تاریخ و آداب و رسوم مردم ایذه
ایذه یك شهر تاریخی است و آثاری از زمانهای بسیار قدیم در آن به جا مانده است. این شهر در روزگار عیلامیان اهمیت و عظمت بسیار داشته و مركز آن آنزان یا آشتیان بوده و در عهد ساسانیان نیز نام و اعتبار داشته است. همراه مرکز مشاوره اصفهان تور باشید تا بیشتر با تاریخچه شهر ایذه آشنا شوید… آتشكدهای هم در آن شهر بود كه تا زمان هارونالرشید فروزان بوده است. «استرنج» مینویسد: ایزج به پل سنگی بزرگی كه در آن شهر روی كارون بسته بودند معروف بود. پل مزبور را یاقوت از عجایب جهان شمرده است. این پل كه خرابههای آن هنوز دیده میشود، بنام مادر اردشیر بابكان (خزهزاد) نامیده میشود. كلمه ایذه در زمان اتابكان لر كمتر بكار رفت و به جای آن مالمیر (مال امیر) نامیده شد. كلمه ایذه در قرنهای گذشته به كلی متروك شده بود تا در دوره پهلوی مجددا مورد استفاده قرار گرفت.
شهر ایذه از روزگار باستان تا امروز به نامهای ایذج، ایذه، ایگه، ایجهه، اریگ، ایج، ایدج الاهواز، مالمیر یا مال امیر خوانده شده است. کلمه ایذه برگرفته از واژه ایجه یا ایگه فارسی باستان به معنی مسکن و محل زندگی است.(۵) به علاوه به دلیل وجود زیجهای بسیار در این ناحیه، این شهر به نام اریگ یا ایج خوانده می شده است. به عقیده برخی از محققین این شهر در نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد «انزان» نامیده می شد و مرکز ایالت انزان بوده است. می توان ایذه را تغییر شکل یافته انزان عیلامی نیز دانست.
ایذه یا مال امیر مرکز شهرستان ایذه و از شهرهای لرنشین استان خوزستان، در جنوب غرب ایران قرار دارد.
پیشینه تاریخی این شهر بنابر پژوهشهای انجام شده و وجود آثار و سنگ نبشتههای باستانی مربوط به دوران هخامنشیان و پیش از آن (عیلامیان) میباشد.
تقریبا بیشتر باستان شناسان بر پیشینه تاریخی ۴۰۰۰ ساله ایذه اتفاق نظر دارند. همچنین ایذه به شهر نگارکندههای سنگی و صخرهای ایران شهرت دارد.
هنگام تولد: در گذشته برای جلوگیری از “آل”(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب میرساند)، مک، قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند. همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند.
آنها این کار را برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط”از ما بهتران”انجام میداد ند. اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.
اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،۲ نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.
حمام زایمان: نوزاد را، ۳ روز پس از تولد ،به حمام میبرند.هفت روز پس از تولد نیز، هم نوزاد و هم زائو به حمام میروند.زائو قبل از حمام چهلم ، به نزد دعا نویس رفته،برای او دعای چله می گرفت. دعای چله بر را به پیراهن کودک میبستند.
در حمام مقداری نمک در آب ریخته،ظرف آب را روی سر زائو و کودک میریزند.آنها معتقدند با این کار،چله کودک و زائو پریده شده، از ما بهتران و “آل” به آنها آسیبی وارد نمیکند.
دندان در آوردن کودک: بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک هنگام دندان در آوردن او، انجام میدهد.
نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه میریزند که به این رسم دونگو میگویند.
ختنه سوران: در گذشته کار ختنه را،دلاک(یا سلمانی ،پیرایشگر موی مردان) انجام میداد. این سنت در روستای باجول( در زمان انجام تحقیق) مرسوم بود. برای کودک به این مناسبت جشنی نیز بر پا میشود. نوازنده محلی موسیقی محلی (توشمال)مینوازد.
پسربچه، دامن قرمز رنگی میپوشد.اقوام به دیدن او می آیند و هر کدام پولی به او میدهند. دلاک نیز به صورت نقدی وجهی دریافت میکرد.
آداب و رسوم ازدواج
همسر گزینی: اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود. برخی از آداب و رسوم مردم شهر ایذه
ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب خود دارند.
در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است.بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند.
اما امروزه با افزایش آگاهی والدین در مورد حق طبیعی دختر یا پسر در انتخاب هایشان ، افزایش سطح تحصیلات و افزایش سطح مراودات اجتماعی گزینه ها بیشتر شکل
پیشنهاد دارند تا اجبار.البته چنانچه پسری انتخابی غیر از گزینه پیشنهادی خانواده داشته باشد،ممکن است با رفتارهایی مانند طرد شدن ،از سوی خانواده خود مواجه شود که این تنها مختص قوم بختیاری نیست.
در گذشته در جریان همسر گزینی رسمی به نام “ناف بران”مرسوم بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند.
خواستگاری
خواستگاری را در اصطلاح محلی،کد خداییKa-xodaee میگویند.در جلسه خواستگاری بزرگان و ریش سفیدان هر دوطرف پس از گفتگو نظر خود را اعلا م مینمایند.در جلسه خواستگاری در موردمهریه و شیر بها،تاریخ عقد و عروسی و…بحث می شود. تمام توافقات جلسه مکتوب میشود.
مهریه، شیربها وجهیزیه: مهریه بیشتر به صورت سکه یا زمین است. مهریه را پشت قباله نیز میگویند. شیربها به صورت نقد پرداخت میشود. خانواده دختر مقداری پول به آن اضافه میکنند و کمبود جهیزیه دختر را تامین میکنند.
درگذشته گاهی در عوض شیر بها،گاو و گوسفند یا گاومیش میدادند. در صورتی که داماد تمام وسایل زندگی را تهیه می کرد، مبلغ شیربهای پرداختی، کمتر تعیین می شد.
اسباب و اثاثیه ای که عروس از خانواده خود دریافت می کرد،قبل از روز جشن عروسی یا همزمان به خانه داماد برده میشد. رسم است چمدانی پر از اجناسی مانند دستمال، جوراب، حوله، پیراهن، زیر پیراهن، دستمال ابریشمی زنانه، برای پدر، مادر، خواهران، براداران، عمهها، خاله ها، عموها، مادر بزرگ داماد برده میشود.
عقد و حنابندان- جشن عروسی: بعد از توافقات در جلسه خواستگاری،تاریخی نیز برای عقد تعیین میشود.والدین دختر و پسر (معمولا مادر عروس و چند زن از خانواده طرفین)به بازار رفته، خرید انگشتری حلقه،لباس کاملی برای عروس،کت و شلوار و کفش وساعت برای پسر است را انجام می دهند.
در روستاها برای عقد به ایذه می روند.معمولا والدین عروس و اقوام و ریش سفیدان نیز آنان را همراهی میکنند.تعداد نفرات دعوت شده معمولا شامل نزدیکان درجه یک عروس و داماد میشود.
در صورتی که داماد از لحاظ مالی هنوز آمادگی لازم را جهت برگزاری جشن عروسی نداشته باشد،بین عقد و عروسی فاصله می اندازند. گاهی این فاصله ممکن است تا ۱ سال هم به طول بیانجامد.
مقدمات عروسی معمولا ۲ تا ۳ روز طول میکشد. روزاول،حنابندان است. توشمال ها در این روز می نوازند.رقص و چوب بازی نیز در این روزها برپاست.
در عصر روز حنابندان،خواهران داماد،سایر زنان واقوام خانواده داماد، در حالیکه توشمال پیشاپیش آنها می نوازد،به نزد عروس می روند. مقداری حنا نیز به خانه عروس برده میشود. هنگام شب، حنای خیس شده را در بشقاب کوچکی قرار میدهند.
خانواده داماد ،بشقاب حاوی حنا را به اطاقی که عروس در آنجا نشسته است برده،مقداری از آن را بر سر و دست عروس می گذارند. متقابلا همین کار را خانواده عروس انجام میدهند. آنها ضمن خواندن ترانه ای به سر داماد حنا میزدند. البته این کار امروز کمتر صورت میگیرد.
در این مراسم مضمون ترانه ای که میخوانند به این صورت میباشد:
حنا حنا گل گل بند حنا حنا حنا گل گل بند حنا
دوما حنا ایبنده ز شو تا صب ایبنده ایر حنا نبنده ورق طلا ایبنده
معمولا جشن عروسی در خانه داماد برگزار میشود. البته امروزه بسیاری از مردم جشن عروسی را در تالارهای جشن بر گزار میکنند.در کنار آن هنگامی که عروس به خانه داماد برده میشود رقص و پایکوبی در آنجا انجام میشود.
رسم است چنانچه کسی از اقوام عروس یا داماد فوت کرده باشد و از چهلم آنان نیز گذشته شده باشد،خانواده عروس یا داماد نزد آنها رفته، برای برگزاری مراسم از آنها اجازه بگیرند.
در روز عروسی ،تا هنگام ناهار نوازندگان توشمال مینوازند.زنان ومردان به شکل گروهی دستمال بازی میکنند.جوانترها نیز چوب بازی میکنند.
در گذشته عروس را سوار بر اسب تزیین شده میکردند. افسار اسب را یکی از اقوام عروس در دست میگرفت.
هنگامی که عروس می خواهد از خانه بیرون بیاید، مقداری قند، نان یا پنیر در پار چه سبز رنگی میگذارند، پارچه را به کمر عروس میبندند.
این کار را برادر،پسر عمو یا پسر دایی عروس انجام میدهد.این کار را به این نیت که عروس،به خانه داماد،خیر و برکت ببرد انجام میدادند.
هنگامی که عروس به طرف خانه داماد میرود، پسر بچه ای در بغل او میگذارند به این نیت که اولین فرزند او پسر باشد. قربانی کردن گوسفند، هنگام ورود عروس به خانه داماد از آیین های برگزاری جشن عروسی است و همزمان با آن نیز، یکی از زنان نقل و شیرینی میریزد.
رسم بر این است که خون کف کفش عروس را رنگین میکنند.مادر داماد نیز مقداری اسفند دود کرده،همراه با قرآنی که درون سینی گذاشته شده است، به استقبال عروس می رود.او بر سر عروس و داماد نمک می پاشد.
مردم معتقدند با این کار آنها چشم نمی خورند. پس از ورود عروس و داماد به خانه ،آنها کنار هم می نشینند و مراسم جشن تا پاسی از شب ادامه می یابد.
در شب عروسی مهمانان مبلغی پول به عنوان هدیه به داماد میدهند که این مبلغ و نام فرد دهنده پول یادداشت می شود.به این پول میگویند.
مراسم بعد از عروسی: چند روز بعد از مراسم عروسی،عروس و داماد به خانه پدر عروس میروند. پدر عروس هدایایی چون لباس، طلا، پیراهن به دختر و داماد خود می دهد.به این رسم پانگون میگویند.
باورها: یکی از باورهای ی مردم این است که زن بیوه نباید در کارهای مربوط به عروسی دخالت داشته باشد.همراه عروس نیز بایستی زن شوهر دار باشد.همچنین لباس عرو س را بایستی او تن عروس نماید.