رویایی ترین جاده های ایران
همیشه می گویند یکی از بخش های جذاب سفر جاده و مسیر رسیدن به مقصد است. در این مطلب در اصفهان تور زیباترین و آرامش بخش ترین جاده های ایران را برای شما جمع آوری کرده ایم. با ما همراه باشید:
اگر جزو کسانی هستید که اعتقاد دارید سفر فقط به مقصدخلاصه نمی شود و بخش عمده ای ازلذت سفربه زیبایی های مسیراست و البته به دنبال مقصد مناسب می گردید،جاده های زیر رابه شما پیشنهاد می کنیم:
ترتیب قرارگیری اهمیت ندارد…
جاده ها در گروه های کوهستانی،جنگلی وکویری و یاترکیبی می باشند…
همچنین مسافت تقریبی جاده نیزمشخص شده است…
۱-جاده ۵۹یاچالوس(کرج-چالوس)–۱۶۰کیلومتر
۲-جاده گرگان-شاهرود(توسکستان)-گذرازجنگل کبودوال ومنطقه جهان نما-۱۳۰Km
۳-جاده اسالم-خلخال و پونل-خلخال(جاده۲۲)–۷۰الی۸۰کیلومتر
۴-جاده آستارا-اردبیل(گردنه حیران)–۸۰کیلومتر
۵-جاده شهرکرد-ایذه–۲۹۰کیلومتر
۶-جاده ساری- کیاسر–۷۰کیلومتر Irangard
۷-جاده هجیج ـ اورامانات–۷۵کیلومتر
۸-جاده عباس آباد -کلاردشت–۴۰کیلومتر
۹-جاده مهاباد – سردشت–۱۲۰کیلومتر
۱۰-جاده دو هزار و سه هزار _تنکابن(شهسوار)
۱۱-جاده منجیل-رودبار-رشت–۸۰کیلومتر
۱۲-جاده سپیدان ـ نورآباد(فارس)
۱۳-جاده كرند غرب ـ بابایادگار(کرمانشاه)–۲۰۰کیلومتر
۱۴-جاده سراوان ـ فومن–۳۵کیلومتر
۱۵-جاده طبس ـ خور و بیابانك–۱۹۵ کیلومتر
۱۶-جاده جم ـ فیروزآباد(فارس) —۱۷۰ کیلومتر
۱۷-جاده جندق ـ معلمان–۱۱۰ کيلومتر
۱۸-جاده۷۷یاهراز(رودهن-آمل)–۱۳۰کیلومتر
۱۹-جاده شهداد- نهبندان–۲۹۰کیلومتر
۲۰-جاده ساحلی چابهار- بریس–۵۵کیلومتر
۲۱-جاده زنجان – منجیل–۲۰۰کیلومتر
۲۲-جاده مرزی ارس- جلفا
۲۳-جاده گنبدکاووس-بجنورد(پارک ملی گلستان)-۲۲۰km/جاده جنگلی۲۰km
۲۴-جاده۷۹یافیروزکوه-(رودهن -قائمشهر)–۱۱۰کیلومتر
۲۵-جاده۸۳-شاهرود به آزادشهر–۱۳۰کیلومتر
۲۶-جاده سیاهکل-دیلمان–۴۵کیلومتر irangard
۲۷-جاده پاوه – کرمانشاه–۰۰کیلومتر
۲۸-جاده قزوین(الموت)- رامسر(۳هزار)–۰۰کیلومتر
۲۹-جاده بلده- رویان(نور ،مازندران)–۸۰کیلومتر
۳۰-جاده علی آبادکتول-شاهرود(جنگل ابر)-حاشیه کبودوال وخارتوران-۸۰کیلومتر
۳۱-جاده جواهرده(رامسر-جواهرده)–۲۵کیلومتر
۳۲-جاده شیراز-کازرون (فارس)–۰۰کیلومتر
۳۳-جاده شیراز -استهبان (فارس)–۰۰کیلومتر
۳۴-جاده رامیان(گلستان)-شاهرود(سمنان)-۱۰۰کیلومتر
۳۵-جاده ساری – فریم- پل سفید — ۱۰۰ کیلومتر
۳۶-جاده ساری – لاجیم -زیراب — ۹۰کیلومتر
۳۷-جاده رامسر-دالخانی-جنت رودبار—۷۰کیلومتر
۳۸-مريوان-سنندج
۳۹-كامياران-روستاي پالنگان
۴۰-جاده چالوس(پل زنگوله)- بلده-جاده هراز(آبشارشیرگاه)–۰۰کیلومتر
۴۱-جاده رودسر-جواهر دشت (گیلان)–۰۰کیلومتر
۴۲-جاده پره سر-آبشار ویسادار(گیلان)–۱۵کیلومتر
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
دشت نمارستاق و آبشار دریوک کجاست؟
ایران و خصوصا شمال کشور پر است از بهشت های بکری که شاید حتی اسمش را هم نشنیده باشید. در این مطلب در اصفهان تور به معرفی یکی از این بهشت های گمشده در آمل مازندران پرداخته ایم. با ما همراه باشید.
دشت نمارستاق از جمله ییلاقهای بسیار پر طرفدار در فصل تابستان است. این منطقه به نوعی بهشت گمشده مازندران محسوب میشود.
نمارستاق نام منطقهای کوهستانی در بخش لاریجان شهرستان آمل در استان مازندران ایران است. نمارستاق دارای آب و هوای بسیار خنک در فصل تابستان است و دارای موقعیت بسیار مناسب نسبت به بقیه روستاهای همجوار در کوهپایه دماوند است.
دشت و آبشار شیبدار کوهره دریوک در منطقه نمارستاق در ۴۰ کیلومتری آمل از ییلاقهای زیبای منطقه البرز میباشد که دارای مناظر بسیار دیدنی میباشد به عبارتی با پشت سر گذاشتن دو سوم جادۀ هزار در قلب منطقۀ البرز مرکزی، به محلی موسوم به دو راهی پنجاب می رسید. بعد ار حدود یک ساعت پیادهروی از روستای نمارستاق به دشت دریوک که دشتی کوچک ولی بسیار دیدنی است، و کمی پس از آن به آبشار دریوک میرسیم. یک دشت وسیع و با آبشاری بلند و کشیده با سنگلاخهایی سخت که بلندترین آبشار زمینی ایران است طبیعتی زیبا برای گردشگران و کوهنوردان است. چشمههای آب معدنی و چهل چشمه و چشمه لهرا و دشت سفید از دیگر جاذبههای این منطقه میباشد. از دیگر منابع طبیعی این منطقه دشت بالایی و پایه کوهای آن است.
آبشار زیبای این منطقه در جنوب روستای نمار و در میان دره شرقی دریوک قرار دارد و حدود ۱۰۰ متر ارتفاع دارد. مسیر فرعی نمار، مابین روستاهای هردورود و کهرود از قسمت غربی جاده هراز از محل سه راهی پنج آب جدا شده و از میان درهای دیدنی و سرسبز به طول حدود ۲۵ کیلومتر میگذرد.
زمان سفر برای بازدید از دشت نمارستاق چه فصلی از سال است؟
زمان مناسب برای برای دیدن این ییلاق از ابتدای خرداد ماه تا ابتدای مهرماه است. هایپرشیا در این ماهها تورهای مختلفی برای بازدید از این ییلاق دارد.
از چه مسیری به دیدن این ییلاق برویم؟
مسیر دسترسی به این ییلاق از جاده هراز، ۴۰ کیلومتری جنوب آمل به سمت شرق و سپس طی کردن آسفالته با طول ۱۸ کیلومتر تا روستای نمار است.
دشت و آبشار شیب دار کوهره دریوک در منطقه نمارستاق در ۴۰ کیلومتری آمل از ییلاق های زیبای منطقه البرز می باشد که دارای مناظر بسیار دیدنی می باشد به عبارتی با پشت سر گذاشتن دو سوم جادۀ هزار در قلب منطقۀ البرز مرکزی، به محلی موسوم به دو راهی پنجاب می رسید. این دو راهی و جاده ای خاکی که مسیر مواصلاتی نمارستاق نام گرفته، از آبادی های چندی چون پنجاب، سوا، شیخ محله، کلری، دیوران عبور کرده و سرانجام به آبادی بزرگ نمارستاق در کنار رودخانۀ خروشان آن که سرچشمه از کوه های ناظر و شکر لقاس دارد می رسید. بعد ار حدود یک ساعت پیاده روی از روستای نمارستاق به دشت دریوک که دشتی کوچک ولی بسیار دیدنی است، و کمی پس از آن به آبشار دریوک می رسیم. یک دشت وسیع و با آبشاری بلند و کشیده با سنگلاخ هایی سخت که بلندترین آبشار زمینی ایران است طبیعتی زیبا برای گردشگران و کوه نوردان است. چشمههای آب معدنی و چهل چشمه و چشمه لهرا و دشت سفید از دیگر جاذبه های این منطقه میباشد. از دیگر منابع طبیعی این منطقه دشت بالایی و پایه کوهای آن است.
بعد از دشت در مسیر قله چشمه جوشانی قرار دارد به اسم اشتلک یا اشلک که می گویند خواص درمانی دارد. دشت لهرا یا لرا ٬برای کسانی که از راه های دور قصد صعود به قله را دارند جهت اقامت شبانه جای مناسبی است.
دریاچه دو خواهران : پس از دشت دریوک اگر به سمت جنوب مایل شوید، وارد دره کوچکی در پای قلل لهرا می شوید. مسیر با پیچ و خم های متعدد ارتفاع می گیرد و سرانجام پس از سه ساعت کوهپیمایی آرام و گام به گام بر گردنه لهرا به ارتفاع ۳۷۰۰ متر قرار می گیرید. در پیش رویتان و در سمت جنوب منظرۀ با شگوهی از خط الرأس دیواره های صخره ای دو خواهرون و چپکرو دیده می شود که برف نسبتا زیادی شیارها و دهلیزهای آن را پوشانده است. هوا صاف و آفتابی است و ما اکنون درست در روبروی قلۀ برج مانند مخروط سر قرار دارید. از گردنه سرازیر شده به سوی کف دره بیایید و پس از نیم ساعتی به سرچشمۀ بسیار زیبای رودخانه سه سنگ می رسید و در کنار رودخانه چادر خود را برپا کنید. دره سه سنگ که در شمال خط الرأس قرار دارد، منطقه ای برفچالی در این موقع از سال به حساب می آید. هوای فرحبخشی جریان دارد و دیدار و شناسایی مجموعه قلل دوخواهرون و سه سنگ خالی از لطف نیست. با آماده کردن وسایل، یک شب بسیار سرد را در کنار رودخانه سه سنگ به سر ببرید. و صبح نه چندان زود آماده حرکت برای یافتن دریاچه دوخواهرون شوید. از اینجا حدود یک ساعتی به سوی غرب حرکت کرده، زمانی که درست در مقابل دو قله نزدیک به هم دوخواهرون قرار می گیرید، به سمت جنوب و رو به سوی قله از تپه ماهورهایی که برف قسمت سایه دار آن را پوشش داده عبور کرده بتدریج ارتفاع می گیرید و در بالای یکی از این تپه ها در زیر دیوارۀ شمالی دوخواهرون به دریاچۀ آن با آبی به رنگ به رنگ فیروزه می رسید. دریاچۀ آن با آبی به رنگ فیروزه می رسید. دریاچه در ارتفاع ۳۸۸۰ متری و در نقطه ای ساکت و آرام به دور از تابش خورشید قرار دارد. آب آن ماحصل ذوب برف های سنگین و بهمن هایی است که از خط الرأس به پایین سرازیر می شود. زمانی را به دیدار، استراحت و عکاسی بپردازید.
آب دریاچه بسیار سرد است و از عمق چندانی نیز برخوردار نیست. برکۀ کوچکتر دیگری نیز در سمت چپ آن خودنمایی می کند که به اندازۀ این دریاچه نیست. دو ساعت توقف کنید و سپس از مسیر تپه ماهورها خود را به محل اردو در کنار رودخانه سه سنگ برسانید.
ـ راه دیگر دستیابی به دریاچه دو خواهران آمل :
– جاده هراز، پلور، جاده آسفالته تا سد لار و سپس جاده خاکی پناهگاه سیمرغ در غرب دماوند تا بالای مرتع ورارو و سپس راه چاک اسکندر به گردنۀ سرداغ، رودخانه دلیچای و مرتع سه سنگ
بهترین زمان اواخر خرداد ماه است. این منطقه جاذبه های طبیعی زیادی دارد پیشنهاد می شود از راهنماهای محلی برای بازدید بهتر منطقه استفاده کنید و دوربین عکاسی را فراموش نکنید.
آدرس: آمل، منطقه نمارستاق
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
عشایر بختیاری
یکی از ایل های معروف در ایران که در تاریخ ایران نیز سهم عمده ای داشته و نقش مهمی را ایفا کرده اند عشایر بختیاری می باشند. در این مطلب به طور کامل هر اطلاعاتی را که لازم است درباره این ایل بدانید را در اختیار شما گذاشته ایم. با ما در اصفهان تور همراه باشید.
در متون فارسی واژگان عشیره، قبیله، ایل، طایفه، اویماق، اولو و به ویژه جمع آنها عشایر، قبایل، ایلات، طوایف، اویماقات، اولوسات غالباً هم معنیاند و در واژهنامهها خاندان یا دودمان یا گاهی جامعه یا مجموعه قشون توضیح داده میشود. جغرافینویسان قدیمی برای اشاره به به اصطلاح کردان فارس از واژه رموم که جمع رم است یا زموم که جمع زم است استفاده کردهاند.
تاریخ ایلات ایران، تاریخ ایران است. نگاهی به تاریخ ایران این نکته را روشن میکند که بدون مطالعه تاریخ اقوام، ایلات و عشایر به درستی نمیتوان تاریخ ایران را شناخت.
در هر دورانی از تاریخ ایران که یکی از ایلات نیرومندتر از دیگران بوده، قدرت سیاسی را تسخیر کردهاست. ایلات به علت آمادگی دایمی برای کوچ دارای انضباط شبه نظامی هستند و در عرض ساعاتی آماده حرکت با گلههایشان هستند، همین انضباط و آمادگی جنگی آنان، ایلات را تبدیل به یک اردوی نظامی میکردهاست.
در جامعه ایلاتی بر مبنای مناسبات عشیریی مردم اطاعت پذیری محض از رؤسایشان داشتند و از سویی داشتن نیروی مسلح ازضروریات زندگی ایلی بودهاست و در اختیار داشتن این دو مؤلفه دو اهرم قدرت برای سران ایلات و عشایر فراهم نموده.
مطالعات تاریخ ایلات ایران نشان میدهد که ایلات در سیاست داخلی کشور دارای نفوذ بوده و نقش مهمی را در بوجود آوردن سلسلهها بازی میکردهاند و این امر در بعضی مواقع باعث میشدهاست که بامر پادشاهان وقت و سیاست کشور، دستههائی از ایلات از محل اصلی خود کوچانیده شده و در محل جدیدی به زندگی بپردازند.
بخش بندی عشایر و ایلات ایران
عشایر ایران به اقوام اصلی کرد، لر، فارس، لک، ترک و ترکمن، عرب، بلوچ و براهویی تقسیم میشوند. معمولاً ایلات و عشایر ایران را از جهت زبان به ۷ دسته تقسیم میکنند: ترکمنی، ترک زبان، فارسی زبان، کردی، لری، عرب زبان و بلوچ.
ردهبندی حال حاضر عشایر با ردهبندی تاریخی ایشان متفاوت است، چه بسیاری از ایلاتی که امروزه ترک یا کرد دانسته میشوند در متون تاریخی لر یا لک توصیف شدهاند یا باالعکس. برای نمونه ترکاشوندان همدان که امروزه در اثر همسایگی با عشایر کرد، کردزبان شدهاند در اصل لر بودهاند، یا ایل گوران با اینکه برپایه قومشناسی و زبانشناسی ریشه کردی برایشان دانسته نمیشود امروزه کرد به حساب میآیند.
بختیاری ها
مردم بختیاری یا لرهای بختیاری یا ایل بختیاری در جنوب غربی ایران، در استانهای چهار محال و بختیاری، خوزستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و اصفهان سکونت دارند. بختیاریها به گویش بختیاری که یکی از گویشهای زبان لری است تکلم میکنند. ایل بختیاری از دو شاخه چهارلنگ و هفتلنگ تشکیل شده است، که چهارلنگ خود به ۵ باب و هفتلنگ به ۴ باب تقسیم میگردد و هر باب نیز از چندین طایفه تشکیل میشود. این تقسیمات که نمودار سازمانی ایل بختیاری خوانده میشود، به قرن شانزدهم میلادی بازمیگردد و بر مبنای نظام خاص طبقاتی و مالیاتی طوایف بختیاری سازمان یافته است.
سرزمین کنونی بختیاری هزاران سال است که سکونتگاه گروههای مختلف انسانی میباشد. شواهد گوناگون نشان میدهد که سرزمین باستانی قوم لر دهها هزار سال پیش، مسکونی بودهاست. منابع و امکانات طبیعی از قبیلِ آب، جنگل، مراتع، بارندگی مناسب، آبگیرهای فراوان و درّههای مستعد برای کشاورزی، این سرزمین را به یکی از بهترین زیستگاهها و محل تجمع و سکونت گروههای انسانی در گذشته تبدیل نموده بود. افزون بر این امکانات، در بلندیهای زاگرس و دامنههای آن، محیط مناسبی برای رویش نباتات علوفهای و گونههای مختلف حیوانات فراهم کرده بود.
شواهد باستانشناسی
کاوشهای باستان شناسی نشان میدهد که قدمتِ سکونتِ انسان در این منطقه به چهل هزار سال میرسد. بازماندههای فرهنگیِ دورانِ پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی و شهرنشینی در این ناحیه به چشم میخورد. سرزمین بختیاری، از جمله محدود سرزمینهایی است که انسان برای اولین بار به اهلی کردنِ حیوانات و نباتات پرداخته یا به دیگر سخن، زندگی ده نشینی و کشاورزی را که لازمهٔ پیدایش تمدن میباشد، آغاز نمودهاست.
نامشناسیِ بختیاری
خسرو خان سردار ظفر معتقد است، که بختیاریها در زمان صفویه (۱۳۷۲–۱۵۰۱ میلادی) به این نام شهرت جستهاند.
برای نخستین بار، حمدلله مستوفی در شمارش تبارهای لر بزرگ از بختیاریها نام بردهاست. تباری که پس از نیرومند شدن آوازه بیشتری یافت و سرانجام به بیشتر سرزمینهایی که امروزه محل سکونت لر بزرگ است، چیره شد. حمدلله مستوفی بختیاریها را از تبارهای بزرگ ایران میداند، که به لر بزرگ نیز شناخته شدهاند.
تقسیمبندی مردم لر به لربزرگ و کوچک، به زمان حکومت هزاراسپیان در منطقه لرستان بازمیگردد. نام لر کوچک نیز به مردمان استان لرستان و ایلام امروزی داده شده بود.
احتمال میرود واژه بختیاری دگرگون شده واژه باختری باشد و بختیاری، به معنی باختریها باشد. برخی نیز بر این باورند که ریشه تباری لرها، از سکاها میباشد.
رومن گیرشمن باستانشناس سرشناس فرانسوی مینویسد:
من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشتهام، مگر اینکه عیلامی را یافتهام.
این نشان از این دارد، که پیش از چیرگی مردمان هند و اروپایی تبار سرزمینی که، هماکنون مردم بختیاری در آن سکونت دارند، جزئی از کشور عیلام بودهاست.
حسین پژمان بختیاری، شاعر معاصر مینویسد:
کلمه بختیاری، به تنهایی، خوشبخت معنی میدهد و شاید هم بعضی از رؤسای طوایف به این نام شهرت داشتهاند، که احتمالاً بعدها تمام افراد ایل به این نام شناخته شدهاند.
در آغاز پادشاهی فتحعلیشاه قاجار، بختیاری بخشی از خاک استان فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و عراق عجم بهشمار میآمد. از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری، گاهی بخشی از اصفهان و گاهی بخشی از خوزستان بود. نخستین کسی که برآن شد تا تاریخ بختیاریها را به نگارش درآورد، سردار اسعد بختیاری بود که در نگاشتههای او به نام تاریخ بختیاری به دانستههای ارزشمندی دربارهٔ بختیاریها بر میخوریم.
مردم شناسی
بختیاریها یکی از اقوام ایرانی ساکن غرب و جنوب غرب ایران بهشمار میآیند. بختیاریها به گویش بختیاری که یکی از گویشهای زبان لری است تکلم میکنند. دانشنامه ایرانیکا و دانشنامه جهان اسلام سکونتگاه این ایل را از فریدن در غرب استان اصفهان تا شمال خوزستان معرفی میکنند.
سکونتگاه
بختیاریها، در استانهای چهارمحال و بختیاری و شمال، شمالغربی و شمالشرقی خوزستان، غرب و جنوبغربی اصفهان، شرق لرستان و شمال کهگیلویه و بویراحمد ساکن هستند. سکونتگاه بختیاریها پیش از صفویان لرستان خوانده میشد، اما پس از آن سکونتگاه این ایل به نام منطقه بختیاری نامگذاری شد.
چهارمحال و بختیاری، شامل: چهار محلِ لار، کیار، میزدج، گندمان بعلاوهٔ سرزمینهای بختیاری میباشد و از این رو به آن چهار محال و بختیاری گفتهاند.
سرزمینهای بختیاری از طرفی شهر سمیرم در استان اصفهان تا شهر دورود در استان لرستان و از طرفی دیگر از شهرستان رامهرمز در استان خوزستان تا شهر داران در استان اصفهان را در بر میگیرد.
این سرزمینها به دو بخش ییلاقی و قشلاقی تقسیم میشود.
محل سکونت ییلاق و قشلاق ایل چهارلنگ به دو بخش تقسیم میگردد:
بخش ییلاقی: یکی در محدوده شهرستان فریدن تا شهرستان دورود و دیگری از شهرستان سمیرم تا لردگان میباشد.
بخش قشلاقی: یکی در محدوده شهرستان دزفول و دیگری در محدوده شهرستان ایذه و شهرستان رامهرمز میباشد.
محلِ سکونتِ ایل هفت لنگ نیز به دو بخش تقسیم میگردد:
بخش ییلاقی: در محدوده شورآب، تنگه گزی و دامنههای زردکوه تا اردل به مرکزیت شهرستانهای کوهرنگ و چلگرد میباشد.
بخش قشلاقی: در محدوده شهرستان اندیکا و شهرستان مسجد سلیمان میباشد.
سازمان اجتماعی
یکی از ویژگیهای سازمان اجتماعی ایل بختیاری، وجود واحدهای متعددِ اجتماعی و در هم تنیده در داخل ایل است که درجه بسیار بالایی از گروه بندی عمودی، در سطوح مختلف درآن جلوهگر است. ساختارِ اجتماعی از یک سیاه چادر آغاز گشته و تا ایل ادامه مییابد.
سیاه چادر
هر چادر مأوای یک خانوادهٔ بختیاری است که به آن مال نیز میگویند.
اولاد
هر اولاد مشتمل بر سه تا دوازده سیاه چادر یا بیشتر است که خانوادهٔ گستردهای است و اردو نیز خوانده میشود.
تَش
مجموع چند اولاد، تش نامیده میشود. سرپرستیِ هر تش را فرد کاردان و فعالی از همان تَش بهعهده دارد که به ریشسفید مشهور است.
تیره
درطوایفِ مختلف بختیاری هر تیره به چند تش تقسیم میگردد. در کوچها، اردوهایی که با هم خویشاوندند به صورتِ واحدهای کوچنده (تیره) -که جمعیت هر کدام به چند صد نفر بالغ میشود- گرد هم میآیند، بنابراین مجموع چند تش، که همگی با هم خویشاوند هستند را یک تیره مینامند.
طایفه
از ترکیبِ تیرهها، طایفه به وجود میآید که جمعیتِ بزرگترینِ آنها (مانند: بابادی، شهنی، اورک، گندلی، منجزی) به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر میرسد.
باب
باب یا بلوک، نتیجهٔ ترکیبِ چند طایفه است. (مانند: بختیاروند، کیان ارثی، دورکی، محمود صالح) ولی هیچ نسبت خویشاوندیی بین طوایف یک باب وجود ندارد و به مجموع چند طایفه که از نظر جغرافیایی نزدیک به هم زندگی کردهاند، باب گفته میشود.
شاخه
چند باب با هم یک شاخه میسازند. ایلِ بختیاری در کل دو شاخهٔ اصلی دارد که چهارلنگ بختیاری و هفتلنگ بختیاری هستند.
چهارلنگ و هفت لنگ
هفت لنگ و چهارلنگ دو شاخه مهم مردم بختیاریاند. هر چند که این دو شاخهٔ ایل بختیاری از نظر فرهنگی، تفاوت چندانی با هم ندارند، اما پراکندگی محل سکونت، باعث ایجاد تفاوتِ نه چندان زیادی، در گویش و لهجه آنها شده است، که در مجموع هر دو شاخه، به گویش بختیاری سخن میگویند. چهارلنگ بختیاری از پنج باب تشکیل شده است و شاخه هفت لنگ شامل چهار باب میباشد.
ایل
هر یک از این بابها یا بلوکها به یکی از دو شاخه ایل بختیاری، یعنی هفتلنگ و چهارلنگ تعلق دارند.
این قبیل واحدهای اجتماعی، محیطهایی هستند که همبستگی واقعی -نه تنها در حالات نزاع با گروههای دیگر- بلکه در امور روزمره کار تولیدی نیز، در داخل آنها برقرار است. گله داری، کاشت و برداشت محصول را اعضای همنیای هر اردو و یا طی کوچ، اعضای همنیای تیره مشترکاً انجام میدهند. در این سطح، خانوادههای بههم پیوسته دقیقاً در حکم گروههای صنفیاند.
سازمان سیاسی
ساختار قدرت سیاسی از ویژگیهای دیگر سازمان ایلی بختیاریهاست. این ساختار، نمودار چنان درجهای از تمرکز سلسله مراتب است، که معمولاً در نظامهای مبتنی بر خویشاوندی، بعید انگاشته میشود. تا دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰ ش قدرت در دست ایلخانی (بالاترین مقام ایل) و ایل بیگی (دستیار او) متمرکز بود و سپس، در سطوح مختلف هرم ایلی، در میان کلانتران طایفهها و کدخدایان تیرهها و ریش سفیدانِ اولاد یا تشها تقسیم میشد. این مقامات حافظ نظم و مجری عدالت بودند و میان افراد ایل و خارج از ایل در مقام واسطه عمل میکردند؛ ولی از نظر تأثیری که بر زندگی روزمره بختیاریها داشتند، مهمترین وظیفه آنها هماهنگ کردن کوچ و حل و فصل دعاوی مربوط به استفاده بیش از حد از چراگاهها و آبشخورها بود. این مسئولیت، که در اصل خدمتی به افراد ایل به شمار میرفت، به منشأ امتیاز اقتصادی و اجتماعی (مانند دسترسی به بهترین چراگاهها، امکان جذب اتباع و جز آنها) تبدیل شد. در نتیجه طبقهای از خوانین ظهور کرد که با صحرانشینان ساده («لرها» که با نام ایلهای لرستان نباید خلط شود) فرق فاحش داشت. رهبری بالای ایل نیز از وظیفة اصلی خود که ایجاد هماهنگی بود پا فراتر گذاشت و با بستن مالیات و سربازگیری و گردآوری دارودسته سیاسی (بسته) هوادار منافع و مصالح خانها، رفته رفته نقشی خودکامه یافت.
عواملی خارج از ایل نیز به تحول رهبری سیاسی بختیاریها در این جهت کمک کرد. یکی از مهمترین آن عوامل اعطای اراضی خالصه به هر یک از خانها به پاداش خدمات نظامی یا جز آن بود و این رسم از قرنها پیش رواج داشت. این اراضی، برخلاف زمینهای واقع در محدوده ایلی، ملک شخصی خان بود.
دخالت مستقیم حکومتهای ایران در عزل و نصب رؤسای ایل، عامل دوم قدرت یافتن بی حد و حصر دستگاه خانی بختیاریها بود. این امر در قرن دوازدهم شروع شد و در عصر قاجاریه به صورت شیوهای مرسوم درآمد. شاهان قاجار در پی آن بودند که از طریق نظام حکومت غیرمستقیمِ عمدتاً مبتنی بر قدرت خانها، ایلها و نواحی مجاور آنها را مهار کنند.
عامل سوم که به تحکیم قدرت خانهای بختیاری افزود، حضور شرکتهای انگلیسی در استان خوزستان از اواخر قرن سیزدهم بود.
خانهای بختیاری، در سایه این مشروعیت مضاعف از جانب مقامات خارجی و نیز مزایا و دستاوردهای آن، توانستند هم سلطهٔ خود را بر ایل تحکیم بخشند و هم جای پایی در دستگاه حکومت مرکزی پیدا کنند. اینان، در صورت بروز مشکل با شاه، نیروهای سهمگینی در اختیار داشتند که میتوانستند به میدان روانه کنند، کما اینکه در زمان انقلاب مشروطه چنین کردند، حال آنکه چنین نیرویی به سرمایه هنگفت حاصل از فروش نفت تجهیز شده بود. اقدامات نظامی بر نفوذ و اعتبار خانها در میان افراد ایل افزود. بختیاریها، در نخستین سالهای قرن چهاردهم، بواقع، دولتی موازی در دولت شمرده میشدند.
گویش
گویش بختیاری یا گویش لری بختیاری، گویش مردم بختیاری است. گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوب غربی ایران و یکی از شاخههای گویش لری به شمار میرود. این گویش تفاوتهای اندکی با سایر شاخههای گویش لری از جمله لری خرمآبادی و لری بویراحمدی دارد.
گویش بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم میشود:
گویشِ بخشِ خاوری که تحت تأثیر لریِ کهگیلویهای است.
گویشِ منطقهٔ جنوبی که تحت تأثیر گویشِ طایفهٔ بهمئی بودهاست.
گویش منطقه چهارلنگ
گویشِ بخشِ میانی.
کوچ ایل بختیاری
یکی از دیدنیهای جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری است.اگر چه در دهههای آغازین قرن حاضر گروههای کثیر ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران تخته قاپو (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ رو و متحرک است.کوچ روهای بختیاری، زمستان را دشتهای شرق خوزستان و تابستان را در بخشهای غربی منطقه چهارمحال و بختیاری به سر میبرند .
آنها هر ساله از اواخر اردیبهشتماه از پنج مسیر مختلف همراه با مبارزهای خستگی ناپذیر با سختیهای طبیعت، ضمن عبور از رودخانهها، درهها و پشت سر گذاشتن بلندیهای زرد کوه در مناطق معینی از دامنههای زاگرس پراکنده میشوند و قریب سه ماه در این منطقه میمانند و با چرای دامها در مراتع سرسبز به رمهداری مشغول میشوند.نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنتها و آداب و رسوم از جمله جاذبههای دیدنی این شیوه زندگی است.
کوچروهای بختیاری زمستان را در دشتهای شرق خوزستان و تابستان را در بخشهای غربی چهارمحال و بختیاری به سر میبرند. به مسیرهای کوچ در اصطلاح ایل راه میگویند.
موسیقی
موسیقی مردم بختیاری را میتوان شاخهای از موسیقی لری دانست. این موسیقی به وسیله سازهایی مانند سرنا، کُرنا و کوس و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا نواخته میشود. تشمالها سرپرستیِ موسیقی در ایل را بر عهده دارند و اکنون نیز در مجالس عروسی و مراسم سوگواری بختیاریها وظیفه اجرای موسیقیهای محلی مردم بختیاری را بر عهده دارند.
آداب و رسوم
عزاداری: در بختیاریها هرگاه کسی از دنیا میرود مثل اینکه همهٔ طایفه عضوی از خانواده را از دست داده و ماتم زده میشوند. مراسم عزاداری در بین بختیاریها به شکل خاصی برگزار میشود که نحوهٔ انجام آن در نقاط مختلف تفاوتهایی نیز با هم دارند.
گاگریو
در هنگام عزا، گونهای سرودهٔ عزا بوسیلهٔ زنان خوانده میشود که به آن گاگریو میگویند. در آغازِ خواندنِ گاگریو، رسم بر اینست که یکی از زنانِ سرشناس و بی بیهای ایل شروع به خواندنِ بیتی از گاگریوه میکند و همهٔ زنان نیز با وی همنوا میشوند و آن بیت به بیتِ ترجیعی تبدیل میشود و زنان پس از خواندنِ هر چند بیتی آن بیت را دوباره تکرار میکنند. معمولاً پس از خواندنِ چهل بیت یا کمتر، زنِ دیگری خواندنِ اشعار و تکرارِ آنها را بعهده میگیرد و زنانِ دیگر نیز با وی همنوا شده و این کار در مجالسِ ترحیم ممکنست ساعتها به درازا بینجامد.
کوشک
کوشکها، حفرهها و یا اتاقهایی کنده شده در صخرهها و یا اتاقهایی ساخته شده بر روی سطح زمین هستند، که بعنوانِ گونهای مقبرهٔ خانوادگی در ایل بختیاری موردِ استفاده قرار میگرفتند. در این روش، وقتی یک نفر از اعضای پر نفوذِ خانواده فوت میکرد، درِ کوشک را باز کرده و بقایای فردِ درگذشتهٔ پیشین را با احترام به کناری نهاده و جسد تازه را در آن قرار میداده و در آنرا دوباره میبستند. امروزه این روش منسوخ شده و دیگر از آن برای خاکسپاری درگذشتگان استفاده نمیشود. از این نمونه کوشک در دو سوی زردکوه -یعنی بازفت و بیرگان- وجود دارد.
هنر تیراندازی
مردان دلاور و سخت کوش ایل بختیاری از دیر باز در نزد ساکنان فلات ایران به سوارکاری و تیراندازی شهره بودند. چنانکه رسته برجسته تیر اندازان ارتش ایران در دورههای صفوی، افشاریه، زندیه و قاجار از نخبگان تیراندازان ایل بختیاری تشکیل میشد.
امروزه نیز هر خانوار از عشایر بختیاری حداقل یک قبضه اسلحه (مجاز) در اختیار دارد، تا علاوه بر شکار و حفظ کیان ایل، بتواند در مواقع لزوم به استفاده از مهارت خود به دفاع از مرزهای میهن مبادرت نماید. بزرگان ایل اول فنی را که به فرزندان خود میآموزند، تیراندازی و سوارکاری است. تیراندازان بختیاری گاه چنان در این فن مهارت پیدا میکنند، که میتوانند سواره و به تاخت، شیء متحرک را هدف قرار دهند. از جمله دلاورمردیهای تیراندازان و سوارکاران بختیاری میتوان نقش ایشان در فتح هرات (زمان نادرشاه)، جنبش مشروطه ایران، فتح تهران و همچنین در طول جنگ ایران و عراق اشاره کرد.
پوشش زنان
لچک
لَچَک، کلاهی است که زیر مینا استفاده و با انواع سکههای قدیمی، مروارید، سنگ و پولک تزیین میشود و انواع گوناگون دارد. سیخکی، ریالی، صدف، که رایجترین آن ریالی میباشد که از سکههای قدیمی استفاده میشود.
مِینا
روسری از جنس حریر و ابعاد بسیار زیاد به شکل مستطیل است که بهصورت بسیار ویژهای به سر میکنند. مِینا را با سنجاق محکم توسط بندی از یکسوی لچک بهسوی دیگر آن از پشت سرشان میآویزند که به آن سیزن گفته میشود و بعد موهای جلوی سر را تاب میدهند و از زیر لچک بیرون میآورند و در پشت مینا پنهان میکنند وآن موها را ترنه مینامند و با مهرههایی با رنگهای گوناگون آن را تزئین میکنند که جلوهای خاص به زیبایی مینا میدهد.
تنپوشِ
پیراهنی به نام جومه یا جوه است. این پیراهن معمولاً دو چاک در اطرافِ کمر دارد و تا پایینِ کمر میرسد و زیر آن دامن بسیار پرچینی به نام شولارقری میپوشند که برای تهیه آن گاه از ۸ تا ۱۰ متر پارچه استفاده میشود.
جلیقه
روی پیراهن پوشیده میشود که از جنسِ مخمل است. همچنین زنان بازوبندی (بازیبند) نیز بدست میکنند که با مهرههای رنگی و سنگ تزیین میشود. البته استفاده از آن خیلی رایج نیست و بیشتر در مراسم عروسی پوشیده میشود.
پوشش پایین تنه
از شلواری معمولی و گیوه استفاده میشود. رنگ لباس زنان بختیاری، الهام گرفته از طبیعت است. زنان و دختران جوان در رختهای خود از رنگهای روشن استفاده میکنند و رنگ لباس خانمهای مسن به دلیل احترام به سن و سال آنها تیرهاست.
پوشش مردان
جامهٔ مردان بختیاری از اصیلترین نوع پوششهایی است، که پیشینه آن به دورانِ ایران باستان باز میگردد. این جامهٔ دیرینه، از چهار بخش تشکیل شده است.
سرپوش
کلاهی نمدی است به رنگهای مشکی، قهوهای روشن و تیره و سفید که به آن کلاه خسروی هم گفته میشود. در ابتدا خوانین کلاه سفید رنگ خسروی بسر میگذاشتند اما بعد از اینکه رضا شاه آنان را تخت قاپو (یکجا نشین) کرد، آنان را از پوشیدنِ لباس بختیاری نیز منع کرد، به همین دلیل به مرور زمان کلاه سفید جای خود را به کلاه سیاهِ مردم عادی داد. امروزه دیگر کودکان کلاه سفید خسروی بسر میگذارند. کلاه خسروی همانطور که از نامش پیداست، طرحش از کلاه خسروان، پادشاهان ساسانی است، که این خود نشان دهندهٔ قدمت تاریخی فرهنگ منطقه میباشد.
چوقا
در ابتدا مردان بختیاری بالاپوشی به نام قبا داشتند، که از کنار چاک داشت و همینطور از آستینهای فراخی برخوردار بود اما بعد منع لباس توسط رضاشاه، بالا پوشی بنام چوقا که رعایا آنرا میپوشیدند متداول شد که دستباف زنان عشایر بود. چوقا از پشم بز به دو رنگ سیاه و سفید تهیه میشود و خاصیت ضدباران دارد. گرما را در زمستان نگه میدارد و در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ میکند. نقشهای چوقا، ستونهایی کوتاه و بلند هستند و نقوشی که در پس و پیش آن ترسیم شده، الهام گرفته شده از زیگوارات چغازنبیل است[نیازمند منبع] که در واقع نام چوقا از واژه چغازنبیل گرفته شدهاست. این ردای بلند، اولین بار مورد استفاده مادها قرار گرفت (که تصاویر آن بر گور دخمههای مادی موجود است) همچنین در بعضی از حجاریهای عهد ساسانی، بر تن بزرگان دیده میشود.
شلوار دبیت
برای پوششِ پایین تنه از شلواری به رنگ مشکی استفاده میگردد که شلواری گشاد است و از پارچهای موسوم به دبیت سیاه رنگ دوخته میشود و از یکصد سال گذشته به این سوی، به دلیل استفاده از محصولات پارچهای کارخانه دبیت منچستر انگلستان به آن شلوار دبیت نیز گفته میشود. از مجسمه برنزی که در ایذه کشف گردیده و مجسمه مرد شمی نام دارد و در موزه ایران باستان نگهداری میشود، چنین بهنظر میرسد، که این شلوار از البسهٔ دوران اشکانی میباشد.
پا افزار
بر نقوش بازمانده از پادشاهان هخامنشی گونهای پا افزار (کفش) بر پای پادشاهان پارسی نمایان است، که شباهت زیادی با آنچه بختیاریها گیوه مینامند، دارد. بطور کلی پوشش مردان بختیاری بیش از دو هزار و هفتصد سال قدمت دارد، که این بیانگر آنست که بختیاریان همانطور که زبان، نژاد و فرهنگ خود را از اختلاط و دست اندازی مصون داشته، پوشش و لباس خوعشد را نیز محفوظ و اصیل نگاه داشتهاند.
سرشناسها
پیش از قاجار
علیمرادخان ممیوند چهارلنگ: رهبرانقلاب بختیاری در برابر نادرشاه.
ابوالفتحخان بختیاری: یکی از اعضای شورای سه نفره حکومتی با کریمخان زند.
علیمردان خان چهارلنگ: نایب السلطنه ایران پس از مرگ نادرشاه.
عصر قاجار و پهلوی
حسینقلی خان حاجی ایلخانی: مقتدرترین ایلخان بختیاری.
سردار اسعد بختیاری: از سران انقلاب مشروطه و فاتح تهران.
صمصام السلطنه: نجفقلی خان بختیاری نخست وزیر دولت مشروطه ایران.
ابراهیم خان ضرغام السلطنه: از سران انقلاب مشروطه و فاتح اصفهان.
محمد مصدق: نمایندهٔ چند دوره مجلس شورای ملی و نخستوزیر ایران و رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران.
شاپور بختیار: آخرین نخست وزیر ایران در دورهٔ پهلوی.
تیمور بختیار: اولین رئیس ساواک در حکومت پهلوی.
علیمردان خان بختیاری: استبداد ستیز بختیاری در زمان رضاشاه پهلوی.
جعفر خان سردار بهادر: از فرماندهان انقلاب مشروطه، وزیر جنگ قاجاریه، وزیر پست و تلگراف در زمان رضاشاه پهلوی.
امیر مفخم بختیاری: فرمانده قشون نظامی ایران در زمان قاجاریه و از سران انقلاب مشروطه.
ثریا اسفندیاری بختیاری: ملکه سابق ایران در زمان پهلوی دوم.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
آشنایی با زندگی عشایر
جامعه عشایر در ایران جامعه مهمی به شمار می روند و بر مناسبات اجتماعی و سیاسی و البته اقتصادی کشور تاثیر مهمی دارند. در این مطلب در اصفهان تور شما را با زیر و بم زندگی عشایر در ایران آشنا می کنیم.
ترکیب اجتماعی جمعیت ایران، متشکل از سه جامعه متمایز شهری، روستایی و عشایری است. حیات اجتماعی در این سرزمین از دیرباز متأثر از روابط متقابل و زندگی توأمان جوامع مذکور بوده و در این میان، جامعه عشایری همواره، نقشی بارز و تعیین کننده در سرنوشت سیاسی و زندگی اقتصادی کشور داشته است.
پهنه وسیعی از ایران، قلمرو زیست و فعالیت این جامعه بوده که اکنون نیز کمابیش چنین است. گرچه امروزه عشایر نسبت محدودی از جمعیت کشورند، ولی به اقتضای شییوه زیست، قلمرو وسیعی از کشور، فضاهای زیستی عشایری است.
قلمرو زیستی عشایر نشان می دهد که بخش وسیعی از مناطق غربی، جنوب شرقی و شمال کشور، سرزمینهای عشایری است. وسعت این سرزمینها ۹۳۶ هزار کیلومتر مربع است که حدود ۵۹% از مساحت را تشکیل می دهد. بخشی از سرزمینهای عشایری، فضای زیستی مشترک با جامعه روستایی و شهری و قسمتی نیز مستقلاً “زیست بوم” عشایری است.
تمرکز عشایر عمدتاً در نیمه غربی و جنوبی کشور، به ویژه حول محور زاگرس بوده و در زاگرس میانی، استقرار عشایر بیشتر است. توزیع جغرافیایی قلمرو های عشایری در استان ها متفاوت است. در برخی از استان ها مانند کهگیلویه و بویر احمد امامی استان زیست بوم عشایر و در برخی از استان ها نیز مانند اصفهان، گستره محدودی از استان، قلمروهای عشایری است.
عشایر کوچنده در ۹۶ ایل و ۵۴۷ طایفه مستقل تشکیل یافته اند، که قریب ۸۰% از جمعیت عشایری به ۹۶ ایل و بقیه به طوایف مستقل تعلق دارند. متوسط جمعیت ایلهای ایران ۵۸۳/۹ نفر است . ۱۷ ایل بزرگ ( بیش از ۲ هزار خانوار) حدود ۵۶% و سه ایل بختیاری، قشقایی و ایلسون ( شاهسون) قریب ۳۰% از جمعیت عشایری را در بر می گیرد.
اکثر ایل های بزرگ در پیرامون سلسله جبال زاگرس به ویژه قلمرو میانی آن به سر می برند. بیش از ۳۵% از عشایر در سه استان به هم پیوسته فارس، چهارمحال بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد استقرار یافته اند و استان فارس بیشترین شمار عشایری ایران را در خود جای داده است.
جمعیت عشایری ایران در ابتدای قرن پیش، قریب نیمی از نفوس کشور را در بر می گرفت. در آغاز قرن حاضر حدود ۲۰% تا ۲۵% جمعیت کشور را شامل می شد. با گسترش آبادی نشینی در خلال قرن اخیر سهم جمعیت عشایری به حدود ۱۰% در آغاز دهه چهل و به کمتر از ۵% در دهه کنونی رسیده است.
جمعیت عشایری کشور از ساختار بسیار جوانی برخوردار است که معلول فزایندگی ابعاد باروری و تشدید نرخ رشد طبیعی است. الگوی باروری در تعدادی از ایلات و طوایف بسیار نزدیک به حد بیولوژیک و گاه بیشتر از ۹ مولود است.
میزان بار تکفل نظری و اقتصادی، بیانگر تنگی معیشت و تحمل شرایط دشوار اقتصادی در زندگی عشایری است. الگوی ازدواج نیز یه خاطر الزامات معیشتی، پیش رس بوده و نسبت ازدواج در گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ ساله، به ویژه بین زنان در قیاس با جامعه روستایی و شهری کشور قابل ملاحظه است.
الگوی کوچ نشینی
عشایر کشور در شرایط کنونی از نظر الگوی زیست به سه گروه عمده و متمایز نقسیم می شوند: عشایر صحرانشین، نیمه صحرانشین و یکجانشین
عشایر صحرانشین :
این گروه از عشایر، کوچ رو محض بوده و فاقد ساختمان و خانه چینه ( خشت و گلی) در ییلاق و قشلاق می باشند وتمامی سال را در زیر چادر یا سرپناهی متحرک به سر می برند.
زندگی اقتصادی این گروه عمدتاً متکی بر دامداری و مرتع، منبع اصلی تأمین خوراک دام است. اکثریت این گروه از عشایر را بهره برداران فاقد زمین تشکیل داده اند.
عشایر نیمه صحرانشین :
گروهی از عشایر کوچ رو که در قشلاق یا در ییلاق و یا هر دو دارای خانه بوده، نیمه صحرانشین تلقی می شوند. این گروه مدتی از سال به ویژه زمستان و ماهای سرد را در خانه خشت و گلی یا در بناهای شاخته شده از مصالح سخت به سر می برند.
اکثریت خانه ها و بناهای ساخته شده عشایری در قشلاق است و مدت اقامت در قشلاق نیز بیش از ییلاق است. به همین جهت در زمستان تشخیص عشایر نیمه صحرانشین از روستاییان دشوار است.
زمینه اصلی فعالیت این گروه از عشایر نیز دامداریست. ولی با زراعت و باغداری در ییلاق و قشلاق یا هر دو قلمرو توأم است. تأمین غذای دام صرفاً متکی به مراتع نیست و تعلیف دستی به ویژه در قشلاق یه مرور اهمیت بیشتری یافته است.
عشایر یکجانشین :
این گروه از عشایر در قشلاق یا ییلاق به طور دایم اقامت گزیده اندو بخشی از آنان به رمه گردانی دام در مراتع پیرامون کانونهای استقرار بسنده می کنند و برخی نیز فقط دامهایشان را برای استفاده از علوفه مرتعی به عشایر خویشاوند گروه اول و دوم می سپارند. در مواردی نیز علیرغم تمرکز فعالیتهای زراعی در قلمرو استقرار دایمی، از نسق زراعی خود در قلمرو دیگر، به شیوه های متفاوت مانند اجاره اراضی استفاده می کنند.
الگوی زیست این گروه از عشایر که به دلایل متعدد زندگی چادرنشینی را رها کرده و یکجانشین شده اند، روستایی است. گرچه هنوز پای بندی، وابستگی و علایقی به زندگی عشایری دارند که متناسب با قدمت استقرار، این پیوندها گسسته می شود. البته در این گروه طیفهای متفاوتی وجود دارد که بخشی از آنان دارای شرایط بالقوه ای برای کوچ می باشند. در گذشته نیز بارها عشایر یکجانشین پس از مدتها استقرار و آبادی نشینی، مجدداً چادرنشینیانی کوچ رو شده اند، به ویژه عشایری که به اجبار با تخته قاپو و یا به دلیل استیصال و فقر اسکان یافته اند. چنانکه پس از انقلاب اسلامی و در گرما گرم جنگ نیز جماعتهایی از عشایر اسکان یافته به کوچ روی آورده اند.
منابع معیشت عشایر
محور و زمینه اصلی فعالیتهای اقتصادی در جامعه عشایری دامداری است که نقش تعیین کننده و بارزی در این شیوه از زندگی دارد. سایر فعالیتهای تولیدی عشایر مانند زراعت، صنایع دستی و … از اهمیت کمتری برخوردار بوده و تحت الشعاع دامداری است.
۱- دامداری :
دامداری عشایری بر مبنای تعلیف دام از مرتع سازمان یافته است. این وابستگی بر تمامی شئون زندگی و الگوی زیست عشایری تأثیر نهاده، به طوری که به پرورش دام های نشخوارکننده با استفاده از مراتع طبیعی اشتغال دارند وکوچ نشینی عمدتاً از تبعات چنین فعالیتی است. بر همین اساس عشایر ناگزیر به جابه جایی های دسته جمعی و دشوار در عرصه مراتع بوده و مسیرهای طولانی را از جلگه های پست قشلاقی تا دامنه ها و مرتفعات صعب العبور ییلاقی طی می کنند تا از مراتع قابل تعلیف، غذای دام های خود را تأمین کنند. پذیرش این شیوه معاش دشوار با زندگی سرگردان و مشقت بار، بدان خاطر است که عشایر می توانند به پشتوانه حقوق عرفی از مراتع سنتی خود، بدون پرداخت هزینه ای بابت علوفه مرتعی استفاده کنند.
دام، سرمایه اصلی عشایر کوچنده است و سرمایه دامی عشایر کشور در شرایط کنونی قریب ۵/۱۷ میلیون واحد دامی است که عمدتاً ( ۴/۸۶% ) دام کوچک اتست.
مهمترین فراورده های دامداری عشایری گوشت قرمز و شیر است که به ترتیب حدود ۲/۱۳% گوشت قرمز و ۱/۸% شیر تولیدی کشور است. ارزش تولیدات دامی عشایر کوچنده حدود ۲۲۰ میلیارد ریال است که ۶۹% آن از تولید گوشت، ۲۳% از تولید شیر و بقیه از پوست و الیاف دامی است. عمده ترین اقلام هزینه دامداری عشایری علیرغم استفاده از مراتع، مربوط به تأمین خوراک دام است که قریب ۹۸% از میزان هزینه ها را در بر می گیرد. روی هم رفته حدود ۴۵% از نیاز غذایی زراعی عشایری نیز جوابگوی قریب ۵% از نیاز غذایی دام است. نتیجتاً بالغ بر نیمی از غذای مورد نیاز دام های عشایری می بایست به شیوه های مختلف مانند اجاره سرچر و پس چر مزارع روستاییان، خرید جو و علوفه و … با پرداخت هزین هایی که به مرور فزونی می یابد پرداخت گردد.
به همین جهت تأمین غذای دام امروزه مهمترین و اساسی ترین مسأله عشایر است. زیرا با توجه به تخریب گسترده و کاهش دام افزون سطح و بهره دهی مراتع و همچنین افزایش قدر مطلق دامی، نیاز به تولید محصولات علوفه ای اهمیت ببیشتری می یابد. در حالی که حدود ۳/۴۶% از بهره برداران عشایری فاقد زمین مزروعی بوده و بقیه نیز به ازای هر ۶۰ واحد دامی، به طور متوسط دارای یک هکتار زمین مزروعی بوده اند. متوسط زمین مزروعی برای خانوار عشایری حدود ۵/۲ هکتار و متوسط زمین زیر کشت معادل ۷/۱ هکتار است که فقط ۵/۰ هکتار آن زراعت آبی است.
سرانه دام خانوار عشایری قریب ۱۰۰ واحد دامی است که در برخی از ایلات مانند خمسه، ایلسون و قشقایی بیش از ۱۰۰ و تا حدود ۱۸۰ واحد دامی است. ولی در ایلات و طوایف متعددی نیز سرانه دام کمتر از ۵۰ رأس دام بوده و نسبت بهره بردارانی که کمتر از صد واحد دامی دارند، بیش از ۶۳% است .
گله های عشایری در گذشته عمدتاً داشتی یوده که با مقتضیات زندگی عشایری سازگار است. اما با سیطره بازار و تضعیف اقتصاد خود مصرفی، افزایش قیمت گوشت و دشواریهای کوچ، گرایش به نگهداری دام های گوشتی فزونی یافته که منشاء تحولی در اقتصاد دامداری عشایری است. این تحول موجب تغییراتی در تمامی جنبه های زندگی عشایری شده است. کوچ دسته جمعی تا حدودی ضروریتهای وجودی خود را از دست داده و شرایط تاریخی مناسبی برای دگرگونی کوچ نشینی محض مهیا شده و سازمان ایلی به دلیل فقدان کارکردهای سنتی خود، بیش از پیش در معرض فروپاشی است. مراتع سهم چندانی در تأمین غذای دام عشایری ندارد و به اتکای علوفه مرتعی، سازماندهی فالیتها و تولید گوشت میسر نیست. کوچ بالغ بر نیمی از خانوار عشایر کمتر از ۵ روز و غالباً به صورت رمه گردانی است. به همین جهت کمبود غذای دام در قشلاق حاد و اساسی است و عشایر برخلاف گذشته ناگزیرند با صرف هزینه، تعلیف دام را امکان پذیر سازند، که بی شک مستلزم تحول اقتصاد دامی است. امروزه قریب ۳۰% از ارزش تولیدات دامی عشایر، هزینه های واسطه ای است که عمدتاً هرینه های خوراک دام است و بالغ بر ۸۰% از هزینه های خوراک دام عشایر در قشلاق است. بر این اساس گره کور در مسایل پیچیده جامعه عشایری، غذای دام و گشایش این گره در گرو تلفیق فعالیتهای زراعی و دامی با تخصیص و تجهیز منابع آب و خاک به ویژه در قلمرو های قشلاقی است.
۲- زراعت :
زراعت و باغداری همواره فعالیت جنبی و مکمل در زندگی عشایری کشور بوده که به منظور تأمین نیازهای غذایی از دیرباز رواج داشته است. امروزه هدف از تولید زراعی، صرفاً به تولید مواد غذایی مورد نیاز خانوار محدود نمی شود، بلکه تولید محصولات علوفه ای را نیز در بر می گیرد. فعالیت زراعی مفصل و گذرگاه اصلی زندگی عشایری از کوچ نشنینی محض به اشکالی دیگر از این شیوه زیست است که نهایتاً به یکجانشینی محض منتهی می گردد.
ویژگیهای بارز زراعت عشایری، ابتدایی بودن ابزار و تکنولوژی کشاورزی، عدم تنوع در کشت، بی توجهی نسبی به مرحله داشت در زراعت، فقدان نظام آبیاری، ضعف کارایی و روحیه دهقانیت در زارعین عشایری است.
کوچکی و پراکندگی مزارع در ییلاق و قشلاق از خصوصیات عام زراعت عشایری است. متوسط سطح اراضی کشاورزی برای هر خانوار عشایری قریب ۵/۲ هکتار و برای بهره برداران صاحب زمین عشایری حدود ۸/۴ هکتار است (این نسبت در ایل سونها حدود ۴/۸ هکتار و در ایل ذلکی ۳/۱ هکتار است).
۳- صنایع دستی :
عشایر کشور با صنعت نوین و ماشینی، عمدتاً از طریق مصرف برخی از محصولات صنعت در دهه های اخیر آشنایی دارند وگرنه صنایع سنتی عشایر با تکنیک ابتدایی، محدود به تولید فرآورده های دستی است. صنایعی مانند تولید سیاه چادر، گلیم، جاجیم، خورجین و قالیبافی در ابتدا برای تأمین نیازهای اولیه زندگی ایلی پدید آمده و تکامل یافته اند. بعدها با گسترش مناسبات پولی _ کالایی و متداول شدن دادوستد با مراکز مبادله ( روستایی و شهری) بخشی از این محصولات به بازار راه یافته و منبع مکملی برای درآمد و اشتغال در جامعه عشایری گردیده است. گرچه رسوخ این مناسبات به تدریج موجب رواج مصنوعات شهری در میان عشایر شده و صنایع دستی عشایر ناتوان از رقابت با کالاهای صنعتی در معرض زوال و نابودی قرار گرفته است.
مبادلات و الگوی مصرف
در الگوی سنتی، مبادله کالا با کالا اهمیت ویژه ای داشته، به طوری که حتی امروزه علیرغم دگرگونی های گسترده در امر دادو ستد، هنوز در برخی از موارد محتوای مبادلات کالایی است.
علیرغم تحول الگوی مصرف، هنوز تفاوت های بسیاری در مصارف و هزینه های خانوار جامعه عشایری با خانوارهای شهری و روستایی وجود دارد. بر اساس بررسی های انجام یافته در قلمرو دو منطقه نمونه ( زاگرس میانی و جنوب شرقی کشور) هزینه های سالانه یک خانوار عشایری قریب ۷۰% آن مربوط به هزینه های خوراکی و دخانی و بقیه هزینه های غیر خوراکی است. سهم بسیار زیاد هزینه های خوراکی، نشانگر فقر و زندگی محقرانه خانوارهای عشایری است. نان و لبنیات به ترتیب با ۹/۱۷% و ۵/۱۶% مهمترین اقلام اجزای هزینه های خوراکی و دخانی خانوارهای مورد بررسی بوده است.
هزینه های زندگی خانوارهای عشایری در مقایسه با خانوارهای شهری و روستایی در سطح پایین تری است.
فزونی شاغلین جوان و بالا بودن نرخ اشتغال در زنان ( حدود ۳/۴۰% ) یکی از وجوه تمایز بین جامعه عشایری با جوامع شهری و روستایی است. زمینه اصلی اشتغال عشایر در وهله نخست فعالیتهای کشاورزی ( ۶۷/۹۰% ) و سپس صنایع دستی است. اشتغال در بخش خدمات و سایر زمینه های فعالیت بسیار محدود است. گرچه در سالهای اخیر نسبت اشتغال در این زمینه ها بالنسبه فزونی یافته است.
سواد در جامعه عشایری گرچه پدیده ای رو به گسترش است. ولی هنوز حدود ۴۳% از خانوارهای عشایری بدون فرد با سواد و حدود ۷۳% از جمعیت ۶ ساله و بیشتر عشایری بی سوادند. نرخ با سوادی در زنان عشایر بسیار پایین و معادل ۱۴% و در مردان عشایر قریب ۳۹% است. اکثریت باسوادان عشایر ( حدود ۷۵% ) را مردان تشکیل می دهند. هرچند در سالهای اخیر گرایش زنان به آموزش بیشتر شده و به همین دلیل نسبت زنان محصل به کل زنان باسواد بیشتر از نسبت مشابه در مردان عشایری است.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
عشایر استان اردبیل
عشار استان اردبیل در ایران قدمتی چندهزار ساله دارند و از این حیث دارای ارج و مقام بسیاری می باشند. در این مطلب در اصفهان تور عشایر اردبیل را به طور کامل به شما معرفی کرده ایم. با ما همراه باشید.
جامعه عشايري يادگاراني از تاريخ درخشان و پرافتخار اين سرزمين كهن سال با قدمتي نزديك به ۱۲۰۰۰ سال تاريخي مي باشند . اين مردمان صادق و سلحشور و كم ادعا كهن ترين ارزش هاي بومي را ميراث دارند و حافظان اصيل سرزمين ايران و سرحدات كشور هستند. براساس سرشماري ۱۳۸۷ عشاير استان از دو ايل بزرگ بنام هاي ايل شاهسون با ۹۳/۴ درصد و ايل قره داغ با ۵/۱ درصد جمعيت و دو طايفه مستقل شاطرانلو با ۳/۸ درصد و طايفه مستقل فولادلو با۱/۳ درصد جمعيت در قالب ۱۵۱۹۲خانوار و ۸۰۰۰۰ نفر جمعيت ، تشكيل يافته است .
ایلات و عشایر حوزه شمال غرب
حوزه استقرار عشایر شمال غربی ایران شامل عشایر مستقر در سرزمین آذربایجان (استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان) و بخشی از گیلان است كه به دلیل كوهستانی بودن منطقه از تنوع آب و هوایی برخوردار است. جنگل های تنك، مرغزارهای سرسبز و مراتع پهناور و سرسبز از ویژگی های این ناحیه است كه سبب رونق زندگی عشایر در این منطقه شده است.
در آذربایجان، ایلات و طوایف متعددی مانند ایل شاهسون و ارسباران زندگی می كنند. ییلاق آن ها عمدتا در كوهپایه های سبلان و قوشه داغ در پیرامون شهرهای مشگین شهر، سراب و اهر واقع است و طوایف خلخال در كوه های طالش زندگی می كنند. قشلاق شاهسون ها و طوایف ارسباران در دشت مغان و گرمسیر طوایف خلخال، حاشیه رود قزل اوزن است.
ایلات کردزبان میلان و جلالی نیز در همین حوزه در منتهی الیه شمال غربی در حاشیه مرز استان آذربایجان غربی با کشور ترکیه زندگی می كنند. مهمترين ايلات اين قطب را عشاير شاهسون، جلالي، قره داغ (ايل ارسباران) ميلان، شكاك، زرزا، پيران، پنيانشين، سادات، قره پاپاق، مامش و سعدلو تشكيل مي دهند.
عشایر شاهسون
شاهسون ها جزء ایلات و طوایف عشایری ترك تبار و ترك زبان ایران هستند از نظر پیشینه تاریخی ، نیاكان این گروه عشایری به اسم تركمنان “غز ” یا ” اغوز ” از اواخر قرن سوم هجری از مرزهای شمال شرقی ایران وارد سرزمین خراسان بزرگ شده و از سلطان محمود غزنوی اجازه استقرار در آن نواحی را یافتند . پس از مرگ سلطان محمود و طی دوران جنگ بین سپاه مسعود غزنوی و سلجوقیان ، تركان غز جانب سلجوقیان را گرفته و با شكست مسعود ، تركمن های غز به همراه سپاهیان پیروز سلجوقی وارد سرزمین ایران شده و در مناطقی از شمال شرق تا شمال غرب ایران و بخصوص در آذربایجانشرقی و دشت مغان ، نواحی وسیعی از آسیای صغیر ( تركیه امروزی ) ، قسمتهایی از شام (سوریه كنونی ) و شمال عراق پراكنده شده و عمدتاً به شیوه چادر نشینی گذران زندگی می كردند . از دوره صفویه تا قرن معاصر ، طوایفی از عشایر ترك زبان شاهسون در منطقه وسیعی از ایران پراكنده بوده اند . از میان مجموعه ایلات و طوایف ترك زبان مورد اشاره در دوره معاصر لفظ ایل شاهسون (ائل سون) فقط به آن تعداد از طوایف اطلاق می شود كه قلمرو و استقرار ییلاقی و قشلاقی آنها عمدتاً در استانهای اردبیل و آذربایجانشرقی قراردارد و تعدادی از طوایف شاهسون مستقر در منطقه قره داغ استان آذربایجانشرقی ” ایل ارسباران ” نیز اطلاق می شود .
الگو هاي كوچ و ايل راهها ( انواع، اشكال، وسيله، مسافت )
شيوه زيست عشاير مبتني بر زيست ييلاق و قشلاق بوده و به صورت عمودي از كمترين ارتفاع
(۴۰متر از سطح دريا ) تا ارتفاع ۴۵۰۰ متري ادامه دارد . تحولاتي كه در طي چند ساله اخير در استان اتفاق افتاد در كوچ و سازمان ايلي تحولاتي جدي بوجود آورد. شرايط اكولوژيكي حاكم بر مناطق عشايري سبب شده است كه عشاير دو بار در سال كوچ كنند ،بدين معني كه در اوايل پاييز از مناطق ييلاقي به مناطق قشلاقي كوچ كرده و بار ديگر در اواسط ارديبهشت ماه با تحول شرايط اقليمي به ييلاق بر مي گردند . بنابراين حدود ۴ ماه از سال در ييلاق و نزديك به ۷ ماه در قشلاق استقرار مي يابند و يك ماه نيز در رفت و برگشت و در مسير كوچ مي باشند.
عشاير استان با طي مسافتي حدود ۴/۴۳ الي ۲۸۰ كيلومترفاصله از مسير ۵ ايلراه خودشان را به ييلاق مي رسانند.
لازم به توضیح است عشایر استان اردبیل قبل از رسیدن به منطقه ییلاقی حداکثر ۱۵ روز در مناطق یازلاق می مانند و به تدریج خودشان را به ییلاقات می رسانند .
مسير كوچ و ايل راههاي اصلي عشايراستان :
۱- مغان – انجيرلو – قباله – برزند – شمسير – كنگرلو – ييلاقهاي مشگين شهر و حومه با مسافت ۵/۱۰۷ كيلومتر
۲- مغان – انجيرلو – شهر گرمي – بيل داشي – شهر رضي – روستاي ساميان – شهر اردبيل – ييلاقهاي باغرو و بزغوش با مسافت ۱۷۴ كيلومتر
۳- مغان- روستاي بران – روستاي آقا محمد بيگلو – روستاي زيوه – صلوات- كنگرلو – ارباب كندي – ساميان – اردبيل در شهر اردبيل به دو مسير
یيلاقهاي بالاي سرعين با مسافت ۷/۲۷۱ كيلومتر
ييلاقهاي شهرستان سراب با مسافت۹/۲۷۹كيلومتر
۴- سجهرود – برندق- نيساز – آق سو – سوسهاوا – ييلاق قزل بلاغ با مسافت۲/۱۰۶كيلومتر
۵- جعفرآباد – تيل- كرين- لرد – ييلاق طالشه درق با مسافت۴/۴۳كيلومتر
با بررسي مسافت ايل راههاي عشاير طولاني ترين مسير حد فاصل شهرستان پارس آباد از استان اردبيل و شهرستان واقع در استان آذربايجان شرقي به طول ۲۸۰ كيلومتر مي باشد و كوتاه ترين مسير مربوط به شهرستان خلخال ۴/۴۳ كيلومتر گزارش شده است .
چادر عشایر:
چادرها دو قسمت دارند، یک بخش چوبی که مي تواند متشکل از ۲۴، ۲۸ یا ۳۲ ستون باشد و قسمت پارچه ای که از نمد حاصل از پشم گوسفند تهیه می شود و توسط طناب های دست بافت بهم متصل می شود. حاصل کار بسته به تعداد ستون های به کار رفته اتاقی ۶×۶ یا ۶×۸ با سقف گنبدی شکل است.
صنایع دستی و فرآورده های لبنی:
صنایع دستی عشایر نیز بیشتر از پشم ساخته میشود. از جمله مهمترین صنایع دستی جامعه عشایری می توان به محصولات دست بافی چون قالی، قالیچه، گلیم، زیلو، ورنی، جاجیم، خورجین، توبره، چوقا، لباس های سنتی کلاه ، دستکش، جوراب نقشدار از پشم، گیوه و پاپوش، پلاس و … اشاره کرد. همچنین طناب هایی با طرح و نقش هاي مختلف است که گردشگران آن را عموما برای سوغات تهیه ميکنند.
صنایع دستی جامع عشایر استان از نظر مواد اولیه عمدتاً وابسته به دامهای عشایر می باشند. شایان ذکر است که ورنی عشایر ارسباران در کشورهای اروپایی و حوزه خلیج فارس به فروش میرسد.
عمده محصولات توليدي از شير خام شامل پنير ، كره و كشك مي باشد.
غذای عشایری:
غذاهایی که عشایر با آنها از مهمانان پذیرایی میکنند عمدتا به طور کامل از مواد طبیعی موجود شامل لبنیات، گوشت و سبزی های محلی تهیه شده است و شامل آبگوشت، کباب، بزباش، شیربرنج و آش دوغ است.
پوشاک عشایر:
عشایر، از معدود جوامعی هستند که شکل غالب پوشاک زنان و مردان آن ها از اصالت و هویت ویژه ای برخوردار است و با وجود آنکه در یکصد سال اخیر، تغییر و تحولاتی جدی به خصوص با رواج فرهنگ بیگانه حتی روی پوشش رخ داده است اما کمتر توانسته است اثری بر شکل و ماهیت پوشاک محلی عشایر بگذارد. آنان هرگز کم مهری به فرهنگ خودی خویش نشان نداده و در پوشش، از سنت های اصیل خود فاصله نگرفته اند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
هرچه باید درباره ایل قشقایی بدانید
ایل قشقایی یکی از ایل های قدیمی و معروف در ایران است که حتما شما هم درباره آن زیاد شنیده اید. در این مطلب در اصفهان تور معرفی کاملی از این ایل غیور ایران زمین خواهیم داشت . با ما همراه باشید.
قشقایی یا عشایر ایل قشقایی یکی از اتحادیههای ایلی ایران است که مانند بسیاری از اتحادیههای ایلی متأخر ایران مخلوطی از قبیلههایی با ریشههای قومی گوناگون لر، کرد، عرب و ترک است، اما اغلب قشقاییها ریشهای ترک دارند و تقریبا تمامشان به گویشی از زبانهای ترکی اغوز غربی صحبت میکنند که خود آن را ترکی مینامند. اکثریت قشقاییها شیعهمذهب هستند.
مرکز اصلی زندگی عشایر ایل قشقایی استان فارس است. اما به دلیل وسعت اراضی و قلمرو در دیگر استانها نیز ساکن هستند. از این جمله میتوان به استانهای کهگیلویه وبویراحمد، چهارمحال و بختیاری (جونقان، بلداجی، بروجن، سامان، شهرکیان، طاقانک)، خوزستان (هفتکل)، اصفهان (قسمتهایی ازسمیرم، شهرضا، دهاقان، فریدن، بخشهای مختلف شهرستان لنجان به ویژه بخش مرکزی این شهرستان در اطراف زرین شهر، بیستگان، باباشیخعلی و چمها)، قم، مرکزی، و بوشهر (دشتستان و دشتی) اشاره کرد. قشقاییها در دورههای مختلف به تدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شدهاند. عشایر ترکزبان در سراسر ایران پراکندهاند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان،تیموریان و صفویه شدت یافته است. جمعیت ایل قشقایی نیم میلیون (تخمین سال ۱۹۸۶) بوده و در حال حاضر بیش از ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده میشود.
ریشهشناسی نام عشایر ایل قشقایی
تردیدها در ریشهشناسی نام قشقایی زیاد است. قابل قبولترین نظر در این باره نظری است که نخستین بار توسط واسیلی بارتولد داده شده است. به نظر بارتولد، نام قشقایی از واژه ترکی قشقا به معنی ;اسب پیشانی سفید» آمده است. نظر دیگری هم هست که نخستین بار توسط حسن فسایی در فارسنامه ناصری مطرح شده است. طبق نظر فسایی نام قشقایی از واژه ترکی قاچماق به معنی ;فراری» آمده است.
خاستگاه عشایر ایل قشقایی
قشقاییها عموما بر این باورند که اجدادشان بهعنوان قراولان لشکر هلاکوخان و تیمور از ترکستان به ایران آمدهاند. در حالی که ورودشان در زمان مهاجرتهای بزرگ قبیلهای قرن یازدهم میلادی محتملتر است. همه گمانهها در اینکه ایشان پیش از ورودشان به فارس، مدتی در شمالغربی ایران حضور داشتهاند متفقاند. تا همین اواخر قبیلهای با نام مغانلو در میان قشقاییها حضور داشته که مسلما نام خود را از دشت مغان در شمال اردبیل گرفته بوده است. همچنین احتمال داده میشود طوایف آق قویونلو، قراقویونلو، بیگدلی و موصلو گذشتهشان به شمالغرب ایران مربوط باشد. غیر از این قشقاییها غالبا اردبیل را بهعنوان سرزمین گذشتهشان معرفی میکنند. به نظر میرسد، در یک دوره ارتباط نزدیکی میان خلجها و قشقاییها وجود داشته است. برخی نویسندهها از جمله حسن فسایی، تا آنجا رفتهاند که قشقاییها را شاخهای از خلجها دانستهاند. مینورسکی معتقد است مهاجرت خلجها به فارس و ترکیب شدنشان با قشقاییها این فرضیه را ایجاد کرده است. بقایای خلجها در میان قشقاییها قابل تشخیص هستند. غیر از آن خلجهای یکجانشینی در فلات دهبید وجود دارند که گمان میرود زمانی هنوز زندگی عشایری داشتهاند، جزوی از ایل قشقایی بودهاند. نام طوایف قشقایی نشان میدهد غیر از خلجها، گروهی از طوایف افشار، بیات، قاجار، قراگوزلو، شاملو و ایگدر نیز به این اتحادیه ایلی پیوستهاند.
تاریخچه عشایر ایل قشقایی
روسای قشقاییها همواره به طایفه شاهیلو از طایفه عمله قشقایی تعلق داشتهاند. نخستین رئیس شناخته شده ایل، امیر غازی شاهیلو، در قرن شانزدهم میزیسته و مقبرهاش در روستای درویش از توابع گندمان است. ظاهرا مرد مقدسی بوده به همین خاطر مردم به زیارت قبرش میروند. بنا به افسانهها او شاه اسماعیل صفوی را در تثبیت مذهب تشیع در ایران یاری کرده است. با این حال تنها در آغاز قرن هجدهم میلادی است که نقش قابل توجه قشقاییها در تاریخ فارس آغاز میشود. در آن زمان ریاست قشقاییها بر عهده شخصی به نام جان محمد آقا بوده که بیشتر با نام جانی آقا شناخته میشود. بنا به افسانهها، فرزندان جانی آقا، اسماعیل خان (رئیس بعدی ایل) و حسن خان نقش مؤثری در فتح هندوستان توسط نادرشاه داشتهاند. اما حقیقت این است که آنها مورد خشم خان افشار قرار میگیرند و نادر اسماعیل خان را کور میکند و حسن خان را میکشد. در ادامه قشقاییها مجبور به کوچ به دره گز، کلات نادری و سرخس در خراسان میشوند.
آداب و رسوم عشایر ایل قشقایی
قشقاییها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن و شادی علاقهمندند. در جشنها و عروسیها رقص گروهی زنان و مردان قشقایی و رقص با چوب (چوب بازی) بسیار زیبا و جالب است. در مراسم جشن و عروسی، زنان و مردان قشقایی رقص بسیار زیبا و جالبی دارند. در این جشنها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست میگیرند و پیرامون یک دایره بزرگ میایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان میدهند و با حرکات موزون پیش میروند. در رقص ;دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دوتا و به نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر میرقصند و مبارزه میکنند. قشقاییها به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند. قشقاییها به کشیدن قلیان بسیار علاقهمند هستند. مردان طایفه دره شوری از چپق نیز استفاده میکنند.
قشقاییها در مرگ خان یا کلانتر، مانند عزیزان و فرزندان خود متأثر میشوند. گورستانهای قشقایی در سر راه کوچ ایل قرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحهای بخوانند. به سبب علاقهای که به خانهای خود دارند برای آنها آرامگاههای باشکوه و استوار میسازند که سالیان متمادی پابرجا میماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت میکنند. آرامگاه عدهای از سران ایل قشقایی بهویژه خانهای طایفه کشکولی در دامنه با صفای شاهدای اردکان با سنگ و شیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را به خود جلب میکند.
بیشتر قشقاییها دارای چشمانی متوسط، موی تیره (مشکی و قهوهای) و صورت گندمگون هستند. در میان طایفه فارسیمدان (ایمور) و دره شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یا بور نیز دیده میشوند. زنان قشقایی هرگز آرایش نمیکنند. تنها فرق زنان با دختران ;چتر زلف» زنهاست. هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست میکنند. مردان قشقایی معمولا صورت خود را میتراشند و به بلند کردن سبیل علاقه خاصی دارند.
پوشاک عشایر ایل قشقایی
در آغاز قرن بیستم قشقاییها اتحادیهای ایلی بودند با مردمی با ریشههای قومی گوناگون، آنها عمدتا عشایر دامداری بودند که بین نواحی گرمسیر و سردسیر زاگرس جابجا میشدند. ایشان لباس خاص خود را با استفاده از کالاهایی که از بازار میخریدند و همچنین تولیدات صنعتگران روستایی و شهری میدوختند.
لباس مردان قشقایی
در قرن نوزدهم، مردان عادی ایل شلوارهای دمپا گشاد (تنبان)، پیرهنهای بییقه (قیناق)، عبایی بلند (ارخالق) که با شال محکمش میکردند و قبای نمدی گرم (کپنک) میپوشیدند. ایشان کلاه نمدی سیاه گردی (برک) نیز بر سر میگذاشتند. تفنگ، چاقو، خنجر، شمشیر و چماق نیز از مهمترین قسمتهای آراستگی مردان به شمار میآمد، در حالی که در شهرها خاصان قشقایی به ویژه عالی مقامانشان لباسی شبیه به خاصان قاجاری میپوشیدند: پیرهن بییقه، عبای بلند و کلاه پوستی بلند و دواری که گاه سرش تخت بود.
در آغاز قرن بیستم مردها پیراهن بییقه سفید، شلوار گشاد سیاه که دم پایشان جمع شده بود، قبایی که جلویش با کمربند بسته میشد و کلاه کوتاه و گرد نمدی میپوشیدند. بعضی مردها نیز ژاکتهای پوستی و جلیقههای نمدی میپوشیدند. پاپوششان نیز مانند همه ایران گیوه (ملکی) بود. برای جشنها، شکار و جنگ مردها عبای نازکی به نام چوقا میپوشیدند. بستن قطار فشنگ نیز مایه مباهات بود. مردهای طوایف گوناگون قشقایی بر اساس کمربند و شیوه بستن قطار فشنگشان قابل تشخیص بودند.
از ۱۳۰۷ که رضاشاه پوشیدن لباسهای محلی را ممنوع کرد تا ۱۳۲۰ که مجبور به استعفا شد، مردان قشقایی از پوشیدن قبا، کمربند و کلاهشان منع شدند. ایشان مانند تمامی مردم ایران (به جز روحانیون) مجبور به پوشیدن لباسهای غربی شدند. پس از ۱۳۲۰ قشقاییها به پوشیدن لباسهای گذشتهشان روی آورند با این تفاوت که ارخالق به لباس مهمانی تبدیل شد و چوقا ورافتاد. در همین زمان ناصرخان قشقایی که از زندان رضاشاه گریخته بود و در پی ایفای نقش مؤثری در مقام ایلخانی ایل قشقایی بود، کلاهی جدید (دوگوشی) به قشقاییها عرضه کرد که در رنگهای نخودی، مازویی و خاکستری از نمد ساخته میشد. این کلاه به سرعت توسط مردان قشقایی پذیرفته شد و به سمبلی از قدرت، خودمختاری و هویت قشقاییها بدل شد.
لباس زنان قشقایی
در قرنهای نوزدهم و بیستم لباس زنان قشقایی شبیه لباس دیگر زنان عشایر جنوب غربی ایران بود. ایشان این لباس را تا ۱۳۴۸ حفظ کردهاند و تا با تفاوتهایی هنوز میپوشیدند. لباس زنان قشقایی با رنگارنگی و تنوعاش شناخته میشود. زنها دامن چند لایه (شلیته، تنبان)، تونیک (قیناق) با شکاف در دو سمتش و ژاکت کوتاه (ارخالق) میپوشند. بر روی کلاههای کوچکشان (کلاقچه) نیز تور روسری مانندی (چارقد) میپوشند. پس از ۱۳۲۰ به لباس زنهای قشقایی، پیشانی بند ابریشمی (یاقلق، قالاق) نیز اضافه شد که دور سرشان (روی چارقد) میپیچیدند. جواهرات (گردنبند، سنجاق چارقد، گوشواره و النگو) نیز وابستگی و ثروت خانوادگی را مینمایاند. زنان طوایف گوناگون قشقایی معمولا با لباس، پیشانی بند و رنگهای لباسشان شناخته میشوند. زنان قشقایی هیچگاه صورتشان را نمیپوشاندند. در قرن اخیر تا انقلاب ۱۳۵۷ معمولا گاهی که به شهرها میرفتند همانند زنان شهرنشین ایران چادر بر سر میکردند. زنان قشقایی لباسشان را خود از پارچههایی میدوختند که از شهرها و فروشندههای دوره گرد میخریدند. ایشان کفشهای دستساز معمول در ایران را به پا میکنند. زنان خاصان قشقایی نیز همان لباس زنان عادی قشقایی را میپوشند.
کودکان قشقایی معمولا لباسهایی همانند بزرگترهایشان میپوشند. گاهی به پسرها تا سه سالگی لباس دختران را میپوشند تا آل را گمراه کنند و از چشم زخم دورشان دارند.
برخی پیشههای مردم عشایر ایل قشقایی
پرورش دام
ایل قشقایی و جامعه عشایر سیار فارس یک جامعه مولد است که با کمترین توقع و امکانات بیشترین تولیدات و بازدهی را دارد. پرورش دام (گوسفند بز) از مهمترین پیشههای ایل قشقایی به شمار میرود که به واسطه آن، سالانه هزاران تن گوشت قرمز، انواع فراوردههای لبنی، پشم گوسفند و موی بز تولید میشود. عشایر استان فارس ۷/۵ میلیون هکتار (۶۷درصد عرصههای مرتعی استان) را در اختیار دارند.
محصولات کشاورزی و باغی
قشقاییها در سردسیر و گرمسیر به کشاورزی و باغداری میپردازند. محصولات آنها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است. زنان در همه کارها با مردان همکاری میکنند. پس از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانه، زنان بقیه محصول را در خورجینها و جوالها ذخیره میکنند یا به فروش میرسانند.
امور منزل و تولیدات لبنی
تمام کارهای خانه به عهده زنهاست. دختران و زنان ایل هر صبح از کوه و دشت، هیزم سوخت خود را گردآوری میکنند و پس از آن از رودخانه یا چشمه، مشکهای آب را پر میکنند و به پشت میگیرند و به چادر میآورند. سپس گندم و برنج را در هاونهای چوبی به نام ;دیوَک» میکوبند و پوست آنها را میگیرند. هنگام کوبیدن، آهنگ ویژهای را زیر لب زمزمه میکنند که آهنگ ;برنج کوبی» نامیده میشود. پس از آن آرد را خمیر و چانه میکنند و از آن نان میپزند. نان را روی ساجهای فلزی میپزند. نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم و سپس چانههای خمیر را روی ;نان بند» پهن میکنند و روی ساج میاندازند تا پخته شود. تمام خوراکهای گوناگون دیگر نیز روی همین اجاقهای جلوی چادر تهیه میشود. زنان از شیر انواع لبنیات شامل کره، ماست، کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه میکنند. ماست را در مشکهایی که به سهپایه چوبی متصل است میآویزند و آنقدر تکان میدهند تا کره و دوغ بهدست آید.
صنایع پوستی
مردم ایل از پوست گوسفند بهعنوان ظروف و کارهای دیگر استفاده میکنند. مواردی که در آن ازپوست گوسفنداستفاده میشود مثل مشک آب، خیگ روغن، خیگ ماستینه و کیسه حبوبات و مشک دوغزنی استفاده میکنند. برای تهیه مشک آب پس از تمیز کردن پوست و دوختن قسمتهای مورد نیاز آن سپس در جفت یا پوست بلوط خیسانده تامحکم شود و بوی آن گرفته شود. برای تهیه مشک دوغ زنی که سختتر از مشک آب است، پس از تمیز کردن موهایش، آن را در آب نمک و دوغ میخوابانند و سپس کمکم لایه روی آن را میتراشند و آن را دود میدهند.
صنایع دستی
از مهمترین صنایع دستی مردم قشقایی میتوان به قالیبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی، گبه بافی و همچنین بافتههای رِند و بافتههای ;چرخ» اشاره کرد. به طور کلی تولید دستبافتهها از مرحله ابتدایی تا آخرین مرحله به دست زنان صورت میگیرد. علاوه بر اینها، فعالیتهای دستی دیگری مانند طناب بافی، چیق بافی و… (برای تولید لوازم مصرفی) نیز به وسیله قشقاییها انجام میشود که در مبحث پیشههای مردم قشقایی به آنها اشاره شد.
چَنته بافی
چنته یا آینهدان یکی از دستبافتهای عشایر قشقایی فارس است که توسط زنان بافته شده و از آن بهعنوان کیسه یا کیف جهت حمل وسایل شخصی نظیر پول، توشه راه، فشنگ و… استفاده میشود. دختران و زنان عشایر از همان کودکی بافت چنته را فرا گرفته و هنگام رسیدن به سن ازدواج برای خانوادههای خود چنتههای مرغوب میبافند. کیسهای مربع شکل در ابعاد ۳۰ در ۳۰ بافته میشود که به آن گمپلهایی برای زیبایی افزوده میشود و در آن مواد ضروری بین راه و خوراکی مخصوصا نان گذاشته میشود و اغلب آنها از جنس قالی است. البته تعداد کمی از آنها به صورت رند و شیشه درمه هم بافته میشود.
گبهبافی
گَبِّه ;قالیچه خرسک» نوعی قالی گره بافته (معمولا درشت بافت) است که در اندازه کوچک توسط عشایر قشقایی بافته میشود. گبه پرزهای بلند دارد و در بافت آن شمار پود بیشتری به کار میرود که تأثیر چشمگیری بر نرمی گبه میگذارد. تعداد پود برخی از گبهها گاهی از سه تا هشت پود در هر رج و بلندی پرزها تا یک سانتیمتر هم میرسد. در گبههای قشقایی بر خلاف گبههای سایر نواحی ایران که خودرنگ است، بافنده از رنگها و نقشهای متفاوتی استفاده میکند. البته گبههایی با نقش ساده با زمینهای یکرنگ یا رنگهای محدود نیز بافته میشود. از نقشهای مورد علاقه مردم قشقایی نقش شیر است که علاوه بر اهمیت باستانی این نقش مظهر جوانمردی است و بیارتباط با وجود شیر در منطقه کامفیروز و دشت ارژن فارس نیست. نقشهای لچک ترنج، ستاره، نقش خشتی و نقش حیوانات مختلف نیز در گبه بافی کاربرد دارد. گبههای قشقایی تمام پشم هستند و تار آنها نیز پشمی است.
چادر
چادرهای ایلی را که ;بوهون» خوانده میشود، از موی بز و به رنگ سیاه میبافند. این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون شامل سقف، لتفهای اطراف چادر، تیرکها، چند قطعه ;کمَّج» یا ;کمجِّه»، بندها، میخهای بلند چوبی، میخهای کوچک چوبی که به نام ;شیش» خوانده میشود و لفاف یا ;چیق» یا ;نی چی» اطراف چادر تشکیل شده است. لتفها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته میشوند. پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین است و گاهی تا ده متر میرسد. لتفها با میخهای کوچک چوبی ;شیش» به سقف متصل میشوند. تیرکها و کمجها نگهدارنده سقف چادرند. سر تیرکها در زیر سقف، در سوراخ کمجها قرار میگیرد. شکل چادر در تابستان و زمستان فرق میکند. در زمستان بیشتر تیرکها در میان و سراسر چادر قرار میگیرند و سقف را به شکل مخروط درمیآورند تا هنگام ریزش باران، آب از لبه سقف و به زمین بریزد. پیرامون چادر نیز جوی کوچکی حفر میکنند که آب باران در آن جاری میشود، ولی در تابستان و بهار تیرکها را در اطراف چادر قرار میدهند تا سقف صاف و هموار باشد. در تابستان چادر تنها در بخشی که اسباب خانه و رختخوابها قرار میگیرد دیوار دارد. در زمستان و پایان پاییز سه طرف چادرها با لتف پوشیده میشود و تنها راه ورود و خروج، یک ضلع پهنای چادر است. ;نی چی» یا ;چیق» حصیری است از زنی که از درون، دورادور بخش پایین چادر گذاشته شود تا چادر، از دید خارج، باران و سرما محفوظ بماند. باید دانست که بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاک و وسایل دیگر را در جوالها و خورجینها و خوابگاهها یا چمدانها میگذارند و آنها را در امتداد درازای چادر منظم و مرتب روی هم میچینند و گاهی یک جاجیم بزرگ منگولهدار و زیبا بر روی سراسر آنها میکشند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
بزرگترین کشتی گردشی دنیا
شهر روی آب براستی تعبیر زیبایی است از بزرگترین کشتی گردشی دنیا معروف به هارمونی دریاها، این کشتی غول پیکر که توسط شرکت رویال کارائیب اینترنشنال مورد استفاده قرار میگیرد، دارای امکانات بسیار زیادی است، برای آشنایی بیشتر با این کشتی و امکانات آن در ادامه با اصفهان تور همراه باشید.
هارمونی دریاها که گاهی از آن با عنوان «شهری روی آب» یاد میکنند، بزرگترین کشتی گردشی دنیا است. این کشتی ساخت شرکت STX France و مالک آن رویال کارائیب اینترنشنال است. رویال کارائیب اینترنشنال، یک شرکت آمریکایی ارائهدهندهی خدمات کشتیهای گردشی است که پس از شرکت کارنیوال کورپوریشن، دومین اپراتور خطوط کشتیهای گردشی در جهان است. این شرکت در مجموع مالک ۵ خط کشتی کروز (کروز لاین) و تعداد بسیاری کشتی گردشی است.
از کشتیهای گردشی شرکت رویال کارائیب، میتوان به اماس الور آو دسیز (Allure of the Seas) و اماس اوئیسیس آو دسیز (Oasis of the Seas) اشاره کرد که بعد از هارمونی دریاها به ترتیب در جایگاه دوم و سوم بزرگترین کشتیهای گردشی دنیا قرار دارند.
موفقیت دو کشتی دیگر این شرکت یعنی الور آو دسیز و اوئیسیس آو دسیز سبب شد که سفارش ساخت کشتی سومی از همین نوع در دسامبر ۲۰۱۲ به این شرکت داده شود. هارمونی دریاها اولین کارآزمایی دریایی (Sea trial) خود را در ۱۰ مارس ۲۰۱۶ آغاز کرد و در ۱۲ مه ۲۰۱۶ به رویال کارائیب تحویل داده شد. ساخت این کشتی ۳۲ ماه طول کشید و در نهایت در ۱۵ ماه مه ۲۰۱۶ از حوض خشک (dock) شرکت STX France در سن نزر (Saint-Nazaire) فرانسه به آب انداخته شد. اولین مقصد کشتی، ساوتهمپتون انگلستان بود.
این کشتی دو سفر آزمایشی داشت. سه شب به مقصد شربورگ و دیگری ۴ شب به مقصد روتردام. در جریان این سفرها مسافران از ساختوسازهای در حال انجام، نبود آب گرم، جاذبههایی که هنوز راهاندازی نشده بودند، زمان انتظار زیاد در رستورانها و موارد دیگر شکایت داشتند. اولین سفر کشتی در ۲۹ مه از ساوتهمپتون آغاز شد و در ۵ ژوئن در بارسلونا به پایان رسید. مسافران این سفر اعلام کردند که ساختوسازها به اتمام رسیده و کشتی آمادهی استفاده است.
امکانات کشتی
این کشتی ۲۷۴۷ اتاق در انواع و کلاسهای گوناگون دارد که در مجموع ظرفیت آنها ۶۴۱۰ نفر است. این اتاقها شامل اتاقهای کوچک داخلی، اتاقهای بزرگ و سوییتها هستند. برخی از این اتاقها، بالکونهای مجازی دارند؛ نمایشگرهایی به طول دو متر که از سقف تا کف اتاق کشیده شدهاند و نمایی از اقیانوس را به نمایش میگذارند.
این کشتی در بیشتر امکانات خود شبیه به دو کشتی دیگر این شرکت، طراحی شده اما طراحیها و امکانات بیشتری نسبت به آنها دارد.
از جمله مهمترین امکانات این کشتی این موارد را میتوان نام برد:
مرکز تناسب اندام و اسپا (Vitality) به همراه کلاسهای یوگا و تایچی، سالن زیبایی، سمینارها و کلاسهای تخصصی
محوطهی بازیهای آبی برای کودکان (Splashaway Bay)
مجموعهی سرسرهی آبی (Perfect Storm)
۴ استخر شنا به همرا سولاریوم و ۱۰ جکوزی
شبیهساز امواج مصنوعی برای موجسواری
۲۰ سالن غذاخوری و رستوران با منوهای متنوع و موضوعی، سرویس داخل اتاق، آشپزی بینالمللی
تئاتر دریایی، یک استیج فضای باز برای اجرای نمایشهای آکروباتیک و آبی
تئاتر رویال برای نمایش فیلمهای سه بعدی
دیوارهای صخرهنوردی
زمین بسکتبال، زمین کوچک گلف و میز پینگپنگ
زیپلاین
برنامههای تفریحی تحت عنوان Adventure Ocean برای کودکان
DreamWorks Experience یا تجربهی لذت ملاقات و غذا خوردن با شخصیتهای محبوب کارتونی از جمله پاندای کونگفو کار، شرک و پنگوئنهای ماداگاسکار
اینترنت پرسرعت
گالری ۳۰۰۰ اثر هنری از هنرمندان ۶۰ کشور جهان
مراکز خرید شامل فروشگاههای زیورآلات، عطر و تازههای مد، فروشگاه برندهای برتر
پارک مرکزی شامل یک باغ فضای باز به همراه امکانات تفریحی، فروشگاه، گالری و رستوران
رستورانهایی با آشپزی ساحلی
غذاخوری خصوصی با نمای رو به اقیانوس
محوطهی اسکی روی یخ
مهد کودک به همراه مربیان مجرب و آموزشدیده
این کشتی که با هزینهی ۱/۳۵ میلیارد دلاری ساخته شده، ۳۶۲/۱۲ متر طول دارد. ۲۳۹۴ خدمه در این کشتی فعالیت میکنند.
حقایقی جالب دربارهی کشتی:
این کشتی در حدود ۳۶۲ متر طول دارد یعنی ۵۰ متر بیشتر از ارتفاع برج ایفل.
همهی سرنشینان این کشتی، دستنبندهای ردیاب GPS دارند. بنابراین هیچ کس گم نمیشود.
کشتی هفت قسمت دارد: پارک مرکزی، بردواک (Boardwalk)، تفرجگاه رویال، بخش استخر و امکانات ورزشی، مرکز اسپا و تناسب اندام، بخش سرگرمی و قسمت ویژهی کودکان و نوجوانان.
همهی نانها و شیرینیها داخل کشتی و تازه تهیه میشوند.
۲۴ آسانسور برای مسافران کشتی در نظر گرفته شده است.
هارمونی دریاها از نگاه آمار و ارقام:
تعداد اتاقهایی که قابلیت ورود ویلچر دارند: ۴۶
تعداد مجموع اتاقها: ۲۷۴۷
یکی از استخرهای مجموعه، ۵/۵ متر عمق دارد که بزرگترین استخر روی دریا است.
پارک مرکزی، ۱۰ هزار و ۶۰۰ گیاه مختلف، ۵۲ درخت دارد.
وزن آب استخرها: ۲۳۰۰ تن
وزن تکههای یخی که هر روز تولید میشود: ۵۰ تن
میزان مصرف آب شیرین در ۲۴ ساعت: ۲۱۳۲ تن
در ساخت این کشتی: ۲۴۱۴۰۱ متر لوله، ۵۳۱۰ کیلومتر سیم برق، ۱۵۸۵۰۳ گالن (یکای حجم تقریبا برابر با ۳/۸ لیتر) رنگ، ۹۰ هزار مترمربع کفپوش و ۸۰۰۰ مترمربع پنجره استفاده شده است.
۲۰ سرآشپز، ۲۲۲ آشپز و ۱۰۲ خدمهی رستوران در این کشتی کار میکنند.
۲۸ گالری به طور مستقل در این کشتی فعالیت میکنند که برخی از آنها ۲۴ ساعته هستند.
همهی رستورانها به طور مستقل از هم فعالیت میکنند و خدمه، سرویس و منوی مخصوص به خود دارند.
میانگین میزان مصرف مواد غذایی مختلف در یک هفته
گوشت گاو: ۷ تن
مرغ: ۷/۲ تن
لابستر: ۸۱۷ کیلوگرم
غذای دریایی: ۴/۹ تن
ماهی آزاد: ۱/۸ تن
تخممرغ تازه: ۸۶۴۰۰ عدد
آرد: ۷/۵ تن
شکر: ۱/۶ تن
قهوه: ۶۸۰ کیلوگرم
میوهی تازه: ۲۰ تن
سبزیجات تازه: ۲۸ تن
سیب زمینی: ۸ تن
بستنی: ۳۰ هزار لیتر
خامه و شیر تازه: ۳۰ هزار لیتر
پنیر: ۲/۶ تن
آب: ۳۵۰۰ بطری
۱۸۰۰۰ قطعه پیتزا
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
ماه عسل رویایی با ۵ پیشنهاد جذاب
اگر شما به دنبال مقصد رویایی برای گذراندن ماهعسل هستید ما قصد داریم ۵ مقصد را معرفی نمایم. این شهرها فقط پیشنهاد ما هستند و از ساحلها آفتابگیر تا کوههای برف را شامل میشوند.
۱) بورا بورا، پلینزی فرانسه
چرا بریم؟ : این مقصد رویایی ماه عسل داری : آبهای شفاف، کوههای زیبا و تماشایی و ساحل مرجانی با ماهیهای رنگارنگ است. اخیراً بورا بورا به عنوان زیباترین جزیره دنیا توسط یواس نیوز (US News ) انتخاب شدهاست.
کجا اقامت کنیم؟ : فور سیزن ریستور بورابورا که در نزدیکی ساحل لاجوردی قرار گرفته خیلی زیبا و خاطرانگیر است.
چه فعالیتهای انجام دهیم؟ : گردش با هلیکوپتر اطراف کوه اوتمانو (Mount Otemanu).
۲) بالی ، اندونزی
چرا بریم؟ : این جزیره به «جزیره خدایان» مشهور است. بالی با معابد زیبا، کوهها دیدنی و مناظر خاطرانگیز بینظیرترین مقصد ماه عسل است.
کجا اقامت کنیم ؟ : مولیا مولیا ریستور در نزدیکی ساحل آرام نوسادوآ که با شنهای سفیدش معروف است.
چه فعالیتهای انجام دهیم؟ : از معبد پورا لوهور اولواتو واقع روی صخرهای به ارتفاع حدود ۶۰۰ متر و مسرف به اقیانوس هند دید کنید.
غروب خورشید کنار این معبد خاطرانگیز منظره کل دنیا ست.
۳) پاریس، فرانسه
کجا بریم؟ : کلمه پاریس معادل کلمه رمانتیک است. ترکیب معماری، غذا و هنر از پاریس شهر ویژهای میسازد.
کجا اقامت کنیم؟ : هتل پلازا اتنه با اتاقهای زیبا ، مهمانداری بینظیر گزینه مناسب است.
چه فعالیتهای انجام دهیم؟ : موزههای اورسی و لوور و همچنین برج ایفل از اولیتهای اصلی سفر به پاریس هستند. اما در سفر ماهعسل پل آرت که نماد عشق در پاریس است مقصد ماهعسلی شما باید باشد.
۴) اورکنی، اسکاتلند
چرا بریم؟: اگر عاشق طبیعتگردی هستید شبهجزیره ساحل شمالی اسکاتلند بهترین گزینه است.
کجا اقامت کنیم؟: هتل خانوداگی کروال با ساختمانی به سبک ویکتوریا و دیدی به بندر تاریخی کروال گزینه مناسبی است.
چه فعالیتهای انجام دهیم؟ : گردش روزانه در منطقه پیشتاریخی برودگار و دیدن از آثار به جامانده از دوران باستان.
۵) ونیز، ایتالیا
کجا بریم؟ : ایتالیا یکی از محبوبترین مقاصد ماه عسل برای تازه ازدواج کردهاست.
گوندولا رومانتیک ترین کاری است که در این سفر ماهعسلتان میتوانید انجام دهید.
کجا اقامت کنیم؟ : هتل جیدابیو ماریوت ونیز که در جزیره خصوصی سان پیازا سان مارکو توصیه میشود.
چه فعالیتهای انجام دهیم؟ : قدم زدن رومانتیک برروی جزیره پیازا سن مارکو عاشقانهترین گردش پیاده در عمرتان خواهدبود. بازدید از کلیسای جامع دیسان مارکو دیگر جاذبه ونیز است.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
کوچکترین کشور جهان با جمعیت ۳ نفری
آیا میدانید کم جمعیت ترین کشور جهان کجاست؟ کشور مولوسیا با جمعیت ۳ نفره کوچکترین و کم حمعیت ترین کشور جهان است،اصفهان تور در ادامه گزارشی دارد ازین ریزکشور:
افراد برای ورود به جمهوری مولوسیا، نیازمند دریافت ویزا و گذرنامه هستند. ویزا توسط رئیس جمهور مولوسیا صادر می شود و او خود شخصا در گذرنامه ها، مهر ورود می زند.
جمهوری مولوسیا کوچکترین کشور جهان با جمعیتی شامل سه نفر و سه قلاده سگ است. این کشور در نزدیکی شهر دایتون ایالت نوادا آمریکا قرار دارد.
به گزارش عصر ایران، “کیوین بو” رئیس جمهور این ریزکشور است. او دوست دارد با لباس های یک دیکتاتور ظاهر شود به همین دلیل لباس های پر زرق و برق نظامی می پوشد؛ عینک دودی بزرگ به چشم می زند و رفتارهای جدی دارد.
جمهوری مولوسیا به آمریکا مالیات می دهد که از نظر رئیس جمهور آن، پرداخت کمک به کشورهای خارجی است.
این جمهوری در سال ۱۹۷۷ تاسیس شد. تنها ۶ هکتار مساحت دارد. پایتخت آن اسپرا نام دارد که در آن منزل رئیس جمهور و باغچه ها و حیات در جلو و پشت این منزل مسکونی وجود دارد. جالب اینکه در این جمهوری علاوه بر قایق کوچک، یک قطار کوچکی وجود دارد که تنها برای کودکان قابل استفاده است و به وسیله برق کار می کند.
رئیسجمهور مولوسیا گفته است: شهروندان ریزکشورهای آندورا، لیختناشتاین، سان مارینو، موناکو، سبورگا و “هر کشور دیگری به رسمیت شناخته شده بوسیله مولوسیا” از دریافت ویزا مستثنی است.
این کشور اداره پست، تمبر پستی، پرچم و واحد پول ملی (والورا)، نیروی دریایی و هوایی مستقل خود است.
سایت ویکی پدیا هم نوشته است: جمهوری مولوسیا یک ریزکشور است که تاکنون به جز تعدادی ریز کشور، از سوی هیچ کشور دیگر جهان به رسمیت شناخته نشده است. نام مولوسا از کلمه مورو که در زبان اسپانیایی به معنی تپه کوچک صخرهای است گرفته شدهاست.
این جمهوری در سال ۱۹۷۷ با نام جمهوری علیای وولدشتاین تاسیس شد ۲۰ سال حکومت پادشاهی داشت بعد به جمهوری دمکرات خلق و سپس در ۱۹۹۹ باانحلال حزب کمونیست و با تغییر عنوان از ریزکشور به کشور نظام حکومتی آن به جمهوری تغییر یافت.
این جمهوری به وسیله رئیسجمهور آن کوین باو، با عنوان سرورناو و خادم ملت اداره میشود.
دراین کشور مصرف برخی مواد غذایی از قبیل پیاز و گربه ماهی و استفاده از برخی کالاها از جمله سلاح گرم، لامپ نئون و هرنوع اقلام وارداتی از تگزاس به استثنای آهنگهای کلی کلارکسون ممنوع است.
سرود ملی این ریزکشور شامل این کلمات است: “مولوسیا، کشوری در بیابان بوسیله کوین باو”
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
قدیمی ترین بناهای جهان
اگر علاقه مند به تاریخ باستان هستید و دیدن ساختمان و یناهای قدیمی شما را به وجد می آورد ، شمارا دعوت به خواندن مطلب پیش رو که در خصوص بناهایی با طول عمر چندین هزار ساله هست،میکنم،با ما همراه شوید:
ساختمان های قدیمی باقی مانده از دوران گذشته یاد آور انسان هایی است که در آن زمان ها زندگی می کرده اند، انسان هایی که آثارشان مدت زمان بسیار بیشتری از خودشان در جهان باقی مانده است. با اینکه بیشتر ساختمان های قدیمی در طول زمان تخریب شده اند اما هنوز هم تعداد بسیاری از آن ها باقی مانده اند و نشانی از گذشته تاریخی یک مکان هستند.
در این گزارش نگاهی داریم به تعدادی از قدیمی ترین ساختمان های قدیمی جهان که هنوز تا حدودی پابرجا هستند.
The Gavrinis Tomb
۳۵۰۰ سال قبل از میلاد
واقع شده در یکی از جزایر متروکه فرانسه این مقبره مربوط به ۵۵۰۰ سال پیش است. این مقبره قدیمی طراحی بسیار خاصی دارد و به نحوی ساخته شده است که نور خورشید می تواند کل آن را به راحتی روشن کند.
در این مقبره طرح های بسیاری بر دیوارها و سقف کشیده شده است و بخش زیادی از آن ها به صورت ناتمام رها شده است.
Listoghil
۳۵۵۰ سال قبل از میلاد
یکی از بزرگ ترین مقبرهای موجود در ایرلند با قدمتی در حدود ۵۵۵۰ سال. این مقبره عظیم با قطعه سنگ های عظیم پوشانده شده است ولی طراحی آن به گونه ای است که نور خورشید در بعضی از روزهای مشخص درون آن را به کلی روشن می کند.
Ggantija
۳۷۰۰ سال قبل از میلاد
معابد بسیار قدیمی واقع در جزایر مالتا که به عنوان قدیمی ترین بناهای ایستاده در جهان شناخته می شود. این معابد چندصد سال قدیمی تر از اهرام مصر هستند و به همین خاطر از اهمیت بسیار زیادی در تاریخ برخوردار هستند.
Knap of Howar
۳۷۰۰ سال قبل از میلاد
شناخته شده به عنوان قدیمی ترین خانه های سنگی در اروپا این دو خانه سنگی تاریخی از امکاناتی همانند طبقات، راهروی متصل کننده و حتی محل ابزار مجهز بوده اند.
Monte d’Accoddi
۴۰۰۰ هزار سال قبل از میلاد
یک بنای فوق العاده قدیمی در مدیترانه که در یک جزیره ایتالیایی واقع شده است. این بنا تنها در سال ۱۹۹۰ به صورت کلی کاوش شد.
Necropolis
۴۷۰۰ سال قبل از میلاد
تعدادی از قدیمی ترین قبرستان های اروپا در کشور فرانسه واقع شده اند. در میان آن ها این قبرستان نیز با قدمتی برابر با بیش از ۶۰۰۰ هزار سال توانسته رکورد دار باشد. این مکان که از شش سالن متصل به یکدیگر تشکیل شده است صدها اسکلت قدیمی را در خود جا داده است.
Barnenez
۴۸۵۰ سال قبل از میلاد
و باز هم یک قبرستان قدیمی تاریخی با اندازه بسیار بزرگ تر از سایر بناهای مشابه.
این بنا در نزدیکی کانال انگلیس واقع شده است و در حال حاضر به عنوان یکی از قدیم ترین بناهای جهان شناخته می شود.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور