را پر مي كرد، زيرا در پانزده روز اول ماه رمضان مؤذن قبل از وقت نماز عشاء بر پشت بام رفته و با نواي دلكش و آوازي خوش و ملكوتي حلول ماه مبارك رمضان را خوشامد مي گفت: مرحبا مرحبا يا شهر رمضان/ مرحبا مرحبا يا شهر تسبيح و التهليل و تلاوة القرآن مرحبا/ مرحبا مرحبا يا شهر الخير و البركة و الاحسان مرحبا، و از نيمه ماه به بعد نيز به جاي مرحبا، الوداع مي گويد.

پاشيو

مانند ساير نقاط كشور و مطابق رسمي اسلامي با اعتقاد به استحباب رؤيت هلال ماه رمضان، روز آخر شعبان، هم وطنان كُرد براي رؤيت هلال به پشت بام خانه مي روند. در گذشته بعد از رؤيت هلال ماه رمضان، سه يا چهار نفر با دهل و سرنا زدن با آمدن به مركز شهر سنندج، نواي مخصوص فرارسيدن ماه مبارك رمضان را مي نواختند و فرا رسيدن اين ماه را به اطلاع عموم مي رساندند. قبل از جنگ جهاني دوم و به دليل نبودن وسايل كافي براي اطلاع رساني، مردم با شليك توپ توسط يك توپچي كه فقط كارش در ماه مبارك رمضان بود، از آغاز ماه رمضان مطلع مي شدند و شب ها به وقت سحر نيز با اين صدا مردم براي صرف سحري از خواب بر مي خاستند. پس از آن نيز اين مأموريت به نيروهاي ارتشي واگذار شد. بعد از شليك توپ، آيين هاي پاشيو بود كه هر روز موقع سحر در شهر بر پا مي شد. در آن روزها كه هنوز وسايل ارتباط جمعي گسترش پيدا نكرده بود، كردها همديگر را با مراسم « پاشيو » از فرارسيدن زمان سحر آگاه مي كردند. آن ها به پشت بام مي رفتند و با گفتن پاشيو، وقت سحري خوردن را خبر مي دادند و با پايان يافتن ماه مبارك رمضان و با حلول ماه شوال نيز سه گلوله توپ شليك مي شد و با صداي اين توپ ها مي توانستي اين شعر را به وضوح بشنوي كه:

عيد رمضان آمد و ماه رمضان رفت *** صد شكر كه اين آمد و صد حيف كه آن رفت

سفره افطاري

پنير، شير، عسل، گردوي تازه و انجير از ملزومات سفره ي افطار كردي است. پس از آنكه روزه داران افطار خود را باز كردند، آش دوغ، ترخينه يا آش كردي و نان هايي مثل نان برساق و نان تاوه اي كه توسط زنان كُرد تهيه مي شود، سفره افطار را رنگين مي كند. كوليره هم نوعي نان ويژه و محلي است كه براي شب بيست و هفتم ماه مبارك رمضان تهيه مي شود و بعد از پخت، بين همسايگان و اهالي محل تقسيم مي گردد. خمير اين نان كه از آرد، مغز گردو و مقداري روغن تهيه مي شود از روز بيست و ششم ماه مبارك آماده شده و در روز بيست و هفتم رمضان آن را در تنور طبخ مي كنند. عموماً خانواده هاي طبقه متوسط و بالا اين نان را به مقدار زيادي تهيه كرده و ميان مردم محل يا افراد نيازمند توزيع مي كنند، به طوري كه در روز بيست و ششم و بيست و هفتم ماه رمضان، تقريباً تمام خانواده هاي استان كردستان روزه شان را با كوليره و ماست باز مي كنند. بعد از افطاري و خواندن نماز عشاء، خانواده هايي كه داراي وسعت مالي هستند، تعداد زيادي كوليره را همراه با ماست به مسجد برده و در ميان نمازگزاران توزيع مي كنند. كردها بر اساس يك رسم ديرينه، كوليره هاي كوچكي مي پزند و پنج يا شش عدد از اين كوليره ها را به نخ مي كشند و در انبار آرد يا برنجشان قرار مي دهند، به اين اميد كه خير و بركت ماه رمضان به دارايي آن ها برسد. به اين ترتيب، هر رشته كوليره يك سال در انبار كردها مي ماند و سال بعد، با كوليره هاي جديد جايگزين مي شود.

شب يلدا

شب چله در تمامي كشورهاي كشورمان تقريباً داراي رسومات مشترك است و شايد مهم ترين بخش از رسومات اين شب كه در تمامي شهرها و روستاها مشترك است، شب نشيني به همراه صرف ميوه، آجيل مخصوص شب چله مي باشد. شب يلدا را در سنندج ( شه و چله )‌ مي گويند. در ادبيات فارسي خصوصاً در غزل، زلف يار را به يلدا تشبيه مي كنند كه مانند شب سياه، بلند و طولاني است. معمولاً و نه الزاماً در اين شب در كوهستان هاي كردستان و شهرها و روستاها برف مي باريد. اقوام نزديك و پسران متأهل و دختران شوهركرده در اين شب ميهمان خانه پدري يا بزرگ خاندان هستند كه معمولاً پدر بزرگ است. اين شب يكي از شب هاي پرنشاط براي خانواده و به ويژه كودكان است و اين تجمع در خانه پدري يمن و شگون و احترام دارد.

در سنندج قديم كه يخچال و فريزر براي نگهداري از ميوه جات وجود نداشت، مردم در منازل خود اقدام به درست كردن آونگ و يا در بند كشيدن انگور و امرودهاي گوناگون و خربزه ترش مي كردند. شب يلدا يا شب چله كه تاريك ترين و درازترين شب سال است با خوردن دلمه، خربزه ترش، انگور، امرود، به ، انار و سيب به خوشي و شادماني و چون شب وصال مي گذشت. دو سنت قديمي در سنندج مقام خود را حفظ كرده اند، يكي زولبيا و باميه و پشمك در ماه مبارك رمضان و ديگري دلمه كلم در شب زمستان

در اين شب يكي ديگر از رسومي كه تقريباً در تمام مناطق كشورمان به اجرا درمي آيد، فرستادن ميوه و شيريني تحت عنوان شب چله اي توسط خانواده هايي است كه سال اول است كه دختر به خانه شوهر فرستاده اند.در شهر سنندج يك خوانچه را با تمام سليقه از انواع غذاها و ميوه ها براي عروس مي فرستند و اين كار را ( شه و زمساني ) مي گويند. در اين خوانچه علاوه بر دلمه كلم و برگ مو، چلو خورش و ديس هاي شيريني، خربزه ترش، شربت هاي گوناگون كه داخل تنگ مي گذاشتند و يك ظرف ( ئادنگ ) يعني انگوري كه با خوشه از سقف آويزان مي كردند، يك ظرف سيب سرخ، يك ظرف انار، يك ظرف گلابي، يك هندوانه و يك ظرف بزرگ تنقلات و غيره را مي گذاشتند. در سنندج قديم خانواده ها اگر در همسايگي، خانواده فقيري را سراغ داشتند، به خاطر اينكه فرزندان آن ها نيز بي نصيب نباشند، سهم آن ها را نيز در حد خودشان مي فرستادند كه اين رسم هنوز هم وجود دارد. در اين شب بيان احاديث اخلاقي و طرح حكمت ها و اندرزها از سوي بزرگ ترها و ريش سفيدان خانواده، شاهنامه خواني، فال حافظ و طرح مشكلات و رسيدگي به حال افراد فاميل از جمله مهم ترين كارهايي است كه مورد توجه قرار مي گيرد.

 

مراسم ازدواج

ازدواج از سنت هاي حسنه اي است كه در كشور ما به دليل تأكيدات اسلامي و نيز اهميت خانواده از جايگاه بالايي برخوردار است. ازدواج در مناطق مختلف كشور علي رغم وجود برخي تفاوت هاي مربوط به فرهنگ هاي محلي، در كل داراي نقاط اشتراك فراواني مي باشد.

مراسم ازدواج و عروسي در كرمانشاه نيز با تفاوت هاي بسيار كمي مانند ساير نقاط كشور مي باشد: ابتدا خواستگاري و تعيين ميزان مهريه، سپس بوسيدن دست پدر عروس توسط داماد و ديگر موارد مانند خريد بازار در روز عقدكنان، سپس انجام مراسم عقد توسط عاقد و دستيارش، ساييدن قند بر سر عروس و داماد، حلقه دست كردن توسط داماد و عروس، عسل به دهان يكديگر گذاردن، دادن هديه عقد توسط پدر و مادر داماد به عروس و صرف شام توسط ميهمانان و سپس مراسم انتقال عروس به خانه داماد

در كردستان يكي از رسوم عروسي، شب نشيني هايي است كه قبل از برگزاري جشن عروسي ترتيب داده مي شود. سپس مقدمات ازدواج با مجلس خواستگاري و گفتگو بر سر مهريه و خريد طلا و لباس توسط داماد براي عروس و تعيين تاريخ عقد و عروسي آغاز مي شود كه در برخي مناطق روستايي اخذ شيربها توسط خانواده عروس نيز مرسوم است. پس از اين مراسم شيريني خوران برگزار مي شود كه طي آن با اعلام نامزدي رسمي دختر و پسر خطبه عقد نيز ميان آن دو منعقد شده و مراسم عروسي به زماني ديگر موكول مي گردد. سرانجام با نزديك شدن روز عروسي مجالس شب نشيني از سوي خانواده هاي دو طرف به طور جداگانه اي ترتيب مي يابد كه در آن از كليه ي نزديكان دو خانواده دعوت به عمل مي آيد.

در گذشته يك شب قبل از روز عروسي مراسم حنابندان اجرا مي شد؛ بدين ترتيب كه دختران جوان دو خانواده و دوستان عروس در يك مجلس خصوصي شبانه به دست هاي خود و عروس حنا مي بستند كه اين خود يك نوع آرايش دست ها نيز به شمار مي رفت. كردهاي كردستان در مجالس شادي و به خصوص شب نشيني هايي كه به مناسبت عروسي ها برپا مي شود، با پوشيدن لباس هاي زيبا و تماشايي هماهنگ با نواي سازهاي محلي كنار هم قرار گرفته و در حالي كه با گرفتن دو سر يك دستمال، فاصله خود را حفظ مي كنند، دايره وار به رقص محلي كردي كه اصطلاحاً چوبي گفته مي شود و ريتم هاي گوناگوني دارد مي پردازند. هدايت حلقه ي پايكوبي و عوض كردن حركات رقص محلي را شخصي كه در ابتداي همه در طرف راست قرار دارد و دستمال بلندي را به شيوه هاي خاصي هماهنگ با حركات پا به گردش درمي آورد بر عهده دارد كه در لهجه ي محلي سرچوبي ناميده مي شود. سرچوبي با ادامه ي رقص به نوبت به ساير افراد واگذار مي شود كه از تبحر بيشتري بر خوردارند. هنگام اجراي رقص، ديگر مهمانان نظاره گر هستند و هريك به فراخور حال خود سرچوبي را شاباش مي كنند كه معمولاً اين كار با سپردن مبالغي اسكناس به دست نوازندگان و چرخاندن آن بر سر و شانه ي سر چوبي انجام مي شود.

 

با پايان يافتن شب نشيني، روز عروسي فرا مي رسد كه در اين روز نيز ضمن پايكوبي و دادن ناهار به ميهمانان، نزديك عصر داماد در حالي كه تعدادي از ميهمانان خصوصاً دختران و پسران جوان وي را همراهي مي كنند به طرف خانه ي عروس حركت مي كند و پس از صرف چاي و شيريني و كسب اجازه از والدين عروس وي را به خانه خود مي آورد. با پايان يافتن جشن عروسي و پس از يك هفته كليه دعوت شدگان دو طرف به استثناي مردان و پسران در منزل داماد جمع مي شوند و با برگزاري مراسم ديگري هداياي خود را كه عمدتاً شامل پول نقد است به عروس و داماد مي دهند. اين هدايا كه در اصطلاح محلي « هفته » گفته مي شود با هدف كمك به تشكيل زندگي جديد زوج هاي جوان و جبران هزينه هاي عروسي ارائه مي شود

در كنگاور نيز مراسم عروسي به ساير نقاط ايران شباهت دارد. پس از انجام مراسم خواستگاري، تاريخ عقد و عروسي تعيين مي شود. از ميهمان در دو وعده غذايي پذيرايي شده و شب قبل از عروسي مراسم حنابندان اجرا مي گردد. شيربها توسط داماد به خانواده عروس پرداخت مي شود. در ايل سنجابي نيز مراسم عروسي مانند مردم شهرنشين بوده و خواستگاري متداول است و نحوه عقد ثبتي مي باشد. در كلهر نيز مراحل اجراي سنت ازدواج و رسوم آن با ساير اقوام ايراني داراي اشتراكات زيادي مي باشد:

نشان كردن: پسر، دختر دلخواه خود را انتخاب كرده و مادرش را آگاه مي سازد. مادر براي ديدن دختر به خانه او مي رود. اگر او هم بپسندد بدون اينكه سخني بگويد به خانه خود باز مي گردد و موضوع را با همسرش در ميان مي گذارد و پدر نيز با خواستگاري آن دختر براي پسرش موافقت مي كند.

خوازمني ( خواستگاري ): در يك روز خوش يمن پدر پسر به همراه چند نفر از بزرگان به خانه پدر دختر رفته و از او خواستگاري مي كنند و در صورت موافقت پدر دختر با وصلت، همان جا گفتگو صورت گرفته و مقدار شيربها ( شيراوي ) و مهريه و پس از گفتگوي زياد، روز نامزدي تعيين مي شود. به هنگام خداحافظي و انجام تعارفات از سوي دو طرف، يكي از بزرگان خانواده داماد از وي مي خواهد تا دست پدر دختر و بزرگان خانواده را ببوسد كه به اين عمل « دُس ماچ كردن » مي گويند.

نامزدي ( دَزيوراني ): اين مراسم را كه دزيوراني يا دَزگيران نيز مي گويند به اين صورت اجرا مي شود كه ابتدا پدر پسر برنج، روغن، نان، گوسفند و… به خانه پدر دختر مي فرستد تا ناهار طبخ شود. سپس پدر و مادر پسر به همراه چند نفر از اقوام خود براي شيريني خوران و انجام مراسم نامزدي به خانه پدر دختر مي روند و مادر پسر انگشتري طلا را به انگشت عروس ( براتوت ) مي كند.

روباز كردن: چند روز پس از مراسم نامزدي، داماد براي روباز كردن به خانه عروس مي رود. عروس نيز ليواني شربت يا كاسه اي آب براي او مي آورد و داماد با نوشيدن آن سكه اي طلا يا مبلغي پول به عنوان روباز كردن داخل ليوان يا كاسه مي اندازد و پس از ساعتي از عروس و خانواده او خداحافظي مي كند.

خريد عروسي و عقد كنان ( تَيارَك ): مانند ساير نقاط ايران در يك روز به شهر مي روند و پس از خريد پوشاك عروس توسط خانواده داماد و لباس داماد توسط خانواده عروس، پدر يا برادر بزرگ داماد با پدر يا برادر بزرگ عروس به دفترخانه اسناد رسمي رفته و به وكالت از دختر و پسر آن ها را براي هم عقد مي كنند. البته گاهي عروس و داماد نيز در محضر حاضر مي شوند. پس از اين مراسم روز عروسي تعيين مي شود كه معمولاً روزهاي يكشنبه و پنجشنبه و گاهي هم سه شنبه مي باشد.

حنابندان و به گرمابه بردن عروس: معمولاً يك روز پيش از عروسي، در روز شنبه، دوشنبه يا چهارشنبه، زني بزرگ سال از بستگان داماد به نام پاخسو سوار بر اسب نر سفيد به همراه لباس عروس و لوازم عروسي به خانه عروس رفته و فرداي آن روز چند تن از زنان نزديك عروس جمع شده و به اتفاق نوازندگان ساز و دهل به خانه عروس مي روند. حاضران با آواي ساز و دهل مي رقصند و شادي مي كنند. در اين هنگام پاخسو به دست و پاي عروس حنا مي بندد و ساعتي بعد سر و تن او را مي شويد.

پاگشا ( پاوه و كِردِن ): پس از اين مراسم، مراسم عروسي برگزار شده و عروس را به خانه داماد مي برند و سه روز پس از آن مراسم پاگشا از طرف خانواده عروس در منزل داماد برگزار مي شود. در اين مراسم كه زنان دو خانواده شركت دارند ( بيشتر زناني كه در مراسم عروسي بوده اند ) پس از رقص و پايكوبي هداياي خود را اهدا مي كنند. علاوه بر اين يكي ديگر از رسوم بستگان داماد و عروس اين است كه به مرور زمان عروس و داماد را براي مراسم شام يا ناهار به منزل خود دعوت مي كنند و مبلغي نيز پول يا كادو به عروس مي دهند كه به اين مراسم نيز پاوه و كردن مي گويند