ضرورت حفاطت از میراث فرهنگی
شاید این پرسش نزد بسیاری از قشرهای جامعه وجود داشته باشد که چه لزومی به حفاظت و مرمت بناها، بافتها و محوطههای تاریخی وجود دارد؟ اساساً باور حفاظت و مرمت این آثار از چه زمانی در میان مسئولان ذیربط به وجود آمده است؟ و در این خصوص چگونه باید عمل کنیم؟ ما در این گفتار کوتاه در پی آن هستیم که به اختصار در بیان موضوع گفتوگو کنیم.
شاید بتوان گفت تمدن انسانی همانند درختی است که در سایه مراقبت و توجه مسئولان، حرفه مندان، متخصصان و عموم شهروندان، رشد کرده و بارور میشود؛ بدون تردید، پیشینه تمدن را باید همچون ریشه چنین درختی تلقی کنیم. ریشه درخت اگر چه دیده نمیشود اما حیات درخت بستگی تام و تمام به او دارد. اگر توجه داشته باشیم که ظهور و بروز تمدن امری کند و بطئی است نه امری دفعی و آنی، آنگاه لزوم توجه به شهرها و بناهای تاریخی و لزوم حفاظت و مرمت آنها را درخواهیم یافت؛ ضمن آنکه با دقت نظر میتوان دریافت تمدن و مظاهر آن دارای لایههای متفاوت و متعددی است که برای ادراک آنها ضروری است به شناسایی بستر طبیعی، فرهنگی و تاریخی آنها توجه داشته باشیم. فرهنگ کهن سرزمین ما ریشه در باورهایی دارد که از عرفان ایرانی سرچشمه میگیرد و همین باور است که به شهرها، بناها و هنرهای سرزمین ما عمق معنایی بخشیده است. به همین سبب لازم است تا نه تنها به الگوهای کالبدی معماری و شهرسازی تاریخی- فرهنگی سرزمینمان توجه کنیم، بلکه باید به جذابیتهای بصری و درون پر رمز و راز آن به عنوان بخشی از میراث فرهنگی توجهی دو چندان داشته باشیم؛ چرا که این میراث متعلق به فرهنگ کهنی است که در آن نگریستن به درون است و حال، نه به برون است و قال.
فرهنگی که همواره نگاهی به درون دارد تا به بیرون در اندیشه است تا با اصلاح خویش زمینههای اصلاح جامعه را فراهم کند و همین باور موجب اصل درونگرایی در معماری و شهر ایرانی-اسلامی شده است. حاصل، فرهنگی است که در آن، «بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی/ مقبول طبع مردم صاحب نظر شود.» بناهای معماری ایرانی-اسلامی دارای جوهری ذاتی به نام «فضا» هستند. این معنی مهمترین ارزش پایدار و مستتر در بناهای ایرانی است، امری که موجب پیوند انسان امروز با معرفت نیاکان خود و پدید آورندگان آن آثار میشود: همان ارزشی که سبب میشود همه بینندگان بناهای معماری ایرانی مبهوت گیرایی فضای آن شوند. احساس روحانیت در مساجدی نظیر شیخ لطف الله اصفهان و نصیرالملک شیراز؛ احساس نشاط و شادابی در باغهای ایرانی از باغ ارم شیراز تا باغ رحیم آباد بیرجند؛ احساس آرامش در خانههای ایرانی از خانه مستوفی در بشرویه تا خانه کلبادی در ساری، همگی شواهدی گویا در این زمینه هستند.
حفاظت از این ارزشها اگر چه در گرو حفاظت از بافتها و بناهای تاریخی-فرهنگی است اما این امری لازم است و البته کافی نخواهد بود. زیرا ارزشهای تاریخی، مجموعه خاطرات شهروندان و نیز بروز وقایع تاریخی موجب ایجاد عمق معانی و بروز ارزشهای معنوی فراوانی است که پاسداشت آن، به مثابه تقویت بنیانهای تمدن دیرپای سرزمین ماست. مروری بر آثار تاریخی، گویای آن است که همواره امر مراقبت، حفاظت، مرمت، نگهداری و توسعه بناهای تاریخی و فرهنگی در حال انجام بوده است. توجه به مجموعه هایی نظیر مسجد جمعه اصفهان و سیر تحولات آن، مکتبی آموزشی برای تمامی دوستداران فرهنگ و تمدن سرزمین ماست. بنایی که بیش از هزار سال است که مورد حفاظت قرار گرفته و موجب انتقال فرهنگ و آداب عبادت و نیز نگهداری از داشتههای فرهنگی-تاریخی از نسلی به نسل دیگر است، شاهدی ارزشمند بر این ادعا به شمار میآید. به عبارت دیگر، بناهای تاریخی –فرهنگی در عین آنکه خود سند گویای تمدن کهن این مرز و بوم به شمار میروند، محملی برای انتقال پیام فرهنگ و تمدن کشور ما میان نسلهای قدیم به جدید هستند: «بسیار سالها که بر خاک ما رود/ کاین آب چشمه آید و باد صبا رود.» (سعدی)
بناها و شهرهای تاریخی-فرهنگی شاهدان خاموش بسیاری از آداب، سنن، وقایع و حوادث به شمار میروند که ناگفته هایشان با پژوهش و ژرف اندیشی دانشمندان، فرهیختگان و خردمندان قابل احصا و بازیابی است. بنابراین حفاظت از بناها و بافتهای تاریخی به منظور نگهداری از اسناد غیرقابل انکار سیر تاریخ نیز یک تکلیف عمومی به شمار میآید و بدون تردید حفاظت و صیانت از آثار فرهنگی – تاریخی که ثمره هزاران سال تمدن در گستره ایران و متعلق به تمامی آحاد آن است؛ به دلیل پیچیدگیهای بهوجود آمده در ساختار اداری و مدیریتی کشور و تقسیم وظایف میان دستگاه ها، سازمانها و نهادهای مختلف و همچنین از نظر فرا بخشی بودن وظایف محوله به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، همکاری و همگرایی تمامی دستگاه ها؛ سازمانها و نهادهای ذیربط برای حفاظت از آثار تاریخی ضروری است. فراموش نخواهیم کرد که عدم همکاریهای میان بخشی این دستگاهها با سازمان میراث فرهنگی طی سالیان نه چندان دور، چه لطمات سنگینی را به آثار تاریخی- فرهنگی وارد کرد و نیز فراموش نمیکنیم که هیچ گونه اشتباهی در ارتباط با میراث فرهنگی قابل پذیرش و چشم پوشی نیست؛ چرا که امکان تجدید بنای آنها وجود ندارد.
بر این مبنا، برای نیل به اهداف سازمانی، انجام فعالیتهای زیر را امری ضروری میدانیم:
الف: فعالسازی مجدد کارگاههای مرمت و تکمیل پروژههای نیمه تمام در بناهای تاریخی،
ب -توسعه مشارکت اجتماعی و استفاده از ظرفیتهای مردمی برای حفاظت و مرمت بناها و بافتهای تاریخی-فرهنگی،
ج- فراهم کردن زمینههای آموزش و تربیت منابع انسانی در زمینههای اجرایی (تربیت استادکاران جوان در زمینه مرمت و نیز هنرهای مرتبط با معماری ایرانی،
د- انجام اقدامات ترویجی و ارتباط با مخاطبان عام و متخصصان میراث فرهنگی،
ه- برنامه ریزی برای استفاده از فناوریهای جدید؛ برای حفاظت مناسب تر از بناها و بافتهای تاریخی-فرهنگی
و- ایجاد سامانه پایش پروژه ها،
ز- عدم اکتفا به مرمت و حفاظت و تأکید بر لزوم احیای بناهای قابل بهره برداری متناسب با نیاز روز،
ح- تلاش برای بسط همکاری با عوامل ذیربط در امر مرمت و احیا در بخشهای خصوصی و دولتی،
در پایان یادآوری این نکته را ضروری میدانیم که حفاظت از میراث فرهنگی پیشینیان، زمینههای آموزش مبانی و مصادیق توسعه راستین را برای فعالان و علاقمندان به این مهم فراهم میکند و در این راستا مجدداً بر لزوم همگرایی، همکاری و همدلی تمامی دستگاه ها، سازمانها و نهادهای ذیربط تأکید میکنیم.