نگاهی به تاریخ و باستان زنجان
نگاهی به تاریخ و باستان زنجان
استان زنجان یکی از استان های ایران میباشد مرکز این استان شهر زنجان است،این استان در شمال غرب واقع شده است که دارای شهرستان های متعدد نیز میباشد شهری که قدمت زیادی نیز دارد،قدمت آن متعلق به اواخر هزاره دوم قبل از میلاد می باشد، آژانس هواپیمایی طلوع سفریاد در این مقاله به توضیح در مورد تاریخ این شهر میپردازد. در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.
استان زنجان یکی از مناطق تاریخی سرزمین ایران است و کاوش های باستانی و آثار مکشوفه تاریخی، دیرینگی و قدمت آن را نشان می دهد. غار گلیجک که در ارتفاعات مشرف به روستای حاج آرش قرار گرفته، پناهگاه انسان در دوره های پیش از تاریخ بوده است. درون غار آثاری از زندگی انسان های دوره آشولین تا بردوستین (جدیدترین ابزارهای سنگی دوره پارینه سنگی قدیم) متعلق به ۱۶ تا ۳۰ هزار سال پیش از میلاد کشف شده و یکی از مناطقی است که برای قدمت تاریخی این استان می توان به آن استناد کرد. آثار باستانی بر جای مانده مانند آتشگاه های دوران اشکانیان و ساسانیان در طارم نیز، نشان می دهد که در دوره های تاریخی، هم در حاشیه و هم در دره رودخانه قزل اوزون و زنجان رود از رونق زیادی برخوردار بوده اند.
در سال ۱۹ یا ۲۱ هجری قمری، یزدگرد سپاه بزرگی برای مقابله با مسلمانان فرستاد و مسلمانان در نهاوند، ایرانیان را شکست دادند. پس از فتح نهاوند، همدان نیز به دست مسلمانان افتاد. فتح همدان و قزوین و ابهر و زنجان به دست قبایل کوفه انجام گرفت.
در طی حکومتی صد ساله، سامانیان (۲۸۷ تا ۳۸۹ هجری قمری) در قسمتی از ایران کنونی و بخشی از کشور های همسایه فرمانروایی کردند. این قلمرو وسیع، در ایران شامل زنجان، قزوین، ری، طبرستان، خراسان، سیستان و کرمان نیز می شد.
پس از حمله هلاکوخان به قلاع اسماعیلیه و سپس بغداد و انقراض خلافت عباسیان در بغداد، ایران مرکز حکومت ایلخانان مغول گردید. پادشاهان ایلخانی مقر خود را در شهر سلطانیه و مراغه و تبریز قرار داده بودند. معروف ترین پادشاهان این سلسله یکی غازان خان و دیگری الجایتو (اولجایتو) مشهور به سلطان محمد خدا بند بود. حکومت ایلخانان از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ هجری قمری دوام یافت. قابل ذکر است که شهر تاریخی سلطانیه به سال ۷۰۴ هجری قمری توسط الجایتو بنا شده و آثار مهم آن شهر تاریخی هنوز پا بر جا می باشد.
در دوره زندیه یکی از ولایات ایران خمسه نام داشت که تقریبا منطبق با استان زنجان کنونی بود. سبب اطلاق نام خمسه را استقرار طوایفی از ایلات پنج گانه شاهسون، بیات، اصنلو، مقدم و خدا بنده لو و نیز وجود پنج بلوک زنجان رود، ابهر رود، ایجرود، سجاس رود و بزینه رود در این ولایت می دانسته اند. همچنین ولایت خمسه در زمان فتحعلی شاه قاجار شامل قزوین، گروس، همدان و آذربایجان به مرکزیت زنجان بود.
در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی، ولایت خمسه مشتمل بود بر مناطق زنجان و حومه، زنجان رود، ابهر رود، ایجرود، انگوران، طارمات و خدا بنود لو، به مرکزیت زنجان. همچنین طبق اصلاحیه تقسیمات کشوری در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۱۶ شمسی، ایران به ۱۰ استان تقسیم شد و محدوده جغرافیایی زنجان در استان یکم واقع شده بود.
وجه تسميه زنجان:
به گفته حمدالله مستوفی شهر زنجان را اردشير بابکان ساخته و شهين خوانده است. در فرهنگ نامه مرحوم دهخدا در ذيل کلمه شهين چنين تقرير يافته ( شهين نام شهر زنگان است و معرب آن زنجان باشد . گويند آن شهر را اردشير بابکان بنا کرده است (جهانگيری – برهان قاطع ) و شهری بود بزرگ در ميان ری و آذربايجان و وجه تسميه آن مخفف زندگان يعنی اهل کتاب زند است و زنديگان زنگان شده و دال آن حذف گرديده (انجمن آرا آنندراج ) ما’خذ و منبع مستوفی در مورد کلمه شهين که به زنگان اطلاق می گرديده مبهم است و تاکنون هيچ منبع موثق ديگری در اين ارتباط اظهار نظر ننموده است .
آنچه مسلم است از نظر زبان شناسی کلمه شهين ارتباطی به زبانهای پارسی باستان و ادبيات اوستايی ندارد و برعکس کلمه زنديگان که به معنای اهل کتاب زند ، معروفترين کتاب آئين زردشتی در دوران ساسانی و پسوند ( گان) از پساوند پارسی باستان همچون آذربايگان، خدايگان و غيره بوده است . بطور حتم شهر در دوران ساسانی زنديگان نام داشته است که به علت کثرت استعمال تخفيف يافته و در دوران استيلای اسلام زنگان نام داشته است ، و چون در زبان عربی حرف گ به ج تبديل می گردد بنابر اين کلمه زنگان به زنجان تبديل شده است. اسم ديگر شهرستان زنجان (خمسه) است . اطلاق اين کلمه به منطقه در منابع و متون جغرافيايی از اواخر دوران قاجار ظاهر شده و در مورد وجه تسميه آن دو نظر می تواند مطرح باشد. نظر نخستين ناظر بر استقرار طوايفی از ايلات پنجگانه در اين منطقه است . و محتملا وجود منطقه ای به نام ( خمسه) در استان فارس که بر مبنای استقرار پنج ايل نامگذاری شده بسود اين نظريه است . در فرهنگ آنندراج ذيل کلمه زنگان چنين آمده ” چون پنج بلوک بود آنرا خمسه گويند ” لغت نامه دهخدا با تکرار مورد مزبور می نويسد ( اين شهرستان “زنجان” از پنج بلوک بنام بخش حرمه ، بخش ابهر رود ، بخش قيدار ، بخش ماه نشان ، بخش سردان …)
در اين بخش بندی بخش های ايجرود ، زنجان رود ، که جز’ خمسه اند سخنی به ميان نيامده ، لاجرم اين نظريه با شک و ترديد مواجه ميگردد. اما بخشهای پنجگانه ابهر رود ، خرا رود ، زنجان رود ، ايجرود ، سجاس رود که بخشهای اصلی خمسه را تشکيل داده منبع و مرجع موثقی به وجه تسميه آن می تواند باشد . کذر اين نکته ضرورت دارد که منطقه بزينه رود معروف به قشلاقات افشار که هم اکنون از توابع خمسه است تا اواخر دوران در حوزه ساسی ولايت کردستان بوده است ، بنابراين پنج بلوک بودن منطقه قطعی بنظر ميرسد .
دايره المعارف مصاحب بر اين اساس ذيل کلمه ( خمسه) می نويسد :
( خمسه مخفف ولايات خمسه در جنوب آذربايخان و غرب قزوين کرسی آن زنجان و از شهرهای معروفش سلطانيه پنج بلوک عمده ای که اين ناحيه به مناسبت آنها خمسه خوانده شده است عبارت بودند از ابهر رود ، زنجانرود ، ايجرود ،د سجاس رود که حاليکه همگی جزو شهرستان زنجانند …).
موقعيت جغرافيايی و تقسيمات سياسی استان:
استان زنجان که آنرا فلات زنجان نيز مينامند ، در ناحيه مرکزی شمال غربی ايران واقع شده است . اين استان در ۴۷ درجه و ۱۰ دقيقه تا ۵۰ درجه و ۵ دقيقه طول شرقی و ۳۵ درجه و ۲۵ دقيق تا ۳۷ درجه و ۱۰ دقيق عرض شمالی خط استوا ، با مساحتی نزديک به ۳۹۳۶۹ کيلومتر مربع قرار گرفته است .
استان زنجان از شمال به استانهای اردبيل و گيلان ، از شرق به استان قزوين ، از جنوب به استان همدان ، از جنوب غربی و غرب به استانهای کردستان و آذربايجان غربی و آذربايجان شرقی محدود است و از جمله استانهايی است که به تنهايی با ۷ استان کشور همسايه و همجوار است .
استان زنجان بر اساس آخرين تقسيمات کشوری ، دارای ۳ شهرستان ۱۳ بخش ، ۸ شهر ، ۴۴ دهستان و ۹۸۱ آبادی دارای سکنه است . شهرستانهای اين استان عبارتند از : زنجان ، ابهر و خدابنده .
آب و هوا:
اوضاع جوی و شرايط اقليمی منطقه بر حسب پستی و بلنديها سخت متغير است. من حيث المجموع ارتفاعات دارای آب و هوای سرد کوهستانی ، زمستانهای پر برف و سرد و در تابستان معتدل و خشک می باشد . در اين ميان دره های قزل اوزن دارای آب و هوای معتدل تر بوده و دارای زمستانهای معتدل و تابستانهای نسبتا” گرم است . جلگه های مابين ارتفاعات نظير جلگه سجاس ، منطقه قشلاقات اقشار و قسمت سفلای زنجان رود دارای آب و هوای معتدل تری هستند. بر اساس آمار و گزارشات هوا شناسی در ۱۰ سال اخير معدل حداکثر درجه حرارت سالانه ۱/۳۷+ درجه سانتيگراد و معدل حداقل درجه حرارت سالانه ۵/۱۹- درجه سانتيگراد بوده است .
خصوصيات نژادی :
از نظر تيپولوژی انسانی ، با توجه به سوابق تاريخی منطقه ، نقل و انتقالات سياسی ايلات، هجوم های جنگی و بررسی تيپ های نژاد انسانی اين چنين استنتاج می گردد که مردم اين شهرستان از نظر قوميت يکدست نمی باشند ، بلکه اختلاط و امتزاجی از اقوام آريايی که در اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد در منطقه ساکن شده و تيپ های مختلفی از اقوام ترک ، که با نام طايفه قنغور در قرن هفتم هجری در منطقه سرازير گرديده ، همچنين اقوام گرجی که در دوران صفويه از آذربايجان کوچانيده شده با قبايل ايلات خمسه ، تيپ مخصوص زنجانی را که در جلگه ها و حاشيه رودخانه های منطقه زندگی ميکنند بوجود آورده است . از مشخصات اين تيپ با رنگ پوست گندمی و چشمهای ميشی با موهای به رنگ سياه ديده ميشوند ، تيپ اصيل که در ارتفاعات و مناطق کوهستانی زندگی می کنند بعلت عدم فعل و انفعالات انسانی ، آريايی اصيل باقيمانده و از مشخصات اين تيپ با رنگ پوست سفيد ، چشمهای زاغ و موهای به رنگ بور و مردمانی بسيار آرامند که تيپ اخير در مناطق جمعيتی کوههای زنجان شمالی اکثريت دارند.
جغرافيای تاريخی استان:
استان زنجان يکی از نواحی تاريخی سرزمين ايران است و کاوشهای باستان شناختی و و آثار باقيمانده تاريخی ، ديرينگی و قدمت آن را نشان می دهند . پيشينه تاريخی اين استان را ميتوان در چهار دوره به شرح زير مورد مطالعه قرارداد :
دوران پيش از تاريخ ( هزاره هفتم تا اوايل هزاره سوم پيش از ميلاد ) :
چگونگی سير اين دوره تمدنی به علت کمبود اطلاعات و مدارک ، تاريک و مبهم است . قديمی ترين آثار دوران پيش از تاريخ که در اين منطقه يافته و بررسی شده اند ، احتمالا” به دوره (( بردوستين)) تعلق دارند . اين يافته ها که شامل ابزارهای کوچک جماعت های آغازين بشری است ـ در حدود سی هزار سال قدمت دارند . مشخص ترين زيستگاه اين جماعت ها در زنجان ، غار تاريخی (گلجيک) است .
دوران تاريخی (اوايل هزاره سوم تا اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد ) :
يافته هايی که از اين دوره در منطقه ايجرود بدست آمده اند ، مورد بررسی قرار گرفته اند . پراکندگی زيستگاههای انسانی منطقه ايجرود در هزاره سوم و دوم پيش از ميلاد ، در هشت کانون باستان شناسی و تداوم حيات آنها تا هزاره اول پيش از ميلاد ، حکايت از شکوفايی و ديرپايی تمدن فلات مرکزی ايران در اين ناحيه دارد . آثار اين دوران در روستای ضيا,آباد ، آق کند ، گل تپه ، چايرلو ، قلتون و اوغول بيگ به دست آمده اند. ارزيابی و مطالعه آثار نقشهای سياه رنگ بر روی سفالهی نخودی کشف شده از اين کانون های تاريخی ، پيوند تمدنهای تپه حصار دامغان ، تپه سيلک کاشان ، تپه زاغه دشت قزوين و ايجرود را نشان داده است .
دو اثر از اين دوره در جنوب غربی شهرستان خدابنده شناسايی شده اند: يکی در تپه تاريخی “ياريمجه” (تکمه تپه) در قشلاق های افشار ، و ديگری در تپه تاريخی ” امان ارقين بلاغی” منطقه بزينه رود شهرستان خدابنده ، که هرکدام بخشی از نادرترين آثار زيستگاههای انسانی دوران هزاره سوم و دوم پيش از ميلاد را در خود جای داده اند .
دوران تاريخی جديد (اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد تا اوايل قرن هفتم ميلادی ) :
از اين دوره نيز يافته هايی در منطقه زنجان بدست آمده است که بارزترين آن نوعی سفال ساده خاکستری رنگ است که يادگار زمان مهاجرت اقوام آريايی به اين منطقه است .
پايه و اساس اين اطلاعات نتايج بدست آمده از بررسی سفال هايی ست که بيش تر بطور اتفاقی از گورستان ها و تپه های قديمی منطقه کشف شده اند. تکنيک ،فرم و نقش اين سفالينه ها ، مطمئن ترين ابزار شناسايی تمدن های پيش از تاريخ هستند .
يکی از قابل توجه ترين ظرفهايی که در تمامی مراکز استقرار انسانی اين دوره مورد استفاده قرار می گرفته است، ظرفهای سفالی قوری مانندی با لوله نسبتا” بلندی است که در مراسم به خاک سپاری مردگان مورد استفاده قارا می گرفته است و در همه گورهای شکافته شده اين دوره ديده شده است. نقش های روی سفالينه های تپه سيلک کاشان و مجسمه های باستانی لرستان ، ارتباط اين نوع ظرف با مردگان را نشان می دهند . قوری های اين منطقه که عموما” بی نقش اند و با آثار بدست آمده از خوروين و املش قابل مقايسه اند ، احتمالا” دليل ديگری بر پيوند اين اقوام ، در اوايل هزاره اول پيش از ميلاد است. شواهد تاريخی موجود نشان ميدهد که تا اوايل نيمه اول هزاره اول پيش از ميلاد ، دستگاه فرمانروايی معينی در منطقه وجود نداشته و حکومت “اورارتويی” نيز به علت دوری مسافت نتوانسته بود بر اين نواحی چيرگی يابد . هم چنين کمی ابزار و جنگ افزارهای به دست آمده از گورهای باستانی نشان ميدهد که برخلاف تمدن های فلات مرکزی ايران که اقوامی جنگجو بوده اند مردمان اين منطقه به علت فراوانی چشمه سارها و آب های سطحی عمدتا” به دامداری و کشاورزی مشغول بوده اند و به همين جهت ، امنيت نسبی بر منطقه حاکم بوده است . طبق اسناد آشوری ها ، اين منطقه در قرن نهم پيش از ميلاد (انديا) نام داشته است و به احتمال ضعيف ، اقوام ساکن آن با اقوام لولوبی و گوتی دامنه های زاگرس پيوند هايی داشته اند . اين منطقه از لحاظ جغرافيای تاريخی ، در آغاز هزاره اول پيش از ميلاد ، شمال با کادوسيان و کاسپيان ، از مغرب با لولوبيان و گوتيان و از طرف جنوب شرقی و شرق با پديده تاريخی ماد همسايه بوده است . در دوره های بعد مادها ، اين اقوام را زير فرمان آورده اند .
طبق اسناد آشوری در قرن هفتم پيش از ميلاد ، منطقه زنجان “مادای” نام داشته است. آنچه اين ادعا را درست می نماياند ، کشف آثاری از هزاره اول يش از ميلاد در روستای مادآباد زنجان است . اما به علت روی دادن جنگهای ممتد منطقه ای(در قرن های هفتم و هشتم پيش از ميلاد ) تمدن در اين منطقه به شکوفايی درخور دست نيافته است .
از قرن هفتم پيش از ميلاد تا اواخر هزاره اول پيش از ميلاد ، يعنی در تمام دوران شاهنشاهی هخامنشی ، سکه (دريک) و (ريتون) در خدابنده و گردنبندهای طلايی با بن مايه ( موتيف) “گل لوتوس” که نقش های آنها با کنده کاريهای تخت جمشيد قابل مقايسه اند و همچنين چهرک (نقاب) طلايی مردگان گورها با آرايش مو و کلاه دوران هخامنشی را ميتوان نام برد .
يادگارهای باستانی از جمله آتشگاه عظيم تخت سليمان در غرب ، عبادگاه بهستان در جنوب و آتشکده های ساسانی در طارم نشان می دهند که در دوران اشکانيان و ساسانيان ، دره های زنجان رود و قزل اوزن از رونق بيش تری برخوردار بوده اند. گزارش های جغرافيا دانان آغاز دوره اسلامی نيز اين موضوع را تاييد می کنند .
از پانزده کانون باستان شناسی بررسی شده اين دوره ، ۹ کانون در دره رود قزل اوزن و در طارم عليا واقع شده اند که از شکوه و آبادانی اين بخش از منطقه ، در قرن های دوم تا پنجم ميلادی حکايت می کنند . از مهم ترين آثار آن دوره به آتشکده تشوير ميتوان اشاره کرد که در روستای تشوير در ميان گورستانی تاريخی ، با سنگ و ساروج و با طرح چها طاقی در ابعاد ۴*۴ مترمربع با پوشش گنبدی شکلی ساخته شده است .
ترکيب بنا ، يادآور سبک معماری آتشکده های دوران ساسانی است و با آتشکده های عظيم دوران ساسانی که جنبه دولتی و تشريفاتی داشتند ، به عنوان آتشکده محلی مورد استفاده قرارمی گرفته است و با گذشت زمان ، پيرامون آن به گو.رستان تبديل شده است .
دوران اسلامی ( از قرن ۷ تا ۱۹ ميلادی برابر با قرن اول تا ۱۴ هجری ) :
اين دوره از تاريخ زنجان ، با فتح آن در زمان خلافت عثمان و به دست ( برا, بن عازب) سردار مشهور آغاز ميشود .
به استناد مدارکی که از ۶۲ کانون باستان شناختی منطقه به دست آمده است، به استثنا, دره طارم عليا در رودخانه قزل اوزن و شهر زنجان ، در بقيه نواحی ، نقل و انتقال قدرت سياسی و مذهبی به آرامی صورت گرفته و با خرابی و درگيری همراه نبوده است .
متن ها و اثرها ی موجود تاريخی نشان ميدهند که اين منطقه در سرتاسر دوران اسلامی ، بويژه از قرن های چهارم تا هشتم هجری (در دوران حکومت حکومت کنگريان ، سلجوقيان و ايلخانيان) از شکوفايی اقتصادی ، فرهنگی و هنری برخوردار بوده است. از آثار اين دوره می توان مسجدهای جامع قروه ، سجاس ، قلابر ، کاروان سراهای نيک پی ، سرچم ، آثار تاريخی عظيم سلطانيه ، خدابنده ، ابهر و ساير آثار تاريخی را نام برد .
اصولا” يکی از دلايل انتخاب سلطانيه به پايتختی ، رونق اقتصادی اين منطقه در قرن هفتم و هشتم هجری بوده که توجه ايلخانان مغول را به خود جلب کرده است . کاشی های مطلايی که ز تپه نورآباد خدابنده به دست آمده اند ، گواهی بر رونق اقتصادی و فرهنگی آن دوره اند .
پس از برچيده شده حکومت ايلخانی به دست سربداران در قرن نهم هجری ، منطقه زنجان نيز دچار فتنه خانمان سوز تيمور لنگ شد و به شدت ويران گرديد .
تنش های سياسی و کشمکش های نظامی تا قرن دهم هجری شمسی ، مانع رشد و اعتلای اقتصادی و فرهنگی در اين منطقه شده است . در دوران حکومت صفويه و قاجاريه ، به ويژه در دوران حکومت شاه طهماسب ، شاه عباس و آغامحمد خان ققاجار ، رونق نسبی اقتصادی و فرهنگی در منطقه برقرار بوده است . قسمت اعظم روستاهای بخش ها و شهرهای کنونی ، با توجه به نظام ارباب و رعيتی ، تا اواخر قرن سيزدهم هجری قمری تکوين يافته اند و در طول دهه های اخير ، به سرعت در حال رشد و گسترش بوده اند . در زير ، به اختصار ، به جغرافيای تاريخی شهرستان های استان اشاره ميشود .:
تاريخ بنای شهرزنجان را هم زمان با سلطنت اردشير بابکان دانسته اند و در آن زمان ، آنرا شهين يعنی منسوب به شاه می ناميدند . گفته ميشود که اين نام طی قرون و اعصار به زنگان و سپس به زنجان تبديل شده است . فتح زنجان توسط اعراب در زمان خلافت عثمان و توسط سردار عرب برا,بن عازب – صورت گرفت و در اين دوره ، اين شهر ، شهری آباد و پرنعمت بوده است .
در قرون چهارم و پنجم هجری قمری ، زنجان به علت داشتن چراگاه های وسيع ، مورد توجه قبيله های ترک نژاد قرار گرفت و قبيله های گوناگون ترک در زنجان و نواحی مختلف آن ، بويژه در چمن سلطانيه ، مسکن گزيدند .
در حمله مغول ، شهر زنجانو آباديهای اطراف آن آسيب فراوان ديد . سپس ايلخانان مغول به اين شهر توجه فراوان نشان داد ، مخصوصا” سلطان محمد خدابنده ، از زمانی که مذهب تشيع را پذيرفت ، در توسعه اين ناحيه کوشيد و زمينه تبديل آن به يک مرکز اسلامی رافراهم کرد تا پس از آن در اندک زمانی به يکی از مراکز مهم سياست و تجارت تبديل گردد .
تاريخ زنجان در سده های بعدی نيز گزارشگر حوادث مختلف سياسی است. اين شهر شاهد رويدادهای سياسی ، اجتماعی و مذهبی نظير شورش علی محمد باب ، مبارزات ملوک الطوايفی ، نهضت مشروطيت ، تاخت و تاز فئودال ها ، درگيری دموکرات های آذربايجان و … بوده است . هرچند برخی از اين رويدادها ، رهاوردی جز ناملايمات فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی برای مردم اين شهر نداشته اند ، اما هرگز فرهنگ و مدنيت استعماری در اين شهر نفوذ نکرده است و اکثر قريب به اتفاق مردم / همچنان در حفظ شعاير مذهبی و سنتی خود پابرجا و اسوار باقی مانده اند . اين منطقه زادگاه بزرگانی چون شيخ شهاب الدين سهروردی و علمای نامی ديگری بوده است که مايه فخر فرهنگ ايرانی و اسلامی هستند .
با مقاله ای دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با شهرهای ایران بیشتر آشنا شوید.
جاذبه های دیدنی زنجان
جاذبه های دیدنی زنجان
استان زنجان یکی از استان های مرکزی ایران میباشد این استان با دارا بودن زیباییهای طبیعی و بناهای تاریخی جزو مناطقی میباشد که هرساله گردشگران زیادی را به سوی خود جلب میکند،از آبشارها و پل های زیبا گرفته تا بازار و رخت شوی خانه، در این مقاله شرکت خدماتی اصفهان یکسری از این دیدنی های بی نظیر را گردآوری کرده است برای آشنایی بیشتر شما عزیزان، در مقاله همراه اصفهان تور باشید.
آبشار شارشار
آبشار شارشار از نقاط دیدنی استان زنجان است. این آبشار در منطقه تهم، در شمال باختری شهر زنجان قرار دارد. این آبشار در میان سنگهای صخرهای قرار گرفته است و حدود ۵ کیلومتر با دریاچه مصنوعی سد تهم فاصله دارد.
بازار زنجان
ساختن بازار زنجان در دوران آقا محمدخان قاجار آغاز و در سال ۱۲۱۳ در زمان فتحعلی شاه قاجار خاتمه یافته و مساجد و سراها و گرمابهها در سال ۱۳۲۴ به آن اضافه شده است. مجموعه بازار قدیمی به صورت یک خط مستقیم به عنوان بازار بالا و پایین به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شده است. این بازار طویلترین بازار ایران است.
رختشویخانه
بنای رختشویخانه یا مجموعه تاریخی رختشویخانه در قلب بافت تاریخی شهر زنجان احداث شده است. مردم شهر لباس و رخت خود را در آن محل میشستهاند. این بنا در حال حاضر به عنوان موزه مردمشناسی مورد استفاده قرار میگیرد. زمین این بنا توسط علی اکبر خان توفیقی اولین شهردار وقت زنجان خریداری شد و در سال ۱۳۴۵ ه. ق توسط او ساخته شده است.
دودکش جن
دودکش جن که در اصلاح زمینشناسی “هودو” (Hoodoo) نامیده میشود در حقیقت به نوعی از فرسایش گفته میشود که بر اثر آن منارههای طویلی از رسوبات و سنگها از لایههای ابتدایی باقی میمانند. نمونهای از این پدیده طبیعی در زنجان وجود دارد.
برای دیدن این آثار میتوانید از جاده آببر به سمت هزاررود- انتهای سرازیری- نرسیده به محله دیکه سر- سمت راست جاده مشاهده فرمائید.
خانه ذوالفقاری
خانه ذوالفقاری مربوط به دوره قاجار است و در خیابان طالقانی شهر زنجان واقع شده است. عمارت ذوالفقاری در یکی از محلات قدیمی شهر زنجان موسوم به محله دالان آلتی در ضلع شمالی سبزه میدان و مسجد جامع قرار دارد. این خانه به سبک بناهای اواخر دورهٔ قاجار ساخته شده است. سبک ساختمانی آن از بناهای گوتیک اروپایی الهام گرفته شده است.
معبد داش کسن یا اژدها
معبد داش کسن بنایی صخرهای است که در حاشیه روستای ویر در حدود ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر تاریخی سلطانیه (زنجان) واقع شده است. این معبد با طرح اژدها یادگاری از دوره ایلخانیان است. این بنا به دو نقش برجسته اژدها و چند محراب اسلامی در دو سمت آن و به قرینه یکدیگر مزین است. نمونههای مشابه نقشهای اژدهای آن در جای دیگری از ایران دیده نمیشود.
حسینیه اعظم زنجان
حسینیه اعظم زنجان از اماکن مذهبی شیعیان است که در جنوب شهر زنجان واقع شده است. قدمت این مکان به حدود یک قرن پیش میرسد این حسینیه توسط دو نفر به نامهای حاج میرزا محمد نقی و حاج میرزا بابایی وقف گردید.
آرامگاه ملاحسن کاشی عمارتی در نزدیکی گنبد سلطانیه، توسط شاه طهماسب اول به افتخار ملاحسن کاشی عارف قرن ۱۴میلادی بنا شدهاست. تکمیل معماری داخلی بنا توسط فتحعلیشاه قاجار در دوران قاجار و قرن نوزدهم میلادی انجام گرفته است.
ائل داغی
مجموعه تفریحی و کوهستانی ائل داغی زنجان یا مجموعه تفریحی گاوهزنگ زنجان در شمالیترین نقطه زنجان و در دامنه کوه گاوازنگ قرار دارد. آلاچیقهای چوبی، رستوران، آسیاب، آبشار مصنوعی و غیره از جمله تسهیلات موجود در این مجتمع است.
قلعه بهستان
قلعه بهستان یا کهن دژ در شهرستان ماهنشان در استان زنجان و در کنار رود خانه قزل اوزن واقع است. به اعتقاد برخی باستانشناسان قدمت این دژ به دوره مادها بر میگردد.
غار کتله خور
کتلهخور غاری خشکی آبی است که در شهرستان خدابنده قرار دارد. نخستین بار در بهار سال ١٣٣١ خورشیدی گروهی از سرشناسترین کوهنوردان ایران اقدام به بازدید غار کتله خور کردند. بنابه اظهارات یک گروه کوهنوردی از دانشگاه بوعلی همدان شکلگیری این غار به دوران ژوراسیک (بیش از ۱۲۰ میلیون سال قبل) باز میگردد.
مسجد و مدرسه جامع زنجان
مسجد و مدرسه جامع زنجان معروف به مسجد سید در قرن سیزدهم هجری قمری (سال ۱۲۴۲) در دوره قاجاریه توسط یکی از پسران فتحعلی شاه قاجار به نام عبدالله میرزا دارا ساخته شد. این مسجد در قلب بافت قدیمی شهر قرار دارد.
مردان نمکی
مردان نمکی نامی است که به شش مومیایی کشفشده در زمستان سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳ میلادی) در معدن نمک چهرآباد استان زنجان داده شده است. در میان آنها جسد یک زن و یک پسر نوجوان نیز وجود دارد. تعدادی از مردان نمکی بر اثر ادامه کار معدن، بهشدت آسیب دیدهاند.
از میان مردان نمکی یافت شده، سه مرد نمکی مربوط به زمان هخامنشیان (حدود ۴۰۰ پیش از میلاد) و دو مرد نمکی دیگر نیز مربوط به اواخر دوران ساسانی (حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلادی) هستند.
پل میر بهاء الدین
پل میر بهاء الدین که با نامهای پل کهنه و پل اژدهاتو نیز شهرت دارد، در محور جنوبی حومه شهر زنجان در مسیر استانهای زنجان به کردستان ساخته شده است. پل میر بهاء الدین از نظر قدمت متعلق به اواسط دوره قاجار و زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار است.
معماری هنری است که از دیرباز هوش و خلاقیت بشر را به بازی گرفته تا سازه هایی متفاوت را در زمین خلق کند. این هنر به هر سرزمینی که رسیده به گونه ای خاص جلوه گر شده و در قالب ساختمان های متنوع و گوناگون به نمایش گذاشته شده است.
ایران نیز از این هنر بی نصیب نمانده و در هر گوشه و کنارش اثری خارق العاده و شگفت انگیز خودنمایی می کند. برخی از این آثار به حدی متفاوت و منحصر به فردند که توجه مردم سراسر جهان را به خود جلب می نمایند و به عنوان یک اثر جهانی در مجامع بین المللی مطرح می گردند. شنیدن نام این آثار وجودمان را سرشار از غرور می کند و حسی لذت بخش به سراغمان می آید.
می خواهیم به سراغ یکی از شهرهای ایران عزیزمان برویم که یکی از همین آثار جهانی را در خود جای داده و بخش مهمی از فرهنگ و تاریخ ایران را در آغوش کشیده است. راهی استان زنجان می شویم و سراغ شهر تاریخی سلطانیه را می گیریم که قدمتش به سالهای دور باز می گردد.
در گوشه ای از این شهر گنبدی فیروزی ای همچون نگینی درخشان توجه همه ی رهگذران را به خود جلب می کند. با هم چشم به این گنبد می دوزیم و به سوی آن می رویم تا به بنای جهانی گنبد سلطانیه برسیم …
چرا گنبد سلطانیه؟
– گنبد سلطانیه از نظر ارتفاع بعد از کلیسای سانتا ماریای ایتالیا و مسجد ایاصوفیه ترکیه به عنوان سومین گنبد جهان شناخته می شود.
– این بنا عنوان بزرگترین گنبد تاریخی در ایران و بزرگترین گنبد آجری در جهان را نیز به خود اختصاص داده است.
– گنبد سلطانیه در بُعد جهانی نیز شهرت خاصی دارد و در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
– این گنبد، نخستین نمونه گنبد دو پوسته در جهان به شمار می رود.
– گنبد سلطانیه الهام بخش معماران در ساخت کلیسای سانتاماریا دلفیوره ایتالیا ( کلیسای جامع فلورانس ) و تاج محل هند بوده است.
– این گنبد با وزن ۱۶۰۰ تن به مدت بیش از ۷۰۰ سال همچنان پابرجا ایستاده و تنها ۸ سانتی متر نشست داشته است.
در نزدیکی شهر سلطانیه گنبدی فیروزه ای رنگ خودنمایی می کند که نمونه ای برجسته از هنر معماری ایرانی به شمار می رود و به عنوان یک اثر تاریخی کلیدی در توسعه معماری اسلامی از آن یاد می شود. این بنا گنبد سلطانیه نام دارد که به دست مغولان احداث شده است تا به عنوان آرامگاه ابدی هشتمین ایلخان مغول، سلطان محمد خدابنده یا الجایتو مورد استفاده قرار گیرد.
گنبد سلطانیه در بعد جهانی نیز شهرت خاصی دارد و از نظر ارتفاع بعد از کلیسای سانتا ماریای ایتالیا و مسجد ایاصوفیه ترکیه به عنوان سومین گنبد جهان شناخته می شود. همچنین این گنبد، عنوان بزرگترین گنبد تاریخی در ایران و بزرگترین گنبد آجری در جهان را نیز به خود اختصاص داده است.
تاریخچه | ساخت بنایی برای دفن پیکر امام علی (ع) و فرزندش
در دوره ی حکومت ایلخانیان، سلطانیه بعد از مراغه و تبریز سومین پایتخت آنان به شمار می آمد که در میان دشتی وسیع قرار داشت و از آن برای تفریح و شکار استفاده می شد. پس از مدتی چهارمین سلطان مغول، ارغون خان، دستور ساخت شهر سلطانیه را صادر کرد تا در آن اقامت کند.
سلطان محمد خدابنده نیز در زمان سلطنت خود دستور ساخت آرامگاهی را صادر کرد و این بنا را طی سال های ۷۰۳ تا ۷۱۳ هجری قمری احداث نمود. معمار، سید علی شاه و ۳۰۰۰ کارگر برای ساخت این بنا به کار گرفته شدند و وزیر سلطان، خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، وظیفه طراحی و نظارت بر ساخت آن را بر عهده داشت.
وی پس از مشرف شدن به زیارت حضرت علی (ع) و فرزندش امام حسین (ع) به شیعه روی آورد و تصمیم گرفت تا قبر حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) را به سلطانیه انتقال و گنبد سلطانیه را به آرامگاه ایشان اختصاص دهد. هدف سلطان از احداث چنین بنای منحصر به فردی، این بود که پیکر مطهر امام اول شیعیان را در آن به خاک بسپارد اما در نتیجه مخالفت علمای شیعه موفق به انجام چنین کاری نشد و پس از مرگش این مکان به آرامگاهی برای خودش تبدیل گردید.
گنبد سلطانیه ساختمانی سه طبقه می باشد که سبک نمای آن تقلیدی از معماری سلجوقی است. پلان بنا در قسمت همکف و طبقه اول با فضاهای اطراف مرتبط با گنبد، شکلی شبیه به مستطیل دارد و در طبقه دوم و سوم به صورت هشت ضلعی در می آید. طول هر یک از اضلاع این هشت ضلعی ۱۷ متر است.
علت استفاده از عدد ۸ هنوز به طور دقیق مشخص نیست چرا که این عدد همانند ۷ و ۱۲ مقدس به شمار نمی آید. با این حال برخی امکان ایجاد ساعت آفتابی را دلیل این کار اعلام می نند و برخی دیگر به ایجاد استحکام برای بنا اشاره دارند. از سوی دیگر عده ای می گویند که این بنا با الهام گرفتن از هشت درِ بهشت به صورت هشت ضلعی ساخته شده است.
گنبد سلطانیه در تعداد پله ها نیز از اصول اسلامی پیروی می کند و تعداد ۱۱۰ پله دارد که در حروف ابجد با نام علی (ع) مترادف می گردد.
مصالح مورد استفاده در بدنه اصلی گنبد و تمام ساختمان آن آجر است و تنها در قسمت گنبد روکشی از کاشیهای فیروزهای و لاجوردی دیده می شود که به شیوه معرقکاری به کار رفته اند. ملات مورد استفاد در بنا نیز مخلوطی از گچ و مقدار اندکی آهک می باشد.
برخی بر این باورند که در ساخت گنبد سلطانیه از طرح آرامگاه غازان خان ( مشهورترین و مقتدرترین پادشاه ایلخانی ) که متآثر از بنای آرمگاه سلطان سنجر ساخته شده، الگوبرداری شده است. در اینجا باید توجه داشت که پلان آن آرامگاه ها به شکل مربع هستند در حالی که گنبد سلطانیه به صورت هشتضلعی می باشد. همچنین گفته میشود که معماری گنبد سلطانیه الهام بخش معماری سبک گوتیک بوده و برونلسکی و گیبرتی در ساختار گنبد کلیسای سانتاماریا دلفیوره ایتالیا حدود صد سال پس از گنبد سلطانیه از آن الهام گرفته شده است.
بخش های اصلی بنای گنبد سلطانیه
به طور کلی برای گنبد سلطانیه می توان سه بخش اصلی را در نظر گرفت که عبارتند از:
۱- تربت خانه
در ضلع جنوبی بنا، بخشی قرار دارد که به تربت خانه مشهور است و حدود ۱۷ متر طول، حدود ۸ متر عرض و ۱۶ متر ارتفاع دارد.
پادشاه الجایتو پس از آنکه از انتقال جسد علی (ع) و فرزند بزرگوار ایشان نا امید گردید دستو داد تا از خاک نجف و کربلا به سلطانیه انتقال دهند و در ساخت قسمتی از بنا از آنها استفاده کنند. روی دیوارهای محراب روبروی درب با استفاده از تربت امام حسین (ع) سوره الملک با دو خط ثلث و کوفی نقش شده است و به همین دلیل این قسمت به تربت خانه شهرت دارد.
کاشیهای طلایی رنگ و منقوش و هشت گوش این بخش از بنا و ازاره های آن از لحاظ هنر کاشی پزی شگفت انگیز، خارق العاده و کم نظیر است. ازاره یا روکشِ حفاظتیِ دیوار به حاشیه ی تزیینی اطلاق می شود که از کف اتاق تا ارتفاع یک متری را می پوشاند.
۲- سردابه
سردابه به عنوان یکی از فضاهای جانبی گنبد به شمار می رود که در ضلع جنوبی، زیر تربت خانه قرار دارد و برخی بر این باورند که پیش از ساخت گنبد در این مکان احداث شده است. ایلخانیان به رسم دیرین خود و به پیروی از اعتقادات و آیین نیاکان خویش، مردگان خود را در گورهای سردابه ای در زیر زمین دفن می کردند و اسباب و زیور آلاتی را به تناسب جایگاه اجتماعی فرد، در کنارش قرار می دادند.
سردابه محل دفن پادشاهان و مقام داران در آن زمان بوده است. ورودی این قسمت ارتفاع کمی دارد تا به هنگام ورود به آن مجبور به خم کردن سر شوید و به مردگان احترام بگذارید.
این بخش از طریق ایوان جنوبی تربت خانه قابل دسترسی است. در وسط سردابه محل قبر قرار دارد و در طرفین آن دو فضای کوچک دیده می شود. با وجود اینکه کاووش های به عمل آمده در این محل، وجود هیچ گونه قبری را در سرداب نشان ندادند اما مورخین و برخی از محققین همچنان بر این باورند که سلطان محمد خدابنده در همین سرداب دفن گردیده است.
۳- گنبد خانه
ارتفاع گنبد حدود ۵۰ متر و قطر دهانه ی مرکزی آن ۲۵.۵ متر است. این گنبد اولین نمونه موجود از گنبد دو پوسته (دوجداره) در جهان است که ۱۶۰ سانتیمتر ضخامت دارد و فضای خالی بین دو پوسته ۶۰ سانتیمتر می باشد. دو جداره بودن گنبد هوشمندی معمار را در ارتباط با مسائل ایستایی نشان می دهد که با ایجاد فضایی توخالی، بنا را در مقابل زلزله مقاوم نموده است.
در فضای گنبدخانه، ۸ جرز (دیوار) سنگین با عرض ۷۸/۶ متر قرار دارد که موجب انتقال وزن گنبد به شالوده ها می شود. سطح مقطع هر کدام از این جرزها حداقل ۵۰ متر مربع می باشد و ۲۰۰ تن بار بر آن وارد می شود.
راز نهفته در تعدد طبقات بنا
در این اثر، روابط معماری به صورت حرکت در دو جهت افقی و عمودی دیده می شود. مانند بسیاری از بناهای دیگر، منارها حرکت عمودی را به نمایش می گذارند و بر دو نوع هستند: منار پنهان در داخل اسکلت و گلدسته های بر فراز بنا.
حرکت افقی در این بنا در چهار سطح می باشد که ارتباط آنها توسط منارها برقرار می گردد. این ۴ سطح عبارتند از:
۱- در قسمت همکف و محل مورد نظر برای مدفن امامان شیعه، فضای بسیار وسیعی وجود دارد که احتمالا برای طواف و اجرای مراسم خاص مذهبی در نظر گرفته شده است.
۲- سطح دوم (طبقه اول) در ارتفاع ۹.۴۰ متری از کف قرار دارد. در این بخش ایوانی را در هر یک از اضلاع ۸ ضلعی بنا می بینیم که به سمت درون شکل گرفته اند و راهروی پوشیده ای آنها را به هم مرتبط می سازد. به احتمال زیاد خانمها جهت دیدن مراسم مذهبی در آنها استقرار می یافته اند.
۳- سطح سوم (طبقه دوم) در ارتفاع ۲۷.۸۰ متر از کف قرار دارد و ایوان هایی شبیه به طبقه اول را دربر می گیرد که بر روی نمای خارجی بنا ایجاد شده و چشم اندازی رو به دشت پیرامون بنا داشته اند. کاشیکاری، مقرنس، تسمهکشی، گچکاری و تلفیقهایی از آجر و کاشی به همراه کتیبههای متعدد جلوه ی خاصی به ایوان ها داده اند و فضای ۸ ایوان امکان تماشای چشم اندازی بی نظیر را به وجود می آورد.
این ایوان ها محل تجمع علما و طلاب علوم دینی بوده است که در دوران صفویه به اتاق تبدیل شده و برای سکونت طلاب مورد استفاده قرار گرفته اند. دیوارهای این اتاق ها در تعمیرات اساسی گنبد سلطانیه تخریب شدند تا از سنگین شدن اسکلت بنا جلوگیری شود و گنبد به شکل نخستین خود بازگردد.
۴- سطح چهارم پشت بام بنا است که فضای مناسب آن، انجام حرکت آزاد در اطراف گنبد را ممکن می کند و برای تعمیر گنبد یا ریختن برف از آن استفاده می شده است .
ایوان های طبقه دوم و تزیینات آنها
چشم انداز ایوان ها
تزیینات گنبد سلطانیه | اوج هنر و خلاقیت
تزیینات نخستین چیزی است که در بنای گنبد سلطانیه جلب توجه می کند و حکایت از توجه به هنر و مفهوم به کار گیری عناصر مختلف توسط سازنده دارد. بد نیست بدانید که هنرمندان سه سال وقت خود را صرف مزین نمودن این بنا نموده اند تا شاهکاری کم نظیر بیافرینند.
در این بنا سعی شده است تا با استفاده از خطوط تزیینی سه مفهوم مهم به بیننده القا شود: کلمات الله به عنوان علت غایی جهان هستی، محمد به عنوان بنیانگذار مکتب و علی به عنوان مظهر حکومت عدل الهی.
بر روی گنبد به خط بنایی ترکیبی از کلمات الله، محمد و علی با ترکیب کاشی الوان و رنگ سرد ایجاد گردیده و همین کار در بدنه مناره ها نیز تکرار شده است. بر روی دیواره های ایوان های داخلی به کلمات الله، محمد و علی منقوش است که به خط بنایی و با ترکیب کاشی آبی و آجر ایجاد شده اند. نقش بعضی از شعار های اسلامی همچون ” لا اله الا الله – سبحان الله ” نیز به چشم می خورد که به خط بنائی نوشته شده اند و نحوه قرار گیری و تکرار آنها از یک سری تقسیم بندی کاملا ریاضی پیروی می کند. در برخی قسمت ها نیز کلمه علی با استفاده از ترکیب های پیچیده ریاضی و در قالب هنر کاشیکاری جلوه می کند.
در ابتدا تزیینات بر روی آجر و کاشی صورت گرفته و آنها منقوش به عبارات اسلامی و نام پادشاه بوده اند اما پس از مدتی سلطان محمد خدابنده به دلیلی نامعلوم دستور پوشانیدن تزئینات کاشی با گچ را می دهد و مجددا روی گچ ها با همان عبارات و اسامی مزین می گردند. به همین دلیل گفته می شود که در بنای گنبد سلطانیه دو دوره تزیینات شامل آجر و کاشی و گچ وجود دارد.
رنگ آبی مهم ترین رنگ در تزیینات بنا می باشد و گویی تنها رنگ مورد توجه هنرمندان بوده است اما به دلیل نبود امکانات و روش های تکنیکی برای ایجاد رنگ ها، رنگ های متنوعی از آبی سیر تا آبی آسمانی و حتی سبز پررنگ مایل به آبی در گنبد به چشم می خورد که به صورت کلی رنگِ فیروزه ایِ بسیار زیبایی را در بیرون و داخل گنبد به نمایش می گذارند.
در این بنا مشبک های چوبی نیز وجود دارند که از چوب درخت ساج ساخته شده اند. این چوب به دستور سلطان از هند و لبنان به اینجا آورده شد و پیش از به کار گرفتن آنها در ساختمان، در آب نمک خیسانده شدند تا از آسیب موریانه ها جلوگیری نمایند. گفته می شود که این چوب در ساخت کشتی نوح نیز استفاده شده است.
کتیبه های گنبد سلطانیه
کتیبه های آیات قرآن در جای جای بنا به چشم می خورند و کلیه ی دیوارهای آن را فرا گرفته اند. دور تا دور طبقه ی همکف سوره ی فتح دیده می شود. بالای درب اصلی ورودی به آرامگاه در قسمت شرقی بنا، مزین به آیات آیت الکرسی است و داخل ایوان طبقه ی اول نیز سوره اخلاص (توحید) نقش شده است. بدنه ها، میزبان آیات سوره های الانبیاء، المومنون و الملک هستند و کلیه دیوارهای طبقه ی اول و دوم کتیبه هایی با نام محمد و علی و یک لوگویی به نام اتحاد را بر روی خود دارند. کتیبه های دیگری منقوش به شش بار سبحان الله، پنج بار نام محمد (ص)، پنج بار نام علی (ع)، محمد رسول الله، سلطان ظل الله و … نیز در این بنا وجود دارند.
چرا این بنا ۸ منار دارد؟
بنای گنبد سلطانیه به طور کلی هشت درب، هشت ایوان و هشت منار قرینه را در بر می گرفته است. بر روی هر یک از منار ها یک موذنه قرار داشت که امروزه در بنا هیچ اثری از آنها مشاهده نمی شود. این موذنه ها به منظور پخش صدای اذان و خبر به طور یکنواخت در تمام شهر تعبیه شده بودند چرا که در صورت بودن تنها یک موذنه، گنبد بزرگ مانع از رسیدن صدا به کل شهر می شد.
وجود هشت منار قرینه موجب مهار نمودن نیروی رانشی گنبد به سمت خارج می شده و استحکام آن را حفظ می کرده است. همچنین برخی معتقدند که این منارها نقش فدایی ساختمان را بر عهده دارند تا به هنگام وقوع زلزله فرو بریزند و مانع آسیب به بنای اصلی شوند.
ساعت آفتابی | سنجش هوشمندانه زمان
تشخیص زمان برای مسلمانان از اهمیت خاصی برخوردار بود و نقشی اساسی را در انجام مراسم مذهبی آنان ایفا می کرد. به همین دلیل یک ساعت آفتابی در اسکلت این بنا قرار گرفت تا ساکنان شهر با کمترین خطا در تشخیص زمان مواجه شوند. طرز کار این ساعت نیز به این صورت است که اگر نور از سوراخ گنبد اصلی بتابد نشان دهنده زمان اذان ظهر می باشد. نوری که از پنجره های بزرگ می تابد کار عقربه بزرگ ساعت را انجام می داده و نور پنجره های کوچک حدود دقیقه را مشخص می ساخته است. به هنگام شب نیز ستاره هایی که از این پنجره ها دیده می شدند در تشخیص زمان کمک می نمودند.
پی گنبد سلطانیه | شاهکاری در استحکام بنا
گنبد سلطانیه حدود نیم متر، پی دارد و هرچه بالاتر می رویم در نتیجه ی کاهش وزن و فشار وارده بر دیوارها، فرورفتگی ها و فضاهای خالی افزایش می یابد. طبقات فشرده شن و ماسه به عمق ۸ تا ۱۰ متر، زمین این ساختمان را تشکیل می دهند. پی این ساختمان به حدی قوی است که این بنای ۱۶۰۰ تنی در طی ۷۰۰ سال تنها ۸ سانتی متر نشست داشته و ۳۳ زلزله که شدید ترین آنها ۶ ریشتر بوده را تاب آورده است.
پایه هایی مرکب از هشت دیوار بزرگ حمال آجری در زیر بنا قرار دارد که در پلان، یک هشت ضلعی منتظم را شکل می دهند. طول هر یک از اضلاع این اشکال ۱۷ متر و مساحت هر یک از این دیوارهای باربر حدود ۵۰ متر مربع است. بار این دیوارها و سایر قسمت های بنا روی پی هایی به قطر دو متر وارد می شود که به صورت رادیه ژنرال (پی هایی برای ساختمان های بزرگ و گودبرداری های عمیق) ایجاد شده است. مقاومت عالی زمین باعث شده تا پی های این ساختمان عظیم بسیار ناچیز و سطحی و با عمق ۵۰ تا ۶۰ سانتی متر در نظر گرفته شوند و تنها در قسمت شمالی پی ها از سطح طبیعی زمین حدود ۵/۱ متر پایین رفته است. پی ها از بلوک های سنگی منظم به ابعاد ۲۰ در ۲۵ سانتی متر و ملات گچ و آهک ساخته شده اند.
سازه های از میان رفته
در گذشته، گنبد، ساختمان های اطراف و ارگ سلطنتی، حصاری با ۱۶ برج و بارو و خندقی برای جلوگیری از ورود دشمنان داشته که همگی آنها به همراه بخشی از کتیبه ها به دستور میرانشاه (پسر سوم تیمور لنگ) تخریب شده اند.
دورتادور گنبد مکان هایی به عنوان مناطق عام المنفعه یا ابواب البر ساخته بودند که اکنون به صورت کامل از بین رفته اند و اثری از آنها دیده نمی شود.
در قسمت جنوبی گنبد نیز آثاری از ساختمان مسجد دیده می شود که محراب آن مزین به حاشیه گچبری می باشد. این آثار نشان می دهد که علاوه بر محل آرامگاه اصلی که بنای معظم و عالی دیگری نیز در جنب آرامگاه بوده است.
موزه گنبد سلطانیه
به منظور استفاده از فضای این بنا، موزه ی کوچکی در پایین سردر ورودی به مجموعه ی گنبد سلطانیه ساخته شده است و در آن تعدادی عکس و مقداری از اشیاء باقیمانده از دوران های گذشته و آثار کشف شده در منطقه سلطانیه در معرض نمایش گذاشته شده اند.
ثبت ملی و جهانی
گنبد سلطانیه، از نظر حجم، سبک معماری، رابطه فضاها، تناسبات موجود در اجزای مختلف، ایستایی و مقاومت بنا، و زیباییشناسی و تزیینات، نمونه ای منحصر به فرد در معماری به شمار می رود و به عنوان نقطه تحولی در معماری اسلامی می باشد.
گنبد سلطانیه به عنوان یک اثر منحصر به فرد، در تاریخ ۱۵ دی سال ۱۳۱۰ با شماره ۱۶۶ در فهرست آثار ملی ایران قرا گرفت.
نام این بنا از ۲۴ تیرماه ۱۳۸۴ به عنوان هفتمین اثر ماندگار ایرانی در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده است. دلایل ثبت جهانی این اثر ارزشمند به شرح زیر است:
* تبادل ارزشهای بشری در یک بازه زمانی، در یک منطقه فرهنگی، از لحاظ پیشرفت در معماری یا فناوری، برنامهریزی شهری یا طراحی چشمانداز را نشان می دهد.
گنبد سلطانیه یک عامل تاثیرگذار در توسعه معماری اسلامی در آسیای مرکزی و غربی و تغییر سبک معماری از سلجوقی کلاسیک به دوره تیموری می باشد و این امر به ویژه در ساختار دو پوسته و استفاده استادانه از مواد و موضوعات خاص برای تزیینات مشهود است.
* یک گواهی بیهمتا یا دستکم استثنایی بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته می باشد
سلطانیه، به عنوان پایتخت باستانی سلسله ایلخانیان، شاهدی استثنائی از قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی است.
* نمونهای برجسته در معماری یا تکنولوژی است که مرحله ی مهمی از تاریخ بشر را نشان می دهد.
آرامگاه الجایتو نشان دهنده یک دستاورد برجسته در توسعه معماری ایرانی، به ویژه در دوره ایلخانی است که با ساختار نوآورانه مهندسی، نسبت فضایی، فرم های معماری، و الگوهای تزئینی و سایر تکنیک ها بسیار متفاوت تر از دیگر آثار به نظر می رسد.
مرمت گنبد سلطانیه | احیای بخش مهمی از تاریخ ایران
این بنای ارزشمند به مدت ۲۵ سال به حال خود رها شده بود تا اینکه در سال ۱۳۴۸ مرمت آن توسط یک گروه ایتالیایی آغاز گردید و تا سال ۱۳۵۷ ادامه یافت. کارشناسان از عملیات مرمت این بنا به عنوان یكی از ظریف ترین و پیچیده ترین كارهای مرمتی در نوع خود یاد می کنند که تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد.
این بنا با قدمت بیش از ۷۰۰ سال به شدت نیاز به مراقبت و حفظ و نگهداری دارد تا آیندگان نیز بتوانند شکوه معماری گذشته را در یابند.
گنبد سلطانیه از نگاه دیگران
شکل کلی بنا و تزیینات درونی آن به گونه ای جذاب و چشم گیر می باشد که توجه بسیاری از محققان را در طول تاریخ به خود جلب کرده است. آرتور اپهام پوپ، شرق شناس و مورخ برجسته آمریکایی، بنای تاج محل در هند را اقتباسی از این بنا می داند و گنبد سلطانیه را به عنوان الگویی برای آن در نظر می گیرد.
وی درباره این بنا چنین می گوید:
گنبد سلطانیه به رغم حجم بزرگش سبک و با روح به نظر میرسد و مانند طاق آسمان مستحکم است. بارها و فشارها به درستی در نقاط نسبتا معدودی تمرکز یافتهاند و هیچ مانعی برای آنکه حرکت هماهنگ و رو به عروج بنا را کند یا مخدوش کند وجود ندارد. از این رو بنا از لحاظ ساختار یک شاهکار است.
حافظ ابرو، از مورخان دوره تیموری نیز درباره گنبد سلطانیه چنین میگوید:
بنای بی نظیری است که مانند آن در اقصی نقاط دنیا وجود ندارد.
ﺍﻣﻜﺎﻧﺎت گردشگری
در محوطه گنبد سلطانیه امکاناتی نظیر سرویس بهداشتی و نماز خانه وجود دارد. این اثر تاریخی فاقد پارکینگ است اما معمولا می توانید در خیابان های اطراف برای پارک وسیله نقلیه ی خود مکان مناسبی را پیدا کنید.
آدرس و اطلاعات بازدید
آدرس
استان زنجان، شهر سلطانیه، میدان علامه حلی، بلوار علامه حلی، خیابان اریباد
اطلاعات بازدید
زمان بازدید: همه روزه به جز سوگواری ها
ساعات بازدید: شش ماه اول سال از ۸.۰۰ الی ۲۰.۰۰ و شش ماه دوم سال از ۸.۰۰ الی ۱۸.۳۰
هزینه: ۳۰۰۰ تومان برای اتباع ایرانی و ۲۰۰۰۰ تومان برای اتباع خارجی
آداب و رسوم مردم زنجان
آداب و رسوم مردم زنجان
زنجان یکی از شهرهای قدیمی ایران است که دارای آداب و رسوم کهن میباشد.ولی فرهنگ عامه ی آن در همه ی مناطق یکسان نبوده است و در مناطق مختلف دارای آداب و رسومات خاصی می باشند. ولی در نهایت دارای وجوه مشترکی نیز میباشند. شرکت خدمات مسافرتی طلوع سفریاد یکسری از این آداب و رسومات را گرد آوری کرده است که شما همراهان با آن بیشتر آشنا شوید. در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.
آداب مهمان
عموماً مهمان در ميان مردم زنجان داراى مقام و منزلتى بزرگ است. اصولاً تمام شئون زندگى آنان براساس پذيرائى از مهمان ترتيب يافته است، گوئى همه چيز براى مهمان است. پس از ورود مهمان به خانه، تمام اعضاءِ خانواده در خدمت مهمان قرار مىگيرند و طعام و خوراکىهاى مختلف و اشربه به چند برابر نياز تهيه مىشود. در اين مرحله دو رسم وجود دارد: يکى آنکه صاحبخانه پس از چيدن سفره رنگين، اتاق مخصوص پذيرائى را ترک و مهمان را تنها مىگذارد تا بهراحتى غذاى خويش را ميل نمايد. در رسم دوم صاحبخانه در فاصله يکى دو مترى سفره دو زانو نزديک در ورودى مىنشيند و مردم به مهمان تعارف مىکند و پس از جمع کردن سفره با تعارفات زياد نظير ببخشيد، قابل شما نبود، شرمنده شديم و … ، افراد خانواده بقيه غذا را ميل مىکنند .
زمان استراحت را مهمان تعيين مىکند و در مجموع مهماننوازى از خصوصيات بارز اين مردم است، که در سفرنامههاى جهانگردان به تفصيل از آن سخن رفته است .
مراسم عروسى
از نظر آداب و رسوم بهطور کلى دو نوع ازدواج در منطقه صورت مىگيرد. در شکل اول عروس همراه با داماد بدون اطلاع قبلى منزل پدرى را ترک مىکندو چند روز بعد پدر داماد با ريش سفيدان محلى به منزل عروس رفته و بههر تقدير پدر عروس را راضى مىکنند و نامهاى تحت عنوان وکيلنامه جهت عقد ازدواج رسمى دريافت مىنمايند .
در شکل دوم ابتدا پدر داماد بههمراه ريشسفيدان محلى به منزل عروس جهت خواستگارى مراجعه و پس از جلب رضايت، هر کدام از طرفين نمايندهاى جهت عقد قرارداد تعيين مىکنند. متن قرارداد شامل شيربهاء و مهريه و براساس وضع مالى داماد مواد غذائى مانند قند، چاي، برنج، روغن، شيريني، کشمش مىباشد. قرارداد تحت عنوان ‘کسمات’ منعقد مىگردد و پدر عروس مقدارى پارچه بهنام ‘خلعت’ جهت دعوت از اقوام به تعداد ۴۰ نفر از پدر داماد دريافت مىکند. عمو و دائى عروس در اين ميان هدايائى چون کت و شلوار، و گوسفند دريافت مىنمايند . پدربزرگ و مادربزرگ عروس نيز صاحب زيورآلات مىشوند. جهيزيه توسط پدر عروس آماده مىشود که شامل قالي، کمد، ظروف، جاجيم، چرخ خياطي، خورجين، لوازم خواب، کت و شلوار داماد و يک جعبه در بسته توسط مادر عروس پس از تدارک عروسي، مراسم ‘صلاحچائي’ توسط پدر داماد برپا مىشود که پس از صلاح و مشورت ريشسفيدان زمان و مکان عروسى معلوم مىشود و به خانواده عروس ابلاغ مىگردد و از طرف خانواده عروس لازمالاجرا مىگردد. سپس نمايندگان خانواده عروس و داماد تعيين شده و ضمن تحويل خلعتها. مهمانان را دعوت مىنمايند. پس از جمع شدن مهمانان در منزل عروس و داماد، مهمان زن مقدارى پول، جاجيم، دستکش بهنام ‘توره’ به عروس هديه مىکنند .
بعد از صرف شام، مقدارى حنا همراه شمع و شيرينى در سينى گذاشته و به منزل عروس برده مىشود. و مراسم حناگذارى تا نزديک صبح ادامه مىيابد. در منزل داماد چند نفر جهت آوردن عروس تعيين مىشوند و فراوانى آن روز به منزل عروس رفته و ضمن صورتبردارى جهيزيه و تحويل گرفتن آن، و عروس پس از دريافت اجازه از پدر يا عمو آماده حرکت مىشوند. مرکب عروس تزئين شد. و همراه با برادر خويش و فرستادگان داماد سوار شده و بهراه مىافتد. برادر داماد پيشاپيش قافله حرکت مىکند. داماد نيز سوار بر اسب بهعنوان ربودن عروس حرکت مىکند که با مقاومت همراهان عروس مواجه مىشود و عقبنشينى مىکند. با رسيدن عروس به منزل داماد، وى از پشتبام مقدارى پول و شيرينى و سيب به سر عروس پرتاب مىکند و سپس يک پسربچه بهدست عروس داده مىشود (به نشانه ٔ زائيدن بچهپسر). ورود به خانه همراه با ذبح قربانى و شکستن تخممرغ است . عروس را دور تنور گردانده، روى پارچهاى بهنام پىانداز حرکت داده و در اتاق مخصوص مىنشانند و او نمىنشيند تا اينکه پدر داماد يک رأس گاو يا گوسفند به او هديد مىکند و او را مىنشاند. سپس شيرينى خورده مىشود و مهمانان مقدارى پول بهعنوان ‘تويانه’ مىدهند، که بعداً به پدر داماد تحويل مىشود، پس از ناهار مهمانان مراجعت مىکنند .
دو روز بعد از عروسى مراسم زنانه ‘دواق قاپما’ انجام مىشود و پس از بيست روز پدر عروس تحت عنوان ‘اياق آشما’ عروس و داماد را به منزل دعوت مىکند و هديهاى شامل گوسفند و فرش به آنها مىبخشد. در ماه اول ازدواج مراسم مشابهى توسط قوم و خويش عروس و داماد انجام مىشود .
سنتهاي رايج ماه رمضان در استان زنجان
مردم استان زنجان ماه رمضان را فرصت مغتنمي براي عبادت، خودسازي و تذهيب روح و نفس ميدانند و خود رااز ماههاي رجب و شعبان براي شركت در ضيافت الهي آماده ميكنند. مومنان اين خطه با غبارروبي از مساجد، امامزادهها، تكايا و منازل و خريد اقلام و مايحتاج ضروري خود، از روزهاي پاياني ماه شعبان رسما به پيشباز رمضان، ماه نزول قرآن ميروند. روزهداري مومنين زنجان معمولا همزمان باآخرين روز ماه شعبانالمكرم و برخي مواقع نيز يك هفته قبل از آغاز ماه رمضان، تحت عنوان “روزه پيشباز” آغاز ميشود و عيدسعيد فطر خاتمه مييابد .
درطول ماه رمضان كه به زبان تركي “اوروشليق” خوانده ميشود مساجد، اماكن مقدس و نمازخانههاي اين استان مملو از جماعت روزهداري ميشود كهبا انگيزهي تكميل عبادت و كسب فيض بيشتر، نمازهاي يوميه را بهجماعت اقامه ميكنند . فعاليتهاي ديني و مذهبي در اين ماه در شهرها و روستاهاي استان بهاوج خود ميرسد و كلاسهاي ويژه قرايت، تفسير و تعليم قرآن، جلسات احاديث، علوم ديني و فقهي بهطور گسترده در اماكن مقدسه و منازل مردم برگزار ميشود .
آحاد مختلف مردم اين استان از قديمالايام اعتقاد دارند، ماه رمضان با خود خير وبركت ميآورد و اعضاي خانوادهاي كهدر آن روزهخوار بدون عذر موجه وجود داشته باشد از نعمات و بركات بيكران ضيافت خداوندي محروم ميشوند. مردم زنجان روزه گرفتن در دهه اول ماه مبارك رمضان را ” يوقوشا داشينان- چيخماق ” ( حركت در سربالايي تند كوه با بار سنگ )، ده روز دوم اين ماه را “يوقوشا كرپيجينن چيخماق ” ( بالارفتن از دامنهكوه با بار خشت) و روزهداري در دههي سوم اين ايام پربركت را ” انيشه قاشماق سو ايچماق كيميندي” (پايين آمدن از دامنه كوه مثل آب خوردن است ) تعبير ميكنند .
بهاعتقاد مردم زنجان ، در ماه مبارك رمضان اعضاي بالغ خانوادهها از ثواب روزههاي كلهگنجشكي كودكان و افراد نابالغ برخوردار ميشوند و بههمين خاطر، والدين كودكان خودرا بهگرفتن روزهي نصفهروز ترغيب ميكنند و درقبال پرداخت وجهي، روزهي كلهگنجشكي آنان را ميخرند. مردم اين منطقه در شبهاي قدر نيز با برپايي آيينهاي ويژه و خاصي از قبيل دعا و نيايش، شركت در محافل معنوي دعاي جوشن كبير ، دعاي فرج امام زمام و ابوحمزه، اقامه نماز هفت قلهواللهي، حضور درمساجد و تكايا و قرآنسرگرفتن، ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ ماه مبارك رمضان را گرامي ميدارند. خواندن سورههاي عنكبوت ، روم ، دخان و قدر از ديگر باورهاي كهن مردم اين استان است كه در شبهاي قدر عملي ميشود
برپايي جشن و شادي در شب بيست و هفتم ماه رمضان (شب قتل ابن ملجم مرادي) تا هنگام سحر و خوردن كلهپاچهاي كه همراه با سير پخته شدهاست براي افطار و سحري در اين شب نيز جزيي از باورهاي مردم زنجان را تشكيل ميدهد. دوختن كيسه برات ” برات كيسهسي” در آخر ماه رمضان به تعداد اعضاي خانواده نيز از آداب ورسوم مردم اين منطقه است و مادر خانواده اين كيسه را درمسجد و بين دو نماز ظهر و عصر و دعاهاي تعقيبات نماز ، با پارچهي سفيد چلواري و نخ و سوزن كارنكرده ميدوزد. براي بريدن نخ و پارچهي اين كيسه بهجاي چاقو و قيچي از دندانها استفاده و يك سكهي “پول ” نيز در قسمت پايين آن قرار داده ميشود .
بهاعتقاد زنجانيها اگر اين كيسهها توسط پنج زن سيده كه اسامي آنها فاطمه يا يكياز القاب حضرت زهرا (س) باشد لمس شود، بركت و نعمت خدا بههمراه اين كيسهها به خانههاي آنان وارد ميشود و اعضاي خانواده به آرزوي خود ميرسند . خواندن نماز مغرب و عشا پس از قرايت دعا و آياتي از قرآن كريم چون سورهي مباركه قدر بهتعداد سه يا هفت بار قبلاز خوردن اولين لقمه افطاري از ديگر آداب و رسوم زنجانيها بهشمار ميرود و روزهداران اين ديار معمولا افطار خود را با خرما و يا نمك باز ميكنند .
زنجانيها در سالهاي دور كه وسايل ارتباطي چون راديو و تلويزيون بهندرت و تنها در منازل تعدادي از متمولين شهر يافت ميشد، زمان افطار را بااستفاده از رشتههاي نخ سياه و سفيد تعيين ميكردند. بههمين منظور دو رشته نخ سياه و سفيد را در مقابل چشم قرار داده و زماني كه چشم قادر به تشخيص اين دو رنگ از هم نميشد، افطار ميكردند. آش كشك، آش ترش، شيربرنج، آش بلغور ، تاس كباب ، فرني، كله پاچه، حلوا، آبگوشت كوفته ، كالاجوش ، پياز آب ، سوپ، رنگينك و انواع خورشتها از جمله غذاهايي است كه براي افطاري و سحري خانوادهها طبخ ميشود .
نانچايي ، بربري ، فتير ، شيرمال روغني و شيرين ، زولبيا وباميه و پشمك نيز از جمله نانها و شيرينيهاي سنتي است كه بيشتر در ماه مبارك رمضان در اين استان پخت و عرضه ميشود. تورنا بازي ، گل يا پوچ و گرداندن انگشتر توسط اوستا دربين گروه، دبرنا و شاهوزير نيز از جمله بازيهاي سنتياست كه هنوز در ايام ماه مبارك رمضان پساز بازكردن افطاري، در قهوهخانههاي سنتي و يا منازل و شب نشينيها توسط نوجوانان ، جوانان و حتي بزرگسالان انجام ميشود. زنجانيها همچنين عادت دارند در ايام ماه مبارك رمضان، كدورت و اختلافهاي فيمابين را برطرف و نسبت بههم محبت بيشتري ابراز كنند چراكه معتقدند لطف خدا بيشتر شامل حال كساني ميشود كه دل مومن روزهداري را شاد ميكند .
تهيه و توزيع مايحتاج عمومي از قبيل برنج ، روغن، گوشت و آرد بين افراد و خانوادههاي نيازمند در آستانهي ماه مبارك رمضان و همزمان با شبهاي قدر نيز از ديگر آدابي است كهاز ساليان دور بين زنجانيهاي رايج است .
شب يلدا در زنجان
يلدا، طولانيترين شب سال يكي از آداب به يادگار مانده از گذشتگان و پيشينيان، شب انار و آجيل و قصه و هندوانه، شب لحظات مهرورزي و شب تولد خورشيد است. شب يلدا درازترين شب سال است، شبي كه در آن صبح ديرتر آغاز و ماه و ستاره ديرتر به خانه ميروند. شب يلدا در فرهنگ ايرانيان جايگاه ويژهاي دارد و در آن رسم و رسوماتي دارند كه جالب و خواندني است .
استان زنجان يكي از استانهاي كشور است كه در آن شب يلدا در ميان مردم جايگاه ويژهاي دارد و مردم در اين ايام كارهايي را انجام ميدهند كه براي ديگر هموطنان جالب است. خواندن فال حافظ، شاهنامهخواني، نقل خاطرات، قصهگويي پدر و مادربزرگها، حضور در منزل بزرگان خانواده، خواندن دعاهاي شكرانه نعمت و سلامتي، تزيين سفره مخصوص با انواع ميوهها و خشكبار، تهيه تنقلات و شيرينيجات، خوردن هندوانه و از همه مهمتر صله ارحام، از جمله رسوم و سنتهاي ديرينه مردم زنجان در شب يلدا محسوب ميشود .
عدهاي بر اين باورند كه خوردن هندوانه در اين شب، باعث جلوگيري از تاثير سرما در زمستان و گرمازدگي در تابستان ميشود كه اين كار در بيشتر نقاط كشورمان صورت ميگيرد و مردم در اين شب هندوانه ميخورند. يكي از مهمترين و زيباترين كارهايي كه در شب يلدا انجام ميگيرد صله رحم و ديدار از بزرگان است كه هنوز از با وجود گذشت سالها مردم و به ويژه كوچكترها تلاش ميكنند به خوبي آنرا عملي كنند.
در جاي جاي استان زنجان مردم رسم دارند كه در اين شب به ديدار بزرگان قوم و فاميل رفته و در آنجا شب يلدا يا به قول زنجانيها و آذريها شب چله را سپري كنند .
در زنجان در شب يلدا كوچكترها و جوانترهاي فاميل و يا فرزندان در خانه پدر و پدربزرگ جمع ميشوند و اين شب را به خوبي و خوشي ميگذرانند.از جمله سنن زنجاني در اين ايام رفتن به خانه نوعروسان فاميل است كه در آن خانواده داماد با بستن خنچههاي شيريني، آجيل و ميوه آن را به خانه عروس ميبرند كه در اصطلاح به آن شبچره گفته ميشود.شبچره زنجانيها شامل انواع آجيل، شيريني و ميوههاي فصل مانند انار، ازگيل و هندوانه همراه با هدايايي براي عروس، در بستههاي آذينبندي شده به نام خونچه است. البته اين اقدام خانواده داماد در سال بعد و در نخستين شب يلدا توسط خانواده عروس مقابله به مثل ميشود و اين بار خانواده عروس براي دختر خود شبچره ميبرند .
خوردن آجيل به ويژه شكتن گردو، فندق و بادام نيز در كنار آجيلهاي امروزي و سنجد در سنن زنجانيها از جايگاه ويژهاي برخوردار است. مردم زنجان در شب يلدا مقداري برف سفيد را با شيره انگور مخلوط كرده و آنرا ميخورند كه بسيار خوشمزه ميشود. همچنين زنجانيها با خوراكيهايي چون ترب، شلغم، كلم و تنقلاتي مانند توت و انجير خشك، كشمش، گردو و نخودچي در اين شب از ميهمانان خود پذيرايي ميكنند
در برخي نقاط استان زنجان نيز كه هنوز به سبك قديم براي گرم شدن از كرسي استفاده ميشود و هنوز بخاريهاي مدرن بدون نياز به لوله و غيره در آنجا جايگاهي ندارد، در شب يلدا و در استقبال از روزهاي بلند رحمت و بركت در چهار گوشه كرسي گردو و فندوق ميشكنند به اين اميد كه بر اطراف خود شادي و خنده حاكم شود .
در كنار خوردن، زنجانيها آداب ديگري نيز براي اين شب دارند كه طرح معما و چيستان از سوي بزرگترها و بازيهاي دسته جمعي نظير گل يا پوچ، از سرگرميهايي است كه در شب يلدا، بزرگ و كوچك خانواده را به خود مشغول ميكند تا در شب يلداي زنجان كه معمولا هوا سرد و زير صفر است كانون گرمي در خانوادهها تشكيل شود. البته شايد اين سنن در برخي مناطق استان به دليل گرفتاريها و مشكلات اجرا نشود ولي هنوز هم خانوادههايي هستند كه به اين سنن پايبند بوده و اگر اين سنن را اجرا نكنند دلگير شده و آنرا خوش يومن نميدانند .
چارشنبه سوري
آخرين چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسي كه ايرانيان در شب آن جشن چارشنبه سوري ميگيرند و آداب و رسوم خاصي را در آن شب برگزار ميكنند. جشن چارشنبه سوري كه از جشن هاي ملي و باستاني ايرانيان است و هنوز در بسياري از شهرها و روستاهاي ايران شب اين روز را بطرزي خاص جشن ميگيرند. سعيد نفيسي استاد دانشگاه تهران در شماره ۱۱ سال اول و شماره ۱ سال دوم مجله مهر درباره «چارشنبه سوري » مقاله مفصل و محققانه اي نوشته اند كه قسمتهايي از آن را در اينجا نقل ميكنيم : چهارشنبه سوري يعني چهارشنبه عيش و عشرت و ميرساند كه اين شب را براي جشن و سرور بنياد گذاشته اند. اين جشن ملي از قديمترين زمانهاي تاريخ در ميان ايرانيان بوده است … شب چهارشنبه سوري در ايران آئين خاص و تشريفات گوناگون دارد كه هر يك از آنها را در ناحيه ديگر ميتوان يافت .آئين چهارشنبه سوري يا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است يك قسمت از آن عمومي و مشترك ميان تمام مردم ايران است كه حتي بعضي از آنها را در ملل ديگر نژاد آريا ميتوان يافت و قسمت ديگر آئين خصوصي است كه مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اينجا كم و بيش بشهرهاي ديگر ايران رفته است . آن قسمت از آئين اين شب كه درتمام ايران معمول است از كرمان گرفته تا آذربايجان و از خراسان تا خوزستان و از گيلان تا فارس يعني تمام اين دشت وسيع كه ايران امروز را فراهم ساخته است و زيباترين بقاياي ايران باستاني است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگي خاصي آشكار ميشود تمام مردم آذربايجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شركت دارند و حتي هنوز در ميان مردم قفقاز معمول است . ايرانياني كه از ديار خود دور افتاده اند نيز آن را فراموش نميكنند و ايرانيان مقيم تركيه و مصر و هندوستان نيز در جامعه خود اين رسوم و آداب را معمول ميدارند .
توپ مرواريد: در ميدان ارك طهران توپ كهن سالي بود كه مدت صد سال بر فراز صفه اي جاگرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد – شبهاي چهارشنبه سوري زنان و دختراني كه حاجتي داشتند مخصوصاً آن زناني كه در آرزوي شوي بودند از آن توپ بالا ميرفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن ميگذشتند و در برآورده شدن آرزوي خود شك نداشتند و بچه هاي شيرخوار را كه به اصطلاح «نحسي » ميكردند يا ريسه ميرفتند از زير توپ مرواريد و سر در نقاره خانه ميگذراندند. اين توپ را توپ مرواريد ميناميدند و افسانه هاي گوناگون در حق آن ميگفتند .
آتش افروختن : زيباترين و شايد قديمترين آداب چهارشنبه سوري آتش افروختن و جستن از آن و شادي كردن در كنارآتش است ….
اينك تقريباً در تمام ايران شب چهارشنبه سوري توده هايي از بوته خودروي بياباني فراهم مي آورند و نزديك يكديگر قرار ميدهند زن و مرد و پير و جوان در صحن خانه يا در ميدانهاي عمومي و بر سر چهارسوها و چهارراههاي شهر و ده از روي اين اخگرهاي افروخته يكي پس از ديگري جستن ميكنند و در هر جستني ميگويند: «زردي من از تو سرخي تو از من » يعني زردي بيماري و ناتواني را از من بستان و سرخي و شادابي و تندرستي را كه در خود داري بمن ببخش » پس از سوخته شدن خاكستري را كه از آتش ميماند بايد در خاك اندازي جمع كنند و از خانه بيرون برند ودر كنار ديوار بريزند و آنكس كه بيرون ريخته است در بازگشت در ميزند بايد از درون خانه از او بپرسند: «كيست ؟ » و او هم جواب دهد; «منم » گويند : « از كجاآمده اي ؟ » جواب دهد كه : «از عروسي » بپرسند: «چه آورده اي ؟ » گويد : « تندرستي ».
مراسم تدفين
اهالي بعد از رسيدن خبر فوت شخص در منزل او حاضر مىشوند. سپس مراسم تدفين انجام مىشود. جلوي ميت، يك سيني پر از قند شكسته با پارچه سياه رنگ روي آن حمل مىشود كه به آن ” ورخباز“ مىگويند. كه در مراسم بين مردم تقسيم مىشود. پس از آن اهالي به منزل متوفي مراجعه و به صرف غذا مىپردازند. روز بعد صاحب مجلس سوگواري، مجلس ”صلاح لاشماق“ را برپا مىكند كه با دعوت ريشسفيدان و خويشان نحوه برگزاري مراسم تعيين مىشود .
روز مراسم اگر پنجشنبه باشد شام و اگر جمعه باشد ناهار خواهد بود. يك روز قبل از مراسم، قرآنخوانهاي محلي جمع مىشوند و بايد يك جلد كلام ا … مجيد را تمام كنند، تا پذيرائي جالبي نصيبشان شود. بعد از صرف غذا مهمان بايد مجلس را ترك كند. بعد از روز شنبه اولاد خانواده با كسب اجازه منزل را ترك مىكنند. اما رفت و آمد مهمانان تا چهلم ادامه دارد. مراسم بعدي چند روز به چهلم مانده است كه قوم و خويشان با آوردن پارچههاي رنگي مجلسي بهنام ”قره اچماق“ برپا مىكنند . لباسهاي سياه را از تن درآورده و لباس رنگي مىپوشانند. شخص عزادار بعد از اين مراسم به منزل دوستان مراجعه و با تقديم پارچه، اجازه كندن لباس سياه را مىدهند .
روز چهلم پنجشنبه يا جمعه انتخاب مىشود و ناهار يا شام ترتيب داده مىشود، كه با دعوت قبلي مىباشد. آخرين مرحله روز عيد است كه آشنايان و دوستان از منزل متوفي ديدن كرده و مراسم پايان مىگيرد .
پوشش سنتي زنان و مردان زنجاني :
۱- ۱: سرپوش زنان : مهمترين سرپوش زنان در دوره قبل از كشف حجاب چادر مشكي بوده است كه در قسمت كمر داراي يك بند جهت بستن آن بوده است . علاوه بر اين زنان و دختران زنجاني از روسري سفيد رنگي كه بدان « چرگات » ميگفتند براي پوشاندن موهاي سرشان استفاده ميكردهاند ، به طور كلي آنچه كه عموميت دارد اينكه براي سر از سه نوع پوشش استفاده ميشده است. ابتدا پارچهاي به نام پوشن موي سر با قوس پيشاني به طور محكم محافظت مينموده ، سپس ابزار دومي كه به جهت حفاظت پوشن مورد استعمال است « چنه آلتي » ( زيرچانه ) نام دارد كه خود از سكههاي قلابدار به هم پيوسته و يا منجوق رنگارنگ تشكيل شده است و از زير چانه تا فرق سر چسبيده ميشود پوشش سوم بنام «ياشماق» (روسري) است كه براي پوشش دهان چانه و گردن استفاده ميشود كه در حقيقت نوعي روبند است
۲-۱ : تن پوش زنان : تن پوش زنان عبارت بود از پيراهني كه در اصطلاح محلي بدان « كوينگ» گفته ميشد جنس كوينگ از كرباس بوده و پارچه آن توسط خود افراد بافته ميشده است و طرحهاي الوان و رنگهاي گرم در آن به كار ميرفته است بلندي كوينك به اندازهاي بوده كه تا زانو ميرسيده علاوه بر اين يقه كوينك كمي باز بوده كه در قسمت باز از گردن بند جهت پوشاندن گردن استفاده ميشده است . بر روي پيراهن يا همان كوينك ، ارخالق پوشيده ميشده ، ارخالق همان نيم تنه روئين زنان بود « كه معمولاً از چيتهاي رنگي دوخته ميشده كاملاً چسبان و بدون يقه بود و آستينهاي تنگ آن تا بالاي آرنج ميرسيد كه گاهي طول اين آستين تا حدود مچ هم ميرسيد . سر آستين آن داراي تكمههاي فلزي كوچكي بود ، اين تكمه در زمستان بسته و در فصل گرما و تابستان باز بود. طرحي از گل و بوته هم روي ارخالق ميدوختند كه به آن قلمكار ميگفتند بهترين ارخالقها متعلق به بنارس بود ، در اصفهان و بروجرد و شيراز نيز ارخالق توليد ميكردند .لباس ديگري كه بدون آستين بود و از روي پيراهن و زير كت پوشيده ميشد جليزقا يا جليقه بود كه ( در اصطلاح محلي جرقا نام داشت) . از روي جليقه يا ارخالق زنان كتي ميپوشيدند كه در اصطلاح محلي به آن « دون » يا «يل» ميگفتند كه تا كمر ميرسيده و مورد استفاده متمولين بوده .زنان از تنبان بعنوان شلوار استفاده ميكردهاند ، « تنبان يك نوع شلوار بود كه معمولاً كوتاه و گشاد بوده و از پارچههاي چون ابريشم ، مخمل ، شال كشميري يا پارچههائي از اين قبيل دوخته ميشد ، تنبان كه در اصطلاح محلي بدان تومان گفته ميشود ، تا قوزك پا ميرسيده و سپس در قوزك پا باكش بسته ميشده تنبانهاي كوتاهتر گشاد دوخته ميشدند . همچنين زنان دامني پرچين بنام شليته ( كه در اصطلاح محلي شلته گفته ميشده ) ميپوشيدند ، شليتهها ابتدا دامنيهاي پرچيني بودند كه روي زانو ميآمد ولي بعد اين شليتهها كمكم كوتاهتر شده شليتهها را روي تنبان به تن ميكردند . زنهاي شيك پوش معمولاً ۱۰ الي ۱۱ شليته برپا ميكردند . يك نوع شلوار هم تحت عنوان ( نيمساق ) وجود داشته از اين شلوار در مهمانيها و مسافرتها استفاده ميشده كه در قسمت پا به جوراب مجهز است كه نوعي جوراب شلواري است .
پاپوش زنان : زنان كفشهاي پاشنه كوتاهي كه به « كوردي ياتي » معروف بودند به پا كردهاند ،رويه اين كفشها معمولاً از پوست گوسفند ( يا ميشين) و زير كفش از پوست گاو ميش يا گاو بود كه در اصطلاح محلي بدان « گون » ميگفتند . روستائيان معمولاً از پوست خام گاوميش يا گاو استفاده ميكردند و رويه كفش را از لاستيك يا تسمههاي بهم بافته شده از پوست ميش يا گوسفند درس ميكردند . لازم به ذكر است كه چرم خام انعطاف نداشته و ظاهر خوبي هم نداشت ولي ديرتر از بين ميرفت . چرم خام رنگ طبيعي خود را داشت اما چرم دباغي شده كه معمولاً طبقات مرفه براي ساختن كفش خود استفاده ميكردند به رنگ قهوهاي يا تيره بود . كفش زنان ثروتمند يكنوع چارق گلدوزي و تزئين شده بود ، اما كفش زنان طبقات كم درآمد يا روستايي معمولاً از چرم خام تهيه ميشد ( البته نسبت به كفش مردان كمي زيباتر ساخته ميشد) معمولاً براي دوام بيشتر كفش از يك لايه « خش » استفاده ميكردند كه بين كف داخلي و كف اصلي كفش قرار ميگرفت . لايه خش ذرات ريز تراشيده شده چرم و ميشين بود كه با سريش و مقداري آب در يك كوزه ريخته شده و مانند سابيدن كشك در كوزه شكسته كوبيده ميشد تا كاملاً خيس شده و بوسيله سريش به هم بچسبد سپس آنرا روي كف داخلي كفش مرتب ميكردند و كف اصلي را روي آن نصب كرده و ميدوختند .
لباس عروس : نوع لباس عروس بستگي به استطاعت و اعتقادات خانواده عروس داشته است معمولاً روي صورت عروس تور ميانداختند . ميتوان گفت كه لباس عروس نسبت به لباس افراد عادي زرق و برق بيشتري داشته و رنگ آن شاد و از نظر ظاهرخوش دوخت بوده است .
لباس مردان :
۱-۲ سرپوش مردان : مردان معمولاً از كلاه پوستي يا كلاهنمدي به عنوان سرپوش استفاده ميكردند اما در زمان رضاشاه استفاده از اين كلاهها ممنوع شده و ابتدا كلاه پهلوي و سپس كلاه شاپو متداول گرديد . ۲-۲ : تنپوش مردان : مردان پيراهني به نام «كونيك » ميپوشيدند كه تا كمر ميرسيد ، از روي كونيك معمولاً جليقه ميپوشيدند كه از جلو يك طرف آن روي طرف ديگر آمده و بسته ميشده . همچنين دو نوع كت بنامهاي « اويما » و « ستره» وجود داشت كه هم جنس و هم استفادهكنندگان آنها متفاوت بود. ستره كنارش چاك داشته و جيب آن مثل قباي آخوندي بود ، ستره بلند بود و معمولاً شهريها و افراد ثروتمند از آن استفاده ميكردند . اما دهاتيها و مردم كمدرآمد «اويما » ميپوشيدهاند كه از جنس كرباس تهيه ميشده ، روستائيان كرباس را برنگ آبي رنگ ميكردند ( چون رنگ ديگري نبوده ) و اويما از ستره كوتاهتر بود و تا زانو ميرسيد . لباس كه مردان به عنوان پالتو استفاده ميكردند «سردري» نام داشته كه بالاتنه آن جدا بوده و پائين تنه آن داراي چينهاي زيادي بوده كه در اصطلاح محلي بدان « لوحه چين » ميگفتهاند و تا پا ميرسيد . شلوار مردان گشاد بوده و كمر آنرا با بند ميبستند ، روستائيان معمولاً بندشلوار – خود را بلند ميگرفتهاند به نحوي كه از جلوي شلوار آويزان ميشده است . رنگ اين نوع شلوارها كه به شلوار بندي معروف بودهاند ، آبي نيلي بوده . لازم به ذكر است كه افراد روستايي و كمدرآمد شلوار زير و شلوار رو نداشتهاند و همان شلوار را هم در خانه و هم در بيرون خانه ميپوشيدهاند .
۳-۲ پاپوش مردان : كفش مردان را نيز مانند كفش زنان از پوست گاوميش يا گاو «گون» درست ميكردهاند . افراد ثروتمند از كفش پاشنه بلند استفاده ميكردهاند ولي بقيه مردم كفش پاشنه كوتاه ميپوشيدند كه به آن « كودري ياتي » ميگفتند .
زيورآلات : استفاده از انگشتر بر خلاف مردان كه معمولاً از انگشتر عقيق به خاطر ثواب بودن استفاده ميكردند در بين زنان معمول نبوده است ، البته به هنگام ازدواج حلقهاي بين عروس و داماد رد و بدل ميشده است . دستبند و گردنبند زنان معمولاً از يك رشته منجوق – سنگ شبه يا شبق « سنگ سياه براق » و سنگهاي زرد رنگ (كهربا) و پشم و عقيق تشكيل ميشد . در روستاها معمولاً از سكههاي پنجريالي يا دهريالي كه زرگرها آنها را با قلابهائي به هم متصل ميكردند به صورت سربند – گردنبند و استفاده ميشد . سربندها را معمولاً بوسيله پيشاني بند ( در اصطلاح محلي عصابه ) آويزان ميكردند
جشن حالا
كهنترين جشن رايج در استان زنجان، در منطقه انگوران جشن «حالا» نام دارد كه احتمال ميرود با آيين زرتشتي ارتباط داشته باشد، اين جشن كه اوايل پاييز و پس از برداشت محصولات كشاورزي از كشتزارها و خرمنگاهها برگزار ميشود، يك ميهماني مردانه است و هيچ زني در آن حضور نمييابد.
اين جشن به نشانه شادي و سرور از جمع آوري محصول برپا ميشود.
شهرستان گرمسار
شهرستان گرمسار یکی از توابع استان سمنان میباشد دارای ۲۹هزار نفر جمعیت باآب وهوای معتدل میباشد مردم این شهرستان ازنژاد اصیل اریایی میباشند وبه زبان فارسی صحبت میکنند. پیشه اصلی مردم شهرگرمسار کشاورزی ودامداری میباشد این شهر همچنین دارای معادن غنی نمک وسولفات سدیم نیز میباشد.باما درمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تابیشتر بااین شهر آشنا شویم.
گرمسار، یکی از شهرستانهای استان سمنان، میباشد؛ که در همسایهگی دماوند در شمال، شهرستانهای اردستان و کاشان در جنوب، شهرستان سمنان در خاور، و شهرستان های ورامین و قم در باختر واقع شده است…
“پیشینه تاریخی گرمسار”
نام گرمسار در زمان اشکانیان، «خواران» بوده و سلوکی ها شهری به اسم «خاراکس» در این ناحیه بنا نهادند و سمنانی ها نیز امروزه آن را «خواره» میگویند.
“کشاورزی و دام داری گرمسار”
شهرستان گرمسار با وجود قرار گرفتن درمنطقه کویری، از کشاورزی خوبی برخوردار میباشد.آب کشاورزی این شهرستان، از چاه های ژرف، حبله رود و کاریزهای سنتی؛ تأمین می گردد. محصولات عمده کشاورزی این منطقه گندم، جو، تره بار، خربزه, انار، پنبه و انجیر میباشد…
بخاطر وجود ایلات و عشایر متعدد در شهرستان گرمسار، دام داری در این منطقه رایج است. (دام داری در شهرستان گرمسار بیشتر به صورت سنتی بوده و واحد های صنعتی کمتری در این قسمت وجود دارند.)
“صنایع و معادن گرمسار”
صنایع شهرستان گرمسار، به دو دسته صنایع ماشینی و دستی تقسیم میگردند.
«صنایع دستی این شهرستان» عبارتند از: قالی بافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، پارچه بافی، خرجین بافی و سفال گری؛ که اطلاعات کامل تر آن در صنایع دستی شهرستان گرمسار امده است.
منطقه گرمسار به سبب نزدیکی به تهران و وجود امکانات زیربنایی مناسب، شامل زمین، آب، برق، تلفن و گاز و غنای معدنی خوب؛ از جمله معادن غنی نمک و سولفات سدیم، جهت استقرار صنایع، از موقعیت مناسبی جهت رشد وتوسعه صنعت و معدن برخوردار میباشد…
مشخصات جغرافیایی گرمسار
گرمسار یکی از شهرستان های استان سمنان، میباشد؛ که از شمال به شهرستان دماوند، از جنوب به شهرستان های اردستان و کاشان، از خاور به شهرستان سمنان و از باختر به شهرستان های ورامین و قم میرسد. این شهرستان، از نظر جغرافیایی در ۵۲ درجه و ۲۰ دقیقه ی درازای خاوری و ۳۵ درجه و ۱۲ دقیقه ی پهنای شمالی قرار گرفته و از نظر پستی و بلندی، در دشت قرار گرفته و رشته کوه های کلرز – سریر – قالیباف و سردرکه در اطراف آن میباشد.
قسمت جنوبی این شهرستان، کویری و ناحیه شمالی آن را ارتفاعات جنوبی رشته کوه های البرز؛ در بر گرفته است. طبق آخرین آمار جمعیتی در سال ۱۳۷۵ جمعیت این شهرستان ۶۷۸۴۷ نفر بوده که از این رقم ۲۹۷۰۶ نفر جمعیت شهر گرمسار، مرکز شهرستان میباشد. مردم گرمسار، آریایی نژاد بوده وبه زبان فارسی با گویش محلی صحبت میکنند. گرمسار در ۶ کیلومتری راه آهن تهران – مشهد و تهران – گرگان، واقع شده است و در مسیر راه اصلی تهران – مشهد در ۱۰۵ کیلومتری تهران واقع است که به وسیله این مسیر به نقاط دیگر ارتباط دارد…
آب و هوای شهرستان گرمسار را می توان در نتیجه برخورد و تأثیر وضع اقلیمی كویر و كوههای البرز بر روی یكدیگر مشخص نمود . بطور كلی مدت روزهای سرد و یخبندان چندان نیست . حداقل و حداكثر دما بین ۸- و ۴۴+ درجه سانتی گراد می باشد . همچنین میانگین دمای كل ماههای سال حدود ۴/۱۷ درجه سانتی گراد می باشد . نزولات جوی در این شهرستان بجز باریكه ای در شمال ، اغلب بصورت باران است . باران ناچیز این ناحیه عموماً در ماههای زمستان می بارد . نامرتب بودن ریزش همین مقدار باران اندك از سالی به سال دیگر از دیگر ویژگیهای آب و هوایی این شهرستان است . مقدار تبخیر در اینجا به همان اندازه اهمیت دارد كه مقدار باران مهم می باشد . براساس تحقیقات بعمل آمده میزان تبخیر ۲۰ تا ۶۰ برابر نزولات جوی است و می توان گرمسار را نمونه مشخص یكی از آب و هواهای بیابانی محسوب نمود .
میانگین بارندگی سالیانه شهرستان حدود ۱۰۰ میلی متر گزارش شده در حالی كه متوسط نیاز آبی این شهرستان معادل ۱۴۱۰ میلی متر در سال می باشد . هرچند شهرستان گرمسار در تابستان به دلیل گرمای زیاد غیرقابل تحمل می باشد ولی زمستانهای معتدل آن از جاذبه های آب و هوایی این شهرستان میباشد.
همچنین تابستانهای معتدل مناطق شمالی شهرستان نظیر بن كوه با فاصله كم از مركز شهرستان از دیگر جاذبه های گردشگری شهرستان در زمینه آب و هواست .
تنوع شرایط آب و هوایی در شهرستان گرمسار نوعی جابجایی در فصول مختلف به ویژه در تابستان و زمستان را به ساكنان تحمیل می كند . برهمین اساس در طول سال ، این جابجایی غالباً به طور موقت انجام می گیرد . لذا پناهندگان گرمازده حاشیه كویر به نقاط معتدل به ویژه دره های خوش آب وهوای البرز در شهرستان گرمسار امری طبیعی است و توجه به این نقاط و برنامه ریزی در خصوص بهره گیری بیشتر از توانهای بالقوه امری ضروری به نظر می رسد .
شهرستان گرمسار بدلیل موقعیت جغرافیایی وتنوع آب وهوایی آن و وجود جاذبه های طبیعی که دراین شهرستان وجود دارد مورد توجه گردشگران وتوریست های خارجی بسیار قرار گرفته است.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
خوشمزه ترین غذاهای گرمساری
دراین مطلب میخواهیم با خوشمزه ترین غذاهای شهرستان گرمسار بیشتر آشنا شویم زنان گرمساری مانند بقیه زنان کشورمان خوش سلیقه میباشند ودرغذاهای خود اداب ورسوم خاصی دارند بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تابیشتر با غذاهای مردم گرمسار اشنا شویم.
قُرمه
ابتدا گوشت را به قطعات کوچک تقسیم کرده و همراه با چربیهای آن به طور کامل سرخ کرده و پس از خنک شدن آن را در شکمبه دام که قبلاً تمیز و خشک شده ، می ریزند. به این ترتیب قُرمه تا حدود یکسال قابل نگهداری و مصرف می باشد.
گورماست
چوپانان همیشه همراه خود مقداری ماست را در خیک نگهداری می کنند. پس از دوشیدن دام شیر را جوشانده و پس از سرد شدن ، آن را به ماست داخل خیک می افزایند. در هر وعده غذایی ، مقداری از این مخلوط شیر و ماست را در کاسه ریخته و در آن نان ترید کرده ، می خورند.
کاچی
این غذا ترکیبی از برنج ، آرد ، آب و نمک است. طرز تهیه آن بدین صورت است که ابتدا برنج را قبل از آبکشی با آردی که در آب حل شده ، مخلوط می کنند و می پزند. معمولاً آرد را قبل از اختلاط ، حرارت می دهند تا بوی خام آن از بین برود. پس از پخت آن را در بشقاب ریخته و مصرف می کنند. در برخی موارد شیرۀ توت نیز به آن اضافه می نمایند.
آب دوغ(اودو)
ماست (ترجیحاً ماست تازه) را در کاسه ای می ریزند و مقداری آب به آن اضافه می کنند ، پونۀ خشک شده یا نعناع و خیار نیز به آن اضافه کرده و مصرف می کنند. این غذا بیشتر در فصل گرما ( بهار و تابستان به عنوان ناهار) مصرف می شود.
ته چین
مرسوم ترین نوع پخت برنج در گرمسار ، ته چین است و وجه تسمیه آن نیز به خاطر قرار دادن گوشت در ته دیگ و زیر برنج است. پذیرایی از مهمانان مراسم عروسی ، ولیمه های زائران و مراسم محرم ، به ویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا و همچنین نذری ماه رمضان با غذای ته چین انجام می گیرد.
مقداری جگر سیاه و دنبه پخته را مخلوط کرده و می کوبند. سیر رنده شده را به ماست اضافه کرده و سپس با جگر و دنبه له شده مخلوط می کنند. این غذا را به عنوان خورشت روی برنج ریخته و مصرف می کنند.
نان
الف)نان تَفتُن(تافتون):
نان اصلی روستائیان و عشایر شهرستان گرمسار است که در منازل به شیوه سنتی تهیه می شود.این نوع نان به عنوان قوت روزانه و مصرف عادی و اغلب همراه غذا مصرف می شود و به شکل دایره به قطر حدود ۲۰ سانتی متر و ضخامت ۲ سانتی متر پخته می شود.
ب)نان جو(جو نون):
نانی که از آرد جو پخته می شد . در گذشته نان مصرفی مردم اغلب از آرد جو تهیه می شد.
ج)جزّ َک نون:
نانی است که در تهیه آن از جزغاله (دنبه آب شده و روغن گیری شده) استفاده می شود.
د)چاپاتی (چاپتی):این نان شبیه لواش است و در مواقع کوچ و مسافرتهای طولانی تهیه می شود و به شکل دایره است و ضخامت کمی دارد.
ه)کَلوا
:برای تهیه این نان آرد را خمیر کرده ، زمین را کمی شکافته و سپس در آن آتش روشن می کنند.با چوبی به نام کلُوزِنه کمی آتش را کنار زده مقدار دو تا سه کیلو خمیر را روی آتش می گذارند و دوباره آتش را روی خمیر بر می گردانند.بعد از مدتی خمیر پخته شده و مصرف می شود.این نان مخصوص چو پانان است.
نانهای شیرینی گرمسار
الف)فطیر:مهمترین نان تفننی در بین عشایر الیکایی (گرمسار)،فطیر است. اندازه ، ضخامت و شکل آن همانند تافتون است و روغن،شیر ،شکر و زرد چوبه ترکیبات آن را تشکیل می دهد. فطیر معمولا در مراسم ،جشن ها و اعیاد پخته می شود.
ب)اگِردَک:
نوعی نان کوچک شبیه تخم مرغ که در تابه و با روغن سرخ و پخته می شود.بیشتر به عنوان شیرینی خانگی مصرف می شود.
ج)کاک :ترکیبات این نوع نان مانند فطیر است که به اندازه کوچکتر و به اشکال مختلف مربع و چند ضلعی پخته می شود.
سبزی پلو
سبزی پلو، بادمجان – گوجه همراه با لابو یک غذای تفننی مردم گرمسار است،که عمدتا در سالهای قبل مصرف می شد. ابتدا برنج را با آب نیم گرم شسته و خیس کرده،بادمجان را پوست کنده و از طرف طول به دو قسمت کرده و نمک زده و پس از حدود ۱۵ دقیقه شسته و خشک می کنند و با روغن سرخ می نمایند.روغن اضافی بادمجان های سرخ شده را نیز می گیرند پس از آن گوجه را به مدت ۳ دقیقه در آب جوش انداخته و بعد در آب سرد قرار می دهند و سپس پوست آن را گرفته و از وسط دو نیم می نمایند.کدو را نیز پوست کنده و به تکه های ۱۰ ×۱۰ تقسیم می کنند. برنج را در آب جوش داخل قابلمه ریخته و در لحظه آخر سبزی را اضافه کرده و آبکش می کنند.
(در هنگام آبکشی برنج ظرفی را در زیر آبکش قرار داده تا بتوان آب برنج را برای تهیه لا بو در آن نگه داشت)
داخل قابلمه مقداری روغن ریخته و از کدو ها را روی آن می چینند و نیمی از مخلوط برنج و سبزی را در قابلمه ریخته و بادمجان ها و گوجه فرنگی ها را همراه با دارچین و گرد غوره میان برنج قرار داده و مابقی برنج و سبزی را روی مواد می ریزند و بر طبق معمول برنج را دم کرده و پس از دم کشیدن روغن حیوانی یا کره را داغ کرده روی برنج می ریزند.غذا را در دیس می کشند و روی آن را با کدو های ته دیگ تزئین می نمایند.
تنوع غذایی درگرمسار بسیار است ونان غذای اصلی آنها میباشد ودراین شهرستان نان های مختلف پخت میشود.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
آداب و رسوم مردم گرمسار
آداب و رسوم مردم گرمسار
دراین قسمت میخواهیم با آداب ورسوم مردم گرمسار درمناسبت های خاصی چون نوروز و عاشورا بیشتر آشنا شویم مردم گرمسار نیز مانند بقیه مردم کشورمان درایام خاص رسوم خاصی برای خود دارند مثل رسم نوروزخوانی وسمنو پزون که درایام عید نوروز انجام میدهندو یا مراسم سلام درایام عاشورا که یکی از رسومی است که کمتر جایی برگذار میشود بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تا بااین مراسم بیشتر اشنا شویم.
آیینهای نوروزی در گرمسار
از جشنهای متعددی که در ایران باستان مرسوم بوده و از آن عهد به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. منطقه سمنان، نوروز جشنی است که یک جشن کوچکتر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن و جشنی دیگر (سیزده بدر) به بدرقه آن میآید.عید نوروز در گذشته دارای آداب و آیینهای متعددی بوده است که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و بخش اعظمی از آن در دگرگونیهای زمانه از بین رفته است، اما ایرانیان از آنجایی که دوستدار جشن و شادی بودند و برای این مقوله اهمیت زیادی قائل میشدند، این جشن را حفظ کرده و همواره برای برگزاری بهتر آن اقدام میکردند.
چهارشنبه سوری
آخرین سه شنبه آخرسال را شب چهارشنبه سوری میگویند، در قدیم چهار شنبه سوری خود مانند یک جشن مستقل، آداب و رسوم خاص خود را داشت. آتش افروختن و پریدن از روی آتش، خوردن آجیل چهارشنبه سوری و جزء اینها. در چهارشنبه سوری همچنین آیینهایی چون فالگوشنشینی، قاشقزنی، بختگشایی، کوزهشکنی و مانند آنها رسم بوده است که امروز دیگر چندان باب نیست. فلسفه چهارشنبه سوری عمدتا بر پایه پاک کردن محیط زیست و خانه ها از آشغال و زدودن پلیدی ها و کمک به مستمندان، برای استقبال از سال نو بوده است.
از جشن چهارشنبه سوری در روزگار ما، فقط بوته سوزی و پریدن از روی آتش باقی مانده است و البته کارهایی همچون ترقهبازی و برخی حرکات خطرناک به آن اضافه شده است. قدیمیترها به شب چهارشنبه سوری اعتقاد بسیار داشتند و با رسیدن غروب، کپههای بوتهها را در هفت مکان، بر اساس عدد ستارگان سرنوشت ساز که همانا عدد هفت است در معابر وگذرها میگذاشتند و آتش روشن کرده و از روی آن میپریدند و اشعاری مبنی بر از بین رفتن ناخوشی و آمدن سرزندگی میخواندند. در این شب همچنین مرسوم بود که هفت نوع میوه خشکبار مانند: کشمش، نخودچی، توت، انجیر، خرماخرک، قیسی و باسلق خورده میشد.مهمترین غذایی که در شب چهارشنبه سوری خورده میشود سبزی پلو با ماهی است.
در روستاهای گرمسار تا چند سال پیش بچهها، لباسهای کهنه و مندرس را به صورت گرز در میآوردند و آن را آتش زده و به هوا پرتاب میکردند. همچنین در این شب کودکان ونوجوانان به صورت ناشناس و بیخبر به خانه همسایهها و اقوام میرفتند و شال یا پارچه بزرگی را به داخل خانه ها میانداختند و یک سر آن را نگه میداشتند. صاحب خانه نیز مقداری میوه و یا آجیل را در گوشه شال ریخته و گره میزد و به افراد پشت در، اشاره میکرد که شال را بردارند.در این شب هفت کوت آتش درست میکنند و هنگام پریدن از آن میگویند.آتش آتش ،زردی من از آن تو سرخی تو از آن من
نوروز خوانی
پس از چهارشنبه سوری و خانه تکانی، صدای پای عمو نوروز فرا میرسد. چند روز قبل از تحویل سال نو و برای خوش آمد گویی به نوروز، پیکها و نوروز خوانان، رسیدن فصل بهار را بشارت میدهند. نوروز خوانها معمولا کودکانی هستند که در کوچه پس کوچه های شهرها و روستاها به راه افتاده و به در خانهها میکوبند و با خواندن اشعار و ترانههایی فرا رسیدن بهار طبیعت را به مردم نوید میدهند و از آنان هدایایی دریافت می کنند.
سفره هفت سین
سفره هفت سینی که امروزه بیشتر مرسوم است شامل سبزه، سنجد، سیر، سماق، سرکه، سمنو و سیب و چیزهایی از این قبیل است.همچنین در سفره عید مرسوم است، میوه، گل، شیرینیهای سنتی، ماهی قرمز، سبزی خوردن، کتاب قرآن و آینه و برنج نیز قرار دهند.هر کدام از این سین ها معنی و منظور خاصی دارند مثلا سکه برای ازدیاد روزی، سیب برای سلامتی بر روی هفت سین گذاشته میشود.
دید و بازدید
مردم گرمسار بر اساس یک رسم دیرین، قبل از تحویل سال نو و در آخرین پنج شنبه سال(شب جمعه) به زیارت اهل قبور و شهدا میروند و با خواندن فاتحه و خیرات خرما و میوه و شیرینی، برای اموات طلب آمرزش میکنند.هنگام تحویل سال نو نیز سعی می کنند تا در حرم امام رضا(ع)، مساجد، امامزاده یا مکانهای مقدس حضور داشته باشند. مردم این شهرستان به اولین شخصی که پس از تحویل سال وارد میشود، اعتقاد خاصی دارند.به همین خاطر آنها دقایقی قبل از تحویل سال کودکی را برای خوش یمنی و خوش قدمی به حیاط خانه میفرستند که وی پس از تحویل سال همراه با سینی حاوی قرآن، آب و سبزه وارد خانه میشود.پس از تحویل سال، دید و بازدید، عیدی دادن و عیدی گرفتن، در طول روزهای عید انجام میشود، اما معمولاً در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک ،مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن و کسانی که به تازگی عزیزی را از دست دادهاند، میروند. روزهای بعد نوبت اقوام دورتر و دوستان فرا میرسد. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورتهایی که پیش آمده از احوالپرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت میشمارند و راه آشتی و دوستی در پیش میگیرند.
سیزده بدر
ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن به یاد دوازده ماه سال، روز سیزدهم نوروز به باغ و صحرا و دشت میرفتند و شادی میکردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند. در مراسم سیزده بدر عموما مردم به صورت دسته جمعی به دشت و کوهستان میروند و یکی از اصلیترین غذاهای این مراسم آش رشته است.
روز سیزدهم فروردین، مردم گرمسار نیز به دامن طبیعت رفته و به تفریح و گردش میپردازند. آنها سبزههای عید را نیز به طبیعت آورده و به نشانه دادن هدیه به ایزد آب یا ” ناهید ” به رودخانه یا جوی آب میاندازند. گره زدن سبزه برای باز شدن بخت و تمثیلی برای پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلها از دیگر رسوم این روز است. در این روز معمولا مردم گرمسار و روستاهای تابعه به مناطق بنکوه، چاه قل قل، قالیباف و رامه و مردم ایوانکی به تفرجگاههای بهورد، گردنه قوچ، امامزاده خوشنام و حاشیه رودخانه نمارک (ایوانکی) میروند. برخی از جوانان نیز روز قبل از سیزدهم، به مناطق ییلاقی از جمله لزوره و اطراف آن رفته و شبی را نیز در طبیعت میگذرانند . عشایر شهرستان گرمسار نیز کوچ به مناطق ییلاقی را در این روز آغاز نمیکردند و پس از رفع نحوست سیزده!، روز چهاردهم فروردین گلهها را راهی ییلاق میکردند. برای مسافرت نیز همین عقیده را داشتند،عبارت ” سیزده بدر؛ چهارده سفر” را در همین خصوص بیان میکنند.در شهر سمنان و برخی دیگر نقاط نهادن پیاز گُل نرگس، سیر و سُنبل در میان کوزههای حفره دار در این خصوص مرسوم است.
پخت سمنو
یکی دیگر از آیینهای نوروزی در این استان و به خصوص شهرستان گرمسار پخت سمنو در روزهای پایانی سال است.آداب و رسوم مربوط به پخت سمنو در شهرهای سمنان و مهدیشهر به نسبت دیگر نقاط چشمگیرتر است. کار تهیه سمنو غالبا با همیاری زنان فامیل و یا محله صورت میگیرد. عموما به این مراسم سمنو پزون میگویند.برپایی مجلس روضه حضرت زهرا(س) و ذکر دعا و نیایش در هنگام پخت سمنو متداول بوده، بسیاری از خانوادهها بنابر نذر خود همه ساله به پخت سمنو و تقسیم آن بین آشنایان و اهل محل مبادرت میورزند. سمنو را از جوانههای گندم درست میکنند که خود در بین ایرانیان نشانه برکت و رزق و روزی است و یکی دیگر از مواد اصلی آن بادام است.
آداب و رسوم عزاداری ماه محرم در روستاهای فروان وکهن آباد (گرمسار)
فروان و کهن آباد از روستاهای بزرگ و مذهبی شهرستان گرمسار محسوب می شوند و مراسم مختلف مذهبی به ویژه آیین های ماه محرم و عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در مساجد و حسینیه های این دو روستا با شکوه فراوان برگزارمی شود. در اوایل ماه محرم چهره ی روستاهای مذکور با سیاهپوش شدن سردر مساجد، مدارس، حسینیه ها و سایر اماکن عمومی دگرگون می شود.از ابتدای ماه محرم مراسم عزاداری و روضه خوانی در مساجد و زینبیه ها به طور منظم برگزار می شود. پس از اتمام عزاداری و روضه خوانی در مساجد، مراسم سینه زنی و زنجیرزنی توسط هیات های عزاداری در محل حسینیه ها و خیابان های اصلی روستاهای کهن آباد و فروان تا حدود نیمه های شب ادامه می یابد. این مراسم در روزهای تاسوعا و عاشورا به اوج خود می رسد. در این روزها تمامی افراد منسوب به این دو روستا، در هر نقطه از کشور باشند، سعی می کنند در آیین های عزاداری روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی در روستای خود شرکت نمایند.دسته عزاداری، معادل هیأت است. امروزه در شهرها، هیأت های عزاداری تحت عناوین خاص به عزاداری می پردازند، ولی در روستاها هنوز شکل سنتی آن تا حدود زیادی حفظ شده و مجموعه عزاداران هر روستا، به دسته آن روستا معروف است. در سال هاي اخير مردم روستاي فروان، هيات عزاداران منتظران مهدي صاحب الزمان (عج) را تاسیس کرده اند و مردم کهن آباد نیز از سال های گذشته هیات عزاداری دوطفلان مسلم ، دسته عرب ها و … را شکل داده اند.
در روزهای تاسوعا و عاشورا، عزاداران معمولاً با پیراهن مشکی در دسته های عزاداری شرکت می کنند برخی از عزاداران نیز با بستن نوار سبز یا مشکی که بر روی آن عباراتی همچون”یا حسین”، “یا زهرا” و… نوشته شده است، در مراسم شرکت می کنند.
در طول برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم ،به خصوص در دهه اول آن ، افرادی که نذر دارند معمولاً خروس یا گوسفندی را در جلو علم و هیات عزاداری قربانی می کنند. در روزهای تاسوعا و عاشورا ، عزاداری علاوه بر شب ها از اوایل صبح شروع می شود.
مراسم تاسوعا
اهالی روستای فروان در روز تاسوعا میزبان عزاداران روستای کهن آباد هستند. علاوه بر مردم این دو روستا ، جمعیت فراوانی از روستاها و شهرهای اطراف در مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا در روستاهای کهن آباد و فروان شرکت می کنند. بر اساس یک سنت قدیمی ، این مراسم از حدود سال ۱۳۳۵ و به شیوه سنتی در این دو روستا برگزار می شود.
عزاداری روز تاسوعا در فروان از اوایل صبح شروع می شود مردم با صدای سنج و طبل و نداي یا حسین کم کم در روبروی حسینیه جمع می شوند و دسته ی عزاداری شکل می گیرد. پس از جمع شدن اهالی، دسته عزاداری شامل سینه زنی و زنجیر زنی به سمت میدان امام حسین(ع) حرکت می نمایند. در پیشاپیش هیأت های عزاداری، علم هایی به نشانه علم حضرت عباس(ع) که با پارچه هایی به رنگ های مختلف تزیین شده اند، حرکت داده می شوند و دسته های عزاداری پشت سر علم قرار می گیرند ابتدا گروه سینه زنی و بعد از آن دسته زنجیرزنی و در انتهای هیأت، زنان حرکت می کنند. در طول مسیر ، عزاداران با آب، چای، شیر، نان محلی، کیک و … پذیرایی می شوند.در این روز اهالی کهن آباد نیز با تشکیل دسته و هیات عزاداری به سوی روستای فروان حرکت می نمایند. آنها ساعتی قبل از ظهر به ابتدای روستای فروان (میدان امام حسین) می رسند.
مراسم سلام
هنگامی که دو دسته یا هیأت عزاداری به هم می رسند ، علم های دو هیأت را روبروی هم قرار می دهند و یکی از بزرگترین علم ها را به علم هیأت مهمان نزدیک می کنند. پس از آن مراسم سلام برگزار می شود. مراسم سلام در روستای فروان معمولا در میدان امام حسین(ع) برگزار می شود. ابتدا یکی از نوحه خوانان روستای فروان با خواندن اشعار زیر به هیأت عزاداران روستای کهن آباد سلام می دهد:
السلام ای ذاکران نور عین / السلام ای نوحه خوانان حسین / السلام ای مردمان محترم / السلام ای صاحبان هم و غم/ آمدیم با گریه و شور و نوا / در عزای شاه دشت کربلا / این حسین یاور ندارد از وفا / بی کفن جسمش به دشت کربلا /جمع گشته این خلایق سر بسرمی زنند / بر سینه وگاهی به سراندر/ این ماتم به هم یاری کنیمدر / عزای کشتگان زاری کنیم / بار الها حرمت قبر رسول / این عزاداری ز ما بنما قبول
سپس یکی از نوحه خوانان روستای کهن آباد جواب سلام را با همان اشعار و با مختصری تغییر می دهد. به این ترتیب که به جای “السلام ای …” عبارت “صدعلیک ای…” را به کار می برد. پس از مراسم سلام، یکی از روحانیون که معمولاً روحانی روستای میزبان می باشد، درباره ی زندگی امام حسین(ع) و فلسفه قیام عاشورا سخنرانی می کند.
استقبال از هیأت روستای کهن آباد
بعد از سخنرانی دسته های عزاداری به سمت حسینیه ی روستای فروان حرکت می کنند. در این برنامه رسم است که هیأت عزاداری روستای فروان دوسوی خیابان مستقر می شوند و با خواندن عباراتی همچون ” از ما سلام یک سر این مجلس عزا را” و… از هیأت عزاداران کهن آباد استقبال می کنند.
ابتدا دسته ی عزاداری روستای کهن آباد و به دنبال آن دسته عزاداری روستای فروان به حرکت درمی آید و پس از آن زنان هستند که عزاداران را همراهی می کنند. سرعت حرکت هیأت ها به گونه ای تنظیم می شود که هنگام اذان ظهر به مسجد و حسینیه ی روستای فروان می رسند. در این هنگام با صدای اذان ظهر و برگزاری نماز جماعت، مراسم عزاداری روز تاسوعا به پایان می رسد و هیأت عزاداران روستای کهن آباد به صرف ناهار در منازل اهالی روستای فروان دعوت می شوند.
در سال های اخیر، مراسم عزاداری بعد از ظهر روز تاسوعا (شب عاشورا) در قالب هیأت عزاداری از محل حسینیه روستا تا گلزار شهدای روستا انجام می گیرد و عزاداران حسینی پس از این مراسم به زیارت قبور شهدا و درگذشتگان می روند. مراسم شب عاشورا نيز در مساجد و حسينيه های روستاها برگزار مي شود و مردم تا پاسي از شب به عزاداري و نوحه سرايي مي پردازند. يكي از مهمترين نوحه هاي اين شب “نوحه شب قتل” نام دارد كه شرح وقايع شب و روز عاشورا است:
امشب حسين سر مي دهد /عباس و اكبر مي دهد /شش ماهه اصغر ميدهد /هم عون و جعفر مي دهد /امشب حسين دلداري فرزند و خواهر مي دهد/فردا سر و دست و بدن در راه داور مي دهد/امشب شه دنيا و دين/با قلب مجروح و غمين/گويد به زين العابدين
باشد وداع آخرين/اي دل غمين حالم ببين/از جور قوم مشركين/فردا يقين شمر لعين/آبم ز خنجر مي دهد
مراسم روز عاشورا
در صبح روز عاشورا هیأت عزاداران روستای فروان در محل حسینیه ی روستا تجمع کرده و به سمت روستای کهن آباد حرکت می کنند. در طول مسیر نوحه های مختلفی درباره ی وقایع روز عاشورا خوانده می شود ساعتی قبل از ظهر، دسته عزاداری فروان به روستای کهن آباد می رسند. در محل چهارراه روستای یاد شده مراسم سلام همانند روز تاسوعا برگزار می شود، با این تفاوت که ابتدا یکی از نوحه خوانان روستای کهن آباد با نوایی حزن آلود، به هیات روستای فروان سلام می دهد و در جواب آن یکی از مداحان فروان جواب سلام را می دهد. با سخنرانی یکی از روحانیون و اجرای مراسم گهواره حضرت علی اصغر(ع) و نوحه خوانی به مناسبت شهادت امام حسین (ع)، مراسم ادامه می یابد. ابتدا هیات عزاداری روستای فروان و به دنبال آن هیات روستای کهن آباد به سمت حسینیه روستای کهن آباد حرکت می نمایند.
در طول مسیر ،علاوه بر حرکت گروه های سینه زنی، زنجیرزنی، سنگ زنی، گروه عرب ها، تعزیه های مختلفی همچون دو طفلان مسلم، کاروان اسرای کربلا و… نیز اجرا می شود. مراسم روز عاشورا نیز همانند روز تاسوعا تا هنگام اذان ظهر ادامه می یابد. با پخش نوای اذان، نماز ظهر عاشورا با شکوه خاصی در مسجد روستای کهن آباد برگزار می شود و پس از اقامه نماز، از عزاداران با صرف ناهار پذیرایی می شود.
شام غریبان
مراسم شام غریبان در شب یازدهم محرم در مساجد روستاها برگزار می شود این مراسم معمولاً با خاموش کردن روشنایی مسجد همراه است و هیأت عزاداری نیز در این شب از روشن کردن چراغ های روشنایی خودداری می کنند و در مراسم عزاداری در تاریکی و با روشن کردن شمع صورت می گیرد.
مراسمی که دربالاخواندیم نه تنها زیبا میباشند بلکه برای توریست های خارجی جذابیت خاصی دارند وبرنامه سفر خود راتنظیم میکنند تا دراین تاریخ ها دراین مراسم شرکت کنند.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
جاذبه های توریستی گرمسار
جاذبه های توریستی گرمسار
دراین قسمت میخواهیم درمورد جاذبه های گردشگری وتوریستی شهرستان گرمسار یکی از توابع استان سمنان صحبت کنیم .جاذبه های گرمسار که از موقعیت جغرافیایی این شهر تاثیر پذیرفته اندغار نمکی وآبشار نمک ازاینگونه اند.ودرعین حال این شهرستان دارای اماکن تاریخی و دیدنی همچون قصر حرمسرا وقصر عین الرشید نیز میباشد .باما درمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تابیشتر باجاذبه های توریستی گرمسار آشنا شویم.
کوه اژدها
کوه اژدها در استان سمنان واقع است. یکى از دیدنى ترین و کم نظیرترین پدیدههاى ساختمانى ایران، چین خوردگى شمال گرمسار است. مردم محلى کوه در برگیرنده این پدیده را کوه اژدها مى نامند. نوارهاى سرخ، قهوه اى و سپید رنگ سازند سرخ بالایى (میوسن) به شکلى موج گونه در هم پیچیده اند و یک ساختار دیدنى را پدید آورده اند. این پدیده در تناوبى از سنگ ماسه، شیل و سنگ جوش شکل گرفته است. این پدیده زمین شناسی چین مرکب نامیده می شود. نیروها از دو جهت و همزمان وارد شده و باعث بوجود آمدن این چین های دیدنی شده است.
دره خوش آبرود
دره خوش آبرود در ۲۳ کیلومتری روستای ده نمک قرار دارد . این به موازات دره قالیباف و با فاصله چهارکیلومتری از آن یکی از دیدنی ترین تنگه های استان سمنان است . در ساختارهای منطقه ، سازند کرج مربوط به دوران ائوسن که شامل ماسه سنگ توفی ، توف ، لایه های مارن ، گچ و شیل است . همچنین در قسمت های تحتانی سازند می توانسیلت استون ، کنگلومرای سیاه و قرمز را نیز مشاهده کرد که مربوط به الیگوسن است . تنوع گیاهی منطقه نسبتا زیاد است و می توان به گیاهانی چون کنگر ، انواع گرامینه ، خارشتر ، زرشک ، گون ، درمنه کوهی ، ارس ، زالزالک ، نعنای کوهی ، باریجه ، گل مریم ، چوبک ، اسپند ، خشخاش کوهی ، گز ، نی و اسپرس خاردار اشاره کرد . جانورانی مانند کل ، بز ، قوچ ، میش ، روباه ، گرگ ، شغال ، پلنگ ، شاهین ، کبک ، تیهو ، باز و کبک دری در منطقه دیده می شود .بافت لانه کبوتری درون تنگه بسیار زیباست .در این دره می توان کلکسیونی از تنوع گیاهی را مشاهده کرد .
قله کلرز
کوه کلرز در۱۸کیلومتری شمال غرب گرمسار و۲۵ کیلومتری شرق ایوانکی قراردارد.این کوه برروی رشته کوه های منفرد منطقه قراردارد که به سمت جنوب وبه صورت یک قله تقریباً منفرد نمود دارد . با پس روی دریا دراواخر دوره ائوسن که خشکی زایی دوره الیگوسن ومیوسن وآغاز بالا آمدن البرز است تشکیل کلرز احتمالا از این دوره آغاز شده است . سازند کرج که شامل شیل ، ماسه سنگ وتوف های سبز است مربوط به ائوسن وهمچنین کنگلومرا در منطقه دیده می شود . گیاهان منطقه را انواع چشم و سالسولا ، خارشتر ، اشنان ودرختچه های گز تشکیل می دهد .از جانوران مهم منطقه می توان به گرگ ، روباه، شغال ، میش ، قوچ وبز اشاره کرد . کوه کلرز همان گونه که ذکر شد برروی یک رشته کوه شمال غربی – جنوب شرقی قرارداشته وبه سمت جنوب امتداد دارد . ارتفاع آن ۲۲۳۱ متر از سطوح دریاست و فاقد هرگونه چشمه درخود است . از ۳مسیر جنوبی ، غربی وشرقی می توان به قله صعود کرد . عمومی ترین مسیر صعود این قله مسیر جنوبی است . برای دسترسی به این مسیر می توانید از جاده گرمسار به تهران حدود ۱۸کیلومتر را پیمود از آن جاده ای خاکی که به سمت شمال می رود منشعب می شود .
معادن نمک گرمسار
در منطقه سر دره گرمسار تعدادی راه فرعی در دو طرف جاده وجود دارد که به معادن نمک ختم میشود. در این منطقه ۲۷ معدن نمک وجود دارد که درجه خلوص نمک بسیاری از این معادن بالای ۹۸درصد است . یکی از زیباترین این معادن نمک؛ معدن نمک کوهدشت کهن و معدن نمک سالار میباشد. این معادن به صورت تونل پیچ در پیچ ۵/۱ کیلومتری در دل زمین امتداد دارد و دارای قندیل های زیبای نمکی می باشد و هرساله نظر تعدادی از گردشران را برای بازدید به خود جلب می نماید.
قصر حرمسرا
در يک کيلومتری جنوب شرقی قصر شاه عباسی يا قصر بهرام , يک بنای ديگر صفوی به چشم می خورد که حرمسرا ناميده میشود و ظاهرا در هنگام مسافرت خاندان سلطنتی، حرمسرا و در ساير مواقع محل سکونت شکارچيان سلطنتی بوده است.
آب آشاميدنی اين بنا از چشمه های واقع در دامنة سياه کوه، توسط يک کانال و پس از عبور از يک دره به استخری در بيرون جبهه جنوبی حرمسرا می رسيد و پس از پر کردن آن از طريق کانالی ديگر به حوضی درداخل حرمسرا منتقل میشد.
در نيمه جنوب غربی حرمسرا، يک تالار بزرگ و در شمال آن تالار دو ايوان وجود دارد. در شمال ايوانها دو اتاق بنا شده است، که ابتدا وجود نداشته ولی بعد ها به بنا افزوده شده است. تالارهای موجود در ضلع شمال کاملاً منهدم شده اند و چنين به نظر میرسد که زلزله ای شديد باعث انهدام آنها شده است.
قصر عین الرشید
اين قصر در دو کيلومتری شمال قصر شاه عباسی قصر بهرام و در قسمت ميانی فاصله درياچه نمک وکوير بزرگ قرار گرفته است . يک چشمه بزرگ که پراز آب شيرين است بين کاروانسرا و پست نگهباني شکارگاه واقع شده که آب آن از طريق جوبي که هنوز هم آثار آن باقی است به باغ درون حصار کاخ ميرفته تا درختان و گل ها را سيراب کند. خرابه های قصر و باغ امروز پوشيده از خارهای بيابانی است که به جای درختان و گياهان زيبای گذشته روييده اند.
بنای عين الرشيد از خارج ۸۶ متر طول و حداکثر ۴۷ متر عرض دارد و مشتمل بر دو حياط بزرگ است که حياط اصلی ۵۱٫۵ متر طول و ۴۷ متر عرض دارد . معبر ورودی به حياط اصلی به شکل ايوانی به طول ۹٫۷ و عرض ۵٫۴ متر در جبهه جنوبي حياط اصلی بنا شده است.
در دو طرف ايوان ورودی دو تالار وجود دارد که هريک پنج در به حياط قصر دارند . ارتفاع هر دو تالار ۵٫۲۰ متر است . در باريکه کناری هر دو تالار دو اتاق مستطيل شکل قرار دارد که اين اتاق به تالار ها راه ندارند و مخصوص خدمه بوده اند . نظير اين اتاقها در جبهه جنوبی حياط نيز وجود دارد که به تالار های جنوبی راه دارند.
آب انبار ناسار
آب انبارناسار يا همان نه حصار در جنوب قلعة ناسار گرمسار و درمجاورت جاده اصلی به روستا قرار گرفته است. سازنده اين بنا طبق نوشته بالای سردر آب انبار مرحوم سيف الله معماريان سمنانی است. منبع اصلی، گنبدی شکل و آجرپوش است که بر طاق آجری و ضربی طرفين استوار است.
در دو قسمت منبع، دو بادگير برای خنک شدن آب زير منبع در نظر گرفته شده است. منبع اصلی اين آب انبار از نظر فيزيکي با ساير آب انبارها در سطح استان متفاوت و در نوع خود بی نظير است. آب انبار مذکور امروزه قابل استفاده و بهره بهرداری نيست.
بنه کوه
منطقه نمونه گردشگري بنه كوه در شمال شهر گرمسار در پنج كیلومتری شمال گرمسار واقع شده است و بخاطر دارا بودن طبیعت زیبا و عبور رودخانه حبله رود، یكی از مناطق نمونه گردشگری در استان سمنان است، اين منطقه به دليل قرار داشتن بر سر راه باستاني گرمسار (خوار) به مازندران، از نظر تاريخي و نظامي داراي اهميت ويژه اي بوده است. وجود قلعه باستاني استوناوند، ريگ تپه و قلعه گبري را از جاذبه هاي اين منطقه است. به دليل قرار داشتن بنه كوه در بخش انتهايي رودخانه حبله رود (که رودخانه ای دائمی است)، در اين منطقه انواع پرندگان و ماهي ها زيست مي كنند.
راه آهن تهران گرگان هم از روستای بنه کوه عبور می کند. گوجه سبزهای آن معمولا اواخر فروردین می رسند و انجیر های خیلی خوشمزه ای هم دارد. در ضمن تابستان برای شنا مناسب است (با احتیاط این کار را انجام دهید). همچنین در کوه های اطراف ریواس هم برای علاقمندان به گیاه های دارویی وجود دارد. همچنین قلعه قدیمی و معماری آلمانی ایستگاه راه آهن از مکان های دیدنی و تاریخی بنه کوه گرمسار است. برای رفتن به بنه کوه از جاده تهران مشهد تقریبا ۷ – ۸ کیلومتر باید بالاتر رفت.
همچنین در مسیر بنه کوه گرمسار غار نمکی (غار جادو) قرار دارد که برای علاقمندان به غار و محیط های متفاوت بسیار جذاب است که در عکس های بالا تصاویری از غار نمکی بنه کوه (غار جادو) از آن وجود دارد که می توانید از بومیان منطقه درباره رفتن به این غار پرس و جو کنید
غار نمکی گرمسار
با عبور از پل هوایی گرمسار به طرف تهران و طی مسافت حدود ۳ کیلومتر از جاده اصلی گرمسار می توان غار نمکی از جاذبه های طبیعی گردشگری گرمسار را دید. غار نمکی گرمسار که به غار نفت دره در کوه اژدهای گرمسار معروف است، بر اثر سیلاب ها و شسته شدن صخره های نمکی به وجود آمده است. این غار بنا به اظهار نظر برخی کارشناسان زمین شناسی در دوره دوم زمین شناسی بوجود آمده است که انواع و اقسام استلاتیک ها و استلاکمیت ها یا ناودیس ها در آن وجود دارد. هوای این غار به لحاظ اینکه از درون لایه های نمکی عبور می کند بسیار پاکیزه و سالم است و در اوج گرمای تابستان برودت دمایی دارد. در قسمت هایی از این غار به بخشی بر می خوریم که بایستی حدود ۱۰۰ متر آنرا بصورت نشسته طی کنیم.
غار نمکی دیگری که در گرمسار قرار دارد در بنه کوه گرمسار است
از مسیر دره که جریان خیلی کمی آب شور ( شورآب ) در آن وجود دارد عبور کنید به همراه خود وسایل کمک های اولیه چراغ قوه و کفش های مناسب داشته باشید
امامزاده سلطان شاه نظر
امامزاده سلطان شاه نظر در ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان گرمسار در بخش آرادان و قرار دارد. از مدفون این بقعه اطلاع دقیقی در دست نیست و تاکنون شجرهای که مشخصکننده اصل و نسب صاحب آن آرامگاه باشد به دست نیامده است. ساختمان این بقعه مربوط به دوره قاجاریه است و نوع مصالح به کار رفته در آن از خشت و چینه میباشد و دارای طاقهای جناقی و گنبدی رگمانند تقریباً مخروطی است. این ساختمان از نظر معماری در نوع و رده خود کمنظیر میباشد و داخل گنبد از گچبریهای جالبی برخوردار است. ارتفاع گنبد از داخل صحن در حدود ۱۰ متر و ورودی به داخل صحن از شبستانی میگذرد که دارای ابعادی به طول ۸ متر و عرض ۴ متر و در ورودی آن درهای چوبی، که فاقد ارزش تاریخی است، نصب گردیده است. سطح شبستان دارای ابعاد ۴×۸ میباشد و مقداری از کف صحن بلندتر است و به وسیله چند پله کمعرض شبستان رابه صحن متصل مینماید. مساحت کل بنا حدود ۲۲۰ مترمربع است. بقعه دارای حرم تقریباً مستطیل شکل به ابعاد ۸×۵ متر است که در وسط حرم ضریح چوبی به طول ۲ و عرض ۱/۵ متر وجود دارد که بر روی قبر گچی به ابعاد ۱/۹۰×۱/۳۰ متر قرار گرفته که فاقد هرگونه سنگ نوشته است.
این بنا بر روی تپهای واقع شده که از فاصله دور به خوبی نمایان است و برابر شواهد موجود، قدمت تپه به دوران قبل از اسلام میرسد.
آبشار نمکی
آبشار نمکی در محدوده منطقه تحت حفاظت پارک ملی کویر در استان سمنان و در نزدیکی مرز استان اصفهان واقع است. این منطقه در جنوب ارتفاعات نخجیر و غرب کویر ریگ جن واقع است و به دلیل اشکال ایجاد شده نمک در نوع خود کم نظیر است. این آبشار که به صورت قندیل های نمک از فراز تپه ای فرسایش یافته به پایین میریزد از چشمه آب شور ملک آباد سرچشمه گرفته و در ادامه مسیر به ریگ جن میریزد. وجود املاح نمک در زمین های بالادست و آب چشمه باعث شده که آب از املاح نمک اشباع شده و نمک به صورت کریستال در آب متبلور شود و چنین اشکالی را پس از ریزش آب ایجاد نماید. به دلیل واقع شدن این منطقه در محدوده پارک ملی کویر تردد در این منطقه منوط به اخذ مجوزهای لازم از اداره پارک ملی کویر و سازمان حفاظت محیط زیست است. پارک ملی کویر بزرگترین پارک ملی کشور بدون هرگونه معارض، فعالیتهای انسانی و سکونت گاهی است. پارک ملی کویر در ۱۲۰ کیلومتری جنوب شرقی تهران و ۱۰۰ کیلومتری شرق قم و در قسمت شمال استان اصفهان (دشت کویر) قرار دارد. خوشبختانه جوامع انسانی در پارک ملی کویر وجود ندارد ولی وجود راه های هموار و قابل دسترس در این منطـقه می تواند شرایط زیستگاه پارک را تحت تاثیر قـرار دهد. اقلیم این منطقه به شدت تحت تاثیر دو اقلیم دشت کویر که عمدتا از نمک پوشیده شده و دریاچه نمک که بلافاصله در خارج مرز منطقه در سمت غربی پارک واقع است، قرار گرفته است. پارک ملی کویر اگر چه پوشیده از گیاهان استپی و بیابانی است، اما سرزمینی لم یزرع با دشتهای هموار است. دسترسی به آبشار نمکی از سه مسیر امکانپذیر است. مسیر اول از سمت شهرستان ورامین، پیشوا، قلعه بلند، سرمحیط بانی مبارکیه، قصر بهرام، محیط بانی سفید آب و سپس جاده محیط بانی ملک آباد. مسیر دوم از شهرستان گرمسار، جاده سنگفرش صفوی، جاده ریگ جن در شرق سیاه کوه و محیط بانی ملک آباد و مسیر سوم از شهرستان آران و بیدگل،کویر مرنجاب، محیط بانی سفید آب و سپس محیط بانی ملک آباد. البته مسیرهای دیگری هم در این منطقه به این آبشار منتهی میگردد که به دلیل کمی تردد و باتلاقی بودن پیشنهاد نمیگردد. از جمله این مسیرها مسیر قلعه کرشاهی به شط است که در منطقه شط بشدت باتلاقی است.
جاده سنگفرش
جادهی دستساز سنگفرش که با سنگهای تراشخورده روی بستر کویر گرمسار ساخته شده، بطول ۳۵ کیلومتر و عرض ۵ متر در مسیر شاهراه تاریخی اصفهان – ساری در دوره صفوی برای سهولت رفت وآمد کاروانیان که در این مسیر به باتلاقها و نمک زارهای جنوب گرمسار برخورد می نمودند احداث شده است تا کاروانها را از گزند سیلابها و زمینهای گلآلود و چسبناک در فصول بارش حفظ کرده، روی این جاده بقایای دو پل سنگی هنوز مشاهده میشود که از تعداد دهنههای پل میتوان حدس زد که هنگام بارندگیبه ویژه در فصول بهار و پاییز چه سیلابی در این دشت وسیع به راه میافتد، این جاده به صورت گرده ماهی و در دوطرف آن کانالهای کوچکی ساخته شده که آبریز جاده می باشد البته لازم به توضیح است که کانالهای مجاور جاده از بین رفته است،شالوده جاده از آک و ماسه و بعضاً از خاکستر می باشد، بنا بر شواهد موجود و مطالعات انجام شده عموماٌ این سنگها به وسیله شتر از کوههای سیاه کوه به محل آورده شده است.
چشمه شاه ( شاه چشمه )
چشمه شاه در قشرهای رسوبی دامنة شمالی سیاه كوه و در درهای كم عمق با جهت شمالی – جنوبی و عرض تقریبی ۲۰ متر واقع شده است . آب از حوضچة طبیعی و دایرهمانند به قطر دو متر خارج می شود و از مجرای باریكی عبور می كند و به حوضچة طبیعی دیگری به قطر تقریبی دو متر و عمق یك متر وارد می گردد و پس از عبور از این محل در زمینهای اطراف فرو می رود . آب چشمه شاه در ایام گذشته بوسیل مجرای سنگی به دو ساختمان واقع در ۶و۷ كیلومتری شمال این چشمه به نامهای حرمسرا و قصر شاه عباسی هدایت می شده است . در طول این نهر سنگی ، حوض هایی برای جمع آوری
و ذخیرة آب وجود داشته كه آثار آن نیز در حال حاضر مشاهده می شود . مجرای سنگی از تخته سنگهایی با طول در حدود یك متر بنا گردیده و این سنگها ناو مانند و به شكل مجرایی با عرض تقریبی بیست و عمق ده سانتی متر تراشیده شده و برای جلوگیری از بههدر رفتن آب انتهای سنگها به صورت قفل و بست بهم متصل گردیده است .
همانطور که دیدیم جاذبه های گرمسار بیشتر درطبیعت این شهر وجود دارد وبدرد کسانی میخورد که دوست دارند به طبیعت بروند وازجاذبه های طبیعی آن لذت ببرند.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
۴۵ مکان دیدنی در گیلان
مسافرانی که به گیلان سفر می کنند می توانند از این ۴۵ مکان دیدنی، دیدن کنند.
۱-جاده گردشگری خلخال و اسالم (جاده رویایی اسالم به خلخال ( گیلان – اسالم جاده اسالم به خلخال )
۲- آبشار لاتون(گیلان – آستارا ۱۵ کیلومتری جنوب شهرستان آستارا، لوندویل، روستای کوته کومه )
۳- دریاچه بره سر (گیلان – رودبار داماش )
۴- شیطان کوه ( گیلان – لاهیجان میدان خیلج فارس، خیابان شهید رجایی، تله کابین لاهیجان )
۵- ماسال گیلان و ییلاقش ( گیلان – ماسال ۵۵ کیلومتری رشت )
۶- منطقه ییلاقی دشت النزه ( گیلان – ماسال شاندرمن )
۷- دریاچه استیل (تالاب استیل)( گیلان – آستارا ۵کیلومتری جنوب آستارا و در کنار جاده اصلی تالش به آستارا )
۸- تالاب سوستان ( گیلان – لاهیجان ۱٫میدان دانشگاه آزاد به سمت روستای سوستان ۲٫میدان تربیت معلم به سمت سوستان ۳٫ انتهای خیابان شقایق، جاده کناری دانشگاه، معدن شن و بعد هم تالاب …)
۹- پارک جنگلی گیسـوم ( گیلان – اسالم ۱۸کیلومتری جاده تالش به بندرانزلی )
۱۰- تالاب کیاکلایه ( گیلان – لنگرود )
۱۱- ماسوله ( گیلان – ماسوله ۶۰ کیلومتری شهر رشت، ۳۲ کیلومتری غرب فومن )
۱۲- روستای صفرا بسته ( گیلان – رشت آستانه اشرفیه، جاده کیاشهر بعد از تمچال، روبروی پاسگاه پرکاپشت )
۱۳- تالاب عینک ( گیلان – رشت خیابان افتخاری، جنب پارک دانشجو )
۱۴- اشکور- اشکورات رودسر ( گیلان – رودسر جزء بخش رحیم آباد شهرستان رودسر و در جنوب شهر کلاچای به سمت رحیم آباد )
۱۵- غار آویشوی (آبیشوی آبیشو آویشو)
(گیلان – ماسال ۴۰ کیلومتری جنوب غربی شاندرمن )
۱۶ – ییلاق اولسبلنگاه ماسال ( گیلان – ماسال در فاصله حدود ۲۵ کیلومتری شمال غرب این شهرستان و در ارتفاعات کوههای تالش قرار داره )
۱۷- آبشار ویسادار ( گیلان – پره سر ۱۷ کیلومتری رضوانشهر، ۳۰ کیلومتری هشتپر تالش )
۱۸- کوه درفک ( گیلان – رودبار شمال شرقی شهرستان رودبار، منطقه جنگلی سیاهکل )
۱۹- بازار ماسوله ( گیلان – ماسوله ۵۵ کیلومتری رشت )
۲۰- آبشار ویسادارا ( گیلان – رضوانشهر پره سر )
۲۱- روستای سیاهکشان ( گیلان – رحیم آباد در ۲۵ کیلومتری جنوب بخش رحیمآباد از توابع شهرستان رودسر در ناحیه کوهپایهای منطقه اشکورات سفلی )
۲۲- هتل ییلاقی خانی ماسال ( گیلان – ماسال این هتل در ییلاق ماسال که فاصله ش از فومن حدوداً ۶۵ کیلومترِ واقع شده )
۲۳- پارک جنگلی سراوان ( گیلان – رشت در فاصله حدودا ۱۷ کیلومتری از شهر رشت قرار داره )
۲۴- پل چوبی بندر کیاشهر ( گیلان – کیاشهر ۱۷ کیلومتری آستانه اشرفیه، ۵۰ کیلومتری رشت )
۲۵- سوباتان ( گیلان – لیسار ۳۲ کیلومتری شمال غرب تالش و جنوب شرقی دریاچه ی نئور- سوباتان سرشار از چشمه های بسیار خنک و پر آبِ و از آب و هوای بسیار عالی برخوردارِ. زمین های سرسبز پوشیده از چمن، آب و هوای خنک و چشمه های گوناگون )
۲۶- سرولات ( گیلان – چابکسر ۳ کیلومتری جنوب چابکسر- روستایی در فاصله ۳ کیلومتری جنوب چابکسر در کنار رودخانه پر آب آچیرود در ابتدای دامنه شمالی البرزه . با عبور از جاده جنگلی )
۲۷- منجیل، شهر توربین های بادی ایران ( گیلان – منجیل شهرهای شهرستان رودبار )
۲۸- آبشار لونک ( گیلان – سیاهکل ۲۵ کیلومتری سیاهکل )
۲۹- آبشار ورزان، سوباتان ( گیلان – تالش )
۳۰- ییلاق سلانسر رودبار ( گیلان – رودبار در ۱۵ کیلومتری رودبار قرار داره )
۳۱- دریاچه سد خاکی سقالکسار ( روستای بخش مرکزی رشت گیلان )
۳۲- قلعه رودخان
۳۳- استخر لاهیجان
۳۴- بلوار بندر انزلی
۳۵- پارک جنگلی بندر کیاشهر
۳۶- منطقه ساحلی حاجی بکنده (جاده زیباکنار – ما بین کیاشهر و سه راه حسن رود گیلان )
۳۷- باغ محتشم ( پارک شهر رشت گیلان )
۳۸- پارک ملت رشت گیلان
۳۹- خانه میرزا کوچک خان جنگلی گیلان
۴۰- تالاب انزلی گیلان
۴۱- کشتی مسافری تفریحی میرزاکوچک خان جنگلی گیلان
۴۲ – دهکده ساحلی بندر انزلی گیلان
۴۳- ییلاق سلانسر رودبار گیلان
۴۴- شهرستان سیاهکل-جاده دیلمان
۴۵- جنگل، ساحل گیسوم شهرستان رضوانشه
شاهرود دریک نگاه
شهرستان شاهرود ازتوابع استان سمنان میباشد این شهرستان با حدود ۲۳۸هزار نفر جمعیت پرجمعیت ترین شهراستان سمنان بشمار میرود دارای اب وهوای معتدل کوهستانی که دراین شهر کشاورزی وباغداری رواج دارد دراین شهر باغات انگور وزرد آلوی بسیاری وجود دارد و۱۰درصد زردآلوی ایران و۱درصد زردآلوی جهان را تولید میکند بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تابیشتر بااین شهرآشنا شویم.
شاهرود یکی از شهرهای استان سمنان و یکی از شهرهای بزرگ ایران بوده و مرکز شهرستان شاهرود است. نامهای قدیمی دیگری برای شاهرود که میتوان نام برد عبارت است از «حنچره»، «شخره» و «شاخره» اشاره نمود. شاهرود در حد فاصل دو نوع آب و هوای مرطوب و پرباران در شمال و کویری، در جنوب جای گرفته که آب و هوایی معتدل و مطلوب برای این شهر فراهم کردهاست. شاهرود در حد فاصل شهرهای دامغان در شرق، سبزوار و بردسکن در غرب و گرگان در شمال بوده است.
آب و هوا:
در اکثر ماههای سال آب و هوا معتدل سرد میباشد. شاهرود یکی از شهرهای خوش آب و هوای ایران است. قسمت مرکزی و نواحی شرقی شاهرود دارای آب و هوای معتدل و نواحی شمالی آن کوهستانی با آب و هوایی سرد و مرطوب است. قسمت جنوبی که در مجاورت کویر واقع شده آب و هوای نسبتاً گرم است. متوسط درجه حرارت سالانه در این شهر ۱۴ درجه سانتی گراد و میانگین بارندگی سالانه ۱۸۰ میلیمتر است. شاهرود به علت واقع شدن در دامنه کوه از لحاظ آبهای سطحی به صورت رودخانههای دائمی، سهمی نداشته و رودخانههای سیلابی و فصلی در این شهر جاری میباشد. رود بزرگ شاهرود سالهای گذشته از داخل شهر شاهرود رد میشدهاست و بستر آن شاهرود را به دو قسمت تقسیم کردهاست.
ویژگی های جغرافیایی:
شهرستان شاهرود به عنوان یکی از بزرگترین شهرستان های ایران اسلامی در ۳۹۰ کیلومتری شمال شرق تهران با ۱۴۰۰ متر ارتفاع از سطح دریا و اقلیم های متفاوت جغرافیایی، بزرگترین پناهگاه های حیات وحش و مناطق حفاظت شده را در خود جای داده و با احتساب مناطق شکار ممنوع موجود به قارّۀ کوچک و سرزمین پنج اقلیم مشهور است.
این تنوع اقلیمی به قدری آشکار است که کوتاه ترین فاصله کویر تا جنگل در این شهرستان قراردارد، به طوري كه با طیّ مسافت کوتاهی در حدود ۴۵ كيلومتر از شاهرود به سمت شمال به جنگل های هیرکانی ابر با زیباترین چشم انداز ها (کهن ترین جنگل جهان) می رسیم و با طيّ همين مسافت به سمت جنوب به کویر و زیبایی های منطقه چاه جام و در نهایت به طرود و نخلستان های آن می رسیم که مردم آن منطقه به شتر داری اشتغال دارند. این گوناگوني اقلیم درکنارتنوع اقوام و گروه های مختلف قومی و زبانی، ویژگی و قابلیت توسعه گردشگری را در این شهرستان رقم زده است. شاهرود با قرار گرفتن در بین مسیر تهران- مشهد و نیز همجواری با استان های مرکزی و شمالی کشور یکی از مراکز اکوتوریسم ایران شناخته مي شود. این شهرستان در جهات مختلف گردشگری از جمله گردشگری عرفانی و طبیعی از قابلیت های منحصر بفردی برخورداراست.گذر میلیون ها زائرحضرت ثامن الحجج(ع) از شهرستان شاهرود و به خصوص شهرستان شاهرود درطول سال لزوم برنامه ریزی دقیق در این ارتباط را گوشزد می نماید. بدیهی است که وجود فرودگاه فعال، مرکزیت راه آهن شمال شرق و پایانه مسافری در این شهرستان ازجمله ابزارتوسعه گردشگری محسوب می گردد.
قدمت تاريخي سکونت درمنطقه شاهرود بر اساس گمانه زنیهای باستان شناسان و حفاري هاي به عمل آمده به هزار سال قبل از ميلاد مسيح مي رسد. آثار به دست آمده درحفاری تپه بلوار خودگواهی بر این مدعاست. بر اساس شواهد و مدارك تاريخي موجود، تشكيل هسته اوليه شهر شاهرود به دليل دفاع از مهاجمان روي تپه هاي كم ارتفاع در دامنۀ كوه شمالي و غربي شاهرود ساخته شد و به تدريج همراه با برقراري امنيت در محل رشد و توسعه يافت. به استناد برخي اشاره هاي تاريخي مندرج در متون و بعضي شواهد باستان شناختي و معماري موجود در داخل و خارج شهر كنوني راه عبور قافله ها و كاروان هايي كه بزرگراه غربي به شرقي (جاده ابريشم) را طي مي كردند از آبادي شاهرود مي گذشت. در عين حال وجود چاپارخانه و كاروانسرا در اين آبادی، آن را به يكي از مراكز مهم يكجانشيني در منطقه تبديل كرد. بر این اساس قدمت شهر شاهرود را به دوره ایلخانی نسبت می دهند.
شهرستان شاهرود دارای معادن غنی زغال سنگ میباشد ودارای مکانهای تاریخی وجاذبه های تاریخی بسیاری میباشد.
واحد تولید محتوای اصفهان تور
سوغات شاهرود
سوغات شاهرود
وقتی به شهر شاهرود سفر میکنیم وازاین شهر دیدن میکنیم میبینیم که این شهر باقدمت چند صد ساله خود دارای مردمانی سخت کوش و هنرمند میباشد که میتوانیم ازاین صنایع دستی گرانبهای آنها خرید کرده وبا خود به سوغات بیاوریم ازدیگر سوغات شهر شاهرود که خوراکی میباشد نان و برگه زردالو وانگور میتوان نام برد که ازشهرت خاصی دربین مردم کشورمان برخوردار هست. بامادرمرکز مشاوره سفر طلوع سفریاد همراه باشید تا باسوغات شاهرود بیشتر اشنا شویم.
با کاهش ارتفاع از سمت شمال تا جنوب شهرستان، اقلیم و زیست بوم شهرستان تغییر میکند و این تغییر موجب تنوع مسکن، فرهنگ، آداب و رسوم و دیگر شاخصههای مردمشناسی آن میشود. این تنوع اقلیمی، تنوع پوشاک و صنایع دستی را نیز به همراه دارد.
انواع نان
یکی از سوغاتیهای شاهرود نانهای کاک، قندی و شیری است. نانهای سنتی در شهرهای مختلف با دستورها و طعمهای گوناگون وجود دارند. در بسیاری از مغازههای بین راه و داخل شهر شاهرود میتوانید انواع و اقسام نانهای قندی و کاک را تهیه کنید.
برگهی زردآلو
برگهی زردآلو و قیسی شاهرود شهرت جهانی دارد. حجم وسیعی از تولیدات زردآلو و قیسی این شهرستان به کشورهای دیگر صادر میشود.
انگور
بیش از ۵۰ نوع انگور در شاهرود وجود دارد. انگور شاه بابا، انگور لعل، انگور شاهرودی، انگور سیاه، انگور کشمشی، انگور دیشویی و … انگور شاهرود علاوه بر این که در ایران کاملا شناخته شده است به کشورهای دیگر نیز صادر میشود. در شاهرود جشن شکرانهی انگور نیز برگزار میشود. این جشنواره به منظور شکر گذاری به درگاه خداوند و معرفی آداب و رسوم و چگونگی تولید مشتقات انگور و همچنین معرفی جاذبههای گردشگری شهرستان برگزار میشود.
صنایع دستی
این شهرستان به دلیل تنوع اقلیم، فرهنگ و به دنبال آن صنایع دستی متنوعی دارد. از میان مهمترین صنایع دستی رایج در شاهرود که میتوانید آنها را به عنوان سوغات برای نزدیکانتان تهیه کنید به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
سفال و سرامیک
در شاهرود، سفالگری و سرامیکسازی رواج دارد. در کارگاههای سفال و سرامیک شاهرود با روشهای دوغابی و ریختهگری ظروف و اشیای سفالی زیبا ساخته میشوند. در واقع میتوان گفت که شهرستان شاهرود یکی از قطبهای سفالگری ایران است و هنرمندان این خطه به خلق آثار بدیع و تولید سفالهای آوایی، مشبک، دوجداره و شیشهای برگرفته از طرحهای اصیل ایرانی میپردازند. سبکترین آجرهای سفالی، بزرگترین و نازکترین خشتهای سفالی جهان از آثار هنرمندان بزرگ شاهرودی است.
گلیم، جاجیم و دستبافتههای سنتی
یکی از صنایع دستی شهرستان شاهرود بافت گلیم است که غالبا در نقاط حاشیهی کویر متداول است. زنان عشایر ایل چوداری روستای هدف گردشگری رضا آباد خوارتوران از جمله ماهرترین بافندگان گلیم در این شهرستان هستند. در سالهای اخیر با برپایی دورههای آموزشی، بافت گلیم در دیگر نقاط شهرستان شاهرود رایج شده است. نقوش گلیمها به صورت ذهنی و الهام گرفته از طبیعت پیرامون بافندگان بوده و غالبا نقوش حیوانات، پرندگان، سیاه چادر و اشکال هندسی روی آنها مشاهده میشود.
جاجیم هم یکی از زیباترین و پرنقشترين دستبافتهای سنتی شهرستان شاهرود است. بافت جاجیم معمولا در نقاط کوهستانی از جمله شهر مُجن متداول است. زنان هنرمند این نقاط پس از ریسیدن پشم گوسفند و رنگرزی آن با استفاده از کارگاه سنتی بافندگی به بافت جاجیم نقشدار میپردازند. اهالی شهر مجن، جاجیم پرنقش و ظریف بافت را در اصطلاح محلی گلیچ مینامند.
دستبافهای سنتی مانند پارچههای پشمی و نخی، حوله، دستمال، شمد، چادر شب و پاپیچ از دیگر تولیدات صنایع دستی در شهرستان شاهرود هستند که در فهرست میراث معنوی به ثبت رسیده است. بیشترین تعداد کارگاههای فعال بافندگی در شهر کلاته خیج دایر هستند و بر همین اساس این شهر را میتوان شهر تانهبافی نیز نامید. تانه بافی، یک نوع صنعت پارچه بافی است. در این صنعت، در قدیم الایام بانوان برای خود و دختران دم بخت، حولههای حمام، چادر شب، دستمالهای بسیار زیبا با نقش و نگارهای فراوان و سفرههای نان بسیار زیبا میبافتند که جزء جهیزیهی دختران محسوب میشد.
در نقاط سردسیر شهرستان، زنان با استفاده از پشم ریسیده شده و نخ كار، بافت نوعی پارچه پشمی تحت عنوان چُقا را انجام میدهند. این پارچه در تهیهی اجزای لباس مردان کاربرد دارد.
منبّت
یکی از صنایع دستی رایج در این شهرستان منبتکاری است. منبت، ایجاد نقشهای برجسته و فرو رفته با استفاده از انواع مُغارهای آهنی برای خلق آیات قرآنی و اشکال زیبا روی چوب است. منبتکاران مشهور روستاهای دهملا و راهنجان با هنر خود، کار تزیین اجزاء مبلمان و انواع دکور و بوفه را انجام میدهند. تولیدات این نقاط به سایر شهرهای ایران و کشورهای مختلف جهان صادر میشود. ساخت تابلوهای نفیس منبت نیز یکی دیگر از اشتغالات اهالی این مناطق است.
نمد
نمدمالی در شاهرود نیز رایج است. نمد از در هم تنیدن الیاف حلاجی شدهی پشم گوسفند با استفاده از محلول آب و صابون و در اثر مالیدن طولانی مدت به عمل میآید. از این ساخته برای زیرانداز خانه و تنپوش چوپانان استفاده میشود. بیشترین کارگاههای نمدمالی در روستای ابرسج فعال بوده و تولیدات این روستا به دیگر نقاط کشور ارسال میشود. هنرمندان این رشته از پشمهای رنگ شده برای نقشاندازی و زیبایی هر چه بیشتر نمد استفاده میکنند.
سوزندوزی
منطقهی خوارتوران بیارجمند در جنوب شرقی شهرستان شامل روستاهایی چون اسب کشان، قلعه بالا، گیور، دزیان، رضاآباد و نیز شهر مجن در شمال غربی شهرستان از جمله مناطقی هستند که این هنر زیبا در آن رواج دارد. هنرمندان این مناطق با الهام از طبیعت، اجزاء پوشاک محلی خود را تزیین میکنند. البته در دهههای اخیر هنر سوزندوزی به فراموشی سپرده شده اما هنوز هم میتوان نقوش زیبای آن را روی پارچههای سرتاقی، مچبندها و پاپیچهای سنتی و البسهی محلی این دیار مشاهده کرد.
همانطور که دیدیم مردم هنرمند شاهرود صنایع دستی زیبایی دارند که مناسب سوغات و حتی خرید برای استفاده شخصی نیز میباشد.