عشایر شاه سون

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 1325 0

یکی از ایل های مهم در کشور ایران، ایل غیور شاهسون می باشد. ایل شاهسون که به صورت عشایری و معمولا الاچیقی زندگی می کنند در تاریخ و برهه های تاریخی گوناگون سهم موثری داشته اند. با هم این ایل را زیر ذره بین قرار خواهیم داد :

شواهد موجود بیانگر آن است که اگر نه همه، دست‌کم تعدادی از گروه‌های ایل شاهسون از دشت مغان به خرقان و خمسه کوچیده‌اند.(که البته نباید این گروه را با اتحادیه ایل خمسه فارس اشتباه گرفت). شیوه زندگی عشایر شاهسون  و بسیاری از ویژگی‌های فرهنگی ، علی الخصوص آلاچیق‌های نیم‌کره‌ای، آن‌ها را از سایر گروه‌های ایلی ایران حتی ایلات خرقان و خمسه متمایز می‌سازد. پاره‌ای از این ویژگی‌ها را که منشاء ترکی دارند می‌توان در میان سایر ایلات ترک زبان ایران مشاهده کرد. گو اینکه برخی طوایف شاهسون خاستگاه ترکی ندارند و توانسته‌اند پاره‌ای از ویژگی‌های متمایزشان را حفظ نمایند.

عنوان شاهسون به فارسی به معنی شاه دوست است. این عنوان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایل سون یا دوستدار مردم تغییر نام یافت. اسکندر بیگ ترکمان مورخ معروف عصر صفوی استعمال کلمه “شاهی سیون” را ضمن وقایع فتح عراق در دوره شاه اسماعیل اول و همچنین بیان وقایع زمان شاه طهماسب به کار برده‌ است. اما اصطلاح سیاسی این شعار زمانی اهمیت پیدا کرد که به طرفداران شاه اسماعیل دوم اطلاق شد و این در حالی بود که بر سر جانشینی شاه طهماسب بین جانشینان او اختلاف افتاد و در این میان دختر طهماسب به نام پریخان خانم که سیاستمدار مقتدری بود به طرفداری از اسماعیل میرزا خود را شاهی‌سون اعلام نمود.

امروزه شاهسون‌ها علاوه بر مناطق گسترده‌ای از کشور ایران در دیگر کشورهای همسایه از جمله جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، افغانستان و کشمیر نیز سکونت دارند.

خاستگاه عشایر ایل شاهسون

با وجود اسناد نسبتاً فراوانی که راجع به تاریخ شاهسون‌ها وجود دارد، منشا پیدایش شاهسون‌ها و ایل شاهسون هنوز در پردهٔ ابهام قرار دارد. گمان می‌رود ایل شاهسون مجموعه‌ای از گروه‌های قبایلی باشند که حدوداً بین قرن شانزدهم و هیجدهم به صورت اتحادیه‌ای گردهم آمدند. در قرن حاضر درباره منشا پیدایش شاهسون‌ها سه روایت متفاوت وجود دارد.

از جمله این روایات از جانب سرجان ملکم است با این شرح که می‌گوید :

    شاه عباس اول از همان آغاز سلطنت ناگزیر به مقابله با زیاده‌طلبی امیران بزرگ قبایل قزلباش برخاست. وی بدین منظور، برخی از سران قزلباش را به خاک هلاکت نشاند و برای مقابله با طغیان قبایل قزلباش قبیله‌ای تاسیس نمود و آن را شاهسون یعنی دوستدار شاه نامید و از همه مردان قبایل خواست تا به‌عنوان عضوی از این قبیله ثبت نام نمایند. شاه این قبیله را به عنوان فداییان و سرسپردگان خاندانش در نظر گرفت و با حمایت ویژه‌ای که از این قبیله به عمل آورد، آن را از دیگران متمایز و برجسته ساخت.

ولادیمیر مینورسکی در مقاله‌ای با عنوان “شاهسون” که در دائرة‌المعارف اسلامی درج گردیده است، خاطرنشان می‌کند که اسناد و شواهد موجود روایت مالکم را تا حدی مغشوش ساخته است زیرا منابع تاریخی عصر صفوی ما را به این حقیقت که شاه عباس اول قبیله‌ای را ایجاد نموده و آن را شاهسون نامیده باشد رهنمون نمی‌سازد.

روایت شاهسون‌ها متفاوت با روایت مالکم است. اما در تضاد با آن نیست و تنها در جزئیات اختلاف وجود دارد. شاهسون‌ها نیز مهاجرت اجدادشان را از آناتولی تائید نموده‌اند. روایت رسمی و مورد قبول افراد ایل که در نوشته‌های مربوط به ایل شاهسون نیز منعکس گردیده، در قرن حاضر اولویت یافته است. به اعتقاد شاهسون‌ها ایل شاهسون از سی و دو طایفه با موقعیتی برابر تشکیل‌شده است. شاهسون‌ها مدعی هستند که آنان هیچ وقت تحت امر یک رئیس ارشد نبوده‌اند. مطابق نظریه‌های رایج، شاهسون‌ها در زمان صفویه در مغان به سر می‌برده‌اند. اما در مورد بومی بودن و یا مهاجر بودن آن‌ها به منطقه و در صورت پذیرش مهاجرت، بر سر زمان مهاجرت اختلاف دیدگاه وجود دارد.

با توجه به روایات و سندیت‌های تاریخی موجود، اتحادیه ایل شاهسون از چند طایفه شامل بومیان دشت مغان (احتمالاً آلانها و تیره مهرگانیان آریایی نژاد ” آینالی‌ها = آئینه‌ای‌ها، مهرپرستان”) و مهاجرینی مانند اعقاب طوایف افشار و طوایف شاملو (مهاجر از آناتولی) و برخی از قبایل قزلباش و غزهای ترک نژاد آسیای میانه، تشکیل یافته باشد که تحت یک اتحادیه سیاسی، نظامی و اجتماعی خاص با زبان رسمی ترکی ائیلیاتی برای افراد ایل، گرد هم آمده‌اند و در سده‌های ۱۶ تا ۱۸ میلادی نقش سیاسی و نظامی پر رنگی را در تاریخ منطقه و حتی ایران داشته‌اند.

 

وجه تسمیه اصطلاح شاهسون

در معنای واژه شاهسون که محتوی پاره‌ای ارزش‌های نمادین است می‌بایست بیشتر پژوهش گردد. در کل واژه شاهسون دارای مفاهیمی است که به شرح زیر آورده شده:

در وهله اول از واژه شاهسون معنای سرسپردگان شاه استنباط می‌گردد.(دوستداران شاه)

در وهله دوم، این واژه بیانگر سر سپاری به طریقت صفویه , مذهب شیعه و ائمه به خصوص علی بن ابی‌طالب است که شاهان صفویه نمایندگان آنان به شمار می‌رفتند و نه تجلی و تجسم آنان.

در وهله سوم واژه شاهسون حس انزجار و مخالفت شدیدی را نسبت به عثمانی سنی مذهب که دشمن دیرینه صفویان شیعه مذهب بودند، پدید می‌آورد. اعلام شاهسونی از سوی روسای قبایل بدین معنا بود که آنان پیروی از فرامین شاه را در حکم فرایض دینی و اخلاقی خود تلقی می‌کردند.

در وهله چهارم می‌توان معنا و مفهوم شاهسونی را در حس میهن‌دوستی و ایران پرستی در نزد مردمان شاهسون جستجو کرد.

ساختار اجتماعی ایل شاهسون

هرم سازمان تولیدی ایل شاهسون از خانوار آغاز و به تیره و طایفه ختم می‌شود. در گذشته ریاست طوایف را خان‌ها به عهده داشتند که امروز از مزایای اجتماعی-اقتصادی و سیاسی شایانی برخوردار بودند ولی قدرت آن‌ها در برابر خوانین ایلیاتی سایر عشایر مانند قشقایی بسیار ناچیز بود. در راس هر رده کوچک نیز مسؤلی قرار داشت که آق سقل نامیده می‌شد.

 

خصوصیات اجتماعی ایل شاهسون

مسکن

شاهسون‌ها به مجموعه چند آلاچیق و کومه‌ای که در یک نقطه برپا شده باشد، اوبه می‌گویند. محلی که اوبه در آن قرار گرفته و یا به جایی که چادرها در آنجا برافراشته می‌شوند یورد اطلاق می‌گردد. مشخصه اصلی یورد سنگ چین‌های هلالی شکل (قوسی) است که به موقع استقرار اولین آلاچیق یا کومه در آنجا، برای گذاشتن فارماش (جا رختخوابی پشمی) و سایر اسباب و اثاث چیده شده و چوب‌های چادرها به این فاصله تقریبی یک متر خارج از این سنگ‌چین هلالی چیده می‌شوند. سبب اصلی چیدن این سنگ‌ها به خاطر مصون نگه‌داشتن اسباب و اثاث پشمین از تماس با کف زمین جلوگیری از نفوذ نم و رطوبت به داخل آن‌هاست. معمولاً هر فرد عشایر تا آخر عمر به خاطر دارد که در کدام یورد به دنیا آمده است. همچنین هرکدام از این یوردها دارای القاب یا عناوین قراردادی به خصوص هستند که ممکن است برخی از اسامی یادآور یک جریان تاریخی و یا واقعه و پیشامدی نیز باشد. به دلیل اینکه در مقایسه با سایر مناطق عشایری ایران هر دو ناحیه سردسیر و گرم سیر شاهسون، (تابستان ییلاق و زمستان قشلاق) آب و هوای سردی دارند به همین خاطر عشایر شاهسون به تجربه دریافته‌اند از چادری استفاده نمایند که حتی‌المقدور بیشترین هماهنگی را با شرایط محیطی داشته باشد.

آلاچیق و کومه

آلاچیق و کومه مسکن اصلی عشایر شاهسون در ییلاق می‌باشد. آلاچیق یکی از مشخصات و نشانه‌های عشایر شاهسون است که چادر نیمکره‌ای شکل می‌باشد و کومه چادر دالانی شکل دارد و معمولاً از آلاچیق کوچک تر است و از جنس خشنی و با آلاچیق که با دقت و مهارت و ظرافت درست می‌شود قابل مقایسه نمی‌باشد. آلاچیق همیشه با کومه همراه می‌باشد.

پوشاک

امروزه پوشاک مردان و زنان شاهسون همانند پوشاک روستائیان اطراف منطقه می‌باشد و هرگونه تغییر و تحولی در نوع یا شکل لباس روستائیان به‌وجود آمده‌ است در ترکیب و نوع لباس عشایر شاهسون نیز این تغییرات مشاهده شده‌ است. در زمان‌های قدیم مردان و زنان منطقه دارای لباس مخصوص بوده‌اند که امروزه حتی در دور افتاده ترین نقطه آذربایجان و دیگر نقاط نیز هیچ اثری از آن پوشش دیده نمی‌شود. زنان شاهسون (البته برخی بخصوص زنان سالخورده) تا حدودی بافت سنتی پوشاک خود را حفظ کرده و در مواردی نیز هیچ الگو یا ترکیب جدیدی را دربافت سنتی لباس خود راه نداده‌اند.

پوشاک زنان شاهسون شامل ۹ تکه‌است که عبارتند از

کوینک (پیراهن)

تومان (تنبان یا دامن شلیته‌ای)

یایلیق (روسری)

آلین یایلیقی (چارقدی که از روی یایلیق و برای نگهداشتن آن از بالای پیشانی بسته می‌شود)

آرخچین (عرقچین)

یل (نیم تنه ساده‌ای که زمستان‌ها روی جلیقه پوشیده می‌شود.)

جوراب

جلقا (جلیقه بی آستین)

باشماق (کفش)

ياشماق (دستمالی كه بر روي دهان مي بستند)

 

صنایع دستی عشایر ایل شاهسون

 

در مطالعه اقتصادی عشایر شاهسون صنایع دستی بعد از فعالیت‌های دامداری و کشاورزی قرار می‌گیرد. زندگی کوچ نشینی که بر پایه پرورش دام و تولید فراورده‌های دامی بویژه گوسفند و بز استوار است امکان تهیه مواد اولیه برای تولید دست بافت‌های مختلف را با بکارگیری سلیقه و هنر خلاقه زنان شاهسونی فراهم نموده‌است.

از جمله صنایع دستی تولیدی توسط زنان عشایر شاهسون عبارتند از: قالی و قالیچه -گلیم، زیلو، جاجیم و خورجین – پلاس (چادر) – چوقا یا برک – کلاه – دستکش – جوراب – گیوه – پاپوش – حصیر – مفرش – نمک دان و….

دلبافته‌های عشایر ایل شاهسون

شاهسونی‌ها از فراورده‌های دامی از جمله پشم برای صنایع دستی استفاده می‌کنند که به‌صورت دلبافته‌هایی که حاصل هنر، ذوق، اندیشه، خاطرات تاریخ و برداشت‌هایی که از طبیعت و محیط اطراف داشته‌اند در قالب هنرهای تجسمی به صورت نقش بر روی دستبافته ایجاد می‌کنند. برخی از نقش‌ها مثل علامت گردونه‌مهر نشانگر چهار عنصر جهان است و برخی دیگر برداشت از طبیعت وگل و گیاهی است که به صورت اشکال هندسی درآمده است ونقش‌های دیگری نیز وجود دارد که حیوانات در آن نمایان هستند که براساس داستان‌های افسانه‌ای یا علاقهٔ شخصی به‌ کار گرفته‌شده‌است.

جاجیم

جاجیم یکی از دلبافته‌های ایل شاهسون است. طریقه بافت آن بدین صورت است که پشم گوسفندان را شسته و آن‌ها را با دستگاه‌ ریسندگی به نخ تبدیل کرده و بعد بارنگ‌های گیاهی آنها را رنگ می‌کنند و شروع به بافت جاجیم می‌کنند. بدین صورت که اول جایی وسیع و آزاد را انتخاب می‌کنند و بعد عمل چله‌دوانی را شروع کرده که در این روش نقش اولیه جاجیم مشخص می‌شود و با بافته‌های دیگر جاجیم تفاوت دارد. برای چله‌دوانی فردی که وارد است در نقطه‌ای می‌نشیند و تارها و نقش‌ها را نگاه می‌کند و افراد دیگر گلوله‌های دار را به دور دار می‌پیچانند. در جاجیم نقش‌های گوناگونی به کار می‌رود که از جمله آن‌ها می‌توان به یدی‌قارداش،قیقاج،لمه،دنه‌مه،بویرگ،چیت و … اشاره کرد. جاجیم باعرض ۲۰_۲۵ سانتی‌متر و با طول ۳۰_۴۰متر است. که بعد از بریدن آن‌ها را به هم می‌دوزند و زیرانداز تهیه می‌کنند. این نوع کار به دلیل سبک بودن و ظرافت آن در تهیه مبلمان، پادری، رومبلی و… استفاده می‌شود. ابزارهایی که برای تهیه جاجیم مورد استفاده قرار می‌گیرد عبارتند از:چوبک‌هایی برای بالا و پایین بردن تارها، دار، چوبی که عرض جاجیم را نگه‌دارد، سه‌پایه‌ای از جنس چوب، چوبک‌هایی نازک برای نقش اندازی و دفته‌چوبی که برای محکم شدن پودو ضربه ‌زدن استفاده ‌می‌شود.

گلیم

از دل بافته‌هایی است که قدمتی طولانی دارد. نوع بافت آن ساده و بدون پرز بوده و با نخ‌های پنبه‌ای، پشمی، کنفی و با مخلوط تار و پود بافته‌ می‌شود. نخ‌پنبه‌ای برای تار و نخ پشمی رنگی برای پود استفاده می‌شود. در گلیم‌بافی تهیه نقشه الزامی نیست، نقش بافی آن بیشتر به صورت ذهنی است. گلیم را به سه روش برجسته، ساده و ورنی می‌بافند؛ که برجسته‌بافی زمینه‌ای ساده دارد و شکل آن شبیه قالی پرزدار است به این طریق که از روی نقشه‌ی قالی بر چله گلیم گره می‌زنند و در آخر پرز اضافی آن را می‌چینند. در ساده بافی هرکدام از پودها را یکی در میان از بین چله عبور می‌دهند. این نوع از گلیم دو رو دارد و برای تهیهآن نیاز به نقشه از پیش تعیین شده ندارد. نقش به کار رفته در آن بیشتر هندسی است و به ندرت از نقوش منحنی در آن استفاده می‌شود. نوع دیگر که ورنی است یکرو بوده و پرز ندارد و معمولاً آن را به صورت ذهنی و بدون نیاز به نقشه می‌بافند.

پلاس

برای این نوع دستبافتِ ابتدا پشم‌ها را شسته، نخ‌ریسی و سپس رنگ‌آمیزی کرده و بعد از این‌که آماده شد شروع به بافتن می‌کنند که در مرحله اول چله‌دوانی کرده و پس از آن نقش‌اندازی می‌کنند. از نقشه‌هایی که در این بافت استفاده می‌شود می‌توان به چیچک، لمه، یدی‌قارداش، دورت‌گوز و … اشاره‌کرد. بعد از این‌که پلاس بافته‌شد آن را می‌برند و سپس تکه‌ها را به هم وصل کرده و به عنوان زیرانداز استفاده می‌کنند. به دلیل ظرافت و سبکی آن می‌توان به‌عنوان روکش مبلمان هم استفاده کرد.

 خورجین

به صورت کیسه‌ای بزرگ بافته‌ می‌شود که برای حمل وسایل فیمتی عشایرها به هنگام کوچ بر روی شتر می‌اندازند. خورجین‌ها به چندین روش ساخته‌می‌شوند نوع ساده آن را همانند جاجیم می‌بافند و مثل خورجین می‌دوزند ونوع رنگی و نقش‌دار، که به نام‌های خلی‌خورجین، دنه‌مه، قیناغ و … وجود دارد.

ورنی

این نوع کار با عبور دادن پود از تار و پیچاندن نخ‌خامه به دور نخ‌های تار شکل می‌گیرد. نوعی زیرانداز یکرو و بدون پرز است که چیزی بین گلیم و قالی است؛ از این لحاظ که در آن گره به کار نمی‌رود شبیه گلیم و از لحاظ نقش و طرح آن شبیه به قالی است. وسایل موردنیاز برای این نوع بافت:شانه، پود اصلی، دفتین، دار و … است.

پرده

نوعی دیگر از دستباف‌ها است که بر روی دارهای‌ افقی بافته‌ می‌شود و نخی که برای این نوع بافت به‌ کار می‌رود از جنس پشمی ظریف است.

آسمالیغ

دست بافته‌ای است که افراد عشایر وسیله‌هایی را که در مدت روز به آن احتیاج بیشتری داشته‌ باشند را در آن می‌گذارند و جنس آن بیشتر از نوع جاجیم و ورنی است.

اورکن

دل بافته‌ای است که با نخ‌های رنگی آماده‌شده و معمولاً در ابعادی به عرض ۱۰-۸ سانتی‌متر و به طول ۵-۴ متر بافته‌ می‌شود. از نقش‌های این نوع کار می‌توان به داراغ،تیرمه، دورت‌گوز،ایرشمه و … اشاره کرد.

نمکدان

این نوع دستبافتِ از دو تیکه بافت و به صورت بطری شکل درست می‌شود که بافت پشت آن با طرح گلیم و رندبافت است و قسمت زیرین آن قالی‌بافی است. بعد از این‌که کار بافت تمام شد نمکدان را آستر می‌گیرند و سر و ته آن را با نخ‌های پشمی می‌دوزند.

چوال

این نوع بافت به دو روش بافته‌ می‌شود. یک نوع بر روی دارهای عمودی که معمولاً به روش گلیم بافته‌ می‌شود و نوع دیگر بر روی تارهای افقی و به روش پلاس می‌بافند که بعد از بافته شدن آن را با یک پهنا و دو بلندی به صورت کیسه به هم می‌دوزند و در قسمت درب آن قلاب‌هایی می‌دوزند تا بتوانند درب آن را ببندند. از چوال برای نگه‌داری مواد غذایی و … استفاده می‌کنند. چوال به پنج نوع:شال‌چوال، ائون‌چوالی، قرخیلیق‌چوالی، باغاچاناغی و ال‌چوالی بافته ‌می‌شود.

مفرش

نوعی دیگر از دلبافته‌ها می‌باشد که مستطیلی‌شکل است و به صورت ورنی، گلیم، قایغ، فرش و … بافته‌می‌شود و در سه نوع قییاغ،خکی و گلیمی می‌بافند. گعبه، گول، بئلی‌باغلی از نقش‌های آن می‌باشد. این نوع دستبافته برای تمیز نگه‌داشتن وسایل و رخت‌خواب‌ها استفاده می‌شود و همچنین کار عشایر را برای حمل وسایل در موقع کوچ آسان‌تر می‌کند.

مراسم عید نوروز و چهارشنبه سوری

عید نوروز و چهارشنبه‌سوری از شادترین روزهای شاهسون‌ها است. شب چهارشنبه‌سوری آجیل گوناگون از نخودچی و گندم بوداده و غیره درست می‌کنند، آتش‌بر می‌افروزند و بچه‌ها از روی آن می‌پرند و صبح روز چهارشنبه آب‌تنی می‌کنند. در عید نوروز تخم‌مرغ رنگ می‌کنند و به دید و بازدید می‌روند و تخم‌مرغ‌ها را بین بچه‌ها پخش می‌کنند و آخر سر نیز همگی جمع شده و به خانه آق سقل و یا رئیس طایفه می‌روند. آن‌ها معتقدند که به هنگام تحویل سال، یک لحظه آب‌های روان از حرکت باز می‌ماند و درختان سر خود را به زمین می‌گذارند.

مراسم خواستگاری و عروسی

در خواستگاری دو نفر ریش‌سفید از خانواده داماد به چادر پدر عروس رفته و عهد و پیمان می‌بندند که خیلی به آن اهمیت می‌دهند. پس از خوردن شیرینی و بلافاصله پس از موافقت و عهد و پیمان در خواستگاری، خانواده داماد به محل عروسی رفته و یک روسری کلاغی، گردن بند، آئینه و شیرینی همراه می‌برند. ممکن است جشن عروسی تا بیست روز طول بکشد. در طول این مدت مهمانی‌ها برگزار می‌شود و در روز آخر هر مهمانی، مبلغی به عنوان طویانه (پول شیرینی) به صاحب‌خانه می‌پردازند.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور