نگاهی به آداب و رسوم گناباد
نگاهی به آداب و رسوم گناباد
البته که هر منطقه از کشور پهناورمان ایران دارای آداب و رسوم خاص خود است و آشنایی با آن زمینه ساز دوستی و پیوند عمیق و بیش از پیش میان اقوام ایرانیست. در این قسمت از وبسایت مرکز مشاوره سفر آزانس مسافرتی طلوع سفریاد هماپراه ما باشید تا مروری داشته باشیم به آداب رسوم مردم شهر گناباد.
نوروز در گناباد
مردم گناباد از ۲ هفته مانده به عید نوروز با خانه تکانی، کاشتن سبزه و درست کردن انواع کلنبه شکری و حلوایی که با شیره گندم، کنجد و مغز بادام و هسته زرد آلو، زعفران و زنجبیل درست می شود، خود را برای عید نوروز آماده می کنند. آیین خاص پخت سمنو از دیگر آداب سنتی مردم گناباد در آستانه عید نوروز هر سال است که بعد از خیس کردن گندم و جوانه زدن آن گندم های جوانه زده را در آفتاب پهن می کنند تا خشک شود و سپس آن را آسیاب کرده و با آرد به دست آمده سمنو می پزند. قطاب هم از جمله شیرینی های سنتی خاص مردم گناباد است که به ۲ شیوه قطاب شکری که وسط آن مغز بادام و پسته و قطاب اوی که خمیر آن با آب و شیر و انواع ادویه معطر می باشد درست می شود. مواد داخل این قطاب سنتی گناباد را عدس، پیاز و فلفل و زرد چوبه تشکیل می دهد و بعد از پختن قطاب ها در تنور روی آن را با جوشانده ای از زرد چوبه زرد نموده و بعد با روغن گاو چرب می کنند. خانواده ها اعتقاد دارند اگر هشت یا ۹ قطاب را با سبزی پر کنند آن سال جوال (کیسه) های گندم بسیار به خانه آن ها خواهد آمد و آن را مایه برکت می دانند. یکی از مناسبت های جالب مردم گناباد در آستانه نوروز برگزاری آیین سنتی چهارشنبه سوری است و شب آخرین چهارشنبه سال جوانان با بوته هیزم و یک کوزه پر از آب به بالای پشت بام (ایوان خانه) رفته و بعد از آتش زدن هیزم کوزه آب را بر روی آن رها می کنند. گنابادی ها از گذشته های دور اعتقاد داشتند اگر روز اول سال مرد یا پسر وارد خانه آنها شود برای آنها برکت به همراه دارد و به همین علت از قبل پسران فامیل صبح روز عید خود را آماده می کردند و قبل از دیگر میهمانان به خانه بستگان می رفتند و با گرفتن عیدی از آنها پذیرایی می شد. سفره های محتوی آجیل حاوی برگه زرد آلو، هلو، مغز هسته زرد آلو و بادام، نخود و کشمش و آبنباتهای شکری و رنگی در نخستین روز عید نوروز در منازل گناباد پهن می شود و شهروندان با یک سینی پر از کلمبه و قطاب و به همراه سمنو از میهمانان پذیرایی می کنند. روز چهارشنبه اول سال نیز اعضای خانواده با هم به زمین های زراعی می رفتند و بانوان بوته های گندم را به پای خود گره می زدند و هم زمان زمزمه می کردند سبزی تو از من زردی من از تو و دعا می کردند.
یکی از ساکنان بافت قدیم شهر گناباد گفت: گنابادی ها روز نهم فروردین به مزار آقا سید مرتضی واقع در صحرای خشویی می روند. سید مرتضی، سید حسن و سید ابراهیم که آرامگاهشان در قبرستان قصبه شهر واقع شده بسیار مورد احترام مردم است. نجمه حیدریان افزود: مردم در این روز تخم مرغ رنگی با قرنه یا صمغ درختان درست می کردند و با گل سرمه لک لک (یک گیاه محلی) به رنگ بنفش در می آوردند و خوراکی ها را در دستمال پارچه ای یا بقچه گذاشته و تخم مرغ های رنگی را همراه با کلمبه، قطاب و آجیل به مزار سید مرتضی می بردند. وی اظهار کرد: گردو یا تخم مرغ شکنی مردان از دیگر رسوم روز نهم فروردین در گناباد است که در آن فردی که تخم مرغ وی دیرتر بشکند برنده اعلام شده و تخم مرغ دیگر بازیکنان را می گیرد. همچنین مردم گناباد در سالهای خشکسالی روز نهم فروردین با طبخ غذای محلی بی بی گلو که نوعی فتیر و کلمبه شکری محسوب می شود آن را برای فقرا برده و برای بارش نزولات الهی دعا می کردند. آیین سنتی بی بی گردون هم از آداب و رسوم مردم کاخک گناباد در نهم فروردین ماه است. در این آیین که از ۲۰۰ سال پیش رواج دارد مردم با برنامه هایی نظیر راهپیمایی خانوادگی، موسیقی محلی، جشنواره غذاهای بومی و محلی و دیگر برنامه های شاد نوروز را جشن می گیرند. یکی از کسبه قدیمی بازار گناباد هم گفت: مردم این شهر در روز دوازدهم فروردین با همراه داشتن ناهار و آجیل و درست کردن خمیری به شکل علامت بی نهایت ریاضی به باغهای خود می رفتند. سید محمد تقوی افزود: در این روز مردم از درختان پیر و قدیمی تاب آویزان می کردند و ابتدا مردان تاب می خوردند و شادی می کردند و سپس زن ها چادر های خود را در گردن خود گره می زدند و تاب می خوردند. پس از آن تازه عروس ها و تازه دامادها ۲ نفری ایستاده تاب می خوردند و در حین تاب خوردن افراد مورد علاقه خود را یاد کرده و شادی می کردند. مردم گناباد در روز سیزدهم فروردین مانند دیگر نقاط کشور به باغهای خود رفته و با غذاهای مختلف و محلی روز را سپری می کنند. کشاورزان نیز به صورت دسته جمعی خاک باغ را زیر و رو یا در اصطلاح محلی باغ کولی می کنند. این آداب و رسوم سنتی که در گذشته موجب هم گرایی بیش از پیش مردم شده بود، امروزه با رشد فناوری اطلاعات و وسایل ارتباط جمعی و افزایش دل مشغولی ها تا حدودی کمرنگ شده و امید است با احیای بیش از پیش این سنن قدیمی بتوان در جهت همگرایی عمومی گامهای موثر برداشت. شهرستان گناباد دارای ۲۵۰ اثر تاریخی و معنوی است که از این تعداد ۱۴۲ اثر در فهرست آثار ملی ثبت شده است. چهار موزه باستان شناسی، مردم شناسی، آب و موزه روستایی زعفران نیز در گناباد برای بازدید علاقه مندان دایر است. وجود ۱۷ مقبره امامزاده ها از دیگر ظرفیتهای معنوی و مذهبی شهرستان گناباد است. این شهرستان در ۲۸۷ کیلومتری جنوب مشهد قرار دارد که به دلیل قرار گرفتن در مسیر سه استان خراسان جنوبی، یزد و خراسان رضوی، سالانه دهها هزار نفر از این منطقه گذر می کنند.
مراسم ” كف زني “
در ميان انبوه آيينها و سنن پارسي ، شب چله نيز خودنمايي ميكند . مراسم ” كف زني ” مردم گناباد در شبهاي سرد وطولاني زمستان به ويژه شب چله بهانه اي است براي مهرورزيدن و استحكام خانواده ها .
يادش بحير ، هنوز خيلي فاصله نگرفته ايم كه يادمان برود ولي چه كنيم كه اين دنياي جديد ماشيني و چشم و هم چشمي ها وقتي برايمان باقي نگذاشته است كه كمي هم به خودمان برسيم . همه فكر و ذكرمان شده پول و ديگر هيچ ! تازه وقتي به خودمان مي آييم كه مي بينيم سنمان بالاي شصت سال است و آهي از نهادمان برمي خيزد كه
هي …………… جواني كجايي كه يادت بخير !
راستي ميخواستم از شب چله بگويم ؛ آن كرسيهاي داغ و كشمش و برگه ( كشته ) زردالو و انجير و مغز بادام و انار و انگور سياه و ……. كه همه را ريخته بودند توي يك سيني بزرگ ( مجمعه ) و آنطرف هم پدر بزرگها كه فال حافظ ميگرفتند و شاهنامه ميخواندند و گاهي هم داستان مختار و تيمور و طوقاي نقل محفل بود .
خوش به حالمان از ساعت ۴ بعد از ظهر همه ميرفتند خانه هايشان و بساط ” توگي محلي ” و سماور ذغالي را علم ميكردند و منتظر ميماندن كه جمع خانواده و همسايه ها جور شود كه بعضي وقتها شمارشان به ۴۰ نفر هم ميرسيد . خوش بوديم چون نه راديو داشتيم ،نه تلويزيون و نه از ماهواره و چت روم خبري بود .
نارنگي و موز و آناناس و كيوي و گريپ فروت هم نبود هر چه داشتيم خودمان بعمل آورده بوديم . جاي شما خالي خيلي خوش ميگذشت تا ساعت ۱۲ شب . شب نشيني چله آيين هرزگي و بيهوده گويي نبود و هرچه بود با آيينها و سنن اسلامي هم همخواني داشت كه اگر اينگونه باشد احترام اربعين هم محفوظ ميماند .
شادی و نشاط در بین ایرانیان قدیم از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی محسوب می شود.
آیین های شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده، اما همچنان در سنت های مناطق مختلف کشور مورد توجه قرار دارد.
هرچند که زندگی ماشینی و گرفتاری های روزمره، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنت ها و آیین های گذشته شده است، اما هنوز هم جلوه ها و نمادهای از سنت های ویژه ای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم می خورد.
شب یلدا در خراسان به ˈشب چلهˈ معروف و دارای پیشنیه دیرینه ای است و مردم در این شب با شرکت در شب نشینی های طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات و برگزاری آیین های مختلف سعی در بهتر گذراندن طولانی ترین شب سال دارند.
مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا که توان مالی دارند، در خرید میوه های مخصوص شب یلدا مانند هندوانه، انار و خربزه کوتاهی نمی کنند.
شب چله، آخرین روز آذر و شب اول زمستان و طولانی ترین شب سال را می گویند که ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر شده و تابش نور ایزدی افزایش می یابد،
آخرپاییز و اول زمستان را شب زایش خورشید می خواندند و برای آن جشنی بزرگ برپا می کردند.
در گذر زمان و تاریخ این شب هنوز هم با گردهم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر سپری می شود.
استان خراسان رضوی از جمله مناطقی است که این آیین را با وجود تنوع و تکثر قومیت ها در طول سال ها به شکل ویژه گرامی داشته است.
آداب و رسوم شب یلدا در خراسان از پیشینه درازی برخوردار است.
واژه خور یعنی خورشید و روز پس از شب یلدا را ˈخورروزˈ یا روزخورشید می نامیدند، حتی نام خراسان نیز از خور به معنای خورشید و سان به معنای سرزمین گرفته شده است.
برای همین طلوع خورشید در این سرزمین به نسبت سایر سرزمین ها از معنای عمیقی برخوردار است و حتی شب یلدا هم به مناسبت اینکه اولین بارقه های نور خورشید به سرزمین خراسان باریده می شود، جایگاه مهمی دارد.
نزد مردم ایران به طور عام و مردم خراسان به طور ویژه، خورشید نماد زندگی ، روشنایی و کار و فعالیت است.
شب یلدا بلند ترین شب سال و آخرین شب پاییز است،اظهارداشت:به دلیل اینکه پس از شب یلدا، شبها کوتاه تر و روزها بلند تر می شود در ایران از گذشته ها، شب یلدا را به عنوان شب زایش خورشید با آداب و رسوم و آیین های خاص تری برگزار می کنند.
در سرزمین خراسان به دلیل گستردگی زمین و منابع خدادادی اقتصاد و معیشت مردم از شیوه کشاورزی و دامداری تامین می شود که این امر امروزه نیز ادامه دارد.
به همین دلیل مردم این خطه پس از پایان مراحل کاشت، داشت و برداشت محصول، آغاز فصل سرما را زمانی برای تجدید قوای خود می دانستند و برگزاری آیین شب یلدا نیز توام با شب زنده داری و خوردن خوراکی های انرژی زا است.
به طور کلی شب یلدا شب زندگی، شادابی و مهرورزی و نیز شب انس و الفت است و از آنجا که در دین مبین اسلام نیز صله رحم یکی از آموزه های اخلاقی و دینی مورد تاکید است در این شب پیوند دین ،مذهب و سنت را بخوبی شاهدیم.
در این شب رسم بر این است که پدربزرگ ها و مادر بزرگها کانون اصلی تجمع افراد خانواده هستند که همین موضوع باعث افزایش حس احترام و ارزش گذاری کوچکترها به بزرگترها و تقویت حفظ همگرایی خانوادگی می شود.
در این شب بازگویی خاطرات و بازخوانی افسانه ها توسط پیرمردان چانه گرم و حتی خواندن متون منظوم و منثور مانند شاهنامه فردوسی، کتاب حمزه حیدری یا دیوان حافظ و حتی قصه هایی که در بین عامه مردم از جایگاه خاصی برخورار بوده مانند داستانهای امیر ارسلان نامدار در این شب در بین مردم رایج است.
برگزاری آیین شب زنده داری در طولانی ترین شب سال همراه با توصیه خوردن خوراکی های متعددی است،گفت:خوردن هندوانه در شب یلدا در کل کشور از جمله در بین مردم خراسان رضوی یک رسم دیرینه است.
بر حسب اعتقادات قدیم در نگاه طب سنتی طبایع انسان به دو طبع سرد و گرم تقسیم بندی می شد که ترکیبی از شدت و ضعف چهار عنصر خون، صفرا، سودا و بلغم در هر فرد می دانستند
خراسانی ها معتقدند که خوردن هندوانه در شب یلدا باعث گرمی مغز و سوزندگی جگر می شود و اعتقاد دارند خوردن هندوانه چهار عنصر اصلی که شکل دهنده طبع انسانی است را به حالت تعادل و اعتدال می رساند.
همچنین به دلیل فرارسیدن فصل سرما انسان نیاز به نیرو و توان بیشتری دارد که خوردن مغز بسیاری میوه ها از جمله بادام، گردو و مغز میوه هایی که در خراسان زیاد کشت می شود مانند هندوانه، خربزه و کدو مرسوم است که تهیه و آماده کردن اینها معمولا توسط زنان صورت می گیرد.
یکی از مراسمی که ویژه مردم جنوب خراسان بخصوص در شهرستان گناباد است را برگزاری مراسم کف زنی برای تهیه خوراکی بنامˈکفˈ دانست و گفت:مردم شهرهایی ماند گناباد ریشه گیاهی بنام ˈبیخˈرا در آب خیسانده و می جوشانند و در ظرف بزرگی بنام طغار می ریزند .
با دسته ای از چوب های نازک درخت گز که در منطقه جنوب خراسان رشد می کند، شیره ریشه درخت بیخ را به قدری به هم می زنند که به صورت کف در می آید.
سپس کف را با شیره شکر و مغز گردو و سایر چیزها مخلوط و می خورند که این خوراکی طرفداران زیادی دارد.
شب یلدا در مشهد شب همنشینی و انس ، الفت ، دوستی و مودت اعضای خانواده است و اگر در فلسفه شب چله دقت کنیم در اصل کسب مهرورزی و محبتی است که از درون این همنشینی بوجود می آید.
یکی دیگر از آداب و سنت های رایج در خراسان رضوی را ویژه تازه عروس ها و تازه دامادها دانست و گفت: در این شب خانواده تازه داماد برای تازه عروس هدایایی را شامل ˈخونچه هاییˈ از قواره های پارچه ،کله قند و غیره را بعنوان ˈشب چله ایˈ می برند.
برگزاری این مراسم سبب می شود بزرگان و اعضای دو خانواده بیشتر با همدیگر آشنا شوند و همین انس و الفت دو خانواده ، بیشتر و موجب تحکیم و پیوند عمیق تر خانواده های عروس و داماد و نیز تحکیم زندگی مشترک زوج جدید می شود.
یک پژوهشگر فرهنگ عامه نیز با بیان اینکه کلمه یلدا به معنی متولد شدن است،گفت: از آنجا که به باور قدما، خورشید دوباره در شب یلدا متولد می شود، به این شب یلدا می گویند.
خورشیدی که در اولین روز دی ماه موسوم به چله بزرگ متولد می شود، چندان که بایدنمی تواند خود را نشان دهد اما پس از آن، رفته رفته روشنایی و گرمایش بیشتر می شود.
تقسیم بندی زمستان از سوی پیشینیان ما به دو چله بزرگ و کوچک، طبق این باور، از آن جایی که این چله با کلمه بزرگ همراه است، در این ۴۰ روز سخت گیری نمی کند و سرمای زیادی در این مدت را شاهد نیستیم و وقتی چله بزرگ تمام می شود، زمستان را به چله کوچک می سپارد و از آن می خواهد تا زمستان را سخت بگیرد.
این اعتقاد که بارش برف و باران در چله کوچک بیشتر می شود، از قدیم رایج بوده است.
آیین شب یلدا از زمان های قدیم بین ایرانیان رواج داشته و از قدیم این شب در ایران ، آسیای میانه، قسمتی از عراق، عربستان و برخی کشورهای جنوب خلیج فارس جشن گرفته می شد.
یلدا متعلق به ایران و ایرانی است، گفت:از زمان های قدیم داستان، افسانه و قصه های مربوط به فرهنگ عامه توسط پیرمردان و پیرزنان در این شب روایت می شده و دلیل شب نشینی ایرانی ها در شب یلدا هم استقبال از تولد خورشید بوده است.
به اعتقاد گذشتگان، در شب یلدا خورشید دوباره متولد می شود و در زمستان در واقع دوران کودکی خود را سپری می کند و در حقیقت بهار فصل جوانی خورشید،تابستان سن کمال آن و پاییز هم زمانی است که به پیری می گراید و این روند هر سال ادامه دارد.
قومیت های مختلف در شب یلدا از آداب و رسوم گذشته خود صحبت و با حضور در میان بزرگان به نوعی تجدید دیدار می کردند.
در گذشته مردم سعی می کردند آن چه را از زمین خود برداشت می کردند در این شب استفاده کنند و تمام طول پاییز برای جمع آوری تنقلات و خوراکی های ویژه این شب و پخت شیرینی و نان های خانگی اقدام و هم چنین چند روز مانده به شب یلدا آنها را نمک می زدند و یا در روغن تفت می دادند.
خراسان شمالی و خراسان رضوی به دلیل دارا بودن اقوام مختلف، آیین های گوناگونی را در هر یک از ایام سال دارد، در برگزاری شب یلدا اشتراک های فراوانی بین اقوام مختلف استان به چشم می خورد.
مردم در قدیم معتقد بودند میان فرشته خوبی و بدی در این شب جنگی در می گیرد که با شکست اهریمن (فرشته بدی) در طلوع آفتاب به پایان می رسد.
شب نشینی در خانه پدربزرگ ها به دلیل احترام و حرمتی که ایرانیان برای پدران و مادران قائل هستند، انجام می شود.
در این شب، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها با شاهنامه خوانی، تفال به دیوان حافظ و قصه گویی و روایت کردن داستان های طولانی از اسطوره های باستان، میهمانان خود را سرگرم می کردند.
خواندن ترانه های دنباله دار بومی، با مضامین عاشقانه یا امید و صمیمیت، نقالی خوانی در کنار بهره مندی از هنرمندی نوازندگان و بخشی ها که بیشتر در روستاها فعالیت داشتند، از جمله آیین هایی است که بیشتر در میان کردها مرسوم بود.
بیشتر میوه ها در حکم واکسنی برای پیشگیری از بیماری و به ویژه سرما خوردگی بوده است.
از آن جایی که طولانی بودن شب یلدا دغدغه ایجاد می کرد، مردم سعی می کردند با تفال زدن به دیوان حافظ که اشعاری سراسر شور و پاکی است، امید به زندگی را برای میهمانان به ارمغان بیاورند و این شب دراز را کوتاه کنند.
ˈشب یلداˈ یا همان شب ˈولادت نورˈ شبی برای شادی، محبت و مهرورزی به عزیزان و شب شکرانه نعمت های بیکران خداوند است.
جواب وستونو ،عقدو ،عروسو
در زمان ازدواج پسران مادر پسر همرا ه چند تن از زنان بزرگ فامیل به بهانه ای به خانه دختر می روند واو را می بینند و ازاخلاق وکمالات او می پرسند وچون دختر را پسندیدند می گویند آمده ایم ببینیم پسرمان را به غلامی قبول می کنید پس از موافقت هر دو خانواده شبی را مشخّص کرده قرارمی گذارند داماد را برای بله برون(جواب وستونو) به خانه ی عروس ببرند ودر باره ی لوازم و اثاث سر عقد و مهریه مذاکره کنند ومقدمات مجلس را فراهم می کنند در این شب خانواده ی داماد حلقه ای برای عروس می آورند که در حقیقت حلقه ی نامزدی است یا به عنوان نشانی یک جفت کفش برای عروس می برند ومقداری نقل ونبات وقند وچای و حنا یا یک دست لباس در سینی مخصوصی می گذارند وبه خانه دختر می برند ودر باره مراسم مذاکره می کنند ُ
مراسم بی بی گلو در نوقاب
روز چهارشنبه نهم فروردین ماه ساعت ۳ عصر آئین بی بی گردو در با برنامه های متنوع موسیقی سنتی و رقص محلی ، کبدی ، کشتی ، طناب کشی و پرش طول و … در مزار پیرکله نوقاب برگزار می گردد.
این مراسم آئینی که در روز نهم فروردین ماه هر سال در نوقاب برگزار می شود و همه ساله با استقبال پرشور مردم نوقاب و روستای بهاباد و قصبه شهر مواجه می شود امسال نیز با برنامه های متنوع موسیقی سنتی و رقص محلی ، کبدی ، کشتی ، طناب کشی و پرش طول و … در مزار پیرکله نوقاب برگزار خواهد شد.
آئین بی بی گردو یا بی بی گلو که سابقه آن به صد ها سال پیش برمی گردد یکی از مراسمات سنتی نوقاب است.
در این مراسم بیشتر خانم ها فعال بوده و در گذشته در بعد از ظهر روز هشتم عید نوروز مادربزرگ ها و زنان بزرگ فامیل در منازل خود نان محلی فتیر پخته و فردای آن روز هم تخم مرغ جوش داده و آجیل محلی آماده کرده و به دامن صحرا رفته و به شادی می پرداخته اند.
هدف بی بی گردو که تا نزدیک غروب آفتاب روز نهم عید ادامه داشته است فقط گردش با مادربزرگ ها و بزرگان فامیل و احترام و توجه اعضای خانواده و نوه ها و فرزندان به سالمندان بوده است.
الان چند سال است که با همت جوانان نوقابی در حال برگزاری می باشد و استقبال زیادی هم از این مراسم می شود. باشد که بتوانیم با احترام به مادر بزرگ ها و پدربزرگ ها و سالمندان نه تنها در روز نهم عید بلکه در تمامی روزهای سال مسبب شادی و رضایت خاطر آنان باشیم.
الفه
پیش روز نوروز ، روز الفه نامیده می شود(عيد اول) ومردم به الفگی می روند. در مسجد برای کسانی که در طول سال کهنه مرده اندمجلس بزرگداشت و یادبودی برگزار می شود و مردم برای رفتگان طلب آمرزش می کنند. مردها به مسجد می روند ومجالس زنانه درمنزل تازه درگذشتگان یا در مهدیه برگزار می شود. وهمچنین عده ای به مزار شهدا وقبرستان می روند واخلاص و فاتحه می خوانند روز قبل از عید و سال تحویل به حمام می روند وپا و سر خود را حنامی بندند. لحظه ی سال تحویل عده ای به مسجد می روند تا دعا بخوانند و از برکت آن دعا در تمام مدت سال از خطرات مصون بمانندو زندگیشان پر برکت و غرق در نعمت گردد . گروهی نیز در خانه می مانند وعقیده دارند نباید در این لحظه از خانه به دور بود. شب عید هم پلو می پزند . چند لحظه قبل از سال تحویل اندکی آرد خمیرمی کنند و در گوشه ای می گذارند تا وربیاید . سماور را آتش می کنند و سفره هفت سین را می چینند و لباس های نو می پو شند و اسفنددود می کنند در هر اتاق چراغ یا شمعی روشن می کنند آنگاه سفره ی سفیدی وسط آن پهن می کنند جلو قرآن یک آینه قرار می دهند جلو آینه چند دانه گندم می پاشند وروی آینه هم یک تخم مرغ می گذارند تا درموقع سال تحویل تخم مرغ روی آینه بچرخد سینی هفت سین را دروسط سفره در جای مناسبی می گذارند (سمنو،سکه،،سرکه، سیرسنجد،سماق وسیب) وسبزه ای که رویانده اند در کنار آن ها در گوشه ای قرار می دهند و روی آب چند ساقه سبزه می اندازند و تنگ ماهی هم به آن می افزایند و انواع آجیل مثل استك شور(هسته زردالو)،بادام ، تخمه روزگردان ، نخود برشته ،كنو،و شیرینی های سنتی و كيك درسفره قرارمی دهند وقتی لحظه ی سال تحویل فرا می رسد اعضای خانواده دورسفره می نشینند ودعا یا قرآن می خوانند و بعد از سال تحویل به هم تبریک می گویند وروبوسی می کنند. شب اول سال نو پلو می خورند و بعدأ از خمیری که قبل از سال گردش آماده کرده اند، جوش پره درست می کنند ودر وقت مناسبی که همه دور هم جمع شده اند می خورند وشنبه اول سال هم آش می پزند اگر نوروز به شنبه افتاد آن را مبارک ترمی دانند و بیشتر شادی می کنند. دختران دم بخت به سبزه زار ها می روند، برای گشودن بخت خود روبه قبله می نشینند و سبزه گره می زنند، زنان بی فرزند لب آب مینشینند و کلوخ در آب می اندازندودعا می روز نوروز به دید وبازدید اقوام وهمسایه ها می روند وتبریک می گویند واز شیرینی ها ی نوروزی به هم تعارف می کنند همچنین به قبرستان می روند ویک سبزه روی قبر عزیزان از دست رفته خود می گذارند وفاتحه می خوانند، روز چهارشنبه اول سال معتقدند که پای خود را به سبزه ها باید بزنند واین کار خوش یمن و مبارک می دانند وبه ا ین خاطر به صحرا وسبزه زار ها می روند. روز سیزده بدر به خارج از شهر وبه باغ وبستان می روند واز فضای طبیعت استفاده می کنند
غذاهای محلی در سبزوار
غذاهای محلی در سبزوار
سبزوار یکی از شهرهای استان خراسان رضوی میباشد. که دارای فرهنگ و پیشینه ای غنی میباشد،مردمان این سرزمین از دیرباز دارای آداب و ویژگی های خاصی بوده اند،اگر به غذاهای محلی نقاط مختلف ایران علاقه مند هستید پیشنهاد میکنیم این غذاهای محلی سبزوار را نیز امتحان کنید، آژانس هواپیمایی طلوع سفریاد برای آشنایی شما عزیزان در مقاله ی زیر دو نمونه از غذاهای محلی سبزوار را آورده است با ما همراه باشید.
کمه جوش سبزواری
این غذا با سبزی خوردن و نان و خوراک بادمجان بسیار لذیذ است.
کمه جوش یکی از غذاهای سنتی سبزوار است که در تمام استان خراسان طرفداران بسیاری دارد. این غذا همانطور که از نامش پیدا است، با کمه (نوعی فرآوردهی لبنی مشابه ماست چکیده) تهیه میشود. در حالت سنتی و اصیل، کمه جوش را باید به همراه سبزیخوردن و خوراک بادمجان یا نیمرو میل کرد تا تجربهای مشابه مردم بومی سبزوار داشته باشید. ترکیبات اصلی این غذا شامل کمه، گوجهفرنگی، تره، نعناع، پیاز، گردو، کشک، کره (ترجیحا کره محلی)، زردچوبه، فلفل، نمک و روغن است. البته میتوان بهجای کمه در این غذا ماست چکیده هم ریخت، اما طعم واقعی آن با کمه نمایان میشود. اگر دنبال غذایی ساده و سریع هستید، کمه جوش را در برنامهی غذاییتان قراردهید.
آش ماستی
آش ماست در سراسر ایران طرفداران زیادی دارد که در هرنقطه از کشورعزیزمان به شیوهی تقریباً متفاوتی پخت میشود. این غذای ساده و خوشمزه گاهی بهعنوان یک وعدهی کامل و گاهی بهعنوان پیشغذا سرو میشود. استان خراسان نیز روش پخت مخصوص خودش را دارد. اصل آش ماست خراسان در واقع متعلق به شهر سبزوار است و مردم این شهر علاقهی زیادی به این غذای سنتی دارند. ترکیبات اصلی این آش شامل ماست، سینه مرغ، برنج، لپه، سیر، پیاز، شوید خشک، نعنا، نمک، فلفل، زعفران و برگبو میشود. اگر به آش ماست علاقه دارید، تجربهی مزه کردن آش ماست سبزواری را از دست ندهید.
قُرمه جوش
از جمله مناطقی که “قُرمه جوش” در آن تهیه و مصرف می شود ، روستای ییلاقی طبس در ۲۰ کیلومتری شمال سبزوار است.این غذا از پیاز،عدس،قرمه، نمک و فلفل و سیب زمینی درست شده است.این غذای خوشمزه با سبزی تازه و ترشی سرو می شود.
قُرمه به گوشت گوسفندی اتلاق می شود که با نمک و کمی آب و چربی خود گوشت تفت داده شده است . این عمل را در قدیم که یخچال نبود انجام می دادند و قرمه را در محل خنک تر خانه نگه می داشتند تا برای طول سال سالم بماند و استفاده کنند.
* : قُرمه به گوشت گوسفندی اتلاق می شود که با نمک و کمی آب و چربی خود گوشت تفت داده شده است . این عمل را در قدیم که یخچال نبود انجام می دادند و قرمه را در محل خنک تر خانه نگه می داشتند تا برای طول سال سالم بماند و استفاده کنند.
دانه جوش
دانه جوش یکی از غذاهای محلی سبزوار است که بانوان سبزواری با مواد اولیه ای ساده که دسترسی به آن ها نیز آسان است، به زیبایی و با مزه ای دلچسب اقدام به طبخ آن می کنند. دانه جوش هم از آن دسته غذاهای محلی است که شاید بانوان نسل جدید سبزوار کمتر طرز تهیه آن را بدانند و یا حتی تا کنون نام این غذا را شنیده باشند، اما بسیاری از زنان با تجربه تری که در سال های نه چندان دور، هنوز ذائقه خود و خانواده شان به غذاهای فست فودی عادت نکرده بود و مهارت استفاده بهینه از همه مواد و امکانات در دسترس خود را داشتند، به طرز ماهرانه ای این غذا را طبخ می کنند.
دانه جوش با وجود اینکه غذای نسبتاً ساده و ارزانی است، اما به خاطر دانه روغنی خربزه که از مواد اصلی آن است، غذایی گرم و مقوی محسوب می شود و برای کسانی که سنگ کلیه و سنگ مثانه دارند، مفید است.
آش تقویتی حلبه
این غذا نیز یکی از غذاهای سنتی سبزوار میباشد. که متشکل از برنج،زیره ی سیاه،نمک و فلفل میباشد.
با مقالات دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با غذاهای محلی سایر شهرهای ایران نیز آشنا شوید.
تاریخچه و آداب و رسوم مردم دزفول
آداب و رسوم مردم دزفول
درمورد تاریخچه پیدایش دزفول روایتهای گونا گونی وجود دارد همراه مرکز مشاوره طلوع سفریاد باشید تا بیشتر با این روایتها آشنا شوید…
شهر دزفول بر روی تپه ای به ارتفاع ۲۱۰متر از رودخانه بنا شده است,دزفول مانند شوشتر مدتها تحت الشعاع جندی شابور بود و پس از ویران شدن شهر اخیر,دزفول رونق بیشتری یافت,سپس به سبب عدم توجه به تعمیر شبکه آبیاری عهد ساسانی,شهر واطرافش آسیب بسیار دید .دزفول ازهجوم مغول محفوظ ماند ولی بعد تحت فرمان ایلخانان در آمد،در مقابل امیر تیمور مقاومتی نشان نداد.نادر شاه چند بار به دزفول آمد وبرای حفظ آن در مقابل لران قلعه دزشاه را در چند کیلومتری شمال شرقی شهر بنا نهاد. در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی زراعت نیل در اطراف دزفول رایج شد وبه سرعت توسعه یافت وتا رواج رنگهای خارجی رواج بسیار داشت واز کالاهای عمده دیگر آن قلم نی بود که تا قسطنطنیه وهند صادر می شد.براثر وبای سخت سال ۱۲۴۷ هجری قمری در شوشتر دزفول چندی کرسی خوزستان گردید. زمانی که شهرهای شوش وجندی شاپور رونق خود را از دست دادند اهالی این دو شهر ومردم اطراف آنه به دزفول که در آن زمان موقع خوبی داشته مهجرت کردند …
حاج نجم الملک در سفر نامه خوزستان وضع را در سال ۱۲۹۹هجری قمری چنین بیان می کند:رود دز از طرف شمال شرقی وارد شهر می شود در نصف شهر می پیچد از طرف مغرب وجنوب شهر جاری می شودبه سمت شرق.پلی عظیم بر روی رود از قدیم زده اند آثار غریبه است فی الجمله تعمیری نیاز دارد. این پل سیصد وشصت ذرع است ودو دامنه سی ذرع وعرض هفت ذرع وارتفاع دوازده ذرع عدد چشمه ها بیستعدد…نرخ اجناس در دزفول خیلی تنزل دارد نان تبریزی سه شاهی مرکبات شش عددالی ده عدد یک شاهی اجرپخته هزاری شش قران گچ خرواری سی شاهی ومن دزفول معادل است با دومن تبریز.
در کتاب جغرافیای تاریخی استان خوزستان چنین ذکر شده است که:مناسبت شهر روناش که سمت غربی رودخانه بوده است و اکنون محل آن را رعناش خوانند این پل را پل روناش و دز را قصرالروناش گفته اند و مردمش را قصری نامیده اند و نیز این شهر را اندامش می نامیده اند.
قلعه مستحکمی واقع در خوزستان که ((گیل گرد یا اندامش)) نام داشت. یکنوع قلعه باستیل محسوب میشد و آن را انوشبرد یا قلعه فراموشی نیز میخواندند زیرا که نام زندانیان و حتی نام آن مکان را کسی نبایستی بر زبان راند . در اثبات این دلیل اشاره به
این مطلب که در حال حاضر در بسیاری از راهروها و سیاه چالهای آن در زیر زمین منازل مشهود است و بعد از حفر شوادان به این تونلها برخورد کرده اند.
آداب ورسوم
دزفول در میانه دامنه های رشته کوه زاگرس قرار گرفته و پیشینه تاریخی اش به زمان ساسانیان باز می گردد و سبز ترین شهر استان خوزستان است.
دزفول از جمله شهر هایی است که نقش موثری در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است و در زمان جنگ تحمیلی عراق نیز بارها مورد اصابت موشک های دشمن قرار گرفت و این گونه دزفول، به شهر استقامت و پایتخت مقاومت ایران معروف گردید.
اما برای سفر کردن به هر شهری، آشنا شدن با آداب و رسوم و فرهنگ مردم آن خطه امری ضروری است که فرهنگ مردم دزفول را می توان آمیزه ای از فرهنگ کهن خوزستان دانست که این، نشانگر وجود فرهنگی غنی و پر بار در آداب و رسوم مردم این خظه است.
مردم دزفول، به گویش دزفولی که از گویش های رایج در زبان فارسی است، سخن می گویند، این لهجه شامل دو گویش صحرا بندری و حیدرخانه می شود.
مردم دزفول، تمام عید های ملی و مذهبی را جشن گرفته و به شادی و پای کوبی اهمیت می دهند، این مردم علاوه بر جشن گرفتن عید های مرسوم، جمعه آخر ذیحجه را نیز به جشن و طرب می گذرانند.
دزفولی ها مراسم عید نوروز را مفصل برگزار می کنند و از چند روز پیش از نوروز کلوچه مخصوصی از آرد، روغن، زیره و رازیانه درست می کنند، تا سر سفره نوروزی شان بگذارند و کامشان را شیرین کنند.
مراسم چیدن سفره هفت سین و دید و بازدید نوروزی و خریدن لباس های نو نیز میان مردم این شهر به شیوه دیگر ایرانیان رواج دارد.
مراسم آتش افروزی در چهارشنبه سوری نیز مفصل برگزار می شود و به این روز مخصوص و جشن باستانی ارج می نهند.
دزفولی ها سیزده به در را دو بار جشن می گیرند، یکی سیزده با احتساب عید نوروز و دیگری سیزده، بدون احتساب عید نوروز و در هر دو روز، همگان به باغ ها و تفریح گاه ها می روند و سیزده را به در می کنند.
جاذبه های تاریخی و گردشگری سبزوار
جاذبه های تاریخی و گردشگری سبزوار
سبزوار یکی از شهرستان های استان خراسان رضوی میباشد این شهر علاوه بر آثار تاریخی که در دل خود جای داده است دارای جاذبه های طبیعی گردشی نیز میباشد، شهری با داستان های پهلوانی، چنانکه مدتها میدان مرکزی این شهر به میدان دیو سفید معروف شد. آژانس مسافرتی اصفهان برای آشنایی بیشتر شما همراهان در زیر یکسری از این مناطق و جاذبه های گردشگری را گردآوری کرده است در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.
در دوره های اسلامی، ولایت بیهق دارای دو شهر سبزوار و خسروگرد بود. شهر سبزوار در حمله مغول به کلی ویران شد؛ لیکن به تدریج دوباره آباد گردید. حوادث تاریخی بی شماری در این شهر اتفاق افتاده است؛ از جمله در سال ۷۳۷ ه. ق. این شهر پناهگاه و پایتخت سلسله سربداران شد. شهر سبزوار به “دارالمؤمنین” نیز معروف بوده است. هنوز زخم ناشی از حمله مغولان به مردم این شهر التیام نیافته بود که در زمان شاه عباس، بار دیگر، سبزوار زیر سم ستوران ازبک ها ویران گشت و مردم آن قتل عام شدند. پس از این واقعه؛ این شهر کم کم رو به آبادانی گذاشت. دوره صفویان برای این شهر، شروع مرمت و بازسازی تاریخ گذشته بود. این شهر طی دهه های اخیر رونقی دوباره یافته و همچنان در حال توسعه و نوسازی است .
تاریخ سبزوار با بیهق گره خورده است. پس از حمله مغول به دلیل دلاوری مدافعان فدایی موسوم به سربداران برای مدتی به سربداران نیز مشهور بود. سبزوار از مهم ترین مراکز جمعیتی، دانشگاهی، فرهنگی، اسلامی و تاریخی شمال شرق ایران به شمار می آید و به عنوان یکی از نمادهای تاریخ و علم ایران مطرح شده است.این شهر به لحاظ موقعیت تجاری و بازرگانی دربین شهرهای استان خراسان رضوی از جایگاه ممتازی برخوردار است.
مصلی تاریخی سبزوار
مصلی تاریخی سبزوار بنایی است واقع در حاشیه شرقی شهر سبزوار که مربوط به سده ۸ ه. ق. است. این اثر در تاریخ ۲۷ دی ۱۳۵۵ با شماره ثبت ۱۳۱۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و مشتمل بر چهارتاقی اصلی (فضای مرکزی) با گنبدی بر فراز آن و ایوانی بزرگ در جلوی بنا است. مصلی تاریخی سبزوار در ابتدا خانقاه چند تن از بزرگان سربداریه بوده و بعدها به عنوان جایگاهی برای نمازهای اعیاد بزرگ مورد استفاده قرار گرفته است. این مکان نمازگاهی بوده است که مردم سبزوار از دیر زمان برای برگزاری نمازهای عیدین و جمعه بدان جا می رفته اند. شما می توانید با کلیک بر روی هر نام هر یک از این جاذبه ها، آدرس آن را روی نقشه مشاهده کنید.
مصلی شهر سبزوار در دوره سربداران احداث و اولین محلی است که در ایران نماز جمعه در آن بر پا شده است و اکنون به عنوان موزه نماز در ایران شناخته می شود و محل به دار آویخته شدن شیخ خلیفه سربدار به دست مغولان نیز است. اگر چه برخی صاحب نظران بنای مصلی را به دوره سربداران نسبت می دهند، اما شیوه ساختمانی آن قابل مقایسه با معماری دوران صفویه است.
بقعه امام زاده یحیی
این بنا در تقاطع خیابان اسرار و بیهق شهر سبزوار قرار دارد و مشتمل بر فضای داخلی گنبد دار، ایوان و مناره ها و دو فضای ارتباطی است. گنبد بقعه با کاشی های زیبای فیروزه ای رنگ پوشیده شده و نمای بنا از خیابان بیهق نیز با کاشی های بسیار نفیس آراسته شده است. گویا کهن ترین بخش بنا گنبد خانه آن است که با پلان مربع و به صورت چهار ایوانی به سبک ویژه معماری سده هشتم و هفتم ساخته شده است. تزیینات نمای بقعه در سال ۱۳۸۰ ه.ق نصب شده و فضای داخلی آن مزین به کاشی، گچ، سنگ و آینه کاری است. این مکان در حال حاضر به عنوان یک زیارتگاه مورد احترام و توجه بوده و مکان تاریخی گردشگری نیز به شمار می آید. این اثر در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۴۰۳۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مسجد جامع سبزوار
مسجد جامع سبزوار یکی از قدیمی ترین مساجد سبزوار است که در دوره سربداران ساخته شده است. مسجد جامع سبزوار با مساحتی حدود چهار هزار متر مربع مشتمل بر ایوان های قبله، شمالی، صحن، شبستان و رواق در حاشیه جنوبی خیابان بیهق این شهر واقع است. در طرفین این قسمت شبستان های با طاق ضربی بلند همزمان با بنای ایوان جنوبی ایجاد شده است. در دالان سمت شرقی ایوان شمالی مسجد کتیبه هایی به صورت سنگ نوشته از دوران صفویه با تاریخ های ۹۷۹ و ۱۱۳۶ ه. ق درباره مراعات سکنه سبزوار و دستوری از شاه طهماسب صفوی ثبت است. از عمده تزیینات مسجد جامع سبزوار کاشی هفت رنگ و کاشی کاری خشتی است. این بنا ویژگی های معماری سده هشتم هجری را نشان می دهد. در دوره رضاشاه سردر این مسجد پس از پاره ای تغییرات در ساختار شهر و خیابان بیهق خراب شد و سپس به دست سید محمد اشراقی معمار بازسازی شد
منار مسجد
این مسجد در میان روستای باستانی خسروشیر قرار دارد. آنچه امروزه از این مسجد معظم بر جای مانده، جرزهای دو طرف یک ایوان به عمق ۱۱ و عرض ۶ متر است که پوشش و دیوار سمت قبله نیز فرو ریخته است. محراب اصلی مسجد، در انتهای ایوان قرار داشته که در حال حاضر، فقط بخش تحتانی آن بر جای مانده است. در کنار بقایای شبستان شرقی در حدود ۶۰ سال قبل، مناره ای آجری وجود داشت که بر بدنه آن، کتیبه ای به خط کوفی و تزیینات آجرکاری صلیب شکسته و گره دیده می شد. علت این نامگذاری، وجود مناره مزبور است. برخی از صاحب نظران، این بنا را در ردیف آثار معماری عصر ایلخانی و همزمان با مسجد جامع ورامین تلقی کنند. آثار مختصر برجای مانده از آن نیز در حد و اندازه های یک اثر باارزش قلمداد شده، و تحت شماره ۲۰۹۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است
آتشکده خانه دیو
خانه دیو یک آتشکده و از بناهای معماری احتمالا دوران ساسانیان است. از این محل از دوران ساسانی تا دوره سلجوقی استفاده می شده و کاربردی آیینی داشته است. نحوه تاق زدن آتشکده سبزوار در نوع خود منحصر به فرد است که پلان آن با پلان آتشکده تخت سلیمان در آذربایجان قابل مقایسه است. این بنا از بناهای جالب در روستای فشتنق است.
چارتاقی «خانه دیو» یکی دیگر از چارتاقی های منفرد ایران است که در کوهستان های دورافتاده شمال غربی سبزوار در استان خراسان و بر قله صخره ای سخت و صعب العبور جای دارد. چارتاقی خانه دیو یکی دیگر از نمونه های چارتاقی های منفرد در ایران با شکل متقارن چهار وجهی است. این گنبد و بخش های وسیعی از پایه ها و تاق ها به مرور زمان تخریب شده اند. چهار سوی بنا به مانند دیگر چارتاقی های منفرد ایران، چشم اندازی باز و بدون هیچگونه در یا پنجره و مانعی است. ویژگی های کالبدی و خصوصیات معماری و سازه بنا نشان می دهد که هم عصر با دیگر چارتاقی های منفرد ایران است و قدمتی در حدود ۲۰۰۰ سال دارد.
آتشکده میرمظفر
کهن ترین اثر معماری بخش خوشاب بقایای به جا مانده از یک آتشکده در روستای «بابا لنگر» است که با توجه به شواهد معماری مربوط به پیش از اسلام است. این آتشکده بر بالای کوهی مرتفع از رشته کوه اثقلان مشرف به دشت های اطراف آن واقع شده است. مصالح بنا از سنگ و ملات آن ساروج است. در دیوارهای این آتشکده فسیل هایی با قدمت ۱۰۰ میلیون سال دیده می شود. این فسیل ها در اطراف آتشکده بسیار دیده می شوند. آتشکده به شکل چهار طاقی بر روی پشته ای سنگی با بلندی در حدود دویست متر قرار دارد و مصالح به کار رفته در آن لاشه سنگ است که با ملات گچ بر روی هم استوار شده اند.
خانه باغ اسکویی
باغ و عمارت موسوم به اسکویی در فاصله ۴ کیلومتری غرب شهر سبزوار و در روستای ابارش واقع است. مجموع مساحت این مکان ده هکتار بوده و عمارت آن در میان باغ ساخته شده است. عمارت مزبور در دو طبقه ایجاد گردیده و مشتمل بر طبقه زیر زمین مشتمل بر هشتی، حوضخانه، آب انبار، مطبخ، بادگیرخانه و … است. طبقه اول از فضاهایی مانند تالار ستون دار شرقی و شمالی، تالار پذیرایی، حجره های نشیمن و… تشکیل شده است. از جمله عناصر تزیینی این بنا می توان به آجرکاری های نمای بنا، گچبری قسمت های سر ستون ها، حوضخانه و نقاشی بر روی گچبری های حوضخانه اشاره کرد. قدمت این باغ و عمارت میان آن متعلق به دوره قاجار بود،مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده است، همین طور معتقدند قبر سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداری سبزوار قرار داشته است و به تازگی کلاه خود و زرهی در این شهر کشف شده که به موزه آستان قدس رضوی تحویل داده شده است و شهرداری سبزوار بنای یاد بودی بر آن ایجاد کرده هر چند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری میدانند اما در تاریخ مسعودی مطالبی در ارتباط با این موضوع آمده و در شرح مسافرت شاه طهماسب صفوی به خراسان و گزارش از شهر سبزوار از آشنایی مردم آن دیار با شاهنامه سخن گفته شده است.
موزه مردمشناسی
موزه مردم شناسی سبزوار یکی از موزه های استان خراسان رضوی است که در ضلع غربی میدان کارگر شهر سبزوار قرار دارد. این موزه در محل کاروانسرای فرامرزخان که از بناهای تاریخی (دوره قاجاریه) سبزوار می باشد راه اندازی شده است. بنای مزبور با ساختار محور فرهنگی امروزه در ضلع غربی میدان کارگر و به فاصله نزدیکی از آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری و مقبره بقراط واقع گردیده و ورودی آن از ضلع جنوبی و از طریق یک هشتی به ایوان جنوبی منتهی می گردد.علاوه بر چهار ایوان اصلی غرفه هایی نیز مشرف بر حیاط مرکزی ساخته شده و بخش غربی بنا با فضای وسیع خود کاربری اصطبل را داشته است. هشتی ورودی کاروانسرا دو طبقه بوده و تزئینات عمده معماری آن منحصر به کاربرد طرح های هندسی با استفاده از نقاشی اخرائی بر روی آجر است. این بنا به موجب وقفنامه ای در سال ۱۲۱۹ ق توسط « حاجی فرامرز خان» از باغان سبزوار که در زمان ناصر الدین شاه قاجار سمت سرتیپی داشته است به انضمام یک باب آب انبار مجاور،برای رفاه زائرین حضرت رضا(ع) در بیرون از دروازه نیشابور و در کنار شاهراه خراسان بنیان گردیده است.بازدید از موزه مردم شناسی سبزوار سفری است خاطره انگیز به گذشته برای معرفی گوشه هایی از آداب و رسوم و مشاغل و حرفه های سنتی این ناحیه که باید آنها را برای آیندگان حفاظت و صیانت نمود.
قبر اسطورهای سهراب (داخل محوطه شهرداری)
این نام به خوبی اشاره به تاریخ کهن و آثار و ابنیه باستانی و تاریخی فراوانی دارد که از پس هزاران سبزوار سال در این سرزمین پر رمز و راز به جای مانده اند. پس بی علت نیست که عده ای سبزوار را موزه یادمان های هزاران ساله می دانند.
مطالعات و پژوهش های مختلف در باره تاریخسبزوار ، قدمت این شهر کهن را تا حدود ۶ هزار سال قبل ردیابی کرده اند.
به طوری که کاوش های باستانشناسی در سال ۸۷ در محوطه ای قدیمی واقع در مجاورت شهرسبزوارنشان داد ، که اقوامی در بیش از ۶ هزارسال قبل در این منطقه سکونت داشته اند.
طبیعیست که شهری با این قدمت و این مقدار از پایداری در طول هزاران سال قطعاً در دل خود مجموعه ای از رازهای باستانی است که آثار تاریخی به جا مانده در این شهر هریک گوشه ای از این رازها را برای ما فاش می کنند.
یکی از این آثار ، آرامگاه اسطوره ای سهراب فرزند رستم است که داستان نبرد وی با پدر و شرح چگونگی مرگ غمناکش ، یکی از فصل های مهم و مشهور شاهنامه استاد سخن ، فردوسی است.
وجود آرامگاه سهراب پسر رستم شاهنامه در سبزوار ، به لحاظ رونق صنعت گردشگری و مطالعات تاریخی موضوع با اهمیتی است که متأسفانه شاید بسیاری از ساکنان بومی سبزوار نیز از آن اطلاعی نداشته باشند. و شهرداری و اداره میراث فرهنگی و سایر نهادهای مربوطه کار خود را در معرفی این بنای مشهور درست ا نجام نداده است.
مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده است . همینطور معتقدند قبر سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداریسبزوارقرار داشته است. کلاه خود و زرهی در اینجا کشف شده که به موزه آستان قدس رضوی تحویل گردیده و شهرداری سبزوار در حال حاضر بنای یادبودی بر آن نهاده است. هرچند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری می دانند.
کتاب عارف دیهیم دار نوشته جیمز داون انگلیسی هم که از جمله اولین کتب مستشرقین در باب فرهنگ وتاریخ و ادب اجتماعی ایرانیان بوده و تألیف آن به حدود ۵۰۵ سال قبل باز می گردد ، در خصوص سفر شاه اسماعیل صفوی بهسبزوار و مواجهه مردم با وی در این مورد می نویسد : … شاه اسماعیل که علاقه داشت مردم ایران شاهنامه خوان شوند ، از دعوت مردم سبزوار به دیدن نمایش صحنه جنگ رستم و سهراب و خوب و روان بیان کردن آنها تعجب کرد . در جواب به وی گفتند جای شگفتی نیست زیرا که مردم این شهر ، حتی قبل از اینکه فردوسی شاهنامه را بسراید از چگونگی جنگ رستم و سهراب اطلاع داشتند ، و این روایت سینه به سینه نقل شده و در این شهر همه از این روایت آگاه بودند. میل خسروگرد از دیگر آثار باستانی است که از نوع میل راهیابی است که بر سر راه خراسان بزرگ احداث شده و مناره خسروگرد بر اساس کتیبهٔ آن در سال ۵۰۵ هجری قمری بنیان شده و به عنوان نمادی از معماری آن عصر قابل تامل است و تزئینات این بنای تاریخی شامل آجرنمای تراش و قالب زده در اشکال و فرمهای متعدد و متنوع است.
پناهگاه حیات وحش شیر احمد
پناهگاه حیات وحش شیراحمد در موقعیت جغرافیایی N3603 E5758 در استان خراسان رضوی واقع است. سرزمین ایران علیرغم قرار گرفتن در کمربند خشکی جهان از تنوع زیستی مطلوبی برخوردار می باشد .تنوع گونه های کم نظیری در زیستگاههای این کشور یافت می شود که در مقایسه با سایر سرزمینهای جهان قابل توجه است.تعداد گونه های پستانداران وحشی ایران با بیش از ۱۶۰ گونه ، ماهیان با ۲۶۹ گونه و بالاخره دوزیستان با ۱۱ گونه که تقریبا نیمی از آنها بومی کشور ما تشخیص داده شده است جلوه ویژه ای را بر تنوع کشور ما ارائه داده است.توسعه شهرها ، تغییر کاربری اراضی ، بهره وری بی رویه از منابع بدون ارزیابی اولیه ،و بهره برداری بی رویه از مراتع و جنگلها از جمله فعالیتهای مخربی هستند که روزبروز عرصه را بر زیستگاههای طبیعی و حیات وحش کویر تنگ تر کرده و تنوع زیستی را به مخاطره می اندازد. در این شرایط برای حفظ و حراست از تنوع زیستی و جمعیتهای حیات وحش چاره ای جز انتخاب مناطق مناسب برای که در برگیرنده تمامی ویژگی های اکولوژیکی ناحیه باشند نمی باشد.
پارک جنگلی شمال شهر (شهدای گمنام)
با وسعت ۷۰ هکتار، پارک ارم به وسعت ۷ هکتار، پارک سلامت در حاشیه بلوار توحید شهر به وسعت ۴ هکتار، پارک بهمن در کمربندی جنوب شهر به وسعت ۵ هکتار، باغ ملی به وسعت ۱٫۵ هکتار، پارک امام رضا به وسعت ۶٫۵ هکتار، پارک لاله (معروف به شهربازی) ، رودخانه بکر ششتمد واقع در شهرستان ششتمد، رودخانه ریوند در ۳۵ کیلومتری سبزوار، رودخانه دلبر در ۲۵ کیلومتری شمال غربی سبزوار، مناظر طبیعی روستای طبس، طبیعت روستای بلاش آباد، طبیعت روستای استاجواقع در بخش روداب ۵۰ کیلومتری جنوب سبزوار از نقاط دیدنی و جاذبه گردشگری سبزوار بزرگ است.
در شهرستان سبزوار هنرهای سنتی چه بسا به لحاظ تفنن و چه برای رفع نیازهای روزمره در گذشته رواج کامل داشته و محصولات هنری در بازارهای پر رونق عرضه میشده است اما امروزه از آن خلاقیتها و ابداعات و ابتکارات چندان خبری نیست و در معدود کارگاهها، گیوه دوزی، نمد مالی، مسگری، سفالگری، خراطی و سبدبافی به گونهای محدود رواج دارد صرفاٌ برای تامین بخش بسیار ناچیزی از نیاز روستائیان بوده و چندان هم با معیارها و مصداق هنرهای سنتی شهرستان تناسب ندارد.
رایجترین و پر رونقترین هنر سنتی این شهرستان هنر قالیبافی است که در شهر و روستا رواج دارد اما این هنر هم مثل دیگر هنرهای سنتی رو به زوال است و در حال حاضر قالی بافان سبزواری از طرحهای مشهدی، تبریزی و کاشانی استفاده میکنند که تعداد آن ۲۲ طرح است و طرحها و نقشههای قالی سبزوار مثل دیگر شهرها و روستای خراسان شاد و اصیل و زیبا است و در صورت توجه و عنایت بیشتر میتوان علاوه بر پاسداری از فرهنگ اصیل و هنرهای سنتی، منبع اقتصادی مهمی نیز باشد.
هنوز در گوشه و کنار سبزوار میتوان مراکز تولید صنایع دستی و مشاغل سنتی را دید بازارهایی که همانند سالیان گذشته در آن استادکاران مشغول هستند و از مشاغل سنتی در شهرستان سبزوار میتوان به آهنگری، خراطی، نمدمالی و نخ تابی اشاره کرد و مهمترین سوغات سبزوار کلوچه زنجفیلی سبزواری است که در میان مردم محلی و گردشگران طرفداران بسیاری دارد.
نگاهی به تاریخ و باستان سبزوار
نگاهی به تاریخ و باستان سبزوار
شهرستان سبزوار یکی از شهرهای بزرگ در استان خراسان رضوی میباشد.که در غرب این استان واقع شده است . این شهر دارای پیشینه ی تاریخی میباشد که قدمت آن به دوره ی قبل از اسلام میرسد.آژانس مسافرتی اصفهان در این مقاله به تشریح تاریخ و باستان این شهر پرداخته است.برای آشنایی بیشتر با اصفهان تور همراه باشید.
شهر سبزوار با بسیاری از داستان های پهلوانی ایران باستان ارتباطی نزدیک دارد. چنانكه مدتها، میدان مركزی شهر به میدان دیو سفید معروف بود. در دوره های اسلامی، ولایت بیهق دارای دو شهر سبزوار و خسروگرد بود. شهر سبزوار در حمله مغول به كلی ویران شد؛ لیكن به تدریج دوباره آباد گردید. حوادث تاریخی بی شماری در این شهر اتفاق افتاده است؛ از جمله در سال ۷۳۷ ه. ق. این شهر پناهگاه و پایتخت سلسله سربداران شد. شهر سبزوار به “دارالمؤمنین” نیز معروف بوده است. هنوز زخم ناشی از حمله مغولان به مردم این شهر التیام نیافته بود كه در زمان شاه عباس، بار دیگر، سبزوار زیر سم ستوران ازبک ها ویران گشت و مردم آن قتل عام شدند. پس از این واقعه؛ این شهر كم كم رو به آبادانی گذاشت. دوره صفویان برای این شهر، شروع مرمت و بازسازی تاریخ گذشته بود. این شهر طی دهه های اخیر رونقی دوباره یافته و همچنان در حال توسعه و نوسازی است.
مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده است. همینطور معتقدند قبر سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداری سبزوار قرار داشته است. کلاه خود و زرهی به تازگی در این شهر کشف شده که به موزه آستان قدس رضوی تحویل گردیده و شهرداری سبزوار در حال حاضر بنای یاد بودی بر آن نهاده است. هر چند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری می دانند. در تاریخ مسعودی مطالبی در این خصوص آمده و در شرح مسافرت شاه طهماسب صفوی به خراسان و گذارش از شهر سبزوار؛ از آشنایی مردم آن دیار با شاهنامه سخن گفته شده است.
درباره سبزوار
شهرستان سبزوار واقع در غرب استان خراسان رضوی در مسیر جاده دوبانده مشهد به تهران ( با فاصله ۶۴۵ کیلومتر تا تهران و ۲۲۰ کیلومتر تا مشهد ) قرار دارد . سبزوار از شمال با اسفراين، از مشرق با نيشابور از جنوب با شهرستانهاي کاشمر و بردسکن و از مغرب با شهرستان شاهرود از استان سمنان محدود شده است. براساس آخرین تقسیمات کشوری این شهرستان دارای پنج بخش به نام های مرکزی، روداب، خوشاب، داورزن و ششتمد است.
سبزوار در طول جغرافيايي ۵۷ درجه و ۴۳ دقيقه و عرض جغرافيايي آن ۳۶ درجه و ۱۲ دقيقه قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا ۹۵۰ متر و میزان متوسط بارندگی سالانه ۳۳۰ میلیمتر و میانگین رطوبتی ۴۳ درصد و جهت باد عموما شرق به غرب است . حداقل و حداکثر دما در شهر سبزوار بین ۲۲ – و ۴۵ درجه سلسیوس نوسان داشته است و میانگین دما در طول سال ۱۶ درجه میباشد . وسعت شهرستان سبزوار ۱۷۷۱۸ کیلومتر مربع و جمعیت آن بر اساس آمار سال ۸۵ برابر با ۴۱۹۰۴۹ نفر میباشد . که به لجاظ وسعت و جمعیت ، دومین شهر استان خراسان رضوی و سی امین شهرستان بزرگ کشور میباشد . شهر سبزوار ۲۳۸۰۰۰ نفر جمعیت و ۲۳ کیلو متر مربع مساحت دارد
به لحاظ اقلیمی در حاشیه کویر لوت و در قسمت جلگه ای خود دارای آب و هوای خشک و معتدل است . وجود کوه های جغتای عامل جدایی دشت جوین از جلگه اصلی سبزوار بوده و در جنوب آن نیز کوه میش قرار دارد. به تعبیر دیگر سبزوار محصور در میان ارتفاعات شمالی و جنوبی است و بهمین علت در این مناطق دارای آب و هوایی کوهستانی و معتدل میباشد . تنها دو رشته رودخانه فصلی به نام (کال شور) در این ناحیه وجود دارد که سیلاب های دشت سبزوار را به نمکزارهای کویر هدایت می کند . این شهر در گذشته در مسیر جاده ابریشم فرار داشته
سبزوار با راه آهن سراسری ۳۰ کیلومترفاصله دارد . در سالها ۱۳۸۲ فرودگاه جدید سبزوار افتتاح گردید و در خرداد ۱۳۸۵ این فرودگاه دارای پروازهای بینالمللی شد . که به عنوان پشتیبان فرودگاه بین المللی هاشمی نژاد مشهد در نظر گرفته شده است . این شهر به لحاظ تجاری دربین شهرهای استان خراسان رضوی از جایگاه ممتازی برخوردار است . تجارت زیره ، پنبه تخمه هندوانه و خشکبار از عمده فعالیت های اقتصادی شهر است .
شهرستان تاكنون حدود ۸۰۰ اثر تاريخي و باستاني در شهرستان سبزوار شناسايي شده كه قدمت آنها مربوط به دوران قبل از تاريخ ، پيش و بعد از اسلام و دوران معاصر است. و نیز ثبت اخیرا آیین اسب چوبی بعنوان اولین نخستین اثر از میراث معنوی خراسان رضوی به ثبت رسیده ا ست . دیگر صنایع دستی سبزوار بویژه فرش و قالیچه از دیرباز دارای جایگاهی خاص بوده است . هنوز در گوشه و کنار سبزوار می توان مراکز تولید صنایع دستی و مشاغل سنتی روبرو شد. بازارهایی که همانند سالیان گذشته در آن استاد کاران به کار مشغولند. از جمله این مشاغل سنتی در شهرستان سبزوار می توان به آهنگری، خراطی نمدمالی و نخ تابی اشاره نمود. مهمترین سوغات سبزوار کلوچه سبزواری است که در میان مردم محلی و گردشگران طرفداران بسیاری دارد
در سالهای اخیر یکی از شاخصه های مهم این شهر ، تبدیل شدن آن به قطب دانشگاهی شرق کشور است بطوریکه هم اینک بالغ بر ۲۵۰۰۰ دانشجو در بیش از ۹ دانشگاه و موسسه آموزش عالی مشغول به تحصیل میباشند .
الف : قبل از اسلام
به استناد قرائن باستان شناسی، محوطه های کهن این ناحیه به صورت زیستگاه های وسیع حداقل هزاره سوم پیش از میلاد را دربرمی گیرد و از طرفی نشانگر ارتباط فرهنگی ساکنان آن با اقوام متمدن در ایران مرکزی، سیستان و آسیای میانه است. در دوره تاریخی جوین و سبزوار جزء قلمرو پارتیان بوده و وجود آتشکده آذر بر زین مهر اهمیت تاریخی و مذهبی این منطقه را در دوره ساسانی نشان می دهد.
نام بیهق ظاهراً معرب واژهای فارسی است که شکل ریشۀ آن را نمیتوان به طو قاطع معین کرد. درستی شکلها و ریشههای بیهه(بیهین، بهین: بهترین)، یا نام بنیانگذار شعر در عصر کیانیان، بیهگ(بیهه: جای نیک و بد)، یا پیهه(با قدم پیمودن) محل تردید است
بیهق نام دیرینه ناحیه ای از خراسان بوده است که اکنون آنرا سبزوار خوانند، سبزوار از دیر زمان مهد دانش و فرهنگ بوده و جایگاه خاصی را از این نظر در میان شهرهای دیگر به خود اختصاص داده است. سابقه فرهنگی این شهر آن چنان با ارزش است که هر انسانی با اندک مطالعه و توجه در مورد آن به اهمیت مطلب پی می برد و این سابقه فرهنگی به زمان فتوحات اسلام و اوایل دوران حکومت اسلامی می رسد.
وجه تسمیه
سبزوار را ساسویه بن شاپور الملک بنا کرده است و سبزوار در اصل ساسویه آباد بوده است و گفته اند پسر ابن ساسویه، یزدخسرو بود که خسرو شیر،خسرو آباد و خسروجرد را بنا کرده است.
گذشته از نقل قولهای ابن فندق که بنیاد سبزوار را به ساسانیان نسبت دادهاست، آثار و شواهد باستانی بررسی شده در این شهرستان اهمیت این منطقه را تا مرحله استطاعت داشتن یکی از چهار آتشکده بزرگ ایران زمین، آذربرزین مهر، تأیید میکند. این بنا که بقایای آن یک چهار تاقی سنگی در کوههای ریوند سبزوار است سالیان سال است که سبزواریان را به تماشا نشستهاست .
مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتادهاست. همین طور معتقدند گور سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداری سبزوار قرار داشتهاست و کلاه خود و زره مکشوفه در سالهای گذشته به موزه آستان قدس رضوی تحویل شده و شهرداری سبزوار در حال حاضر بنای یادبودی بر آن نهاده است. هر چند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اسطیری میدانند. در تاریخ مسعودی مطالبی در این خصوص آمدهاست و در شرح مسافرت طهماسب صفوی به خراسان و گذرش از شهر سبزوار به هنگام اجرای نمایش رستم و سهراب توسط کسانی که برای خیر مقدم به پیشواز شاه آمدهاند از اینکه مردم سبزوار این گونه با شاهنامه و مضامین آن آشنایند متعجب میشود.
ب : پس از اسلام
کهنترین روایت تاریخی دربارۀ بیهق به ۲۸ق/۶۴۹م باز میگردد که یزدگرد پس از شکست نهاوند روی به خراسان نهاد و بیهق یکی از توقفگاههای او بود و دهقان آنجا از شاه استقبال کرد . بیهق در ۳۰ یا ۳۱ق به دست عربها گشوده شد . به روایت بلاذری بر گرد شهر بیهق دیواری بوده است و مردم بیهق به واسطۀ همین استحکامات دفاعی، ابتدا شهر را تسلیم عربها نکردند، اما پس از جنگ و گریزهایی میان مردم بیهق و لشکریان عرب به فرماندهی اسودبنکلثومعدوی، سرانجام شهر به جنگ گشوده شد .
نام شهر بیهق ـ نه خود شهرـ تا سدۀ ۳ق در منابع جغرافیایی به چشم میخورد و جغرافیدانان پس از این تاریخ از این شهر نام نبردهاند، ولی از ناحیۀ بیهق یاد کردهاند . اما ابنبطوطه بیهق را نام دیگر شهر سبزوار دانسته است و شاید دلیل این امر آن باشد که سبزوار در سدۀ ۸ق/۱۴م، قصبه و مرکز ناحیۀ بیهق بوده، و نام بیهق نیز در کنار نام سبزوار برای این شهر به کار میرفته است. ظاهراً در سدۀ ۳ق یا اندکی پس از آن شهر بیهق بر اثر حوادثی ویران و متروک شده است. اصطخری و ابنحوقل در ذکر شهرهای کورۀ نیشابور از شهرهای خسروگرد، مزینان و سبزوار که از شهرهای عمدۀ رستاق بیهق به شمار میرفتهاند، نام برده، اما از شهر بیهق یاد نکردهاند. مقدسی در سدۀ ۴ق از بیهق تنها به عنوان یکی از رساتیق کورۀ نیشابور یاد کرده، و از شهر بیهق ذکری بهمیان نیاورده است . علی بیهقی مشهور به ابنفندق در سدۀ ۶ق از ویرانههای شهر بیهق و حصار آن که در منتهیٰالیه شرقی ناحیۀ بیهق و در نزدیکی آمناباد واقع بوده، یاد کرده است .
این ناحیۀ نسبتاً وسیع در روزگار طاهریان به ۱۲ بخش(ربع) تقسیم میشده است که عبارت بودند از اعلیالرستاق، قصبۀ سبزوار، طبس(تبشن)، زمیج ، خواشد و وریان، خسروگرد، باشتین، دیوره ، کاه ، مزینان ، فریومد و پساکوه حاکم نیشابوری در سدۀ ۴ق وسعت ناحیۀ بیهق را از حدود ریوند در نزدیکی نیشابور در شرق تا ولایت دامغان در غرب ذکر کرده است .
بیهق از مراکز عمدۀ تشیع در خراسان بوده است و خاندانهای بسیاری از سادات و نقبای علوی در این ناحیه به سر میبردند. در نیمۀ اول سدۀ ۲ق یحییٰبنزید علوی پس از ماجراهایی به سبزوار یکی از شهرهای ناحیۀ بیهق آمد و گروهی از شیعیان به دورش گرد آمدند و او را به خونخواهی پدر و قیام برضد عاملان بنیامیه در خراسان تشویق کردند. یحییٰ هم با کمک اینان بر نیشابور دست یافت، ولی سرانجام در جوزجان از نصربنسیار شکست خورد و کشته شد . در اوایل سدۀ ۳ق امام محمدتقی(ع) که برای دیدن پدرش ـ امام رضا(ع)ـ از مدینه رهسپار مرو بود، در سر راه خود در ششتمد از دیههای ناحیۀ بیهق اقامت گزید و در آنجا مورد استقبال مردم قرار گرفت .
در ۲۱۳ق/۸۲۸م که حمزۀ آذرک خارجی در خراسان به قیام و جنگ دست زد، بیهق نیز از آسیبهای این فتنه مصون نماند و خوارج در بخشهایی از بیهق از جمله ششتمد و سبزوار دست به کشتار و ویرانی زدند. در این تهاجم مسجد آدینۀ سبزوار به کلی ویران گردید و بیش از ۳۰هزارتن از اهالی آن کشته شدند .
در ۴۴۴ق/۱۰۵۲م زمینلرزۀ شدیدی در ناحیۀ بیهق روی داد که ویرانی بسیار به بار آورد و باروی شهر سبزوار فرو ریخت. در ۴۶۴ق/۱۰۷۲م این دیوار به دستور خواجهنظامالملک تجدید بنا شد، اما در ۴۹۰ق/۱۰۹۷م به فرمان ارسلان ارغون بنالبارسلان ویران گردید .
وجود جمعیت قابل ملاحظهای از شیعیان در ناحیۀ بیهق، زمینۀ مناسبی برای تبلیغ و ترویج اسماعیلیه در این ناحیه فراهم کرده بود. در حدود سال ۴۷۶ق/۱۰۸۳م حسن صباح برای دعوت مردم ناحیۀ بیهق به قریۀ طرزـ یکی از قرای ناحیۀ بیهق ـ آمد . به گواهی منابع، پس از این تاریخ برخی از نواحی بیهق در دست اسماعیلیان بود. در ۴۹۸ق/۱۱۰۵م رئیس ناحیۀ بیهق به دست فداییان اسماعیلی کشته شد و در همین سال قلعۀ ترشیز در ناحیۀ بیهق مورد تهاجم اسماعیلیان واقع شد(ابناثیر، ۱۰/۳۹۲-۳۹۳). در ۵۲۰ق/۱۱۲۶م ابونصر احمدبنفضل وزیر سلطان سنجر سلجوقی برای سرکوب اسماعیلیان خراسان، سپاهی به بیهق گسیل داشت. مرکز اسماعیلیان بیهق در این تاریخ قریۀ طرز(طزر؟) بود که رئیس اسماعیلیان این ناحیه موسوم به حسنبنسمین در آنجا به سر میبرد. سلجوقیان تمام ساکنان قریۀ طرز را از دم تیغ گذراندند و اموال و داراییهای آنان را غارت کردندو حسنبنسمین نیز خود را از بالای منارۀ مسجد طرز به زیرانداخت .
در ۵۳۷ق/۱۱۴۲م اینال تکین ـ برادر اتسز ـ به فریومد تاخت و دست به کشتار و غارت زد و درخت سرو کهنسالی را که در دیدۀ مردم آن ناحیه مقدس مینمود و بر این باور بودند که به دست زرتشت کاشته شده است، از ریشه کند و سوزاند . در اواخر نیمۀ نخست سدۀ ۶ق دستههای بزرگی از غزان به خراسان سرازیر شدند و این ناحیه را دستخوش ناامنی کردند. در این میان، اینال تکین بار دیگر در ۵۴۹ق/۱۱۵۴م به ناحیۀ بیهق تاخت و دست به کشتار و چپاول گشود. این تهاجم چندان خرابی و نابسامانی به بار آورد که تا ۵۵۰ق قحطی و وبا در میان مردم بیهق افتاد و براثر آن بسیاری از مردم این ناحیه هلاک شدند . در ۵۵۴ق/۱۱۵۹م ناحیۀ بیهق مورد تهاجم و غارت غزها قرار گرفت .
ناحیۀ بیهق در سدۀ ۶ق ناحیهای آباد و پررونق بود و اقتصادی فعال داشت، در اینجا علاوه بر کشاورزی، تولید برخی مصنوعات نیز رواج داشته، و به خصوص وجود معادن طلا و مس بر رونق آن میافزوده است. گیاهان دارویی مانند اشنان و ریواس ناحیۀ بیهق و چشمههای آب معدنی این ناحیه هم معروف بوده است. در فریومد عسلی مرغوب به دست میآمده که در دیگر جاها نظیر آن یافت نمیشده است .
در بهار۶۱۷ق/۱۲۲۰م سپاهیان مغول به فرماندهی تولی ـ پسر چنگیزخان ـ به نواحی غربی خراسان از جمله بیهق تاختند و این ناحیه را به تصرف آوردند . مغولان در ناحیۀ بیهق کشتار بسیار کردند و به نوشتۀ جوینی تنها در سبزوار ـ مرکز ناحیۀ بیهق ـ ۷۰هزارتن کشته شدند(۱/۱۳۸). حتیٰ اگر این رقم را اغراقآمیز بدانیم، اشاره به چنین ارقامی در منابع، خود گواه آبادانی این ناحیه و نیز آسیبهای بزرگی است که از مغولان بر آنها وارد شده است .
ویرانیهای ناشی از این حمله به حدی بود که از ۳۲۱ روستای ناحیۀ بیهق در پیش از حملۀ مغول ، تنها نزدیک به ۴۰ روستا در سدۀ ۸ق در این ناحیه برجای بود و اقتصاد و کشاورزی آنجا چنان آسیب دید که محصولات ناحیۀ بیهق در سدۀ ۸ق تنها محدود به غله و اندکی میوه بوده است . در ۷۳۶ق/۱۳۳۶م بدرفتاری یک ایلچی مغول در قریۀ باشتین از توابع بیهق، جنبشی پدید آورد که زمینۀ آن از مدتها قبل مهیا شده بود و عبدالرزاق نامی که فرزند یکی از مالکان محلی بیهق بود، در زادگاه خود باشتین رهبری جنبش را به دست گرفت و مغولان را از بیهق بیرون راند و حکومت سربداران را بنیاد نهاد. از این پس بیهق و نواحی دیگری از خراسان تا ۷۸۳ق/۱۳۸۱م تحت حاکمیت سربداران بود، ولی بر اثر اختلافات داخلی و اعتراضات مردم، امیرعلی مؤِید ـ امیر سربداری ـ در این تاریخ برای حفظ حاکمیت خود، ناگزیر از امیر تیمور گورکانی کمک خواست و تیمور با لشکریان خویش به خراسان آمد و پس از سرکوب مخالفان امیرعلی مؤید، وارد سبزوار مرکز دولت سربداران شد . مردم سبزوار که از وضع ناخرسند بودند، در ۷۸۵ق/۱۳۸۳م به رهبری شیخ داوود سبزواری بر ضد حاکمیت تیموریان قیام کردند. تیمور بیدرنگ روانۀ بیهق شد و سبزوار را محاصره کرد و پس از سیطره بر آنجا دست به کشتار مردم زد .
پس از مرگ تیمور در ۸۰۷ق/۱۴۰۴م، بیدرنگ قیام دیگری در سبزوار و اطراف آن برضد شاهرخ میرزا صورت گرفت که لشکریان شاهرخ به دشواری توانستند آن را سرکوب کنند . پس از تیموریان، دیگر نامی از بیهق در منابع تاریخی و جغرافیایی به عنوان یکی از نواحی خراسان برده نشده است و ظاهراً از این تاریخ به بعد نام سبزوار به ناحیۀ قدیم بیهق اطلاق میشده است. آنچه در منابع جغرافیایی این دوره و پس از آن دربارۀ بیهق آمده، همگی کموبیش از منابع جغرافیایی پیش از تیموریان برگرفته شده است .
سوغات و صنایع دستی شهر شوش
همان طور که میدانید هر شهری سوغات و آثار سنتی مخصوص به خود را دارد با اصفهان تور همراه باشید تا بیشتر با سوغات این شهر آشنا شوید…
تاریخچه شهر شوش
تاریخچه شهر شوش
شهر باستانی شوش از مراکز تمدن قدیم، از معروفترین شهرهای دنیا، پایتخت چند هزار سالهٔ مملکت عیلام و همچنین پایتخت زمستانی امپراطوری هخامنشی بودهاست. حمزه اصفهانی شوش را چنین توصیف نموده: شوش به معنی شهر زیبا، باصفا، خوب و لطیف. در تورات و در قاموس موسی دربارهٔ شوش آمدهاست: شوشن یا شوشان در عبری زنبق بوده، در یونان سوسنای میگفتند و نامهای دیگرش «سوسا» «سوس» بوده، قسمت بزرگی از ولایت شوش و عیلام را هم «سوسیانا» یا «سوزیانا» میگفتند.همراه مرکز مشاوره طلوع سفریاد باشید تا بیشتر با این شهر تاریخی زیبا آشنا شوید… شوش یا شوشن نام همه گیاهان تیره سنبل و زنبق و نرگس و اسپرغم به شمار میرود. شوش در قرون وسطی آباد و مرکزی بزرگ برای خوزستان بودهاست که در آن روزگار چندین شهر، آبادی و حومه داشته و در آن شهر قلعهای محکم و قدیمی، بازارهایی با شکوه و مسجدی با ستونهای گرد وجود داشتهاند. این شهر به داشتن منسوجات ابریشمی خام، ترنج، انار و نیشکر معروف بودهاست. آرامگاه دانیال نبی در شهر شوش واقع گردیدهاست. شوش در دوره اسلامی نیز مدتها از شهرهای پرجمعیت و پررونق بود، هنگامی که مرکز خوزستان به اهواز منتقل شد شوش کمکماهمیت خود را از دست داد. در طبقات پایینتر این شهر آثاری بدست آمده که باستان شناسان آنها را مربوط به ۸ هزار سال پیش میدانند.
مذهب و بزرگان شهر شوش
دانیال در باور ادیان ابراهیمی یکی از پیامبران بنی اسرائیل قرن هفتم پیش از میلاد است. دانیال به زبان عبری به معنای «خدا قاضی من است» میباشد. در سال ۶۰۶ پیش از میلاد وی را به دربار بخت النصر پادشاه بابل به اسارت بردند. وی در آنجا به علوم کلدانیان و زبان مقدس واقف گردید و در حکمت از آنان پیشی گرفت. اولین واقعهای که سبب نفوذ دانیال نبی گردید تعبیر خواب نبوکد نصر بود. بدین گونه ادعای پیغمبری نمود و مورد توجه آن پادشاه قرار گرفت. وی به همراه عدهای از قوم یهود به ایران مهاجرت نمود ودر شوش ساکن شد ودر آنجا درگذشت، آرامگاه دانیال نبی در ساحل شرقی رودخانه شاوور و روبروی تپه ارگ قرار دارد و دارای گنبدی ارچین است.
مذهب در اوایل دوران اسلامی
مقدسی میگوید: مردم شوش و توابعش حنبلی و جبّی، و نیمی از مردم اهواز شیعه اند، حنفی بسیار نیز آنجا هست. فقیهان و پیشوایان بزرگ دارند. مردم جندی شاپور و شوشتر حنفی و شافعی هستند و در رامهرمز همه رنگ یافت میشود.
جاذبه های گردشگری شوش
جاذبه های دیدنی شهر شوش
چغازنبیل
زیگورات نیایشگاهی باستانی است که در زمان ایلام (عیلامیها) و در حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد ساخته شدهاست. چغازنبیل بخش بهجامانده از شهر دوراونتش است و در نزدیکی شوش (شهر باستانی) قرار دارد. این سازه در ۱۹۷۹ اولین اثر تاریخی از ایران بود که در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفت. جامعه بینالمللی برای آن ارزش استثنائی و جهانی قایل است. خاورشناسان زیگورات شوش را نخستین ساختمان مذهبی ایران میدانند. این نیایشگاه توسط اونتاش گال (پیرامون ۱۲۵۰ پ. م)، پادشاه بزرگ ایلام باستان، و برای ستایش ایزد اینشوشیناک، نگهبان شوش (شهر باستانی)، ساخته شدهاست. مکان جغرافیایی زیگورات چغازنبیل در ۴۵ کیلومتری جنوب شوش (شهر باستانی)، در نزدیکی منطقه باستانی هفتتپه است. دسترسی به این اثر باستانی از جادهای انحرافی در جاده شوش به اهواز مقدور است.
کاخ اردشیر (کاخ شاوور)
در سمت غربی رودخانه شاوور در سال ۱۳۴۷ خورشیدی کاخ جدیدی کشف شد که به سبب همجواری با این رودخانه به همین نام مشهور است. این کاخ دارای تالاری به اندازه ۶/۳۴ *۵/۳۷ متر با ۶۴ ستون است. پایه ستونها از سنگ بوده و دیوارها از خشت ساخته شدهاند. این کاخ در ۳۵۰ متری غرب آپادانا واقع است وتوسط اردشیر دوم بنا گردید.
ایوان کرخه
ایوان کرخه آثار شهری از دوره ساسانیان است و در زمان شاپور دوم ساسانی (۳۷۹–۳۰۹)ساخته شدهاست. این بنا در ۲۰ کیلومتری شمالغربی ویرانههای شوش و ۲۰ کیلومتری جنوب غربی دزفول، در سمت راست رود کرخه در جاده دهلران قرار دارد و کاملترین و بزرگترین شهر مدفون شده ساسانی است. در حال حاضر فقط بخش اندکی از بنا باقیماندهاست. به موازات دیوار، بنای بلند ۵۵ متری وجود دارد که در آن سه اتاق قابل تمیز هستند، در مرکز، یک سرسرای مربع به ضلع ۷ متر که در شمال و جنوب با دو سرسرای مستطیل (۹متر*۱۷متر) همجوار است. در روی دیوار شرقی، تنها دیوار حفاظت شده تا امروز حرکت قوسهای عرضی به عرض ۶۰/۱ متر با فاصله ۷۲/۱ تا ۵۸/۱ متر مشهود است. در فاصله بین قوسها، دیوار دارای پنجرههای باریکی است که پایه آنها اندکی بالاتر از پاکار قوسها است. ساختمان بوسیله آجر به اضلاع ۲۸ تا ۳۲ سانتیمتر با ملات گچ ساخته شدهاست.
کاخ آپادانای شوش
کاخ آپادانای شوش قصر زمستانی شاهان هخامنشی بودهاست. این کاخ به دستور داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی در حدود سالهای ۵۱۵_۵۲۱ پیش از میلاد در شوش (شهر باستانی) روی آثار و بقایای عیلامی بنا نهاد شد. دیوارهای کاخ از خشت و ستونهای آن از جنس سنگ است. کاخ داریوش واحدهای مختلفی از جمله تالار بارعام، حرمسرا، دروازه و کاخ پذیرایی و همچنین سه حیاط مرکزی دارد. دیوارهای داخلی کاخ با آجر لعابدار منقوش با طرحهای سپاه جاویدان، شیر بالدار و نقش گل نیلوفر آبی مزین بودهاند که بقایای بهجایماندهٔ آنها در موزههای خارجی و داخلی نگهداری میشوند. مساحت تالار یا کاخ آپادانا ۱۰۴۳۴ متر است. این کاخ که بارگاه یا آپادانه نامیده شده توسط اردشیر دوم تجدید بنا شده است. طرح کاخ بنایی کوشک مانند با ۳ ایوان ستوندار در جبهه شمالی، شرقی و غربی آن است. تالار مرکزی با ابعاد ۵۸ در ۵۸ متر است و دارای ۳۶ ستون میباشد. ارتفاع ستونها حدوداً ۲۰ متر است و با ستونهای کله گاوی شکل ساخته شده است. ایوانها هر کدام دارای دو ردیف ستون ۶ تایی میباشند. از کلیه مجموعه کاخ ۱۱۰ اتاق و تالار مکشوف گردیده است. شش حیاط که سه تای آنها بسیار بزرگ دور یک محور شرقی و غربی قرار گرفتهاند، در داخل مجموعه کاخها وجود داشتهاند که به وسیله یک راهروی بزرگ به بخش شمالی مربوط میگردیده است. سه حیاط کوچکتر در بخش شمالی مجموعه کاخ قرار داشتهاند. اتاقها و ساختمانهای مختلف کاخ به وسیله این حیاطها روشنایی گرفته و تهویه میشدند. در سال ۱۸۸۰ میلادی، یک گروه از باستان شناسان فرانسوی این کاخ را از دل خاک بیرون کشیدند و ستونها و سرستونهای کاخ را با اره بریدند و به فرانسه منتقل کردند و امروزه در شوش، فقط چند زیرستون وجود دارد و کاخ به شکل سابقش وجود ندارد. بیشتر اشیاء خارج شده، اکنون در موزه لوور نگهداری میشوند.
هفت تپه
محوطه باستانی هَفتتَپه حدود ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش واقع شده و همانطور که از نام آن پیداست از تپههای متعددی تشکیل شدهاست. گستردگی این محوطه باستانی به مراتب باعث جلب توجه کاوشگران مختلف قرار گرفتهاست. بررسیهای سطح الارضی که قبلاً مَک آدامز (Robert McC Adams) در این ناحیه انجام داده بود، گویای این مسئله بودند که این محوطه گسترده باستانی فقط در دوره محدودی مسکونی بودهاست. در هفت تپه قسمتی از یک دیوار خشتی و طاقی آجری در هنگام تسطیح زمین و راهسازی توسط بولدوزرهای طرح نیشکر هفت تپه نمایان گردید. این محل توسط هیئت حفاری به عنوان نقطه شروع کار انتخاب شده و با ایجاد شبکهای که دارای خانههای ۱۰ × ۱۰ متر بود که عملیات حفاری از این محل به سمت جنوب ادامه پیدا میکرد. خاکهای ناشی از حفاری در قسمت شمال غربیِ محوطه حفاری، در مجاورت تپهای که مجموعه آرامگاهها بر روی آن واقع شده، انباشته شدهاند. با ادامه کاوش در طول فصلهای بعدی، ترانشههای متعددی به ابعاد ۱۰ ×۱۰ متر حفاری شدند که تعداد آنها مجموعاً حدود ۱۵۰ ترانشه میباشد. در آرامگاه سکوی بزرگی ایجاد شده که توسط دیوارچههای کوتاهی به سه بخش تقسیم میشدهاست. در بخش شمالی هفت اسکلت قرار داشته، بخش میانی که کوچکتر از دو بخش دیگر است، بدون اسکلت و بخش جنوبی دارای دو یا سه اسکلت بودهاست. در پای سکو در جنوبیترین قسمت آرامگاه، مجاور درب ورودی تعداد ده اسکلت بصورتی بی نظم بر روی هم قرار داشتند. به این ترتیب مجموعاً حدود ۲۱ یا ۲۲ اسکلت در معبد پیدا شدهاند. تقسیمبندی سکوی آرامگاه به بخشهای مختلف خود گواه این است که این مقبره برای تدفین اشخاص متعددی ساخته شده و احتمالاً یک آرامگاه شاهی نمیباشد. وجود اسکلتهای متعدد بر روی سکو و انباشته کردن اسکلتهای قدیمی در گوشه آرامگاه نیز این مسئله را تأیید میکند. با توجه به اکتشافاتی که در نقاطِ مختلفِ منطقه انجام شدهاست، درب ورودی آرامگاه پس از هر تدفین با سنگ یا آجر بسته و در هنگام تدفینهای بعدی مجدداً باز میشدهاست. مشاهداتی که در هفتتپه شده، نیز حاکی از این مسئله میباشد. موزهٔ هفتتپه حاوی تمامی اکتشافات فوق است.
رود کرخه
کَرخه نام رودخانهای است در جنوب باختری ایران در استان خوزستان. رودخانه کرخه از شمال به سوی جنوب جریان دارد و پس از گذر از کنار آثار شوش باستان به سوی باختر تغییر مسیر میدهد. منطقه کرخه در ۵ کیلومتری غرب جاده ترانزیتی اهواز – شوش بصورت نوار سبز رنگی در حاشیه رودخانه کرخه قرار گرفته است. جنگل کرخه زیستگاه اصلی جانوران زیادی در منطقه خوزستان میباشد که مهمترین آنها گوزن زرد است که از گونههای نادر ایران وجهان بشمار میرود علاوه بر آن گونههای جانوری با ارزشی نظیر انواع پرندگان شامل بلبل خرما، لیکو، دراج و… در منطقه زندگی مینمایند. از پستانداران با ارزش منطقه رودک عسل خوار و گربه جنگلی را میتوان نام برد.
قلعه شوش
قلعهٔ شوش قلعهای است که توسط ژاک دمورگان فرانسوی برای سکونت باستانشناسان فرانسوی در نزدیکی آرامگاه دانیال نبی در شوش بر روی تپهای تاریخی بناشدهاست. از مهمترین آثار بدست آمده از این تپهها، میتوان به مجسمهٔ معروف ملکه ناپیر اسوستون، لیوان مشهور سفالی شوش به رنگ نخودی و نقش بزکوهی و قانون حمورابی اشاره کرد. این قلعه دارای نقشهای قرونوسطایی است و توسط فرانسویها با استفاده از نیروی کار ایرانی و نظارت خاندان فیلی که امنیت ساخت را بر عهده داشتند و حاج مصطفی دزفولی ساخته شده است. ساخت قلعه با استفاده از آجرهای کاخ داریوش هخامنشی (کاخ آپادانای شوش) و تعدادی از آجرهای منقوش به خط میخی چغازنبیل که ناشی از تخریب قسمتهایی از این بناها بوده انجام شده است. نقشهٔ قلعه ذوزنقهشکل است، که قاعدهٔ کوچک آن در سمت شمال واقع شده و دور تا دور آن را راهرویی احاطه کرده و چند ردیف اتاق به سمت حیاط، بر گِرد آن قرار گرفتهاست. برج شمالغربی قلعه مربعشکل و برج شمالشرقی، دایرهشکل است.
پارک بادی شوش یا پارک میراث فرهنگی
پارک بادی شوش فضای سبزی است در بدو ورود به شهر شوش از سمت جاده ترانزیت نمایان میشود این پارک محل اسکان رایگان مهمانان در ایام نوروز و محلی برای تفریح مردم شوش است که ساکنین شهر برای گذارندن اوقات فراغت و انجام ورزشهای دلخواه خود به آنجا میرود؛ و در بعضی ایام در شب شبکههای تلویزیونی با ویدئو پروژکتور برای همشهریان نمایش داده میشود.
آداب و رسوم مردم سبزوار
آداب و رسوم مردم سبزوار
سبزوار یکی از شهرهای استان خراسان رضوی می باشد،دارای پیشینه و آداب و رسومی قدیمی میباشند، از نوروز گرفته تا مراسم ازدواج و دیگر آداب و سنت های قدیمی، در این مقاله وبسایت اصفهان تور یکسری آداب و رسوم را گردآوری کرده است. برای آشنایی شما با سایر شهرهای ایران، با ما همراه باشید.
آداب و رسوم نوروز
طبيعت با گذر از سوز و سرماي زمستان، شكفتن و تازه شدن را از سر گرفت، رخت نويي از جنس شكوفه و جوانه به رنگ لطافت و سرزندگي بر تن كرد.
همزمان با متحول شدن زمين، به پاسداشت تولد دوباره طبيعت، مردمان ايران زمين و ديار كهن سبزوار رخت و لباس نو به تن مي كنند و غبار و زنگار را از دل ها مي زدايند تا روزگاري نو را در نوروز ۹۰ آغاز كنند.
مردم سبزوار امروز در نخستين روز از بهار ۹۰ يا مقلب القلوب و الابصار .. را با حضور در بقاع متبركه، در مزار شهدا، در جمع خانواده، در كنار سالمندان و در هر جاي ديگري كه رنگي از معنويت داشت زمزمه كردند و اينگونه به بهار خوشامد گفتند.
مردم اين شهرستان همچون ديگر هموطنان خود با تاسي از نو شدن طبيعت از چند هفته مانده به نوروز ايجاد تحول در زندگي و شهر خود را با كاشتن گل ، درخت و سبزه ، خانه تكاني ، خريد رخت و لباس نو ، نو كردن وسايل كهنه و فرسوده و مانند آن آغاز و اينگونه خود را براي استقبال از بهار طبيعت آماده كردند.
تاريخچه عيد باستاني نوروز كه جايگاه بسيار مهمي در فرهنگ مردم ايران داشته و دارد به قبل از اسلام باز مي گردد.
‘ نوروز به معني روز نو است، بعضي گفته اند جمشيد كه اول جم نام داشت سير عالم ميكرد چون به آذربايجان رسيد فرمود تخت مرصعي را بر جاي بلندي رو به جانب مشرق گذاشتند و خود تاج مرصعي بر سر گذاشت و بر آن نشست. چون آفتاب طلوع كرد پرتواش بر آن تاج و تخت افتاد شعاعي در غايت روشني پديد آمد مردمان از آن شادمان شدند و گفتند ‘اين روز نو است’.
موسيقيدانان قديم براي هر روز نوروز يك آهنگ ساخته اند تا روز ششم كه به نام هاي نوروز خارا، نوروز عرب، نوروز بزرگ و نوروز كيقبادي نام گذاري شده است.
با ورود اسلام به ايران و پذيرش اين آئين اسماني ، مردم مسلمان ايران ، فرهنگ غني باستاني خود را با دين اسلام ادغام كردند كه در مورد نوروز نيز چنين شد.
قبل از ورود اسلام به ايران مردم بر سر سفره تحويل سال مي نشستند و اوستا مي خواندند كه با ورود اسلام و مسلمان شدن ايرانيان ، مردم هنوز هم در زمان تحويل سال دور سفره جمع مي شوند اما به جاي اوستا ، سال خود را با خواندن قران و دعاي تحويل سال آغاز مي كنند .
در دوران باستان سفره هفت سين ‘هفت شين’ نام داشته و شامل شيريني ، شهد ،شراب و … بوده است كه بعدها با مسلمان شدن مردم ، هفت سين جاي هفت شين را گرفت.
مردم از چند روز مانده به نوروز با اجراي آئين هاي خاصي به استقبال اين ايام مي رفتند از جمله در اين منطقه آخرين روز سال را ‘علفه’ مي نامند و مرسوم است در اين روز بانوان به باغات و اراضي كشاورزي رفته و سبزي بياباني جمع مي كنند و با آن آش مخصوص شكم پر (جوشواره ) مي پزند.
، غذاي اغلب مردم در اين روز آش است كه مقداري از آن را براي سال جديد نگه مي دارند و در اولين وعده غذايي از اين آش صرف مي كنند تا سرسبزي و بركت سال قبل را به سال جديد انتقال دهند.
از ديگر رسم و رسومات خاصي كه مردم سبزوار در ايام نوروز در گذشته اجرا مي كردند و برخي از آنها تا به امروز نيز ادامه يافته چنين است كه شب عيد بزرگترها غذا براي كوچكترها و فاميل ميبردند كه آنها فردا صبح اول به خانه بزرگترها بيايند و به اين غذا كه ممكن بوده هر چيزي باشد ‘پاي’ ميگفتند.
همچنين براي غذاي شب عيد آنها كه پولدار بودند پلو ميخوردند بعضي ها برنج را با رشته آش كه تفت داده شده بود و به آن ‘خُشت تلي’ ميگفتند مخلوط و پلو درست ميكردند، بعضي كه وضع مالي خوبي نداشتند قِلِف (قابلمه ) خالي را پر از آب كرده و روي بار (آتش ) ميگذاشتند تا نگويند فلاني پلو ندارد امروز هم غذاي شب عيد پلو است كه در كنار آن ، ماهي و انواع خورشت ها تهيه مي شود.
بعد از تحويل سال رسم بود دختربچه ، پسر بچه و يا بزرگتري كه خوش قدم بود اول وارد خانه مي شد تا خانه تا پايان سال بركت داشته باشد.
چيدن سفره هفت سين رسمي است كه همچنان اجرا مي شود، درگذشته نه چندان دور بر سر سفره هفت سين علاوه بر قرآن و آيينه، كشمش، نخود، پول، تخممرغ و جوز (گردو) هم مي گذاشتند و هفت سين را چنين آماده مي كردند :’ شيريني هفت سين بچينيد ، با سبزه و سنجد و سپستون سماق، سركه، ترنج و سيب، اريد به سفره گلستون ‘
تقويت همبستگي و محبت و دوستي ميان مردم در اينگونه ايام خاص سال مي گويد : فلسفه اين رسوم همبستگي و دگر خواهي و اصولا سفره نمادي از همبستگي و در كنار يكديگر نشستن است وقتي اعضاء يك خانواده در كنار همديگر بر سر سفره تحويل سال مي نشينند بزرگترها قرآن مي خوانند و ديگران گوش مي دهند و وقتي كه خانواده ها براي ساعت تحويل سال سعي مي كنند در هر جايي كه هستند خود را به خانه برسانند اين خود نشاني از همبستگي است.
عيد ديدني ها دو يا سه روز اول عيد بود و مردم سعي ميكردند در همين مدت ديد و بازديد خود را بروند و پس دهند كوچكترها وقتي به خانه بزرگترها ميرفتند بزرگترها به آنها عيدانه ميدادند، كه به نام ‘بُت بُتي ‘ مشهور است .
اين آئين زيبا كه با عنوان صله رحم مورد تاكيد دين اسلام نيز هست امروز شايد مهمترين رسم در نوروز است كه همه مقيد به آن هستند، بعد از تحويل سال خانواده هاي سبزواري ابتدا به ديدار كساني كه در طول سال گذشته عزيزي را از دست داده اند مي روندوازبستگانش دلجويي مي كنند بعد از آن بازار ديد و بازديد گرم مي شود و ديدارها تازه شده و مردم با روبوسي ، سال نو را به هم تبريك مي گويند.
با كمرنگ شدن ديد و بازديد ها در عيد نوروز ،بازي هاي محلي در برخي روستاها در اماكني به نام عيدگاه رونق مي گيرد.
از گذشته در هر روستايي از سبزوار مكاني به نام ‘عيدگاه’ بود كه دختران و زنان در ايام نوروز به اين مكان ها ميرفتند و حلقه وار دايره ميزدند و شادي مي كردند جوانان روستا هم كه در اين ايام به اصطلاح ‘جمعشان جمع’ مي شد و هر كس از ديار غربت به جمع اهالي روستا باز مي گشت گرد هم مي آمدند و بازار بازي هاي محلي بين انان گرم بود و به اين وسيله خستگي يكسال را از تن خود بدر مي كردند .
روز سيزدهم عيد مردم به امامزادگان يا ييلاقات ميرفتند، مردها در آنجا كشتي ميگرفتند و بعضيها « پل » ميانداختند كه به نام ‘ جستان’ نيز مشهور است و دخترها و زنها در خرمنگاه جمع مي شدند و شاد بودند . نواختن موسيقي محلي واجراي ديگر بازي هاي محلي، تابخوري وگره زدن علف ها هم از جمله آداب و رسوم اين روز است.
امروز با وجود تغييراتي اندك به تبع تغيير شرايط زماني ، مراسم عيد نوروز همچنان به عنوان مهم ترين عيد باستاني ما ايرانيان جايگاه خود را حفظ كرده ومردم همچون گذشته از چندين روز قبل خود را براي آغاز بهار مهيا مي كنند .
پختن شيريني خانگي، خريد مخصوص ايام نوروز ، خانه تكاني ، پختن آش ، پختن غذاي شب عيد و چيدن سفره هفت سين از جمله كار هايي است كه مردم سبزوار امروز هم به مناسبت ايام نوروز انجام مي دهند.
سبزواري ها در شهر و روستاهاي اين شهرستان هنوز به آداب و رسوم گذشتگان در ايام نوروز پايبندند هنوز كوچكترها در عيد از بزرگترها عيدي مي گيرند بزرگترها روز اول عيد را در خانه مي مانند تا كوچكترها به ديدار آنها بيايند و مردم سعي مي كنند در چند روز اول عيد ديد و بازديدها را انجام داده و پس از آن راهي مسافرت مي شوند.
برخي از آنها كه سال را در خانه نو مي كنند هنوز اعتقاد دارند پس از لحظه تحويل سال اگر فردي خوش قدم وارد خانه آنها شود سال خوبي را آغاز خواهند كرد و بعضي هم سال خود را در كنار امامزادگان و اماكن مقدس شهر و روستاها اغاز مي كنند تا به اين ترتيب سالي توام با خوشي ، سلامتي و بركت را در پيش داشته باشند.
كنار هم بودن خانواده در لحظه تحويل سال رسم زيبايي است كه مردم هنوز به آن اهميت مي دهند و اين نماد همبستگي را همچنان حفظ كرده اند و همه اين رسم و رسومات در ايام خاصي همچون نوروز ،شب چله ،چهارشنبه سوري ، سيزده بدر بهانه اي است براي همبستگي و انس و الفت مردم.
آداب و رسوم شب چله
در مناطق گوناگون سبزوار چله بزرگ از اول دی ماه آغاز گردیده و تا دهم بهمن ادامه می یابد. بنا بر سنت قدیمی اولین شب چله کوچکترها به دیدار بزرگترها رفته و با تنقلاتی از جمله برگه هلو،برگه زردآلو،قیسی و میوه هایی مانند هندوانه و انار پذیرایی می شدند.کرسی خانه محل تجمع همه اقوام بود که در آن شب شاهنامه خوانی، امیر ارسلان و حیدر بیگ به خاطرات خوش آن می افزود. همچنین خوردن برف و شیره انگور با مخلوطی از گیاه «بایان» به صورت کف از سنتهای قدیمی شب چله بود. از جمله مراسمی که آن شب صورت می گرفت باید به « شال اندازی» اشاره کرد که فردی آشسنا یا غیر آشنا بر روی بام خانه رفته و شال خود را از دریچه «هورنو» به کرسی خانه می انداخت، اگر صاحبخانه او را می شناخت مقداری آجیل
شب چله در داخل آن می ریخت و گره می زد و اگر شال او را نمی شناخت آن را پایین می کشید.
اتاق عقد سنتی
پس از انتخاب همسر واسطه ای به نام« راوی» خانواده پسر به اتفاق بزرگان به همراه کله قند،گوسفند و چای به خانه دختر می روند و با تعیین مهریه،قباله و شیربها دختر و پسر نشانی همدیگر می شوند.پس از آن مراسم عقد تدارک دیده می شود. در اجرای این مراسم با توجه به آداب و رسوم خاص، ابتدا اتاق عقد آراسته و سپس چیدمان سفره تکمیل می شود. تزئین اتاق با اجزاء و عناصر سنتی از جمله دیوارکوب مرصع و پولکدوزی شده ،دیوار آویز، وسایل روشنائی،منگوله های الوان تهیه شده از نخهای قالی و فرت بافی ،ظروف و ….. انجام گردیده و در سفره عقد که از یک پارچه زربفت و زری دوزی شده یا حریر گرانقیمت تهیه می شود معمولاً اقلامی نظیر آئینه و شمعدان،کله قند، شیرینی های محلی، گل، قرآن و رحل،ظروف زیبا،
پارچه ها و البسه تقدیمی به عروس و داماد، صندوقچه جواهرات عروس،کفش عروس و داماد، نقل و نبات و غیره قرار می گیرد. غرفه اتاق عقد سنتی موزه شمالی از آداب و رسوم گذشته را در تزئین و چیدمان این اتاق به نمایش گذاشته است. از جمله مشغله خانواده ها بحث همسر گزینی است که در نواحی مختلف ایران با،شیوه ها و گوناگونی فراوان انجام می شود. در شهرستان سبزوار نیز این امر به سبک و سیاق خاصی دیده می شود به نحوی که ابتدا پس از انتخاب همسر توسط واسطه ای به نام «راوی» خانواده پسر به اتفاق بزرگان به همراه کله قند،گوسفند و چای به خانه دختر می روند و با تعیین مهریه ،قباله و شیربها ،دختر و پسر نشانی همدیگر می شوند.پس از آن مراسم عقد تدارک دیده می شود.عاقد صیغه عقد را جاری می کند.مراسم اسب چوبی به همراه نواختن ساز و دهل اجرا می شود.قبل از مراسم عروسی همیاری گروهی در تهیه هیزم،شغاری(مقدمات تهیه لباس داماد و عروس) خیاطی و گندم پاک کنی کمک به خانواده عروس و داماد محسوب می گردد. در حنابندان نیز دست و پای راست عروس و بعد دست و پای چپش را حنا می بندند. در مراسم عروس کشان ،عروس و داماد سوار بر اسب به همراه ساز و دهل به میدانگاهی روستا رفته و مراسم نارزنی (پرتاب انار) آغاز می شود و سپس آن دو به خانه بخت می روند.
مراسم عروسي در شهرستان کلات سبزوار طي ۳شبانه روز برگزار مي شود؛ شب اول مراسم عروسي را مصلحت شامي مي گويند که در آن اقوام داماد گردهم مي آيند تا تقسيم کار کنند. مراسم هيزم کني که به صورت همياري صورت مي گيرد از صبح زود روز اول شروع مي شود. شب دوم حنابندان است که در آن عاشيق ها (نوازندگان محلي) ساز و قوشمه و دهل مي زنند و حنا را به خانه عروس مي برند، عروس و داماد توسط ساقدوش ها حنا مي بندند. عروس کشان روز سوم صورت مي گيرد. عروس را سوار بر اسب ماديون مي کنند و جلوي او پسربچه اي ۵-۴ساله به نيت اين که اولين فرزندشان پسر باشد قرار مي دهند. عروس نزديک خانه داماد می ایستد و داماد که به همراه ساقدوش سوار بر اسب است مراسم نار زدن را انجام مي دهد.
جشن سده
در مناطق مختلف شهرستان سبزوار ۵۰روز مانده به عید نوروز واسم جشن سده آغاز میشود
مردم با آتش افروزی بر روی بلندی ها تصنیفی را از روزگار کهن بجا مانده می خوانند:
ای سده سده سده صد به غله پنجاه به روز
در روستاها مردم گوی های آتش به هوا پرتاب میکنندودر کنار آتش تا پاسی از شب به جشن و سرور می پردازند .
ابوریحان بیرونی می گویید:ایرانیان در این شب دود بر می افروختند تا دفع مضرات کنند.برخی می گویند در این روز آتش پیدا شده لذا جشن میگیرند و برآتش حلقه میزنند و اوستا می خوانند .
ابوالفضل بیهقی از این شب چنین یاد میکند:سده فراز آمد نخست شب امیر بران لب جوی آب که شراعی زده بودند بنشست وندیمان ومطربان بیامدند وآتش به هیزم زدند و پس از آن شنیدم که قریب ده فرسنگ فروغ آن آتش بدیده بودند وآن چنان ندیدم وآن به خرمن پایان آمد.
سده نزدیک که میشد اشتران سلطانی را از آن همه لشکر به صحرا بردند وگز کشیدن گرفتند تا سده کرده و پس از آن حرکت کرده آید.وگز می آوردند ودرصحرایی که جوی آب بزرگ بود بر آن نفط می افگندند تا به بالای قلعتی برآمد وچهار طاق بساختند از چوب سخت بلند وآن را به گز بیاگندند وگز دگر جمع کردند که سخت بسیار بود وبه بالای کوهی برآمدبزرگ:)تا دوران غزنویان برگزاری این جشن از شکوه خاصی برخوردار بوده است.
سوغات و بازارهاي سنتي
هنوز در گوشه و كنار شهر سبزوار مي توان با مراكز توليد صنايع دستي و مشاغل سنتي رو برو شد. بازارهايي كه همانند ساليان گذشته در آن استادكاران به كار مشغولند. از جمله اين مشاغل سنتي در شهرستان سبزوار مي توان به آهنگري, خراطي نمد مالي و نخ تابي اشاره نمود. هرچند این مشاغل رونق گذشته را به هیچ وجه ندارند ولی هنوز کور سویی از فعالیت در مراکز به چشم می خورد.
مهمترين سوغات سبزوار كلوچه ي سبزواري است كه در ميان مردم محلي و گردشگران طرفداران بسياري دارد. ریشه ای غنی دارد و ریشه های سوگواری این ایام با توجه به مكتوبات موجود به زمان عزیمت امام رضا (ع) از مدینه به مرو بر می گردد.
مراسم سوگواری در سبزوار
سبزوار به عنوان دارالمومنین زبانزد عام و خاص است وجود وقف نامه های قدیمی از قرن های سوم و چهارم هجری قمری برای سوگواری امام حسین (ع) بعضا در سبزوار قنوات ، املاك و دارایی های بسیار بزرگی برای تداوم حركت بزرگداشت واقعه عظیم عاشورا وقف بر مراسم سوگواری امام حسین (ع) شده كه وقف نامه های آن مربوط به چند قرن گذشته است.
در عزای امام حسین (ع) را به شكل سینه زنی ، زنجیر زنی ، به راه انداختن كاروان ها ، برپایی حلقه های حزن و اندوه ، روضه خوانی ،مراسم سیاه پوشان ، نخل گردانی و … ذكر كرد كه به ویژه در دهه نخست محرم با همراهی اهالی شهرها و روستاهای شهرستان هر یك در روزهای خاصی از این ایام برگزار می شود.
سبزواری ها قبل از شروع محرم با تمیز كردن مساجد و حسینیهها ، شستن فرشها و ظروف و آماده كردن روشنایی آن به استقبال این ماه می روند می گوید : نصب علم در میدان و گذرها به معنی شروع ماه محرم است كه محاسبات آن را در قدیم از روی ماه انجام میدادهاند.
وی با اشاره به بر پا داشتن روضه خوانی زنانه و مردانه در دهه اول ماه محرم و به اوج رسیدن مراسم در تاسوعا و عاشورا افزود: در این دهه عزاداری به صورت ویژه است صبح ها خانم ها روضه خوانی زنانه دارند و معمولاً روحانی زن روضه خوانی میكند و مردها در قالب دستهجات عزاداری در كوی و برزن و بیشتر در مساجد و حسینهها عزاداری میكنند و افرادی كه نذر و نذورات دارند، نذورات خود را به مسولان هیاتها میدهند تا در مراسم استفاده كنند.
برگزاری مراسم ‘سیاه پوشان ‘ معمولا در جمعه آخر ماه ذی الحجه جلسه در مساجد ،حسینیهها و تكایا توسط دسته جات عزاداری برگزار و تصمیمات لازم برای اعلام ماه محرم صورت میگرفت و پس از رفت و روب اماكن عزاداری ،گروه سیاه پوشان اماكن عمومی، حسینیهها، مزارشهدا و… را سیاه پوش میكردند كه در پارچههای سیاه پوشان بیشتر اشعار تركیب بند محتشم كاشانی استفاده میشد .
میزان نذر و نذورات هیاتها و نحوه اطعام عزاداران، مجاوران و مسافران روستا، بخش و شهر را از دیگر موضوعات مطرح شده در این مراسم ذكر كرد و گفت: بعد از انجام مراسم سیاه پوشان، دستهها جهت انجام مراسم آماده میشوند گروهی جهت تهیه هیزم می روند، گروهی جهت تهیه آرد و نان و گروهی مسوول پخت نان میشوند، گروهی قند میشكنند كه معمولاً كار نان پختن و قند شكستن و شست و شوی دیگ ها و ظروف را خانم ها به عهده میگیرند و ظروف و دیگ هایی كه بر تمام آنها وقف بر عزاداری امام حسین (ع) نقش بسته بود در دهه اول محرم بررسی و آماده بهره برداری عزاداری می شود .
در این حسینیه به عنوان مكانی كه استطاعت مهمانداری عزادارن اباعبدالله را دارد مراسم سیاه پوشان را در اول محرم برگزار می كنند.
در این حسینیه چادری چند تكه كه پارچه آن از اصفهان ، كاشان و یزد آورده شده وجود دارد كه مزین به اشعاری در مضامین عاشورا و تصاویر شیر ،جقه و … است و حیاط مركزی حسینیه با این چادر پوشش می شود.
روكش كردن حیاط مركزی حسینیه ها را به دلیل در گردش بودن سال مذهبی درون سال ملی ما ایرانیان انجام می دهند، از آنجا كه در سالهای مختلف ایام محرم با فصول مختلف سال مصادف می شده به این طریق سوگواران را از گرما و سرمای هوا حفظ می كردند.
در این روز مردم از صبح گروه گروه یا تك تك از كوی و برزن خارج میشوند و به سمت حسینیهها و مساجد میآیند تا به دسته عزاداری خود بپیوندند و پس از اینكه دسته كامل می شود طبالان، بر طبل میكوبند تا گروه گرد هم جمع شوند.
چیدمان عزاداران در قالب هیات های عزاداری ( دسته ها ) ،افزود: بیرق و پرچم در جلو دسته قرار میگیرد، سپس علم ( كه البته در سال های اخیرحمل آن ممنوع شده ) بعد از آن نوحه خوان، در مركز و میاندار و سپس افراد تماماً سیاه پوش به ترتیب قد از بزرگ تا كوچك به طور موازی در دو ستون با فاصله قرار میگیرند و ابتدا زنجیرزنان سپس سینهزنان و بعد پسرها و كوچكترها و سپس زنان به دنبال دسته حركت می كنند.
گروهی موظفند اسپند دود كرده و چاووشی كنند پرچم های سیاه و سبز به نشانه عزاداری ابا عبدا… الحسین (ع) به اهتزاز در میآیند و پرچمداران با حركتها ی مایل پرچم ها فضا را پر میكنند تا خشوع و خضوع دسته را بر عزاداران تعیین كنند در مسیر ذبح گوسفندان توسط مردمی كه نذر و نذورات داشته اند صورت می گیرد و عزاداران در روستاها به سمت مسجد اصلی حركت و سپس به سمت قبرستان عمومی روستا و مزار شهدا می روند به هنگام ظهر نماز بر پا میكنند و عزاداری با اطعام عزاداران به پایان میرسد در این روز شبیه خوانی حضرت ابوالفضل و علی اكبر را هم نمایش میدهند.
در این روز شبیه خوانی امام حسین صورت میگیرد ابتدا روضه خوانی است و سپس افراد در دسته شمر با لباس قرمز حاضر میشوند و حسینیان با لباسی سیاه و سبز دایره وار گرد میدان تعزیه را در بر میگیرند تا ظهر شبیه خوانی ادامه دارد سپس خیمهها به آتش كشیده می شود و به سمت برپائی نماز میروند و شب را شام غریبان میخوانند.
در ظهر عاشورا در غالب شهر و روستاهای سبزوار در منازل و مساجد مردم را اطعام می كنند و تمام هیاتها و مردم حتی به همراه میهمانان خود بدون نیاز به دعوت در این سفره اطعام( خرج ) حاضر و از غذای نذر امام حسین (ع) تناور می كنند.
در این روز كار و كسب ، اصلاح وحمام و… تعطیل است تا مردم بدین وسیله خود را در سوگ و غم و اندوه امام حسین (ع) سرور و سالار شهیدان شریك بدانند.
اجرای مراسم ‘نخل گردانی’ در ظهر روز عاشورا را كه هم اكنون هم در روستاهایی از جمله ایزی و مزینان سبزوار اجرا می شود را رسم قدیمی دیگری معرفی كرد و گفت: این نخل استعاره از شهدای صحرای كربلا و مصائب روز عاشورا است كه بر شانه افراد قرار گرفته و در مسیر خاصی چرخانده می شود
در روز یازدهم محرم ‘شبیه’ (تعزیه ) كاروان اسرا را اجرا می كنند، گفت: در این شبیه قافلههایی كه اسرا را زنجیر بسته به شام میبرد ، آزار اسرا در بین راه توسط هروله كه لباسی به رنگ قرمز بر تن كرده و نیز همراهی شیری كه به كمك یاران امام حسین (ع) میآید نمایش داده می شودكه این آئین های خاص هنوز هم در سبزوار اجرا می شود و مراسم سوگواری این روز در واقع وداع با عاشوراست.
سقّا به عنوان كسی است كه وظیفه آب دادن گروه و افراد را به عهده دارد . در مسیر هیات های عزاداری خمرههایی میگذاشتهاند كه عزاداران از آب آنها استفاده كنند و سقا فقط به زنجیر زنان و سینه زنان و گروه عزاداری آب میداده است.
شبیه خوانی در روز عاشورا و تاسوعا بوده كه در روز تاسوعا شبیه حضرت ابوالفضل (ع) و علی اكبر (ع) و در روز عاشورا شبیه امام حسین (ع) را برگزار و تمام مردم سیاه پوش میكرده اند.
امروز سوگواری مردم شهر سبزوار در قالب هیات های مذهبی (دسته های زنجیر زنی و سینه زنی ) از خیابان های مختلف سطح شهر به سمت چهار راه شهدا ادامه یافته و در مقابل مسجد جامع این شهر خاتمه می یابد برخی از آسیب های مراسم سوگواری را مورد اشاره قرار داد.
متاسفانه هر چه ایام می گذرد این مراسمات در برخی موارد رنگ ریا و تظاهر به خود گرفته و گاها با دچار شدن به مسائل حاشیه ای و خرافات و نیز تقلید كوركورانه در اجرای آن از فلسفه اصلی خود دور می شود .
جاذبه های گردشگری شهر طبس
جاذبه های گردشگری شهر طبس
طبس در منطقهای با آبوهوای بیابانی واقع شده است. معادن غنی ذغال سنگ این شهرستان حاکی از وجود جنگلهای انبوه و دریاچههای بزرگ در گذشتههای دور در این منطقه است. این معادن، طبس را در ردیف یکی از غنیترین مناطق کشور به لحاظ ثروت ملی قرار داده است برای آشنایی با جاذبه های دیدنی این شهربا وب سایت آژانس طلوع سفریاد همراه باشید.
برج هادرباش
نخلستانهای طبس منطقه وسیعی را تحت پوشش خود دارند در قدیم جهت حفاظت از نخلستان در برابر سارقین و حیوانات وحشی برجهای هادر باش ساخته شده است. هادر در گویش یزدی به معنای مواظبت و مراقبت است.
سد تاخیر شاهعباسی
این سد یکی از نمونههای عالی خلاقیت، دوراندیشی و سختکوشی ایرانی است. در میان مردم محلی به طاق عباسی معروف است. این طاق بیش از ۷۰۰ سال قدمت دارد. میان دو کوه نزدیک به هم ساخته شده و بنایی آجری است که در قسمت بالا یا تاج آن سنگ به کار رفته است.
با توجه به اینکه به علت موقعیت خروجی سد، رسوب در پشت سد ذخیره نمیشود، میتوان انتظار داشت برای هزاران سال، این سازه بینظیر بدون نیاز به تعمیر و نگهداری و مدیریت، کارکرد اصلی خود را به انجام برساند.
غار حلوان
این غار در روستای حلوان در ۷۵ کیلومتری شمال غرب شهرستان طبس قرار دارد. سن سنگهای غار حلوان تقریبا ۱۶۰ میلیون سال است و مربوط به دوره ژوراسیک میانی است. با توجه به اینکه در این غار بقایای زیادی از استخوانهای حیواناتی همچون گوسفند، شتر، الاغ و پرندگان دیده میشود، شاید این غار پناهگاه حیوانات درنده باشد.
قلعه اسماعیلیان
در زمان سلجوقیان، اسماعیلیان بر طبس استیلا یافتند و قلاع محکمی در کوههای آن ساختند. قلعه اسماعیلیان طبس که یکی از قلعههای معروف این فرقه است، بر فراز کوهی ایجاد شده که در مجاورت آن روستای خراوان پایین قرار دارد.
از فراز قلعه به هر طرف که چشم دوخته میشود، کوهستان است و افق بازی وجود ندارد. در درون قلعه چهار آبانبار وجود دارد که سالمترین آنها در بالاترین سطح کوه قرار دارد و تنها پوشش گنبدی آن در وسط از بین رفته است.
باغ گلشن
باغ گلشن یکی از باغهای نادر ایرانی است که آب جاری دائمی در آن جریان دارد. باغ گلشن طبس بهوسیله امیرحسین خان، سومین حاکم طبس، از سلسله خوانینی که به فرمان نادرشاه به حکومت طبس منصوب شد، ساخته شده است.
ساختمان سردر باغ گلشن در زلزله ویرانگر شهریور ۱۳۵۷ طبس بهکلی از بین رفت، اما هماکنون در همان محل، ساختمانی با همان طرح و نقشه بنا شده است.
کاروانسرای خان
در مسیر جاده قدیم طبس به یزد، پس از عبور از کاروانسرای کلمرد و به فاصله ۳۰ کیلومتری آن، روستای رباط خان قرار دارد. در میان این روستا، کاروانسرای زیبای خان با معماری زیبا و قابل توجهی قرار دارد. بنای این کاروان چهارگوش است.
یکی از ویژگیهای معماری این کاروانسرا، کالبد فضایی مجموعه بادگیر و گنبد شاهنشین آن است، در آجرکاریهای نماهای داخلی آنها از گل چینهایی استفاده شده که بر زیبایی کار افزوده است.
امامزاده حسین بن موسی بن کاظم (ع)
حسین بن موسی الکاظم (ع) از جمله امامزادگانی است که مورخان آن را از فرزندان بلافصل امام کاظم (ع) دانستهاند. با توجه به برخی از اسناد، زمان بنای اولیه مزار این امامزاده در قرن پنجم هجری بوده است.
مقبره امامزاده حسین بن موسی الکاظم در طبس از قدیم مورد توجه و استقبال مردم بوده اما متاسفانه در زلزله ویرانگر طبس در سال ۱۳۵۷ این بنا بهکلی ویران شد. پس از آن، آستان قدس رضوی اقدام به بازسازی آن کرد.
سد کریت
سد کریت در فاصله ۴۲ کیلومتری شهر طبس قرار گرفته است. از تاریخ ساختمان این بند اطلاعاتی در دست نیست و بخشی از طاق آجری آن که در پایین بند وجود دارد در ناحیه تیزه از بین رفته و در نتیجه طرح کامل آن محو شده است. برخی مورخان این بنا را به دوره مغول نسبت دادهاند.
با توجه به تنوع مصالح به کار رفته و ساختار کلی بنا که در مرحله تعمیر بر روی آن انجام گرفته، میتوان استنباط کرد که بند کریت متعلق به چند دوره زمانی مختلف است.
حدود ۱۵۰ سال قبل ۴ متر به ارتفاع بند افزوده شده این افزایش باعث جلوگیری از متروکه شدن این بند شده بود. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد بند قدیم که هنر سدسازی ایرانیان را آشکار میکند، قوسی بودن بند است.
قلعه طبس
سبک بنای قلعه طبس آشکار میکرد که در یکی از دورههای گذشته بنا گردیده، شاید در دورهای که هنوز اسلام به خراسان نیامده بود. شیب کوه از خارج بهسوی قلعه بهقدری کم بود که در موقع راه رفتن شخص احساس نمیکرد که از یک سربالایی بالا میرود. به همین جهت شیب مزبور مانع از این نمیشد که از پایین کوه قلعه طبس را در بالای کوه مشاهده ننمایند.
در طرفهای مشرق و مغرب و شمال قلعه فقط کوه بود و جز قلل کوهها چیز دیگری به چشم نمیخورد. اما در قسمت جنوب یک وسعت روشن وجود داشت که آنجا جلگهای بود بنام طبس و چون قلعه مزبور نزدیک به این جلگه بود، اسماعیلیان آن را «قلعه طبس» میگفتند.
از دیگر دیدنیهای طبس میتوان به روستاهای زیبای این منطقه مانند نایباند، اصفهک، دره کال جنی، پناهگاه حیاتوحش نایبندان، کویر حلوان، غار اژدهای رودسراب، جنگل سنو اشاره کرد که در این مختصر نمیگنجید به تمام آنها پرداخت.