تاریخچه سوید از ابتداتا به حالا
اگر نگاهی به تاریخ همه کشورها بیندازیم دورانهای مختلفی را ازسرگذرانده اند که هرکدام حاصل سیاست و اقتصاد وفرهنگ پادشاهان آن زمان بوده که خوبیها وبدیهای خاص خود راداشته اند بعضی دورانهای استبدادی و خشونت بار وبرخی نیز دورانهای شکوه فرهنگ وهنر بوده است.
دراینجا میخواهیم با دورانهای تاریخ سوئد ازعصر یخبندان تاکنون بیشتر اشنا شویم.باما همراه باشید در مرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد
تاریخ سوئد – از عصر یخبندان تا عصر جدید
تاریخ سوئد را میتوان به دورانهای:
وایکینگها ۱۰۵۰ – ۸۰۰ میلادی
پیش از سدههای میانه ۱۲۵۰ – ۱۰۰۰ میلادی
سدههای ۱۳۸۹ – ۱۲۵۰ میلادی
عصر یکپارچگی ۱۵۲۰ – ۱۳۸۹ میلادی
عصر واسا ۱۶۱۱ – ۱۵۲۰ میلادی
عصر ابرقدرتها ۱۷۱۸ – ۱۶۱۱ میلادی
عصر آزادی ۱۷۷۲ – ۱۷۱۸ میلادی
عصر گوستاو ۱۸۰۹ – ۱۷۷۲ میلادی
عصر آخرین بازسازی ۱۸۶۶ – ۱۸۰۹ میلادی
عصر گسترش صنعتی ۱۹۱۸ – ۱۸۶۶ میلادی
عصر دموکراسی ۱۹۳۹ – ۱۹۱۸ میلادی
و جنگ جهانی دوم به بعد تقسیم نمود.
دوران ماقبل تاریخ (دوران باستان)
دوران باستان، زمانی در گذشته های خیلی دوردست که دوران پیش از تاریخ نیز خوانده می شود. در ۱۵۰۰۰ سال پیش، سوئد کاملا پوشیده از یخ بود. این دوران عصر یخبندان نامیده می شود. ۳۰۰۰ سال پس از آن، یخ ها از جنوب سوئد ناپدید و گیاهان، جانوران و انسان ها پدیدار شدند. آدم ها از راه شکار، ماهیگیری و گردآوردن گیاهان خوراکی، روزگار می گذراندند.
حدود ۶۰۰۰ سال پیش، مردم در سوئد آغاز به کشت گیاهان و پرورش حیوانات کردند. آنها در آن زمان استفاده از ابزار سنگی و چوبی را آغاز کردند. این دوران عصر سنگ نامیده می شود.
حدود ۱۵۰۰ سال پیش از تاریخ کنونی، مردم در سوئد آغاز به تولید ابزاری از فلزات و برنز کردند. این دوران عصر برنز نامیده می شود. در این دوران، مردم در اروپا خرید و فروش کالاها را آغاز کردند.
حدود ۵۰۰ سال پیش از عصر ما، مردم ساکن سوئد آغاز به استفاده از ادوات آهنی کردند. این دوران عصر آهن نامیده می شود.
دوران وایکینگ ها
از قرن نهم تا اواسط قرن یازدهم، دوران وایکینگ ها نامیده می شود. وایکینگ ها در ساختن قایق مهارت داشتند و به دریانوردی نیز خو گرفته بودند. آنها با بسیاری از کشورهای دیگر در جنگ و تجارت بودند. وایکینگ ها در کشورهای زیادی در شمال اروپا به قدرت رسیدند.
قرون میانه
در تاریخ سوئد، قرون میانه از حدود سال ۱۰۰۰ تا ۱۵۲۰ میلادی محاسبه می شود.
پیش از ورود مسیحیت به سوئد، مردم به خدایان متعددی باور داشتند. معروف ترین این خدایان اودِن، تور و فریا هستند. این آیین، مذهب آسا نامیده می شود.
با ورود مسحیت به سوئد، جامعه دچار تغییراتی شد. سوئد در حدود سال ۱۰۰۰ میلادی دارای نخستین پادشاه مسیحی، اولوف شوت کونونگ شد. در قرن سیزدهم اتفاقات زیادی روی داد. کشاورزی و تجارت هر چه بیشتر سازمان یافته شدند. شهرهای جدید احداث شدند. سوئد به مناطق مختلف تقسیم شد. هر منطقه، قوانین خود را داشت. در آغاز، قوانین شفاهی بودند و به صورت نوشته درنیامده بودند. نخستین قوانین نوشته شده در قرن سیزدهم به وجود آمدند.
خانه های تاریخی
در قرون میانه پارلمان سوئد که وضع کننده قوانین کشور است توسعه یافت. پارلمان به چهار بخش تقسیم می شد: اشراف، کشیش ها، پیشه وران و کشاورزان. اشراف، گروهی در جامعه بودند که بطور موروثی از قدرت و حقوق اجتماعی برخورداربودند.
کشیش ها از قدرت زیادی بر مردم برخورداربودند و بیست درصد از بهترین زمین های کشور را در مالکیت خود داشتند. پیشه وران، امور صنعت و تجارت را در شهرها در اختیار داشتند. کشاورزان بزرگ، زندگی در روستاها را اداره می کردند. کشاورزان در روستاها زندگی می کردند و به کار کشت زمین و پرورش حیوانات می پرداختند.
اتحادیه کشورهای اسکاندیناوی
در اواخر قرون میانه کشورهای دانمارک، نروژ و سوئد برای کسب قدرت در اسکاندیناوی مبارزه می کردند. در سال ۱۳۹۷ کشورهای اسکاندیناوی قراردادی را امضا کردند که اتحادیه کالمار نامیده می شود. با قرارداد کالمار تمام این کشورها به یک کشور واحد تبدیل شدند.
دوران ابر قدرتی
در قرن شانزدهم اتفاقات بسیار مهمی در جهان روی داد. کلمبوس به آمریکا سفر کرد. گوتمبرگ فن چاپ کتاب را اختراع کرد. پاپ که کلیسای کاتولیک را از رم اداره می کرد، کنترل بخش مهمی از کلیساهای خود را از دست داد.
بسیاری از مردم از چگونگی اداره اتحادیه که توسط پادشاه دانمارک انجام می شد، ناراضی بودند. حمام خون استکهلم از رویدادهای معروف است که پادشاه دانمارک ۱۰۰ تن از اشراف را در استکهلم گردن زد. پس از حمام خون استکهلم، مردم سوئد دست به شورش زدند. این گوستاو واسا بود که یک ارتش سوئدی تشکیل داد و قدرت را از پادشاه دانمارک گرفت. پس از آن گوستاو واسا در ۶ ژوئن ۱۵۲۳ به پادشاهی رسید. در سوئد صلح برقرارشد و پادشاه توانست در کشور اتحاد ایجاد کند. روز ۶ ژوئن روز ملی سوئد نیز هست..
از اواسط قرن شانزدهم تا آغاز قرن هجدهم سوئد در چندین جنگ در اطراف دریای بالتیک شرکت داشت. دریای بالتیک از مهم ترین دریاهای جهان برای تجارت بود. جنگ دراین منطقه نیز بر سر کنترل این دریا بود. سوئد به یک جنگ مذهبی سی ساله نیز کشانده شد که از سال ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ ادامه داشت. سوئد با دانمارک، روسیه، لهستان و آلمان جنگید و توانست کنترل بخش های زیادی از دریای بالتیک را به دست آورد. در اواسط قرن هفدهم سوئد موفق شد بخش های زیادی از شمال آلمان و لهستان را تصرف کند. به این ترتیب سوئد به یک ابرقدرت تبدیل شد.
علاوه بر قلمرو کنونی ، فنلاند، استونی، لتونی و بخش هایی از روسیه و آلمان به سوئد تعلق داشتند. مدتی بعد پادشاه سوئد کارل دوازدهم به دلیل شکست در چند جنگ، مجبور به پس دادن مناطق خارج از قلمرو کنونی سوئد شد. در سال ۱۷۲۱ در سوئد صلح برقرارشد و ابرقدرتی سوئد در دریای بالتیک به پایان رسید.
آشپزخانه بزرگ سلطنتی در قصر Läckö. این آشپزخانه متعلق به قرن هفدهم است.
دوران آزادی، روشنگری و انقلاب ها
پس از پایان ابرقدرتی و مرگ پادشاه، شکل حکومتی جدیدی در سوئد به وجودآمد. قدرت در جامعه تقسیم شد و این آغازی شد برای یک دوره آزادی های بیشتر که بعدها دوران آزادی نام گرفت. بیشترین قدرت توسط چهار بخش پارلمان اعمال می شد: اشراف، کشیش ها، پیشه وران و کشاورزان. هر بخش دارای یک رای در اموری مانند قوانین جدید و مالیات ها بود. این پارلمان جدید سوئد منتخب دموکراتیک مردم نبود، اما با این حال برای زمان خود یک نمونه کمیاب محسوب می شد.
سوئد در دوران آزادی، برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور به سرمایه گذاری در تحقیقات در زمینه علوم طبیعی پرداخت. از طریق کسب دانش درمورد منابع طبیعی، سوئد می توانست خودکفا شده و از واردات بی نیاز شود. درنتیجه درسال ۱۷۴ ۰ یک آکادمی علوم در سوئد تاسیس شد.
در قرن هجدهم نیز دوره ای که عصر روشنگری نامیده می شود آغازشد. بسیاری از کشورها در اروپا در این دوره از وضعیت اقتصادی بهتری برخوردارشدند. در طول قرن هجدهم اتفاقات بزرگ زیادی در اروپا روی داد، ازجمله با باسوادشدن بیشتر مردم، قدرت اشراف و کلیسا در جامعه به زیر سؤال برده شد. بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی، همراه با افکار روشنگرانه به اصلاحات و انقلاب هایی در جامعه قدیم اروپا و آمریکا منجر شد. مشهورترین انقلاب در آن زمان، انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ است.
در سال ۱۷۷۱ گوستاو سوم به پادشاهی سوئد رسید. هنگامی که احزاب مختلف به مبارزه با یکدیگر مشغول بودند، او در سال ۱۷۷۲ دست به کودتا زد. او تلاش کرد تا قدرت بیشتری به دست آورد و به تنهایی بر کشور حکومت کند. و این پایان دوران آزادی بود. این وضعیت انتقادهای زیادی را برانگیخت و گوستاو سوم در یک بالماسکه در سال ۱۷۹۲ مورد اصابت گلوله قرارگرفت و کشته شد.
سوئد در قرن نوزدهم
گوستاو آدولف چهارم از سال ۱۷۹۶ تا ۱۸۰۹ پادشاه سوئد بود. در دوره حکومت او سوئد با روسیه در جنگ بود. گوستاو آدولف چهارم در این جنگ شکست خورد و فنلاند را به روسیه واگذار کرد. از سال ۱۸۱۵ در سوئد صلح برقرار بوده است. نارضایتی از حکومت گوستاو آدولف چهارم و شکست سیاست نظامی او باعث شد که او در سال ۱۸۰۹ به اجبار از پادشاهی کناره بگیرد و تخت سلطنت را به عموی خود کارل سیزدهم واگذارکند. همزمان پارلمان نیز قانون اساسی را که دارای چهار اصل ازجمله نظام حکومتی بود به تصویب رساند که باعث تضعیف قدرت پادشاه شد. چهار اصل قانون اساسی در سال ۱۸۰۹ عبارت بودند از:
نظام حکومتی با مقرراتی درمورد سازمان دهی دولت سوئد.
اصل جانشینی که موروثی بودن سلطنت را توضیح می دهد.
اصل آزادی انتشارات که از آزادی بیان در شکل مکتوب آن محافظت می کند.
اصل پارلمان که تعیین کرد پارلمان باید از چهار بخش اشراف، کشیش ها، پیشه وران و کشاورزان تشکیل شود.
کارل سیزدهم دارای فرزندی نشد که بتواند وارث سلطنت شود. درنتیجه پادشاه،ژان باپتیست برنادوت فرانسوی را به فرزندی پذیرفت تا او بتواند پادشاه سوئد شود. ژان باپتیست برنادوت، اتحادی را بین سوئد و نروژ ایجاد کرد که نزدیک به ۱۰۰ سال برقرار بود. درسال ۱۸۶۵ چهار بخش پارلمان (اشراف، کشیش ها، پیشه وران و کشاورزان) ازمیان رفت. در عوض، پارلمان دارای دو بخش به نام شورا (kammare) شد.
جمعیت سوئد در قرن نوزدهم افزایش یافت. در آغاز قرن نوزدهم جمعیت کشور دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر بود، اما در سال ۱۹۰۰ به ۵ میلیون و صدهزار نفر رسید. این افزایش باعث شد که شمار زیادی از مردم به جستجوی کار در مناطقی غیر از محل زندگی خود برآیند. بسیاری از مردم از روستاها به شهرها نقل مکان کردند و بسیاری نیز به آمریکا مهاجرت نمودند. از سال ۱۸۶۵ تا ۱۹۱۴ بیش از یک میلیون نفر از سوئدی ها به آمریکا مهاجرت کردند.
صنعتی شدن
رسیدن صنایع به اسکاندیناوی دیرتر از بسیاری از کشورهای دیگر اروپا بود. در اواسط قرن نوزدهم هنوز مردم از راه کشاورزی امرار معاش می کردند. در دهه ۱۸۶۰ سوئد آغاز به احداث راه آهن کرد. به برکت راه آهن، سوئدی ها توانستند چوب و آهن به کشورهای دیگر بفروشند. صنایع بزرگی در کشور ایجادشد و با ماشین آلات جدید کارها سرعت بیشتری پیداکرد.