آداب و رسوم مردم یاسوج
آداب و رسوم یاسوج
شهر یاسوج در کنار رودخانه بشار واقع شده است.شهری سرسبز و زیبا که دارای مردمان با صفا و آداب و رسوم ویژه و خاص میباشد. از عید نوروز گرفته تا مراسم عروسی دارای آدابی ویژه میباشد. و چندین مرحله دارد که هرکدام پیرو سنت های قدیمی میباشد که از دیرباز رایج بوده و تا کنون نیز ادامه یافته است آژانس مسافرتی طلوع سفریاد یکسری از این آداب و رسوم ویژه را گردآوری کرده است تا شما همراهان بیشتر با این آداب و رسوم آشنا شوید. با اصفهان تور همراه باشید.
عید نوروز:
عید نوروز در یاسوج از مراسم بسیار پر اهمیت است. در آخرین چهارشنبه سال معمولاً بچه های هر محل و آبادی در کوچه ها با هیزم جمع آوری شده آتش روشن می کنند. آنان از روی آتش می پرند و این شعر را که زردی من از تو سرخی تو از من می خوانند. همچنین دو سه روز پیش از آغاز سال نو را عرفه یا خیرات نیمه برات می گویند. در این ایام تمامی خانواده از شیر و برنج و دانه هایی نظیر سیاه دانه، رازیانه نوعی غذای محلی به نام شیر برنج تهیه می کنند و همراه با نوعی حلوای محلی بین همسایگان توزیع می کنند. این رسم میان ترکها و لرها بطور یکسان رایج است و معتقدند هر کس باید برای شادی روح اموات خود تا قبل از آغاز سال نو، به هفت خانوار خیرات بدهد. مردم بعد از خوردن خیراتی که معمولاً همراه با نان محلی است برای مردگان آن شخص فاتحه می خوانند. همچنین قبل از سال نو افراد محل به خانواده شخصی که یکی از بستگان خود را از دست داده می روند و از آنها می خواهند که لباس های مشکی خود را در بیاورند و لباس های دیگری بپوشند. در گذشته که وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت، معمولاً ساکنان منطقه لحظه تحویل سال نو را نمی دانستند از این رو معتقد بودند که حیواناتی نظیر گوسفند، اسب و یا پرندگانی چون مرغ و خروس در لحظه تحویل سال حرکاتی از خود نشان می دهند. مثلاً اسب شیهه می کشد یا خروس بانگ می زند. اکنون با آمدن رادیو و تلویزیون این مشکل رفع شده است. با شروع سال جدید ابتدا به سراغ بزرگان فامیل می رفتند. این دید و بازدید ها تقریباً در تمامی سیزده روز نوروز ادامه داشت. پیش از سیزدهم زنان روستایی معمولاً سنگهای اطراف اجاق خود را بیرون می انداختند و مرغ یا گوسفندی را ذبح می کردند و خونش را در اجاق می ریختند و سپس گوشت قربانی را بین خانواده ها تقسیم می کردند. این مراسم برای دفع بلا در طول یک سال آینده صورت می گرفت. همچنین قبل از سال نو مراسم چاله گرم کنون و سفره پر کنون در یاسوج مرسوم است. در چاله گرم کنون هر خانواده حتماً غذای گرم و مناسب تهیه می کرد. زمان این رسم شب قبل از آغاز سال نو بود. در یاسوج شب چاله گرم کنون هر خانواده سفره خود را از نان پر می کرد به این امید که سال پرخیز و برکتی داشته باشد.
مراسم ازدواج:
یک مراسم عروسی معمولاً دارای مراحل مختلفی است. اولین مرحله خواستگاری یا گپ زنون می باشد. در این مرحله فامیل پسر با موافقت ازدواج پسر و دختر مورد نظر، از طرف پدر پسر فردی مأمور می شود تا موضوع را به طور سری به پدر دختر بگوید. معمولاً پدر دختر چند روزی را مهلت می خواهد و با فامیل خود مشورت می کند. در روز تعیین شده پدر دختر در صورت رضایت فامیل به فرستاده پدر داماد جواب مثبت می دهد. مراسم رسمی پس از این مرحله صورت می گیرد. آنگاه پدر پسر همراه چند نفر از ریش سفیدان فامیل خود با مقداری قند و گاهی اوقات سوغاتی های دیگری همچون گوسفند و بره به خانه دختر می روند و آشکارا خواستگاری می کنند برای مبارکی قندی را می شکنند و به رسم ” قند اشکن ” معروف است.
موسیقی در یاسوج جایگاه خاصی در زندگی روزمره دارد. به هنگام شادی و غم وهمچنین در هنگام کوچ چرای گوسفندان هر کدام نوعی موسیقی بکارمی رود. نی به دو شکل کوچک و نی هفت بند از جایگاه ویژه برخوردار است. چوپانان درصحرا و نوازندگان حرفه ای در مجالس و شب نشینی ها از نی استفاده می کردند. علاوه بر نی، دهل و نقاره و کرنا و ویلن از دیگر ادوات نوازندگی است و با آن مقامهای مختلفی را می نواختند. برخی این مقامها مثل بره وری (بره بلندشو) در جمع آوری گوسفندان و با نی نواخته می شود. نمونه یا مرثیه خوانی از دیگر مقامهای موسیقی سنتی یاسوج است. این مقام با نی نواخته می شود. در بر انگیختن احساس شنوندگان بسیار مؤثر است. از دیگر مقامهایی که در عروسی بکار می گیرند دستمال بازی که به دو پا، سه پا، ترکی، یک پا، باباکرم و ترکه بازی و اسب سواری است.
بازی ها
در یاسوج بیش از ۶۰ بازی شناخته شده فردی و جمعی وجود دارد. این بازی ها تماماً منحصر به جنس خاصی نیست مگر در برخی بازی ها. دختران بزرگسالان و زنان نیز در این بازی ها شرکت می کردند و از این طریق اوقات فراغت خود را پر می نمودند. نمونه هایی از این بازی ها را در زیر بیان می کنیم.
بازی الختر: این بازی در فصل بهار بصورت گروهی است. دو گروه برابر از نظر تعداد با یک دست انگشت شصت پا را می گیرند و با دست دیگر در حالت ایستاده افراد تیم مقابل را هل می دهند. فردی که دستش از پایش جدا شود و یا به زمین بیفتد بازنده است.
بازی خناثیک یا خنا ثین: این بازی همان قایم موشک بازی است. بازی به صورت دو گروه مساوی انجام می شود. برنده بازی تیمی که افراد تیم مقابل را که مخفی شده اند در زمان کمتری پیدا کند.
بازی چوگو: این بازی همان چوگان بازی قدیم است و ابزار آن چوب و گوی به معنی توپ است. بازی به صورت گروهی و در دو گروه مساوی انجام می شود.
بازی گرنا: این بازی به نام شال کو یا گرنا دوال هم معروف است. بازی به صورت دو گروه از مردان تقریباً هم قد و قواره صورت می گیرد. وسیله طناب است و یک تیم در میدان از طنابهای خود محافظت می کنند. تیم مقابل سعی دارد طنابهای تیم داخل میدان را بازور ویا زیرکی بر باید. افراد درون میدان با پای خود به پای افراد بیرون از دایره می زنند. برنده بازی تیمی است که فرد بیرون از میدان یا دایره را بزند. در غیر این صورت تیم بیرون دایره با طنابهایی که ربوده اند افراد درون دایره را تا ناحیه زیر زانو می زنند.
بازی اسوم رأس: این بازی مانند قایم موشک است با این تفاوت که افراد جوینده چنانچه فردی از تیم مخفی شونده را پیدا کنند، یکی از آنان بر دوش شخصی مخفی شده تا محل جایگاه داوری سوار می شود. در غیر این صورت تیم مخفی شونده که موفق شده خود را به جایگاه داوری برساند و از سوی تیم مخالف پیدا شده اند بر تیم جوینده سوار می شوند و به سوی خانه ای راه می افتند. از صاحبخانه می پرسند که سوار سواره؟ یا پیاده سواره؟ صاحبخانه احتمال دارد بگوید سوار سواره. در این صورت مجدداً تا محل داوری سوار بر تیم مخالف بر می گردند.
بازی بند پا: این بازی در بهار انجام می شود. ابتدا گودالی حفر می کنند یکنفر با طناب پای خود را می بندد و در گودال می نشیند. شخصی هم با طنابی که در دست دارد از نزدیک شدن سایر افراد نجات دهنده فرد نشسته جلوگیری می کند. افراد برای نجات شخص درون گودال سعی می کنند بند پای وی را بر یابند. چنانچه طناب نگهبان به یکی از آنان برخورد کرد آن شخص به جای فردی که در گودال مانده می نشیند.
چو بازی یا ترکه بازی: این بازی نوعی رقص مردانه است و در مراسم عروسی و ختنه سورون و جشنها برگزار می شود. بازی کن همراه با آهنگ ساز و نقاره حرکت پاهای خود را تنظیم می کند. شخصی که ترکه را در دست گرفته سعی می کند آن را به پای حریف خود بزند حریف نیز با چوب بلند و کلفتری که دارد سعی می کند مانع برخورد ترکه به پای خود شود. برنده کسی است که چوب را به پای حریف بزند با آنکه مانع از کتک خوردن خود شود.
دستمال بازی: این بازی ویژه زنان است. معمولاً در مراسم جشن و سرور برگزار می شود. در این بازی زنان با لباسهای رنگارنگ و دستمالهای رنگارنگ شرکت می کنند. در این بازی همچون چوب بازی زنان می بایست باریتم و آهنگ ساز ونقاره دستمالهای خود را را حرکت دهند. رقص کنان می بایست با ریتم های مختلف خود را همساز کنند. آنکه بتواند با رتیم و آهنگ دست و پای خود را هم ساز کند و بهتر برقصد، برنده بازی است.
کل یا کل کل برد: ابزار این بازی سنگ است. معمولاً دو گروه رقیب هر کدام تعداد هفت تخته سنگ را انتخاب و شش تخته سنگ را در یک ردیف و یکی را در جلو آنها با فاصله ۲۰ متر از مقابل حریف قرار می دهند. رقبا سعی می کنند که سنگهای حریف را با سنگهای کوچک و سنگپرانی بزنند. برنده آن است که تعداد بیشتری از سنگها را بزند.
گوشتیل یا کشتی: در این مسابقه ورزشی مهم که معمولاً در حضور جمع کثیری از افراد محل برگزار می شود دو نفر به شیوه سنتی کشتی می گیرند. هر کدام از آنان یکدست خود را زیر دستان دیگری عبور می دهند و دست دیگر خود را بر بالای دست دیگری قرار می دهند. آنگاه با فشار و زور بی امان سعی می کنند که کمر همدیگر را به زمین آشنا کنند. اگر چنانچه یکی از کشتی گیران دستهایش باز شود و یا پای حریف را بگیرد بازی مجدداً شروع می شود. گرفتن لباس سر و صورت و پا ممنوع است.
بازی های فربجک، کوس، پرپیک، دوز، تکراجفترا، پشکل گار، چوکلی، چوبازی، سفرک ودر، مولاوتو، گروگرو، چوتق تق، هف دره گوشک، بره غزی، تپ تپو، کچک بسن، پرش جفت پا، پرش دور خیز، ملق زدن، کهتر، گرموچه، هدیدی، کله روانک، دوال بازی، دسمال روانک، شاخ پازنی، کش کشا، تلین چرین، قطور بازی، زیر پتویی، هیلو، قله تو، بویگ بازی، گله گله، ماشی ماشی، جاده سازی، خاله واودسی، سرسراکونی، هتتل، آسیو بازی، گلال گلال، خاک بازی یا خاک پیت، تش بازی، شش هونه، آس آس و تیر مهره بازی از دیگر بازی های سنتی و رایج در بین مردم یاسوج است.
پوشاک
هر قومی معرف هویت آن قوم است. در یاسوج بنا به فرهنگ و اعتقادات و باورهای مذهبی و ملی وتحت تأثیر شرایط آب و هوایی از پوشاک خاص خود استفاده می کنند. پوشاک زنانه شامل سرپوش هایی مانند کلچه یا کلاه کوچک و منحنی شکلی است که با دو نخ زیر گلو بسته می شود. برای زیبایی معمولاً سکه های طلای موسوم به اشرفی را به حالت آویخته می دوزند. کهنه تور در رنگهای شاد به اندازه ۵/۱ در ۲متر که به وسیله سوزن قفلی در زیرگلو بسته می شود از دیگر سرپوش های زنانه است. معمولاً این کهنه یا تور باسوزن قفلی طلا وتزئینات مربوطه به زیر گلو بسته می شود. چارقد از دیگر سرپوشهای زنانه است که بر روی کلاه و تور وبه صورت آویخته از پشت سر بسته می شود. تنوع رنگها سبب زیبایی این سرپوش است.
دلگ: نوعی کت زنانه است با آستین های بلند. این تن پوش در رنگهای مختلف و به اقتضای سن زن و با تزئینات زیبایی در فصول سرما و مراسم عروسی مورد استفاده قرار می گیرد. شلوار های زنانه ( تمبون یا تنبون) از دیگر تن پوشهای زنانه است. معمولاً ۱۰-۸ متر طول و به اندازه یک متر یا بیشتر عرض دارد. انواع متنوع آن در مراسم مختلف مورد استفاده است. جومه یا جامه زنانه از ۵/۲ تا ۳ متر پارچه در رنگهای شاد و متنوع و به صورت آستین دار وچاک دار درست می شود و معمولاً از گردن تا مچ پا ادامه دارد.
پوشاک مردانه: انواع کلاه های ترکی یا جنس کرک و نمدی وکلاه های نمدی گرد و لچک که به صورت نیم کلاه است از سرپوش های مردانه است. تن پوشهای مردانه را دلگ یا کت درازی که تا روی زانو را می پوشاند و با دکمه بسته می شود و از دو طرف دارای چاک می باشد و همین طور شال که از دو متر پارچه و بدور کمر بسته می شود و جقعه زناره یا چقه زناره که همانند دلگ بوده و از کنف ساخته شده و کمی دراز تر از دلگ است، تشکیل می دهد. تنوع رنگ در پوشش و توجه به رنگهای شاد در مجالس شادی و عروسی و پوشش سیاه رنگ در مراسم عزاداری از ویژگی های پوشاک زنانه و مردان یاسوج است.
در میان مردم یاسوج اشعار حماسی شاهنامه فردوسی از جایگاه خاصی برخوردار است. شاهنامه خوانی برای هر فرد علاوه بر جذابیت های اقناعی امتیاز خاصی نیز دارد. معمولاً افراد شاهنامه خوان تمامی ابیات و صحنه های نبرد را از حفظ می خوانند. سعی شاهنامه خوان بر آن است که شنونده را در فضای خیالی صحنه های شاهنامه قرار دهد. از این رو شاهنامه خوان در این راه کوشش بسیار دارد. این ادب شفاهی مورد علاقه زن و مرد کهگیلویه و بویراحمد است و معمولاً شبهای دراز زمستان را با برنامه های شاهنامه خوانی سپری می کنند. این علاقه از قدیم الایام به گونه ای بوده است که نام بسیاری از مکانها و جاهای استان را با نامهای مندرج در شاهنامه نامیده اند. به نظر می رسد زندگی عشایری همراه به همه کشمکش های آن و محیط جغرافیایی کوهستانی و صعب و سختی های آن از یک سو و تلاش افراد با سواد در حفظ هویت ملی خود از سوی دیگر انگیزهای قوی برای حفظ ادبیات شفاهی در قالب اشعار شاهنامه و بصورت شفاهی و شنیداری بوده است. زیرا بسیاری از شاهنامه خوانان هم اکنون نیز فاقد سواد خواندن و نوشتن هستند. از دیگر ادب شفاهی در استان باید از تک بیتی ها و یا دو بیتی های مرسوم با مضامین عاشقانه یاد کرد. یار و دوست، تفنگ و اسب محورهای اصلی در میان شعر شاعران است که به همراه کوه و دشت و صحرا و بهار و چشمه ساران و بطور کلی طبیعت و محل زندگی و ارزشهای مورد قبول یا هنجارهای اجتماعی مضامین شعری ادب شفاهی را بعد از شاهنامه خوانی شکل می دهد. بطور مثال چند بیت از این اشعار را در ذیل بیان می کنیم.
مو وساورز نی روم دیلگون دیاره دیلگون جی دلبره دل تاب نیاره من به کوه ساورز نمی روم زیرا دیلگون پیدا است.
دیلگون محل سکونت دلبر است و از این رو دل طاقت دیدن دیلگون را ندارد.
هر چی دارم قربونت غیر از تفنگم تفنگم مال دولت سی روز جنگم
ای دلبر همه چیز من فدای تو غیر از تفنگم زیرا تفنگ سرمایه ای است و در روز جنگ به درد می خورد.
از دیگر جلوه های ادب شفاهی در یاسوج قصه ها و ضرب المثل هاست. قصه ها علاوه بر پرورش خیال کودکان و سرگرمی بزرگان جنبه های آموزنده آن بیشتر مورد نظر بوده است. معمولاً تنبلی و سستی و بیکاری را مذموم داشته و ظالم و ظالم پرستی را مورد نفرت قرار داده است. در این قصه ها سعی شده است تا روحیه جوانمردی، عدالت خواهی و گذشت و ایثار و کمک به هم نوع و بویژه اقوام و خویشان تقویت شود. اگر چه جنبه های منفی نیز در این داستانها پیدا می شود لیکن از نظر آموزش های مرسوم بسیار آموزنده بوده اند. داستانهایی مثل شاه عباس در لباس درویشی، پادشاه سخاوتمند و عدالت انوشیروان در عدالت خواهی و داستانهای فهلو و فندین در مذهب بیکاری درسهای آموزنده برای جامعه ای است که در آن آموزش های کلاسیک مرسوم نبود . قصه هایی همچون وصیت پدر به فرزند، سزای نیکی، داد و بیداد، زن برادر، یک مشت نمک، وصایای اسکندر، سرگذست فایز دشتستانی، احمد بی غم، آدم کم شانس، هفت برادران، افسانه دیو و هفت دختر، جغد داور، مکر روباه، باغبان و شغال، غول و آسیابان، بز و میش، شکارچی و دیو، روباه، کوزه گر، گربه و روباه، قدرت موش، در این استان رایج هستند که تنها نمونه هایی از صدها قصه است.
ضرب المثل ها:
اگر صلاح وسرپرستی خانه بدست زن بیفتد موی بز را در سرمای زمستان می چیند.
مال خود را بپایید وهمسایه خود را دزد مکنید.
گرگ قیمت میشی را که دزدیده نمی داند.
راه دور توشه زیاد می خواهد.
کم بخور همیشه بخور.
سرب سنگین است وباد آورده را باد می برد.
کار با عجله پیش نمی رود.
کاری که از روی رضا ورغبت انجام نمی گیرد اشکلات زیاد دارد.
وقتی میشی نباشد بز خواجه کمال است.
جنگ و دعوای فصل کاشت بهتر از صلح موقع برداشت است.
هر کس منتظر کاسه غذای همسایه ماند گرسنه می خوابد.
کاه مال خودت نبود، کاهدان مال خودت بود.
نا آبادی اینجاست، اره هم توی این درخت است.
خرما در بندر زیاد است.
وقتی کسی در یاسوج بخواهد به سفر برود و کسی عطسه بزند می گویند، صبر آمد. چند دقیقه صبر کن بعد برو. وقتی یک تار موی سر زنی از سایر موهایش جدا شود معتقدند مسافر منزل آنها بزودی بر می گردد. هرگاه زاغهای سیاه را در حال دسته جمعی می بینند می گویند باران می بارد. مردم یاسوج معتقدند اگر اول هفته یا اول ماه باران ببارد تا آخر هفته یا آن ماه باران خواهد بارید. در فصل زمستان به هنگام جمع آوری خاکستر های اجاق آنها به عقب بر گردند می گویند باران می بارد. در حجله پسر بچه ای را داخل بغل عروس می نشانند به نیت اینکه بچه اولش پسر باشد. مردم در یاسوج روز شنبه نباید عزاداری کرد یا به قبرستان رفت زیرا بازگشت دارد و یا ممکن است عزایی دو باره پیش بیاید. وقتی زنی زایمان کند تا یک هفته خاکستر خانه آن زن را بیرون نمی برند تا ناف بچه زودتر بیفتد مردم معتقد بودند که علت مرگ زن زائو آل بوده آل اجنه ای است که دل و جگر زن زائو را بطور غیبی در می آورد. از این رو دار یا زنگی فلزی را به در اتاق زائو آویزان می کردند.
درباره یاسوج بیشتر بدانید
یاسوج یکی از شهرهای جنوبی ایران و مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد است.
این شهر همچنین مرکز شهرستان بویراحمد است و در شمال شرقی استان واقع شدهاست. پیش از ایجاد این شهر، در حدود ۶ کیلومتری آن، یک شهر قدیمی به نام «تل خسرو» قرار داشت که زمانی مرکز نفوذ خوانین بویراحمد علیا بودهاست. اینک به جز تپههای پراکنده و یک روستا، اثری دیگر از آن باقی نماندهاست. تل خسرو متجاوز از دو هزار سال قدمت دارد. لیکن احداث ابنیه معاصر در پیرامون آن، بعد از سال ۱۳۰۹ خورشیدی شروع شده و تا سال ۱۳۲۳ ادامه یافت و پس از آن متروک شدهاست.
یاسوج در کنار رودخانه بشار در تپههای متعدد در ارتفاع ۱۸۷۰ متری از سطح دریا قرار گرفته، این شهر که تا سال ۱۳۴۹ از توابع شهرستان کازرون بود جدا شد و برای ۳ سال به شهرستان بهبهان داده شد و در نهایت در سال ۱۳۵۵ به مرکزیت استان کهگیلویه و بویراحمد در آمد. در فصل زمستان برف زیادی در این شهر میبارد و اکثر نقاط و ارتفاعات اطراف آن برای مدتی طولانی پوشیده از برف باقی میماند. شهر یاسوج ۱۸ کیلومتر وسعت یافتهاست.
تاریخچه
منطقه یاسوج از دوران برنز محل زندگی بودهاست. یافتههایی در تپه شهدا (۳ هزار سال پیش از میلاد) و تپه خسروی مربوط به دوران هخامنشیان، محوطه باستانی گرد و گورستان پایه چول در همین زمینه بدست آمدهاست. یاسوج منطقهای است که اسکندر و سربازان مقدونی وی از آنجا به فارس در ۳۳۱ سال پیش از میلاد حمله کردند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
هتل پارسیان آزادی یاسوج
هتل پارسیان آزادی یاسوج (۴ ستاره) در سال ۱۳۷۶ فعالیت خود را آغاز کرد. این هتل متشکل از ۴ طبقه و ۷۲ واحد اقامتی می باشد. جهت رفاه حال مهمانان گرامی و ایجاد فضایی مناسب تر، بر روی بخش هایی مانند لابی، رستوران و برخی اتاق ها، در سال ۱۳۹۳ بازسازی انجام شد. همچنین با افزودن اتاق های جدید در هتل آزادی، سعی در افزایش و بهبود این خدمات شده است.
آدرس:یاسوج – بلوار نماز – رو به روی تپه پارک ساحلی ( نقشه هتل )
كافی شاپ دارد
سالن بدنسازی ندارد
فروشگاه و غرفه ندارد
استخر ندارد
رستوران دارد
كافی نت ندارد
دلایل انتخاب
با انتخاب هتل پارسیان آزادی دسترسی به پارک ساحلی به راحتی امکان پذیر است که از دلایل رزرو هتل می باشد. همچنین با رزرو هتل پارسیان آزادی یاسوج که بر روی تپه ای مشرف به رودخانه بشار واقع شده است، می توان اقامتی آرام و دلپذیر را تجربه کرد. این هتل با برخورداری از کافی شاپ، رستوران و اتاق های مجهز، پذیرای مهمانان گرامی می باشد.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
لباس محلی زنان و مردان یاسوج
استان چهار فصل کهگیلویه و بویراحمد به خاطر برخورداری از طبیعتی زیبا و بکر، علاوه بر زیبایی های طبیعی از جلوه ای خاص در پوشاک زنان این دیار نیز برخوردار است. پوشاک و لباس محلی زنان ازجمله جذابیت های بومی استان کهگیلویه و بویراحمد به شمار می آید طوری که هر تازه واردی به این استان در همان نگاه اول متوجه این جلوه های رنگین می شود. زنان استان چهار فصل کهگیلویه و بویراحمد از جمله زنان ایرانی هستند که هنوز به پوشاک سنتی و محلی خود پایبند هستند و از آنها در بیشتر اوقات و بخصوص در جشن ها و مجالس عروسی استفاده می کنند .
پوشش وحجاب کامل و تنوع رنگ ها و پارچه ها، جلوه خاصی به لباس محلی زنان در این استان بخشیده است و رنگ های آن بر طبیعت زیبا و دامنه زاگرس، شمیم نشاط و شادی پخش می کند. از جمله نکات قابل توجه این است که پایبندی به استفاده از لباس محلی حتی در میان زنان شهرنشین این استان علاوه بر زنان روستایی و عشایری دیده می شود و با قدم زدن در خیابان های شهرهای این استان مانند یاسوج ،سی سخت ، گچساران و … این موضوع به خوبی مشاهده می شود. لباس محلی وسنتی زنان استان کهگیلویه و بویراحمد از سه بخش اصلی سرپوش، بالاتنه وپایین تنه تشکیل شده است که مجموع این سه بخش، پوشش کاملی را برای زنان به همراه دارد
. سرپوش لباس محلی زنان کهگیلویه و بویراحمد، شامل یک پارچه روپوش یا همان روسری به نام ” مینا ” ( ( Meynaاست که به طور معمول دارای بیش از یک متر طول و بین ۶۰تا ۷۰سانتیمتر عرض می باشد. بر روی این روپوش مینا نیز پارچه ای به نام چارقد یا لچکی قرار می گیرد که در زبان فارسی همان سربند است. همچنین یک کلاه کوچک زیر مینا قرار می گیرد تا پوشش دهنده موهای جلو سر زنان باشد و معمولا زیورآلات و وسایل تزیین سنتی و ظریف به آن متصل می شود. بخش بالاتنه لباس محلی زنان استان کهگیلویه و بویراحمد، همان پیراهن یا جامه است که شامل یک پارچه دو متری می باشد و از زیر گردن تا کف پای زنان را می پوشاند. این پیراهن ردا مانند ، دارای آستین و سرآستین است و نوع مدل آن مخصوص زنان استان های کهگیلویه و بویراحمد، فارس ، خوزستان و چهارمحال و بختیاری است. بخش پایین این لباس ها که به عبارتی زیباترین بخش آن نیز به شمار می آید همان دامن یا تنبان است که بیشترین حجم پارچه را در این لباس سنتی در برمی گیرد. معمولا برای دامن این لباس های محلی بین پنج تا ۱۲متر پارچه مصرف می شود طوری که این دامن از بالا کشدار و کاملا چین خورده است ودرپایین آن تزیین هایی مانند نوار دوزی یا پارچه های پلیسه دار به کار می رود. رنگ و جنس پارچه این لباس ها معمولا بنا به طبیعت این استان در مناطق گرمسیری و سردسیری، نوع بافت عشایری و روستایی، نوع باورها و گرایش قومی و قبیله ای و سن زنان انتخاب می شود طوری که برای دختران نوجوان و کودک بیشتر از رنگ های شاد و حجم کمتر پارچه و برای دختران جوان رنگ های روشن تر با پارچه بیشتر استفاده می شود. با افزایش سن زنان نیز رنگ این لباس ها بیشتر به سمت تیره و خاکستری مانند سبز یشمی یا سورمه ای سوق پیدا می کند
پیراهن دلق مخصوص استان کهگیلویه و بویراحمد است و در آن از رو دوزی، ایجاد نقوش با زیورآلات یاسکه، رنگهای تیرهتر و جنس مرغوبتر استفاده میشود و بیشتر، زنان موسوم به بیبی آن را میپوشند. نوع و زیبایی این نوع لباس نشان میدهد که مردم استان کهگیلویه و بویراحمد تا چه اندازه به رنگهای شاد علاقه دارند. مردم این استان به دلیل تنوع اقلیمی طبیعت، علاقه زیادی به تنوع رنگها دارند که این امر در نوع پوشاک آنها به خوبی به چشم میخورد.
در جشنها و مراسم عروسی رسم است که زنان با به کار بردن زیورآلات در این لباسها، جلوهیی خاص به آن میبخشند. رنگ به کار رفته در لباس محلی و سنتی زنان این استان با توجه بموقعیت و زمان تغییر میکند به عنوان مثال زنان عزادار تا حدود یک سال از لباسهای تیره استفاده میکنند.
پوشش مردان
لباس محلی استان یاسوج در گذشته پوشاک مردان کهگلویه و بویر احمد عبارت بوده از: جبه ، دلگ﴿dalg ) ، شال ، پیراهن بدون آهار و یقه با آستین گشاد ، زیرشلوار ، گیوه و کلاه.که به توصیف هریک خواهیم پرداخت
جبه که در گویش محلی جقه ( jeqa ) است و از جنس پشم گوسفند و بسیار نازک و کرم رنگ و تا زانو می آمده و بوسیله نخ ابریشمی به نام زناره ( zonara ) که با زنار فرق دارد بصورت ضربدر ، مانند شکل خفتان در شاهنامه فردوسی به دور سینه بجای دگمه پیچیده می شده است. جبه دارای آستین گشاد و کوتاه بوده و اغلب در جنگها مورد استفاده مردان قرار می گرفته. همانگونه که بیان شد زناره zonaraبندهایی است که برای بستن ” جقه ” بکار میرفته است ، بدین صورت که از سر شانه بزیر بغل میرفته و جقه را محکم نگاه می داشته است.
– دلگ مردانه نیز به شکل جقه و شبیه به ( ربدوشامبر ) کوتاه از جنس پارچه اطلسی و دارای آستر بوده و رنگ سفید گلدار آن مرسوم بوده است. دلگ بلند و فاقد دگمه بوده ، یقه ندارد و جلوی آن سرتاسر باز است.چیزی شبیه به ردا .در ناحیه کمر روی دلگ ، شال بسته می شد.
– شال ، پارچه ای سفید رنگ یا کرم رنگ بوده است که تا ۱۰ متر درازا داشته و آنرا بر روی دلگ بدور کمر می بسته اند.طریقه بستن آن بدور کمر به این شکل بوده که ابتدا از قسمت پهن پیچیدن آن آغاز می شده و بعد انتهای قسمت باریک را در زیر یک لایه آن فرو میکردند.در زیر دلگ پیراهنی بدون یقه و آهار ، با آستین گشاد که با تار نخی بسته می شد وجود داشت.رنگ شال معمولا سفید و یا تریاکی رنگ بوده و در مراسم عروسی و میهمانی از آن به همراه دلگ و برای محکم نگاه داشتن دلگ استفاده می شده است.
پایین تنه مردان را زیر شلوار می پوشاند که در قسمت پایین تنگ تر بوده است.و عکس آن در نزد بختیاریها مرسوم است.این تن پوش شبیه به پیژامای کردها بوده و اختلاف آن با شلوار کردها فقدان جیب در نوع لری آن است.
– کفش شامل گیوه یا ملکی ( melki ) که رویه اش از پنبه تاب داده و تخت آن چرمین یا پلاستیکی است.در این نوع پا پوش بالاتر از پاشنه ، چرمی بلند دوخته می شود که برای راحت پوشیدن آن بکار می رود و خود نوعی پاشنه کش محسوب می شود.روی نوک تیز جلوی آن تکه چرمی که درازایش تا ۳ سانتیمتر می رسد ، برای زینت بخشیدن گذاشته می شد.رنگ گیوه نیز سفید است.
– کلاه مردان این دیار به شکل کاسه و سفت و محکم و از جنس پشم گوسفند بوده است. رنگ خاکستری و نیز مشکی آن مورد استفاده قرار می گیرد. علاوه بر آن کلاه دیگری نیز وجود داشته به نام شب کلاه و از جنس پشم به رنگ خاکستری یا کرم که البته بسیار نرم است.
– کسانی که به کار شبانی ( چوپانی ) اشتغال داشته اند در زمستان تن پوشی نمدی می پوشیده اند که آنرا کردک ( kordak )می گویند.این تن پوش بدون آستین و دگمه بوده و تا زانو می رسد. باران از آن عبور نمی کند کردک ، از بالا تا پایین یکسان و فاقد انحنا است
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
لباس محلی یاسوج
پوشاک و لباس محلی هر منطقه و هر شهری از ایران بنا به نوع شرایط آب و هوا و نوع دین و آیینی که دارند مشخص میگردد.در این مقاله اصفهان تور به شرح اجمالی پوشش زنان و مردان بختیاری در شهر یاسوج میپردازد.
منطقه کهگیلویه و بویراحمد، پوشاک زنانه شامل سرپوشهایی مانند کُلَچه (کلاه کوچک) و منحنی شکلی است که با دو نخ زیر گلو بسته میشود، برای زیبایی معمولا سکههای طلای موسوم به اشرفی را به حالت آویخته روی این سرپوشها میدوزند.
کلاههای زنانه که عرقچین هم نام دارد عبارت است از پارچهای الوان و دستدوز که زنان عشایر آن را میدوزند. شکل این کلاه در ایلات بویراحمد و کهگیلویه متفاوت است به این صورت که در مناطق چرام، بویراحمد، باشت و دشمنزیاری همانند کلاههای زنان مناطق ممسنی و قشقایی، کوچک و سبک بوده اما در ایلات بهمئی و طیبی به تبعیت از زنان ایلات بختیاری این کلاه بزرگتر میباشد برای این که بتوان بر لبه آن مهره، منجوق و پولهای طلا و نقره دوخت تا زیبا به نظر آید.
البته در میان ایلات ممسنی و قشقایی و بویراحمدی نیز رسم به کار بردن تزئینات بر کلاه از جمله پولکدوزی و دوخت پولهای نقره و سکههای طلا مرسوم است. این کلاهها بیشتر از پارچههای مخمل رنگارنگ دوخته میشود و با دو نخ زیر گلو بسته میشود. امروزه استفاده از کلاه کمتر رایج است و به جای آن از روسریهای شهری استفاده میشود.
کهنه یا تور در رنگهای شاد به اندازه ۱٫۵ در ۲ متر که به وسیله سوزن قفلی در زیرگلو بسته میشود از دیگر سرپوشهای زنانه است. معمولا این کهنه یا تور با سوزن قفلی طلا و تزئینات مربوطه به زیر گلو بسته میشود.
“روسری یا چارقد” از دیگر سرپوشهای زنانه این استان است که بر روی کلاه و تور و به صورت آویخته از پشت سر بسته میشود. تنوع رنگها سبب زیبایی این سرپوش است.
در ایلات به روسری، مقنعه، لچک و مینا نیز گفته میشود. بستن مینا در کهگیلویه با بویراحمد تفاوت دارد. در بویراحمد، باشت و چرام مینای کم طول و عرض مورد پسند میباشد اما زنان ایلات طیبی و بهمئی مانند زنان عرب از مقنعههایی که شرابههای آن تا کمربند آویخته و بیشتر مو و چانه را میپوشاند، استفاده میکنند.
مینا خاص زنان میانسال و جاافتاده و لچک و چارقد که اکثراً سفید و الوان است، مورد استفاده زنان جوان و عروسان و دختران میباشد. روسری و مینا را از تورهای سفید و سیاه درست میکنند. سفید و رنگین آن را جوانان و سیاه را زنان سالخورده میپوشند.
دستمال: زنان دستمال را بر روی مقنعه و کلاه میپوشند. نحوه بستن و شکل دستمال در ایلات بختیاری، بهمئی و طیبی با ایلات بویراحمد، چرام، باوی و دشمنزیاری تفاوت دارد. دستمالهای ابریشمی سبک و کم طول و عرض و الوان را پشت کلاه قرار میدهند به طوری که مو و پولهای طلا و نقره که بر روی کلاه یا نوار تیره زرد رنگ آن دوخته میشود و به آن «اراج» یا نوار میگویند، پیدا است. زنان طیبی و بهمئی دستمالهای بلند سیاه، سرخ و الوان (هفت رنگ) انتخاب میکنند. بویراحمدیها لبه دستمال را تا پیشانی میبندند و موی سر کاملاً پنهان است. دستمال زنان جوان، الوان و زنان سالخورده و صاحب اولاد همگی سیاه رنگ است. اکنون دستمالبندی میان زنانی که حافظ سنت ایلی هستند رایج است اما در میان زنان و دختران تحصیل کرده جز به هنگام عروسی و دید و بازدیدهای خانوادگی منسوخ شده است.
“دَلگ” نوعی کت زنانه است با آستینهای بلند که این تن پوش در رنگهای مختلف وبه اقتضای سن زن با تزئینات زیبایی در فصول سرما و مراسم عروسی مورد استفاده قرار میگیرد.
شلوارهای زنانه (تُمبون یا تُنبون) از دیگر تنپوشهای زنانه این قوم است و انواع متنوع آن در مراسم مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. جومه یا جامه زنانه از ۲٫۵ تا ۳ متر پارچه در رنگهای شاد و متنوع و به صورت آستیندار و چاکدار درست میشود و معمولاً از گردن تا مچ پا ادامه دارد.
جوراب جوراب نوعی پاپوش زنانه و مردانه بود که در شهرها از نخ به وسیله زنان بافته میشد و کفیِ چرمی به وسیله کفشگران شهری به آن وصل میشد.
پوشاک مردان پوشاک مردانه انواع کلاههای نمدی و کلاههای نمدی گردولچک که به صورت نیم کلاه است از سرپوشهای مردانه است.
تن پوشهای مردانه را “دَلگ” یا کت درازی که تاروی زانو را میپوشاند و با دکمه بسته میشود و از دو طرف دارای چاک است و همینطور شال که از دو متر پارچه و بدور کمر بسته میشود و “جقعه زناره “( چقه زناره) که از کنف ساخته شده و کمی درازتر از دَلگ است، تشکیل میدهد.
تنوع رنگ در پوشش و توجه به رنگهای شاد در مجالس شادی وعروسی و پوشش سیاه رنگ در مراسم عزاداری از ویژگیهای پوشاک زنانه و مردان کهگیلویه وبویراحمد است.
کلاه در قدیم مردان کلاه نمدی کوچکی به سر میگذاشتند که به آن «تیارس» میگفتند. کلاههای نمدی عشایر بختیاری، لرستانی، کهگیلویه و ممسنی از آن زمره است که نمونه آن در نقوش طاق بستان و تخت جمشید دیده میشود. سادات عمامه و عرقچینی با رنگهای مشخصه سیاه و سبز که نشانه تبارشان بود به سر میگذاشتند. شکل کلاه هر ایلی موجب تشخیص هویت ایلی او بود در بویراحمد و ممسنی کلاه به رنگهای تیره، سفید، کبود و … بوده است و شکل عمومی آن با کلاههای ایلات طیبی و بهمئی تفاوت داشته و از نظر قالب بزرگتر و لبه آن درازتر بود. کلاه بهمئیها کوچک بود و در گوشه سر قرار میگرفت. کلاه دیگر شبکلاه نام داشت و از نظر سبکی مورد استفاده شکارچیان و شبگردان بود و از نمد و موی گوسفند بافته میشد و هنوز نیز مرسوم است.
تنبان و شلوار تنبانهای عشایر قدیم کهگیلویه جمع و جور و لبه پایین آن تنگ بوده و گاهی اوقات دکمههایی بر پاشنه آنها دوخته میشد که در هنگام جست و خیز مانع حرکت نباشد. بزرگان ایلی بر روی تنبان یا زیرشلوار، شلوار میپوشیدند که رنگ آن سیاه و جنس آن از نوع دبیت بود که مرغوب آن را دبیت حاجی علیاکبری مینامیدند. طبقه فقیر و زیردست که قادر به خرید شلوار نبودند تنها از تنبان استفاده کرده و تمام وقت آن را میپوشیدند. از سال ۱۳۳۵ به تدریج شلوارپوشی در سراسر مناطق عشایری مرسوم شد و هر کس که قادر به پوشیدن شلوار بر روی تنبان بود از شلوارهایی که در شهر دوخته میشد استفاده میکرد.
شال شال که تقریباً همانند کمربند از آن استفاده میشود در عشایر یکی از مهمترین اجزای لباس بوده گاهی طول پارچه آن به ۲۰ تا ۲۵ متر میرسد. پارچه شالهای مرسوم میان عشایر به استثنای شالهای طبقه سادات که سیاه یا سبز رنگ است، به رنگ سفید یا قهوهای بوده و در طبقه بزرگان نوع مرغوب آن از دبیت، کرپ و ساتن و در طبقات پایینتر از چلوار و متقال است. عشایر شالها را به طرز ویژهای میپیچند تا خوشنما بوده و برجستگی گره زیبای آن مشخص باشد. در گذشته عشایر فانوسقه یا قطار فشنگ را پشت شال خود قرار میدادند.
سدره، کلیجه، جلیسقه این سه پوشش را چوقه، سرداری و نیمتنه نیز میگویند. سدره یا سرداری و چوقه را ایلات بختیاری و بهمئی و کهگیلویه که خود بافنده نوعی از آن به رنگهای سیاه و سفید و بدون آستین بودند بر روی پیراهن و گاهی قبا میپوشیدند. در میان دیگر ایلات جلیسقه (نیمتنه) نیز مرسوم بود. در قسمتهایی از ایلات بختیاری و بهمئی و سردسیر هنوز این پوشش مورد استفاده قرار میگیرد.
ارخالق پوشیدن ارخالق که به آن دلگ و قبا نیز گفته میشود در قدیم رسم عمومی بوده است. قباهای قدیم که نمونههای آن در حجاریهای باستانی دیده میشود، مانند پیراهن تا سر زانو بوده اما به تدریج شکل آن تغییر یافت و تا پشت ساق پاها کشیده شد. شکل کلی قبا یا ارخالق همانند شکل کنونی قباهایی است که طلّاب علوم دینی به تن دارند با این تفاوت که رنگ قبای طلّاب، کبود، خاکستری و گاهی سفید است و رنگ قباهای عشایری الوان و مخطط و از جنس پارچههای براق و چشمگیر است.
حله، عبا، جوقه در گذشته حله را برای سبکی و کموزنی آن بر روی قبا و در تابستانها بدون قبا میپوشیدند و برای حفظ بدن و جمع شدن حله، بندی به صورت چپ و راست (ضربدر) که «زناره» نام داشت و شاید مأخوذ از «زنار» باشد، دور آن میبستند. گل و منگولههای سفید، سرخ، بنفش و سبز آویخته از پشت آن همانند با تزئینات سیاه چادر و گلیمهای عشایری بود. حله یا عبای مرغوب، نازک، از جنس پشم شتر و به رنگهای سیاه، قهوهای و سفید بوده و در شهرها توسط جولاههها بافته میشد و لباس محترمانه افراد اعم از خان و کدخدا و طبقات سادات و مشایخ بود. نوع دیگر حله که ضخیمتر و از نظر ارزش گرانبهاتر بود، «جوقه» نام داشت و بزرگان و سالمندان محلی پس از منسوخ شدن «کوردکی» یا «کین» برای نمایش بزرگی خود میپوشیدند اما اکنون حله و جوقه جز در تن سادات و مشایخ دیده نمیشود. حلهپوشی احتمالاً از آیین اعراب بوده است که همراه آنان به ایران آمده و به تدریج در تمام مناطق مرسوم شده است.
گیوه، کفش، ارسی پاپوشهای مرسوم در این سرزمین، لگار، موزه، گیوه، ارسی و کفش نام داشت. لگار و موزه که کهنه آنها را «لچه» مینامیدند از جمله پاپوشهای قدیمی بوده است. گیوه و ملکی که احتمالاً وجه تسمیه ملکی به مناسبت آن است که پادشاهان میپوشیدند از صنایع پاپوشسازی دورههای بعد میباشد. گیوه که ساخت و استعمال آن هنوز رایج است، به وسیله افرادی در شهرها و روستاهای عشایری به نام «گیوهکشان» ساخته میشد. سطح رویِ گیوه از نخ و بند و کف آنها از تکههای پارچهای نخی بود. در گذشته عنوان «گیوهکشی» به طبقات دون پایه ایلی گفته میشد و در منازعات بهصورت سرزنش و تحقیر مرسوم بود. نوعی گیوه که کف آن از لاستیک بود به نام «گیوه قلاتی» از حدود سالهای ۱۳۳۰ به وجود آمد که هنوز کم و بیش ساخته میشود. در این زمان صنعت گیوهسازی کمی وجود دارد و اسم «ارسی» به کفش تغییر یافته و اصولاً کفشهای کارخانهای جایگزین پاپوشهای پیشین شده است. ارسی نیز مانند کفشهای چرمی امروزی است.
کپنک یا کردکی کپنک جامه خاص چوپانان و شبانان بود. این نوع جامه شبانی که اکثراً در فصل زمستان و بهار میپوشیدند در گذشته لباس خاص رؤسای ایلات بود و بعدها ویژه شبانان شد. کردکی لباسی است که نامش از کلمه کرد گرفته شده و کرد به چوپان گفته میشود. این لباس از پشم و به صورت نمد بافته میشود و همانند قبا اما گشادتر است. کردکی تا سالهای ۱۳۴۵ خورشیدی لباس خاص چوپانان در هنگام کوچ و چرای شبانه گوسفند بود زیرا باران در آن اثری نداشت.
البته در دوران حال این نوع پوشش دیگر کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و دلیل آن تنوع پوشاک و تنوع سلایق مختلف نسل جوان است که بیشتر به سمت مد روز گرایش پیدا کرده اند. این نوع پوشش هنوز هم در بین افراد کهنسال و قدیمی آنجا رواج دارد.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
غذاهای محلی یاسوج
همراهان عزیز در این قسمت میخواهم شما را با برخی از غذاهای محلی یاسوج آشنا کنیم. غذاهای محلی این شهر عمدتا از مواد غذایی ساده ای تهیه می شود. چون در قدیم اکثر مردم عشایر بوده اند و همه ی مواد را به راحتی در اختیار نداشته اند به همین خاطر با ساده ترین امکانات غذاهای خوشمزه و متنوعی را طبخ می کرده اند که در ذیل برای شما چند نوع از این غذاها را به اختصار توضیح داده ایم.
نان برکو,کلک سوزتلیت پیاز,کهگیلویه و بویراحمد
- «کله جوشک یا کلک سوز»
این غذا، نوعی غذای ساده است که از دوغ درست میشود. ابتدا پیاز و پونه را در روغن تفت میدهند و پس از اینکه پیاز قرمز رنگ شد، دوغ را به آن اضافه میکنند. معمولا به تعداد هر نفر یک لیتر دوغ استفاده میشود. سپس کمی ادویه به آن اضافه میکنند و میجوشانند. زمانی که غلیظ و سبز رنگ شد، با نان محلی آنرا میخورند. این غذا بیشتر در مناطق گرمسیری در فصل بهار توسط عشایر مصرف میشود.
- «تلیت پیاز»
برای تهیهی این غذا، پیاز را در روغن تفت میدهند و بعد از اینکه پیاز قرمز شد، ادویه به آن اضافه میکنند. سپس در آن، آب میریزند و بعد از جوشیدن، آنرا با نان میخورند.
- «نان بلیط یا بلوط»
قدیمیترین نان محلی کهگیلویه نان بلیط یا نان بلوطی است. برای تهیهی این غذا پوستهی سخت بلوط را میگیرند و خشک میکنند. سپس پوستهی نازک بعدی را که به آن جفت میگویند، نیز میگیرند. این پوسته خاصیت درمانی دارد و برای درمان دردهای معده مفید است. جفت بسیار تلخ است و آنرا درون پوستهی کپسول ۵۰۰ میگذارند و میخورند، یا آنرا میجوشانند و میخورند و بعد از آن، تکهای گوشت کبابشده میخورند، تا از حالت تهوع جلوگیری شود.
برای تهیهی نان بلوطی عصارهی بلوط یا کلگ را درون آب یک هفته میخیسانند، تا بهصورت خمیر درآید. سپس آنرا درون سبدهای مخصوصی که از شاخههای بادام کوهی میسازند، پالایش میکنند. بعد آنرا با دست ورز میدهند و بهوسیلهی ابزاری به نام حسوم آنرا روی ساج پهن میکنند و بهوسیلهی حسوم وارونه میکنند، تا دو طرف آن برشته شود. این نان به رنگ قهوهای تیره است.
- «نان برکو»
برای تهیهی این نان، کلگ (عصاره بلوط) را با آرد گندم مخلوط میکنند و بهصورت خمیر درمیآورند. سپس روی ساج پهن میکنند. این نان بزرگتر از نان بلوطی است و شبیه نان لواش است. این نان قهوهای روشن است.
- «شله ماسی یا شله دووی (شله ماستی یا شله دوغی)»
برای تهیهی این غذا، پس از جوشاندن دوغ، برنج را در آن میجوشانند و پونه و پیاز داغ را به آن اضافه میکنند. بعد از آنکه از حالت آبکی درآمد، در سینی میریزند. وسط سینی را خالی میکنند و کرهی محلی در آن میگذارند. هرکسی بخواهد از این غذا بخورد، کره را از وسط سینی روی غذا میریزند و میخورد.
- «آش کارده (هره)»
برای تهیهی این غذا، کارده را که گیاهی گرمسیری با برگهای پهن است، خورد میکنند و در آبلیمو میخوابانند، تا ترش شود. بعد از دو روز آب به آن اضافه میکنند. بعد از جوشیدن، گندم و برنج نیمکوب به آن اضافه میشود. این آش معروفترین آش این منطقه است.
آش دنگو
جاهای دیدنی یاسوج هتل های یاسوج رستوران های یاسوج روستاهای یاسوج غذاهای محلی یاسوج صنایع دستی یاسوج
آش دنگو از غذاهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد است که سرشار از حبوبات میباشد و در فصل زمستان بیشتر رواج دارد چون به اعتقاد مردم استان این آش برای سرماخوردگی بسیار مناسب است.
مواد لازم:
عدس، لوبیا چشم بلبلی، لیزک (گیاهی است دارویی که در فصل بهار در استان کهگیلویه و بویراحمد میروید)، ماش، نخود، گندم، ادویه، زردچوبه، نمک و آب به مقدار لازم.
طرز تهیه:
ابتدا آب مورد نیاز را اضافه میکنیم و اجازه میدهیم تا جوش بیاید. بعد از به جوش آمدن گندم را اضافه میکنیم ( گندم به نسبت مواد دیگر باید زیادتر بپزد و همچنین زمان پخت آن از سایر مواد بیشتر است).
بعد از چند دقیقه که گندم پخت، نخود را اضافه میکنیم و در ظرف را میبندیم و منتظر میمانیم تا کاملا پخته شود. بعد از پخت کامل گندم و نخود بقیه مواد را اضافه میکنیم و اجازه میدهیم تا مواد کاملا با هم پخته شوند.
وقتی نگاهی به گذشته تا به حال می اندازیم می بینیم که اکثر سفره های ایرانی این روزها خالی از غذاهای سنتی و بیشتر مملو از فست و فودها و غذاهای آماده ای می باشد که آنطور که باید و شاید مقوی هم شاید نباشند. با مروری بر ذائقه ی مردم از گذشته تا امروز می توانیم نقش مهم غذاهای سنتی که بیشتر با مواد طبیعی و مقوی پخت می شود را بیشتر درک کنیم و پخت این نوع غذاها را برای کسانی که به سلامت خانواده و کودکانشان اهمیت ویژه ایمی دهند پیشنهاد دهیم.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
سوغات و صنایع دستی یاسوج
همیشه سوغاتی خریدن یکی از بخش های ویژه و خاص مسافرت بوده است. گاهی با خوراکی های زیبا این سوغات ها شیرین میشود و گاهی هم صنایع دستی و دست سازه های سوغات ها را سرشار از زیبایی می کند.ما در اصفهان تور در این قسمت شما را با یکسری از سوغات های استان کهکیلویه و بویراحمد به خصوص شهر زیبای یاسوج آشنا کنیم.
در هنگام بازدید از شهر زیبای یاسوج و طبیعت بکر و منحصربفرد آن، شما می توانید سوغاتی هایی هم چون صنایع دستی، عسل طبیعی، گیاهان وحشی کوهی و گیاهان دارویی را تهیه نمایید. در عین حال، گردو، سیب، انگور، کشک، قره قروت و روغن حیوانی از دیگر سوغاتی هایی هستند که می توانید در سفر به یاسوج تهیه کنید.
صنایع دستی
بی شک صنایع دستی استان کهگیلویه و بویراحمد، یکی از بهترین صنایع دستی ایران است. صنایع دستی متنوع و زیبای این استان از جمله قالی، قالیچه، گلیم، خورجین، سفره محلی، نمد، سیاه چادر و گبه هر گردشگری را مسحور خود می سازد. اگر به شهر زیبای یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد سفر می کنید، از خرید صنایع دستی غافل نشوید.
عسل یاسوج
عسل خواص بسیار زیادی دارد و به خاطر طبیعی بودن آن، افراد زیادی به آن علاقه دارند. به خاطر وجود گل ها و گیاهان طبیعی در کوه ها و طبیعت منطقه، عسل واقعا طبیعی و خوش طعمی در استان کهگیلویه و بویراحمد و شهر یاسوج تولید می گردد. عسل یاسوج به خاطر طبیعی بودنش، طعمی به یاد ماندنی دارد. در سفر به یاسوج از خرید عسل چه برای مصرف خودتان و چه به عنوان سوغاتی غافل نشوید.
گیاهان دارویی یاسوج
یاسوج در دامنه کوه ها و مناطق کوهستانی واقع گردیده است و تنوع پوشش های گیاهی آن باعث شده است، این منطقه یکی از مناطق اصلی گیاهان دارویی ایران محسوب شود. اکثر پوشش گیاهی یاسوج به عنوان گیاهان دارویی و معطر شناخته می شود. برخی از این گیاهان خواص دارویی داشته و برای درمان بیماری ها مورد استفاده قرار می گیرند. در این میان، برخی از گیاهان به عنوان دم نوش و برخی دیگر برای معطر کردن غذا مورد استفاده قرار می گیرند. بررسی ها نشان می دهند که تنوع گیاهان دارویی استان کهگیلویه و بویراحمد بحدی است که حدودا، یک چهارم گیاهان دارویی اروپا در این استان قرار دارد. بنشن، بوماردان، گل گاو زبان، گل بابونه و گل لیزک از معروف ترین گیاهان دارویی این استان هستند.
کنگر- سوغات یاسوج
شما می توانید در شهر یاسوج و در استان کهگیلویه و بویراحمد، گیاهان کوهی را به عنوان سوغات خریداری نمایید. این گیاهان که اکثرا در فصل بهار و تابستان در دامنه های کوه های این استان می رویند، خواص متعددی دارند و برای بومیان مطقه نیز منبع کسب درآمد هستند. از میان این گیاهان می توان به کنگر، قارچ کوهی، کرفس، لیزم، کارده، بیلهر و …. اشاره نمود. مردم یاسوج از کنگر، خوراکی های متعددی تهیه می کنند که از جمله آن ها می توان به خورشت کنگر، پلو کنگر و ماست کنگر اشاره نمود.
سوغات خوراکی
گردو
این استان یکی از استانهای برتر در زمینهی تولید گردو در کشور است و بیش از ۷ هزار هکتار باغ بارور گردو دارد. شرایط جغرافیایی باعث شده تا گردوی این استان به عنوان یکی از مرغوبترین گردوهای کشور شناخته شود و مشتریان زیادی در بازار گردوی کشور داشته باشد. بیشترین تولید گردوی استان، مربوط به شهرستانهای بویراحمد، دنا و چرام است. برداشت گردو در استان از نیمهی اول شهریور شروع میشود و تا اوایل نیمهی دوم مهر، ادامه دارد.
عسل
این استان با تولید ۱۰۰۰ تن عسل در سال، یکی از قطبهای تولید این محصول در کشور است. عسل تولیدشده در استان، از کیفیت بالایی برخوردار است و جایگاه ویژهای در صادرات عسل به کشورهای حاشیهی خلیج فارس دارد. عمده دلیل مرغوبیت این عسل، تغذیهی طبیعی زنبورها در بیشتر ایام سال به دلیل بهرهمندی استان از پوشش گیاهی غنی در مراتع کوهستانی و جنگلهای طبیعی است. کندوداران استان از اواخر خرداد، برداشت عسل از کندوها را شروع میکنند و این فعالیت تا پایان مرداد ادامه دارد.
انگور
هر سال از باغهای این استان، بیش از ۳۶ هزار تن انگور برداشت میشود و حجم عمدهای از این محصول به صورت تازه به بازارهای مصرف در سایر استانهای کشور، ارسال میشود. کشت انگور در استان، هم به صورت کشت آبی و هم به صورت دیمکاری انجام میشود. شهرستانهای دنا، باشت و چرام، تولیدکنندگان اصلی انگور در استان هستند و برداشت انگور از اواسط مرداد در استان آغاز میشود. مهمترین انواع انگور استان عبارتاند از یاقوتی، عسگری، سیاه، ریشبابا، رجبی و رطبی.
ماهی قزلآلا
وجود منابع آبی بسیار در استان، شرایط مناسبی را برای پرورش آبزیان مهیا کرده است. ماهی قزلآلا یکی از آبزیان سردآبی است که بیشتر حجم تولید استان در این حوزه را به خود اختصاص داده است. این استان با تامین ۱۰ درصد از نیاز بازار داخلی، رتبهی چهارم کشور را در زمینهی تولید، پرورش و تکثیر ماهی قزلآلا دارد. ماهی قزلآلای منطقهی گردشگری موگرمون، در شهرستان لنده، از نظر کیفیت در سراسر کشور شهرت دارد.
صنایع دستی
انواع گلیم
مهمترین محصول استان در حوزهی صنایع دستی، انواع گلیم است که بافت آن در بین زنان عشایر و روستایی بیشتر مناطق استان رواج دارد. از مشهورترین انواع گلیم استان، گچمه است که توسط عشایر قشقایی ساکن استان بافته میشود. گچمه نوعی گلیم گلبرجسته است که علاوه بر زیرانداز به عنوان رویهی پشتی نیز کاربرد دارد. در بافت گچمه، حاشیه و نقوش، به روش قالیبافی بافته میشوند و زمینه مانند گلیم بافته میشود. یکی دیگر از گلیمهای مشهور استان، گلیم مشته است که فقط توسط زنان روستای درغک بخش دیشموک در شهرستان کهگیلویه بافته میشود. گلیم مشته، گلیمی یکرو و ضخیم است که روش بافت منحصربهفردی دارد.
در بافت این نوع گلیم، نقش در یک طرف بافته میشود و در روی دیگر گلیم، نمایان میشود. در واقع، آن طرفی که هنگام بافت، روی دار است، قسمت زیرین گلیم است و طرفی که هنگام بافت، پشت دار قرار گرفته، روی گلیم است و نقش دارد. این نوع گلیم، به دلیل رها شدن پرزهای اضافی در قسمت زیرین، نسبت به سایر انواع گلیم، قطر بیشتری دارد. البته در استان، علاوه بر گلیمهای گچمه و مشته، گلیم ساده که به گلیم تخت یا دورو نیز مشهور است، بافته میشود. گلیم ساده به روش پودگذاری و بدون پرز بافته میشود به این صورت که نخ پود با عبور از لابهلای تارها، طرح مورد نظر بافنده را به وجود میآورد.
سعی کردیم در این قسمت سوغاتی های شهر یاسوج را به صورت اجمالی برای شما بازگو کنیم. پیشنهاد ما این است که حتما بنا به سلیقه ی خود از سوغات های گفته شده خریداری کنید و به یادگار به همراه ببرید یا همانجا نوش جان کنید.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
۵ رستوران معروف یاسوج
یکی از موارد مهم در سفر غذاخوردن است و همیشه پیدا کردن یک رستوران خوب در شهری که به آن سفر کردین کاره راحتی نیست. اغلب اوقات برای غذا خوردن ما نزدیکترین رستورانی را که در محل رویت می کنیم انتخاب می کنیم که اون هم تا حده زیادی به شانس ما بستگی دارد که آیا غذا و کیفیت آن با سلیقه و نظر ما سازگاری دارد یا خیر؟ اصفهان تور قصد دارد کاره شما را راحتر کند و در انتخاب رستوران و غذای مورد باب سلیقه ی شما در هر شهر پیشنهادات ویژه ای به شما بدهد با ما همراه باشید….
رستوران باجناق ها
آدرس: ایران – کهگیلویه و بویر احمد – یاسوج ورودی آبشار یاسوج، ۱۵۰ متر بالاتر از امامزاده عبدالله
رستوران باجناق ها یکی از بهترین رستوران های یاسوج هست که با کیفیت غذای عالی و منوی متنوع وفضایی شیک و دلنشین در ابتدای جاده آبشار واقع شده. این رستوران دارای میز اردو سلف سرویس، وای فای رایگان و فضای مناسب برای پارکینگه. درضمن قیمتهای مناسبی هم داره.
رستوران شاندیز
آدرس: ایران – کهگیلویه و بویر احمد – یاسوج میدان امام حسین، خیابان جمهوری اسلامی
کباب های اینجا فوق العادس. کباب های تازه و خوشمزه که مزه شو هیچ وقت فراموش نمی کنین و برای همیشه مشتریش میشین.
رستوران مبین
آدرس: ایران – کهگیلویه و بویر احمد – یاسوج میدان امام خمینی، بلوار امام خمینی، نبش خیابان گلستان ۶
از بهترین رستوران های یاسوج که جوجه و ماهی های خوشمزه ای داره. البته تمام غذاهای این رستوران تازه و خوش طعم هستن و از کیفیت بالایی برخوردارن
رستوران بابا کوهی
آدرس: ایران – کهگیلویه و بویر احمد – یاسوج میدان کشاورز، جاده یاسوج شیراز، بین خیابان شاهد ۱۸ و ۱۹
بابا کوهی هم از رستوران های خوب و باکیفیت یاسوجِ و غذاهای ایرانی تازه و با کیفیتی سرو می کنه. شما می تونین تو این رستوران انواع خورشت های ایرانی رو سفارش بدین و از طعم خوبشون لذت ببرین.
رستوران بختیاری
آدرس: ایران – کهگیلویه و بویر احمد – یاسوج خیابان جمهوری اسلامی، جنب میدان جمهوری اسلامی
اگه دلتون یه وعده خوشمزه می خواد “رستوران بختیاری” رو بهتون پیشنهاد می کنیم. اینجا محیط گرم و صمیمی داره و برای خانواده ها بسیار مناسبه. این رستوران انواع غذاهای ایرانی رو با کیفیت بالا سرو می کنه و شما می تونین از غذا خوردن در اینجا کنار خانواده تون نهایت لذت رو ببرین.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
دين و مذهب مشترك مردم یاسوج
صددر صد مردم اين استان مسلمان و شيعه اثني عشري هستند . و به طور عمده تحت تأثير جاذبه هاي دين جان بخش اسلام شده اند . به هر حال رفتار ديني مردم استان در گرامي داشت اعياد اسلامي ، عزاداري سالار شهيدان (ع) تكيه اساسي بر حرمت ويژه روزهاي وفات ائمه ( ممنوعيت ازدواج ) ، نامگذاري فرزندان به نام بزرگان دين و ائمه اطهار (ع) و … همه نشانگر عمق تعصب و ارادت خاص اين مردم به اسلام و شعائر و آيين ها و دستورات آن است كه در شكل بخشيدن به هويت ديني و قومي آنان اثر گذار بوده است .
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
جاذبه های گردشگری یاسوج
طبیعتی بکر، زیبایی های خیره کننده که بیشتر شما را به یاد تابلوهای نقاشی می اندازد، در گوشه و کناره اش میتوانید زیبایی های منحصر به فردی پیدا کنید.اینها مشخصات و وصف طبیعت زیبای یاسوج میباشد.شهر زیبا در جنوب غربی ایران واقع شده است و مرکز استان کهکیلویه و بویر احمد می باشد. مکانی که به سبب زیبایی ها و بکر بودنش هرساله گردشگران زیادی را به سوی خود میکشاند.
یاسوج؛ سرزمین بلوط ها
طبیعت بکر و زیبای دامنه های دنا، جوش و خروش رودخانه ها و آبشارها، نغمه فراموش شده پرندگان و صدای هلهله باد در گندمزارها، گوشه ای از زیبایی های بی نظیر شهر یاسوج است. گرداگرد این شهر را رودهای خروشان بشار و مهریان و کوه های سر به فلک کشیده دنا با پوشش جنگل های بلوط و بنه فرا گرفته است به طوری که برخی این منطقه را شمال جنوب می نامند.
اینجا طبیعت همه چیز را برای زیستن در یک هوای پاک و به دور از دلمردگی مهیا کرده از بابونه ها و گندمزارها، شالیزارها و باغ ها و آبشارهای سر به زیر و خروشان. باغ های زیبا، تالاب های طبیعی، غارها و اشکفت ها، چشمه های متعدد، دریاچه های طبیعی در دل کوهستان های بزرگ و دامنه های مناسب اسکی و ورزش های مفرح زمستانی تنها بخشی از زیبایی هایی است که پایتخت طبیعت ایران را شگفت انگیز و زیبا ساخته است.
موسیقی این دیار که قدمتی دیرینه دارد از دیگر زیبایی هاست که غبار دل را می زداید و رواج را صیقل می دهد و رقص های محلی عشایر زینت بخش این موسیقی سنتی و زیبا است. شهر یاسوج به دلیل جاذب های طبیعی و گردشگری به عنوان پایتخت طبیعت ایران شناخته شده است.
این شهر با زیبایی های چشمنواز همچون قطعه حریری سبز در دامنه های دنای شرقی قرار گرفته و به واسطه این زیبایی ها و آب و هوای مطبوعش، هر ساله در فصل بهار و تابستان، پذیرای گردشگران و علاقمندان به طبیعت است.
دیدنی های شهر
– آبشار یاسوج که در پنج کیلومتری شمال یاسوج قرار دارد، دارای هوایی مطبوع و آبی خنک و گوارا است که سالانه میزبان مردمانی است کهب رای لحظه ای آرامش در سایه سار درختان سر به فلک کشیده اش می آسایند و مهمانش می شوند.
– مکان تفریحی تنگ گنجه ای که در ۱۰ کیلومتری شمال غربی یاسوج قرار دارد، منطقه ای است خوش آب و هوا با رودخانه ای زلال و پوشیده از جنگل که در دل کوه های دنا می جوشد و نوازشگر چشمان گردشگران در بهار و تابستان است.
– پارک جنگلی یاسوج یکی دیگر از زیبایی های بکر و روح نوازی است که با ۸۰۰ هکتار وسعت بزرگترین پارک جنگلی در جنوب کشور است. این پارک در شمال شهر یاسوج قرار داشته و انبوه درختان بلوط، بادام کوهی، ارزن، کیکم، بنه و زالزالک در آن، سایه مهرشان را بر سر هر غریبه ای می گسترانند.
– دریاچه سد «شاه قاسم» تابلویی زیبا از آبی آسمان و سبزی درختان و آبی رودخانه هاست که در پنج کیلومتری جنوب شهر یاسوج بر دامنه کوه نقش بسته است.
– تنگ مهریان در شمال شهر یاسوج قرار داشته و رودخانه زیبای مهریان از آن می گذرد. آب و هوای مطبوع این تنگه جان هر رهگذری را تازگی می بخشد و برخی از پژوهشگران تاریخ باستان معتقدند، آریو برزن سردار ایرانی در این مکان راه را بر لشکر اسکندر مقدونی بسته است.
– پیست اسکی کاکان یاسوج از دیگر جاذبه های زمستانی این شهر است که در گردنه «باباحسن» و با ارتفاع برفی حدوددو متر در ۱۵ کیلومتری شمال شهر یاسوج قرار دارد.
– آبشار تنگ تامرادی که در فاصله ۵۵ کیلومتری از شهر یاسوج واقع شده یکی از زیبایی هایی است که زیبایی منحصر به فردش چشم هر بیننده ای را مسحور می کند. این آبشار از ۱۵ آبشار تشکیل شده و ارتفاع آن بیش از ۱۵ متر است. وجود چهار آبشار با ارتفاع هشت تا ۱۰ متر و حوضچه های آب زلال و گوارایی که همچون زمردی سبز در دل این آبشار پدیدار شده اند. زیبایی آبشار را صد چندان کرده است. این آبشار در کمرکش کوه، غارهایی را پدید آورده که همچون کومه ای زیبا قطرات الماس گونه آب از سقف روی حوضچه های آب چکه می کند.
یاسوج؛ ماسوله ای دیگر
اینجا در فاصله ۲۵ کیلومتری شهر یاسوج ماسوله ای دیگر قرار دارد که نامش «کریک» است. در ورودی این دهکده شالیزارهای سبز همچون تابلویی زیبا و چهل تکه است که در آینه زمین نقش بسته است. بافت دهکده بافتی قدیم است که در خانه ها به صورت پلکانی قرار داشته و حیاط هر خانه پشت بام خانه ای دیگر است.
این دهکده زیبا در انبوه درختان و باغات و شالیزارها محصور شده و درختانش در دو طرف جاده گنبدی ساخته اند که وقتی از آن می گذری، پای در بهشتی می گذاری که با نغمه پرندگان و صدای جویبارها و سکوت درختان عجین شده است.
اگرچه شهر یاسوج را به دلیل طبیعت بکر و وجود جنگل های انبوه و چشم ها و آبشارهایش به عنوان «پایتخت طبیعت ایران» می شناسند اما این شهر ناشناخته های دیگری نیز دارد که سر از خاک بیرون می آورند و حتی ساکنین این شهر را به تعجب وا می دارند.
کشف گورستانی بزرگ با قدمت سه هزار و ۵۰۰ ساله خود گویای ناشناخته بودن یاسوج است. این گورستان در مکانی زیبا مشرف بر رودخانه بشار واقع است تا نشان دهد بشار در عمر هزاران ساله خود همنشین تمدن های باستانی کهن بوده است.
وجود مکان هایی با نام های باستانی در این شهر و در کنار آن تنهاسرنخ های اثبات قدمت کهن این سرزمین بوده اند. نام هایی همچون بازرنگ، تل خسرو، تل زال، دشت روم، مزدک، بابکان و … که بررسی آنها ما را به هزاره های قبل از میلاد می برد.
«تل خسرو» یکی از این مکان های باستانی در پنج کیلومتری جنوب یاسوج است که بومیان آن را به «کی خسرو» فرزند «سیاوش» از پادشاهان کیانی نسبت می دهند و افسانه این تل، قرن ها سینه به سینه نقل شده و اکنون نیز در بین مردم بومی ساری و جاری است.
بومیان معتقدند پس از آنکه به کی خسرو سروش الهی می رسد، به دشت یاسوج می آید و به سوارانش دستور می دهد هر کدام توبره ای خاک روی هم بریزند تا تپه ای شکل بگیرد. آنگاه کی خسرو بر بالای تل می رود و لهراسب را به جانشینی خود انتخاب انتخاب می کند. بومیان می گویند زال نیز در جای دیگری از این دشت با سپاهیانش تلی می سازد که هنوز هم آن را «تل زال» یا «تل زالی» می نامند.
بر اساس این افسانه که در شاهنامه فردوسی نیز بدان اشارت شده، کی خسرو پس از آنکه تاج شاهی را بر سر لهراسب می گذارد، به غاری در دنا که اکنون نیز با نام «غار کی خسرو» جاودان مانده، می رود و عروج می کند و عمر جاودانه می یابد.
برخی از تاریخدانان جهان، یاسوج را دروازه پارس (Persian gates) نامیده اند و اعتقاد دارند که ۳۳۱ سال قبل از میلاد، «اسکندر مقدونی» در حمله به پرسپولیس از منطقه یاسوج گذشته و در تنگه ای در شمال این منطقه با نام «تنگ مهربان» با لشکر «آریو برزن»، سردار بزرگ هخامنشی رو در رو شده است. این روزها که خرماپزان تابستان جنوب، گستره عظیمی را دربر گرفته است، شهر آریوبرزن مأمن خوبی است برای آنان که می خواهند بار سفر بسته و از هجوم تازیانه وار گرما بگریزند. طی روزهای گذشته این شهر زیبا پذیرای هزاران گردشگری بود که از گرمای جنوب و جنوب غربی فرار کرده بودند و به یاسوج پناه آوردند تا چند روزی زیر سایه دنا بیاسایند و خنکای نسیم روح شان را نوازش دهد.
در این روزها در پارک ها و گردشگاه های یاسوج جای سوزن انداختن نبود و بی شک این حضور انبوه گردشگران، وظیفه مسئولین را در قبال این شهر و افزایش زیرساخت های گردشگری آن بیشتر می کند.
آب چشمههایی که از دل کوههای زاگرس
جوشیده در دو کیلومتری شمال شهر یاسوج آبشاری به ارتفاع ده متر را به منظرتماشا گذاشتهاست. از دیگر آبشارهای این استان، آبشار بهرام بیگی است. این آبشار در میان صخرههای سنگی واقع شده و بعد از مارگون قرار دارد. آبشار ابن رود نیز بعد از سی سخت قرار گرفته و شامل توفشاه (آبشار شاه) و آبشار ابن رود است که ازچندین چشمه تشکیل شده و حدود ۲۰ متر ارتفاع دارد و منطقه بسیار زیبایی را پدید آوردهاست.
باغ چشمه بلقیس
این باغ در شهرستان چرام واقع شدهاست ویکی از مهمترین جاذبههای گردشگری منطقه میباشد. زمین حاصلخیز منطقه باعث شده که از هر نوع درخت در این باغ پرورش یابد. باغ دارای چندین چشمه میباشد که از دهانه شمالی به باغ میریزد وآب چشمهها در جویبارهای مشبکی که با اصول معماری قابل توجهی تراس بندی شده به استخر زیبائی سرازیر میشود. این باغ در شرق شهر چرام به فاصله ۲ کیلومتری واقع شده.
پارک ساحلی پارک ساحلی رود بشار
تنگ مهریان در شهرستان بویراحمد
تنگ مهریان در یک کیلومتری مسیر یاسوج به اصفهان که به تنگ مهریان معروف است. امامزادهای به نام امامزاده شاه حسن در این منطقه وجود دارد که پذیرای زایران در این منطقهاست.
تنوع درختانی نظیر سپیدار، بلوط، افرا، چنار، کاج، انگور وحشی و بنه در تنگ مهریان از ویژگیهای این منطقهاست.
تنگه مهریان در زمستان هم محل رفتوآمد علاقهمندان به اسکی است. این تنگه دراین فصل همچنین شاهد تشکیل یخی بزرگ برروی صخرهای مقابل بارگاه امامزاده حسن است که این توده یخ روز شصتم زمستان شکسته شده و روز با صدایی که کیلومترها شنیده میشود، از صخره فروریخته و مژده بهارمیدهد. آب زلال و شفاف رودخانه مهریان که بخشی از آن از چشمههای تنگ معروف به کبوتری است پس از طی مسیر به رودخانه بشار یاسوج و رودخانه کارون در استان خوزستان میریزد.
شیخ سرکه(شیخ صدوق):
منطقهای سردسیری با پوشش گیاهی متنوع از جمله
بیلهر، کنگر، قارچ، ریواس، چویل و… پذیرای گردشگران زیادی میباشد.
این روستا به علت دور افتاده بودن از مرکز استان ناشناخته وگمنام مانده.در این روستای سردسیری درختان گردو، سیب، هلو، انگور کاشته ودر سالهای آتی شاهد برداشت ثمر آنها خواهیم بود مزار شیخ سرکه بروی تپهای که درختان انجیک(گلابی وحشی) آن را احاطه کردهاست قرار دارد. ودر حال حاضر با همت اهالی منطقه در حال باسازی ومرمت میباشد. وجود چشمههای نظیر سرکورکی ورودخانهای پر آب در این منطقه باعث ابادانی در این منطقه گردیدهاست.
پیشنهاد می کنم هروقت از شلوغی و ماشین های رنگارنگ شهر خسته شدید و به دنبال مکانی برای تمدد اعصاب و آرامش بودید حتما به شهر یاسوج و دیدنی های اطرافش و روستاهای بکر آن سری بزنید. دیدن همه ی آن مکان ها خالی از لطف نیست…