جاذبه های گردشگری شهر شوش خوزستان

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 885 0

شهر شوش یکی از شهرهای معروف استان خوزستان است که شاید مهمترین جاذبه گردشگری و دیدنی آن حرم دانیال نبی باشد. در این مطلب در اصفهان تور به معرفی کامل جاذبه های گردشگری این شهر زیبا خواهیم پرداخت.

 

حرم دانيال نبی(ع)

حضرت دانيال (ع) در حدود قرن هفت پیش از میلاد به همراه یهودیانی که توسط بابلی ها به اسارت گرفته شده بودند به بین النهرین و از آنجا به شوش وارد شد. وی یکی از پیامبران صاحب کتاب بنی اسراییل است. دیدار وی با نبوکد (بخت النصر) پادشاه بابل در روایات آمده است.

آرامگاه دانیال نبی(ع) در کنار رودخانه شاوور ساخته شده است و همه ساله شاهد حضور زیارت کنندگانی از سراسر جهان است.

 

مقبره دعبل خزاعی شاعر اهل بیت

دعبل خزایی که در زمان حکومت عباسیان می زیست شاعر معروف شیعه و مداح اهل بیت(ع).نقل است که امام رضا (ع) پیراهن خویش را به عنوان صله به وی داد

آرامگاه این شاعر معروف عرب در مرکز شهر کنار مجتمع فرهنگی دعبل خزاعی واقع است.

 

 آپادانا ،آکروپل ، شهر شاهی و شهر پیشه وران

منطقه باستانی شوش در زمان حفاریهای باستان شناسی برای شناسایی سهل تر به چهار قسمت تقسیم شد که آپادانا در واقع قسمت کاخ آپادانا (به معنی بار عام) پادشاهان هخامنشی است. بر روی تپه های باستانی پی و برخی تندیسها و ستون های کاخ باقیست. آکروپل و شهر شاهی در جوار آپادانا گنجینه ای از تاریخ تمدن بشر را در دل خویش داراست و لایه های تمدنی از دوره ایلامی ، هخامنشی ، پارتی ، ساسانی و دوره اسلامی به خوبی در این قسمت عیان است.

 

آپادانا

محوطه باستاني شوش در شهر شوش، محوطه وسيعي را در برمي‌گيرد، كه بناها و سازه‌هاي معماري بسيار متنوعي پيش از تاريخ تا دوران اسلامي را در خود جاي داده است. كاخ «آپادانا» يكي از باشكوه‌ترين كاخ‌هاي آن از شهرت عالمگير برخوردار است.

كاخ آپادانا به دستور داريوش بزرگ پادشاه هخامنشي در حدود سال‌هاي ۵۱۵_۵۲۱ پيش از ميلاد در شوش روي آثار و بقاياي عيلامي بنا نهاد شد. ديوارهاي كاخ از خشت و ستون‌هاي آن از جنس سنگ است.

كاخ داريوش داراي قسمت‌هاي مختلفي از جمله تالار بار عام، دروازه و كاخ پذيرايي و همچنين داراي سه حياط مركزي است. ديوارهاي كاخ از خشت با نماي آجري و ستون‌هاي آن از سنگ است. كاخ داريوش واحدهاي مختلفي از جمله تالار بار عام، حرم‌سرا، دروازه و كاخ پذيرايي و همچنين سه حياط مركزي دارد. ديوارهاي داخلي كاخ با آجر لعابدار منقوش با طرح‌هاي سربازان گارد جاويدان، شير بالدار و نقش گل نيلوفر آبي مزين بوده‌اند كه بقاياي به‌جاي‌مانده آنها در موزه‌هاي خارجي و داخلي نگهداري مي‌شوند.

 

قلعه شوشآ كروپل

در سال ۱۸۹۷ میلادی ژان ماری ژاک دو مورگان فرانسوی جهت تحقیق واکتشاف به شوش آمد و جهت اسکان او وهمراهانش و نگهداری آثار باستانی مکشوفه عمليات ساخت  قلعه شوش آغاز شد. برای این کار بلندترین نقطه تپه های شوش یعنی اکروپل انتخاب گردید و قلعه ای به شکل قلعه های قرون وسطا و ذوزنقه ای شکل بر روی آن ساخته شد.ساختمان این قلعه اغلب با خشت و بقايای باستانی آجرها و خشت های دوره های مختلف که در محوطه باستانی شوش باقی مانده بود بنا گردید ودر سال ۱۹۱۲ میلادی کار ساخت آن به پایان رسید.از اين قلعه اکنون نيز به عنوان مرکز نگهداری و تحقيق آثار باستانی استفاده می شود.

 

 موزه شوش

موزه شوش در سال ۱۳۴۵ در جوار قلعه و محوطه باستانی شوش گشايش يافت. اين موزه يکی از مهمترين موزه های اشيای ايران باستان است و آثار با ارزشی از دوره های مختلف تاريخی را داراست.

 

 کاخ شاوور

اين کاخ در غرب رودخانه شاوور واقع شده است و به همين دليل به کاخ شاوور معروف شده است .و در واقع کاخ اردشير دوم هخامنشی است. تالار اصلی کاخ دارای ۶۴ ستون و به سبک معماری هخامنشی از سنگ است.

 

هفت تپه

محوطه باستاني هفت تپه حدود ۱۵ كيلومتري جنوب شرقي شهر شوش واقع شده و همانطور كه از نام آن پيداست از تپه‌هاي متعددي تشكيل شده است. گستردگي اين محوطه باستاني به مراتب باعث جلب توجه كاوشگران مختلف قرار گرفته است. اولين عمليات حفاري به سرپرستي دكتر عزت الله نگهبان در سال ۱۳۴۴ در اين محل آغاز گرديد كه تا سال ۱۳۵۷ ادامه يافت. موزه هفت تپه و مرکز مرمت چغازنبيل در جوار محوطه باستانی هفت تپه احداث شده است. آرامگاه ايلامی که دارای اولين طاق هلالی جهان است دارای قدمت حدود دو قرن قبل از احداث چغازنبيل است.

 

 ايوان كرخه

شاپور دوم ساساني(۳۷۹-۳۰۹) در۲۵ كيلومتري غرب شوش بر ساحل راست رودخانه كرخه يك شهر جديد شاهي بنا كرده كه در متن پهلوي شهرستانهاي ايران از اين شهر بنام(ايران كردشاپور)نام برده است يعني شهري كه شاپور ساخته است و امروزه ان را ايوان كرخه گويند.

پرفسور گيرشمن درسال۱۹۵۰ ميلادي در اين شهر دست به كاوش زد كه بقاياي معماري ان را آشكارتر ساخت.طرح شهر به روش غربي است.شهر به شكل مستطيلي است كه چهار كيلومتر طول و يك كيلومتر عرض ان است.شهر را باروي مستحكمي در بر گرفته كه اين بارو با خشت ساخته شده بود.در اين شهر آثار دو بنا كه به شاپور نسبت داده شده است به دست آمده ،يكي كاخي است كه با اجر و ساروج ساخته شده و مركب از يك تالار چهار گوش كه گنبدي آنرا پوشانيده است و در دو بخش جانبي ان با شيوه اي تازه با استفاده از طاق ضربي پوشانده شده بود.سقف آنها را با استفاده از پنج طاق عريض كه فضاي ميان آنها با استفاده طاق هاي متقاطع پر شده بود،پوشانده بود.طاقهايي كه از ديواري به ديوار ديگر زده شده و براي مقاومت در برابر فشار طاقهاي گهواره اي عرضي اختصاص يافته اند.

بناي ديگر كاخ يا كوشك سه ايواني بود كه ديوارهاي آن داراي نقاشي ديواري خوب بوده كه بر روي طبقه اي از ساروج مخصوص نقاشي كرده اند. ايوان كرخه داراي انواع تاسيسات شهري از جمله كارگاههاي بافندگي ابريشم بوده است، كه در پرتوي ان پارچه هاي ابريشمي اين شهر به نقاط دور و نزديك صادر مي شده است

 

چغازنبیل

چغازنبيل در واقع زيگوراتی است که در زمان اونتاش گال پادشاه ايلامی ساخته شده است. اين بنا و آثاری که از درون آن بدست آمده از شگفت انگيزترين آثار تاريخی جهان هستند. بسیاری از آثار آن در موزه های معروف داخل و خارج قرار دارند. این بنا در حدود ۳۰ کیلومتر با شوش فاصله دارد و برای بازديد از آن می توان از مسیر حدود ۲۰ کیلومتری جاده شوش – اهواز تقاطع چغازنبيل مراجعه نمود و يا بعد از هفت تپه به طرف آن حرکت کرد. ابعاد بنا ۱۰۵*۱۰۵ مترمربع و ارتفاع در حدود ۵۳ متر است. عمليات باستان شناسی آن در سال ۱۳۲۵ آغاز شد و باستان شناس و تاريخ نگار معروف گيرشمن به همراه همسرش در حفاری های آن شرکت داشتند.

 

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

آداب و رسوم مردم خوزستان

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 1003 0

استان خوزستان یکی از استان های کشور است که هر ساله در زمان ییلاق و قشلاق ایل های مختلفی به آن وارد می شوند. همین طور با توجه به آب و هوا و آمیختگی سنت های ایرانی با اعراب این منطقه دارای آداب و رسوم خاصی است که در این مطلب در اصفهان تور قصد بررسی آن ها را داریم. با ما همراه باشید.

تناسب آب و هوائى با زندگى کوچ‌نشينى موجب شده که در اين استان، بخشى از جمعيت به دامدارى پرداخته و به ييلاق و قشلاق بپردازند. بخش شمالى و شمال شرقى خوزستان شامل مناطق شوش، مسجد سليمان، دزفول، شوشتر، ايذه تا محدوده باغ ملک و جانکى در شمال رامهرمز محل زندگى ييلاقى ايلات بختيارى و بخشى از ايلات لرستان و ايلام مى‌باشد .

بخشى از عشاير اين استان اعرابى هستند که در طول تاريخ و به‌مرور زمان از صحراى عربستان کوچيده و سال‌هاى دراز در خوزستان ماندگار شدند . زبان عشاير بومى‌ عربى و عشاير مهاجر استان که فصل زمستان را در مناطق قشلاقى خوزستان مى‌گذرانند به زبان و گويش خاص (لري) سخن مى‌گويند . در بين شهرستان‌هاى استان خوزستان، شهرستان آبادان فاقد جمعيت عشاير قشلاقى است

خوزستان به‌دليل دارا بودن ويژگى‌هاى آب و هوائي، از ديرباز تاکنون، مسکن ايل‌ها و طايفه‌هاى گوناگون بوده است. اقوام کوچ‌نشين اين منطقه به سه دسته عمده لر – ترک و عرب تقسيم مى‌شوند . رعايت آداب و رسوم و شيوه‌هاى قومي، از مسائلى است که شيخ يا رهبر در نظام عشايرى عرب بر آن تأکيد داشت.

مجالس سوگوارى با حضور و اعلام وى خاتمه مى‌يافت و در بقيه ٔ مراسم و سنن قومى نيز حضورى فعال داشت . در بين ايلات ايران، ايلى به‌نام لرکى وجود داشته که گذشت زمان آن‌را به پراکندگى کشانده است. لرکى به دو زبان ترکى و فارسى شکسته سخن مى‌گويند . عروسى در ايل لرکى‌ها با شرط رضايت والدين امکان‌پذير است.

از روش‌هاى ازدواج در اين ايل همبهرى است. وقتى پدر دختر پسرى ندارد، به پسر خواستگار پيشنهاد مى‌کند همبهر شود؛ يعنى داماد سرخانه شود. اما کمتر پسرى حاضر به قبول ان مى‌شود . در بين لرکى‌ها زن ارزش زيادى دارد. پس از ديد و بازديد خانواده پسر، مشاوره مى‌پردازند و دفعات بعد به‌عنوان بازديد با سوغاتى به منزل والدين دختر مى‌روند و گاهى چند روز آنجا مى‌مانند.

سپس مراسم خواستگارى پيش مى‌آيد. در روز معينى پدر داماد به‌همراه عده‌اى از ريش‌سفيدان محل با لباس‌هاى رسمى سوار بر اسب با هدايائى نظير کله‌قند، چاي، توتون، گوسفند به خانه عروس مى‌روند. خانواد ۀ عروس نيز به استقبال آنها رفته و مسافتى را پياده طى مى‌کنند. سپس غذا تدارک ديده مى‌شود. در صورت توافق خانواده  عروس در پايان مجلس، قرار کاغذگيرانى (نامزدي) مى‌گذراد .

در مجلس نامزدى ريش سفيدان، معتمدين محل و ميرزا (نويسنده) در خانه پدر عروس حاضر مى‌شوند. جلسه مردان و زنان جداگانه است. در مجلس زنان شادى و بزن و بکوب برپا مى‌شود و دست و پاى عروس را حنا مى‌بندند. مردان هم مجلس گرمى دارند؛ يکى آواز مى‌خواند و يکى نى مى‌زند، بعد بزرگتر محل به ميرزا مى‌گويد که شروع کنيم و وسايل نوشتن حاضر مى‌شود و مهريه و شيربها و جهيزيه تعيين و ثبت مى‌شود.

حاضران کاغذ نامزدى را امضاء مى‌کنند و کف مى‌زنند که به آن ‘ کف مارکي’ (کف مبارکي) مى‌گويند. از آن به‌‌بعد دختر نامزد پسر مى‌شود . پس از اين جلسه در صورت مناسب بودن فصل و آمادگى طرفين عروسى روبه‌راه مى‌شود. وگرنه چند ماهى صبر مى‌کنند که به آن بردبانه مى‌گويند . ۱۵ روز مانده به عروسى کم‌کم تدارک عروسى را مى‌بينند و گاهى نيز اين‌کار را ازچند ماه پيشتر آغاز مى‌کنند.

تا روز عروسى اين کارها انجام ‌گيرد: سفيد کردن برنج، آرد کردن گندم، تهيه نان، خريد قند و چاى و توتون و تنباکو، تهيه هيزم، تهيه وسايل پخت و پز، تهيه ترکه جهت بازى مردان، دعوت تشمال (نوزانده ) ، دعوت قوم و خيش که هر يک مراسم مخصوص به‌خود دارد. خداحافظى عروس از خانه پدر و آوردن عروس به خانه داماد نيز مراسم خاص خود را دارد . بردن جهيز عروس را ‘پشا’ مى‌‌نامند که شامل قالي، گليم، جاجيم، بالش، خورجين مى‌باشد. يکى دو هفته پس از عروسى خانواده  عروس

، داماد عروس را به شام دعوت مى‌کنند. اين دعوت را ‘پاگشوني’ مى‌نامند.

آداب و رسوم مردم ایذه

رسوم تولد نوزاد

 

هنگام تولد

در گذشته برای جلو گیری از “آل”(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب می رساند) ،مک،قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند .همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند .آنها  این کار را  برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط”از ما بهتران”انجام میداد ند.اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد  را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،۲ نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.

حمام زایمان

نوزاد را، ۳ روز پس از تولد ،به حمام میبرند.هفت روز پس از تولد نیز، هم نوزاد و هم زائو به حمام میروند.زائو قبل از حمام چهلم ، به نزد دعا نویس رفته،برای او دعای چله می گرفت.دعای چله بر را به پیراهن کودک می بستند.در حمام مقداری نمک در آب ریخته،ظرف  آب را روی سر زائو و کودک میریزند.آنها معتقدند با این کار،چله کودک و زائو پریده شده،از ما بهتران و “آل” به آنها آسیبی وارد نمیکند.

دندان در آوردن کودک

بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک

هنگام دندان در آوردن او،انجام میدهد.نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه می ریزند که به این رسم دونگو Dungo میگویند.

ختنه سوران

در گذشته کار ختنه را،دلاک(یا سلمانی ،پیرایشگر موی مردان)انجام میداد.این سنت در روستای باجول( در زمان انجام تحقیق) مرسوم بود.برای کودک به این مناسبت جشنی نیز بر پا میشود.نوازنده محلی موسیقی محلی (توشمال)مینوازد.پسربچه ،دامن قرمز رنگی میپوشد.اقوام به دیدن او می آیند و هر کدام پولی به او میدهند.دلاک نیز به صورت نقدی وجهی دریافت میکرد.

آداب و رسوم ازدواج

همسر گزینی

اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود.ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب  خود دارند.در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است.بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند.اما امروزه با افزایش آگاهی والدین در مورد حق طبیعی دختر یا پسر در انتخاب هایشان ، افزایش سطح تحصیلات و افزایش سطح مراودات اجتماعی گزینه ها بیشتر شکل پیشنهاد دارند تا اجبار.البته چنانچه پسری انتخابی غیر از گزینه پیشنهادی خانواده داشته باشد،ممکن است با رفتارهایی  مانند طرد شدن ،از سوی خانواده خود مواجه شود که این تنها مختص قوم بختیاری نیست.

در گذشته در جریان همسر گزینی  رسمی به نام “ناف بران”مرسوم بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند.

 

خواستگاری

خواستگاری را در اصطلاح محلی،کد خدایی Ka-xodaee میگویند.در جلسه خواستگاری بزرگان و ریش سفیدان  هر دوطرف پس از گفتگو نظر خود را اعلا م مینمایند.در جلسه خواستگاری در موردمهریه و شیر بها،تاریخ عقد و عروسی و…بحث می شود. تمام توافقات جلسه مکتوب میشود.اعراب کلدوزخ به  خواستگاری، xotibe  میگویند.

مهریه بیشتر به صورت سکه یا زمین است.مهریه را پشت قباله نیز میگویند.شیربها به صورت نقد پرداخت میشود.خانواده دختر مقداری پول به آن اضافه میکنند و کمبود جهیزیه دختر را تامین میکنند.اعراب کلدوزخ به مهریه، Mahruneh  میگویند.

درگذشته گاهی در عوض شیر بها،گاو و گوسفند یا گاومیش میدادند. در صورتی که داماد تمام وسایل زندگی را تهیه می کرد،مبلغ شیربهای پرداختی، کمتر تعیین می شد.

اسباب و اثاثیه ای که عروس از خانواده خود دریافت می کرد،قبل از روز جشن عروسی یا همزمان به خانه داماد برده میشد.رسم است چمدانی پر از اجناسی مانند دستمال،جوراب،حوله،پیراهن،زیر پیراهن،دستمال ابریشمی زنانه،برای پدر، مادر،خواهران،براداران،عمه ها،خاله ها،عموها،مادر بزرگ داماد برده میشود.

 

عقد و حنابندان- جشن عروسی

بعد از توافقات در جلسه خواستگاری،تاریخی نیز برای عقد تعیین میشود.والدین دختر و پسر (معمولا مادر عروس و چند زن از خانواده طرفین)به بازار رفته، خرید انگشتری حلقه،لباس کاملی برای عروس،کت و شلوار و کفش وساعت برای پسر است را انجام می دهند.

در روستاها برای عقد به ایذه می روند.معمولا والدین عروس و اقوام و ریش سفیدان نیز آنان را همراهی میکنند.تعداد نفرات دعوت شده معمولا شامل نزدیکان درجه یک عروس و داماد میشود.

در صورتی که داماد از لحاظ مالی هنوز آمادگی لازم را جهت برگزاری جشن عروسی نداشته باشد،بین عقد و عروسی فاصله می اندازند.گاهی این فاصله ممکن است تا ۱ سال هم به طول بیانجامد.

مقدمات عروسی معمولا ۲ تا ۳ روز طول میکشد. روزاول،حنابندان است.توشمال ها در این روز می نوازند.رقص و چوب بازی نیز در این روزها برپاست.در عصر روز حنابندان،خواهران  داماد،سایر زنان واقوام خانواده داماد، در حالیکه توشمال پیشاپیش آنها می نوازد،به نزد عروس می روند.مقداری حنا نیز به خانه عروس برده میشود.هنگام شب ،حنای خیس شده  را در بشقاب کوچکی قرار میدهند.خانواده داماد ،بشقاب حاوی حنا را به اطاقی که عروس در آنجا نشسته است برده،مقداری از آن را بر سر و دست عروس می گذارند. متقابلا همین کار را خانواده عروس انجام میدهند.آنها ضمن خواندن ترانه ای  به  سر داماد حنا میزدند.البته این کار امروز کمتر صورت میگیرد.

در این مراسم مضمون ترانه ای که میخوانند به این صورت میباشد:

خوزستان, حنابندان, فرهنگ زندگی

حنا حنا گل گل بند حنا

حنا حنا گل گل بند حنا

دوما حنا ایبنده                                             ز شو تا صب ایبنده

ایر حنا نبنده                                                  ورق طلا ایبنده

معمولا جشن عروسی در خانه داماد برگزار میشود.البته امروزه بسیاری از  مردم جشن عروسی را در تالارهای جشن بر گزار میکنند.در کنار آن هنگامی که عروس به خانه داماد برده میشود رقص و پایکوبی در آنجا انجام میشود.رسم است چنانچه کسی از اقوام عروس یا داماد فوت کرده باشد و از چهلم آنان نیز گذشته شده باشد،خانواده عروس یا داماد نزد آنها رفته، برای برگزاری مراسم از آنها اجازه بگیرند.

در روز عروسی ،تا هنگام ناهار نوازندگان توشمال مینوازند.زنان ومردان به شکل گروهی دستمال بازی میکنند.جوانترها نیز چوب بازی میکنند.

در گذشته عروس را سوار بر اسب تزیین شده میکردند.افسار اسب را یکی از اقوام عروس در دست میگرفت.

هنگامی که عروس می خواهد از خانه بیرون بیاید،مقداری قند،نان یا پنیر در پار چه سبز رنگی میگذارند،پارچه را به کمر عروس می بندند.این کار را برادر،پسر عمو یا پسر دایی عروس انجام میدهد.این کار را به این نیت که عروس،به خانه داماد،خیر و برکت ببرد انجام میدادند.

هنگامی که عروس به طرف خانه داماد میرود ،پسر بچه ای در بغل او میگذارند به این نیت که اولین فرزند او پسر باشد.قربانی کردن گوسفند، هنگام ورود عروس به خانه داماد از آیین های برگزاری جشن عروسی است و همزمان با آن نیز، یکی از زنان نقل و شیرینی میریزد.رسم بر این است که خون کف کفش عروس را رنگین میکنند.مادر داماد  نیز مقداری اسفند  دود کرده،همراه با قرآنی که درون سینی گذاشته شده است،به استقبال عروس می رود.او بر سر عروس و داماد نمک می پاشد. مردم معتقدند با این کار آنها چشم نمی خورند.  پس از ورود عروس و داماد به خانه ،آنها کنار هم می نشینند و مراسم جشن تا پاسی از شب ادامه می یابد.

در شب عروسی مهمانان مبلغی پول به عنوان هدیه به داماد میدهند که این مبلغ و نام فرد دهنده پول یادداشت می شود.به این پول OWZI میگویند.

مراسم بعد از عروسی

چند روز بعد از مراسم عروسی،عروس و داماد به خانه پدر عروس  می روند .پدر عروس هدایایی چون لباس ،طلا،پیراهن به دختر و داماد خود می دهد.به این رسم پانگون panegun می گویند.

 

باورها

یکی از باورهای مردم این است که زن بیوه نباید در کارهای مربوط به عروسی دخالت داشته باشد.همراه عروس نیز بایستی زن شوهر دار باشد.همچنین لباس عروس را بایستی او تن عروس نماید .

آداب و مراسم هنگام زايمان:

هنوز هم در روستاهايي چون محمودآباد حضور ماماي محلي مرسوم است. وقتي زن دچار درد زايمان  میشود ظرف صاف به شكم او مي­مالند، و نيز دم كرده گياهي موسوم به “سريز بخاس” به او مي­دهند.

در گذشته اگر زايمان طول مي­كشيد هلهله مي­كشيدند يا اذان بي­موقع مي­گفتند، و هنگامي كه زن      بي­هوش مي­شد مي­گفتند يال yâl (آل) او را زده است، دور از او اسپند دود مي­كردند يا دعايي برايش مي­نوشتند. در روستاي بجك جوجه­اي مي­كشند و دل وروده آنها را بالاي سر زائو مي­گذاشتند و قطعه آهني نيز در كنار او مي­نهادند. در روستاهاي ديگر در اين موقع تير شليك مي­كردند يا دور تا دور زن را با ريسماني از موي بز به صورت دايره محصور مي­نمودند. به هنگام تأخير در زايش اعتقاد بر اين بوده كه جفت يا رفيق طفل دور جنين را گرفته است.

در بهبهان قبل از زايمان دو استكان “عرق اترج” به زن مي­دادند، علاوه بر آن سير سرخ كرده با تخم­مرغ به او مي­دادند تا زودتر فارغ شود.

حمام:

زائو را در روزهاي سوم و هفتم به حمام مي­برند كودك را نيز ده روز بعد به حمام مي­برند. در روستاي قلعه مدرسه در روز هفتم بچه را با آب گرم و پودر سدر مي­شويند. در چهلم نيز زائو و بچه با هم حمام مي­كنند، آب چله به اين صورت است كه چهل ريگ كوچك و چهل تكه آهني كوچك به نام چهل “كچ” koč در ظرفي گذاشته و چهل قطره آب روي آن­ها مي­ريزند سپس آب را به خورد زائو مي­دهند. بعد چهل ريگ و چهل كچ را روي بچه مي­ريزند. آب ظرف گچ را چهل بار توي ظرف ديگر ريخته و چهل بار روي مادر و بچه مي­ريزند.

طرز تهيه دعاي چله­بر به اين صورت است كه نخ سياه و سفيد به نزد دعانويس برده و او به آن دعا   مي­خواند و با خواندن اين دعا نخ سياه و سفيد را مي­بندد و به هم مي­تابد و گره مي­زند، بعد آن را به بازو و كمر بچه مي­بندند.

ختنه سوران:

كودك را در بين سنين ۳ تا ۵ سالگي ختنه مي­كنند. در گذشته اين امر به وسيله دلاك انجام مي­گرفت. پدر كودك تمامي افراد و همسايگان را دعوت نموده و ناهار مي­دهد. در گذشته وقتي كه كودك ختنه مي­شد كيسه از خاكستر گرم تهيه نموده محل زخم را در آن قرار مي­دادند تا ضدعفوني گردد. براي ختنه سوران “توشمال” (نوازنده) نيز مي­آورند كساني كه دعوت شده­اند به كودك پول مي­دهند. كودك براي مدتي دامن سرخ رنگي مي­پوشد تا محل زخم خوب شود. در روستاهاي منطقه به دلاك، “خطير” xatir نيز مي­گويند.

ازدواج:

در بهبهان و مناطق اطراف آن رسم ازدواج كمتر دستخوش تغيير گشته است و بسياري از آداب به جاي مانده از گذشته امروزه نيز هم­چنان اجرا مي­گردد.

همسرگزيني:

درگذشته پسر خود نقشي در تعيين همسر آينده خويش نداشت و پدر و مادر او دختري را برايش انتخاب مي­كردند. گاهي نيز پسر، خود دختري را انتخاب مي­نمود و به خانواده­اش اطلاع مي­داد ولي باز هم بايد خانواده­ها موافقت خود را اعلام مي­نمودند. به طور معمول مادر پسر در انتخاب همسر براي فرزندش خانه­داري، اخلاق، خانواده دختر و زيبائي را در نظر مي­گرفت. در مجالس عروسي، ختم قرآن و روضه­خواني­هاي زنانه دختران دم­بخت مورد توجه زناني كه پسر بزرگ دارند بوده و    خانواده­هاي دختران نيز سعي مي­كنند كه دختران خود را هميشه به اين مجالس بفرستند. در گذشته در شهر بهبهان زناني موسوم به “دلاله” dalâle از طرف خانوادۀ پسر، دختري را براي آنان جستجو مي­نمود و بعد از انتخاب دختراني كه با معيارها و شرايط خانوادۀ داماد وفق پيدا كنند به مادر پسر اطلاع داده او نيز در فرصتي مناسب دختر را مي­ديد. در صورتي كه او را مي­پسنديد پسر خود را خبر مي­داد تا وي نيز به نحوي او را ببيند. در صورت موافقت پسر، دلاله به نزد خانوادۀ دختر رفته و به آنان اطلاع مي­داد كه فلان خانواده مي­خواهند به خواستگاري دخترتان بيايند.

خواستگاری

در شهر بهبهان براي خواستگاري ابتدا چند نفر از ريش­سفيدان خانوادۀ پسر به خانۀ دختر مي­روند و براي خواستگاري اجازه مي­گيرند. در صورت موافقت پس از چند روز خانوادۀ پسر يكي از   ريش­سفيدان را به خانۀ دختر مي­فرستند، خانوادۀ دختر نيز موارد مشروط خود را در كاغذي نوشته با جعبه­اي شيريني براي خانۀ پسر مي­فرستند. به اين كاغذ” مسوده” mosavade مي­گويند. در صورتي كه خانوادۀ پسر با آن موافق نبود در كاغذ ديگري موارد موافقت خود را نوشته و با يك جعبه شيريني به خانۀ دختر مي­فرستند. در نهايت، در صورت رضايت خانوادۀ دختر چند روز بعد به خواستگاري رفته و تاريخ عقد و ديگر مراسم را به بحث مي­گذارند.

عقد:

در روستاهاي بهبهان روحاني يا عاقد را به طور معمول به روستا مي­آورند و در همانجا دختر و پسر را عقد مي­كنند. ميزان مهريه و شيربها را از روي صورت مجلس كه در آن تمامي موارد قيد شده در سند مي­نويسند. در بعضي از مواقع عقد و عروسي با هم انجام مي­گيرد كه اين امر بستگي به وسع مالي داماد وجود دارد. امروزه به طور معمول بين عقد و عروسي بسته به شرايط طرفين از چند ماه تا يك سال فاصله دارد. در اين مدت داماد سعي در خريد وسايل مورد نياز و تهيۀ خرج عروسي دارد. در شهر بهبهان بعد از عقد خانوادۀ داماد اقوام و خانوادۀ عروس را به نهار دعوت مي­كنند. و بعد به همۀ مهمانان شيريني مي­دهند سپس تاريخ عروسي را در همان مجلس تعيين مي­كنند. در گذشته گستردن سفرۀ عقد مرسوم نبوده لكن امروزه باب شده است. معمولاً در سفرۀ عقد آيينه، مقداري حنا، شيريني، شمعدان، گل و ميوه مي­گذارند. در روستاهاي لرنشين عقد را “بلك اسدن” balak esadan يا “بله گرفتن” مي­گويند.

حنابندان:

شب قبل از عروسي، عروس و داماد دست و پاي خود را حنا مي­بندند حنا را از خانۀ داماد براي عروس مي­فرستند. دوستان عروس و داماد نيز به طور معمول دست و پاي خود را حنا مي­بندند. به هنگام حنابندان كار نوازندگي توسط “مهتر” mehtar يا “خطير” xatir انجام مي­شود. بعضي از اشعاري كه در موقع حنابندان خوانده مي­شود به اين گونه است:

در بين اعراب آغاجاري مادر داماد يك روز قبل از عروسي زنان را دعوت مي­كند. در گذشته در بهبهان در شب حنابندان يك طشت حناي خيس شده كه چند شمع روشن نيز در آن قرار دارد را به خانۀ عروس ميفرستادند.

آوردن عروس:

شب عروسي را ” خونه روون” xune rovan مي­گويند. در اين شب عروس را سوار ماشين نموده و در سطح شهر مي­گردانند. در گذشته اگر راه دور بود عروس را سوار اسب مي­كردند و با ساز و دهل به طرف خانۀ داماد مي­بردند. تمامي اقوام عروس به خصوص زنان خانواده عروس او را همراهي مي­نمودند، كه امروزه نيز مرسوم است اشعاري كه در هنگام بدرقۀ عروس خوانده مي­شود به اين گونه است:

صلي علي خدا گفت                          در شأن مصطفي گفت

جبريل بارها گفت                              صل علي محمد صلوات بر محمد(ص)

 

وقتي به نزديك خانۀ داماد مي­رسيدند عروس را متوقف نموده و اقوام عروس به صداي بلند مي­گفتند كه داماد بايد غلام شود به اين صورت داماد عروس را از اسب پياده مي­كرد و چند قدمي او را راه   مي­برد و مجدد به خانه برمي­گشت. به اين رسم در لهجۀ بهبهان “غلوم و بيده” qolumobide      گويند. وقتي كه عروس مي­خواهد وارد خانه شود او را از زير قرآن رد مي­كنند و جلوي پاي او گوسفندي سر مي­برند.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

غذاهای بومی استان خوزستان

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 1452 0

معمولا استان خوزستان و تمامی شهرهای جنوبی به غذاهای تند و گرمسیری خود معروفند. غذاهایی مثل فلافل و سمبوسه که امروزه در همه جای ایران آن ها را به وفور می بینیم شاید معروف ترین غذاهای این استان باشند. با ما در اصفهان تور همراه باشید تا غذاهای بومی این استان کشور را به طور کامل معرفی کنیم.

 

استان خوزستان با داشتن تنوع فرهنگی، دارای تنوع غذایی بسیاری نیز هست. اکثر غذاهای این استان دارای طعم گرم و تند هستند. همچنین از ماهی و حبوباتی مانند نخود نیز بسیار در غذاهایشان استفاده می‌کنند. در ادامه تعدادی از غذاهای استان خوزستان را معرفی می‌کنیم.

 

سمبوسه

از غذاهای معروف استان خوزستان است که در مدت زمان بسیار کم آماده می‌شود. در تهیه‌ی سمبوسه محلی این استان از گوشت چرخ‌کرده، سیب‌زمینی، پیاز، سیر، فلفل دلمه‌ای، گشنیز، رب گوجه فرنگی، نمک و فلفل استفاده می‌کنند. بعد از تفت دادن مواد با یکدیگر آن‌ها را درون نان لواش یا خمیر نانی که تهیه‌کرده‌اند ریخته و سرخ می‌کنند.

 

آش ارده

آش ارده یا ارده پلو از غذاهای محلی شهرستان دزفول است. برخلاف نامش هیچ شباهتی به آش نداشته و نوعی پلو محسوب می‌شود. در تهیه‌ی آش ارده از برنج، ماش، شیره‌ی خرما و ارده‌ی کنجد استفاده می‌کنند.

 

قلیه‌ی تخم مرغ

قلیه‌ی تخم مرغ از غذاهای پرطرفدار استان خوزستان است که بسیار سریع آماده می‌شود. برای تهیه این قلیه، تخم مرغ، پیاز، سیر و سبزهای معطر را مخلوط کرده و تمبر هندی و آرد که کمی در آب حل شده‌اند را به آن اضافه می‌کنند.

 

پوکورا یا پاکوره

پاکوره از غذاهای هندی است که بسیار در استان خوزستان رواج دارد. خوزستانی‌ها این غذا را از مدت‌ها پیش می‌پختند و به نوعی جزو غذاهای محلی این استان محسوب می‌شود. پاکوره نوعی کوکو است که به خاطر وجود آرد نخود در آن پتاسیم بالایی دارد و در کاهش فشار خون بسیار موثر است. در تهیه‌ی این کوکوی خوزستانی از آرد نخود، تخم مرغ، تره، زعفران، فلفل قرمز و ادویه‌های مختلف استفاده می‌شود.

 

نافله‌ی خوزستان

نافله از غذاهای سنتی استان خوزستان است که به دلیل استفاده از شکر و سرکه طعمی ملس و بسیار خوشمزه دارد. در تهیه‌ی این غذا گوشت را به همراه پیاز، آرد نخودچی، فلفل، نمک و زردچوبه ورز داده و مانند دونات به شکل دایره‌ی توخالی درمی‌آورند. سپس آن‌ها را در روغن سرخ می‌کنند و به آن نافله میگویند.

در ظرفی دیگر سرکه، شکر، پیاز سرخ شده، نعنا، نمک و فلفل را می‌ریزند تا جوش بیاید. نافله‌ها را بعد از سرخ شدن درون آن ریخته و می‌گذارند همه با هم برای مدتی بجوشند.

 

فلافل

فلافل امروز در بسیاری از شهرهای ایران پخته می‌شود و طرفداران زیادی دارد؛ اما اصل فلافل به استان خوزستان برمی‌گردد و از غذاهای محلی این استان محسوب می‌شود. در تهیه‌ی فلافل از نخود، تخم‌مرغ، سیر، سرکه، فلفل، جعفری، آرد لپه و سیب‌زمینی استفاده می‌کنند.

 

امگشت

امگشت بیشتر در میان عرب‌های استان خوزستان رواج دارد و از ماهی کباب که بهترین نوع ماهی تن است پخته می‌شود.ماهی نمک سود شده و پاک شده را در آب می‌جوشانند. سپس استخوان‌هایش را جدا می‌کنند. ماهی را در روغن سرخ کرده و پیاز و سیر و ادویه‌های لازم را اضافه می‌کنند. آخر سر برای سرو، ماهی را لای برنج می‌گذارند.

 

بورانی باقلای سبز

بورانی باقلای سبز از غذاهای لذیذ شهرستان شوشتر است. این بورانی مخلوط باقلای پخته شده و ماست به همراه نمک، فلفل، شوید، پیاز، سیر و گرد لیمو است.

 

ماهی صبور

در استان‌های کنار دریا غذاهای محلی که با ماهی پخته می‌شوند بسیار زیاد است. برای تهیه‌ی این غذا سبزی‌پلو را جدا می‌پزند. ماهی را معمولاً روی آتش کباب می‌کنند. خوزستانی‌ها از مخلوط تمبر هندی، پیاز، سیر، فلفل و نمک نیز کنار ماهی استفاده می‌کنند.

 

اوپیوزی

اوپیوزی نوعی اشکنه مخصوص شهر دزفول است و روش‌های متعددی برای پخت آن دارند. برای تهیه اوپیوزی از تخم مرغ، رب انار، پیاز، گردو، شکر، نمک، فلفل و زردچوبه استفاده می‌کنند.

 

حمیص توله یا پنیرک

از غذاهای سنتی شهرستان دزفول است و به لحاظ ظاهر شباهت زیادی به بورانی یا نرگسی دارد. در تهیه‌ی حمیص توله از گیاه پنیرک، رب انار، نارنج، پیاز، نمک، فلفل و زردچوبه استفاده می‌کنند.

 

قلیه ماهی

قلیه ماهی از مشهورترین غذاهای سنتی استان خوزستان است و معمولاً به عنوان خورشتی کنار پلو صرف می‌شود.

در تهیه‌ی قلیه ماهی از ماهی، سبزی قلیه (گشنیز و شنبلیله)، پیاز، رب انار، تمبر هندی، سیر، نمک، فلفل و زردچوبه استفاده می‌کنند.

 

قلیه دزفولی

همان طور که از نام غذا پیداست، متعلق به شهر دزفول بوده و از غذاهای نسبتاً زمان‌بر برای پخت است. برای تهیه‌ی قلیه دزفولی از گوشت چربی‌دار، رب انار، برنج، پیاز، نخود، بلغور، لوبیا چشم بلبلی و تمبر هندی استفاده می‌کنند.لوبیا، نخود، بلغور، برنج، سیر، پیاز، نمک و فلفل قرمز را در ظرفی ریخته و برای مدت نسبتاً طولانی روی حرارت می‌گذارند. تمبر هندی و رب انار را به آن اضافه کرده و آخر سر همه مواد را با هم می‌کوبند.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

سوغات استان خوزستان

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 999 0

سوغات هر استان همیشه بخشی از هویت آن شهر و استان به شمار می آید و استان خوزستان نیز دارای سوغات متنوعی است که می توانید در سفر به این شهر آن ها را تهیه کنید. با هم در اصفهان تور نگاهی داریم بر سوغات این استان گرمسیر کشور.

 

خرما

خوزستان به سبب آب‌وهوای گرم و خشکش بستری مناسب برای کشت و پرورش خرما فراهم آورده است. حدود نیمی از صادرات ایران مربوط به خرمای این استان است. کیفیت بالا و تنوع بی‌مثال خرمای خوزستان سبب شده است تا این خوراکی مقوی به معروف‌ترین سوغات خوزستان بدل شود. خرمای خوزستان بیش از ده نوع دارد که در ادامه به معرفی بعضی از انواع این سوغات بی‌نظیر خوزستان می‌پردازیم.

معروف‌ترین خرمای خوزستان خرمای استعمران است این خرما رنگی قهوه‌ای مایل به قرمز دارد که به دلیل نیمه‌خشک بودن و قدرت ماندگاری بالا ارزش تجاری‌اش از دیگر خرماها بیشتر است. خرمای استعمران یا سایر (نام دیگر این خرما) حدوداً ۷۰ درصد از تولیدات خرمای خوزستان را به خود اختصاص داده است. خرمای بعدی که در جایگاه دوم پس از خرمای استعمران ایستاده است خضراوی نام دارد. این خرما بافت بسیار نرمی دارد و یکی از مهم‌ترین مزایایش زودرس بودنش است. خرمای خضراوی هم همچون خرمای استعمران نیمه‌خشک بوده و به عنوان سوغات، آن هم برای طی مسافت‌های دور گزینه‌ی مناسبی است. چرا که مانند خرمای استعمران قدرت ماندگاری بالایی دارد. خرمای زاهدی پس از دو نوع خرمایی که پیش از این نام برده شد، در جایگاه سوم ایستاده است. خرمای زاهدی از انواع خشک است که به خاطر انبارداری آسانش یکی از انواع صادراتی خرما به سایر نقاط جهان است.

اما از انواع خشک و نیمه‌خشک که بگذریم به نوعی دیگر از خرما می‌رسیم که در اصطلاح به آن تر گفته می‌شود این نوع خرما معمولاً شیرین‌ترین نوع خرما است و رنگ قهوه‌ای تیره و یا مشکی دارد. یکی از بهترین انواع خرمای تر در خوزستان خرمای کبکاب است. اگر به استان زیبای خوزستان سفر کردید با توجه به ذائقه‌ی خود و دوستانتان حتماً یکی از انواع خرما را به عنوان سوغات خریداری کنید و از لذت نوش جان کردن این نعمت الهی بی‌نصیب نمانید.

 

کلیچه

کلیچه نوعی شیرینی محلی خوزستانی است که چند سالی است پخت آن به دلیل استقبال فراوان گردشگران رونق یافته است. این کلوچه‌ی لذیذ خوزستانی با مغز خرما و خمیری از ماست و زیره ابتدا تنها توسط زنان هنرمند خوزستانی برای اعیادی چون نوروز پخته می‌شد. امروزه کارگاه‌های کلیچه پزی در شهرهایی نظیر خرمشهر، دزفول و شوشتر مشغول فعالیت هستند و شما می‌توانید از این کارگاه‌ها این کلوچه‌ی محلی خوشمزه را خریداری کنید و برای دوستان و عزیزانتان سوغات ببرید.

همان‌طور که در ابتدای متن اشاره شد بیشتر سوغات خوزستان را صنایع‌دستی به خصوصش تشکیل داده‌اند. خرما و کلیچه تنها خوراکی‌های شاخص این منطقه بودند که به عنوان سوغات کاربرد داشتند. البته حلواشکری خوزستان که به حلوا سیلونی شهرت دارد و با شیره‌ی خرما تهیه می‌شود هم نباید از نظر انداخت؛ اما از خوراکی‌های استان که بگذریم به صنایع‌دستی بی‌نظیرش می‌رسیم. صنایع‌دستی استان خوزستان را هنرهایی از جمله کپوبافی، احرامی بافی، گلیم افشار و عبا بافی تشکیل داده‌اند که در ادامه به معرفی هر یک می‌پردازیم.

 

کپو بافی خوزستان

کپوبافی نوعی حصیربافی است که تنها در جنوب ایران رونق دارد. به استان خوزستان که سفر کنید در شهر دزفول می‌توانید شاهد این دست‌سازهای بی‌نظیر باشید. کپو درواقع حصیرهای بافته‌شده‌ای هستند که با نخ کاموایی رنگی پوشیده شده باشند. بیشتریم محصول کپوبافی ظروف کروی درداری است که می‌تواند برای مصارف متعددی داشته باشد. مثلاً می‌تواند به عنوان جانانی زینت‌بخش سفره‌ها شود و یا جای لوازم خیاطی یا آرایش خانم‌ها باشد. بی‌شک محصولات کپوبافی شده یکی از مناسب‌ترین و زیباترین سوغاتی‌ها برای خانم‌ها هستند پس اگر مسیرتان به دزفول افتاد خانم‌های فامیل را فراموش نکنید و از سبدهای کپوبافی برایشان سوغات ببرید. از صنایع دستی مرسوم در جنوب ایران است که در استان خوزستان به ویژه شهرستان دزفول، رواج دارد. کپوبافی در واقع نوعی حصیربافی است که در آن از کاموای رنگی برای تزیین بافته‌های حصیری استفاده می‌کنند. البته شیوه‌ی بافت نیز در کپوبافی با حصیربافی رایج متفاوت است. در این روش بافت که به بافت فتیله‌ای شهرت دارد و استحکام بیشتر و قابلیت شکل‌دهی بهتر از ویژگی‌های آن است، الیاف تهیه شده از برگ خرما را به دور نوعی نی مردابی به نام «کرتک» می‌پیچند. تزیین با کاموا در کپوبافی به دو صورت انجام می‌شود؛ زمینه‌ی حصیری با نقوش هندسی روی آن و تزیین تمام سطح به نحوی که حصیر دیده نمی‌شود. عمده‌ی محصولات کپوبافی شده، ظروف درب‌دار کروی به عنوان سبد و ظروف مسطح تزیینی است. سبدهای کپوبافی شده که برای زیبایی و سهولت در باز کردن درب آنها، منگوله‌ای کاموایی به درب‌شان متصل می‌کنند، کاربردهای مختلفی دارند؛ جای نان، جای لوازم خیاطی و…

در سال‌های اخیر، با توجه به استقبال فراوان مسافران و گردشگران، کپوبافان استان، که اغلب زنان روستایی هستند و از این طریق به اقتصاد خانواده کمک می‌کنند، بر تنوع محصولات خود افزوده‌اند.

 

احرامی‌بافی

خوزستان پیشینه‌ی عمیقی در زمینه‌ی تولید پارچه‌های دست‌بافت دارد. هرچند که امروزه این فعالیت رونق سابق را ندارد؛ اما تا حدودی در نقاط مختلف این استان به چشم می‌خورد. احرامی‌بافی درواقع بافت پارچه‌ای پنبه‌ای به رنگ سفید است که با دستگاه نساجی سنتی صورت می‌پذیرد. در قدیم از پارچه‌های احرامی‌بافی شده تنها برای پوشش حجاج استفاده می‌شود اما امروزه استفاده از این پارچه‌ها بسیار فراتر رفته است. سجاده‌های احرامی‌بافی به شدت مورد استقبال گردشگران قرارگرفته‌اند و همچنین این نوع پارچه برای رومبلی، روتختی و زیرانداز هم کارایی دارند. پارچه‌های احرامی‌بافی شده هم می‌توانند در جایگاه خود سوغات مناسبی برای دوستان و اقوامتان باشند.

 

قلم نی دزفولی

از سوغات خوراکی و صنایع‌دستی خوزستان که بگذریم به سوغات ویژه‌ی این استان خواهیم رسید. قلم نی دزفولی ویژه‌ترین سوغات استان خوزستان است که سال‌هاست به خاطر کیفیت بی‌نظیرش بر سر زبان‌ها افتاده است. نی دزفولی به‌صورت خودرو در اطراف رودخانه‌های این شهر می‌روید و به علت دوام و استحکام در برابر سایر قلم‌ها و جذب بالای مرکب عنوان باکیفیت‌ترین قلم نی را به خود اختصاص داده است. اگر در بین دوستان و آشنایان خود کسی را دارید که به هنر خوشنویسی علاقه مند است حتماً از این قلم‌های باکیفیت برایش سوغات ببرید.

 

سوغات دیگر

 

شیرینی

حلوا ارده، حلوا شکری، حلوا کنجدی، شیره ارده، انواع کلوچه های سنتی.

کشاورزی

انواع ادویه، خرما، لیف خرما.

صنایع دستی

جاجیم، حصیربافی، خراطی، سجاده بافی، گبه، گلیم، فرش، نمد.

 

حلواشکری

فرآورده‌ای غذایی است که از ارده تهیه می‌شود. در روش سنتی تهیه‌ی حلواشکری، با استفاده از شربت شکر که روش تولید مخصوصی دارد، ارده را می‌مالند تا بافتی منسجم پیدا کند. تولید حلواشکری در شهرستان شوشتر استان خوزستان سابقه‌ای دیرینه دارد. حلواشکری شوشتر که به حلوای سیلونی شهرت دارد، امروزه نیز با همان روش سنتی تهیه می‌شود. در جنوب ایران به شیره‌ی خرما، سیلو گفته می‌شود و از آنجایی که در تهیه‌ی حلوای شوشتری، به جای شکر از شیره‌ی خرما استفاده می‌شود، به آن حلوای سیلونی می‌گویند

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

زبان و گویش مردم شوش؛ تلفیق زبان ها

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 1528 0

شوش یکی از شهرهای استان خوزستان است که با توجه به بافت فرهنگی و جغرافیایی و حضور نژادهای مختلف در آن، در زبان و گویش به نوعی منحصر به فرد است و تلفیق های جالبی در زبان و گویش مردم این منطقه صورت گرفته است. در این مطلب در اصفهان تور به بررسی کامل تر زبان و گویش مردم شوش خوزستان خواهیم پرداخت.

حروف به هم پیوسته و حرف ها را ویا کلمات را و از جمع آنها جملات و مفاهیم ویا وسیله ای را می سازنند که انسانها با آن با هم ارتباط برقرار می کنند و جمع آنها زبان و گویش و لهجه ی مردمی را که در ارتباط با هم هستند بوجود می آورد و در واقعا لغات مرز نمی شناسند و به همین دلیل است که کلمات زیادی از دیگر زبانهای غربی یا شرقی به زبان فارسی راه یافته و البته عکس آن نیز صدیق می کند و البته ذکر این نکته که با وارد شدن هریک از این لغات ، یک بار فرهنگی نیز به فرهنگ ما وارد شده است و برای خود جایی در فرهنگ ما برای خود باز نموده و البته با توسعه وسایل ارتباط جمعی این واردات بسیار سریع تر انجام شده و اختلاط فرهنگی بسیار سریعتر و باید گفت شگفت انگیز در حال انجام است ولی وقتی از زبان و گویش محلی سخن گفته می شود زبان و گویشی است که همکنون مردم این منطقه به آن تکلم می کنند.

غالب مردم ساکن در شوش که از سه نژاد عرب ، لر (کوچک یا لرستانی ) و دزفولی هستند به چهارلهجه یا زبان عربی ،لری ،دزفولی و فارسی صحبت می کنند که البته ذکر این نکته بسیار مهم است که بدلیل اختلاط فرهنگی که پیشتر در باره آن ذکر شد تلفظ بعضی از کلمات را در فرهنگهای همسایه براحتی دیده می شود بطور مثال چون برای خیلی از خوانندگان این مطالب لهجه دزفولی مجهول است نسبت به دو گویش عربی ولری به آن توجه می شود و مثال آورده تا برای شما فهم آن بهتر باشد، در منطقه کرمانشاه و روستاهای اطراف آن به زبان محلی تپه را مانند دزفولی ، چغا می گویند و یا در اورمیه کوچه را مانند آنان کیچه یا مانند کردها زن وفرزند را مال ومنال می گویند که از این جمله زیاد است واز حوصله بحث ما دور است و بدلیل همین اختلاط نژادی و فرهنگی که در شوش طی سالیان دراز و متمادی اتفاق افتاده هیچ یک از این گویش ها به معنی اخص در شوش وجود ندارد بلکه گویشی بسیار نزدیک بهم شده است و مثلا زبان عربی که در شوش بکار میرود کاملا با عربی که در شهرهای مجاور و یا کشورهای عربی تکلم می شود متفاوت است و اختلاطی از لغات عربی محلی با لغات دزفولی و لری است و این مطلب در خصوص دیگر گویشهای مردم شوش کاملا قابل تعمیم است ولی زبان چهارم که کم کم به زبان اصلی مردم شوش تبدیل شده است یعنی زبان فارسی است چون مردم شوش از هر نژادی که باشند با بچه های خود به زبان فارسی صحبت میکنند.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور