زراس؛ بهشتی در خوزستان

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 958 0

شاید تصوری که از خوزستان و شهرهای جنوبی کشور داریم گرما و گرد و غبار و زندگی سخت باشد. اما زراس مانند بسیاری از مناطق دیگر در خوزستان منطقه ای بکر و سرسبز و خوش و آب و هواست که قطعا می تواند دلِ هر طبیعت دوستی را ببرد. با اصفهان تور همراه شوید تا بیشتر با این بهشت گمشده آشنا شویم.

اینجا صبح با عطر سبزه‌ها و عطر آرامش آغاز می‌شود و آفتاب نرم نرمک از پشت ارتفاعات خودش را پهن می‌کند به روی دشت‌ها. قدم می‌گذاری بر مخملی‌ترین چمن‌ها و پر می‌شود مشامت از عطر گل‌‌ها، دیده‌ات از مناظر دل‌انگیز زاگرس، دلت از صدای دل‌نشین چشمه‌سارها و نغمه خوش پرندگان. اینجا زراس است؛ بهشتی در دل خوزستان.

جاذبه‌ای که از طبیعت بکر و کمتر شناخته‌شده‌ی خوزستان برمی‌آید، بر دل می‌نشیند و آرامش خاص‌اش را در وجود هر بیننده‌ای به جریان می‌اندازد. اینجا خوزستان است، سرزمین نخل‌های سر به فلک کشیده، سرزمینی که به هوای شرجی و گرمای خشن‌اش می‌شناسید. اما این تنها یک روی سکه است، طبیعت خوزستان تنها به تالاب‌ها و نی‌زارهایش ختم نمی‌شود، وقت آن رسیده طبیعت آرام، رها و بخشنده‌ی خوزستان را به همگان نشان دهیم.

زراس را باید دید، در طبیعت بکرش، هوای دل‌انگیزش و در کنار زنان و مردان سخت‌کوش و مهربانش باید گام برداشت. نگاه پرمهر و بی‌ریای چوپانان، سیمای خندان کودکان را باید تجربه‌ کرد. باید دست بر سنگ‌های خانه‌های بی‌آلایش‌اش کشید، از مشک سیاه زن روستایی چند جرعه‌ای آب نوشید و عطر و طعم خوش نان محلی را با تمام وجود حس کرد.

بهترین فصل برای بهره بردن از آب‌وهوای لطیف و طبیعت زیبای این منطقه بهار است. در بهار باید کفش‌ها را از پا درآورد و دستان را از هم گشود و در میان جاده‌ی پنهان میان چمن‌هایش دوید و به آوای طبیعت گوش سپرد. زمستان‌ها، اما می‌شود دست نوازشگر سرما را بر سر طبیعت این سرزمین دنبال کرد و از  ارتفاعات پوشیده از برف و دشت‌های سفید‌پوشش لذت برد و حتی تابستان‌ها نیز به دور از گرمای طاقت فرسای سایر نقاط خوزستان چند صباحی را در اینجا به استراحت گذراند.

ورود به دهکده تفریحی زراس برای همه گردشگران آزاد است و برای اسکان در این منطقه می‌توانید از میان ویلاها و سوئیت‌هایی با چشم‌انداز زیبای رو به دریاچه یکی را انتخاب کنید. شاید هم برپایی چادر در دل طبیعت را  ترجیح می‌دهید. در اینجا می‌توانید علاوه بر طبیعت بی‌نظیر منطقه از امکانات رفاهی (تفریحات آبی، قایق‌سواری، اسکله تفریحی، پیست اسب‌سواری و دوچرخه‌سواری و ….) لذت ببرید و چند روزی را به دور از هیاهوی زندگی شهری در طبیعت بکر این محل بگذرانید.

موقعیت جغرافیایی

منطقه زراس در ۲۵۰ کیلومتری شمال شرقی اهواز، ۱۴ کیلومتری جنوب شهر دهدز و ۳۹ کیلومتری سد کارون ۳، به مساحت ۲۰۶ هکتار از جاذبه‌های طبیعی استان خوزستان است. این منطقه از شمال به ارتفاعات کوه گل و جاده ایذه-شهرکرد و از جنوب و غرب به حوزه آبریز سد کارون ۳ و روستای درب غریبی و از شرق به روستای زراس محدود می‌شود.

دسترسی 

برای رسیدن به این منطقه باید از طریق جاده ایذه-دهدز به طول ۵۵ کیلومتر وارد شوید.

 

جاذبه‌‌ها

از جاذبه‌های این منطقه دریاچه سد کارون ۳  مشرف به دهکده است که زیبایی دلنشینی دارد؛ آبشار شیوند که روبه‌روی دهکده قرار گرفته در نوع خود کم‌نظیر است؛ منطقه بلوط بلند نیز که در ۲۲ کیلومتری دهکده قرار دارد واقعا زیبا است؛ کوه‌های سر به فلک کشیده منگشت و طبیعت برف‌گیر و جنگل‌های بکر منطقه، منطقه تاراز، گلزار، دشت سوسن، تورک و …. بسیار دیدنی‌اند. به علاوه، آبادی‌ها، روستاها و باغات پوشیده از انواع درختان میوه مناطق سردسیر و کوهستانی و مشاهد زندگی و روزمرگی مردم محلی منطقه می‌تواند جذاب و دیدنی باشند.

در این منطقه علاوه بر جاذبه‌های طبیعی، جاذبه‌های تاریخی و مذهبی بسیاری نیز وجود دارد. جاذبه‌هایی چون طاق طویله که مربوط به دوره اتابکان لر بزرگ در شهر باستانی ایذه است؛ آثار قلعه کژدم در نزدیکی آبادی خنگ اژدر؛ اشکفت سلمان در ۳ کیلومتری جنوب غربی ایذه؛ نقش برجسته کول فره که قدمتی چند هزار ساله دارد و در ۳ کیلومتری شمال شرق ایذه قرار گرفته است و بسیاری دیگر.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

آداب و رسوم مردم خوزستان

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 947 0

استان خوزستان یکی از استان های کشور است که هر ساله در زمان ییلاق و قشلاق ایل های مختلفی به آن وارد می شوند. همین طور با توجه به آب و هوا و آمیختگی سنت های ایرانی با اعراب این منطقه دارای آداب و رسوم خاصی است که در این مطلب در اصفهان تور قصد بررسی آن ها را داریم. با ما همراه باشید.

تناسب آب و هوائى با زندگى کوچ‌نشينى موجب شده که در اين استان، بخشى از جمعيت به دامدارى پرداخته و به ييلاق و قشلاق بپردازند. بخش شمالى و شمال شرقى خوزستان شامل مناطق شوش، مسجد سليمان، دزفول، شوشتر، ايذه تا محدوده باغ ملک و جانکى در شمال رامهرمز محل زندگى ييلاقى ايلات بختيارى و بخشى از ايلات لرستان و ايلام مى‌باشد .

بخشى از عشاير اين استان اعرابى هستند که در طول تاريخ و به‌مرور زمان از صحراى عربستان کوچيده و سال‌هاى دراز در خوزستان ماندگار شدند . زبان عشاير بومى‌ عربى و عشاير مهاجر استان که فصل زمستان را در مناطق قشلاقى خوزستان مى‌گذرانند به زبان و گويش خاص (لري) سخن مى‌گويند . در بين شهرستان‌هاى استان خوزستان، شهرستان آبادان فاقد جمعيت عشاير قشلاقى است

خوزستان به‌دليل دارا بودن ويژگى‌هاى آب و هوائي، از ديرباز تاکنون، مسکن ايل‌ها و طايفه‌هاى گوناگون بوده است. اقوام کوچ‌نشين اين منطقه به سه دسته عمده لر – ترک و عرب تقسيم مى‌شوند . رعايت آداب و رسوم و شيوه‌هاى قومي، از مسائلى است که شيخ يا رهبر در نظام عشايرى عرب بر آن تأکيد داشت.

مجالس سوگوارى با حضور و اعلام وى خاتمه مى‌يافت و در بقيه ٔ مراسم و سنن قومى نيز حضورى فعال داشت . در بين ايلات ايران، ايلى به‌نام لرکى وجود داشته که گذشت زمان آن‌را به پراکندگى کشانده است. لرکى به دو زبان ترکى و فارسى شکسته سخن مى‌گويند . عروسى در ايل لرکى‌ها با شرط رضايت والدين امکان‌پذير است.

از روش‌هاى ازدواج در اين ايل همبهرى است. وقتى پدر دختر پسرى ندارد، به پسر خواستگار پيشنهاد مى‌کند همبهر شود؛ يعنى داماد سرخانه شود. اما کمتر پسرى حاضر به قبول ان مى‌شود . در بين لرکى‌ها زن ارزش زيادى دارد. پس از ديد و بازديد خانواده پسر، مشاوره مى‌پردازند و دفعات بعد به‌عنوان بازديد با سوغاتى به منزل والدين دختر مى‌روند و گاهى چند روز آنجا مى‌مانند.

سپس مراسم خواستگارى پيش مى‌آيد. در روز معينى پدر داماد به‌همراه عده‌اى از ريش‌سفيدان محل با لباس‌هاى رسمى سوار بر اسب با هدايائى نظير کله‌قند، چاي، توتون، گوسفند به خانه عروس مى‌روند. خانواد ۀ عروس نيز به استقبال آنها رفته و مسافتى را پياده طى مى‌کنند. سپس غذا تدارک ديده مى‌شود. در صورت توافق خانواده  عروس در پايان مجلس، قرار کاغذگيرانى (نامزدي) مى‌گذراد .

در مجلس نامزدى ريش سفيدان، معتمدين محل و ميرزا (نويسنده) در خانه پدر عروس حاضر مى‌شوند. جلسه مردان و زنان جداگانه است. در مجلس زنان شادى و بزن و بکوب برپا مى‌شود و دست و پاى عروس را حنا مى‌بندند. مردان هم مجلس گرمى دارند؛ يکى آواز مى‌خواند و يکى نى مى‌زند، بعد بزرگتر محل به ميرزا مى‌گويد که شروع کنيم و وسايل نوشتن حاضر مى‌شود و مهريه و شيربها و جهيزيه تعيين و ثبت مى‌شود.

حاضران کاغذ نامزدى را امضاء مى‌کنند و کف مى‌زنند که به آن ‘ کف مارکي’ (کف مبارکي) مى‌گويند. از آن به‌‌بعد دختر نامزد پسر مى‌شود . پس از اين جلسه در صورت مناسب بودن فصل و آمادگى طرفين عروسى روبه‌راه مى‌شود. وگرنه چند ماهى صبر مى‌کنند که به آن بردبانه مى‌گويند . ۱۵ روز مانده به عروسى کم‌کم تدارک عروسى را مى‌بينند و گاهى نيز اين‌کار را ازچند ماه پيشتر آغاز مى‌کنند.

تا روز عروسى اين کارها انجام ‌گيرد: سفيد کردن برنج، آرد کردن گندم، تهيه نان، خريد قند و چاى و توتون و تنباکو، تهيه هيزم، تهيه وسايل پخت و پز، تهيه ترکه جهت بازى مردان، دعوت تشمال (نوزانده ) ، دعوت قوم و خيش که هر يک مراسم مخصوص به‌خود دارد. خداحافظى عروس از خانه پدر و آوردن عروس به خانه داماد نيز مراسم خاص خود را دارد . بردن جهيز عروس را ‘پشا’ مى‌‌نامند که شامل قالي، گليم، جاجيم، بالش، خورجين مى‌باشد. يکى دو هفته پس از عروسى خانواده  عروس

، داماد عروس را به شام دعوت مى‌کنند. اين دعوت را ‘پاگشوني’ مى‌نامند.

آداب و رسوم مردم ایذه

رسوم تولد نوزاد

 

هنگام تولد

در گذشته برای جلو گیری از “آل”(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب می رساند) ،مک،قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند .همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند .آنها  این کار را  برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط”از ما بهتران”انجام میداد ند.اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد  را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،۲ نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.

حمام زایمان

نوزاد را، ۳ روز پس از تولد ،به حمام میبرند.هفت روز پس از تولد نیز، هم نوزاد و هم زائو به حمام میروند.زائو قبل از حمام چهلم ، به نزد دعا نویس رفته،برای او دعای چله می گرفت.دعای چله بر را به پیراهن کودک می بستند.در حمام مقداری نمک در آب ریخته،ظرف  آب را روی سر زائو و کودک میریزند.آنها معتقدند با این کار،چله کودک و زائو پریده شده،از ما بهتران و “آل” به آنها آسیبی وارد نمیکند.

دندان در آوردن کودک

بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک

هنگام دندان در آوردن او،انجام میدهد.نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه می ریزند که به این رسم دونگو Dungo میگویند.

ختنه سوران

در گذشته کار ختنه را،دلاک(یا سلمانی ،پیرایشگر موی مردان)انجام میداد.این سنت در روستای باجول( در زمان انجام تحقیق) مرسوم بود.برای کودک به این مناسبت جشنی نیز بر پا میشود.نوازنده محلی موسیقی محلی (توشمال)مینوازد.پسربچه ،دامن قرمز رنگی میپوشد.اقوام به دیدن او می آیند و هر کدام پولی به او میدهند.دلاک نیز به صورت نقدی وجهی دریافت میکرد.

آداب و رسوم ازدواج

همسر گزینی

اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود.ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب  خود دارند.در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است.بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند.اما امروزه با افزایش آگاهی والدین در مورد حق طبیعی دختر یا پسر در انتخاب هایشان ، افزایش سطح تحصیلات و افزایش سطح مراودات اجتماعی گزینه ها بیشتر شکل پیشنهاد دارند تا اجبار.البته چنانچه پسری انتخابی غیر از گزینه پیشنهادی خانواده داشته باشد،ممکن است با رفتارهایی  مانند طرد شدن ،از سوی خانواده خود مواجه شود که این تنها مختص قوم بختیاری نیست.

در گذشته در جریان همسر گزینی  رسمی به نام “ناف بران”مرسوم بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند.

 

خواستگاری

خواستگاری را در اصطلاح محلی،کد خدایی Ka-xodaee میگویند.در جلسه خواستگاری بزرگان و ریش سفیدان  هر دوطرف پس از گفتگو نظر خود را اعلا م مینمایند.در جلسه خواستگاری در موردمهریه و شیر بها،تاریخ عقد و عروسی و…بحث می شود. تمام توافقات جلسه مکتوب میشود.اعراب کلدوزخ به  خواستگاری، xotibe  میگویند.

مهریه بیشتر به صورت سکه یا زمین است.مهریه را پشت قباله نیز میگویند.شیربها به صورت نقد پرداخت میشود.خانواده دختر مقداری پول به آن اضافه میکنند و کمبود جهیزیه دختر را تامین میکنند.اعراب کلدوزخ به مهریه، Mahruneh  میگویند.

درگذشته گاهی در عوض شیر بها،گاو و گوسفند یا گاومیش میدادند. در صورتی که داماد تمام وسایل زندگی را تهیه می کرد،مبلغ شیربهای پرداختی، کمتر تعیین می شد.

اسباب و اثاثیه ای که عروس از خانواده خود دریافت می کرد،قبل از روز جشن عروسی یا همزمان به خانه داماد برده میشد.رسم است چمدانی پر از اجناسی مانند دستمال،جوراب،حوله،پیراهن،زیر پیراهن،دستمال ابریشمی زنانه،برای پدر، مادر،خواهران،براداران،عمه ها،خاله ها،عموها،مادر بزرگ داماد برده میشود.

 

عقد و حنابندان- جشن عروسی

بعد از توافقات در جلسه خواستگاری،تاریخی نیز برای عقد تعیین میشود.والدین دختر و پسر (معمولا مادر عروس و چند زن از خانواده طرفین)به بازار رفته، خرید انگشتری حلقه،لباس کاملی برای عروس،کت و شلوار و کفش وساعت برای پسر است را انجام می دهند.

در روستاها برای عقد به ایذه می روند.معمولا والدین عروس و اقوام و ریش سفیدان نیز آنان را همراهی میکنند.تعداد نفرات دعوت شده معمولا شامل نزدیکان درجه یک عروس و داماد میشود.

در صورتی که داماد از لحاظ مالی هنوز آمادگی لازم را جهت برگزاری جشن عروسی نداشته باشد،بین عقد و عروسی فاصله می اندازند.گاهی این فاصله ممکن است تا ۱ سال هم به طول بیانجامد.

مقدمات عروسی معمولا ۲ تا ۳ روز طول میکشد. روزاول،حنابندان است.توشمال ها در این روز می نوازند.رقص و چوب بازی نیز در این روزها برپاست.در عصر روز حنابندان،خواهران  داماد،سایر زنان واقوام خانواده داماد، در حالیکه توشمال پیشاپیش آنها می نوازد،به نزد عروس می روند.مقداری حنا نیز به خانه عروس برده میشود.هنگام شب ،حنای خیس شده  را در بشقاب کوچکی قرار میدهند.خانواده داماد ،بشقاب حاوی حنا را به اطاقی که عروس در آنجا نشسته است برده،مقداری از آن را بر سر و دست عروس می گذارند. متقابلا همین کار را خانواده عروس انجام میدهند.آنها ضمن خواندن ترانه ای  به  سر داماد حنا میزدند.البته این کار امروز کمتر صورت میگیرد.

در این مراسم مضمون ترانه ای که میخوانند به این صورت میباشد:

خوزستان, حنابندان, فرهنگ زندگی

حنا حنا گل گل بند حنا

حنا حنا گل گل بند حنا

دوما حنا ایبنده                                             ز شو تا صب ایبنده

ایر حنا نبنده                                                  ورق طلا ایبنده

معمولا جشن عروسی در خانه داماد برگزار میشود.البته امروزه بسیاری از  مردم جشن عروسی را در تالارهای جشن بر گزار میکنند.در کنار آن هنگامی که عروس به خانه داماد برده میشود رقص و پایکوبی در آنجا انجام میشود.رسم است چنانچه کسی از اقوام عروس یا داماد فوت کرده باشد و از چهلم آنان نیز گذشته شده باشد،خانواده عروس یا داماد نزد آنها رفته، برای برگزاری مراسم از آنها اجازه بگیرند.

در روز عروسی ،تا هنگام ناهار نوازندگان توشمال مینوازند.زنان ومردان به شکل گروهی دستمال بازی میکنند.جوانترها نیز چوب بازی میکنند.

در گذشته عروس را سوار بر اسب تزیین شده میکردند.افسار اسب را یکی از اقوام عروس در دست میگرفت.

هنگامی که عروس می خواهد از خانه بیرون بیاید،مقداری قند،نان یا پنیر در پار چه سبز رنگی میگذارند،پارچه را به کمر عروس می بندند.این کار را برادر،پسر عمو یا پسر دایی عروس انجام میدهد.این کار را به این نیت که عروس،به خانه داماد،خیر و برکت ببرد انجام میدادند.

هنگامی که عروس به طرف خانه داماد میرود ،پسر بچه ای در بغل او میگذارند به این نیت که اولین فرزند او پسر باشد.قربانی کردن گوسفند، هنگام ورود عروس به خانه داماد از آیین های برگزاری جشن عروسی است و همزمان با آن نیز، یکی از زنان نقل و شیرینی میریزد.رسم بر این است که خون کف کفش عروس را رنگین میکنند.مادر داماد  نیز مقداری اسفند  دود کرده،همراه با قرآنی که درون سینی گذاشته شده است،به استقبال عروس می رود.او بر سر عروس و داماد نمک می پاشد. مردم معتقدند با این کار آنها چشم نمی خورند.  پس از ورود عروس و داماد به خانه ،آنها کنار هم می نشینند و مراسم جشن تا پاسی از شب ادامه می یابد.

در شب عروسی مهمانان مبلغی پول به عنوان هدیه به داماد میدهند که این مبلغ و نام فرد دهنده پول یادداشت می شود.به این پول OWZI میگویند.

مراسم بعد از عروسی

چند روز بعد از مراسم عروسی،عروس و داماد به خانه پدر عروس  می روند .پدر عروس هدایایی چون لباس ،طلا،پیراهن به دختر و داماد خود می دهد.به این رسم پانگون panegun می گویند.

 

باورها

یکی از باورهای مردم این است که زن بیوه نباید در کارهای مربوط به عروسی دخالت داشته باشد.همراه عروس نیز بایستی زن شوهر دار باشد.همچنین لباس عروس را بایستی او تن عروس نماید .

آداب و مراسم هنگام زايمان:

هنوز هم در روستاهايي چون محمودآباد حضور ماماي محلي مرسوم است. وقتي زن دچار درد زايمان  میشود ظرف صاف به شكم او مي­مالند، و نيز دم كرده گياهي موسوم به “سريز بخاس” به او مي­دهند.

در گذشته اگر زايمان طول مي­كشيد هلهله مي­كشيدند يا اذان بي­موقع مي­گفتند، و هنگامي كه زن      بي­هوش مي­شد مي­گفتند يال yâl (آل) او را زده است، دور از او اسپند دود مي­كردند يا دعايي برايش مي­نوشتند. در روستاي بجك جوجه­اي مي­كشند و دل وروده آنها را بالاي سر زائو مي­گذاشتند و قطعه آهني نيز در كنار او مي­نهادند. در روستاهاي ديگر در اين موقع تير شليك مي­كردند يا دور تا دور زن را با ريسماني از موي بز به صورت دايره محصور مي­نمودند. به هنگام تأخير در زايش اعتقاد بر اين بوده كه جفت يا رفيق طفل دور جنين را گرفته است.

در بهبهان قبل از زايمان دو استكان “عرق اترج” به زن مي­دادند، علاوه بر آن سير سرخ كرده با تخم­مرغ به او مي­دادند تا زودتر فارغ شود.

حمام:

زائو را در روزهاي سوم و هفتم به حمام مي­برند كودك را نيز ده روز بعد به حمام مي­برند. در روستاي قلعه مدرسه در روز هفتم بچه را با آب گرم و پودر سدر مي­شويند. در چهلم نيز زائو و بچه با هم حمام مي­كنند، آب چله به اين صورت است كه چهل ريگ كوچك و چهل تكه آهني كوچك به نام چهل “كچ” koč در ظرفي گذاشته و چهل قطره آب روي آن­ها مي­ريزند سپس آب را به خورد زائو مي­دهند. بعد چهل ريگ و چهل كچ را روي بچه مي­ريزند. آب ظرف گچ را چهل بار توي ظرف ديگر ريخته و چهل بار روي مادر و بچه مي­ريزند.

طرز تهيه دعاي چله­بر به اين صورت است كه نخ سياه و سفيد به نزد دعانويس برده و او به آن دعا   مي­خواند و با خواندن اين دعا نخ سياه و سفيد را مي­بندد و به هم مي­تابد و گره مي­زند، بعد آن را به بازو و كمر بچه مي­بندند.

ختنه سوران:

كودك را در بين سنين ۳ تا ۵ سالگي ختنه مي­كنند. در گذشته اين امر به وسيله دلاك انجام مي­گرفت. پدر كودك تمامي افراد و همسايگان را دعوت نموده و ناهار مي­دهد. در گذشته وقتي كه كودك ختنه مي­شد كيسه از خاكستر گرم تهيه نموده محل زخم را در آن قرار مي­دادند تا ضدعفوني گردد. براي ختنه سوران “توشمال” (نوازنده) نيز مي­آورند كساني كه دعوت شده­اند به كودك پول مي­دهند. كودك براي مدتي دامن سرخ رنگي مي­پوشد تا محل زخم خوب شود. در روستاهاي منطقه به دلاك، “خطير” xatir نيز مي­گويند.

ازدواج:

در بهبهان و مناطق اطراف آن رسم ازدواج كمتر دستخوش تغيير گشته است و بسياري از آداب به جاي مانده از گذشته امروزه نيز هم­چنان اجرا مي­گردد.

همسرگزيني:

درگذشته پسر خود نقشي در تعيين همسر آينده خويش نداشت و پدر و مادر او دختري را برايش انتخاب مي­كردند. گاهي نيز پسر، خود دختري را انتخاب مي­نمود و به خانواده­اش اطلاع مي­داد ولي باز هم بايد خانواده­ها موافقت خود را اعلام مي­نمودند. به طور معمول مادر پسر در انتخاب همسر براي فرزندش خانه­داري، اخلاق، خانواده دختر و زيبائي را در نظر مي­گرفت. در مجالس عروسي، ختم قرآن و روضه­خواني­هاي زنانه دختران دم­بخت مورد توجه زناني كه پسر بزرگ دارند بوده و    خانواده­هاي دختران نيز سعي مي­كنند كه دختران خود را هميشه به اين مجالس بفرستند. در گذشته در شهر بهبهان زناني موسوم به “دلاله” dalâle از طرف خانوادۀ پسر، دختري را براي آنان جستجو مي­نمود و بعد از انتخاب دختراني كه با معيارها و شرايط خانوادۀ داماد وفق پيدا كنند به مادر پسر اطلاع داده او نيز در فرصتي مناسب دختر را مي­ديد. در صورتي كه او را مي­پسنديد پسر خود را خبر مي­داد تا وي نيز به نحوي او را ببيند. در صورت موافقت پسر، دلاله به نزد خانوادۀ دختر رفته و به آنان اطلاع مي­داد كه فلان خانواده مي­خواهند به خواستگاري دخترتان بيايند.

خواستگاری

در شهر بهبهان براي خواستگاري ابتدا چند نفر از ريش­سفيدان خانوادۀ پسر به خانۀ دختر مي­روند و براي خواستگاري اجازه مي­گيرند. در صورت موافقت پس از چند روز خانوادۀ پسر يكي از   ريش­سفيدان را به خانۀ دختر مي­فرستند، خانوادۀ دختر نيز موارد مشروط خود را در كاغذي نوشته با جعبه­اي شيريني براي خانۀ پسر مي­فرستند. به اين كاغذ” مسوده” mosavade مي­گويند. در صورتي كه خانوادۀ پسر با آن موافق نبود در كاغذ ديگري موارد موافقت خود را نوشته و با يك جعبه شيريني به خانۀ دختر مي­فرستند. در نهايت، در صورت رضايت خانوادۀ دختر چند روز بعد به خواستگاري رفته و تاريخ عقد و ديگر مراسم را به بحث مي­گذارند.

عقد:

در روستاهاي بهبهان روحاني يا عاقد را به طور معمول به روستا مي­آورند و در همانجا دختر و پسر را عقد مي­كنند. ميزان مهريه و شيربها را از روي صورت مجلس كه در آن تمامي موارد قيد شده در سند مي­نويسند. در بعضي از مواقع عقد و عروسي با هم انجام مي­گيرد كه اين امر بستگي به وسع مالي داماد وجود دارد. امروزه به طور معمول بين عقد و عروسي بسته به شرايط طرفين از چند ماه تا يك سال فاصله دارد. در اين مدت داماد سعي در خريد وسايل مورد نياز و تهيۀ خرج عروسي دارد. در شهر بهبهان بعد از عقد خانوادۀ داماد اقوام و خانوادۀ عروس را به نهار دعوت مي­كنند. و بعد به همۀ مهمانان شيريني مي­دهند سپس تاريخ عروسي را در همان مجلس تعيين مي­كنند. در گذشته گستردن سفرۀ عقد مرسوم نبوده لكن امروزه باب شده است. معمولاً در سفرۀ عقد آيينه، مقداري حنا، شيريني، شمعدان، گل و ميوه مي­گذارند. در روستاهاي لرنشين عقد را “بلك اسدن” balak esadan يا “بله گرفتن” مي­گويند.

حنابندان:

شب قبل از عروسي، عروس و داماد دست و پاي خود را حنا مي­بندند حنا را از خانۀ داماد براي عروس مي­فرستند. دوستان عروس و داماد نيز به طور معمول دست و پاي خود را حنا مي­بندند. به هنگام حنابندان كار نوازندگي توسط “مهتر” mehtar يا “خطير” xatir انجام مي­شود. بعضي از اشعاري كه در موقع حنابندان خوانده مي­شود به اين گونه است:

در بين اعراب آغاجاري مادر داماد يك روز قبل از عروسي زنان را دعوت مي­كند. در گذشته در بهبهان در شب حنابندان يك طشت حناي خيس شده كه چند شمع روشن نيز در آن قرار دارد را به خانۀ عروس ميفرستادند.

آوردن عروس:

شب عروسي را ” خونه روون” xune rovan مي­گويند. در اين شب عروس را سوار ماشين نموده و در سطح شهر مي­گردانند. در گذشته اگر راه دور بود عروس را سوار اسب مي­كردند و با ساز و دهل به طرف خانۀ داماد مي­بردند. تمامي اقوام عروس به خصوص زنان خانواده عروس او را همراهي مي­نمودند، كه امروزه نيز مرسوم است اشعاري كه در هنگام بدرقۀ عروس خوانده مي­شود به اين گونه است:

صلي علي خدا گفت                          در شأن مصطفي گفت

جبريل بارها گفت                              صل علي محمد صلوات بر محمد(ص)

 

وقتي به نزديك خانۀ داماد مي­رسيدند عروس را متوقف نموده و اقوام عروس به صداي بلند مي­گفتند كه داماد بايد غلام شود به اين صورت داماد عروس را از اسب پياده مي­كرد و چند قدمي او را راه   مي­برد و مجدد به خانه برمي­گشت. به اين رسم در لهجۀ بهبهان “غلوم و بيده” qolumobide      گويند. وقتي كه عروس مي­خواهد وارد خانه شود او را از زير قرآن رد مي­كنند و جلوي پاي او گوسفندي سر مي­برند.

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور

سوغات استان خوزستان

پست شده به وسیله : اشکان علینقیان/ 968 0

سوغات هر استان همیشه بخشی از هویت آن شهر و استان به شمار می آید و استان خوزستان نیز دارای سوغات متنوعی است که می توانید در سفر به این شهر آن ها را تهیه کنید. با هم در اصفهان تور نگاهی داریم بر سوغات این استان گرمسیر کشور.

 

خرما

خوزستان به سبب آب‌وهوای گرم و خشکش بستری مناسب برای کشت و پرورش خرما فراهم آورده است. حدود نیمی از صادرات ایران مربوط به خرمای این استان است. کیفیت بالا و تنوع بی‌مثال خرمای خوزستان سبب شده است تا این خوراکی مقوی به معروف‌ترین سوغات خوزستان بدل شود. خرمای خوزستان بیش از ده نوع دارد که در ادامه به معرفی بعضی از انواع این سوغات بی‌نظیر خوزستان می‌پردازیم.

معروف‌ترین خرمای خوزستان خرمای استعمران است این خرما رنگی قهوه‌ای مایل به قرمز دارد که به دلیل نیمه‌خشک بودن و قدرت ماندگاری بالا ارزش تجاری‌اش از دیگر خرماها بیشتر است. خرمای استعمران یا سایر (نام دیگر این خرما) حدوداً ۷۰ درصد از تولیدات خرمای خوزستان را به خود اختصاص داده است. خرمای بعدی که در جایگاه دوم پس از خرمای استعمران ایستاده است خضراوی نام دارد. این خرما بافت بسیار نرمی دارد و یکی از مهم‌ترین مزایایش زودرس بودنش است. خرمای خضراوی هم همچون خرمای استعمران نیمه‌خشک بوده و به عنوان سوغات، آن هم برای طی مسافت‌های دور گزینه‌ی مناسبی است. چرا که مانند خرمای استعمران قدرت ماندگاری بالایی دارد. خرمای زاهدی پس از دو نوع خرمایی که پیش از این نام برده شد، در جایگاه سوم ایستاده است. خرمای زاهدی از انواع خشک است که به خاطر انبارداری آسانش یکی از انواع صادراتی خرما به سایر نقاط جهان است.

اما از انواع خشک و نیمه‌خشک که بگذریم به نوعی دیگر از خرما می‌رسیم که در اصطلاح به آن تر گفته می‌شود این نوع خرما معمولاً شیرین‌ترین نوع خرما است و رنگ قهوه‌ای تیره و یا مشکی دارد. یکی از بهترین انواع خرمای تر در خوزستان خرمای کبکاب است. اگر به استان زیبای خوزستان سفر کردید با توجه به ذائقه‌ی خود و دوستانتان حتماً یکی از انواع خرما را به عنوان سوغات خریداری کنید و از لذت نوش جان کردن این نعمت الهی بی‌نصیب نمانید.

 

کلیچه

کلیچه نوعی شیرینی محلی خوزستانی است که چند سالی است پخت آن به دلیل استقبال فراوان گردشگران رونق یافته است. این کلوچه‌ی لذیذ خوزستانی با مغز خرما و خمیری از ماست و زیره ابتدا تنها توسط زنان هنرمند خوزستانی برای اعیادی چون نوروز پخته می‌شد. امروزه کارگاه‌های کلیچه پزی در شهرهایی نظیر خرمشهر، دزفول و شوشتر مشغول فعالیت هستند و شما می‌توانید از این کارگاه‌ها این کلوچه‌ی محلی خوشمزه را خریداری کنید و برای دوستان و عزیزانتان سوغات ببرید.

همان‌طور که در ابتدای متن اشاره شد بیشتر سوغات خوزستان را صنایع‌دستی به خصوصش تشکیل داده‌اند. خرما و کلیچه تنها خوراکی‌های شاخص این منطقه بودند که به عنوان سوغات کاربرد داشتند. البته حلواشکری خوزستان که به حلوا سیلونی شهرت دارد و با شیره‌ی خرما تهیه می‌شود هم نباید از نظر انداخت؛ اما از خوراکی‌های استان که بگذریم به صنایع‌دستی بی‌نظیرش می‌رسیم. صنایع‌دستی استان خوزستان را هنرهایی از جمله کپوبافی، احرامی بافی، گلیم افشار و عبا بافی تشکیل داده‌اند که در ادامه به معرفی هر یک می‌پردازیم.

 

کپو بافی خوزستان

کپوبافی نوعی حصیربافی است که تنها در جنوب ایران رونق دارد. به استان خوزستان که سفر کنید در شهر دزفول می‌توانید شاهد این دست‌سازهای بی‌نظیر باشید. کپو درواقع حصیرهای بافته‌شده‌ای هستند که با نخ کاموایی رنگی پوشیده شده باشند. بیشتریم محصول کپوبافی ظروف کروی درداری است که می‌تواند برای مصارف متعددی داشته باشد. مثلاً می‌تواند به عنوان جانانی زینت‌بخش سفره‌ها شود و یا جای لوازم خیاطی یا آرایش خانم‌ها باشد. بی‌شک محصولات کپوبافی شده یکی از مناسب‌ترین و زیباترین سوغاتی‌ها برای خانم‌ها هستند پس اگر مسیرتان به دزفول افتاد خانم‌های فامیل را فراموش نکنید و از سبدهای کپوبافی برایشان سوغات ببرید. از صنایع دستی مرسوم در جنوب ایران است که در استان خوزستان به ویژه شهرستان دزفول، رواج دارد. کپوبافی در واقع نوعی حصیربافی است که در آن از کاموای رنگی برای تزیین بافته‌های حصیری استفاده می‌کنند. البته شیوه‌ی بافت نیز در کپوبافی با حصیربافی رایج متفاوت است. در این روش بافت که به بافت فتیله‌ای شهرت دارد و استحکام بیشتر و قابلیت شکل‌دهی بهتر از ویژگی‌های آن است، الیاف تهیه شده از برگ خرما را به دور نوعی نی مردابی به نام «کرتک» می‌پیچند. تزیین با کاموا در کپوبافی به دو صورت انجام می‌شود؛ زمینه‌ی حصیری با نقوش هندسی روی آن و تزیین تمام سطح به نحوی که حصیر دیده نمی‌شود. عمده‌ی محصولات کپوبافی شده، ظروف درب‌دار کروی به عنوان سبد و ظروف مسطح تزیینی است. سبدهای کپوبافی شده که برای زیبایی و سهولت در باز کردن درب آنها، منگوله‌ای کاموایی به درب‌شان متصل می‌کنند، کاربردهای مختلفی دارند؛ جای نان، جای لوازم خیاطی و…

در سال‌های اخیر، با توجه به استقبال فراوان مسافران و گردشگران، کپوبافان استان، که اغلب زنان روستایی هستند و از این طریق به اقتصاد خانواده کمک می‌کنند، بر تنوع محصولات خود افزوده‌اند.

 

احرامی‌بافی

خوزستان پیشینه‌ی عمیقی در زمینه‌ی تولید پارچه‌های دست‌بافت دارد. هرچند که امروزه این فعالیت رونق سابق را ندارد؛ اما تا حدودی در نقاط مختلف این استان به چشم می‌خورد. احرامی‌بافی درواقع بافت پارچه‌ای پنبه‌ای به رنگ سفید است که با دستگاه نساجی سنتی صورت می‌پذیرد. در قدیم از پارچه‌های احرامی‌بافی شده تنها برای پوشش حجاج استفاده می‌شود اما امروزه استفاده از این پارچه‌ها بسیار فراتر رفته است. سجاده‌های احرامی‌بافی به شدت مورد استقبال گردشگران قرارگرفته‌اند و همچنین این نوع پارچه برای رومبلی، روتختی و زیرانداز هم کارایی دارند. پارچه‌های احرامی‌بافی شده هم می‌توانند در جایگاه خود سوغات مناسبی برای دوستان و اقوامتان باشند.

 

قلم نی دزفولی

از سوغات خوراکی و صنایع‌دستی خوزستان که بگذریم به سوغات ویژه‌ی این استان خواهیم رسید. قلم نی دزفولی ویژه‌ترین سوغات استان خوزستان است که سال‌هاست به خاطر کیفیت بی‌نظیرش بر سر زبان‌ها افتاده است. نی دزفولی به‌صورت خودرو در اطراف رودخانه‌های این شهر می‌روید و به علت دوام و استحکام در برابر سایر قلم‌ها و جذب بالای مرکب عنوان باکیفیت‌ترین قلم نی را به خود اختصاص داده است. اگر در بین دوستان و آشنایان خود کسی را دارید که به هنر خوشنویسی علاقه مند است حتماً از این قلم‌های باکیفیت برایش سوغات ببرید.

 

سوغات دیگر

 

شیرینی

حلوا ارده، حلوا شکری، حلوا کنجدی، شیره ارده، انواع کلوچه های سنتی.

کشاورزی

انواع ادویه، خرما، لیف خرما.

صنایع دستی

جاجیم، حصیربافی، خراطی، سجاده بافی، گبه، گلیم، فرش، نمد.

 

حلواشکری

فرآورده‌ای غذایی است که از ارده تهیه می‌شود. در روش سنتی تهیه‌ی حلواشکری، با استفاده از شربت شکر که روش تولید مخصوصی دارد، ارده را می‌مالند تا بافتی منسجم پیدا کند. تولید حلواشکری در شهرستان شوشتر استان خوزستان سابقه‌ای دیرینه دارد. حلواشکری شوشتر که به حلوای سیلونی شهرت دارد، امروزه نیز با همان روش سنتی تهیه می‌شود. در جنوب ایران به شیره‌ی خرما، سیلو گفته می‌شود و از آنجایی که در تهیه‌ی حلوای شوشتری، به جای شکر از شیره‌ی خرما استفاده می‌شود، به آن حلوای سیلونی می‌گویند

 

تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور