تاریخ پرفرازونشیب الجزایر
تاريخچه الجزاير
کشور الجزایر تاریخ پرفراز ونشیبی داشته که از اول با تحت استعمار قرار گرقتن فرانسه شروع شد.کشور الجزایر جنگ بزرگی را ازسرگذرانده که به هفته خون معروف است که درآن حدود ۱۹۵۰۰نفر کشته شدند.
بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریادهمراه باشید تا کمی باجزئیات بیشتر درمورد تاریخچه الجزایر اطلاعات کسب کنیم.
قبل از تجاوز فرانسه ، الجزاير داراي استقلال کامل بود و اداره آن بعهده يک تن بود که لقب «داي » داشت . سرتاسر کشور مرکب بود از ۳ استان بزرگ که اداره هر يک از استانها بعهده يک «باي » بود. الجزاير با کشورهاي مختلف جهان روابط ديپلماسي داشت . کشتيهاي متعدد اين دولت گندم و ساير محصولات و توليدات کشور را به نقاط مختلف جهان صادر ميکرد. فکر تصرف الجزاير از پايان قرن هشتم هجري ببعد، يعني از زمان انقضاي جنگهاي صليبي که با فداکاريهاي صلاح الدين ايوبي بنفع مسلمانان پايان يافت بوجود آمد. در سال ۱۱۴۶ ه’ . ق. «لاوي کري » کشيش معروف که مطالعاتي در کشورهاي آسيايي و افريقايي داشت رسماً اعلام کرد: «رسالت الهي به ما حکم ميکند که مردم الجزاير را تابع دين مسيح کنيم و تمام اين نقاط را به نور تمدن انجيل منور سازيم ». بدين ترتيب و با بهانه هاي مذهبي فکر اشغال الجزاير بوجود آمد و سرانجام در پنجم ژوئيه ۱۸۳۰ م . (تيرماه ۱۲۰۹ ه’ . ش .) نيروهاي فرانسوي پس از نبردي که ۲۲ روز ادامه داشت وارد شهر الجزاير پايتخت الجزاير شدند، «داي » تسليم شد و نيروهاي نظامي دولتي متواري گشتند، ولي چنانکه خواهيم ديد مردم اين کشور هرگز تسليم نشدند و تا پيروزي نهايي به نبرد ادامه دادند.
نخستين جنگ: مردم بسرکردگي «امير عبدالقادر» و پدرش «محيي الدين » پس از تصرف الجزيره و شهرهاي ديگر در «ميليه » جلو ژنرال «کلوسيل » را گرفتند. در سال ۱۲۱۳ ه’ . ش . عبدالقادر فرانسويان را ناچار به عقد قراردادي کرد که بر طبق آن مسلمانان داراي آزادي در بجا آوردن احکام مذهبي و رفت و آمدهاي تجاري شدند و اسيران خود را نيز پس گرفتند. عبدالقادر تا سال ۱۲۲۶ ه’ . ش . مبارزات مردم را رهبري کرد و در مقابل ۱۸۰ هزار متجاوز فرانسوي ايستاد، ولي فرانسويان بتدريج قراردادها را زير پا گذاشتند و سرانجام در اين سال عبدالقادر را دستگير کردند و نخستين مرحله مقاومت منظم الجزايريان را موقتاً درهم شکستند. پنجسال بعد «محمدبن عبداللّه » و پسرش «سيدسليمان » در واحه هاي جنوب بمدت ۲۰ سال بر ضد نيروهاي فرانسه دست بمقاومت منظم زدند ولي در سال ۱۲۴۹ ه’. ش . در «سيدان » شکست خوردند و مرحله ديگري از مبارزات مردم الجزاير بدون نتيجه پايان يافت . پس از اين مراحل «محمد مقراتي » و «شيخ حداد» با صد هزار تن فرانسويان را نزديکي ساحل مديترانه عقب زدند، ولي شدت عمل و خشونت فرانسويان و مرگ «مقراتي » در سال ۱۲۵۱ ه’ . ش . مردم را ناچار به عقب نشيني کرد. يک انقلاب مهم ديگر در سال ۱۲۹۵ ه’ . ش . در کوه «اوراس » روي داد، باز هم نتيجه لازم بدست نيامد. بدين ترتيب مردم الجزاير در همين حال که خود را مهياي مقاومتهاي مثبت بعدي ميکردند مهر سکوت بر لب زدند و با بي اعتنايي بسربازان فرانسوي و بايکت آنان که بشدت فرانسويان را ناراحت ميساخت دست بمبارزه منفي زدند.
انقلاب قسطنطنيه : نخستين انقلاب پس از اين دوران طولاني سکوت در سال ۱۳۲۴ه’ . ش . از شهر قسطنطنيه يا قسنطينه (واقع در شمال شرقي الجزاير) آغاز شد. دراين سال که جنگ جهاني دوم در شرف پايان بود مردم الجزاير که خود را حتي الامکان آماده کسب استقلال کرده بودند قيام کردند، ولي فرانسه با شدت عمل غير منتظره در برابر اين قيام ايستاد و ۴۵۰۰۰ تن از مردم الجزاير را کشت و بدين ترتيب به آنان آموخت که خود را براي جهاد وسيعتر و طولاني تر آماده کنند و آنان نيز همين کار را کردند. در الجزاير ۳ ميليون هکتار اراضي قابل کشاورزي هست . در ماده پنجم قراردادي که در همان سال ۱۲۰۹ ه’ . ش .از طرف ژنرال «بورمون » فرانسوي به الجزاير تحميل شده بود فرانسه تعهد کرد که به اراضي مردم دست درازي نکند ولي پس از استقرار در اين کشور، دست بمصادره اراضي و اموال عمومي زد بطوري که قسمت عمده زمينهاي اراضي در اختيار اقليت فرانسوي قرار گرفت و ۶ ميليون و ۵۰۰ هزار کشاورز الجزايري فقط ۳ ميليون هکتار زمين نامرغوب قابل کشت داشتند. متجاوزان براي اجراي اين تصميمات عده زيادي را تبعيد و زنداني کردند بطوري که دولت فرانسه ناچار شد هياتي را براي رسيدگي به وضع اراضي به الجزاير بفرستد، اين هيات در گزارش خود نوشت : در خلال يک شب و روز مملکت الجزايربه يک صحنه بزرگ ظلم و غضب تبديل شده است ، فقط کساني ميتوانند اراضي خود را حفظ کنند که يکي از استقلال طلبان را به قواي فرانسه معرفي کنند و البته اين نوع اشخاص پست در الجزاير بسيار کميابند.
جنبش آزاديبخش : اما جنبش اصلي و آزاديبخش الجزاير و استخوان بندي آن ، در سال ۱۳۱۶ ه’ . ش . «مصالي »، «عمران »، «عبدالرحمن کيوان » و عده اي ديگر از رهبران الجزايري حزب «انتصارالحريات الديمقراطيه » (پيروزي و کسب آزادي و دموکراسي ) را تاسيس کردند ولي پس از قتل عام بهار ۱۳۲۴ ه’ . ش . در قسطنطنيه اين حزب غير قانوني اعلام شد و رهبران حزب بطور مخفي مبارزه استقلال طلبانه خود را ادامه دادند در خرداد همان سال اکثريت کميته رهبري حزب که ۲۸ تن بودند تصميم خود را براي شروع انقلابات عمومي گرفتند و «مولاي مرباح »، «مصالي » و«احمد مرغنه » را که مخالف اين اقدام بودند برکنار کردند. در آغاز پاييز همين سال طبق دستور کميته رهبري ، انقلاب شروع شد و در يک روز در ۶۸ شهرستان الجزايرموسسات و پادگانهاي فرانسه مورد حمله قرار گرفت . اين ۲۸ تن که پس از شروع انقلاب «جبهه آزاديبخش الجزاير» را بمنظور رهبري نظامي انقلاب تشکيل دادند عبارت بودند از دکتر محمدالامين دباغين (رهبر کل جبهه )، احمد بن بلا، عمران ، عبدالرحمن کيوان ، دکتر حسين آيت ، احمد و محمد خيضر، محمدبودياف ، دکتر محمد اشرف ، محمد يزيد، عبدالحميد مهري ، احمد بودا، محمدالعربي مهيدي که در زير شکنجه فرانسويان جان سپرد، و ۱۶ تن ديگر. پس از تاسيس جبهه اعلام شد که هيچ حزبي نمي تواند بجبهه ملحق شود مگر آنکه قبلاً انحلال خود را اعلام نمايد و سپس افراد آن به عضويت جبهه درآيند تا يکپارچگي کامل در جهاد و انقلاب محفوظ بماند و جبهه که نماينده تمام مردم الجزاير است بتواند وظيفه خود را بهتر و زودتر انجام دهد. جمعيت «العلماء» و حزب «احباب بيان الحريه » که رهبري اولي با شيخ محمد بشير الابراهيمي ،محمد توفيق المدني و شيخ العربي البستي ، و رهبري دوم با فرحت عباس و دکتر احمد فرانسيس بود، فوراً منحل شدند و به جبهه پيوستند. هنگام شروع انقلاب در ۱۳۳۴ ه’ . ش . عده ارتش انقلابيان که آن وقت شکل پارتيزاني داشت به ۳ هزار تن ميرسيد، مردم الجزاير قبل از شروع انقلاب سعي ميکردند تا با مذاکرات مسالمت آميز استقلال خود را تحقق بخشند ولي فرانسه بهيچوجه زير بار نرفت و مردم الجزاير نيز پس از شروع انقلاب که مراحل ابتدائي آن علني بود مرکز خود را در کوههاي اوراس و شمال قسطنطنيه و مناطق القبايل قرار دادند. طولي نکشيد که عده افراد ارتش آزاديبخش از ۱۵ هزار تن نيز تجاوزکرد. گذشته از اين گروه ، آن عده از مردم نيز که بکار و زراعت و ساير امور اشتغال داشتند بهمکاري غير مستقيم با برادران قهرمان خود پرداختند و دستورات جبهه را در مورد اعتصاب و اعتراض و غيره بکار مي بستند، حتي کشتارهاي دسته جمعي از طرف فرانسويان نيز اين مردم را از ادامه مبارزات استقلال طلبانه بازنميداشت . در روز اول انقلاب اعلاميه مفصلي از طرف جبهه آزادي الجزاير انتشار يافت ، در اين اعلاميه هدف انقلابيان بخوبي تشريح شده بود، کليه مردم الجزاير اين اعلاميه را پذيرفتند، و در نتيجه فشار قواي فرانسه بر مردم عادي الجزاير بحدي زياد شده بود که طي ۳ سال اول ۴۰۰ هزارتن از کسبه و مردم عادي الجزاير به تونس گريختند. مهمتر اينکه بر طبق آمار منتشر شده اکثر شهداي الجزاير از ميان همين مردم خارج از ميدان جهاد ميباشند، ازهمين زنان و کودکان و پيرمردان که به زندگي عادي خود ادامه مي دادند. اقدام مليون الجزاير از همان آغاز کار قاطع و سريع و فداکارانه بود و کشتارهاي وحشيانه آنان را از ادامه راهي که در پيش گرفته بودند بازنميداشت .
ستاد ارتش آزاديبخش الجزاير: در مدت هشت سال هر روز ارقام کشته شدگان افزايش مي يافت ، ولي روزبروز بر مبارزه دليرانه مردم الجزاير و به همين نسبت بر شدت عمل و ترور و کشتار فرانسويان افزوده ميشد. از اوايل مهرماه ۱۳۳۴ ه’ . ش . تحول بزرگي در کار انقلابيان بعمل آمد و يک جبهه نظامي آنان درمغرب الجزاير شروع بکار کرد. اين اقدام فرانسويان را بيش از پيش مضطرب ساخت و نيروهاي اعزامي فرانسه درالجزاير رو به تزايد گذاشت و به ۶۰۰ هزار سرباز مسلح بالغ شد. بسياري از اين افراد از اعضاي لژيون معروف فرانسه بودند و در مقابل الجزايريان چنان شدت عمل از خود نشان دادند که صفحه هاي ننگيني در تاريخ بجاي گذاردند و در مقابل صفحات افتخارآميزي نيز در تاريخ الجزاير باز شد و نام افراد فداکاري مانند جميله بوحيرد و جميله بوپاشا در آن صفحات مي درخشد. آمار کشته شدگان در ۱۹ ماه آغاز نبرد الجزاير به ۱۰۵۰۰ تن رسيد.
هفته خون : بزرگترين رقم کشتار الجزاير مربوط به هنگامي است که مساله اين کشور در سازمان ملل متحد مطرح گرديد. جبهه آزادي الجزاير روز هفتم اسفند ۱۳۳۵ ه’ . ش . مردم را به يک اعتصاب ۸ روزه دعوت کرد و از فرداي آن روز اعتصاب آغاز شد و در همين روز فرانسويان ارتباط الجزاير را با دنياي آزاد بکلي قطع کردند و براي درهم شکستن اعتصاب کوشيدند ولي کوششهاي آنان بجايي نرسيد و در اين هفته جمعاً ۷۰۰ تن از مليون و ۴۵ سرباز فرانسوي بقتل رسيدند و بطور کلي از آغاز نبرد تا پايان هفته اعتصاب بيش از ۲۵۰۰ تن از سربازان فرانسوي و ۱۷۰۰۰ تن ازمليون بقتل رسيده بودند پس از پايان اعتصاب نيز از شدت مبارزه کاسته نشد و تا ارديبهشت ماه ۱۳۳۷ ه’ . ش . که بدنبال تشنجات شديد سياسي در فرانسه ، ژنرال دوگل زمامدار شد، کشتار همچنان ادامه داشت چنانکه در قتل عام دهکده کازبا (واقع در کوهستانهاي شرقي الجزيره که مليون از اين دهکده براي عبور از شرق الجزيره به نقاط جنوبي استفاده ميکردند) ۳۰۲ تن پير و جوان مسلمان کشته شدند و زنان و کودکان از فرط وحشت گرفتار اختلالهاي عصبي شدند.
دستگيري سران جبهه : روز اول آبان ۱۳۳۵ ه’ . ش . پنج تن سران جبهه آزادي الجزاير بدست فرانسويان ربوده شدند. دستگيرشدگان احمد بن بلا، محمد حفيدا، مصطفي لاشف ، محمد بودياف و حسين احمد بودند و دستگيري اين پنج تن موج عظيمي از احساسات مردم جهان را عليه دولت فرانسه برانگيخت .
مرحله جديد: در اوايل سال ۱۳۳۸ ه’ . ش . مقارن با روي کار آمدن ژنرال دوگل مرحله اي تازه در مبارزات مردم الجزاير آغاز شد. در ۲۹شهريور سران جبهه هاي آزادي بخش الجزاير تشکيل دولت آزاد را به رياست فرحت عباس اعلام کردند و در کابينه اين دولت احمد بن بلا معاون نخست وزير و کريم بل قاسم وزير جنگ بود.
در مهرماه سال ۱۳۳۷ ه’ . ش . ژنرال دوگل که پيش از اين به کمک کميته نجات ملي در الجزاير روي کار آمده بود نردبان ترقي خود را سرنگون ساخت بدين ترتيب که بنا به دستور او افسران ارتش فرانسه از کميته انقلابي خارج شدند، بدنبال اين تصميم فرانسويان مقيم الجزاير اعتصاب کردند ولي ژنرال دوگل بکوشش خود براي حل مساله الجزاير ادامه داد و مليون الجزاير نيز اعلام کردند که براي مذاکره با دولت فرانسه آماده اند. در آبان ماه سال ۱۳۳۹ ه’ . ش . يکبار ديگر افراطيان الجزاير (کميته نجات ملي ) طغيان کردند ولي با شکست مواجه شدند، و اين بار افراطيان ، مسلمانان الجزاير را قتل عام ميکردند. در ديماه ۱۳۳۹ ه’ . ش . رفراندوم دوگل براي خودمختاري الجزاير انجام شد. اماافراطيان دست راستي که سازمان ارتش سري را تشکيل داده بودند مانع از اين شدند که مساله الجزاير حل شود و ژنرال شال فرمانده نظامي فرانسه در الجزاير عليه دوگل کودتا کرد، اما اين کودتا نيز بي ثمر ماند. سرانجام قرارداد آتش بس در آخرين روزهاي بهمن ميان مليون الجزاير و فرانسه به امضا رسيد و در اسفند ۱۳۴۰ ه’ . ش . قرارداد آتش بس اجرا شد و بدين ترتيب بجنگ و خونريزي که در حدود ۸ سال ادامه داشت پايان داده شد و اخيراً پس از اعلام آتش بس ، قراردادي ميان الجزاير و فرانسه در شهر اويان منعقد شد که بنام قرارداد اويان معروف است . بموجب اين پيمان دولت الجزاير با حفظ تعهداتي در قبال فرانسه به استقلال نايل شد اما اين پيمان نيز مورد اعتراض الجزاير است و شايد در آينده نزديک دولت الجزاير آن را لغو کند.
کشور الجزایر بالاخره درسال۱۳۳۷به فرماندهی ژنرال دوگل توانست دوباره استقلال خود را بدست آورد.
واحد تولید محتوای اصفهان تور