آشنایی با سوغات اراک

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1423 0

در این مطلب به سراغ سوغاتی‌های خوشمزه و صنایع‌دستی زیبای اراک رفته‌ایم، با ما همراه باشید تا با محصولات شهر اراک بیشتر آشنا شوید:

سوغاتی‌ها

انار

انار یکی از اصلی‌ترین محصولات استان مرکزی و شهر اراک و همچنین شهر ساوه است. انار ساوه بدون شک از مرغوب‌ترین انارهای کشور است که انواع مختلفی دارد. فصل برداشت انار از اوایل پاییز تا اواخر آن است و در ساوه هرساله جشنواره انار برگزار می‌شود.

گردو

یکی از مهم‌ترین محصولات کشاورزی اراک و شهرهای استان مرکزی، گردو است. در بسیاری از باغ‌های روستاهای اطراف اراک باغ‌های گردو به‌وفور یافت می‌شوند و گردوهای این شهر، یکی از مرغوب‌ترین انواع گردو کشور است.

نان فطیر

نان فطیر از نان‌های سنتی ایران است. نان فطیر اراک در سفره‌های نوروزی این شهر از قدیم جا داشته و هنوز هم استفاده می‌شود. نان فطیر اراک بدون هیچ خمیرمایه‌ای عمل می‌آید و بهروش‌های سنتی پخت می‌شود. درواقع نان فطیر، نوعی نان شیرمال است که روی آن با زردچوبه زده می‌شود و در اندازه‌های کوچک در تنور پخت می‌شوند.

شیرینی گوش‌فیل

شیرینی گوش‌فیل یکی از شیرینی‌های شهر اراک است که به دلیل نوع پخت و مواد اولیه‌ی آن بسیار ترد است و خوردن آن به‌عنوان عصرانه در کنار چای بسیار دل‌نشین است. شکل این شیرینی شبیه به گوش‌فیل است.

انگور و کشمش

در اطراف اراک، تاکستان‌های زیادی وجود دارد و بیش از ۲۰ درصد از نیاز کشور به انگور از تاکستان‌های اطراف اراک تأمین می‌شود. روستای هزاوه در اراک یکی از مهم‌ترین روستاها در زمینه برداشت انگور است. از انگور فراورده‌هایی نظیر شیره انگور، شربت انگور، سرکه انگور، مویز و سرکه‌شیره تهیه و فروخته می‌شود.

جوزغند

جوزغند نوعی شیرینی محلی شهر نراق است که در شهر اراک و سایر شهرهای استان مرکزی دیده می‌شود. تهیه جوزغند کار سختی است و ۱۵ روز زمان می‌برد و یکی از گران‌ترین شیرینی‌های محلی است. جوزغند از میوه‌ای به نام «آلگ» تهیه می‌شود. آلگ میوه‌ای هم‌خانواده هلو است که طعمی‌ترش و شیرین دارد.

ساخت جوزغند یک کار گروهی بین بانوان نراقی است. برای درست کردن این شیرینی، میوه را پوست می‌کنند تا سه روز در پشت‌بام آفتاب بخورد و خشک شود، سپس هسته‌ی آن را خارج می‌کنند و یک روز دیگر در آفتاب می‌ماند، بعد داخل این میوه را با مواد مخلوط تشکیل‌شده از مغز بادام، شکر، هل، مغز هسته‌ی زردآلو و خاک قند پر می‌کنند. این شیرینی لذیذ در فهرست آثار معنوی کشور به ثبت رسیده است.

صنایع‌دستی

فرش

 

فرش ساروق یکی از محبوب‌ترین سوغاتی‌های اراک است که آوازه‌ای بلند دارد. ساروق درواقع روستایی در ۵۰ کیلومتری اراک است که به فرش‌های دستباف جهانی مشهور است. فرش‌های اراک به سه دسته‌ی محال، مشک‌آباد و ساروق تقسیم می‌شود که همه آن‌ها‌ زیرپوشش فرشی به نام ساروق می‌رود که نشان از اهمیت فرش ساروق دارد.

یکی از دلایل جهانی‌شدن فرش ساروق، نوع بافت و گره آن و رعایت استاندارها در بافت است.

گیوه

گیوه سنجان از صنایع‌دستی شهر اراک است. سنجان روستایی در دامنه کوه قصبه است که باغ‌های گردو فراوانی دارد. گیوه، نوعی از کفش یا پاپوش اصیل ایرانی است که در فصول گرم و خنک استفاده می‌شده است. اکنون تنها در برخی از شهرستان‌ها و روستاها از آن استفاده می‌شود. گیوه راست و چپ ندارد و به دلیل استفاده از نخ و بافتی پارچه‌ای، پا در آن عرق نمی‌کند.

صنعت گیوه‌دوزی در اراک و استان مرکزی به عصر قاجار می‌رسد و امروز هم گیوه‌دوزانی در اراک و سایر شهرهای استان مشغول فعالیت هستند.

 

آشنایی با غذاهای سنتی استان مرکزی

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 4748 0

استان مرکزی به مرکزیت شهر اراک در مرکز ایران واقع شده است. به دلیل حضور کوه‌های مرتفع، نزدیکی با مناطقی همچون دریاچه‌ی نمک و کویر میقان، همسایگی با حاشیه‌ی مرکزی ایران و از همه مهم‌تر به دلیل قرار گیری در محل اتصال رشته‌ کوه‌های البرز و زاگرس، از آب و هوایی متنوع برخوردار است که تاثیری شگرف در رویش انواع گیاهان، میوه‌ها و سبزیجات مختلف بومی دارد که همین امر باعث به وجود آمدن رژیم غذایی جالبی شده است.

حال با هم در وبسایت مرکز مشاوره آزانس مسافرتی طلوع سفریاد مروری می کنیم بر این غذاهای سنتی خوشمزه که از نظر تامین مواد مغذی مورد نیاز بدن از سوی کارشناسان هم بسیار توصیه شده است.

آش ترخینه با شکمبه

حضور تنوع جالب و شگفت‌انگیزی از انواع آش در رژیم غذایی مردم استان مرکزی بسیار جالب و تحسین‌برانگیز است. آش ترخینه دوغ که در بسیاری از مناطق این استان به آش سیرابی نیز شهرت دارد، یکی از رایج‌ترین غذاهایی است که در شهرهای این خطه از کشور تهیه و مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته این آش را در برخی دیگر از نواحی کشور از جمله مناطق غرب کشور از جمله استان لرستان و کردستان، به عنوان غذایی محلی و مخصوص فصل سرد زمستان استفاده می‌کنند. در واقع می‌توان آش ترخینه سیرابی را در مناطقی از کشور که اقوام لر و کرد زندگی می‌کنند، بیش از سایر نواحی مشاهده کرد. بانوان هنرمند و کدبانوی استان مرکزی با ترکیب موادی همچون ترخینه‌ی خشک شده، سبزی آش، اسفناج، سیرابی، نخود، لوبیا، نمک و زردچوبه به طبخ این غذای بومی و محلی می‌پردازند. جالب است بدانید که ترخینه، نوعی ماده‌ی خشک شده و مرکب از دوغ، گندم پرک شده، گوجه، برگ چغندر و برخی از سبزیجات است که خانواده‌‌ها در فصل تابستان آن را تهیه و برای مصرف در زمستان نگهداری می‌کنند.

آبگوشت دودار (دوگوله دودار)

استان مرکزی از جمله مناطقی محسوب می‌شود که به دلیل تنوع آب و هوایی و همچنین حضور اقوام مختلف ساکن در آن، از غذاها و خوراک‌هایی متنوع و در عین حال ارزشمند بهره‌مند است. می‌توان اظهار داشت که با توجه به غذاهای محلی و بومی این خطه از ایران، فرآورده‌های لبنی از پرمصرف‌ترین مواد اولیه‌ در تدارک و طبخ غذاهای این استان به شمار می‌آیند. موادی که در بسیاری از آش‌های محبوب و پرطرفدار مردم، به عنوان ماده‌ی اولیه و مهم مورد استفاده قرار می‌گیرند. کشک یکی از این خوراکی‌های پرمصرف است که تنوع جالبی از آبگوشت و خوراک‌های لذیذ و خوش‌عطر محلی را با استفاده از آن طبخ می‌کنند. آبگوشت دوگوله دودار که به آبگوشت کشت یا آبگوشت دوغ‌دار نیز معروف است، یکی دیگر از غذاهای محلی و سرشار از انرژی استان مرکزی و شهرستان‌های تابع این منطقه به شمار می‌آید که آشپزها و بانوان هنرمند این سرزمین با استفاده از موادی همچون گوشت آبگوشتی، نخود، لوبیاسفید، بادمجان سرخ شده، پیاز، کشک، سیر، نمک، روغن، زردچوبه و نعناع به طبخ آن می‌پردازند.

آش خیار

پاین غذا، خوراک بومی شهرستان اراک محسوب شده که از عطر و طعمی بسیار لذیذ و اشتهاآور برخوردار است. آشپزهای این شهرستان زیبا با ترکیب موادی مثل خیار چمبر، گوشت، نعناع، سیر، پیاز، گندم، عدس، نان خشک، کشک، نمک و فلفل، این غذای بومی و سنتی را طبخ و میل می‌کنند. قطعا حضور حبوباتی مانند عدس که از ارزش غذایی فراوانی همچون انواع ویتامین (B، A، C و PP)، هیدارت کربن چربی، آلبومین، مواد معدنی (پتاسیم، فسفر، منیزیم، کلسیم و آهن) برخوردار است، این غذا را در زمره‌ی سالم‌ترین و مغذی‌ترین خوراک‌های بومی و سنتی قرار خواهد داد.

کباب ته تالی

ته‌تالی (تتالی)، یکی دیگر از غذاهای معروف و پرطرفدار استان مرکزی و شهرستان اراک است که در سراسر این استان طبخ و مورد استفاده‌ی خانواده‌ها قرار می‌گیرد. در گذشته به ماهی‌تابه، تالی گفته می‌شد و این غذا به دلیل قرار دادن گوشت در ته ماهی‌تابه یا همان تالی، به ته‌تالی شهرت یافت. غذایی بسیار لذیذ و خوش‌عطر که پس از طبخ، با نان، سبزی‌خوردن، ماست و چاشنی‌های بومی میل می‌شود.

آش شیر

آش شیر، غذای سنتی و بومی استان مرکزی است که بانوان و مادران خوش‌سلیقه‌ی این ناحیه از کشور با ترکیب موادی همچون شیر، گندم پوست کنده، نخود، نمک، فلفل، کشمش، گردو و بادام به تهیه و تدارک آن می‌پردازند. بسیاری از پزشکان و متخصصان تغذیه، مصرف آش شیر را به دلیل حضور شیر در کنار کشمش و حبوبات، به افراد مخصوصا کودکان و نوجوانان توصیه می‌کنند. از خواص کشمش می‌توان به بهترین ماده برای جلوگیری از پوکی استخوان، مملو از ویتامین، کلسیم، پتاسیم، آهن، مانع پوسیدگی دندان، سرشار از فیبر، آنتی اکسیدان و کنترل‌کننده‌ی خون و ویژگی‌های بسیار دیگری اشاره کرد که هر یک از این موارد برای سلامت بدن لازم و ضروری است.

 

خورشت فسنجان و کشک

گردو یکی از مواد مغذی و مفیدی است که در رژیم غذایی مردم کشور ایران، معمولا در کنار پنیر و به عنوان صبحانه سرو می‌شود. ارزش غذایی این ماده‌ی پرانرژی و دوست‌داشتنی در اندازه‌ای است که شاهد تنوع جالب و بی‌نظیری از انواع غذاهای بومی و سنتی در سراسر کشور، هستیم. از ویژگی‌های مثبت گردو نگهداری آن به صورت تازه و خشک است که هر کدام برای تهیه‌ی بسیاری از خوراکی‌های لذیذ و اشتهاآور، نقش مهمی را ایفا می‌کنند. خورشت فسنجان، یکی از مشهورترین و در عین حال محبوب‌ترین غذاهای سنتی و اصیل ایرانی است که از شهرت و آوازه‌ای جهانی برخوردار است. مردم استان مرکزی، خورشتی بومی و لذیذ را با کمک گردو تهیه می‌کنند که به فسنجان با کشک تفرش مشهور است.

آش اشکنه ی اراک (او گرمه)

اشکنه یکی از غذاهای اصیل ایرانی است که در گذشته معمولا خانواده‌هایی با درآمد کم، از این خوراک بومی استفاده می‌کردند. غذایی سرشار از انرژی و بسیار ساده که در مدت زمانی کم می‌توان آن را تهیه و طبخ کرد. جالب است بدانید که تنوع جالبی از اشکنه در رژیم غذایی مناطق مختلف ایران وجود دارد که می‌توان به اشکنه‌ی سیب‌زمینی، اشکنه‌ی تخم‌مرغ، اشکنه‌ی کشک و اشکنه‌ی سبزی اشاره کرد که هر کدام با توجه به مواد اولیه و سبک طبخ، از طعم و عطری متفاوت برخوردارند. در استان مرکزی اشکنه‌ی تخم‌مرغ، یکی دیگر از غذاهای بومی و سنتی به شمار می‌آید که به دلیل خواص غذایی و مدت زمان کوتاه طبخ، در بین خانواده‌های این استان از محبوبیت و مصرف نسبتا زیادی برخوردار است.

 

شفته اراکی (کوفته اراکی)

تنوع فوق‌العاده و ستودنی از غذاهای اصیل ایرانی، در کنار طراحی‌ وسوسه‌انگیز، کمک شایانی به تشویق کودکان و نوجوانان کم‌اشتها خواهد کرد. شفته‌ی مخصوص اراک، یکی از خوراکی‌های بومی و سنتی این خطه از کشور به شمار می‌آید که به دلیل شکل و رنگ فوق‌العاده‌ی آن، بسیار جذب‌کننده و اشتهاآور است. غذایی لذیذ و خوش‌عطر و رنگ که آشپزها و مادران اراکی با ترکیب موادی همچون گوشت چرخ‌کرده، آرد نخودچی، پیاز، جعفری، نمک، فلفل، زردچوبه و رب گوجه‌فرنگی، به طبخ و تهیه‌ی آن پرداخته و پس از آماده شدن، همراه نان، ماست و سبزی خوردن سرو می‌کنند.

 

 

نگاهی به تاریخ و باستان کاشمر

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 865 0
نگاهی به تاریخ و باستان کاشمر

شهرستان کاشمر یکی از شهرهای استان خراسان رضوی میباشد،این شهر دارای قدمتی چند هزار ساله میباشد،این شهر دارای صنایع دستی و مراکز دیدنی و جاذبه های تاریخی بسیاری نیز میباشد، آژانس مسافرتی طلوع سفریاد برای آشنایی بیشتر شما همراهان با این شهر مقاله ای در وبسایت تهیه کرده است. با ما همراه باشید.

نام اصلي اين شهر ترشيز است. درگذشته اين شهر جزو ولايتي بود به نام بوشت ويا يوشت كه غير از ترشيز، شهر معروف ديگر آن، كندر بوده است. درسال ۵۲۰ هـ. ق اين شهر توسط سلطان سنجر سلجوقي محاصره و غارت شد و پس از اين تاريخ، يكي از مراكز مهم فرقه اسماعيليه گرديد. در قرن هشتم هجري، اين شهر توسط امير تيمور گوركاني ويران شد. آثار به جامانده در اين شهر متعلق به قرون هفتم و هشتم هجري است. سرو‌ افسانه‌اي كاشمر در اين شهر قرار دارد.

شهرستان كاشمر، با پهنه‌ای حدود ۵ هزار كيلومتر مربع، در باختر خراسان رضوي قرار گرفته است. جمعيت شهرستان كاشمر در سرشماری عمومی نفوس و مسكن ۱۳۷۵ ه.ش، ۱۸۶۷۶۵ نفر بوده است، كه از اين شمار ۹۲۴۷۵ نفر مرد و ۹۴۲۹۰ نفر زن بوده اند. كاشمری ها متدين، زحمت كش و علاقه مند به زادگاه خود هستند. به آداب سنتی نياكان خود پای بندند و به سالخوردگان و بزرگان احترام بسيار می گذارند. قالي‌بافي، زيلوبافي، گيوه بافي، تهيه پارچه هاي دست‌باف و بافتن چادرشب ابريشمي مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان را تشكيل مي‌دهند.قالي بافي كاشمر چه از نظر كميت و چه از نظر كيفيت داراي شهرت خاصي بوده و عوايد حاصله از ان بالاترين رقم اهالي را تشكيل مي دهد.قالي و قاليچه بافت اين شهرستان بيش‌تر پشمي و داراي طرح‌هاي كاشمري و كاشاني و نقش‌هاي زيرخاكي، لچك، ترنج، اسكيمي، تخت جمشيد، درختي، سه كله (قاليچه)، چهار رقصي، طرح و تركمني (قاليچه) و گل‌توره اي (قاليچه) هستند. آرامگاه‌مدرس، باغ‌مزار، برج‌كشمير، تپه باستانی‌كندر، چند باب آسياب در دامنه‌كمر باغ دشت، سد شاهی در كوه سرخ و ريوش، سد عضدالدوله در شمال آبادی كاشمر، سيد مرتضی در ۵ كيلومتری شمال كاشمر، قلعه‌آتشگاه،قلعه‌پسر، قلعه دختر و مسجد جامع برخي از مكان‌هاي ديدني و تاريخي شهرستان كاشمر را تشكيل مي‌دهد.

 

مشخصات جغرافيايي

شهرستان كاشمر، با پهنه ای حدود ۵ هزار كيلومتر مربع، در باختر خراسان، از نظر جغرافيايی در ۳۵ درجه و ۱۱ دقيقه پهنای شمالی و ۵۸ درجه و ۲۷ دقيقه درازای خاوری و بلندی ۱۲۱۵ متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان های نيشابور و سبزوار، از باختر به شهرستان برداسكن، از خاور به شهرستان تربت حيدريه و از جنوب به شهرستان های گناباد، فردوس و طبس محدود است. هوای كاشمر معتدل و خشك بوده و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها ۳۸ درجه بالای صفر و كم ترين آن در زمستان ها، ۳ درجه زير صفر است. ميانگين بارندگی ساليانه كاشمر ۱۸۰ ميلي‌متر گزارش شده است.

 

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

كاشمر و ترشيز پيشين، از گذشته های دور تا كنون دچار دگرگونی و تغيير نام شده است. در بررسی نام اين شهر به بيش از بيست نام برخورد شده است، كه با يك جمع بندی می توان تمامی آن ها را در واژگان «كاشمر»، «ترشيز»، «بست» و «سلطان آباد» خلاصه كرد. بدين گونه واژه كشمر، كه می تواند به معنای آغوش مادر گرفته شود، با گذشتن از شكل های كيشمر و كشمار، سرانجام به گونه كاشمر در آمده و در همين صورت بازمانده است. از سوی ديگر فرهنگ نگاران، كاشمر را گونه كامل شده «كاخجر»، «كاشخر» و «كاشغر» دانسته اند و بر اين باورند، كه «كاش» برگردانيده شده «كاج» است و «كاخجر»، ياد آور سرو بزرگ و سرشناس اين سرزمين است.بنا بر روايتی در محلی كه اكنون كاشمر خوانده می شود، بين گشتاسب كيانی و زرتشت پيامبر ديداری روی داده است. چون گشتاسب كيانی، دين بهی را پذيرفت، زرتشت نخستين آتشگاه خود را در قلمرو حكومت كيانی پی ريخت و در جلو در اين آتشكده، درخت سروی را كه تبار بهشتی داشت، با دست خويش كاشت تا همين سرو را بر ايمان شاه گواه بگيرد. بر هر برگ اين سرو نام گشتاسب نقش بسته بود و چون درخت بالا گرفت، شاه نيز بر گرد سرو مينوی، تالار بزرگی ساخت تا نگهدار حرمت سرو باشد.

كاشمر در ۳۱ هـ . ق، به دست مسلمانان افتاد. پيروان زرتشت، كه حاضر به پذيرش جزيه نبودند، در نيمه دوم سده ۸ م، در حالت جنگ و گريز، اين ناحيه را ترك كردند و خود را به بندر جاسك، و دريای مكران ( دريای عمان) رسانده سپس با گذشتن از دريای مكران به كرانه های گجرات، از جمله بندر سورات و بمبئی رفتند. خراسان، (از جمله ترشيز) در دو سه سده نخستين اسلام،‌ بين امرای طاهری، چون رافع بن هرثمه ( در گذشته ۲۸۴ هـ . ق ) و امرای صفاری، مانند احمد بن عبدالله ( كشته شده ۲۶۸ هـ . ق) و ابوطلحه منصور سركب، دست به دست گشت. در سال ۴۳۸ هـ . ق، هنگامی كه حسن صباح، پيشوای اسماعيليان، در الموت استقرار يافت، دستيار مومن خويش، حسين قاينی را، كه از پيش حكومت ترشيز و قهستان را داشت، به عنوان داعی به كاشمر فرستاد. در سال ۵۲۰ هـ . ق، وزير سلطان سنجر سلجوقی، ترشيز را محاصره و چپاول كرد. ابن اثير و ياقوت حموی، چيره گی اسماعيليان را بر ترشيز، بين سال های ۵۲۰ تا ۵۳۰ هـ . ق، دانسته اند. لشگريان هلاکوخان نيز در تون و ترشيز چپاول و كشتار بسيار كردند.

 

 

اميران قهستان و ملوك سيستان، گه گاه ترشيز را به قلمرو خود می افزودند. سربداران نيز حكومت خود را از جام تا دامغان و از خبوشان تا ترشيز،‌ گسترش دادند و خواجه علی مويد ( ۷۶۶- ۷۸۸ هـ . ق ) نيز كه آخرين آن ها بود، ولايت های قاين، طبس، ترشيز و قهستان را به قلمرو خود افزود و اين جايگاه تا سال ۷۸۲ هـ . ق، كه خواجه علی به تيمور لنگ پيوست، ادامه داشت. تيمور لنگ، ترشيز را در سال ۷۸۴ هـ . ق، به سازش گشود. از آن پس، شاهان و شاهزاده گان تيموری تا اوايل سده ۱۰ هـ . ق، ترشيز را در اختيار داشتند. آخرين آنان، يعنی سلطان حسين ميرزا بايقرا، تا سال ۹۱۰ هـ . ق، خراسان را در دست داشت. پس از او چندی اوزبك ها به رهبری محمد خان شيبانی، بر خراسان چيره شدند. از اين زمان تا استقرار كامل صفوی، ترشيز را گاه حاكمان اوزبك و گاه سردارانی از طايفه های صفوی، چون شاملو و استاجلو، اداره می كردند. در اواخر حكومت شاه تهماسب، ترشيز در دست محمود خان صوفی اوغلی بود و در روزگار محمد شاه صفوی، نخست ترشيز را به همان محمود خان دادند، و سپس شاه علی سلطان افشار حاكم كاشمر گرديد.

تاريخ كاشمر، به ويژه در سده ۱۲ و ۱۳ هـ . ق، به گونه ای با خانواده عرب عامری يا عرب ميش مست آميخته است. حضور دايم امرای عرب ميش مست، در رويدادهای دوران افشاريان، زنديان و قاجاريان جدی و چشمگير است، نه تنها در ناحيه كاشمر، بلكه در تمامی ايران، به ويژه مازندران، اصفهان،‌ كرمانشاه، يزد و خراسان.

برای آشنایی با تاریخچه ی سایر شهرهای ایران دیگر مقالات وبسایت اصفهان تور را دنبال کنید.

مکان های دیدنی و تاریخی کاشمر

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1541 0
مکان های دیدنی و تاریخی کاشمر

 

شهرستان کاشمر یکی از شهرهای استان خراسان رضوی می باشد،این شهر دارای آثار تاریخی و دیدنی بسیاری میباشد،از آرامگاه مدرس گرفته تا تپه ای باستانی،که دارای تاریخی قدیمی میباشند.در این مقاله آژانس طلوع سفریاد به بررسی این آثار پرداخته است برای آشنایی بیشتر با ما همراه باشید.

آرامگاه‌مدرس

آرامگاه آیت الله سید حسن مدرس در کاشمر در سال ۱۳۶۳ به جای مقبره کوچک قبلی و در میان باغ وسیع و محصوری ساخته شده‌است. سید حسن مدرس از سادات طباطبایی قمشه اصفهان و از رجال روحانی و سیاسی دوره مشروطیت بود. وی در سال ۱۲۸۷ در یکی از روستاهای اردستان به دنیا آمد و بعدها به دوره دوم مجلس شورای ملی راه یافت. شهید مدرس در سال ۱۳۰۷ به خواف و سپس به کاشمر تبعید گردید. وی سرانجام در سال ۱۳۱۶ در این شهر به شهادت رسید. بنای آرامگاه از یک گنبد فیروزه‌ای گنبد خانه مرکزی و چهار ایوان و به اسلوب معماری عصر صفوی بنیان گردیده‌است. ۱۰ آذرماه روز مجلس در ایران، همزمان با سالروز شهادت آیت‌الله سید حسن مدرس به دست عوامل رضاشاه است.

 

بنای امامزاده سید مرتضی

مجموعه ابنیه جدیدالاحداث واقع در ۵ کیلومتری شمال کاشمر به مزار و بقعه سید مرتضی برادر امامزاده سید حمزه و علی بن موسی الرضا منسوب می‌باشد. به استناد تواریخ کهن، وی در سده دوم هجری توسط امویان در همین مکان شهید و به خاک سپرده شد. امروزه این آستان مقدسه با زیربنای تقریبی ۱۸۰۰ متر مربع دارای بنای اصلی شامل یک ایوان ورودی کاشیکاری شده با دو مأذنه در طرفین ایوان و گنبدی فیروزه‌ای رنگ بر فراز آن می‌باشد. بنای فعلی در سال ۱۳۹۹ ه‍.ق توسط واقف خیر مهندس فتحی ساخته شده‌است. این مکان همه روزه پذیرای خیل زائرین سید مرتضی است.

 

باغ‌مزار

در مرکز شهر کاشمر، در باغی به مساحت هشت هکتار مشهور به باغمزار با درختان سرو چند صد ساله، بقعه و بارگاهی که با زیر بنای دو هزار متر مربع مشتمل بر گنبد خانه، گلدسته ها، رواق ها و…. در محل باغمزار بنا شده منسوب به مدفن سید حمزه بن موسی بن جعفر (ع) پسر امام موسی کاظمه. هر چند اقوال دیگری مبتنی بر دفن ایشان در اماکن دیگری وجود داره حتی مقابر و آرامگاههایی هم با همین نام در سیرجان، قم، شیراز، مدینه منوره، چهار فرسنگی کربلای معلا و … وجود داره، ولی بعضی از مورخین قبر ترشیز (کاشمر) رو واقعی تر می دونن.

 

مدرسه علمیه حاج سلطان العلماء

از جمله مدارس علمیه شهر کاشمر، بنایی است موسوم به مدرسه حاج سلطان العلماء واقع در ابتدای خیابان امام این شهر که در سال ۱۳۳۰ ه‍.ق ساخته شده‌است. بنای مدرسه دارای صحن مرکزی بوده و از چهار طرف توسط حجره‌های دو طبقه و دو ایوان شمالی و جنوبی محصور شده‌است. فضای معماری مدرسه در مجموع با ایجاد ۴۰ اتاق مخصوص اقامت طلاب، مطبخ، ایوان شمالی و جنوبی، بادگیر، مدرس و… به عنوان یکی از مدارس علمیه معروف و مطرح کاشمر شناخته می‌شود.

 

خرابه‌های ارگ قدیم

در قرون و سده‌های پیش، ترشیز به شکل قلعه‌ای مستحکم با حصار و بارویی نفوذ ناپذیر، ساکنان خود را از گزند یاغیان و مهاجمان مصون می‌داشت. اگرچه امروزه از آن دژ و ارگ حصین اثر برجای نمانده‌است اما خرابه‌های برجای مانده یادآور عظمت این شهر در دوره قاجار است. این بقایا با بادگیری که پس از ده‌ها سال همچنان بر فراز آن خودنمایی می‌کند در ضلع شمال غربی میدان مرکزی شهر کاشمر قرار دارد.

 

قلعه گبر حصار

ویرانه‌های موسوم به قلعه گبر حصار در شمال شرق روستای خضر بیک بخش کوهسرخ در حدود ۲۷ کیلومتری شمال غرب ریوش واقع شده و از جمله مناطقی است که از دیرباز مسکن و مأوای اسلاف اهالی کاشمر بوده‌است. بنابر شواهد، این قلعه از سده دوم تا پنجم هجری مورد استفاده قرار گرفته‌است.

 

تپه باستانی‌کندر

این تپه به دوره ماد ها تعلق دارد و در نزدیکی روستایی به همین نام در شمال شرقی تاکستان قرار گرفته است

روستای کندر در ۲۳ کیلومتری تاکستان قرار دارد و جمعیت آن برابر آمار ۱۳۹۰ خورشیدی ۱۴۲۰ تن است.

در آن سکونت دارند.

کشاورزی آن بیشتر به صورت دیم کاری و شامل گندم و جو ، عدس ، نخود ، می باشد و کشت های آبی که از آب قنات خمار تاج آبیاری می گردد و شامل ینجه زار و موارد دیگر است .

باغداری نیز در آن رواج دارد از جمله درخت انگور ، بادام ، زرد آلو و سیب ، انگور عسگری آن معروف است .این روستا در نزدیکی تپه ی باستانی کندر قرار دارد روستای اولیه در زلزله ی سال ۱۳۶۹ تخریبب گردید و از آن پس این روستا باز سازی شد.

مساحت تقریبی و ارتفاع تپه حدود ۲۰ متر می باشد.

مقبره ای در روستا قرار دارد که به امام زاده جعفر شهرت دارد .

در آمد مردم روستا از کشاورزی و دامداری سنتی تامین می شود و جوانان با کارگری در شهر های  تاکستان قزوین و تهران به تامین معاش می پردازند.

از صنایع دستی آن در گذشته می توان  به نخ ریسیی ، فرش بافی دستکش و جوراب بافی اشاره کرد امروزه تعداد کمی از زنان خانواده به این صنایع میپردازند.

چند باب آسیاب در دامنه‌کمر باغ دشت، سد شاهی در کوه سرخ و ریوش،

سد عضدالدوله در شمال آبادی کاشمر ، سید مرتضی در ۵ کیلومتری شمال کاشمر، قلعه‌آتشگاه،قلعه‌پسر، قلعه دختر و مسجد جامع

برخی از مکان‌های دیدنی و تاریخی شهرستان کاشمر را تشکیل می‌دهد.

مسجد جامع کاشمر

این بنا در مرکز شهر واقع شده و به استناد کتیبه آن حدود سال ۱۲۱۳ ه‍.ق روزگار حکمرانی عبدالعلی خان و مصطفی قلی خان میش مست همزمان با سلطنت فتحعلی شاه قاجار بنا گردیده‌است. مسجد جامع دارای بنایی ساده و با شکوه، صحن، ایوان، شبستان ستون دار و غرفه‌های پیرامون صحن می‌باشد. در اطراف صحن مسجد چندین غرفه آجری ساده و در ضلع جنوبی آن ایوانی با تزئینات مقرنس و دو شبستان ستون دار واقع شده‌است. محراب و ایوان مسجد با کاشی معرق مزین گشته‌است.

 

برای آشنایی بیشتر با جاذبه های گردشگری سایر استان های ایران با وبسایت اصفهان تور همراه باشید.

آشنایی با آداب و رسوم شهر کاشمر

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 9700 0

آداب و رسوم شهر کاشمر
با توجه به اینکه هر شهری آداب و رسوم خاص خود را نسبت به مراسم و آئین در ماهای مختلف دارد لذا در این مقاله برای آشنایی شهر کاشمر با آژانس طلوع سفریاد همراه باشید.

 

چوله قزک

به هنگام‌ خشکسالی‌ در بسیاری‌ از روستاهای‌ منطقه، عروسکی‌ بنام‌ چوله‌ قزک می‌ساختند.‌ بچه‌ها در کوچه‌ها جمع می‌شدند و در خانه‌های‌ مختلف‌ را می‌زدند‌ و در حالی که‌ سنگهایی‌ در دست‌ گرفته‌ و به هم‌ می‌کوبیدند‌، می‌خواندند:

« چوله قزک‌ بارون‌ کو، بارون‌ بی‌پایون‌ کو»

گندما‌ بزیر خاکه، از تشنگی‌ هلاکه

گلهای‌ سرخ لاله، از تشنگی‌ مناله»

در هر خانه‌ای را که می‌زدند‌ صاحبخانه‌ بیرون آمده‌ و به آنها خوراکی‌ ( نخود، کشمش، تخمه، شکلات، نقل،آبنبات ترش ، …) می‌دهد.‌ بچه‌ها‌ خوراکی‌‌ها را در کیسه‌‌ای ریخته‌ و بعد از اتمام‌ مراسم، بین‌ خودشان‌ تقسیم‌ می‌کنند.

شب یلدا و باورهای زیبای مردم کاشمر

شب یلدا

شب اول دی ماه، شب آغاز چله بزرگ زمستان است و تا دهم بهمن ماه به مدت چهل شب ادامه دارد.و این نخستین شبی است که در آن مردم فصل پاییز را پشت سر گذاشته و می خواهند با فصل سرد زمستان رو به رو شوند و چون بلندترین شب سال است در اکثر روستاهای کاشمر و حتی در خود شهر آداب و رسوم خاصی اجرا می شود که خوشبختانه این آیین در این شهر با گذشته چندان تغییری نکرده است.

 

در کاشمر معتقدند که هر میوه‌ای خواص مخصوص به خود را دارا می باشد. هرنوع میوه ای را که بخوری خواص و فایده آن تا سال آینده همان وقت در بدنت باقی می ماند.این خواص باعث می شود که فرد از حشرات و جانوران محافظت شود و در مقابل بیماری ها هم مصون باشد.

در روستا ها هندوانه بیش از سایر میوه‌ها مورد توجه قرار دارد لذا آن را در فصل برداشت تا شب یلدا انبار می کنند. باید هندوانه را به نحوی انبار نمود که به آن صدمه‌ای وارد نشود بنابراین آن را بالای کاه می نهند. در بعض آبادی‌ها آن را در داخل تور قرار می دهند و از سقف اطاق یا زیرزمینی برای شب چله آویزون می کنند.

مردم کاشمر هندوانه را دافع گرمی مغز و سوزندگی جگر می دانند.عقیده دارند هر کس در شب یلدا هندوانه بخورد جگرش لک بر نمی دارد و حتی در تابستان سال آتی هم گرما بر او تاثیر نخواهد داشت و اگر کسی کرم روده داشته باشد با خوردن هندوانه در شب یلدا متوجه می شود که کرمش دفع شده است.

از دیگر میوه‌های شب یلدا می توان به انار و گلابی اشاره نمود. هویج هم در این میانه طرفدارانی دارد؛ مردم این منطقه معتقدند که هرکس این چهار میوه را بخورد از نیش عقرب و زنبور در امان خواهد بود.

همچنین طبق باورهای مردم کاشمر هر کس در شب چله انگور بخورد گرما زده نخواهد شد و خوردن سیرترشی نیز شخص را از درد مفاصل تا سال آینده در امان نگه خواهد داشت.

در روز آخر آذرماه( شب چله) از سوی خانواده داماد برای عروس خنچه(خوانچه) می برند. این خوانچه از هفت سینی با هفت پارچه الوان تشکیل شده است. در یک سینی هندوانه، بعدی سیب سرخ مشهدی، گلابی، انار، برنج و گوشت، لباس( پیراهن یا چادر) و در سینی آخری گردن بند یا انگشتری طلا. این هفت سینی را هفت نفر روی سر گذاشته و به خانه عروس می برند و به این هفت سینی شب چله گی می گویند.

جایگاه مزار پیران در بخش مرکزی کاشمر

در گذر زمان شاهد حضور پیرانی روشن ضمیر و عارفانی مردمدار در جای جای کاشمر کهن بوده‌ایم؛ ردپای این حضور را می توان در روستاهای فدافن، قوژد، فروتقه، عارف آباد و ساق آباد (اسحاق آباد) از توابع بخش مرکزی کاشمر شناسایی کرد.

مردمان این دیار از این قبور با عنوان “مزار پیر” یاد می کنند. مردم کاشمر برای این مزارها حرمت و احترامی خاص قائلند و دوست دارند پیکر عزیزانشان را در جوار این مزارها دفن کنند.

اهالی کاشمر چهارشنبه ها را روز زیارت حضرت امام موسی بن جعفر(ع) و اولادش می دانند (زنان کاشمر روز چهارشنبه مسیر منتهی به امامزاده سیدمرتضی را پیاده طی می کنند). به همین خاطر در این روز به زیارت مزار پیران هم می روند. شب های جمعه و در مناسبت های مذهبی برای ادای نذر و روشن کردن شمع بر سر مزار این پیران حاضر می شوند و بسته به توان مالی شان، حاضران در آرامستان آبادی را به نان ماست، حلوا، خرما، آش، نان و پنیر و بُلغُور دعوت می کنند.

در همه دوره‌ها، انسان‌ها به چیزهایی قسم یاد می‌کردند که مورد پرستش، تقدیس یا احترام ایشان بوده یا این که در شمار عزیزان و محبوبان ایشان باشد. مردم کاشمر بسان سایر ایرانیان، پیامبر(ص) را در شمار عزیزترین‌های خود برشمرده، در سوگندهای خود، از نام پیامبر(ص) بهره جسته‌اند.

“پیر” در اصل به معنای سالمند و کهنسال و اصطلاحاً به معنای شیخ، مرشد و راهنما و انسان باتجربه است.

از قدیم هرجا مى‏خواستند قداستى براى شخص و یا مکان ‏زیرنظر او قائل شوند از کلمه “پیر” استفاده مى‏کنند مانند پیر دیر، پیر خرابات، پیر طریقت، پیر صحبت و پیرخرقه!

گذشته از معنای اصلی و اولیه پیر(سالمند و سپیدموی)، این لفظ در ادب فارسی بیش از همه مترادف و هم معنای شیخ عربی است. “پیر” نزد زرتشتیان به مفهوم راهنما و نزد یهودیان ایران به معنای پیامبر نیز به کار رفته است.

در اشعار عرفانی فارسی، به ویژه در غزلیات حافظ شیرازی نیز اصطلاح پیر و ترکیبات گوناگون آن همچون پیر مغان، پیر دُردی‌کش، پیر می‌فروش، پیر گلرنگ، پیر میخانه، پیر پیمانه‌کش و… بسیار آمده است. در برخی ابیات مثنوی چنین به نظر می‌رسد که مولانا معنای عمیق‌تری از اصطلاح پیر را در نظر داشته و این واژه را به معنی “انسان کامل” و حقیقت وجودی او در نظر گرفته است.

اصطلاح پیر در سنت جوان‌مردان معنای راهنما و مرشدی را دارد که هدایت مرید را در مسیر سلوک برعهده می‌گیرد،‌اظهارداشت: در میان طریقه‌های صوفیان معاصر ایران نیز اصطلاح پیر رواج کامل دارد. منظور ما از پیر و مراد انسانهای وارسته و پاک هستند که لیاقت راهنمایی راه حق را داشته باشند.

پیر در میان ادیان و مذاهب و فرقه های ایرانی کم و بیش به همان معنای شیخ و راهنما و مربی به کار می رفته است؛ در میان درویشان معاصر ایران، کاربرد عنوان “پیر” هنوز هم رواج دارد.

واژه “پیر” در باور محلی مردم کاشمر تقریباً معادل کلمه امامزاده می باشد و در اعتقادات مردم دارای تقدس و احترام خاصی است. معمرین و کهنسالان آنان را انسان های باخدا و مردمدار می دانستند و بر سر مزار پیران بسته به نذورات مردم سفره های آش، نان و ماست و آبگوشت گسترده می شود.

معمرین آبادی‌های کاشمر پیشینه ای طولانی برای مزار این پیران قائل هستند و از دید آنان این مزارها عمری طولانی دارند، عمری فراتر از تاریخ روستا!

آئین های ویژه شب‌های احیا در کاشمر

کاشمر نیز همچون سایر نقاط کشورمان در شب‌های قدر که به ” شب‌های احیا” در بین مردم معروف است، حال و هوای دیگری دارد. شب‌هایی که مردم شهر دارالمؤمنین شب زنده داری می کنند و با آداب و رسوم و آئین خاصی مراسم احیادار‌ ی را انجام می دهند.

در این شبها معمولاً در سفره های افطاری که در خانه‌ها و مساجد برپا می شود خرما و نان جو وجود دارد تا با تأسی از امیرالمؤمنین غذایی ساده و بی ریا صرف شود.

اغلب خانم‌ها به ویژه در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان در منازل آش می پزند و در بین همسایه ها و افراد بی بضاعت توزیع می کنند تا همگان در این شب ها افطار غذایی داشته باشند.

برپایی مراسم تعزیه خوانی در شهر و روستاهای کاشمر در ایام شهادت حضرت علی(ع) در روز نوزدهم معمولاً در روستاها تعزیه خوانی با موضوع حضرت علی(ع) و در روز بیست و یکم هم در شهر کاشمر و هم در روستاها تعزیه خوانی شهادت آن حضرت برگزار می شود.

در این تعزیه مراسم “قنبرخوانی”، یکی از آواهای آیینی ماه مبارک رمضان در کاشمر که با اشعاری مذهبی در بیان ویژگی های امام اول شیعیان از زبان قنبر خادم حضرت علی خوانده می شود، برگزار می گردد که از این مراسم استقبال خاصی می شود.

از شب ضربت خوردن حضرت علی(ع) تا پایان شب بیست و سوم لحن مناجات‌ها و شب‌خوانی‌ها تغییر می کند و به سمت واقعه شهادت حضرت علی(ع) سوق می یابد که در برخی روستاها از آن به عنوان مقتل خوانی نام برده می شود.

در راز و نیاز به درگاه الهی که در شب‌های احیا توسط مؤذن ها و افراد خوش صدا در مساجد کاشمر انجام می گیرد از آواهای آیینی ایرانی به ویژه در مایه حجاز که یکی از بهترین مایه های مناجات بوده است نیز استفاده می شود.

یکی از جذاب ترین برنامه ها در مسجد جامع را برپایی مراسم تعزیه با عنوان “قنبرخوانی” و پس از اتمام مراسم عزاداری و سینه زنی عزاداران، تعزیه آغاز می شود و فردی در نقش قنبر و فردی در نقش امیرالمؤمنین به اجرای حرکات تعزیه می پردازند.

قنبر از ابتدای حرکت به سمت خانه امام علی(ع)، اشعاری در مدح و منقبت سیدالاوصیا می خواند و حاضران با ذکر صلوات و تکرار برخی ابیات، او را همراهی می کنند و نهایتاً با رسیدن به در خانه حضرت علی با حالتی ویژه به دیدار و ملاقات امام که پس از ضربت خوردن در بستر بیماری افتاده می شتابد که این بخش برنامه همراه با آه و ناله و بسیار حزن انگیز است.

در شب بیست و سوم ماه رمضان نیز مراسم احیا و عزاداری در اماکن مذهبی برپاست، گفت: اغلب در این مراسم به صورت نمادین مجلس ختمی برای حضرت علی گرفته می شود بدین ترتیب که حین عزاداری و سینه زنی عزاداران یکی از قاریان قرآن سوره مبارکه “الرحمن” را قرائت می کند.

شب بیست و هفتم ماه رمضان در بین کاشمری ها به شب قتل ابن ملجم معروف است؛ مردم این دیار این شب را عید می دانند و با حنابستن به سرو دست خود و شیرینی توزیع کردن از بین رفتن قاتل مولایشان را جشن می گیرند

در روز آخر ماه رمضان که جزسی ام قرآن قرائت می شد هر کس مطابق معمول هر روز بر جای خود می نشیند و با آوردن انواع آجیل و یک سکه و غیره این جز تلاوت می شود تا اینکه به سوره اخلاص می رسد کسی که این سوره را تلاوت می کند باید پس از چند روز از تمام شدن ماه رمضان به سایر قرآن خوانان آش بدهد که این آش به آش “قل هو الله” معروف است و پس از دور کردن کامل قرآن تمام آجیل و تنقلات بین قرآن خوانان به این بهانه که متبرک است و با عنوان مشکل گشای سر قرآن توزیع می شود و هر کس سکه ای که با خود آورده بود را برمی دارد و این پول نیز به پول برکتی سر قرآن معروف است که اغلب برای برکت پولشان در کیسه ای در جیب یا کیفشان می گذارند.

غذاهای محلی کاشمر

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 26441 0
غذاهای محلی کاشمر

کاشمر یکی از شهرستان های استان خراسان رضوی می باشد، هر شهرستانی ذائقه ی مردمانش خاص و ویژه هستند و طبق آن غذاهای محلی و سنتی شان نیز شکل میگیرد، کاشمر نیز یکی از این شهرستان ها میباشد، در این منطقه نان مصرفی به چندین مدل طبخ میشود، شرکت خدمات مسافرتی اصفهان تور برای آشنایی شما همراهان یکسری از این غذاهای محلی را گرد آورده است در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.

در واقع، هر شهر و روستایی بسته به نوع مهارت و سلیقه و ذائقه مردمان آن منطقه، از گذشته تا به حال جهت تغذیه مناسب و مقوی خود چه از طریق استفاده کردن از گیاهان و روئیدنی‌های فصلی آن منطقه و چه با استفاده از گندم و جو و تبدیل آن‌ها به آرد چندین نمونه نان‌های محلی خوراکی مختلف و خوشمزه که اکثراً با افزودنی‌هایی مانند تخم مرغ، روغن و… جهت میل کردن در صبح و شب به عنوان یک وعده ی غذایی مقوی آماده می کردند.برای درست کردن این نان‌های محلی معمولاً از آتش هیزم استفاده می‌شود که طعم و مزه بهتری نسبت به شعله گاز دارد.

نان خانگی

برخی از مردم منطقه کاشمر گندم مورد نیازشان را خود می‌کارند و مازادش را نیز به فروش می‌رسانند. آن‌ها بعد از تمیز کردن گندم، آن را به آسیاب برده، آرد می‌کنند و از آرد آن خمیر و در نهایت نان درست می‌کنند. این نان‌ها به اصظلاح خانگی خاصیت بسیار زیادی دارد، چون از آرد سبوس‌دار تهیه می‌شود.

پخت نان در روستاها به وسیله زنان هنرمند صورت می‌گیرد. برای تهیه نان ابتدا آب ولرم و مقداری نمک و مایه خمیر را با آب مخلوط کرده تا به صورت خمیر درآید. بعد از ورآمدن خمیر، آن‌ها را به صورت زواله درمی‌آورند و به آرد مالش می‌دهند. تنور را آن‌قدر داغ می‌کنند که دیواره‌های تنور رو به سفیدی می‌گراید.

زواله‌های خمیر را پهن کرده و به وسیله رفیده به تنور می‌زنند و بعد از پخت بیرون می‌آورند و نان را به اندازه یک هفته به این طریق آماده می‌کنند. علاوه‌بر پخت نان خانگی، زنان روستا در پخت نان تافتون، قطاب، فتیر، قلیفی، روغن جوشی، علفی و… مهارت دارند؛ همه این نان‌ها در نوع خود بی‌نظیر بوده و از طعمی بسیار مطلوب برخوردار هستند.

 

اشکنه قروتی

ماستی که کره آن را گرفته باشند، در کیسه‌ای پارچه‌ای می‌ریزند تا آب آن گرفته شود، سپس آن‌ها را به صورت گلوله‌های

کوچکی در آورده و در آفتاب خشک می‌کنند. محصول به دست آمده قروت نام دارد، اگر از ماست استفاده شده در تهیه قروت، کره نگرفته باشند، قروت مورد نظر چرب‌تر است.

همچنین قروت حاصل از شیر گوسفند بهتر از محصول شیر بز و قروت حاصل از شیر بز بهتر از شیر گاو است.

در تهیه اشکنه قروتی، ابتدا قروت‌ها را خیسانده و سپس آن‌ها را در ظرف سفالی بزرگی که کمی آب دارد می‌سایند؛ دوغ حاصل از سایش قروت در آب را به میزان دلخواه آماده کرده و آن را با پیاز رنده شده بورانی شده که به نعناع و یا آویش تف داده‌اند، اضافه می‌کنند و قبل از آنکه این غذا به جوش بیاید اجاق را خاموش می‌کنند.

مغز گرودهایی را که قبلاً در هاون خرد کرده‌اند، داخل کاسه ریخته و اشکنه را در کاسه‌ها می‌کشند؛ نان خشک را در آن تریت کرده و با سبزی تازه و یا پیاز آن را میل می‌کنند.

 

اشکنه بلغور با شیر

گندم بلغور شده را با شیر به صورت برنج کته دم می‌کنند. قبل از دم نمودن، به آن نمک و ادویه لازم را اضافه می‌کنند. پس از پختن کامل، آن را کنار گذاشته تا سرد شود، پس آن را خشک کرده و در کیسه‌های کوچک پارچه‌ای نگهداری می‌کنند. در هنگام تهیه اشکنه آن، ابتدا پیاز را با کمی ادویه و قرمه (گوشت تف داده شده) تف می‌دهند، سپس به ازای هر نفر قاشق غذاخوری بلغور اضافه کرده و با حرارت ملایم، مقداری آن را نگهداری می‌کنند، سپس آب اضافه کرده و به اندازه کافی آن را می‌جوشانند تا مقدار کمی از آب آن تبخیر شود، پس از آن غذا آماده است.

 

روغن شیره

ابتدا روغن را داغ و سرخ کرده، سپس برای هر نفر نصف لیوان شیره انگور را به روغن اضافه می‌کنند. پس از آن که شیره خوب داغ شد، نان‌های تازه خرد شده را به آن اضافه می‌کنند و در حالی که آن‌ها را زیر و رو می‌کنند به مدت یکی دو دقیقه روی اجاق نگه می‌دارند، سپس آن را برداشته و میل می‌کنند.

اشکنه گوجه فرنگی

پیاز را همراه با ادویه و گوجه فرنگی در روغن سرخ می‌کنند، سپس مقداری آب به آن اضافه می‌کنند. در صورت تمایل می‌توان قبل از اضافه کردن آب به آن سیب زمینی، عدس و قُرمه نیز اضافه کرد. پس از آن که غذا اصطلاحاً جاافتاد آماده مصرف است.

 

اشکنه نیلکوک (گوجه سبز ترش یا جنگلی)

طرز تهیه آن شبیه اشکنه گوجه است البته بدون اضافه کردن عدس، اما سیب‌زمینی آن را خوشمزه می‌کند.

اشکنه دَنَه

طرز تهیه آن بدین گونه است که ابتدا دانه خربزه را خشک کرده و کمی آن را تف می‌دهند تا مزّه خامی آن از بین برود، سپس دانه را کوبیده و آن‌ها را خوب می‌مالند تا به روغن بیاید، سپس به آن‌ها آب اضافه می‌کنند تا پوست دانه‌ها از مغزِ کوبیده شده جدا شود. اگر خوب جدا نشد به وسیله صافی پوست را از مغز مخلوط با آب جدا می‌کنند و روغن داغ می‌کنند، سپس مغز دانه‌های ساییده شده که با آب مخلوط شده و آماده است، داخل روغن داغ ریخته و قبل از جوش آمدن آن را از روی آتش برمی‌دارند و مقداری گردوی نرم شده به آن اضافه می‌کنند. حالا یک غذای خوشمزه آبکی محلی آماده شده است که با سبزی یا پیاز آن را میل می‌کنند

اشکنه بنه

مانند اشکنه دَنه است اما در این غذای محلی به جای دانه خربزه از بنه (گیاهی است از سرده پسته) استفاده می‍کنند و آن را می‌کوبند و می‌مالند تا به روغن بیاید، سپس پوسته را از مغز کوبیده شده جدا می‌کنند و مانند اشکنه دَنَه آماده می‌شود و با سبزی و پیاز میل می‌کنند که غذایی خوشمزه و مقوی است.

کم جوش (کل جوش)

کم‌جوش غذایی بسیار ساده و خوشمزه محلی است که مسات چکیده یا مَشکی را خوب با آب مخلوط می‌کنند، سپس پیاز را ریز کرده و در روغن سرخ می‌کنند و نعناع خشک را به آن اضافه می‌کنند، سپس مخلوط ماست مَشکی و آب را به پیاز داغ و نعناع اضافه می‌کنند و مقداری گردو نرم کرده داخل آن می‌ریزند و قبل از این که به جوش بیاید آن را از روی آتش برداشته و آماده خوردن می‍‌کنند

توگی

توگی نوعی غذا است که از مغز گاورس تهیه می‌شود. گاورس نوعی دانه شبیه ارزن است ولی درشت‌تر و رنگ آن زرد مایل به قرمز است. توگی به سه نوع مختلف طبخ می‌شود. توگی صاف، توگی پلو و توگی بشیر.

آش کمای

آش کمای در حقیقت نوعی بوته گیاهی است که خاصیت انگل‌کشی دارد و به صورت خودرو در کوه‌ها دیده می‌شود که آن را به عنوان سبزی در آش می‌ریزند. دسرهایی از قبیل لیچار هنوز طرفداران زیادی دارد.

 

 

لیچار

برای تهیه لیچار ابتدا کدو تنبل را پوست کنده، به صورت خلال درمی‌آورند. سپس خلال‌ها را در آب آهک خیسانده و بعد از ترد شدن، آن‌ها را با آب کاملاً شسته، ضدعفونی کرده با شیره انگور می‌جوشانند و بعد از سرد شدن مورد استفاده قرار می‌دهند.

کَف

کف نیز در میان خوردنی‌های سنّتی، جایگاه خود را حفظ نموده است. کف از ریشه گیاهی به نام “خیر” به دست می‌آید. خیر نوعی هیزم است که در کوه‌ها یافت می‌شود. ریشه خیر”بیخ” نام دارد. بعد از اینکه بیخ را از زمین درمی‌آورند، پوست اولیه آن را که قهوه‌ای رنگ است کنده و قسمت سفید و پوست شده بیخ را به تکه‌های کوچکی تقسیم و چند بار با آب می‌جوشانند تا تندی اولیه خود را به آب پس داده و آ‌‌ب‌ها را دور می‌ریزند. بعد از اینکه تندی آن از بین رفت، مجدداً چند لیوان آب در کتری ریخته و همراه بیخ‌ها می‌جوشانند و سپس آب آن را در ظرف بزرگی می‌ریزند.

باید توجه داشت که تحت هیچ شرایطی نباید چربی به این آب برسد، چون در این صورت کف درست نمی‌شود. سپس یکی از مردان یا جوانان فامیل پس از شستن کامل دست‌ها آن‌ها را مرتباً به هم می‌زنند تا آن‌ها کف کنند و آن‌قدر این کف‌ها را با دست به هم می‌زنند تا کف غلیظی شبیه بستنی به دست آید. کف را باید بدون مکث و درنگ هم زد، چون در غیر این صورت کف باز می‌شود و به اصطلاح آب می‌شود. بعد از گذشت حدود ۴۵ دقیقه که کف درست شد، درون آن شیره انگور یا شکر می‌ریزند تا شیرین شود و سپس کف را در ظرف‌های کوچکتری می‌ریزند و افراد فامیل با لذت از آن کف، میل می‌کنند.

 

اشکنه قرمه

اشکنه قرمه یکی از غذای سنتی بسیار خوشمزه است که ابتدا پیاز خرد شده را سرخ می‌کنند و ادویه به آن اضافه کرده و سیب‌زمینی خلال شده را نیز در روغن تف داده، سپس به آن اضافه می‌کنند و گوشت‌های قرمه را که قبلاً آماده شده و نیم‌پز است به آن اضافه کرده تا یکی دو ساعت خوب پخته شده، سپس به آن رب نیز برای خوش‌رنگ کردن آن اضافه می‌کنند. سپس با سبزی یا پیاز و… میل می‌کنند. در بیش‌تر اشکنه‌ها از نان خشک خانگی (نان کاک) برای ریز کردن و تریت کردن استفاده می‌کنند.

 

اشکنه تخم مرغ یا اشکنه اوجز

طرز تهیه آن شبیه اشکنه قرمه است، با این تفاوت که در اشکنه قرمه، قرمه‌ها را اول اضافه می‌کردیم اما در اشکنه تخم مرغ، تخم مرغ را در آخر اضافه می‌کنیم. ادویه به خوشمزه کردن اشکنه تخم مرغ و اشکنه قرمه کمک می‌کند. گاهی اوقات همین تخم مرغ را به اشکنه قرمه اضافه می‌کنند که هم دارای تخم مرغ است و هم قرمه و بسیار خوشمزه است.

 

اشکنه قاقرو

قاقرو نوعی گیاه کوهی است که ساقه آن به طول ۵ تا ۳۰ سانتی متر و دارای برگه‌های پهن است و در سر هر شاخه یک برگ پهن قرار دارد که برای خوردن از ساقه آن استفاده می‌کنند. دارای مزه ترش است و اشکنه را خوشمزه می‌کند. طرز تهیه این اشکنه مانند اشکنه تخم مرغ و قورمه است و بعضی اوقات همین قاقرو را به اشکنه تخم مرغ و قرمه اضافه می‌کنند که خوشمزگی غذا چند برابر می‌شود.

آرد بریو (بریان)

مقداری آرد را در تابه‌ای سرخ می‌کنند و آب به آن اضافه می‌کنند و پس از چند دقیقه که غذا خودش را گرفت، نمک به آن می‌زنند و می‌خورند.

گرماست (گرماس)

نوعی غذای روستایی است که از مخلوط کردن شیر و ماست تهیه می‌شود. شیر و ماست را خوب به هم می‌زنند تا به صورت ماست رقیق خیلی پر چرب درآید و می‌خورند. این غذای ساده را اغلب شبانان و عشایر کوچ رو استفاده می‌کنند و عموماً به همراه نان به مصرف می‌رسد و غذایی خوشمزه است که سریع آماده می‌شود.

 

برای آشنایی با غذاهای سنتی و محلی سایر استان ها و شهرستان های ایران ما را در وبسایت اصفهان تور همراهی کنید.

نگاهی به جاذبه های دیدنی در نیشابور

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1110 0
نگاهی به جاذبه های دیدنی در نیشابور

آرامگاه عطار و کمال الملک

آرامگاه خیام

آرامگاه خیام مدفن ریاضی‌دان و ستاره‌شناس بزرگ ایرانی «حکیم عمر خیام نیشابوری» است که در جنوب‌شرقی نیشابور قرار گرفته است. مجموعه خیام از باغ، کتابخانه، موزه و مهمانخانه تشکیل شده است که باغ آن از باغ‌های دیدنی در ایران معاصر به حساب می‌آید.

بنای یادبود مزار این دانشمند بزرگ به سال ۱۳۴۱ شمسی با طرح و نقشه «مهندس هوشنگ سیحون» ساخته شد. تندیسی از حکیم عمر خیام در محوطه ورودی باغ نصب شده است.

 

دهکده چوبی

دهکده چوبی، روستایی چوبی در ایران است که توسط «مهندس حمید مجتهدی» ساخته شده است و از دیدنی‌ترین تفرجگاه‌های نیشابور به شمار می‌رود. مسجد چوبی بی‌نظیری که در این دهکده قرار دارد نه تنها در ایران بلکه در جهان منحصر‌به‌فرد است.

 

گفته می‌شود، این مسجد به گونه‌ای ساخته شده که تا صدها سال آسیب نمی‌پذیرد و حتی تا هشت ریشتر زلزله را می‌تواند تحمل کند. مناره‌ها در سقف به‌گونه‌ای اتصال دارند که در داخل مسجد ستونی وجود ندارد. در ساختمان و تزیینات داخلی چوب‌های مختلفی از درختان مثمر و غیر مثمر مانند انواع کاج‌ها، اشن، سپیدار، گیلاس، گلابی، زبان گنجشک، گردو و توت استفاده شده است. نورپردازی ویژه مجموعه، هارمونی ویژه‌ای از رنگ‌های شاد، در شب‌ها جلوه خاصی دارد.

معدن فیروزه نیشابور

معدن فیروزه نیشابور در پنجاه و سه کیلومتری شمال‌غربی نیشابور قرار گرفته است و از جمله معادن عمومی شهر است. میزان ذخیره فیروزه این معدن نزدیک به هشت هزار تن است و سالانه چهل تن مجوز استخراج دارد.

 

باغ قدمگاه

قدمگاه امام رضا

باغ قدمگاه در دامنه‌های جنوبی کوه بینالود مشرف به دشت نیشابور در فاصله ۲۴ کیلومتری شرق شهر نیشابور، در جانب شمالی جاده نیشابور به مشهد و در دامنه جنوبی ارتفاعات بینالود، بنای مذهبی موسوم به قدمگاه حضرت ابوالحسن الرضا (ع) در دل یک باغ مشجر و باصفا از دور جلب‌توجه می‌کند. دلیل این نامگذاری وجود سنگ بزرگی در این باغ است که بر روی آن دو ردپا دیده می‌شود که بیشتر مردم بر این باورند که این ردپاها متعلق به «امام رضا» است. زائران زیادی سالانه برای تماشای قدوم «امام رضا» راهی این باغ دیدنی می‌شوند.این بنا به شماره ۲۳۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 

 

آرامگاه عطار نیشابوری

آرامگاه عطار نیشابوری مدفن «شیخ فریدالدین عطار»، شاعر، عارف و ادیب ایرانی است که در قرن هفتم هجری توسط «یحیی ابن صاعد» برپا شده است. این آرامگاه که در محله باستانی شادیاخ نیشابور در خیابان عرفان کنونی قرار گرفته است، سالانه میزبان علاقه‌مندان به ادب، معماری و فرهنگ ایرانی است.

در سال ۱۳۴۱ شمسی انجمن آثار ملی بنای ویران شده را مرمت و بازسازی کرد و با کاشی‌های الوان آن را به شکلی زیبا آراست. کاشی‌کاری‌های گنبد عطار مزین به گل‌وبوته و نقوش هندسی و کتیبه کوفی و معلقی به رنگ‌های سبز ، زرد ، لاجوردی و سفید است.

 

مقبره کمال الملک

مقبره کمال الملک در جوار آرامگاه شاعر معروف پارسی، «شیخ عطار نیشابوری» قرار گرفته است و مدفن «محمد غفاری» معروف به «کمال‌الملک»، بزرگ‌ترین نقاش کشور، در سده اخیر و از پرنفوذترین شخصیت‌های تاریخ معاصر ایران در دوران قاجاریه است.

آرامگاه کمال‌الملک نیز مانند آرامگاه خیام توسط «استاد هوشنگ سیحون» طراحی شده و طراحی آن در هماهنگی با آرامگاه عطار نیشابوری نقش مهمی در تاکید بر ارزش‌های فرهنگ ایرانی در این مکان داشته است.

 

آبشار گرینه

آبشار گرینه در چهل کیلومتری شمال‌شرقی نیشابور در روستایی با همین نام در مکانی زیبا و خوش آب و هوا قرار گرفته است. باغات سرسبز، مناظر زیبا و رودخانه‌ای پرآب، از این آبشار، منطقه‌ای تماشایی ساخته است.

 

روستای خروعلیا

روستای خروعلیا در دره‌ای خرم و مصفا و مملو از درختان گوناگون و سرسبز قرار گرفته است. آبشاری نیز در ارتفاعات این روستا سرازیر است که به جذابیت‌های این روستا افزوده است.

 

بقایای شهر کهن نیشابور

آثار و بقایای شهر کهن نیشابور در کناره جنوب‌شرقی شهر کنونی نیشابور به صورت تپه‌های باستانی قرار گرفته است و با نام‌های «کهن دژ»، «آلپ ارسلان»، «سبزپوشان»، «شادیاخ»، «تپه مدرسه»، «بازار»، «قنات تپه» و «تپه تاکستان» مشهور هستند.

از این میان «تپه‌های طرب آباد»، «سبزپوشان» و «قنات» در سال‌های ۱۳۱۵ و ۱۳۱۸ شمسی توسط هیئت باستان‌شناسی موزه متروپولتین و شهر کهنه نیشابور در سال ۱۳۸۴ به دست هیئتی ایرانی-فرانسوی مورد کاوش قرار گرفت.

 

منطقه باستانی شادیاخ

شادیاخ یکی از نقاط در شهر کهن نیشابور است که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بوسیله کاوش‌های باستانی که کارشناسان در این محل انجام دادند، توانستند تالار عام، اندرونی، خانه‌های ویژه سفالگری، شیشه‌گری و آهنگری و ظروف و لوازم فرهنگی نظیر سازه‌های سفالی، شیشه‌ای و گچبری‌ها را در این منطقه پیدا کنند.

این مکان اکنون یکی از مراکز باستان‌شناسی در نیشابور است که بخشی از بقایای شهر کهن نیشابور در این محل نهفته است. همچنین این محوطه، در شمار آثار تاریخی ملی ایران به شمار می‌رود و شماره ثبت آن ۱۰۹۱۰ است.

 

غار سرنی

غار سرنی بزرگ‌ترین غار آبی خراسان است که در پنجاه کیلومتری شمال‌غربی نیشابور قرار گرفته است و جاده آن از زیبایی‌های چشم‌نوازی برخوردار است. گردشگران تنها می‌توانند از قسمت ابتدایی این غار بازدید کنند، زیرا حوضچه‌های آبی که در داخل غار وجود دارد، اجازه پیشروی بیشتر را نمی‌دهد.

 

رباط شاه‌عباسی

کاروانسرای نیشابور که به رباط شاه‌عباسی شهرت دارد از بناهای تاریخی و زیبای نیشابور است که در دوران حکومت «شاه عباس صفوی» ساخته شده است و امروزه یکی از موزه‌های دیدنی شهر تاریخی نیشابور محسوب می‌شود.

این کاروانسرا در دوره قاجاریه، مدتی به‌عنوان نوانخانه و محل نگهداری ایتام و مستمندان به کار برده می‌شد و در دوره پهلوی نیز به پادگان نظامی ژاندارمری تبدیل گشت. بعد از انقلاب، مدتی در اختیار جهاد سازندگی بود تا این‌که در سال ۱۳۶۷ به میراث فرهنگی تحویل و بازسازی آن شروع شد و پس از آن در سال ۱۳۷۴ همزمان با برپایی کنگره جهانی بزرگداشت عطار نیشابوری، تحت عنوان «مجموعه فرهنگی» و «موزه» (گنجینه) شروع به فعالیت کرد.

 

روستای بوژان

روستای کوهپایه‌ای بوژان در ارتفاعات جنوبی رشته کوه بینالود واقع شده و دارای معماری سنتی بسیار زیبا و پلکانی است. بافت مسکونی این روستا به صورت متمرکز در شیب ملایم ساخته شده و از کوچه پس کوچه‌های نامنظمی تشکیل شده است.در فصول محتلف سال، می‌توانید شاهد چشم‌اندازهای رویایی و رنگارنگی در این روستا باشید.

 

افلاک نمای خیام

افلاک‌نمای خیام یک مجتمع پژوهشی در نیشابور است که در نزدیکی آرامگاه خیام قرار گرفته است. گفته می‌شود که این افلاک‌نما بزرگترین افلاک‌نمای خاورمیانه است.

 

بازار سرپوش

بازار سرپوش، بازاری تاریخی و قدیمی است که به علت سرپوشیده و مسقف بودن به «بازار سرپوش» میان مردم نیشابور معروف شده است. قدمت این بازار تاریخی و سنتی به دوران صفویه می‌رسد و در فهرست آثار ملی ایران نیز ثبت شده است.

. بازار سرپوش، یکی از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین بازارهای سنتی خراسان بزرگ به شمار می‌آید که در نوع خود منحصربه‌فرد بوده و پیشینه آن، به دوره صفویه می‌رسد.

 

 

«بازار سرپوشیده نیشابور» به شماره ۶۷۳۹ در تاریخ ۱۳۸۱/۱۰/۱۰، در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.

آرامگاه بی‌ بی شطیطه

آرامگاه بی بی شطیطه، مدفن «بانو شطیطه»، یکی از زنان فاضل نیشابوری است که در قرن دوم هجری قمری، مورد عنایت خاص «امام موسی کاظم» بوده است.

مهم‌ترین تزئینات آرامگاه فعلی این آرامگاه شامل آینه‌کاری نمای داخلی گنبد و دو کتیبه کاشی‌کاری شده در دو طرف در ورودی اصلی، در جنوب غربی، به آرامگاه است. در کتیبه جانب شرقی، سمت راست، تاریخ تولد و در کتیبه جانب غربی، تاریخ وفات یا شهادت چهارده معصوم به تاریخ هجری قمری نوشته شده است.

 

آبشار بار

آبشار بار در میان رشته کوه‌های بینالود در شهری به همین نام در منطقه‌ای زیبا قرار گرفته است.دور تا دور این آبشار را کوه‌ها و باغ‌های گردو احاطه کرده‌اند و چشم‌اندازهای ناب و طبیعی را پدید آورده‌اند.

 

دره هفت غار

«هفت‌غار» نیشابور، با نگاهی به پیشینه حضور عرفانی سلطان‌العارفین قرن دوم هجری، ابراهیم ادهم و حرکت انقلابی رهبر نهضت سربداران خراسان در آن، نماد خلوتگاه رازونیاز عارفانه و آمادگاه آزادی و آزادگی نفس و جامعه، به شمار می‌آید. از جهتی بین ساختمان این غار هفت لایه، پیشینه تاریخی، حضور رازگونه عارفی بزرگ در آن و هفت مقام سیر و سلوک عرفانی یعنی توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا را می‌توان تناظر با معنایی تصور کرد. منطقه‌ هفت‌غار جزو ییلاقات اصلی نیشابور به شمار می‌آید. دره هفت غار نیشابور یکی از زیباترین جاذبه‌های گردشگری نیشابور هست. همان‌طور که از نامش پیداست برای رسیدن به چشمه باید از مسیر ۷ غار عبور کرد. در مسیر، رودخانه‌ها و آبشارهای کوچک و بزرگ فوق‌العاده زیبایی وجود دارد.

 

باغ و عمارت امین الاسلامی

این عمارت و باغ زیبا که در زمان پهلوی ساخته شده است، در گذشته متعلق به مرحوم «ابوالحسن امین الاسلامی» بوده است. باغ زیبای این عمارت که از درختان بلندی چون چنار، کاج، شمشاد، توت و گردو تشکیل می‌شود، نمونه بارزی از هنر باغ‌سازی اصیل ایرانی است.

 

روستای دیزباد

روستای دیزباد، روستایی زیبا در مسیر جاده نیشابور به مشهد است که از پوشش گیاهی متنوع و آب و هوایی مطبوع و خنک برخوردار است. بیشتر مردمان این روستا اسماعیلی مذهب هستند و گردشگران بسیاری برای تماشای مراسم مذهبی خاص این روستا، سالانه راهی آن می‌شوند.

 

گنبدهای شه میر

گنبدهای آجری شه‌میر که «مهرآباد»، «مهراوا» و «شادمهر»، نیز نامیده می‌شوند، از مهم‌ترین بناهای تاریخی نیشابور هستند. گنبد بزرگ‌تر در دوران سلجوقی ساخته شده و به نظر می‌رسد که آرامگاه شخصی که این بنا به خاطر او ساخته شده در این محل باشد. گنبد کوچک‌تر در دوره ایلخانی ساخته شده و هنوز اطلاعات درستی در مورد آن وجود ندارد.

با توجه به اطلاعات موجود، هنوز ابهاماتی در مورد گذشته پر فراز و نشیب محوطه تاریخی مهراوا وجود دارد و به عقیده برخی تاریخ‌نگاران، وجود کلمه مهر در نام‌های محوطه، از ارتباط تاریخی آن با آیین‌های مهرپرستی ایران پیش از اسلام نشان می‌دهد که با وجود آتشکده آذربرزین‌مهر در ریوند نیشابور و رواج آیین زرتشت در زمان حکومت ساسانیان و پیش از آن، ارتباط دارد.

 

مسجد جامع نیشابور

مسجد جامع نیشابور از مساجد قدیمی و مهم خراسان است که در قلب شهر نیشابور واقع شده است. بر طبق کتیبه‌ای تاریخی که بر روی یکی از ایوان‌های جنوبی این بنا نصب شده، قدمت این به دوران حکومت تیموریان می‌رسد و توسط شخصی به نام «پهلوان علی بن بایزید» ساخته شده است.

این مسجد چهار ایوانی دارای سه مدخل و بدون مناره و گنبد است که در سمت شمال، شرق و غرب مسجد به چشم می‌خورند و بنا را به محلات قدیمی شهر مرتبط می‌کند. بر روی دو پایه ایوان ورودی مسجد دو قطعه سنگ دارای کتیبه با تاریخ ۱۰۲۱ هجری قمری قرار دارد. این اثر در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.

 

 باغرود

باغرود، منطقه‌ای سرسبز و مملو از درختان سیب، گردو و گیلاس است که در دامنه رشته کوه بینالود در دره‌ای زیبا قرار گرفته است و رود آبی خروشان در آن جریان دارد.

در منطقه باغرود سدی خاکی با همین نام نیز ساخته شده است که دریاچه آن به مکانی تفریحی برای گردشگران تبدیل شده است.

 

قلعه لک لک آشیان

قلعه لک‌لک آشیان، قلعه‌ای در بخش مرکزی روستای لک‌لک آشیان در نیشابور است که متعلق به دوران حکومت قاجار است و از آثار تاریخی ثبت شده در فهرست ملی ایران است.

 

 

برای آشنایی بیشتر با جاذبه های گردشگری سایر شهرهای ایران با دیگر مقالات وبسایت اصفهان تور نیز همراه باشید.

غذاهای محلی نیشابوری

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1050 0
غذاهای محلی نیشابوری

نیشابور یکی از شهرهای زیبای خراسان رضوی میباشد،غذاهای محلی هر شهر بیانگر آداب و رسوم و سلایق خاص مردم آن منطقه میباشد،نیشابور نیز همانند دیگر شهرهای ایران دارای غذاهای محلی ویژه ای میباشد که از دیرباز بوده و همچنان نیز توسط زنان قدیمی تر طبخ میشود، آژانس هواپیمایی طلوع سفریاد برای آشنایی بیشتر شما عزیزان یکسری از این غذاهای محلی را گردآوری کرده است با این مقاله ی اصفهان تور همراه باشید.

آش اماج

این آش خوشمزه از غذا های محلی نیشابور ( استان خراسان ) است که به اسم آش بی بی هم شناخته میشود. با اماج خانگی تهیه میشود و تلفظ آن amaj ( اَماج – عَماج ) است.

 

آش حلبه و زيره نيشابور

آش حلبِه و زيره نيشابور یکی دیگر از غذاهای بومی نیشابور است. حلبه نام دیگر شنبلیله است. شنبلیه برای درمان، کم‌خونی، ترس، راشیتیسم، خنازیر، لنفاتیسم، دیابت و تقویت لوزالمعده مفید است. این گیاه به حدی خاصیت دارد که حتی پیامبراسلام (ص) هم مصرف آن را توصیه کرده است. آش حلبه و زیره، یکی از غذاهای مناسب برای زنانی است که به تازگی زایمان کرده‌اند. برای تهیه‌ی این آش خوشمزه از موادی همچون برنج، حلبه، زیره‌ی سیاه، زردچوبه و نمک استفاده می‌کنند. البته می‌توان برای خوشمزه‌تر شدن آن، به برنج در حال جوش مقداری آلوبخارا اضافه کرد. در ضمن اگر طعم شیرین را دوست داشته باشید، می‌توانید به جای نمک از شکر استفاده کنید.

 

آش بلغور گندم نيشابور

بعد از ورود اسلام به ایران، نذری دادن در ایام سوگواری به‌رسم دیرینه‌ی اغلب ما تبدیل شده است و به بهانه‌های مختلفی دورهم جمع می‌شویم تا با پخت غذاهای سنتی ایرانی، نذر و دین خود را ادا کنیم. در هر گوشه از کشورمان با توجه به فرهنگ مردم، غذاهای سنتی همان منطقه را برای نذری دادن انتخاب می‌کنند. آش‌ها معمولا برای نذری گزینه‌ای مناسب هستند که طرفداران زیادی هم دارند. آش بلغورگندم نيشابور یکی از غذاهای سنتی و بسیار خوشمزه‌ی استان خراسان است و همان‌طور که از اسمش مشخص است، خواستگاه اصلی آن به نیشابور می‌رسد. مردم این شهر علاقه‌ی زیادی به این غذا دارند و به همین خاطر در روزهای عزاداری، با تهیه‌ی آش بلغور نیشابوری در حجم زیاد، سنت‌های دیرین خود را اجرا می‌کنند. ازجمله ترکیبات اصلی این نوع آش می‌توان به نخود، لوبیا قرمز باقالی، عدس، بلغور گندم، بادمجان، گوجه‌فرنگی، پیاز، سبزی‌هایی مانند تره، جعفری، گشنیز و شووید، روغن، نمک و فلفل اشاره کرد.

 

برای آشنایی با غذاهای محلی سایر استان های ایران با اصفهان تور همراه باشید.

معرفی شهر نیشابور و تاریخچه ی آن

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 1395 0

معرفی شهر نیشابور و تاریخچه آن

نیشابور یکی از شهرهای بزرگ در خراسان رضوی میباشد. این شهر دارای تاریخچه ای کهن میباشد،که پیشینه و قدمت آن به دوره ی ساسانیان برمیگردد، شرکت مشاوره سفر اصفهان برای آشنایی هرچه بیشتر شما همراهان با این شهر و تاریخچه ی آن مقاله ای را به همین عنوان دارد، در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.

فرهنگ عامه‌ي هر منطقه، هر قوم، هر شهر بيان كننده‌ي آرمان‌ها، انديشه‌ها و تجربه‌هاي ارزنده‌اي است كه نسل ديروز را به امروز پيوند مي‌دهد و ارزش‌ها، هنجارها، سنت‌ها و حكمت‌هاي زندگي را به نسل‌هاي بعد منتقل مي‌كند. اين سنت‌ها و انگاره‌هاي اجتماعي به زندگي مردم، معني و مفهوم مي‌بخشد و آنها را به ادامه‌ي زندگي دلگرم مي‌كند. پيداست كه اگر اين وابستگي‌ها از آنها گرفته شود، كار و تلاش و اميد و آرزو به بن‌بست مي‌رسد. پيوند مداوم بين نسل‌ها از رهگذر فرهنگ عامه، باعث پويايي انديشه، ابتكار و خلاقيت و توسعه‌ي فرهنگي در جامعه‌ي انساني مي‌گردد. مگر نه اينكه هر بنايي را بر مبنايي بايد ساخت و بي‌جا نگفته اند كه «ملتي كه گذشته‌اش را نشناسد، آينده‌اش را نمي‌تواند بسازد».

 

وجه تسميه نيشابور

«نيشابور» شهري است در قلب خراسان، ساختن نيشابور را به شاپور اول ساساني نسبت مي دهند و اسم شهر را به معني «نهاده نيك شاپور» مي دانند.

«ابرشهر» نام قديم نيشابور است، احتمال دارد كه اين نام در اصل شهر آپارناك يا آپارني و جايگاه يكي از سه قبيله مهم پارت بوده باشد كه شاهنشاهي نيرومند اشكاني را بنياد كردند.

قديمترين سندى كه از نيشابور ياد مى‏كند اوستا است كه با واژه «رئونت‏» به معنى جلال و شكوه از آن نام مى‏برد. احتمالا اين واژه بعدها به كلمه ريوند تبديل شده كه اكنون نام دهستانى از توابع نيشابور است.در برخى از متون دوره اسلامى نام ديگر نيشابور «ابرشهر» آمده است كه مسلما اين لفظ در دوره‏ هاى قبل ازاسلام به كار مى‏ رفته است. سكه‏ هاى مكشوفه، اين موضوع را مدلل مى‏ سازد. براى نمونه در سكه‏ اى كه تصوير قباد ساسانى را نشان مى‏ دهد كلمه ابرشهر ديده مى‏ شود.

بحث درباره كلمه ابرشهر زياد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ريشه «اپرناك»گرفته‏ اند كه مربوط به قوم «پرنى‏» است كه اسلاف پارتيان مى‏ باشند. بعضى ابرشهر (با سكون ب) گويند كه مراد شهرى ابرى يا شهرى مرتفع كه به ابرهانزديك است. اين هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوز جاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قديم «بر» به معنى بلند جايگاه و رفيع وبزرگ بدانيم كلمه ابرشهر مقبول تر مى‏ نمايد.

مسكوكاتى كه از دوران باكتريان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نيكه‏فور» ياد مى‏كند كه دامنه فرمانروايى او تا نيشابور گسترش داشته و به روايتى اين شهر را وى بنا نهاده است كه بعدها به «نيسه‏فور» و «نيسافور» و نهايتا به«نيشابور» تبديل شده است. «نيسافور» در گويش عرب به معنى شى‏ء سايه‏ دار است و شايددر آن جا درختهايى وجود داشته كه سايه‏ گستر تارك خستگان بوده است.

واژه نيشابور در دوره ساسانى همه جا به شكل «نيوشاپور» آمده است كه آن را به معنى كار خوب شاپور يا جاى خوب شاپور گرفته‏ اند زيرا شاپور دوم اين شهر را تجديدبنا كرد ولى به روايت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را درمورد نوسازى اين شهر قرين صحت ‏بدانيم، كلمه «نيو» مى‏ توان به شكل امروزى آن «نو» تعبير كرد و معنى نيشابور چيزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و ديگر دليلى براى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زيرا كه بعضى از مورخان درانتخاب هر يك از آن دو دچار شك شده‏ اند ولى قدر مسلم بانى اوليه بايد شاپور اول باشد و پس از وقوع زلزله‏ اى شاپور دوم امر به ترميم و بازسازى آن كرده است و اين به هر حال كار نيك شاپور دوم بوده است كه به لفظ «نيوشاپور» از آن ياد كرده‏ اند.

نيشابور در اوايل اسلام به «ابرشهر» معروف بود كه در سكه‏ هاى دوره ‏هاى اموى وعباسى به همين نام آمده است. «ايران‏شهر» هم گفته‏ اند كه شايد عنوانى افتخارى براى اين شهر بوده است. البته چون يكى از چهار شهر كرسى‏ نشين خراسان بود لقب «ام‏البلاد»هم براى خود كسب كرده است.

در قرون وسطى ايالت‏ خراسان به چهار قسمت‏ يعنى چهار ربع تقسيم مى‏ گرديده و هر ربعى به مركزيت‏ يكى از چهار شهر بزرگ نيشابور، مرو، هرات و بلخ خوانده مى‏ شده و در زمانهاى مختلف يكى از اين شهرها مركزيت تمام خراسان بزرگ را به عهده داشته و نيشابور نيز از زمان طاهريان به بعد به عنوان پايتخت انتخاب گرديده است و گفته‏ اند كه: «اين شهر از قاهره قديم (فسطاط) بزرگتر واز بغداد جمعيتش بيشتر و از بصره جامعتر و از قيروان عاليتر بوده و ۴۴ محله داشته و۵۰خيابان اصلى و مسجدى ممتاز و كتابخانه‏اى با شهرت جهانى و يكى از چهار شهر شاهى امپراطورى خراسان بوده است».‏

 

گويند كه عمروليث صفار چون نيشابور را به زير نگين درآورد، گفت:

«شهري را گرفته ام كه گل آن خوردني، بوته ي آن ريواس و سنگ هاي آن فيروزه است»

امروز اگر آن دلاور سيستاني بر نيشابور دست مي يافت جاي آن بود كه نخست از گرفتن شهري بر خويشتن ببالد كه گنجور و گوهرستان واژه هاي ناب پارسي است.

سرزمين رسالت خيز و جايگاه دانشي مردان بزرگ نيشابور پيش از اسلام، همچون عروسي است آرميده بر دامان پيروزه رنگ بينالود استوار و سرافراز که در فضايي مه آلود، اما جان دار و پر تپش، به حيات خود ادامه مي دهد. بعد از اين دوران، نام نيشابور را زينت بخش بُعد تاريخي و اساطيري شاهنامه ي حکيم طوس، مي بينيم.

آب و هواي بهشت آساي اين دامنه ي پر برکت، شاپور اول ساساني را بر آن داشت تا اولين سنگ بناي تمدن تازه را بر آن نهد. پس از او و در عهد شاپور دوم، نيشابور گسترش يافته و سپس يزدگرد دوم، اين شهر را براي زندگي برگزيد.

ساسانيان برخلاف اسلاف خود، استبداد را شيوه ي حکومت خويش قرار دادند و يک آزادي خواه نيشابوري به نام «مزدک»، عليه بيدادگري هاي آنان قيام کرد.

اگر نيم نگاهي به بعضي آثار، درباره ي اَبرشهر داشته باشيم، با نام بزرگ ديگري چون «ماني» آشنا مي شويم که بسياري او را نيز از تخمه ي نيشابوريان، و از پدري دانشمند به نام «فاتک» مي دانند. اگر محقق گردد که اين دو انديشمند، نيشابوري اند، مي توان گفت اين سرزمين، از ديرباز رسالت خيز، و جايگاه دانشي مردان بزرگ و نامبردار بوده است.

نیشابور بعد از اسلام

بنا به نوشته مورخان و جغرافی دانان عرب زبان مانند ابن رسته ،مقدسی،ابن حوقل و ….

شهر نیشابور یک فرسنگ در یک فرسنگ بوده است و بازار و میادین و دکا کین و کاروانسراهای بسیار داشته است که از لحاظ اقتصادی انبار گاه مال التجار فارس و کرمان و هند بوده است این شهر از قاهره قدیم بزرگتر واز بغداد جمعیتش بیشتر و از بصره جامع تر واز قیروان عالی تر بوده است. و ۴۴ محله داشته و ۵۰ خیابان اصلی ومسجدی ممتاز و کتابخانه هایی با شهرت جهانی و یکی از چهار شهر شاهی امپراتوری خر اسان بوده است.

نیشابور در زیر لوای سلاجقه از لحاظ تمدن و مرکزیت علمی به حق شهره آفاق گشت و نظامیه هایی که جنبه دانشگا ه های کنونی داشت در نیشابور بنیاد گردید و تعداد ۱۳ کتابخانه که مهمترین آنها پنج هزار جلد کتاب داشت بدین جهت این شهر عنوان دارا العلم به خود گرفت و در برخی از متون دوره اسلامی نام دیگر نیشابور ابر شهر آمده است.

شاید در دنیا سابقه نداشته باشد که شهری همچون نیشابور تا این اندازه بر اثر هجوم اقوام گوناگون و زلزله های مخرب ویران گشته واز نو قد بر افراشته باشد. این شهر با عظمت و تاریخی هم شلاق طبیعت خورده و هم طعم تلخ تاخت وتاز مهاجمان را چشیده است.

اما باید اذعان کرد دوباره تجدید بنا یافته و از آن پس در عزامی تاریخی فرزندان خویش نشسته و بار دیگر تلاش نموده جایگاه خود را حفظ نماید و به حیات خویش ادامه دهد و همانند فرزندان بزرگوارش خیام، عطار، کمال الملک و بزرگان دیگر تربیت نماید.

  • نیشابور در زمان ورود ثامن الحجج علیه الا ف واالتحیه و ا لثنا ء

هر تاریخ نگاری که پیرامون فصلی از زندگی نامه یا گفته های گوناگون هشتمین پیشوای جهان مطا لعه کرده باشد به صورتی از سفر تاریخی آ ن حضرت به مرو و پیامد های مختلف آ ن واستقبال گروههای گوناگون مردم از آن بزرگوار بر دروازه شهر نیشابور سخن به میان می آورد زیرا این همه یادآورسخن آن حضرت معروف به حدیث سلسله ا لذهب است که از زبان مبارکش تراویده است تحقیقات تاریخی نشان می دهد که امام پس از گذر از بصره نمی باید چهره خویش را بنا به دستور مامون در مسیر راه عیان کند تا مبادا شیعیانش بادیدن وی به حرکتی دست زنند که برای حکومت مامون خطر ساز باشد و حضرت امام رضا (ع) بر اسا س آگاهی کامل از اوضاع سیاسی اجتماعی شهر نیشابور ارزش این پا یگاه را تشخیص داده اند و زمینه سخن را فراهم دیده اند با این که جاسوسان حکومت در میان کاروان بودند. با این همه نشانه های بسیاری بر همدلی و همراهی مردم نیشابور با ثامن الحجج مشاهده می شود و در آن زمان نیشابور یکی از بزرگترین و مهمترین مراکز شیعه و پایگاه بزرگ امام به شمار می رفته است.

 

هنگامی که امام وارد نیشابور می شوند مردم به پا می خـیزند بدا ن گونه که بسیـاری از شـوق می گریند و گروهی گریبان چاک می زنند و روی زمین بر خاک می غلطند وبرخی بر سم استرش بوسه می زنند و زیر چترهو دج آن حضرت گردن می سایند تا اینکه دانشمندان بانگ می زنند ای مردم خاموش شوید و از این بی خویشی به هوش آیید آنگاه مردم اندکی آرام می گیرندوگوش فرا می دهند آنگاه امام (ع) حدیث سلسله الذهب را به حافظان و کا تبان حد یث اسلامی گفتند.

 

آداب و رسوم سنتی نیشابور

پست شده به وسیله : اصفهان تور/ 10775 0
 آداب و رسوم سنتی نیشابور

شهر نیشابور یکی از شهرهای قدیمی ایران میباشد، که دارای فرهنگ و تمدنی هم ایرانی و هم اسلامی است، این شهر دارای آداب و رسومات ویژه و خاصی است که تاریخ این سرزمین را شکل میدهند، آداب و رسومی که از دیرباز رواج داشته تا به امروز، نیز هرچند کمی کمرنگ تر ادامه یافته است.آژانس مسافرتی اصفهان برای آشنایی بیشتر شما عزیزان با این آداب و رسوم در مقاله ی زیر به تشریح آن پرداخته است با اصفهان تور همراه باشید.

– سیزده بدر

در این روز هر کس به اتفاق خانواده ی خود با فامیل به دامنه ی کوه‌ها و دشت‌های سرسبز و نقاط زیبا و ییلاقی می‌رود. جوانان در این روز با هم کشتی می‌گیرند و زنان دور هم جمع می‌شوند و شادی می‌کنند.

– مراسم ازدواج

بین مراسم شهر و روستا تفاوت بسیار است که در این مجال به اختصار به آداب و رسوم نقاط روستایی اشاره می‌گردد.

* همسر گزینی: پدر و مادر برای پسر خود دختری را انتخاب می‌کنند و به پسرشان معرفی می‌نمایند که اغلب بدون مخالفت پسر وارد مرحله ی خواستگاری می‌شوند. امروزه انتخاب پسر و دختر نیز از ارکان همسر گزینی است.

* خواستگاری: مادر با مشورت پدر به خواستگاری دختر می‌رود و چنان‌چه رضایت خانواده‌ی دختر را جلب کنند، پدر و مادر پسر با نزدیکان و اقوام به خواستگاری می‌روند و به همراه خویش روسری، مقداری قند و انگشتر می‌برند.

* نامزدی: در مدت نامزدی، خانواده‌ی پسر در روزهای عید مقداری گوشت، برنج و پارچه برای خانواده دختر می‌فرستند و خانواده‌ی دختر، آن‌ها را دعوت می‌کنند در این مدت دختر و پسر هم‌دیگر را ملاقات می‌کنند.

* عقدکنان: روز عقدکنان، خانواده‌ی پسر، وسایل خوراکی و مقداری لباس برای خانواده‌ی عروس می‌فرستند و پدر پسر، حمامی و زن حمامی را برای دعوت مردان و زنان نزد خانواده عروس برای دعوت به صرف شام یا ناهار می‌فرستند و دعوت‌شدگان مقداری قند یا شیرینی به حمامی و زن او می‌دهند و بعد از صرف غذا، ملا یا آخوند دختر را عقد می‌نماید. مهریه ی دختر، آب، زمین و گوسفند است.

* عروسی: عروسی معمولا دو شبانه‌روز به طول می‌انجامد. روز اول پدر داماد و اقوام و فامیل را به خانه‌ی خویش دعوت می‌نماید و داماد نیز بر تختی کنار مجلس می‌نشیند و هر یک از مدعوین پول یا گوسفند، به داماد هدیه می‌کند. روز بعد، زن سلمانی سر و صورت عروس را آرایش می‌نماید. لباس‌های داماد را از خانه‌ی عروس و لباس‌های عروس را از خانه‌ی داماد، با ساز و دهل، به حمام می‌برند و آن‌ها را با لباس‌های نو به خانه بر می‌گردانند.

* عروس بردن: هنگام «عروس کشانی»، یکی از زنان فامیل داماد، وسیله‌ای را از خانواده‌ی عروس -که به آن «عقل عروس» می‌گویند- برمی‌دارد و در خانه‌ی داماد، آن‌را به عروس می‌دهد. عروس را بر اسبی سوار می‌کنند و افسار اسب را دایی یا پسر عمو یا برادر عروس می‌کشد و تا خانه‌ی داماد او را همراهی می‌کند. چند زن نیز با عروس به خانه‌ی داماد می‌روند و یک الی دو شب، آن‌جا می‌مانند. عروس را با ساز و دهل به خانه‌ی داماد می‌برند. جلو خانه‌ی داماد، عروس، «پاانداز» طلب می‌کند و تا پاانداز به او ندهند وارد خانه نمی‌شود. مادر یا پدر یا برادر داماد، گوسفند یا هدیه‌ای دیگر به عروس می‌دهد تا وارد شود. رنگ لباس عروس سفید و محل حجله‌گاه، خانه‌ی داماد است. مادر عروس، یک روز بعد از عروسی به افرادی که به داماد هدایایی دادند یک دستمال و مقداری شیرینی می‌دهد. پدر عروس، بعد از سه روز از عروسی، یکی از فامیل یا برادر عروس را به خانه داماد می‌فرستد و عروس و داماد را به خانه‌ی خود، دعوت می‌کند و گوسفند یا قطعه زمینی را به آن‌ها هدیه می‌دهد.

 

– شب یلدا

در این شب، مردم معمولا به خانه‌ی بزرگترها می‌روند و تا نیمه‌ی شب می‌نشینند. میزبان، گوسفندی را ذبح نموده و از میهمانان، پذیرایی می‌نماید. مردم در حد امکان، در شب یلدا، هندوانه می‌خورند و معتقدند که هر کس در این شب هندوانه بخورد، تابستان، زیاد تشنه نمی‌شود.

– مراسم ماه محرم و صفر

در روز عاشورا، مردم در قالب هئیت‌های عزاداری ضمن انجام مراسم ویژه به تهیه و پخت غذا -که اغلب حلیم است- مبادرت می‌ورزند. در این روز «علم ها» را از مساجد بیرون می‌آورند. در روستاهای اسحاق آباد و کلیدر، بار و بسیاری از نقاط دیگر نیشابور، نمایش «شبیه خوانی» برگزار می‌شود. در این نمایش مذهبی، گروه‌های «شبیه خوان» با حرکات و خواندن ابیات مناسب، «نوحه خوانی» می‌کنند و ماجرای ظهر عاشورا را عیناً بازسازی می‌کنند. در روستاها، در بدو ورود هیئت‌های عزاداری به مدخل روستا، عده‌ای از عزاداران علم به دست در حالی که علم ویژه ی عزاداری، پیشاپیش آن‌ها برده می‌شود به پیشواز آنان می‌آیند و به اصطلاح به هم «سلام» می‌گویند و آن‌ها را به میدان اصلی ده، راهنمایی می‌کنند. پس از گرد آمدن همه‌ی گروه‌ها در میدان اصلی، «نخل» را برمی‌دارند و دسته‌جمعی به سوی امامزاده‌ی روستا روانه می‌شوند. پس از مراجعت از مزار، گروه‌ها بر حسب روستا، دسته دسته، به صرف ناهار فراخوانده می‌شوند. مخارج تهیه‌ی حلیم نیز توسط افراد خیّر تامین می‌شود. در شهر نیشابور، دسته‌های گوناگون عزادار، در قالب هیئت‌های مختلف و گاهی با حرکت دادن «علمات» از گوشه و کنار شهر به خیابان اصلی آمده و در طول آن به حرکت و عزاداری می‌پردازند. در این مراسم که معمولا در مسجد جامع به پایان میرسد اشعاری درباره‌ی مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش، خوانده می‌شود. در روز اربعین حسینی نیز مراسم عزاداری و روضه‌خوانی در داخل مساجد و منازل برپا می شود. عده ای از زنان، در صبح اربعین «شله زرد» را که از شب قبل آماده کرده‌اند بین همسایه‌ها و آشنایان تقسیم می‌کنند. مراسم عزاداری در مساجد، حسینیه ها و منازل در روزهای وفات حضرت پیامبر (ص) وفات حضرت فاطمه (س) و شهادت حضرت علی، ضمن اجرای مراسم احیای نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان و سایر روزهای وفات یا شهادت سایر امامان معصوم (ع) و بزرگان دین با احترام خاصی برگزار می‌گردد.

 

– تمنای باران و مراسم چوله قزک

با توجه به این که کشاورزی و دامداری در اغلب نقاط نیشابور اساس زندگی معیشتی مردم را تشکیل می‌دهد و آب، به عنوان محور تولید در این مناطق، نقش حیاتی دارد، در موارد کمبود آب و نزولات جوی جهت نزول باران در برخی نقاط شهرستان مردم دعا نوشته و به شاخه‌های درختان می‌بندند و یا زنان، «آش بی بی فاطمه» می‌پزند و بین همسایه‌ها پخش می‌کنند و در برخی مناطق نیز مردم، سه روز متوالی روزه می‌گیرند و در آخرین روز به صحرایی می‌روند و از خدا دسته‌جمعی طلب باران می‌کنند. در مراسم «چوله قزک» نیز گروهی از کودکان در روستا، مترسکی می‌سازند و به آن پارچه‌هایی الوان و لباس‌هایی بلند می‌پوشانند و در کوچه‌های ده راه می‌افتند و می‌خوانند:

چوله قزک باران کن

بارون بی پایـان کن

گندم به زیر خـــاکه

از تشنگی هــلاکه

بزغاله شیـر میــــه

چپو پنیـر میـــــــــه

سپس به درب منازل می‌روند و اهل خانه، مقداری شیرینی و یا پول به آن‌ها می‌دهند و گاهی مقداری آب هم روی بچه‌ها می‌پاشند.

 

– مراسم فوت

نزدیکان متوفی، اغلب به وسیله‌ی گفتن اذان و لا اله الا الله، همسایگان را جهت تشییع جنازه دعوت می‌نمایند. قبل از دفن میت، او را رو به قبله می‌‌خوابانند و به آرامی چشم‌های وی را می‌بندند، دست‌ها را به پهلو می‌خوابانند و دو شصت انگشت پا را به وسیله‌ی تکه‌ای پارچه به هم می‌بندند. بهتر این است هر چه سریع‌تر قرآن‌خوان شروع به تلاوت قرآن کند و در میان آن از بقیه بخواهد صلوات بفرستنند و برای میت فاتحه بخوانند. در اغلب نقاط شهری و روستایی، مرده‌ها را در غســـال‌خانه می‌شویند چوب زیر بغل نیز دعانویسی شده و آماده است تا پس از شست وشوی میت، آن را زیر بغل وی قرار دهند، نیز بر هفت محل سجده‌گاه وی بر مبنای سنت دینی کافور می‌مالند و با احترام وی را کفن می‌پوشانند جنازه بر روی یک نردبان یا تابوت روباز تشییع می‌شود و حاضرین لا اله الا الله گویان، وی را به سوی قبرستان می‌برند. در جلو گروه تشییع کننده یک نفر ظرفی پر از خرما یا حلوا، حمل می‌کند و در قبرستان بر روی قبر می‌گذارند. هر یک از حاضرین با بیل مقداری خاک در قبر می‌ریزند و بیل را وارونه به زمین می‌اندازند تا نفر بعدی الی آخر.

همچنین میت را تا حد امکان، شب‌هنگام دفن نمی‌کنند و می‌گویند: نور ستاره، نباید داخل قبر بتابد، باران نباید داخل قبر بریزد. مراسم ختم و یادبود در روزهای سوم و هفتم، چهلم و سال برگزار می‌شود. در روزهای یادشده قرآن‌خوانی صرف غذا و رفتن به سر مزار برنامه‌ی کلی است. در شهر نیشابور در روزهای ختم، حلیم می‌پزند و از شرکت‌کنندگان در مراسم پذیرایی می‌شود. پس از مراسم چهلم، عده‌ای از نزدیکان با به همراه آوردن پیراهنی برای مرد منزل و یک روسری و یا حتی یک پیراهن (لزوما لباس‌های اهدایی باید رنگی روشن داشته باشند) برای زن منزل به نزد ایشان رفته و با دلداری دادن آن‌ها، لباس‌های مشکی را از تن‌شان در می‌آورند تا از عزا درآیند.

– روز عرفه

به روز عرفه، «روز علفه» نیز می‌گویند. علفه، دو روز می‌باشد:

  1. علفه ی کهن، آخرین روز سال می‌باشد که مردم به قبرستان می‌روند و برای آمرزش اموات خود فاتحه می‌خوانند.
  2. علفه‌ ی نو، روز اول سال نو می‌باشد که مردم به مساجد می‌روند قرآن می‌خوانند بعد هم به خانه‌ی خود برگشته و به دیدن بزرگترها می‌روند.

– مراسم ختنه سوران

از مراسم معمول و متداول در این شهرستان مراسم ختنه سوران پسران در سنین ۴ یا ۵ سالگی است که دعوت کننده حمامی بوده و در اغلب روستاها روز ختنه سوران پسر را حمام می برند. چشم هایش را سرمه می کشند و لباس نو بر تنش می پوشانند و در خانه ای که همه جمع اند اسپند دود می کنند و دهل وسرنا می زنند و پسر را به تیغ سلمانی می سپارند. این رسم در گذشته بسیار پرشور و آیینی بوده که البته در نقاط شهری به ندرت برگزار می شود. از مراسم خاص این منطقه آن است که به ختنه شونده – برای اینکه برایش مشغولیت ذهنی ایجاد نمایند – می سپارند که سیلی محکمی به گوش سلمانی بزند و برحسب سنگینی دست وی و ثروت خانواده اش به سلمانی انعام می دهند و هنگام ختنه، دهان پسر را که از درد داد می کشد از شیرینی و نقل و نبات پر می کنند و پسر را هدیه های زیاد نثار می کنند.

– چهارشنیه سوری

جشن ویژه ی آخرین چهارشنیه سال می باشد که در این روز دخترها و پسرها، کوزه ی آبی را از پشت بام خانه ی خود به داخل کوچه پرتاب می کنند و معتقدند که هر کس در این روز کوزه آبی بشکند روز قیامت یک کوزه ی آب به او خواهند داد و بدین صورت بلاها نیز از خانه دور می شوند. مردان روستا در این روز به تیر اندازی می پرداختند و اهالی روستا بیرون از ده آتشی روشن می کردند و از روی آن می پریدند، هنگام پریدن از آتش خطاب به آتش می گفتند: «زردی من از تو، سرخی تو از من»

 

– مراسم تولد

ماما یا دایه، وظیفه‌ی مراقبت از زائو و نوزاد، از بدو تولد تا چهل روز بعد را بر عهده دارد. به عنوان اولین اقدامات برای سلامتی زائو و نوزاد، زیر سر زائو، خنجر، قرآن و سوزن و … قرار می‌دهند و حتی به گوشه‌ی یقه‌ی پیراهنش یک سنجاق آویزان می‌کنند. این اشیا از جهت دفع «آل» گذاشته می‌شوند چرا که معتقدند اگر آل بیایید جگر زائو را با خود می‌برد و در خاکستر قرار می‌دهد و یا جگر زائو را به آب می‌زند. دایه پس از قطع ناف اضافی نوزاد، آن را زیر خاک دفن می کند و بر محل زخم، روغن گوسفند می‌مالد. در نیشابور، اعتقاد بر این است که اگر ناف اضافی را زیر درخت سیب قرار دهند فرزند زیبا می‌شود. مراسم نام گذاری معمولا در روز دهم، انجام می‌شود، نام نوزاد را معمولا به چند روش انتخاب می‌کنند: یا انتخاب اسم از روی قرآن کریم یا انتخاب قبلی یا نام آبا و اجداد وی و یا اگر روزهای تولد مصادف با مراسم یا دهه‌ی عاشورا، عید قربان و سایر روزهای خاص مذهبی و … باشد نام نوزاد را به احترام بزرگان دین و نیز همراهی با مراسم مذهبی: حسین، زینب، قربان، حاجی و… می گذارند. در روز دهم اذان و اقامه در گوش نوزاد می‌گویند و هر کدام از بستگان هدیه و پول بر بالین نوزاد، قرار می‌دهند.

– جشن سده

این جشن دل انگیز و کهن، در شب‌های یازدهم و دوازدهم و سیزدهم بهمن ماه برگزار می‌گردد. در غروب روز دهم بهمن ساکنان ده، بر بلندترین بام خانه‌ی خود می‌روند و بوته‌های صحرایی را به طرز خاصی برروی هم می‌چینند. به محض اینکه آفتاب در پس افق پنهان شد و تاریکی، همه جا را فرا گرفت بزرگ خانواده، آتش به بوته‌ها می‌زند. همین که شعله‌ی آتش به هوا برخاست، فریاد شادی از حلقوم اهل خانه به هوا برمی‌خیزد، شعله‌ی آتش تا ارتفاع زیادی به هوا صعود می‌کند،

باد شعله‌ها را در هم می‌پیچد و بوته‌ها با صدای مخصوص می‌سوزند و صدای جرقه‌ی آن‌ها، زن و مرد و کودک را که به دور آتش حلقه زده‌اند به وجد و سرور می‌آورد، ولوله و هیاهو در ده می‌پیچد، جوانان نیز از بیابان توده‌های هیزم فراهم آورده و آتش می‌زنند با اوج گرفتن شعله‌های آتش به دور آن می‌چرخند و می‌رقصند و همه با هم پیرامون آتش پای‌کوبی و جست و خیز می‌کنند