آداب و رسوم مردم یزد
آداب و رسوم مردمان یزد
یزد در قسمت کویری کشور ایران واقع شده است شهری با سنت ها و پیشینه ای که قدمت آن به هزاران سال پیش برمیگردد مردمان این خطه دارای آداب و رسوم های مختلفی میباشند شرکت خدمات اصفهان برای آشنایی بیشتر شما عزیزان با این آداب و سنت های قدیمی برخی از آنها را گردآوری نموده است در این مقاله با اصفهان تور همراه باشید که با این آداب و رسوم آشنا شوید.
پخت آش گندم
آش گندم معروفترین غذای نذری یزد به حساب میآید. این آش خوش طعم، با تشریفات خاصی در محلات مختلف یزد پخته میشود. معمولاً تعداد کثیری از اهالی محل، چند روزی خود را برای طبخ این آش بسیج میکنند.
یکی ازانواع نذوراتی که از گذشته دور تاکنون مورد توجه مردم این دیار قرارگرفته “آش گندم ” است که آن را “آش امام حسین ” نیز می نامند این آش یکی از کاملترین غذاهایی است که نیاکان ما آن را برگزیده اند شایددسترسی به مواد اولیه و تعامل جمعی درپخت را بتوان ازدلایل این انتخاب دانست .
دراین مقوله بر آنیم مراسم و نحوه پخت این آش را در گذشته ای نه چندان دور مرور کنیم البته بیشتر این آداب و رسوم هم اکنون نیز جاری و ساری است و مردم دیار دارالعباده سعی دارند با حفظ این آداب و رسوم به پخت این آش بپردازند.
قطعا آش گندم یک آش صدرصد ایرانی است که پخت آن در یزد ویژگیهای خاص خود را دارد یکی ازدوستانی که دوران نوجوانی خود را در هند گذرانده می گفت من آش امام حسینی را دربمبئی هند تناول کرده ام البته این آش توسط ایرانیان مقیم بمبئی پخت شده بود.
هرچند ماه محرم و صفر پخت این آش بیشتر مورد توجه قرارمی گیرد ولی پخت آش گندم منحصر به زمان یا فصل خاصی نیست و در تمام ایام سال با توجه به مناسبت های مختلف مذهبی پخت می شود و از آن به عنوان غذای اصلی درعزاداری ها ، مجالس روضه خوانی و اجتماعات بزرگ استفاده می شود.
گاهی یک نفر برای پخت آش بانی می شد و بعضی ایام پخت آش با مشارکت مالی همگان رقم می خورد مردم محل در هنگام شیوع بیماری و برای شفای بیماران ، ایمنی از شر دشمن ، دفع آفات ، واقع نشدن سرمای بی موقع و سرمازدگی درختان و محصولات و سایر خواسته های جمعی خود به صورت دسته جمعی پخت آش را عهده دارمی شدند و به عبارتی یک نذر جمعی را ادا می کردند.
تعداد دیگ ها درگذشته بستگی به آمار محل و بزرگی و کوچکی دیگ ها داشت قطعا محلاتی که جمعیت بیشتری داشتند شمار دیگ های آش آنان نیز درهرنوبت بیشتر بود.
برای ارزش غذایی آش گندم نیز ذکر این نکته خالی از لطف نیست که دوستی می گفت :آش گندم به مثابه آبگوشتی است که نان را درآن تریت کرده باشند چرا که درپخت این آش ، ابتدا گوشت بره و حبوبات که همان آبگوشت است را می پزند و بعد گندم نیم کوب شده که درحکم نان است را به آن اضافه می کنند و پس از پخته شدن به راحتی سرو می شود .
پخت این آش درنقاط مختلف استان با آداب و رسوم خاصی همراه بود ولی همراهی و همکاری عمومی نمود مشترک آن درتمام نقاط استان است.
از چند روز قبل اجاق آش در مسیر اصلی محله یا درکنار مسجد و حسینیه برپا می شد تا مردم درجریان آش پزی قراربگیرند هیزم ، اصلی ترین ماده سوختنی برای پخت آش توسط اهالی تامین می شد و هرکسی برای کسب ثواب خرده هیزمی را به محل آشپزی می آورد .
زنان برای پاک کردن حبوبات به مشارکت می نشستند و نخود ، لوبیا، عدس و گندم را قبل از پخت آب می کردند تا راحتر پخت شود و مردان دیگ ها را یکی پس از دیگری براجاق ها سوار می کردند و آبگیری دیگ ها آغاز می شد.
در قدیم که شبکه آب شهری وجود نداشت جوانان به کمک سقاها ، آب را از آب انبارها بر دوش می کشیدند و دیگ های مسی را یکی ، یکی از آب پر می ساختند.
کار پخت عملا از بعد از ظهر آغاز می شد همیشه عده ای که حاجت داشتند و بیشتر از میان جماعت نسوان بودند خود را برای روشن کردن آتش داوطلب می کردند و مترصد آن بودند که آشپز فرمان روشن کردن زیر دیگ ها را صادر کند.
وقتی آب جوش می آمد نخود و لوبیا و گوشت و پیاز را درون دیگ ها می ریختند تا پخته شود با گذشتن پاسی از شب گندم های نیم کوب را که درآب خیس شده بود به آن اضافه می کردند و آن زمان وقت هم زدن آش فرا می رسید که به آن ˈکمچه زدنˈ می گویند
مشارکت های گروههای مختلف مردم دراین مرحله دیدنی و پرشور بود ذکرصلوات ، چاووشی خوانی و عزاداری بر سر دیگ آش مرسوم بود و صد البته کودکان و نوجوانان دیروز خاطرات بیاد ماندنی از شب های آشپزی محل دارند که به نوبه خود شنیدنی است .
وقتی گندم پخته می شد ، عدس را در آخرین نوبت به آن اضافه می کردند و رفته رفته آتش زیر دیگ ها را کم می کردند و دیگ ها را دم می گذاشتند که در محله ما آن را ˈبوچون کردن ˈ می گفتند آش تا صبح درهمین حالت دم می کشید و جا می افتاد.
میزان مواد هردیگ بسته به بزرگی وکوچکی آن در نظر گرفته می شود درمحل ما ازانواع حبوبات برای هردیگ یک تا یک من و نیم برمی داشتند و سه تا چهار من گندم نیم کوب را مهیا می ساختند و گوشت هردیک را حداقل دو من در نظر می گرفتند.
توزیع آش نیز در محلات یزد زمان های مختلفی داشت بعضی محلات قبل از نماز صبح ، بعضی جاها بعد از نماز صبح ، در فلان روستا همزمان با طلوع آفتاب کار توزیع آغاز می شد درقدیم آشپز ها اغلب به خانواده های محله آشنایی داشتند و آش را با توجه به تعداد آمارجمعیت هرخانواده تقسیم می کردند و به قول خودشان خانه شماری می کردند که چه خانواده هایی برای گرفتن آش مراجعه کرده اند و چه کسانی نیامده اند و مواظب بودند کسی از قلم نیفتد.
خوردن آش به ویژه درصبح های زمستان نیز به نوبه خود خاطره انگیز بود آش داغ را در حالی که بخار از آن متصاعد می شد در سینی های گرد و بزرگی می ریختند و همه اعضای خانواده دورتادور آن حلقه می زدند و پدر خانواده با یاد امام حسین ع و نام حسین دعا می خواند و حاجت می طلبید و تناول آش آغاز می گشت .
مراسم نوروز
مراسم استقبال از نوروز از اویال اسفندماه با خانهتکانى آغاز مىشود. چیدن سفره هفتسین از دیگر ارکان اصلى جشن نوروز است. در این سفره نمادهاى سبزی، آب و نمادهاى مذهبى دیده مىشود. غذاى سنتى این روز سبزى پلو با گوشت است. بعد از تحویل سال کوچکترها به دیدن بزرگترها مىروند و این دیدارها تا روز سیزدهم فروردین بهطول مىانجامد.
سیزدهبدر
مردم استان یزد در روز سیزدهم فروردین به باغها و مراتع مىروند و به شادى و تفریح مىپردازند. دخترها سبزه گره مىزنند. در این روز مادرشوهر و خواهران شوهر و سایر اقوام دامادهاى تازه ازدواج کرده به دیدن عروس خود رفته و او را براى گردش و در کردن نحسى به باغ و سبزهزار مىروند.
اعیاد مذهبى
اعیاد مذهبى مانند عید فطر، عید قربان، عید غدیرخم، میلاد حضرت محمد (ص)، نیمه شعبان و … در استان یزد بسیار گرامى داشته مىشود و بهطرز باشکوهى برگزار مىشود.
مردم یزد عید غدیر را عید سادات مىنامند و به دیدار خانوادههاى سید مىروند. بزرگان سادات در این روز پول یا چیز دیگرى را بهعنوان عیدى به مهمانان مىدهند.
در نیمه شعبان، جشنهاى باشکوهى در سطح شهر برگزار مىشود. در این روز هزاران نفر از مردم یزد در خیابان حضرت مهدى تجمع مىکنند و انتظار خود را نسبت به ظهور حضرت مهدى (عج) نشان مىدهند. هنگام غروب نیز با پخش شربت، شیرینى و شیر از یکدیگر پذیرائى مىکنند.
از دیگر مکانهاى تجمع مردم در این روزها، بازار غلامعلى سیاه در نزدیکى میدان امیر چقماق، چهارراه مهدیه و خیابان مسجد جامع است.
مراسم عروسى
مراسم و آداب ازدواج در يزد قديم، مانند هر فرهنگ سنتي ديگري شامل جزئيات و مراحل متعدد و پيچيدهاي بوده كه برخي از آنها هنوز نيز رواج داشته و مرسوماند و برخي ديگر منسوخ شده و آداب و تشريفات ديگري جايگزين آنها شده است.
مراسم ازدواج يزديهاي قديم، شامل عقدكنان و جشن عروسي، كه عمدتاً به صورت توأمان بوده، مراحل و آداب مشخصي داشته است، به اين ترتيب كه پس از مذاكرات قبلي و اوليه، بزرگترهايي از خانوادههاي طرفين به عنوان خواستگاري در خانهي پدر عروس دور هم جمع ميشدند تا در مورد صداق يا مهريه به توافق برسند(خواستگاري و مهربران).
پس از آن زمان عقدكنان و عروسي تعيين ميشد كه در آن روز خانوادهي عروس سفرهي عقد را در منزل ميچيدند و بزرگترهاي خانوادهي داماد با تهيهي قند و نبات و نقل و پارچه و چيزهاي ديگري كه در سينيهاي بزرگ تحت عنوان خنچه بر روي سر چندين نفر حمل ميشد، به خانهي پدر عروس ميرفتند و در آنجا با حضور بزرگان قوم، توسط روحاني و معتمدين خانواده يا محل صيغهي عقد بين عروس و داماد جاري ميشد.
در حين مراسم خواندن خطبهي عقد، چند نفر از زنان دايره(اَرَبونه) ميزدند و بقيه اشعاري متناسب ميخواندند و كف ميزدند و عصر روز عقدكنان نیز عروس به محلّي در مجلس زنانه آورده ميشد تا همه او را ببينند و همچنين جهيزيه او را كه در جايي از همان مجلس چيده شده بود.
هنگام شب، بعد از پذيرايي، عروس را با پاي پياده به خانهي داماد ميبردند و در اين عروسكشاني با نزديك شدن عروس به خانهي بخت يعني خانهي داماد، هر از چندگاهي توسّط همراهان متوقّف ميشد و هر يك از اقوام دور يا نزديك داماد كادو يا هديهاي در قالب يك سفر زيارتي يا يك قطعه زمين يا چيزي ديگر را تحت عنوان پاانداز به عروس پيشكش ميكردند تا عروس به خانهي داماد برسد.
از پسند كردن عروس تا مراسم خواستگاري
مراسم ازدواج در شهرها و روستاهاي مختلف استان يزد با اندکي تفاوت به يکديگر شبيه هستند به طوری که در گذشته مخصوصاً در اكثر روستاها رسم چنين بوده و البته هنوز هم کم و بيش مرسوم است که اقوام داماد براي پيدا کردن عروس دلخواه خود به امامزادهها يا در مراسم عروسيها يا حمامها ميرفتند يا به بهانه آب خوردن يا ديدن خانه و خريدن آن به خانههاي مورد نظر خود رفته و پس از ديدار عروس براي اين که بفهمند دهان عروس بو دارد يا نه ابتدا او را ميبوسيدند و بههنگام بوسيدن، دست خود را بهگونهاي پشت سر او ميگرفتند که چادر از سر او بيفتد و شکل و قيافه و اندام او را بينند و اگر واسطه يا دلّاله (به لهجه يزدي: دلّاره) تا حدي دختر را پسند ميكرد، مورد را به اطلاع پدر و مادر داماد ميرساند و نشاني منزل عروس را به آنها ميداد.
آنگاه داماد هم براي اين که شخصاً از عروس مورد نظر اطلاعاتي کسب کرده باشد به بهانههاي مختلف سواره يا پياده، وقت و بيوقت، قدم زنان در کوچه سعي ميکرد عروس را به هر جا و به هر طريقي شده رؤيت کند و اگر با همسايگان عروس آشنايي داشت به آنها مأموريت ميداد تا عروس را به هر بهانهاي شده به محلّي برده و داماد را براي ديدار عروس خبردار کنند. البته در بسياري از موارد خواهر و مادر داماد براي ديدن دختر به خانهي آنها ميرفتند تا عروس خانوادهشان را پسند كنند.
در هر صورت پس از آن که دلّاره (دلّاله) يا خانوادهي داماد عروس را پسنديدند، مادر يا پدر داماد براي مراسم خواستگاري به خانهي عروس رفته و موضوع ازدواج پسرشان با دختر مورد نظر را مطرح ميکنند؛ آنگاه که پدر و مادر عروس هم دربارهي داماد و خانوادهي داماد از اين و آن اطّلاعي حاصل کردند و رضايت دختر هم در اين مورد جلب شد، از طرف خانوادهي عروس جواب مثبتي به خانوادهي داماد داده ميشود و شبي نیز براي طي کردن مهريه تعیین میشود.
خوانچه برون
برای تعیین مهریه در زمان مقرر نیز نزديکان داماد با اطلاع قبلي به خانهي عروس رفته و پس از توافق، فرداي آن روز اقوام داماد به شهر رفته و قند و نبات و چاي و نخود و کشمش و نقل و شيريني و کفش و لباس براي عروس خود خريداري ميکنند.
البته ناگفته نماند که در این خرید براي اقدام عروس از جمله پدر، مادر، خواهران و برادران و عمهها و بزرگان ديگر قوم هم يک قواره پارچه جهت کت و شلوار يا پيراهن و چادر از طرف داماد براي آنها خريداري ميشود. خريدهاي ديگر هم عبارت است از فلفل، دارچين، هل، اسفند، کفش و لباس عروس، پيشلنگ و خطيفه، آينه و قرآن، جانماز، صابون و حنا، مخمل و ساتن سبز و سفيد و غیره که در طبقهاي مختلف چيده و به وسيلهي چند نفر از اقوام داماد با چراغ و سلام و صلوات و دايره زدن و بشکن و شولولو (در لهجه يزدي يعني هلهله يا كِل كشيدن) به خانهي عروس برده ميشود.
معمولاً کساني که اين سينيها و طبقها(خوانچه) را حمل ميکنند، سيّد و اولاد پيغمبر(ع) تعیین میشوند و از طرف خانوادهي عروس نیز مبلغي بهعنوان حقالزّحمه به آنها پرداخت ميشود. البته انجام اين مراسم هم معمولاً در آخر شب انجام ميگيرد و فرداي آن روز از صبح تا شب از طرف خانوادهي عروس و داماد، دوستان و آشنايان و اقوام براي حضور در مراسم عقد يا عروسي دعوت ميشوند.
” اگر سرتان ميگيرد بيائيد خانه (فلاني) که پدرِ عروس است” و آنها در جواب ميگويند: «از سرمون هم زياده و چشم به شما زحمت ميدهيم”.
مراسم عقدكنان
در روز عقدکنان، عاقد از عروس بله را ميگيرد به نحوی که در مراسم خواندن خطبهي عقد، عروس رو به قبله مینشیند و سفره عقد که شامل قرآن، جانماز، نان، سبزي خوردن از جمله پياز و تره و جعفري و نعنا و پونه و يک کاسه ماست و آردگندم، کاسهاي محتوي مقداري عسل و روغن، ظرفي پر از نقل و نبات، يک بشقاب تخممرغ جوشانده رنگشده و چند شمع روشن و ديگر تجهيزات زينتي است، مقابل وی گسترانده میشود.
آنگاه بنا به دعوت قبلي، عاقد به همراه پدر عروس و مادر عروس و ديگر اقوام سر سفرهي عقد میآیند و در حالي که عاقد در مجاور عروس کمي آن طرفتر مينشيند، براي عروس صورت مهريه و کلّ مبلغ مهريه را ميخواند و از وی رضایت برای جاری شدن عقد ازدواج را میگیرد.
سپس دفتر ازدواج را باز کرده پدر عروس دست عروس را گرفته و انگشت سبّابه او را جوهر زده و پاي دفتر به معناي قبول رسمي و قانوني اين ازدواج ميگذارد و پس از اجراي صيغهي عقد، همگي صلوات میفرستند و آنگاه مادر شوهر دست داماد را گرفته به دست عروس خود ميدهد که در اين حالت آيينه را جلوي روي عروس و داماد ميگيرند تا همديگر را خوب ببينند.
سپس انگشتري از طرف داماد به دست عروس کرده، نقل و نبات به دهان عروس کرده و مشتي نقل به سر عروس ريخته و پدرشوهر و خواهرشوهر و مادرشوهر و اقوام ديگر همه بهعنوان رونما هدايايي به عروس داده و مبارکباد ميگويند و آنگاه موقع ساييدن قند فرا ميرسد که با يک پارچه چهارگوش سفيد که چهار نفر چهار گوشه آن را بالاي سر عروس چترمانند گرفتهاند، اين كار انجام ميشود و مادرشوهر و چند نفر ديگر دو کلّهقند را گرفته بر بالاي پارچه ميسايند به طوری که ذرّات قند در ته پارچه جمع ميشود.
در این موقع نیز با صداي بلند چنين ميخوانند: “مِسابم و مِسابم” و دخترها و زنان در جواب ميپرسند:”چيشي (چيچي) مِسابي؟”، دوباره میخوانند: “مهر محبّت مسابم” و دخترها و زنان ميپرسند: “براي کي؟” و در پاسخ آن فردی که قند را میسابد میگوید: “براي عروس و دوماد(داماد)” و بعد از عروس و داماد، از زن و شوهرهاي جوان ديگر نيز اسم ميبرند.
بار ديگر سوزني به دست گرفته و مرتّباً از پيراهن عروس آن را ميگذرانند و ميخوانند: “چيشي (چيچي) ميدوزي؟”، در پاسخ فرد دوزنده میگوید: “مهر و محبّت ميدوزم ” و انها میپرسند: “براي کي ميدوزي؟” و وی پاسخ میدهد: “براي عروس و داماد”.
به اين مراسم پيش از آمدن داماد نزد عروس “روس کردن” ميگويند، اضافه میکند: آنگاه داماد را کنار عروس روبهروي آیينه مينشانند و داماد براي ديدن عروس رونما ميدهد و خويشان عروس و داماد نیز به آن دو رونما ميدهند. مادرزن حلقه انگشتر را بهدست داماد ميکند و داماد هم به دست عروس حلقه ميگذارد. سپس يکي از نزديکان عروس، ظرف آبي میآورد و داماد مشتي پول درون آب ميريزد و آب آن را درون راهرو ريخته و پول را بهعنوان شگون برميدارند.
سپس هرچه در سفره عقد از خوردني است بين اشخاص حاضر پخش ميشود و قندهاي ساييده شده در پارچه چهارگوش را در آب ريخته، گلاب به آن اضافه کرده و بهصورت شربت به حاضران در مجلس میدهند.
در خلال انجام اين مراسم نیز با آهنگ اربونه، رقص و شادي در مجلس برقرار است، میگوید: در این مراسم اقوام عروس و داماد شب در خانه عروس مانده و به صرف شام پذيرايي ميشوند.
در گذشته برخلاف امروز، در زمان ورود عاقد برای بله گرفتن از عروس، داماد حضور نداشت و وقتی عروس با صدای آهسته میگفت “بله”، بانگ هلهله يا به لهجهي يزدي شولولوی زنان، خبر وصال را به بیرون ميبرد و بعد از آن، مراسم دست به هم دادن عروس و داماد انجام میشد که اوج عروسی همینجا بود.
داماد در هنگام ورود به زنانه توسّط خواهرشوهرها با رقص استقبال ميشد و صدای اربونه به عرش میرسید. داماد با دیدن عروس از جیب کت خود سکّههای ده شاهی(نیم ریال) و یک ریالی روی سر عروس ميریخت و بچهها و بزرگترها با ولع خاصی آنها را جمع ميکردند.
عروسكشون، پاانداز و پاگشا
پس از پايان مراسم عقدكنان، مهمانها خانهي عروس را ترک گفته و مراسم عروسکشوني آغاز ميشد، بدين طريق که اقوام عروس و داماد و ديگر مردم اهل محلّه، عروس را سوار بر الاغ يا قاطر يا با پاي پياده به جلو جمع حاضر انداخته و طبقهاي جهيزيهي عروس هم بر سر جوانان گذاشته میشد و با اجراي برنامههاي شادي آفريني که مرسوم اهالي محل بود با پاانداز و سرانداز دادن به مبارکي و ميمنت و سلام و صلوات عروس را از زير آيينه و قرآن عبور داده و وارد خانهي بخت(خانهي داماد) ميکردند.
در مراسم عروسكشوني اغلب وقتي به کوچهای باریک (کوچهي آشتیکنان) میرسيدند، جمع میایستادند و اين ترانهي معروف را میخواندند: “این کوچه تنگه؟ بله ، عروس قشنگه؟ بله، دست به زلفاش نزنید، مروارید بنده. بله، بادا بادا مبارک بادا، ای یار مبارک بادا ”
در مورد نشان دادن جهيزيهي عروس هم آنچه در وسع پدر و مادر عروس بوده و قبلاً تهيه کرده بودند، در محلّي منظّم چيده ميشد تا به نمايش بازديدکنندگان درآيد و آخرالامر پس از صرف شربت و شيريني همگي خانهي داماد را ترک گفته، فقط عروس و داماد و يکي دو نفر از نزديکان خانواده عروس و داماد شب را به استراحت ميپردازند.
هنگام بردن عروس به خانهي داماد سر هر کوچه، از نزديکان داماد يکي پيش ميآيد و با خوشآمد گويي، پا اندازي نظير يک قطعه طلا يا سفرهاي زيارتي مانند سفر حج يا مشهد مقدس را به عروس تقديم ميکند.
دو روز بعد نیز ساير اقوام عروس و داماد، لوازمي مثل ظرف و وسايل خانه را به رسم پيشکش به خانه داماد ميبرند که به اين پيشکشها “جاخالي” يا “جاخاليبا” ميگويند. در مرحلهي بعد خانواده عروس و داماد هر يک به نوبت عروس و داماد را به خانه خود دعوت کرده و ميهماني ميدهند که به آن “پاگشا” ميگويند.
مراسم جشن يا سور عروسي
روز پس از انجام مراسم عقد، مجلس عروسي(سُور) برپا ميشده است، میگوید: در قدیم الایام، يک يا چند شب متوالي در منزل داماد يا عروس يا در محلّ مناسبتر ديگري، شبهنگام اهالي و مهمانها در محلّ موعود جمع شده و خانوادهها به همراه خود قطعه فرش يا گليمي همراه ميآورند، مردها دايرهوار دور هم نشسته و جمع زنان در عقب پشت سر مردها و اگر با کمبود جاي نشستن مواجه شوند، روي پشتبامها، سر ديوارها و بر بالاي سر شاخهي درختها هم جهت تماشا و ديد بيشتر محلّي مناسب دانسته و آن جا مستقر ميشوند.
کدخداي محل و ريشسفيدان ديگر روي قطعهي قالي يا پتو در پشت منقل و قليان قرار گرفته و مطربهاي حرفهاي با کسب اجازه از پدر عروس و داماد و ديگر بزرگترهاي حاضر در جمع، تماشاگران را با اجراي برنامههاي مختلف خود سرگرم کرده، شب خوشي را به پايان ميبرند.
البته ناگفته نماند که جوانان محلّي هم بيکار ننشسته و بنا به ذوق و سليقهي خود خدمتي انجام ميدادند به طوری که یا مأمور پذيرايي از مردم ميشدند يا در اجراي برنامههاي شاديآفرين، مطربهاي حرفهاي را ياري ميدادند.
زنها نیز آزادانه مراسمی را در خانهي عروس يا در خانهي داماد يا در هر جاي مناسب ديگري، در اتاق دربسته يا تالار خانه که به هر صورت دور از چشم مردان باشد، با برنامههايی مانند رقص و پايکوبي و کفزدنها آن هم به همراه نواختن ساز اربونه يا اجراي بازيهاي نمايشي برگزار ميكنند. ضمناً انواع ترانهها و بازيهاي خودساخته و عاميانه هم در لابهلاي اينگونه مراسم هر يک بهشکلي خاص اجرا ميشود.
سادگي و دوري از تجمّل و تكلّف
در يزد قديم صداق يا مهريه عروس، معمولاً شامل ملک یا وجه نقد به صورت عندالمطالبه بوده و در عروسیهای روستایی نیز باغ، جزئی از آب قنات و حتّی شش دانگ یک طویله وارد عقدنامه ميشده است و ظاهراً سکّهي طلا از دهه ۱۳۶۰ به بعد در مهریهها متداول شده است.
خرید عروسی در بازار توسّط خانوادهي داماد و عروس انجام ميشد و با توجّه به وسع داماد مقداری طلا و جواهر و لباس خریده ميشد و جهاز عروس هم خیلی ساده بود. البته چیزی که خیلی جلب توجّه میکرد، ظروف مسی سنگین وزن در جهاز بود
آئینهاى سوگوارى
مرگ و عزا
پس از مراسم تدفین، به خانه صاحب عزا مىروند و آش یا شلهزرد مىخورند. این آش زردرنگ که از ماش، برنج و روغن تهیه مىشود، آش پشت تابوت نام دارد.
روز سوم در مسجد پرسه مىگذارند و قرآن مىخوانند و پذیرائى مىشوند و بعد از ظهر به مزار رفته و فاتحه مىخوانند.
روز هفتم به گورستان رفته و کند رو نبات دود کرده و روضه مىخوانند. سپس به خانه صاحب عزا برگشته و در اتاق متوفى شمع روشن کرده پارچه سیاهى پهن و روضهخوانى مىکنند. روز چهلم از صبح روز شروع به پختن ‘سوروک’ که نوعى نان روغنى است مىکنند. ایننان را بر سر مزار مىبرند، با نقل و شیرینى به مردم مىدهند و روضهخوانى مىکنند.
نخل و نخلگردانى
از آئینها و مراسم ویژه ماه محرم در یزد، آئین نخلبندى و نخل گردانى است. نخل از جنس چوب و بهشکل برگ درخت یا سرو مىسازند. معمولاً وزن نخل زیاد است و به کمک دهها نفر جابهجا مىستود. نخل را بهشکل تابوت سیدالشهداء یا نمادى از تاوبت شهداى کربلا مىشناسند و ریشه سنتى کهن دارد. مردم یزد در محاوره به آن ‘نقل’ مىگویند.
دکتر اسلامى ندوشن مىنویسد: با آنکه نخل هیچ شباهتى به درخت خرما ندارد، آنرا بهنام این درخت مىنامند. شاید بهعلت آنکه اصل آن از جنوب غربى و بینالنهرین است. نخل شباهت بسیارى به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه یعنى جاودانگى و رشادت و زندگى اخروى و آزادى که یادآور روحیات و خصایل امام حسین (ع) است.
این مراسم در یزد چند روز پیش از ماه محرم با تزئین و آذین بستن نخل شروع مىشود، که حدود یک هفته طول مىکشد. دراین مدت، خادمان میدان، زیورآلات و وسایل مربوط به تزئین نخل را که قدمت آنها به دوره صفویه مىرسد. از انبار بیرون آورده و تمام روز را با پاهاى برهنه به این امر مىپردازند. آنها ابتدا بدنه نخل را با پارچه سیاه مىپوشانند، سپس روى آنرا شمشیربندان مىکنند. سپس تزئینات دیگر از قبیل آئینههاى بزرگ تابدار، منگولهها، دستمالهاى ابریشمى را در دو سوى نخل مىبندند و بر تارک آن جقههاى فلزى از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهاى طاووس یا میوه انار مىگذارند و نخل را مانند یک مجله، زیبا و خوشبو مىکنند. در داخل آن نیز زنگهاى بزرگى را با طناب مىآویزند و بچهها هنگام حرکت آنها را بهصدا درمىآورند.
در روز بلند کردن نخل، دهها تن از مردان محله، زیر پایههاى نخل رفته، آنرا با عظمت تمام به حرکت درمىآورند و چون جنازهاى باشکوه آنرا میان موج جمعیت عبور مىدهند. آنها نخل را تا مسیرى مىبرند و یا چندبار دور حسینیه محل مىچرخانند.
در اطراف یزد رسم است که درختان را وقف مىکنند تا پس از کهنسال شدن، ساقههاى آنها را ببرند و نخل را با آن مرمت کنند. هماکنون در یزد خانوادههائى وجود دارند که شهرت آنها ‘نخل بند’ و ‘نخلساز’ است.
دستهسقا
در مراسم عزادارى امام حسین (ع) گروهى از نوجوانان با لباس سیاه و لنگ قرمز دور کمر خود، مشک بر دوش گرفته و بازو بندى از قرآن مجید را که با پولکهاى رنگین و برگهاى فلزى نقرهاى تزئین شده بر کتف مىبندند و در صفى منظم با ذاکر و سردشته خود همخونى مىکنند. اگر تابستان باشد، دو نفر هم در پشت صف با مشک پرآب و با شربت گلاب به اهل مجلس و عزاداران آب مىدهند. آنها آب را در جام ابوالفضل (ع) ریخته و به مردم تعارف مىکنند. دسته سقا یک علم چهارگوش دوپایه و یا یک علم سه گوش با تمثال حضرت ابوالفضل (ع) را با خود حمل مىکنند.
کتل بستن
در یزد به اسب زین کردهاى که بهطور خاص آراسته شده و پیشاپیش دسته عزادارى حرکت مىکند ‘کتل’ مىگویند. افسار این اسب یا کتل همواره در دست محافظ آن است و جلو دسته سینهزنى حرکت مىکند و محافظ آن مرتب سر و صورت حیوان را نوازش مىکند. این حرکت نمادین را ‘اسب و کتل’ مىنامند.
آداب و رسوم مردم کرمان
آداب و رسوم مردم کرمان
مردمان شهر کرمان برای هر روز مانند اعیاد یا مراسمات سوگواری و یا آیین ها همانند ازدواج و… آداب و رسوم خاص خود را دارند که منحصر به فرد و در نوع خود جالب میباشد. آژانس مسافرتی اصفهان در مقاله ی زیر گوشه ای از این آداب و رسوم را برای شما همراه اصفهان تور آورده است با ما همراه باشید.
ماه رمضان
در شب بيست و هفتم ماه رمضان برگزار می شود. در اين رسم همه بيشتر بيوه زنان ، زنان بدون فرزند و دختران دم بخت شرکت می کنند. هر زن حاجتمندی «کمويی» برمی دارد و توی آن يک آيينه و يک سورمه دان و مقداری نبات می گذارد و به در خانه های محله می رود. کليدزنها آنچنان رويشان را محکم می گيرند که کسی آنان را نمی شناسد.
در هر خانه ای که می رسند با کليد چوبی که همراه دارند به کمو يا درخانه می کوبند. زن صاحبخانه با شنيدن صدای تق تق ، در را باز می کند و بدون سوال برای روشنايی و باز شدن گره از کار کليدزنها به آيينه نگاه می کند و مقداری از نبات داخل کمو را در دهان می گذارد و از سورمه دان به چشمش می کشد.
زنان عقيده دارند هر کس از سورمه کليدزنها به چشمش بکشد شب عيد ، حضرت فاطمه به چشم او سورمه می کشند و روشنايی ابدی به او می بخشند. بعد از سورمه کشيدن مقداری خوراکی و پول و اگر فصل انار باشد دانه ای انار در کمو می ريزند. عقيده دارند انار و خوراکيهايی که کليدزنها جمع می کنند خاصيت بسيار دارد و هر حاجتمندی بخورد حاجتش برآورده می شود. اين رسم تا پاسی از شب ادامه دارد.
الله رمضونی
از ديگر سرگرميهای بچه ها و جوانان در شبهای ماه رمضان خواندن اشعار «الله رمضانی» است. اين رسم در اکثر شهرها و آباديهای يزد ، مشهد ، بيرجند ، بجنورد ، تربت جام و بعضی از شهرهای استان فارس و گرگان برگزار می شود. برای اجرای رسم «الله رمضانی» جوانان و بچه های هر محله با تشکيل گروههای پنج تا ده نفره از شب اول ماه رمضان ، بعداز افطار ، به در خانه ها می روند و اضعار «الله رمضانی» می خوانند.
هر گروه از ميان خود يک استاد و يک انباردار انتخاب می کنند. وظيفه استاد رهبری گروه و وظيفه انباردار جمع آوری هداياست. هدايا هم يا پول است يا يک خوردنی مثل گردو ، کشمش ، خرما ، بادام ، قيسی هلو و قيسی زردآلو.
جوانان در تمام خانه های محله را می زنند و ترانة «الله رمضونی» می خوانند و فيض می طلبند. آخر سر هم در گوشه ای جمع می شوند و با استفاده از نور مهتاب آنچه بدست آورده اند بين خود تقسيم می کنند و به خانه هايشان بازمی گردند.
جشن سده:
مراسم جشن سده که از سنت های قديم خاص کرمان است بدين گونه است که پنجاه روز قبل از عيد نوروز در محله باغچه بوداغ آباد جشنی از طرف زرتشتيان کرمان ترتيب داده می شود و رسماً از رجال و شخصيت ها دعوت می کنند و با شيرينی و ميوه از آنها پذيرايی می نمايند. در اول غروب آفتاب چند تن از موبدان زرتشتی درحاليکه لباس سفيد و کلاه سفيد دارند ، هر کدام دست به دست هم داده و با خواندن اورادی به گرد توده عظيم بوته های جمع شد که به اصطلاح محلی «درمون» می گويند به طواف مشغول می شوند و پس از چند مرتبه گردش يکی از آنها با لاله روشنی که در دست دارد در مسير وزش باد بوته ها را آتش می زند و با وزش باد به اندک مدت تمام آن توده عظيم به آتش انبوه توليد می گردد و موبدان هم از آنجا دور می شوند درحاليکه در تمام طول اين مراسم موزيک با آهنگهای شاد نواخته می شود و تماشاچيان شعله های عظيم آتش را در پهنه آسمان با لذت فراوان می نگرند ، سپس اندک اندک شعله ها فرو می نشيند و تماشاچيان نيز محوطه باغچه را ترک می کنند ، عده ای بر اين عقيده اند که بعد از سده به اصطلاح محلی پناه باد گرم است ، يعنی درجائيکه حافظ و ديواری باشد که مانعی جلو وزش باد باشد و از گزند سوز سرما در امان است .
زارعين می گويند بعد از سده حتی پناه يک پشکل گوسفند هم گرم است و زرتشتيان نيز در اين موضوع معترفند و درباره سده و موقع فرارسيدن آن اصطلاحاتی دارند ، که به اين ترتيب بيان می کنند: صد سده ، ده گله ، پنجاه به نوروز ، در اين روز پختنيهای مخصوص زرتشتيان صورت می گيرد به نام سيرو سدو و سيرگ و يک نانی هم پخته می شود
انگيزه های داستانی مختلفی وجود دارد که چه بسا بيشتر آنها مربوط به يکی از پادشاهان می شوند ، از جمله جمشيد و فريدون.
يکی از علل برگزاری اين جشن را گفته اند: کيومرث را سد فرزند از اناث ذکور بوده چون به حد رشد و تميز رسيدند در شب اين روز جشن گرفت و همه را کدخدا مرد و فرمود که آتش بسيار برافروختند ، بدان سبب آن را سده می گويند. اما دليلی ديگر که برای برپايی جشن سده ياد کرده اند منسوب است به فريدون و دوران وی پيکارش با ضحاک از لحاظ يکسان معنی رمز و کتابی که در داستان هوشنگ و حمله مار و افروختن آتش وجود دارد ، مار سياه رمز تمثيلی اهريمن و زشتی بود که مرگ و نابودی می آفريند و چون در کار حمله برآمد ، آتش اورمزدی بدرخشيد و مرگ و بدی را به دور راند.
در هر حال اين رسم از ديرباز در کرمان برجا مانده و همه ساله در روز دهم بهمن ماه برگزار می شده و نه تنها زرتشتيان بلکه گروه کثيری از مسلمانان حضور بهم می رسانند و بوسيله جوانان زرتشتی مورد پذيرايی قرار می گيرند.
جشن چهارشنبه سوری:
در شب چهارشنبه آخر سال (آخرين چهارشنبه سال) در بيشتر خانواده ها و دهات اطراف کرمان رسم است در يک خانه دور هم جمع می شوند (مرد و زن ، دختر و پسر) و به شادی می پردازند. در روستاها که دوبيتی هايی حفظ می کنند و در صدر مجلس می نشينند و اول اشعاری در مدح خداوند و پيغمبران و امامها می خوانند و بعد از گرم شدن مجلس روی به نفر اول می نمايند و می گويند نيت کن ، آن شخص در قلب خود چيزی را بنظر می آورد و خواننده بيتی که به زبانش آمد جهت او می خواند بعد نوبت به نفر کناری می رسد و همين طريق تاآخرين نفر که آواز و رقص و با نقل و کشمش و نخودچی و آجيل مخصوص (به مشکل گشا معروف است) از خود پذيرايی می کنند.
در اين شب آش بايد پخته شود که آش شب چهارشنبه سوری می گويند ، بدين صورت که نخود را می گيرند و قل هو الله می خوانند و فوت می کنند.
شب يلدا:
در شب يلدا که آغاز زمستان و طولانی ترين شب زمستان است ، هر خانواده دور هم جمع شده و به صرف ميوه بخصوص هندوانه و آجيل ، نخود ، کشمش ، بادام ، پسته ، فندق ، تخمه و … می پردازند. قصه گويی ، شاهنامه خوانی و خواندن کتاب حافظ نيز مرسوم می باشد و تا پاسی از شب بيدار می مانند.
معتقدند که در اين شب گنج قارون بوسيله شتر در حرکت است و ممکن است احياناً ساربان آن قافله با برخورد به يکی از افراد خانواده مقداری از آن گنج را به او بده
عید نوروز
در روزگار قديم قبل از عيد مردم خانه تكاني مي كردند و اگر اتاقها به علت دودزدگي در ايام زمستان سياه شده بود حتما آنها را مجدداكاهگل مي كردند. مردم براين باور بودند كه اگر اين كار را انجام ندهند تا پايان سال جديد همه چيز در زندگي براي آنها به شكل نامطلوبي اتفاق خواهد افتاد. آماده كردن لباس نو از ديگر موارد مرسوم شب عيد است به طوري كه در گذشته اگر بزرگترها توانايي خريدلباس نو براي خودشان نداشتند حتما دست كم براي كودكان يك تكه لباس نو ميخريدند. سهن (sehen) ريختن و پختن كماچ و سمنو از جمله آداب قديمي و مراسم خاص مردم استان كرمان قبل از ايام عيد است. براي اين كار گندم را دو سه روز در آب خيس مي كردندو سپس آب را خالي كرده يك شب آن را در قابلمه در بسته قرار ميدادند تا جوانه بزند سپس جوانه ها را داخل يك سبد يا كيسه قرار ميدادندو هر روز آن را خيس مي كردند تا جوانه ها كاملا در هم فرو روند، سپس جوانه هاي در هم تنيده شده را خشك و آرد مي كردند و از آن نوعي كماچ به نام “كماچ سهن ” و “سمنو” مي پختند.خيرات كردن شيريني، غذا و ميوه بر مزار مردگان در روز پنجشنبه آخر سال كه به آن عيد مردهها ميگويند از ديگر آيينهاي قديمي نوروز در استان كرمان است.مردم استان كرمان از قديم به هنگام تحويل سال سفره پهن مي كردند و هر چه در منزل داشتند از كماچ، نان و سبزي گرفته تا شيريني و آجيل و تخم مرغ رنگ شده بر سر سفره قرار ميدادند و بر اين باور بودند كه به هنگام تحويل سال تخم مرغ رنگي روي آينه تكان مي خورد.در گذشته در برخي از نقاط استان كرمان مردم باور داشتند كه زمان تحويل سال تمام آبهاي جاري براي يك لحظه ميايستند و اصطلاحا به آن “خواب آب ” ميگفتند. در برخياز شهرستانها مانند سيرجان موقع تحويل سال اقدام به رشته بري و پختن آش با آن ميكنند و باور دارند كه با اين كار سررشته زندگي تا آخر سال به دستشان خواهد بود.
در قديم كساني كه با سواد و يا در اصطلاح عاميانه ملا بودند هنگام تحويل سال قرآن مي خواندند و سكه اي به عنوان بركت به بقيه مي دادند.
در بعضي از مناطق استان كرمان دعاي مخصوص تحويل سال را با زعفران و گلاب بر بدنه يك كاسه چيني مي نويسند سپس از آن شربت درست مي كنند و براي سلامتي اعضاي خانواده در طول سال همگي از آن مينوشند.در ديد و بازديدهاي عيد مردم اين استان سعي مي كنند ابتدا به ديدن خانوادههاي عزادار و كساني كه به تازگي عزيزي را از دست دادهاند بروند. اگر از زمان عزاداري اين خانواده ها مدت زيادي گذشته باشد اقدام به عوض كردن لباسهاي مشكي افراد خانواده به وسيله لباسهاي اهدايي خود ميكنند.عيد ديدني كوچكترها از بزرگان فاميل و هديه دادن بزرگان به بچه ها را از ديگر آداب مرسوم عيد نوروز در استان كرمان است.در برخي شهرستانها از جمله شهربابك، سيرجان و بم مردم شنبه اول سال به گردش و تفريح ميروند و اقدام به پختن آش مي كنند.بسياري از مردم كرمان قبل از عيد به تعداد افراد خانواده و بعضي ديگر يك ظرف سبزه درست ميكنند.در قديم مردم روز قبل از عيد تكه اي سبزه از باغها يا بيابانها مي آوردند وآن را با گل بالاي سر در منزلشان مي چسباندند و بر اين باور بودند كه براي شگون و خوش يمني روز اول سال چشمشان به سبزه بيفتد.در روز ۱۳ فروردين نيز سبزه ها را به خارج از خانه مي برند و براي رفع بلا در آبروان يا سر چهار كوچه مي ريزند. مردم استان كرمان از قديم روز ۱۳ فروردين را نحس مي شمردند و براي رفع نحوست آن به دامان كوه و دشت پناه مي بردند. عده اي حتي تا ۱۳ فروردين به مسافرت نمي رفتند و باور داشتند كه سيزده گير ميشوند.در حال حاضر اين باورها بسيار كمرنگ شده و مردم ديگر بسياري از آنها را از دست داده اند.در قديم مردم كرمان سالي يك بار پلو ميخوردند و به همين دليل آن يك بار را به شب عيد اختصاص مي دادند.آنها عقيده داشتند هركس شب عيد بايد حتما در منزل خودش بسر ببرد و بر اين باور بودند كه اگر در موقع سال تحويل در خانه خودشان نباشند تا آخر سالمرتبا اين طرف و آن طرف خواهند بود. گره زدن سبزه از آيينهاي سنتي مردم استان كرمان است برخي هنگام گره زدن سبزه اين شعر را ميخواندند “سيزده به در ۱۴ به تو از اين كتو به اون كتو درد و بلام توي كتو” و منظورشان از كتو سوراخي كه بين گرهها بوجود ميآمد، بود.دخترهاي دم بخت نيز به هنگام سبزه گره زدن از روي شيطنت و براي شگون ميگفتند: امسال اومدم كليتو (مقنعه) به سر، سال ديگه بچه بغل، خونه شوهر.برخي از شهر بابكيها روز ۱۳ بدر ۱۴ سنگ جمع ميكنند و در سوراخي قرار ميدهند سپس در آن را ميبندند و باور دارند با اين كار تمامي بلاها از آنها دور ميشود.
آداب و رسوم ازدواج
دیدن دختربیشتردرمجالس جشن ها،میهمانی ،سفره های نذری،زیارتگاه هاومجالس روضه خوانی دست می دادوبراساس معیارهایی چون سنگین پوشی،سبک پوشی،سادگی،قناعت،بی اعتنایی،آرامش وهیجان،پرحرفی و وقارخنده های بی جا و غیره سنجیده می شد و باکسب اجازه ، برای خواستگاری و دیدن رسمی به خانه عروس می رفتندوخواستگاری پیش ازبله برون مراسمی بود تاشرایطی راکه درنظرخانواده عروس وداماد آینده مطرح است معلوم کنند و این نخستین پل ارتباطی به شمارمی رفت.
قبل ازهرچیزساعت و روزخواستگاری مطابق تقویم ،روزخوب وساعت خوب تعیین می شدوبه این ترتیب داستان خواستگاری زیربرپامی گشت.
۱-رضاکنون: میانداراین جلسه معمولامادرعروس بود، دراین جلسه که خانواده پسرمقداری شیرینی سفارشی همراه خودداشتند،کارگرفتن رضایت ازمادرعروس راآغازمی کردند،دراینگونه مواردمعمولا مادرعروس به قول کرمانیها« طاقچه بالا» میگذاشت وباوقاروسنگینی خاصی واردمی شدوتلاش میکردکه «ازهول حلیم تودیگ نیفته»وموقعیت دخترش رابه خوبی حفظ کند.
۲-شیرینی خورون: پس ازانجام گفتگووبدست آوردن نتیجه مطلوب وتوافقات لازم،نوبت به شرکت درمراسم شیرینی خورون می رسیدکه خانواده دامادوبرخی قوم وخویشهای نزدیک درمنزل عروس حضوریافته وبه صرف شربت وشیرینی می پرداختندباوروددامادبه خانه عروس زنان هلهله وشادی یابقول کرمانی ها«کلولومی کشیدند»
۳-بله برون یاکفش پاکنون: پس ازانجام مراسم خواستگاری،درروز موعودبزرگترهای خانواده عروس وداماددرمنزل عروس جمع می شوندومذاکرات خودرادرخصوص مهریه وجهیزیه وشیربهاء انجام می دهندکه همه بستگی به سنت خانواده هادارد،دربعضی ازخانواده های کرمانی این عقیده رواج داردکه پذیرایی مجلس بله برون نبایدآنقدرمفصل باشدکه شائبه ی شیفتگی خانوداه عروس رابوجودآورد.
۴-عقدکنان: قسم به عشق که ازفیض پاکدامنی است که خلوت همه خوبان کنارآیینه است
یکی ازباشکوه ترین لحظه زندگی دختران وقتی است که چهره خودرادرآینه می بینند ونام خویش رااززبان عاقدمی شنوند.
انجام مراسم عقد به شیوه اسلامی برمبنای عقدحضرت علی (ع)وحضرت فاطمه(س)درابتدا ساده برگزارمی شدامابتدریج باآداب ورسوم محلی به هم آمیخت ورنگ ورویی تازه گرفت،خانواده های کرمانی معمولا عقیده دارندکه مراسم عقدکنان وقرائت خطبه عقدروبه قبله انجام شودوهزینه این مراسم به قول کرمانی ها عقد بندون برعهده ی خانواده عروس است وتنها هزینه عاقدراخانواده دامادپرداخت می کنندودرسفره ای که بنام “سفره ی عقد” توسط مادرعروس پهن می گردد، تخم مرغ،دوعدد لاله،جانمازسبز، ظرفی عسل،ظرفی روغن حیوانی،مقداری کماچ سهن،شیرینی خانگی،نبات وپسته وبادام وگردورنگ کرده قرارمی گیرد وآن نان وپنیروسبزی معروف که گره ازبخت دختران دم بخت آن مجلس می گشاید وجاری شدن خطبه عقدتوسط عاقدپس ازتکرارهای مکررسه تاپنج بارازعروس بله رامی گیردوصدای عروس درهلهله وشادی اطرافیان گم می شود.
واین چنین درپایان مراسم ازدواج،عروس ودامادتوسط پدرداماد باوقاروطمأنینه دست به دست می شدند،یعنی پدرداماددست عروس را می گرفت ودردست دامادمی گذاشت وآنگاه روبه پسرواشاره به دخترمی گفت:این امانت بدستت سپرده وپسر«داماد»به رسم سپاسگذاری واحترام ،دست پدررامی بوسید…
آداب و رسوم مردم قشم
آداب و رسوم مردم قشم
فرهنگ مردم قشم
مردمان خطه ی جنوب آداب و رسوم خاص خود را دارند که با سایر مناطق ایران تفاوت هایی دارد آژانس هواپیمایی طلوع سفریاد سعی دارد تا شما را با آداب و رسوم نواحی مختلف ایران آشنا کند. مردم قشم برای ماه رمضان، مراسم ازدواج و مراسماتی از این قبیل آداب خاصی را دارند. با اصفهان تور همراه باشید تا با گوشه ای از این آداب و سننن آشنا شوید.
آداب و سنن مردم جزایر قشم، هرمز، لارک و هنگام از دیرباز یکسان بوده و از فرهنگهاى غربى و خارجى کمتر تأثیر پذیرفته است. بردبارى، خونگرمى، مهماننوازى و تحمل دربرابر کمبودها و سختى شرایط آب و هوا، از ویژگىهاى خاص و خصلتهاى پاک مردم این جزایر است. اهالى قشم چون در محدود بسته جزیره قرار گرفتهاند، یکپارچگى و همگونى خود را حفظ کرده و در معاشرت با یکدیگر از روحیه گرم و همبستگى بالایى برخوردارند و روابط حسنهاى باهم دارند. بهلطف این ویژگى است که مردم قشم در اتفاقات و حوادث به کمک یکدیگر مىشتابند و در غم و شادى شریک مىشوند. مردم جزیره سخت پایبند اصول دین اسلام هستند و به همین مناسبت، آداب و رسوم آنها نیز بیشتر در پیرامون مراسم مذهبى و برگزارى جشنها و اعیاد دینى است و دیگر مراسم نیز تا حدودى تحت شعاع این اعتقاد است. مراسم مولودى در قشم در طى سال، چهار روز مولودى خوانده مىشود. مولودى از جمله مراسم مذهبى است و در مسجدها برگزار مىشود. روزهاى مولودىخوانى که در جزیره قشم برگزار مىشود، عبارتند از: ـ اهل سنت مراسم تولد پیامبر (ص) را در روز ۱۲ ربیعالاول و شیعیان در روز ۱۷ ربیعالاول برگزار مىکنند و دولت جمهورى اسلامى از روز ۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول را بین مسلمانان اعلام کرده است. ـ معراج پیامبر در شب ۲۷ رجب جشن گرفته مىشود. ـ عید فطر در اول شوال برگزار مىشود. ـ در جزیره قشم، عید قربان را در ۱۰ ذیحجه گرامى مىدارند. مراسم مولودى بعد از نماز عشاء، از حدود ساعت هشت تا ساعت یازده شب در مسجدهاى قشم، شروع و خاتمه مىیابد. در این مراسم، که عموماً شبها انجام مىشود، یک نفر مولودى مىخواند و دیگران جواب مىدهند. مراسم قبله دعا رفتن از مراسم قدیمى است که تا به امروز در قشم حفظ شده و براى اهالى جنبه تقدس پیدا کرده است. در سالهایى که در قشم بهموقع یا به اندازه کافى باران نمىبارد و آب برکهها و چاهها تمام مىشود و در دشتها و صحراها، خشکى جاى سرسبزى و خرمى را فرا مىگیرد و کشاورزان قادر به کشت و کار نیستند و حیوانات علوفه و آب نمىیابند و انسانها تشنه مىمانند، امام جماعت و پیشواى مذهبى قشم که در عین حال مردى باتقوى و پرهیزگار است، به تکاپو مىافتد و مقدمات رفتن مردم را به ”“ و اجراى مراسم ”“ فراهم مىسازد. این مراسم براى طلب باران است.
محلهاى مختلف ”قبله دعا“ (کنار دعا): قدیمىترین محل قبله دعا، زیر درخت بود. این درخت قدیمى و بزرگ روى تپهاى بالاى تأسیسات فعلى برق شهر و چاه آب پرتغالىها و مشرف به شهر قشم قرار دارد. عدهاى از معمرین مىگویند در این قسمت سابقاً فقط غذا پخته مىشده و بین فقرا تقسیم مىشده و تنها چند نفر به خواندن دعا مىپرداختند و بعد از خاتمه دعا، باقىمانده غذا را که بىنمک بوده است در نزدیک درخت ”کُنار دعا“ روى محوطه تمیزى مىریختند و بدون آنکه به درخت پشت کنند باز مىگشتند. این غذا را حیوانات صحرا، پرندگان و لاشخورها که در محل به ”دالمن“ یا ”بو دزد“ نامیده مىشوند، مىخورند. دومین محل قبله دعا بعد از کنار دعا، روستاى کابلى بود. کابلى روستایى است که در غرب شهر قشم قرار گرفته است. مردم قشم و روستاها هروقت براى انجام مراسم قبله دعا به روستاى کابلى مىرفتند، شب را در همانجا مىماند. سومین و آخرین محل قبله دعا در جنوب شهر و در محوطه نزدیک برکه بىبى قرار دارد که تا این اواخر هم این مراسم وجود داشته است. رسم زنبیل گردانیدن در جزیره قشم گاهى اتفاق مىافتد که بچهاى در سن ۱۸ ماهگى یا دوسالگى پا نگرفته و راه نمىافتد. پدر و مادر طفل، براى راه افتادن بچه خود، یک روز بر و بچههاى همسایه را خبر مىکنند و فرزند خود را در یک زنبیل که با پوشال درخت خرما درست کردهاند مىگذارند و درحالىکه زنبیل را مثل یک تخت روان حرکت مىدهند با صداى بلند این عبارت را پیاپى مىخوانند: بعد، با همان تشریفات، زنبیل را به درب خانههاى دیگر مىبرند و عبارت یاد شده را دستهجمعى مىخوانند و این کار در حدود دو ساعت طول مىکشد. در خاتمه مراسم، دوباره زنبیل محتوى بچه را به خانه پدر و مادر طفل برمىگردانند و بچه را تحویل مىدهند. اهالى عقیده دارند که بعد از انجام چنین مراسمى، طفل پا مىگیرد و راه مىافتد. این مراسم از قدیم تا بهامروز در قشم مرسوم است. رقص ازوا (اضواء) در روزهاى عید قربان، عید فطر و خصوصاً در عروسىها، جمعى از ناخداها، جاشوها و ماهیگیران قشمى با ساز و دهل و طبلهاى بزرگ به کوچهها و خیابانها و میدان شهر مىآیند و بهعلامت شادى و خوشحالى در حال نواختن طبلها، به پایکوبى مىپردازند. رسم قربانى براى ریزش باران طبق یک رسم قدیمى، همه ساله در جزیره قشم براى آمدن بهموقع و بیشتر باران، چند رأس گوسفند قربانى مىکنند و گوشت آنها را بهصورت خورشت درآورده و به همراه برنج بین مستمندان توزیع مىکنند. این مراسم در بیرون شهر صورت مىگیرد و قبل از هرکارى اهالى به خواندن نماز مىایستند و سپس گوسفندها را ذبح مىکنند. همزمان با مراسم قربانى، آبانبارهاى خود را ـ که در محل به معروف است ـ تخلیه و تمیز مىکنند و منتظر ریزش باران مىمانند. دیگر اعتقادهاى مردم قشم ـ بنا به یک رسم بسیار قدیمى، اهالى در شبهاى جمعه در منزل و دور حیاط و توى اتاقها، بخور مىسوزانند و همهجا را خوشبو مىکنند.
ـ در گذشته، مردم قشم در حیاط خانه خود (مانند: گارم زنگى، گل ابریشم) نمىکاشتند و مىگفتند که آنها درختان بدیمنى هستند ولى از حدود ۱۸ تا ۲۰ سال پیش، این درختها را مىکارند. ـ خوردن گوشت گوسفند را خوب نمىدانند و اصلاًنمىخورند و به گوشت بز علاقه دارند و بیشتر مىخورند. ـ ماهى را سرد و خرچنگ و میگو را گرم مىدانند. ـ ماهى شیر و هوور را براى زنان شیرده مفید مىدانند. ـ اگر لنج یکى از اهالى قشم در دریا دچار طوفان شود، او در دل نذر مىکند درصورتى که از آن وضعیت خلاص شود، به فلان زیارت برود و به فقرا غذا بدهد و یا پنج تا ده روز، روزه بگیرد. پس از اینکه به سلامت به ساحل مىرسد، به محض رسیدن و یا حداکثر طى یک هفته نذر خود را ادا مىکند. ـ معتقدند که اگر دو مرغ یا پرنده سر به گوش هم بگذارند، مهمان خواهد آمد. ـ هر مرغى بر سر دیوار بخواند و یا کلاغ قارقارکند، مىگویند مهمان مىآید و یا مسافر از راه دور مىرسد. ـ به شتر احترام مىگذارند و مىگویند پیامبر (ص) روى شتر سوار مىشده است. ضربالمثلها ـ ”آب تا کرا، فرزند زیر پا!“ این ضربالمثل را درباره فردى مىگویند که درحال غرق شدن است و آب تا زیر گلوى او را گرفته است و فرزندى را که در بغل یا به دوش دارد رها مىکند. ـ ”از شتر دور بخواب، خواب خوش بکن“ ـ ” بگو با دار تا بشنود دیوار“ (به در بگو تا دیوار گوش کند). ـ ”باران چه کند به ویرانه“ ـ ”تا کور تماشا اکن، عیش تمامند“ (تا یک کور نابینا بخواهد بفهمد چه خبر است، تماشا کند، عروسى بهپایان مىرسد). (هرگاه از آدم تنبل کارى بخواهند و تا او از جاى خود بلند شود آن وقت، کار از کار گذشته باشد، این ضربالمثل را درباره او بهزبان مىآورند). ـ ”خیار از دو گرگه، پیدان، گندم از سروهوش“ یعنى: بوته خربزه و خیار وقتى دو برگ مىشود و گندم از خوشهاش معلوم مىشود که محصول آن خوب خواهد شد یا نه. این ضربالمثل را وقتى مىگویند که مىخواهند درباره آینده کودک یا چیزى یا کسى صحبت کنند. ـ ”دشتى چه ادن از حال کشتى!“ یعنى: کسى که در دشت و بیابان بوده است چه اطلاعاتى از وضع کشتى و دریا دارد. (این مثال را درباره کسى مىگویند که در یک کار تجربه نداشته و در آن کار دخالت مىکند). ـ ”درخت بگین و سایه طلب“ یعنى: درخت را نگاه کن و آنگاه انتظار سایه داشته باش. (هرگاه از شخصى کارى بخواهند و آن فرد قادر به انجام دادن آن نباشد، این مثل را گویند.) ـ ”سایه به بن مىرود و دختر به مادر“ ـ ”مسجد نبسته، کورن نشسته!“ یعنى: هنوز مسجد را نساختهاند، کورها براى گدایى نشستهاند. ـ ”هر که شاه، ما رعیت!“ ـ ”همه ماهها خطر داره، ولى بدنامى صفر داره“ ـ ”هر چه آدم بالاتر رود محکمتر به زمین خورد“ ـ هر جا که نن، کچلن بن پنن“ یعنى: هر جا که نان هست، کچلان منتظرند. (این مثل را، در هر کارى که سود آن زیاد باشد و مردم با اشتیاق به طرف آن بروند، مىگویند.) ـ ”هر جا که هاشن، کچلن فراشن!“ یعنى هر جا که آسیاب آرد است، فرصتطلبها را در آنجا پیدا مىشوند. (در وقتى که افراد ناخوانده، خود را در هر کارى شریک مىسازند، گفته مىشود). ـ ”یک ماى خراب، صد ماى خوب خراب کن“ یعنى: یک ماهى فاسد و خراب، صد مایه خوب را فاسد مىکند. (هرگاه یک فرد فاسد جامعهاى را به فساد بکشاند، این مثل را مىزنند).
مراسم عروسی در قشم
امروزه برپایی مراسم ازدواج در میان مردم قشم تا اندازهای مانند رسم سالهای پیشین است. اگر چه به دلیل تغییر وضعیت اقتصادی، به جای مراسم هفت شبانهروزی عروسی، به برنامهای سه روزه بسنده شده است اما هنوز پایبندی به سنتها در آن مشهود است.
آماده شدن برای مراسم عروسی حدود یک سال برای خانوادهها زمان لازم دارد؛ این زمانی است که برای تهیه تدارکات عروسی صرف میشود. به دلیل گرمای هوا در قشم، مراسم عروسی معمولا در فصلهای خنکتر سال برگزار میشود، اما تصمیمگیری درباره زمان عروسی بیشتر توسط خانواده داماد انجام میگیرد، شاید دلیل این امر این است که کلیه تدارکات عروسی باید توسط آنها انجام گیرد.
همه چیز از زمانی شروع میشود که یکی از بزرگان خانواده پسر «برای دختر»* نزد خانواده وی میرود. پس از چند روز که پاسخ مثبت خانواده عروس اعلام میشود، بزرگان خانواده داماد با حلقهی انگشتری به همراه ساعت و طلا به خانه عروس میروند.
در همین روز درباره مهریه و تعداد لباسهای عروس توافق میشود. بر خلاف آنچه در بیشتر نقاط ایران جریان دارد، مهریه بهصورت نقدی تعیین میشود و البته مشابه بسیاری مناطق دیگر ایران مبادله نمیشود. غیر از این باید تعدادی لباس برای عروس حاضر شود. این لباسها که لباسهای بومی مردم منطقه است، بسته به میزان توانایی مالی خانوادهها از ۸ تا ۲۵ دست متفاوت است. عمدهترین چیزی که باعث میشود خانوادهها حداقل یک سال برای عروسی زمان نیاز داشته باشند، دوخت شلوار و جلبیل (نوعی شال محلی) برای عروس است. زمان تقریبی عروسی را هم در همین زمان تعیین میکنند.
حنابندان
دو روز قبل از عروسی بر روی دست و پاهای عروس حنا گذاشته میشود. شخصی برای گذاشتن حنا به خانهی عروس میآید. تمام دست عروس از نوک ناخن تا شانه و کل پاها با نقش حنا پوشیده میشود. از این زمان عروس در حجاب میرود و دیگر به جز افراد خیلی نزدیک کسی او را نمیبیند. حتی برای انجام کارهای ضروری و شخصی دو نفر از بستگان نزدیک او را همراهی میکنند.
ساخت
روز قبل از عروسی که ساخت نامیده میشود، خانواده داماد وسایل عروس را میآورند. وسایل را زنان خانواده داماد، از خانه داماد تا خانه عروس بر روی سر حمل میکنند. در این روز، عروس در لباسی سبز در حالی که به صورت کامل پوشیده شده و تنها کف و مچ پاهایش دیده میشود، از حمام آورده شده و پس از آنکه در تمام مجلس گردانده شد در بالای مجلس نشانده میشود.
چمدانها و خنچههای حاوی وسایل عروس از شلوار، پیراهن، دمپایی، وسایل آرایشی و غیره تحویل خانواده عروس میشود که در میان مراسم به همگان نشان داده میشود. مراسم این روز و سایر مراسم به دلیل گرمای هوا در بیشتر فصلهای سال، هنگام عصر برگزار میشود و البته نماز شام را هم در همان مراسم میخوانند.
عروسی
عروس همچنان در پس پرده پنهان است، اما سایرین برای عروسی حاضر میشوند.
ناهار عروسی معمولا هواری است (نوعی غذای محلی). معمولا کسی برای ناهار دعوت نمیشود اما غذا بین همسایگان و فامیل پخش میشود. با اینکه خانواده عروس و داماد هر کدام بهصورت جداگانه و در محل، روستا یا شهر خودشان مراسم را برگزار میکنند، کلیه هزینهها بر عهده داماد است.
علاوه بر تدارکات مهمانی، خانواده عروس باید کار مهمی را هم تا روز عروسی انجام دهند که آماده کردن حجله است. حجله در واقع یکی از اتاقهای خانه عروس است که برای اقامت عروس و داماد تا زمانی که در خانه پدر و مادر عروس هستند، تجهیز میشود. کولر، تلویزیون، سرویس بهداشتی و حمام از ملزومات این امکانات است. بر خلاف بیشتر نقاط ایران، در شب عروسی داماد به خانه عروس میرود و ممکن است عروس و داماد برای مدتها در آنجا ساکن باشند. تزیینات حجله برای حداقل چند هفته باقی میماند و معمولا تا صاحبان وسایل درخواست نکرده باشند این اتاق به همان شکل نگهداری شده و زوج جوان در آن زندگی میکنند.
قبل از شام (نماز عشا) مهمانها میآیند. عروس را هم معمولا در خانه آرایش میکنند. این روزها برخی افراد، لباس عروس به رسم شهرها میپوشند که به آن لباس «بهاره» میگویند. به هر حال عروس در اتاقی دیگر و دور از نظرها است. پس از شام که هواری یا غذای دیگری است، داماد به خانه عروس میآید. با توجه به میزان فاصله خانوادهها، همه یا بخشی از مسافت را داماد در حالی که دستش را دو مرد دیگر گرفتهاند با ساز و آواز و پایکوبی به خانه عروس میآید.
داماد به حجله برده میشود و مردان از هر دو سوی فامیل برای دیدن و شادباش به دیدنش در حجله میروند. پس از آن عروس، در حالی که کاملا پوشیده است و توسط دو نفر از دختران فامیل هدایت میشود از اتاق بیرون آورده و پس از گرداندن در مجلس به سمت حجله برده میشود. این بخش نیز همراه زدن دایره و خواندن دسته جمعی زنان و دختران است. بردن عروس به آرامی انجام میگیرد و در تمام مدت، نقل، پول، سکه و گاهی اسباببازیها و خوردنیهای کوچک برای کودکان بر روی سرش ریخته میشود. برای زیبایی بیشتر، سبد حاوی این وسایل با تور و پارچههایی به رنگ لباس عروس تزیین میشود؛ در روز ساخت سبدی سبز و در روز عروسی سفید.
عروس به حجله و نزد داماد برده میشود، اکنون نوبت خانمها است که برای دیدن حجله و عروس و داماد به حجله بروند. رسم این است که همچنان عروس پوشیده است و صورتش را کسی نمیبیند. اما امروز رسوم کمی تغییر کرده است. برخی خانوادهها صورت عروس را برای لحظهای نشان داده و باز میپوشانند. اما اگر عروس لباس بهاره پوشیده باشد، در حجله صورتش را باز میکنند و همه میبینند.
پس از این عروس و داماد تا سه روز در حجله هستند و کسی آنها را نمیبیند. تنها یک نفر از خانواده برایشان غذا میبرد.
هفت شبی
پس از هفت روز که به آن هفتشبی میگویند، عروس برای دیدن خانواده داماد به خانه پدری داماد میرود. اگر عروس قرار باشد به خانه دیگری برود در همین زمان رخ میدهد. وگر نه در بیشتر موارد عروس و داماد در همان خانه مادر عروس ساکن هستند تا داماد خانه و وسایلش را آماده کند. این مساله ممکن است سالها طول بکشد.
سفره عقد و جهیزیه
در عروسی قشم سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد. در عروسی قشمیها هیچ خبری از جهیزیه نیست. بنابراین هیچ خانوادهای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیست. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. داماد بعد از مراسم عروسی، در خانه پدر زن اقامت میکند. این اقامتگاه تا سالها ادامه پیدا میکند و جنبه بدی هم در بین مردم ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده و در خانه خود زندگی را آغاز میکند.
در مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه ما باشید.
آداب و رسوم استان بوشهر
جشنها و آیینهای استان بوشهر
هر شهری در هر زمینه ای دارای آداب و رسوم خاص خود میباشد. که دارای ویژگی های منحصر به فرد و زیبا میباشد. آژانس مسافرتی اصفهان در مقاله ی زیر برخی از این آداب و رسوم استان بوشهر را گردآوری کرده است با اصفهان تور همراه باشید تا با این آداب و رسوم آشنا شوید.
جشنهای ازدواج در استان بوشهر دارای آداب و آیینهای خاص خود است. در حال حاضر برخی از آنها از بین رفته و به طور پراكنده در گوشه و كنار اجرا میشود و برخی دیگر با شكوه تمام مرسوم است. معمولاً خواستگاری…
در تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی، جشنها و روزهای عید، ریشه در تاریخ افسانهای ایران باستان؛ یعنی دوره سلسله پیشدادی دارند. جشنها و آیینهای استان بوشهر به جشنهای مذهبی، ملی و محلی تقسیم میشوند.
جشنهای بزرگ مذهبی در استان بوشهر
جشن میلاد حضرت محمد(ص)، جشن میلاد حضرت فاطمه(س) (روز مادر)، جشن میلاد حضرت علی (ع)( روز پدر)، جشنهای بزرگ نیمه شعبان، روز میلاد حضرت امام زمان (عج )، مراسمهای آغاز ماه مبارک رمضان و آداب گرفتن روزه و عید قربان، جشن بزرگ غدیر خم و تعیین حضرت علی(ع) به جانشینی حضرت رسول الله(ص)، جشن بزرگ بعثت حضرت محمد (ص) و جشن میلاد دیگر امامان معصوم (ع) از جمله جشنهای مذهبی مهم استان بوشهر به شمار میآیند. جشن بزرگ عید فطر در استان بوشهر؛ عید تلخکیا عید مردهها نامیده میشود.
در این روز كسانی كه عزیز از دست رفته دارند؛ مراسم فاتحه خوانی برگزار میكنند و مردم برای تسلیت به دیدن آنها میروند. سحرگاهان بعد از گفتن اذان صبح روز عید فطر، مردم به زیارت اهل قبور میروند و بر قبر مردههای خود سفره میچینند و پس از بازگشت از قبرستان نماز عید خوانده میشود.
در میان جشنهای ملی؛ جشنهای عید نوروز مهم ترین و بزرگترین جشنها به شمار میآیند. نخستین جشن ایرانی به نام نوروز از زمان پادشاهی جمشید مرسوم شد و در زمانهای بعد، جشنها و آیینهای دیگری چون تیرگان، مهرگان، سده و غیره در فرهنگ ایران پدید آمدند. اعیاد ملی، مذهبی و محلی در استان بوشهر نزد همه پاس داشته میشوند. اقلیتهای مذهبی استان بوشهر نیز میتوانند جشنهای مذهبی خود را به راحتی به جای آورند.
درمیان جشنهای ملی؛ آیینهای ویژه عید نوروز مهم ترین جشنها به شمار میآیند. مردم استان بوشهر بر اساس رسوم رایج، این عید ملی را با شكوه هر چه تمام تر برگزار میكنند و برای آن اعتبار و احترام زیادی قائل هستند.
این مراسم در میان مردم بوشهر؛ با یک شیوه ولی آداب مختلف انجام میشود. در عین حال همه مردم بوشهر آمدن نوروز را به فال نیک میگیرند و چند روز به تحویل سال نو مانده نوعی شیرینی تهیه میکنند که به شیرین بیب گلی معروف است. بیش تر مردم بوشهر علاوه بر پختن شیرینی بیب گلی و شیرینی قراپیچ، شیرینیهای دیگری نیز از بازار تهیه میکنند و در تمام ایام جشنهای نوروزی از مهمانان با انواع شیرینیها پذیرایی میشود.
امروزه همان مراسم چهارشنبه سوری که در کل کشور رایج است در این استان نیز برگزار میشود و آتش افروزی شب چهارشنبه سوری از آداب مردم این دیار است. بر اساس رسم آنها شب چهارشنبه سوری نباید نفرینی صورت گیرد زیرا بر این باورند كه در روزهای آخر سال؛ جمعا۱۹۹۹ قضا و بلا نازل میشود كه فقط ۹۹۹ تای آن در این شب است. در استان بوشهر عصر چهارشنبه سوری كوزه نو یا كهنه ای را به خانه یا زمین میزنند تا بشكند و معتقدند كه قضا و بلاها را دور میریزد.
مراسم زار (لیوا) که از آیینهای شب چهارشنبه سوری است ریشه افریقایی دارد و گویا از طریق حبشه به این منطقه راه یافته است و برای فرد بیمار برگزار میشود. این رسم در شب چهارشنبه سوری برگزار میشود و در آن مردان و زنان لباس مخصوص میپوشند و عطر مخصوص این مراسم را نیز به خود میزنند و خود را برای مراسم آماده میكنند.
هفت روز قبل از اجرای مراسم معجون مخصوصی از گیاهان: كندرک، ریحان، گشنه، زعفران، هل، جوز و زبان جوجخ (نوعی گیاه) تهیه میکنند و بیمار را دور از چشم زنان و یا بالعكس اگر مریض زن باشد دور از چشم مردان نگه میدارند و از این معجون برتن بیمار میمالند و مقداری نیز به خورد او میدهند. این مراسم چندین شبانه روز ادامه دارد و شخص زار بعد از خلاص شدن از بیماری باید همیشه لباس تمیز و سفید بپوشد و خود را مرتب بشوید و معطر كند. هیچ كار خلافی انجام ندهد و به این صورت او برای همیشه در جرگه اهل هوا در میآید.
جشنهای ازدواج در استان بوشهر دارای آداب و آیینهای خاص خود است. در حال حاضر برخی از آنها از بین رفته و به طور پراكنده در گوشه و كنار اجرا میشود و برخی دیگر با شكوه تمام مرسوم است. معمولاً خواستگاری توسط ریش سفید و یا بزرگ خانواده پدر یا مادر داماد انجام میشود. در این زمان خانواده عروس هم مدتی فرصت فكر كردن خواسته و بعد جواب نهایی را میدهند. البته در گذشته ازدواج اجباری و بیشتر درون همسری بود، ولی امروزه جوانان خود همسر آینده خویش را انتخاب میكنند و بعد خواستگاری انجام میشود. اگر داماد مورد قبول واقع نشود، خانواده عروس به بهانه این كه دختر را برای فامیل یا پسرعمو انتخاب كردهاند، جواب منفی میدهند.
شرط زدن مرحله بعد از خواستگاری است. چند نفر از افراد ریش سفید خانواده داماد پیش پدر عروس میآیند و بدین ترتیب شرایط نهایی طرفین مطرح میشود. در این نشست مهریه حاضر و غایب تعیین میشود. در گذشتهها مهریه پوست پیاز و یا بال پشه تعیین میشد. چون امكان جمعآوری این اقلام غیر ممكن بود، بدین ترتییب طلاق غیرممكن میشد. در بعضی روستاها هنوز مبلغی به عنوان حق شیر یا شیر بها به مادر عروس میپردازند. بعد از تعیین این شرایط نوبت به نامزدی میرسد. بدین صورت یک دست لباس را همراه با حلقه و ساعت در حالی كه در پارچه سبز پیچاندهاند به عنوان نشان نامزدی به خانه عروس میبرند.
به مراسم بردن لباس عروس از طرف خانواده داماد به خانه عروس و نیز به مراسم بریدن پارچه لباس عروس و داماد رخت برون میگویند. خانواده داماد بعد از این كه لباسهای عروس را تهیه كرده یک روز خوب مثل تولد ائمه اطهار (علیهم السلام) یا شبهای جمعه را تعیین كرده و لباسها را با هلهله و شادی به خانه عروس میبرند. بردن لباسها معمولاً یك هفته قبل از عروسی انجام میشود تا عروس فرصت كافی برای دوختن آنها را داشته باشد. دایه یا زن خیاط لباسها را یكییكی به مهمانان نشان میدهد در عوض این كار به وی هدایایی تقدیم میشود. قیچی زدن لباس عروس را باید یک زن خوشبخت و دولتمند (یعنی این كه شوهرش زن دوم نداشته باشد، دل سوخته نباشد، از شوهرش جدا نشده باشد) انجام دهد.
در گذشته لباسها را در سینی چیده و روی آن را روسری سبزی میكشیدهاند. در بعضی مناطق مثل بندر دیلم لباسهای داماد را نیز از خانه عروس طی مراسمی به خانه داماد میبرند و به این كار تشریف میگویند.
دعوت از مردم برای شركت در جشن عروسی توسط دلاک یا دایه انجام میشد ولی امروزه توسط اقوام عروس و داماد صورت میگیرد. هنگام دعوت در ظروفی مقداری گلبرگ و گل محمدی ریخته و نقل و نبات نیز روی آن گذاشته، سپس با پارچه حریر سبز روی آن را پوشانده و به درب خانهها برای دعوتی میروند، صاحب خانه تعداد گلبرگ و نقل را برداشته و با ذكر دعای خیر و خوشبختی اعلام آمادگی برای حضور در جشن عروسی مینماید. به این عمل طلبون نیز گفته میشود. گل و نقل طلبون را جوانان دم بخت برای طلب مراد میخورند.
بعد از ظهر شب عروسی، داماد بعد از رفتن به حمام و پوشیدن لباس نو در حجلهای كه وسط حیاط داماد درست شده مینشیند. مردم با هلهله و شادی همراه با آوای نی انبان گرد داماد جمع میشوند. سلمانی محل پارچهای را دور گردن داماد میبندند و موی سر و صورت او را اصلاح میكند. مردم نیز پول و شیرینی روی سر داماد میریزند که به این مرام سرتراشون میگویند. هنگام سرتراشون دعایی خوانده میشود و مردم صلوات میدهند، در این مراسم مردم با شربت و شیرینی و آجیل پذیرایی میشوند.
حنابندان رسم دیگری است که معمولاً یك شب قبل از عروسی انجام میدهند. سلمانی محل، دست و پای داماد را در منزل وی حنا میبندد و سپس با یک پارچه حریر سبز رنگ میبندد. در همان ساعت؛ سلمانی زن در منزل عروس دست و پای عروس را حنا میبندد. هنگام حنابندان موسیقی محلی و رقص و پای كوبی اجرا میشود. در صبح حنابندان حلوای برنج و حلوای انگشت پیچ با نان محلی كه كنجد روی آن مالیده شده و به گرده مشهور است، به مردم میدهند. طریقه پخش حلوا به این صورت است كه حلواها را در كاسه و یا بشقاب چیده و در سینی بزرگی قرار میدهند، یكی از بستگان عروس و یا داماد سینی را روی سر گذاشته و به خانههای همسایه و فامیل میرود و حلوا را تقسیم میكنند.
این حلوا را صبح عروسی نیز پخش میكند. امروزه مراسم حنابندان به این صورت است كه یك برگ سبز درخت نارنج و یا یک اسكناس هزار تومانی را در دستهای عروس و داماد گذاشته و روی آن حنا میگذارند. هنگام حنابندان این شعر خوانده میشود: “عروس حنا میبنده، طوق طلا میبنده، اگر حنا نباشد، دل به خدا میبنده”
دومارویی رسم دیگری است که در مراسمهای عروسی انجام میشود. در روستاهایی كه كنار روخانه و یا دریا قرار دارند، بعد از ظهر پیش از شب عروسی داماد را سوار اسب كرده و با هلهله و شادی او را به كنار رودخانه برده، بعد از استحمام وی را به منزل بر میگردانند و سرتراشون انجام میشود. در نقاط دیگر داماد را برای زیارت به پابوسی پیر یا امام زادهای درمحل میبرند.
وقتی عروس را به منزل داماد میآوردند (در قدیم كه عروس را با اسب میآوردند) عروس تا هدیه ای نمیگرفت از اسب پیاده نمیشد که به این رسم پااندازون گفته میشود. امروزه آوردن عروس با اتومبیل انجام میشود در این شرایط نیز عروس تا هدیه نگیرد از اتومبیل پیاده نمیشود. هدایا ممكن است پول، قالی، چند اصل نخل چند رأس گوسفند و یا قطعهای زمین باشد.
سه شبه رسم دیگری است که در شمال استان نظیر بندر ریگ و بندر گناوه و دیلم رایج است. در شب سوم عروسی، دوستان و بستگان عروس و داماد به دیدن عروس میروند و هدیه مورد نظر خود را تقدیم میكنند. در منزل عروس با شیرینی و آجیل و شربت از مهمانان پذیرایی میشود. آجیل را در دستمال كوچكی میپیچنانند و میهمانان آن را با خود به منزل میبرند. یزله خوانی و خیام خوانی از جمله آداب موسیقی مراسم ازدواج در استان بوشهر است.
آیینهای طلب باران از جمله آیینهای محلی بسیاری از مناطق کم آب ایران از جمله استان بوشهر است. در این سرزمین اگر بارش باران تا آذرماه با تأخیر روبه رو شد مردم دست به دعا برداشته و آیینها و مناسكی را برای تسخیر این عنصر طبیعی انجام میدهند. برخی از این آیینها به شرح زیر هستند:
مراسم گلگلین (gal galin):
هنگام غروب مردم محله در یک كوچه جمع شده و یک نفررا به صورت مضحک و خندهدار در میآورند؛ لباس كهنه تهیه شده با گونی میپوشانند، شاخی روی سرش میگذارند، زنگوله ای در گردن او میاندازند واو در كوچهها راه میافتد به این فرد گلی میگویند. مردم از پشت بام به روی گروه گلی آب میریزند. گلی به درب خانهها میرود و طلب هدیهای میكند. صاحب خانه به گلی مواد غذایی از قبیل گندم، جو، حبوبات و یا پول میدهد. عده ای به ویژه كودكان نیز پشت سر گلی به راه میافتند و اشعاری میخوانند”نه او بی بارون بی بارون بی نه او بی (آب نبود)”
اگر صاحب خانه به آنها هدیهای بدهد میگویند: “خونه گچی پر همه چی” اگر صاحب خانه به آنها چیزی ندهد؛ میگویند: “خونه گدا هیچی ندا”
هنگام عبور از كوچه این اشعار را به منزله طلب باران خواهی میخوانند:
“گلی ما جهونن امشب
صبا بارون گلی ما خوشكل است
امشت تا فردا باران خواهد آمد
گلی اومده در خونتون سی محض جاجیم كهنهتون
گلی ما چه زشت بارون تپ درشت
گلی اومد درخونتون سی محض بوای بچه تون
گلی اومده رو خونه تون سی محض جاجیم كهنه تون”
از هدیههای جمع آورده شده، شله یا حلیم درست میكنند. یک دانه مهره یا ریگ در آش میاندازند. سپس آش را بین حضار تقسیم میكنند. در سهمیه آش هر كس ریگ دیده شد، او را كتک میزنند. در این موقع یک نفر ریش سفید و یا سید محل ضامن وی شده و او را نجات میدهد و میگوید من ضامن این فرد هستم تا چند روز دیگر باران خواهد آمد. اگر باران نیامد او را بزنید. فردی كه مهره خورده را رو به سوی قبله دعا (یعنی امام زاده یا پیری كه در سمت مغرب محله واقع است) میبرند (در آبادیهایی كه كنار ساحل هستند به سمت دریا كه در جهت مغرب است میروند) مردم به دنبال آن فرد به راه میافتند و با هم دیگر میخوانند: “قبله دعا میشینیم سی او خدا میشینیم”
وقتی مردم به سوی پیر یا امام زاده حركت میكنند اسم امام زاده را آورده و از وی طلب باران مینمایند.
مراسم تک تكو tek teku
از آیینهای ویژه طلب باران است كه ترتیب آن به شکل زیر است:
شب هنگام دو نفر در حالی كه صورت خود را پوشاندهاند تا شناخته نشوند؛ آردبیز یا الک را در دست گرفته و با ریگ به الک میكوبند كه با صدای تک تک آن صاحب خانه به دم در آمده و به آن دو نفر قند یا چای میدهد. چیزهایی را كه جمع شده است به سر پیر یا امام زاده میبرند و چای درست كرده میخورند. این كار تا سه شب ادامه دارد؛ مردم معتقدند بعد از سه شب باران خواهد بارید.
خانه تکانی
یکی از رسوم پسنده و ارزشهای نیک عید مردم بوشهر خانهتکانی و شست و شوی فرشها و پتو و دیگر وسایل منزل است، نظافت و خانه تکانی یکی دو هفته پیش از فرا رسیدن عید انجام می گیرد و در واقع مردم خانه را برای پذیرانی از میهمانان عید آماده می سازند.
- کاشت سبزه، نظافت و خرید لباس نو
اغلب مردم استان، دو یا سه هفته قبل از عيد دانههاي گياهي مانند گندم و عدس و لوبيا را سبز ميكنند كه براي سفره هفتسين آماده باشد. بعد از بزرگ شدن با روبان قرمز اطراف سبزهها را بسته و برای گذاشتن سر سفره آماده می کنند.
همچنین یکی دو روز مانده به آغاز سال نو، افراد خانواده برای خرید لباس عیدشان به بازار و فروشگاه ها می روند و لباس های نو و پارچه های رنگین، خریداری می کنند. در واقع افراد خانواده با خرید لباس نو و تغییر ظواهر زندگی نشاط خاصی را به زندگی خود می بخشند. نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده از عطر و بوی خوش در صورت امکان از وظایف اخلاقی و اجتماعی نوروز است.
- تهیه سفره هفت سین
بزرگترین نماد آیین نوروز “هفت سین” ، است. بزرگان خانواده یکی دو روز قبل از سال تحویل، خریدهای سفره هفت سین را انجام می دهند و فضای خانه را برای یک دورهمی صمیمی و خانوادگی آماده می کنند. هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه و سبزه.
“محمد علی دادخواه” که اخیراً پژوهشی با عنوان “نوروز و فلسفه هفت سین” را به نگارش در آورده، در این باره مینویسد:”عدد هفت برگزیده و مقدس است. در سفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است. ایرانیان باستان این عدد را با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط میدادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفتم نوید میدهند. علامه مجلسی میفرماید: آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل برآنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که باحرف سین شروع میشودبخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ میدارند.”
- پختن نان و غذا های محلی:
پختن نان محلی اغلب در روستا ها و شهرهای کوچک استان رایج است. زنان خانهدار با پختن نانهاي انواع نان های شیرین و مخصوص به استقبال عيد ميروند.
در استان بوشهر پختن دو نوع نان معمول است؛ یکی در تنور و دیگری روی تابه. نان تنوری ضخیم است که به گرده مشهور است و روی آن را کنجد میپاشند و در تنور میپزند.
نان تابه، نان نازکی است که با ابزاری به نام تیر روی صفحه تختهای به نام خون پهن میکنند سپس آن را روی تابه میپزند. نوع این نان نازک و خشک تا ماهها قابل نگهداری است. نوعی نان نرم و کوچکتری به نام مشتک یا بلبل نیز روی تابه پخت می شود که بیشتر برای صبحانه صرف می شود.
همچنین غذا های محلی و سنتی مخصوص استان بوشهر نیز پخت می شوند که ماهی، میگو و خرما مهم ترین مواد اولیه تهیه این غذا های سنتی است که در طبخ بسیاری از این خوراکی های محلی مورد استفاده قرار می گیرند.
به عنوان مثال یکی از خوشمزهترین مواد غذایی که با خرما تهیه میشود، رنگینک است که دارای گونههای مختلفی است. رنگینک جزو شیرینی هایی است که در عین خوشمزگی، بسیار ساده تهیه می شود، به همین خاطر طرفداران زیادی دارد.
قلیه ماهی، قلیه میگو، میگوی سوخاری و میگو پلو،قیمه بوشهری، حلوای انگشت پیچ و … از جمله غذاهای محلی و مورد علاقه بوشهری ها است که برای مهمانان خود تهیه می کنند.
- جمع شدن تمام افراد خانواده بر سر سفره عید در لحظه تحویل سال نو
موقع تحویل سال نو همه اهل خانه با لباس نو بر سر سفره می نشینند، مادر اسپند دود می کنند برای دوری از زخم چشم، یکی شمع روشن می کند به نیت روشنایی خانه و زندگی، پدر قرآن می خواند تا در آغاز سال نو دلها به سوی خداوند بزرگ هدایت شود. اعضای خانواده در لحظه تحویل سال جدید، دست به دعا آماده می شوند و دعای زیبای:« یا مقلبالقلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال» را زمزمه و در ذهن و دل خود آرزوهای قشنگ می کنند.
بر سر سفره عید، سکه، برنج، آب، ماهی قرمزآینه و .. نیز دیده می شود که سکه نشان از خیر و برکت و رفاه؛ برنج، نشانی از خیر و برکت و فراوانی؛ آب، نشان صافی و پاکی و روشنایی و گشایش کار؛ ماهی قرمز، شگون دارد؛ آیینه، برای رفع کدورت و نشانی ازصفا و پاکی و یکرنگی است.
بوشهری ها تخم مرغ های جوش داده را رنگ می زنند و بعد از خواندن آیه تحویل سال و دعای عاقیت بخیر برای یکدیگر،تخم مرغ ها را صرف می کنند.
زمان سال تحویل همه اهل خانه همدیگر را در آغوش می گیرند و با روبوسی سال نو را تبریک می گویند و برای هم سال خوب و پربرکتی را آرزو می کنند و سپس به مناسبت سال نو بزرگترها به کوچکترها عیدی می دهند.
معمولا مردم استان بوشهر به خصوص شهر بوشهر نهار روز عید نوروز را سبزی پلو با ماهی و نوشیدنی محلی صرف می کنند.
- زیارت اهل قبور
رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهای سال نو و نیز برگزاری مراسم تحویل سال در کنار قبور شهدإ از دیگر آداب دینی نوروز است.
برخی از هم استانی ها در لحظه تحویل سال و برخی دیگر نیز بعد از تحویل سال جدید به قبرستان می روند و به گونه ای یاد کسانی که سالهای گذشته در لحظه تحویل سال در کنار آنها بوده اند را گرامی می دارند.
تشرف و حضور در اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزاری مراسم تحویل سال نو در آن مکانها نیز از جمله آداب نوروز مردم استان می باشد.
- دید و بازدیدها و دادن عیدی
دید و بازدید را به عنوان مهمترین آئین ایام نوروز میتوان یاد کرد که جایگاه ویژهای در بین مردم دارد و صله رحم به صورت ویژهای در این ایام در بین مردم دیده میشود.
ایام عید فرصت مناسبی برای صله رحم و رسیدگی به وضع خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن اسلامی و انسانی است. از همان روزهای اول نوروز در استان بوشهر، دید و بازدیدها آغاز می شود. در همه خانواده ها رسم بر آن است که افراد خانواده ابتدا به دیدن بزرگترهای فامیل می روند و عید را به آنها تبریک می گویند. سپس به خانه بر می گردند و منتظر می مانند تا بزرگترها به آنها سر بزنند. در این دید و بازدیدها عیدی هم داده می شود.
علاوه بر دیدوبازدید از بستگان، دوستان، همسایگان و بزرگان فامیل، با جمعی از مصیبت دیدگان در سال گذشته نیز دیدار می شود. این دید و بازدیدها و عیدی دادن و عیدی گرفتن تا پایان تعطیلات نوروز (سیزده به در) ادامه دارد و برای مهمانان ویژه خود ماهی شکم پر با شکر پلو تدارک می بینند.
- سیزده به در
سیزده بدر نیز از دیگر رسمها است که تقریبا در همه کشور انجام می شود و مردم در این روز به طبیعت رفته و ناهار خود را در آنجا صرف میکنند.
اجرای مراسم سیزده به در در میان ایرانیان از دیر باز امری بسیار جدی بوده است که همواره با برپایی مراسمی خاص همراه بوده است.
مردم شهرهای استان بوشهر نیز همانند دیگر هموطنان، به اتفاق خانواده، اقوام و بستگان خود از صبح روز سیزدهم فروردین با دامان طبیعت می روند و در یک فضای پر از صمیمت به گشت و گذار می پردازند و در مناطقی از استان بازی های بومی محلی انجام می دهند و سپس ناهار را با هم صرف می کنند و غروب با پایان بردن یک روز تفریحی، سبزه عید خود در دریا یا آب روان رها می کنند و به منزل بر می گردند.
کاظمین
کاظمین یکی از زیارت گاههای شیعیان است که سالانه بخصوص در ایامی خاص پذیرای زائران و شیعیان بسیاری از سرار جهان بخصوص ایران می باشد. با اصفهان تور همراه باشید تا نگاهی بیاندازیم به این مکان مقدس.
کاظمین یا کاظمیه یکی از محلههای شمالی شهر بغداد در بخش غربی رود دجله است. مسجد و آرامگاه امام هفتم شیعیان موسی کاظم و امام نهم محمد تقی در این محله قرار دارد و سبب نامگذاری این منطقه به کاظمیه همین است.
تاريخچه حرم كاظمين
به هنگام انتخاب بغداد به عنوان پايتخت در دوره خلافت منصور، در جوار اين شهر باغ هايي وجود داشت كه به شونيزيه معروف بود. منصور در ۱۴۵ ق اين باغ را به عنوان مقبره خانوادگي خود انتخاب كرد و آن را « مقابر قريش » ناميد. نخستين كسي كه در اين قبرستان دفن شد جعفر فرزند منصور عباسي بود كه در ۱۵۰ ق از دنيا رفت.
در ۱۷۹ق، امام موسي كاظم(عليه السلام) براساس دستور هارون، از مدينه به بغداد آمد و در آن شهر زنداني شد و سپس در ۱۸۳ ق به دستور خليفه توسط زندان بانش، سندي بن شاهك، مسموم شد و به شهادت رسيد. ايشان را در همان مقابر قريش، مكاني كه خود قبل از آن خريده بود، به خاك سپردند.
امام كاظم(عليه السلام) چهارمين فردي بود كه در اين مقبره دفن مي شد. قبل از ايشان جعفر و سپس عيسي نوفلي در آن مكان به خاك سپرده شده بودند و سومين نفر، خليفه امين، فرزند هارون بود كه مادرش، زبيده خاتون، برقبر او بقعه اي بنا كرد. با نظر امام جواد(عليه السلام) و به دستور مأمون بر روي مرقد امام كاظم(عليه السلام) بقعه اي ساختند و از آن پس بيشتر دولت مردان در اين قبرستان خاك شدند و هريك براي خود مقبره و بقعه اي اختصاص دادند.
برخی بیوت و ضمایم حرم مطهر:
آرامگاه خواجه نصیر الدین طوسی،وی از بزرگان جهان علم و دانش و از مشاهیر دانشمندان است که دوست و دشمن بر جلالت قدر و عظمت مقام او اتفاق نظر دارند.او در سال ۶۷۲ ه.در گذشت.و در گور یکی از خلفای بنی العباس که در جوار حرم مطهر کنده و آماده شده بود مدفون گردید.بر روی بر او ضریحی فولادی و کهن قرار دارد.
آرامگاه شیخ مفید،که در مشرق رواق جنوبی قرار دارد.وی از بزرگان شیعه وفقها و متکلمان چیره دست و توانا بود که در سال ۴۱۳ ه.در گذشت.بر روی قبر او ضریحی فولادی و کهن قرار دارد و بر بالای قبرش،بر روی مرمر،قطعه شعری است که امام زمان علیه السلام در رثای فوت او سروده است:
آرامگاه ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه،از بزرگان و فقها و محدثین امامیه است.وی در سال ۳۶۸ ه.در گذشت و آرامگاهش در مشرق رواق جنوبی به همراه قبر شیخ مفید است.آرامگاه جمع کثیری از وزرا،فقها و اعیان، که برخی از مشاهیر آنان عبارتند از:
موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه السلام (وی یمن را در دوران مامون تسخیر نمود و مردم را به امامت حضرت رضا علیه السلام دعوت کرد.) معز الدوله آل بویه،جلال الدوله آل بویه،وزیر مهلبی،عمید الجیوش،فخر الدوله دیلمی،مشرف الدوله دیلمی،ابن حمدون،ضیاء الدین ابن الاثیر،ابن الناقد،ابن العلقمی،فرهاد میرزا،آیة الله سید حسن صدر و گروهی دیگر از این خانواده،سید هبة الدین شهرستانی و…
آرامگاه سید مرتضی و سید رضی،این دو برادر از اعیان و مشاهیر و بزرگان امامیه در قرن پنجم هجری بشمار می آیند.قبر این دو تن در دو ساختمان جدا گانه بیرون صحن مطهر و در نزدیکی یکدیگر در جنوب شرقی دیوار صحن قرار دارد.
قبر ابو یوسف قاضی،وی در سال ۱۶۶ ه.به منصب قضاوت در بغداد پایتخت خلافت بنی العباس برگزیده شد و نخستین کس در اسلام است که به عنوان «قاضی القضات »شهرت یافت. قبر او در جنوب شرقی صحن مطهر،درون یکی از حجره ها می باشد.
مسجد براثا
از مساجد کهن و مبارک شیعه است که در میانه راه کاظمین-بغداد در محله ای به همین نام واقع است.بنا بر روایات تاریخی،امیر المؤمنین علیه السلام هنگام باز گشت از جنگ با خوارج در نهروان،در این مکان نماز خوانده است.شیعیان از دیر باز در این مسجد تجمع نموده و به عبادت می پرداخته اند
مسجد المنطقه
که در محله ای به همین نام واقع شده و به نام «مسجد العتیقه »هم شهرت دارد.بنا به گفته روایات،امیر المؤمنین علیه السلام در یکی از سفرهای خود،در این مسجد نماز گزارده است.
مرکز مشاوره سفر اصفهان تور و آژانس مسافرتی طلوع سفریاد واقع در اصفهان آماده ثبت نام انواع تورهای زیارتی عتبات عالیات برای شما همشهریان و هموطنان گرامی می باشد. امیدواریم با اطلاعات و مشاوره کامل سفری بی خطر و زیارتی دلچسب را با ما تجربه کنید.
نجف اشرف
در این مطلب از وبسایت اصفهان تور مرکز مشاوره سفر آژانس هواپیمایی طلوع سفریاد اصفهان همراه ما باشید تا نگاهی داشته باشیم به شهر زیارتی نجف واقع در کشور عراق که زیارتگاه بسیار از شیعیان جهان به خصوص در ایامی خاص نظیر ماه های محرم و صفر می باشد.
قبل از هر چیز باید بدانیم شهر نجف حرم علی بن ابیطالب نخستین امام شیعیان میباشد.این شهر مرکز استان نجف است و از مقدسترین شهرهای شیعیان و مرکز قدرت سیاسی شیعیان در عراق بشمار میرود. نجف همواره محل تردد و اقامت زائران و نیز مشتاقان علوم دینی است که این عامل در رونق تجارت آن تأثیری بسزا دارد. این شهر مدت زیادی در مسیر کاروانهایی قرارداشته که برای انجام مناسک حج از راه خشکی عازم مکه ومدینه بودند. این ویژگی نیز در ارتباط نجف با شهرها و مراکز تأثیر زیادی داشته است.
نجف از پنج محله تشکیل میشود که عبارتند از:
- ۱ – العمارة،
- ۲ – الحویش،
- ۳ – البراق،
- ۴ – المشراق،
- ۵ – الغازیة.
هوای نجف در تابستان گرم و خشک است و اهالی آن بهسردابهای زیرزمینی پناه میبرند تا از گرما در امان باشند. چنانچه بادهای گرم بوزد حرارت به ۴۶ درجه میرسد. درزمستان نیز سرمای گزنده و سوزناکی دارد و سرمای شهر بدان اندازه است که آب یخ میبندد. در عهد ساسانی در اطراف نجف دریاچهای وجودداشته که پس از ظهور اسلام خشک گردیده، بعدها دوبارهدریاچهای پدید آمده، که تا حدود یک قرن پیش نیز وجودداشته ولی دولت عثمانی آن را خشکانیده است.
اطلاعات ضروری
اختلاف ساعت با ایران: ۱/۵- ساعت
زبان رسمی: عربی و کردی
واحد پول: دینار عراق
نوع برق شهری: ۲۳۰ ولت/ ۵۰ هرتز (دو شاخهی نوع C/D/G)
کد کشور: ۹۶۴++
کد شهری: ۳۳
شماره تلفنهای اضطراری:
پلیس: ۱۲۲۱۰۴
آمبولانس: ۱۲۲
آتش نشانی: ۱۲۲۱۱۵
جهت رانندگی: راست
فرودگاه بین المللی: فرودگاه النجف
مکان های زیارتی نجف اشرف
- حرم مطهر امام علی (علیه السلام):
مهمترین جاهای زیارتی نجف اشرف مرقد مطهر حضرت علی (ع) می باشد که رنج سفر زائران نجف را التیام می بخشد. آستان مقدّس حضرت علي(عليه السلام) در مرکز شهر قرار دارد که از يک گنبد طلايي عظيم و يک گنبد خانه و رواقهاي متعدد و يک صحن، با برخي ضمائم تشکيل شده است. نخستين ساختمان حرم مطهر در دوران هارون الرشيد عباسي بنا گرديد و پس از آن همواره در حال تجديد و عمران و توسعه بوده است. ساختمان امروزي از آثار صفويه است. گنبد عظيم و ايوان روحبخش آن، به دستور نادرشاه افشار با خشتهاي طلايي تزيين شده. آيينه کاري حرم به وسيله هنرمنداني از اصفهان در سالهاي دهه چهل شمسي انجام گرفت. قبر مطهر حضرت، درون صندوقي از خاتم و ضريحي نقره اي قرار دارد; صندوق خاتم از ساخته هاي دوران شاه اسماعيل صفوي است و از نفايس روزگار بشمار مي رود.
مساجد و اماکن موجود در آستان مقدس امیرالمومنین
مسجد عمران بن شاهین
این مسجد از قدیمیترین مساجد نجف است که در شمال صحن مطهر قرار گرفته است. درب ورودی آن در قسمت راست راهروی ورودی باب شیخ طوسی قرار دارد. مقبرهی «آیت الله سید کاظم یزدی»، «علامه سید محمد کاظم» و چند عالم دیگر در این مسجد قرار گرفته است.
مسجد الراس
این مسجد در غرب صحن مطهر و متصل به رواق بنا شده و برای علت نامگذاری آن دو احتمال وجود دارد؛ اول آن که چون این مسجد در مقابل سر مبارک حضرت قرار گرفته، احتمال دارد مسجد الراس نامیده شده باشد و دیگر آن که از امام صادق (ع) روایتی وجود دارد که میگوید سر مقدس امام حسین در این مکان قرار دارد.
مسجد الخضرا
این مسجد در ضلع شرقی صحن مطهر قرار دارد. این مسجد محل تدریس «آیت الله عظمی خویی» بود.
حسینیه صحن شریف
این حسینیه در قسمت شمال صحن مطهر واقع شده و درب آن از ایوان سوم از زاویهی شمال شرقی باز میشود.
ایوان العلما
این ایوان در وسط ضلع شمالی رواق مطهر قرار دارد و از آنجایی که عدهای از علمای بزرگ در آن مدفون هستند به این اسم نامیده شده است.
تکیهی بکتاشیه
این تکیه در شمال مسجد الراس و ضلع غربی حرم مطهر قرار دارد که دارای ۳ در میباشد۲ در به ایوانهای داخل صحن باز میشود و در دیگر به ضلع غربی بیرون حرم.
مقام امام صادق
این مقام نزدیک درب مسجد الراس قرار دارد و روایت شده است که امام صادق هنگامی که به زیارت جدش آمده بود، در این مکان نماز خوانده است.
موضع الاصبعین
این مکان در ضریح مطهر و مقابل صورت امام قرار دارد و از اماکن شریف محسوب میشود و دارای خصوصیات بزرگی است. (این مکان همان جایگاه دو انگشت در حرم مطهر است که ماجرای آن نقل شد.)
- قبرستان وادی السّلام (دارالسلام):
این قبرستان از اهمیت ویژه ای در نزد مسلمانان و شیعیان برخوردار می باشد. و از روایات و احادیث چنین بر می آید که روح هر مؤمنی در هر کجای دنیا که از فوت کند روح او به وادی السلام در شهر نجف ملحق می شود.
- مقام امام زمان (عجّ):
مقام امام زمان (عج) در گورستان وادی السلام واقع شده است . این مکان به امام عصر (عج) نسبت داده شده است و به همین خاطر مردم این مکان را مقدس می دانند.
- مقام امام زین العابدین (عجّ):
در برخی از روایات آمده که هرگاه امام سجاد (ع) برای زیارت جدشان به نجف میآمدند، در مکانی اقامت کرده و به نماز و عبادت مشغول میشدند که در غرب شهر نجف قرار دارد.
- آرامگاه کُمیل بن زیاد نَخَعی :
کمیل از یاران با وفای حضرت علی علیه السلام است که دعای معروف کمیل دعایی می باشد که حضرت علی علیه السلام به کمیل آموخت و به نام دعای کمیل معروف شده است.
مسجد سهله
مسجد سهله از مشهورترین مساجد اسلامی است که منتسب به امام مهدی (عج) است. این مسجد در شرق نجف (شهر کوفهی قدیم) و در ۱۰ کیلومتری شمال شرقی حرم امام علی (ع) قرار دارد. مسجد سهله از جایگاه معنوی و منزلت ویژهای برخوردار است. در روایات آمده که مکان اقامت (خانه) امام زمان در دوران حکومت خود، مسجد سهله خواهد بود.
مسجد حنانه
کربلا در مسیرشان به سمت کوفه سر مقدس سیدالشهدا را در این محل بر زمین گذاشتند و زمین ناله سر داد. بعدها در این مکان مسجدی ساختند و به یاد آن ناله، نام مسجد را «حنانه» گذاشتند. مسجد حنانه بین نجف و کوفه، نزدیک قبرستان «ثوی» و مرقد کمیل قرار دارد.
بیت امام خمینی (ره)
در مهر ماه ۱۳۴۴ مام خمینی و فرزندشان آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی به عراق تبعید شدند. نزدیک به ۱۲ سال، امام خمینی در خانهای ساده و محقر در محلهی «حویش» نجف زندگی کرد و امروزه نیز میتوانید از این خانه بازدید کنید.
مسجد کوفه
هر چند که مسجد کوفه در شهر کوفه می باشد اما چون در تور کربلا زمانی که در شهر نجف هستید این مسجد را نیز جزء مکان های زیارتی نجف آورده ایم . مسجد کوفه چهارمین مسجد مقدس جهان اسلام بعد از مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی است . می گویند مسجد کوفه توسط حضرت آدم علیه السلام طرح ریزی شده است.
هزینه حمل و نقل عمومی
هزینهی تاکسی در نجف برای مسیرهای مستقیم و کوتاه حدود سه دینار (معادل هزار تومان) است و اگر بخواهید تاکسی دربست و ساعتی بگیرید، باید به ازای هر ساعت حدود ۳۰ هزار تومان بپردازید. اما بهطور کلی برای مسافتهای متوسط هزینه ی تاکسی حدود ۶ هزار تومان میشود.
هزینه خوراک و مواد غذایی
اگر قصد دارید بهصورت انفرادی به این سفر مشرف شوید توصیه میشود در رستورانهای بین راهی غذا نخورید چون بهدلیل کیفیت پایین و عدم رعایت کامل بهداشت، احتمال مسمومیت بسیار بالا است. از بهترین رستورانهای این شهر میتوان به رستوران «سوباط» در خیابان «مصطفی جمال الدین» نجف اشاره کرد. هزینهی هر وعده غذا در نجف به ازای هر نفر حدود ۲۰ هزار تومان است و با این قیمت میتوانید غذاهای خوب و باکیفیت تهیه کنید.
نکاتی که در این سفر باید رعایت کنید
۱. در کلیه موارد میتوانید سوالات و مشکلات را با مدیر کاروان خود در میان بگذارید. مدیر در این سفر نقش هماهنگکننده و هدایتکننده و وظیفه دفاع از حقوق زائران را دارد.
۲. در صورت بروز هرگونه بیماری یا مصدومیت، خونسردی خود را حفظ کرده و به اتفاق مدیر کاروان و با همراه داشتن کارت شناسایی زائر، به مراکز درمانی پیش بینی شده و درمانگاههای شبانهروزی مراجعه کنید.
۳. روی تمام ساکها، کیف و چمدان، موبایل و دوربین حتما نام و مشخصات خود را بنویسید. (ضمنا توصیه میشود مشخصات را روی کاغذ یا مقوا نوشته داخل چمدان نیز قرار دهید).
۴. بردن موبایل، دوربین عکاسی و فیلمبرداری به داخل حرمها و اماکن زیارتی ممنوع است.
۵. در ایران و عراق حساسیت زیادی روی مواد مخدر و داروهای روانگردان وجود دارد و در صورت همراه داشتن حتی یک گرم، موجب بازداشت دارندهی مواد و مدیر کاروان شده و باعث برگرداندن کل اعضای کاروان به ایران میشود!
۶. همراه داشتن اسناد و مدارک (مانند شناسنامه، کارت ملی، کارت بسیج، کارت شناسایی شغلی، گواهی نامه رانندگی، دسته چک، دفترچه بانکی، دفترچه بیمه، کارتهای اعتباری و نظایر آن) در سفر عتبات عالیات به هیچ وجه ضرورت ندارد و احتمال مفقود شدن آنها در سفر زیاد است، بدیهی است کارت شناسایی زائر و کارت هتل محل اسکان و گذرنامه کافی است.
۷. در هیچ شرایطی از لیوان و حولهی مشترک با دیگران استفاده نکنید و همیشه در تمام مراحل در بین راه و هتل از آب بطریهای پلمپ شده مصرف نمایید. (آب لوله کشی در عراق فقط برای شست و شو مناسب است.)
۸. از رفتن به شهرهای دیگر و نقاط ممنوعه اکیدا خودداری فرمایید، چون پوشش امنیتی در آن اماکن وجود ندارد. در صورت تامین امنیت در شهر مقدس سامرا یا سایر اماکن زیارتی، بهطور رسمی اعلام میشود.
۹. از تنها گذاشتن کودکان خود در هتل و نیز بازی کردن آنها با آسانسور جدا خودداری کنید تا خطری متوجه آنها نشود.
۱۰. از محل تصادفات که تجمع افراد را موجب میشود و محل انفجارات احتمالی دور شوید و از عکس گرفتن یا فیلم برداری از این صحنه ها اکیداً خودداری کنید.
۱۱. وقت خود را در بازار و برای خرید اجناس نامرغوب چینی تلف نکنید.
۱۲. با توجه به بزرگی قبرستان وادی السلام و مسائل امنیتی، به زائران توصیه میشود تنها به قبرستان نروند و چند نفر کنارشان باشد.
تنظیم و گرداوری : واحد تولید محتوای اصفهان تور
تخم های اژدها در سواحل کوکوهه، نیوزلند
بیشتر آدما دوست دارن باور کنن موجودات افسانه ای وجود دارن.با طلوع سفریاد همراه باشید.. افسانه ها تو همه ی سرزمین ها با فرهنگ ملت ها گره خوردن و جزئی از باورهای مردم شدن. زمان های قدیم وقتی مردم برای اتفاقات اطرافشون دلیلی پیدا نمی کردن واسش یه افسانه می ساختن.
درباره ی تخته سنگ های موراکی ( تخم های اژدها) در ساحل کوکوهه هم افسانه ای وجود داره که میگه این سنگ ها تخم های اژدها یی هستن که با طلسمی تبدیل به سنگ شدن و برای همیشه در ساحل کوکوهه موندگار شدن با اصفهان تور همراه باشید. وقتی از بالا به منظره ای که این سنگ ها در ساحل به وجود آوردن نگاه میکنین انگار گردنبند مرواریدی غول پیکری رو میبینین که در دریا پاره شده.
استخر در قطار تایوان
استخر در قطار تایوان
اگه سوار قطار تایوان شدید و دیدی مسافران درون قطار عینک شنا زدند تعجب نکنید. احتمالا آنها نیز تصور می کنند وارد یک استخر شنا شده اند.با اصفهان تور همراه باشید..
به مناسبت میزبانی مسابقات یونیورسیاد ۲۰۱۷ – المپیک بین المللی ورزشی دانشگاهها – پایتخت تایوان ، شش قطار خود را بر اساس شش ورزش مختلف طراحی کرده است ، از جمله دو میدانی ، شنا ، بیس بال ، بسکتبال. این واگن ها دارای طراحی سه بعدی زمین هر یک از این ورزش ها هستند. بنابراین ممکن است وارد یک زمین بیسبال شوید یا خود را درون یک استخر شنا بیابید.
اگرچه بسیاری از مردم هنوز با این طراحی های جدید آشنا نیستند و تا به حال وارد چنین فضایی نشده اند ، بنابراین زمانی که با آن مواجه شوند برایشان بسیار جذاب و جالب خواهد بود. هدف از انجام چنین کاری، وارد کردن ورزش به زندگی روزمره مردم عادی بوده است. اگرچه کسی قرار نیست در این واگن ها به شنا بپردازد یا توپ بستکتبال خود را جایی پرتاب کند اما شاید بودن در چنین فضایی کسانی را به انجام این ورزش ها ترغیب کند.
در میان این شش ورزش ، واگنی که دارای استخر شنا بوده است توجه بیشتری را به خود جلب کرده است و تصاویر متعددی از آن در صفحات اینستاگرام منتشر شده است. این واگن طوری طراحی شده است که به نظر می رسد واقعا در آن آب وجود دارد.
علاوه بر طراحی قطارهایی با تم های ورزشی ، تایپه تلاش های دیگری نیز برای جذب مسافران بین المللی که برای این مسابقات به این شهر می آیند دارد ، از جمله بازگشایی بازارهای قدیمی و اضافه کردن رستوران های حلال که مخصوص بازدیدکنندگان مسلمان شهر در نظر گرفته شده اند. ۲۹ مین مسابقات تابستانی یونیورسیاد از تاریخ ۱۹ آگوست الی ۳۰ آگوست برگزار خواهد شد. این اولین رویداد مهم ورزشی است که در تایوان برگزار می شود. بنابراین تایوانی ها تمام تلاش خود را می کنند تا بیشترین استفاده را از این رویداد ببرند. این قطار با طراحی های ورزشی تا تاریخ ۳۰ آگوست فعال خواهد بود.
شیک ترین مهمانداران هواپیمایی
این روزها سفر هوایی روشی ایده آل برای سفر اکثر مسافران و توریستان است. در این میان چیزی که بیش از هر چیزی در این سفرهای هوایی به چشم می خورد یونیفرم و لباس کارکنان داخل کابین است که در بسیاری از مواقع بیشتر از اینکه در طراحی زیبایی آنها فکر شده باشد به کاربردی بودن آنها فکر شده است.با طلوع سفریاد بیشتر همراه باشید…
اما این بار یک ایرلاین چینی به نام “هاینان ” به این یونیفرم های کاربردی مقداری مد و فشن نیز تزریق کرده است تا زیبایی خاصی به این لباس ها ببخشد. لباس جدید این ایرلاین در هفته مد پاریس رونمایی شد. آنهایی که با این ایرلاین آشنا بودند می دانند یونیفرم های کارکنان آن در گذشته به رنگ نارنجی بود ، اما مدل های جدید کاملا متفاوت هستند.
بلکه یونیفرم خانم ها الهام گرفته از لباس های سنتی چینی و همچنین طرح های کلاسیک آسیایی طراحی شده است در حالیکه یونیفرم های آقایان ساختاری غربی تر دارد.
طراحی این لباس ها که خیلی سریع لاین تولید آن آغاز خواهد شد و کارکنان این ایرلاین جایگزین لباس های قدیمی خود خواهند کرد دوسال طول کشیده است. این ایرلاین مدعی است که نه تنها این یونیفرم های جدید زیباتر از قبل هستند بلکه چهره و تصویر بین المللی این ایرلاین را نیز تغییر خواهد داد.
بخصوص در مسیرهای بین المللی این امکان را به مسافران می دهند تا با یک ایرلاین چینی مدرن در عین حال ایرلاینی که به سنت های چینی احترام می گذارد روبه رو شوند.
ایرلاین هاینان یک ایرلاین چینی ارزان قیمت است که هم اکنون بعنوان چهارمین خطوط هوایی جمهوری چین شناخته می شود. شرکت هواپیمایی هاینان در سال ۱۹۸۹ تاسیس شد و در حال حاضر روزانه به ۹۰ مقصد در قاره آمریکا ، اروپا ، آسیا و آفریقا پروازهای مستقیم دارد.
فرهنگ مردم جامائیکا
فرهنگ مردم جامائیکا
نژاد ۹۱٪ جامائیکاییها، سیاه، ۶٪ دورگه و ۳٪ نیز سفید هستند، همچنین دین ۶۲٪ مردم جامائیکا، پروتستان و ۲٪ نیز کاتولیک میباشند. انگلیسی زبان رسمی مردم جامائیکا است.همراه اصفهان تور باشید …
واحد پول جامائیکا، دلار با واحد جزء (سنت) نام دارد. از جمله اقلام صادراتی جامائیکا میتوان به، آلومینیوم، بوکسیت، شکر، موز، قهوه و پوشاک اشاره کرد. جامائیکا از اعضای کشورهای مشترکالمنافع میباشد.