استان سرسبز لرستان
لرستان یکی از استان های زیبا با طبیعت بکر در ایران است که هر ساله افراد زیادی از خارج و داخل کشور این شهر را برای مسافرت و گذراندن وقت انتخاب می کنند. این استان غربی ایران که یکی از استان های لرنشین در کشور محسوب می شود مملو از جذابیت های تاریخی، طبیعی و البته مردم شناسی است. در این مطلب در اصفهان تور به بررسی اقلیمی و جغرافیایی این استان خواهیم پرداخت.
موقعيت جغرافيايي و تقسيمات سياسي استان
استان لرستان در غرب ايران، بين ۴۶ درجه و ۵۱ دقيقه تا ۵۰ درجه و ۳ دقيقة طول شرقي از نصفالنهار گرينويچ و ۳۲ درجه و ۳۷ دقيقه تا ۳۴ درجه و ۲۲ دقيقة عرض شمالي از خط استوا قرار گرفته و وسعت آن حدود ۲۸۵۵۹ كيلومتر مربع است. اين استان، از شمال به استانهاي مركزي و همدان؛ از جنوب به استان خوزستان، از شرق به استان اصفهان و از غرب به استانهاي كرمانشاه و ايلام محدود است. اشترانكوه با ۴۰۵۰ متر ارتفاع بلندترين نقطه استان لرستان است. پستترين نقطة آن در جنوبيترين ناحيه استان واقع شده و حدود ۵۰۰ متر از سطح درياي آزاد ارتفاع دارد. براساس آخرين تقسيمات كشوري در سال ۱۳۷۵، استان لرستان داراي ۹ شهرستان، ۱۰ شهر، ۲۰ بخش، ۸۱ دهستان و ۲۸۴۲ آباديِ داراي سكنه بوده و مركز آن شهر خرمآباد است. شهرستانهاي استان عبارتاند از : خرمآباد، بروجرد، اليگودرز، دورود، ازنا، كوهدشت، دلفان، سلسله و پل دختر.
جغرافياي طبيعي و اقليم استان
استان لرستان سرزميني كوهستاني است كه به جز تعدادي درة آبرفتي و چند دشت كوچك، ناحية هموار ندارد. اين ناهمواريها كه داراي سنگهاي دگرگوني است، در نتيجة مجاورت با گنبدهاي خارايي (دروني) الوند و سربند (شازند) پديد آمدهاند. در ناهمواريهاي اصلي استان (ارتفاعات اصلي زاگرس)، كوهها به طور منظم از شمال غربي به سوي جنوب كشيده شدهاند. اين ناهمواريها كه معمولاً با درههاي عميق همراهاند، اغلب فشرده، بلند و ناصاف هستند؛ در حالي كه ناهمواري پيشكوههاي داخلي به صورت تپهماهورهاي گنبدي شكل و كم ارتفاع خودنمايي ميكنند و نقاط بلند آنها، به گنبدهاي خارايي مربوطاند. استان لرستان داراي آب و هواي متنوع است. در زمستان، هنگامي كه در شمال لرستان برف و كولاك و سرماي شديد جريان دارد، قسمتهاي جنوبي آن از هواي مطبوع و باراني برخوردار است. بررسيهاي اقليمي نشان ميدهند، خرمآباد داراي زمستاني معتدل و تابستاني گرم است و بروجرد زمستاني سرد و تابستاني معتدل دارد. اليگودرز نيز زمستاني بسيار سرد و تابستاني معتدل دارد.
جغرافياي تاريخي استان
اقوام مهاجر، در هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد در كوهساران زاگرس اسكان يافتند و سرانجام، سرزمين بينالنهرين (ميان دو رود) را تصرف كردند. نام طايفههايي كه در زاگرس سكونت داشتند، در آثار برجاي مانده از سارگن پادشاه مقتدر اَكد (۲۰۴۸-۲۰۳۰ ق.م) آمده است. به استناد كتيبههاي بابلي، آشوري و ايلامي، ساكنان دامنههاي كوهساران زاگرس طايفههايي مانند لولوبي، مانايي، كاسي، گوتي، نايدي، آمادا و پارسوا بودهاند. تاريخنگاران، در آريايي بودن لولوبيها و ماناييها ترديد دارند؛ اما شواهد تاريخي نشان ميدهند، كاسيها در سال ۱۶۰۰ قبل از ميلاد در لرستان كنوني ميزيستند و حكومت آنها از شمال و شرق لرستان تا اطراف همدان توسعه داشت. اين قوم، در هزارة دوم پيش از ميلاد در بابل مستقر شدند و دومين سلسلة شاهان بابل را تأسيس كردند. انقراض كاسيان در هزارة دوم پيش از ميلاد، با يورش دولت مقتدر ايلام صورت گرفت. در نتيجه، كاسيها به زاگرس عقب نشستند و خراجگزار ايلام شدند و آنها در برابر توسعهطلبي آشوريها، در مناطق شرقي، مانند سدي مقاومت كردند. قدرت اين قوم كوهنشين به حدي رسيد كه شاهان سلسلة هخامنشي هنگامي كه از فارس به شوش يا از بابل به اكباتان ميگذشتند، هديههايي براي ايلات كوهستاني بين راه ميفرستادند تا مسير آنها را امن نگاه دارند. در دورههاي بعدي ساكنان اين نواحي به طور موقت مغلوب اسكندر مقدوني شدند. در دورة ساسانيان، پشتكوه و پيشكوه را شخصي از خاندان معروف هرمزان اداره ميكرد. آخرين فرمانرواي اين خاندان، همان هرمزان بود كه به اسارت سپاهيان عرب درآمد. عربها در سال ۱۶ هجري قمري پس از فتح حلوان، نواحي شمالي لرستان را گرفتند و در سال ۲۱ هجري قمري، نهاوند و قسمت جنوبي لرستان را نيز به تصرف خود در آوردند.
در سال ۲۲ هجري قمري، هنگامي كه «عمر» سرزمينهاي گرفته شده را در ميان لشكريان كوفه و بصره تقسيم ميكرد، لرستان ضميمة حوزة كوفه شد و از آن پس جزو ايالت جبال (عراق عجم) درآمد و تا ميانة سدة چهارم هجري، حكمران اين منطقه يا از بغداد يا از كوفه تعيين ميشد. در همين قرن، حسنوية كُرد اين منطقه را به تصرف خود درآورد و خاندان او تا سال ۵۰۰ هجري قمري بر لرستان تسلط داشتند. مقارن استيلاي مغول بر ايران، لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لر كوچك تقسيم شد. هر يك از اين دو قسمت از پيش از استيلاي مغول تا مدت زماني پس از انقراض ايلخانان، امراي نيمه مستقل داشتند. اتابكان لر بزرگ اصلاً از كُردان شام بودند كه از حدود نيمة قرن ششم هجري از راه آذربايجان رهسپار ايران شدند و در حدود اشترانكوه و جلگههاي شمالي آن اسكان گزيدند. پايتخت اتابكان لرستان در شهر ايذج (مال امير) بود. خرابههاي فراواني از آن دوره باقي مانده كه بيشتر آنها به دورة ساسانيان مربوط است و هنوز در اين محل ديده ميشوند. اتابكان لر بزرگ تا نيمة اول قرن نهم هجري حكومت كردند (۸۲۷-۵۰۰ هجري قمري) و آخرين آنها كه غياثالدين كاووس نام داشت، به دست سلطان ابراهيم بن شاهرخ تيموري برافتاد و سلسلة او منقرض شد. اما اتابكان لر كوچك (۱۰۰۶-۵۸۰ هـ.ق) كه چندين امير معتبر داشتند و حكومتشان نيز طولانيتر بود، هيچوقت اهميت و اعتبار لر بزرگ را پيدا نكردند. اتابكان لر كوچك موقعيت خود را تا زمان صفويه حفظ كردند و حتي حكومت خود را تا غرب كوههاي پشتكوه توسعه دادند. آخرين فرد اين سلسله شاهوري نام داشت كه در سا ل۱۰۰۶ هجري قمري به فرمان شاه عباس اول كشته شد و سلسلة او نيز برافتاد. بدين گونه حكومت لرستان به حسين نامي محول شد و خاندان اين والي تا اوايل روي كار آمدن سلسلة قاجار، بر لرستان حكومت كردند. از آن پس حكومت پشتكوه را گاه حكام بروجرد و زماني حكام شوشتر به عهده داشتهاند.
وضعيت اجتماعي و اقتصادي استان
براساس نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال ۱۳۷۵، جمعيت استان لرستان ۴۳۴۵۸۴۱ نفر بوده است كه از اين تعداد ۵۳/۵۶ درصد در نقاط شهري و ۴۵/۲۶ درصد در نقاط روستايي سكونت داشته، و بقيه غيرساكن بودهاند. در همان سال، از ۴۳۴۵۸۴۱ نفر جمعيت استان، ۵۰۸۸۰۷ نفر را مردان و ۹۲۶۷۷۶ نفر را زنان تشكيل ميدادهاند و لذا نسبت جنسي در استان لرستان ۱۰۴ مرد در برابر ۱۰۰ زن بوده است. در آبانماه ۱۳۷۵، از جمعيت استان ۹۹/۸۸ درصد را مسلمانان تشكيل ميدادهاند. اين نسبت در نقاط شهري ۹۹/۸۷ درصد و در نقاط روستايي ۹۹/۸۹ درصد بوده است. در فاصلة سالهاي ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، ۴۲۰۱۳۹ نفر به استان مهاجرت كرده و يا در داخل اين استان جابهجا شدهاند. محل اقامت قبلي ۳۰/۳۵ درصد مهاجران در ساير استانها و ۲۰/۴۷ درصد در شهرستانهاي ديگر همين استان و ۴۸/۱۷ درصد در شهرستان محل سرشماري بوده است. محل اقامت قبلي بقية افراد، خارج از كشور يا اظهار نشده بوده است. مقايسة محل اقامت قبلي مهاجران با محلي كه در آن سرشماري شدهاند، نشان ميدهد كه در دهة ۷۵-۱۳۶۵، ۳۷/۵۲ درصد از روستا به شهر، ۳۲/۶۴ درصد از شهر به شهر، ۱۲/۶۴ درصد از روستا به روستا و ۱۶/۱۹ درصد از شهر به روستا مهاجرت كردهاند. توزيع مهاجران وارد شده طي سالهاي ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ به استان، برحسب مدت اقامت در محل سرشماري نشان مي دهد كه بيشترين تعداد مهاجران وارد شده به استان و يا جابهجا شده در داخل آن با ۱۴/۹۲ درصد به يك سال قبل از سرشماري و كمترين تعداد آنان (با ۲/۰۳ درصد) به ۹ سال قبل از سرشماري مربوط بوده است. در آبانماه ۱۳۷۵، از ۶۷۳۳۵۱۱ نفر جمعيت ۶ ساله و بالاتر استان، ۷۴/۸۴ درصد باسواد بودهاند. نسبت باسوادي در گروه سني ۶ تا ۱۴ ساله ۹۴/۰۷ درصد و در گروه سني ۱۵ ساله و بالاتر ۶۵/۱۰ درصد بوده است.
در بين افراد لازمالتعليم (۱۴-۶ ساله) نيز نسبت باسوادي در نقاط شهري ۹۷/۶۹ درصد و در نقاط روستايي ۹۱/۰۶ درصد بوده است. به طوركلي، نسبت باسوادي در بين مردان ۸۰/۶۱ درصد و در بين زنان ۶۸/۸۶ درصد بوده است. اين نسبت در نقاط شهري براي مردان و زنان به ترتيب ۸۶/۳۴ درصد و ۷۷/۴۱ درصد، و در نقاط روستايي ۷۴/۸۸ درصد و ۵۹/۳۶ درصد بوده است. در سال مذكور، از جمعيت ۶ تا ۲۴ سالة استان، ۶۷/۶۱ درصد در حال تحصيل بودهاند. اين نسبت در نقاط شهري ۷۵/۶۹ درصد و در نقاط روستايي ۵۹/۶۷ درصد بوده است. در اين استان ۹۱/۵۶ درصد از كودكان، ۸۶/۶۷ درصد از نوجوانان و ۳۸/۹۴ درصد از جوانان به تحصيل اشتغال داشتهاند. در آبان سال ۱۳۷۵، افراد شاغل و افراد بيكار (جوياي كار) در مجموع ۳۲/۸۷ درصد از جمعيت ۱۰ ساله و بالاتر استان را تشكيل ميدادهاند. اين نسبت در نقاط شهري، ۳۲/۱۶ درصد از مردان و ۹/۳۹ درصد از زنان را تشكيل ميداده است. بيشترين ميزان فعاليت به گروه سني ۳۵ تا ۳۹ ساله با ۵۳/۶۸ درصد و كمترين ميزان فعاليت به گروه سني ۱۴-۱۰ ساله با ۳/۷۰ درصد مربوط بوده است. بالاترين ميزان فعاليت براي مردان به گروه سني ۳۹-۳۵ ساله با ۱۱/۰۶ درصد تعلق داشته است. در سال مذكور، از شاغلان ۱۰ ساله و بالاي استان، ۳۰/۰۳ درصد در گروههاي شغلي كشاورزي، ۲۷/۰۸ درصد در گروههاي شغلي صنعت و ۴۰/۹۹ درصد در گروههاي شغلي خدمات و ۱/۹۰ درصد نامشخص و اظهار نشده بوده است. اين نسبتها در نقاط شهري به ترتيب ۶/۳۵ درصد، ۳۳/۰۲ درصد، ۵۸/۹۷ درصد و ۱/۶۶ درصد و در نقاط روستايي به ترتيب ۵۵/۵۷ درصد، ۲۱/۰۵ درصد، ۲۱/۲۱ درصد و ۲/۱۷ درصد بوده است. اوضاع اقتصادي و اجتماعي استان تحت تأثير شرايط اقليمي، تاريخي و جغرافيايي، شرايط متفاوتي پديد آورده است كه در زير به آنها اشاره ميشود : هواي سرد مناطق بلند و گرماي نواحي جلگهاي جنوب استان، سبب گسترش زندگي كوچنشيني شده است. طوايف لر «بهاروند»، «ميرزاوند»، «ميردريكوند» و «قلاوند» از لُران گرمسيري و «جودكي و مير» در بخش ملاوي، «بيرانوند» در بخش چغلوندي، «حسنوند، يوسفوند، كوليوند و قلائي» در سلسلة الشتر، «ايل پاپي» در بخش پاپي، «سگوند، دالوند و كارمه» در بخش زاغه، «بختياري و چهارلنگ» در اليگودرز و طوايف دلفان در اين قسمت استان زندگي ميكنند.
استان لرستان با برخورداري از هواي متنوع و رودهاي پرآب و خاك آبرفتي حاصلخيز، استعدادي ويژه در كشت محصولات كشاورزي دارد. غلات، چغندرقند و حبوبات، مهمترين فرآوردههاي كشاورزي آن محسوب ميشوند. در نواحي جنوبي و پارهاي مناطق ديگر استان، محصولات گرمسيري توليد ميشود. بازده توليدات كشاورزي استان به دليل استفاده از روشهاي سنتي، به ويژه در زمينهاي ديم كوهستاني و پايكوهي، اندك است. دامپروري و دامداري در سراسر استان رايج است. عشاير، روستاييان و ساكنان اطراف شهرها به فعاليتهاي دامپروري ميپردازند. در نواحي مرطوبتر استان، پرورش گاو و در ميان عشاير و روستاهاي خشكتر پرورش گوسفند و بز، مرغ و خروس، غاز، بوقلمون و مرغابي و ديگر طيور رايج است. در سالهاي اخير در اطراف شهرهاي استان، واحدهاي مرغداريها و گاوداريهاي صنعتي نيز تأسيس شده است. پرورش زنبور و توليد عسل، يكي ديگر از فعاليتهاي كشاورزي مردم استان است. توسعة صنعتي استان لرستان در سالهاي گذشته، همراه با سياست توجه به نقاط محروم و استقرار و ايجاد كارخانههاي صنعتي متعدد رو به رشد است. از جمله ميتوان به صنايع ساختماني، فلزي، سراميك، غذايي، پوشاك، شيميايي و صنايع دستي اشاره كرد. صنايع دستي استان لرستان مشتمل بر قاليبافي، جاجيمبافي، جولاهي، گيوهبافي، دباغي، هورسبو (يك نوع خورجين) و چادربافي است. اين نوع محصولات ضمن تأمين مصارف خانواري توليدكننده، براي فروش به بازارهاي محل نيز عرضه ميشود. در استان لرستان معادن بسيار از قبيل سنگ تراورتن (در چگني و كوهدشت)، مرمريت (در ازنا، اليگودرز و بروجرد)، فلداسپات، تالك و سيليس (در بروجرد، اليگودرز و ازنا)، سنگ گچ (در دورود و كوهدشت)، سنگ آهك (در خرمآباد و كوهدشت) و سرب و روي (در اليگودرز) وجود دارد كه بخشي از آنها مورد بهرهبرداري قرار گرفتهاند.