نگاهی به آداب و رسوم خواف
آداب و رسوم خواف
خواف یکی از شهرهای خراسان رضوی میباشد،مردمان این شهر دارای آداب و رسومات ویژه ای هستند. که بیشتر این آداب و رسوم ریشه در باورهای قدیمی و اعتقادات مردم این نواحی دارد، از مراسم ازدواج گرفته تا اعیاد ملی و مذهبی که هرکدام به نوبه ی خود خاص هستند، آژانس مسافرتی اصفهان در این مقاله یکسری از این آداب و رسوم را گردآوری کرده است در این مقاله با ما همراه باشید.
آداب و رسوم و باورهاي قديمي ساكنان منطقهي خواف متأثر از انديشه هاي مذهبي، اعتقادي و طبيعتي است كه در آن ساكن ميباشند و ويژگي هاي خاص خود را دارا است مانند: مراسم ازدواج، ختنه سوري، مراسم مربوط به اعياد مذهبي و ملي و مراسم مربوط به ايام سوگواري و مراسم نماز باران.
مراسم ازدواج
با توجه به توصیه اسلام و پیامبر در مورد تشكیل خانواده که می فر مایند ازدواج سنت من است هر کس از سنت من دوری کند از من نیست مردم خواف نیزبه این امر توجه داشته ومسایل مذهبی ، اقتصادی ، اجتماعی ، درمورد ازدواج تأثیر می پذ یرد
خواستگاری
انتخاب همسر با آگاهی زوج از زوجه و خانواده وی و یا با شناخت بستگان زوج از زوجه و خانواده وی صورت می گرفته و می گیرد البته والدین نقش اصلی را در تعیین عروس و داماد دارند. بدین صورت كه یكی از بستگان زوج موضوع را محرمانه با بستگان زوجه مطرح كرده وخانواده زوج هدیه ای (نشانی) ( شامل یک کله قند – پارچه چادری – روسری ویک قطعه طلا) رابه خانه زوجه برده وپس از مدتی که مورد قبول واقع گردد .پس از توافق نسبی نسبت به دعوت از یک نفر عاقد که اغلب پیشنماز یا روحانی مسجد محل زوج می باشد به خانه زوج رفته اقوام و بزرگان زوجین در خصوص تعیین مهریه – و شرایط ازدواج گفتگو می نمایند که به آن طلبش میگویند و شامل شرایط ازدواج ازقبیل درخواست زمین . آب جاری – یا ساختمان یا سکه طلا و غیره می باشد را مطرح می نمایند که خانواده زوج با توجه به توانایی و وسع خود نسبت به کم یا زیاد کردن مطالبه های خانواده زوجه اقدام می نمایند یکی از رسومی که درگذشته بوده است حتما باید یک اطاقی برای زوجه ثبت میکردند تااگه یک زمان اختلافی افتاد زوجه دارای سرپناه باشدودر زبان محلی شب عقد را شب الله اکبر گفته و بعداز عقد مقداری شیرینی و دستمالی به رسم یادبود بین حاضرین تقسیم می کنند و از طرفی افرادی که به نوعی در لیست مهمانان اولیه نبوده خانواده زوج و زوجه به آشنایان افراد باقیمانده مقداری شیرینی را می فرستند.بعد از چند روزعروس وداماد برای خرید لباس وزیور الات
دوران نامزدی
زوجین به همراه بستگان درجه خود به بازار رفته هدایایی مثل لباس – زیورآلات برای زوجه خریداری می نمایند . هدایای مذكور داخل بسته بندی های درون مجمع و سینی گذاشته طی مراسمی همراه با دایره زدن و موسیقی سنتی توسط اقوام و همسایه ها به خانه زوجه برده می شود ( به این عمل رخت کشون می گویند ). كه خانوادهی زوجه در مقابل به رسم یادبود و تشكر بعد از تحویل گرفتن هدایا ، دستمال و مقداری شیرینی به میهمانان هدیه می نماید . و جشنی همراه با رقص محلی و موسیقی سنتی و صرف شیرینی برگزار می نمایند از طرفی خانواه زوج نیز کادویی را به عنوان هدیه به داماد می دهند درطول دوران نامزدی زوجین و خانواده های آنها با همدیگر رفت و آمد داشته از همدیگر دعوت بعمل می آورند و روابط آنها روز بروز نزدیكتر و خودمانی تر می شود .البته در رسم است که خانواده داماد در ایام اعیاد اسلامی فطر وقربان هدیه ای برای خانواده عروس می برند. که اکثرا گوسفند را برای عید قربانی به عروس هدیه می کنند
مراسم عروسی
مراسم عروسی آداب خاصی دارد : بدین ترتیب كه بعد از گذشت مدتی از دوران نامزدی و شناخت بیشتر زوجین از همدیگر خانواده زوج با خانواده زوجه به این صورت که بزرگان داماد اعم ازپدر بزرگ . پدر .عمو ودایی به خانواده زوجه رفته ودر مورد عروسی و تاریخ و مراسم آن گفتگو نموده بعد از توافق ، زوجین و خانواده آنها جهت خرید جهیزیه و لوازم زندگی و لباس و زیورآلات عروسی به بازار رفته آنها را به خانه زوجه منتقل می كنند .
شب قبل از عروسی مراسم حنابندی (حناحنا) برگزار می گردد . اقوام و همسایه ها مقداری حنا در ظرفی ساخته ابتدا عروس و داماد كف دست یكدیگر را حنا نموده در حین حنا داماد هدیه ای به عروس می دهد ، سپس سایرین دست خود را حنا می نمایند كه این مراسم همراه با چای و شیرینی و احتمالاً صرف شام از طرف زوج برگزار می شود .
روز عروسی اقوام – بستگان – همسایه ها و بزرگان طرفین از طرف داماد برای صرف نهار و یا شام دعوت می شوند . بعد از ختم مجلس داماد طی مراسم خاص به حمام رفته لباس دامادی پوشیده نزدیك منزل عروس با جمعیت شركت كننده در مراسم توقف نموده منتظر بیرون آمدن عروس می مانند . آخر شب بعد از صرف شام پدربزرگ یا پدر یا برادر بزرگ یا عمو یا دائی چادر عروس را بر سر عروس گذاشته ، عروس را از منزل بیرون آورده دركنار داماد قرار می گیرد و مراسم دست به دست شروع می شود . این مراسم همراه با رباعی و پخش پول و شیرینی بر سر داماد و عروس تو سط اقوام و نزدیكان انجام می گیرد . عروس و داماد همراه جمعیت پیاده مسیر منزل عروس تا داماد را با موسیقی و رقص محلی طی نموده وارد منزل داماد می شوند و اطرافیان داماد جلوی پای عروس فرشی بصورت هدیه می اندازند. عروس و داماد از زیر قرآن عبور كرده وارد خانه بخت می گردند .
لازم به ذكر است كه بستگان داماد قبل از اینكه عروس را از خانه بیرون ببرند یك ظرف و یا اسبابی از لوازم خانگی را از خانه عروس پنهانی به خانه داماد می برند و می گویند ( عقل عروس را بردیم ) .
پس از عروسی
روز بعد از زفاف اقوام – همسایه ها مراسم تخت جمع كن ( پاتخت ) را در خانه داماد همراه با چای وشیرینی برگزار می كنند و وسایل و جهیزیه عروس در خانه داماد چیده می شود . همسایه ها – اقوام – به دیدن عروس رفته هدایا و پاتختی تقدیم نموده تخت عروس را جمع می نمایند . با ختم مراسم تخت جمع كنی داماد اقوام و بستگان عروس را دعوت می كند و سپس اقوام اقدام به دعوت كردن زوجین و بستگان آنها نموده عروس و داماد به خانه آنها برای صرف نهار – شام رفته هدیه به آنها داده می شد .
تحولات عروسی درخواف درعرصه زمانی
البته ناگفته نمایند که مراسمات عروسی تابع شرایط اقتصادی زمان نیز تغییراتی یافته است که مثلادر حدود چهل و پنجاه سال قبل مراسم عروسی یک هفته بوده است که شامل مراسم هیزم کشی . تامین وسایل و تجهیزات عروسی و … حتی پس از عروسی که از طرف دو خانواده ادامه داشته است بوده در حدود بیست سال قبل مراسم هیزم کشی با آمدن نانوایی های امروزی از بین رفت بنحوی که ده الی پانزده سال قبل روز عروسی دو روز بود که یک روز کارمهیا سازی وسایل و لوازم بود و تا پاسی از شب برنامه رقص و موسیقی بود و در صبح روز بعد برنامه تهیه و تدارک دیگ ها و اشپزی و .. بود و بعد از مراسم نهار و .. به شرح فوق اقدام می کردند اما باز هم وضعیت اقتصادی تغییر کرد به صورتی که الان نیز این مراسمات رگ و روی خود را باخته و به صورتی شده است که در شب عروسی یک سفره در یکی از اتاقها پهن کرده و ضمن دعوت افرادبه خانه یک پیشدست (ظرف ) شامل یک عدد موز یا آب میوه و شیرینی و … را به مدعوین داده و پذیرایی می نمایند و آخر شب نیز عروس رابه خانه زوج برده و درنهایت حدود دو سه شب بعد خانواده داماد اقوام درجه یک عروس و داماد را دعوت نموده و پذیرایی مختصری می نمایند .
البته ناگفته نماند هنوز اکثر خانواده ها به دو روز بودن عروسی و دادن خرج و خیرات عروسی را جزه ءاولویتها دانسته و آنرا برکت خانواده می دانند
مراسم ازدواج در اين ناحيه سه مرحله دارد. مرحلهي اول خواستگاري، مرحلهي دوم: عقد كنان (نامزدي) و آخرين مرحله مراسم عروسی.
مراسم ازدواج در گذشته در اين منطقه به اين صورت برگزار ميشده كه ابتدا خانوادهي داماد به خواستگاري مي رفتند. بعد ازگرفتن جواب مثبت، مهريه يا به عبارتي قباله كه عبارت بود از: طلا، نقره، زمين، آب، دام و مقداري پول به عنوان پيشكش به خانوادهي عروس تعيين مي كردند. سپس مراسم عقدي يا نشاني برگزار مي شد. يكي از زنان كفش در پاي عروس مي كرد و با پخش شيريني مراسم به پايان ميرسید. در زمان برگزاري مراسم عروسي خانوادهي داماد پيشكش را به خانواده عروس مي دادنديا به همان مقدار كرباس براي تهيهي لباس عروسي مي بافتند. قبل از برگزاري مراسم عروسي برنامه هايي چون گندم پاك كني، آوردن هيزم و پختن نان را داشتند. شب اول عروسييا حنابندان، زنان با حنا حنا كردن، دايره زدن و خواندن اشعار محلي به پاي كوبي مشغول بودند. در آخر مراسم دست عروس و داماد را در حنا ميكردند. در روز عروسي وليمه مي دادند، بعد از ختم مراسم عروسي داماد را طي مراسمي خاص كه همراه با ساز و دهل است به سقاوه (حمام) برده و رخت دامادي برتن وي مي كردند و او را به خانه عروس مي بردند و با رفتن عروس به خانه داماد مراسم به پايان ميرسيد. روز بعد مراسم پاتختي برگزار مي شد و نزديكان دو طرف هداياي خود را تقديم آن ها ميكردند.
مراسم ختنه سوري
در گذشته ختنه سوري توسط سلماني انجام مي گرفت. معمولاً خانواده اي كه فرزندش را ختنه كرده در همان شب، مهماني مي داده و مدعوين بعد از شام به جشن و پاي كوبي ميپرداختند. در روزهاي بعد اقوام و نزديكان به ديدن آن ها ميرفتند و هدايايي را به صورت نقدي تقديم مي كردند.
مراسم شب چله
شب چله نخستين شب است كه در آن مردم فصل پاييز را پشت سر گذاشته مي خواهند با چهره غم انگيز زمستان رو برو شوند وقتي است كه ميوه هاي خوش طعم ومتنوع تابستان و پاييز به اتمام رسيده و معدود ي از آنها باقي نمانده و شب مزبور كه از بلند ترين شبهاي سال است ،كه شب چله (يلدا )مي گو يند.
از قديم در خانوادههاي ايراني رسم است كه در اين شب اقسام ميوه وتنقلات را تهيه كرده و دور هم جمع مي شوند تا ضمن گفت و شنود از ميوه و تنقلات ميل كنند ،كه در ميان ميوه ها ،هندوانه بيش از همه مورد علاقه عوام است كه ميگويند در شب چله بايد هندوانه خورد تا انگلهاي معده كشته شود واز گزند جانوران بويژه نيش عقرب در امان بود البته لازم به ذكر است در گذشته در اين شب كنار هم مي نشستند وقصه رستم و سهراب و امير ارسلان رومي ،وغيره را مي خواندند اما حال تلويزيون جاي هر گونه قصه گفتن را گرفته است.
مراسم سر مزار رفتن
دراین منطقه مزارهایی وجود دارد که مورد احترام ساكنين منطقه مي باشد. مردم برای حل مشکلات و مصائب خویش در نزد خداوند آن ها را واسطه قرار مي دادند. موادي چون پتیر یا نان روغنی، خرما و… نذر میكردند و بعد از خواندن سوره فاتحه و اخلاص، نذورات را بین مــردم تقسیم میكردند.
مراسم نیمه گی
این مراسم به یاد مردگان و به صورت یک میهمانی شام برگزار میشود و درشامگاه نیمه شعبان مردم بر سر قبر مردگان خویش حضور مییابند و با خواندن فاتحه روح آن ها را شاد میکنند.
مراسم عزاداری یا پرسه
مراسم عزاداری به سبک وروش ذیل است پس از اینکه فرد در حین جان دادن است بربالین سرش اقدام به قرائت قران بویژه سوره یاسین را می نمایند و پس از فوت میت را به غسالخانه برده و کار غسل و کفن را انجام می دهند و در همین میان نزدیکان درجه یک و همسایگان برای وداع بر بالین میت حاضرمی شوند
کارهای مختلف بین افراد تقسیم میشود یک نفر مسئول پیگیری کندن قبر و پیداکردن کارگر و تهیه خشت و سایر تجهیرات مربوطه است
چند نفر مسئول اطلاع رسانی به اقوام درجه دو و همسایه ها هستند
یک نفر دنبال برنامه مساجد وحوزه علمیه است دراولین فرصت موضوع فوت رابه حوزه علمیه شهرستان اطلاع داده تا برنامه ریزی و هماهنگی نماز و … انجام گیرد
از طرفی چند تا از بلندگوهای مساجد شهر پویژه مسجد جامع و مسجد محل زندگی متوفی نسبت به اطلاع رسانی بصورت عمومی اقدام می نمایند که به صورت این متن اعلام می نمایند انا الله واناالیه راجعون به مناسبت این آیه شریفه که هر نفس چشنده مرگ است و بازگشت همگی به خداست حال باتوجه به وضعیت طرف بقیه مطالب را بیان می نمایند
۱- اگر فرد مذکر باشدو دارای وجه اجتماعی بالاتری اسم و مشخصات خودش رابیان می نمایند
۲- اگر فرد مذکر باشدو از نظر سنی و اجتماعی دارای آنچنان جایگاهی نباشد به صورت مرحوم …..فرزند …..بیان می نمایند
۳- گاها نیز زمانی که فرزند دارای جایگاه اجتماعی باشد می گویند مرحوم…………والد ……………
۴- اگر فرد مونث باشد و دارای همسر باشد ضمن بیان نام و نام خانوادگی می گویند مرحومه ……..همسر…..
۵- اگر فرد مونث باشد و مجرد باشد ضمن بیان نام و نام خانوادگی میگویند مرحومه …..قرزند ……
۶- اگر فرد مونث باشد و دارای فرزند باشد ضمن بیان نام و نام خانوادگی می گویند مرحومه …….والده ……
به رحمت ایزدی پیوسته است لذا مراسم تشیع و نماز جنازه در محل مسجد غسالخانه راس ساعت حال اگر صبح خواسته باشند دفن کنند اکثرا ساعت ۱۰ رااعلام می کنند اگر موقع ظهر خواسته باشند دفن کنند بعد از صلوات ظهر و اگر عصر باشد بعد از نماز عصر اعلام می کنند در موقع نماز اکثر مردم اعم ازاینکه آشنا باشند یا غریبه برای ادای نماز حضور می یابند بعد از آنکه نماز تمام شد یکی از افراد که نزدیک علما هست اعلام می دارد که مراسم ختم فردا در محل مسجد ( محله مورد زندگی فرد) رااعلام می نمایند
شکل قبر(از کناره )
شماره ۱: خاک و کاهگل اضافه ای اس که برای جلوگیری از نفوذ باران به محل دفن می ریزند البته بعضی ها سنگ و سیمان می کنند که بنابه توضیح علما مشکلاتی دارد
شماره ۲ : دیواره بالای قبر است که جهت حفاظت استفاده میشود
شماره ۳ : خشتهایی است که توسط افراد ماهر گذاشته می شود
شماره۴ :فضایی است که جنازه در آن قرار میگیرد
شماره ۵ طرف دیگر دیواره قبر است
پس از اتمام نماز اقوام نزدیک و همسایه ها و افرادی که مایل باشند به سر قبر فرد متوفی رفته و در آنجا پس از اینکه قبر اماده بود فرد را درداخل قبر گذاشته فرد در یک فضایی به اندازه ۶۰*۶۰*۲۰۰سانتمتری قرارداده وافرادی در امر چیدن خشت ها تخصص داشته نسبت به پوشیدن روی جسد اقدام نموده و پس از اتمام چیدن خشتها اعلم ترین علما ویا روحانی محل اقدام به سخنرانی می کند و پس ازاینکه قرآن و دعا خوانده شد ادامه خاکریزی را انجام داده و دست آخر مقداری کاه گل درست کرده و بروی مزارکشیده می شود و شب چند نفر از افراد خانواده بویژه جوانان جهت روشن کردن آتش کاه و دود جهت جلوگیری از بیرون آوردن جسد توسط حیوانات نظیر کورکن اقدام مینمایند البته بعدا باتوجه به خصوصیات خانواده اقدام به سیمان یاسنگ کردن مینمایند ویابه همان صورت معمولی رهامی نمایند و افراد به خانه هایشان مراجعه می نمایند و خانواده متوفی و افراد نزدیک نیز به خانه خود متوفی درصورت مرتب بودن رفته و درغیر این صورت به خانواده یکی از فرزندانش که امکان پذیرایی بیشتر باشد می روند و از زمان دفن افراد اکثرا بعد از نمازهای یومیه مثل ظهر . عصر .مغرب و عشاء برای عرض تسلیت و تسلی خاطر بازماندگان به خانه متوفی رفته در شروع شب و تا صبح روز بعد که مراسم ختم اصلی در مسجد برگذار می گرددکه اکثر از ساعت حدود هفت صبح شروع شده و افردا قبل ازاینکه به محل کار خویش بروند به مسجد محل زندگی متوفی رفته و پس از خواندن فاتحه و قرآن و … نسبت به عرض تسلیت به خانواده متوفی اعلام می نمایند البته از یاعت حدود هشت یک نفر روحانی که عموما خود روحانی محل است اقدام به سخنرانی اقدام مینماید تا ساعت نه که مراسم تمام شده و افراد فامیل به خانواده متوفی رفته و پس از پذیرایی مختصر مراسم را ترک می نمایند و (البته تا چند سال پیش مراسم سه روز ادامه داشت یعنی هرروز صبح خانواده متوفی به درب مسجد رفته و ادامه داشت ظهر و شام و پذیرایی از افراد نیز بود که باتدبیر حوزه علمیه این سه روز به یک روز خلاصه شد
در ابدا مبالغی را به عنوان خیرات و ذکات و … را به افراد مستنمد و نیازمند می دهند مبلغی را برای مساجد و حوزه علمیه وسایر درنظر می گیرند که توزیع می نمایند در روز سوم فوت مراسم پذیرایی کلی برگذار می نمایند و افراد به خانه های خودشان می روند که البته رسم این است که برای زنان خانم های همسایه مادر شوهر و خواهر شوهر و اقوام نزدیک شوهر به خانواده متوفی رفته و عروس شان را می برند و مردها نیز که شاغل یا کسبه اند تعدادی از همکاران و همسایه ها نیز نامبرده را به محل کارو زندگی اش همراهی می کنند
حال اگر خانواده متوفی خواسته باشند روز هفتم نیز مراسم پذیرایی برگزار می کنند و درهر سال باتوجه به اهمیتی که به شب نیمه شعبان که به شب برات خوانده می شود می دهند خوانده برسر قبر متوفی رفته و پذیرایی از مهمانان اقدام می نمایند
البته فرزندان شب های جمعه و اعیاد نیز بر سر مزار حاضر شده و نسبت به خواندن قران ودعا اقدام می نمایند
در مراسم عزاداری در شهر خواف تابع پوشیدن البسه مشکی نیست و منتهی لباس باید مرتب و منظم باشد و گاها نیز لباس سفید تن اعضائ درجه یک خانواده است و البته جدیدا نوشتن پارچه نوشته تسلیت رسم شده است که البته هزینه اضافی می باشد و علما تاکید بر عدم این کار ها دارند
نتیجه گیری جامعه خواف جامعه متقیدی است به نحوی که تمام مسئل زندگیشان اعم از ازدواج .تولد و طلاق و فوت همه به مرکز علم و علما حوزه علمیه و روحانیت ختم می شود و این مرکز نقش عمده در زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد بطوری که اگر هرگونه اختلاف ومشکلی بین افراد مطرح گردداعم ازاینکه مادی . خانوادگی و برسر زمین و ارث و … باشد به حوزه علمیه ختم می شود و چنانچه یک نفر به رای حوزه معترض بود به دادگاه مراجعه که اکثرا دادگاه نیز رای صادره توسط حوزه را تائید و گاها افراد رابه آنجا ارجاع می دهد
انشاءاله تا باشد شادی ها باشد
مراسم نوروز
این مراسم در ميان مردم اهل سنت خواف مثل جاهاي ديگر شور و شوق خاص خود را دارد با اين تفاوت اندك كه در اين جا از نوروز به عنوان سال و ماه نوياد مي كنند و در تبريكات متقابل به جاي لفظ « عيد » مي گويند «سال و ماه نو مبارك». زيرا به دلايل اعتقادي اعياد اصلي را همان عيد قربان و عيد رمضان مي دانند. در عين حال خانه تكاني، انداختن سبزه، ديد و بازديد، پوشيدن لباس نو، پذيرايي با آجيل و شيريني و ميوه و دادن عيدي به كوچكترها در نوروز فراموش نمي شود. همچنين سيزده بدر و مراسم چهارشنبه سوري – كه از آن به عنوان چهارشنبه آخر سالياد مي كنند – شور و حال خاص خود را دارد.در سيزده بدر تقريباَ همهي مردم به اتفاق خانواده ناهار را در باغ ها و سبزهزارها و تنگل هاي اطراف – كه در فصل بهار زيبايي و طراوت زيادي دارد – صرف مي كنند و نزديكي هاي غروب به خانه برميگردند. در چهارشنبه آخر سال نيز پريدن از روي آتش و خواندن اشعار و گفتن جملهي معروف « زردي من از تو و سرخي تو از من » و انداختن كوزه از پشت بام خانه – به اين نيت كه كهنه ها را بايد از بين برد – در اين منطقه از قديم رايج بوده است.
مراسم محرم و صفر
مردم منطقهي خواف از دير باز براي ماه هاي محرم و صفر احترام ويژه اي قائل هستند. آن ها گر چه به دلايل مذهبي مراسم سينه زني و نوحه خواني ندارند، به شيوهي خود از قديم در مساجد محل با برپايي جلسات سخنراني و شركت در اين مراسمياد شهداي كربلا را گرامي مي دارند. در اغلب محله هاي قديمي مكاني به نام « قلور خانه » وجود داشته كه در روز دهم محرم قلور خيرات مي كردند. همچنين با پرهيز از جشن و سرور و لباس نو در ماه صفر و پرهيز از مسافرت در سيزده صفر براي اين ماه حرمت خاصي قائل بودند.
مراسم نماز باران
اگر چند روزی از زمستان بگذرد و از نزولات آسمانی خبری نباشد مـــــردم قلور نذر میکنند و عـــده ای مأمور میشوند مواد لازم آن را به صورت گندم، نخود، لوبیا، روغن و حتی پول از بین مردم جمع آوری كنند و سپس با اعلام بلندگوها زمان برگزاری نماز باران تعیین میشود و بعد از پخت بین نیازمندان تقسيم مي گردد.
مراسم عید فطر
در ماه پربرکت رمضان مراسم خاصی برگزار میشود، از جمله این که درهنگام سحر برای بیدار کردن مردم، شخصی خوش صدا شروع به « شوخنی» میکند. مضمون این شبخوانی ها بیش تر غزلیات و ابیات عارفانه، مدح و سپاس خداوند و وصف پیامبر است. از جمله اعمال ديگر در اين ماه، برگزاري جلسات قرآن و نماز تراويح ميباشد و هم چنین در روزهای ماه مبارک رمضان هنگام افطار هر خانواده مقداري افطاري به مسجد میبرند تا روزه داران با آن روزه خود را بگشايند. درآخر ماه رمضان با رؤیت هلال ماه شوال، مردم شب عید فطر را جشن میگیرند فردای آن روز مردم با لباسي نو و معطر درمحل برگزاری نماز عید حضور مییابند. سپس به دیدار اهل قبور میروند و بعد از آن به دید و بازدید از خویشان میپردازند. این مراسم تا سه روز پس از عید ادامه دارد و دراین سه روز به پذيرايي از مهمانان مشغول ميباشند.
عید قربان
در روز عید قربان مانند عید فطر مردم به جشن و سرور میپردازند. در اين روز با پوشیدن لباس نو به طرف عیدگاه (مصلی) میروند و در مسیر راه تکبیرگویان و یک صدا میگویند (الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر، الله اکبر و لله الحمد) بعد از برگزاری نماز، نمازگزاران به منازل خویش میروند و با نیت انجام فريضهي ديني قرباني مورد نظر را ذبـح میکنند. سپس گوشت قربانی را به سه قسمت تقسیم كرده؛ یک قسمت برای مساکین و فقرا، قسمتی برای اقوام و همسایگان و قسمتی هم برای خود بر میدارند.
جاذبه های گردشگری شهر بیرجند
مکان های دیدنی بیرجند
بیرجند مرکز استان خراسان جنوبی در شرق ایرانه که با اسامی برجند، برجن، برکن و بیرگند هم شناخته شده. از نظر جغرافیایی اشن شهر از شمال به شهرستان قاینات، از شرق به کشور افغانستان، از جنوب به شهرستان نهبندان و کرمان و از مغرب به شهرستان هاى فردوس و طبس محدود میشه. چون نزدیک کویر واقع شده، آب و هوای بیابانی و نیمه بیابانی (زمستونای سرد و تابستونای گرم و خشک) داره.برای بیشتر آشنا شدن با جاذبه های بیرجند با طلوع سفریاد همراه باشید.
عمارت و باغ اکبریه
این بنا در دوره قاجاریه و توسط شوکت الملک در دو طبقه ساخته شده که شامل چند عمارته که به وسیله دالان های متعدد به یکدیگه راه دارند. در بخش هایی از این اتاق ها تزئینات گچی دیده می شه و بخش هایی از آن نیز فاقد هرگونه تزئینیه. وجود درختان بلند قامت کاج در دو طرف خیابان اصلی عمارت مرکزی این مجموعه بر زیبایی و طراوت باغ و نمای آن افزوده.
این باغ با گسترش شهری بیرجند اکنون در داخل شهر قرار گرفته و در نشست سی و پنجم یونسکو در سال ۲۰۱۱ میلادی به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
باغ بهلگرد
باغ بهلگرد در فاصله ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند، در امتداد جاده بیرجند – زاهدان و در روستای بهلگرد واقع شده. مجموعه باغ و عمارت بهلگرد شامل بخش های متعددی همچون ورودی، هشتی، حیاط اندرونی، محل سکونت خدمه، حیاط بیرونی و اصطبل می باشد.
این باغ با داشتن اندرونی و بیرونی یکی از اصیل ترین باغ های ایرانیه که به عنوان تفرجگاه ییلاقی خاندان خزیمه و در زمان شوکت الملک از حاکمان بیرجند در دوره قاجار بنا شده.
ورودی باغ دارای سردر ساده با درب چوبی دو تکه است که با گل میخ های کروی تزئین شده. طاق نماهای کم عرض و که عمق فضای هشتی را تشکیل می دهد که بعد از ورودی قرار گرفته است.
محوطه اندرونی در امتداد هشتی واقع شده و فضای نسبتا وسیعی را به خود اختصاص داده است. در میان این محوطه استخری به شکل چهارضلعی وجود دارد و عمارت اندرونی باغ در ضلع جنوبی در دو طبقه ساخته شده است. حیاط بیرونی که به محوطه اصلی باغ راه دارد شامل عمارتی با معماری ساده و زیبا می باشد . برخورداری از اندرونی و بیرونی و تنوع پوشش های گیاهی از شاخصه های مهم آن است.
روستای خور
روستای خور در ۸۵ کیلو متری غرب شهر ستان بیرجند و کنار جاده ای که به طرف کرمان می ره قرار گرفته .
وجود آثار معماری با ارزشی مثل بافت تاریخی و منحصر به فرد به همراه قلعه ها، برج ها، مساجد قدیمی و انواع بادگیرها چشم انداز تاریخی زیبایی به روستا داده . ضمناً قرار گرفتن در حاشیه کویر لوت ایران از مزایای دیگه این روستاست .
خانه های این روستا گلی با پوشش گنبدی و حیاط مرکزی، بادگیر و اتاق های دور تا دور حیاطه، هشتی ها و دهلیزها، دیوارهای قطور، حوض و باغچه وسط حیاط به صورت هماهنگ و یکنواخت از ویژگی های معماری این خونه ها بوده که مطابق با اقلیم منطقه به وجود آمده .
در بافت خور بناهایی همچون قلعه، آب انبار، مسجد، حسینیه، حمام و خانه های قدیمی وجود دارد که اکثراً متعلق به دوره صفویه است.
تو اطراف این روستا هم امامزاده سلیمان، تپه ها ودره دو چنار، امامزاده بر چشمه یا زبیده خاتون، برج وباروی قلعه خور وچنار ۸۰۰ ساله ای هست که از جذابیت های این روستا محسوب می شه .
دریاچه و سد بند دره
ند دره سدی تاریخی در نزدیکی بیرجندِ که مهمترین بند تاریخی در ۵ کیلومتری انتهای خیابان مدرس بیرجند در میان رشته کوه جنوب این شهر به نام رشته کوه باقران واقع شده. بند دره در سال ۱۳۸۱ از سوی سازمان میراث فرهنگی با شماره ۴۸۱۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
این بند، بزرگترین بند کوهستانی شهر بیرجندِ که به دستور امیر شوکت الملک در سال ۱۲۹۴ هجری قمری ساخته شده و راه ارتباطی آن از بیرجند، از طریق خیابان پاسداران امکان پذیرِ است.قدمت این سد به اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه می رسه. این بند چون آب آن از دره بالا و پایین عبور می کنه به این اسم مشهور شده.
ارگ کلاه فرنگی
یکی از آثار تاریخی شهر بیرجند ارگ کلاه فرنگی است. این بنا در دوره قاجار و بین سال های ۱۲۶۴ تا ۱۳۱۳ هجری قمری ساخته شده و در حال حاضر استانداری خراسان جنوبی است. این ساختمان در گذشته به نام های دیگری مثل ارگ حسام الدوله ، قصر بی بی عروس و ارگ سرکار نیز معروف بوده . صرف نظر از فرم زیگوراتی آن، دارای نقشه و پلان جامع و کاملی است.
بند عمر شاه (بند امیرشاه)
بند عمر شاه مربوط به دوره قاجارِ و در فاصله ۲ کیلومتری جنوب غرب بیرجند، با جهت شرقی ـ غربی در مسیر رودخانه ای فصلی در داخل رشته کوه باقران واقع شده. این سازه با هدف ذخیره آب و مهار سیلابها با مصالح آجر، سنگ و ملات ساروج ساخته شده. این بند از نظر ساختمانی ، هم می تونه جزو سدهای قوسی و هم پایه ای محسوب بشه؛ چرا که بدنه قوسی این سد در وسط دارای دو پایه یا پشت بندِ که دیواره رو مقابل فشار آب مخزن حمایت می کنه. این بنا در ادوار جدیدتر تعمیر و مرمت شده. طول تاج این بند ۲۷ متر ، عرض آن ۶ ـ۴ متر و ارتفاع دیواره آن ۱۳ مترِ. در طرفین کانال تخلیه اضطراری آب دو پشت بند به عرض ۷۰/۱ متر شده که سبب استحکام بیشتر بند شده. بند عمر شاه در سال ۱۳۶۷ از سوی اداره کشاورزی مورد بازسازی قرار گرفته به نحوی که چهره تاریخی این اثر مخدوش شده. این بند تاریخی در دوره قاجار زمان حکمرانی امیر شوکت الملک علم ( نیمه دوم قرن ۱۳ هـ ) همراه دو بند تاریخی دیگر که بند دره و بند النگ نامیده می شدن، ساخته شده و این اثر در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۱۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده.
آبشار چهارده
یکی از جاذبه های گردشی و تفریحی شهرستان بیرجند آبشارهای چهارده است.
نخستین و مرتفع ترین این آبشار ها هفت متر ارتفاع داره. برای رسیدن به آبشار های چهارده کافیِ راهی بیرجند بشین. در عرض چند دقیقه می تونی با عبور از خیابان غفاری و گذر از دانشگاه آزاد و بیدخت خودت رو به دره چهارده برسانی. نخستین منظره خود روستای چهارده است که با خانه های سنگی و کوچه های باریک آماده میزبانی از شماست.تعداد خانه ها بسیار کم هستند و فقط بخش کوچکی از طبیعت را در بر گرفته اند.
باغ و عمارت معصومیه
باغ و عمارت معصومیه در ۳ کیلومتری غرب بیرجند، استان خراسان جنوبی واقع شده است. این عمارت در دوره پهلوی ساخته شده است و از ویژگیهای این عمارت می توان به معماری منحصر به فرد آن اشاره کرد که به نحوی طراحی شده که بازتاب نمای اصلی آن در آب استخر مقابل آن تداعی می شود. این عمارت علاوه بر باغ اصلی، ۲ باغ دیگر نیز دارد. از نکات قابل توجه این عمارت وسایل قدیمی شهر بیرجند می باشد که می توان این عمارت را به موزه ای برای عموم تبدیل کرد
باغ و عمارت رحیم آباد
باغ و عمارت رحیم آباد به دلیل خصوصیات ویژه معماری و تزیینی در باغ های ایرانی جایگاه ویژه ای دارد.
این مجموعه از باغ، استخر، عمارت اصلی، انبارهای متعدد، حوض خانه، اتاق های خدمه و نگهبانان، اصطبل، حصار و برج های نگهبانی شکل گرفته است.
طبقه اول عمارت شامل دو تالار وسیع و اتاق های منفرد است. اصلی ترین بخش این عمارت را تالار آیینه آن تشکیل می دهد.
این عمارت در سال ۱۳۱۵ هـ. ق به فرمان اسماعیل خان احداث و به عنوان دارالحکومه مورد استفاده قرار گرفت.
این بنا در سال ۱۳۸۰ ش توسط میراث فرهنگی از بنیاد مستضعفان و جانبازان خریداری و در بهار ۱۳۸۱ ش به یک مجموعه فرهنگی شامل سفره خانه سنتی، مجتمع کارگاه های ثابت هنرهای سنتی و تبدیل شد
باغ منظریه (کنسولگری انگلیس)
کنسولگری انگلیس (منظریه) مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بیرجند، بخش مرکزی، روستای منظریه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۳۳۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است
این بازار یه بازار سنتی قدیمیه که کوچه های تنگ و باریکی داره و هنوزم می شه قسمت هایی از ساختار سنتی رو در قسمت هایی از اون دید. «بازار بیرجند» کاروانسراهای قدیمی داره که سابقه این کاروانسراها به ۳۰۰ سال پیش می رسه. این کاروانسراها غالبا دفاتر کار تجار و انبار کالا و مرکز خرید و فروش کالا بوده. در ایام قدیم این بازار محل خرید و فروش فرآورده های محلی مثل زعفران، گلیم، گیوه، گندم، جو، عدس، لوبیا، نخود، کتیرا و انقوزه، ترنجبین، قارچ، توت خشک، برگه هلو و زردآلو بوده.
پارک توحید
پارک توحید بیرجند یکی از بهترین پارک های بیرجنده که فضای خیلی خوبی داره و برای نشستن و خوردن یک عصرونه یا شام جای بسیار خوبیه.این پارک محلی برای ورزشهایی از قبیل والیبال و فوتبال و بسکتبال و اسکیت داره. باغ وحش و یه آبنمای خیلی زیبا هم داره و از جاذبه های تفریحی مهم شهر بیرجنده.
موزه مردم شناسی بیرجند (موزه باغ اکبریه)
این موزه، در طبقه همکف عمارت مرکزی اکبریه واقع شده که هدف اصلی از تشکیل آن علاوه بر پیوند نسل جوان با سنت ها و آداب گذشته، شناساندن و معرفی سنت ها و فرهنگ های بومی منطقه ای و شناخت ارزش های اقتصادی، اجتماعی، فنی و فرهنگی ابزار، اشیا و آداب و رسوم به مردمی ست که آنها رو به کار می گرفته و می گیرند. موزه مردم شناسی پیوندی رو بین نسل جدید و گذشته پرافتخار نسل قدیم و پیشینیان برقرار می کنه و از مهم ترین بخش های آن می شه به بخش مراسم عروسی، قالی بافی، پارچه بافی، سفالگری، عطاری، دستاسی و آهنگری که در قالب ۲۸ عدد مجسمه به نمایش گذاشته شدن اشاره کرد.
آشنایی با صنایع دستی شهربیرجند
صنایع دستی بیرجند
صنایع دستی و هنرهای سنتی هر منطقه بدون شک بخشی از میراث فرهنگی عظیم گذشتگان ماست و به عنوان آثار باقی مانده از فرهنگ اجدادی و سنتی سرزمین ما در دنیای ماشینی امروز قابل بحث و بررسی می باشد لذا در این بخش با وب سایت طلوع سفریاد همراه باشید.
بافته های داری و زیراندازها
گروه بافته های داری و زیراندازها یکی از گروههای صنایع دستی را تشکیل می دهد. بافته های داری و زیراندازها قدمت بسیار طولانی در منطقه خراسان جنوبی داشته و نقش بسیار مهمی در خودکفایی مردم منطقه ایفا کرده است
پای پوش سنتی
ساخت انواع پای پوش های سنتی یکی از رشته ها ی صنایع دستی است. گیوه بافی و گیوه دوزی با استفاده از نخهای پنبه ای و ساخت کفشهای چرمی از اصلی ترین پای پوش های مردم منطقه از گذشته های دور محسوب می شده است
همانطور که مستحضرید چرم یکی از مواد اولیه تهیه کفش است. یکی از مناطق تولید چرم در منطقه خراسان جنوبی ، روستای چرمه از توابع شهرستان سرایان بوده است .نام روستا ” چَرمه ” خود دلیلی بر رونق چرم سازی در این منطقه است . این منطقه به جهت ییلاقی بودن و برخورداری از مراتع سر سبز از قدیم محل پرورش و نگهداری اسب هم بوده است . تولید انواع پای پوش های سنتی در حال حاضر با توجه به ورود انواع کفش ها به سبک اروپایی رونق گذشته را کاملا از دست داده
رودوزی های سنتی
سوزن دوزی و یا رودوزه های سنتی از هنرهای اصیل و سنتی ایران و از پرکاربردترین و زیباترین آنها است. و دارای تنوع بی شماری می باشد . که بر حسب منطقه و محل کار دارای ویژگیهای ساختاری منحصربفرد می باشد . به طوریکه از نوع و روش دوخت و کاربرد رنگهای متنوع می توان به مکان پیدایش آنها پی برد. رودوزیهای سنتی هنر آراستن سطح رویین پارچه های اکثراً ساده با بهره گیری از نخهای الوان و با کمک سوزن و قلاب است و دست اندرکاران آن به مدد بخیه های ظریفی که بر منسوجات ساده می نشانند معمولاً تلفیق زیبایی از صبر ، شکیبایی را به نمایش می گذارند.
سفال
سفالگری از رشته های بومی و شاخص خراسان جنوبی می باشد.سفالگری در منطقه خراسان جنوبی کاملا جنبه کاربردی داشته و اکثر محصولات تولید شده در منطقه بدون لعاب و یا دارای لعاب ابتدایی است. خاک مورد استفاده معمولا خاک مل و رس بندی و کوره ها اکثرا زمینی می باشند. سفالگری اغلب به روش های مفتولی (کویل) و چرخ کاری است که از روش مفتولی معمولا برای ساخت ظروف با ارتفاع زیاد و یا ساختن تنور استفاده می شود.روستای شاهزیله و کوشه از مناطق قدیمی ساخت ظروف سفالی در منطقه می باشند. این صنعت علاوه بر شهرهای بیرجند و خوسف در شهرستان فردوس نیز از رواج نسبتا خوبی برخوردار است.
صنایع دستی چوبی
در استان رشته هایی همچون حصیر بافی ، خراطی ، ترکه بافی و اسپند بافی از رشته های بومی و اصیل منطقه در گروه صنایع دستی چوبی و رشته هایی همچون معرق چوب ، منبت چوب ، مشبک چوب ، محرق چوب ، پیکر تراشی جزء رشته های رایجی و غیر بومی در گروه صنایع دستی چوبی هستند
صنایع دستی فلزی
گروه صنایع دستی فلزی یکی از گروه های شاخص صنایع دستی ایران را تشکیل می دهد . از گروه صنایع دستی فلزی ، رشته هایی از قبیل چلنگری یا آهنگری ، مسگری ،علامت سازی ، قفل سازی ، افزار فلزی (اسلحه سازی…) ، چاقو سازی در استان خراسان جنوبی زمینه فعالیت داشته و یا دارند. در بیرجند [در یک سده ی قبل] اصناف و حرف گوناگون از همدیگر کاملاً مجزا شده و هر یک در جایی از بافت شهر که بصورت سنتی به آنها تخصیص یافته بود به حرفه و شغل خود اشتغال داشتند.
نساجی سنتی
کشور ما ایران در دوره های مهم تاریخی سهم عمده ای در پیشرفت و تکامل صنعت نساجی در دنیا داشته و از مناطق پیدایش و تکامل این صنعت به شمار میرود.متاسفانه امروزه پیشرفت علم و تکنولوژی صدمات زیادی به نساجی سنتی این سرزمین کهن وارد نموده است
قالی بافی
قالی بافی یکی از هنرهای رایج در بیشتر شهرها و مناطق ایران است و هنرمندان بسیاری هم در این بیرجند و شهر و روستاهای خراسان جنوبی به این هنر مشغول هستند. این بافته داری از پشم با پرز ها بلند که زینت بخش تمام خانه های ایرانی است در شهر بیرجند قدمتی بیش از ۱۰۰۰ سال دارد. از نظر ویژگی های فنی، نوع بافت قالی در خراسان جنوبی ترکی و فارسی است و نقشه هایی چون ریزه ماهی به شکل لچک ترنج، کف ساده، کله اسبی، بته جقه و … استفاده می شوند. قالی بافی در استان خراسان جنوبی همچنان پا برجاست و قالی های بافته شده در شهرهای مود و درخش از شهرت جهانی برخوردار هستند.
پلاس بافی
پلاس از دیگر زیراندازهای دست بافی است که از موی بز تهیه می شود. پلاس معمولا بعنوان زیرانداز یا خیمه، چادر و … استفاده می شود. تمام مواد استفاده شده بافت پلاس طبیعی هستند و این یکی از مزیت های پلاس است. رنگ پلاس های بافته شده در بیرجند از مشکی تا کرم روشن هستند و نحوه بافت بشکلی است که از هر رنگ بخش های باریکی بافته می شوند که هر کدام رنگ متفاوتی را دارند و زمانی که در کنار یکدیگر قرار می گیرند، زیبایی چشم نوازی را به آن می دهند. در شهرهای نهبندان و سر بیشه بافت پلاس ها بیشتر رونق دارند.
حصیر بافی
یکی دیگر از صنایع دستی شهر بیرجند حصیر بافی است. هنر بافت حصیر را شاید بتوان یکی از قدیمی ترین هنرهای خراسان جنوبی دانست. هنرمندان محصولات مورد استفاده یا تزئیناتی را با برگ انواع درختان می بافند که رایج ترین برگ مورد استفاده در این منطقه درخت خرماست.
حصیرهای بافته شده در عین زیبایی، قیمت مناسب دارند و بعنوان سوغات انتخاب خوبی هستند . حصیربافی در شهرستان هایی مانند طبس و نهبندان رواج دارد.
با غذاهای محلی بیرجند آشنا شوید
بخشی از فرهنگ و میراث فرهنگی مردم هر منطقه براساس اعتقادها و باورهایی که در طول سال های متمادی شکل گرفته، تشکیل شده است. بنابراین برا آشنایی با غذاهای محلی بیرجند با وب سایت طلوع سفریاد همراه باشید.
منطقه خراسان جنوبی و روستاها ومناطق آن دارای آداب و رسوم خاص در زمینه غذاهای محلی است که اغلب این غذاها از مواد موجود و در دسترس و متناسب با شرایط آب و هوایی منطقه تهیه می شده و امروزه با توجه به پیشرفت و تغییراتی که در نحوه زندگی مردم به وجود آمده به آداب و رسوم و نحوه تهیه غذاهای سنتی و خواص منحصر به فرد هریک که از مواد موجود در طبیعت هرمنطقه تهیه می شده، کمترتوجه می شود به طوری که بعضی از این غذاهای محلی با گذشت زمان به فراموشی سپرده شده است و نسل های امروزی درباره آنها اطلاعات چندانی ندارد
برخی از این غذاهای محلی عبارتند از؛ انواع اشکنه، عدس، اشکنه آلو، اشکنه نخود، اشکنه آردگندم، اشکنه گوجه فرنگی، کشک زرد، خورشت قورمه، گوشت داغ (قورمه)، خورشت سبزی، کوکو کما، غروت (کشک) و بادمجان، کشک سیاه، قاتق ماش، آبگوشت، آش رشته،غلور، آش عدس، شوله زرد، گندم شیر، قاتق عدس، نان جوش، کاچی، بنه، گاورسی، سابری، خرما برشته ،و …
کَما :
کما یک گیاه خودرو و بیابانی، و از دیگر غذاهای سنتی خراسان جنوبی است که بیشتر در فصل بهار و اواخر زمستان سبز می شود . این گیاه در ابتدای رویش برگ های تازه وسفید رنگ آن قابل استفاده است. وبه مرور زمان تلخ وغیر قابل مصرف می شود.
برای تهیه پس از جمع آوری یا خرید ابتداء جوانه های کماها کاملا” شسته وآن را خرد می کنندو در آب می جوشانند تا کاملا” آب پز شود . بعد از آب پز شدن آب آن را گرفته مقداری سیر داغ تهیه می کنند و کماهای له شده را با مغز گردوی کوبیده و تخم مرغ، نمک، زعفران و گاهی سیب زمینی تف می دهند و با قروت یا سیرماست و یا به تنهایی میل می کنند.
این غذا به علت بو وطعم ومزه و ارزش غذایی و دیگرخواص آن دارای طر فداران و در عین حال مخالفانی نیز میباشد،که هر دوگروه با توجه به ذائقه و سلیقه هایشان در اعمال نظرات خود بسیار جدی وسرسخت می باشند.خانم ها وافراد سنتی و قدیمی تر ها ازجمله هواداران این غذا هستند.
گُرماس:
گُرماس (gormas ) نیز یک غذای سنتی است که با مخلوطی از شیر گاو و یا گوسفند با ماست تهیه می شود زمان تهیه آن بیشتر در فصل بهار است.
چکمال:
چکمال از ریز کردن پتیر یا کماچ داغ به دست می آید که باید با مقداری روغن یا مسکه (کره محلی) آب شده خوب چنگ زده شود تا چربی به خورد کماچ و پتیر برود و بیشتر در زمان پختن نان تازه تهیه می شود.
نان پنير (پتيرو):
پتير يا پتيرو به نان لواشي گفته مي شود كه از خمير «ورنيامده» وري نكرده، پخته مي شود. اين نوع نان هنگامي كه خشك مي شود، سخت و جويدن آن اندكي دشوار است.
نان شاهي:
شاهي از بهترين خمير «ورآمده». ولي ترش نشده. و در مناسب ترين درجه حرارت تنور پخته مي شود. اين نوع نان بهترين نوع لواش است.
نان پستابي:
پستابي در حرارت و گرماي «پست» و كم تنور پخته مي شود. اين نان در مدت نسبتاً مديدي – بي آن كه كپك بزند، يا طعم آن دگرگون شود – قابل نگه داري است.
نان خشكي:
«خشكي» نوعي لواش تشريفاتي است كه خمير ان را با اندكي روغن و شير (يا هر دو) و زعفران در هم مي كنند و آن را ورز مي دهند. از اين نان لذيذ و بسيار نرم بيش تر براي صبحانه و يا افطار ماه مبارك و در ميهماني ها استفاده مي شود.
نقوچ :
این نان بصورت قرص های کوچک و مخصوص بچه ها و بیشتر در آتش پایان کار تنور پخته می شود و بسیار هم مورد علاقه بچه ها نیز می باشد.
ساير نان هاي اين استان عبارتند از: نان پتیر.نان جوین ، نان دو آتشه ، کماچ آتشی، نقوچ ، نان روغن جوشی، كماچ قلفی، نان زرد ، نان گاورسي ، نان كلمبه، نان برگ پيازي، نان كنجدي، نان سر قلفي، نان تاتران، نان لمبه
بلغور پلو
یکی دیگر از غذاهای سنتی این استان بلغور پلو است. این غذا ترکیبات ساده و نسبتا ارزانی دارد که تهیهی آن را لذت بخشتر میکند. روغن زیتون، پیاز، رب فلفل چیلی ترکی، گوجه فرنگی، نمک و فلفل، بلغور و عصارهی مرغ محتویات اصلی این غذا را تشکیل میدهند. البته بسته به سلیقه میتوان گوشت چرخ کرده و سیب زمینی هم به این مواد اضافه کرد که در دستور اصلی این غذا وجود ندارد. بلغور پلو به خاطر بلغور ارزش غذایی بسیار بالایی دارد و غذایی کامل محسوب میشود. از آنجایی که این غذا در حدود ۲۵ تا ۳۰ دقیقه به راحتی آماده میشود، میتواند برای خانمهای شاغل و دانشجویان گزینهی مناسبی باشد
کشک سالاری
کشک سالاری یکی از غذاهای محلی مردم بیرجند در استان خراسان جنوبی است که نباید تجربهی طعم خوشمزهی آن را از دست داد. این غذا هم دستور پختی طولانی و نسبتا مشکل دارد، اما اطمینان میدهیم که ارزشش را دارد. ترکیبات اصلی این غذا را آرد، ماست، زردچوبه، سیاه دانه، سیر، روغن، نمک، زعفران، گردو، فلفل سیاه، دارچین، آب، گوشت خورشی وپیاز تشکیل میدهند. کشک سالاری را معمولا به صورت تیلیت یا با نان مصرف میکنند.
کاچی :
کاچی نوعی غذای سنتی است که برای تهیه آن آرد گندم یا گاورس را با آب مخلوط کرده و روی آتش می جوشانند تا غلیظ شود سپس با مقداری شیره انگور یا گوشت داغ یا شلغم میل می نمایند. به دلیل گرم بودن غذا در زمستان تهیه می شود.
آبگوشت آلو:
به این آبگوشت به جای لیمو یا گوجه فرنگی، آلوی بخارا می افزایند و به آن «او گوشت اُلو» می گویند
آش اُماج:
ماده اصلی این آش، آرد گندم است که ان را با کمی روغن «سرشته» و از سوراخ های غربالی ریز یا الک درشتی رد می کنند. به این دانه های آرد که از سوراخ های غربال یا الک رد می شود، «اماج» می گویند. این آش با مراسمی خاص همراه با دعا و نیایش پخته می شود.
آش پولانی (پلونی):
این آش را نیز از آرد گندم تهیه می کنند. ابتدا کمی آب به آرد می زنند تا نم دار شود، سپس آن را «سرشته» کرده، از غربال ریز یا الک بزرگ می گذرنند و به جای رشته از این دانه های آرد استفاده می کنند و روغن، آب و تخم گشنیز، سیر و بر آن می افزایند.
آش رشته:
چاشنی این آش در بیرجند «قروت» است و گاهی آب انار که ان را در داخل آش می پزند. مقدار نسبتاً زیادی بنشن (عدس، لوبیا، نخود و …) را آب پز می کنند. مقداری از آن را داخل دیگ آش می ریزند و مقداری ر با گوشت چرخ کرده گلوله شده (کله گنجشگی) در پیاز دغ تفت می دهند و نعنا داغ هم تهیه می نمایند.
آش بلغور (قلور):
این آش ر از بلغور گندم می پزند و دانه هایی مانند نخود، عدس، لوبیا، ماش و ومقداری گوشت (به ویژه گوشت پر چرب)، روغن، سیر و نمک بر آن می افزایند. این غذا را هم برای مصرف شخصی و هم به صورت نذری می پزند.
آش آلو:
آلویی که در این آش می ریزند، آلوی بخارا است و گاه ممکن است به جای آن از « آلوچه» نیز استفاده کنند که در این صورت به آن «آش آلوچه» می گویند
قروت بادمجان:
تعداد ی بادمجان شیرین ومرغوب را پوست کنده ودر روغن سرخ می نمایند. در اثناء سرخ شدن بادمجان مقداری پیاز خرد شده ودرنهایت هم قبل از اضافه کردن آب، به میزان کافی گوجه فرنگی ویا رب آن را به همراه ادویه اضافه نموده ، بر روی شعله ملایم می گذارند تا به آرامی غل بخورد.
پس از آماده شدن این خوراک آن را همراه قروت بر سر سفره گذاشته وبه همراه سبزی تازه ونان محلی میل می نمایند.
خوراک کدو:
یکی از این غذاهای خوشمزه خوراک کدو تنبل است. به این صورت که کدو را پوست کنده وریز ریز می نمایند. وآب به آن اضافه وپس از آب پز شدن روغن وسیر ونمک به آن اضافه نموده وهمراه نان بصورت خوراک استفاده می کنند
.در برخی مواقع بجای آب ،شیر به آن اضافه می کنند وبه این نوع غذا کدو شیر میگویند که بسیار خوشمزه ومورد علاقه اغلب اعضاء خانواده می باشد.
شوشتر و سوغاتی های معروف آن
بنا به گفته تاریخنویسان ازجمله حمزه اصفهانی، شوشتر به معنی خوبتر است؛ و چون شهر شوش در حال ویران شدن بود، این شهر در شش فرسنگی شهر قبلی بنا شد که خوش آب و هواتر و حاصلخیزتر از شوش بود و آن را شوشتر یعنی از شوش بهتر نامیدند. بعضی دیگر آن را «شه شاتر» یعنی شهر شاه لقب دادهاند. بعضی از تاریخدانان بر این باوراند که نام شوشتر از واژه شوشا یا سوسا یعنی مطبوع آمده است.با اصفهان تور همراه باشید تا بیشتر با سوغات شوشتری ها آشنا شوید…
ترشیجات و لبنیات
حدود ۱۰ نوع انواع ترشیجات محلی و حدود ۸ نوع انواع لبنیات محلی از ویژگیهای خاص و انحصاری شهرستان تاریخی شوشتر است که توانسته توریستها را به این شهر زیبا و دیدنی بکشاند.
ترشیجاتی مانند ترشی سیر، لگجی، بندری، موسیر و مخلوط، ازجمله پرطرفدارترین ترشیجات بین مهمانان و توریستها است.
لبنیات محلی شوشتر هم طرفداران خود را دارد، انواع لبنیات محلی مثل ماست محلی، دوغ محلی، ماست موسیر، شیر، شیر برنج، کره محلی، روغن محلی و سرشیر در شوشتر تولید میشود و بسیاری از افراد محلی و توریستها از این محصولات بهخوبی استقبال میکنند.
از دیگر سوغاتیهای خوراکی شوشتر میتوان به کلوچه، زردک، سبزی خورشتی، ارده، حلواشکری، حلوا کنجدی، آش فلفل، حلوا قبیط، حلیمو بستنی سنتی اشاره کرد.
زردک
زردک یا جزر، همان هویج ایرانی است که دارای کلسیم و فسفر زیادی است. زردک باعث استحکام استخوانها شده و در فصل زمستان قابل برداشت است. زردک برای درمان کمخونی بسیار مؤثر بوده و در درمان بیماریهای زیادی کمککننده است.
صنایعدستی
ازجمله رشتههای بومي فعال در مركز صنایعدستی اين شهر میتوان به نساجی سنتی، احرام بافی، سجاده بافی، جاجیمبافی، زيورآلات سنتی و سفالگری اشاره كرد. البته رشتههای غيربومی مثل لباسهای محلی، معرق ساقه گندم، ساز سازی، حكاكی روی سنگ و نقاشی روی پارچه نيز در اين مركز فعال هستند و همچنین رشته منسوخشده مسگری پس از ۳۰ سال بار ديگر در حال احيا است.ملحفهبافی از ديگر رشتههای منسوخشده اين شهرستان بود كه تنها در حد لنگ بافته میشد که درگذشته نخهای ملحفهبافی در شوشتر توليد میشد، اما در حال حاضر پس از فعاليت دوباره اين رشته ۹۰ ساله در اين شهر نخهای آن از شهر اصفهان وارد میشود.
كپوبافی، پارچهبافی، ابريشمی، گليم سوزنی، كارتی بافی، چوقابافی از ديگر رشتههای منسوخشده شوشتر است كه احيا شدند.
کپوبافی
یکی از صنایع دستی بومی و خاص استان محصولاتی به نام کپو است که با پیچش ساقه های مرکزی و جوان نخل به دور ساقههای کرتک شکل میگیرد و با نقش اندازی کامواهای رنگی، زیبایی آن چند برابر میشود.
پارچه بافی
به نوشته مسعودی، شاپور اهالی شام را به شوش، شوشتر و دیگر شهرهای خوزستان کوچ داد. آنها فرزندانی به دنیا آوردند که از همان روزگار به تدارک و بافتن دیبای شوشتری و دیگر انواع پارچههای ابریشمین در شوشتر، اهواز و شوش پرداختند. در طول دوران اسلامی نیز شهرهای شام در تولید انواع منسوجات مشهور بودند. جبه، بساط، حریر و عبای شامی، جامههای مویینه دمشق و منسوجات حلب و پارچه مخصوص بعلبک در متون دوره اسلامی ذکرشده است. معمولا خلفا اطلاعات تاریخی را بر روی پارچه طراز نقش میزدند. این نوشتهها امروزه در تعیین مکان و تاریخگذاری آنها کمک میکند. نمونهای از بافت پرده قالیچه نمای پشمین با نقش شمسههایی مزین به نقش خروسان و عقابان که دارای کتیبهای به نام مروان، خلیفه اموی، است در موزه منسوجات واشینگتن باقیمانده است.
سجادهبافی
یکی از کاربردهای مهم سجاده در شوشتر جهیزیه عروس است که سجاده را با قرآن در جهیزیه عروس قرار میدهند.
جاجیمبافی
جاجیم گونهای زیرانداز دورویه است. جاجیم دستبافی است از پارچه کلفت شبیه به پلاس بوده، ولی از پلاس نازکتر است و آن را از نخهای رنگین و ظریف پشمی یا پنبهای یا آمیزهای از این دو میبافند. جاجیمها پرز ندارند و میتوان از هر دو روی آن استفاده کرد. کوچنشینان از جاجیم استفاده زیادی میکنند و کاربرد آن بهعنوان روانداز و محافظ سرما است.
جاجیمبافی بهعنوان یکی از صنایعدستی در شوشتر است که از دیرباز بین خانوادههای روستایی و عشایر رواج داشته است. جاجیم بهعنوان زیرانداز استفاده میشود، همچنین هنگام کوچ عشایر برای بستهبندی و جابهجایی اسباب و لوازم و گاهی بهعنوان بالاپوش گرم مورد استفاده قرار میگیرد. حتی در بین برخی از خانوادههای روستای جاجیم را بهعنوان چشمروشنی و جهیزیه نوعروسان هدیه میدهند و بهعنوان یادگاری ارزنده سالها در خانوارها باقی میماند.
مواد اولیه جاجیم پشم است و بافت آن شبیه گلیم است، با این تفاوت که جاجیم در چهار تخته بافته میشود و پس از بافتن به هم متصل و دوخته میشود. در منطقه اورامان و ثلاث باباجانی زنان جاجیمهایی را با نقوش متنوع و جنس مرغوب میبافند که در نوع خود کمنظیر است.
معرق ساقه گندم
بر اساس تحقیقات این هنر ابتدا با ساقههای نیشکر و ذرت در شهرهای جنوبی کشورمان رواج داشته است. به علت سختی کار و نبود ابزار متناسب و کیفیت پایین کار نتوانسته جای را در بازار فروش یا رشتههای هنری به خود اختصاص دهد. کمکم با الیاف دیگری مانند ساقه گندم، جو، برنج و برخی گیاهان دارای ساقه انجام شد.
ملحفهبافی
مردم شوشتر از دستبافهای داری مانند ملحفهبافی استقبال خوبی میکنند و از اینرو بازار فروش اين محصولات در استان خوب است و اگر معرفی اين رشته حالت برونمرزی پيدا کند و در زمينه صادرات آن فعاليت شود، وضعيت آن بهتر شده و رونق بيشتری پيدا خواهد کرد. بافتههای داری بافتههايی هستند که از دار برای توليد آنها استفاده میشود که دارها يا عمودی يا افقی است. بعضی از اين بافتهها گرهدار هستند مانند قالی و گبه و برخی مانند گليم و زيلو پود باف بوده و بعضی مانند ورنی و شیر یکی پيچ پود پیچ هستند. در شوشتر بافتههای داری به شيوه گرهزنی يا پود گذاری بافته میشود و شامل قالی، قاليچه و گليم است و بافندگان اصلی آنها زنان ايلی و روستايی هستند که بر روی دار افقی که بر روی زمين قرار میگيرد کار بافتن را انجام میدهند. نقشهها اکثرا ذهنی و طرحها هندسی است و رنگهای قرمز، مشکی، سبز، نارنجی، سفيد، سرمهای در بيشتر بافتهها کاربرد دارد. زنان و دختران عشاير عرب نيز بهصورت محدود به کار بافت قالی اشتغال دارند و قالیهايی با نقش هندسی و با استفاده از رنگهای قرمز، نارنجی، صورتی، مشکی، زرد کدر، سرمهای و سفيد میبافند.
احرامی
احرامی از محصولاتی است که در شوشتر بافته میشود. احرامی پارچهای است با تار پنبهای و پود پشمی به رنگهای سرمهای، زرد، سبز، سفيد، نارنجی، قرمز بافته میشود.
عبا بافی
بافت عبا در شوشتر سابقهای ديرينه دارد و گفتهشده پیشینهاش به بيش از پانصد سال میرسد. اين عباها معمولا به رنگهای خرمايی، مشکی، خاکستری و شيری است که توسط بافندگان رنگرزی میشود.
آشنایی با پل زمانخان سامان و دهکده ی زاگرس
آشنایی با پل زمانخان سامان و دهکده ی زاگرس
پل زمانخان یکی از پل های قدیمی است که در سامان ساخته شده است. بر روی آبهای خروشان زاینده رود. گردشگران زیادی به خصوص در ماه های گرم سال به این منطقه جذب میشوند. و از زیبایی های آن بهره میبرند در سالیان اخیر در مجاورت این پل ویلاهایی نیز ساخته شده است برای آن دسته از گردشگرانی که قصددارند شب مانی نیز در آن مکان داشته باشند یکی از این دهکده ها دهکده ی زاگرس میباشد. آژانس مسافرتی اصفهان در مقاله ی زیر برای آشنایی هرچه بیشتر شما عزیزان به معرفی پل زمانخان، سامان و دهکده ی تفریحی زاگرس پرداخته است در این مقاله همراه اصفهان تور باشید
استان چهارمحال و بختیاری به لحاظ موقعیت اقلیمی و تاریخی از مناطق بسیار جذاب و دیدنی و بکر ایران است که با داشتن منابع طبیعی غنی، جاذبههای فراوان گردشگری و اکوسیستمهای نادر از جمله مناطق مورد توجه باستان شناسان، اکولوژیستها و توریستها قرار گرفته است.
وجود جاذبه های گردشگری همچون دشت لاله واژگون، یخچالهای دائمی زرد کوه بختیاری، پیست اسکی چلگرد و کوهسارهای چشم نواز تنها بخشی از جاذبه های این استان است که در چند سال اخیر مورد توجه گردشگران و سرمایه گزاران داخلی و خارجی قرار گرفته است.
وجود دو رودخانه مهم کشور، یعنی زاینده رود و کارون در این استان که از کوههای این منطقه سرچشمه میگیرند و حدود ۱۰ میلیارد متر مکعب آب از آن خارج میشود، میطلبد که با توجه به حساسیت موضوع آب و تولید آن در کشور به پوشش گیاهی این منطقه توجه خاصی شود.
تاریخچه پل زمانخان
تفکر اولیه ساخت پل در این مکان به دوره ساسانیان برمیگردد. این پل به دستور زمانخان یکی از سران ایل قشقایی که زمانی دامنه کوچ آنها تا منطقه میرسید، احداث گردید. این پل باعث سهولت عبور ایل بر روی رودخانه زایندهرود میگشت و اینگونه از تلافات چهارپایان حین عبور از روخانه جلوگیری میشده است.
ویژگیهای معماری پل زمانخان
پل تاریخی زمانخان ۳۰ متر طول و ۱۳ متر ارتفاع دارد. این پل بر روی سه پایه سنگی با دو دهانهی ۸ متری به صورت جناغی و بنای آن با سنگ آجر و ملاط گچ و ساروج ساخته شده است. در گذشته پلهای متعددی برای عبور و مرور از رودخانه زاینده ساخته شده بود اما در فصل زمستان با بارش باران و طغیان روخانه زاینده رود تمامی این پلها فرو میریختند ولی پل زمانخان به دلیل داشتن پایههای سنگی مستحکم در مقابل این طغیانها مقاومت کرده است. در حقیقت تصمیم هوشمندانه زمان خان برای به کارگیری صخره به عنوان پایه و موج شکن و قرار دادن دهانههای پل بر روی آن، باعت شد مقاومت پل چند برابر بیشتر شود.
مرمت و باسازی پل زمانخان
پل زمانخان یک بار در سال ۱۲۰۲ (ه.ش) توسط کارگزاران حکومت صفوی ترمیم و باسازی شد و سپس در سال ۱۳۲۱ (ه.ش) توسط حاج عبدالحسین قزوینی مالک روستای چمعالی (روستایی زیبا در کنار حاشیه زاینده رود و در فاصله ۲ کیلومتری از پل زمانخان) یک بار دیگر مرمت گردید. در سالهای اخیر نیز این بنا به دست سازمان میراث فرهنگی استان چهارمحال و بختیاری از لحاظ ظاهری و نما تا حدودی تعمیر و مرمت شد.
امکانات رفاهی و توریستی پل زمانخان
دهکده زاگرس در بالای پل زمانخان قرار دارد و شما میتوانید اقامت چند روزهای در آنجا داشته باشید. این دهکده دارای واحدهای اقامتی مشرف به رودخانه زاینده رود و پل زمانخان میباشد. در اطرف خود پل نیز برای تفریح روزانه محلهای اقامت موقت طراحی شده است و درختان زیبا و مرتفع این محوطه بر تمام این استراحتگاهها سایه افکندهاند.
همچنین میتوانید روی هتل گلهای این شهر که در حاشیه زاینده رود ساخته شده است نیز فکر کنید این هتل در گذشته محل اقامت تابستانه فرح پهلوی بوده و برای او ساخته شده و سپس به هتل گلهای سامان تبدیل شده است. هتل دارای سکوی نشیمن، پارک کودکان و پارکینگ و… میباشد اما متاسفانه تعداد اتاقهای این هتل کم بوده و به همین دلیل استقبال چندانی از آن نمیشود. در طول مسیر ۵ کیلومتری که از شهرستان سامان به مقصد پل زمانخان طی میکنید باغهای پذیرایی متفاوتی، پذیرای گردشگران هستند.
رفتینگ
در مسیر رودخانه زاینده رود تورهای رفتینگ در آبهای خروشان رودخانه برگزار میشود که واقعا اوج هیجان را برای شما به ارمغان میآورد. بر روی رودخانه نیز پل معلقی ساخته شده است که میتوانید با پرداخت هزینه اندکی از آن عبور کنید.
نکات لازم برای اقامت در پل زمانخان:
۱- حتما چادر مسافرتی و یا پشه بند برای جلوگیری از نیش پشهها همراه خود داشته باشید.
۲- لباس گرم حتی در فصل تابستان به همراه بیاورید. بعد از سوار شدن در قایقهای رفتینگ به آن نیاز خواهید داشت.
۳- از شنا کردن در محوطه در فصلهای پر آب سال بپرهیزید.
۴- کیسه زباله به همراه خود داشته باشید.
۵- خریدهای خود را قبل از خروج از شهر انجام دهید.
پل زمانخان سامان یکی از تاریخیترین پلهای کشور و مطمعناً جز لیست با ارزشترین پلها میباشد. این پل در شهرستان سامان در استان چهارمحال و بختیاری و در ۲۷ کیلومتری شهرکرد واقع شده است. پل زمانخان بر روی رودخانه زاینده رود و بر روی تخته سنگی بنا گردیده است و در گذشته محل عبور و مرور ایلات و عشایر قشقایی (عشایر ترک زبان جنوب را بیشتر به نام ایل بزرگ قشقایی میشناسند) بوده است.
اجاره ویلا در بهترین نقطه زاینده رود با بهترین چشم انداز در دهکده توریستی زاگرس منطقه ویژه گردشگری با بهترین چشم انداز بر پل زمانخان و زاینده رود و هوایی تمیز و سالم دسترسی به شهر بازی ، رفتینگ بر زاینده رود و بازارچه خرید دارای برق آب و گاز مبله با امکانات و دوخوابه. فضای سبز و کلیه امکانات اقامت در فصل زمستان واقع در سامان. فاصله کمتر از ۱ ساعت تا اصفهان و یا ۱۵ دقیقه تا شهرکرد و ۴ الی ۵ ساعت تا تهران اجاره یکساله و یا ۲۴ ساعته به سازمانها و شرکت ها و اشخاص به صورت شبانه روزی به اشخاص اجاره داده میشود. دارای امکانات رفاهی تفریحی و جاده اسفالت و محیط مطمئن و امن.
این ویلاها، شامل ویلاهای دوخوابه و سوییت میباشند. برای کسب اطلاعات بیشتر و هماهنگی برای رزرو با مشاورین سفر ما در آژانس هواپیمایی طلوع سفریاد تماس حاصل فرمایید.
شروع قیمت از هرشب ۱۳۰ هزار تومان
شماره ی تماس : ۳۲۳۵۲۶۷۳ ۰۳۱
اقامتگاه بوم گردی میمند شهر بابک
اقامتگاه بومگردی میمند کرمان با ۱۳۰۰۰سال قدمت در دل کوه میباشد. اتاقهای این اقامتگاه بصورت پلکانی از پای کوه تا ۳ طبقه قرار دارند. اقامت در این خانه و شب خوابیدن روی تشک احساس آرامش یک زندگی ساده را در ما ایجاد میکند. با ما در مرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تابیشتر با این خانه اشنا شویم.
این اقامتگاه بومگردی دارای ساختاری متفاوت و منحصر به فرد به صورت چندین خانه دستکند در دل کوه است. اتاق های مهمانسرای سنتی میمند به گونه ای تجهیز شده اند که امکانات اولیه برای اقامت را دارا باشند و از طرفی ساختار سنتی و قدیمی آن ها حفظ گردد. سرویس خواب برخی از اتاقهای این اقامتگاه به صورت تخت و برخی دیگر به صورت تشک، ملحفه و پتو می باشد.
همچنین به جهت حفظ ساختار تاریخی و واقعی اقامتگاه های بومگردی اتاقها فاقد سرویس بهداشتی و حمام هستند. حمام و سرویس بهداشتی به صورت عمومی در فاصله حدودا ۵۰ متری از اتاق ها برای رفاه بیشتر گردشگران مهیا شده است. همانطور که بیان شد اتاق ها در دل کوه و به صورت پلکانی از پای کوه تا سه طبقه بالاتر ساخته شده اند که برای افراد سالمند و کودکان مناسب نمی باشد. این مهمانسرا در فاصله ۳۶ کیلومتری شهر بابک که از شهرستان های استان کرمان می باشد، واقع شده است.
ساختار پلکانی اتاق ها در دل کوه موجب محبوبیت اقامتگاه بوم گردی میمند در بین گردشگران شده است. همچنین حفظ بافت قدیمی و تاریخی اتاق ها علی رقم گذشت چندین سال، دلیل دیگر رزرو این اقامتگاه به شمار می آید.
آدرس: کرمان_۳۶کیلومتری شهربابک_روستای میمند
ما در آژانس طلوع سفریاد منتظر شما هستیم تا برای شما اقامتی زیبا و دلنشین را در این اقامتگاه بومگردی رقم بزنیم.
تماس : ۰۳۱۳۲۳۵۲۶۷۳
واحد تولید محتوای اصفهان تور
تاریخچه شوشتر
شوشتر یکی از زیبا ترین شهرهای تاریخی خوزستان هست شهر تاریخی شوشتر در شمال استان خوزستان قرار گرفته و از سمت شمال به کوههای بختیاری و شهرستان دزفول، از غرب به دزفول و شوش دانیال، از شرق به مسجد سلیمان ،از جنوب به اهواز و از جنوب شرقی به رامهرمز محدود میشود.همراه طلوع سفریاد باشید تا بیشتر با تاریخچه این شهر آشنا شوید.
این شهر دارای وسعتی در حدود ۳۴۴۰ کیلومتر مربع بوده که شهر قدیمی و تاریخی شوشتر به عنوان هسته مرکزی آن و محصور در شعبات رودخانه کارون میباشد. در جزیرهای به عرض حدود ۲ کیلومتر و طول ۸ کیلومتر قرار گرفته حاضر چهار راه ارتباطی مهم شهرستان شوشتر را با سایر نقاط خوزستان مرتبط می سازد.
آداب و رسوم مردم آستارا
آداب و رسوم مردم آستارا :
آستارا یکی از شهرهای استان گیلان میباشد.دارای مردمانی با فرهنگ و مهمان نواز میباشد که دارای آداب و رسومات ویژه ی خود هستند این شهر بخاطر موقعیت جغرافیایی ویژه ای که دارد و هم مرز بودنش با کشور آذربایجان دارای رونق اقتصادی و فرهنگی خوبی نیز میباشد،آژانس مسافرتی اصفهان در این مقاله شما را با آداب و رسوم این شهر بیشتر آشنا میکند با ما همراه باشید.
۱- در آستارا نیز به مانند دیگر مناطق ایران در شب آخرین چهارشنبه ی سال جشن بر پا می شود و مردم این ناحیه به رسم ایرانیان کهن آتش روشن میکنند و از روی آتش می پرند و هنگام پریدن از روی آتش اشعار و دعاهایی می خوانند که بیشتر آنها با قومهای دیگر ایرانی مشترک می باشد . در شب چهارشنبه سوری کودکان و جوانان برای دستمال و شال انداختن به خانه ی آشنایان رفته و دستمال می اندازند . این رسم از گذشته ها وجود داشته و هنوز در بعضی از خانواده ها انجام می گیرد و به این طریق دخترانی که دم بخت هستند را گاهاً به دستمال بسته و با پسرانشان نامزد می کنند و تا سال آینده به خانه ی بخت می آورند .
۲- در آخرین شب چهارشنبه ی سال اگر چیزی از وسایل و اثاثیه خانه ( مخصوصاً الک ) چنانچه در نزد همسایه باشد فوراً پس گرفته می شود و تا غروب آفتاب به خانه بر می گردانند و عقیده دارند که چنانچه اشیاء امانت تا غروب به خانه بر نگردد برای صاحب اشیاء در سال جدید بد شگون خواهد بود .
۳- پانزده روز به عید مانده دسته های نورشید ( مخفف نوروز شده می باشد و معنی خورشید نو را می دهد ) در کوچه ها راه می افتد و می خوانند : ( نورشید شد ، نورشید شد – عالم بابا فیروز شد – باشد مبارک نوروز ) و به این شیوه از مردم و صاحبخانه ها عیدیانه ( عیدی ) که شامل پول ، تخم مرغ ، برنج و سایر چیزها است ، دریافت می کنند .
۴- در بعضی از مناطق آستارا رسم است که در شبهای جمعه آتش یا شئ ای را از خانه خارج نمی کنند و حتی به همسایه ها نیز به امانت چیزی نمی دهند چون معتقدند که این کار بد یمنی را به همراه دارد.
۵- در عید نوروز هنگام ساعت تحویل سال مثل تمامی مناطق ایران سفره ی هفت سین گذارده می شود و همه ی اهل خانه به دور آن جمع شده و پدر یا پدر بزرگ پس از خواندن دعا ، شمع روشن کرده و سال نو را تبریک می گوید و سپس دیدار از بزرگان قوم و اهل فامیل آغاز می شود و سعی می کنند که دراین دید و بازدید ها کینه و کدورت ها را فراموش کنند .
۶- رسم مهمان نوازی از قدیم در مناطق آستارا وجود داشته است و هنوز این رسم به قوت خود باقی است . اگر مهمان ناخوانده یا غریبه ای بر منزل وارد شود از او پذیرایی به عمل می آید چون این اعتقاد وجود دارد که مهمان حبیب خداست و نباید از او سئوال کرد که کیست و از کجا می آید و به کجا می رود و حتماً سه روز مهمان را به خاطر خدا باید پذیرفت . حتی اگر این مهمان غریبه یا یک بی پناه باشد .
۷- اگر شخصی مشک سفالی کره کشی ، که در اطراف آستارا به آن ( نهره ) و در بعضی از محلات گیلان به آن ( نهخه ) می گویند ؛ را چنانچه با سر باز به جایی حمل کند و این عمل را دامداران ببینند بلافاصله آن نهره را می شکنند چون معتقدند که اگر کسی نهره را دهن باز ( سر باز ) به جایی حمل کند خیر و برکت از کلیه ی دامها خواهد رفت و شیرهای دام بی کره خواهد گشت یعنی خیر و برکت از منطقه می رود و محصولات لبنی نیز کم می شود .
۸- در شبهای دراز پاییز و زمستان خانواده ها و بزرگان و آشنایان دور هم جمع می شوند و داستان گذشتگان و قدما را برای نوجوانان و جوانان تعریف می کنند . بیشتر این داستان ها مطالبی از قبیل ، شجاعت ، دلاوری ، پند ، پهلوانی و دفاع از ناموس را در بر می گیرد، مانند قصه های ملک محمد ، ملک احمد ، ملک جمشید و… . باز گویی این داستان ها جوانان و نو جوانان را با ناموس پرستی و دفاع از خاک وطن انس می دهد و آنها این الگو ها را در مدرسه ی ناموسی و سنتی آبا و اجدادی خود یاد می گیرند.
۹- مراسم ازدواج در مناطق آستارا متفاوت بوده است . ولی آنچه که در همه جای آستارا بیشتر به چشم می خورد این است که همه ی آنها سعی می کنند که عروسها و داماد های خود را از خانواده های اصیل انتخاب کنند . هیچ ازدواجی بدون رضایت پدر و مادر صورت نمی گیرد و جشنهای ازدواج تشکیلی از آداب و رسومات مردم تالش و آذرباییجان بوده است . از دیگر مراسمات ، جشن ختنه سوران ، خواستگاری و مراسم عقد ، بریدن ناف نوزاد و مراسم نام گذاری نوزاد را می توان نام برد .
خرافات رایج در آستارا :
اگر امروزه در میان نسل جوان صحبت از جن و پری و قول و دیو به میان آید ، اغلب آن را به باد تمسخر می گیرند ولی بازهم نمی توان قصه های کودکان را که در همین زمینه ها نوشته می شود ، انکار کرد .
مردم آستارا عقیده دارند که جن موجودی است که به چشم دیده نمی شود و در حمامهای کهنه و خرابه های اطراف گورستان زندگی می کند و گربه های سیاه شبه ای از جن ها هستند و بنابر این نباید آنها را اذیت کرد .
آنها عقیده دارند اگر نوزادی مرتب گریه کند یعنی که عوضی شده است یعنی جن بچه ی اصلی را با بچه ی خودش عوض کرده است بنا بر این طفل را به گورستان برده و در کنار قبری می گذارند . مادر کودک مدت کمی از فرزند فاصله می گیرد و پس از چند دقیقه دوباره بچه را بر می دارد و عقیده دارند که جن بچه را دوباره عوض می کند و بچه ی خودش را برداشته و می رود .
همچنین در کنار زنی که حامله است سیخ یا چاقویی میگذارند تا اینکه موجودی به نام « آل » به سراغ زائو نیاید ( آل نام زنی است که قدی بلند و لاغر دارد و کارش دزدیدن جگر گوشه ی زائو هاست ).
از دیگر عقاید خرافی آنها این است که اگر روزی باران تند ( رگبار ) در هر یک از فصول ببارد و بلافاصله هوا آفتابی شود گویند که شغال یا گرگ بچه می زاید
اگر جغدی بر بام یا درخت توی حیاط خانه بنشیند و صدایی بلند یا آوازی ترس انگیز از خود بیرون دهد آن را شوم دانسته و فوراً صاحبخانه آیینه و قرآن به دست از منزل بیرون آمده و به جغد خوش آمد می گوید و او را قسم میدهد تا صدمه ای به آن خانواده نرساند .
اگر گربه ی خانه دست خود را بلیسد ( زبان بزند ) عقیده دارند که مهمان وارد خانه خواهد شد و باید زودتر تدارک دید .
اگر ستاره ای در آسمان سر بخورد ( منظور همان شهاب سنگ است ) معتقدند که هر کس در آسمان ستاره ای دارد و افتادن یک ستاره یعنی اینکه یک نفر می میرد .
اگر بچه ای سرخک گرفته باشد اهل خانه در کنار او دور از چشم مردم ، تخم مرغی قرار می دهند تا وقتی آدم ناپاکی اگر در بین ملاقات کننده ها بود آن بچه از چشم زخم او در امان بماند و به جای او آن تخم مرغ هدف چشم زخم قرار گرفته و می شکند .
در سالهایی که باران نبارد و مزارع را نیاز به آب شود ، معتقدند اگر روی سادات آب بپاشند یا علمی و یا مهر و جانمازی را در دریا بیاندازند نزول باران حتمی است .
اگر در سالی زیاد باران ببارد معتقدند که باید نام چهل آدم کچل را ببرند و به تعداد آنها در یک نخ گره بزنند و آن نخ را بر درختی ببندند و بعد با شلوار به آن بزنند باران بند خواهد آمد .
بازی های رایج در آستارا :
با توجه به اینکه منطقه ی آستارا یک منطقه ی مرزی می باشد و در طول تاریخ ، کشور ما همیشه مورد تهاجم و تاخت و تاز بیگانگان بوده است مردم این سامان جهت رویارویی با دشمنان بیشتر به ورزشهای رزمی و سایر ورزشهای باستانی از قبیل اسب سواری ، دویدن ، تیر اندازی ، شنا ، کشتی و مشت زنی علاقه نشان داده اند . ورزش فوتبال از زمان جنگ جهانی اول به بعد که انگلیسی ها بر آستارا تسلط یافتند در این ناحیه رونق گرفت و این شهر در سال ۱۳۰۶ شمسی به اوج افتخارات خود در فوتبال نایل آمد . تیم فوتبال صداقت آستارا در همان سال در دو مسابقه با همسایه های شمالی خود بر تیم های لنکران وبادکوبه پیروز شد و افتخاری برای کشور در آن عصر کسب نمود و هنوز هم ورزش دوستان آستارایی به آن افتخار می کنند .
از ورزشهای سنتی می توان به کمر بازی ( قیش بازی یا قیئش وئردی یا قارپوشماق اویونو ) ، بازی سه پایه ( ملّا هرای = کمکم کن ملّا ) ، بازی یه یرسن (قایم باشک در آب ) ، بازی جوز – جوز ( نوعی چوگان بازی است ) و … اشاره کرد .
عقاید رایج در قوم تالش :
– هنگامی که عروس وارد خانه ی داماد میشود اگر اول پای راست خود را به آنسوی آستانه ی در بگذارد ( ناخودآگاه ) می گویند فرزند اولش پسر است ، اما اگر اول پای چپ خود را به آنسوی آستانه ی در بگذارد می گویند فرزندش دختر خواهد شد .
– وقتی عروس وارد خانه ی داماد شد یکی از بستگان داماد به نیت اینکه فرزند ذکور به دنیا بیاورد کمر بندی چرمی ( dala ) به دور کمر او می بندد و عروس سه روز نباید آن کمر بند را باز کند و از خود دور نماید .
– اگر جنین در چند ماه اول بیشتر در سمت چپ شکم مادر قرار گیرد می گویند دختر است ، اما اگر بیشتر در سمت راست باشد می گویند پسر است .
– عقیده دارند کودکی که تازه به زبان آمده است اگر برای بار اول نام پدر را به زبان بیاورد فرزند بعدی مادرش پسر خواهد بود و بر عکس .
– اگر زن هنگام حاملگی آب تیره ی رود خانه را بخورد جنین او دختر خواهد شد و اگر ماهی زیاد بخورد چشم فرزندش آبی خواهد شد .
-اگر از روی کودک عبور کنی یا او را از لای دو پا بگذرانی آن کودک قد نمی کند .
-اگر زن حامله توت وحشی یا تمشک بخورد بچه اش شرور می شود .
-کسی که پشت زن حامله بنشیند در روز محشر باید او را کول بگیرد .
-اگر لب کودک را ببوسی پته در می آید .
-اگر کف دست کودک را ببوسی دچار بی خوابی می شود .
– اگر کف پای کودک را ببوسی وقتی بزرگ شد نمی تواند از پل بگذرد .
-اگر کودک را زیاد ببوسی لاغر می شود .
-کودکی که انگشت پای خود را می مکد جفت خود را طلب می کند .
-وقتی کودک را در گهواره می خوابانند کسی نباید از اطاق خارج شود چون خواب کودک را با خود به همراه می برد .
-ناخن بچه ی کمتر از یک سال را نباید چید چون دزد و فضول بار می آید .
– اگر مژه ی چشم راست کسی بخودی خود بلرزد در همان ساعت نام آن کس را در جایی به نیکی یاد کرده اند اما اگر مژه ی چشم چپ بلرزد نامش را به بدی یاد کرده اند .
-اگر سر دو نفر بطور اتفاقی به هم بخورد هر دو نفر باید بر روی زمین تف نمایند ، هر کس که تف نکند سرش کچل خواهد شد .
-اگر کف پای کسی خارش کند به زودی عازم سفر خواهد شد .
– هر کس که قلقلکش نگیرد حرام زاده است .
-اگر کسی به هنگام غذا خوردن زبان خود را اتفاقی گاز بگیرد معنی اش این است که به زودی گوشت فراوانی خواهد خورد .
-زنی که فرزندی فوت شده دارد ، نباید موی ریخته شده ی سر خود را در آتش بیاندازد ، چون باور بر این است که بوی موی سوخته در آن دنیا به مشام کودک مرده می رسد و او را رنج می دهد زیرا او گمان می کند که مادرش در جهنم افتاده است .
– اگر کسی شب هنگام آدامس یا سقز بجود ، گوشت مرده ی خود را می خورد .
– کسی که شب هنگام از پای درخت گردو عبور می کند باید یکی از برگهای آن درخت را بچیند تا آل یا پریان به او آسیب نرسانند .
-در روز اول هفته یا ماه اگر چیزی در خانه بشکند تا پایان آن هفته یا ماه وسایل زیادی خواهد شکست .
-روز جمعه آدم غیر سیّد نباید اسفند در آتش بریزد .
-اگر کسی روز سه شنبه به مسافرت برود برایش حادثه ی بدی پیش می آید.
ترانه هایی برای دامها در قوم تالش :
زنان تالشی هنگامی که می خواهند گاوها شان را بدوشند ، برای شان ترانه هایی زمزمه می کنند. دست نوازش به پشت و پهلوشان می کشند و با آنها مثل انسان با انسان ، حرف می زنند و هر یک را به نامی خاص صدا می زنند نامهایی مانند : رش گو ، سیوگا ، نوز گو ، زرگو ، زن گو ، ویل گو ، ال گو ، اُوَینه ، پری یَ ، نوزن ، ویل سو ، و… بیشتر ترانه هایی که تالشان برای گاوهای شان می خواندند به مرور زمان از بین رفته است . فقط شماری از آنها در اذهان باقی مانده و یا در جایی ثبت شده است.
با مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با آداب و رسوم سایر شهرهای ایران آشنا شوید.
تاریخ و باستان در آستارا
تاریخ و باستان در آستارا
آستارا یکی از شهرهای ساحل غربی خزر میباشد. این شهر در شمال شرقی ایران واقع شده است، دقیقا مرز بین ایران و کشور آذربایجان را تشکیل میدهد،آستارا از لحاظ اقتصادی در سطح استان و کشور نقش تعیینکنندهای را داراست. آژانس طلوع سفریاد در مقاله ی زیر تاریخچه ای از این شهر را گردآوری کرده است. در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.
آستارا دشت همواری است اندکی بالاتر از دریا، که همانند کف دریا، از زمین های پست و بلند تشکیل شده است.
واژه ی آستارا مرکب از دو جزء « آست» و «آرا» است. «آست» به معنی دشت، پایین، پست و «آرا» به معنی سرزمینی پست بین کوه و دریا می باشد. انتخاب این اسم با توجه به موقعیت آستارا که میان کوه های تالش و دریای کاسپین قرار گرفته، صورت پذیرفته است.
آستارا تا کمتر از یک قرن پیش در شمار توابع آذربایجان قرار داشت. نام آستارا برای نخستین بار در منابعی که از فتح گیلان به وسیله ی سرداران اولجایتو سخن گفته اند آمده است. رابینو که به مآخذ مختلف مربوط به تاریخ گیلان دسترسی داشته نوشته است : « اولجایتو مصمم گردید تا گیلان را از چهار طرف محاصره کند، آمیر چوپان را به آستارا فرستاد…»
میرظهیرالدین مرعشی نیز در «تاریخ گیلان و دیلمستان» تألیف یافته ی قرن نهم هجری از آستارا نام می برد. نخست از فصل اول باب ششم تاریخ مزبور به نام « استاره » بر می خوریم که چنین آمده است :« امیر فلک الدین تجاسبی… در ولایت اردبیل و آستارا و آن نواحی توطن داشت…» و فصل مزبور را با این عبارت به پایان می رساند که: «… از طرف اردبیل و آستارا از عصیان قوم چاکرلو هم خاطر صاحب قرآنی مایل شد.» یکی از سیّاحان اروپایی به نام «ابوت» که سفرنامه ی خود را در قرن سیزدهم به رشته ی نگارش کشیده از آستارا به عنوان « دهنه کنار » اسم برده است؛ ولی چنین نامی در هیچ یک از منابع و مآخذ دیده نشده است.
بعد از تسلط شاهان صفوی به نواحی شمالی، حاکمیان آستارا نیز همچون دیگر شهرهای گیلان از جانب حکومت مرکزی انتخاب می شدند، چندان که طی بیست سال اول قرن یازدهم هجری حکام این شهر ۳ بار از طرف سلطان صفوی معزول شدند و کسان دیگری به جانشینی آنها اعزام گردیدند. به نوشته ی رابینو و عبدالفتاح فومنی، یکی از ایشان که بهزاد بیک نام داشت، خدمات زیادی در این مناطق انجام داد، از جمله آن که در احداث و تعمیر جادّه ها، شاهراه ها و پل ها فروگذار نکرد.
در سال ۱۱۳۸ هجری قمری آستارا دچار صدمات زیاد شد زیرا نظامیان روسیه، که از هجوم گیلک های متواری در جنگل ها به ستوه آمده بودند، یک نیروی امدادی تحت فرماندهی ژنرال ماتیوشکین به گیلان اعزام داشتند. وزیر آستارا با بیست هزار نفر به مقابله برخاست. روسیه سپاهی دیگر برای کمک به ژنرال ماتیوشکین اعزام داشت و استحکامات آستارا را ویران ساخت. پس از یک سال کشمکش به موجب پیمانی که در رشت به امضا رسید کل نواحی مازندران و استرآباد به طهماسب دوّم باز گردانده شد.
بر اساس مندرجات برخی منابع، از جمله سفرنامه ی «ابوت» در قرن سیزدهم هجری پنجاه تا شصت خانوار در آستارا زندگی می کردند. تعداد نسبتاً قابل توجهی مغازه و دکان نیز در این محل وجود داشته که اجناس و کالاهای آنها به خارج از ایران حمل می شده است. آستارا فاقد بندرگاه بود و به همین سبب کشتی ها بارهای خود را به وسیله ی قایق ها به ساحل می رساندند.
بر اساس نوشته ی اوژن اوبن که در سال ۱۹۰۶ (۱۳۲۴ هجری قمری) به ایران سفر کرده، آستارا در آن موقع به صورت شهری کوچک با سه هزار نفر جمعیّت بوده است. وی می نویسد : « … اگر از ساختمان های گلی و درخت و گیاه کمیاب در فلات مرتفع صرف نظر کنیم این ناحیه … عیناً مناظر جنوب فرانسه را به یاد می آورد…»
طی سالهای اخیر آستارا به صورت یک بندر و مرکز بازرگانی در مغرب کاسپین و شمال کرگانرود بر خط سرحدی ایران و جمهوری آذربایجان درآمده که محل توقف کشیتهای بازرگانی است.
جغرافیای تاریخی
کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان میرظهیرالدین قدیمی ترین اثری است که در آن به آستارا و استاره اشاره کرده است. میرخواند مؤلّف روضه الصفا مورخ دیگری است که پس از میرظهیرالدین به آستارا اشاره نموده است. عبدالفتاح فومنی مؤلّف تاریخ گیلان نیز از این محل نام می برد. ابوت به شکل رساتر از دیگران به توصیف این محل پرداخته است. او محل مذبور را تحت عنوان دهکده ی « دهنه کنار» معرفی می کند می نویسد : دهکده ی دهنه کنار (آستارا) در سال ۱۲۵۹ قمری (۱۸۴۳ میلادی) ۵۰ تا ۶۰ خانوار جمعیت داشت و دارای دکان هایی بود که اجناس آن ها به خارج از ایران حمل می شد. در طرف دیگر رود آستارا ۳۰۰ تا ۴۰۰ خانوار پراکنده است که محل ایشان به نام گیلکران مشهور است اما از خاک ایران چیزی در این خانه ها دیده نمی شود. در اینجا ۵۰ تن قزاق روسی به مرزداری مشغولند. دیگر از روسها در اینجا نشانی نیست. رئیس گمرک آنجا به اجناسی که وارد خاک روسیه می شود مهری می زند و آن ها را به لنکران می فرستد تا به کار گمرک آن ها رسیدگی شود. قرنطینه روس ها نیز در لنکران است. دهانه ی رود آستارا تا ۵۰ یا ۶۰ یارد است که فعلاً آب در آن جاری است. اما بستر اصلی این رود بیشتر از این مقدار است. آستارا بندرگاهی ندارد و کشتی ها بارهای خود را تحویل قایق ها میدهند تا به ساحل بیاورند. حدود ناحیه ی آستارا به ساحل شمالی رودخانه نیز کشیده می شده است و حد جنوبی آن در خاک ایران به رود چلوند می رسد. ظاهراً این ناحیه کم جمعیّت است. در کوهستان جمعیّت ثابتی نیست و در دشت و زمین های هموار غیر از دهکده ی دهنه کنار ۴ دهکده ی دیگر نیز وجود دارد.
ملگونف می نویسد: « آستارا که سرحد روس است رو به روی آستارای روس در کنار دریاست بین دو آستارا، رود آستارا است. ۳۰ انبار نفت دارد و انبار برای چیزهای دیگر. ۱ دکان و ۱ حمام دارد. خانه ها همه چوبی و گالیپوش سوای خانه ی حاکم که آجری و سفالپوش است. در تمام ملک آستارا ۱ باب مسجد است. رعایا زارع و کرجی بانند. برنج ۷۵۰ خروار، ابریشم ۶۰ من، مالیات ۵۰۰ تومان، اجاره ی گمرک خانه ۷۵۰ تومان است.
گمرک خانه ی اصلی در اردبیل است و آنجا هرچه بخواهند به روسیه بفرستند به آستارا می آورند. از حاجی ترخان و باکو هرسال ۵۰ کشتی می آید که اغلب بارشان آهن است. آنچه از حاجی ترخان می آید از آنجا به جاهای دیگر رود. از آستارا تا رشت ۴ روز راه است که ۲۱ فرسخ می باشد. از رشت به پیره بازار می روند و بعد به طرف مرداب انزلی و کشتی ها از انزلی تا آستارا ۸ تا ۱۰ ساعت طی می کنند. راه خشکی از سواحل غربی مرداب از میان ده بشم به سنگسر و سپس از سواحل دریا به طرف دیه لیسار می رود. »
میرزا ابراهیم نیز که تقریباً همزمان با ملگونف این نواحی را دیده است درباره ی آستارا چنین می نویسد : « اسامی رودهای آستارا که از حد گرگان رود تا سرحد روسیه ۵/۲ فرسخ است: ۱- چلوند ۲- لوندویل ۳- خواجه کاری ۴- رودخانه ی خود آستارا… خانه چوبی و گالیپوش سوای خانه حاکم که سفالپوش است خانه ۲۵۰ باب، مسجد ۱ باب، حمام ۱ باب، در دکان چوبی ۳۰ باب، انبار نفت ۱ باب، انباری که متاع تجار گذاشته شود ۴ باب، کرجی بارکن ۴ فروند. محصول که در عرض سال به عمل می آید: برنج ۷۵۰ خروار دیوانی، وش کتان ۴۰ خروار دیوانی، ابریشم ۶۰ من و در بالاها گندم و جو به عمل می آید و مرغ و ماهی زیاد صید می نمایند. هرساله ۵۰ – ۶۰ فروند کشتی به جهت حمل و نقل بار تجاری می آیند…گمرک خانه ی آستارا در اردبیل می باشد…از آستارا به اردبیل ۸ فرسخ و به نمین پایتخت حاکم ۵ فرسخ و به لنگرکنان ( لنکران) ۴ فرسخ و به انزلی ۲۱ فرسخ است. »
رابینو در جاهای مختلف از کتاب خود از آستارا یاد کرده که به پاره ای از آن ها اشاره می شود :
صفویان تالشی های گیلان را مالکان زمین هایی مانند ارکوان، اوجارود، اولوب، لنکران، دره گور، زاوند، آستارا و کرگانرود دانسته اند. صید ماهی خاویار در رود آستارا با کشتی هایی که دارای طناب و قلاب ماهیگیری می باشند انجام می شود. راه ساحلی آستارا به گسکر یکی از ۳ راه اصلی گیلان بود. آستارا سرحد ایران و روس است و تلگراف تهران – رشت به وسیله ی خطوط اصلی به این ناحیه وصل می شود.
زمانی که شاه طهماسب موافقت کرد که بیه پس به سلطان محمد پسر مظفرسلطان واگذار شود کارکیاسلطان احمد فومنی را به عنوان نایب السلطنه انتخاب نمود ( ۹۶۵ هجری قمری) بعدها که کارکیاسلطان احمد مورد خشم قرار گرفت به دهکه ی توده سر آستارا رفت و مدت ۸ سال در آن روستا به سر برد. آستارا در این زمان به وسیله ی بایندرخان اداره می شد و او این مسئولیت را از سال ۹۴۶ هجری قمری (۴۰- ۱۵۳۹ میلادی) یعنی از وقتی که امیره قباد تالش آستارایی طغیان نموده و پس از مغلوب شدن به کوه ها و جنگل ها گریخته بود به عهده داشت.
آستارا، شهری کوچک در ساحل غربی دریای خزر و در شمالیترین نقطه استان گیلان و آخرین نقطه مرزی ایران و جمهوری آذربایجان است. آستارا از شرق به دریای خزر، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به شهرستان اردبیل و از جنوب به منطقه تالش نشین گیلان محدود است. رود آستارا که از کنار راه شوسه آستارا- اردبیل می گذرد، آستارای ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا می سازد.
در منطقه آستارا علاوه بر زبان ترکی آذربایجان، زبان تالشی نیز رایج است ولی در اثر مهاجرتهای زیاد از اهمیت آن کاسته شده است. آستارا یکی از زیباترین شهرهای شمال استان گیلان است .
آستارا به موجب قانون تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ش. بخش شهرستان اردبیل بود، در مهرماه سال ۱۳۳۷ش. تابع آذربایجان شرقی شد و از خرداد سال ۱۳۳۹ش. جزو استان گیلان گردید.جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۱ش، ۷۰۱۷۰ نفر بوده و در حال حاظر نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ نفر میباشد. از اماکن تاریخی شهرستان آستارا میتوان به بقعه شیخ تاج الدین محمود خیوی در لمیر محله آستارا، قلعه شیندان، قبرستان قدیمی ونه بین که در بالای دهکده توریستی حیران بر سر راه فرعی نمین واقع است، قبرستان قدیمی دهکده گنج کشی از آبادیهای نزدیک حیران، بقعه پیر قطب الدین نزدیک دهکده باغچه سرا، بقعه سیدابراهیم و سیدقاسم که گفته میشود پسران امام موسی کاظم در د هکده کانرود اشاره کرد.
ویژه گی های خاص بندر مرزی آستارا:
- به دلیل استفاده بیش از حد سفال به شهر بام های سفالین معروف است.
- دبیرستان پر افتخار حکیم نظامی نماد فرهنگ بالای شهر می باشد که در سال ۱۳۸۷جشن صد سالگی آن برپا خواهد شد.
- با داشتن بیش از ۸/۹۸% باسواد نخستین شهر با سواد ایران می باشد.
- می توانید به دلیل واقع شدن دریا در شرق و کوه در غرب طلوع و غروب خورشید را در اوج زیبایی به دیده ی تماشا نگریست.
وجه تسمیه آستارا:
- دربارهٔ نام این شهر گفته شده که در آغاز آهستهرو بوده زیرا کاروانان و مسافران زمانیکه به این منطقه مردابی ساحلی میرسیدند ناچار به حرکت آهستهتر میشدند. همان نام اوسته رو یا هوسته رو تالشی به مرور تبدیل به آستارا شده است. (در این مورد نگاه کنید به کتاب بستان الساحه). برخی این نام را برگرفته از ریشه استردن یا ستردن به معنای گرفتن حق العبور یا باج دانستهاند که با توجه به دور افتاده بودن منطقه در سالیان گذشته منطقی بنظر میرسد.
- بر اساس یک نظر گاه دیگر، به دلیل شدت ابری بودن منطقه، اهالی شب ها درزمان دیدن ستاره ها به یکدیگر با عبارت ” آی ستاره” خبر می دادند.
- کلمه آستارا از نام استر یعنی ناهید (آناهیتا) که مورد پرستش مردان ایران باستان بوده، اخذ شده است.
- کلمه آستارا از ترکیه کلمه های تالشی ” اً ” بمعنی آب، ” ستو” بمعنی کنار ساحل و “راو” بمعنی راه اخذ شده است و معنی آن ” راهی در کنار آب” است. دلیل استعمال لین عبارت نیز وجود جاده ای باریک در کناره ساحل در منطقه آستارا قبل از ایجاد جاده های کنونی بوده است.
- نام آستارا از نام استر Ester نام دختر یهودی و همسر شاهزاده کیخسرو اخذ شده است.
- آستارا از کلمه ” استر رو” بمعنی ” یبور با حیوان بارکش” است و دلیل آن کثرت عبور و مرور حیوانات بارکش همراه کاروان ها از معبر تجارتی آستارا در قرن های گذشته بوده است.
اقوام و پیروان مذاهب ساکن در آستارا:
- ارامنه: تا سال ۱۳۱۵ ه .ش تعداد زیادی در آستارا بودند که بعدها به انزلی مهاجرت کردند و تعدادی ساکن می باشند.
- اقوام زرتشتی و کلیمیان: در گذشته در این شهر می زیسته اند که قبور قدیمی در مناطق مختلف چون حیران، ونه بین و لاتون دیده می شوند.
- خلج ها: از اورامانات کرمانشاه آمده و در لوندویل و سیبلی ماندند.
- چاردولوها: باخلج ها التفات یافتند.
- الکچی ها: قبل ازسال ۱۳۰۴ ه.ش آمده و در تله سیفی ماندگار شدند.
- اسبلی ها: در قحطی سال ۲۳۷ ه.ش از آذربایجان آمده و در تله سفی سکنا گزیدند.
- گیلک ها: در پشت مسجد گیلک لر و بعد در تمام نقاط شهرساکن شدند.
- آذری ها و تالش ها: در تمام نقاط شهرساکن شدند.
- اهل تسنن: در روستای عنبران و چند روستای دیگر ساکن شدند.
و اکنون اکثریت ساکنین به زبان آذری با لهجه ای خاص صحبت می کنند.
گمرک:
تاریخ تاسیس گمرک در آستارا، به صورت دقیق نمی باشد. ولی شواهد تاریخی چنان عنوان می کند که: در سال ۱۲۰۵ه.ش وقتی شاه عباس میرزا می خواست برای قشون یورت تهیه کند از فتحعلی شاه در خواست کمک مالی می کند، شاه در جواب می گوید از پول عوارض گمرکی آستارا فراهم کنید. ژان اوبن در کتاب «ایران امروز» به توصیف آستارا پرداخته و می نویسد «آستارا بندری ایت در جوار اردبیل – این شهر گمرکی دارد که از سوی متصدیان بلژیکی اداره می شود»
محوطه گمرك بندر آستارا ۱۲۷۵ – افراد به ترتيب از راست به چپ ۱- ميرزا عليخان امير تومان ۲- حاج حيدر خان امير تومان خوئي ۳- كودك ، فرزند قدرت الملك ۴-قدرت الـملك مباشر خالصجات ۵- حـاج قـلعه بيگي ۶- ذبـيح الـملك ( حيدر خان ) رئيس گـمركات ۷- نشسته ،حاجي علي اصـغر تاجر باشي ۸- عاليـجناب مير جهانگير خان الحسيني ۹- نـماينده بـلژيكي ها
حال گمرک آستارا به عنوان یک اداره ی کل در امور واردات و صادرات قطعی، ورود و خروج موقت، تعاونی مرز نشینان، ترانزیت داخلی و خارجی ، کارنه تیر بین المللی ،مبدا و مقصد کارنه تیر، کاپوتاژ ،امور مسافری، مرجوعی، امانت های پستی و قضایی به فعالیت مشغول می باشد.
این گمرک در رتبه اول تجارت چمدانی در میان مرزهای زمینی و رتبه نخست در میان مرزهای شمال کشور از لحاظ صادرات را به دست آورده است.
شیلات:
قبل از سال ۱۲۵۱ه.ش صید از لنکران تا انزلی در اجاره ی میر ابراهیم خان تالش بوده که میر محمد خان آستارایی، صید گاهی در کولیور انزلی ایجاد نمود و اداره ی آن را بر عهده ی پسرش میر محمد باقر گذاشته که ایشان در انزلی به جوانمردی شهرت داشتند وی در کولیور وفات یافته…
بعد از سال ۱۲۵۱ه.ش امتیاز دریای خزر از طرف دولت ایرات به یکی از اتباع روس واگذار گردید. در آن موقع آستارا ناحیه ی یک شیلات و بزرگترین بازار فروش انواع ماهی بود که به آستارا خان صادر می شده. در سال ۱۳۲۰ه.ش این امتیاز به انزلی واگذار، تا در بهمن ۱۳۳۱ه.ش دوره ی زمامداری دکتر مصدق، شیلات، ملی اعلام شد و پس از احداث مراکز صید دوباره رونق از دست رفته را به دست آورد.
بندر آستارا هم اکنون با مساحتی حدود ۳۳۴ کیلومتر مربع در مجاورت سواحل غربی دریای خزر می باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا و نزدیکی به دره ی حیران و اقلیم کوهستان، آب و هوای مرطوب ومعتدل، اندکی خنک تر از مناطق پست جلگه ای دیگر استان می باشد. محصولات آن غلات، حبوبات، برنج و فر آورد ههای دامی می باشد. دمای این شهر در زمستان بین( ۱۵ تا ۲- )سانتی گراد و در تابستان بین (۱۵تا۳۵) درجه در نواسان است. میزان متوسط بارندگی در سال ۱۲۶۵ میلیمتر می باشد که کم باران ترین وقت خرداد ماه و پرباران ترین وقت آبان ماه گزارش شده است.
تداوم مهاجرتهای روستایی به شهر ها، که بنظر روند طبیعی فرایند گذار اقتصادی می باشد و تبدیل برخی نقاط روستایی به شهر، همچنان از عوامل اصلی افزایش جمعیت شهر نشین و بروز معضلات شهری می باشد.
با مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با تاریخچه ی شهرهای ایران بیشتر آشنا شوید.