آداب و رسوم تهران نه چندان قدیم
در این قسمت در اصفهان تور با شما هستیم با بازگویی بخشی ازآداب و رسوم در تهران پایتخت ایران اما آداب و رسوم نه چندان قدیم. هر یک از مناطق شهری و روستایی ایران به خاطر وجود فرهنگ ها و قومیت های مختلف دارای آداب و رسوم خاص خود هستند.
رسوم فراموش شده
تاریخ تنها روایت انسانها نیست. تاریخ به هر آنچه در گذشته بود ه و اینك نیست را شامل میشود این شامل هر چیزی میتواند باشد. یك گویش میتواند بخشی از تاریخ باشد و به عنوان یك حافظه تاریخی مطرح باشد و یا پوششهایی كه انسانها در گذشته استفاده میكردند نیز در مطالعات تاریخی حائز اهمیت است چرا كه بسیاری از پوششها نشان از فرهنگ خاص و یا جایگاه اجتماعی فرد بود. در این بین اما میتوان به فرهنگ و آداب و رسوم نیز اشاره كرد و البته این فرهنگ و یا آداب و رسوم به فرهنگ جاری اشاره نمیكند و اگر قصدمان بررسی یك بخشی از تاریخ است باید به آداب و رسومی اشاره كرد كه در گذشته بود و چه بسا در حال حاضر وجود ندارد اما نباید از این نكته نیز غافل شد كه بسیاری از آداب و رسوم كه در حال حاضر در بین مردم جاری است تحت تاثیر آداب و رسوم گذشته است و یا حتی به نوعی امروزی شده آداب و رسوم جاری در گذشته است.به هر رو بسیاری از آداب و رسومها میتوانند تبدیل به فرهنگ هر جامعهای بشوند بهطوریكه این تبدیلها باعث تفاوت بین افراد میشود و از این روست كه هر قومی فرهنگ خاص خود را پیدا میكند و همین تفاوت فرهنگ است كه اقوام را از هم جدا میكند و هر قومی فرهنگ خاص خود را پیدا میكند.البته به مرور آن آداب و رسوم تبدیل به فرهنگ میشود كه در حافظه تاریخی افراد باقی بماند. البته در شرایط فعلی و آنچه كه ملاحظه میشود مرزهای فرهنگی در حال كمرنگ شدن است و به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان خرده فرهنگها در حال كمرنگ شدن هستند و این خرده فرهنگها همانهایی هستند كه ریشه تاریخی طولانی ندارند اما فرهنگهایی كه قدیمیتر هستند ثبات خود را حفظ كردهاند. به هر رو در این شماره ما به شرح بعضی از آداب و رسوم در تهران قدیم خواهیم پرداخت كه در حال حاضر بسیاری از آنها دیگر وجود ندارند و فقط در حافظههایی ماندهاند كه آنها را دیدهاند و با از بین رفتن این افراد این آداب و رسوم به عنوان بخشی از تاریخ در خواهند آمد. آنچه ما به آن خواهیم پرداخت تحت عنوان فرهنگ عامه نیز عنوان میشود و علت نامگذاریاش به عنوان فرهنگ عامه استفاده در میان عامه مردم بوده است.شاید بیان این آداب و رسوم نوعی یاد آوری باشد برای آنهایی كه زمانی این آداب و رسوم را دیدهاند و بازگویی این آداب و رسوم برای كسانی است كه آنها را ندیدهاند اما در موردش شنیدهاند.در اینجا باید عنوان شود كه این نوشته میسر نمیشد مگر با استفاده از نوشتههای افرادی كه در این زمینه تحقیق كردند و نوشتههایی را به یادگار گذاشته ان .
رمضان در سالهای دور
تهران قدیم از نظر عبور و مرور مقرراتی خاص داشت به آن معنی كه دو ساعت است از شب گذشته در ارگ تهران و وسط چهار سوق بزرگ بازار طبل میزدند كه آن را طبل «برچین برچین» میگفتند. كسبه با شنیدن صدای طبل بساط خود را جمع میكردند و سه ساعت بعد از غروب نیز شیپور خاموشی نواخته میشد و عبور و مرور قطع میگردید، اما در ماه مبارك رمضان تمام این مقررات لغو میشد و مردم تمام شب را آزادانه در شهر رفت وآمد میكردند و در حمامها، مساجد، زورخانهها و قهوه خانهها تا نزدیك سحر باز بود. اعلام غروب و افطار نیز در تهران و شهرستانهای كوچك و بزرگ تا چندین سال پیش جالب بود. در تهران تا ۵۰ سال پیش هر كدام از میدا نهای چهارگوشه شهر به دو توپ در ایام رمضان مجهز میشد و هر غروب و سحر با شلیك ۳ تیر مومنان را از پایان روزه و آغاز شب با خبر میكرد. رمضان ماه خدا و نیایش و راز و نیاز و نیز ماه دوستی و نزدیكی مردم با یكدیگر بود، زیرا مردم معتقد بودند كه قهر و دشمنی با برادران دینی به روزه و نماز آنها لطمه میزند و عبادتشان مورد قبول قرار نمیگیرد. به همین دلیل قبل از آغاز ماه رمضان به دیدار یكدیگر میرفتند و طلب بخشش میكردند، ضمنا در طول ماه نیز با گستردن سفره افطار از دوستان و آشنایان، مخصوصا مستمندان پذیرایی میكردند. این رسم در حال حاضر بیش و كم برقرار است. سفره قلمكار و پارچهای افطار كه به آن پیش افطاری میگفتند با غذاهای تهرانی تزئین میشد. غذاهای تهرانی عبارت بودند از ترحلوا، شیربرنج، نان روغنی، شیر، مربا، فرنی، خرما، خاكشیر یخ مال (شیره تابستان)، پالوده سیب (ویژه تابستان) و در زمستان حلوا ارده پس افطاری هم عبارت بود از شامی كباب، چلوكباب، آبگوشت، چلوخورشت، كوفته، كباب حسینی و كباب بره كه البته این غذاها بر سر سفره كسانی فراهم میشد كه صاحب آن دستش به دهانش میرسید. پس از افطار شب چره و به قول فرنگیها دسر شروع میشد كه عبارت بود از زولبیا و بامیه، پشمك، باقلوا و قطاب و انواع میوههای فصل (بعضی از دسرهای یادشده، مثل زولبیا و بامیه همچنان جزو رسوم رمضان تناول میشود.)
غذاهای سحر بیشتر از برنج درست میشد چون تشنگی به دنبال نداشت و به قول قدیمیها آب نمیكشید. در تابستان موقع سحر از خوردن دوغ و ماست خودداری میكردند، زیرا تشنگی ایجاد میكرد و به جای آن هندوانه و خربزه میخوردند. مردم برای بیدار شدن به موقع و تناول سحری نیز راههای مختلفی داشتند بهطور مثال یكی از راههایی كه از قدیم الایام تهرانیها برای بیداری سحر از آن استفاده میكردند صدای بانگ خروس بود. از این رو وجود خروس را در خانه خوش یمن میدانستند، بخصوص خروس سفید چهل تاج كه نشانه خیر و بركت بود یا در ماه رمضان همسایهها با هم قرار میگذاشتند هر كسی سحر زودتر بیدار شد، همسایههای دیگر را هم بیدار كند. در صورتی كه خانهها دیوار به دیوار بود با كوبیدن مشتهای پیاپی به دیوار، در غیر این صورت به درخانه همسایه میرفتند و كوبه در را میكوبیدند تا از خانه صدای «كیه» بلند شود و مطمئن شوند اهل خانه بیدارند.
در شبهای رمضان مردم تهران برای خود سرگرمیهایی ترتیب میدادند كه هنوز هم بعضی از آنها معمول است. در این شهر معمولا هر دسته از تهرانیهای بعد از تناول افطار و شام و به جا آوردن نماز رهسپار محله دیگری میشدند. آنها كه ورزشكار بودند به زورخانه میرفتند، جوان ترها جایشان اغلب در قهوه خانه بود، هر شب ورزشكاران محلات مختلف برای دید و بازدید به زورخانه محلات دیگر میرفتند و شب دیگر در محله میماندند تا بازدید پس بدهند. ترنابازی و سخنوری نیز سنت ماه رمضان بود. كسانی كه به قهوه خانه محلات دیگر میرفتند، چند غزلخوان و خوش نفس همراه میبردند كه به قول معروف در زمان جریمه شدن با خواندن غزل كنف نشوند. مساجد محلات شهر از شلوغترین مراكز عمومی به حساب میآمد كه پذیرای اكثر قریب به اتفاق اهالی به شمار میرفت. معمولارسم بر این بود كه اكثر مساجد، نماز جماعت مغرب و عشاء را در اول اذان بر پا میكردند و نمازگزاران با یك خرما روزه خویش را باز كرده، سپس به خانه رفته، افطار میكردند و بعد از گذشت ساعتی مجددا به مسجد باز میگشتند. برنامه مسجد عموما به این صورت تنظیم شده بود كه ابتدا واعظ منبر میرفت و پس از سخنرانی بلافاصله درس قرآن شروع میشد كه اكثر علاقه مندان آن نوجوانان و جوانان بودند. ناگفته نماند كه این سبك و روش كماكان چون گذشته در مساجد برقرار میباشد.
آداب ازدواج در قدیم
ازدواج از جمله مراسمی بود كه آداب و رسوم خاصی برای خود داشت بهطوری كه هنوز كه هنوز است بسیاری از قدیمیها این آداب و رسوم را بهیاد دارند در گذشته نه چندان مراسم ازدواج باید بر طبق اصول خاصی برگزار میشد البته در این بین افرادی كه متمول بودند مراسم ازدواجشان متفاوتتر بود بهطوری كه گاهی ۷ شبانه روز مراسم ازدواج آنها طول میكشد. مراسم ازدواج شامل مراحل متفاوتی بود كه ما در اینجا به بعضی از آنها اشاره خواهیم كرد.
جهاز برون
چند روز قبل از عروسی و گاهی روز قبل از آن، مراسم جهاز بران صورت میگرفت. برای جهاز بران چند نفر طبق كش به همراه چند قاطر اجیر میشدند تا وسایل جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل كنند. علاوه بر طبق كشها، عدهای نقاره زن نیز استخدام میشدند تا در طول راه به هنرنمایی بپردازند. قبل از رسیدن گروه مزبور چند نفر جلوتر به خانه داماد میرفتند و قسمتهایی از خانه داماد را كه برای عروس در نظر گرفته شده بود، نظافت كرده و به اصطلاح آب و جارو میكردند. هنگامی كه جهیزیه در خانه داماد جای میگرفت. فردی از طرف خانواده عروس صورت اسبابی كه آورده بودند را نشان داماد میداد و از وی بابت آنها رسیدی دریافت میكرد كه به آن سیاهه میگفتند. علاوه بر آن دادن انعام به طبق كشها و نقارهچیها جزو وظایف داماد به حساب میآمد. طبق كشها علاوه بر انعام مزبور اجازه داشتند كه نقلها و پارچههای كف طبقها را كه برای تزئین تدارك دیده شده بود را برای خود بردارند وسایل جهیزیه طبق توافقی كه قبلا بین خانوادههای عروس و داماد صورت گرفته بود تهیه میشد. به عنوان مثال گاهی عبارت بود از: دیگ، قابلمه، ملاقه، آبكش، مجمعهای مسی، آفتابه لگن و اسباب دیگری همچون رختخواب، متكا، پشتی، پرده، سماور، بلور و علاوه بر همه اینها، آینه و قرآن جزو اصلی مهمترین وسایل جهیزیه به شمار میرفته است.
مراسم عقد كنان
مراسم عقدكنان را معمولا در خانه عروس انجام میدادند و برای انجام این امر اتاقی را در نظر میگرفتند كه مراسم عقدكنان در آن اجرا میشد. قبل از شروع مراسم چند نفر از زنان خوش سلیقه و خوشبخت فامیل، برای تزئین سفره عقد در اتاق مزبور حاضر میشدند و با ظرافت خاصی اسباب سفره را در سرجای خود میچیدند.
اسباب سفره عقد عموما عبارت بود از: نقل و شیرینی، چند كله قند، چند لاله یا جار، گلابدان، خنچه، اسپند، كاسهای آب كه رویش یك برگ سبز باشد و…. به هنگام عقد عروس را مقابل آینه و رو به قبله مینشاندند و به هنگامی كه عاقد در حال خواندن خطبه عقد بود لازم میدانستند كه عروس خانم حتما در آینه نگاه كند تا بدین ترتیب بختش همچون آیینه صاف و روشن باشد و همچنین در موقع خواندن خطبه دو زن سپیدبخت دو سر پارچهای سفید را گرفته و در بالای سر عروس نگاه میداشتند و زن سپیدبخت دیگری به نیت شیرین شدن زندگی عروس بر سر او قند میسایید و در این هنگام فرد دیگری با یك سوزن و نخ هفت رنگ جلو آمده و تعدادی كوك بر پارچه مزبور میزد. به هنگام این كار زیر لب میخواندند:
دوختم، دوختم،
زبان مادر شوهر،
خواهر شوهر،
جاری و پدرشوهر را دوختم.
بردن عروس
پس از جاری شدن خطبه عقد و مراسم عقد كنان چند ساعتی را به زدن ساز و رقص و شادمانی سپری میكردند. آنگاه چند نفر از خانه داماد با اسب سفیدی برای بردن عروس میآمدند. عروس را سوار بر اسب كرده و در جلوی آنها عمله جات طرب و پشت سر آنها نیز جاروكشان و سپس اسب عروس حركت میكرده است. وقتی قافله عروس به خانه داماد میرسید باید داماد به پیشواز عروس میرفت و نارنجی به طرف وی پرتاب میكرد. اگر عروس میتوانست نارنج را در هوا بگیرد نشانه آن بود كه عروس بر سر داماد مسلط خواهد شد. هنگامی كه میخواستند عروس را به خانه داماد ببرند پسربچه نابالغی را آورده و یك بقچه حاوی نان و پنیر را به وی میدادند و بچه موظف بود كه این بقچه را به كمر عروس ببندد و با این نان و پنیر عروس را روانه خانه داماد میكردند. وقتی كه عروس میخواست پایش را در آستانه در خانه داماد بگذارد. فندق یا گردویی را زیر پایش قرار میدادند تا به این ترتیب هرگونه طلسمی كه برای عروس شده از بین برود در هنگام ورود، عروس زیر لب میگفت یا عزیزالله، به این نیت كه عزیز شوهرش بشود و در این موقع داماد باید با بالای سر در خانه برود تا عروس از زیر پاهای او عبور كند تا بدین طریق در زندگی بر سر عروس مسلط باشد در موقع ورود داماد به اتاق عروس نیز، كفشهای عروس را در بالای در قرار میدادند تا بدین ترتیب عروس بر سر داماد مسلط باشد. بعد از اینكه عروس به خانه داماد وارد شد زنهای فامیل میآمدند و شروع به شادمانی میكردند. آنان بر سر عروس و داماد مانند سرعقد نقل و پول میریختند و میگفتند كه هر گاه از این نقل دختر دم بختی بخورد به زودی بختش باز میشود.
پاتختی
یكی از مجالسی كه پس از عروسی به اجرا در میآمد مراسم پاتختی بود كه بلافاصله بعد از شب عروسی و در اولین صبح برگزار میشد. در این مراسم عموما نزدیكان عروس و داماد شركت داشتند و عدهای نیز دعوت میشدند تا برای شادمانی مهمانان هنرنمایی و نوازندگی كنند. همچنین در صبح بعد از عروسی، داماد موظف بود كه با مادر زن خود ملاقاتی داشته باشد و از او به خاطر دختر پاكی كه به او داده تشكر كند.
وعظ و سخنرانی مذهبی
تا پایان سلطنت محمدعلیشاه، مجالس تعزیه معمولا در ایام ماه محرم و صفر در تهران اجرا میشد، ولی در دوران احمدشاه در ساختمان تكیه آقا در حصار بوعلی شیران (جنوب نیاوران) به دستور كامران میرزا نایب السلطنه، تعزیه خاص ماه رمضان بعدازظهرها تا قبل از افطار در مقابل احمدشاه و خانواده سلطنتی اجرا میشد. كسبه تهران قدیم در ماه رمضان غیراز بقال، قصاب و خباز عموما تعطیل میشدند، زیرا اكثر مردم به دلیل شب زنده داری تا ظهر روز بعد خواب بودند. در كنار عبادات روزهای ماه رمضان، تفریحاتی نیز برای روزه داران معمول بود كه از آن جمله معركه گیری درویشها و مارگیرها در فضای باز مساجد معروف تهران مثل مسجد سپهسالار و مسجد جامع بازار و سرقبر آقا دیدنی بود. در داخل شبستان مساجد محلات پس از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر برنامه وعظ و تبلیغ آغاز میشد. تا قبل از مشروطه و وعاظ در مبنای فقط مسائل دینی مطرح میكردند. بعدها سیدجمالالدین اصفهانی (پدر محمدعلی جمال زاده) در ماه رمضان مسائل سیاسی را نیز در منبر مطرح میكرد. آن مرحوم در مساجد سیدنصرالدین و مسجد شیخ عبدالحسین (مسجد آذربایجانی ها) سخنرانیهای مذهبی و سیاسی میكرد و تندنویسان آن زمان بیانات سید را نوشته و در روزنامه معروف جمالیه منتشر میكردند.
در دوران پهلوی دوم نیز واعظ معروف، استاد علامه فلسفی در سالهای قبل از كودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲، ظهرها بعداز نماز جماعت در مسجد سلطانی سخنرانی میكرد كه بهطور زنده از رادیو تهران پخش میشد. بعد از كودتا برنامه سخنرانی آن مرحوم به مسجد آقاسیدعزیزالله بازار منتقل شد كه تا پایان دهه چهل ادامه داشت. در آن دوران دو مجلس سخنرانی بسیار پرجمعیت ظهرها در تهران برگزار میشد كه در درجه اول منبر حاج آقا فلسفی بعد از نماز آیت الله العظمی خوانساری در مسجد آقاسیدعزیزالله و مجلس دیگر، سخنرانی حضرت آیت الله مكارم شیرازی بود كه ظهرها در مسجد ارگ برگزار میشد. در زمان ناصرالدین شاه پس از بنای مسجد سپهسالار از آقا شیخ ملامحمدعلی معروف به حاج آخوند رستم آبادی تقاضا شد كه در ایام ماه مبارك رمضان در این مسجد اقامه جماعت نماید و ایشان این دعوت را اجابت كرد. ضمنا بعد از نماز، آن مرحوم در مسجد مردمی نیز میرفت كه نماز جماعت و منبر حاج آخوند در رمضان در عهد ناصری جزو باشكوهترین نماز جماعت مجلس وعظ در سطح تهران آن روزگار به شمار میرفت. شایان ذكر است ایشان یكی از فاضلترین شاگردان شیخ مرتضی انصاری در نجف اشرف بود كه در سال ۱۳۳۲ قمری در سن ۸۲ سالگی در زادگاهش رستم آباد شمیران بدرود حیات گفت. مزارش در كنار بوستان اختیاریه واقع در محله اختیاریه زیارتگه اهالی و به قولی وجود تربتش خیروبركت منطقه است.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
گذری در تهران قدیم
تهران قدیم پنج محله داشت: عودلاجان، سنگلج، بازار، چاله میدان و محله دولت.
محله سنگلج که بخش اعظم و عمده آن را امروزه پارک شهر تشکیل میدهد، در گذشته یکی از مراکز مهم سیاسی بود و با اینکه در حال حاضر تقریباً از بین رفته ولی هنوز اشتهار تاریخی خود را از دست نداده است.
چاله حصار یکی دیگر از محلات جنوب تهران بود که چون آن را خاکبرداری و خاکش را به مصرف حصار کشی تهران رسانده بودند، مقدار زیادی چاله گود مانند داشت، بعدها برای تخلیه زبالههای شهر از آنجا استفاده میکردند.
چاله میدان نیز که قبلا در دوره صفویه خاک آن را به مصرف حصارکشی تهران رسانده بودند، وضعی تقریباً مشابه چاله حصار داشت و محل تخیله زباله تهران به حساب میآمد، این محله محدود به جنوب بازار چهل تن و امامزاده سید اسماعیل و میدان مال فروشها، میدان امین السلطان، گمرک، خانی آباد، دروازه غار و پاقاپوق (اعدام) بود.
در بین محلات پنجگانه تهران قدمت چال میدان (چال حصار) قدیمی تر از بقیه است. بافت قدیم شهر تهران تا زمان حکومت پهلوی اول به شکل قدیم خود – البته با تغییراتی جزیی – باقی مانده بود. با تخریب حصار شهر تهران و دروازه های آن، تغییرات عمده ای در تمام شهر به وجود آمد. به رغم تداوم دگرگونی ها در زمان پهلوی دوم، هسته قدیمی شهر تهران همچنان مرکزیت خود را تا به امروز حفظ کرده است.
محله دولت
این محله حد فاصل خیابان های لاله زار، فردوسی، سعدی، اکباتان، ایران، ۱۷ شهریور، بهارستان و دروازه شمیران را در بر می گرفت. محله ای که دیرتر از بقیه محلات به تهران اضافه شد و مردم همیشه به آن به چشم یک محله حاشیه ای و بی اعتبار نگاه می کردند. البته تا وقتی که در زمان ناصرالدین شاه لاله زار رونق گرفت و تبدیل به خیابان فرهنگ و هنر تهران شد.
در تهران عهد قاجار پنج میدان توپخانه، بهارستان، ارگ، پاقاپق و مشق ساخته شد. بعد از آن ۱۲ میدان دیگر در تهران بنا شد.
طراحان میدان های جدید ابتدا مهندسان چک و فرانسه و سپس آلمانی و دانمارکی بودند. بعدها ۱۵۰ میدان کوچک و بزرگ به مرور به این مجموعه اضافه شد. از ۵۰ میدان احداث شده در سال های اخیر، آفریقا (آرژانتین) و بسیج، بزرگ ترین آنها هستند.
میدان حسن آباد
بنای این میدان توسط «میرزا یوسف آشتیانی » صدراعظم ناصرالدین شاه گذاشته شد. او این میدان را به نام فرزندش میرزا حسن مستوفی الممالک، میدان حسن آباد نامید. این میدان در زمان ساخت در شمال غربی تهران قرار داشت. در فاصله سال های ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ شمسی چهار ساختمان مجزا در چهار طرف میدان با اقتباس از پالادیو، معمار معروف عصر رنسانس ایتالیا بنا شد.
در سال ۱۳۴۵ ضلع جنوب شرقی میدان تخریب و بانک ملی جایگزین آن شد. با تلاش بخش حفاظت آثار تاریخی اداره میراث فرهنگی استان تهران، در سال ۱۳۷۹ بنای تخریب شده به شکل اولیه بازسازی شد.
میدان «چه کنم»!
این نامی است که مردم به میدان ابن سینا داده بودند: میدان چه کنم! هفت خیابان، از هر سو به این میدان راه می یابند؛ روشندلان، ۲۰ متری دروازه شمیران، خورشید، کیوان، سپاه، گرگان و خیابان مازندران. وجه تسمیه این میدان به این دلیل بود که هر کس وارد آن می شد، نمی دانست که با توجه به تعدد خیابان هایی که به میدان منتهی می شود، کدام مسیر را انتخاب کند!
میدان مشق ؛ عمارت قزاقخانه
این عمارت هسته اولیه مجموعه ی میدان مشق است که در دوره فتحعلی شاه به عنوان پادگان نظامی در شمال شهر تهران دوره صفوی بنیان نهاده شد. عمارت نظامی میدان مشق که بعدها به عمارت قزاقخانه موسوم شد، چندین دوره ساخت و ساز را شامل شده و عمده ترین تغییرات انجام شده در آن در دوره ناصرالدین شاه قاجار و رضاشاه صورت گرفته است.
به تدریج در فضای باز مقابل این عمارت ساختمان های دولتی چون کاخ شهربانی، کاخ وزارت خارجه، موزه ایران باستان، شرکت نفت ایران و انگلیس، و عمارت پست بنا شد.
میدان راه آهن
این میدان در تقاطع خیابان های کارگر، ولیعصر «عج» و شوش واقع است. ضلع جنوبی میدان به تأسیسات و بناهای راه آهن اختصاص دارد. با شکل گیری خیابان های جدید الاحداث سی متری نظامی، پهلوی و شوش در سال های ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۶، میدان راه آهن ایجاد شد. این میدان به شکل مستطیل است.
ابنیه موجود در بدنه میدان دارای سبک و شیوه یکسان هستند و به تبعیت از معماری خاص دوران خود ساخته شده اند. بناهای این مجموعه تحت تأثیر نفوذ آلمان ها در زمان جنگ جهانی دوم در ایران ساخته شده و معمار آن طاهرزاده بهزاد به خوبی از عهده کار برآمده است.
میدان امام خمینی
میدان توپخانه تهران قبل از توسعه آن، در سال ۱۲۸۴ هـ.ق میدان ارگ فعلی بود. در این زمینه تصویری به وسیله یک نقاش فرانسوی از سال ۱۲۶۴ (۱۸۴۸ میلادی) به جای مانده است. در این تصویر در جبهه شمال، برج و باروی ارگ تهران در جایی که ساختمان کنونی شرکت مخابرات ایران قرار دارد، ترسیم شده است.
میدان توپخانه جدید در شمال ارگ ناصرالدین شاه، به سال ۱۳۰۱ هـ.ق به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر تجدید بنا شد. وقتی حصار ارگ سلطنتی را تعمیر می کردند «محمد ابراهیم خان» وزیر نظام، میدان توپخانه را رسماً به این نام خواند.
این میدان در دو طبقه بنا شد. طبقه زیرین برای قرار دادن نمونه توپ ها و طبقه دوم برای اقامت توپچیان اختصاص یافت. این میدان دارای چند دروازه بود از جمله در شمال شرقی – «خیابان لاله زار» – و در جنوب شرقی – «ناصریه» – و در شمال غربی خیابان علاء الدوله، در جنوب غربی – «خیابان باب همایون» – که آن را دروازه الماسیه و باب همایون نامیدند.
در وسط میدان توپخانه حوضی پر از آب قرار داشت. انتهای شرقی این میدان عملاً به ساختمان و زمین های ملک شاهنشاهی ایران که ساختمان نسبتاً عظیمی بود، اختصاص داشت و دارای معماری ایرانی و اروپایی با قوس های هلالی شکل بود.
در دوره ناصرالدین شاه در روز عید قربان شتر قربانی می کردند که این کار سال ها ادامه داشت. امروزه این میدان یکی از پر رفت و آمدترین میادین تهران با انشعاب خیابان های امام خمینی، فردوسی، لاله زار، امیرکبیر، ناصرخسرو و اکباتان بیش از میادین دیگر اهمیت خود را حفظ نموده است.
میدان محمدیه
این میدان در گذشته خارج از شهر قرار داشت و نام های مختلفی بر آن گذاشته بودند. اولین نام آن «محمدیه» بود. کاشی های موجود در بالای دروازه، رستم و دیو را نمایش می دهد.
نام دیگر این میدان «پاتاپوق» بود و وجه تسمیه آن به دلیل این است که در وسط میدان تپه ای از خاک قرار داشت و روی آن ستون گـِرد کوتاهی از آجر ساخته بودند که مجرمین را در پای آن سر می زدند
با تخریب تدریجی تپه، تخت گاهی دیواردار ساخته شده و به جای ستون آجری شیر چوبی در آن قرار دادند و دار و طناب جای آن را گرفت. بعدها دار و طناب نیز به باغشاه انتقال یافت. میدان «اعدام» سومین نام این میدان است. در حال حاضر این میدان را محمدیه می خوانند.