گیلان، بهشت ایران
معمولا یکی از مقاصد تفریحی اغلب ایرانی ها که در زمان های مختلف به خصوص ایام تعطیلات و عید نوروز به آن سفر می کنند، شهرهای شمالی کشور است. گیلان به خاطر آب و هوای منحصر به فردش در تمامی مقاطع سال مقصد بسیاری از مسافران است. استان گیلان، از استانهای شمالی ایران به مرکزیت شهر رشت است. این استان، از شمال به دریای خزر متصل بوده و دارای مرز آبی با کشورهای حاشیه دریا میباشد و از طریق آستارا نیز دارای مرز خاکی با جمهوری آذربایجان است ، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان زنجان و قزوین و از شرق به استان مازندران محدود میشود. مساحت گیلان ۱۴٬۰۴۴ کیلومترمربع و جمعیت آن طبق سرشماری ۱۳۹۱، ۲٬۴۸۰٬۸۷۴ نفر است.استان گیلان دارای ۱۶ شهرستان است که عبارتند از : آستارا، آستانه اشرفیه، املش ، بندرانزلی ، تالش ، سیاهکل، شفت، رشت، رودبار، رودسر، رضوان شهر ، صومعه سرا، فومن، لاهیجان، لنگرود، ماسال
تاریخ گیلان
گیلان که در اوستا از آن به نام “وارنا” نام برده میشود مرکز باستانی اقوام مختلفی است که معروفترین آنان دو نوع گیل و دیلم هستند. یونانیان این سرزمین را کادوسیان مینامند. بعضی از محققین کادوسیان را از بومیهای ایران قبل از آمدن آریاییها به این سرزمین میدانند.
بنا به گفته دیاکوئوف روسی قریب به سه هزار سال پیش، سرزمینهای پر جنگل کاسپیان کادوسیان و گیلان (گیلها) در شمال خاک ماد قرار داشته است. گیلها بهتدریج با کادوسیها بهصورت تیره واحدی درآمدند. گیلها در دوره حکومت مادها نیز کاملاً مستقل بودند؛ کورش هخامنشی با کمک گیلها دولت ماد را منقرض کرد.
گیلان در اواخر دوره قاجاریه، به دروازه اروپا مشهور شد و در نهضت مشروطه نیز گیلانیان نقش مهمی در به ثمر رساندن انقلاب داشتند.
مردم گیلان همواره مردمی آزاده بودهاند و در دوران مبارزات انقلاب اسلامی همگام با دیگر هموطنان در پیروزی آن تلاش کردند و در این مسیر حجتالاسلام شهید سید یونس رودباری را که اولین شهید نهضت انقلاب اسلامی بود تقدیم کرد و در دوران جنگ تحمیلی نیز گیلان با مجاهدتهای سرداران و امیران توانست از فرزندان دیار خود تعدادی بالغ بر ۸۰۰۰ شهید،۲۶۲۰ آزاده و ۲۱۲۰۰ جانباز تقدیم نظام و انقلاب نماید.
تاریخ گیلان با تکیه بر پارهای اشارهها و کاوشهای باستانشناختی به دوره پیش از آخرین یخبندان ( بین ۵۰ تا ۱۵۰ هزار سال پیش ) میرسد . با مهاجرت آریاییها و دیگر اقوام به این سرزمین ، از آمیزش مهاجران و ساکنان بومی منطقه ، قومهای جدیدی پدید آمـدند که در این میان دو قوم « گیل » و « دیلم » اکثریت داشتند . از همان آغاز ، فرمانروایان این قوم از آزادی کامل برخوردار بودهاند و هیچگاه در برابر بیگانگان و یا در مقابل حکمان دیگر ، تسلیم نشدهاند و حتی به اطاعت دولت ماد درنیامدهاند . در قـرن ششم پیـش از مـیلاد ، گیلانیان با کوروش هخامنشی متحد شدند و دولت ماد را سرنگون کردند . در زمان ساسانیان ، گیلان استقلال خود را از دسـت داد و اردشیر بابکان به یاری ارتشی مرکب از ۳۰۰ هزار مرد جنگی و نزدیک به ۱۰ هزار سواره گیلان را تسخیر کرد .
پس از پیروزی عربهای مسلمان بر ایرانیان ، گیلان به مأمن علویان تبدیل شد . در حدود سال ۲۹۰ هجری قمری ، مردم گیلان و دیلم کمکم به مذهب علویان روی آوردند و در گسترش آن نیز کوشش بسیار کردند. سلسله دیلمیان در دوران فرمانروایی خود به بغداد لشگر کشیدند و خلیفه عباسی را شکست دادند . مغولان در زمان اولجایتو موفق شدند برای مدت کوتاهی این سرزمین را تصرف کنند . گیلانیان در به قدرت رسیدن صفویان نقش مهمی را ایفا کردند.
در زمان سلطنت شاهعباس اول ، گیلان استقلال خود را از دست داد . در سال ۱۰۷۱ هجری قمری ، قوای روسیه به دستور پتر کبیر به گیلان حمله برد و رشت را تا سال ۱۱۴۵ هجری قمری در اشغال خود نگه داشت . گیلکها در پیروزی انقلاب مشروطیت نیز سهمی عمده داشتند . آنها در سال ۱۲۸۷ هجری قمری تهران را فتح کردند . نقش مردم گیلان در نهضت میرزا کوچک خان جنگلی نیز از نمونههای درخشان تاریخ این سرزمین است.
جمعیت و تراکم
طبق سرشماری سال ۱۳۹۰، جمعیت استان گیلان ۲۴۸۰۸۷۴ نفر بوده که ۶۱ درصد شهرنشین و ۳۹ درصد روستانشین هستند . از نظر تراکم نسبی جمعیت ، استان گیلان پس از استان تهران در مقام دوم قرار دارد .
عوامل متعددی مانند آبوهوای مساعد ، خاک رطوبتی و حاصل خیز، وجود شبکههای آب روان دائمی و امکانات کشاورزی فراوان و متنوع و گسترش راههای ارتباطی، سبب ایجاد تراکم شدید در این استان گردیده است .
اقوام در گیلان:
دو مفهوم قوم و ملت از دیرباز در زبان فارسی کاربرد داشته است ولی تا سده اخیر فاقد معنا و تعریف مشخصی بوده است اما امروزه به مجموعه تابعان یک کشور ملت میگویند و در هر ملتی گروههایی وجود دارند که از حیث زبان، فرهنگ و سرزمین متمایزند که به این گروهها « قوم » میگویند.
در استان گیلان، اقوام مختلفی زندگی میکردند که امروزه بر اثر عوامل طبیعی، تاریخی ، سیاسی ، مهاجرتها و ارتباطات وسیع قرن اخیر بین این استان با سایر نقاط کشور ، اثر چندانی از بعضی اقوام مشاهده نمیشود. این اقوام عبارتند از:
گیل
دیلم
کادوسها
مادها
کاسها (کاسپینها)
دوربیکها
نام دریای خزر که در زبان انگلیسی ، کاسپین نامیده میشود از نام قوم کاسپین گرفتهشده است و چون دوربیکها در حوالی کوه درفک زندگی میکردند نام قله درفک از نام این قوم، گرفتهشده است.
با این توصیف میتوان گفت قوم غالب در گیلان گیلک میباشد و پس از آن به ترتیب اقوام تالش، ترک، کرد، لر به ترتیب بیشترین جمعیت در استان گیلان را دارا میباشد.
گویش مردم گیلان
گویش گیلکی شامل زبانهای تالشی و هرزندی و گورانی و گیلکی و مازندرانی و برخی از زبانهای تاتی و سمنانی میباشد و از دیدگاه تاریخی این زبانها به زبان پارتی (اشکانی) وابستگی دارند.
گیلکی با زبان پارسی میانه نزدیکی دارد و یکی از زبانهای ایرانی و یکی از شعب زبان پهلوی است که درواقع بهعنوان زبان مادری مردم گیلان محسوب میگردد. گیلکی خود به چند شاخه تقسیم میشود که هرچه بهطرف شرق و جنوب استان گیلان پیش برویم گویشها با یکدیگر اندکی اختلاف پیدا میکنند .
گویش تالشی در قسمت غرب و شمال غرب استان بهویژه واقع در مرز ایران و جمهوری آذربایجان ، عدهای به این زبان تکلم میکنند. این زبان ازجمله زبانهای شمال غربی ایران است که در زمانهای قبل (تا حدود قرن ۱۰ هجری قمری) در سرزمین آذربایجان رایج بوده و از آن پس، جای خود را به یکی از گویشهای ترکی داده است .
در این دیار علاوه بر زبان ملی ( فارسی ) به چندین زبان بومی با گویشها و لهجههای مختلف ازجمله گیلکی، تالشی، تاتی و ترکی تکلم میکنند که در جنوب استان در شهرستان رودبار اقوام کرد، لر، لک، تات و گیلک و در شمال استان در شهرستانهای تالش، رضوانشهر، اقوام گیلک، تالش و آذری و در شهرستان آستارا اقوام آذری، گیلک و در سایر مناطق گیلان قوم گیلک مستقرند.
دین و مذهب
هرچند مذهب در گیلان به تبعه کل کشور شیعه اثنی عشری است ولی از شهرستانهای شانزدهگانه آن سه شهرستان رضوانشهر، تالش و آستارا به ترتیب حائز بیشترین جمعیت اهل تسنن اند و تعداد معدودی از ساکنین استان گیلان مستقر در رشت، بندرانزلی، دارای ادیان مسیحی، یهودی و زردشتیاند.
معروفترین غذاهای محلی گیلان:
مرغ فسنجان یا مرغ لاکو، میزرا قاسمی، باقلاقاتق(خورشت باقلی)، ترش تره، سیرقلیه، آلومسما، ماهی فیبیج، واویشکا، ترش شامی، کال کباب، بورانی بادمجان، بورانی اسفناج، چغندر بورانی، زیتونپرورده، اشپل (خاویار ماهی)، ماهی شور، ماهیدودی، اناربیج، ششانداز، سیرابیج، شیرین تره، خالو آبه، چخرتمه، نازخاتون، لونگی، موتن جان.
پوشش محلی مردم استان گیلان
پوشش زنان و مردان ایرانی از جمله مسائلی است که از دوران قدیم برای مردم دارای اهمیت بود. بررسی پوشاک ازین نظر اهمیت دارد که اطلاعاتی در رابطه با سیر تحولات تاریخی، اعتقادی، اجتماعی و پیشرفت صنعت به ویژه نساجی و پارچه بافی به ما میدهد. لباس های محلی در هر منطقه برگرفته از آداب و رسوم هر منطقه و با توجه به شرایط موجود آنجا است. استان گیلان نیز ازین قاعده مستثنی نبوده است.
تاریخ نویسان قدمتی بیش از چهار هزار سال برای لباس های محلی گیلانی برآورد کرده اند. در گیلان مردم به دلیل وجود طبیعتی زیبا و مملو از رنگ کمتر از رنگ مشکی استفاده میکردند. لباسهای محلی زنان گیلان را می توان به سه بخش شرق، غرب و مرکز تقسیم بندی کرد که لباس زنان شرق گیلان به لباس “قاسم آبادی” ، زنان غرب گیلان “تالشی” و لباس زنان مرکزی گیلان با عنوان “رسوخی” معروف است. لباس قاسم آبادی از قدیمی ترین و اصیل ترین لباس های ایران و مشرق زمین است. در جشنواره های بین المللی مختلف مد و لباس جوایز بسیاری برده است. این لباس شامل یک روسری زیرین به نام (مندیل) که به جای آن از کلاه نیز استفاده شده و با تعداد زیادی سکه در قسمت پیشانی تزیین می شود، جلیقه این لباس به مانند جلیقه های دیگر بوده با فرق این که با سکه تزئین شده است. پیراهن لباس قاسم آبادی تفاوت خاصی با پیراهن های نقاط مختلف گیلان دارد. دامن آن نیز از پارچه ساده و یا گل دار که روی آن با فرم استانداردی نواردوزی شده تشکیل می شود.
اما لباس قاسم آبادی تنها یک نمونه از مدل های متنوع لباس بانوان گیلانیست. چند نمونه معروف دیگر از پوشش مردم گیلان زمین عبارتند از:
لَچَک که همان روسری یا سربند مخصوص زنان گیلانی است.
چادر شب پارچه ای زیبا و رنگارنگ است که قدمت بسیار طولانی دارد و نسل به نسل دختران بافت آن را از مادران خود آموخته اند. چادر شب نوعی کمرپیچ برای زنان محلی گیلان و مازندران به حساب می آید.
الجاقبا پوشش دوخته شده ای از مخمل یا پارچه چادر شب است که پـوشش زنان در کوهستانهای شرقی و قاسم آباد بوده است.
شلیته یا کوتاه تومان (تنبان) دامنی کوتاه و پرچین است که به آن “گرد تومان” نیز می گویند. دامن، دراز تومان واژه ایسـت که برای دامن بلند چین دار در مرکز و شرق گیلان استفاده می شود درغرب گیلان تالشیها آن را “شلار” می گویند.
لباس محلی زن گیلانی به واسطه تنوع رنگ و نوع پوشش یکی ازبهترین انواع لباسهای محلی ایران است که باید به عنوان یکی از نشانههای هویت ملی حفظ و ماندگار شود.
آداب و رسوم
آداب و رسوم کهن مردم گیلان زمین همواره با جذابیتهای منحصر به فردی همراه بوده است.
نوروز خوانی از مراسم آخر هر سال در گیلان است. نوروزخوانی که هم اکنون نیز کم و بیش رواج دارد، در گیلان نماد ورود بهار و خیر و برکت است.
نوروز خوانی
نوروز خوانی از مراسم آخر هر سال در گیلان است. نوروزخوانی که هم اکنون نیز کم و بیش رواج دارد، در گیلان نماد ورود بهار و خیر و برکت است.
برای این کار گروهی نوروزخوان در کوچه و خیابان به راه میافتند و اشعاری میخوانند. از معروفترین این اشعار میتوان به دوازه امام و عروس گوله اشاره داشت.
اغلب نوروزخوانان نخست دوازده امام را میخوانند و وقتی به قسمت ترجیع بند میرسند، آن را دو نفری تکرار می کنند و بعد نوروز و نوسال میخوانند.
این شعر چنین آغاز میشود:
همی خوانم امام اولین را شه کشور امیرالمؤمنین را
وصی و جانشین یعنی علی را
به یاسین والف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز
امام دومین هم دسته گل شفاعت می کند او بر سر پل
حسن بابش سوار است او به دلدل
به یاسین و الف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز
این شعر در مدح دوازده امام ادامه می یابد.
عروس گوله
نمایش عروس گوله نیز از دیگر مراسم قبل از حلول سال نو به شمار می رفت. این نمایش همراه با آواز ریتمیک دارای مفاهیم اخلاقی و آیینی خاصی بود. بازیگران این نمایش معمولاً سه نفر بودند و به نقش غول، پیربابو و نازخانم ظاهر می شدند. نقش نازخانم را بیشتر مواقع پسر جوانی که لباس زنانه پوشیده بود اجرا می کرد.
پیر بابو یا کوسه نقش پیرمردی بود که با غول بر سر تصاحب نازخانم به بحث و جدل می پرداخت. غول هم خود را با کلاهی از کلوش (ساقه برنج)، زنگوله ها و چماق به هیبتی عجیب می آراست.
این گروه به منازل مختلف رفته، به ایفای نقش خود میپرداختند و در ازای تهنیت گویی خویش و آرزوی سالی پربرکت و پر یمن برای صاحبخانه، از او هدایایی دریافت می کردند. گاه نقش یک شخصیت دیگر به اسم کاس خانم نیز به این جمع اضافه میشد.
گل گل چهارشنبه
از دیگر مراسم کهن ایرانیان که در گیلان هم با بعضی تغییرات جزیی به آن میپردازند، چهارشنبه سوری است که در غروب آخرین سه شنبه سال و در شب چهارشنبه انجام می شود.
به این منظور خار، بوته، گون و کاه جمعآوری میشد و با درست کردن پشتههایی که معمولاً رو به سمت قبله مینهادند و سپس آتش زدن آنها، از روی آتش میپریدند و هنگام پریدن با خوشحالی میخواندند:
گل گل چهارشنبه به حق پنج شنبه
زردی بشه، سرخی بایه نکبت بشه، دولت بایه
یعنی: ای شعله آتش چهارشنبه، به حق پنج شنبه، زردی و ضعف و بیماری رخت بر بندد و نوبت سرخی و نشاط و خرمی فرا رسد. دوره نکبت و ناکامی به سر آید و دولت و اقبال روی نماید.
این سنت که از روزگار زرتشت و حتی جلوتر بر جای مانده، در دوران اسلامی با اعتقادات مردم در هم آمیخته و رنگ و بویی دینی گرفته است. دود کردن اسپند هم از این رسوم است که سعی می شد از سادات خریداری شود و به هنگام دود کردن آن زمزمه میکردند:
عاطتیل کن، باطیل کن تی مرده ماره بیرون کن
اسفند دوکن چاووس بایه مردمار به هوش بایه
یعنی: عاطل و باطلش کن و چشم زخم را از وجودها دور ساز. مادر شوهرت را بیرون کن. اسپند دود کن تا چاووش بیاید. تا مادر شوهرت به هوش بیاید.
گیلان در ایام نوروز
علاوه بر این به نیت این که دختران به زودی به خانه شوی بروند، دختران دم بخت را چند ساعتی از خانه بیرون و خانه تکانی می کردند. شکستن کاسه و کوزه و ظروف کهنه به علامت دور ساختن نفرت و رفع قضا و بلا از دیگر آداب این روز به شمار می رفت.
مراسم چهارشنبه سوری در نواحی مختلف گیلان با تفاوتی اندک اما شبیه به هم اجرا می شد و گاه شلیک تیر و ترکاندن ترقه نیز در برنامه جای داشت. گاه نیز به نیت برکت، یکی از اهالی با تبر به سمت درختی که بار نمی داد می رفت اما با ضمانت دیگران برای بار آوردن درخت در سال بعد، شخص تبر به دست از قصد خود منصرف میشد.
فالگوش ایستادن
فالگوش ایستادن نیز از دیگر برنامههای چهارشنبه سوری است. برای این کار، در گذرگاه ها میایستادند و با شنیدن پنهانی نخستین کلمات عابرین، مفهوم آن را حمل بر توفیق یا ناکامی خود در سال آتی میشمردند.
قاشق زنی
از دیگر رسوم اجرایی این شب بود که معمولاً جوانان و بیشتر دختران به در خانه همسایه ها می رفتند و با پنهان کردن روی خود و بدون دادن آشنایی، خواستار هدیه می شدند. نقل و نبات و تنقلات از عمده ترین چیزهایی بود که در کاسه قاشق زنان جای می گرفت.
شال اندازی
در مناطق روستایی کوهستانی از رسوم شایع چهارشنبه سوری بود و گاه حالت نوعی خواستگاری از دختر صاحب خانه را داشت.
معمولاً به گوشه شال اینان مقداری شیرینی و آجیل به عنوان هدیه صاحب خانه بسته می شد و شال اندازان بدون مشخص کرن هویت خویش به خانه فرد دیگری می رفتند.
سیزده سال
آخرین مراسم نوروز، سیزده سال است. در این روز مردم گیلان بیشتر به کنار رودخانهها و در دل جنگلها میروند و به صورت گروهی، آخرین روز نوروز را گرامی میدارند.
دختران گیلانی در این روز سبزه گره میزنند. این مراسم معمولاً با بندبازی، کشتی گیله مردی و نواختن ساز و نقاره همراه است.
غذاهای گیلان
یکی از جذابیت های استان های شمالی خصوصا گیلان غذاهای آن است که با طعم و رنگ و بوی خاص خود مورد توجه بسیاری از مردم با ذائقه های مختلف می باشد. بد نیست نگاهی به غذاهای گیلانی داشته باشیم:
باقلاقاتق
این خورش بسیار مشهور از خطهی شمال با ترکیب پاچ باقلا (نام دیگر: لوبیای کشاورزی) شوید، سیر و تخم مرغ تهیه میشود. شاید تا به حال در شمال کشور چنین لوبیاهایی را دیده باشید که برخلاف سایر حبوبات بدون پوست و به شکل خیس خورده و تازه فروخته میشوند. پاچ باقلا را پس از خیس خوردن به همراه شوید و سیر و ادویه در روغن تفت می دهند، با افزودن آب و پس از جا افتادن خورش، روی باقلا قاتق تخممرغ میشکنند. مردم گیلان خورشها را در ظروف سفالی مخصوص این استان به نام گَمَج میپزند. این خورش لذیذ به همراه پلو سرو میشود.
میرزا قاسمی
غذای دیگری که به دلیل طعم بینظیرش شاید در اغلب سفرههای ایرانی حاضر باشد میرزاقاسمی است. بادمجان، گوجه، سیر و تخم مرغ ترکیبات اصلی این غذا هستند. طعم دودی میرزا قاسمی که باعث شده این غذا از زمرهی طعمهای تکراری حذف شود به دلیل کباب کردن بادمجان است. بادمجان ها را پس از کباب شدن ساطوری کرده، به همراه سیر تفت داده و سپس با گوجه میپزند. در انتها نیز تخم مرغ به غذا اضافه میشود. میرزا قاسمی را مانند خورش در کنار پلو سرو میکنند.
ترش تره
این خورش با انواعی از سبزیجات یعنی تره، جعفری گشنیز، اسفناج، برگ چغندر و … به همراه یک نوع ترشی (که میتواند آب نارنج یا انار باشد) و سیر تهیه میشود. سبزیهای خورد شده را به همراه مقدار بسیار کمی برنج میپزند، سپس سیر و ادویهی تفت داده را به آن اضافه میکنند. در مرحلهی بعد سبزیجات باید در ترشی پخته شوند، پس از جا افتادن خورش روی آن تخم مرغ میشکنند.
کوکوی مرغ
کوکویی ساده و درعین حال خوشمزه که از ترکیب گوشت مرغ آبپز به همراه تخم مرغ، پیاز و ادویه تهیه میشود.
سیر قلیه خورش گیلانی دیگری است که با ترکیب اصلی برگ سیر، تخم مرغ، لپه، گوشت مرغ یا اردک و کمی آبغوره تهیه میشود. گوشت پس از تفت دادن با آبغوره طعم دار شده و همراه با لپه آن را میپزند. سپس برگ سیر خرده شده را سرخ کرده و با تخمغ هم زده میپزند؛ در ادامه ترکیب برگ سیر به گوشت اضافه میشود؛ خورش تا زمانی که جا بیافتد میپزد.
کباب ترش
طعم متفاوتی از کباب را با خوردن این غذا تجربه خواهید کرد. برای تهیه این غذا، گوشت گوسفند را پیش از کباب شدن چند ساعت در ترکیب رب انار، انار ترش سابیده، سیر، پیاز، سبزی محلی (با نام چوچاق)، روغن زیتون و گردوی سابیده میخوابانند. سپس گوشتها را به سیخ کشیده و روی ذغال کباب میکنند.
اناربیج
این خورش شباهت بسیاری به فسنجان دارد که یکی دیگر از غذاهای محلی گیلان است؛ با این تفاوت که در اناربیج به جای گوشت مرغ از گوشت گوسفند به شکل کوفتهقلقلی و همچنین سبزیهای محلی استفاده میشود.
واویشکا
واویشکا یا جغوربغور یا همان خوراک جگر غذایی لذیذ است که انواع مشابه آن در دیگر استانها مانند آذربایجان نیز دیده میشود. این غذا از تفت دادن و سرخ کردن دل، جگر و قلوهی گوسفند به همراه ادویه و پیاز و رب گوجه تهیه میشود.
کال کباب
از چاشنیهای پرطرفدار گیلانی میتوان کال کباب را نام برد که از بادمجان کباب شده، سیر، انار، آب انار، سبزی معطر و گردوی خرد شده تهیه میشود. در اصل سبزی مورد استفاده محلی (نوعی سبزی به نام چوچاق) است. برای تهیه کال کباب بادمجانهای کباب شده را ساتوری و همراه با دیگر مواد کاملا مخلوط میکنند.
زیتون پرورده
چاشنی گیلانی دیگری که هم شهرت و هم محبوبیتی در کل کشور دارد زیتون پرورده است. زیتون پرورده از مخلوط کردن زیتون با معجونی از مغز گردوی سابیده، سیر، رب انار و آب انار، گلپر، و سبزی محلی چوچاق یا نعنا تهیه میشود.
سیرابیج
سیراویج یا سیرواویج غذای ساده و محبوب گیلانی است که در وعدهی شام صرف میشود. برگ سیر پس از ریز کردن و سرخ کردن با تخم مرغ مخلوط میشود.
ترشِ آش
این آش از نخود و لوبیا، برنج، سبزیهای مختلف، و باقلا تهیه میشود. طعم بینظیر ترشی که این آش را از انواع دیگر آشها متمایز میکند به دلیل وجود رب انار یا آبغوره یا آب نارنج در غذا است.
ماهی شکمپر
برای تهیهی این ماهی شکم پر ابتدا ماهی چند ساعت در آبلیمو، رب محلی ازگیل و رب گوجه خوابانیده و طعم دار میشود. سپس درون ماهی را با معجونی از گردوی آسیاب شده، سبزیهای معطر، پیاز، ادویه، رب انار و ازگیل پر کرده و در فر کباب میکنند. ماهی شکمپر در مناطق مختلف استان با نامهای مختلف از قبیل ماهی لونگی، ماهی فویج و یا ماهی فبیج شناخته میشود.
مرغ شکمپر
مرغ شکم پر نیز مانند ماهی شکم پر رب ازگیل و آبغوره آغشته کرده و به مدت یک شب در یخچال گذاشته تا طعم دار شود.سپس درون مرغ را با گردوی آسیاب شده، رب ازگیل، پیاز و ادویه پر و در فر کباب میکنند.
شش انداز
خورش گیلانی دیگری از بادمجان که با ترکیب آشنای رب انار، پیاز و گردو طعم جدیدی به خود میگیرد. برای تهیهی شش انداز، معجونی از گردو و رب انار با بادمجان سرخ شده مخلوط و طبخ میشود.
آلو مسما
ترکیب اصلی این خورش خوشمزه مرغ و انواعی از آلو (آلو سیاه، آلو بخارا و قیسی) همراه با پیاز و شکر، زعفران و کره است. پس از آب پز کردن کامل مرغ با نمک و ادویه، آلوهای تفت داده را به آن اضافه کرده و در نهایت پیاز سرخ شده و شکر به خورش اضافه میکنند، پس از چند دقیقه جوشیدن خورش آلو مسما آماده است.
کوکو اشپل
اشپل که به تخم ماهی گفته میشود در شمال کشور به دلیل فراوانی ماهی به راحتی یافت میشود؛ رایجترین غذای تهیه شده با اشپل کوکوی آن است که به سادگی با ترکیب اشپل با تخم مرغ آماده میشود. با خوردن کوکوی اشپل طعم متفاوتی را تجربه خواهید کرد.
آش شله قلمکار
شله قلمکار از مشهورترین آشهای ایرانی است که ترکیبی غنی داشته و از انواع حبوبات مانند نخود، لوبیا، عدس، برنج، گندم، پیاز، سبزیجات آش مانند تره، اسفناج، جعفری، گشنیز و گوشت گوسفند و روغن در طبخ آن استفاده میشود. .
کولی غورابیج
غذایی تهیه شده از ماهی کولی، که مغز گردو، سبزیهای محلی، شکر و آبغوره به دلخواه از ترکیبات اصلی آن هستند. این ماهی به صورت خورش پخته شده و به همراه برنج سرو میشود.
ماهی دودی یا ماهی شور
از چاشنیهای پر طرفدار گیلانی ماهی دودی یا شور است که به صورت آماده از بازار روز تهیه میشود. روش آماده کردن ماهی دودی به این شکل است که تکهی کوچکی را از ماهی درون ظرفی سفالی روی برنجِ آمادهی دم قرار میدهند، این چاشنی همراه با انواعی از خورشها سرو میشود. ماهی دودی روش دیگری برای طبخ ماهی دودی یا شور وجود دارد، به این صورت که ماهی را از شب قبل خیس کرده و تا صبح چندین بار آب آن را عوض میکنند؛ سپس بدون اینکه ماهی با آب در تماس باشد آن را بخارپز میکنند تا استخوانهای ماهی نیز نرم شود.
گل در چمن
این غذا خورشی از ترکیب باقلای سبز (در گیلان به نام باقلای مازندرانی معروف است)، تخم مرغ، شوید و زردچوبه، همچنین گوشت گوسفند به دلخواه است. پس از سرخ کردن باقلا به همراه شوید و زردچوبه، تخم مرغ روی آن شکسته و مخلوط میشود.