ماه رمضان كه از راه مي رسد، در كردستان نداي مرحبا مرحبا با آهنگ و وزن خاصي در محله ها به گوش مي رسد؛ آوازي كه فرارسيدن ماه بركت و رحمت را به مردم شهر خبر مي دهد و جشن مي گيرند. پيش از اذان مغرب مساجد و تكاياي استان كردستان پر از صداي دعاهاي مذهبي و اشعاري مي شوند كه نمازگزاران در مدح رسول گرامي اسلام مي خوانند. در گذشته اين اشعار مذهبي تا پانزدهم ماه رمضان به اوج خود مي رسيد، اما با گذشتن از نيمه ماه، آوازها كم كم تغيير لحن پيدا مي كرده و لحن اندوه و حزن مي گرفت. از اين پس صحبت از فراق است و خداحافظي با ماه مبارك رمضان. در اين شب ها اگر در كوچه هاي كردستان راه مي رفتيد، نداي الوداع الوداع گوشتان را پر مي كرد، زيرا در پانزده روز اول ماه رمضان مؤذن قبل از وقت نماز عشاء بر پشت بام رفته و با نواي دلكش و آوازي خوش و ملكوتي حلول ماه مبارك رمضان را خوشامد مي گفت: مرحبا مرحبا يا شهر رمضان/ مرحبا مرحبا يا شهر تسبيح و التهليل و تلاوة القرآن مرحبا/ مرحبا مرحبا يا شهر الخير و البركة و الاحسان مرحبا، و از نيمه ماه به بعد نيز به جاي مرحبا، الوداع مي گويد.
پاشيو
مانند ساير نقاط كشور و مطابق رسمي اسلامي با اعتقاد به استحباب رؤيت هلال ماه رمضان، روز آخر شعبان، هم وطنان كُرد براي رؤيت هلال به پشت بام خانه مي روند. در گذشته بعد از رؤيت هلال ماه رمضان، سه يا چهار نفر با دهل و سرنا زدن با آمدن به مركز شهر سنندج، نواي مخصوص فرارسيدن ماه مبارك رمضان را مي نواختند و فرا رسيدن اين ماه را به اطلاع عموم مي رساندند. قبل از جنگ جهاني دوم و به دليل نبودن وسايل كافي براي اطلاع رساني، مردم با شليك توپ توسط يك توپچي كه فقط كارش در ماه مبارك رمضان بود، از آغاز ماه رمضان مطلع مي شدند و شب ها به وقت سحر نيز با اين صدا مردم براي صرف سحري از خواب بر مي خاستند. پس از آن نيز اين مأموريت به نيروهاي ارتشي واگذار شد. بعد از شليك توپ، آيين هاي پاشيو بود كه هر روز موقع سحر در شهر بر پا مي شد. در آن روزها كه هنوز وسايل ارتباط جمعي گسترش پيدا نكرده بود، كردها همديگر را با مراسم « پاشيو » از فرارسيدن زمان سحر آگاه مي كردند. آن ها به پشت بام مي رفتند و با گفتن پاشيو، وقت سحري خوردن را خبر مي دادند و با پايان يافتن ماه مبارك رمضان و با حلول ماه شوال نيز سه گلوله توپ شليك مي شد.
سفره افطاري
پنير، شير، عسل، گردوي تازه و انجير از ملزومات سفره ي افطار كردي است. پس از آنكه روزه داران افطار خود را باز كردند، آش دوغ، ترخينه يا آش كردي و نان هايي مثل نان برساق و نان تاوه اي كه توسط زنان كُرد تهيه مي شود، سفره افطار را رنگين مي كند. كوليره هم نوعي نان ويژه و محلي است كه براي شب بيست و هفتم ماه مبارك رمضان تهيه مي شود و بعد از پخت، بين همسايگان و اهالي محل تقسيم مي گردد. خمير اين نان كه از آرد، مغز گردو و مقداري روغن تهيه مي شود از روز بيست و ششم ماه مبارك آماده شده و در روز بيست و هفتم رمضان آن را در تنور طبخ مي كنند. عموماً خانواده هاي طبقه متوسط و بالا اين نان را به مقدار زيادي تهيه كرده و ميان مردم محل يا افراد نيازمند توزيع مي كنند، به طوري كه در روز بيست و ششم و بيست و هفتم ماه رمضان، تقريباً تمام خانواده هاي استان كردستان روزه شان را با كوليره و ماست باز مي كنند. بعد از افطاري و خواندن نماز عشاء، خانواده هايي كه داراي وسعت مالي هستند، تعداد زيادي كوليره را همراه با ماست به مسجد برده و در ميان نمازگزاران توزيع مي كنند. كردها بر اساس يك رسم ديرينه، كوليره هاي كوچكي مي پزند و پنج يا شش عدد از اين كوليره ها را به نخ مي كشند و در انبار آرد يا برنجشان قرار مي دهند، به اين اميد كه خير و بركت ماه رمضان به دارايي آن ها برسد. به اين ترتيب، هر رشته كوليره يك سال در انبار كردها مي ماند و سال بعد، با كوليره هاي جديد جايگزين مي شود.
.