در سفر به مشهد به چه رستوران هایی برویم

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 933 0

علاقه مندان به شکم گردی در مشهد گزینه های زیادی روی میز دارند،چون مشهد پراست از رستوران های جورواجور و غذاهای خوشمزه، ما در اصفهان تور نگاهی داریم به تعدادی از معروف ترین رستوران های مشهد ،پس با ما همراه شوید:

رستوران پسران کریم مشهد

رستوران پسران کریم مشهد از رستوران های قدیمی و معروف مشهد با کیفیت عالی غذاها و با سرویس دهی و قیمت مناسب در محیطی دنج و خانوادگی آماده پذیرایی می باشد. این رستوران غذاهای ایرانی سرو می کند که یکی از غذاهای محبوب این رستوران چلو ماهیچه است. شعبه مرکزی رستوران بنایی قدیمی تر داشته و سالن آن به طور معمول بسیار شلوغ است. بیرون بر این رستوران فاقد پیک می باشد. همچنین آژانس مجاور رستوران غذای سفارشی شما را به آدرس دلخواهتان ارسال می کند.

شعبه سوم این رستوران هم چند سالی است در برج آلتون مشهد واقع درخیابان دانشگاه در فضایی دیدنی و شیک افتتاح شده است.

آدرس شعبه مرکزی : مشهد – بلوار سجاد – خیابان فرهاد – فرهاد ۲۲ – انتهای کوچه سمت راست – رستوران پسران کریم
تلفن: ۰۵۱۳۷۶۲۳۴۵۰ و ۰۵۱۳۷۶۸۵۰۵۳

آدرس شعبه اول: مشهد – انتهای خیابان خیام شمالی – مجتمع مروارید
تلفن: ۰۵۱۳۷۵۳۰۰۱۴

آدرس شعبه دوم: مشهد – خیابان دانشگاه – برج تجاری آلتون

 

 

رستوران معین درباری مشهد

رستوران معین درباری مشهد با قدمت صد ساله دارای غذاهای اصیل و سنتی ایرانی است و کباب های این رستوران در بین مردم مشهد و گردشگران بسیار مشهور و محبوب است. انواع سالاد و دسر در کنار غذاها سرو می شود.
آدرس: مشهد – خیابان پاسداران (جم) – بین پاسداران ۲و۴ – مقابل هتل باختر – رستوران معین درباری اصل
تلفن: ۰۵۱۳۸۵۹۸۹۸۵ و ۰۵۱۳۸۵۹۸۸۹۸

 

رستوران ارم شاندیز

 

رستوران ارم شاندیز مشهد یکی از رستوران های اصیل ایرانی در مشهد است که بخاطر سرویس دهی سریع و مدرن در بین رستوران ها متماییز شده است. شیشلیک این رستوران بسیار معروف و طرفداران زیادی دارد.
آدرس: مشهد شاندیز نرسیده به میدان دوم رستوران ارم شاندیز
تلفن: ۰۵۱۳۴۲۸۴۰۰۰

 

رستوران اطلسیه مشهد

رستوران اطلسیه مشهد با داشتن سقف شیشه ای و سالن پذیرایی بسیار بزرگ، کیفیت غذایی بالا و همچنین بوفه باز دارد. کافی شاپ این مجموعه در فضای باز و دارای آلاچیق های بسیار زیبا است.
آدرس: مشهد – بلوار خیام شمالی – بام مجتمع وصال – جنب الماس شرق – رستوران و تالار اطلسیه مشهد
تلفن: ۰۵۱۳۷۱۱۴۷۶۱

 

رستوران قصر هدیش مشهد

رستوران قصر هدیش مشهد بیشتر غذاهای فرنگی و ایتالیایی را با کیفیت و قیمت بالا سرو می کند.
آدرس: مشهد – انتهای بلوار جانباز – تقاطع بلوار فرامرز عباسی – جنب مجتمع تجاری کیان سنتر – رستوران قصر هدیش مشهد
تلفن: ۰۵۱۳۶۰۹۱۷۷۳

 

رستوران باران مشهد

مجموعه رستوران های باران مشهد مکانی مناسب برای برپایی مهمانی ها، جشن ها و قرارهای مهم است و در این رستوران انواع غذاهای فرنگی با تشریفات خاص انگلیسی و فرانسوی سرو می شود. غذای ایرانی نیز در منوی این رستوران وجود دارد و کیفیت غذا و سرویس دهی و فضای داخلی این مجموعه بسیار عالی و خوب است.
آدرس: مشهد – ابتدای جاده شاندیز – مقابل پارک آبی موج های خروشان (ایرانیان) – مدرس ۱ – مجموعه رستوران های مجلل و بین المللی باران
تلفن: ۰۵۱۳۵۵۹۳۷۱۰

 

رستوران هتل درویشی مشهد

رستوران روف گاردن هتل درویشی مشهد

رستوران روف گاردن در طبقه بالای لابی هتل قرار دارد، این رستوران هتل درویشی انواع غذاهای آسیایی و فرنگی با سس های مخصوص سرو می شود. فضای این رستوران بسیار زیبا و سرسبز است.

 

رستوران برکه هتل درویشی مشهد

رستوران برکه در فضایی بسیار جذاب و طبیعی همراه با آب روان که تلفیقی از فضایی سنتی و مدرن با قلیان، میوه و نوشیدنی های سنتی و … پذیرای مسافران و مهمانان است.

 

 

رستوران فیروزه هتل درویشی مشهد

رستوران فیروزه هتل درویشی مشهد با چیدمانی خاص و الهام گرفته از معماری اسلامی فضایی زیبا و خاص برای صرف غذاهای لذیذ ایتالیایی این رستوران در اختیار مهمانان قرار داده است.

 

رستوران مراکشی هتل درویشی مشهد

رستوران مراکشی در طبقه پایینی و در انتهای بازارچه هتل درویشی قرار دارد. غذاهای بسیار تند این رستوران همراه با برنج های دم کرده و در ظروف خاص سرو می شود.

 

رستوران آتریوم هتل درویشی مشهد

در انتهای لابی هتل درویشی رستوران آتریوم با سقف شیشه ای قرار دارد که غذاهای ایرانی سرو می کند. آدرس: مشهد – بلوار امام رضا – بین امام رضا ۲۸ و۲۶ – رستوران های هتل درویشی
تلفن: ۸۰۸۰

 

رستوران های رضایی مشهد

رستوران های رضایی از قدیمیترین رستوران های مشهد که در سال ۱۳۳۷ با نام کبابی یاس در خیابان نخریسی افتتاح گردید. رستوران رضایی انواع غذاهای ایرانی را سرو می کند. این رستوران ها به خاطر چلوهای معطر و کباب لذیذش معروف و دارای امکانات مدرن در طبخ، سفارش و تحویل غذا می باشند. رستوران رضایی به کیفیت خوب غذا در کنار قیمت مناسب مشهور است و با توجه به سرویس دهی و فضای آن مکانی مناسب برای خانواده هاست.

 

رستوران رضایی شعبه خیابان آخوند خراسانی (خیابان خاکی)

آدرس: مشهد – آخوند خراسانی (خاکی) – بین چهارراه خسروی و میدان گنبد سبز
تلفن: ۰۵۱۳۲۲۱۱۱۰۰
جدیدترین شعبه رستوران رضایی در نزدیکی حرم امام رضا(ع) و در سه طبقه ساخته شده است و همزمان بصورت کترینگ و سرو حضوری به گردشگران و مردم مشهد خدمات ارائه می کند.

 

رستوران کترینگ رضایی شعبه میدان آزادی (فلکه پارک)

آدرس: میدان آزادی (پارک)
تلفن: ۰۵۱۳۶۰۹۴۷۷۷ و ۰۵۱۳۶۰۹۲۴۴۴
کترینگ رضایی چهارمین شعبه رستوران های رضایی است که با نام تجاری جوجیکو در طبخ و توزیع غذا به مردم و گردشگران مشهد خدمت رسانی می کند و در این شعبه جوجه با شیوه نوین طبخ و بسته بندی می شود.

 

رستوران رضایی شعبه خیابان آبکوه

آدرس: مشهد – خیابان آبکوه – تقاطع آبکوه و کلاهدوز – نبش تقاطع
تلفن: ۰۵۱۳۸۴۴۲۰۰۰
سومین شعبه رستوران رضایی و از شعبات با کیفیت این رستوران می باشد که با سه سالن در خیابان آبکوه به مشتریان خدمات ارائه می کند.

 

رستوران رضایی شعبه خیابان دریادل

آدرس: مشهد – اواسط خیابان دریادل
دومین شعبه رستوران رضایی که در پی موفقیت شعبه اول در سال ۱۳۵۷ تاسیس گردید. چند سالی است ساختمان قدیمی این شعبه بازسازی و ظرفیت سالن آن افزوده شده است. در این شعبه خدمات غذای بیرون بر هم ارائه می گردد. از ویژگی های این رستوران سرویس دهی ناهار تا دیر وقت و ساعت ۱۷ می باشد که با توجه به نزدیکی به ایستگاه راه آهن مشهد برای مسافران نیز گزینه خوبی محسوب می گردد.

 

چلوکبابی رضایی (یاس)

اولین شعبه رستوران رضایی با بیش از ۵۵ سال سابقه با نام چلوکبابی یاس تاسیس شد و به علت کیفیت خوب کباب های آن به سرعت مشهور گردید.
آدرس: مشهد – خیابان فداییان اسلام (نخریسی)

 

رستوران رضایی شعبه میدان تلویزیون

جدیدترین شعبه رستوران رضایی مشهد در فضایی شیک جنب میدان تلویزیون (شهید منتظری) افتتاح شده است.
آدرس: مشهد – جنب میدان تلویزیون – ابتدای بلوارشهید منتظری – بعد از پمپ بنزین

 

رستوران راستگو مشهد

این رستوران دارای غذاهای بسیار با کیفیت و سرویس دهی خوب می باشد.
آدرس: مشهد – بلوار وکیل آباد – بعد از پل هاشمیه – بین وکیل آباد۲۳ (سید مرتضی) و ۲۵ (مفید)
تلفن: ۰۵۱۳۶۰۱۶۶۹۶ و ۰۵۱۳۶۰۱۶۶۹۸

 

رستوران مدائن مشهد

این رستوران یکی از بهترین رستوران های مشهد می باشد که غذاهای بسیار با کیفیت ارائه می دهد.
آدرس: مشهد – بلوار احمد آباد – اول عدالت تلفن: ۰۵۱۳۸۴۰۲۳۳۸

 

رستوران پدیده شاندیز

این رستوران با محیطی وسیع، زیبا و با صفا جزءبهترین رستوران های ارائه دهنده شیشلیک است و همچنین, دارای رستوران بین المللی، رستوران انتخاب آزاد، لمکده و رستوران تابستانی و باغ پرندگان می باشد. در صورتیکه قصد رفتن به رستوران پدیده مشهد را دارید می توانید با قطار شهری مشهد (مترو) به ایستگاه وکیل آباد مراجعه کرده و از آنجا با سرویس های موجود در ترمینال به شاندیز مراجعه کنید. در صورتی که قصد مراجعه به شهر ییلاقی شاندیز را دارید پیشنهاد می کنیم رستوران ارم شاندیز را نیز جز گزینه های خود در نظر بگیرید.
آدرس: مشهد شاندیز، پدیده شاندیز
تلفن: ۰۵۱۳۴۲۸۱۷۰۱

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

 

آثار و ابنیه تاریخی و فرهنگی شهرستان مشهد

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1516 0

به دلیل وسعت استان خراسان و تنوع تاریخی و فرهنگی شهرستان مشهد،تعدا بناهای تاریخی و فرهنگی مشهد هم زیاد هستند،در این مطلب نگاهی داریم بر برخی از این مراکز فرهنگی و تاریخی،پس با ما همراه شوید:

 

«مجموعه معماری مشهد – آرامگاهی حرم حضرت امام رضا (ع

اهمیت و ارزش فراوان شهر مشهد ارتباط مستقیمی با بارگاه مطهر رضوی دارد. با توجه به ارزش معنوی و والای این بنا، بهترین و باشکوه ترین هنر های اسلامی را در این مجموعه زیارتی می توان دید.

حرم با شکوه امام رضا(ع) و مجموعه تاریخی و هنرمندانه آن شامل صحن ها، ایوان ها، رواق ها، موزه غنی و کتابخانه مرکزی آستان قدس برای مسلمانان اهمیت بسیاری دارد و برای آن ها مهم ترین مکان دیدنی و زیارتی بشمار میرود. این مجموعه مشتمل بر چهار ایوان مرتفع به نام های عباسی، طلا، شرقی (نقارخانه) و ایوان غربی و پنج صحن انقلاب، آزادی، امام خمینی، جمهوری اسلامی و قدس است…

 

مسجد گوهرشاد مشهد


مسجد گوهرشاد مشهد، عظیم ترین مسجد چهار ایوانی ایران میباشد، که در سال ۸۲۱ هجری قمری به دستور گوهرشاد آغا همسر شاهرخ تیموری و با معماری قوام الدین شیرازی در مجموعه حرم امام رضا (ع) بنا گشته است. (از دیگر جلوه های مسجد جامع گوهرشاد مشهد، منبر صاحب الزمان میباشد.

 

موزه مرکزی آستان قدس رضوی مشهد 

موزه مرکزی آستان قدس رضوی مشهد، در سال ۱۳۲۴ هجری قمری افتتاح شده و از غنی ترین موزه های ایران بشمار میرود. موزه مرکزی در ضلع شمال شرقی صحن امام خمینی (ره) واقع است و مجموعه ای از سکه های بی نظیر از دوره های مختلف تاریخی، اشیای عتیقه مسی، سنگی، طلایی، مفرغی و… در آن نگهداری میگردد.

 

مدرسه پریزاد مشهد

مدرسه پریزاد، که به پریزاد خانم، ندیمه گوهرشاد نسبت داده شده است، در سال ۸۲۳ هجری قمری در نزدیکی مسجد گوهرشاد بنا شده است. پریزاد مدرسه ای کوچک و ۴ ایوانی مشتمل بر غرفه ها و حجره هایی است و تزئینات آن عبارتند از: آجرکاری سردر ایوان ها و کاشیکاری با نقوش اسلیمی بر سردر غرفه های همکف “مدرسه پریزاد مشهد”…

 

مدرسه دودر مشهد
مدرسه دودر مشهد، در کنار حرم مطهر و مقابل مدرسه پریزاد قرار دارد و بر اساس کتیبه سر در آن در سال ۸۴۳ هجری قمری در دوران حکومت شاهرخ تیموری به دست غیاث الدین خواجه بهار بنا شده است.

 

تابران توس مشهد
ولایت توس در قرنهای گذشته، به منطقه ای در میان دو رشته کوه بینالود در جنوب و هزار مسجد در شمال گفته میشده است.

ولایت تابران توس، مشتمل بر چهار شهر تابران، رادکان، نوغان و تروغبذ بوده و تابران که اکنون به توس معروف میباشد، در قرن ۴ هجری قمری بزرگترین شهر منطقه بشمار میرفته است. آنچه از تابران توس قدیم بر جای مانده عبارتند از: باروی شهر، ارگ توس، گنبد هارونیه، بقایای مسجد جامع تابران باغ و بنای نوساز آرامگاه فردوسی!

 

حصارکهن دژ تابران توس مشهد

حصار کهن دژ تابران توس یا بارو، دیوار عظیمی از خشت و گل است که حدود ۶ کیلومتر بر گرد شهر تابران کشیده شده و امروزه در ۲۴ کیلومتری شمال شهر مشهد قرار گرفته است.

 

بنای هارونیه مشهد

بنای هارونیه مشهد، مکان تاریخی در حدود ۶۰۰ متری از آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی واقع شده است. در کنار بنای هارونیه، سنگ سیاهی به عنوان یادبود امام محمد غزالی از عرفای سده پنجم و ششم هجری مشاهده میگردد.

 

آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی مشهد
بر طبق روایات منصوربن حسن ملقب به ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری در پاژ دیده به جهان گشود. او از نجیب زادگان توس و از طبقه دهقانان بود. فردوسی چهل ساله بود که کار هزار بیت سروده دقیقی توسی را آغاز کرد. در ۶۵ سالگی زمینه ارتباطش با سلطان محمود بوجود آمد، اما این رابطه حسنه چند سال بیشتر دوام نداشت. سرانجام فردوسی سال های پایانی عمر خود را در بینوایی و فقر گذراند، تا اینکه به سال ۴۱۱ و بنا به قولی ۴۱۶ قمری در توس رحلت نمود…

 

مقبره الشعرا مشهد
آرامگاه سرایندگان خراسانی در ضلع شرقی بلوار پردیس توس مشرف به میدان ورودی آرامگاه فردوسی قرار گرفته است.

 

بقایای مسجد جامع تابران مشهد
در طی جستجو ها و کاوشهای باستان شناسی در ۱۵۰ متری جنوب غربی هارونیه قدیمی ترین مسجد موجود در خراسان و یکی از منحصر به فرد ترین مساجد اولیه ایران کشف شد. بقایای این  مسجد با طول ۹۴ متر و عرض ۵۳ متر به سبک شبستانی ستوندار اولیه (خراسانی) بنا شده و احتمالا متعلق به اواسط سده پنجم هجری است. (امروزه این مکان به صورت یک سایت باستان شناسی مورد بازدید گردشگران واقع میشود.)

 

مقبره امیر غیاث الدین ملکشاه (مسجد ۷۲ تن) مشهد
مقبره امیر غیاث الدین ملکشاه مشهد، تاریخی که در بازار بزرگ واقع شده، بنای کنونی ابتدا مقبره ای بوده که امیر غیاث الدین بین سال های ۸۰۷ تا ۸۱۷ برای خود ساخته و در دوره های بعد به مسجد مبدل شده است. در حال حاضر این اثر تاریخی به مسجد ۷۲ تن مشهور میباشد.

 

مصلای پایین خیابان مشهد

مصلای پایین خیابان، در قسمت شرقی شهر مشهد، در حاشیه بلوار مصلی قرار گرفته است.

 

باغ خونی مشهد
در اوایل قاجاریه، در بخش جنوبی خارج از حصار های شهر مشهد، نمادی از باغ ایرانی با وسعت ۵/۶ هکتار بنا شد که به باغ خونی و یا به واسطه وجود چشمه ای در آن به باغ چشمه مشهور شده است…

 

پاژ مشهد
روستای پاژ نام زادگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی و روستایی میباشد در تقاطع جاده کارده به کلات نادری و ۱۵ کیلومتری شمال شهر مشهد، در میانه روستای پاژ و در ۷۰۰ متری شمال غرب آن دو تپه باستانی مشاهده میشود، که به آثار و بقایای پاژ قدیم ارتباط دارد.

 

چهار طاقی بازه هور مشهد
بنای چهار طاقی بازه هور مشهد، سنگی متعلق به دوره ساسانی و در فاصله تقریبی ۸۰ کیلومتری جنوب شهر مشهد در در کنار روستای رباط سفید در کنار جاده قدیم مشهد – تربت جام قرار گرفته است.

 

مدرسه نواب (صالحیه نواب) مشهد
مدرسه نواب مشهد، بدست ابوصالح رضوی در دوره سلطنت شاه سلیمان صفوی به سال ۱۰۸۶ قمری ساخته شده است. مدرسه نواب در خیابان شیرازی مشهد قرار گرفته که پس از تغییرات معماری، تجدید بنا گردیده است.

 

مدرسه میرزا جعفر مشهد


مدرسه میرزا جعفر مشهد، در ضلع شمالی صحن انقلاب قرار گرفته و از بناهای با ارزش دوره صفویه محسوب میشود؛ که در سال ۱۰۵۹ قمری با تلاش شخصی به نام میرزا جعفر سروقدی بنا شده و سال ۱۲۸۵ قمری با کاشی های معرق و سبک معماری بسیار ممتازی مزین شده است…

 

مصلی طرق مشهد
مصلی طرق، در جنوب شرقی مشهد، در روستای طرق قرار گرفته است. این مصلی تاریخی در سال ۸۳۷ قمری ساخته شده است.

 

رباط طرق مشهد
رباط طرق، رباط دو ایوانی در ابتدای جاده مشهد – نیشابور واقع است و شامل دو کاروانسرا متعلق به عهد صفویه و قاجار است، اهمیت این رباط به آن دلیل است که به عنوان آخرین منزل شهر مشهد، محل وداع یا استقبال بشمار میرفته است.

 

حمام مهدی قلی بیک (حمام شاه) مشهد
در راسته بازار بزرگ و نزدیک به مسجد ۷۲ تن امروزی، فضای حمام قدیمی مهدی قلی بیک بنای یکی از امرای تیموری معروف به مسجد واقع است، که در سال ۱۰۲۷ قمری و به همت مهدی قلی بیک امیر آخور باشی شاه عباس صفوی بنا شده است.

 

میل اخنگان (برج اخنگان) مشهد
بنای میل اخنگان، در ۳۲ کیلومتری شمال مشهد و در روستایی به همین نام واقع است. معماری ساختمان میل اخنگان برج، مقبره ای است هشت ضلعی که به دوره تیموری و قرن نهم هجری متعلق است. (گنبد مخروطی شکل و آجر کاری های آن شاهکار هنری میباشد.)

 

سنگ نگاره (شتر سنگ)

این سنگ نگاره بر کناره راه مشهد – شاندیز، نزدیک به روستای درخت بید قرار گرفته است بر سنگ های بزرگی معروف به شترسنگ نقش بسته است.

بر این سنگ نگاره نقوشی از قبیل شیر، بزکوهی، گاو میش و انسان های شکارچی حکاکی شده، که می توان قدمت آنها را به دوران نو سنگی منسوب کرد…

 

کتیبه خان تاشی مشهد
در ۲۵ کیلومتری جاده مشهد به سوی کلات بر سطح صخره ای در مجاورت راه و در دره کارده، سنگ نگاشته ای موسوم به خان تاشی وجود دارد؛ که نام آن واژه ای ترکی و دارای ده سطر به طول یک متر میباشد.

 

چهار طاقی چلاقد مشهد
بنای چهار طاقی چلاقد مشهد، در حدود یک کیلومتری روستای چلاقد در فاصله ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی مشهد قرار دارد.

 

راه کهنه فاضل مشهد
در قدیم که تمامی راه های جنوب، جنوب شرقی و شرق در مسیر راه زیارتی – مذهبی به مشهد خاتمه مییافت؛ در محلی به نام طرق به هم میرسیدند. راه کهنه فاضل در کنار روستای ده غیبی واقع است و مربوط به قرون اولیه اسلامی میباشد.

 

موزه مردم شناسی رباط ویرانی مشهد


موزه مردم شناسی رباط ویرانی در ۱۰ کیلومتری جاده مشهد – شاندیز در روستای ویرانی، ویرانی ۱۹ قرار دارد.

 

هزاردستان مشهد
حوضخانه هزار دستان مشهد، که طراحی و معماری آن برداشت آزادی است از معماری حوضخانه های قدیم که بطور هنرمندانه بنا شده و در واقع موزه ای میباشد زنده، که علاوه بر نمایش آثار هنری با غذا و نوشابه های سنتی از میهمانان پذیرایی میکند، این حوضخانه در راستای بازار جنت قرار گرفته است.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

 

 

اماکن متبرکه و زیارتگاه های شهرستان مشهد

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1468 0

در این مطلب قصد داریم شما را با  اماکن متبرکه و زیارتگاه های شهرستان مشهد بیشتر آشنا کنیم ، پس با ما همراه شوید:

 

آستان متبرکه امام زادگان سید یاسر و سید ناصر مشهد


در حاشیه دره بند گلستان و در ۵ کیلومتری غرب شهر مشهد، در ابتدای روستای گلستان بنایی تازه ساز با نمای امروزی و آراسته به کاشی های معرق وجود دارد، که این مکان آستان مبارکه امام زادگان سید یاسر و سید ناصر (ع) از فرزندان ذکور حضرت امام موسی کاظم (ع) میباشد. اکثر زائرین این آستان مقدسه از مسلمانان کشور های عربی حاشیه خلیج فارس هستند…

 

آرامگاه امام زادگان

بی بی صنوبر

میر سبحان ولی مشهد

از اماکن مذهبی و زیارتگاه های شهر مشهد، باید مقبره امام زادگان بی بی صنوبر و میرسبحان ولی را ذکر نمود.

 

بنای امام زاده هاشم محتشم مشهد

آرامگاه امام زاده هاشم محتشم، در فاصله ۵۵ کیلومتری شهر مشهد و در روستای پیوه ژن توقفگاهی قرار دارد که از زاویه گردشگری مذهبی دارای اهمیت میباشد. این مکان منسوب به مدفن امام زادگان هاشم و محتشم (ع) از نوادگان امام موسی بن جعفر (ع) است…

 

آرامگاه امام زاده سید محمد علوی مشهد
آرامگاه امام زاده سید محمد علوی، در فاصله ۴۵ کیلومتری جاده مشهد به تربت حیدریه و در حاشیه آن بر روی یک بلندی قرار گرفته است.

 

آستان مقدس امام زاده یحیی مشهد


بقعه متبرکه اما زاده یحیی، در جاده مشهد – سرخس به فاصله ۵۵ کیلومتری از شهر مشهد و یک کیلومتری از روستای میامی واقع شده است. او از فرزندان و نوادگان امام زین العابدین (ع) میباشد، که در سال ۱۲۵ قمری شهید شد.

 

بقعه امام زاده سید عبدالعزیز مشهد
بقعه امام زاده سید عبدالعزیز، در فاصله ۳۴ کیلومتری جنوب غربی مشهد و در بخش احمدآباد، روستای ده سرخ واقع شده و بنا بر روایات محل دفن امام زاده عبدالعزیز برادرزاده امام رضا (ع) است و احتمالا بقعه کنونی در عصر قاجار بنا شده است.

 

تخت امام و چشمه امام مشهد
تخت امام، زمینی به وسعت ۶۰۰ متر مربع میباشد که در ۲۴ کیلومتری جنوب غربی مشهد در ده سرخ و در فاصله چند متری از چشمه امام واقع است. اهالی ده سرخ معتقدند تخت امام همان مکان مقدسی است که حضرت رضا (ع) با یاران خود در آنجا نماز به پا داشتند.

 

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

 

گردشگاه های مشهد

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 870 0

اطراف مشهد پراست از گردشگاههای طبیعی و زیبا که میتوان رفت و از بودن در آنجا لذت برد، در این مطلب قصد داریم معرفی داشه باشیم از  گردشگاههای این شهر،پس با ما همراه شوید:

پارک جنگلی وکیل آباد مشهد


پارک وکیل آباد در فاصله ۱۰ کیلومتری جنوب غربی مشهد واقع شده است. این پارک دارای قنات آب گوارایی است.

 

پارک ملت مشهد

پارک ملت در مغرب مشهد و در حاشیه بلوار وکیل آباد قرار دارد. مساحت آن ۷۲۰۱۰۰ متر مربع است. پارک ملت از بزرگترین دیدنی ترین پارکهای مشهد بشمار میرود. در پارک ملت، شهربازی و سایر امکانات تفریحی برای کودکان موجود است.

 

«پارک کوهسنگی مشهد»

پارک زیبای کوه سنگی مشهد، در جنوب مشهد در انتهای خیابان دکتر علی شریعتی (کوهسنگی) و در دامنه کوههای جنوبی مشهد واقع است. پارک کوهسنگی، دارای استخر زیبا دیدنی و رستورانی برای پذیرایی عمومی است.

 

مجتمع تفریحی پارک شادی مشهد

کوهستان پارک شادی مجموعه‌ای است زیبا و دیدنی که در مجاورت پارک جنگلی وکیل‌آباد واقع است، در این مجموعه انواع وسایل تفریحی و سرگرمی برای همه وجود دارد. کوهستان پارک شادی می‌تواند اوقات خوشی را برای زائران مشهد مقدس فراهم مینماید.

 

“آبشار اخلومد (اخلمد) مشهد”
آبشار اخلمد، در مسیر جاده مشهد- قوچان و به فاصله ۸۴ کیلومتری مشهد آبشار زیبایی قرار دارد. در انتهای رودخانه پرآب آن دو آبشار قرار دارد، که ارتفاع یکی از آنها ۲۳ متر میباشد. از روستای (اخلمد) تا آبشار حدود ۳ کیلومتر فاصله است که این مسیر را باید پیاده عبور کرد. باغات فراوان و میوه‌های آن مخصوصاً سیب اخلمد مشهور میباشد…

 

«شاندیز مشهد»
شاندیز مشهد، در فاصله ۳۸ کیلومتری جنوب غربی مشهد قرار دارد. در این منطقه کوهستانی، چشم‌سارها و باغات زیادی است. پوستین دوزی از صنایع دستی این منطقه میباشد. (در اطراف شاندیز امکانات پیست اسکی نیز وجود دارد.)

 

“طرقبــه مشهد”


طرقبه مشهد، در ۱۶ کیلومتری جنوب غربی مشهد، بخش طرقبه قرار دارد. طرقبه در منطقه کوهستانی و دارای باغهای بسیاری میباشد. رودخانه‌ای از کنار آب عبور می‌کند. در آنجا پارک عمومی زیبایی قرار دارد. سبدهای دستی ساخته شده اهالی، سوغات آن محسوب میشود!

 

بند گلستان مشهد
در فاصله ۴ کیلومتری طرقبه، بند قدیمی گلستان بر روی رودخانه گلستان واقع است. طول تاج بند در حدود ۱۲۰ متر، ارتفاع آن ۱۴، عرض پایه ۲۸ و عرض تاج ۱۴ متر است.
این بند در حوالی ۴۰۰ الی ۵۰۰ سال قبل در دوره تیموریان ساخته شده، که در سالهای اخیر مرمت و بازسازی گشته است. بند گلستان در فصل بهار که به واسطه بارندگی، آب آن زیاد می‌شود. منظره بسیار جالب و زیبایی بوجود میآید.

 

سد طرق مشهد


در ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی مشهد، بر روی رودخانه طرق (در نزدیکی بند قدیمی طرق) سد طرق احداث گردیده است.  هدف از احداث این سد، تامین نیازهای آبی شهر مشهد است.

 

شاهان گرماب مشهد
شاهان گرماب، در فاصله ۷۲ کیلومتری جنوب خاوری مشهد، بر بالای تپه‌ای واقع شده و دارای چشمه آب گرمی است که حرارت آن به ۴۸ درجه سانتیگراد می‌رسد. این آب معدنی برای درمان رماتیسم، آرتروز و عوارض کوفتگی بسیار مفید میباشد.

 

زشک مشهد

منطقه توریستی و تفریحی زشک، از روستاهای گردشگری و دیدنیهای ایران و مشهد میباشد، که در ۳۰کیلومتری مشهد واقع شده است . این منطقه ییلاقی که در دره‌ای زیبا واقع شده، با طبیعت بکر و زیبای خود با آب وهوایی خنک شرایط مناسبی را برای مردم شهر مشهد بوجود آورده است. (در این منطقه صنایع دستی و نانهای محلی متفاوتی وجود دارد که می‌تواند برای هر توریست و ایرانگردی جالب توجه باشد.)

 

خانه ملک مشهد

خانه ملک مشهد، در خیابان امام خمینی مشهد قرار گرفته و یکی از نمونه خانه های زیبای برجا مانده از دوران انتقال معماری در اواخر عصر قاجاریه بشمار میرود. خانه ملک امروزه مرکز هنر های سنتی میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی میباشد.

 

نغندر مشهد
در مشهد، روستای نغندر از توابع بخش طرقبه و در فاصله ده کیلومتری آن قرار دارد. این روستای سرسبز و آباد با چشم انداز های طبیعی زیبا در دامنه های شمالی کوه های بینالود وجود دارد.

 

روستای کنگ (ماسوله دوم) مشهد
در مشهد، روستای کنگ در دامنه کوه های بینالود و در قسمت جنوبی این رشته کوه به فاصله ۲۲ کیلومتری شمال غربی طرقبه قرار گرفته است. (کنگ با داشتن چشم اندازهای کوهستانی، چشمه سارها و درختان مختلف بر دامنه کوهپایه های زیبا، چشمها را خیره میکند. معماری روستای کنگ بسیار شبیه به معماری ماسوله است و تقریبا بام هر خانه به عنوان حیات منزل بالاتر بشمار میرود.)

 

«بند گلستان مشهد»
از آثار تاریخی و دیدنیهای مشهد، سدی قدیمی مشهور به بند گلستان میباشد، که در ۱۲ کیلومتری غرب مشهد و در حدود ۴ کیلومتری طرقبه قرار دارد. این سد از آثار دوران تیموری است.

 

بند طرق مشهد
سد بند طرق، در ۱۴ کیلومتری جنوب شرقی مشهد بر روی رودخانه طرق و در نزدیکی بند قدیمی واقع شده است.

 

رودخانه و دره کشف رود مشهد
مسیر و طول این رودخانه که در دره کشف رود در جریان است، حدود ۲۹۰ کیلومتر میباشد. این رودخانه از کوه های هزار مسجد و بینالود سرچشمه گرفته و پس از طی مسافتی در پل خاتون سرخس به هریرود می پیوندد…

 

عنبران مشهد
روستای عنبران در ۲۶ کیلومتری مشهد و به فاصله یک کیلومتری طرقبه قرار دارد. مناظر سرسبز با علف های خودروی خوشبو سبب گشته این روستا ییلاقی را عنبران بگویند.

 

حصار مشهد


روستای حصار در مسیر مشهد به طرقبه و بعد از بند گلستان قرار گرفته و دارای باغ های وسیع میوه، آب و هوای خوب و چشم اندازهای زیبا است.

 

آندروخ مشــهد
آندروخ مشهد، روستایی خوش آب و هوا از حومه تبادکان، که در ۳۳ کیلومتری شمال شرقی مشهد و در مسیر کلات نادری قرار دارد.

 

روستای تاریخی پاژ مشهد

روستای پاژ در پانزده کیلومتری شمال شهر مشهد در تقاطع جاده کارده به کلات نادری قرار دارد؛ این روستا زادگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی میباشد.

 

روستای ییلاقی جاغرق مشهد

در ۲۱ کیلومتری جنوب غربی مشهد و در فاصله ی ۷ کیلومتری جنوب غربی طرقبه، روستای ییلاقی جاغرق قرار دارد و به روستاهای عنبران، طرقدر، کردینه، تغاره و شاندیز میرسد. جاغرق دارای آب و هوای معتدل کوهستانی میباشد و دارای زمستان های سرد و تابستان های معتدل است و از دیدنیهای زیبای مشهد میباشد…

 

سد چالیدره مشهد

سد چالیدره، از دره های فرعی منطقه طرقبه بوده و محیط تفریحی و گردشگری کاملا مجزا را فراهم کرده است. شاخص جاذبه گردشگری آن سد خاکی میباشد که برای آبیاری باغ‌های اطراف طرقبه مورد استفاده قرار میگیرد و دارای امکانات تفریحی مانند قایق پدالی، قایق سواری، ماهیگیری، رستوران و آلاچیق می باشد…

 

مجموعه پارک ساحلی آفتاب مشهد

مجموعه پارک ساحلی آفتاب بعنوان دومین پارک آبی مشهد در زمینی به مساحت ۴۰۰۰ متر مربع و زیربنای ۱۵۰۰۰ متر مربع در تابستان ۱۳۹۰ بهره برداری شد. این مجموعه ۷ طبقه از لحاظ زیربنا و تعداد طبقات بزرگترین پارک آبی طبقاتی جهان محسوب میشود.

 

شهربازی سرزمین خورشید در مشهد

 

روستای دهسرخ مشهد

در کیلومتر ۴۵ جاده مشهد- نیشابور در ۱۷کیلومتری شهر ملک آباد در مسیر عبور امام هشتم، حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام از نیشابور به سمت توس، روستای دهسرخ قرار گرفته  است…

 

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

 

ابنیه های تاریخی مشهد

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1289 0

شهر مشهد زادگاه مفاخر، عالمان و بزرگان زیادی بوده و هست که اینک آرامگاههای آنها در مشهد تبدیل شده به یکی از جاذبه های گردشگری این شهر، در اصفهان تور به تعدادی از این ابنیه های تاریخی میپردازیم:

 

ویژگیهای تاریخی فرهنگی مشهد                 

در شهر مشهد مردان بزرگی وجود داشته اند. از میان مفاخر بسیار زیاد شهر مشهد و شهر توس می توان افرادی مانند حکیم ابوالقاسم فردوسی، ثنایی مشهدی، حر عاملی، خدیوجم، رستم ساعاتی، سلطان علی مشهدی، محمد کاظم آخوند خراسانی، احمد دقیقی، شیخ طبرسی، محمد تقی ملک الشعرای بهار، امام محمد غزالی، خواجه نصرالدین توسی، خواجه نظام الملک و مهدی اخوان ثالث را بر شمرد! مبنی بر تاریخ …

 

ابنیه تاریخی مشهد

“مقبره شیخ بهایی مشهد”

شیخ بهایی از علما و شاعران و حکمای معروف مشهد است. «بهاءالدین محمد عاملی» معروف به «شیخ بهایی» در سال ۹۳۵ ه. ق در «بعلبک» بدنیا آمد. در هفت سالگی با پدرش به ایران مهاجرت کرد. او مدتی وزیر «شاه عباس» صفوی بود. در سیاست و فرهنگ ایران نقش اساسی ایفا میکرد. از این دانشمند تالیفات متعددی در دست میباشد؛ مقبره شیخ بهایی…

 

مدرسه عباسقلی خان مشهد

مدرسه عباسقلی خان مشهد، در ابتدای خیابان نواب صفوی واقع است. بانی مدرسه، «عباسقلی خان بیگلربیگی» بوده و تاریخ بنای آن سال ۱۰۷۷ ه. ق میباشد.

 

گنبد خشتی مشهد

از دیگر جاذبه های گردشگری مشهد: آرامگاه گنبد خشتی در خیابان طبرسی، کوچه نوغان، نزدیک فلکه طبرسی قرار دارد. در گنبد خشتی (امام‌زاده محمد) مدفون میباشد، نسبت این امامزاده با هجده واسطه به «امام سجاد» (ع) می‌رسد. گنبد این آرامگاه از آجر میباشد و به همین علت، به آن گنبد خشتی میگویند. سبک معماری آرامگاه به بناهای دوره صفویه شبیه میباشد.

 

“گنبد سبز مشهد”

از دیدنیهای مشهد، گنبد سبز در اواسط خیابان دکتر باهنر (خاکی) و در فلکه گنبد سبز قرار گرفته و به جهت رنگ فیروزه‌ای آن، به گنبد سبز مشهور است. گنبد سبز، مدفن «شیخ محمد مومن» عارف استرآبادی میباشد که به سال ۹۰۴ ه. ق وفات گردیده است. کتاب «تحفه حکیم مومن» در طب قدیم، از آثار این دانشمند میباشد…

 

“پیر پالاندوز مشهد”

در مشهد، «شیخ محمد عارف» که در سال ۹۸۵ ه. ق وفات یافته، مشهور به پیر پالاندوز از زاهدان معروف عصر خود بوده است. به این دلیل که این عارف برای امرار معاش، پالاندوزی می‌کرد؛ به «پیر پالاندوز» مشهور شده است.

 

«آرامگاه نادر (گنجینه باغ نادری) مشهد»

آرامگاه نادر مشهد، در چهار راه شهدا ، میان باغ مصفایی “آرامگاه نادر” بنا شده است. این بنا توسط انجمن آثار ملی درسال ۱۳۳۸ هجری شمسی ساخته شد. مجسمه نادر در حالی که سوار بر اسبی است با تبرزینی در دست، در بالای آرامگاه نادر نصب گردیده است. این مجسمه توسط موسسه مجسمه‌سازی (Bruni) در ایتالیا ساخته شده است. در محوطه آرامگاه نادر کتابخانه‌ای عمومی به نام کتابخانه «علامه طباطبایی» قرار دارد…

 

میامی (امام زاده یحیی) مشهد

«امام زاده یحیی» یکی از فرزندان زید و نوه امام «زین‌العابدین» (ع)، مادرش «ریطه» دختر «ابی هاشم عبدالله بن محمد حنیفه» است! در سال ۱۰۷ ه. ق بدنیا آمد.  این آرامگاه در دامنه کوه میامی ، به فاصله یک کیلومتری از قریه «میامی» قرار گرفته است.

 

“خواجه‌ربیع مشهد”

«ربیع بن حیثم» مشهور به (خواجه‌ربیع) از زاهدان مشهور بوده است. بقعه او در وسط باغی با گنبدی مرتفع واقع است. تاریخ ساختن خواجه ربیع، مربوط به قرن ۱۱ ه. ق و از بناهای دوره صفوی است…

وفات «خواجه‌ربیع» را سال ۶۳ هجری قمری گفته اند. (در کنار آرامگاه «خواجه‌ربیع» یکی از گورستانهای بزرگ و عمومی مشهد واقع است.)

 

“خواجه مراد مشهد”

«هرثمه بن عین» مشهور به «خواجه مراد» در سال ۲۱۰ ه. ق وفات یافته است. مقبره خواجه مراد در ۱۴ کیلومتری جنوب خاوری مشهد، در بلندیهای مشرف بر بینالود واقع شده است.

 

خواجه اباصلت مشهد
«اباصلت هروی» مشهور به «خواجه اباصلت» در سال ۲۳۶ ه. ق وفات یافته است. خواجه ابا صلت در کنار جاده مشهد، فریمان در فاصله ۱۱ کیلومتری مشهد قرار دارد.

 

«آرامگاه فردوسی» مشهد

«حکیم ابوالقاسم فردوسی» در سال ۴۱۱ ه. ق دار فانی را وداع گفت. او بزرگترین حماسه‌سرای ایران است که شاهنامه را در مدت ۳۰ سال سروده است. آرامگاه فردوسی مشهد، این شاعر بزرگ و مشهور ؛ در ۲۴ کیلومتری شمال غربی مشهد (توس) در مسیر جاده مشهد- قوچان قرار دارد. آرامگاه فردوسی در باغ بسیار بزرگ و باصفایی قرار دارد…

 

بنای هارونیه مشهد

یکی دیگر از دیدنیهای مشهد: در نزدیکی آرامگاه فردوسی، بنای هارونیه واقع است، که تاریخ دقیق ساختمان آن مشخص نمیباشد. ساختمان آن به آتشکده شبیه است؛ اینطور بر میآید که در دوره‌های اولیه اسلام، مسلمین آن را تغییر شکل داده به صورت مسجد در آورده باشند.

 

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

 

عشایر بختیاری

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 1254 0

یکی از ایل های معروف در ایران که در تاریخ ایران نیز سهم عمده ای داشته و نقش مهمی را ایفا کرده اند عشایر بختیاری می باشند. در این مطلب به طور کامل هر اطلاعاتی را که لازم است درباره این ایل بدانید را در اختیار شما گذاشته ایم. با ما در اصفهان تور همراه باشید.

در متون فارسی واژگان عشیره، قبیله، ایل، طایفه، اویماق، اولو و به ویژه جمع آنها عشایر، قبایل، ایلات، طوایف، اویماقات، اولوسات غالباً هم معنی‌اند و در واژه‌نامه‌ها خاندان یا دودمان یا گاهی جامعه یا مجموعه قشون توضیح داده می‌شود. جغرافی‎نویسان قدیمی برای اشاره به به اصطلاح کردان فارس از واژه رموم که جمع رم است یا زموم که جمع زم است استفاده کرده‎اند.

تاریخ ایلات ایران، تاریخ ایران است. نگاهی به تاریخ ایران این نکته را روشن می‌کند که بدون مطالعه تاریخ اقوام، ایلات و عشایر به درستی نمی‌توان تاریخ ایران را شناخت.

در هر دورانی از تاریخ ایران که یکی از ایلات نیرومندتر از دیگران بوده، قدرت سیاسی را تسخیر کرده‌است. ایلات به علت آمادگی دایمی برای کوچ دارای انضباط شبه نظامی هستند و در عرض ساعاتی آماده حرکت با گله‌هایشان هستند، همین انضباط و آمادگی جنگی آنان، ایلات را تبدیل به یک اردوی نظامی می‌کرده‌است.

در جامعه ایلاتی بر مبنای مناسبات عشیریی مردم اطاعت پذیری محض از رؤسایشان داشتند و از سویی داشتن نیروی مسلح ازضروریات زندگی ایلی بوده‌است و در اختیار داشتن این دو مؤلفه دو اهرم قدرت برای سران ایلات و عشایر فراهم نموده.

مطالعات تاریخ ایلات ایران نشان می‌دهد که ایلات در سیاست داخلی کشور دارای نفوذ بوده و نقش مهمی را در بوجود آوردن سلسله‌ها بازی می‌کرده‌اند و این امر در بعضی مواقع باعث می‌شده‌است که بامر پادشاهان وقت و سیاست کشور، دسته‌هائی از ایلات از محل اصلی خود کوچانیده شده و در محل جدیدی به زندگی بپردازند.

بخش بندی عشایر و ایلات ایران

 

عشایر ایران به اقوام اصلی کرد، لر، فارس، لک، ترک و ترکمن، عرب، بلوچ و براهویی تقسیم می‌شوند.  معمولاً ایلات و عشایر ایران را از جهت زبان به ۷ دسته تقسیم می‌کنند: ترکمنی، ترک زبان، فارسی زبان، کردی، لری، عرب زبان و بلوچ.
رده‎بندی حال حاضر عشایر با رده‎بندی تاریخی ایشان متفاوت است، چه بسیاری از ایلاتی که امروزه ترک یا کرد دانسته می‎شوند در متون تاریخی لر یا لک توصیف شده‎اند یا باالعکس. برای نمونه ترکاشوندان همدان که امروزه در اثر همسایگی با عشایر کرد، کردزبان شده‎اند در اصل لر بوده‎اند، یا ایل گوران با اینکه برپایه قوم‎شناسی و زبانشناسی ریشه کردی برایشان دانسته نمی‎شود امروزه کرد به حساب می‎آیند.

بختیاری ها

مردم بختیاری یا لرهای بختیاری یا ایل بختیاری  در جنوب غربی ایران، در استان‌های چهار محال و بختیاری، خوزستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و اصفهان سکونت دارند. بختیاری‌ها به گویش بختیاری که یکی از گویش‌های زبان لری است تکلم می‌کنند. ایل بختیاری از دو شاخه چهارلنگ و هفت‌لنگ تشکیل شده است، که چهارلنگ خود به ۵ باب و هفت‌لنگ به ۴ باب تقسیم می‌گردد و هر باب نیز از چندین طایفه تشکیل می‌شود. این تقسیمات که نمودار سازمانی ایل بختیاری خوانده می‌شود، به قرن شانزدهم میلادی بازمی‌گردد و بر مبنای نظام خاص طبقاتی و مالیاتی طوایف بختیاری سازمان یافته است.

سرزمین کنونی بختیاری هزاران سال است که سکونت‌گاه گروه‌های مختلف انسانی می‌باشد. شواهد گوناگون نشان می‌دهد که سرزمین باستانی قوم لر ده‌ها هزار سال پیش، مسکونی بوده‌است. منابع و امکانات طبیعی از قبیلِ آب، جنگل، مراتع، بارندگی مناسب، آبگیرهای فراوان و درّه‌های مستعد برای کشاورزی، این سرزمین را به یکی از بهترین زیستگاه‌ها و محل تجمع و سکونت گروه‌های انسانی در گذشته تبدیل نموده بود. افزون بر این امکانات، در بلندی‌های زاگرس و دامنه‌های آن، محیط مناسبی برای رویش نباتات علوفه‌ای و گونه‌های مختلف حیوانات فراهم کرده بود.

شواهد باستان‌شناسی

کاوش‌های باستان شناسی نشان می‌دهد که قدمتِ سکونتِ انسان در این منطقه به چهل هزار سال می‌رسد. بازمانده‌های فرهنگیِ دورانِ پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی و شهرنشینی در این ناحیه به چشم می‌خورد. سرزمین بختیاری، از جمله محدود سرزمین‌هایی است که انسان برای اولین بار به اهلی کردنِ حیوانات و نباتات پرداخته یا به دیگر سخن، زندگی ده نشینی و کشاورزی را که لازمهٔ پیدایش تمدن می‌باشد، آغاز نموده‌است.

نامشناسیِ بختیاری

خسرو خان سردار ظفر معتقد است، که بختیاری‌ها در زمان صفویه (۱۳۷۲–۱۵۰۱ میلادی) به این نام شهرت جسته‌اند.
برای نخستین بار، حمدلله مستوفی در شمارش تبارهای لر بزرگ از بختیاری‌ها نام برده‌است. تباری که پس از نیرومند شدن آوازه بیشتری یافت و سرانجام به بیشتر سرزمین‌هایی که امروزه محل سکونت لر بزرگ است، چیره شد. حمدلله مستوفی بختیاری‌ها را از تبارهای بزرگ ایران می‌داند، که به لر بزرگ نیز شناخته شده‌اند.
تقسیم‌بندی مردم لر به لربزرگ و کوچک، به زمان حکومت هزاراسپیان در منطقه لرستان بازمی‌گردد. نام لر کوچک نیز به مردمان استان لرستان و ایلام امروزی داده شده بود.
احتمال می‌رود واژه بختیاری دگرگون شده واژه باختری باشد و بختیاری، به معنی باختری‌ها باشد. برخی نیز بر این باورند که ریشه تباری لرها، از سکاها می‌باشد.

رومن گیرشمن باستان‌شناس سرشناس فرانسوی می‌نویسد:
من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشته‌ام، مگر اینکه عیلامی را یافته‌ام.

این نشان از این دارد، که پیش از چیرگی مردمان هند و اروپایی تبار سرزمینی که، هم‌اکنون مردم بختیاری در آن سکونت دارند، جزئی از کشور عیلام بوده‌است.

حسین پژمان بختیاری، شاعر معاصر می‌نویسد:
کلمه بختیاری، به تنهایی، خوشبخت معنی می‌دهد و شاید هم بعضی از رؤسای طوایف به این نام شهرت داشته‌اند، که احتمالاً بعدها تمام افراد ایل به این نام شناخته شده‌اند.

در آغاز پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار، بختیاری بخشی از خاک استان فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و عراق عجم به‌شمار می‌آمد. از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری، گاهی بخشی از اصفهان و گاهی بخشی از خوزستان بود. نخستین کسی که برآن شد تا تاریخ بختیاری‌ها را به نگارش درآورد، سردار اسعد بختیاری بود که در نگاشته‌های او به نام تاریخ بختیاری به دانسته‌های ارزشمندی دربارهٔ بختیاری‌ها بر می‌خوریم.

مردم شناسی

بختیاری‌ها یکی از اقوام ایرانی ساکن غرب و جنوب غرب ایران به‌شمار می‌آیند. بختیاری‌ها به گویش بختیاری که یکی از گویش‌های زبان لری است تکلم می‌کنند. دانشنامه ایرانیکا و دانشنامه جهان اسلام سکونتگاه این ایل را از فریدن در غرب استان اصفهان تا شمال خوزستان معرفی می‌کنند.

سکونتگاه

بختیاری‌ها، در استان‌های چهارمحال و بختیاری و شمال، شمال‌غربی و شمال‌شرقی خوزستان، غرب و جنوب‌غربی اصفهان، شرق لرستان و شمال کهگیلویه و بویراحمد ساکن هستند. سکونتگاه بختیاری‌ها پیش از صفویان لرستان خوانده می‌شد، اما پس از آن سکونتگاه این ایل به نام منطقه بختیاری نامگذاری شد.

چهارمحال و بختیاری، شامل: چهار محلِ لار، کیار، میزدج، گندمان بعلاوهٔ سرزمین‌های بختیاری می‌باشد و از این رو به آن چهار محال و بختیاری گفته‌اند.

سرزمین‌های بختیاری از طرفی شهر سمیرم در استان اصفهان تا شهر دورود در استان لرستان و از طرفی دیگر از شهرستان رامهرمز در استان خوزستان تا شهر داران در استان اصفهان را در بر می‌گیرد.
این سرزمین‌ها به دو بخش ییلاقی و قشلاقی تقسیم می‌شود.

محل سکونت ییلاق و قشلاق ایل چهارلنگ به دو بخش تقسیم می‌گردد:

بخش ییلاقی: یکی در محدوده شهرستان فریدن تا شهرستان دورود و دیگری از شهرستان سمیرم تا لردگان می‌باشد.
بخش قشلاقی: یکی در محدوده شهرستان دزفول و دیگری در محدوده شهرستان ایذه و شهرستان رامهرمز می‌باشد.

محلِ سکونتِ ایل هفت لنگ نیز به دو بخش تقسیم می‌گردد:

بخش ییلاقی: در محدوده شورآب، تنگه گزی و دامنه‌های زردکوه تا اردل به مرکزیت شهرستانهای کوهرنگ و چلگرد می‌باشد.
بخش قشلاقی: در محدوده شهرستان اندیکا و شهرستان مسجد سلیمان می‌باشد.

سازمان اجتماعی

یکی از ویژگی‌های سازمان اجتماعی ایل بختیاری، وجود واحدهای متعددِ اجتماعی و در هم تنیده در داخل ایل است که درجه بسیار بالایی از گروه بندی عمودی، در سطوح مختلف درآن جلوه‌گر است. ساختارِ اجتماعی از یک سیاه چادر آغاز گشته و تا ایل ادامه می‌یابد.

سیاه چادر
هر چادر مأوای یک خانوادهٔ بختیاری است که به آن مال نیز می‌گویند.

اولاد
هر اولاد مشتمل بر سه تا دوازده سیاه چادر یا بیشتر است که خانوادهٔ گسترده‌ای است و اردو نیز خوانده می‌شود.

تَش
مجموع چند اولاد، تش نامیده می‌شود. سرپرستیِ هر تش را فرد کاردان و فعالی از همان تَش به‌عهده دارد که به ریش‌سفید مشهور است.

تیره
درطوایفِ مختلف بختیاری هر تیره به چند تش تقسیم می‌گردد. در کوچ‌ها، اردوهایی که با هم خویشاوندند به صورتِ واحدهای کوچنده (تیره) -که جمعیت هر کدام به چند صد نفر بالغ می‌شود- گرد هم می‌آیند، بنابراین مجموع چند تش، که همگی با هم خویشاوند هستند را یک تیره می‌نامند.

طایفه
از ترکیبِ تیره‌ها، طایفه به وجود می‌آید که جمعیتِ بزرگترینِ آنها (مانند: بابادی، شهنی، اورک، گندلی، منجزی) به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر می‌رسد.

باب
باب یا بلوک، نتیجهٔ ترکیبِ چند طایفه است. (مانند: بختیاروند، کیان ارثی، دورکی، محمود صالح) ولی هیچ نسبت خویشاوندیی بین طوایف یک باب وجود ندارد و به مجموع چند طایفه که از نظر جغرافیایی نزدیک به هم زندگی کرده‌اند، باب گفته می‌شود.

شاخه
چند باب با هم یک شاخه می‌سازند. ایلِ بختیاری در کل دو شاخهٔ اصلی دارد که چهارلنگ بختیاری و هفت‌لنگ بختیاری هستند.

چهارلنگ و هفت لنگ
هفت لنگ و چهارلنگ دو شاخه مهم مردم بختیاری‌اند. هر چند که این دو شاخهٔ ایل بختیاری از نظر فرهنگی، تفاوت چندانی با هم ندارند، اما پراکندگی محل سکونت، باعث ایجاد تفاوتِ نه چندان زیادی، در گویش و لهجه آن‌ها شده است، که در مجموع هر دو شاخه، به گویش بختیاری سخن می‌گویند. چهارلنگ بختیاری از پنج باب تشکیل شده است و شاخه هفت لنگ شامل چهار باب می‌باشد.

ایل
هر یک از این باب‌ها یا بلوک‌ها به یکی از دو شاخه ایل بختیاری، یعنی هفت‌لنگ و چهارلنگ تعلق دارند.

این قبیل واحدهای اجتماعی، محیط‌هایی هستند که همبستگی واقعی -نه تنها در حالات نزاع با گروه‌های دیگر- بلکه در امور روزمره کار تولیدی نیز، در داخل آنها برقرار است. گله داری، کاشت و برداشت محصول را اعضای هم‌نیای هر اردو و یا طی کوچ، اعضای هم‌نیای تیره مشترکاً انجام می‌دهند. در این سطح، خانواده‌های به‌هم پیوسته دقیقاً در حکم گروه‌های صنفی‌اند.

سازمان سیاسی

ساختار قدرت سیاسی از ویژگی‌های دیگر سازمان ایلی بختیاری‌هاست. این ساختار، نمودار چنان درجه‌ای از تمرکز سلسله مراتب است، که معمولاً در نظام‌های مبتنی بر خویشاوندی، بعید انگاشته می‌شود. تا دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰ ش قدرت در دست ایلخانی (بالاترین مقام ایل) و ایل بیگی (دستیار او) متمرکز بود و سپس، در سطوح مختلف هرم ایلی، در میان کلانتران طایفه‌ها و کدخدایان تیره‌ها و ریش سفیدانِ اولاد یا تش‌ها تقسیم می‌شد. این مقامات حافظ نظم و مجری عدالت بودند و میان افراد ایل و خارج از ایل در مقام واسطه عمل می‌کردند؛ ولی از نظر تأثیری که بر زندگی روزمره بختیاری‌ها داشتند، مهمترین وظیفه آنها هماهنگ کردن کوچ و حل و فصل دعاوی مربوط به استفاده بیش از حد از چراگاه‌ها و آبشخورها بود. این مسئولیت، که در اصل خدمتی به افراد ایل به شمار می‌رفت، به منشأ امتیاز اقتصادی و اجتماعی (مانند دسترسی به بهترین چراگاه‌ها، امکان جذب اتباع و جز آنها) تبدیل شد. در نتیجه طبقه‌ای از خوانین ظهور کرد که با صحرانشینان ساده («لرها» که با نام ایل‌های لرستان نباید خلط شود) فرق فاحش داشت. رهبری بالای ایل نیز از وظیفة اصلی خود که ایجاد هماهنگی بود پا فراتر گذاشت و با بستن مالیات و سربازگیری و گردآوری دارودسته سیاسی (بسته) هوادار منافع و مصالح خان‌ها، رفته رفته نقشی خودکامه یافت.

عواملی خارج از ایل نیز به تحول رهبری سیاسی بختیاری‌ها در این جهت کمک کرد. یکی از مهمترین آن عوامل اعطای اراضی خالصه به هر یک از خان‌ها به پاداش خدمات نظامی یا جز آن بود و این رسم از قرن‌ها پیش رواج داشت. این اراضی، برخلاف زمین‌های واقع در محدوده ایلی، ملک شخصی خان بود.

دخالت مستقیم حکومت‌های ایران در عزل و نصب رؤسای ایل، عامل دوم قدرت یافتن بی حد و حصر دستگاه خانی بختیاری‌ها بود. این امر در قرن دوازدهم شروع شد و در عصر قاجاریه به صورت شیوه‌ای مرسوم درآمد. شاهان قاجار در پی آن بودند که از طریق نظام حکومت غیرمستقیمِ عمدتاً مبتنی بر قدرت خان‌ها، ایل‌ها و نواحی مجاور آنها را مهار کنند.
عامل سوم که به تحکیم قدرت خان‌های بختیاری افزود، حضور شرکت‌های انگلیسی در استان خوزستان از اواخر قرن سیزدهم بود.
خان‌های بختیاری، در سایه این مشروعیت مضاعف از جانب مقامات خارجی و نیز مزایا و دستاوردهای آن، توانستند هم سلطهٔ خود را بر ایل تحکیم بخشند و هم جای پایی در دستگاه حکومت مرکزی پیدا کنند. اینان، در صورت بروز مشکل با شاه، نیروهای سهمگینی در اختیار داشتند که می‌توانستند به میدان روانه کنند، کما اینکه در زمان انقلاب مشروطه چنین کردند، حال آنکه چنین نیرویی به سرمایه هنگفت حاصل از فروش نفت تجهیز شده بود. اقدامات نظامی بر نفوذ و اعتبار خان‌ها در میان افراد ایل افزود. بختیاری‌ها، در نخستین سال‌های قرن چهاردهم، بواقع، دولتی موازی در دولت شمرده می‌شدند.

گویش

گویش بختیاری یا گویش لری بختیاری، گویش مردم بختیاری است. گویش بختیاری از جمله گویش‌های جنوب غربی ایران و یکی از شاخه‌های گویش لری به شمار می‌رود. این گویش تفاوت‌های اندکی با سایر شاخه‌های گویش لری از جمله لری خرم‌آبادی و لری بویراحمدی دارد.

گویش بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم می‌شود:

گویشِ بخشِ خاوری که تحت تأثیر لریِ کهگیلویه‌ای است.
گویشِ منطقهٔ جنوبی که تحت تأثیر گویشِ طایفهٔ بهمئی بوده‌است.
گویش منطقه چهارلنگ
گویشِ بخشِ میانی.

کوچ ایل بختیاری

یکی از دیدنی‌های جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری است.اگر چه در دهه‌های آغازین قرن حاضر گروه‌های کثیر ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران تخته قاپو (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ رو و متحرک است.کوچ روهای بختیاری، زمستان را دشت‌های شرق خوزستان و تابستان را در بخشهای غربی منطقه چهارمحال و بختیاری به سر می‌برند .
آنها هر ساله از اواخر اردیبهشت‌ماه از پنج مسیر مختلف همراه با مبارزه‌ای خستگی ناپذیر با سختی‌های طبیعت، ضمن عبور از رودخانه‌ها، دره‌ها و پشت سر گذاشتن بلندی‌های زرد کوه در مناطق معینی از دامنه‌های زاگرس پراکنده می‌شوند و قریب سه ماه در این منطقه می‌مانند و با چرای دام‌ها در مراتع سرسبز به رمه‌داری مشغول می‌شوند.نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنت‌ها و آداب و رسوم از جمله جاذبه‌های دیدنی این شیوه زندگی است.

کوچ‌روهای بختیاری زمستان را در دشت‌های شرق خوزستان و تابستان را در بخش‌های غربی چهارمحال و بختیاری به سر می‌برند. به مسیرهای کوچ در اصطلاح ایل راه می‌گویند.

موسیقی

موسیقی مردم بختیاری را می‌توان شاخه‌ای از موسیقی لری دانست. این موسیقی به وسیله سازهایی مانند سرنا، کُرنا و کوس و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا نواخته می‌شود. تشمالها سرپرستیِ موسیقی در ایل را بر عهده دارند و اکنون نیز در مجالس عروسی و مراسم سوگواری بختیاری‌ها وظیفه اجرای موسیقی‌های محلی مردم بختیاری را بر عهده دارند.

آداب و رسوم

عزاداری: در بختیاری‌ها هرگاه کسی از دنیا می‌رود مثل اینکه همهٔ طایفه عضوی از خانواده را از دست داده و ماتم زده می‌شوند. مراسم عزاداری در بین بختیاری‌ها به شکل خاصی برگزار می‌شود که نحوهٔ انجام آن در نقاط مختلف تفاوتهایی نیز با هم دارند.
گاگریو
در هنگام عزا، گونه‌ای سرودهٔ عزا بوسیلهٔ زنان خوانده می‌شود که به آن گاگریو می‌گویند. در آغازِ خواندنِ گاگریو، رسم بر اینست که یکی از زنانِ سرشناس و بی بی‌های ایل شروع به خواندنِ بیتی از گاگریوه می‌کند و همهٔ زنان نیز با وی همنوا می‌شوند و آن بیت به بیتِ ترجیعی تبدیل می‌شود و زنان پس از خواندنِ هر چند بیتی آن بیت را دوباره تکرار می‌کنند. معمولاً پس از خواندنِ چهل بیت یا کمتر، زنِ دیگری خواندنِ اشعار و تکرارِ آنها را بعهده می‌گیرد و زنانِ دیگر نیز با وی همنوا شده و این کار در مجالسِ ترحیم ممکنست ساعتها به درازا بینجامد.

کوشک
کوشک‌ها، حفره‌ها و یا اتاق‌هایی کنده شده در صخره‌ها و یا اتاق‌هایی ساخته شده بر روی سطح زمین هستند، که بعنوانِ گونه‌ای مقبرهٔ خانوادگی در ایل بختیاری موردِ استفاده قرار می‌گرفتند. در این روش، وقتی یک نفر از اعضای پر نفوذِ خانواده فوت می‌کرد، درِ کوشک را باز کرده و بقایای فردِ درگذشتهٔ پیشین را با احترام به کناری نهاده و جسد تازه را در آن قرار می‌داده و در آنرا دوباره می‌بستند. امروزه این روش منسوخ شده و دیگر از آن برای خاکسپاری درگذشتگان استفاده نمی‌شود. از این نمونه کوشک در دو سوی زردکوه -یعنی بازفت و بیرگان- وجود دارد.

هنر تیراندازی
مردان دلاور و سخت کوش ایل بختیاری از دیر باز در نزد ساکنان فلات ایران به سوارکاری و تیراندازی شهره بودند. چنان‌که رسته برجسته تیر اندازان ارتش ایران در دوره‌های صفوی، افشاریه، زندیه و قاجار از نخبگان تیراندازان ایل بختیاری تشکیل می‌شد.
امروزه نیز هر خانوار از عشایر بختیاری حداقل یک قبضه اسلحه (مجاز) در اختیار دارد، تا علاوه بر شکار و حفظ کیان ایل، بتواند در مواقع لزوم به استفاده از مهارت خود به دفاع از مرزهای میهن مبادرت نماید. بزرگان ایل اول فنی را که به فرزندان خود می‌آموزند، تیراندازی و سوارکاری است. تیراندازان بختیاری گاه چنان در این فن مهارت پیدا می‌کنند، که می‌توانند سواره و به تاخت، شیء متحرک را هدف قرار دهند. از جمله دلاورمردی‌های تیراندازان و سوارکاران بختیاری می‌توان نقش ایشان در فتح هرات (زمان نادرشاه)، جنبش مشروطه ایران، فتح تهران و همچنین در طول جنگ ایران و عراق اشاره کرد.

پوشش زنان

لچک
لَچَک، کلاهی است که زیر مینا استفاده و با انواع سکه‌های قدیمی، مروارید، سنگ و پولک تزیین می‌شود و انواع گوناگون دارد. سیخکی، ریالی، صدف، که رایج‌ترین آن ریالی می‌باشد که از سکه‌های قدیمی استفاده می‌شود.

مِی‌نا
روسری از جنس حریر و ابعاد بسیار زیاد به شکل مستطیل است که به‌صورت بسیار ویژه‌ای به سر می‌کنند. مِینا را با سنجاق محکم توسط بندی از یک‌سوی لچک به‌سوی دیگر آن از پشت سرشان می‌آویزند که به آن سیزن گفته می‌شود و بعد موهای جلوی سر را تاب می‌دهند و از زیر لچک بیرون می‌آورند و در پشت مینا پنهان می‌کنند وآن موها را ترنه می‌نامند و با مهره‌هایی با رنگ‌های گوناگون آن را تزئین می‌کنند که جلوه‌ای خاص به زیبایی مینا می‌دهد.

تن‌پوشِ
پیراهنی به نام جومه یا جوه است. این پیراهن معمولاً دو چاک در اطرافِ کمر دارد و تا پایینِ کمر می‌رسد و زیر آن دامن بسیار پرچینی به نام شولارقری می‌پوشند که برای تهیه آن گاه از ۸ تا ۱۰ متر پارچه استفاده می‌شود.

جلیقه
روی پیراهن پوشیده می‌شود که از جنسِ مخمل است. همچنین زنان بازوبندی (بازی‌بند) نیز بدست می‌کنند که با مهره‌های رنگی و سنگ تزیین می‌شود. البته استفاده از آن خیلی رایج نیست و بیشتر در مراسم عروسی پوشیده می‌شود.

پوشش پایین تنه
از شلواری معمولی و گیوه استفاده می‌شود. رنگ لباس زنان بختیاری، الهام گرفته از طبیعت است. زنان و دختران جوان در رخت‌های خود از رنگ‌های روشن استفاده می‌کنند و رنگ لباس خانم‌های مسن به دلیل احترام به سن و سال آن‌ها تیره‌است.

پوشش مردان

جامهٔ مردان بختیاری از اصیل‌ترین نوع پوشش‌هایی است، که پیشینه آن به دورانِ ایران باستان باز می‌گردد. این جامهٔ دیرینه، از چهار بخش تشکیل شده است.

سرپوش
کلاهی نمدی است به رنگ‌های مشکی، قهوه‌ای روشن و تیره و سفید که به آن کلاه خسروی هم گفته می‌شود. در ابتدا خوانین کلاه سفید رنگ خسروی بسر می‌گذاشتند اما بعد از اینکه رضا شاه آنان را تخت قاپو (یکجا نشین) کرد، آنان را از پوشیدنِ لباس بختیاری نیز منع کرد، به همین دلیل به مرور زمان کلاه سفید جای خود را به کلاه سیاهِ مردم عادی داد. امروزه دیگر کودکان کلاه سفید خسروی بسر می‌گذارند. کلاه خسروی همان‌طور که از نامش پیداست، طرحش از کلاه خسروان، پادشاهان ساسانی است، که این خود نشان دهندهٔ قدمت تاریخی فرهنگ منطقه می‌باشد.

چوقا
در ابتدا مردان بختیاری بالاپوشی به نام قبا داشتند، که از کنار چاک داشت و همین‌طور از آستین‌های فراخی برخوردار بود اما بعد منع لباس توسط رضاشاه، بالا پوشی بنام چوقا که رعایا آنرا می‌پوشیدند متداول شد که دستباف زنان عشایر بود. چوقا از پشم بز به دو رنگ سیاه و سفید تهیه می‌شود و خاصیت ضدباران دارد. گرما را در زمستان نگه می‌دارد و در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ می‌کند. نقش‌های چوقا، ستون‌هایی کوتاه و بلند هستند و نقوشی که در پس و پیش آن ترسیم شده، الهام گرفته شده از زیگوارات چغازنبیل است[نیازمند منبع] که در واقع نام چوقا از واژه چغازنبیل گرفته شده‌است. این ردای بلند، اولین بار مورد استفاده مادها قرار گرفت (که تصاویر آن بر گور دخمه‌های مادی موجود است) همچنین در بعضی از حجاری‌های عهد ساسانی، بر تن بزرگان دیده می‌شود.

شلوار دبیت
برای پوششِ پایین تنه از شلواری به رنگ مشکی استفاده می‌گردد که شلواری گشاد است و از پارچه‌ای موسوم به دبیت سیاه رنگ دوخته می‌شود و از یکصد سال گذشته به این سوی، به دلیل استفاده از محصولات پارچه‌ای کارخانه دبیت منچستر انگلستان به آن شلوار دبیت نیز گفته می‌شود. از مجسمه برنزی که در ایذه کشف گردیده و مجسمه مرد شمی نام دارد و در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود، چنین به‌نظر می‌رسد، که این شلوار از البسهٔ دوران اشکانی می‌باشد.

پا افزار
بر نقوش بازمانده از پادشاهان هخامنشی گونه‌ای پا افزار (کفش) بر پای پادشاهان پارسی نمایان است، که شباهت زیادی با آنچه بختیاری‌ها گیوه می‌نامند، دارد. بطور کلی پوشش مردان بختیاری بیش از دو هزار و هفتصد سال قدمت دارد، که این بیان‌گر آنست که بختیاریان همان‌طور که زبان، نژاد و فرهنگ خود را از اختلاط و دست اندازی مصون داشته، پوشش و لباس خوعشد را نیز محفوظ و اصیل نگاه داشته‌اند.

سرشناس‌ها

پیش از قاجار
علیمرادخان ممیوند چهارلنگ: رهبرانقلاب بختیاری در برابر نادرشاه.
ابوالفتح‌خان بختیاری: یکی از اعضای شورای سه نفره حکومتی با کریم‌خان زند.
علیمردان خان چهارلنگ: نایب السلطنه ایران پس از مرگ نادرشاه.

عصر قاجار و پهلوی
حسینقلی خان حاجی ایلخانی: مقتدرترین ایلخان بختیاری.
سردار اسعد بختیاری: از سران انقلاب مشروطه و فاتح تهران.
صمصام السلطنه: نجفقلی خان بختیاری نخست وزیر دولت مشروطه ایران.
ابراهیم خان ضرغام السلطنه: از سران انقلاب مشروطه و فاتح اصفهان.
محمد مصدق: نمایندهٔ چند دوره مجلس شورای ملی و نخست‌وزیر ایران و رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران.
شاپور بختیار: آخرین نخست وزیر ایران در دورهٔ پهلوی.
تیمور بختیار: اولین رئیس ساواک در حکومت پهلوی.
علیمردان خان بختیاری: استبداد ستیز بختیاری در زمان رضاشاه پهلوی.
جعفر خان سردار بهادر: از فرماندهان انقلاب مشروطه، وزیر جنگ قاجاریه، وزیر پست و تلگراف در زمان رضاشاه پهلوی.
امیر مفخم بختیاری: فرمانده قشون نظامی ایران در زمان قاجاریه و از سران انقلاب مشروطه.
ثریا اسفندیاری بختیاری: ملکه سابق ایران در زمان پهلوی دوم.

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

آشنایی با زندگی عشایر

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 1083 0

جامعه عشایر در ایران جامعه مهمی به شمار می روند و بر مناسبات اجتماعی و سیاسی و البته اقتصادی کشور تاثیر مهمی دارند. در این مطلب در اصفهان تور شما را با زیر و بم زندگی عشایر در ایران آشنا می کنیم.

ترکیب اجتماعی جمعیت ایران، متشکل از سه جامعه متمایز شهری، روستایی و عشایری است. حیات اجتماعی در این سرزمین از دیرباز متأثر از روابط متقابل و زندگی توأمان جوامع مذکور بوده و در این میان، جامعه عشایری همواره، نقشی بارز و تعیین کننده در سرنوشت سیاسی و زندگی اقتصادی کشور داشته است.
پهنه وسیعی از ایران، قلمرو زیست و فعالیت این جامعه بوده که اکنون نیز کمابیش چنین است. گرچه امروزه عشایر نسبت محدودی از جمعیت کشورند، ولی به اقتضای شییوه زیست، قلمرو وسیعی از کشور، فضاهای زیستی عشایری است.

قلمرو زیستی عشایر نشان می دهد که بخش وسیعی از مناطق غربی، جنوب شرقی و شمال کشور، سرزمینهای عشایری است. وسعت این سرزمینها ۹۳۶ هزار کیلومتر مربع است که حدود ۵۹% از مساحت را تشکیل می دهد. بخشی از سرزمینهای عشایری، فضای زیستی مشترک با جامعه روستایی و شهری و قسمتی نیز مستقلاً “زیست بوم” عشایری است.
تمرکز عشایر عمدتاً در نیمه غربی و جنوبی کشور، به ویژه حول محور زاگرس بوده و در زاگرس میانی، استقرار عشایر بیشتر است. توزیع جغرافیایی قلمرو های عشایری در استان ها متفاوت است. در برخی از استان ها مانند کهگیلویه و بویر احمد امامی استان زیست بوم عشایر و در برخی از استان ها نیز مانند اصفهان، گستره محدودی از استان، قلمروهای عشایری است.

عشایر کوچنده در ۹۶ ایل و ۵۴۷ طایفه مستقل تشکیل یافته اند، که قریب ۸۰% از جمعیت عشایری به ۹۶ ایل و بقیه به طوایف مستقل تعلق دارند. متوسط جمعیت ایلهای ایران ۵۸۳/۹ نفر است . ۱۷ ایل بزرگ ( بیش از ۲ هزار خانوار) حدود ۵۶% و سه ایل بختیاری، قشقایی و ایلسون ( شاهسون) قریب ۳۰% از جمعیت عشایری را در بر می گیرد.
اکثر ایل های بزرگ در پیرامون سلسله جبال زاگرس به ویژه قلمرو میانی آن به سر می برند. بیش از ۳۵% از عشایر در سه استان به هم پیوسته فارس، چهارمحال بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد استقرار یافته اند و استان فارس بیشترین شمار عشایری ایران را در خود جای داده است.

جمعیت عشایری ایران در ابتدای قرن پیش، قریب نیمی از نفوس کشور را در بر می گرفت. در آغاز قرن حاضر حدود ۲۰% تا ۲۵% جمعیت کشور را شامل می شد. با گسترش آبادی نشینی در خلال قرن اخیر سهم جمعیت عشایری به حدود ۱۰% در آغاز دهه چهل و به کمتر از ۵% در دهه کنونی رسیده است.
جمعیت عشایری کشور از ساختار بسیار جوانی برخوردار است که معلول فزایندگی ابعاد باروری و تشدید نرخ رشد طبیعی است. الگوی باروری در تعدادی از ایلات و طوایف بسیار نزدیک به حد بیولوژیک و گاه بیشتر از ۹ مولود است.
میزان بار تکفل نظری و اقتصادی، بیانگر تنگی معیشت و تحمل شرایط دشوار اقتصادی در زندگی عشایری است. الگوی ازدواج نیز یه خاطر الزامات معیشتی، پیش رس بوده و نسبت ازدواج در گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ ساله، به ویژه بین زنان در قیاس با جامعه روستایی و شهری کشور قابل ملاحظه است.

الگوی کوچ نشینی

عشایر کشور در شرایط کنونی از نظر الگوی زیست به سه گروه عمده و متمایز نقسیم می شوند: عشایر صحرانشین، نیمه صحرانشین و یکجانشین

عشایر صحرانشین :

این گروه از عشایر، کوچ رو محض بوده و فاقد ساختمان و خانه چینه ( خشت و گلی) در ییلاق و قشلاق می باشند وتمامی سال را در زیر چادر یا سرپناهی متحرک به سر می برند.
زندگی اقتصادی این گروه عمدتاً متکی بر دامداری و مرتع، منبع اصلی تأمین خوراک دام است. اکثریت این گروه از عشایر را بهره برداران فاقد زمین تشکیل داده اند.

 

عشایر نیمه صحرانشین :

گروهی از عشایر کوچ رو که در قشلاق یا در ییلاق و یا هر دو دارای خانه بوده، نیمه صحرانشین تلقی می شوند. این گروه مدتی از سال به ویژه زمستان و ماهای سرد را در خانه خشت و گلی یا در بناهای شاخته شده از مصالح سخت به سر می برند.
اکثریت خانه ها و بناهای ساخته شده عشایری در قشلاق است و مدت اقامت در قشلاق نیز بیش از ییلاق است. به همین جهت در زمستان تشخیص عشایر نیمه صحرانشین از روستاییان دشوار است.
زمینه اصلی فعالیت این گروه از عشایر نیز دامداریست. ولی با زراعت و باغداری در ییلاق و قشلاق یا هر دو قلمرو توأم است. تأمین غذای دام صرفاً متکی به مراتع نیست و تعلیف دستی به ویژه در قشلاق یه مرور اهمیت بیشتری یافته است.

عشایر یکجانشین :

این گروه از عشایر در قشلاق یا ییلاق به طور دایم اقامت گزیده اندو بخشی از آنان به رمه گردانی دام در مراتع پیرامون کانونهای استقرار بسنده می کنند و برخی نیز فقط دامهایشان را برای استفاده از علوفه مرتعی به عشایر خویشاوند گروه اول و دوم می سپارند. در مواردی نیز علیرغم تمرکز فعالیتهای زراعی در قلمرو استقرار دایمی، از نسق زراعی خود در قلمرو دیگر، به شیوه های متفاوت مانند اجاره اراضی استفاده می کنند.
الگوی زیست این گروه از عشایر که به دلایل متعدد زندگی چادرنشینی را رها کرده و یکجانشین شده اند، روستایی است. گرچه هنوز پای بندی، وابستگی و علایقی به زندگی عشایری دارند که متناسب با قدمت استقرار، این پیوندها گسسته می شود. البته در این گروه طیفهای متفاوتی وجود دارد که بخشی از آنان دارای شرایط بالقوه ای برای کوچ می باشند. در گذشته نیز بارها عشایر یکجانشین پس از مدتها استقرار و آبادی نشینی، مجدداً چادرنشینیانی کوچ رو شده اند، به ویژه عشایری که به اجبار با تخته قاپو و یا به دلیل استیصال و فقر اسکان یافته اند. چنانکه پس از انقلاب اسلامی و در گرما گرم جنگ نیز جماعتهایی از عشایر اسکان یافته به کوچ روی آورده اند.

منابع معیشت عشایر

محور و زمینه اصلی فعالیتهای اقتصادی در جامعه عشایری دامداری است که نقش تعیین کننده و بارزی در این شیوه از زندگی دارد. سایر فعالیتهای تولیدی عشایر مانند زراعت، صنایع دستی و … از اهمیت کمتری برخوردار بوده و تحت الشعاع دامداری است.

۱- دامداری :

دامداری عشایری بر مبنای تعلیف دام از مرتع سازمان یافته است. این وابستگی بر تمامی شئون زندگی و الگوی زیست عشایری تأثیر نهاده، به طوری که به پرورش دام های نشخوارکننده با استفاده از مراتع طبیعی اشتغال دارند وکوچ نشینی عمدتاً از تبعات چنین فعالیتی است. بر همین اساس عشایر ناگزیر به جابه جایی های دسته جمعی و دشوار در عرصه مراتع بوده و مسیرهای طولانی را از جلگه های پست قشلاقی تا دامنه ها و مرتفعات صعب العبور ییلاقی طی می کنند تا از مراتع قابل تعلیف، غذای دام های خود را تأمین کنند. پذیرش این شیوه معاش دشوار با زندگی سرگردان و مشقت بار، بدان خاطر است که عشایر می توانند به پشتوانه حقوق عرفی از مراتع سنتی خود، بدون پرداخت هزینه ای بابت علوفه مرتعی استفاده کنند.
دام، سرمایه اصلی عشایر کوچنده است و سرمایه دامی عشایر کشور در شرایط کنونی قریب ۵/۱۷ میلیون واحد دامی است که عمدتاً ( ۴/۸۶% ) دام کوچک اتست.

مهمترین فراورده های دامداری عشایری گوشت قرمز و شیر است که به ترتیب حدود ۲/۱۳% گوشت قرمز و ۱/۸% شیر تولیدی کشور است. ارزش تولیدات دامی عشایر کوچنده حدود ۲۲۰ میلیارد ریال است که ۶۹% آن از تولید گوشت، ۲۳% از تولید شیر و بقیه از پوست و الیاف دامی است. عمده ترین اقلام هزینه دامداری عشایری علیرغم استفاده از مراتع، مربوط به تأمین خوراک دام است که قریب ۹۸% از میزان هزینه ها را در بر می گیرد. روی هم رفته حدود ۴۵% از نیاز غذایی زراعی عشایری نیز جوابگوی قریب ۵% از نیاز غذایی دام است. نتیجتاً بالغ بر نیمی از غذای مورد نیاز دام های عشایری می بایست به شیوه های مختلف مانند اجاره سرچر و پس چر مزارع روستاییان، خرید جو و علوفه و … با پرداخت هزین هایی که به مرور فزونی می یابد پرداخت گردد.

به همین جهت تأمین غذای دام امروزه مهمترین و اساسی ترین مسأله عشایر است. زیرا با توجه به تخریب گسترده و کاهش دام افزون سطح و بهره دهی مراتع و همچنین افزایش قدر مطلق دامی، نیاز به تولید محصولات علوفه ای اهمیت ببیشتری می یابد. در حالی که حدود ۳/۴۶% از بهره برداران عشایری فاقد زمین مزروعی بوده و بقیه نیز به ازای هر ۶۰ واحد دامی، به طور متوسط دارای یک هکتار زمین مزروعی بوده اند. متوسط زمین مزروعی برای خانوار عشایری حدود ۵/۲ هکتار و متوسط زمین زیر کشت معادل ۷/۱ هکتار است که فقط ۵/۰ هکتار آن زراعت آبی است.
سرانه دام خانوار عشایری قریب ۱۰۰ واحد دامی است که در برخی از ایلات مانند خمسه، ایلسون و قشقایی بیش از ۱۰۰ و تا حدود ۱۸۰ واحد دامی است. ولی در ایلات و طوایف متعددی نیز سرانه دام کمتر از ۵۰ رأس دام بوده و نسبت بهره بردارانی که کمتر از صد واحد دامی دارند، بیش از ۶۳% است .

گله های عشایری در گذشته عمدتاً داشتی یوده که با مقتضیات زندگی عشایری سازگار است. اما با سیطره بازار و تضعیف اقتصاد خود مصرفی، افزایش قیمت گوشت و دشواریهای کوچ، گرایش به نگهداری دام های گوشتی فزونی یافته که منشاء تحولی در اقتصاد دامداری عشایری است. این تحول موجب تغییراتی در تمامی جنبه های زندگی عشایری شده است. کوچ دسته جمعی تا حدودی ضروریتهای وجودی خود را از دست داده و شرایط تاریخی مناسبی برای دگرگونی کوچ نشینی محض مهیا شده و سازمان ایلی به دلیل فقدان کارکردهای سنتی خود، بیش از پیش در معرض فروپاشی است. مراتع سهم چندانی در تأمین غذای دام عشایری ندارد و به اتکای علوفه مرتعی، سازماندهی فالیتها و تولید گوشت میسر نیست. کوچ بالغ بر نیمی از خانوار عشایر کمتر از ۵ روز و غالباً به صورت رمه گردانی است. به همین جهت کمبود غذای دام در قشلاق حاد و اساسی است و عشایر برخلاف گذشته ناگزیرند با صرف هزینه، تعلیف دام را امکان پذیر سازند، که بی شک مستلزم تحول اقتصاد دامی است. امروزه قریب ۳۰% از ارزش تولیدات دامی عشایر، هزینه های واسطه ای است که عمدتاً هرینه های خوراک دام است و بالغ بر ۸۰% از هزینه های خوراک دام عشایر در قشلاق است. بر این اساس گره کور در مسایل پیچیده جامعه عشایری، غذای دام و گشایش این گره در گرو تلفیق فعالیتهای زراعی و دامی با تخصیص و تجهیز منابع آب و خاک به ویژه در قلمرو های قشلاقی است.

۲- زراعت :

زراعت و باغداری همواره فعالیت جنبی و مکمل در زندگی عشایری کشور بوده که به منظور تأمین نیازهای غذایی از دیرباز رواج داشته است. امروزه هدف از تولید زراعی، صرفاً به تولید مواد غذایی مورد نیاز خانوار محدود نمی شود، بلکه تولید محصولات علوفه ای را نیز در بر می گیرد. فعالیت زراعی مفصل و گذرگاه اصلی زندگی عشایری از کوچ نشنینی محض به اشکالی دیگر از این شیوه زیست است که نهایتاً به یکجانشینی محض منتهی می گردد.
ویژگیهای بارز زراعت عشایری، ابتدایی بودن ابزار و تکنولوژی کشاورزی، عدم تنوع در کشت، بی توجهی نسبی به مرحله داشت در زراعت، فقدان نظام آبیاری، ضعف کارایی و روحیه دهقانیت در زارعین عشایری است.
کوچکی و پراکندگی مزارع در ییلاق و قشلاق از خصوصیات عام زراعت عشایری است. متوسط سطح اراضی کشاورزی برای هر خانوار عشایری قریب ۵/۲ هکتار و برای بهره برداران صاحب زمین عشایری حدود ۸/۴ هکتار است (این نسبت در ایل سونها حدود ۴/۸ هکتار و در ایل ذلکی ۳/۱ هکتار است).

۳- صنایع دستی :

عشایر کشور با صنعت نوین و ماشینی، عمدتاً از طریق مصرف برخی از محصولات صنعت در دهه های اخیر آشنایی دارند وگرنه صنایع سنتی عشایر با تکنیک ابتدایی، محدود به تولید فرآورده های دستی است. صنایعی مانند تولید سیاه چادر، گلیم، جاجیم، خورجین و قالیبافی در ابتدا برای تأمین نیازهای اولیه زندگی ایلی پدید آمده و تکامل یافته اند. بعدها با گسترش مناسبات پولی _ کالایی و متداول شدن دادوستد با مراکز مبادله ( روستایی و شهری) بخشی از این محصولات به بازار راه یافته و منبع مکملی برای درآمد و اشتغال در جامعه عشایری گردیده است. گرچه رسوخ این مناسبات به تدریج موجب رواج مصنوعات شهری در میان عشایر شده و صنایع دستی عشایر ناتوان از رقابت با کالاهای صنعتی در معرض زوال و نابودی قرار گرفته است.

 

مبادلات و الگوی مصرف

در الگوی سنتی، مبادله کالا با کالا اهمیت ویژه ای داشته، به طوری که حتی امروزه علیرغم دگرگونی های گسترده در امر دادو ستد، هنوز در برخی از موارد محتوای مبادلات کالایی است.
علیرغم تحول الگوی مصرف، هنوز تفاوت های بسیاری در مصارف و هزینه های خانوار جامعه عشایری با خانوارهای شهری و روستایی وجود دارد. بر اساس بررسی های انجام یافته در قلمرو دو منطقه نمونه ( زاگرس میانی و جنوب شرقی کشور) هزینه های سالانه یک خانوار عشایری قریب ۷۰% آن مربوط به هزینه های خوراکی و دخانی و بقیه هزینه های غیر خوراکی است. سهم بسیار زیاد هزینه های خوراکی، نشانگر فقر و زندگی محقرانه خانوارهای عشایری است. نان و لبنیات به ترتیب با ۹/۱۷% و ۵/۱۶% مهمترین اقلام اجزای هزینه های خوراکی و دخانی خانوارهای مورد بررسی بوده است.

هزینه های زندگی خانوارهای عشایری در مقایسه با خانوارهای شهری و روستایی در سطح پایین تری است.
فزونی شاغلین جوان و بالا بودن نرخ اشتغال در زنان ( حدود ۳/۴۰% ) یکی از وجوه تمایز بین جامعه عشایری با جوامع شهری و روستایی است. زمینه اصلی اشتغال عشایر در وهله نخست فعالیتهای کشاورزی ( ۶۷/۹۰% ) و سپس صنایع دستی است. اشتغال در بخش خدمات و سایر زمینه های فعالیت بسیار محدود است. گرچه در سالهای اخیر نسبت اشتغال در این زمینه ها بالنسبه فزونی یافته است.

سواد در جامعه عشایری گرچه پدیده ای رو به گسترش است. ولی هنوز حدود ۴۳% از خانوارهای عشایری بدون فرد با سواد و حدود ۷۳% از جمعیت ۶ ساله و بیشتر عشایری بی سوادند. نرخ با سوادی در زنان عشایر بسیار پایین و معادل ۱۴% و در مردان عشایر قریب ۳۹% است. اکثریت باسوادان عشایر ( حدود ۷۵% ) را مردان تشکیل می دهند. هرچند در سالهای اخیر گرایش زنان به آموزش بیشتر شده و به همین دلیل نسبت زنان محصل به کل زنان باسواد بیشتر از نسبت مشابه در مردان عشایری است.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

 

عشایر استان اردبیل

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 980 0

عشار استان اردبیل در ایران قدمتی چندهزار ساله دارند و از این حیث دارای ارج و مقام بسیاری می باشند. در این مطلب در اصفهان تور عشایر اردبیل را به طور کامل به شما معرفی کرده ایم. با ما همراه باشید.

جامعه عشايري يادگاراني از تاريخ درخشان و پرافتخار اين سرزمين كهن سال با قدمتي نزديك به ۱۲۰۰۰ سال تاريخي مي باشند . اين مردمان صادق و سلحشور و كم ادعا كهن ترين ارزش هاي بومي را ميراث دارند و حافظان اصيل سرزمين ايران و سرحدات كشور هستند. براساس سرشماري ۱۳۸۷ عشاير استان از دو ايل بزرگ بنام هاي ايل شاهسون با ۹۳/۴ درصد و ايل قره داغ با ۵/۱ درصد جمعيت و دو طايفه مستقل شاطرانلو با ۳/۸ درصد و طايفه مستقل فولادلو با۱/۳ درصد جمعيت در قالب ۱۵۱۹۲خانوار و ۸۰۰۰۰ نفر جمعيت ، تشكيل يافته است .

 

ایلات و عشایر حوزه شمال غرب

حوزه استقرار عشایر شمال غربی ایران شامل عشایر مستقر در سرزمین آذربایجان (استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان) و بخشی از گیلان است كه به دلیل كوهستانی بودن منطقه از تنوع آب و هوایی برخوردار است. جنگل های تنك، مرغزارهای سرسبز و مراتع پهناور و سرسبز از ویژگی های این ناحیه است كه سبب رونق زندگی عشایر در این منطقه شده است.

در آذربایجان، ایلات و طوایف متعددی مانند ایل شاهسون و ارسباران زندگی می كنند. ییلاق آن ها عمدتا در كوهپایه های سبلان و قوشه داغ در پیرامون شهرهای مشگین شهر، سراب و اهر واقع است و طوایف خلخال در كوه های طالش زندگی می كنند. قشلاق شاهسون ها و طوایف ارسباران در دشت مغان و گرمسیر طوایف خلخال، حاشیه رود قزل اوزن است.

ایلات کردزبان میلان و جلالی نیز در همین حوزه در منتهی الیه شمال غربی در حاشیه مرز استان آذربایجان غربی با کشور ترکیه زندگی می كنند. مهمترين ايلات اين قطب را عشاير شاهسون، جلالي، قره داغ (ايل ارسباران) ميلان، شكاك، زرزا، پيران، پنيانشين، سادات، قره پاپاق، مامش و سعدلو تشكيل مي ­دهند.

 

عشایر شاهسون

شاهسون ها جزء ایلات و طوایف عشایری ترك تبار و ترك زبان ایران هستند از نظر پیشینه تاریخی ، نیاكان این گروه عشایری به اسم تركمنان “غز ” یا ” اغوز ” از اواخر قرن سوم هجری از مرزهای شمال شرقی ایران وارد سرزمین خراسان بزرگ شده و از سلطان محمود غزنوی اجازه استقرار در آن نواحی را یافتند . پس از مرگ سلطان محمود و طی دوران جنگ بین سپاه مسعود غزنوی و سلجوقیان ، تركان غز جانب سلجوقیان را گرفته و با شكست مسعود ، تركمن های غز به همراه سپاهیان پیروز سلجوقی وارد سرزمین ایران شده و در مناطقی از شمال شرق تا شمال غرب ایران و بخصوص در آذربایجانشرقی و دشت مغان ، نواحی وسیعی از آسیای صغیر ( تركیه امروزی ) ، قسمتهایی از شام (سوریه كنونی ) و شمال عراق پراكنده شده و عمدتاً به شیوه چادر نشینی گذران زندگی می كردند . از دوره صفویه تا قرن معاصر ، طوایفی از عشایر ترك زبان شاهسون در منطقه وسیعی از ایران پراكنده بوده اند . از میان مجموعه ایلات و طوایف ترك زبان مورد اشاره در دوره معاصر لفظ ایل شاهسون (ائل سون) فقط به آن تعداد از طوایف اطلاق می شود كه قلمرو و استقرار ییلاقی و قشلاقی آنها عمدتاً در استانهای اردبیل و آذربایجانشرقی قراردارد و تعدادی از طوایف شاهسون مستقر در منطقه قره داغ استان آذربایجانشرقی ” ایل ارسباران ” نیز اطلاق می شود .

 

الگو هاي كوچ و ايل راهها ( انواع، اشكال، وسيله، مسافت )

شيوه زيست عشاير  مبتني بر زيست ييلاق و  قشلاق بوده و به صورت عمودي از كمترين ارتفاع

(۴۰متر از سطح دريا ) تا ارتفاع ۴۵۰۰ متري ادامه دارد . تحولاتي كه در طي چند ساله اخير در استان اتفاق افتاد در كوچ و  سازمان ايلي تحولاتي جدي بوجود آورد. شرايط اكولوژيكي حاكم بر مناطق عشايري سبب شده است كه عشاير دو بار در سال كوچ كنند ،بدين معني كه در اوايل پاييز از مناطق ييلاقي به مناطق قشلاقي كوچ كرده و بار ديگر در اواسط ارديبهشت ماه با تحول شرايط اقليمي به ييلاق بر مي گردند . بنابراين حدود ۴ ماه از سال در ييلاق و نزديك به ۷ ماه در قشلاق استقرار مي يابند و  يك ماه نيز در رفت و برگشت و در مسير كوچ مي باشند.

عشاير استان با طي مسافتي حدود ۴/۴۳ الي ۲۸۰ كيلومترفاصله از مسير ۵ ايلراه خودشان را به ييلاق مي رسانند.

لازم به توضیح است عشایر استان اردبیل قبل از رسیدن به منطقه ییلاقی حداکثر ۱۵ روز در مناطق یازلاق می مانند و به تدریج خودشان را به ییلاقات می رسانند .

 

مسير كوچ و ايل راههاي اصلي عشايراستان :

۱- مغان – انجيرلو – قباله –  برزند – شمسير – كنگرلو –  ييلاقهاي مشگين شهر و حومه با مسافت  ۵/۱۰۷ كيلومتر

۲- مغان – انجيرلو – شهر گرمي – بيل داشي –  شهر رضي –  روستاي ساميان – شهر اردبيل – ييلاقهاي باغرو و بزغوش با مسافت ۱۷۴ كيلومتر

۳- مغان- روستاي بران – روستاي آقا محمد بيگلو – روستاي زيوه – صلوات- كنگرلو –  ارباب كندي – ساميان – اردبيل در شهر اردبيل به دو مسير

یيلاقهاي بالاي سرعين با مسافت ۷/۲۷۱  كيلومتر

ييلاقهاي شهرستان سراب با مسافت۹/۲۷۹كيلومتر

۴- سجهرود – برندق- نيساز – آق سو – سوسهاوا – ييلاق قزل بلاغ با مسافت۲/۱۰۶كيلومتر

۵- جعفرآباد  – تيل-  كرين- لرد – ييلاق طالشه درق با مسافت۴/۴۳كيلومتر

با بررسي مسافت ايل راههاي عشاير طولاني ترين مسير حد فاصل شهرستان پارس آباد از استان اردبيل و شهرستان واقع در استان آذربايجان شرقي به طول ۲۸۰ كيلومتر مي باشد و كوتاه ترين مسير مربوط به شهرستان خلخال ۴/۴۳ كيلومتر گزارش شده است .

 

چادر عشایر:

چادرها دو قسمت دارند، یک بخش چوبی که مي‌ تواند متشکل از ۲۴، ۲۸ یا ۳۲ ستون باشد و قسمت پارچه‌ ای که از نمد حاصل از پشم گوسفند تهیه می‌ شود و توسط طناب‌ های دست‌ بافت بهم متصل می‌ شود. حاصل کار بسته به تعداد ستون‌ های به کار رفته اتاقی ۶×۶ یا ۶×۸ با سقف گنبدی شکل است.

 

صنایع دستی و فرآورده های لبنی:

صنایع دستی عشایر نیز بیشتر از پشم ساخته می‌شود. از جمله مهمترین صنایع دستی جامعه عشایری می توان به محصولات دست بافی چون قالی، قالیچه، گلیم، زیلو، ورنی، جاجیم، خورجین، توبره، چوقا، لباس‌ های سنتی کلاه ، دستکش، جوراب نقش‌دار از پشم، گیوه و پاپوش، پلاس و … اشاره کرد. همچنین طناب‌ هایی با طرح و نقش‌ هاي مختلف است که گردشگران آن را عموما برای سوغات تهیه مي‌کنند.

صنایع دستی جامع عشایر استان از نظر مواد اولیه عمدتاً وابسته به دامهای عشایر می باشند. شایان ذکر است که ورنی عشایر ارسباران در کشورهای اروپایی و حوزه خلیج فارس به فروش میرسد.

عمده محصولات توليدي از شير خام شامل پنير ، كره و كشك مي باشد.

 

غذای عشایری:

غذاهایی که عشایر با آنها از مهمانان پذیرایی می‌کنند عمدتا به‌ طور کامل از مواد طبیعی موجود شامل لبنیات، گوشت و سبزی‌ های محلی تهیه شده است و شامل آبگوشت، کباب، بزباش، شیربرنج و آش دوغ است.

 

پوشاک عشایر:

عشایر، از معدود جوامعی هستند  که شکل غالب پوشاک زنان و مردان آن ها از اصالت و هویت ویژه ای برخوردار است و با وجود آنکه در یکصد سال اخیر، تغییر و تحولاتی جدی به خصوص با رواج فرهنگ بیگانه حتی روی پوشش رخ داده است اما کمتر توانسته است اثری بر شکل و ماهیت پوشاک محلی عشایر بگذارد. آنان هرگز کم مهری به فرهنگ خودی خویش نشان نداده و در پوشش، از سنت های اصیل خود فاصله نگرفته اند.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

 

هرچه باید درباره ایل قشقایی بدانید

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 1195 0

ایل قشقایی یکی از ایل های قدیمی و معروف در ایران است که حتما شما هم درباره آن زیاد شنیده اید. در این مطلب در اصفهان تور معرفی کاملی از این ایل غیور ایران زمین خواهیم داشت . با ما همراه باشید.

قشقایی یا عشایر ایل قشقایی یکی از اتحادیه‌های ایلی ایران است که مانند بسیاری از اتحادیه‌های ایلی متأخر ایران مخلوطی از قبیله‌هایی با ریشه‌های قومی گوناگون لر، کرد، عرب و ترک است، اما اغلب قشقایی‌ها ریشه‌ای ترک دارند و تقریبا تمامشان به گویشی از زبان‌های ترکی اغوز غربی صحبت می‌کنند که خود آن را ترکی می‌نامند. اکثریت قشقایی‌ها شیعه‎مذهب هستند.

مرکز اصلی زندگی عشایر ایل قشقایی استان فارس است. اما به دلیل وسعت اراضی و قلمرو در دیگر استان‌ها نیز ساکن هستند. از این جمله می‌توان به استان‌های کهگیلویه وبویراحمد، چهارمحال و بختیاری (جونقان، بلداجی، بروجن، سامان، شهرکیان، طاقانک)، خوزستان (هفتکل)، اصفهان (قسمت‌هایی ازسمیرم، شهرضا، دهاقان، فریدن، بخش‌های مختلف شهرستان لنجان به ویژه بخش مرکزی این شهرستان در اطراف زرین شهر، بیستگان، باباشیخعلی و چم‌ها)، قم، مرکزی، و بوشهر (دشتستان و دشتی) اشاره کرد. قشقایی‌ها در دوره‌های مختلف به‌ تدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شده‌اند. عشایر ترک‌زبان در سراسر ایران پراکنده‌اند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان،تیموریان و صفویه شدت یافته‌ است. جمعیت ایل قشقایی نیم میلیون (تخمین سال ۱۹۸۶) بوده و در حال حاضر بیش از ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شود.

 

ریشه‌شناسی نام  عشایر ایل قشقایی

تردیدها در ریشه‌شناسی نام قشقایی زیاد است. قابل‌ قبول‌ترین نظر در این‌ باره نظری است که نخستین بار توسط واسیلی بارتولد داده‌ شده‌ است. به نظر بارتولد، نام قشقایی از واژه ترکی قشقا به معنی ;اسب پیشانی سفید» آمده‌ است. نظر دیگری هم هست که نخستین بار توسط حسن فسایی در فارسنامه ناصری مطرح شده‌ است. طبق نظر فسایی نام قشقایی از واژه ترکی قاچماق به معنی ;فراری» آمده‌ است.

خاستگاه  عشایر ایل قشقایی

قشقایی‌ها عموما بر این باورند که اجدادشان به‌عنوان قراولان لشکر هلاکوخان و تیمور از ترکستان به ایران آمده‌اند. در حالی که ورودشان در زمان مهاجرت‌های بزرگ قبیله‌ای قرن یازدهم میلادی محتمل‌تر است. همه گمانه‌ها در اینکه ایشان پیش از ورودشان به فارس، مدتی در شمال‌غربی ایران حضور داشته‌اند متفق‌اند. تا همین اواخر قبیله‌ای با نام مغانلو در میان قشقایی‌ها حضور داشته که مسلما نام خود را از دشت مغان در شمال اردبیل گرفته بوده‌ است. همچنین احتمال داده می‌شود طوایف آق قویونلو، قراقویونلو، بیگدلی و موصلو گذشته‌شان به شمال‌غرب ایران مربوط باشد. غیر از این قشقایی‌ها غالبا اردبیل را به‌عنوان سرزمین گذشته‌شان معرفی می‌کنند. به نظر می‌رسد، در یک دوره ارتباط نزدیکی میان خلج‌ها و قشقایی‌ها وجود داشته‌ است. برخی نویسنده‌ها از جمله حسن فسایی، تا آنجا رفته‌اند که قشقایی‌ها را شاخه‌ای از خلج‌ها دانسته‌اند. مینورسکی معتقد است مهاجرت خلج‌ها به فارس و ترکیب شدنشان با قشقایی‌ها این فرضیه را ایجاد کرده‌ است. بقایای خلج‌ها در میان قشقایی‌ها قابل تشخیص هستند. غیر از آن خلج‌های یکجانشینی در فلات دهبید وجود دارند که گمان می‌رود زمانی هنوز زندگی عشایری داشته‌اند، جزوی از ایل قشقایی بوده‌اند. نام طوایف قشقایی نشان می‌دهد غیر از خلج‌ها، گروهی از طوایف افشار، بیات، قاجار، قراگوزلو، شاملو و ایگدر نیز به این اتحادیه ایلی پیوسته‌اند.

 

تاریخچه  عشایر ایل قشقایی

روسای قشقایی‌ها همواره به طایفه شاهیلو از طایفه عمله قشقایی تعلق داشته‌اند. نخستین رئیس شناخته شده ایل، امیر غازی شاهیلو، در قرن شانزدهم می‌زیسته و مقبره‌اش در روستای درویش از توابع گندمان است. ظاهرا مرد مقدسی بوده به همین خاطر مردم به زیارت قبرش می‌روند. بنا به افسانه‌ها او شاه اسماعیل صفوی را در تثبیت مذهب تشیع در ایران یاری کرده است. با این حال تنها در آغاز قرن هجدهم میلادی است که نقش قابل توجه قشقایی‌ها در تاریخ فارس آغاز می‌شود. در آن زمان ریاست قشقایی‌ها بر عهده شخصی به نام جان محمد آقا بوده که بیشتر با نام جانی آقا شناخته می‌شود. بنا به افسانه‌ها، فرزندان جانی آقا، اسماعیل خان (رئیس بعدی ایل) و حسن خان نقش مؤثری در فتح هندوستان توسط نادرشاه داشته‌اند. اما حقیقت این است که آنها مورد خشم خان افشار قرار می‌گیرند و نادر اسماعیل خان را کور می‌کند و حسن خان را می‌کشد. در ادامه قشقایی‌ها مجبور به کوچ به دره گز، کلات نادری و سرخس در خراسان می‌شوند.

 

آداب و رسوم  عشایر ایل قشقایی

قشقایی‌ها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن و شادی علاقه‌مندند. در جشن‌ها و عروسی‌ها رقص گروهی زنان و مردان قشقایی و رقص با چوب (چوب بازی) بسیار زیبا و جالب است. در مراسم جشن و عروسی، زنان و مردان قشقایی رقص بسیار زیبا و جالبی دارند. در این جشن‌ها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست می‌گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ می‌ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمال‌ها را تکان می‌دهند و با حرکات موزون پیش می‌روند. در رقص ;دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دوتا و به نوبت با چوب‌های کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر می‌رقصند و مبارزه می‌کنند. قشقایی‌ها به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند. قشقایی‌ها به کشیدن قلیان بسیار علاقه‌مند هستند. مردان طایفه دره شوری از چپق نیز استفاده می‌کنند.

قشقایی‌ها در مرگ خان یا کلانتر، مانند عزیزان و فرزندان خود متأثر می‌شوند. گورستان‌های قشقایی در سر راه کوچ ایل قرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحه‌ای بخوانند. به سبب علاقه‌ای که به خان‌های خود دارند برای آنها آرامگاه‌های باشکوه و استوار می‌سازند که سالیان متمادی پابرجا می‌ماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت می‌کنند. آرامگاه عده‌ای از سران ایل قشقایی به‌ویژه خان‌های طایفه کشکولی در دامنه با صفای شاهدای اردکان با سنگ و شیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را به خود جلب می‌کند.

بیشتر قشقایی‌ها دارای چشمانی متوسط، موی تیره (مشکی و قهوه‌ای) و صورت گندم‌گون هستند. در میان طایفه فارسیمدان (ایمور) و دره شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یا بور نیز دیده می‌شوند. زنان قشقایی هرگز آرایش نمی‌کنند. تنها فرق زنان با دختران ;چتر زلف» زن‌هاست. هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست می‌کنند. مردان قشقایی معمولا صورت خود را می‌تراشند و به بلند کردن سبیل علاقه خاصی دارند.

پوشاک عشایر ایل قشقایی

در آغاز قرن بیستم قشقایی‌ها اتحادیه‌ای ایلی بودند با مردمی با ریشه‌های قومی گوناگون، آنها عمدتا عشایر دامداری بودند که بین نواحی گرمسیر و سردسیر زاگرس جابجا می‌شدند. ایشان لباس خاص خود را با استفاده از کالاهایی که از بازار می‌خریدند و همچنین تولیدات صنعتگران روستایی و شهری می‌دوختند.

 

لباس مردان قشقایی

در قرن نوزدهم، مردان عادی ایل شلوارهای دمپا گشاد (تنبان)، پیرهن‌های بی‌یقه (قیناق)، عبایی بلند (ارخالق) که با شال محکمش می‌کردند و قبای نمدی گرم (کپنک) می‌پوشیدند. ایشان کلاه نمدی سیاه گردی (برک) نیز بر سر می‌گذاشتند. تفنگ، چاقو، خنجر، شمشیر و چماق نیز از مهم‌ترین قسمت‌های آراستگی مردان به شمار می‌آمد، در حالی که در شهرها خاصان قشقایی به ویژه عالی مقامانشان لباسی شبیه به خاصان قاجاری می‌پوشیدند: پیرهن بی‌یقه، عبای بلند و کلاه پوستی بلند و دواری که گاه سرش تخت بود.

در آغاز قرن بیستم مردها پیراهن بی‌یقه سفید، شلوار گشاد سیاه که دم پایشان جمع شده بود، قبایی که جلویش با کمربند بسته می‌شد و کلاه کوتاه و گرد نمدی می‌پوشیدند. بعضی مردها نیز ژاکت‌های پوستی و جلیقه‌های نمدی می‌پوشیدند. پاپوششان نیز مانند همه ایران گیوه (ملکی) بود. برای جشن‌ها، شکار و جنگ مردها عبای نازکی به نام چوقا می‌پوشیدند. بستن قطار فشنگ نیز مایه مباهات بود. مردهای طوایف گوناگون قشقایی بر اساس کمربند و شیوه بستن قطار فشنگشان قابل تشخیص بودند.

از ۱۳۰۷ که رضاشاه پوشیدن لباس‌های محلی را ممنوع کرد تا ۱۳۲۰ که مجبور به استعفا شد، مردان قشقایی از پوشیدن قبا، کمربند و کلاهشان منع شدند. ایشان مانند تمامی مردم ایران (به جز روحانیون) مجبور به پوشیدن لباس‌های غربی شدند. پس از ۱۳۲۰ قشقایی‌ها به پوشیدن لباس‌های گذشته‌شان روی آورند با این تفاوت که ارخالق به لباس مهمانی تبدیل شد و چوقا ورافتاد. در همین زمان ناصرخان قشقایی که از زندان رضاشاه گریخته بود و در پی ایفای نقش مؤثری در مقام ایلخانی ایل قشقایی بود، کلاهی جدید (دوگوشی) به قشقایی‌ها عرضه کرد که در رنگ‌های نخودی، مازویی و خاکستری از نمد ساخته می‌شد. این کلاه به سرعت توسط مردان قشقایی پذیرفته شد و به سمبلی از قدرت، خودمختاری و هویت قشقایی‌ها بدل شد.

 

لباس زنان قشقایی

در قرن‌های نوزدهم و بیستم لباس زنان قشقایی شبیه لباس دیگر زنان عشایر جنوب غربی ایران بود. ایشان این لباس را تا ۱۳۴۸ حفظ کرده‌اند و تا با تفاوت‌هایی هنوز می‌پوشیدند. لباس زنان قشقایی با رنگارنگی و تنوع‌اش شناخته می‌شود. زن‌ها دامن چند لایه (شلیته، تنبان)، تونیک (قیناق) با شکاف در دو سمتش و ژاکت کوتاه (ارخالق) می‌پوشند. بر روی کلاه‌های کوچکشان (کلاقچه) نیز تور روسری مانندی (چارقد) می‌پوشند. پس از ۱۳۲۰ به لباس زن‌های قشقایی، پیشانی بند ابریشمی (یاقلق، قالاق) نیز اضافه شد که دور سرشان (روی چارقد) می‌پیچیدند. جواهرات (گردنبند، سنجاق چارقد، گوشواره و النگو) نیز وابستگی و ثروت خانوادگی را می‌نمایاند. زنان طوایف گوناگون قشقایی معمولا با لباس، پیشانی بند و رنگ‌های لباسشان شناخته می‌شوند. زنان قشقایی هیچ‌گاه صورتشان را نمی‌پوشاندند. در قرن اخیر تا انقلاب ۱۳۵۷ معمولا گاهی که به شهرها می‌رفتند همانند زنان شهرنشین ایران چادر بر سر می‌کردند. زنان قشقایی لباسشان را خود از پارچه‌هایی می‌دوختند که از شهرها و فروشنده‌های دوره گرد می‌خریدند. ایشان کفش‌های دست‌ساز معمول در ایران را به پا می‌کنند. زنان خاصان قشقایی نیز همان لباس زنان عادی قشقایی را می‌پوشند.

کودکان قشقایی معمولا لباس‌هایی همانند بزرگ‌ترهایشان می‌پوشند. گاهی به پسرها تا سه سالگی لباس دختران را می‌پوشند تا آل را گمراه کنند و از چشم زخم دورشان دارند.

برخی پیشه‌های مردم عشایر ایل قشقایی

پرورش دام

ایل قشقایی و جامعه عشایر سیار فارس یک جامعه مولد است که با کم‌ترین توقع و امکانات بیشترین تولیدات و بازدهی را دارد. پرورش دام (گوسفند بز) از مهم‌ترین پیشه‌های ایل قشقایی به شمار می‌رود که به واسطه آن، سالانه هزاران تن گوشت قرمز، انواع فراورده‌های لبنی، پشم گوسفند و موی بز تولید می‌شود. عشایر استان فارس ۷/۵ میلیون هکتار (۶۷درصد عرصه‌های مرتعی استان) را در اختیار دارند.

 

محصولات کشاورزی و باغی

قشقایی‌ها در سردسیر و گرمسیر به کشاورزی و باغداری می‌پردازند. محصولات آنها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است. زنان در همه کارها با مردان همکاری می‌کنند. پس از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانه، زنان بقیه محصول را در خورجین‌ها و جوال‌ها ذخیره می‌کنند یا به فروش می‌رسانند.

 

امور منزل و تولیدات لبنی

تمام کارهای خانه به عهده زن‌هاست. دختران و زنان ایل هر صبح از کوه و دشت، هیزم سوخت خود را گردآوری می‌کنند و پس از آن از رودخانه یا چشمه، مشک‌های آب را پر می‌کنند و به پشت می‌گیرند و به چادر می‌آورند. سپس گندم و برنج را در هاون‌های چوبی به نام ;دیوَک» می‌کوبند و پوست آنها را می‌گیرند. هنگام کوبیدن، آهنگ ویژه‌ای را زیر لب زمزمه می‌کنند که آهنگ ;برنج کوبی» نامیده می‌شود. پس از آن آرد را خمیر و چانه می‌کنند و از آن نان می‌پزند. نان را روی ساج‌های فلزی می‌پزند. نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم و سپس چانه‌های خمیر را روی ;نان بند» پهن می‌کنند و روی ساج می‌اندازند تا پخته شود. تمام خوراک‌های گوناگون دیگر نیز روی همین اجاق‌های جلوی چادر تهیه می‌شود. زنان از شیر انواع لبنیات شامل کره، ماست، کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه می‌کنند. ماست را در مشک‌هایی که به سه‌پایه چوبی متصل است می‌آویزند و آنقدر تکان می‌دهند تا کره و دوغ به‌دست آید.

صنایع پوستی

مردم ایل از پوست گوسفند به‌عنوان ظروف و کارهای دیگر استفاده می‌کنند. مواردی که در آن ازپوست گوسفنداستفاده می‌شود مثل مشک آب، خیگ روغن، خیگ ماستینه و کیسه حبوبات و مشک دوغ‌زنی استفاده می‌کنند. برای تهیه مشک آب پس از تمیز کردن پوست و دوختن قسمت‌های مورد نیاز آن سپس در جفت یا پوست بلوط خیسانده تامحکم شود و بوی آن گرفته شود. برای تهیه مشک دوغ زنی که سخت‌تر از مشک آب است، پس از تمیز کردن موهایش، آن را در آب نمک و دوغ می‌خوابانند و سپس کم‌کم لایه روی آن را می‌تراشند و آن را دود می‌دهند.

 

صنایع دستی

از مهم‌ترین صنایع دستی مردم قشقایی می‌توان به قالی‌بافی، گلیم‌بافی، جاجیم‌بافی، گبه بافی و همچنین بافته‌های رِند و بافته‌های ;چرخ» اشاره کرد. به طور کلی تولید دستبافته‌ها از مرحله ابتدایی تا آخرین مرحله به دست زنان صورت می‌گیرد. علاوه بر این‌ها، فعالیت‌های دستی دیگری مانند طناب بافی، چیق بافی و… (برای تولید لوازم مصرفی) نیز به وسیله قشقایی‌ها انجام می‌شود که در مبحث پیشه‌های مردم قشقایی به آنها اشاره شد.

 

چَنته بافی

چنته یا آینه‌دان یکی از دستبافت‌های عشایر قشقایی فارس است که توسط زنان بافته شده و از آن به‌عنوان کیسه یا کیف جهت حمل وسایل شخصی نظیر پول، توشه راه، فشنگ و… استفاده می‌شود. دختران و زنان عشایر از همان کودکی بافت چنته را فرا گرفته و هنگام رسیدن به سن ازدواج برای خانواده‌های خود چنته‌های مرغوب می‌بافند. کیسه‌ای مربع شکل در ابعاد ۳۰ در ۳۰ بافته می‌شود که به آن گمپل‌هایی برای زیبایی افزوده می‌شود و در آن مواد ضروری بین راه و خوراکی مخصوصا نان گذاشته می‌شود و اغلب آنها از جنس قالی است. البته تعداد کمی از آن‌ها به صورت رند و شیشه درمه هم بافته می‌شود.

 

گبه‌بافی

گَبِّه ;قالیچه خرسک» نوعی قالی گره بافته (معمولا درشت بافت) است که در اندازه کوچک توسط عشایر قشقایی بافته می‌شود. گبه پرزهای بلند دارد و در بافت آن شمار پود بیشتری به کار می‌رود که تأثیر چشمگیری بر نرمی گبه می‌گذارد. تعداد پود برخی از گبه‌ها گاهی از سه تا هشت پود در هر رج و بلندی پرزها تا یک سانتی‌متر هم می‌رسد. در گبه‌های قشقایی بر خلاف گبه‌های سایر نواحی ایران که خودرنگ است، بافنده از رنگ‌ها و نقش‌های متفاوتی استفاده می‌کند. البته گبه‌هایی با نقش ساده با زمینه‌ای یکرنگ یا رنگ‌های محدود نیز بافته می‌شود. از نقش‌های مورد علاقه مردم قشقایی نقش شیر است که علاوه بر اهمیت باستانی این نقش مظهر جوانمردی است و بی‌ارتباط با وجود شیر در منطقه کام‌فیروز و دشت ارژن فارس نیست. نقش‌های لچک ترنج، ستاره، نقش خشتی و نقش حیوانات مختلف نیز در گبه بافی کاربرد دارد. گبه‌های قشقایی تمام پشم هستند و تار آنها نیز پشمی است.

 

چادر

چادرهای ایلی را که ;بوهون» خوانده می‌شود، از موی بز و به رنگ سیاه می‌بافند. این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون شامل سقف، لتف‌های اطراف چادر، تیرک‌ها، چند قطعه ;کمَّج» یا ;کمجِّه»، بندها، میخ‌های بلند چوبی، میخ‌های کوچک چوبی که به نام ;شیش» خوانده می‌شود و لفاف یا ;چیق» یا ;نی چی» اطراف چادر تشکیل شده است. لتف‌ها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته می‌شوند. پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین است و گاهی تا ده متر می‌رسد. لتف‌ها با میخ‌های کوچک چوبی ;شیش» به سقف متصل می‌شوند. تیرک‌ها و کمج‌ها نگهدارنده سقف چادرند. سر تیرک‌ها در زیر سقف، در سوراخ کمج‌ها قرار می‌گیرد. شکل چادر در تابستان و زمستان فرق می‌کند. در زمستان بیشتر تیرک‌ها در میان و سراسر چادر قرار می‌گیرند و سقف را به شکل مخروط درمی‌آورند تا هنگام ریزش باران، آب از لبه سقف و به زمین بریزد. پیرامون چادر نیز جوی کوچکی حفر می‌کنند که آب باران در آن جاری می‌شود، ولی در تابستان و بهار تیرک‌ها را در اطراف چادر قرار می‌دهند تا سقف صاف و هموار باشد. در تابستان چادر تنها در بخشی که اسباب خانه و رختخواب‌ها قرار می‌گیرد دیوار دارد. در زمستان و پایان پاییز سه طرف چادرها با لتف پوشیده می‌شود و تنها راه ورود و خروج، یک ضلع پهنای چادر است. ;نی چی» یا ;چیق» حصیری است از زنی که از درون، دو‌رادور بخش پایین چادر گذاشته شود تا چادر، از دید خارج، باران و سرما محفوظ بماند. باید دانست که بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاک و وسایل دیگر را در جوال‌ها و خورجین‌ها و خوابگاه‌ها یا چمدان‌ها می‌‌گذارند و آنها را در امتداد درازای چادر منظم و مرتب روی هم می‌‌چینند و گاهی یک جاجیم بزرگ منگوله‌دار و زیبا بر روی سراسر آنها می‌کشند.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

اقامتگاه بوم گردی و آبدرمانی وله زیر، اردبیل

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 1018 0
اقامتگاه های بوم گردی یکی از مراکزی هستند که می توانید برای اقامت در شهر ها و استان های مختلف روی آن ها حساب کنید. در این مطلب در اصفهان تور به معرفی اقامتگاه بوم گردی وله زیر اردبیل خواهیم پرداخت.

مجتمع آبدرمانی وگردشگری ایلاندو( وله زير) ، در نزديکي روستايي به همين نام در ۸ کيلومتري جاده مشکين شهر به قينرجه قرار گرفته است.

آب اين مجتمع با لوله کشي از چشمه ايلاندو ، يکي از محبوبترين چشمه هاي آبگرم شهرستان، تامين مي شود. آب چشمه ايلاندو از نوع آب‌هاي معدني کلرو سولفاته بي‌کربناته کلسيک گازدار و گرم است و به خاطر دماي بالا ي آب، تسکين‌دهنده دردهاي عمومي بدن و تقويت کننده حالت عمومي بدن و نيز تمدد اعصاب است و نيز به موجب داشتن بي‌کربنات و سولفات مي‌توان از آن براي درمان بيماري‌هاي جلدي، دردهاي روماتيسمي مزمن،بيماري‌هاي تنفسي و گوارشي استفاده کرد.

ضمن اينکه اين مجتمع در فصول گرم سال رو باز بود و در فصول سرد مسقف مي گردد تا دماي آبگرم حفظ شود.

در ساخت اين مجتمع سعي بر اين شده است که فضاي کاملاً سنتي بر فضاي موجود حاکم شود  و محيط حالت طبيعي خود را از دست ندهد تا آب و هواي مناسب اين منطقه با اين فضاي سنتي روح گردشگران را جلا دهد.

 

قوانین و مقررات

ورود به داخل واحد و اتاقها با کفش مجاز نمی باشد.
ورود حیوانات خانگی به داخل اقامتگاه مجاز نمی باشد.
استعمال هرگونه دخانیات در فضای بسته (مسقف) مجاز نمی باشد.جهت کسب اطلاعات بیشتر و رزرو ” اقامتگاه بوم گردی و آبدرمانی وله زیر(ایلاندو) ” با این شماره تماس حاصل فرمایید
۰۹۱۴۹۵۴۹۶۳۳ (رزرو و پاسخگویی تلفنی)آدرس: اردبیل، مشگین‌شهر، اکیلومتر ۷ جاده مشگین شهر ، قینرجه

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور