وقوف در مشعرالحرام ۵
مصدود و محصور
مسأله ۱۰۵۶ ـ كسى كه احرام بست واجب است اعمال عمره يا حج را تمام كند، و اگر مصدود يا محصور شد احكام خاصى دارد كه دراين قسمت بيان مى شود.
مسأله ۱۰۵۷ ـ به كسى كه براى عمره يا حج محرم شود و سپس از انجام اعمال وى جلوگيرى شود «مصدود» مى گويند. و اگر در اثر بيمارى قادر به انجام اعمال نشود وى را «محصور» مى گويند.
احكام مصدود
مسأله ۱۰۵۸ ـ اگر بعد از احرام توسط مأمورين يا دشمن از ورود وى به مكه جلوگيرى شود، مى تواند در همان محل يك شتر يا گاو يا گوسفند قربانى كند و از احرام خارج شود. و احتياط واجب آن است كه به نيت تحليل قربانى كند. و به احتياط واجب تقصير هم بكند.
مسأله ۱۰۵۹ ـ حتى اگر بعد از ورود به مكه او را از انجام مناسك حج و طواف و سعى منع كردند، حكم مسأله قبل را دارد. و همينطور اگر بعد از احرام حج او را از وقوفين منع كنند.
مسأله ۱۰۶۰ ـ كسى كه مصدود مى شود حتى با اميد به برطرف شدن مانع مى تواند طبق احكام مصدود عمل كند، و از احرام خارج شود.
مسأله ۱۰۶۱ ـ اگر حج بر مصدود مستقر شده باشد يا سال ديگر استطاعت داشته باشد بايد به حج برود، و اعمال مصدود از حجة الاسلام كفايت نمى كند.
احكام محصور
مسأله ۱۰۶۲ ـ اگر بعد از احرام عمره مفرده به جهت بيمارى نتوانست وارد مكه شود و اعمال عمره را انجام دهد مخير است كه در همان محلى كه بيمار شده قربانى كند يا يك قربانى به مكه بفرستد، ولى اگر بعد از احرام عمره تمتع بيمار شود به احتياط واجب بايد به وسيله شخص امينى پول قربانى يا خود قربانى را به مكه بفرستد و قرار بگذارد در وقت معينى قربانى را در مكه ذبح كند، و بعد از زمان موعود خودش تقصير كند، و به احتياط مستحب نايب در ذبح به قصد تحليل منوب عنه ذبح كند. كه در اين صورت تمام محرمات احرام به غير از همسر بر او حلال مى شود.
مسأله ۱۰۶۳ ـ اگر بعد از احرام حج به گونه اى بيمار شود كه نتواند به عرفات و مشعر برود، به احتياط واجب قربانى يا پول آن را به منى بفرستد تا در روز عيد در منى به نيابت او ذبح شود، و بعد از آن خودش تقصير كند، كه در اين صورت نيز محرمات احرام بر او حلال مى شود به جز همسر.
مسأله ۱۰۶۴ ـ همسر بر محصور حلال نمى شود، مگر اينكه خودش اعمال حج را انجام دهد و طواف نساء بكند. و اگر به طور كلى نتوانست اعمال را خودش انجام دهد بعيد نيست بتواند نايب بگيرد تا با انجام اعمال توسط نايب، همسر هم بر او حلال شود. و اگر حج استحبابى بوده است بعيد نيست بتواند نايب بگيرد، ولى به احتياط واجب در صورت امكان بايد خودش اعمال را انجام دهد.
مسأله ۱۰۶۵ ـ شخصى كه سكته كند و قدرت هيچ گونه حركتى را نداشته باشد حكم محصور را دارد.
مسأله ۱۰۶۶ ـ كسى كه بيمار نباشد ولى به جهت ديگرى بعد از احرام نتواند به مكه برود، مثلاً بر اثر تصادف مجروح يا مصدوم شود ظاهراً حكم بيمار را دارد. و احتياط مستحب اين است كه منتظر بماند تا خوب شود، و اگر به حج هم نرسد با عمره مفرده از احرام خارج شود، و حج را در سال بعد اگر مستقر بوده يا استطاعت باقى باشد، اعاده كند.
مسأله ۱۰۶۷ ـ اگر پس از احرام مانعى غير از مصدود و محصور شدن همچون گم كردن راه، تلف شدن هزينه راه، خرابى مسير يا مركب، گرما يا سرماى سخت و… پيش آيد كه نتواند عمره يا حج خود را تمام كند، حكم مسأله قبل را دارد.
مسأله ۱۰۶۸ ـ اگر بعد از اينكه قربانى را فرستاد حالش خوب شد و توانايى رفتن به مكه را يافت، به مكه برود و اعمال را انجام دهد. و اگر وقت تنگ بود حج او بدل به
افراد مى شود و بعد يك عمره مفرده انجام دهد، ولى اگر به طور كلى به حج نرسد بايد عمره مفرده انجام دهد و از احرام خارج شود. و حج واجب خود را در صورت استقرار يا بقاى استطاعت، در سال آينده انجام دهد.
مسأله ۱۰۶۹ ـ مصدود نيز در اين مسأله حكم محصور را دارد. يعنى اگر بعد از ذبح قربانى در محل مانع برطرف شد، بايد طبق مسأله قبل عمل كند.
مسأله ۱۰۷۰ ـ در فرض سابق اگر هدى را فرستاد و در روز موعود هدى ذبح نشد يا نايب طواف نساء را بجا نياورد، و اين شخص به خيال انجام آن اعمال محل شد و با همسر خود نزديكى كرد معصيت نكرده و كفاره هم ندارد، اما پس از اينكه متوجه شد، اگر ذبح انجام نشده بايد از همه محرمات احرام اجتناب كند، و اگر طواف نساء انجام نشده از همسر خود اجتناب كند. و بايد هدى يا پول را بفرستد و مواعده كند تا هدى انجام شود و همچنين است طواف نساء.
مسأله ۱۰۷۱ ـ اگر بيمار يا مصدوم محرم شود و بتواند اعمال عمره و حج را ـ حتى با استنابه در طواف و سعى ـ انجام دهد، احرام و حج او صحيح است.
مسأله ۱۰۷۲ ـ اگر با احرام عمره تمتع وارد مكه شود ولى نتواند اعمال عمره و حج را انجام دهد به همان احرامى كه بسته عمره مفرده ـ ولو با استنابه در طواف و سعى ـ بجا آورد تا از احرام خارج شود.
مسأله ۱۰۷۳ ـ در فرض سابق اگر حج او مستحبى بوده، يا سال اول استطاعت او بوده است فعلاً كه قدرت انجام اعمال را ندارد و نمى تواند وقوفين را درك كند تكليفى ندارد. بلى اگر حج بر او مستقر بوده يا حج نيابى بوده كفايت نمى كند.
مسأله ۱۰۷۴ ـ اگر شخص عاقل بعد از احرام مجنون شود احرام او باطل شده، و اطرافيان او وظيفه اى نسبت به او ندارند. و اگر بعداً بهبودى حاصل شد به احتياط مستحب عمره مفرده انجام دهد يا استنابه كند.
احكام بيهوش
مسأله ۱۰۷۵ ـ اگر بعد از احرام عمره يا حج بيهوش شود، مسأله چند صورت دارد:
بعد از احرام عمره بيهوش شود و:
۱ ـ هنگامى به هوش آيد كه بتواند اعمال عمره را انجام داده و وقوف ركنى عرفات را درك كند، در اين صورت بايد اعمال عمره را انجام دهد، و سپس اعمال حج را بجا آورد، و عمره و حج او صحيح است.
۲ ـ هنگامى به هوش آيد كه اگر بخواهد اعمال عمره را انجام دهد وقوف ركنى عرفات از او فوت مى شود، در اين صورت حج او بدل به إفراد مى شود.
۳ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف عرفات از او فوت شده ولى وقوف اختيارى مشعر را درك كند، اين صورت نيز حكم صورت قبل را دارد.
۴ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف اختيارى مشعر نيز از او فوت شده است، در اين صورت حج او باطل است و بايد با عمره مفرده از احرام خارج شود، و چنانچه حج بر او مستقر بوده يا در صورت بقاى استطاعت در سال آينده حج بجا آورد.
اگر بعد از عمره تمتع و قبل از احرام حج بيهوش شود و:
۵ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف اختيارى عرفات را درك كند، در اين صورت واجب است به مكه برگردد و محرم شود، و اگر امكان نداشت يا وقت تنگ بود، همانجا محرم شود، و اعمال او صحيح است.
۶ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف اختيارى عرفات از او فوت شده، ولى وقوف اضطرارى عرفات را درك كند، اين فرض حكم فرض سابق را دارد.
۷ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف عرفات از اوفوت شده، ولى وقوف اختيارى مشعر را درك كند، اين فرض نيز حكم فرض پنجم را دارد.
۸ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف اختيارى مشعر از او فوت شده، در اين صورت حج او باطل است.
و اگر بعد از احرام حج بيهوش شود و:
۹ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف اضطرارى عرفات را درك كند، در اين صورت حج او صحيح است.
۱۰ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف عرفات از او فوت شده ولى وقوف اختيارى مشعر را درك كند، در اين صورت نيز حج او صحيح است.
۱۱ ـ هنگامى به هوش آيد كه وقوف اختيارى مشعر نيز از او فوت شده است، در اين صورت طبق فرض چهارم عمل كند.
۱۲ ـ بعد از درك وقوف عرفات بيهوش شود، و بعد از فوت وقوف اختيارى مشعر به هوش آيد، و وقوف اضطرارى روزانه مشعر را درك كند، در اين صورت حج او صحيح است.
۱۳ ـ بعد از درك وقوف عرفات بيهوش شود و پس از فوت وقوف مشعر به هوش آيد، كه در اين صورت به احتياط واجب بايد حج را تمام كرده و سال بعد اعاده كند.
۱۴ ـ بعد از وقوفين بيهوش شود، در اين فرض در صورت يأس از بهبودى رمى روز عيد را براى او انجام دهند. و چنانچه قبل از پايان ذى حجه به هوش آمد، خودش در ماه ذى حجه قربانى كند، و حلق را طبق مسأله ۹۴۸ انجام دهد و اعمال بعد را بجا آورد. و اگر خودش نمى تواند نايب بگيرد. و رمى روزهاى يازدهم و دوازدهم در سال بعد انجام شود.
۱۵ ـ بعد از وقوفين بيهوش شود و بعد از ذى حجه به هوش آيد، در اين صورت رمى روز عيد را براى او انجام دهند، و پس بهبودى چنانچه خودش مى تواند اعمال را انجام دهد، و اگر نمى تواند استنابه كند. دراين فرض قربانى و رمى روزهاى يازدهمودوازدهم در سال بعد انجام شود، و حلق نيز طبق مسأله ۹۴۱ انجام شود.
احكام كفارات
مسأله ۱۰۷۶ ـ احتياط اين است كه كفاره محرمات احرام عمره در مكه ذبح شود، و كفاره محرمات احرام حج در منى. ولى در شرايط فعلى كه گوشت آن مصرف فقراى مؤمن نمى شود، جايز بلكه مطابق احتياط است كه هر دو مورد را در وطن ذبح كنند، و به مصرف فقراى مؤمن برسانند.
مسأله ۱۰۷۷ ـ حيوانى كه به عنوان كفاره ذبح مى شود لازم نيست داراى شرايط قربانى باشد.
مسأله ۱۰۷۸ ـ مصرف كفارات فقرا و مساكين هستند. و احتياط اين است كه خود كفاره دهنده از آن نخورد. و اگر خورد بنابر احتياط واجب قيمت آن مقدار را كه خورده صدقه بدهد، و نزديكان او نيز اگر فقير نيستند از آن نخورند.
مسأله ۱۰۷۹ ـ كفاره را بايد به مؤمن غيرسيد بدهند، باگر كفاره دهنده سيد باشد مى تواند كفاره را به سيد فقير بدهد.
مسأله ۱۰۸۰ ـ فرزندان و كسانى كه نفقه آنها بر كفاره دهنده واجب است هر چند خود آنها و كفاره دهنده فقير باشند نمى توانند از گوشت كفاره مصرف كنند.
مسأله ۱۰۸۱ ـ پوست و كله و پاچه حيوانى كه به عنوان كفاره ذبح مى شود نيز بايد به مصرف فقرا برسد. لذا نمى توان آنها را به عنوان اجرت به ذابح داد، بلى اگر ذابح فقير باشد مى توان به عنوان مصرف به او داد.
مسأله ۱۰۸۲ ـ جايز نيست حيوان زنده را به عنوان كفاره به فقير بدهند. بلكه بايد ذبح كنند وآن را به صورت خام بين فقرا تقسيم كنند، يا بپزند و آنها را اطعام كنند.
مسأله ۱۰۸۳ ـ پرداختن پول كفاره به فقرا يا خريدن گوشت به مقدار كفاره و توزيع آن بين فقرا كفايت نمى كند، بلكه بايد كفاره ذبح و بين فقرا تقسيم شود.
متفرقات
مسأله ۱۰۸۴ ـ بر مؤمنين است كه در نماز جماعت اهل سنت شركت كنند، و فضيلت نماز جماعت در مسجدالحرام و مسجدالنبى را از دست ندهند. و جايز نيست هنگام نماز جماعت از مسجد خارج شوند، يا مشغول كار ديگرى شوند.
مسأله ۱۰۸۵ ـ اقتدا در نمازهاى يوميه و نماز قضا به جماعت اهل سنت صحيح است و كفايت از آنها مى كند.
مسأله ۱۰۸۶ ـ اگر در نماز جماعت به صورتى شركت كند كه حتى شرايطى را كه اهل سنت لازم مى دانند رعايت نشود بايد نماز خود را اعاده كند.
مسأله ۱۰۸۷ ـ در مسجدالحرام كه نماز جماعت به صورت استداره اى برگزار مى شود مؤمنين بايد جايى بايستند كه عرفاً پشت سر امام قرار گيرند. بنابر اين اگردر غير مورد تقيه روبرو يا دو طرف امام قرار گيرند بايد نماز خود را اعاده كنند.
مسأله ۱۰۸۸ ـ با توجه به اينكه در طبقه بالاى مسجد الحرام و پشت بام مسجد النبى و در برخى از قسمتهاى مسجد النبى و مسجد الحرام اتصال برقرار نيست لذا در وسعت وقت اختياراً رفتن به آن قسمتها صحيح نيست، ولى چنانچه افرادى اتفاقاً در آن قسمتها بودند و جابجا شدن برخلاف تقيه باشد نماز به جماعت صحيح است هر چند اتصال برقرار نباشد. بلى اگر كسى بداند و اختياراً برود و اقتدا كند اكتفا به آن نماز مشكل است و احتياطاً نماز را اعاده كند.
مسأله ۱۰۸۹ ـ اقامه جماعت در هتلها و منازل اگر خلاف تقيه مداراتى باشد، جايز نيست.
مسأله ۱۰۹۰ ـ مراد از تقيه مداراتى حسن معاشرت و جلب مودت و ايجاد وحدت ميان گروهها و تمام مذاهب و جلوگيرى از پراكندگى مسلمانان است كه با شركت يكپارچه در نمازهاى جماعت و ساير مظاهر و شعائر الهى، وحدت كلمه حاصل مى شود و از سوى ديگرپيروان مذهب حق مورد مذمت و سرزنش قرار نمى گيرند و با شركت در جماعات، رفع هرگونه اتهام را از خود مى نمايند و خود را از صف مسلمانان جدا نكره، دچار مخاطره نمى شوند.
مسأله ۱۰۹۱ ـ سجده بر انواع سنگها كه در مسجدالحرام و مسجدالنبى به كار رفته است، جايز است.
مسأله ۱۰۹۲ ـ سجده كردن روى فرشهاى مسجدالنبى مانعى ندارد، ولى اگر مخالف تقيه نباشد و موجب هتك و انگشت نما شدن نشود، بايد به جايى برود كه بتواند به جايى كه سجده بر او صحيح است سجده كند.
مسأله ۱۰۹۳ ـ شخصى كه براى خواندن نماز وارد مسجد شود و ببيند جماعت اهل سنت تمام شده ولى هنوز صفها به هم نخورده است، مستحب است براى نمازش اذان و اقامه بگويد و همچنين است اگر بعد از خواندن جماعت با آنها بخواهد نماز را احتياطاً اعاده كند.
مسأله ۱۰۹۴ ـ اگر امر دائر شود بين خواندن نماز فرادى در مسجدالحرام بدون شرايط صحت، و نماز فرادى در منزل و هتل با كليه شرايط صحت، چنانچه تقيه اقتضا نكند بايد در منزل و هتل با تمام شرايط نماز بخواند.
مسأله ۱۰۹۵ ـ سجده بر حصيرهايى كه فعلاً در بازار وجود دارد هر چند با نخ دوخته شده، صحيح است.
مسأله ۱۰۹۶ ـ سجده كردن بر مهر، حصير، باد بزن، كاغذ و امثال آن در مسجد مكه و مدينه چنانچه موجب انگشت نما شدن و سبب وهن و اتهام به شيعيان شود جايز نيست.
مسأله ۱۰۹۷ ـ در داخل حجر اسماعيل خواندن نماز واجب يا مستحب اشكال ندارد، چون حجر داخل بيت نمى باشد.
مسأله ۱۰۹۸ ـ كسى كه در مكه قصد اقامه كرده و سپس به عرفات و مشعر و منى مى رود و حدود سه تا چهار شبانه روز در آنجا مى ماند، چنانچه ده روز اقامت وى قبل از رفتن به عرفات انجام مى شود، نماز او در مواضع مذكور تمام، و پس از مراجعت در مكه نيز تمام است ـ اگر چه بخواهد كمتر از ده روز در مكه بماند ـ . والاّ نماز
در آن مواضع شكسته است. و در مكه چنانچه بخواهد كمتر از ده روز بماند مخير بين قصر و اتمام است.
مسأله ۱۰۹۹ ـ مسافر مخيّر است در تمامى شهر مكه و مدينه ـ حتى در محله هاى نوساز كه عرفاً جزء مكه محسوب شود ـ نمازش را تمام يا شكسته بخواند. البته تمام خواندن افضل و شكسته خواندن احوط است.
مسأله ۱۱۰۰ ـ اطراف مكه و محله هاى جديدالاحداث آن اگر عرفاً جزء مكه محسوب شود، قصد اقامه در آنها صحيح است، و رفت و آمد از آنجا به مسجدالحرام مضر به قصد اقامت نيست، و احرام حج از آنجا كفايت مى كند، اما اگر خارج از حدود مكه منزل كنند كه عرفاً آنجا جزء محله هاى مكه محسوب نشود بلكه دو محل باشد، در اين صورت قصد اقامت در دو محل محقق نمى شود، واحرام حج از آنجا كفايت نمى كند، و نماز در آنجا از جهت تخيير بين قصر و اتمام حكم مكه را ندارد.
مسأله ۱۱۰۱ ـ مسافرى كه در مكه و مدينه مخير بين قصر و اتمام است، اگر تمام را اختيار كند در اين صورت نيز نوافل نهاريه ساقط است .
مسأله ۱۱۰۲ ـ خواندن دعاهاى وارده در احرام، طواف، سعى و ساير اعمال به قصد ريا اگر چه معصيت است ولى چون جزء اعمال نيست لذا موجب بطلان اعمال نمى شود.
مسأله ۱۱۰۳ ـ استفاده از قرص يا تزريق آمپول براى جلوگيرى از عادت ماهانه در ايام حج، چنانچه براى بانوان ضرر نداشته باشد، مانعى ندارد.
مسأله ۱۱۰۴ ـ برداشتن قرآن از مسجدالحرام و مسجدالنبى و ساير مساجد جايز نيست، و اگر كسى بردارد ضامن است، و بايد آن را برگرداند.
مسأله ۱۱۰۵ ـ اگر در حرم چيزى پيدا كرد به احتياط واجب آن را برندارد، و اگر برداشت احكام لقطه را دارد، و بايد طبق مسأله بعد عمل كند.
مسأله ۱۱۰۶ ـ لقطه اى را كه از حرم برداشته اگر كمتر از يك درهم باشد مى تواند قصد تملك آن را بكند، ولى اگر بدون قصد تملك نگاه داشت و در نگهدارى آن كوتاهى كرد و تلف شدن ضامن است. و اگر آن را تملك كرد و قبل از تلف صاحبش پيدا شد بايد آن را به صاحبش رد كند.
مسأله ۱۱۰۷ ـ اگر ارزش لقطه يك درهم يا بيشتر باشد نمى تواند آن را تملك كند، بلكه تا يكسال اعلان كند، و اگر صاحبش پيدا نشد مى تواند آن را براى صاحبش نگهدارد، يا اينكه از طرف صاحبش به فقير صدقه بدهد. ولى اگر صاحبش پيدا شد و راضى به صدقه نشد، بايد عوضش را به او بدهد.
مسأله ۱۱۰۸ ـ هنگام نظافت حرمين شريفين مشاهده مى شود مأموران حرم كفشهاى فراوانى را كه صاحبان آن معلوم نيست جمع آورى كرده و دور مى ريزند، برداشتن آنها چنانچه شخص بداند صاحبان كفش از آن اعراض كرده اند، يا راضى هستند، اشكالى ندارد. والاّ برداشتن آنها محل اشكال است.
مسأله ۱۱۰۹ ـ برداشتن ريگ و سنگ از صفا و مروه جايز نيست و بايد برگرداند. و از عرفات و مشعر و منى اشكالى ندارد، ولى بطور كلى لازم است مؤمنين از اين قبيل اعمال پرهيز كنند.
مسأله ۱۱۱۰ ـ بر مؤمنين لازم است از انجام امورى كه موجب وهن مذهب و بى احترامى و تحقير شيعيان، پيشوايان دين، اهل بيت عصمت و طهارت و ائمه اطهار(عليهم السلام) مى شود، و بيگانگان آن را براى حقانيت خويش و سركوب شيعه دستاويز قرار مى دهند جداً بپرهيزند. و اگر برخى از مردم عوام از روى غفلت مرتكب آن مى شوند دوستانه با آرامش و مهربانى آنها را نصيحت و ارشاد كنند. بعضى از آن امور عبارتند از:
دست كشيدن يا بوسيدن ضريح پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)و دربهاى حرم مطهر، متبرك كردن اشياء و لوازم همراه به ضريح پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) يا نرده هاى بقيع، انداختن عريضه يا پول داخل ضريح يا قبرستان بقيع، نماز خواندن در داخل يا كنار بقيع و قبرستان ابوطالب، دخيل بستن به نرده هاى بقيع، برداشتن خاك از بقيع يا ساير اماكن متبركه مكه و مدينه.
مسأله ۱۱۱۱ ـ روزه گرفتن در ايام تشريق (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) براى كسانى كه در منى هستند جايز نيست، و روزه گرفتن در عيد قربان بر همه مسلمانان حرام است.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
وقوف در مشعرالحرام ۴
نساء و نماز آن را بجا آورد، هر چند احتياط اين است كه در اين فرض هم نايب بگيرد تا بعد از سعى طواف نساء او را انجام دهد.
مسأله ۹۹۳ ـ كسى كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مى دارد نمى تواند بعد از سعى حج، حلق يا تقصير كند، بلكه حلق يا تقصير حج را بايد روز عيد در منى انجام دهد، و اگر انجام داد علاوه بر اينكه محرمات احرام بر او حلال نمى شود، بلكه در صورت علم و عمد كفاره هم دارد.
مسأله ۹۹۴ ـ اگر بعد از بازگشت از منى متوجه شوند كه امكان اعاده اعمال مكه براى آنها وجود دارد، لازم نيست اعاده كنند مگر در مورد گروه سوم كه بايد در صورت كشف خلاف اعمال را اعاده كنند، هر چند اعاده اعمال براى دو گروه اول نيز مطابق احتياط است.
مسأله ۹۹۵ ـ احكام نيابت در اعمال مكه مثل نيابت در اعمال عمره است. اما نيابت گرفتن در اعمال مكه بشرطى صحيح است كه مطمئن باشد تا آخرين زمان ممكن اقامت خودش نتواند انجام دهد.
مسأله ۹۹۶ ـ كسى كه مجاز است اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارد، در صورت انجام آن اعمال تمام محرمات احرام در يك مرحله بعد از حلق يا تقصير از وى برداشته مى شود.
۱۲ ـ ماندن در منى
مسأله ۹۹۷ ـ واجب است شب يازدهم و دوازدهم ذى الحجه در منى بماند. كه اين ماندن را «بيتوته» مى گويند.
مسأله ۹۹۸ ـ گروههاى زير علاوه بر شب يازدهم و دوازدهم شب سيزدهم را نيز بايد در منى بمانند:
۱ ـ كسى كه در حال احرام صيد كرده باشد، و اگر صيد را گرفته باشد و نكشته باشد به احتياط واجب بايد شب سيزدهم نيز بماند. و خوردن گوشت صيد يا نشان دادن صيد اين حكم را ندارد.
۲ ـ زن يا مردى كه قبل از انجام طواف نساء با هم نزديكى كرده باشند، حتى اگردراحرام عمره تمتع نزديكى كرده باشند، ولى ساير استمتاعات اين حكم را ندارد.
۳ ـ كسى كه روز دوازدهم از منى كوچ نكند و تا غروب در منى ماند، اما اگر روز دوازدهم از منى كوچ كند،ولى براى كارى به منى برگردد و تا غروب بماند اين حكم را ندارد.
مسأله ۹۹۹ ـ بر افراد زير واجب نيست شبهاى يازدهم و دوازدهم در منى بمانند:
۱ ـ بيماران و پرستاران آنها، و كسانى كه به هر جهت ماندن آنها در منى برايشان مشقت داشته باشد.
۲ ـ كسانى كه بترسند اگر در منى بمانند اموال آنها در معرض خطر قرار مى گيرد.
۳ ـ كسانى كه شب را تا صبح در مكه بيدار و به عبادت مشغول باشند.
مسأله ۱۰۰۰ ـ فردى كه عبادت در مكه را انتخاب مى كند بايد از مغرب تا طلوع فجر بيدار و مشغول عبادت باشد. و اگر مقدارى از آن را بخوابد كفايت نمى كند، بلى چرت زدن به مقدار كم و كارهاى ضرورى از قبيل خوردن، آشاميدن، تطهير و تجديد وضو مانعى ندارد.
مسأله ۱۰۰۱ ـ عبادت در خارج از مكه حتى در بين راه مكه و منى كفايت نمى كند.
مسأله ۱۰۰۲ ـ شخص مى تواند مقدارى از اول شب را در منى بيتوته كند و قبل از نيمه شب ـ مثلاً ساعت ۱۰ شب ـ به مكه بيايد و تا صبح مشغول عبادت شود، و همچنين مى تواند مقدارى از اول شب را در مكه عبادت كند و بقيه آن را برگردد به منى و بيتوته كند.
مسأله ۱۰۰۳ ـ منظور از عبادت مطلق عبادت است كه گذشته از نماز، و خواندن قرآن، و ذكر، و دعا، شامل نگاه كردن به كعبه، برآوردن حاجات مؤمنين، و ارشاد و موعظه و… نيز مى شود.
مسأله ۱۰۰۴ ـ منتظر ماندن براى تمام شدن اعمال همراهان، عبادت محسوب نمى شود. لذا اين افراد يا بايد مشغول ذكر شوند، يا براى بيتوته به منى بروند.
مسأله ۱۰۰۵ ـ كسى كه ماندن در منى را ترك كند براى هر شب بايد يك گوسفند كفاره بدهد، و فرقى نمى كند كه عالم باشد يا جاهل، از روى فراموشى باشد يا عذر، اما ثبوت كفاره در غير عالم عامد بنابر احتياط است.
مسأله ۱۰۰۶ ـ كفاره ترك بيتوته بر گروه اول و دوم مسأله ۹۷۹ نيز واجب است، ولى بر گروه سوّم واجب نيست.
مسأله ۱۰۰۷ ـ اين كفاره شرايط قربانى را ندارد، و ذبح آن محل خاصى ندارد، هر چند به احتياط مستحب در منى ذبح شود.
شرايط صحت بيتوته
درصحت بيتوته رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت.
۲ ـ وقت بيتوته.
۳ ـ محل بيتوته.
نيت
مسأله ۱۰۰۸ ـ ماندن در منى عبادت است و بايد با قصد قربت انجام شود، و ريا موجب بطلان آن مى شود.
مسأله ۱۰۰۹ ـ كسى كه تمام مدت بيتوته را در منى بوده، ولى نمى دانست كه اين ماندن جزء اعمال و مناسك حج او است و بايد با قصد قربت انجام شود، لذا هيچ توجهى به اين جهت نداشت، كفاره بر او نيست.
مسأله ۱۰۱۰ ـ در فرض سابق اگر مثلاً ساعت ۱۰ شب متوجه شد و نيت كرد، كفاره بر او نيست، اگرچه نيمه دوم شب را در منى نماند.
وقت بيتوته
مسأله ۱۰۱۱ ـ مقدار واجب ماندن در منى نيمى از شب است. يعنى از غروب آفتاب تا نصف شب، و بعيد نيست كه از نيمه شب تا طلوع آفتاب نيز كفايت كند.
مسأله ۱۰۱۲ ـ ماندن مقدارى از نيمه اول شب و مقدارى از نيمه دوم شب ـ اگر چه مقدار ساعت آن مجموعاً به مقدار يك نيمه شب يا بيشتر باشد كفايت نمى كند، و اگر در مكه مشغول عبادت نبوده، به احتياط واجب بايد كفاره بدهد.
مسأله ۱۰۱۳ ـ نيمه شب را بنابر اقوى بايد از غروب تا طلوع آفتاب حساب كنند، و احتياط در اين است كه از مغرب حساب كنند.
مسأله ۱۰۱۴ ـ شخص مى تواند بعد از بيتوته نيمه اول شب از منى خارج شود، و كسى كه نيمه اول شب را درمنى نبوده واجب است براى درك نيمه دوم شب به منى بيايد.
مسأله ۱۰۱۵ ـ اگر بيتوته در تمام وقت براى زنها و بيماران و ضعفا حرج و مشقت داشته باشد، به مقدارى كه مى توانند بيتوته كنند و كفايت مى كند، و اگر تمام نيمه اول شب يا نيمه دوم شب را بيتوته نكردند و در مكه نيز مشغول عبادت نشدند، بنابر احتياط واجب بايد كفاره بدهند.
محل بيتوته
مسأله ۱۰۱۶ ـ بيتوته حتماً بايد در منى باشد، و اگر در غير از منى ـ حتى زمينهاى متصل به منى ـ بيتوته كند حكم ترك عمدى بيتوته را دارد، كه بايد براى هر شب يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله ۱۰۱۷ ـ در فرض سابق فرقى نمى كند كه شخص عالم به حكم و موضوع باشد يا جاهل، حتى اگر با اعتقاد به اينكه محلى منى است در آنجا بيتوته كند، و بعد معلوم شود كه منى نبوده بايد كفاره بدهد.
مستحبات منى
مسأله ۱۰۱۸ ـ در منى چند چيز مستحب است:
۱ ـ روز يازدهم و دوازدهم و سيزدهم را در منى بماند، و حتى بجهت طواف مستحب از منى بيرون نرود.
۲ ـ تكبير گفتن در منى بعد از پانزده نماز و در غير منى بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد است مستحب مى باشد، و بعضى آنرا واجب دانسته اند، و بهتر در كيفيت تكبير آن است كه بگويد:
«اَللهُ أكْبَرُ اَللهُ أكْبَرُ، لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أكْبَرُ، اَللهُ أكْبَرُ وَلِلّهِ الْحَمْدُ، اللهُ أكْبَرُ عَلى ما هَدانَا، اللهُ أكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الاَْنْعامِ، وَالْحَمْدُللهِ عَلى ما أبْلانا».
۳ ـ مستحب است مادامى كه در منى اقامت دارد نمازهاى واجب و مستحب را در مسجد خيف بجا آورد.
۴ ـ در حديث است كه صد ركعت نماز در مسجد خيف با عبادت هفتاد سال برابر است، و هر كس در آنجا صد مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» بگويد ثواب آن برابر ثواب بنده آزاد كردن است، و هر كس در آنجا صد مرتبه «لا اِله إلاّ اللهُ» بگويد ثواب آن برابر است با ثواب كسى كه إحياء نفس كرده باشد، و هر كس در آنجا صد مرتبه «اَلْحَمْدُ للهِ» بگويد ثواب آن برابر است با ثواب خراج عراقين كه در راه خدا صدقه بدهد.
۱۳ ـ رمى جمرات سه گانه
مسأله ۱۰۱۹ ـ واجب است در روز يازدهم و دوازدهم ذى الحجه به هر يك از جمرات سه گانه (جمره اُولى و جمره وُسطى و جمرهُ عقبه) هفت سنگ بزند.
مسأله ۱۰۲۰ ـ اشخاصى كه واجب است شب سيزدهم را در منى بمانند، واجب است روز سيزدهم نيز به جمرات سه گانه سنگ بزند.
مسأله ۱۰۲۱ ـ رمى روز يازدهم و دوازدهم متوقف بر اعمال روز عيد نيست، بنابراين كسى كه قربانى و تقصير يا حلق هم نكرده است در روز يازدهم و دوازدهم مى تواند رمى جمرات را انجام دهد.
مسأله ۱۰۲۲ ـ اگر عمداً سنگ زدن به جمرات را ترك كند اگرچه معصيت كرده است، اما به حج او ضرر نمى زند.
مسأله ۱۰۲۳ ـ كسى كه قدرت انجام رمى ولو در بعضى ازاوقات روز را داشته باشد، و بر اثر تسامح به ديگرى نيابت بدهد، مثل كسى است كه عمداً رمى را ترك كرده است.
مسأله ۱۰۲۴ ـ بايد به هر يك از جمرات سه گانه هفت سنگ بزند كه شرايط و كيفيت آن در احكام رمى روز عيد گذشت.
مسأله ۱۰۲۵ ـ همانگونه كه قضاى رمى جمرات لازم است، قضاى رمى يكى يا دوتا از آنها نيز لازم است.
مسأله ۱۰۲۶ ـ اگر بعد از خروج از منى در مكه يادش آمد كه رمى جمرات يا بعضى از آن را انجام نداده يا به نحو صحيح انجام نداده در صورت امكان بايد برگردد و بجا آورد، و اگر ممكن نباشد نايب بگيرد، و اگر بعد از ايام تشريق(۱) متوجه شد، بنابر احتياط واجب طبق آنچه در همين مسأله گذشت قضا كند، و در سال بعد نيز خودش يا نايبش در ايام تشريق قضا كند. اما اگر بعد از خروج از مكه يادش آمد بنابر احتياط واجب در سال بعد خودش يا نايبش در ايام تشريق قضا كند.
۱ ـ روزهاى ۱۱، ۱۲ و ۱۳ ذى الحجه را ايام تشريق مى گويند.
مسأله ۱۰۲۷ ـ اگر بعد از شك يا بى دليل قصد كند كه از اوّل رمى را شروع كند، اگر مجموعاً هفت سنگ يا بيشتر بزند كافى است و اين قصد اثرى ندارد و اشكالى ايجاد نمى كند.
مسأله ۱۰۲۸ ـ اگر بعد از گذشتن روزى كه رمى در آن واجب بوده، شك كند كه رمى كرده است يا نه، به آن اعتنا نكند.
مسأله ۱۰۲۹ ـ اگر بعد از رمى شك كند كه صحيح واقع شده يا خير، به آن اعتنا نكند.
مسأله ۱۰۳۰ ـ اگر شخص در حال مأيوس بودن از رفع عذر نايب گرفت يا نايب بعد از مأيوس شدن شخص از رفع عذر رمى كرده باشد و بعد از رمى عذر برطرف شد، اعاده لازم نيست، والاّ لازم است خود فرد رمى را اعاده كند.
مسأله ۱۰۳۱ ـ زنى كه مى داند اگر بخواهد خود رمى انجام دهد در اثر فشار جمعيت قاعدگى او شروع مى شود و از اين جهت به مشقت مى افتد، مى تواند نايب بگيرد.
مسأله ۱۰۳۲ ـ كسى كه از يك يا چند نفر نايب شده براى رمى جمره، لازم نيست اوّل رمى جمرات سه گانه خودش را تمام كند بعد براى منوب عنه رمى كند، بلكه مى تواند قبل از تمام شدن رمى خود براى آنها رمى كند.
شرايط صحت رمى جمرات سه گانه
درصحت رمى جمرات سه گانه رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت.
۲ ـ وقت رمى.
۳ ـ ترتيب.
نيت
مسأله ۱۰۳۳ ـ رمى جمرات سه گانه در روزهاى يازدهم و دوازدهم از عبادات است، و بايد با قصد قربت انجام شود، و ريا موجب بطلان آن است.
وقت رمى
مسأله ۱۰۳۴ ـ رمى روزهاى يازدهم و دوازدهم نيز بايد در روز انجام شود و كسى كه از رمى در روز معذور است مى تواند شب رمى كند.
مسأله ۱۰۳۵ ـ زنها و بيماران و سالمندان نيز چنانچه در روز معذور باشند، مى توانند شب رمى كنند. و جواز رمى اين افراد در شب عيد حتى بدون اينكه در روز معذور باشند اختصاص به رمى روز عيد دارد.
مسأله ۱۰۳۶ ـ در موارد جواز رمى در شب فرقى نمى كند كه شب قبل رمى كنند يا شب بعد. و حتى مى توانند رمى دو روز را در يك شب انجام دهند، يعنى: رمى روز يازدهم و دوازدهم را در شب دوازدهم انجام دهند.
مسأله ۱۰۳۷ ـ كسى كه رمى در روز را ترك كرد بايد روز بعد قضاى آن را به جا آورد، و رمى در شب كفايت نمى كند.
مسأله ۱۰۳۸ ـ كسى كه از رمى در روز معذور باشد، امّا بتواند شب رمى كند، بايد در شب رمى كند، و نمى تواند نايب بگيرد و چنين كسى نمى تواند نايب ديگرى شود.
ترتيب
مسأله ۱۰۳۹ ـ واجب است جمرات سه گانه را به ترتيب رمى كند، يعنى اول جمره اُولى، بعد جمره وُسطى و بعد از آن جمره عقبه را رمى كند.
مسأله ۱۰۴۰ ـ اگر ترتيب مذكور به هر جهت رعايت نشود، بايد به گونه اى انجام دهد كه ترتيب حاصل شود. و فرقى نمى كند كه عالم باشد يا جاهل يا از روى فراموشى و اشتباه باشد. و اگر روز بعد متوجه شود بايد به ترتيب قضا كند.
مسأله ۱۰۴۱ ـ اگر بعد از زدن چهار سنگ آن جمره را رها كند از لحاظ ترتيب مثل كسى است كه آن جمره را رمى كرده و فقط لازم است كه هفت سنگ را تكميل كند، و اگر از روى علم و عمد و بدون عذر اين كار را كرده به احتياط واجب رمى را اعاده كند.
مسأله ۱۰۴۲ ـ اگر رمى يكى از روزها را انجام ندهد، واجب است در روز بعد اول قضاى روز گذشته را بجا آورد و بعد رمى آن روز را انجام دهد، و همچنين است اگر رمى دو روز را انجام نداده باشد.
مسأله ۱۰۴۳ ـ اگر روز بعد يادش آمد كه بعضى از جمرات را بيشتر از چهار سنگ و كمتر از هفت سنگ زده به احتياط واجب بايد اول كسرى آنها را تكميل، و سپس رمى آن روز را انجام دهد.
مسأله ۱۰۴۴ ـ اگر رمى جمره عقبه را در روز عيد غلط انجام دهد و روز دوازدهم يا سيزدهم متوجه شود بايد رمى جمره عقبه را قضا كند، و قضاى رمى جمرات سه گانه در روزهاى يازدهم يا دوازدهم لازم نيست.
مسأله ۱۰۴۵ ـ اگر بعد از رمى جمرات سه گانه يقين كند كه به يكى از جمرات كمتر از چهار سنگ زده يا اصلاً رمى نكرده بعيد نيست اگر فقط كسرى جمره آخرى را جبران كند يا آن را اعاده كند كافى باشد، هر چند احتياط آن است كه هر سه را به ترتيب اعاده كند.
مسأله ۱۰۴۶ ـ اگر بعد از رمى جمرات سه گانه يقين پيدا كرد يك يا دو يا سه سنگ به يكى از جمرات كمتر زده است، بايد به مقدارى كه مى داند كم زده به هر سه جمره بزند.
مسأله ۱۰۴۷ ـ اگر بعد از ايام تشريق يادش آمد كه يك روز را يا يكى از جمرات را رمى نكرده و نداند كدام روز است، به احتياط واجب بايد سه روز را با مراعات ترتيب و طبق مسأله ۱۰۲۶ قضا كند.
مسأله ۱۰۴۸ ـ اگر وقتى مشغول رمى جمره عقبه است در رمى جمره اولى و وسطى يا در صحت آن شك كند، به شك خود اعتنا نكند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
وقوف در مشعرالحرام ۳
مسأله ۹۳۲ ـ انسان مى تواند خودش سر خود را بتراشد يا تقصير كند، همانطور كه مى تواند ديگرى را وكيل كند كه سر او را بتراشد يا موى او را كوتاه كند.
مسأله ۹۳۳ ـ كسى كه مى خواهد سر بتراشد نمى تواند اوّل موى خود را كوتاه كند و بعد بتراشد، بلكه بايد از ابتدا شروع به تراشيدن كند.
مسأله ۹۳۴ ـ محرم تا وقتى خودش تقصير نكرده يا سر خود را نتراشيده است نمى تواند سر ديگرى را بتراشد يا او را تقصير كند. بلى گرفتن ناخن ديگرى در اين حال اشكالى ندارد.
مسأله ۹۳۵ ـ بعد از تقصير يا حلق تمام محرمات احرام بجز همسر و بوى خوش حلال مى شود. البته حرمت صيد و كندن گياهان حرم ـ همانگونه كه قبلاً بيان شد ـ از احكام حرم است، و ربطى به حال احرام و غير احرام ندارد.
مسأله ۹۳۶ ـ گرفتن بينى از بوى بد از تبعات استعمال بوى خوش نيست، لذا پس از تقصير يا حلق مى تواند بينى خود را از بوى بد بگيرد.
شرايط صحت حلق يا تقصير
درصحت حلق يا تقصير رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت.
۲ ـ وقت حلق يا تقصير.
۳ ـ محل حلق يا تقصير.
نيت
مسأله ۹۳۷ ـ تراشيدن سر و كوتاه كردن مو عبادت است، و بايد براى اطاعت امر خداى سبحان انجام شود، و ريا موجب بطلان آن مى شود.
مسأله ۹۳۸ ـ همانگونه كه در اعمال قبل گذشت، لازم نيست نيت را به زبان بگويد يا حتى به قلب خطـور دهد، بلكه اگـر عمـل را به عنوان وظيفه شرعى انجام دهد، و اصطلاحاً قصد ارتكازى داشته باشد، كافى است.
وقت حلق يا تقصير
مسأله ۹۳۹ ـ حلق يا تقصير بايد بعد از قربانى در روز عيد انجام شود.
مسأله ۹۴۰ ـ تأخير حلق يا تقصير تا آخر ايام تشريق (يازدهم، دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) مانعى ندارد و در شب هم كفايت مى كند.
مسأله ۹۴۱ ـ احتياط آن است كه در روز عيد بعد از قربانى حلق يا تقصير كند. و اگر در روز عيد قربانى نكند حتى اگر عمداً تأخير بيندازد حلق يا تقصير هم نكند، و ترتيب را به احتياط واجب رعايت كند. يعنى هر وقت قربانى كرد، بعداز آن حلق يا تقصير كند.
مسأله ۹۴۲ ـ اگر بعد از قربانى به هر جهت حلق يا تقصير نكرد يا آن را به صورت باطل بجا آورد، از احرام خارج نشده، و بايد محرمات احرام را رعايت كند، حتى اگر اعمال مكه را انجام داده باشد. لذا هر وقت كه باشد بايد خودش حلق يا تقصير را به طور صحيح بجا آورد، سپس اعمال مكه را اعاده كند، و اگر نمى تواند نايب بگيرد. البته نسبت به محل حلق يا تقصير بايد طبق مسأله ۹۴۸ عمل كند.
مسأله ۹۴۳ ـ كسى كه براى قربانى نايب مى گيرد تا وقتى مطمئن نشده كه وكيل قربانى كرده است نمى تواند حلق يا تقصير كند، و اگر با اطمينان به انجام قربانى حلق يا تقصير كرد و بعد معلوم شد كه وكيل در آن وقت قربانى نكرده بوده حلق كافى است. و حتى اعمال بعد از آن هم صحيح است، و لازم نيست اعاده كند.
مسأله ۹۴۴ ـ كسى كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مى دارد نمى تواند بعد از سعىِ حج، حلق يا تقصير كند. بلكه بايد پس از قربانى حلق يا تقصير كند. و اگر انجام داد علاوه بر اينكه محرمات احرام بر او حلال نمى شود، بلكه در صورت علم و عمد كفاره هم دارد.
مسأله ۹۴۵ ـ كسى كه به جاى قربانى روزه مى گيرد مى تواند در روز عيد بعد از رمى جمره عقبه حلق يا تقصير كند.
محل حلق يا تقصير
مسأله ۹۴۶ ـ بايد در منى حلق يا تقصير كند، و حلق يا تقصير در غير از منى كفايت نمى كند، بلى چنانچه به علت جهل قصورى يا غفلت و فراموشى در خارج از منى حلق يا تقصير كرده و امكان برگشت به منى نباشد، صحيح است.
مسأله ۹۴۷ ـ حلق يا تقصير در كنار كشتارگاههاى فعلى چنانچه ثابت نشود، داخل منى است كفايت نمى كند، و اگر كسى در آنجا حلق يا تقصير كرد بايد در منى اعاده كند.
مسأله ۹۴۸ ـ اگر به هر جهت در منى حلق يا تقصير نكرد و از آنجا خارج شد، بايد به منى برگردد و در آنجا حلق يا تقصير كند، و اگر برگشتن به منى ممكن نباشد هر جا هست حلق يا تقصير كند و موى خود را به منى بفرستد. و اگر اعمال مكه را انجام داده، آنها را اعاده كند يا براى اعاده آنها نايب بگيرد.
مستحبات حلق يا تقصير
مسأله ۹۴۹ ـ در حلق يا تقصير چند چيز مستحب است :
۱ ـ نيت حلق يا تقصير را به زبان آورد.
۲ ـ حلق را از طرف راست جلوى سر شروع كند.
۳ ـ اين دعا را بخواند:
«أللَّهُمَّ أعْطِنِي بِكُلِّ شَعْرَة نُوراً يَوْمَ الْقِيامَةِ».
۴ ـ موى سر خود را در منى در خيمه خود دفن كند. و اولى اين است كه بعد از حلق از اطراف ريش و شارب خود گرفته و همچنين ناخنها را بگيرد.
۷ ـ طـواف حـج
مسأله ۹۵۰ ـ طواف حج كه طواف زيارت نيز ناميده مى شود، مثل طواف عمره تمتع است و احكام آن را دارد بجز نيت كه بايد با قصد طواف حج تمتع انجام دهد.
۸ ـ نماز طواف حج
مسأله ۹۵۱ ـ بعد از طواف حج واجب است دو ركعت نماز طواف حج بجا آورد. كه مثل نماز طواف عمره تمتع است و احكام آن را دارد. مگر در نيت، كه در اينجا نيت نماز طواف حج تمتع مى كند.
۹ ـ سـعى
مسأله ۹۵۲ ـ پس از نماز طواف، واجب است سعى بين صفا و مروه بجا آورد، همانگونه كه در عمره تمتع انجام داده، و احكام آن را دارد، مگر در نيت كه بايد به قصد حج تمتع سعى كند.
مسأله ۹۵۳ ـ بعد از سعى حج تمتع استعمال بوى خوش نيز بر شخص حلال مى شود، و تنها حرمت زن و شوهرى باقى مى ماند.
۱۰ ـ طواف نساء
مسأله ۹۵۴ ـ بعد از سعى، حج واجب است طواف نساء انجام شود، كه از لحاظ احكام و شرايط همانند طواف عمره و حج مى باشد، بجز نيت كه بايد با قصد طواف نساء انجام شود.
مسأله ۹۵۵ ـ لازم نيست طواف نساء را بعد از سعى فوراً بجا آورد، و تأخير آن مانعى ندارد. ولى تا آن را بجا نياورده بايد زن و شوهر از يكديگر اجتناب كنند.
مسأله ۹۵۶ ـ طواف نساء اختصاص به مردان ندارد، بلكه بر زنان، كودكان و افراد خنثى نيز واجب است. و همچنين بر پيرمردان و پيرزنانى كه قادر به عمل زناشويى نيستند، و ازدواج هم نمى كنند واجب است طواف نساء بجا آورند.
مسأله ۹۵۷ ـ زنان و كودكان نيز بايد نيت طواف نساء كنند و زنان تا طواف نساء نكرده اند مرد بر آنان حلال نمى شود، و كودكان اگر طواف نساء نكنند بعد از بلوغ نمى توانند ازدواج كنند.
مسأله ۹۵۸ ـ اگر زن قصد طواف رجال بكند به گمان اينكه وظيفه او چنين است اشكال ندارد، و طواف او صحيح است.
مسأله ۹۵۹ ـ مجنون را اگر محرم كرده اند بايد او را طواف نساء بدهند، والا بعد از خوب شدن همسر بر او حلال نمى شود.
مسأله ۹۶۰ ـ پيش از بجا آوردن طواف نساء زن و مرد حق هيچگونه استمتاعى از يكديگر ندارند. حتى خواستگارى و عقد و شهادت بر عقد حرام است.
مسأله ۹۶۱ ـ طواف نساء و نماز آن يك واجب تعبدى است و از اجزاء حج نيست. لذا ترك آن حتى اگر عمدى باشد موجب بطلان حج نمى شود. بلكه اثر وضعى آن يعنى حرمت همسرى باقى مى ماند.
مسأله ۹۶۲ ـ اگر طواف نساء يا نماز آن را سهواً يا عمداً بجا نياورد بايد خودش بجا آورد و اگر به وطن بازگشته و امكان انجام آن توسط خودش نيست يا براى او مشقت
دارد نايب بگيرد. و در صورت فوت وى ولى او نيابتاً انجام دهد يا استنابه كند.
مسأله ۹۶۳ ـ اگر بعد از مراجعت شك كند كه آيا طواف نساء را انجام داده يا خير، بايستى خودش يا در صورت عدم امكان نايبش انجام دهد. مخصوصاً اگر توجهى به وجوب طواف نساء نداشته است.
مسأله ۹۶۴ ـ نايب بايد طواف نساء را به نيت منوب عنه بجا آورد، و اگر بجا نياورد ذمه نايب مشغول است، و علاوه بر اينكه همسر بر او حلال نمى شود بايد خودش يا نايبش تدارك كند. و در صورت فوت وى بنابر احتياط ورثه بايد قضاى آن را بجا آورند، يا براى او استنابه كنند.
مسأله ۹۶۵ ـ در عمره تمتع طواف نساء واجب نيست، هر چند مطابق احتياط است، و اگر بخواهد احتياط كند، بايد قبل از تقصير طواف نساء و نماز آن را بجا آورد.
مسأله ۹۶۶ ـ كسى كه چندين عمره مفرده بجا مى آورد، يا بعد از اعمال حج عمره مفرده بجا مى آورد، بايد براى هر احرام يك طواف نساء بجا آورد.
۱۱ ـ نماز طواف نساء
مسأله ۹۶۷ ـ بعد از طواف نساء نماز طواف نساء واجب است. و احكامى كه در نماز طواف عمره و حج معتبر است در اين نماز هم معتبر است، بجز نيت. يعنى اين نماز را به قصد نماز طواف نساء بخواند.
مسأله ۹۶۸ ـ بعد از نماز طواف نساء زن و مرد بر يكديگر حلال مى شوند، و چيزى از محرمات احرام باقى نمى ماند، بلى همانطور كه گذشت هيچ كس در حرم نمى تواند شكار كند يا درختان حرم را بكند.
مسأله ۹۶۹ ـ بنابر آنچه گذشت محرمات احرام در سه مرحله از محرم برداشته مى شود:(۱)
۱ ـ بعد از حلق يا تقصير.
۱ ـ اين مراحل در مورد كسى است كه مجاز نيست اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارد، و حكم كسانى كه اعمال مكه را بر وقوفين مقدم داشته اند در مسأله ۹۷۶ بيان شده است.
۲ ـ بعد از سعى.
۳ ـ بعد از نماز طواف نساء.
مسأله ۹۷۰ ـ اگر از روى جهل به مسأله طواف عمره يا طواف حج را انجام ندهد و به وطن برگردد، واجب است يك شتر قربانى كند، حتى اگر با همسر نزديكى نكرده باشد، و حج را هم در سال بعد اعاده كند. اما كفاره در طواف عمره بنابر احتياط است.
مسأله ۹۷۱ ـ اگر از روى فراموشى طواف عمره، حج يا نساء را بجا نياورد و بعد متوجه شود و دوباره فراموش كند و با همسر نزديكى كند بايد يك قربانى بدهد. و احتياط مستحب آن است كه يك شتر باشد. و اگر بطور كلى فراموش كند و يادش نيايد كفاره ندارد.
مسأله ۹۷۲ ـ در فرض سابق اگر مى تواند بايد خودش برگردد و طواف و نماز آن را بجا آورد، و در غير طواف نساء سعى را هم اعاده كند. و اگر نمى تواند برگردد يا مشقت دارد نايب بگيرد.
مستحبات طواف حج و نماز و سعى و طواف نساء
مسأله ۹۷۳ ـ آنچه كه از مستحبات در طواف عمره و نماز آن و سعى ذكر شد اينجا نيز جارى است، و مستحب است شخصى كه بجهت طواف حج مى آيد، در روز عيد قربان بيايد، و بر درب مسجد بايستد و اين دعا را بخواند:
«اَللَّهُمَّ اَعِنّي علَى نُسُكِكَ، وَ سَلِّمْني لَهُ وَ سَلِّمْهُ لِي، أَسْأَلُكَ مَسْألَةَ الْعَلِيلِ الذَّلِيلِ، الْمُعْتَرِفِ بِذَنْبِهِ، أنْ تَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي، وَ أنْ تُرْجِعَنِى بِحاجَتَي، اَلَّلهُمَّ إنَّي عَبدُكُ، وَالْبَلَدُ بَلَدُكَ، وَالبَيْتُ بَيْتُكَ، جِئتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ، وَ أؤُمُّ طاعَتَكَ، مُتَّبِعاً لأمْرِكَ، راضِياًبِقَدَرِكَ، أَسْأَلُكَ مَسْألَةَ الْمُضْطَرِّ إلَيْكَ، الْمُطِيعِ لاِمْرِكَ، الْمُشْفِقِ مِنْ عَذابِكَ، الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، أنْ تُبَلِّغَنِي
عَفْوكَ، وَتُجِيرَنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ».
پس به نزد حجرالأسود بيايد و استلام كند، و آن را ببوسد، و اگر بوسيدن ممكن نشد دست به حجر ماليده و دست خود را ببوسد، و اگر آن هم ممكن نشد مقابل حجر ايستاده و تكبير بگويد، و بعد آنچه در طواف عمره بجا آورده بود بجا آورد.
اعمال مكه و احكام تقديم آن بر وقوفين
مسأله ۹۷۴ ـ همانگونه كه در ابتداى احكام حج تمتع بيان شد پنج عمل زير، يعنى:
۱ ـ طواف حج،
۲ ـ نماز طواف حج،
۳ ـ سعى،
۴ ـ طواف نساء،
۵ ـ نماز طواف نساء
محل انجام آن در مكه است، و بايد بعد از اعمال روز عيد انجام شود. و تقديم آن جايز نيست، مگر براى بعضى از افراد كه در مسأله ۹۶۲ مى آيد.
مسأله ۹۷۵ ـ اگر به جهت جهل يا سهو و فراموشى اعمال مكه را قبل از حلق يا تقصير انجام داد بايد بعد از حلق يا تقصير در منى اعمال مكه را اعاده كند، و اگر از بازگشت به منى معذور بود همانجا كه هست حلق يا تقصير كند و موى خود را به منى بفرستد، و اعمال مكه را اعاده كند. و اگر از روى علم و عمد بوده است علاوه بر آن بايد يك گوسفند هم ذبح كند.
مسأله ۹۷۶ ـ مستحب است در روز دهم بعد از انجام اعمال منى براى اعمال مكه به مكه بروند، و اعمال مكه را بايد به ترتيب مذكور انجام دهند. و اگر اين ترتيب رعايت نشود بايد به گونه اى بجا آورد تا ترتيب حاصل شود.
مسأله ۹۷۷ ـ اگر به جهت جهل يا از روى غفلت و فراموشى اين ترتيب رعايت نشود، صحيح است، هر چند احتياط در اعاده است.
مسأله ۹۷۸ ـ اگر سعى را بر طواف حج يا طواف نساء را بر سعى مقدم داشت بايد بعد از طواف حج و نماز آن، سعى را و بعد از سعى طواف نساء را بجا آورد تا ترتيب حاصل شود.
مسأله ۹۷۹ ـ وقت اعمال مكه تا روز آخر ذى الحجه وسعت دارد. ولى بهتر است هر چه زودتر بعد از اعمال منى در روز عيد انجام شود.
مسأله ۹۸۰ ـ انجام طواف مستحبى بعد از اعمال روز عيد و قبل از انجام اعمال مكه مانعى ندارد.
مسأله ۹۸۱ ـ خارج شدن از مكه قبل از انجام اعمال مكه مانعى ندارد.
مسأله ۹۸۲ ـ افراد زير مى توانند اعمال مكه را قبل از وقوف در عرفات و مشعر و اعمال منى انجام دهند:
۱ ـ زنهايى كه مى ترسند هنگام بازگشت از منى حائض يا نفسا شده، و امكان ماندن در مكه تا پاك شدن را نداشته باشند.
۲ ـ سالمندان يا بيمارانى كه به جهت ازدحام بعد از بازگشت نتوانند طواف كنند.
۳ ـ كسانى كه مى دانند به جهتى بعد از اعمال منى تا آخر ذى الحجه نمى توانند اعمال مكه را انجام دهند.
مسأله ۹۸۳ ـ تشخيص عذر اين افراد با خود افراد است، لذا نمى توانند به قول ديگران اكتفا كنند، بلى اگر از قول روحانى يا مدير كاروان يا فرد ديگرى اطمينان پيدا كنند مى توانند طبق اطمينان خود عمل كنند.
مسأله ۹۸۴ ـ ازدحام جمعيت و مشقت در طواف مجوز مقدم داشتن اعمال مكه بر وقوفين نيست، همينطور كسى كه با تخت روان طواف مى كند نمى تواند به جهت ارزانى تخت روان قبلاً اعمال خود را انجام دهد.
مسأله ۹۸۵ ـ كسى كه مى داند بعد از مراجعت از منى قدرت بر طواف ندارد و بايد او را با تخت طواف دهند و نمى تواند تا وقت خلوت در مكه بماند، اما قبل از وقوفين خودش مى تواند در مطاف طواف كند، تقديم طواف جايز و صحيح است، ولى احتياط مستحب جمع بين طواف قبل و اطافه بعد از مراجعت است.
مسأله ۹۸۶ ـ نايب هم اگر از اين افراد باشد مى تواند اعمال مكه را بر وقوفين و اعمال منى مقدم بدارد. و به حج يا نيابت او ضرر نمى زند.
مسأله ۹۸۷ ـ همانگونه كه گذشت اين افراد بايد بعد از محرم شدن به احرام حج تمتع اعمال مكه را انجام دهند. و انجام اعمال قبل از احرام حج صحيح نيست.
مسأله ۹۸۸ ـ اگر اعمال مكه را بدون احرام انجام دهد، كفايت نمى كند. و بايد بعد از وقوفين و اعمال منى يا قبل از آن با احرام اعاده كند .
مسأله ۹۸۹ ـ تقديم اعمال مكه بر وقوفين و اعمال منى بر اين افراد واجب نيست بلكه جايز است، لذا اين افراد اگر نتوانند اعمال مكه را مثل سايرين در وقت اختيارى آن انجام دهند مى توانند نايب بگيرند.
مسأله ۹۹۰ ـ كسى كه اعمال مكه را بر وقوفين و اعمال منى مقدم مى دارد بايد تمام پنج عمل را قبلاً انجام دهد، و نمى تواند طوافها را انجام دهد و سعى را بعد بجا آورد يا طواف نساء را بعد انجام دهد.
مسأله ۹۹۱ ـ زنى كه مى خواهد اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارد اگر نتواند همه اعمال را انجام دهد، مثلاً بعد از سعى حيض شود احتياط آن است كه مجدداً همه اعمال را بعد از پاك شدن اعاده كند، و اگر فرصت نكرد بايد نايب بگيرد، و نايب بايد تمام آن اعمال را بعد از اعمال روز عيد بجا آورد.
مسأله ۹۹۲ ـ در موارد ضرورى تقديم طواف نساء و نماز آن بر سعى اشكالى ندارد، مثلاً اگر زن بترسد كه بعد از سعى حيض شود مى تواند قبل از سعى طواف نساء و نماز آن را بجا آورد، هر چند احتياط اين است كه در اين فرض هم نايب بگيرد تا بعد از سعى طواف نساء او را انجام دهد.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
وقوف در مشعرالحرام (۲)
هفت سنگ به ترتيب و يكى يكى زدن
مسأله ۸۶۷ ـ بايد مطمئن شود كه هفت سنگ به جمره اصابت كرده است، و ظن و گمان در آن اعتبار ندارد.
مسأله ۸۶۸ ـ اگر از ابتدا قصد داشته باشد كه بيش از هفت سنگ بزند صحيح نيست، و بايد اعاده كند، اما اگر قصد داشته باشد كه هفت سنگ بزند، اما در اثر اشتباه يا احتياط بيشتر بزند مانعى ندارد.
مسأله ۸۶۹ ـ اگر در تعداد سنگها شك كند، بايد آنقدر بزند كه مطمئن شود هفت سنگ به جمره اصابت كرده است.
مسأله ۸۷۰ ـ اگر بعد از تمام شدن رمى در تعداد سنگها شك كند كه كمتر از هفت سنگ زده، بايد برگردد و جبران كند، ولى اگر بعد از قربانى يا حلق و تقصير شك كند، به آن اعتنا نكند.
مسأله ۸۷۱ ـ بايد سنگها را يكى يكى پرتاب كند. و اگر چند سنگ را با هم پرتاب كند يك سنگ محسوب مى شود، اگرچه سنگها به چند جاى جمره بخورد، يا حتى اگر پشت سر هم به جمره برسد.
مستحبات رمى جمرات
مسأله ۸۷۲ ـ در رمى جمرات چند چيز مستحب است:
۱ ـ با طهارت بودن در حال رمى.
۲ ـ هنگامى كه سنگها را در دست گرفته و آماده رمى است اين دعا را بخواند:
«اَللَّهُمَّ هذِهِ حَصَيَاتِي فَأحْصِهِنَّ لِي، وَارْفَعْهُنَّ فِي عَمَلِي».
۳ ـ با هر سنگى كه مى اندازد تكبير بگويد.
۴ ـ هر سنگى را كه مى اندازد اين دعا را بخواند:
«اللهُ أكْبَرُ، اَلَّلهُمَّ ادْحَرْ عنِّي الشَّيْطانَ، اَلَّلهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتابِكَ، وَ عَلى سُنَّةِ نَبِيِّكَ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي حَجّاً مَبْرُوراً، وَ عَمَلا مَقْبُولا، وَسَعْياً مَشْكُوراً، وَ ذَنْباً مَغْفُوراً».
۵ ـ ميان او و جمره در جمره عقبه ده يا پانزده ذراع
فاصله باشد، و در جمره اولى و وسطى كنار جمره بايستد.
۶ ـ جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رمى كند، و جمره اولى و وسطى را رو به قبله ايستاده رمى كند.
۷ ـ ريگ را بر انگشت ابهام گذارده، و با ناخن انگشت شهادت بيندازد.
۸ ـ پس از برگشتن بجاى خود در منى، اين دعا را بخواند:
«اَللَّهُمَّ بِكَ وَثِقْتُ، وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، فَنِعْمَ الرَّبُ، وَنِعْمَ المَوْلى، ونِعْمَ النَّصِيرُ».
قــربــانى
مسأله ۸۷۳ ـ بر كسى كه حج تمتع انجام مى دهد واجب است بعد از رمى جمره عقبه قربانى كند، اگر چه حج او مستحبى باشد.
مسأله ۸۷۴ ـ چند نفر نمى توانند مشتركاً يك قربانى ذبح كنند. بلى بعيد نيست در صورت ضرورت كفايت كند. در اين صورت احتياط مستحب است كه علاوه بر قربانى هر كدام روزه هم بگيرند.
مسأله ۸۷۵ ـ گر حيوان قربانى يافت نشود، قيمت آن را پيش شخص امينى بگذارد تا در بقيه ذى الحجه و اگر نشد در سال بعد حيوان را خريده و در منى ذبح كند.
مسأله ۸۷۶ ـ اگر عمداً قربانى نكند و اعمال بعد را انجام دهد، ظاهراً از احرام خارج نشده و لازم است محرمات احرام را رعايت كند. و بايد در روزهاى تشريق ذبح كند، و اگر نشد تا آخر ماه ذى حجه ذبح كند. والاّ قربانى حرام شده و كفايت نمى كند.
مسأله ۸۷۷ ـ مستحب است كه قربانى را سه قسمت كنند. يك قسمت آن را هديه بدهند، و يك قسمت آن را به فقير مؤمن صدقه بدهند، و قسمتى از آن را هم خود مصرف كنند.
مسأله ۸۷۸ ـ همانطور كه در شرايط لباس احرام گذشت. لباس احرام بايد پاك باشد و محرم قبل از حلق يا تقصير بايد لباس خود را پاك نگهدارد، لذا اگر در كشتارگاه لباس احرام خون آلود شد، بايد در صورت امكان تطهير يا تعويض شود. ولى اگر نشد ضررى به حج او نمى زند.
مسأله ۸۷۹ ـ تمام شرايط ذبح شرعى حيوانات كه در توضيح المسائل بيان شده است، مثل رو به قبله بودن و… در قربانى معتبر است و بايد رعايت شود، و اگر رعايت نشود
مسأله ۸۸۰ ـ ذبح با كارد استيل صحيح است و اشكالى ندارد.
مسأله ۸۸۱ ـ ذبح با چاقو و كاردى كه لبه آن مانند ارّه دندانه دارد، چنانچه عرفاً صدق چاقو يا كارد كند، اشكال ندارد. بلى اگر ذبح با آن موجب اذيت حيوان شود، كراهت دارد.
مسأله ۸۸۲ ـ اگر بعد از قربانى شك كرد كه آيا قربانى داراى شرايط لازم بود يا خير به شك خود اعتنا نكند.
شرايط صحت قربانى
درصحت قربانى رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت.
۲ ـ وقت قربانى.
۳ ـ محل قربانى.
۴ ـ شرايط حيوان قربانى.
نيت
مسأله ۸۸۳ ـ ذبح از عبادات است و بايد با قصد اطاعت امر الهى انجام شود، و ريا مبطل آن است.
وقت قربانى
مسأله ۸۸۴ ـ به احتياط واجب بايد در روز عيد قربانى كند و تأخير جايز نيست. و اگر به هر دليل تأخير شد در روزهاى بعد در ايام تشريق، و اگر نشد تا آخر ذى الحجه قربانى كند. و قربانى در شب كفايت نمى كند.
مسأله ۸۸۵ ـ بنابر اقوى قربانى بايد بعد از رمى جمره عقبه انجام شود.
مسأله ۸۸۶ ـ اگر محرم اشتباهاً قربانى را قبل از سنگ زدن انجام دهد صحيح است، و لازم نيست اعاده كند.
محل قربانى
مسأله ۸۸۷ ـ محل انجام قربانى در منى است، و قربانى در كشتارگاههاى فعلى كفايت مى كند.
شرايط حيوان قربانى
مسأله ۸۸۸ ـ در حيوان قربانى بايد شرايط زير مراعات شود:
۱ ـ نوع حيوان.
۲ ـ سن حيوان.
۳ ـ سالم بودن حيوان.
۴ ـ ناقص نبودن حيوان.
۵ ـ پير نبودن حيوان.
۶ ـ لاغر نبودن حيوان.
نوع حيوان
مسأله ۸۸۹ ـ قربانى بايد يكى از حيوانات زير باشد:
۱ ـ شتر.
۲ ـ گاو.
۳ ـ گوسفند.
و غير از اين سه حيوان، حيوان ديگرى كفايت نمى كند. و گاوميش كه نوعى گاو است كفايت مى كند، ولى كراهت دارد.
سـن حيوان
مسأله ۸۹۰ ـ سن شتر بايد بيش از پنج سال باشد، و سن گاو بايد بيش از يك سال باشد، هر چند بهتر است كمتر از دو سال نباشد، سن بز هم مثل گاو است. و سن ميش به احتياط مستحب كمتر از يكسال نباشد.
مسأله ۸۹۱ ـ اگر بعد از انجام قربانى متوجه شود كه سن حيوان به حد لازم نرسيده، بايد قربانى ديگرى ذبح كند.
سالم بودن حيوان
مسأله ۸۹۲ ـ بنابر احتياط واجب حيوان مريض كفايت نمى كند، لذا اگر حيوانى بيمارى كچلى يا بيماريهاى ديگر داشته باشد كفايت نمى كند.
مسأله ۸۹۳ ـ اگر حيوانى را ذبح كرد و بعداً معلوم شد سالم نبوده، كفايت نمى كند، و بايد قربانى سالم ذبح كند.
ناقص نبودن حيوان
مسأله ۸۹۴ ـ اگر حيوانى كور، لنگ، گوش بريده، دم بريده، شاخ شكسته، تخم تابيده، تخم كشيده يا تخم كوبيده باشد كفايت نمى كند. حتى اگر اين نواقص در اصل خلقت همراه او باشد.
مسأله ۸۹۵ ـ اگر گوش حيوان شكاف داشته باشد يا سوراخ باشد اشكال ندارد، و همچنين اگر شاخ خارجى آن شكسته يا بريده باشد، ولى شاخ داخلى باقى باشد، كفايت مى كند.
مسأله ۸۹۶ ـ اگر فقط حيوان خصى(۱) يافت شود و حيوان سالم پيدا نشود، به احتياط واجب همان را ذبح كند و به همان اكتفا كند. هر چند بهتر است يك قربانى سالم نيز در بقيه ذى الحجه، و اگر نشد در سال آينده ذبح كند.
مسأله ۸۹۷ ـ اگر حيوانى را ذبح كرد و بعداً معلوم شد ناقص بوده، كفايت نمى كند، و بايد قربانى تام الاجزاء ذبح كند.
مسأله ۸۹۸ ـ اگر معتقد بود كه حيوانى ناقص است، و از جهت جهل به مسأله ولى براى اطاعت امر خداى سبحان آن را قربانى كرد، و بعد معلوم شود تام الاجزاء
۱ ـ حيوان خصى يعنى حيوانى كه تخم تابيده، تخم كشيده يا تخم كوبيده باشد.
والشرائط بوده، صحيح و كافى است.
پير نبودن حيوان
مسأله ۸۹۹ ـ به احتياط واجب حيوان نبايد خيلى پير باشد.
لاغر نبودن حيوان
مسأله ۹۰۰ ـ مراد از لاغر نبودن اين است كه گرده حيوان پيه داشته باشد، و احتياط آن است كه عرف آن را لاغر نداند.
مسأله ۹۰۱ ـ اگر به گمان اينكه حيوانى لاغر نيست آن را ذبح كرد و بعد معلوم شد لاغر بوده، كفايت مى كند.
مسأله ۹۰۲ ـ اگر حيوانى را براى اطاعت امر خدا رجاءاً ذبح كند و بعد معلوم شد كه لاغر نبوده، كفايت مى كند، اگرچه قبل از ذبح فكر مى كرده لاغر است يا توجهى به آن نداشته.
مسأله ۹۰۳ ـ قبل از ذبح لازم است در مورد سن قربانى يا مؤمن بودن ذابح تحقيق كند، اما تحقيق در مورد ناقص يا بيمار بودن آن لازم نيست، هر چند در صورت احتمال نقص يا مرض تحقيق مطابق احتياط است.
وكالت در قربانى
مسأله ۹۰۴ ـ محرم مى تواند در قربانى به ديگرى وكالت دهد تا قربانى او را انجام دهد، حتى اگر خودش توانايى داشته باشد. و در اين فرض وكيل بايد نيت كند، و احتياطاً خود شخص هم نيت كند.
مسأله ۹۰۵ ـ كسى كه حج نيابى بجا مى آورد مى تواند براى قربانى به فرد ديگرى وكالت بدهد. و در اين فرض ذابح و نايب بايد نيت قربانى حج منوب عنه را بكند.
مسأله ۹۰۶ ـ بدون اخذ وكالت نمى توان قربانى ديگرى را ذبح كرد. اگرچه بداند او راضى است; بنابراين اگر كسى براى دوست يا همسر خود كه حتى مخارج حج او را عهده دار است، بدون اينكه از آنها وكالت بگيرد قربانى كند، كفايت نمى كند. اگرچه مطمئن است وقتى به او بگويد خوشحال مى شود.
مسأله ۹۰۷ ـ احتياط واجب آن است كه وكيل مؤمن باشد، اما ذابح كه فقط مأمور كشتن حيوان است لازم نيست مؤمن باشد، و در اين صورت اگر خود فرد يا وكيل مؤمن نيت قربانى و قصد قربت را بكند، و او فقط حيوان را ذبح كند، صحيح و مجزى است.
مسأله ۹۰۸ ـ اگر دو يا چند نفر فردى را وكيل كنند تا براى آنها گوسفند بخرد و قربانى كند، آن فرد بايد معين كند كه هر گوسفند را براى چه كسى قربانى مى كند. و اگر جداگانه هر يك را مشخص نكند كفايت نمى كند و مجزى نيست.
مسأله ۹۰۹ ـ در فرض سابق لازم نيست در موقع خريد هم هر گوسفند را با پول يك فرد مشخص بخرد، بلكه مى تواند تمام پولها را روى هم گذاشته و با پول مشترك چند گوسفند بخرد، و هر گوسفند را براى يك نفر ذبح كند.
مسأله ۹۱۰ ـ كسى كه از طرف حجاج وكيل در قربانى شده اگر شك كند كه از طرف فلان شخص قربانى كرده يا خير، بايد بنا را بگذارد كه قربانى نكرده است.
مسأله ۹۱۱ ـ وكالت دهنده بايد علم يا اطمينان پيدا كند كه وكيل قربانى را ذبح كرده، اگرچه به او خبر ندهد، و صرف گمان كفايت نمى كند.
مسأله ۹۱۲ ـ اگر به ديگرى وكالت داد و بعد شك كرد كه آيا وكيل قربانى را صحيح انجام داده يا خير، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله ۹۱۳ ـ اگر نايب قربانى را فراموش كند، حج منوب عنه صحيح است. ولى بايد قربانى را در همان سال تا آخر ذى الحجه، و اگر نشد سال آينده در منى انجام دهد.
مسأله ۹۱۴ ـ اگر وكيل شرايط قربانى را رعايت نكرد يا او را به صورت صحيح نكشت ضامن است، حتى اگر براى وكالت اجرت نگرفته باشد.
مسأله ۹۱۵ ـ وكيل در قربانى نمى تواند به فرد ديگرى وكالت بدهد، مگر اينكه از موكل خود اجازه گرفته باشد.
مسأله ۹۱۶ ـ وكيل مى تواند قبل از حلق يا تقصير، قربانى ديگرى را ذبح كند، و همچنين مى تواند قبل از ذبح قربانى خود، قربانى ديگرى را ذبح كند.
بـدل قـربانى
مسأله ۹۱۷ ـ اگر نتواند قربانى ذبح كند بايد به جاى آن به ترتيب زير ده روز روزه بگيرد:
الف ـ سه روز در حج.
ب ـ هفت روز بعد از مراجعت از حج.
مسأله ۹۱۸ ـ عدم تمكن از قربانى به اين است كه قربانى يا پول آن را نداشته باشد، و چيزى هم نداشته باشد كه با فروش آن بتواند قربانى تهيه كند، و امكان قرض گرفتن هم نداشته باشد، يا تمكن از اداى قرض نداشته باشد.
مسأله ۹۱۹ ـ فروش لباس و اسباب و لوازم سفر براى تهيه قربانى لازم نيست، همانطور كه كسب و كار براى تهيه آن واجب نيست، ولى اگر بدين وسيله قربانى تهيه كرد، كفايت مى كند.
مسأله ۹۲۰ ـ سه روز روزه را بايد هفتم، هشتم و نهم ذى الحجه بعد از احرام عمره پى در پى بگيرد، و لازم نيست قصد اقامت كند، بلكه اگر مسافر هم باشد مى تواند بگيرد.
مسأله ۹۲۱ ـ اگر بعد از سه روز روزه گرفتن تمكن از قربانى پيدا كرد لازم نيست قربانى كند، و همان روزه كفايت مى كند.
مسأله ۹۲۲ ـ هفت روز بقيه را بايد بعد از مراجعت از سفر حج در وطن خود يا شهرستان ديگر پى در پى روزه بگيرد، و نمى تواند اين هفت روز را در مكه يا هنگام مراجعت از سفر بگيرد.
مستحبات قربانى
مسأله ۹۲۳ ـ مستحبات قربانى چند چيز است:
۱ ـ در صورت تمكن، قربانى شتر باشد، و در صورت نبودن آن گاو، و در صورت نبودن آن گوسفند باشد.
۲ ـ قربانى بسيار فربه باشد.
۳ ـ در صورت شتر يا گاو بودن آن از جنس ماده، و در صورت گوسفند يا بز بودن آن از جنس نر باشد.
۴ ـ شترى كه مى خواهند او را نحر كنند ايستاده و از سر دستها تا زانوى او را ببندند، و ذابح در طرف راست او بايستد، و كارد يا نيزه يا خنجر به گودال گردن او فرو برد، و در وقت ذبح يا نحر اين دعا را بخواند:
«وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما أنَا مِنَ المُشْرِكِينَ، إنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَمَماتِي لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، لا شَرِيكَ لَهُ، وَ بِذلِكَ اُمِرْتُ وَأنَا مِنَ المُسْلِمِيْنَ، اَلَّلهُمَّ مِنْكَ وَلَكَ بِسْمِ اللهِ وَاللهُ أكْبَرُ، اَلَّلهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّي».
۵ ـ خود حاجى قربانى را بكشد، و اگر نتواند دست خود را روى دست ذابح بگذارد.
۶ ـ حلق يا تقصير
مسأله ۹۲۴ ـ بعد از قربانى محرم بايد حلق يا تقصير كند. يعنى يا سر خود را بتراشد، يا مقدارى از موى سر و صورت خود را كوتاه كند، اگر چه تراشيدن سر افضل است.
مسأله ۹۲۵ ـ زنها نمى توانند سر خود را بتراشند، بلكه بايد مقدارى از موى خود را كوتاه كنند، و همينطور است حكم خنثى.
مسأله ۹۲۶ ـ كسى كه موى خود را جمع كرده و گره زده است يا به هم بافته است، يا به وسيله اى به هم چسبانده است، بايد سر خود را بتراشد.
مسأله ۹۲۷ ـ كسى كه سال اول حج او است مخير است كه سر خود را بتراشد، يا مقدارى از موى خود را كوتاه كند، هر چند احتياط مستحب در تراشيدن سر است.
مسأله ۹۲۸ ـ كوتاه كردن موى سر و صورت با هر وسيله اى كه باشد كفايت مى كند، اما تراشيدن ريش يا كوتاه كردن موى زير بغل و عانه كفايت نمى كند. و احتياط مستحب است كه به گرفتن ناخن اكتفا نكند.
مسأله ۹۲۹ ـ كسى كه وظيفه او حلق است و مطمئن است كه هنگام حلق سر او خونى مى شود تقصير كند، و احتياطاً بعد از تقصير سر را هم بتراشد.
مسأله ۹۳۰ ـ كسى كه سر مى تراشد به احتياط واجب بايد تمام سر را بتراشد، و تراشيدن قسمتى از سر كفايت نمى كند. بلى كسى كه مخير بين حلق يا تقصير است بعد از تراشيدن مقدارى از سر مى تواند تقصير را انتخاب كند، و با اين نيت مقدارى از موى خود را كوتاه كند و از احرام خارج شود.
مسأله ۹۳۱ ـ كسى كه وظيفه اش فقط حلق است اگر تقصير كند مثل كسى است كه عمداً حلق نكرده، و در صورت علم براى كوتاه كردن مو در حال احرام كفاره هم بايد بدهد. و كسى كه وظيفه اش فقط تقصير است اگر حلق كند همين حكم را دارد.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
دیگر مستحبات سفر به مکه مکرمه
مسأله ۷۷۷ ـ مستحب است در مسجدالحرام يا در مقام ابراهيم احرام ببندد.
مسأله ۷۷۸ ـ اگر احرام را فراموش كرد و به عرفات يا مشعر رفت و بعد يادش آمد، واجب است به مكه برگردد و احرام ببندد. و اگر امكان نداشت يا وقت تنگ بود همانجا محرم شود.
مسأله ۷۷۹ ـ در فرض سابق اگر بعد از وقوف مشعر متوجه شد، بايد فوراً همانجا محرم شود و حج را تمام كند، و بنابر احتياط مستحب سال آينده حج را اعاده كند، و اگر بعد از اتمام اعمال حج متوجه شد حج او صحيح است.
مسأله ۷۸۰ ـ اگر بعد از خروج از مكه يادش آمد كه تلبيه نگفته حكم دو مسأله سابق را دارد.
مسأله ۷۸۱ ـ جاهل به مسأله در حكم كسى است كه آن را فراموش كرده، و بايد طبق احكام آن عمل كند.
مسأله ۷۸۲ ـ اگر از روى علم و عمد احرام را تا زمان فوت وقوف در عرفات ترك كند حج او باطل است.
مسأله ۷۸۳ ـ اگر بعد از احرام ديوانه شود، احرام و حج او باطل است، و احتياط مستحب آن است كه در صورت بهبودى عمره مفرده اى انجام دهد، گرچه با استنابه باشد.
مستحبات احرام حج
مسأله ۷۸۴ ـ امورى كه در احرام عمره مستحب بود در احرام حج نيز مستحب است و پس از اينكه شخص، احرام بسته و از مكه بيرون آمد همين كه بر ابطح مشرف شود، به آواز بلند تلبيه بگويد، و چون متوجه منى شود بگويد:
«اَللَّهُمَّ إيّاكَ أرْجُو، وَ إيّاكَ أدْعُو، فَبَلِّغْنِي أَمَلِي، وَ أصْلِحْ لِي عَمَلِي».
و با دلى آرام با تسبيح و ذكر حق تعالى برود، و چون به منى رسيد بگويد:
«اَلْحَمْدُللهِِ الَّذِي أقْدَمَنِيها صالِحاً فِي عافِيَة وَ بَلَّغَنِي هذَا الْمَكانِ».
و چون داخل منى شد بگويد:
«اَللَّهُمَّ هذِهِ مِنى، وَ هِيَ مِمّا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيْنا مِنَ الْمَناسِكِ، فَاَسْأَلُكَ أنْ تَمُنَّ عَلَيَّ بِما مَنَنْتَ عَلى أنْبِيائِكَ، فَاِنَّما أنَا عَبْدُكَ وَ فِي قَبْضَتِكَ».
و مستحب است شب عرفه را در منى بوده و به اطاعت الهى مشغول باشد، و بهتر آن است كه عبادات و خصوصاً نمازها را در مسجد خيف بجا آورد، و چون نماز صبح را خواند تا طلوع آفتاب تعقيب گفته پس به عرفات روانه شود، و اگر خواسته باشد بعد از طلوع صبح روانه شود مانعى ندارد، ولى سنت آن است كه تا آفتاب طلوع نكرده از وادى مُحَسّر رد نشود، و روانه شدن پيش از صبح مكروه است، و چون به عرفات متوجه شود اين دعا را بخواند:
«اَلّلهُمَّ إلَيْكَ صَمَدْتُ، وَ إيّاكَ اعْتَمَدْتُ، وَ وَجْهَكَ أرَدْتُ، أسْأَلُكَ أنْ تُبارِكَ لِي فِي رِحْلَتِي، وَأنْ تَقْضِيَ لِي حاجَتِي، وَ أن تَجْعَلَنِي مِمَّنْ تُباهِي بِهِ اليَوْمَ مَنْ هُوَ أفْضَلُ مِنِّي».
۲ ـ وقوف در عرفات
مسأله ۷۸۵ ـ پس از احرام حج، بر محرم واجب است روز نهم ماه ذى حجه در عرفات كه بيابانى است معروف و در فاصله حدود ۲۰ كيلومترى شرق مكه قرار دارد، وقوف كند.
مسأله ۷۸۶ ـ اگر از روى علم و عمد و بدون عذر وقوف ركنى عرفات را ترك كند حج او باطل است، و وقوف اضطرارى او كفايت نمى كند.
مسأله ۷۸۷ ـ طهارت از حدث در وقوف عرفات شرط نيست. بنابراين حائض يا نفساء يا جنب مى تواند در عرفات وقوف كند.
شرايط صحت وقوف
درصحت وقوف رعايت اين موارد لازم است :
۱ ـ نيت.
۲ ـ محل وقوف.
۳ ـ وقت وقوف.
۴ ـ كيفيت وقوف.
نيت
مسأله ۷۸۸ ـ ماندن در عرفات از عبادات است، و بايد به قصد قربت انجام شود، و ريا موجب بطلان آن مى شود.
مسأله ۷۸۹ ـ اگر مى دانسته كه ماندن در عرفات به عنوان بخشى از مناسك حج است، و بايد با قصد قربت انجام شود، ولى در زمان وقوف از نيت آن غافل بوده، همين كه قصد ارتكازى داشته، وقوف او صحيح است.
محل وقوف
مسأله ۷۹۰ ـ شخص بايد مطمئن باشد محلى را كه وقوف كرده سرزمين عرفات است.
مسأله ۷۹۱ ـ رفتن بالاى «جبل الرحمه»(۱) هنگام وقوف مكروه است، ولى قبل از زمان وقوف مانعى ندارد.
مسأله ۷۹۲ ـ مسجد نمره خارج از عرفات است، لذا حاجى هنگام وقوف نمى تواند به آنجا برود.
مسأله ۷۹۳ ـ حدود عرفات چنانچه مورد اطمينان يا تأييد اهل محل باشد معتبر است.
وقت وقوف
مسأله ۷۹۴ ـ وقت وقوف در عرفات از ظهر روز نهم تا مغرب (وقت نماز مغرب) مى باشد.
مسأله ۷۹۵ ـ تأخير وقوف در عرفات حتى به مقدار نماز ظهر و عصر جايز نيست.
۱ ـ جبل الرحمه نام كوهى است معروف در سرزمين عرفات.
مسأله ۷۹۶ ـ وقوف در عرفات در تمام بعدازظهر (از ظهر تا مغرب) واجب است، اما تمام آن ركن نيست. بنابراين اگر تنها مقدارى از اين مدت را در عرفات بماند حج او صحيح است، هر چند در ترك عمدى بقيه مدت گناه كرده است.
مسأله ۷۹۷ ـ اگر قبل از مغرب عمداً از عرفات بيرون برود بايد يك شتر كفاره بدهد. ولى اگر پشيمان شود و قبل از مغرب به عرفات برگردد كفاره واجب نيست، هر چند مطابق احتياط است. و حتى اگر بدون پشيمان شدن براى انجام كارى برگردد و تا مغرب بماند كفاره واجب نيست.
مسأله ۷۹۸ ـ احتياطاً كفاره مذكور را در روز عيد و در منى قربانى كند، اما در شرايط فعلى كه قربانى در آنجا از بين مى رود در شهر خود قربانى كند و به مصرف فقرا برساند.
مسأله ۷۹۹ ـ اگر نتواند يك شتر قربانى كند بايد هيجده روز روزه بگيرد، و احتياط مستحب اين است كه هيجده روز را پشت سر هم روزه بگيرد.
مسأله ۸۰۰ ـ اگر جهلاً يا سهواً قبل از مغرب از عرفات خارج شد، هر وقت متوجه شد بايد برگردد، و اگر برنگشت گناهكار است ولى كفاره ندارد، هر چند مطابق احتياط است.
مسأله ۸۰۱ ـ بيماران و ضعفا و همراهان آنها اگر كوچ بعد از غروب برايشان حرج و مشقت داشته باشد مى توانند قبل از غروب از عرفات خارج شوند.
مسأله ۸۰۲ ـ وقت اضطرارى وقوف در عرفات شب عيد قربان تا طلوع فجر است.
مسأله ۸۰۳ ـ اگر به جهت عذرى مثل فراموشى، تنگى وقت، ندانستن مسأله، بيمارى، شدت گرما در وقت اختيارى حتى وقوف ركنى عرفات را درك نكرد، بايد در وقت اضطرارى در عرفات بماند، كه در اين صورت حج او صحيح است. و اگر بدون عذر وقوف اضطرارى عرفات را هم درك نكرد، حج او باطل مى شود.
كيفيت وقوف
مسأله ۸۰۴ ـ وقوف ركنى عرفات مسماى وقوف است. به اين معنا كه بگويند مقدارى در عرفات بوده است، حتى يك يا دو دقيقه، بنابراين اگر همين مقدار را بعدازظهر روز نهم در عرفات باشد حج او صحيح است.
مسأله ۸۰۵ ـ مراد از وقوف بودن در آن مكان است. خواه سواره باشد يا پياده، نشسته باشد يا ايستاده يا در حال راه رفتن، خواب باشد يا بيدار. ولى اگر در تمام مدت وقوف خواب يا بيهوش باشد وقوف او باطل است.
مستحبات وقوف در عرفات
مسأله ۸۰۶ ـ در عرفات چند چيز مستحب است:
۱ ـ نيت وقوف را به زبان بگويد، به اين گونه: «از ظهر شرعى امروز تا مغرب براى انجام حج تمتع از حجة الاسلام در عرفات مى مانم قربة إلى الله» و اگر حج استحبابى يا نيابتى است آن را نيز ذكر كند، و در حج نيابتى اسم منوب عنه را نيز به زبان آورد.
۲ ـ با طهارت بودن در حال وقوف.
۳ ـ غسل كردن، و بهتر است كه نزديك ظهر باشد.
۴ ـ آنچه موجب تفرق حواس است از خود دور سازد، تا آنكه قلب او متوجه ذات اقدس الهى گردد.
۵ ـ در زمين هموارى كه طرف چپ «جبل الرحمه» است وقوف كند، بطورى كه اگر رو به قبله قرار گيرد جبل الرحمه سمت راست او قرار گيرد. و بالا رفتن از كوه مكروه است.
۶ـ در اول وقت، نماز ظهر و عصر را به يك اذان و دو اقامه بجا آورد.
۷ ـ قلب خود را به حضرت حق جلّ و علا متوجه ساخته، و حمد الهى و تهليل و تمجيد كرده، و ثناى حضرت حق را بجا آورد، پس از آن صدمرتبه: «اللهُ أكْبَر» و صد مرتبه: سوره «توحيد» را بخواند، و آنچه خواهد دعا كند و از شيطان رجيم به خدا پناه ببرد، و اين دعا را نيز بخواند:
«اَلَّلهُمَّ رَبِّ الْمشَاعِرِ كُلِّها فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ أوْسِعْ عَلِيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ، اَلَّلهُمَّ لاتَمْكُرْ بِي وَلا تَخْدَعْنِي وَلا تَسْتَدْرِجْنِى يا أسْمَعَ السَّامِعينَ وَ يا أبْصَرَ النَّاظِرينَ وَ يا أسْرَعَ الْحاسِبِينَ وَ يا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ أسْأَلُكَ أنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَ كَذا».
و به جاى «كذا و كذا» حاجات خود را نام ببرد.
۸ ـ پس دستهاى خود را به طرف آسمان بردارد و بگويد:
«اَلَّلهُمَّ حاجَتِي إلَيْكَ الَّتِي إنْ أعْطَيْتَنِيها لَمْ يَضُرَّنِى ما مَنَعْتَنِى وَ إنْ مَنَعْتَنِيها لَمْ يَنْفَعْنِي ما أعْطَيْتَنِي، أسْأَلُكَ خَلاصَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ اَلَّلهُمَّ إنِّي عَبْدُكَ وَ مِلْكُ ناصِيتَي بِيَدِكَ وَ أجَلِى بِعِلْمِكَ، أسْألُكَ أنْ تُوَفِّقَنِي لِما يُرْضِيكَ عَنِّي وَ أنْ تُسَلِّمَ مِنِّي مَناسِكِيَ الَّتِي أرَيتَها خَلِيلَكَ إبْراهِيمَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَ دَلَلْتَ عَلَيْها نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، اَلَّلهُمَّ اجْعَلْنِي مِمَّنْ رَضِيتَ عَمَلَهُ وَ أطَلْتَ عُمْرَهُ وَ أحْيَيْتَهُ بَعْدَ الْمَوْتِ».
۹ ـ اين دعا را بخواند:
«لا إلهَ إلاَ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي و يُمِيتُ وَ هُوَ حَىٌ لايَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءقَدِيرٌ، اَلَّلهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَالَّذِي تَقُولُ وَ خَيْراً مِمّا نَقُولُ وَ فَوْقَ ما يَقُولُ الْقائِلُونَ، اَلَّلهُمَّ لَكَ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْياي وَ مَماتِي وَ لَكَ تُراثِى (بَراءَتِى خل) وَ بِكَ حَوْلِي وَ مِنْكَ قُوَّتِي، اَلَّلهُمَّ إنِّي أعُوذُبِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَ مِنْ وَساوِسِ الْصُّدُورِ وَ مِنْ شَتاتِ الاَْمْرِ و مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ، اَلَّلهُمَّ اِنِّي أسْألُكَ خَيْرَ الرِّياح وَ أعُوذُبِكَ مِنْ شَرِّ ما يَجِيءُ بِهِ الْرِّياحُ وَ أَسْأَلُكَ خَيْرَ الْلَّيْلِ وَ خَيْرَ النَّهارِ، اَلَّلهُمَّ اجْعَلْ فِي قَلْبِي نُوراً و في سَمْعِي وَ بَصَرِي نُوراً وَ فِي لَحْمِي وَ دَمِي وَ عِظامِي وَ عُرُوقِي وَ مَقْعَدِي وَ مَقامِي وَ مَدْخَلِي وَ مَخْرَجِي نُوراً وَ أعْظِمْ لِي نُوراً يا رَبِّ يَوْمَ ألْقاكَ إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْء قَديرٌ».
۱۰ ـ در اين روز تا مى تواند از خيرات و صدقات كوتاهى نكند.
۱۱ ـ رو به قبله باشد، و اين اذكار را بگويد:
«سُبْحانَ اللهِ» صد مرتبه «اللهُ أكْبَرُ» صد مرتبه «ماشاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ» صد مرتبه «أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِى وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِى وَ هُوَ حَىٌّ لايَمُوتُ بِيَدِهِ الخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ» صد مرتبه.
۱۲ ـ پس از اول سوره بقره ده آيه بخواند، و سه مرتبه سوره توحيد، و آية الكرسى را بخواند تا آخر، پس اين آيات را بخواند:
«إنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِيْ خَلَقَ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ فِي سِتَّةِ أيّام ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي الْلَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُجُوْمَ مُسَخَّرات بِأمْرِهِ اَلا لَهُ الْخَلْقُ والاَْمْرُ تَبارَكَ اللهُ رَبُّ الْعالَمِينَ * اُدْعُوْا رَبَّكُمُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إنَّهُ لا يُحِبُّ المُعْتَدِينَ * وَلا تُفْسِدُوا فى الاَْرْضِ بَعْدَإصْلاحِها وَادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ».
۱۳ ـ پس سوره «قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق» و سوره «قُل أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ» را بخواند.
۱۴ ـ نعمتهاى الهى را ياد كند و خدا را حمد و سپاس گويد. و همچنين بر أهل و مال و ساير چيزهايى كه حضرت حق به او تفضل نموده حمد كند و بگويد:
«أللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى نَعْمائِكَ الَّتي لاتُحْصى بِعَدَد وَلا تُكافَأُ بِعَمَل».
و به آياتى از قرآن كه در آنها ذكر حمد شده است خدا را حمد كند، و به آياتى كه در آنها ذكر تسبيح شده است خدا را تسبيح كند، و به آياتى كه در آنها تكبير شده است خدا را تكبير گويد. و به آياتى كه در آنها ذكر تهليل شده است خدا را تهليل كند، و بر محمد و آل محمد عليهم الصلاة والسلام زياد صلوات بفرستد. و به هر اسمى از اسماء الله كه در قرآن موجود است خدا را بخواند، و به آنچه از اسماء الهى كه در ياد دارد خدا را ذكر كند، و به اسماء الهى كه در آخر سوره حشر موجوداست خدا را بخواند، و آنها عبارتند از:
«اللهُ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ اَلمُتَكَبِّرُ الخالِقُ الْبارِىءُ المُصَوِّرُ».
و اين دعا را بخواند:
«أَسْأَلُكَ يا اللهُ يا رَحْمنُ، بِكُلِّ اسْم هُوَ لَكَ، وَ أسْألُكَ بِقُوِّتِكَ وَ قُدْرَتِكَ وَ عِزَّتِكَ، وَ بِجَمِيع ما أحاطَ بِهِ عِلْمُكَ، وَبِجَمْعِكَ وَ بِأرْكانِكَ كُلِّها، وَ بِحَقِّ رَسُولِكَ صَلواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَبِاسْمِكَ الاَْكْبَرِ الأكْبَرِ، وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حَقّاً عَلَيْكَ أنْ لا تُخَيِّبَهُ، وَ بِاسْمِكَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الَّذْي مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حَقّاً عَلَيْكَ أنْ لاتَرُدَّهُ، وَ أنْ تُعْطِيَهُ ماسَأَلَ، أنْ تَغْفِرَ لِي جَمِيعَ ذُنُوبِي فِي جَمِيعِ عِلْمِكَ فِيَّ».
۱۵ ـ هر حاجتى كه دارد بخواهد و از خداوند سبحانه و تعالى طلب كند كه توفيق حج را در سال آينده و هر سال پيدا كند.
۱۶ ـ هفتاد مرتبه بگويد: «أسْألُكَ الْجَنَّة» و هفتاد مرتبه «أسْتَغْفِرُاللهَ رَبِّي وَ أتُوبُ إلَيْهِ».
۱۷ ـ پس اين دعا را بخواند:
«أللَّهُمَّ فُكَّنِي مِنَ النَّارِ، وَأوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَيَّبِ، وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ، وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
۱۸ ـ نزديك غروب آفتاب بگويد:
«اَللَّهُمَّ إنِّي أعُوذُبِكَ مِنَ الفَقْرِ، وَ مِنْ تَشَتُّتِ الاُْمُوُرِ، وَ مِنْ شَرِّ ما يَحْدُثُ بِالْلَّيْلِ وَالنَّهارِ، أمْسى ظُلْمِي مُسْتَجِيراً بِعَفْوِكَ، وَ أمْسى خَوْفِي مُسْتَجِيراً بِأمانِكَ، وَأمْسى ذُنُوْبِي مُسْتَجِيرَةً بِمَغْفِرَتِكَ، وَأمْسى ذُلِّي مُسْتَجِيراً بِعِزِّكَ، وَ أمْسى وَجْهِيَ الْفانِيَ الْبالِي مُسْتَجِيْراً بِوَجْهِكَ الباقِي، ياخَيْرَ مَنْ سُئِلَ، وَيا أجْوَدَ مَنْ أعْطى، جَلِّلْنِي بِرَحْمَتِكَ، وألْبِسْنِي عافِيَتَكَ، وَاصْرِفْ عَنِّي شَرَّ جَمِيعِ خَلْقِكَ».
و بدان كه ادعيه وارده در اين روز شريف بسيار است، و هر قدر كه ميسور باشد خواندن دعا مناسب است.
۱۹ ـ بسيار خوب است كه در اين روز دعاى حضرت سيدالشهداء(عليه السلام) و دعاى حضرت زين العابدين سلام الله عليه را كه در صحيفه كامله است خوانده شود.
۲۰ ـ بعد از غروب آفتاب بگويد:
«اَللَّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ هذَا الْمَوْقِفِ، وَارْزُقْنِيهِ مِنْ قابِل أبَداً ما أبْقَيْتَنِي، وَاقْلِبْنِيَ الْيِوْمَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لِي، مَرْحُوماً مَغْفُوراً لِي، بأفْضَلِ ما يَنْقَلِبُ بِهِ الْيَوْمَ أحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ، وَ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، وَاجْعَلْنِيَ الْيِوْمَ مِنْ أكْرَمِ وَفْدِكَ عَلَيْكَ، وَأعْطِني أفْضَلَ ما أعْطَيْتَ أحَداً مِنْهُمْ مِنَ الْخَيْرِ وَالْبَرَكَةِوَالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ وَالْمَغْفِرَةِ، وَ بارِكْ لِي فِى ما أرْجِعُ إلَيْهِ مِنْ أهْل أوْ مال أوْ قَلِيل أو كَثِير، وَ بارِكْ لَهُمْ فِيَّ».
و بسيار بگويد:
«ألَّلهُمَّ أعْتِقْنِي مِنَ النّارِ».
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
وقوف در مشعرالحرام
وقوف در مشعرالحرام (مزدلفه)
مسأله ۸۰۷ ـ بعد از مغرب و پايان وقوف در عرفات واجب است به مشعرالحرام كه سرزمينى است معروف و در فاصله بين عرفات و منى قرار دارد و آن را «مزدلفه» نيز مى گويند، كوچ كند.
مسأله ۸۰۸ ـ بعد از رسيدن به مشعرالحرام به احتياط واجب بايد نيت ماندن در آنجا را تا طلوع فجر بكند. و اين ماندن نيز عبادت است كه بايد با قصد قربت انجام گيرد. اين ماندن واجب مستقلى غير از وقوف در مشعرالحرام است.
مسأله ۸۰۹ ـ اگر كسى وقوف در مشعر را عمداً و بدون عذر ترك كند حج او باطل است.
مسأله ۸۱۰ ـ طهارت از حدث در وقوف مشعر نيز شرط نمى باشد، بنابراين حائض يا نفساء يا جنب مى تواند در مشعر وقوف كند.
شرايط صحت وقوف
درصحت وقوف رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت.
۲ ـ محل وقوف.
۳ ـ وقت وقوف.
۴ ـ كيفيت وقوف.
نيت
مسأله ۸۱۱ ـ اين وقوف نيز مانند وقوف در عرفات از عبادات است، و بايد با قصد قربت انجام شود، و ريا موجب بطلان آن است كه موجب بطلان حج مى شود.
مسأله ۸۱۲ ـ اگر به جاى نيت وقوف اختيارى نيت وقوف اضطرارى يا بالعكس بكند، چنانچه در تطبيق مصداق اشتباه كرده، حج او صحيح است.
مسأله ۸۱۳ ـ اگر مى دانسته كه ماندن در مشعر به عنوان بخشى از مناسك حج است، و بايد با قصد قربت انجام شود، ولى در زمان وقوف از نيت آن غافل بوده، همين كه قصد ارتكازى داشته، وقوف او صحيح است.
محل وقوف
مسأله ۸۱۴ ـ شخص بايد مطمئن باشد محلى را كه وقوف كرده سرزمين مشعرالحرام است.
مسأله ۸۱۵ ـ حدود مشعرالحرام نيز همانند حدود عرفات چنانچه مورد اطمينان و تصديق اهالى محل باشد معتبر است.
مسأله ۸۱۶ ـ اگر با اطمينان به مشعر بودن مكانى در آنجا وقوف كرد، و بعد از فوت وقتهاى وقوف معلوم شد آنجا مشعر نبوده، احتياطاً حج را تمام كند، و بعد عمره مفرده انجام دهد، و چنانچه حج بر او مستقر بوده يا در صورت بقاى استطاعت سال بعد حج را اعاده كند.
وقت وقوف
مسأله ۸۱۷ ـ واجب است از طلوع فجر تا طلوع آفتاب در مشعرالحرام وقوف كند. و اين وقوف معروف و اختيارى مشعر مى باشد.
مسأله ۸۱۸ ـ وقوف در مشعرالحرام از طلوع فجر تا طلوع آفتاب واجب است اما تمام آن ركن نيست.
مسأله ۸۱۹ ـ زنها، بچه ها، بيماران، افراد ضعيف، سالمندان و افرادى كه آنها را مراقبت و پرستارى و راهنمايى مى كنند مى توانند بعد از نصف شب از مشعر خارج شوند.
مسأله ۸۲۰ ـ براى افراد مذكور وقوف بين الطلوعين لازم نيست، بلكه ماندن تا نصف شب در مشعر به عنوان وقوف آنها مجزى و صحيح است. بلى همراهان معذورين و كسانى كه عذر آنها برطرف شده در صورت امكان لازم است براى درك وقوف اختيارى به مشعر برگردند.
مسأله ۸۲۱ ـ وقوف اضطرارى شبانه مشعر براى معذورين مسأله قبل، حكم وقوف اختيارى مشعر را دارد.
مسأله ۸۲۲ ـ خارج شدن از مشعر قبل از طلوع فجر بنا بر احتياط واجب جايز نيست. و اگر عمداً و بدون عذر بيرون برود و نتواند تا طلوع آفتاب برگردد، چنانچه وقوف عرفات را درك كرده باشد بايد حج را تمام كند، و يك گوسفند كفاره بدهد، و بنابر اقوى سال بعد نيز حجرا اعاده كند.
مسأله ۸۲۳ ـ اگر فردى به غير عمد وقوف بين الطلوعين را درك نكرد، و از معذورين هم نبود كه وقوف اضطرارى شب براى او كفايت كند، مى تواند از طلوع آفتاب روز عيد تا ظهر مقدارى در مشعر وقوف كند، و حج او صحيح است.
مسأله ۸۲۴ ـ از آنچه گذشت معلوم مى شود كه وقوف در مشعر سه وقت دارد:
۱ ـ وقوف اختيارى: يعنى بين الطلوعين براى غير معذورين.
۲ ـ وقوف اضطرارى شبانه: يعنى شب عيد براى معذورينى كه در مسأله ۸۱۹ گذشت.
۳ ـ وقوف اضطرارى روزانه: يعنى از طلوع آفتاب تا ظهر روز عيد براى كسانى كه دو وقوف قبل را درك نكرده باشند.
مسأله ۸۲۵ ـ معذورين در مسأله ۸۱۹ بايد خودشان به معذور بودنشان اطمينان پيدا كنند، و گفته مدير كاروان يا افراد ديگر مادامى كه موجب اطمينان نشود كفايت نمى كند.
مسأله ۸۲۶ ـ عوامل خدماتى كه ناچارند شب عيد براى آماده كردن چادرهاى منى و تهيه تداركات از مشعر خارج شوند، اگر نمى توانند براى وقوف اختيارى به مشعر برگردند، پس از وقوف اضطرارى شبانه مى توانند از مشعر خارج شوند، و حج آنها صحيح است.
مسأله ۸۲۷ ـ در فرض سابق اگر اين افراد به قصد بازگشت، از مشعر خارج شوند و ديگر نتوانند به مشعر برگردند، اگر شب عيد نيت وقوف كرده باشند حج آنها صحيح است، والا بايد وقوف اضطرارى روزانه را درك كنند. وگرنه حج آنها باطل است.
كيفيت وقوف
مسأله ۸۲۸ ـ همانگونه كه در احكام وقوف به عرفات گذشت، مراد از وقوف، بودن در آن مكان است خواه سواره باشد يا پياده، نشسته باشد يا ايستاده يا در حال راه رفتن. خواب باشد يا بيدار ولى اگر تمام مدت وقوف را خواب يا بيهوش باشد وقوف و حجش باطل است.
مسأله ۸۲۹ ـ وقوف ركنى مشعر مانند وقوف در عرفات مسماى وقوف است، به اين معنا كه مقدارى از زمان وقوف را ـ حتى اگر يك يا دو دقيقه باشد ـ در مشعر بماند. و در اين صورت حج او صحيح است. هر چند در ترك عمدى بقيه زمان وقوف گناهكار است.
وقوفهاى اختيارى و اضطرارى
مسأله ۸۳۰ ـ با توجه به اينكه براى عرفات و مشعر وقوف اختيارى و اضطرارى وجود دارد، و درك هر دو موقف يا يكى از آنها در وقت اختيارى يا اضطرارى، يا عدم درك آنها از جهت صحت و بطلان احكام مختلفى دارد، لذا فهرستوار اقسام آن را ذكر مى كنيم:
۱ ـ اگر وقوف در عرفات و وقوف در مشعر بطور كلى ترك شود، حج باطل است; خواه از روى علم باشد يا جهل، بدون عذر ترك شده باشد يا از روى عذر.
۲ ـ اگر از روى علم عمداً و بدون عذر وقوف اختيارى عرفات را ترك كند، حج او باطل است.
۳ـ بجز معذورينى كه در مسأله ۸۱۹ ذكر شد، اگر كسى وقوف اختيارى مشعر را از روى علم عمداً و بدون عذر ترك كند، حج او باطل است.
۴ ـ اگر وقوف اختيارى عرفات و مشعر از روى عذر ترك شود، و اضطرارى عرفات و مشعر را درك كند، بعيد نيست كه حج او صحيح باشد، هر چند احتياط در اين است كه اگر شرايط استطاعت باقى بود، سال بعد حج را اعاده كند.
۵ ـ اگر وقوف در عرفات از روى عذر درك نشود، چنانچه اختيارى مشعر را درك كند حج او صحيح است، والا حج او باطل است. مگر براى معذورين مسأله ۸۱۹٫
۶ ـ اگر وقوفهاى مشعر را از روى عذر درك نكند چنانچه وقوف اختيارى عرفات را درك كرده باشد، حج او اشكال دارد، و به احتياط واجب بايد اين حج را تمام كرده و سال بعد اعاده كند. و اگر وقوف اضطرارى عرفات را درك كرده باشد، حج او باطل است.
۷ ـ اگر وقوف اختيارى عرفات را درك كرد ولى ازدرك وقوف اختيارى مشعر معذور بود، و يكى از وقوفهاى شبانه يا روزانه مشعر را درك كرد، حج او صحيح است.
مسأله ۸۳۱ ـ كسى كه حج او به جهت ترك وقوفين باطل شود در احرام باقى است، و بايد براى خروج از احرام عمره مفرده انجام دهد.
مستحبات وقوف در مشعر
مسأله ۸۳۲ ـ مستحبات وقوف در مشعر چند چيز است :
۱ ـ با دلى آرام از عرفات بسوى مشعرالحرام متوجه شده و استغفار كند.
۲ ـ همين كه به تلّ سرخ كه سمت راست جاده است رسيد، بگويد:
«اَللَّهُمَّ ارْحَمْ تَوَقُّفِي، وَ زِدْهُ فِي عَمَلِي، وَ سَلِّمْ لِي دِينِي، وَ تَقَبَّلْ مَناسِكِي».
۳ ـ در راه رفتن ميانه رو باشد، و از مزاحمت ديگران بپرهيزد.
۴ ـ مستحب است نماز مغرب و عشا را تا مزدلفه به تأخير اندازد اگر چه ثلث شب نيز بگذرد، و ميان هر دو نماز به يك اذان و دو اقامه جمع كند، و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا بجا آورد. و چنانچه از رسيدن به مزدلفه پيش از نصف شب مانعى رسيد، بايد نماز مغرب و عشا را به تأخير نيندازد و در ميان راه بخواند.
۵ ـ مستحب است كه آن شب را به هر مقدار كه ميسور باشد به عبادت و اطاعت إلهى بسر برد.
۶ ـ اين دعا را بخواند:
«اَللَّهُمَّ هذِهِ جُمَعُ، اَللَّهُمَّ إنِّي أسْألُكَ أنْ تَجْمَعَ لِي فِيها جَوامِعَ الْخَيْرِ، اَلَّلهُمَّ لاتُؤْيِسْنِي مِنَ الْخَيْرِ الَّذِيْ سَألْتُكَ أنْ تَجْمَعَهُ لِيْ فِي قَلْبِي، وَأَطْلُبُ إلَيْكَ أنْ تُعَرِّفَنِي ماعَرَّفْتَ أوْلِياءَكَ فِي مَنْزِلِي هذا، وَ أنْ تَقِيَنِي جَوامِعَ الشَرِّ».
۷ ـ مستحب است بعد از نماز صبح با طهارت حمد و ثناى إلهى را بجا آورد، و بهر مقدارى كه ميسور باشد از نعم و تفضلات حضرت حق ياد كند، و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد، آنگاه دعا كند.
۸ ـ اين دعا را نيز بخواند:
«اَلَّلهُمَّ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ، فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ، وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ،وَادْرَأ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ، اَلَّلهُمَّ أنْتَ خَيْرُ مَطْلُوب إلَيْهِ، وَ خَيْرُ مَدْعُوٍّ وَ خَيْرُ مَسْؤول، وَ لِكُلِّ وافِد جائِزَةٌ، فَاجْعَلْ جائِزَتِي فِي مَوْطِنِي هذا، أنْ تُقِيلَنِي عَثْرَتِي، وَ تَقْبَلَ مَعْذِرَتِي، وَ أنْ تُجاوِزَ عَنْ خَطِيْئَتِي، ثُمَّ اجْعَلِ التَّقْوى مِنَ الدُّنيا زادِي».
۹ ـ مستحب است ريگهايى را كه براى رمى جمرات در منى لازم دارد از مشعر بردارد. و حدوداً بيش از هفتاد ريگ بردارد.
۱۰ ـ مستحب است وقتى كه به وادى محسّر رسيد به مقدار صد قدم مانند شتر تند رود و اگر سواره است سوارى خود را حركت دهد، و بگويد:
«اَللَّهُمَّ سَلِّمْ لي عَهْدِي، وَاقْبَلْ تَوبَتِي، وَأجِبْ دَعْوَتِي، وَاخْلُفْنِي فِىْ مَنْ تَرَكْتُ بَعْدِي».
مسأله ۸۳۳ ـ مستحب است كمى قبل از طلوع آفتاب از مشعرالحرام به سوى منى حركت كند، به گونه اى كه قبل از طلوع آفتاب وارد وادى محسّر(۱) نشود. ولى اگر وارد وادى محسّر شد اشكالى ندارد. و اگر از آن تجاوز كرد و وارد منى شد گناهكار است، ولى كفاره ندارد.
اعمال روز عيد در منى
مسأله ۸۳۴ ـ محرم بعد از وقوف در مشعر، در روز عيد قربان بايد وارد منى شود، و واجبات روز عيد در منى را كه شامل موارد زير است بنابر احتياط واجب به ترتيب انجام دهد:
۱ ـ رمى جمره عقبه.
۲ ـ قربانى.
۳ ـ حلق يا تقصير.
مسأله ۸۳۵ ـ اگر از روى جهل يا غفلت و سهو اين ترتيب رعايت نشود، اعاده لازم نيست، ولى اگر از روى علم و عمد ترك شود بايد اعمال به ترتيب اعاده شود.
۱ ـ وادى محسّر بيابانى است با وسعت كم بين مشعر و منى، كه حدود آن طبق تأييد اهل محل علامت گذارى شده است.
۴-رمى جمره عقبه
مسأله ۸۳۶ ـ اولين عمل واجب محرم در روز عيد در منى سنگ زدن به ستونى است كه از سنگ ساخته شده، و به جمره عقبه معروف است.
مسأله ۸۳۷ ـ موالات در رمى معتبر نيست، لذا فاصله زمانى بين هفت سنگ، يا بين جمرات سه گانه مضرّ به رمى نيست.
مسأله ۸۳۸ ـ هنگام سنگ زدن طهارت از حدث يا خبث شرط نيست، همچنين كه خود سنگها لازم نيست پاك باشد.
مسأله ۸۳۹ ـ بنابر احتياط واجب سنگ زدن به قسمت سيمانى جمره عقبه كه قبلاً ديوار بود، كفايت نمى كند و از اين جهت فرقى بين طبقه اول و دوم نيست.
مسأله ۸۴۰ ـ رمى در طبقه دوم مانعى ندارد.
مسأله ۸۴۱ ـ شخص مى تواند قبل از رمى خود براى ديگرى رمى كند.
مسأله ۸۴۲ ـ اگر كسى از اصل رمى جمره و رفت و آمد تا محل رمى معذور باشد بايد نايب بگيرد. اما اگر در اصل رمى معذور است ولى مى تواند به محل رمى برود يا مى توانند او را ببرند، احتياط اين است كه او را به محل رمى ببرند، بعد نايب رمى را در منظر او انجام دهد.
مسأله ۸۴۳ ـ كسى كه قدرت رمى ندارد مى تواند براى رمى جمرات نايب بگيرد، و احتياط واجب آن است كه تا خود فرد كاملاً از انجام عمل مأيوس نشده، نايب انجام ندهد، و در صورت يأس از رفع عذر واجب است نايب بگيرد.
مسأله ۸۴۴ ـ اگر اطرافيان بدانند كه فرد مأيوس از رفع عذر است لازم نيست از او اجازه بگيرند، هر چند اجازه گرفتن مطابق احتياط است، و اگر نتواند اجازه بدهد ـ مثلاً بيهوش باشد ـ اجازه او معتبر نيست.
مسأله ۸۴۵ ـ منظور از نتوانستن، ناتوانى در تمام طول روز است، بنابراين اگر در اوّل روز و ازدحام نتواند رمى كند، اما بعدازظهر و زمان خلوت شدن توانايى داشته باشد، نمى تواند نايب بگيرد.
مسأله ۸۴۶ ـ كسى كه از رمى در روز معذور است ولى در شب قدرت رمى دارد، بنابر احتياط واجب بايد شب رمى كند، و نمى تواند نايب بگيرد.
مسأله ۸۴۷ ـ بعد از اينكه نايب سنگ زد، اگر خودش توانايى سنگ زدن پيدا كرد، لازم نيست اعاده كند.
مسأله ۸۴۸ ـ اگر شك كند كه سنگها را به نحو صحيح زده است يا خير، به آن اعتنا نكند.
مسأله ۸۴۹ ـ اگر يكى از جمرات را به خيال اينكه جمره عقبه است رمى كند و روز بعد متوجه اشتباه خود شود، بايد جمره عقبه را به نيت قضا رمى كند.
مسأله ۸۵۰ ـ اگر رمى روز عيد را فراموش كرد و تا روز سيزدهم متذكر شد، واجب است قضاى آن را قبل از رمى آن روز انجام دهد، و اگر تا روز سيزدهم متذكر نشد، سال ديگر در اين سه روز خودش يا نايبش سنگ بزند.
شرايط صحت رمى
درصحت رمى رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت.
۲ ـ وقت رمى.
۳ ـ شرايط سنگى كه با آن رمى مى شود.
۴ ـ پرتاب سنگ با دست و بدون واسطه.
۵ ـ هفت سنگ به ترتيب و يكى يكى زدن.
نيت
مسأله ۸۵۱ ـ رمى جمره از عبادات است و بايد با قصد قربت انجام شود، و ريا موجب بطلان آن است.
وقت رمى
مسأله ۸۵۲ ـ وقت سنگ زدن به جمره از طلوع آفتاب روز عيد قربان است تا غروب آفتاب.
مسأله ۸۵۳ ـ زنها، بيماران، سالمندان مى توانند در شب عيد سنگ بزنند، اگرچه از رمى در روز عيد معذور نباشند.
مسأله ۸۵۴ ـ زنى كه حج نيابتى نيز انجام مى دهد همين حكم را دارد.
مسأله ۸۵۵ ـ اين حكم اختصاص به رمى روز عيد دارد. ولى در روزهاى بعد به شرط اينكه در روز معذور باشند مى توانند شب رمى كنند.
مسأله ۸۵۶ ـ حكم سابق شامل همراهان ضعفا و بيماران، و راهنماها نمى شود. بلكه همراهان آنها بايد طبق وظيفه خودشان عمل كنند، يعنى در روز عيد رمى كنند.
مسأله ۸۵۷ ـ نايب نيز بايد در روز رمى كند، و رمى در شب كفايت نمى كند. حتى اگر زنى درخصوص رمى نايب شود و بخواهد از طرف زن ديگرى شب عيد، جمره عقبه را رمى كند.
شرايط سنگى كه با آن رمى مى شود.
مسأله ۸۵۸ ـ شرايط سنگى كه با آن رمى مى شود عبارت است از:
۱ ـ به آن ريگ گفته شود. يعنى سنگى باشد نه خيلى ريز مثل شن، و نه خيلى درشت مثل قلوه سنگ، بنابراين ريگ حدوداً بايد به اندازه يك بند انگشت باشد.
۲ ـ از حرم باشد، و ريگ خارج از حرم كفايت نمى كند.
۳ ـ بكر باشد، و هيچ كس قبلاً با آن رمى نكرده باشد.
۴ ـ غصبى نباشد، پس اگر از زمين غير يا از ريگهايى كه ديگرى براى خودش جمع كرده بدون اجازه و رضايت وى باشد، كافى نيست.
مسأله ۸۵۹ ـ اگر شك كند كه چيزى را كه مى خواهد بزند سنگ است يا چيز ديگر، نمى تواند به آن اكتفا كند، و بايد چيزى را بزند كه بداند سنگ است.
مسأله ۸۶۰ ـ سنگى را كه از حرم برداشته اگر شك كند كه از خارج حرم آورده اند يا خير، به آن اعتنا نكند.
مسأله ۸۶۱ ـ مستحب است سنگها از مشعرالحرام جمع آورى شود.
مسأله ۸۶۲ ـ اگر شك كند كه سنگ بكر است يا خير، مى تواند با آن رمى كند.
پرتاب سنگ با دست و بدون واسطه
مسأله ۸۶۳ ـ سنگ را بايد با دست پرتاب كند، و اگر آن را روى جمره بگذارد صحيح نيست.
مسأله ۸۶۴ ـ سنگ بايد به سبب پرتاب او به جمره برسد، و اگر به واسطه سنگ ديگرى در بين راه بر سرعت و شتاب آن افزوده شود و به جمره اصابت كند كافى نيست.
مسأله ۸۶۵ ـ اگر سنگ پرتاب شده به چيزى برخورد كند و كمانه كند، و با همان فشار پرتاب اوليه به جمره بخورد كفايت مى كند.
مسأله ۸۶۶ ـ اگر سنگى را پرتاب كرد ولى به جمره اصابت نكرد، بايد دومرتبه پرتاب كند تا به جمره اصابت كند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
مستحبات دخول حرم
مسأله ۴۹۱ ـ براى داخل شدن در حرم خدا چند چيز مستحب است:
۱ ـ همين كه حاجى به حرم رسيد، پياده شده و به جهت دخول حرم غسل كند.
۲ ـ براى تواضع و فروتنى نسبت به حضرت حق جلَّ و علا پا برهنه شده و نعلين خود را در دست گرفته و داخل حرم شود. اين عمل ثواب زيادى دارد.
۳ ـ وقت دخول حرم اين دعا را بخواند:
«اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ فِى كِتابِكَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ: (وَ أَذِّنْ فِى النّاسِ بِالْحَجِّ يَأتُوكَ رِجالا وَ عَلى كُلِّ ضامِر يَاْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميق). اَلّلهُمَّ اِنّى اَرْجُواَنْ اَكُونَ مِمَّنْ اَجابَ دَعْوتَكَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّة بَعيدَة وَ فَجٍّ عَميق، سامِعاً لِنِدائِكَ، وَ مُستَجيباً لَكَ، مُطيعاً لاَِمْرِكَ وَ كُلُّ ذِلكَ بِفَضْلِكَ عَلَيَّ وَاِحْسانِكَ إلَيَّ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما وَفَّقْتَنِي لَهُ، أبْتَغِي بِذلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ، وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ، وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ، وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي، وَالتَّوْبَةَ عَلَيَّ مِنْهَا بِمَنِّكَ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ حَرِّمْ بَدَنِي عَلَى النَّارِ، وَ آمِنِّي مِنْ عَذابِكَ وَ عِقابِكَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».
۴ ـ وقت دخول حرم مقدارى از علف (اذخر) گرفته آن را بجود.
آداب دخول مسجدالحرام
مسأله ۴۹۲ ـ هنگام داخل شدن به مسجد الحرام چند چيز مستحب است:
۱ ـ مستحب است براى دخول مسجدالحرام غسل كند.
۲ ـ مستحب است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود.
۳ ـ هنگام ورود از درب «بنى شيبه» وارد شود، و گفته اند كه باب بنى شيبه در حال كنونى مقابل باب السلام است. بنابر اين نيكو اين است كه شخص از باب السلام وارد شده و مستقيماًبيايد تا از ستونها بگذرد.
۴ ـ مستحب است بر درب مسجدالحرام ايستاده، بگويد:
«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ، بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ ماشاءَاللهُ، اَلسَّلامُ عَلى أنْبِياءِاللهِ وَ رُسُلِهِ، اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى إبْراهِيمَ خَلِيلِ اللهِ، وَالْحَمْدُللهِ رَبِ الْعالَمِينَ».
و در روايت ديگر وارد است كه نزد درب مسجد بگويد:
«بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ إلَى اللهِ وَ ماشاءَاللهُ، وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ خَيْرُ الاْسْماءِ لِلّهِ، وَالْحَمْدُللهِِ، وَالسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدِبْنِ عَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى أنْبِياءِاللهِ وَ رُسُلِهِ، اَلسَّلامُ عَلى خَلِيلِ اللهِ الرَّحْمنِ، اَلسَّلامُ عَلى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِاللهِ الصَّالِحِينَ، اَللَّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ بارِكْ عَلى مُحَمَّد، وَ آلِ مُحَمَّد وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، كَما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَ آلِ إبْراهيمَ، إنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، ألَّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى إبْراهِيمَ خَلِيلِكَ، وَ عَلى أنْبِيائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ، وَ سَلامٌ عَلىَ الْمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، اَلَّلهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَاسْتَعْمِلْنِي فِي طاعَتِكَ وَ مَرْضاتِكَ، وَاحْفَظْنِي بِحِفْظِ الاْيمانِ أبَداً ما أبْقَيْتَنِي، جَلَّ ثَناءُ وَجْهِكَ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي جَعَلَنِي مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ، وَجَعَلَنِي مِمَّنْ يَعْمُرُ مسَاجِدَهُ، وَ جَعَلَنِي مِمَّن يُناجِيهِ، اَلَّلهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ وَ زائِرُكَ فِي بَيْتِكَ، وَ عَلى كُلِّ مَأتِيٍّ حَقٌّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ، وَ أنْتَ خَيْرُ مَأتِيٍّ وَأكْرَمُ مَزُور، فأسْألُكَ يا اللهُ يا رَحْمنُ، بِأنَّكَ أنْتَ اللهُ لاإلهَ إلاّ أَنتَ، وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، بِأنَّكَ واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ، لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ (لَكَ خ ل) كُفُواً أحَدٌ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلى أهْلِ بَيْتِهِ، يا جَوادُ يِا كَرِيمُ، يا ماجِدُ يا جَبَّارُ يا كَرِيمُ، أسْألُكَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إيّايَ بِزِيارَتِي إيَّاكَ، أوَّلَ شَيْءتُعْطِيَنِي، فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».
پس سه مرتبه بگويد:
«اَللَّهُمَّ فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».
پس بگويد:
«وَ أوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَيِّبِ، وَادْرَأ عَنِّي شَرَّ شَياطِينِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ، وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
۵ ـ داخل مسجدالحرام شود، و رو به كعبه دستها را بلند كرده، و بگويد:
«اَللَّهُمَّ إنِّي أسْألُكَ فِي مَقامِي هذا، وَ فِي أوَّلِ مَناسِكِي، أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي، وَ أنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِيئَتِي، وَ أنْ تَضَعَ عَنِّي وِزْرِي، الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي بَلَّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرامَ، اَلَّلهُمَّ إنِّي أشْهَدُ أنَّ هذا بَيْتُكَ الْحَرامُ، الَّذِي جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنَّاسِ، وَ أمْناً مُبارَكاً، وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ، اَلَّلهُمَّ إنِّي عَبْدُكَ، وَالْبَلَدَ بَلَدُكَ،وَالْبَيْتَ بَيْتُكَ، جِئتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ، وَ أؤُمُّ طاعَتَكَ، مُطِيعاً لاِمْرِكَ، راضِياً بِقَدَرِكَ، أسْألُكَ مَسْألَةَ الْفَقِيرِ إلَيْكَ، الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، اَلَّلهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ، واسْتَعْمِلْنِي بِطاعَتِكَ وَ مَرْضاتِكَ».
بعد خطاب كند بسوى كعبه، و بگويد:
«الْحَمْدُللهِِ الَّذِي عَظَّمَكِ وَ شَرَّفَكِ وَ كَرَّمَكِ، وَجَعَلَكِ مَثابَةً لِلنّاسِ، و اَمْناً مُبارَكاً، وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ».
۶ ـ مستحب است وقتى كه محاذى حجرالأسود شد، بگويد:
«أشْهَدُ أنْ لاإلهَ إلاَاللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لهُ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ، وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ وَاللاَّتِ وَالْعُزّى، وَ بِعِبادَةِ الشَيْطانِ، وَ بِعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دُونِ اللّهِ».
و هنگامى كه نظرش به حجرالأسود افتاد متوجه بسوى او شود، و بگويد:
«اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا، وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أنْ هَدانَا اللّهُ، سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ ولا إلهَ إلاَ اللّهُ وَاللهُ أكْبَرُ، اَللهُ أكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ، وَاللهُ أكْبَرُ مِمّا أخْشى وَاَحْذَرُ، لا إلهَ إلاَّاللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ و لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي، وَ هُوَ حَيٌّ لايَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ، اَلَّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ بارِكْ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، كَأفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَ آلِ إبْراهِيمَ، إنَّكَ حَمِيدٌ مَجيدٌ، وَ سَلامٌ عَلى جَميعِ النَّبِيِّينَ وَالمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُللهِِ رَبِّ العالَمِينَ، ألَّلهُمَّ إنِّي اُومِنُ بِوَعْدِكَ، وَأُصَدِّقُ رُسُلَكَ، وَأتَّبِعُ كِتابَكَ».
۷ ـ در روايت معتبر وارد است كه وقتى كه نزديك حجرالأسود رسيدى دستهاى خود را بلند كن، و حمد و ثناى الهى را بجا آور، و صلوات بر پيغمبر بفرست، و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند. پس از آن حجر را ببوس و استلام كن. و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام كن، و اگر آن نيز ممكن نشد به آن اشاره كن و بگو:
«اَللَّهُمَّ أمانَتِي أدَّيْتُها، وَ مِيثْاقِي تَعاهَدْتُهُ، لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ، اَلَّلهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتابِكَ، وَ عَلى سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّاللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ، وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ، وَاللاَّتِ وَالْعُزّى، وَ عِبادَةِ الشَّيْطانِ، وَ عِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دُونِ اللهِ».
و سپس بگو:
«اَللَّهُمَّ إلَيْكَ بَسَطْتُ يَدِي، وَ فِيما عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِي، فَاقْبَلْ سُبْحَتِي، وَاغْفِرْلِي وَارْحَمْنِي، اَلَّلهُمَّ إنِّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ، وَ مَواقِفِ الْخِزْيِ فِي الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ».
مستحبات ديگر مكه
مسأله ۴۹۳ ـ آداب و مستحبات ديگر در مكه معظمه از اين قرار است:
۱ ـ زياد ذكر خدا كردن، و خواندن قرآن.
۲ ـ ختم كردن قرآن.
۳ ـ خوردن از آب زمزم، و بعد از خوردن اين دعا را بخواند:
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً، وَرِزْقاً واسِعاً، وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داء وَسُقْم»
و نيز بگويد:
«بسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالشُّكْرُ لِلّهِ».
۴ ـ نظر كردن به كعبه، و بسيار تكرار كردن آن.
۵ ـ در هر شبانه روز ده مرتبه طواف كردن; در اول شب سه طواف، و در آخر شب سه طواف، و پس از دخول صبح دو طواف، و بعد از ظهر دو طواف.
مسأله ۴۹۴ ـ مستحب است بعد از فراغ از حج در صورت امكان يك عمره مفرده انجام دهد، و هنگام خروج از مكه طواف وداع انجام دهد.
طــواف
مسأله ۴۹۵ ـ طواف يعنى هفت مرتبه دور خانه خدا(كعبه) گشتن، به گونه اى كه شرحش مى آيد. و هر دور را به عربى «شوط» مى گويند.
مسأله ۴۹۶ ـ طواف از اركان عمره تمتع است، و اگر كسى عمداً تا وقت باقى است آن را انجام ندهد عمره او باطل مى شود. چه عالم به مسأله باشد يا جاهل.
مسأله ۴۹۷ ـ كسى كه طواف را عمداً ترك كند و عمره خود را باطل كند به احتياط واجب بايد حج إفراد بجا آورد، و پس از آن عمره مفرده انجام دهد، و اگر حج واجب بجا مى آورده در سال بعد نيز حج را اعاده كند.
مسأله ۴۹۸ ـ وقت طواف در عمره تمتع تا زمانى است كه اگر آن را با اعمال بعد از آن انجام دهد بتواند به وقوف ركنى عرفات برسد.
مسأله ۴۹۹ ـ طواف بايد قبل از سعى انجام شود. و اگر اين ترتيب به هر دليل حتى از روى فراموشى مراعات نشود مجزى نبوده و به احتياط واجب بايد سعى و تقصير را بعد از طواف و نماز آن اعاده كند.
مسأله ۵۰۰ ـ شخص مى تواند قبل از اينكه طواف واجب خود را بجاآورد طواف نيابى انجام دهد و صحيح است، هر چند بنابر احتياط نمى تواند طواف مستحبى بجاآورد.
مسأله ۵۰۱ ـ اگر كسى طواف را به هر جهت باطل انجام داده و بدون توجه به بطلان آن، اعمال بعد از آن را انجام داده و بعد از تقصير متوجه شده، بايد طواف و نماز آن را اعاده كند، و به احتياط واجب سعى و تقصير را نيز اعاده كند، و تا تقصير نكرده محرمات احرام را مراعات كند.
مسأله ۵۰۲ ـ اگر بعد از طواف شك كند كه شرايط صحت طواف را مراعات كرده يا خير، طواف او صحيح است. و همين طور اگر در اثناى طواف نسبت به دورهاى انجام شده چنين شكى كند چنانچه غافل از شرايط نبوده طواف صحيح است. و در غير اين صورت بايد طواف را تمام كند.
مسأله ۵۰۳ ـ كسى كه طواف عمره تمتع را فراموش كند يا باطل انجام دهد هر وقت يادش آمد اگر چه بعد از اعمال منى يا بعد از ماه ذى الحجه باشد بايد آن را بجاآورد، و بعد از نماز طواف، سعى و تقصير را بنابر احتياط اعاده كند. و اگر خودش نتواند شخص مورد اطمينان را نايب كند تا برايش انجام دهد.
مسأله ۵۰۴ ـ كسى كه به خاطر بيمارى يا پيرى قدرت بر انجام طواف نداشته باشد طواف او به ترتيب ذيل انجام مى شود:
۱ ـ او را بر دوش گرفته به گونه اى كه در صورت امكان پاهاى او به زمين كشيده شود طواف دهند.
۲ ـ او را با تخت روان (طبق) طواف دهند.
۳ ـ اگر دو صورت فوق ممكن نباشد نايب بگيرد.
مسأله ۵۰۵ ـ بيمار يا ناتوان را كه طواف مى دهند بايد شرايط صحت طواف را تا جايى كه ممكن است مراعات كنند.
مسأله ۵۰۶ ـ كسى كه مقدارى از طواف را مى تواند بجاآورد ولى از انجام تمام آن معذور است بايد طبق فرض سابق عمل كند، و در صورت نيابت بايد براى كل طواف نايب بگيرد نه بعضى از دورهاى آن.
مسأله ۵۰۷ ـ كسى كه فكر مى كرده مى تواند تمام طواف را انجام دهد اگر بعد از شوط چهارم از انجام بقيه طواف به طور كلى عاجز شد مى تواند براى انجام بقيه آن نايب بگيرد. و در اين فرض هم نايب و هم خودش نماز طواف را بخواند. و اگر قبل از شوط چهارم عاجز شد بايد براى كل طواف نايب بگيرد، و نيابت براى مقدار باقى مانده در اين فرض صحيح نيست.
مسأله ۵۰۸ ـ شخص حتى در حال اختيار مى تواند طواف را پياده يا سواره، يا مقدارى از آن را پياده و مقدارى را سواره بجاآورد. ولى نمى تواند مقدارى را خود بجا آورد و براى باقيمانده آن نايب بگيرد. لذا فرض سابق در موردى است كه خودش نتواند سواره يا بعد از مقدارى استراحت طواف را تمام كند.
مسأله ۵۰۹ ـ شخص مى تواند در حال طواف به هر صورت كه خواست حركت كند، يعنى مى تواند آهسته برود يا تند برود يا حتى بدود. ولى بهتر است به طور متعارف راه برود.
مسأله ۵۱۰ ـ صحبت كردن، خوردن و آشاميدن و خواندن شعر در طواف اشكالى ندارد، هر چند مكروه است. امّا ذكر، دعا و خواندن قرآن در طواف مستحب است.
مسأله ۵۱۱ ـ همراه داشتن پول غير مخمس يا اموال غصبى يا پاگذاشتن روى لباس احرام ديگران كه موجب اذيت آنها شود يا روى اشيايى كه در مطاف افتاده موجب بطلان طواف نمى شود.
مسأله ۵۱۲ ـ در مواردى كه حكم به تكميل و اعاده طواف شده است به احتياط واجب بايد ابتدا طواف سابق تكميل شود و بعد نماز آن خوانده شود، بعد طواف و نماز آن اعاده شود.
مسأله ۵۱۳ ـ اگر بعد از تمام شدن اعمال عمره مفرده يا عمره تمتع يا حج تمتع متوجه شده طواف او باطل بوده بايد علاوه بر اعاده طواف و نماز طواف، به احتياط واجب اعمال مترتبه بر آن را نيز اعاده كند.
مسأله ۵۱۴ ـ پوشيدن لباس هر چند بر محرم حرام است اما براى طواف ضرر ندارد، و حتى در طواف عمره تمتع يا مفرده هم اگر با لباس طواف كند، طواف او صحيح است. و همين طور اگر بعداً متوجه شود طواف او باطل بوده، مى تواند با لباس طواف كند.
شرايط صحت طواف
درصحت طواف رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت
۲ ـ طهارت
۳ ـ ستر عورت
۴ ـ مختون بودن
۵ ـ انجام هفت دور نه كمتر و نه بيشتر
۶ ـ شروع طواف از حجرالأسود و ختم به آن
۷ ـ محدوده طواف
۸ ـ جهت گردش به دور كعبه
نيت
مسأله ۵۱۵ ـ شخص بايد قصد طواف معينى را داشته باشد. مثلا بداند طوافى را كه انجام مى دهد طواف عمره مفرده يا عمره تمتع يا حج تمتع يا طواف نساء يا طواف مستحبى است. و لازم نيست نيت را به زبان بياورد يا حتى به قلب خطور دهد.
مسأله ۵۱۶ ـ طواف نيز مانند ساير عبادات بايد با قصد قربت انجام شود. يعنى عمل را براى خدا يا براى اطاعت امر خدا يا براى ترس از جهنم و رسيدن به بهشت و ثواب بجاآورد. و اگر ريا كند يعنى براى غير خدا انجام دهد باطل است.
مسأله ۵۱۷ ـ اگر كسى به قصد طواف مقدارى از آن را انجام دهد و فكر كند كه چون مى بايست نيت را به زبان مى گفته و طواف او باطل است طواف را رهاكند، و بلافاصله با گفتن نيت از نو طواف كند. طواف او اشكال پيدا مى كند.
مسأله ۵۱۸ ـ ريا در حين عمل گر چه نسبت به بعضى از اشواط يا خصوصيات باعث بطلان عمل مى شود. اما ريا بعد از عمل موجب بطلان آن نمى شود.
مسأله ۵۱۹ ـ افرادى كه در طواف به ديگران كمك مى كنند يا آنها را طواف مى دهند. اگر خودشان نيز قصد طواف كنند، طواف هر دو صحيح است. مشروط بر اينكه قصد ارتكازى طواف تا آخر طواف باقى باشد.
مسأله ۵۲۰ ـ چون طواف از عبادات است بايد نيت و قصد قربت ـ ولو بصورت ارتكازى ـ تا آخر عمل باقى باشد، لذا اگر در بين طواف بطور كلى غافل شود، يا اگر سواره او را طواف مى دهند خوابش ببرد، طواف او اشكال دارد و حكم آن حكم سرزدن حدث در بين طواف است، كه در مسأله ۵۲۶ خواهد آمد.
طهارت
طهارت شامل موارد ذيل است:
۱ ـ طهارت از حدث اصغر و اكبر.
۲ ـ طهارت لباس و بدن.
طهارت از حدث اصغر و اكبر
مسأله ۵۲۱ ـ در طواف واجب ـ حتى در عمره و حج مستحبى ـ طهارت از حدث اصغر و اكبر شرط است. و طواف بدون طهارت باطل است، اگر چه از روى جهل يا فراموشى باشد.
مسأله ۵۲۲ ـ اگر اميد برطرف شدن عذر را دارد نمى تواند با تيمم طواف كند. بلكه بايد صبر كند تا وقت تنگ شود، يا از رفع عذر مأيوس شود.
مسأله ۵۲۳ ـ اگر از انجام غسل يا وضو معذور باشد بايد تيمم كند. و اگر تيمم بدل از غسل كرد و بعد حدث اصغر عارض شد اگر بتواند بايد وضو بگيرد، والاّ بدل از وضو تيمم كند.
مسأله ۵۲۴ ـ اگر محدث فراموش كند كه غسل بر گردن اوست اگر غسل واجب ديگرى قبل از طواف انجام داده باشد كفايت كرده و عملش صحيح است. و الاّ طواف باطل است.
مسأله ۵۲۵ ـ اگر در بين طواف شك كند كه طهارت داشته يا خير، مسأله سه صورت دارد:
اول ـ حالت سابق خود را بداند كه طاهر بوده، در اين فرض جايز است طواف را تمام كند، و براى اتمام آن وضو واجب نيست، و اعاده طواف نيز لازم نيست. و در اين صورت فرقى نيست كه شك بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن.
دوم ـ حالت سابق خود را بداند كه محدثى بوده. در اين فرض ظاهراً هر مقدار از طواف را كه انجام داده محكوم به بطلان است، چه شك بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن، و بايد بعد از وضو از نو طواف كند.
سوم ـ حالت سابق خود را نداند، كه در اين صورت به احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند، و پس از آن طواف و نماز آن را اعاده كند. و در اين صورت فرقى نيست كه شك بعد از دور چهارم باشد يا قبل از آن عارض شده باشد.
مسأله ۵۲۶ ـ اگر در بين طواف حدث عارض شود مسأله چهار صورت دارد:
اول ـ حدث قبل از رسيدن به نصف طواف باشد،
كه در اين صورت طواف باطل مى شود، و بايد بعد از تحصيل طهارت آن را از سر بگيرد. خواه محدث شدن اختيارى باشد يا بدون اختيار.
دوم ـ پس از رسيدن به نصف و قبل از تمام شدن دور چهارم باشد، كه در اين صورت بنابر احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند، و دوباره طواف ديگر كند و نماز آن را نيز بخواند، خواه حدث با اختيار باشد يا بدون اختيار.
سوم ـ بعد از تمام شدن دور چهارم اختياراً خود را محدث كند، كه در اين صورت نيز مثل صورت دوم احتياط كند.
چهارم ـ پس از تمام شدن دور چهارم بى اختيار محدث شود. كه در اين صورت پس از تحصيل طهارت طواف را از آنجايى كه محدث شده تمام كند و صحيح است.
و در اين مسأله فرقى بين حدث اصغر و اكبر نيست.
مسأله ۵۲۷ ـ كسى كه سواره او را طواف مى دهند بايد توجه داشته باشد كه در حال طواف خوابش نرود، و اگر خوابيد حكم مسأله قبل را دارد.
مسأله ۵۲۸ ـ اگر بعد از طواف يقين كند كه در بين طواف محدث شده، ولى نداند دور چندم بوده طواف او باطل است، و بايد پس از تحصيل طهارت طواف را اعاده كند.
مسأله ۵۲۹ ـ بيمارى كه پى در پى حدث از او سر مى زند اگر بين دو حدث به مقدارى وقت دارد كه بتواند با بدن و لباس پاك طواف كند بايد در آن وقت طواف را انجام دهد. و الاّ چنانچه مشقت نداشته باشد براى هر بار كه حدث از او سرمى زند خود را تطهير كند و وضو بگيرد، و براى نماز هم وضو بگيرد، و بنابر احتياط واجب نايب هم بگيرد.
مسأله ۵۳۰ ـ اگر قبل از طواف شك كند كه طاهر است يا خير، چنانچه قبلا طاهر بوده محكوم به طهارت است، و لازم نيست وضو بگيرد يا غسل كند. و اگر قبلا محدث بوده بايد بعد از تحصيل طهارت طواف كند.
مسأله ۵۳۱ ـ اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه طاهر است يا خير، طواف او صحيح است. ولى براى اعمال بعد طبق مسأله قبل عمل كند.
مسأله ۵۳۲ ـ كسى كه از انجام وضو يا غسل و تيمم معذور است بايد نايب بگيرد. ولى زن حائض و نفساء احكام جداگانه اى دارد كه بيان مى شود.
مسأله ۵۳۳ ـ زن حائض و نفساء نمى تواند طواف كند يا نايب بگيرد. بلكه اگر فرصت انجام طواف را بعد از پاك شدن تا قبل از وقوف ركنى عرفات نداشت حج او تبديل به إفراد مى شود. كه احكام آن قبلا بيان شد.
مسأله ۵۳۴ ـ اگر زن به گمان پاك شدن غسل كرد و طواف انجام داد. و بعد خونى ديد كه محكوم به حيض بود و معلوم شد كه طواف انجام شده در حال حيض صورت گرفته طواف او باطل است. و اگر امكان تدارك آن بعد از پاك شدن و قبل از وقوف ركنى عرفات نباشد حج او بدل به إفراد مى شود.
مسأله ۵۳۵ ـ اگر زن در طواف عمره تمتع قبل از سه دور و نيم حائض شد و امكان تدارك آن بعد از پاك شدن و قبل از وقوف ركنى عرفات نباشد حج او بدل به إفراد مى شود.
مسأله ۵۳۶ ـ اگر بعد از سه شوط و نيم و قبل از پايان دور چهارم حائض شد بايد طواف را رها كند، و احتياطاً و رجاءاً سعى و تقصير را انجام دهد، و احتياطاً محرمات احرام را رعايت كند، و وقت رفتن به عرفات احتياطاً و رجاءاً به نيت حج تمتع محرم شود، و اعمال حج را به قصد ما فى الذمه ـ اعم از حج إفراد يا تمتع ـ انجام دهد. و پس از پاك شدن بنابر احتياط ابتدا طواف ناقص را تمام و نماز آن را بخواند، و سعى و تقصير را نيز احتياطاً اعاده كند، و بعد طواف و نماز طواف آن را بخواند، و سعى و تقصير را نيز احتياطاً اعاده كند، و بعد طواف و نماز طواف و سعى حج را و طواف و نماز طواف نساء را انجام دهد، و احتياطاً يك عمره مفرده انجام دهد.
مسأله ۵۳۷ ـ اگر بعد از شوط چهارم حائض شد و امكان تدارك آن را بعد از پاك شدن و قبل از وقوف ركنى عرفات نداشت سعى و تقصير عمره تمتع را انجام دهد. و بعد براى حج تمتع محرم شود، و بعد از پاك شدن اول تتمه طواف سابق و نماز آن را بجا آورد، و احتياطاً سعى و تقصير را نيز اعاده كند، و سپس طواف حج و نماز و اعمال بعد از آن را بجاآورد.
مسأله ۵۳۸ ـ زنى كه مسأله حيض را نمى داند و بعد از پاك شدن از حيض به خيال اين كه جنب است نيت غسل جنابت بكند چون اشتباه در تطبيق داشته و مى خواسته وظيفه فعليه خود را انجام دهد، طاهر و اعمالش صحيح است.
مسأله ۵۳۹ ـ كسى كه در حين طواف محدث شود و به طواف خود ادامه بدهد اگر جاهل قاصر بوده حج او صحيح است، ولى بايد طواف و نماز طواف و بنابر احتياط سعى را اعاده كند، و اگر طواف عمره بوده تقصير را هم اعاده كند. و در مورد كيفيت جبران عمل، طبق مسأله ۵۲۶ عمل كند.
مسأله ۵۴۰ ـ در فرض سابق چنانچه با ترديد نسبت به صحت عمل يا از روى جهل تقصيرى طواف را ادامه داده، در برخى از موارد به طورى كه در مسأله ۵۲۶ گذشت طواف باطل است و بايد اعاده شود، و اگر اعاده نكرد حج او باطل است. و اگر در طواف نساء بوده حج مطلقاً صحيح است، ولى بايد طواف نساء را طبق مسأله ۵۲۶ خودش يا نايبش انجام دهد، و تا طواف نساء انجام نشده از همسر اجتناب كند.
مسأله ۵۴۱ ـ خونى كه محكوم به حيض و نفاس نباشد استحاضه است، و بايد طبق احكام استحاضه عمل شود، و براى طواف و نماز طواف هم اعمال مربوط به نمازهاى خود را تكرار كند. مثلا در استحاضه كثيره علاوه بر سه غسل براى نمازهاى يوميه، يك غسل براى طواف، و يك غسل براى نماز طواف انجام دهد.
مسأله ۵۴۲ ـ اگر مستحاضه به وظيفه خود عمل كند و مشغول طواف شود و دو مرتبه خون خارج شود چنانچه خون وى استمرار داشته و زن مسائل شرعى عدم سرايت خون را رعايت كند وظيفه اى ندارد، ولى اگر خون قطع بوده و بعد دو مرتبه خارج شده احكام حدث در حين طواف را دارد. كه در مسأله ۵۲۶ گذشت.
مسأله ۵۴۳ ـ مستحاضه اگر براى نماز يوميه يا طواف طبق وظيفه اش غسل كرده يا وضو گرفته و بعد از آن خون وى قطع شده، مى تواند با همان غسل يا وضو طواف و نماز آن را بجا آورد.
مسأله ۵۴۴ ـ اگر خون مستحاضه قطع نمى شود بايد بلافاصله بعد از غسل طواف را شروع كند، بنابراين لازم است در نزديكيهاى مسجدالحرام غسل كند بطورى كه بلافاصله بعد از غسل مشغول طواف شود.
مسأله ۵۴۵ ـ براى مستحاضه يك غسل در طواف و نماز آن كفايت نمى كند، مگر اينكه بعد از غسلى كه براى طواف انجام مى دهد تا زمان نماز طواف خون قطع شده باشد.
طهارت بدن و لباس
مسأله ۵۴۶ ـ بدن و لباس در طواف بايد پاك باشد، و ظاهر آن است كه حتى نجاساتى كه در نماز معفو است در لباس و بدن او نباشد.
مسأله ۵۴۷ ـ اگر در اثناء طواف احتمال قوى بدهد لباس يا بدن او نجس شده ولى اعتنا نكند، و بعد از طواف يقين كند كه در اثناء طواف بدن و لباس او نجس شده، طوافش صحيح است.
مسأله ۵۴۸ ـ اگر فراموش كند كه لباس يا بدن او نجس است و طواف كند و بعد از طواف يا در بين نماز يادش بيايد طواف او صحيح است، ولى نماز را بايد با تطهير لباس و بدن بخواند، هر چند مستحب است طواف و نماز آن را اعاده كند. و اگر بعد از نماز طواف يادش بيايد تنها اعاده نماز كافى است.
مسأله ۵۴۹ ـ اگر شك داشته باشد كه لباس يا بدن او نجس است چنانچه بداند قبلا پاك بوده يا حالت سابقه آن را نداند محكوم به طهارت است و مى تواند با آن طواف كند، اما اگر بداند كه قبلا نجس بوده نمى تواند طواف كند مگر اينكه آن را تطهير كند.
مسأله ۵۵۰ ـ اگر در حين طواف بدن يا لباس شخص نجس شود بايد بعد از تطهير بدن و تطهير يا تعويض لباس طواف را از همان جا ادامه دهد.
مسأله ۵۵۱ ـ اگر در حين طواف متوجه شود كه بدن يا لباس او نجس است و نداند كه آيا نجاست حادث شده يا در اول طواف وجود داشته حكم مسأله قبل را دارد. و همين طور اگر بداند كه از اول طواف وجود داشته، و در اين فرض بنابر احتياط مستحب طواف و نماز آن را اعاده كند.
مسأله ۵۵۲ ـ اگر بعد از طواف متوجه شد كه در حال طواف بدن يا لباس او نجس بوده است طوافش بنابر اظهر صحيح است.
مسأله ۵۵۳ ـ تطهير بدن و تعويض لباس در خون قروح و جروح لازم است، بلى اگر تطهير خون قروح و جروح براى فرد مشقت داشته باشد و امكان تأخير انداختن طواف تا رفع مشقت و تطهير نباشد. لازم نيست بدن را تطهير كند.
ستر عورت
مسأله ۵۵۴ ـ در طواف ستر عورت واجب است، و اگر بدون ستر عورت طواف كند باطل است.
مسأله ۵۵۵ ـ ساتر در طواف بنابر احتياط مستحب بايد شرايط لباس نمازگزار را داشته باشد، و بنابر احتياط واجب بايد مباح باشد. ولى لباسهاى ديگر (غيرساتر) اگر غصبى باشد مضربه طواف نيست.
مسأله ۵۵۶ ـ در طواف عمره تمتع و عمره مفرده لازم نيست حتماً با لباس احرام طواف كند و اگر با لباس دوخته نيز طواف كند طواف او صحيح است.
مسأله ۵۵۷ ـ زن در طواف بايد بدن خود را از نامحرم بپوشاند، و حتى روى پا تا مچ پا بايد پوشيده شود، ولى اگر پوشيده نشود ضررى براى طواف ندارد.
مسأله ۵۵۸ ـ اگر در طواف مقدارى از مو يا بدن زن ظاهر باشد طواف صحيح است، هر چند به جهت عدم حفظ از نامحرم گناهكار است.
مختون بودن
مسأله ۵۵۹ ـ طواف افراد ذكور اگر ختنه نشده باشند باطل است، حتى اگر بالغ نباشند. بنابراين طواف كودكان مميز ختنه نشده باطل، و طواف كودكان غير مميز ختنه نشده احتياطاً باطل است.
مسأله ۵۶۰ ـ اگر كودك ختنه شده به دنيا آيد، لازم نيست ختنه شود، و طواف او صحيح است.
مسأله ۵۶۱ ـ اگر غير مختون محرم شود، احرام او صحيح است، ولى براى طواف بايد ختنه شود، و اگر قبل از ختنه شدن طواف كند طواف او حتى طواف نساء باطل است، و نمى تواند با زن نزديكى يا ازدواج كند.
مسأله ۵۶۲ ـ اگر فرد غير مختون باشد و ختنه شدن براى او ضرر داشته باشد در صورت حصول استطاعت بايد محرم شود و خودش طواف كند و نايب هم بگيرد. و هم خودش نماز طواف بخواند و هم نايب. و چنانچه هر دو با هم طواف كنند فقط خودش نماز طواف بخواند.
انجام هفت دور نه كمتر و نه بيشتر
مسأله ۵۶۳ ـ همان گونه كه قبلاً بيان شد طواف مشتمل بر هفت دور است، و اگر عمداً كمتر يا بيشتر شود باطل است.
مسأله ۵۶۴ ـ اگر عمداً از ابتدا قصد كند كه كمتر از هفت دور يا بيشتر بجاآورد طواف او باطل است، اگر چه هفت دور انجام دهد. و اگر قصد انجام كمتر يا بيشتر از روى جهل و غفلت و فراموشى نيز باشد به احتياط مستحب طواف را اعاده كند.
مسأله ۵۶۵ ـ اگر از ابتدا قصد هفت دور داشته، ولى در اثنا قصد كمتر يا بيشتر كند. از همانجا كه قصد كرده طواف او باطل مى شود. و بايد با قصد هفت دور طواف را از همانجا تكميل كند. و اگر با همين قصد بيشتر از هفت دور بجاآورد طواف باطل است.
مسأله ۵۶۶ ـ اگر از ابتدا قصد بيش از هفت دور كند اما قصدش اين باشد كه هفت دور را به عنوان واجب و مقدار اضافى را مستحبى يا تبرعى بجاآورد اشكالى ندارد. كمااينكه اگر بعد از انجام هفت دور طواف واجب يك دور يا بيشتر را به گمان استحباب به آن اضافه كند طواف او صحيح است.
مسأله ۵۶۷ ـ قِران(۱) در طوافِ واجب جايز نيست، و در طوافِ مستحب مكروه است.
مسأله ۵۶۸ ـ اگر از ابتداى طواف قصد قران داشته باشد احتياط در اعاده طواف است. اما اگر بعد از تمام شدن طواف اول قصد قران كند طواف او صحيح است.
مسأله ۵۶۹ ـ اگر يك دور يا بيشتر به طواف اضافه كند
۱ ـ قِران، يعنى دو طواف را بدون انجام نماز طواف پشت سر هم بجاآوردن.
به قصد اينكه مابقى را طواف ديگرى قرار دهد حكم قران را دارد كه حرام است.
مسأله ۵۷۰ ـ اگر از ابتدا يا در اثناى طواف قصد بيش از هفت دور كند به نيت اين كه مقدار اضافه طواف مستقلى باشد موجب بطلان طواف او مى شود، و به احتياط واجب بايد اعاده كند.
مسأله ۵۷۱ ـ اگر سهواً بيش از يك دور به طواف اضافه كند احتياط آن است كه به قصد قربت و بدون قصد استحباب يا وجوب آن را به هفت دور برساند. و دو ركعت نماز قبل از سعى و دو ركعت بعد از سعى بجا آورد، و به احتياط مستحب دو ركعت بعد از سعى را براى غير فريضه قرار دهد.
مسأله ۵۷۲ ـ اگر سهواً كمتر از يك دور به طواف اضافه كرده، آن را رها كند و طوافش صحيح است.
مسأله ۵۷۳ ـ اگر عمداً مقدارى به طواف اضافه كند، مثلا پس از پايان دور هفتم از حجرالاسود تا مقام ابراهيم را به قصد طواف برود طوافش باطل است.
مسأله ۵۷۴ ـ اگر به گمان اينكه مقدارى از طواف را اشتباه انجام داده، همان مقدار را به جاآورد و سپس معلوم شود كه آن مقدار اوليه باطل نبوده طواف او باطل است.
مسأله ۵۷۵ ـ اگر به گمان اينكه طواف ۱۴ دور است با قصد ۱۴ دور طواف نموده، طواف او باطل است.
مسأله ۵۷۶ ـ اگر از ابتدا قصد انجام دادن كمتر از هفت دور را داشته باشد طواف او باطل است. و اگر با قصد هفت دور شروع كند ولى كمتر از هفت دور بجا آورد، اگر موالات عرفيه بهم بخورد حكم قطع طواف را دارد.
مسأله ۵۷۷ ـ به احتياط واجب در طواف موالات عرفيه بايد رعايت شود. يعنى بايد هفت دور عرفاً به صورت متوالى و پى در پى انجام شود، به طورى كه يك عمل محسوب شود. بنابراين نبايد بين شوطها و اجزاء طواف آنقدر فاصله ايجاد شود كه عرفاً پى در پى شمرده نشود.
مسأله ۵۷۸ ـ براى رفع خستگى در بين طواف جايز است بنشيند يا دراز بكشد، مشروط بر اينكه موالات عرفيه بهم نخورد. و اگر استراحت آن قدر طولانى شد كه موالات عرفيه بهم بخورد طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند، سپس احتياطاً يك طواف ديگر بجاآورد.
مسأله ۵۷۹ ـ شخص تا مطمئن نشده كه موالات عرفيه بهم خورده نمى تواند طواف را از سربگيرد. و بايد همان طواف را ادامه دهد، هر چند قبل از سه دور و نيم باشد.
مسأله ۵۸۰ ـ فاصله انداختن حدود ده تا پانزده دقيقه در طواف براى رفع خستگى و تطهير مخلّ به موالات نيست، ولى بيش از اين مقدار يا اشتغال به كارهاى خارج از طواف، مثل خواندن قرآن و نماز مستحبى و امثال آن موجب بهم خوردن موالات است.
مسأله ۵۸۱ ـ اگر عمداً يك يا چند دور از طواف كم كند واجب است آن را اتمام كند، و اگر اتمام نكند حكم كسى را دارد كه عمداً طواف را ترك كند. خواه عالم به مسأله باشد يا جاهل.
مسأله ۵۸۲ ـ احتياط مستحب آن است كه طواف واجب را قطع نكند. و قطع طواف به اين نيست كه قصد قطع طواف را بكند. بلكه به اين است كه موالات را بهم بزند.
مسأله ۵۸۳ ـ اگر طواف را قطع كند و قبل از فوت موالات عرفيه طواف ديگرى را شروع كند طوافش باطل است، و بايد طواف اول را طبق احكام قطع طواف انجام دهد، و اعمال پس از آن را بجا آورد.
مسأله ۵۸۴ ـ اگر فرد به هر علتى طواف خود را قطع كند و دومرتبه شروع به طواف كند، اگر طواف دوم را به قصد ما فى الذمه ـ اعم از اتمام يا اعاده ـ بجا آورد صحيح است. و در غير اين صورت احتياطاً طواف اول را اگر بعد از دور چهارم قطع كرده تكميل كند و نماز آن را بخواند، و سعى و تقصير را اگر بجا آورده بنابر احتياط واجب اعاده كند.
مسأله ۵۸۵ ـ اگر سهواً مقدارى از طواف را كم كند و قبل از بهم خوردن موالات متوجه شود بايد آن را تكميل كند. و اگر بعد از بهم خوردن موالات متوجه شود بايد طبق احكام قطع طواف عمل كند. واگر اصلا متوجه نشود تا به وطن برگردد در صورت امكان بايد خودش وگرنه نايبش طواف را طبق احكام قطع انجام دهد.
مسأله ۵۸۶ ـ احكام قطع طواف به شرح زير است:
۱ ـ بعد از قطع طواف و قبل از بهم خوردن موالات عرفيه مجدداً قصد انجام طواف كند، در اين صورت بايد طواف را تكميل كند، و نمى تواند طواف را از سربگيرد.
۲ ـ قبل از سه دور و نيم طواف را قطع كند، و موالات عرفيه بهم بخورد، در اين صورت طواف قبلى باطل است، و بايد طواف را اعاده كند.
۳ ـ بعد از سه دور و نيم و قبل از پايان دور چهارم طواف را قطع كند، و موالات عرفيه بهم بخورد، در اين صورت بايد طواف ناقص را تكميل كند، و پس از خواندن نماز آن، طواف را اعاده كند.
۴ ـ بعد از دور چهارم طواف را قطع كند، و موالات عرفيه بهم بخورد، در اين صورت بايد طواف را تكميل كند.
مسأله ۵۸۷ ـ لازم نيست از همان نقطه كه طواف را قطع كرده طواف را تكميل كند. بلكه اگر از محاذات آن ادامه دهد كفايت مى كند و صحيح است. همانطور كه مى تواند قبل از نقطه اى كه قطع شده با نيت اين كه محل قطع طواف، ابتداى تكميل طواف او باشد مشغول طواف شود.
مسأله ۵۸۸ ـ قطع طواف به جهت شركت در نماز جماعت يا خواندن نماز در وقت فضيلت آن مانعى ندارد. و اگر وقت نماز تنگ باشد واجب است طواف را قطع كند. و سپس طواف را طبق احكام قطع بجا آورد.
مسأله ۵۸۹ ـ اگر از ادامه طواف به دليلى معذور شد ـ مثلا محدث يا بيهوش شد، يا نماز جماعت برقرار شد، يا مأموران حرم مشغول شستشوى مطاف شدند ـ طبق احكام قطع طواف عمل كند.
مسأله ۵۹۰ ـ اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص انجام داده بايد سعى را رها كند و طواف را تكميل كند و پس از نماز آن، سعى را تكميل كند، و اگر طواف اول را كمتر از سه دور ونيم بجا آورده، پس از تكميل طواف به احتياط مستحب طواف را اعاده كند.
مسأله ۵۹۱ ـ كسى كه در بين سعى متوجه شود طواف را بيش از هفت دور انجام داده است، بنابر احتياط سعى را رها كند، سپس طواف و اعمال بعد از آن را اعاده كند.
مسأله ۵۹۲ ـ كسى كه پياده طواف مى كند بايد قدمها را به اختيار خودش بردارد. لذا اگر او را بى اختيار ببرند ـ يعنى طورى حركت دهند كه قدم برداشتن به اختيار او نباشد ـ بايد برگردد واز همان جا طواف را به اختيار خود ادامه دهد.
مسأله ۵۹۳ ـ بنابر آنچه در مسأله قبل ذكر شد اگر ازدحام و فشار جمعيت باعث شود كه به جلو برود يا به چپ و راست متمايل شود ولى قدمها را به اختيار خود بردارد ضررى به طواف نمى زند.
مسأله ۵۹۴ ـ همان گونه كه گذشت كسى كه مقدارى از طواف را بى اختيار انجام داده بايد برگردد و از همانجا طواف را ادامه دهد. و اگر آن دور را رها كند و از حجرالاسود آن دور را شروع كند طواف او اشكال دارد. بلى اگر اعاده از همان مكان مستلزم عسر و حرج باشد و وقت خلوت هم پيدا نكند كه تمام طواف را به اختيار خود بجاآورد مى تواند به همين طواف اكتفا كند و صحيح است.
مسأله ۵۹۵ ـ كسى كه مى داند در اثناى طواف مقدارى از آن بدون اختيار انجام مى شود نمى تواند از ابتدا قصد كند كه آن مقدار را به عنوان سواره طواف كند. بلكه بايد طواف را شروع كند و اگر به كلى سلب اختيار از او نشود طواف صحيح است. و اگر سلب اختيار شد در صورت امكان جبران كند، و اگر جبران مستلزم عسر و حرج باشد و نتواند در وقت خلوت طواف كند طواف او صحيح است.
مسأله ۵۹۶ ـ كسى كه مى داند مقدارى از طواف را بى اختيار انجام مى دهد نمى تواند نايب بگيرد، بلكه بايد خودش طبق مسأله قبل انجام دهد.
مسأله ۵۹۷ ـ شك در دورهاى طواف موجب بطلان طواف است. بنابراين اگر قبل از رسيدن به حجرالاسود شك كند كه دور ششم است يا هفتم، و… طواف او باطل است.
مسأله ۵۹۸ ـ ظن و گمان در عدد دورها حكم شك را دارد.
مسأله ۵۹۹ ـ در فرض سابق براى از سر گرفتن طواف لازم نيست از مطاف خارج شود، بلكه مى تواند بلافاصله طواف را از نو شروع كند.
مسأله ۶۰۰ ـ كسى كه در حال طواف در تعداد دورها شك كند نبايد در حال شك طواف را ادامه دهد. بلكه بايد فكر كند و اگر به يك طرف شك اطمينان پيدا كرد طبق آن عمل كند، و الاّ طواف را از ابتدا شروع كند.
مسأله ۶۰۱ ـ اگر بعد از انصراف از طواف و داخل شدن در نماز طواف در تعداد دورهاى طواف شك كند به شك خود اعتنا نكند و طواف صحيح است، بلكه ظاهراً شك بعد از انصراف و قبل از داخل شدن در نماز هم همين حكم را دارد.
مسأله ۶۰۲ ـ اگر بعد از رسيدن به حجرالاسود شك كند كه هفت دور زده يا بيشتر، به شك خود اعتنا نكند، و طوافش صحيح است.
مسأله ۶۰۳ ـ اگر از گفته ديگرى اطمينان پيدا كند كه دور چندم طواف او است مى تواند طبق اطمينان خود عمل كند، ولى اگر اطمينان پيدا نكرد نمى تواند به گفته او عمل كند.
مسأله ۶۰۴ ـ شخصى كه در شمارش شوطهاى طواف به گفته همراهش اعتماد كرد چنانچه بعد از انصراف از طواف در عدد شوطها شك كند، به آن اعتنا نكند و طواف محكوم به صحت است.
مسأله ۶۰۵ ـ كثيرالشك به شك خود اعتنا نكند، و طبق حكم كثيرالشك در نماز عمل كند، و احتياط در اين است كه كسى را بگمارد تا تعداد اشواط را به او بگويد و طبق آن عمل كند.
شروع طواف از حجرالأسود و ختم به آن
مسأله ۶۰۶ ـ لازم است طواف را عرفاً از حجرالاسود شروع و به آن ختم كند. و با توجه به اينكه محدوده مقابل حجرالاسود نسبتاً وسيع است، لذا از هر نقطه طواف را شروع كرد صحيح است، مشروط بر اينكه در محاذات همان نقطه طواف را تمام كند. و براى تعيين محاذات از دقتهاى اهل وسواس اجتناب كند.
مسأله ۶۰۷ ـ لازم نيست كه در كنار حجرالاسود نيت طواف كند. بلكه اگر قبل از آن قصدش اين باشد كه طواف خود را از مقابل حجرالاسود شروع مى كنم كافى است.
مسأله ۶۰۸ ـ لازم نيست در بين طواف براى هر دور محاذات حجرالاسود را تعيين كند. بلكه اگر براى تعيين محاذات آنگونه كه اهل سنت و برخى از افراد نادان دقتهاى وسواسى مى كنند عمل كند موجب اشكال مى شود.
مسأله ۶۰۹ ـ اگر طواف را قبل از حجرالاسود شروع كند و به همانجا ختم كند طواف باطل است. اگر چه در مصداق اشتباه كند. مثلا به گمان اينكه حجرالاسود در ركن يمانى است طواف را از آنجا شروع كند.
مسأله ۶۱۰ ـ در فرض سابق اگر از ركن يمانى شروع كند و در حين طواف متوجه شود و طواف را به حجرالاسود نيز ختم كند طوافش باطل است. ولى اگر قصدش اين باشد كه ابتداى طواف او از موضع معتبر شرعى باشد و به حجرالاسود ختم كند طوافش صحيح است. هر چند احتياط در اعاده طواف و نماز آن است.
محدوده طواف (مطاف)
مسأله ۶۱۱ ـ طواف بايد در محدوده فاصله بين كعبه و مقام ابراهيم كه ۵/۲۶ ذراع(۱) است انجام شود. و در قسمت حجر اسماعيل مبدأ ديوار حجر است نه كعبه.
محدوده طواف را «مطاف» نيز مى گويند.
مسأله ۶۱۲ ـ اگر از پشت مقام ابراهيم يا روى شاذروان(۲) كه جزء كعبه است طواف كند طواف او باطل است، و بايد اعاده كند.
مسأله ۶۱۳ ـ اگر بعضى از دورها را خارج از محدوده مذكور انجام دهد بايد آن دور را اعاده كند، و الاّ طواف او باطل است.
مسأله ۶۱۴ ـ اگر قسمتى از يك دور را خارج از محدوده مطاف يا روى شاذروان برود بايد برگردد و از همان جا طواف را در محدوده ادامه دهد. اما اگر داخل حجر اسماعيل يا روى ديوار حجر برود تدارك آن مقدار كفايت نمى كند. بلكه بايد آن دور را از نو شروع كند.
۱ ـ هر ذراع حدود نيم متر است.
۲ ـ پايين اطراف ديوار كعبه برآمدگى شيب دارى وجود دارد كه آن را شاذروان مى نامند.
مسأله ۶۱۵ ـ بنابر آنچه گذشت اگر چه محدوده طواف در قسمت حجر اسماعيل نيز ۵/۲۶ ذراع است و طواف در آن محدوده صحيح است. ولى با توجه به فاصله بين ديوار حجر تا ديوار كعبه كه حدود ۵/۲۰ ذراع است. احتياط مستحب آن است كه طواف در شش ذراع باقيمانده انجام شود.
مسأله ۶۱۶ ـ اگر از روى جهل يا غفلت يا فراموشى در خارج از مطاف طواف كند طواف او باطل است، و حكم كسى را دارد كه از روى جهل يا غفلت يا فراموشى طواف را انجام نداده باشد.
مسأله ۶۱۷ ـ اگر سهواً بعضى از دورها را از داخل حجراسماعيل برود و بعد از تمام شدن اعمال حج تمتع متوجه شود، بنابر احتياط آن دورها را اعاده كند و نماز طواف را بخواند، و مجدداً طواف و نماز آن را اعاده كند، و بنابر احتياط سعى را هم اعاده كند. و اگر طواف عمره بوده تقصير را نيز احتياطاً اعاده كند.
مسأله ۶۱۸ ـ دست گذاشتن به ديوار كعبه و بوسيدن آن و دست گذاشتن روى ديوار حجراسماعيل در حال حركت هنگام طواف بنابر احتياط واجب جايز نيست و بايد آن مقدار را اعاده كند.
مسأله ۶۱۹ ـ اگر به خاطر ازدحام جمعيت نتواند در مطاف طواف كند بايد به انتظار خلوت شدن باشد. و چنانچه وقت تنگ شد يا احتمال خلوت شدن در هيچ يك از ساعات شبانه روز وجود نداشت مى تواند خارج از محدوده طواف كند. البته با رعايت الاقرب فالاقرب.
مسأله ۶۲۰ ـ كسى كه به محدوده مطاف آگاهى ندارد اگر از اول وارد مطاف شود و طواف را شروع كند و پس از پايان طواف شك كند كه از مطاف خارج شده يا خير، طوافش صحيح است. اما اگر شك دارد كه از اول وارد مطاف شده يا خير، نمى تواند به آن اكتفا كند، و بايد طواف را اعاده كند.
مسأله ۶۲۱ ـ اگر ازدحام جمعيت در محدوده طواف به گونه اى است كه خانم ها مى دانند مردان نامحرم خواه ناخواه به آنها تنه مى زنند لازم است طواف را در محدوده انجام دهند، و حتى الامكان مراقب باشند خود را از تنه زدن نامحرم دور نگه دارند.
مسأله ۶۲۲ ـ نظافت مسجدالحرام يا تشكيل صفوف جماعت مجوز خروج از محدوده طواف نمى شود، و بايد در فرصت مناسب در محدوده طواف كند. و اگر امور مذكور باعث قطع طواف شود بايد طبق احكام قطع طواف عمل شود.
جهت گردش به دور كعبه
مسأله ۶۲۳ ـ در حال طواف بايد كعبه در سمت چپ طواف كننده واقع شود. يعنى به طور متعارف به سمت چپ دور بزند، ولى لازم نيست شانه شخص حقيقتاً به سمت كعبه باشد، لذا اگر در هنگام دور زدن مخصوصاً در حجراسماعيل كعبه مقدارى به پشت يا جلو متمايل شود، اشكال ندارد.
مسأله ۶۲۴ ـ اگر به هر علتى مقدارى از طواف بر خلاف متعارف انجام شد، مثلا رو به كعبه يا پشت به آن يا عقب عقب طواف كرد، بايد آن مقدار را جبران كند.
مسأله ۶۲۵ ـ لازم نيست هميشه صورت طواف كننده به طرف جلو باشد، بلكه جايز است به چپ وراست يا پشت سر نگاه كند، بطورى كه در حال طواف بدن كاملاً روبه كعبه يا پشت به كعبه نشود.
طواف مستحبى
مسأله ۶۲۶ ـ طواف عملى است مستحب، و ثواب آن براى غيرمقيم از ثواب نماز مستحبى بيشتر است. و سزاوار است زائران هر چه بيشتر طواف كنند. اما سعى كنند مزاحم افرادى كه مشغول انجام طواف واجب هستند نشوند.
مسأله ۶۲۷ ـ در مدتى كه حاجى در مكه هست مستحب است ۳۶۰ طواف بجا آورد. و اگر امكان ندارد ۳۶۴ شوط طواف كند كه ۵۲ طواف مى شود و اگر نمى تواند هر اندازه كه امكان دارد طواف كند.
مسأله ۶۲۸ ـ بعد از احرام عمره تا قبل از سعى بنابر احتياط نبايد طواف مستحبى انجام دهد.
مسأله ۶۲۹ ـ احتياط در ترك طواف مستحبى بعد از احرام حج و قبل از وقوفين است.
مسأله ۶۳۰ ـ انجام طواف مستحبى بعد از اعمال روز عيد و قبل از انجام اعمال مكه مانعى ندارد.
مسأله ۶۳۱ ـ همانگونه كه در احكام طواف واجب ذكر شد طواف يعنى هفت دور، دور كعبه گشتن. بنابراين يك دور يا دو دور مستحب نيست.
مسأله ۶۳۲ ـ فرد نمى تواند هر دور از طواف مستحبى را به نيت يك نفر انجام دهد. بلى مى تواند مجموع دورها را به نيت چندين نفر انجام دهد.
مسأله ۶۳۳ ـ طواف مستحبى به نيت كسى كه در مكه حاضر است ـ اگرچه خودش از انجام طواف معذور باشد ـ صحيح نيست.
مسأله ۶۳۴ ـ در طواف مستحبى طهارت از حدث، محدوده طواف و موالات شرط نيست.
مسأله ۶۳۵ ـ شك در دورهاى طواف مستحبى موجب بطلان طواف نمى شود، بلكه بايد بنا را بر اقل بگذارد و طواف را تمام كند.
مسأله ۶۳۶ ـ قطع طواف مستحبى حتى بدون عذر مانعى ندارد.
مسأله ۶۳۷ ـ نماز طواف مستحبى را در هر جاى مسجدالحرام مى توان خواند، بلكه مى توان اصلاً نماز طواف مستحب را ترك كرد.
مسأله ۶۳۸ ـ قِران در طواف مستحبى مكروه است. بنابراين پس از طواف اول نماز آن را بخواند و سپس طواف دوم را بجا آورد.
مستحبات طواف
مسأله ۶۳۹ ـ در حال طواف، چند چيز مستحب است:
۱ ـ پياده طواف كند.
۲ ـ قدم ها را كوتاه بردارد.
۳ ـ با آرامش و وقار طواف كند.
۴ ـ در حال طواف مشغول به ذكر و دعا و خواندن قرآن باشد.
۵ ـ كاملاً متوجه به خداوند بوده، و از هر چيزى كه ذهن او را مشوّش مى كند، بپرهيزد.
۶ ـ نزديك به كعبه طواف كند.
۷ ـ بهتر است محرم براى طواف، همان جامه احرام را كه با آن احرام بسته بپوشد.
۸ ـ دعاهايى را كه از ائمه معصومين(عليهم السلام)وارد شده بخواند، از جمله آنها اين دعا است:
«اَللّهُمَّ إنِّي أسْألُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يُمْشى بِهِ عَلى طَلَلِ الْماءِ، كَما يُمْشى بِهِ عَلى جُدُدِ الاَْرْضِ، وأسْألُكَ بِاسْمِكَ الّذِي يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ، وَأسْألُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تَهْتَزُّ لَهُ اَقْدامُ مَلائِكَتِكَ، وَأسْألُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعاكَ بِهِ مُوْسى مِنْ جانِبِ الّطُورِ، فاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَألْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ، وَأسْألُكَ بِاسْمِكَ الذَّي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ماتَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ ما تَأخَرَ، وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أنْ تَفْعَلَ بِي كَذا و كَذا».
و به جاى «كذا و كذا» حاجت خود را بطلبد.
و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:
«ألَّلهُمَّ إنِّي إلَيْكَ فَقِيرٌ، وإنِّي خائِفٌ مُسْتَجِيرٌ، فَلا تُغَيِّرْ جِسْمِي، ولا تُبَدِّلْ اِسْمِي».
و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد; بخصوص وقتى كه به در خانه كعبه مى رسد. و اين دعا را بخواند:
«سائِلُكَ فَقِيرُكَ مِسْكينُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ، اَلَّلهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ، وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ، وَ هذا مَقامُ الْعائِذِبِكَ المُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ، فَأعْتِقْنِي وَ والِدَىَّ وَأهْلِي وَ وُلدي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِيْنَ مِنَ النَّارِ، يا جَوادُ يا كَريمُ».
و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان سر را بلند كند و بگويد:
«اَللَّهُمَّ أدْخِلْنِي الْجَنَّةَ، وَ أجِرْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ، وَ عافِنِي مِنَ الْسُّقْمِ، وَأوْسِعْ عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ، وَادْرَأ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالاْنْسِ، وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد بگويد:
«يا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، يا ذَا الجُودِ وَالْكَرَمِ، إنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي، وَتَقَبَّلْهُ مِنِّي، إنَّكَ أنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ».
و چون به ركن يمانى برسد دست بردارد و بگويد:
«يا اَللهُ ياوَليَّ الْعافِيَةِ، و خَالِقَ الْعافِيَةِ، ورَازِقَ الْعافِيَةِ، وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ، وَالْمَنّانُ بِالْعافِيَةِ، والمُتَفَضِّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَىَّ وَ عَلى جَمِيع خَلْقِكَ، يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُما، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ، وَ تَمامَ الْعافِيَةِ، وَ شُكْرَ الْعافِيَةِ في الدُّنْيا وَالآخِرَةِ، يا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».
پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:
«اَلْحَمْدُللهِ الَّذِي شَرَّفَكِ وَ عَظَّمَكِ، وَالْحَمْدُلِلّهِ الْذَّي بَعَثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً، وَ جَعَلَ عَلِيّاً اِماماً، اَللَّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ، وَ جَنِّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ».
و چون ميان ركن يمانى و حجر الاسود برسد بگويد:
«رَبَّنا آتِنا فِي الْدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ».
و در شوط هفتم وقتى كه به مستجار(۱) رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روى خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:
«اَللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ، وَ هذا مَقامُ الْعائِذِبِكَ مِنَ النَّارِ».
پس به گناهان خود اعتراف كرده، و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد، كه إن شاءالله تعالى مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:
«اَللَّهُمَّ مِنْ قِبَلِكَ الرَّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ اَللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي، وَاغْفِرْلِي مَااطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي وَ خَفِىَ عَلى خَلْقِكَ، أسْتَجِيرُ بِاللهِ مِنَ النَّارِ».
و آنچه خواهد دعا كند، و ركن يمانى را استلام كند،
۱ ـ مستجار در پشت كعبه، نزديك ركن يمانى برابر درب خانه كعبه قرار دارد.
و به نزد حجرالأسود آمده و طواف خود را تمام كرده، و بگويد:
«اَللَّهُمَّ قَنِّعْنِي بِما رَزَقْتَنِيْ، وَ بارِكْ لِي فِيْما آتَيْتَنِي».
و براى طواف كننده مستحب است در هر شوط أركان خانه كعبه و حجرالاسود را استلام كند، و در وقت استلام حجر بگويد:
«أمانَتِي أدَّيتُها، وَ مِيثاقِي تَعاهَدْتُهُ، لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُؤافاةِ».
نماز طواف
مسأله ۶۴۰ ـ بعد از تمام شدن طواف واجب است نماز طواف بخواند.
مسأله ۶۴۱ ـ كسى كه نماز طواف را عمداً ترك كند حكم كسى را دارد كه طواف را عمداً ترك كرده است.
مسأله ۶۴۲ ـ اگر كسى نماز طواف را فراموش كند هر وقت يادش آمد بايد آن را پشت مقام ابراهيم بجا آورد. و اگر اعمال بعد را انجام داده لازم نيست آنها را اعاده كند. هر چند احتياط مستحب در اعاده آنها است.
مسأله ۶۴۳ ـ اگر پس از مراجعت از مكه در وطنش يا در مدينه منوره يا شهرهاى ديگر يادش آمد كه نماز طواف را نخوانده در همانجا نماز طواف را بخواند. و برگشتن به مكه حتى اگر برايش مشكل نباشد لازم نيست، هر چند مطابق احتياط است. و در اين فرض جواز استنابه بعيد نيست.
مسأله ۶۴۴ ـ اگر در بين سعى يادش آمد كه نماز طواف را نخوانده، بايد سعى را رها كند و بعد از خواندن نماز طواف، سعى را طبق احكام قطع سعى بجا آورد.
مسأله ۶۴۵ ـ كسى كه نمى داند نماز طواف واجب است لذا آن را بجا نياورده مانند كسى است كه نماز طواف را فراموش كرده است. و بايد طبق احكام سابق عمل كند.
مسأله ۶۴۶ ـ كسى كه نماز طواف را بجا نياورده اگر فوت كند بر پسر بزرگتر او واجب است كه آن را بخواند.
مسأله ۶۴۷ ـ كسى كه نماز طواف را باطل بجا آورد، بايد نماز را به صورت صحيح اعاده كند، و بنابر احتياط سعى و تقصير را هم اعاده كند.
شرايط صحت نماز طواف
در صحت نماز طواف رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت.
۲ ـ كيفيت نماز طواف.
۳ ـ وقت نماز طواف.
۴ ـ شرايط نماز طواف.
۵ ـ محل نماز طواف.
نيت
مسأله ۶۴۸ ـ شخص بايد قصد نماز طواف معينى را داشته باشد. مثلاً بداند نمازى را كه مى خواند نماز طواف عمره مفرده، يا عمره تمتع، يا حج تمتع، يا طواف نساء، يا طواف مستحبى است. و لازم نيست نيت را به زبان بياورد، يا حتى به قلب خطور دهد.
مسأله ۶۴۹ ـ بايد نماز طواف را به قصد قربت انجام دهد، و ريا موجب بطلان آن مى شود.
كيفيت نماز طواف
مسأله ۶۵۰ ـ نماز طواف مانند نماز صبح دو ركعت است.
مسأله ۶۵۱ ـ در اين نماز مى تواند غير از سور عزائم(۱)هر سوره اى كه خواست بخواند، و بلند خواندن يا آهسته خواندن در آن شرط نيست.
مسأله ۶۵۲ ـ مستحب است در ركعت اول بعد از حمد سوره توحيد و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون را بخواند.
۱ ـ سور عزائم چهار سوره اى هستند كه سجده واجب دارند: ۱ـ سوره سجده: ۳۲٫ ۲ ـ سوره فصلت: ۴۱٫ ۳ ـ سوره نجم: ۵۳٫ ۴ ـ سوره علق: ۹۶ .
وقت نماز طواف
مسأله ۶۵۳ ـ اقوى اين است كه نماز طواف را فوراً بعد از طواف بجا آورد و تأخير نيندازد. بنابراين خواندن نماز مستحبى يا عبادات ديگر بين طواف و نماز آن مخل به موالات عرفيه است. و اگر عمداً موالات را به هم زد احتياطاً طواف و نماز آن را اعاده كند.
مسأله ۶۵۴ ـ بنابر فرض سابق كسى كه هنوز نماز طواف خود را نخوانده نبايد بعد از طواف به نيابت از ديگران نماز طواف آنها را بخواند.
مسأله ۶۵۵ ـ مقدار فاصله بين طواف و نماز آن كه مخل به موالات عرفيه است نسبت به افراد و هنگام ازدحام و غير آن فرق مى كند. و بطور كلى فاصله حدود ۱۰ تا ۱۵ دقيقه براى استراحت و رفع خستگى و تطهير مخلّ نيست.
مسأله ۶۵۶ ـ همانگونه كه گذشت نماز طواف بايد فوراً بعد از طواف انجام شود. لذا وقت خاصى ندارد. بلى اگر خواندن نماز طواف موجب فوت نماز يوميه شود. بايد اول نماز يوميه را بخواند و بعد نماز طواف را بخواند.
مسأله ۶۵۷ ـ اگر زن پس از طواف و قبل از خواندن نماز آن حيض شد چنانچه تا قبل از اعمال حج پاك شود بايد پس از پاكى و غسل نماز را بخواند و اعمال بعد از آن را بجا آورد. والا سعى و تقصير عمره تمتع را انجام دهد، و براى اعمال حج محرم شود، و بعد از پاكى و غسل قبل از طواف حج، نماز طواف عمره تمتع را بخواند، و سپس طواف حج و اعمال بعد از آن را بجا آورد.
مسأله ۶۵۸ ـ و اگر اين مشكل در طواف حج براى او پيش آمد و تا زمان پاكى نتوانست در مكه بماند براى نماز نايب بگيرد، و پس از انجام سعى توسط خودش براى طواف نساء و نماز آن نيز نايب بگيرد.
شرايط نماز طواف
مسأله ۶۵۹ ـ نماز طواف احكام نمازهاى يوميه را دارد، لذا بايد شرايط آن را مثل صحت قرائت، استقرار در هنگام ذكر، پاك بودن بدن و لباس، قرار نداشتن زن در جلوى مرد و… مراعات كند.
مسأله ۶۶۰ ـ شخصى كه نماز خود را غلط مى خواند اگر مى تواند قرائتش را تصحيح كند بايد طواف را تا ضيق وقت تأخير بيندازد. مگر اينكه بقاى در احرام موجب عسر و حرج شود. و ملاك در ضيق وقت همانگونه كه گذشت هنگامى است كه به وقوف ركنى عرفات نرسد.
مسأله ۶۶۱ ـ اگر در ياد گرفتن قرائت و اذكار واجب مسامحه كرد تا وقت تنگ شد نماز را به هر نحو كه مى تواند بخواند و صحيح است، هر چند معصيت كرده است. و احتياط آن است كه طبق مسأله بعد عمل كند.
مسأله ۶۶۲ ـ اگر نتواند قرائت و اذكار واجب نماز را ياد بگيرد بايد خودش هرگونه كه مى تواند بجا آورد و كافى است. و اگر ممكن است كسى به او تلقين كند. و احتياط آن است كه در مقام ابراهيم به شخص عادلى اقتدا كند، يا نايب بگيرد. ولى نمى تواند به نماز جماعت يا نايب اكتفا كند.
مسأله ۶۶۳ ـ نماز طواف را نمى توان به جماعت يوميه اقتدا كرد. لذا كسى كه قرائتش درست نيست و مى خواهد طبق مسأله قبل پس از اينكه خودش نمازش را خواند احتياطاً آن را به جماعت نيز بخواند بايد به كسى اقتدا كند كه نماز طواف واجب خود را مى خواند، و فرقى نمى كند كه نماز طواف حج را به نماز طواف نساء يا بالعكس، يا كسى كه نايب است به كسى كه نايب نيست يا بالعكس اقتدا كند.
مسأله ۶۶۴ ـ كسى كه مطمئن است نماز او صحيح است اگر نماز طواف عمره يا حج يا طواف نساء خود را بخواند و بعد معلوم شود نماز او اشتباه بوده است، اعمالش صحيح است.
مسأله ۶۶۵ ـ كسى كه نماز او غلط است مى تواند براى خودش عمره مفرده استحبابى بجا آورد، و به همان نماز خود اكتفا كند.
مسأله ۶۶۶ ـ لباس نمازگزار و اشيايى كه همراه او است بايد پاك باشد. بلى اگر اشياء همراه او به مقدارى باشد كه نتواند با آن ستر عورت كند اگر متنجس باشد اشكالى ندارد. اما اگر عين نجس باشد يا به مقدارى باشد كه بتوان با آن ستر عورت كند اشكال دارد، و بايد به احتياط واجب در نماز از آن اجتناب كند.
مسأله ۶۶۷ ـ در نماز بايد تقدم مرد بر زن رعايت شود. لذا مرد نمى تواند محاذى يا پشت سر زن نماز بخواند. بلى اگر رعايت اين شرط موجب تأخير نماز طواف و به هم خوردن موالات عرفيه بين طواف و نماز آن شود يا مستلزم عسر و حرج باشد مراعات آن لازم نيست، و همچنين تقدم زنان اهل سنت اشكالى ندارد.
مسأله ۶۶۸ ـ شك در ركعات نماز طواف مثل شك در ركعات ساير نمازهاى دو ركعتى موجب بطلان نماز مى شود. ولى ظن در ركعات يا افعال نماز حكم شك را ندارد و مى تواند طبق آن عمل كند.
مسأله ۶۶۹ ـ قرائت و اذكار نماز را بايد در حال آرامش بدن بگويد. و اگر مى داند كه نمى تواند در حال آرامش بدن اذكار را بگويد مى تواند به قصد رجاء نماز را شروع كند، و اگر در حال آرامش نماز را بجا آورد نمازش صحيح است.
مسأله ۶۷۰ ـ اگر در حال نماز او را حركت دهند به طورى كه از حالت نمازگزار خارج نشود بايد دقت كند كه هنگام حركت ساكت باشد و ذكر نگويد. و اگر در حال
حركت ذكر گفته پس از آرامش بدن آن را اعاده كند، در اين صورت نماز او صحيح است.
محل نماز طواف
مسأله ۶۷۱ ـ اظهر آن است كه نماز طواف را در جايى كه عرفاً پشت مقام ابراهيم محسوب مى شود بجا آورد و هر چه به مقام نزديكتر باشد بهتر است.
مسأله ۶۷۲ ـ اگر به جهت ازدحام جمعيت نتواند پشت مقام نماز بخواند در سمت راست يا چپ مقام بطورى كه عرفاً نزد مقام محسوب شود نماز بخواند.
مسأله ۶۷۳ ـ اگر به علت ازدحام جمعيت در سمت راست يا چپ مقام نتوانست نزديك مقام نماز بخواند در قسمت پشت مقام اگرچه فاصله آن زيادتر از دوطرف مقام باشد نماز بخواند. و به احتياط مستحب قبل از سعى در صورت خلوت شدن پشت مقام نماز را در فاصله نزديكتر اعاده كند.
مسأله ۶۷۴ ـ اگر نماز را در جاهاى ديگر مسجدالحرام مثلاً داخل حجر اسماعيل بجا آورد. حتى اگر به اعتقاد اينكه آنجا مقام ابراهيم است نماز او باطل است، و بايد آن را پشت مقام اعاده كند.
مسأله ۶۷۵ ـ ازدحام جمعيت مجوز خواندن نماز طواف در انتهاى مسجدالحرام نمى شود، بلكه بايد در جايى نماز بخواند كه عرفاً بگويند پشت مقام است، اگرچه با كمك ديگران باشد.
مسأله ۶۷۶ ـ دست به دست هم دادن برخى از حجاج و ايجاد مانع، براى اينكه ديگرى بتواند نماز طواف بخواند، چنانچه موجب وهن شيعه يا اذيت ساير حجاج شود، يا مانع طواف ديگران شود، جايز نيست.
مستحبات نماز طواف
مسأله ۶۷۷ ـ در نماز طواف مستحب است بعد از حمد در ركعت اول سوره توحيد و در ركعت دوم سوره حجد را بخواند، و پس از نماز، حمد و ثناى الهى را بجا آورده و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، و از خداوند عالم طلب قبول نمايد و بگويد:
«اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّي، وَلاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي، اَلْحَمْدُللهِ بِمَحامِدِهِ كُلِّها عَلى نَعْماءِهِ كُلِّها، حَتى يَنْتَهِيَ الْحَمْدُ إلى مايُحِبُّ وَ يَرْضى، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ تَقَبَّلْ مِنِّي، وَ طَهِّرْ قَلْبِي، وَزَكِّ عَمَلِي».
و در روايت ديگر است:
«اَللَّهُمَّ ارْحَمْنِي بِطاعَتِي إيَّاكَ، وَ طاعَةِ رَسُولِكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، اَلَّلهُمَّ جَنِّبْنِي أنْ أتَعَدّى حُدُوْدَكَ، وَاجْعَلْنِي مِمَّنْ يُحِبُّكَ وَ يُحِبُّ رَسُولَكَ وَمَلائِكَتَكَ وَعِبادَكَ الصّالِحينَ».
و در بعضى روايات است كه حضرت صادق(عليه السلام)بعد از نماز طواف به سجده رفته و چنين مى گفت:
«سَجَدَ لَكَ وَجْهِي تَعَبُّداً وَرِقّاً، لاإلهَ إلاّ أنْتَ حَقّاً حَقّاً، اَلأوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْء، وَالاْخِرُ بَعْدَ كُلِّ شَيْء، وَها أنَاذا بَيْنَ يَدَيْكَ، ناصِيَتِي بَيَدِكَ، فاغْفِرْلِي، إنَّهُ لايَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ غَيْرُكَ، فَاغْفِرْ لِي، فَإنِّي مُقِرٌّ بذُنُوْبِي عَلى نَفْسِي، وَلا يَدْفَعُ الذَّنْبَ الْعَظِيْمَ غَيْرُكَ».
سـعى
مسأله ۶۷۸ ـ بعد از طواف و نماز طواف واجب است هفت مرتبه از كوه صفا به مروه برود و بازگردد. كه به آن «سعى» مى گويند.
مسأله ۶۷۹ ـ سعى ركن است و ترك آن حكم ترك طواف را دارد.
مسأله ۶۸۰ ـ كسى كه از روى جهل سعى را ترك كند چه جهل نسبت به حكم باشد يا موضوع، اگر زمان تدارك آن گذشته باشد، حج باطل است.
مسأله ۶۸۱ ـ اگر سعى را فراموش كرد و تقصير كرد، هر وقت متذكر شد سعى را انجام دهد، و بنابر احتياط تقصير را بعد از سعى اعاده كند. و تا قبل از اعاده تقصير محرمات احرام را رعايت كند.
مسأله ۶۸۲ ـ اگر خودش نتواند سعى كند، و كسى هم نباشد كه او را با چرخ سعى دهد، و به جهت گرانى هم نتواند چرخ بگيرد، يا تهيه آن برايش مشقت داشته باشد، مى تواند استنابه كند.
مسأله ۶۸۳ ـ طهارت از حدث و خبث در سعى معتبر نيست. هر چند احتياط اين است كه محدث نباشد. و همچنين ستر عورت در سعى شرط نيست.
مسأله ۶۸۴ ـ اگر زن در حال سعى حجاب خود را رعايت نكند يا مرد به زن نگاه كند، هر چند گناه كرده اند ولى سعى آنها اشكال ندارد.
مسأله ۶۸۵ ـ چون طهارت در سعى معتبر نيست و محل سعى مسجد نيست; لذا زنى كه به جهت عادت ماهانه براى طواف و نماز آن نايب مى گيرد نمى تواند براى سعى نيز نايب بگيرد. بلكه پس از انجام آن توسط نايب، سعى را بايد خودش بجا آورد.
مسأله ۶۸۶ ـ سعى را مى تواند پياده يا سواره با ويلچر يا چرخ برود، بطورى كه خودش آنرا ببرد، اما اگر در حال اختيار ديگرى او را ببرد خلاف احتياط وجوبى است، هر چند راه رفتن به صورت متعارف افضل است. بلى در قسمتى از محل سعى كه ابتدا و انتهاى آن با چراغ سبز مشخص شده، مستحب است مردان با شتاب حركت كنند. كه آن را «هروله» گويند.
مسأله ۶۸۷ ـ صحبت كردن با ديگران در حال سعى يا ساكت بودن اشكالى ندارد، اگرچه اشتغال به ذكر و دعا مطلوب است.
مسأله ۶۸۸ ـ شخص مى تواند هنگام سعىِ خويش، بيمار يا سالمندى را نيز با چرخ سعى دهد.
مسأله ۶۸۹ ـ سعى مستحبى مشروع نيست، چه يك شوط باشد يا هفت شوط.
شرايط صحت سعى
درصحت سعى رعايت اين موارد لازم است:
۱ ـ نيت.
۲ ـ محل شروع و پايان و مسير سعى.
۳ ـ توجه به صفا و مروه در حال سعى.
۴ ـ وقت انجام سعى.
۵ ـ انجام هفت شوط متوالى و پى در پى.
نيت
مسأله ۶۹۰ ـ شخص بايد بداند اين سعى را كه مى خواهد انجام دهد سعى عمره مفرده يا عمره تمتع يا حج تمتع است، و لازم نيست آن را به زبان بياورد يا حتى به قلب خطور دهد.
مسأله ۶۹۱ ـ سعى نيز مانند ساير عبادات بايد با قصد قربت و براى اطاعت از خداى متعال انجام شود، و ريا آن را باطل مى كند.
مسأله ۶۹۲ ـ اگر از روى ريا سعى خود را باطل كند حكم ترك عمدى سعى را دارد.
مسأله ۶۹۳ ـ چون سعى از عبادات است و صحت آن منوط به اين است كه نيت و قصد قربت ـ ولو بصورت ارتكازى ـ تا آخر عمل باقى باشد، لذا اگر در بين سعى بطور كلى غافل شود، يا اگر به وسيله چرخ او را سعى مى دهند در حال سعى خوابش ببرد، سعى او اشكال دارد.
مسأله ۶۹۴ ـ در فرض سابق اگر قبل از شوط چهارم به خواب رفت به احتياط واجب سعى را از اول اعاده كند و اگر بعد از شوط چهارم به خواب رفت پس از بيدار شدن و توجه و التفات بايد از آنجا كه به خواب رفته سعى را ادامه دهد.
محل شروع و پايان و مسير سعى
مسأله ۶۹۵ ـ واجب است سعى را از كوه صفا شروع كرده و به كوه مروه ختم كند. و اگر از مروه شروع كند هر وقت متوجه شد ـ چه در بين سعى يا بعد از تمام شدن آن ـ بايد سعى را از اول شروع كند.
مسأله ۶۹۶ ـ اگر از كوه صفا شروع كند همانطور كه به نحو متعارف انجام مى شود كافى است. هر چند احتياط آن است كه از روى كوه شروع كند. و لازم نيست در هر دور از كوه صفا يا مروه بالا برود. بلكه مى تواند از همانجايى كه بيمارها را با چرخ برمى گردانند برگردد.
مسأله ۶۹۷ ـ واجب است از راه متعارف برود و برگردد، بنابراين رفتن به اطراف مسجدالحرام يا رفتن به خيابان در حين سعى كه انحراف زياد پيدا شود، اشكال دارد.
مسأله ۶۹۸ ـ لازم نيست حتماً از مسير تعيين شده رفت و برگشت كند. بلكه اگر از مسير ويژه چرخها يا از مسير مخالف حركت مردم نيز برود سعى او صحيح است. ولى نبايد مزاحم ديگران شود.
مسأله ۶۹۹ ـ سعى بايد از مسير معمول بين دو كوه انجام شود، لذا سعى در طبقات بالا يا زيرزمين مجزى نيست.
توجه به صفا و مروه در حال سعى
مسأله ۷۰۰ ـ واجب است هنگام رفتن به مروه رو به مروه، و هنگام رفتن به صفا رو به صفا باشد. يعنى مستقيم و به صورت متعارف برود. لذا اگر عقب عقب برود يا به پهلو برود باطل است. ولى نگاه كردن به اطراف و حتى پشت سر مانعى ندارد.
مسأله ۷۰۱ ـ اگر در بين سعى مقدارى را عقب عقب يا به پهلو برود بايد آن مقدار را به صورت صحيح دومرتبه اعاده كند. و اگر محل تدارك آن گذشته، سعى او اشكال دارد، و احتياط در اتمام و اعاده است.
وقت انجام سعى
مسأله ۷۰۲ ـ همانگونه كه گذشت واجب است سعى را بعد از طواف و نماز طواف بجا آورد، و اگر عمداً پيش از آن بجا آورد بايد بعد از طواف و نماز آن، سعى را اعاده كند. حتى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله هم مقدم كند بنابر اقوى همين حكم را دارد.
مسأله ۷۰۳ ـ اگر در بين سعى يادش آمد كه نماز طواف را نخوانده بايد سعى را رها كند و بعد از خواندن نماز طواف سعى را طبق احكام قطع سعى بجا آورد.
مسأله ۷۰۴ ـ زنى كه به جهت عادت ماهانه نمى تواند طواف كند، و براى طواف و نماز طواف نايب مى گيرد، سعى را بايد خودش انجام دهد، ولى بايد مراعات ترتيب بين طواف و سعى را بكند. يعنى بعد از اينكه نايب طواف كرد و نماز آن را خواند، سعى را انجام دهد.
مسأله ۷۰۵ ـ تأخير سعى از طواف و نماز طواف حتى بدون عذر تا شب جايز است. هر چند احتياط در عدم تأخير است. و تأخير آن تا روز بعد جايز نيست.
مسأله ۷۰۶ ـ اگر طواف و نماز طواف را در روز انجام داد،احتياط اين است كه سعى را تا شب تأخير نيندازد. هر چند بعد ازظهر طواف كرده باشد. و به هر صورت اگر تا شب تأخير انداخت كفايت مى كند، و حج او صحيح است.
مسأله ۷۰۷ ـ اگر سعى را تا روز بعد تأخير بيندازد اگر چه مرتكب معصيت شده است، اما لازم نيست طواف و نماز طواف را اعاده كند.
انجام هفت شوط متوالى و پى در پى
مسأله ۷۰۸ ـ همانگونه كه گذشت سعى مشتمل بر هفت شوط است. كه رفتن از كوه صفا به كوه مروه يك شوط، و بازگشتن از مروه به صفا شوط ديگر محسوب مى شود. بنابراين چهار شوط از صفا به مروه و سه شوط از مروه به صفا مجموع هفت شوط سعى را تشكيل مى دهد.
مسأله ۷۰۹ ـ بنابر احتياط واجب رعايت موالات عرفيه بين شوطهاى سعى لازم است. يعنى بايد هفت شوط به صورت متوالى و پى در پى انجام شود، بطورى كه
يك عمل محسوب شود. بنابراين نبايد بين شوطهاى سعى آنقدر فاصله ايجاد شود كه عرفاً پى در پى شمرده نشود.
مسأله ۷۱۰ ـ استراحت در بين شوطهاى سعى، و همچنين نشستن و خوابيدن روى كوه صفا و مروه، يا بين راه مشروط بر اينكه باعث به هم خوردن موالات عرفيه نشود مانعى ندارد.
مسأله ۷۱۱ ـ آب خوردن در اثناى سعى اشكال ندارد. ولى بايد مراقب باشد سعى را از نقطه اى كه قطع كرده از همان نقطه يا محاذات آن ادامه دهد. ولى اگر بدون قطع سعى و با نيت سعى به طرف محل آبخورى برود و پس از آب خوردن سعى را ادامه دهد مانعى ندارد. البته مشروط بر اينكه از مسير معمولى دور نشود.
مسأله ۷۱۲ ـ اگر هنگام سعى نماز جماعت برپا شد چنانچه بعد از شوط چهارم بوده پس از نماز آن را تكميل كند، والاّ در صورت طولانى شدن فاصله، بنابر احتياط واجب پس از اتمام آن را اعاده كند.
مسأله ۷۱۳ ـ اگر در بين سعى يادش آمد كه نماز طواف را نخوانده، بايد سعى را رها كند، و بعد از خواندن نماز طواف، سعى را طبق احكام قطع سعى بجا آورد.
مسأله ۷۱۴ ـ اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص انجام داده بايد سعى را رها كند و طواف را تكميل كند و پس از نماز آن، سعى را تكميل كند، و اگر طواف اول را كمتر از سه دور ونيم بجا آورده، پس از تكميل طواف به احتياط مستحب طواف را اعاده كند.
مسأله ۷۱۵ ـ كسى كه در بين سعى متوجه شود طواف را بيش از هفت دور انجام داده است بنابر احتياط سعى را رها كند، سپس طواف و اعمال بعد از آن را اعاده كند.
مسأله ۷۱۶ ـ اگر سهواً قبل از تمام كردن شوط چهارم سعى را قطع كرده و پس از فوت موالات عرفيه يادش آمد بنابر احتياط واجب بايد سعى را از سر بگيرد. و اگر بعد از شوط چهارم سعى بود. بقيه سعى را بجا آورد. و اگر به هر جهت خودش نتواند انجام دهد بايد نايب بگيرد.
مسأله ۷۱۷ ـ اگر كسى در اثناى شوط پنجم سعى بيمار شد و نتوانست آن را اتمام كند اگر بعد از بهبودى نتواند به مكه بيايد بايد استنابه كند، و در اين فرض نايب براى خروج منوب عنه از احرام سعى را تمام كند و آن را اعاده كند، و به منوب عنه خبر دهد كه تقصير كند، و بعد از تقصير براى طواف نساء نايب بگيرد.
مسأله ۷۱۸ ـ اگر مقدارى از سعى را در عمره تمتع فراموش كرد و بعد از تقصير متوجه شد، بايد سعى را تكميل كند و اقوى آن است كه يك گاو كفاره بدهد. و فرقى نمى كند كه يك شوط را فراموش كرده باشد يا بيشتر. يا اينكه بعد از تقصير با همسر نزديكى كرده باشد يا خير.
مسأله ۷۱۹ ـ اگر با يقين به اتمام هفت شوط تقصير كند و بعد متوجه شود كه مثلاً پنج شوط بجا آورده است بايد سعى را تكميل كند، و احتياطاً تقصير را هم اعاده كند، و اگر در عمره تمتع بوده بنابر احتياط واجب يك گاو كفاره بدهد.
مسأله ۷۲۰ ـ كسى كه مى دانسته بايد هفت شوط سعى كند منتهى فكر مى كرده هر رفت و برگشت يك شوط است، لذا ۱۴ شوط بجا آورده، اقوى اين است كه همين سعى كافى است، هر چند احتياط در اعاده آن است.
مسأله ۷۲۱ ـ اگر از روى جهل بيش از هفت شوط بجا آورد، اشكال دارد و احتياطاً بايد اعاده كند.
مسأله ۷۲۲ ـ همانطور كه گذشت سعى عبارت از هفت شوط است، و كسى كه آن را عمداً زياد كند موجب بطلان سعى مى شود.
مسأله ۷۲۳ ـ اگر از روى فراموشى هفت شوط بيشتر بجا آورد. سعى او صحيح است، و بهتر است زائد را رها كند، هر چند بعيد نيست بتواند آن را به هفت دور برساند.
مسأله ۷۲۴ ـ اگر به جهت جهل به مسائل مربوطه مقدارى به سعى اضافه كند، مثلاً به جهت اينكه فكر مى كرده وضو لازم است مقدارى از سعى را بعد از وضو گرفتن اعاده كند يا به جهت هروله كردن مقدارى برگشته و دومرتبه انجام دهد، يا به جهت اينكه فكر مى كرده اشكالى در نيت داشته مقدارى اضافه انجام دهد، اشكال دارد و احتياطاً بايد اعاده كند.
مسأله ۷۲۵ ـ اگر در مروه شك كند كه شوط هفتم است يا نهم، به شك خود اعتنا نكند و صحيح است. اما اگر قبل از رسيدن به مروه شك كند سعى او باطل است. و همينطور اگر شك كند كه دور هفتم است يا كمتر.
مسأله ۷۲۶ ـ اگر بعد از تقصير در عدد اشواط سعى شك كند به آن اعتنا نكند، چه شك در نقيصه كند و چه در زياده. و همينطور است اگر بعد از انصراف از سعى و قبل از تقصير شك در زياده كند. اما اگر شك در نقيصه كند احتياط آن است آنچه را احتمال نقص مى دهد تكميل كند.
مسأله ۷۲۷ ـ اگر در بين اشواط شك كرد نمى تواند در حال ترديد به سعى خود ادامه دهد، بلكه بايد صبر كند و فكر كند، اگر بعد از تأمل مطمئن شد چند مرتبه سعى كرده، بقيه را بجا آورد، والاّ سعى او باطل است، و بايد از اوّل شروع كند.
مسأله ۷۲۸ ـ اگر طواف و نماز آن را بجا آورد و روز بعد شك كرد سعى را بجا آورده يا خير، چنانچه عذرى براى تأخير سعى در بين نبوده بنا بگذارد بر اينكه سعى را انجام داده، هر چند احتياط مستحب اعاده سعى است، و چنانچه براى تأخير سعى عذرى داشته بايد سعى را بجا آورد.
مسأله ۷۲۹ ـ اگر بعد از تمام شدن سعى يا هر شوط شك كرد كه آن را صحيح بجا آورده يا خير، به آن اعتنا نكند و سعى او صحيح است. و همينطور اگر در صحت اجزاء قبل همان شوط شك بكند.
مسأله ۷۳۰ ـ سعى نيز مانند طواف با نيت قطع، قطع نمى شود. بنابراين اگر بعداز چند دور به هر علتى آن را به هم بزند نمى تواند بلافاصله سعى را شروع كند، و اگر بلافاصله شروع كند، سعى او اشكال دارد و بايد اعاده كند.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
حج تمتع
حج تمتع مركب از دو قسمت است:
۱ ـ عمره تمتع.
۲ ـ حج تمتع.
مسأله ۲۲۸ ـ اين دو قسمت را بايد يك نفر و به نيت يك فرد و در يك سال در ماههاى حج (شوال، ذى القعده، ذى الحجه) به دنبال هم بجا آورد، و الاّ صحيح نيست.
مسأله ۲۲۹ ـ عمره تمتع مركب از پنج جزء است:
۱ ـ احرام.
۲ ـ طواف.
۳ ـ نماز طواف.
۴ ـ سعى بين صفا و مروه.
۵ ـ تقصير.
و حج تمتّع مركب از سيزده جزء است:
۱ ـ احرام.
۲ ـ وقوف در عرفات.
۳ ـ وقوف در مشعرالحرام.
۴ ـ رمى جمره عقبه.
۵ ـ قربانى.
۶ ـ حلق يا تقصير.
۷ ـ طواف.
۸ ـ نماز طواف.
۹ ـ سعى.
۱۰ ـ طواف نساء.
۱۱ ـ نماز طواف نساء.
۱۲ ـ ماندن در منى.
۱۳ ـ رمى جمرات سه گانه.
بخش اول:
عمره تمتع
احـــرام
مسأله ۲۳۰ ـ هنگام احرام مراعات چهار چيز واجب است:
۱ ـ ميقات.
۲ ـ نيت.
۳ ـ لباس احرام.
۴ ـ تلبيه.
ميقات
مسأله ۲۳۱ ـ احرام عمره تمتع بايد در محل خاصى كه «ميقات» ناميده مى شود انجام شود.
مسأله ۲۳۲ ـ در راههايى كه به مكه منتهى مى شود پنج ميقات به نامهاى زير وجود دارد:
۱ ـ مسجد شجره(ذوالحليفه). ۲ ـ وادى عتيق. ۳ ـ قرن المنازل. ۴ ـ يلملم. ۵ ـ جحفه.
مسأله ۲۳۳ ـ اين پنج ميقات محل احرام عمره تمتع است، و در حال اختيار احرام از غير اين مواقيت صحيح نيست. اما محل احرام عمره مفرده علاوه بر اين موارد ادنى الحل نيز مى باشد. و ميقات احرام حج قران و إفراد علاوه بر اين موارد منزل فرد هم مى باشد (اگر منزل وى بين ميقات و مكه، يا خود مكه باشد) و ميقات حج تمتع فقط مكه مى باشد.
مسأله ۲۳۴ ـ كسى كه در مكه باشد و بخواهد عمره تمتع انجام دهد در حال اختيار بايد به يكى از مواقيت مذكوره برود، و نمى تواند از تنعيم محرم شود.
مسأله ۲۳۵ ـ اگر اين فرد از رفتن به ميقات معذور باشد لازم است به خارج از حرم برود و از ادنى الحل (تنعيم) محرم شود. و در اين فرض احرام و عمره تمتع او صحيح است.
مسأله ۲۳۶ ـ كسى كه وارد مكه شده، ولى منزل او مكه يا در محدوده شانزده فرسخى مكه نيست، اگر بخواهد حج إفراد انجام دهد، بايد به يكى از مواقيت معروفه برود، و از آنجا محرم شود، و اگر از رفتن به ميقات معذور است احتياط اين است كه از جعرانه، و اگر نتواند از ادنى الحل محرم شود.
مسأله ۲۳۷ ـ وادى عقيق ميقات كسانى است كه از راه عراق و نجد به مكه مى روند.
مسأله ۲۳۸ ـ قرن المنازل ميقات كسانى است كه از راه طائف به مكه مى روند.
مسأله ۲۳۹ ـ يلملم ميقات كسانى است كه از راه يمن به مكه مى روند.
مسأله ۲۴۰ ـ جحفه ميقات كسانى است كه از راه شام به مكه مى روند.
مسأله ۲۴۱ ـ كسانى كه از يك راه قصد رفتن به مكه را دارند اگر به هر دليلى قبل از رسيدن به ميقات از راه ديگرى ادامه مسير دادند. در ميقات كسانى كه از آن راه به مكه مى روند محرم شوند.
مسأله ۲۴۲ ـ در ذوالحليفه «مسجد شجره» ميقات خصوص مسجد است. ولى در بقيه ميقاتها محل مورد نظر طبق تشخيص عرف ميقات است. و لازم نيست در مسجد باشد.
مسأله ۲۴۳ ـ مسجد شجره ميقات كسانى است كه از مدينه منوره به مكه مى روند.
مسأله ۲۴۴ ـ احتياط واجب آن است كه داخل مسجد شجره محرم شوند. نه خارج آن هرچند كنار مسجد باشد.
مسأله ۲۴۵ ـ احرام از قسمت توسعه يافته مسجد شجره هم صحيح است و لازم نيست حتماً از مسجد اصلى محرم شوند هر چند مستحب است.
مسأله ۲۴۶ ـ احرام در خارج مسجد شجره منعقد نمى شود. لذا چنانچه درب مسجد شجره بسته باشد صبر كند تا باز شود و اگر صبر كردن مقدور نيست يا مستلزم عسر و حرج است مى تواند از ميقات بگذرد و در جحفه يا محاذى آن محرم شود و براى عمره مفرده احرام از ادنى الحل نيز كفايت مى كند. همچنين مى تواند از مسجد شجره مقدارى به طرف مدينه برگردد بطورى كه قبل از ميقات صدق كند و با نذر از آنجا محرم شود.
مسأله ۲۴۷ ـ شخص جنب و حائض مى تواند در حال عبور از مسجد بدون توقف در آن محرم شود.
مسأله ۲۴۸ ـ اگر جنب و حائض و نفساء عصياناً وارد مسجد شجره شده و در حال توقف محرم شود هر چند عصيان كرده است ولى احرام او صحيح است.
مسأله ۲۴۹ ـ جنب يا حائض بعد از پاك شدن اگر نتواند غسل كند و احرام در حال عبور از مسجد هم برايش ممكن نباشد بايد تيمم كند و داخل مسجد محرم شود.
مسأله ۲۵۰ ـ حائض و نفساء كه هنوز پاك نشده اند اگر نتوانند در حال عبور از داخل مسجد محرم شوند بايد كنار مسجد محرم شوند.
مسأله ۲۵۱ ـ تقديم و تأخير احرام از ميقات جايز نيست و حتماً بايد از ميقات محرم شوند.
مسأله ۲۵۲ ـ تأخير احرام براى كسى از مسجد شجره عبور مى كند جايز نيست. مگر در موارد اضطرار كه مى تواند احرام را تا «جحفه» تأخير بيندازد.
مسأله ۲۵۳ ـ گذشتن از مسجد شجره بدون احرام براى كسى كه قصد دارد از مدينه به جده و از آنجا به مكه برود مانعى ندارد. بلى براى سفر از جده به مكه براى عمره تمتع به جحفه رفته و از آنجا محرم شود، و براى عمره مفرده مى تواند از جحفه يا ادنى الحلّ محرم شود.
مسأله ۲۵۴ ـ احرام قبل از ميقات با نذر صحيح است. بنابراين هر كس مى تواند نذر كند در مدينه يا شهرستان خود محرم شود، و در حال احرام از ميقات يا محاذات ميقات عبور كند.
مسأله ۲۵۵ ـ اگر محرم شدن قبل از ميقات مستلزم انجام عملى حرام باشد، مثلا نتواند محرمات احرام را رعايت كند، نذر نسبت به آن صحيح نيست، و در اين فرض احرام قبل از ميقات نيز محل اشكال است.
مسأله ۲۵۶ ـ نذر زن بدون اذن شوهر صحيح نيست، و اگر با همين نذر قبل از ميقات محرم شود احرام او باطل است. بلى اگر زن با اجازه شوهر به حج مشرف شده و شوهر همراه او نيست اگر از اجازه به اصل سفر فهميده شود كه ملحقات و لوازم آن هم مورد اجازه است، چنانچه بر زن لازم باشد نذر كند، نذر او در اين فرض صحيح است.
مسأله ۲۵۷ ـ مادامى كه شخص علم يا اطمينان پيدا نكرده كه فلان محل ميقات است يا دو شاهد عادل شهادت نداده باشند نمى تواند محرم شود.
مسأله ۲۵۸ ـ كسى كه محل ميقات را نمى شناسد نمى تواند به گفته راهنما كه مى گويد فلان محل ميقات است، محرم شود، مگر اينكه از گفته او اطمينان حاصل كند.
مسأله ۲۵۹ ـ چنانچه از راهى به مكه برود كه از هيچ يك از ميقاتها عبور نمى كند بايد از محاذات ميقات احرام ببندد. و همان طور كه عبور از ميقات بدون احرام جايز نيست، عبور از محاذات ميقات هم بدون احرام جايز نيست.
مسأله ۲۶۰ ـ اگر از مسيرى برود كه محاذات دو ميقات قرار گيرد احتياط واجب است از محاذات اولين ميقات محرم شود.
مسأله ۲۶۱ ـ مراد از محاذات جايى است كه كسى كه به طرف مكه مى رود. ميقات در دست راست يا چپ او واقع شود، به طورى كه اگر از آنجا بگذرد ميقات متمايل به پشت او شود.
مسأله ۲۶۲ ـ در تشخيص محاذات ميقات هم مثل محل ميقات بايد از روى علم و اطمينان يا شهادت دو نفر عادل عمل كند، و نمى تواند طبق قول يك نفر يا از روى ظن عمل كند.
مسأله ۲۶۳ ـ كسانى كه با هواپيما به جده مى روند يا در جده كار مى كنند نمى توانند براى عمره تمتع از جده يا حديبيه محرم شوند، بلكه بايد به يكى از مواقيت (مثل جحفه يا مسجد شجره) رفته از آنجا محرم شوند. ولى در عمره مفرده لازم نيست به ميقاتهاى پنجگانه بروند، و مى توانند از ادنى الحل محرم شوند.
مسأله ۲۶۴ ـ اگر احرام را از روى علم و عمد و بدون عذر از ميقات تأخير انداخت اگر نتواند براى احرام به ميقات بازگردد حج او باطل است.
مسأله ۲۶۵ ـ كسى كه از روى جهل يا فراموشى يا عذر ديگر بدون احرام از ميقات عبور كند، در صورت امكان هر جا كه يادش آمد بايد به ميقات برگشته و از آنجا محرم شود.
مسأله ۲۶۶ ـ در فرض سابق اگر امكان رجوع به ميقات نباشد. اگر داخل حرم نشده از هر جا يادش آمد محرم شود، هر چند مستحب است تا مى تواند به طرف ميقات برگشته و دورتر از حرم محرم شود.
مسأله ۲۶۷ ـ در فرض سابق اگر بعد از دخول به حرم يادش آمد و امكان و فرصت برگشت به خارج از حرم را دارد بايد خارج شده از ادنى الحل محرم شود. و احتياط مستحب آن است كه تا مى تواند به طرف ميقات برگردد، و اگر امكان ندارد از داخل حرم محرم شود.
مسأله ۲۶۸ ـ كسى كه در ميقات لباس احرام و تلبيه را فراموش كرد و تا آخر اعمال عمره و حج متوجه نشد و در عين حال عمداً مرتكب محرمات احرام شد عمره و حج او صحيح است، و كفارات احرام نيز بر او واجب نيست.
مسأله ۲۶۹ ـ كسى كه در ميقات محرم مى شود. لازم نيست مستقيماً وارد حرم شود، بلكه مى تواند به جاهاى ديگر برود، مثلا به مدينه برگردد و چند روز در آنجا بماند.
نيت
مسأله ۲۷۰ ـ نيت يعنى قصد انجام اعمال عمره يا حج. و لازم نيست قصد كند محرمات احرام را انجام ندهد، بلكه اگر قصد انجام محرمات احرام را هم داشته باشد چنانچه محرماتى باشد كه به صحت حج ضرر نزند، اشكالى ندارد.
مسأله ۲۷۱ ـ لازم نيست نيت را به زبان بگويد يا حتى به قلب خطور دهد، بلكه انگيزه و داعى در انجام عمل مثل ساير عبادات كافى است.
مسأله ۲۷۲ ـ احرام عمره يا حج همچون ساير اعمال آن از عبادات است، و بايد با نيت خالص براى اطاعت خداى سبحان (قربة الى الله) انجام شود، و اگر با ريا انجام شود موجب بطلان احرام مى شود.
مسأله ۲۷۳ ـ در نيت احرام بايد خصوصيات عمل معلوم باشد، يعنى مشخص باشد كه مى خواهد عمره مفرده انجام دهد، يا عمره تمتع، يا حج تمتع، يا حج إفراد يا قران، يا حج واجب يا مستحب، و اگر واجب است حجة الاسلام است يا حج نذرى.
مسأله ۲۷۴ ـ اگر در اثر ندانستن مسأله يا غفلت به جاى عمره تمتع نيت حج تمتع كرد يا برعكس. اگر نظرش اين باشد كه وظيفه خود را انجام دهد و عملى را كه خدا از او مى خواهد بجا آورد، و گمان مى كرد كه نام جزء اول حج است. ظاهراً عمل او صحيح و عمره تمتع محسوب مى شود.
مسأله ۲۷۵ ـ اگر به هر علتى گمان كند كه حج تمتع مقدم است ـ با عنايت به اينكه حج تمتع چيست، يعنى قصد كند بعد از احرام به عرفات و مشعر برود و بقيه اعمال حج را انجام دهد ـ و نيت حج تمتع كند، احرام او باطل است.
مسأله ۲۷۶ ـ در فرض سابق اگر با همان حال از ميقات عبور كرده است، حكم كسى را دارد كه بدون احرام از ميقات گذشته است.
مسأله ۲۷۷ ـ كسى كه وظيفه فعلى او عمره تمتع است، ولى مى داند كه نمى تواند اعمال عمره تمتع را قبل از حج تمتع انجام دهد، و حج او بدل به إفراد مى شود نبايد نيت حج إفراد كند، بلكه بايد نيت عمره تمتع كند و در ضيق وقت عدول به حج إفراد كند.
مسأله ۲۷۸ ـ كسى كه مى خواهد حجة الاسلام بجا آورد، ولى در ميقات مى داند اگر بخواهد عمره تمتع بجا آورد به علت تنگى وقت، وقوف ركنى عرفات از او فوت مى شود، در اين صورت به نيت حج إفراد محرم شود.
مسأله ۲۷۹ ـ در فرض سابق اگر تأخير در ميقات از روى عذر بوده، پس از حج إفراد بايد عمره مفرده بجا آورد، و كفايت از حجة الاسلام مى كند. و اگر حج او مستحبى است، انجام عمره مفرده لازم نيست.
مسأله ۲۸۰ ـ كسى كه حج واجب خود را انجام داده و دو مرتبه مشرف شده اگر از روى جهل يا فراموشى نيت حجة الاسلام كند، اشكال دارد، مگر اين كه قصد او انجام وظيفه بوده، ولى در اسم اشتباه كرده است.
مسأله ۲۸۱ ـ نايب اگر به جهت فراموشى يا علت ديگرى براى عمره تمتع يا عمره مفرده به نيت خود محرم شد، نمى تواند دوباره به نيت منوب عنه محرم شود. بلكه بايد آن عمل را تمام كرده، و بعد براى انجام عمره تمتع به نيت منوب عنه از يكى از مواقيت معروفه محرم شود.
مسأله ۲۸۲ ـ اگر بعد از محرم شدن شك كند كه نيت حج تمتع كرده يا عمره تمتع، بنابگذارد كه نيت عمره تمتع كرده، و عمره او صحيح است.
مسأله ۲۸۳ ـ قصد ابطال عمره يا حج يا بعضى از اعمال آن موجب بطلان آن عمل نمى شود.
مسأله ۲۸۴ ـ اگر بعد از احرام در ميقات مجدداً براى عمل ديگرى نيت احرام كند چون احرام اول منعقد شده است احرام دوم باطل است.
مسأله ۲۸۵ ـ اگر با احرام صحيح عمره مفرده انجام دهد، و بعداً براى عمره تمتع محرم شود، و پس از آن متوجه شود كه اعمال عمره مفرده سابق باطل يا ناقص بوده، بطورى كه از احرام خارج نشده، احرام دوم باطل است، و بايد عمره مفرده را تكميل كند.
مسأله ۲۸۶ ـ اگر در ميقات به قصد حج إفراد محرم شود و بعد متوجه شود كه وظيفه اش حج تمتع بوده است، احرامش باطل است، لذا نمى تواند نيت خود رابه عمره تمتع يا حتى عمره مفرده تغيير دهد. بلكه بايد براى انجام وظيفه اش مجدداً محرم شود.
مسأله ۲۸۷ ـ اگر شخص در ميقات محرم شد و بعد از ورود به مكه پشيمان شد نمى تواند احرام خود را به هم بزند، و قصد محل شدن، او را از احرام خارج نمى كند، و اگر كارى كه موجب كفاره است بجاآورد بايد كفاره بدهد، و تا وقتى اعمال عمره يا حج را انجام ندهد. محل نمى شود.
مسأله ۲۸۸ ـ كسى كه قبل از ميقات يا در ميقات بيهوش شده است وظيفه اى ندارد. بلى اگر ممكن است صبر كنند تا بهبودى حاصل شود، والاّ مى توانند او را بدون احرام وارد مكه كنند. اما اگر قبل از تنگى وقت اعمال بهبود يافت بايد به يكى از مواقيت معروفه برگردد و محرم شود، و اگر امكان برگشت نبود تكليفى ندارد. و معلوم مى شود در اين سال حج بر او واجب نشده است. و الحاق بيهوش به جاهل و ناسى مشكل است. بلى چنانچه قبلاً حج بر او مستقر بوده، يا بعداً استطاعت پيدا كرد، بايد حج بجا آورد.
لباس احرام
مسأله ۲۸۹ ـ يكى از واجبات احرام پوشيدن دو جامه احرام است، كه يكى لنگ و ديگرى ردا ناميده مى شود. و احتياط واجب آن است كه لباس احرام را قبل از گفتن لبيك بپوشد.
مسأله ۲۹۰ ـ چون انجام غسل احرام قبل از ميقات جايز است، لذا شخص مى تواند مثلاً در مدينه به قصد اطاعت امر الهى لباس دوخته را بكند و پس از انجام غسل لباس احرام را با قصد اطاعت امر الهى بپوشد، در اين صورت كندن و پوشيدن مجدد يا حركت دادن لباس احرام در ميقات لازم نيست.
مسأله ۲۹۱ ـ دو جامه اى را كه بايد محرم بپوشد مخصوص مرد است، ولى زن قبل از تلبيه قصد كند همان لباسى را كه پوشيده لباس احرامش باشد. و لازم نيست ندوخته باشد، ولى احتياط مستحب آن است كه فقط در حال نيت و تلبيه دو لباس احرام را بپوشد.
مسأله ۲۹۲ ـ لازم نيست محرم جامه احرام را هميشه در بر داشته باشد، بلكه جايز است آنها را عوض كند، يا به هر علتى لخت شود.
مسأله ۲۹۳ ـ افضل آن است كه محرم براى طواف همان جامه هاى احرام را كه با آن احرام بسته بپوشد.
مسأله ۲۹۴ ـ محرم مى تواند بيش از دو جامه احرام بپوشد، ولى تمام آنها بايد شرايط لباس احرام را داشته باشد.
مسأله ۲۹۵ ـ بايد لباس احرام را به گونه اى بپوشد كه يكى عرفاً لنگ تلقى شود، و مستحب است ناف تا زانو را بپوشاند و ديگرى رداء شمرده شود، و لازم است شانه و قسمتى از بدن را بپوشاند.
مسأله ۲۹۶ ـ يك جامه بلند كه مقدارى از آن را به صورت لنگ ببندد و مقدارى را به صورت رداء به احتياط واجب كفايت نمى كند.
مسأله ۲۹۷ ـ پوشيدن جامه احرام يك واجب تعبدى است، لذا بايد قصد اطاعت امر الهى را بكند، ولى كندن لباس معمولى واجب نيست با قصد قربت باشد هر چند مستحب است.
مسأله ۲۹۸ ـ اگر عصياناً دو جامه احرام را نپوشد يا در لباس معمولى محرم شود هر چند گناه كرده است ولى احرام او صحيح است.
مسأله ۲۹۹ ـ همانگونه در محرمات احرام خواهد آمد مردان محرم بايد از پوشيدن لباس دوخته اجتناب كنند. لذا جامه احرام براى مردان نبايد دوخته باشد.
مسأله ۳۰۰ ـ جامه اى كه لنگ قرار مى دهد نبايد نازك و بدن نما باشد، و احتياط واجب است كه رداء نيز نازك نباشد.
مسأله ۳۰۱ ـ جامه احرام بايد از جنسى باشد كه نماز در آن صحيح باشد، بنابراين جامه حرير و غيرمأكول يا نجس غير معفو كفايت نمى كند.
مسأله ۳۰۲ ـ بنابر احتياط واجب لباسى را كه زن در حال احرام مى پوشد از حرير خالص نباشد.
مسأله ۳۰۳ ـ جامه احرام بايد پاك باشد، و اگر در حال احرام جامه احرام يا لباسى كه زن پوشيده نجس شود به احتياط واجب بايد آن را تطهير يا تبديل كند. ولى اگر تطهير نكند احرام او باطل نشده و كفاره هم ندارد.
مسأله ۳۰۴ ـ احتياط آن است كه جامه احرام از پوست نباشد، هر چند لازم نيست منسوج و بافتنى باشد. لذا نمد هم كفايت مى كند.
مسأله ۳۰۵ ـ لازم نيست شخص در حال احرام از حدث اكبر و اصغر پاك باشد، لذا شخص محدث لازم نيست فوراً غسل كند يا وضو بگيرد. بلى اگر بدنش نجس باشد احتياط مستحب است كه آن را پاك كند.
تلبيه
مسأله ۳۰۶ ـ آخرين واجب در احرام، تلبيه است. يعنى گفتن لبيك ها به شكل زير :
«لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لاشَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ» كه با يكبار گفتن آن محرم شده و احرامش صحيح است. هر چند تكرار آن مستحب است. و احتياط مستحب آن است كه بعد از مقدار واجب آن بگويد:
«اِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لاشَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».
و احتياط مستحب آن است كه به جاى صورت اول بگويد:
«لَبَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ، إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لاشَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».
و مستحب است بعد از آن بگويد:
«لَبَّيْكَ ذَا الْمَعارِج لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ داعِياً إلى دارِ السَّلامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ غَفّارَ الذُّنُوْبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَاالْجَلالِ وَ الاَكْرامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَالْمَعادُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَسْتَغنِي و يُفْتَقَرُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوْباً وَ مَرْغُوباً إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ إلهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا النَّعْماِء وَالْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَميلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ياكَرِيمُ لَبَّيْكَ».
و خوب است اين جملات را نيز بگويد:
«لَبَّيْكَ أتَقَرَّبُ إلَيْكَ بِمُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ بِحَجَّة و عُمْرَة لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ وَهِذِه عُمْرَةُ مُتْعَة إلىَ الْحَجِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَلْبِيَةً تَمامُها وَبَلاغُها عَلَيْكَ».
مسأله ۳۰۷ ـ ترجمه مقدار واجب تلبيه چنين است:
«همواره دعوت تو را اجابت مى كنم خدايا، همواره اجابت مى كنم تو را، همواره اجابت مى كنم تو را، براى تو شريكى نيست، همواره اجابت مى كنم تورا».
و ترجمه جمله بعد كه مستحب است چنين است:
«همانا ستايش و نعمت و پادشاهى از آن تو است. شريكى براى تو نيست، اجابت مى كنم تورا».
مسأله ۳۰۸ ـ بايد تلبيه را به مقدار واجب ياد بگيرد و به نحو صحيح بگويد، و اگر نتواند ياد بگيرد يك نفر به او تلقين كند تا به نحو صحيح بگويد.
مسأله ۳۰۹ ـ اگر نتواند ياد بگيرد و با تلقين هم نتواند به صورت صحيح بگويد به هر نحو كه مى تواند بگويد، و ظاهراً همين مقدار كافى است، هر چند احتياط مستحب آن است كه ترجمه آن را بگويد و نايب هم بگيرد.
مسأله ۳۱۰ ـ كسى كه لال است و قادر نيست تلبيه را بگويد بايد با انگشت اشاره كند و زبانش را هم حركت دهد، و بهتر است نايب هم بگيرد.
مسأله ۳۱۱ ـ اگر كسى لبيك را به مقدار واجب نگفت محرم نشده، و اگر موجبات كفاره در حال احرام را به جا آورد كفاره ندارد. و همين طور است اگر عمداً غلط بگويد يا با ريا آن را باطل كند.
مسأله ۳۱۲ ـ تأخير تلبيه از ميقات جايز نيست، و اگر تأخير انداخت حكم كسى را دارد كه بدون احرام از ميقات گذشته است.
مسأله ۳۱۳ ـ اگر از روى ندانستن يا فراموشى لبيك را نگفت و بعد از عبور از ميقات متوجه شد، در صورت امكان واجب است به ميقات بازگردد و لبيك بگويد، و اگر امكان بازگشت نبود چنانچه وارد حرم نشده از جايى كه متذكر شده لبيك بگويد، و اگر داخل حرم شده در صورت امكان به خارج حرم برود و آنجا لبيك بگويد، و اگر امكان خارج شدن وجود نداشت همان جا بگويد.
مسأله ۳۱۴ ـ اگر تلبيه را در عمره تمتع فراموش كرد يا از روى جهل نگفت و تا پايان اعمال عمره تمتع يادش نيامد اگر بتواند بايد به ميقات ـ ولو ادنى الحل ـ رفته و جبران كند، و اگر وقت جبران ندارد عمره اش باطل است و بايد حج افراد انجام دهد. و در اين صورت كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله ۳۱۵ ـ اگر كسى تلبيه را غلط بگويد. چنانچه بداند در صورت غلط گفتن محرم نمى شود اعمال او باطل است. و اگر نداند چنانچه بعد از وقوفين يا وقتى كه قابل جبران نباشد متوجه شد، اعمال او محكوم به صحت است. اما احتياط استحبابى اين است كه به اين حج اكتفا نكند.
مسأله ۳۱۶ ـ كسى كه براى عمره تمتع محرم شده مستحب است لبيك را تكرار كند. و چنانچه خانه هاى مكه پيدا شد واجب است تلبيه را قطع كند. و كسى كه احرام حج بسته بايد ظهر روز عرفه تلبيه را قطع كند.
مستحبات و مكروهات احرام
مسأله ۳۱۷ ـ مستحبات احرام چند چيز است:
۱ ـ قبلا بدن خود را پاكيزه كرده و ناخن و شارب خود را بگيرد، و موى زير بغل و عانه را بانوره ازاله نمايد.
۲ ـ كسى كه قصد حج دارد از اول ماه ذى القعده و شخصى كه قصد عمره مفرده دارد پيش از يكماه موى سر و ريش را رها كند.
۳ ـ پيش از احرام در ميقات غسل احرام كند، و اين غسل از حائض و نفساء نيز صحيح است، و تقديم اين غسل بخصوص اگر خوف آن باشد كه در ميقات نتوان غسل كرد جايز است. و در صورت تقديم اگر در ميقات امكان انجام غسل بود مستحب است غسل را اعاده كند. و بعد از اين غسل اگر لباسى را پوشيد يا چيزى را خورد كه بر محرم حرام است، باز هم اعاده مستحب است، و اگر روز غسل كرد از غسل تا آخر شب آينده كفايت مى كند. و همچنين اگر شب غسل كرد تا آخر روز آينده كافى است. ولى اگر بعد از غسل و پيش از احرام به حدث أصغر محدث شد غسل را اعاده كند.
۴ ـ دو جامه احرام از پنبه باشد.
۵ ـ پارچه احرام سفيد باشد.
۶ ـ احرام را به ترتيب ذيل ببندد:
در صورت تمكن بعد از فريضه ظهر، و در صورت عدم تمكن بعد از فريضه ديگر، و در صورت عدم تمكن از آن، بعد از شش يا دو ركعت نماز نافله، در ركعت اول پس از حمد سوره توحيد، و در ركعت دوم سوره جحد را بخواند، و شش ركعت أفضل است، و بعد از نماز، حمد و ثناى الهى را بجا آورد، و بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد، آنگاه بگويد:
«اَللَّهُمَّ إنِّي أسْاَلُكَ أنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنِ اسْتَجابَ لَكَ، وَ آمَنَ بِوَعْدِكَ، وَاتَّبَعَ أمْرَكَ، فَاِنِّي عَبْدُكَ وَ في قَبْضَتِكَ، لااُوقي إلاّ ما وَقَيْتَ، وَلا آخُذُ إلاّ ما أعْطَيْتَ، وَقَدْ ذَكَرْتَ الْحَجَّ، فَأسْألُكَ أنْ تَعْزِمَ لِي عَلَيْهِ عَلى كِتابِكَ، وَسُنَّةِ نَبِيِّكَ، صَلَواتُك عَلَيْهِ وِآلِه، وَ تُقَوِّيَنِي عَلى ما ضَعُفْتُ عَنْهُ، وَ تُسَلِّمَ لِي مَناسِكِي، فِي يُسْرمِنْكَ وَ عافِيَة، وَاجْعَلْنِي مِنْ وَفْدِكَ الَّذي رَضِيْتَ وَارْتَضَيْتَ، وَسَمَّيْتَ وَ كَتَبْتَ، اَلّلهُمَّ اِنِّي خَرَجْتُ مِنْ شُقَّة بَعِيدَة، وَاَنْفَقْتُ مالِي ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ، اَللَّهُمَّ فَتَمِّمْ لِي حَجَّتِي وَ عُمْرَتِي، اَللَّهُمَّ إنِّي اُرِيْدُ التَّمَتُّعَ بِالْعُمْرَةِ اِلَى الْحَجِّ، عَـلى كِتـابِكَ وَسُنَّةِ نَبِيِّكَ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، فَاِنْ عَرَض لِي عارِضٌ يَحْبِسُنِي، فَحَلِّنِي حَيْثُ حَبَسْتَنِي، بِـقَـدَرِك الَّـذىْ قَـدَّرْتَ عَلَيَّ، اَللَّهُمَّ إنْ لَمْ تَكُنْ حَجَّةً فَعُمْرَةً، اُحَرِّمُ لَكَ شَعْرِي وَبَشَرِي وَلَحْمِي وَدَمِي وَعِظامِي وَمُخِّي وَعَصَبِي، مِنَ النِّساءِ وَالثِّيابِ وَالطِّيبِ، أبْتَغِي بِذلِكَ وَجْهَكَ وَالدّارَ اْلآخِرَةَ».
۷ ـ هنگام پوشيدن دو جامه احرام بگويد:
«اَلْحَمْدُللهِ الَّذِي رَزَقني مَا اُوارِي بِهِ عَوْرَتِي، وَاُؤَدِّي فِيْهِ فَرْضِي، وَأعْبُدُ فِيْهِ رِبِّي، وأنْتَهِي فِيْهِ إلى ما أمَرَنِى، اَلْحَمْدُللهِ الَّذِي قَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنِي، وَأَرَدْتُهُ فَأعانَنِي وَقَبِلَنِي، وَلَمْ يَقْطَعْ بِي، وَوَجْهَهُ أرَدْتُ فَسَلَّمَنِي، فَهُوَ حِصْنِي وَكَهْفِي وَحِرْزِي وَظَهْرِي وَمَلاذِي وَرَجائِي وَمَنْجايَ وَذُخْرِي وَعُدَّتِي في شِدَّتِي وَ رَخائِي».
۸ ـ تلبيه ها را در حال احرام تكرار كند، خصوصاً در موارد ذيل:
الف ـ وقت برخاستن از خواب.
ب ـ بعد از هر نماز واجب و مستحب.
ج ـ هنگام بالا رفتن از سربالايى يا سرازير شدن از آن.
د ـ وقت سوار شدن يا پياده شدن.
هـ ـ آخر شب.
و ـ اوقات سحر.
حائض و نفساء نيز اين تلبيه ها را بگويند.
۹ ـ پس از احرام عمره تمتع تلبيه را تكرار كند تا آنكه خانه هاى مكه را ببيند، و اما تلبيه حج تا ظهر روز عرفه مستمر است.
مكروهات احرام
مسأله ۳۱۸ ـ مكروهات احرام چند چيز است:
۱ ـ احرام در جامه سياه و رنگين، بجز رنگ سبز.
۲ ـ خوابيدن محرم بر رخت وبالش زرد رنگ.
۳ ـ احرام بستن در جامه چركين. و اگر جامه در حال احرام چرك شود بهتر است مادامى كه در حال احرام است آنرا نشويد.
۴ ـ احرام بستن در جامه راه راه.
۵ ـ استعمال حنا پيش از احرام، چنانچه اثر آن تا حال احرام باقى بماند.
۶ ـ حمام رفتن، و أولى آن است كه محرم بدن خود را با كيسه و مثل آن نسايد.
۷ ـ لبيك گفتن محرم در جواب كسى كه او را صدا كند.
محرمات احرام
مسأله ۳۱۹ ـ محرمات احرام عبارتند از:
۱ ـ آميزش
۲ ـ بوسيدن
۳ ـ لمس كردن
۴ ـ نگاه با شهوت
۵ ـ عقد كردن
۶ ـ استمناء
۷ ـ پوشاندن سر براى مردان
۸ ـ پوشاندن صورت براى بانوان
۹ ـ پوشيدن لباس دوخته براى مردان
۱۰ ـ پوشاندن تمام روى پا براى مردان
۱۱ ـ استعمال عطريات
۱۲ ـ زينت
۱۳ ـ نگاه كردن به آينه
۱۴ ـ روغن ماليدن
۱۵ ـ ناخن گرفتن
۱۶ ـ ازاله مو
۱۷ ـ سايه قرار دادن براى مردان
۱۸ ـ فسوق
۱۹ ـ جدال
۲۰ ـ خون درآوردن از بدن خود
۲۱ ـ كندن دندان
۲۲ ـ كشتن حشرات بدن
۲۳ ـ حمل سلاح
۲۴ ـ كندن گياهان و درختان حرم
۲۵ ـ شكار
آميزش
مسأله ۳۲۰ ـ آميزش در عمره تمتع حتى اگر از روى علم و عمد باشد ظاهراً موجب بطلان عمره تمتع نمى شود. و احتياط آن است كه اگر اين عمل پيش از سعى واقع شد عمره را تمام كند و آن را دو مرتبه بجا آورد، و اگر وقت تنگ باشد مى تواند عمره را تمام كرده و سپس حج تمتع بجا آورد. و به احتياط مستحب سال بعد حج را اعاده كند.
مسأله ۳۲۱ ـ در فرض سابق گرچه حج باطل نمى شود ولى به احتياط واجب بايد كفاره بدهد. و كفاره آن يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند به اختيار خودش مى باشد. اگر چه بهتر است شتر را انتخاب كند.
مسأله ۳۲۲ ـ اگر در عمره مفرده قبل از سعى آميزش كند بايد عمره را تمام كند و يك شتر كفاره بدهد، و در ماه بعد هم يك عمره مفرده ديگر انجام دهد، و در اين عمره بايد از جايى محرم شود كه در عمره قبلى از آنجا محرم شده است، مگر اينكه نتواند به آنجا برود.
مسأله ۳۲۳ ـ اگر در حج تمتع قبل از وقوف به مشعر از روى علم و عمد آميزش كند هر چند حج او صحيح است، ولى بايد سال بعد يك حج تمتع به عنوان عقوبت انجام دهد، و يك شتر و اگر قدرت نداشت يك گاو كفاره بدهد.
مسأله ۳۲۴ ـ در فرض سابق بعد از آميزش، زن و شوهر نبايد با هم خلوت كنند تا اعمال و مناسك را تمام كنند. و همين طور در سال بعد اگر از همان راه قصد حج داشته باشند. پس از رسيدن به محل معصيت بايد تا پايان اعمال از هم جدا شوند.
مسأله ۳۲۵ ـ اگر در حج تمتع بعد از وقوف به مشعر و قبل از تمام شدن شوط سوم طواف نساء آميزش كند. حج او صحيح است ولى بايد كفاره بدهد. و اگر بعد از گذشت شوط سوم طواف نساء آميزش كند كفاره هم ندارد.
مسأله ۳۲۶ ـ مسائل آميزش بين زن و مرد مشترك است، ولى اگر زن مجبور به آميزش شود. بر زن لازم نيست كفاره بدهد امّا مرد بايد كفاره خود و زن را بدهد، و حج زن ظاهراً صحيح است.
مسأله ۳۲۷ ـ در مسائلى كه گذشت فرقى نمى كند كه نزديكى از جلو باشد يا عقب، با همسر دائمى يا موقت خود باشد، يا زنا و وطى به شبهه باشد و همين طور فرقى نمى كند كه منى خارج شود يا خير.
مسأله ۳۲۸ ـ نزديكى دو مرد (لواط) گر چه حرمت نفسى و ذاتى شديدى دارد و موجب حد مى شود، ولى احكام آميزش در احرام را ندارد.
بوسيدن
مسأله ۳۲۹ ـ اگر بدون شهوت همسرش را ببوسد حرام نيست و كفاره ندارد، ولى اگر با شهوت همسرش را ببوسد و منى از او خارج شود بايد يك شتر كفاره بدهد، و اگر منى از او خارج نشود يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله ۳۳۰ ـ شخص محّل مى تواند همسر محرم خود را ببوسد، ولى اگر فرد محرم لذت ببرد نبايد اجازه بدهد.
لمس كردن
مسأله ۳۳۱ ـ اگر همسر خود را با شهوت لمس كند يا بازى كند و انزال شود بنابر احتياط واجب بايد يك شتر كفاره بدهد، و اگر انزال نشود كفاره آن يك گوسفند است.
مسأله ۳۳۲ ـ كسى كه محرم نشده يا محّل شده مى تواند همسر خود را اگر چه محرم باشد لمس كند يا با او بازى كند، ولى اگر شخص محرم لذت ببرد نبايد اجازه بدهد.
نگاه كردن
مسأله ۳۳۳ ـ اگر محرم بدون شهوت به همسر خود نگاه كند اشكال ندارد، ولى اگر با شهوت نگاه كند حرام است، و اگر منى از او خارج شود بنابر اقوى بايد يك شتر كفاره بدهد.
مسأله ۳۳۴ ـ اگر محرم به زن يا مرد اجنبى نگاه كند و منى از او خارج شود اقوى آن است كه اگر متمول است يك شتر و اگر متوسط الحال است يك گاو و اگر فقير است يك گوسفند كفاره بدهد.
عقد كردن
مسأله ۳۳۵ ـ بر محرم جايز نيست كسى را براى ديگرى يا خود عقد كند يا شاهد بر عقد باشد، و فرقى نمى كند كه زن و مرد يا يكى از آنها محرم باشند يا محّل.
مسأله ۳۳۶ ـ محرم مى تواند شهادت بدهد كه دو نفر عقد كرده اند، هر چند خلاف احتياط استحبابى است.
مسأله ۳۳۷ ـ بنابر احتياط واجب شخص محرم نمى تواند خواستگارى كند.
مسأله ۳۳۸ ـ رجوع كردن به زنى كه در طلاق رجعى است براى شخص محرم مانعى ندارد.
مسأله ۳۳۹ ـ اگر محرم براى خود كسى را عقد كند چنانچه عالم به مسأله باشد ديگر نمى تواند با او ازدواج كند. اما اگر از روى جهل بوده هر چند عقد باطل است ولى موجب حرمت ابدى نمى شود. ولى مستحب است ديگر با او ازدواج نكند.
مسأله ۳۴۰ ـ اگر فردى ديگرى را به ازدواج محرم درآورد و محرم با او همبستر شود اگر هر سه عالم به حكم و موضوع باشند، يعنى بدانند عقد كردن محرم حرام است و اين شخص محرم است، هر يك بايد يك شتر كفاره بدهند. حتى اگر عاقد و همسر محرم نباشند.
مسأله ۳۴۱ ـ ظاهراً در احكام سابق فرقى بين عقد دائم و عقد موقت وجود ندارد.
استمناء
مسأله ۳۴۲ ـ استمناء حرام است و اگر به جهت استمناء منى خارج شود. بايد يك شتر كفاره بدهد. و حكم آن مثل حكم آميزش است كه گذشت. و در اين مسأله فرقى بين زن و مرد وجود ندارد.
پوشاندن سر براى مردان
مسأله ۳۴۳ ـ مرد نبايد تمام سر يا قسمتى از آن را با پارچه يا لباس و كلاه بپوشاند.
مسأله ۳۴۴ ـ احتياط واجب آن است كه سر را با غير پوشاك نيز ـ مانند حنا گِل يا دارو و امثال آن ـ نپوشاند يا چيزى مانند بار بر سر نگذارد.
مسأله ۳۴۵ ـ بر محرم جايز نيست سر خود را زير آب كند. و بنابر احتياط سر را زير مايع ديگر مثل گلاب نيز نكند.
مسأله ۳۴۶ ـ دوش گرفتن براى محرم اشكالى ندارد. اما اگر آن قدر آب زياد باشد كه يك مرتبه تمام سر را فرا بگيرد جايز نيست.
مسأله ۳۴۷ ـ قسمتى از سر نيز حكم تمام سر را دارد. لذا بنابر اقوى نبايد پوشيده شود يا زير آب قرار گيرد. و بنابر احتياط نبايد چيزى روى آن قرار گيرد.
مسأله ۳۴۸ ـ قرار دادن بند قمقمه يا كيسه يا ساك دستى و امثال آن روى سر اشكالى ندارد.
مسأله ۳۴۹ ـ گوش ها ظاهراً جزء سر محسوب مى شوند و نبايد آنها را بپوشانند.
مسأله ۳۵۰ ـ احتياط مستحب اين است كه با بعضى از اعضاى بدن خود نيز مانند دست سر را نپوشاند.
مسأله ۳۵۱ ـ در حال خوابيدن نيز نبايد سر را بپوشاند. و اگر بدون توجه يا از روى فراموشى پوشانيد واجب است فوراً آن را از روى سر بردارد. ولى گذاشتن سر روى بالش مانعى ندارد.
مسأله ۳۵۲ ـ دستمالى را كه براى سر درد به سر مى بندند اگر چه تمام سر را نيز بپوشاند اشكالى نداشته و كفاره هم ندارد.
مسأله ۳۵۳ ـ گذاشتن حوله و دستمال روى سر يا قسمتى از آن، اگر چه براى خشك كردن سر باشد جايز نيست.
مسأله ۳۵۴ ـ محرمى كه مى داند اگر براى وضو بخواهد صبر كند تا سرش خشك شود نمازش قضا مى شود نبايد سر را با حوله يا حتى با دست خشك كند. بلكه بايد به همان صورت وضو بگيرد و تيمم هم بكند.
مسأله ۳۵۵ ـ كسى كه موى مصنوعى دارد اگر موهاى او كاشتنى باشد و عرفاً جزء بدن او محسوب شود اشكالى ندارد. ولى اگر به وسيله اى مثل چسب يا تور روى سر قرار گرفته باشد اشكال دارد و بايد كفاره بدهد.
مسأله ۳۵۶ ـ چنانچه از روى علم و عمد سر خود را بپوشاند بايد كفاره بدهد، و كفاره آن بنابر احتياط واجب يك گوسفند است. و بنابر احتياط مستحب كفاره پوشاندن قسمتى از سر نيز همين است.
مسأله ۳۵۷ ـ كسى كه با چيز دوخته سر خود را بپوشاند بايد دو كفاره بدهد.
مسأله ۳۵۸ ـ كسى كه چندين بار سر خود را بپوشاند براى هر بار بايد يك گوسفند كفاره بدهد. هر چند بعيد نيست يك كفاره كفايت كند.
پوشاندن صورت براى بانوان
مسأله ۳۵۹ ـ زن نبايد روى خود را با نقاب، پوشيه و حتى باد بزن بپوشاند، و به احتياط واجب از پوشاندن صورت با گِل و دارو و امثال آن نيز اجتناب كند.
مسأله ۳۶۰ ـ پوشاندن صورت تا زير بينى كه معمولا با نقاب پوشيده مى شود در حكم پوشاندن تمام صورت است. و احتياطاً چانه و قسمت پايين صورت ملحق به صورت است.
مسأله ۳۶۱ ـ گذاشتن دست روى صورت و همچنين گذاشتن صورت روى بالش در هنگام خوابيدن مانعى ندارد.
مسأله ۳۶۲ ـ زن نبايد صورت خود را با حوله خشك كند.
مسأله ۳۶۳ ـ زن بايد مراقب باشد كه هنگام پوشيدن يا درآوردن مقنعه آن را از صورت دور نگه دارد تا صورتش پوشيده نشود.
مسأله ۳۶۴ ـ زن مى تواند در نماز كمى از اطراف صورت را به عنوان مقدمه پوشش سر بپوشاند. اما بعد از نماز بايد فوراً باز كند.
مسأله ۳۶۵ ـ براى رو گرفتن از نامحرم مى تواند چادر يا لباس خود را از روى سر مقابل صورت آويزان كند و به احتياط مستحب آن را از صورت دور نگه دارد كه به صورت نچسبد.
مسأله ۳۶۶ ـ پوشاندن صورت كفاره ندارد. گرچه احتياط مستحب اين است كه يك گوسفند كفاره بدهد. و همين طور است در مسأله قبل اگر چادر به صورت بچسبد.
پوشيدن لباس دوخته براى مردان
مسأله ۳۶۷ ـ اقوى اجتناب از مطلق دوخته براى مردها است. هر چند كم باشد. مثل كمربند، بند ساعت، عرقچين، هميان، فتق بند، و جاى قمقمه و… ولى اگر استفاده از آن مثل فتق بند و دست و پاى مصنوعى كه با چرمهاى دوخته شده به بدن مى بندند و امثال آن ضرورى باشد جايز است، و اولى اين است كه كفاره بدهد.
مسأله ۳۶۸ ـ لباسهايى كه دوخته نيست ولى شبيه آن است، مثل لباسهاى بافتنى يا لباسى كه از نمد به شكل بالاپوش درست شده پوشيدن آن بر محرم جايز نيست.
مسأله ۳۶۹ ـ اگر احتياج به پوشيدن لباس پيدا كرد. جايز است بپوشد، ولى بايد كفاره بدهد.
مسأله ۳۷۰ ـ گره زدن لباسهاى احرام خلاف احتياط است. ولى به احتياط واجب نبايد لنگ را بر گردن گره بزند.
مسأله ۳۷۱ ـ جايز است لباس احرام را با سنجاق يا چيز ديگر از قبيل گذاشتن سنگ يا سكه و كش بستن به دور آن به هم متصل كنند.
مسأله ۳۷۲ ـ نپوشيدن لباس مخصوص مردان است. بنابراين براى زنان استفاده از لباس مانعى ندارد.
مسأله ۳۷۳ ـ كفاره پوشيدن لباس يك گوسفند است.
مسأله ۳۷۴ ـ اگر محرم يك لباس را دو بار بپوشد براى هر دفعه پوشيدن آن بايد يك كفاره بدهد.
مسأله ۳۷۵ ـ اگر محرم چند لباس مختلف مثل شلوار، زيرپوش و پيراهن يا از يك نوع مثلا چند پيراهن بپوشد بايد براى هر كدام يك كفاره بدهد. حتى اگر به خاطر اضطرار باشد.
مسأله ۳۷۶ ـ چنانچه چند لباس از يك نوع و در يك دفعه يعنى پشت سر هم و بدون فاصله بپوشد. براى همه فقط يك كفاره واجب مى شود.
مسأله ۳۷۷ ـ اگر محرم پيراهن بپوشد علاوه بر كفاره بايد پيراهن را شكافته و از پايين درآورد. ولى اگر پيراهن قبل از احرام بر تن او بوده لازم نيست آن گونه عمل كند، بلكه پيراهن را به طور معمول از تن درآورد.
مسأله ۳۷۸ ـ اگر بعد از احرام از روى ندانستن يا فراموشى، شورت دوخته خود را درنياورده باشد و در اثناى اعمال متوجه شود ولى باز درنياورد و با همان شورت اعمال را تمام كند، اعمال او صحيح است، ولى بايد كفاره بدهد.
مسأله ۳۷۹ ـ اگر حاجى در حال احرام از پتوى دوخته به صورت روانداز استفاده كند به طورى كه پوشيدن صدق نكند اشكالى ندارد. اما اگر آن را به خود بپيچد به
طورى كه مثل لباس شود اشكال دارد، و اگر صدق پوشيدن دوخته كند، كفاره دارد.
پوشاندن تمام روى پا براى مردان
مسأله ۳۸۰ ـ پوشيدن جوراب، كفش، چكمه و امثال آن كه تمام روى پا را بگيرد براى مرد حرام است. و كفاره آن به احتياط واجب يك گوسفند است.
مسأله ۳۸۱ ـ اگر ناچار به پوشيدن كفش يا جوراب شود به احتياط مستحب بايد روى آن را شكاف دهد.
مسأله ۳۸۲ ـ پوشيدن دمپايى و كفشهايى كه بندهاى عريض داشته باشند اگر تمام روى پا را نگيرد و دوخته هم نباشد مانعى ندارد.
مسأله ۳۸۳ ـ انداختن حوله احرام يا پتو روى پا بطورى كه صدق لبس و پوشيدن نكند ـ هنگام خواب يا در حال بيدارى ـ و همچنين تمام روى پا را زير آب قرار دادن اشكالى ندارد.
مسأله ۳۸۴ ـ پوشيدن كفش دوخته از روى ناچارى جايز است. ولى بايد كفاره آن را بپردازد.
مسأله ۳۸۵ ـ كسى كه ناچار است در حال احرام روى هر دو پا را بپوشاند، براى آن يك كفاره كفايت مى كند.
مسأله ۳۸۶ ـ سه مورد مذكور (پوشاندن سر ـ پوشيدن لباس ـ پوشاندن تمام روى پا) مخصوص مردان است، و مورد بعد (پوشاندن صورت) اختصاص به زنان دارد.
استعمال عطريات
مسأله ۳۸۷ ـ اقوى اين است كه محرم از استعمال عود، مشك، عنبر و زعفران اجتناب كند. و احتياط اين است كه از استعمال آنچه بوى خوش دارد ـ حتى كافور ـ اجتناب كند.
مسأله ۳۸۸ ـ ماليدن عطر بر بدن و لباس، و پوشيدن لباس معطر جايز نيست و اگر سهواً مرتكب شد پس از توجه لازم است بلافاصله و به هر نحو ممكن آن را از بدن ازاله كند، و لباس را تعويض كرده يا بشويد. و در حرمت استعمال عطر و بوى خوش فرقى بين حدوث و بقا، و لباس و بدن نيست.
مسأله ۳۸۹ ـ كسى كه در حال احرام بميرد نبايد او را با آب و كافور غسل دهند، و همچنين نبايد او را حنوط كنند، و بايد از نزديك كردن بوى خوش به او اجتناب كنند، ولى رعايت ساير محرمات ـ از قبيل پوشاندن سر يا صورت ـ لازم نيست.
مسأله ۳۹۰ ـ از گلها يا سبزيهايى كه بوى خوش مى دهند بايد اجتناب شود. مگر از انواع صحرايى آن مثل: بومادران، درمنه و خزامى.
مسأله ۳۹۱ ـ استعمال صابون يا شامپو و خميردندانى كه بوى خوش دارد براى محرم جايز نيست.
مسأله ۳۹۲ ـ استفاده از زنجبيل، دارچين، و هِل حرام نيست، ولى احتياط در اجتناب از آنهااست.
مسأله ۳۹۳ ـ خوردن ميوه هاى خوشبو مثل سيب و بِه در حال احرام مانعى ندارد. و احتياط اين است كه آنها را بو نكنند.
مسأله ۳۹۴ ـ خوردن غذاهايى كه مشتمل بر چيزهايى باشد كه استعمال آنها بر محرم حرام است جايز نيست. و كفاره آن بنابر اقوى يك گوسفند است.
مسأله ۳۹۵ ـ خريد و فروش عطريات اشكال ندارد.
ولى نبايد آنها را بو كند.
مسأله ۳۹۶ ـ استعمال خلوق كعبه يا چيزى كه كعبه را با آن خوشبو كنند مانعى ندارد.
مسأله ۳۹۷ ـ محرم نبايد بينى خود را از بوى بد بگيرد. و اگر گرفت معصيت كرده ولى كفاره ندارد. اما فرار كردن از بوى بد مانعى ندارد.
مسأله ۳۹۸ ـ اگر به پوشيدن لباس يا خوردن غذايى كه از جهت بوى خوش حرام است اضطرار پيدا كند بايد بينى خود را بگيرد.
مسأله ۳۹۹ ـ كفاره استعمال بوى خوش از روى علم و عمد به احتياط واجب يك گوسفند است.
مسأله ۴۰۰ ـ اگر در يك وقت چند بار بوى خوش استعمال كرد بعيد نيست براى كفاره آن يك گوسفند كفايت كند، اما احتياط در تعدد است، و اگر در اوقات مختلف استعمال كرد بنابر اقوى بايد كفاره متعدد بدهد.
زينت
الف ـ زيورآلات:
مسأله ۴۰۱ ـ استفاده از زيور آلات براى زن محرم جايز نيست. و اگر قصد زينت نداشته باشد به احتياط مستحب از آن اجتناب كند.
مسأله ۴۰۲ ـ زيور آلاتى كه زنان به طور معمول هميشه همراه دارند مانعى ندارد، مگر اينكه قصد تزيين داشته باشند. و در فرض اينكه قصد تزيين نداشته باشد نبايد آن را حتى به شوهر خود نشان دهد.
مسأله ۴۰۳ ـ پوشيدن زيور آلات هر چند حرام است ولى كفاره ندارد.
ب ـ عينك:
مسأله ۴۰۴ ـ استفاده از عينك تزيينى به قصد تزيين براى محرم حرام است، ولى استفاده از عينك طبى مانعى ندارد.
ج ـ انگشتر:
مسأله ۴۰۵ ـ استفاده از انگشتر به قصد زينت حرام است. اما اگر به قصد استحباب باشد يا جهت ديگرى غير از زينت باشد مانعى ندارد.
د ـ سـاعـت:
مسأله ۴۰۶ ـ استفاده از ساعت زينتى اگر به قصد تزيين باشد جايز نيست، و الاّ اشكالى ندارد.
هـ ـ سرمه كشيدن:
مسأله ۴۰۷ ـ كشيدن سرمه سياه كه زينت محسوب مى شود بر زن و مرد محرم حرام است، هر چند قصد تزيين نداشته باشد. و احتياط واجب اجتناب از مطلق سرمه است.
مسأله ۴۰۸ ـ چنانچه براى مداوا سرمه بكشد مانعى ندارد.
مسأله ۴۰۹ ـ سرمه كشيدن كفاره ندارد. ولى اگر مشتمل بر بوى خوش باشد و بوى آن استشمام شود
بنابر اقوى بايد كفاره بدهد، و اگر بوى آن استشمام نشود بنابر احتياط مستحب كفاره بدهد.
و: حنا بستن
مسأله ۴۱۰ ـ حنابستن اگر زينت محسوب شود و به قصد تزيين باشد حرام است.
مسأله ۴۱۱ ـ اگر قبل از احرام حتى به قصد زينت حنا ببندد اشكال ندارد، هر چند احتياط خوب است. و در هر حال حنابستن كفاره ندارد.
نگاه كردن در آينه
مسأله ۴۱۲ ـ نگاه كردن در آينه براى زن و مرد محرم حرام است. ولى نگاه كردن به اجسام صاف و صيقلى و آب مانعى ندارد.
مسأله ۴۱۳ ـ احتياط آن است كه حتى بدون قصد زينت هم به آينه نگاه نكند. مثلا براى ديدن كنار يا پشت ماشين باشد.
مسأله ۴۱۴ ـ رفتن به اتاق يا جايى كه در آن آينه وجود دارد و نشستن در ماشين و امثال آن اگرچه بداند سهواً چشمش به آينه مى افتد اشكال ندارد. ولى احتياط آن است كه يا آينه را بردارد يا چيزى روى آن بيندازد.
مسأله ۴۱۵ ـ عكسبردارى و فيلمبردارى در حال احرام مانعى ندارد، اگر چه مستلزم نگاه به لنز و شيشه دوربين باشد.
مسأله ۴۱۶ ـ نظر كردن در آينه كفاره ندارد، و مستحب است بعد از نگاه كردن لبيك بگويد.
ماليدن روغن و پماد چرب
مسأله ۴۱۷ ـ ماليدن روغن و پماد اگر چه بوى خوش نداشته باشد بنابر اقوى حرام است، ولى كفاره ندارد. و اگر مشتمل بر بوى خوش باشد بنابر احتياط واجب كفاره آن يك گوسفند است.
مسأله ۴۱۸ ـ اگر روغن يا پماد مشتمل بر بوى خوش باشد، چنانچه بوى خوش آن تا وقت احرام باقى بماند قبل از احرام نيز نبايد استعمال كند.
مسأله ۴۱۹ ـ پمادهايى كه براى عرق سوز شدن بدن مداوا به كار مى رود به مقدار ضرورت مانعى ندارد.
ناخن گرفتن
مسأله ۴۲۰ ـ گرفتن ناخن دست يا پا، با هر وسيله اى كه باشد جايز نيست. مگر اينكه بقاى آن موجب اذيت و آزار محرم شود.
مسأله ۴۲۱ ـ اگر انگشت زائد يا دست و پاى زائد نيز داشته باشد بنابر احتياط واجب نبايد ناخن آن را بگيرد.
مسأله ۴۲۲ ـ محرم نمى تواند ناخن خود را بگيرد. ولى مى تواند ناخن ديگرى را بگيرد. بنابراين گرفتن ناخن محرم ديگر به قصد تقصير براى محرم مانعى ندارد و صحيح است.
مسأله ۴۲۳ ـ در حرمت گرفتن ناخن فرقى نمى كند كه محرم خودش ناخن بگيرد يا ديگرى ناخن او را بگيرد.
مسأله ۴۲۴ ـ گرفتن يك يا چند ناخن دست يا پا كفاره دارد. و كفاره هر ناخن يك مُد طعام است. ولى اگر ناخن تمام انگشتان دست يا پا يا هر دو را در يك مجلس بگيرد كفاره آن يك گوسفند است.
مسأله ۴۲۵ ـ اگر مجموع ناخنهاى دست را در يك مجلس و مجموع ناخنهاى پا را در مجلس ديگر بگيرد بايد دو گوسفند كفاره بدهد.
مسأله ۴۲۶ ـ اگر مجموع ناخنهاى دست و چند ناخن پا، يا مجموع ناخنهاى پا و چند ناخن دست را در يك مجلس بگيرد يك گوسفند كفاره دارد.
ازاله مو
مسأله ۴۲۷ ـ ازاله مو از بدن خود يا ديگرى به هر وسيله اى كه باشد براى محرم حرام است، مگر در موارد ضرورت.
مسأله ۴۲۸ ـ در فرض سابق فرقى نمى كند كه محرم خودش موى خود را ازاله كند يا ديگرى با اجازه او موى او را ازاله كند. اما اگر ديگرى موى محرم را بدون اختيار وى ازاله كند اشكالى ندارد و كفاره هم ثابت نمى شود.
مسأله ۴۲۹ ـ اگر محرم از ديگرى ـ محل باشد يا محرم ـ ازاله مو كند كفاره بر او نيست، هر چند در صورت علم و عمد معصيت كرده است.
مسأله ۴۳۰ ـ در فرضهاى سابق فرقى نمى كند كه مو كم باشد يا زياد، مو را كوتاه كند يا بتراشد يا آن را بكند. بنابراين اگر عمداً دست خود را به سر و صورت يا ساير اعضاى بدن بكشد با علم به اينكه مو كنده مى شود حرام است و كفاره دارد.
مسأله ۴۳۱ ـ اگر هنگام وضو يا غسل مويى بدون قصد كنده شود اشكال ندارد.
مسأله ۴۳۲ ـ كفاره تراشيدن يا ازاله موى سر به احتياط واجب يك گوسفند است.
مسأله ۴۳۳ ـ اگر محرم به جهت ضرورت سر خود را بتراشد، يا به وسيله ديگر موى سر را ازاله كند هر چند گناه نكرده ولى بايد كفاره بدهد. و كفاره آن يكى از موارد زير است:
۱ ـ ۱۲ مد طعام به ۶ مسكين بدهد.
۲ ـ سه روز روزه بگيرد.
۳ ـ يك گوسفند قربانى كند.
مسأله ۴۳۴ ـ كفاره ازاله موى زير هر دو بغل يك گوسفند است. و كفاره ازاله موى زير يك بغل به احتياط واجب يك گوسفند است.
مسأله ۴۳۵ ـ اگر در غير از غسل و وضو دست به بدن خود بكشد و يك مو يا بيشتر بيفتد احتياط آن است كه يك كف طعام صدقه بدهد.
سايه قرار دادن
مسأله ۴۳۶ ـ زير سايه قرار دادن بدن براى مردان در حال حركت و طى مسير در سفر ـ پياده يا سواره ـ حرام است. ولى براى زنان و كودكان اشكال ندارد.
مسأله ۴۳۷ ـ در زير سايه قرار دادن فرقى بين سر و بدن نيست. لذا نشستن در ماشين سرپوشيده و سر خود را از شيشه يا سقف بيرون كردن خلاف احتياط وجوبى است.
مسأله ۴۳۸ ـ حرمت استظلال آنجايى است كه محرم خود را زير سايبان مانند چتر و سقف قرار دهد. ولى اگر در كنار مانع باشد و خود را در سايه آن قرار دهد اشكالى ندارد، مثلا دركنار ماشين يا ديوار حركت كند هر چند خلاف احتياط استحبابى است.
مسأله ۴۳۹ ـ حرمت سايه قرار دادن منحصر به سايبانى كه همراه انسان حركت كند مثل سقف ماشين و هواپيما نيست بلكه شامل سايبان ثابت مثل تونل و پل هم مى شود. بلى عبور از زير پلهايى كه در جاده واقع شده و به ناچار بايد از آن جا عبور كرد اشكالى ندارد.
مسأله ۴۴۰ ـ مرد محرم مى تواند در ايستگاههاى بين راه يا در مكه، منى و عرفات زير سايبان برود; چون حرمت سايه قرار دادن مربوط به حال حركت و سفر كردن است. بنابراين براى رفتن از منزل خود در مكه تا حرم، يا رفتن از چادرهاى منى تا رمى جمره يا قربانگاه مى تواند زير سايبان حركت كند.
مسأله ۴۴۱ ـ تمام شهر مكه حتى محله هاى جديد آن منزل محسوب مى شود، لذا به محض ورود به مكه زيرسايبان رفتن مانعى ندارد، بنابراين مى تواند از محله هاى جديد مكه تا مسجدالحرام با ماشين سرپوشيده برود.
مسأله ۴۴۲ ـ كسى كه در مسجد تنعيم براى عمره مفرده محرم مى شود مى تواند با ماشين سرپوشيده تا مسجدالحرام يا خانه خود در مكه برود، و همچنين كسى كه در مسجد الحرام براى حج تمتع محرم مى شود مى تواند تا منزل خود زير سايبان برود، اما در حال حركت از مكه به عرفات نبايد زير سايبان برود.
مسأله ۴۴۳ ـ استظلال در شب مانعى ندارد. ولى در روز اگر چه هوا ابرى باشد جايز نيست. بلى اگر ابر به قدرى تيره باشد كه صدق استظلال نكند مانعى ندارد.
مسأله ۴۴۴ ـ مردى كه مى داند براى سفر بايد از وسيله سرپوشيده در روز استفاده كند نمى تواند نذر كند كه قبل از ميقات محرم شود.
مسأله ۴۴۵ ـ در فرض سابق اگر مى داند بعد از ورود به جده براى احرام عمره تمتع نمى تواند به يكى از مواقيت برود نذر صحيح است، و مى تواند بانذردر تهران مثلاً محرم شده و به مكه برود. و احتياط اين است كه در ادنى الحل تجديد احرام كند. ولى در هر حال بايد كفاره بدهد.
مسأله ۴۴۶ ـ زير سايه رفتن در مواقع ضرورى مثلا شدت گرما يا سرما، يا بارندگى جايز است، ولى بايد كفاره بدهد.
مسأله ۴۴۷ ـ كفاره سايه قرار دادن در مسير حركت و طى منزل يك گوسفند مى باشد. حتى درحال اضطرار هم اقوى وجوب يك گوسفند به عنوان كفاره است.
مسأله ۴۴۸ ـ كفاره سايه قرار دادن مربوط به حالت علم و عمد و اختيار است، بنابراين اگر مثلا كسى كه شب در ماشين سرپوشيده نشسته وقتى كه روز مى شود در خواب باشد و بعد از ورود به مكه بيدار شود كفاره ندارد. بلى اگر اين فرد در بين راه بيدار شود و مقدارى از راه را با ماشين سرپوشيده ولو بى اختيار طى كند بايد كفاره بدهد.
مسأله ۴۴۹ ـ سايه قرار دادن در عمره تمتع يك كفاره دارد اگر چه متعدد باشد. و همين طور در حج تمتع يك كفاره كافى است، گرچه چند بار زير سايه برود.
فسوق
مسأله ۴۵۰ ـ فسوق يعنى دروغ گفتن، فحش دادن، فخر فروختن به ديگران، كه يكى از محرمات احرام است.
مسأله ۴۵۱ ـ فسوق كفاره ندارد و بايد استغفار كند، هر چند بهتر است يك گاو به عنوان كفاره ذبح كند.
جـدال
مسأله ۴۵۲ ـ قسم خوردن براى اثبات مطلب يا ردّ ديگرى با لفظ «لا و الله» و «بلى والله» براى محرم حرام است.
مسأله ۴۵۳ ـ در جدال محرّم «لا و الله» و «بلى و الله» موضوعيت دارد، لذا اگر به جاى كلمات «لا» و «بلى» مرادف آنها، يا به جاى «الله» مرادف آن را در لغات ديگر به قصد قسم خوردن به كار ببرند. جدال محّرم محسوب نمى شود. همان طور كه قسم خوردن به «اللّه» بدون لفظ «بلى» و «لا» جدال محرّم نيست.
مسأله ۴۵۴ ـ اگر با الفاظ «لا» و «بلى» به ساير اسماء جلاله مثل «رحمن» و «رحيم» و «خالق السموات والارض» قسم بخورد بنابر احتياط مستحب ملحق به جدال محرّم است. و ساير قسمهايى كه بين مردم متعارف است جدال محرّم نمى باشد.
مسأله ۴۵۵ ـ قسم خوردن به اسماء جلاله و غير آن در مقام ضرورت براى اثبات حق يا ابطال باطل مانعى ندارد.
مسأله ۴۵۶ ـ اگر محرم قسم راست بخورد در مرتبه اول و دوم كفاره ندارد و بايد استغفار كند، ولى قسم سوم كفاره دارد و كفاره آن يك گوسفند است.
مسأله ۴۵۷ ـ اگر يك قسم دروغ بخورد واجب است يك گوسفند كفاره بدهد، و اگر دو قسم دروغ بخورد احتياط واجب است كه يك گاو كفاره بدهد، و اگر سه قسم دروغ بخورد به احتياط واجب كفاره آن يك شتر است. و احتياط كامل در اين است كه اگر دو قسم دروغ خورد هم گاو و هم گوسفند بدهد، و اگر سه قسم دروغ خورد هم شتر و هم گاو بدهد.
مسأله ۴۵۸ ـ اگر بعد از يك قسم دروغ يك گوسفند كفاره داد و دو مرتبه قسم دروغ خورد بعيد نيست لازم باشد يك گاو كفاره بدهد. و همين طور اگر بعد از دو قسم يك گاو كفاره داد براى مرتبه سوم قسم دروغ بخورد بعيد نيست لزوم يك شتر به عنوان كفاره.
مسأله ۴۵۹ ـ اگر بيش از سه قسم راست بخورد، يك كفاره كافى است، حتى اگر بعد از سه مرتبه كفاره بدهد و بعد دومرتبه قسم بخورد ديگر كفاره واجب نمى شود.
مسأله ۴۶۰ ـ اگر بيش از سه مرتبه قسم دروغ بخورد بعيد نيست براى هر مرتبه كه بيشتر از سه بار قسم بخورد يك شتر واجب باشد.
بيرون آوردن خون از بدن خود
مسأله ۴۶۱ ـ بيرون آوردن خون از بدن خود براى محرم حرام است ولى كفاره ندارد. اما بيرون آوردن خون از بدن ديگران حرام نيست. لذا محرم مى تواند ديگرى را حجامت كند يا دندان او را بكشد.
مسأله ۴۶۲ ـ تزريق آمپول و خراشيدن بدن و مسواك كردن اگر موجب بيرون آمدن خون شود جايز نيست.
مسأله ۴۶۳ ـ خون درآوردن از بدن در موارد ضرورى مثل حجامت براى درمان، يا آمپول و سرم زدن، يا بيرون آوردن خون دمل مانعى ندارد.
كندن دندان
مسأله ۴۶۴ ـ كندن دندان گرچه خون نيايد حرام است. و كفاره آن بنابر احتياط يك گوسفند است.
مسأله ۴۶۵ ـ محرم نمى تواند دندان خود را بكند. اما كندن دندان ديگرى گرچه موجب خون آمدن شود مانعى ندارد.
مسأله ۴۶۶ ـ كندن دندان در صورت ضرورت مانعى ندارد، و كفاره هم ندارد.
كشتن حشرات بدن
مسأله ۴۶۷ ـ كشتن حشراتى كه در بدن حيوان يا انسان ساكن مى شوند مثل شپش، كك، كنه و… حرام است.
مسأله ۴۶۸ ـ انداختن اين گونه حشرات از روى بدن يا جابجا كردن آنها به محلى از بدن كه در معرض سقوط باشند جايز نيست.
مسأله ۴۶۹ ـ بعيد نيست كه كشتن يا جابجا كردن حشرات كفاره نداشته باشد، ولى اگر شپش را بكشد يا بيندازد به احتياط واجب يك كف طعام صدقه بدهد.
مسأله ۴۷۰ ـ كشتن مگس، پشه و حشرات خاكى اگر اذيت كنند، مانعى ندارد.
سلاح برداشتن
مسأله ۴۷۱ ـ همراه داشتن سلاح اگر به گونه اى باشد كه عرفاً مسلح محسوب شود حرام است. ولى اگر عرفاً نگويند مسلح است اشكالى ندارد. و كراهت هم ندارد.
مسأله ۴۷۲ ـ اگر از روى جهل، نسيان، سهو و غفلت يكى از محرمات احرام را انجام داد كفاره ندارد مگر در مورد صيد كه در هر صورت كفاره دارد.
كندن گياهان و درختان حرم
مسأله ۴۷۳ ـ كندن و بريدن درختان و گياهان حرم بر محرم و غيرمحرم حرام است.
مسأله ۴۷۴ ـ اگر در منزل خود درخت بكارد مجاز است آن را قطع كند يا بكند، ولى اگر در منزل درختى كه خودش نكاشته رشد كند اقوى اين است كه قطع و كندن آن جايز است، هر چند احتياط در ترك است. اما اگر منزلى را كه درخت دارد بخرد نمى تواند درختان آن را قطع كند.
مسأله ۴۷۵ ـ قطع كردن شاخه هاى درختان ميوه و نخل كه در كيفيت و كميت ميوه آن مؤثر است، مانعى ندارد. اما خود درختان را نبايد قطع كند.
مسأله ۴۷۶ ـ اگر در اثر راه رفتن به طور متعارف گياهى قطع شود اشكالى ندارد.
مسأله ۴۷۷ ـ اگر درخت بزرگى را قطع كند بنابر احتياط يك گاو كفاره بدهد و اگر درخت كوچكى را قطع كند يك گوسفند كفاره بدهد، و اگر قسمتى از درخت را قطع كند اقوى آن است كه قيمت آن را كفاره بدهد. اما قطع گياهان كفاره ندارد.
شكار حيوانات وحشى
مسأله ۴۷۸ ـ خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است، و فرقى نمى كند كه خودش شكار كند يا ديگرى، محرم شكار كند يا محّل.
مسأله ۴۷۹ ـ همان گونه كه صيد براى محرم حتى در خارج حرم جايز نيست. براى محل نيز صيد در حرم جايز نمى باشد.
مسأله ۴۸۰ ـ كمك به شكارچى به هر صورت كه باشد ـ حتى به مقدار نشان دادن شكار به او ـ حرام است.
مسأله ۴۸۱ ـ اگر محرم شكار را صيد كند بنابر احتياط واجب در حكم ميته است، و اگر صيد را ذبح كند از نظر خوردن در حكم ميته است و حتى شخص محّل هم نمى تواند از آن استفاده كند.
مسأله ۴۸۲ ـ شكار حيوانات دريايى ـ يعنى حيوانى كه محل زندگى آن عرفاً در دريا است ـ مانعى ندارد.
مسأله ۴۸۳ ـ ذبح و خوردن حيوانات اهلى مثل مرغ، گاو و گوسفند مانعى ندارد.
مسأله ۴۸۴ ـ پرندگان از حيوانات صحرايى محسوب مى شوند. و ملخ هم در حكم شكار صحرايى است.
مسأله ۴۸۵ ـ به احتياط واجب محرم نبايد زنبور عسل يا زنبورهاى ديگر را بكشد، مگر اينكه از آزار آنها بترسد.
مسأله ۴۸۶ ـ محرم نبايد صيد را نگهدارى كند. هر چند خودش مالك آن باشد، و حتى اگر قبل از احرام آن را داشته بايد رها كند.
مسأله ۴۸۷ ـ اگر پرنده اى كه پر در نياورده يا پر او را چيده باشند در دست محرم باشد واجب است از آن محافظت كند تا پر درآورد و بعد او را رها كند. بلكه بعيد نيست محافظت بچه صيد تا بزرگ شدن و رها كردن آن واجب باشد.
مسأله ۴۸۸ ـ حيواناتى كه شكار آن براى محرم حرام است تخم و جوجه آنها نيز براى محرم حرام است.
مسأله ۴۸۹ ـ كشتن مارمولك و اين قبيل حيوانات در حال احرام مانعى ندارد.
مسأله ۴۹۰ ـ مسائل و فروع متفرقه شكار و كفاره هر يك از شكارها بسيار است، ولى چون چندان محل ابتلاء نيست از تفصيل آن خوددارى مى كنيم.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
خمس و احكام آن در حج
حج يكى از عبادات است و براى قبولى اين عبادت بايد از مال حلال در اين سفر استفاده شود. و الاّ علاوه بر اينكه حج مورد قبول خداى سبحان واقع نمى شود. در بعضى از موارد موجب بطلان حج نيز مى شود. يكى از اين موارد نپرداختن خمس و زكات است كه احكام آن به تفصيل در توضيح المسائل آمده است و در اينجا به مناسبت اشاره اى به احكام آن در رابطه با حج مى شود. همراه اصفهان تور باشید .
مسأله ۱۳۳ ـ با مال حرام يا مالى كه متعلق خمس يا زكات است و خمس يا زكات آن پرداخت نشده. جايز نيست به حج برود.
مسأله ۱۳۴ ـ كسى كه خمس يا زكات بر ذمه او مى باشد، چنانچه علاوه بر آن مخارج حج را داشته باشد مستطيع است.
مسأله ۱۳۵ ـ مخارج حج يا زيارت ائمه جزء مخارج سال محسوب مى شود. بنابراين اگر از درآمد همان سال صرف حج يا زيارت شود لازم نيست خمس مبلغى كه صرف حج يا زيارت شده پرداخت شود. بلى اگر بخواهد از درآمد سالهاى سابق صرف كند. حتماً بايد قبل از مصرف خمس آن را بدهد.
مسأله ۱۳۶ ـ كسى كه از درآمد سال خود براى حج يا عمره ثبت نام كند و در همان سال مشرف نشود، چنانچه قبلا حج بر او مستقر نبوده بايد خمس آن را بپردازد. و همين طور است اگر با پولى كه خمس به آن تعلق گرفته و خمس آن پرداخت نشده ثبت نام كند. در اين دو فرض اگر بخواهد خمس آن را از درآمد همان سال يا سال بعد بپردازد بايد به مقدار ۴۱ آن را بپردازد.
مسأله ۱۳۷ ـ پولى كه براى ثبت نام سفر حج پرداخت شده و سال خمسى بر آن گذشته و هنوز قرعه به نام او اصابت نكرده، چنانچه قبلا حـج بر او مستقر نبوده، لازم است خمس آن را بپردازد.
مسأله ۱۳۸ ـ اگر با پول غصبى يا پولى كه خمس وزكات آن پرداخت نشده بليط هواپيما يا وسيله مسافرتى ديگر را براى حج تهيه كند. هر چند كار حرامى انجام داده و ضامن است. ولى موجب بطلان حج او نمى شود.
مسأله ۱۳۹ ـ اگر با پول غصبى يا پولى كه خمس و زكات آن پرداخت نشده لباس احرام و لباسى كه در آن طواف واجب انجام مى دهد يا نماز طواف مى خواند تهيه كند. طواف او اشكال دارد و موجب بطلان عمره يا حج مى شود.
مسأله ۱۴۰ ـ قربانى اگر با عين پول غصبى يا پول متعلق خمس و زكات خريده شود كفايت از قربانى در حج نمى كند. و كسى كه اين چنين قربانى كند مثل فردى است كه عمداً قربانى را ترك كرده است.
مسأله ۱۴۱ ـ كسى كه تاكنون خمس مال خود را نداده است. اگر از حقوق همان سال و قبل از گذشت سال، لباس احرام و قربانى و مصارف حج را تأمين كند مانعى ندارد، ولى اگر از درآمد سالهاى قبل تهيه كند حكم غصب را دارد. و اگر شك دارد كه به اصل پول خمس تعلق گرفته يا خير مى تواند با آن لباس احرام و قربانى تهيه كند.
مسأله ۱۴۲ ـ كسى كه خمس اموال خود را نداده باشد نمى تواند فقط با پرداخت خمس مخارج حج، حج خود را به صورت صحيح انجام دهد چون تصرف در مال متعلق خمس جايز نيست، و همين مقدار كه مى خواهد خمس بدهد و به حج برود تصرف در مال غيرمخمس است و اين كار منع از تصرف را برنمى دارد، چون هنوز در كل مال حق امام و سادات وجود دارد، و تصرف در مال مشترك هم حرام است.
مسأله ۱۴۳ ـ در فرض سابق اگر قدرت استنابه ولو در آينده را نداشته باشد يا قدرت پرداخت واگذارى فيش يا جلب رضايت صاحبان آن را ندارد يا براى اين امور به مشقت و حرج مى افتد در اين صورت حج بر خودش واجب نيست و بايد حج منوب عنه و صاحب فيش را بجا آورد.
مسأله ۱۴۴ ـ در فرض سابق اگر امكان پرداخت خمس كل مال نباشد يا مشكل باشد مكلف مى تواند با اجازه مرجع تقليد خود مقدارى از مال را جدا كند و سپس خمس آن مقدار را بپردازد و با اين پول مخمس مخارج حج را بپردازد .
مسأله ۱۴۵ ـ در فرض سابق مى تواند مقدارى از اموال خود را به قصد خمس به مرجع تقليد يا وكيل او بدهد تا بعد از قبول به خودش قرض بدهند، كه در اين فرض مى تواند آن مقدار را صرف مخارج حج يا عمره كند.
مسأله ۱۴۶ ـ همراه داشتن پول يا اشياء متعلق خمس در حج يا عمره، حتى در طواف و نماز طواف موجب بطلان حج يا عمره نمى شود.
مسأله ۱۴۷ ـ شخصى كه در حين خريد لباس احرام نمى دانسته پولش غيرمخمس است و با آن لباس خريده و محرم شده و اعمال انجام داده اعمال او صحيح است. ولى خمس پولى را كه مصرف كرده مديون است و بايد بپردازد.
مسأله ۱۴۸ ـ حاجى اگر قبل از رسيدن سال خمسى اش از درآمد سال خود سوغات خريد و پس از خريد، سال خمسى او فرا رسيد، چنانچه سوغات در حد شأن او باشد خمس ندارد.
وصيت به حج
مسأله ۱۴۹ ـ كسى كه حج بر او مستقر شده باشد هرگاه در خود آثار فوت را مشاهده كند بايد وصيت كند كه حج او را انجام دهند.
مسأله ۱۵۰ ـ اين فرد حتى اگر وصيت هم نكند، بر ورثه واجب است كه از اصل تركه او يك حج نيابتى برايش بگيرند.
مسأله ۱۵۱ ـ اگر وصيت كرده باشد كه از ثلث بردارند از ثلث برداشته مى شود، و اگر ثلث كافى نبود از اصل مال جبران مى شود.
مسأله ۱۵۲ ـ اگر وصيت نكرده باشد كه از ثلث بردارند از اصل مال به مقدار حج ميقاتى برداشته مى شود، و اگر وصيت به حج بلدى كرده باشد اجرت آن از اصل مال برداشته مى شود.
مسأله ۱۵۳ ـ كسى كه فوت كرده و حج بر او مستقر بوده واجب است در همان سال اول براى او نيابت بگيرند. و حتى اگر نيابت از ميقات در آن سال ممكن نباشد از بلد ميت نيابت بگيرند. و در اين فرض تمام مخارج از اصل مال برداشته مى شود.
مسأله ۱۵۴ ـ اگر وصيت كرده باشد كه شخص معينى براى او حج بجا آورد، يا از مال معينى براى او حج بجاآورند لازم است طبق وصيت عمل شود.
مسأله ۱۵۵ ـ كسى كه براى حج ثبت نام كرده اگر قبل از فوت فردى را اجير كند كه بعد از فوتش براى او حج بجا آورد. اگر آن شخص بعد از اجير شدن مستطيع شود، طبق مسأله ۹۹ عمل كند.
مسأله ۱۵۶ ـ اگر قبل از فوت وصيت كند كه فرد خاصى براى او حج بجا آورد ولى او را اجير نكند، اين فرد مى تواند طبق وصيت عمل كند و صحيح است. ولى اگر خودش ساير شرايط استطاعت را داشته باشد و با فيش حج موصى راه براى او باز شود احتياط اقتضا مى كند كه حج را براى خودش انجام دهد و براى ميت استنابه كند.
مسأله ۱۵۷ ـ در فرض سابق اگر ورثه تنها به شرطى راضى شوند كه اين فرد حج را حتماً به نيابت از ميت انجام دهد، اگر خودش مستطيع باشد مى تواند حج را براى خودش انجام دهد و براى صاحب فيش استنابه كند حتى اگر ورثه ندانند. و حج او صحيح است. و در اين فرض اگر ميت وصيت نكرده باشد واجب است حج خود را انجام دهد و براى ميت استنابه كند.
مسأله ۱۵۸ ـ در فرض سابق اگر قدرت استنابه ولو در آينده را نداشته باشد يا قدرت پرداخت حق واگذارى فيش يا جلب رضايت صاحبان آن را ندارد يا براى اين امور به مشقت و حرج مى افتد در اين صورت حج بر خودش واجب نيست و بايد حج منوب عنه و صاحب فيش را بجا آورد.
مسأله ۱۵۹ ـ اگر ورثه در گرفتن نيابت كوتاهى كنند تا اينكه مال تلف شود ضامن هستند و بايد از مال خود براى او نيابت بگيرند.
مسأله ۱۶۰ ـ اگر خود ميت مال نداشته باشد بر ورثه واجب نيست از مال خود براى او نيابت بگيرند، هر چند از باب احسان سزاوار است كه براى او حج بجاآورند.
مسأله ۱۶۱ ـ چنانچه شخص براى حج مستحبى مبلغ معينى را وصيت كند و آن مبلغ براى حج ـ ولو از ميقات ـ كافى نباشد وصيت باطل است. و لازم است آن مبلغ را در كارهاى خير مصرف كنند. بلى اگر بدانند وصيت مقيد به حج بوده، با بطلان وصيت آن مبلغ طبق احكام ارث بين ورثه تقسيم مى شود.
نيابت در حج
نيابت يعنى شخص نايب عملى را كه برعهده منوب عنه بوده انجام دهد تا منوب عنه برىءالذمه شود. چه نايب عمل را مجانى و تبرعى انجام دهد يا اجير شود يا به عقد جعاله و امثال آن انجام دهد.
مسأله ۱۶۲ ـ نايب بايد در نيابت قصد امتثال امر متوجه به منوب عنه را بكند. ولى لازم نيست اسم او را به زبان بياورد. و تعيين او به نحو اجمال و اشاره كافى است.
مسأله ۱۶۳ ـ نايب بايد طبق فتواى مرجع تقليد خود عمل كند، اگر چه طبق فتواى مرجع تقليد منوب عنه عمل او اشكال داشته باشد. بلى اگر منوب عنه از او خواسته باشد كه به كيفيت خاصى عمل كند بايد به گونه اى عمل را بجا آورد كه هم وظيفه طبق نظر مرجع تقليد خودش مراعات شده باشد و هم خواسته او.مسأله ۱۶۴ ـ نايب بايد عمره و حج را به نيت منوب عنه انجام دهد، و اگر به جهت فراموشى يا علت ديگرى براى خود محرم به احرام عمره تمتع يا عمره مفرده شد، بايد آن عمل را تمام كرده، و بعد براى انجام عمره تمتع به نيت منوب عنه از يكى از مواقيت معروفه محرم شود.
مسأله ۱۶۵ ـ نايب بايد طواف نساء را به قصد منوب عنه بجا آورد. ولى تا وقتى طواف نساء را به صورت صحيح انجام نداده، همسر بر او حلال نمى شود. و منوب عنه وظيفه اى ندارد.
مسأله ۱۶۶ ـ همان گونه كه نيابت در كل اعمال حج صحيح است در بعضى از اعمال حج نيز صحيح است. اما تبرّع در نيابت از فرد زنده در اجزاء كافى نيست و حتماً بايد منوب عنه وكالت دهد.
مسأله ۱۶۷ ـ لباس احرام و پول قربانى و كفاره اگر واجب شود به عهده نايب است. مگر اين كه شرط كند كه مستأجر بدهد.
مسأله ۱۶۸ ـ كسى كه حج بر او مستقر شده و نمى تواند به مكه برود و ناچار است نايب بگيرد مى تواند از ميقات نايب بگيرد، اگر چه نيابت از بلد بهتر است.
مسأله ۱۶۹ ـ اگر نايب بعد از احرام و دخول در حرم، در حرم بميرد كفايت از حج منوب عنه مى كند. اما اگر قبل از دخول به حرم. يا بعد از دخول و خارج از حرم بميرد كفايت از حج منوب عنه نمى كند.
مسأله ۱۷۰ ـ نيابت يك شخص از چند نفر در حج واجب در يك سال صحيح نيست، بلى شخصى كه نيابت گرفته يك حج واجب انجام دهد مى تواند در جزئيات حج، مثل طواف، سعى، رمى، ذبح و… از ديگران نايب شود.
مسأله ۱۷۱ ـ نيابت يك شخص از ديگران و براى خود در حج استحبابى در يكسال. يا عمره مفرده يا طواف مستحبى مانعى ندارد. چه به نحو اجاره باشد يا تبرعى.
مسأله ۱۷۲ ـ انجام عمره و حج مستحبى و طواف مستحبى چه تبرعى باشد يا اجير شده باشد به نيابت از كسى كه در مكه حاضر است محل تأمل و اشكال است هر چند معذور باشد.
مسأله ۱۷۳ ـ صحت نيابت از افراد زنده براى خواندن نماز مستحبى در مسجد الحرام و مسجد النبى يا ساير اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه مشكل است. بلكه مى توانند نماز بخوانند و ثواب آن را به هركس مايل بودند اهدا كنند.
مسأله ۱۷۴ ـ نايبى كه خودش حج يا عمره بجا نياورده احتياط مستحب آن است كه بعد يا قبل از اعمال نيابت يك عمره مفرده براى خودش بجاآورد.
مسأله ۱۷۵ ـ در فرض سابق چنانچه بخواهد آن عمره مفرده را مشتركاً براى خودش و منوب عنه و پدر و مادر و… انجام دهد صحيح است.
مسأله ۱۷۶ ـ نيابت در موارد زير صحيح است:
۱ ـ نيابت از ميت در حج مستحبى و واجب مطلقاً.
۲ ـ نيابت از حى در حج مستحبى و واجب در بعضى موارد.
مسأله ۱۷۷ ـ اگر كسى اجير شده باشد كه براى فرد ديگر حج بجاآورد واجب است طبق قرارداد اجاره عمل كرده و حج را به نيابت از او انجام دهـد.
مسأله ۱۷۸ ـ نايب به محض اجير شدن مستحق اجرت مى باشد. و اگر حجة الاسلام را انجام ندهد يا باطل انجام دهد بايد اجرت را پس بدهد.
مسأله ۱۷۹ ـ اگر اجير شود كه در سال معينى حج بجاآورد تأخير جايز نيست، و اگر در سالهاى بعد بجا آورد هر چند ذمه منوب عنه برى مى شود. اما نايب استحقاق اجرت را پيدا نمى كند.
مسأله ۱۸۰ ـ اگر اجرت در مقابل برىء الذمه شدن منوب عنه باشد و اجير بعد از محرم شدن و دخول در حرم، در حرم بميرد چون ذمه منوب عنه برى مى شود مالك تمام اجرت مى شود. و اگر قبل از دخول در حرم يا بعد از دخول، خارج از حرم بميرد استحقاق هيچگونه اجرتى ندارد.
مسأله ۱۸۱ ـ اگر اجرت در مقابل رفت و برگشت و اعمال حج باشد، و اجير كل اعمال را انجام دهد، مالك تمام اجرت مى شود. اما اگر مقدارى از اعمال را انجام دهد چه ذمه منوب عنه برى بشود ـ مثل اينكه بعد از احرام و دخول در حرم بميرد ـ و چه نشود، فقط به همان مقدار استحقاق اجرت دارد.
مسأله ۱۸۲ ـ كسى كه براى حج بلدى اجير شده واجب است از محل زندگى منوب عنه به قصد حج حركت كند، و لازم نيست اين سفر متصل به روز حركت به حج باشد. بلكه مى تواند به قصد حج از آنجا به وطن خود آمده و پس از مدتى به حج برود.
مسأله ۱۸۳ ـ نايب حق ندارد بدون اجازه، نيابت را به ديگرى واگذار كند و اگر چنين كارى را انجام داد و شخص ثالث عمل را بجاآورد هر چند ذمه منوب عنه برى مى شود. ولى بايد پول را به صاحبش برگرداند. و اجرت وى را بايد خودش بدهد.
شرايط نايب
مسأله ۱۸۴ ـ شرايطى كه در نايب معتبر است عبارتند از:
۱ ـ بلوغ.
۲ ـ عقل.
۳ ـ ايمان.
۴ ـ آگاهى به مناسك حج.
۵ ـ معذور نبودن در اعمال حج.
۶ ـ وثوق و اطمينان به انجام حج.
بلوغ
مسأله ۱۸۵ ـ نيابت غيربالغ در حج هر چند مميز باشد بنابر احتياط واجب صحيح نيست و كفايت نمى كند، و در اين مورد فرقى نمى كند كه تبرعى انجام دهد يا به اجاره.
عقل
مسأله ۱۸۶ ـ نيابت مجنون، حتى مجنون ادوارى اگر در هنگام عمل مجنون شود صحيح نيست و كفايت نمى كند.
مسأله ۱۸۷ ـ نيابت مجنون ادوارى اگر مطمئن باشد در طول اعمال حالت جنون بر او عارض نمى شود صحيح است، و همچنين نيابت سفيه نيز صحيح است.
ايمان
مسأله ۱۸۸ ـ نايب بايد مؤمن باشد. يعنى علاوه بر اعتقاد به خدا، نبوت، معاد، شيعه دوازده امامى نيز باشد. و نيابت مسلمان غيرشيعه كفايت نمى كند.
آگاهى به مناسك حج
مسأله ۱۸۹ ـ نايب هنگام اجير شدن بايد اجمالا احكام حج را بداند تا اجاره او صحيح باشد. و لازم نيست تفصيلا تمام مناسك حج را بداند. بلكه اگر بتواند با ارشاد ديگرى مناسك را به طور صحيح انجام دهد كافى است.
معذور نبودن در اعمال حج
مسأله ۱۹۰ ـ نيابت شخص معذور صحيح نيست. حتى اگر تبرعى باشد. و اگر اجير شده باشد مالك مال الاجاره نشده و بايد پول را به صاحبش برگرداند.
مسأله ۱۹۱ ـ كسى كه نتواند اعمال اختيارى حج را انجام دهد. مثلا شب عيد مجبور باشد همراه معذورين به منى رفته و وقوف اختيارى مشعر را درك نكند يا نتواند رمى جمره انجام دهد نمى تواند نايب شود. بلى نايب تنها مى تواند در ذبح ديگرى را وكيل كند.
مسأله ۱۹۲ ـ افرادى كه مى دانند بايد شب عيد همراه زنان يا جهت انجام امور خدماتى حجاج قبل از طلوع فجر وارد منى شوند چنانچه بتوانند بين الطلوعين به مشعر برگردند و وقوف اختيارى را درك كنند مى توانند نيابت قبول كنند. و الا نيابت آنان صحيح نيست.
مسأله ۱۹۳ ـ افرادى كه مجبورند قبل از ايام تشريق (روزهاى يازدهم، دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) جهت آماده سازى منى و عرفات يا تهيه اتوبوس به خارج مكه بروند و برگردند مى توانند نيابت قبول كنند، و از اين جهت مانعى ندارد.
مسأله ۱۹۴ ـ كسى كه نماز او صحيح نيست، مثلاً در قرائت مشكل دارد، يا نمى تواند مستقيم بايستد، يا نمى تواند به صورت صحيح ركوع و سجود بجا آورد، نمى تواند نايب شود. و حتى اگر تبرعاً براى كسى حج بجا آورد مجزى نيست.
مسأله ۱۹۵ ـ كسى كه نماز او صحيح نيست اگر مطمئن باشد مى تواند نماز خود را تصحيح كند يا به هر صورت نماز خود را صحيح بجاآورد ـ اگر چه با تلقين ديگرى ـ نيابت وى صحيح است.
مسأله ۱۹۶ ـ نيابت كسى كه لال است، يا كسى كه در هنگام اجير شدن مى داند كه هنگام اعمال نمى تواند وضو بگيرد صحيح نيست. و همچنين نيابت كسى كه دست يا پاى مصنوعى دارد صحيح نيست.
مسأله ۱۹۷ ـ نيابت كسى كه از راه رفتن معذور است و براى طواف و سعى ناچار است از تخت روان يا ويلچر استفاده كند صحيح نيست.
مسأله ۱۹۸ ـ نيابت كسى كه به جهت ضيق وقت يا علت ديگرى بايد حج إفراد انجام دهد از كسى كه وظيفه او حج تمتع است صحيح نيست.
مسأله ۱۹۹ ـ نيابت كسى كه بداند ناچار است اعمال مكه را بر وقوفين مقدم مى دارد صحيح نيست. بلى اگر عذر طارى باشد اشكال ندارد و صحيح است.
مسأله ۲۰۰ ـ كسى كه حج بر او واجب است نبايد نيابت قبول كند. ولى اگر اجير شد هر چند معصيت كرده است ولى حج نيابى او صحيح است و مبرئ ذمه منوب عنه مى باشد و استحقاق اجرت المسمى را دارد. هر چند حج بر خودش مستقر مى شود.
مسأله ۲۰۱ ـ نيابت زنى كه در موارد ذيل معذور است صحيح است:
۱ ـ به جهت عادت ماهانه مجبور شود حج إفراد انجام دهد يا اعمال حج را مقدم بر وقوفين كند.
۲ ـ وقوف اختيارى بين الطلوعين مشعر را درك نكند و بعد از نيمه شب به منى برود يا شب رمى كند.
۳ ـ به جهت عادت ماهانه از انجام طواف معذور باشد و استنابه كند.
مسأله ۲۰۲ ـ در نايب شرط نيست كه همجنس منوب عنه باشد. لذا نيابت مرد از زن يا زن از مرد صحيح است.
مسأله ۲۰۳ ـ نيابت صروره، يعنى كسى كه سال اول حج او است صحيح است.
مسأله ۲۰۴ ـ نذر قبل از ميقات عذر محسوب نمى شود. لذا نيابت كسى كه مى خواهد با نذر صحيح قبل از ميقات محرم شود، صحيح است.
مسأله ۲۰۵ ـ شخصى كه به نيابت وارد جده شده اگر نگذارند به مواقيت معروفه برود عذر طارى محسوب شده و نيابتش صحيح است. و در فرض مزبور با نذر از جده محرم شود و در ادنى الحل احتياطاً تجديد احرام كند.
مسأله ۲۰۶ ـ اگر نايب از روى جهل از مكه خارج شد و براى احرام مجدد نتوانست به مواقيت معروفه برود بايد از ادنى الحل به نيابت از منوب عنه محرم شود و حج تمتع را انجام دهد. اما كفايت آن از منوب عنه مشكل است.
مسأله ۲۰۷ ـ اگر نايب در ارتكاب بعضى از محرمات احرام مضطر باشد يا حتى با اختيار انجام دهد نيابتش صحيح است. ولى كفاره آن به عهده خودش مى باشد.
مسأله ۲۰۸ ـ شخصى كه فكر مى كرد معذور است اگر از روى جهل به مسأله يا عصيان براى انجام اعمال حج اجير شود، اگر در هنگام اعمال عذر او برطرف شده و بتواند حج كامل انجام دهد صحيح است، و استحقاق اجرت المسمى را دارد.
مسأله ۲۰۹ ـ كسى كه هنگام قبول نيابت اطمينان داشته كه مى تواند حج را به صورت صحيح انجام دهد، هر چند بعد از آن جزء معذورين قرار گيرد نيابت او صحيح و ذمه منوب عنه برى مى شود. و به عبارت ديگر عذر طارى ضررى ندارد.
مسأله ۲۱۰ ـ كسى كه از ابتدا مطمئن بوده مى تواند حج تمتع انجام دهد و نايب شده نيابت او صحيح است، اگر چه بعداً به واسطه عذرى كه اتفاقاً پيش آمده مجبور شود حج إفراد انجام دهد. كه در اين صورت ذمه منوب عنه برى مى شود.
مسأله ۲۱۱ ـ كسى كه معذور است و نمى تواند حج نيابى انجام دهد اگر بخواهد براى كسى حج استحبابى بجاآورد مى تواند حج را به نيت خودش انجام دهد و ثوابش را به آن فرد هديه كند.
مسأله ۲۱۲ ـ كسى كه عمره تمتع را براى خودش بجاآورد واجب است حج تمتع را نيز براى خود بجاآورد.
و اين شخص نمى تواند عمره تمتع انجام شده را براى فردى منظور و به نيابت از او حج تمتع بجا آورد.
مسأله ۲۱۳ ـ در فرض سابق اگر عصياناً بخواهد به نيابت از ديگرى حج تمتع انجام دهد بايد به يكى از مواقيت پنجگانه برود و از آنجا به نيابت از منوب عنه براى عمره تمتع مجدداً محرم شود، و پس از انجام عمره تمتع حج تمتع را به نيابت او بجا آورد، كه در اين صورت نيابت صحيح و مجزى از منوب عنه است.
وثوق و اطمينان به انجام حج
مسأله ۲۱۴ ـ به مجرد گرفتن نيابت ذمه منوب عنه برى نمى شود، بلكه بايد حج انجام شود. بنابراين اگر اجير به هر علتى حج را انجام نداد، بايد دوباره براى او نيابت بگيرند.
شرايط منوب عنه
مسأله ۲۱۵ ـ شرايطى كه در منوب عنه معتبر است عبارتند از:
۱ ـ ايمان.
۲ ـ عقل.
۳ ـ بلوغ.
۴ ـ عدم قدرت بر انجام مناسك.
ايمان
مسأله ۲۱۶ ـ نيابت از كافر و مسلمان غيرشيعه صحيح نيست. بلى چنانچه غرض عقلايى در بين باشد مى تواند حج را به نيت خود انجام داده و ثواب آن را به او هديه كند.
عقل
مسأله ۲۱۷ ـ نيابت از مجنون در حج واجب صحيح نيست. بلى اگر قبل از جنون حج بر او مستقر شده باشد.
در صورت يأس از بهبودى ولىّ او از مال او براى او نيابت بگيرد.
مسأله ۲۱۸ ـ كسى كه حج بر او مستقر شده و سپس ديوانه شده اگر در زمان حيات براى او نيابت نگرفته باشند واجب است بعد از فوتش از تركه او استنابه كنند، ولو به حج ميقاتى.
بلوغ
مسأله ۲۱۹ ـ منوب عنه بايد بالغ باشد، بنابر اين نيابت از غيربالغ حتى اگر ولىّ شرعى او نايب بگيرد، صحيح نيست.
عدم قدرت بر انجام مناسك
مسأله ۲۲۰ ـ كسى كه حج بر او مستقر شده اگر تمكن از مباشرت در حج را نداشته باشد چه به خاطر بيمارى كه اميد بهبودى آن را ندارد، يا به خاطر زندانى بودن، يا پيرى و ناتوانى يا حرجى بودن اعمال حج براى او نايب گرفتن براى انجام حج بر او واجب است.
مسأله ۲۲۱ ـ نيابت از حى در حج واجب در صورتى صحيح است كه فردى كه حج بر او مستقر شده به جهت بيمارى يا پيرى قدرت انجام مناسك حج را نداشته باشد، يا انجام حج براى او مشقت و حرج داشته باشد و اميد بهبودى و رفع حرج نيز نداشته باشد.
مسأله ۲۲۲ ـ در فرض سابق وجوب نيابت فورى است. اما اگر حج بر او مستقر نشده باشد اقوى عدم وجوب استنابه است.
مسأله ۲۲۳ ـ كسى كه به جهت عدم وجود نايب يا گران بودن اجرت آن نتواند نايب بگيرد وجوب استنابه از او برداشته مى شود، ولى بعد از مرگ واجب است از تركه او برايش استنابه كنند. و همچنين است اگر تمكن از استنابه داشته و عصياناً ترك كرده است.
مسأله ۲۲۴ ـ نيابت مجانى و تبرعى از ميت صحيح و مجزى است. اما نيابت تبرعى از شخص زنده چه در تمام اعمال حج يا بعضى از اعمال حج صحيح و مجزى نيست. مگر در رمى جمره كه در مسأله ۸۴۴ خواهد آمد.
مسأله ۲۲۵ ـ اگر كسى در حين انجام مناسك بيهوش يا ديوانه شد فرد ديگرى نمى تواند تبرعاً اعمال او را تمام كند، بجز رمى بيهوش كه تفصيل آن در احكام رمى خواهد آمد، ولى اگر به علت بيمارى از انجام بقيه مناسك معذور شد مى تـواند استنابه كند تا بقيه اعمـال را طبق تفصيلى كه در جاى خود مى آيد انجام دهد.
مسأله ۲۲۶ ـ شخص مى تواند به ديگرى وكالت دهد كه قربانى او را ذبح كند يا اگر عذرى براى او پيش آمد مثلا بيهوش شد بقيه اعمال را به نيابت از او بجاآورد. ولى احوط اين است كه او را وكيل كند تا قربانى را خريده و ذبح كند و در صورت پيش آمدن عذر تتمه اعمال را به نيابت از او بجاآورد.
مسأله ۲۲۷ ـ سه شرط اخير مربوط به حج واجب است. لذا در نيابت از حج مستحبى غير از شرط اول بقيه شروط در منوب عنه لازم نيست.
تهیه و تنظیم : واحد تولید محتوای اصفهان تور
مناسك حـج
بسم اللّه الرحمن الرحيم
حج يكى از اركان دين و از ضروريات اسلام مى باشد، و بر هر فرد مكلفى كه جامع شرايط آن باشد واجب است ، و اگر آن را با اعتقاد به وجوب ترك كند مرتكب گناه كبيره شده است ، و اگر اصل وجوب حج را انكار كند چنانچه به انكار رسالت برگشت كند كافر مى شود . در این مطلب اصفهان تور به بیان این واجبات به تفضیل برای زائران این خانه ی امن ، کعبه خانه ی خدا ، مامن و آرامگاه مسلمین پرداخته ایم . خداى سبحان در قرآن مجيد مى فرمايد:
(وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إلَيْهِ سَبِيلاً وَمَنْ كَفَرَ فَإنَّ اللّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ ).(۱)
شيخ كلينى(قدس سره) در روايت معتبرى از حضرت صادق(عليه السلام) نقل مى كند:
«كسى كه بميرد در حالى كه حجة الاسلام را انجام نداده به دين يهود يا نصرانيت مى ميرد. مگر اينکه انجام ندادن به جهت نياز شديدى كه او را مستأصل كرده، يا بيمارى و علتى كه توانايى حج را از او گرفته يا ممانعت حكومت باشد»(۱).
تنظيم اين مناسك با نظارت بخش استفتاآت دفتر حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى، توسط آقايان حاج شيخ محمد عطايى و حاج شيخ محمد فرقانى زيدعزهما، انجام گرفته است.
اميد است مورد استفاده كامل حجاج بيت الله الحرام قرار گيرد.
اقسام حج و عمره
حج سه نوع است: حج تمتع، حج قران و حج إفراد.
و عمره دو نوع است: عمره مفرده و عمره تمتع.
ابتدا اجمالا احكام حج قران و إفراد و عمره مفرده را متذكر مى شويم، و سپس تفصيلا به بيان مسائل عمره و حج تمتع خواهيم پرداخت.
حج قران و إفراد
مسأله ۱ ـ حج قران و حج إفراد وظيفه كسانى است كه منزل آنان مكه يا در كمتر از شانزده فرسخى (۴۸ ميلى) مكه باشد.
مسأله ۲ ـ كسى كه وطن او مكه يا در كمتر از شانزده فرسخى مكه باشد يا در آنجا دو سال يا بيشتر مانده باشد و در اين مدت مستطيع شده باشد بايد حج قران یا إفراد انجام دهد. و نمى تواند حج تمتع بجا آورد. و اگر حج تمتع بجا آورد كفايت از حجة الاسلام او نمى كند.
مسأله ۳ ـ كسى كه وظيفه اصلى او حج تمتع است چنانچه حجة الاسلام خود را انجام داده باشد، يا مستطيع نباشد، مى تواند حج إفراد بجا آورد. بر چنين فردى انجام عمره مفرده بعد از حج إفراد واجب نيست.
مسأله ۴ ـ حج قران و إفراد مانند حج تمتع است. مگر در سه مورد:
۱ ـ محل احرام حج تمتع فقط مكه است، و محل احرام حج قران و إفراد يكى از مواقيت معروفه يا منزل شخص كه داخل محدوده شانزده فرسخى مكه است مى باشد.
۲ ـ در حج تمتع در حال اختيار طواف و سعى بايد بعد از وقوفين و اعمال روز عيد انجام شود، ولى در حج قران و إفراد در حال اختيار هم مى شود طواف و سعى را مقدم داشت.
۳ ـ در حج تمتع قربانى واجب است، ولى در حج إفراد مستحب است.
عمره مفرده
همانگونه كه حج به واجب و مستحب تقسيم مى شود، عمره نيز مانند حج به واجب و مستحب تقسيم مى شود.
مسأله ۵ ـ كسى كه وظيفه او حج إفراد يا قران است چنانچه داراى شرايط استطاعت آن نباشد و فقط استطاعت عمره مفرده را داشته باشد واجب است عمره مفرده انجام دهد.
مسأله ۶ ـ كسى كه وظيفه اصلى او حج تمتع است اگر به جهت عذرى حج او بدل به إفراد شده واجب است بعد از آن يك عمره مفرده بجا آورد. و اگر انجام ندهد عمره مفرده بر او مستقر مى شود.
مسأله ۷ ـ عمره مفرده بر اهالى مكه و كسانى كه فاصله منزلشان تا مكه كمتر از شانزده فرسخ باشد در طول عمر به شرط دارا بودن شرايط آن يكبار واجب مى شود. و براى افراد ديگر كه وظيفه آنها حج تمتع است عمره تمتع كفايت از عمره مفرده مى كند. بنابراين عمره مفرده بر آنها واجب نيست هر چند داراى شرايط آن باشند.
مسأله ۸ ـ بر كسى كه قصد ورود به مكه را داشته باشد اگر نخواهد حج قران يا إفراد يا عمره تمتع انجام دهد واجب است عمره مفرده انجام دهد. و در ميقات به نيت انجام آن محرم شود.
مسأله ۹ ـ اگر بخواهد از طريق هوايى از فضاى مكه عبور كند لازم نيست محرم شود.
مسأله ۱۰ ـ عبور از ميقات بدون احرام جايز نيست. ولى كسى كه قصد ورود به مكه را ندارد يا در همان ماه قمرى عمره مفرده يا حج بجا آورده است يا شغلش ايجاب مى كند مكرراً به مكه رفت و آمد كند مى تواند بدون احرام از ميقات عبور كند.
مسأله ۱۱ ـ كودك، مجنون، بيهوش، و كسانى كه شرعاً مكلف نيستند لازم نيست براى ورود به مكه محرم شوند و ولىّ آنها در اين مورد وظيفه اى ندارد.
مسأله ۱۲ ـ كسى كه عمره و حج بر او واجب نيست اگر عصياناً بدون احرام وارد مكه شد گناهكار است، ولى بعد از ورود به مكه تكليف خاصى ندارد، و ماندنش در مكه بى اشكال است.
مسأله ۱۳ ـ كسى كه عصياناً از مواقيت معروفه بدون احرام گذشت و وارد مكه شد گرچه معصيت كرده ولى براى عمره مفرده احرام از ادنى الحل(۱) صحيح است، و رفتن به يكى از مواقيت لزومى ندارد.
مسأله ۱۴ ـ كسى كه مى خواهد از جده براى عمره مفرده به مكه برود چون از مواقيت پنجگانه عبور نمى كند مى تواند از حديبيه، جعرانه يا تنعيم محرم شود و معصيتى نيز مرتكب نشده است.
مسأله ۱۵ ـ تكرار عمره مفرده مانند تكرار حج مستحب است. ولى يك فرد در يك ماه قمرى نمى تواند بيش از يكبار براى خود يا براى فرد ديگرى عمره مفرده انجام دهد. ولى بعد از حج انجام عمره در همان ماه اشكالى ندارد. و همين طور است اگر در يك ماه چند عمره براى چند نفر بجا آورد.
۱ ـ ادنى الحل يعنى نزديكترين نقطه به محدوده حرم كه حدود آن به صورت يك چند ضلعى نامنظم در اطراف مكه تعيين شده است.
مسأله ۱۶ ـ انجام عمره مفرده در طول سال حتى در ماههاى حج مانعى ندارد. چه اينكه قصد انجام حج تمتع را داشته باشد يا خير.
مسأله ۱۷ ـ كسى كه در ماههاى حج(شوّال، ذى القعده، ذى الحجّه) عمره مفرده انجام دهد اگر تا ايام حج در مكه بماند و بخواهد حج تمتع انجام دهد آن عمره كفايت از عمره تمتع مى كند و مى تواند حج تمتع بجا آورد.
اعمال عمره مفرده
مسأله ۱۸ ـ عمره مفرده شامل هفت عمل مى باشد:
۱ ـ احرام
۲ ـ طواف
۳ ـ نماز طواف
۴ ـ سعى بين صفا و مروه
۵-تقصير يا حلق
۶ ـ طواف نساء
۷ ـ نماز طواف نساء
۱ ـ احرام
مسأله ۱۹ ـ محل احرام عمره مفرده علاوه بر مواقيت پنجگانه كه در عمره تمتع ذكر خواهد شد ادنى الحل نيز مى باشد، ولى كسى كه در خارج از حرم قصد عمره مفرده دارد و از يكى از مواقيت عبور مى كند بايد از آن ميقات محرم شود، و جايز نيست تا ادنى الحل احرام را تأخير بيندازد.
مسأله ۲۰ ـ كيفيت احرام عمره مفرده همانند عمره تمتع مى باشد كه شرح آن در جاى خود خواهد آمد. و تنها در نيت تفاوت دارد. و با احرام آن كليه چيزهايى كه بر محرم حرام مى شود بر اين شخص نيز حرام مى شود.
۲ و ۳ و ۴ ـ طواف و نماز طواف و سعى
مسأله ۲۱ ـ طواف و نماز طواف و سعى عمره مفرده بايد با تمام شرايطى كه در طواف و نماز طواف و سعى عمره تمتع بيان مى شود انجام گردد.
مسأله ۲۲ ـ كسى كه عمره يا حج مستحبى بجا مى آورد چنانچه طواف و سعى آن را به نيت وجوب بجا آورد اشكالى ندارد، هر چند قصد وجه لازم نيست.
۵ ـ تقصير يا حلق
مسأله ۲۳ ـ در عمره مفرده بعد از سعى محرم مخيّر است با تقصير يا حلق از احرام خارج شود، بر خلاف عمره تمتع كه تنها مى تواند تقصير كند. و كيفيت تقصير همانند عمره تمتع است كه شرح آن در جاى خود خواهد آمد.
۶ و ۷ ـ طواف نساء و نماز طواف نساء
مسأله ۲۴ ـ در عمره مفرده با تقصير يا حلق تمام محرمات احرام بجز همسر حلال مى شود. و حليت آن نيز متوقف بر انجام طواف نساء و نماز آن است كه شرح آن در حج تمتع خواهد آمد. البته حرمت صيد حرم مادامى كه فرد در حرم باشد باقى است خواه محرم باشد يا از احرام خارج شده باشد.
بنابر آنچه كه ذكر شد عمره مفرده با عمره تمتع در سه چيز با هم فرق مى كنند:
۱ ـ ميقات
۲ ـ تقصير يا حلق
۳ ـ طواف نساء
حج تمتّع
مسأله ۲۵ ـ كسى كه وطن او مكه يا در كمتر از شانزده فرسخى آن نيست و دو سال هم در آنجا نمانده است وظيفه اش حج تمتع است، و اگر حج قران يا إفراد بجا آورد كفايت از حجة الاسلام او نمى كند.
مسأله ۲۶ ـ كسى كه شرايط وجوب حج را ندارد يا حج واجب خود را بجا آورده حج بر او مستحب است.
مسأله ۲۷ ـ ترك حج استحبابى براى كسى كه توانايى انجام آن را دارد بيش از ۵ سال مكروه است.
مسأله ۲۸ ـ مستحب است انسان در صورت توانايى، آشنايان و بستگان خود را به حج بفرستد. همان طورى كه مستحب است براى آنها حج بجا آورد.
مسأله ۲۹ ـ كسى كه مخارج حج را ندارد مستحب است با قرض كردن يا حتى اجير شدن براى حج و نيابت از ديگرى حج بجا آورد.
مسأله ۳۰ ـ اهداى ثواب حج استحبابى قبل از عمل يا هنگام آن يا بعد از آن براى ديگرى حتى چهارده معصوم(عليهم السلام) مستحب است. همان طورى كه انجام حج مستحبى براى خود و به نيابت از چهارده معصوم(عليهم السلام) و همچنين به نيابت از پدر و مادر و خويشان و برادران دينى خود چنانچه غايب باشند صحيح است و نيابت براى كسى كه در مكه حاضر است ولى معذور مى باشد محل اشكال است.
مسأله ۳۱ ـ زن شوهردار يا زنى كه در عده طلاق رجعى است بدون اجازه شوهر خود نمى تواند حج مستحبى بجا آورد.
مسأله ۳۲ ـ اگر زن بدون اجازه شوهر به عربستان رفت و ناچار بود كه همراه كاروان به مكه برود ـ چون ورود به مكه بدون احرام حرام است ـ مى تواند به نيت عمره مفرده رجاءاً محرم شود و اعمال عمره مفرده را انجام دهد. ولى نمى تواند حج تمتع بجا آورد.
مسأله ۳۳ ـ براى انجام حج مستحبى اجازه پدر و مادر شرط نيست. بلى اگر رفتن به حج موجب اذيت و آزار آنها شود. و آنها نهى كنند جايز نيست. و در اين صورت سفر معصيت محسوب مى شود و حج او باطل است.
مسأله ۳۴ ـ شخصى كه حج واجب خود را انجام داده اگر احتمال خللى در آن بدهد، يا احتمال بدهد كه آن هنگام مستطيع نبوده، يا بدون دليل بخواهد اعاده كند مى تواند به قصد ما فى الذمه(۱) بجا آورد.
مسأله ۳۵ ـ شخصى كه اجير شده يا به عنوان خدمه اعزام شده مشروط بر اينكه فقط عمره مفرده انجام دهد اگر از روى غفلت يا عمداً عمره تمتع انجام داد عمره او صحيح است. و اگر شرط كننده اجازه داد واجب است محرم به حج تمتع شود و حج بجا آورد. ولى اگر اجازه نداد حج تمتع واجب نيست و به همان عمره اكتفا كند. و احتياط مستحب آن است كه يك طواف نساء بجا آورد. و اگر بدون اجازه محرم به حج تمتع شد نيز صحيح است و بايد حج را تمام كند، و در اين فرض طرف قرارداد حق فسخ قرارداد را دارد.
۱ ـ يعنى قصد امتثال مطلق امر متوجه به او.
عمره و حج كودكان
مسأله ۳۶ ـ بر كودك مميز مستحب است عمره و حج بجا آورد، و عمل او صحيح است هر چند بدون اجازه ولىّ او باشد.
مسأله ۳۷ ـ مستحب است ولىّ، كودك غيرمميّز خود را محرم كند، يعنى اگر كودك پسر است او را از لباس دوخته برهنه كند و لباس احرام به او بپوشاند، و اگر دختر است در همان لباسى كه پوشيده او را محرم كند و نيت كند: «اين كودك را به عمره مفرده يا غير آن محرم مى كنم قربة إلى الله». سپس اگر كودك مى تواند تلبيه را اگر چه با تلقين بگويد، و الاّ ولىّ به جاى او تلبيه بگويد.(۱)
۱ ـ با توجه به اينكه انجام اعمال كودك به صورت صحيح نوعاً مشكل است و شبهه مى شود كه در احرام باقى بماند، لذا در اين صورت بهتر است او را محرم نكنند.
مسأله ۳۸ ـ ولىّ طفل طبق فتواى مجتهدى كه خودش از او تقليد مى كند اعمال را بجا آورد، و در موارد اختلافى بهتر است احتياط كند.
مسأله ۳۹ ـ مقصود از «ولىّ» در مسأله قبل ولىّ شرعى مى باشد، و در اين مورد مادر كودك ملحق به ولىّ شرعى است.
مسأله ۴۰ ـ بعد از آنكه كودك محرم شد ولىّ بايد او را از محرمات احرام باز دارد. و اگر مميز نيست رعايت محرمات احرام او بر عهده ولىّ است.
مسأله ۴۱ ـ يكى از محرمات احرام كه سايه قرار دادن است، و احكام آن در جاى خود خواهد آمد، اختصاص به مردان دارد، و اين حكم شامل كودكان نمى شود، هرچند مميز باشند.
مسأله ۴۲ ـ كفاره محرمات احرام كودك غيرمميز بنابر اقوى در صيد و بنابر احتياط واجب در غير صيد بر ولى كودك است.
مسأله ۴۳ ـ ولىّ پس از احرام كودك بايد او را وادار كند كه تمام اعمال عمره و حج را انجام دهد، و در اعمالی كه نياز به طهارت و وضو دارد احتياطاً بايد كودك را وضو بدهد و پاك نگاه دارد.
مسأله ۴۴ ـ ظاهراً تمام مستحبات مربوط به اعمال در مورد كودكان نيز جارى است.
مسأله ۴۵ ـ اگر كودك در اثناى طواف بخوابد يا محدث شود، بنابر احتياط پس از تطهير و وضو دادن كودك طبق مسأله ۵۲۶ عمل شود.
مسأله ۴۶ ـ اگر بعد از طواف متوجه شوند كه كودك محدث شده، ولى ندانند كه حدث در حال طواف بوده يا بعد از طواف، اعتنا نكنند و طواف صحيح است.
مسأله ۴۷ ـ اگر در اثناى طواف يا بعد از آن يقين كنند كه كودك در بين طواف محدث شده، ولى ندانند دور چندم بوده، احتياطاً طواف باطل است، و بنابر احتياط واجب پس از تطهير و وضو دادن كودك، دوباره او را طواف دهند.
مسأله ۴۸ ـ طواف دادن كودك غيرمميز چند شوط آن توسط پدر و و چند شوط باقيمانده توسط مادر خلاف احتياط است، بلكه يك نفر نيت كند و عهده دار طواف دادن تمام اشواط شود و نماز طواف را هم شخص طواف دهنده بخواند، و اگر قرائتش صحيح نيست بنابر احتياط واجب نايب هم بگيرد كه نماز را بطور صحيح بخواند.
مسأله ۴۹ ـ احتياط واجب بلكه اقوى اين است كه كودك مميزى را كه قدرت و تمكن از راه رفتن دارد وادار به انجام طواف و سعى كنند، و در آغوش گرفتن يا به دوش گرفتن او يا سوار كردن بر ويلچر جايز نيست. بلى چنانچه راه رفتن بر او عسر و حرج باشد به مقدار رفع عسر و حرج اشكالى ندارد.
مسأله ۵۰ ـ اگر كودك غيرمميز در حال سعى خوابش ببرد مانعى ندارد، و مى توانند در همان حال سعى او را اتمام كند، چون نيتِ سعىِ كودك با سعى دهنده است، و طهارت نيز در سعى شرط نيست.
مسأله ۵۱ ـ قربانى حج كودك بر عهده ولىّ اوست. و اگر تمكن نداشت از طرف كودك روزه بگيرد. حتى اگر ولىّ كودك نيز حج تمتع انجام مى دهد و فقط تمكن از يك قربانى دارد بايد آن را براى كودك قربانى كند و خودش روزه بگيرد.
اقسام حج تمتع (واجب و مستحب)
۱ ـ حجة الاسلام.
۲ ـ حجى كه با نذر و عهد و قسم انجام آن واجب مى شود.
۳ ـ حجى كه با اجير شدن انجام آن واجب مى شود.
۴ ـ در غير موارد مذكور حج مستحب است.
حجة الاسلام
مسأله ۵۲ ـ بر هر فردى كه مستطيع باشد، يعنى شرايط وجوب حج را داشته باشد در مدت عمر يكبار حج واجب مى شود. كه آن را «حجة الاسلام» مى گويند.
مسأله ۵۳ ـ مستطيع بايد حج را فوراً انجام دهد. يعنى در اولين سال استطاعت بجاآورد. و اگر تأخير انداخت معصيت كرده، و واجب است در سال بعد انجام دهد.
مسأله ۵۴ ـ بر مستطيع واجب است مقدمات انجام حج از قبيل تهيه وسايل و اسباب سفر را ـ به طورى كه بتواند در همان سال حج انجام دهد ـ فراهم كند. و چنانچه كوتاهى كند و نتواند در آن سال حج بجا آورد حج بر او مستقر مى شود و بايد در سالهاى بعد آن را انجام دهد هر چند استطاعت او از بين برود، مگر اينكه انجام حج براى او حرجى باشد.
مسأله ۵۵ ـ كسى كه حج بر او مستقر شده اگر انجـام حـج براى او حرجى باشد بايد استنابه كند، واگر استنابه نكـرد بايد بعد از فوتش يك حج نيـابتى ـ ولــو ميقـاتى ـ از تــركه او بگيـرند.
مسأله ۵۶ ـ چنانچه فردى با صيغه صحيح نذر كند يا عهد كند يا قسم بخورد كه حج تمتع انجام دهد به خاطر وفاى به نذر يا عهد يا قسم بايد حـج را بجـا آورد. و اگـر عمداً آن را ترك كند بايد كفـاره نـذر يا عهـد يا قسـم خــود را بدهــد.
مسأله ۵۷ ـ كليه شرايط نذر و عهد و قسم كه در توضيح المسائل آمده از جمله اجازه شوهر براى نذر، و انحلال نذر با نهى پدر در مسائل حج نيز جارى است.
شرايط وجوب حجة الاسلام
مسأله ۵۸ ـ حج با چهار شرط واجب مى شود:
۱ ـ بلوغ.
۲ ـ عقل.
۳ ـ حرّيت و برده نبودن.
۴ ـ استطاعت.
بدون هر يك از اين شرايط حج واجب نيست، و اگر انجام شود كفايت از حجة الاسلام نمى كند. بنابراين اگر بعد از بلوغ مستطيع شد واجب است به حج برود.
۱ ـ بلوغ:
مسأله ۵۹ ـ اگر كودك حج بجا آورد حج او صحيح است. ولى كفايت از حجة الاسلام نمى كند. بنابر اين اگر بعد از بلوغ مستطيع شد واجب است به حج برود
مسأله ۶۰ ـ اگر كودك مميز براى حج محرم شود و قبل از درك مشعرالحرام بالغ شود كفايت از حجة الاسلام مى كند. ولى احتياط مستحب تكرار حج در صورت استطاعت است.
مسأله ۶۱ ـ كسى كه گمان مى كرد بالغ نشده و قصد حج استحبابى كرد و بعد معلوم شد كه بالغ بوده حج او كفايت از حجة الاسلام نمى كند. مگر اينكه قصد حجى را كه به عهده اوست كرده باشد ولى فكر مى كرده حج استحبابى است.
مسأله ۶۲ ـ كودك نابالغ قبل از اينكه در ميقات محرم شود اگر بالغ شد چنانچه از همان جا مستطيع باشد حج بر او واجب مى شود و كفايت از حجة الاسلام مى كند.
۲ ـ عقل:
مسأله ۶۳ ـ اگر مجنون را رجاءاً محرم كنند و او را همچون كودك وادار كنند كه اعمال عمره و حج را انجام دهد چنانچه قبل از درك مشعر عاقل شود كفايت از حجة الاسلام مى كند. ولى احتياط مستحب آن است كه در صورت استطاعت در سالهاى بعد حج را اعاده كند.
مسأله ۶۴ ـ احتياط آن است كه مجنون را به اذن ولىّ شرعى او محرم كنند.
۳ ـ حريت و برده نبودن.
۴ ـ استطاعت.
استطاعت
مسأله ۶۵ ـ كسى كه مستطيع باشد نمى تواند حج خود را به ديگرى واگذار كند.
مسأله ۶۶ ـ كسى كه شرايط استطاعت را دارا است اگر چه غافل يا جاهل به وجوب حج باشد، حج بر او مستقر مى شود. و همچنين است اگر معتقد به عدم حصول شرايط استطاعت باشد و حج نرود سپس كشف خلاف شود.
مسأله ۶۷ ـ اگر رفتن به حج موجب كار حرامى بشود بايد ملاحظه اهميت حج و كار حرام را بكند، و اگر اهميت حج بيشتر بود بايد به حج برود و الاّ نبايد برود.
مسأله ۶۸ ـ اگر اهميت كار حرام بيشتر بود ولى با انجام آن به حج رفت با اينكه معصيت كرده اما حج او صحيح است.
مسأله ۶۹ ـ مستطيع بايد خودش حج بجا آورد و حج
فرد ديگر از طرف او كفايت نمى كند، مگر در مورد بيمار و پير به شرحى كه مى آيد.
مسأله ۷۰ ـ اگر به گمان اينكه مستطيع بوده حج واجب خود را انجام دهد و بعد معلوم شود كه مستطيع نبوده است، آن حج كفايت نمى كند و هرگاه استطاعت پيدا كرد بايد حجة الاسلام خود را بجاآورد.
مسأله ۷۱ ـ در فرض سابق اگر در بين اعمال معلوم شود مستطيع نبوده احرام او باطل است و لازم نيست بقيه اعمال را انجام دهد.
مسأله ۷۲ ـ كسى طبق نظر مرجع تقليد سابق خود مستطيع بوده و بنابر همان تقليد حجة الاسلام خود را بجا آورده، ولى فعلا از كسى تقليد مى كند كه معتقد است آن وقت مستطيع نبوده است، مى تواند به همان حج اكتفا كند و اعاده لازم نيست.
مسأله ۷۳ ـ كسى كه خيال مى كرده مستطيع نيست و به نيت استحباب براى عمره تمتع محرم شد، و بعد از اعمال عمره تمتع در مكه متوجه شد كه مستطيع بوده، بايد حجة الاسلام بجا آورد، ولى نمى تواند به عمره انجام شده اكتفا كند، و حكم كسى را دارد كه احرام عمره را از روى فراموشى ترك كرده است.
مسأله ۷۴ ـ در فرض سابق اگر به نيت وظيفه فعليه محرم شده و از باب خطاى در تطبيق فكر مى كرده مستحب است، كفايت مى كند و مى تواند به همان عمره اكتفا كند و حج تمتع را انجام دهد.
مسأله ۷۵ ـ كسى كه حج بر او مستقر بوده چنانچه بعد از احرام و قبل از دخول در حرم به هر دليل نتواند اعمال خود را بجاآورد و فوت كند و نيز چنانچه بعد از دخول در حرم و قبل از انجام اعمال در خارج حرم فوت كند ظاهراً حج از او ساقط نشده و بايد از تركه او استنابه كنند. و اگر داخل حرم بميرد كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله ۷۶ ـ استطاعت به داشتن پنج چيز حاصل مى شود:
۱ ـ استطاعت مالى.
۲ ـ استطاعت بدنى.
۳ ـ استطاعت طريقى.
۴ ـ استطاعت زمانى.
۵ ـ رجوع به كفايت.
مسأله ۷۷ ـ اگر كسى يكى از اين شرايط پنجگانه را نداشته باشد حج بر او واجب نيست، اگر چه احتمال حصول آن را در آينده بدهد. كما اينكه تحصيل شرايط نيز بر او واجب نيست.
مسأله ۷۸ ـ پس از حصول شرايط استطاعت در وجوب حج، بقاى آن نيز تا آخر اعمال حج لازم است. و اگر قبل از تمام شدن حج شرايط استطاعت از بين رفت كشف از عدم استطاعت مى كند.
استطاعت مالى
مسأله ۷۹ ـ استطاعت مالى به اين است كه مخارج رفت و برگشت حج و وسيله رفت و آمد يا پولى كه بتواند بليط رفت و برگشت را تهيه كند داشته باشد، و همچنين مخارج خانواده خود را در وطن داشته باشد.
مسأله ۸۰ ـ فردى مستطيع است كه علاوه بر مخارج مذكور در مسأله قبل، ضروريات زندگى مثل خانه مسكونى و وسائل زندگى را نيز در حد شأن خود داشته باشد.
مسأله ۸۱ ـ اگر كسى وسائل ضرورى زندگى خود را فروخته و صرف حج كند كفايت از حجة الاسلام نمى كند.
مسأله ۸۲ ـ كسى كه منزل يا ماشين گرانقيمت دارد چنانچه با فروش آن بتواند منزل يا ماشين ارزانتر و مناسب شأن خود تهيه كند و با بقيه پول آن به حج برود واجب است آن را فروخته و به حج برود.
مسأله ۸۳ ـ كسى كه پول ندارد ولى وسائلى دارد كه جزء ضروريات زندگى نيست مثل زمين، ساختمان، كتاب يا اشياء عتيقه، واجب است آنها را بفروشد و به حج برود.
مسأله ۸۴ ـ اگر بتواند مقدارى از سرمايه يا زمين كشاورزى و باغ خود را بفروشد و به حج برود واجب است اين كار را انجام دهد، مگر اينكه با باقيمانده آن نتواند مخارج زندگى خود را به طور متعارف تأمين كند.
مسأله ۸۵ ـ كسى كه نياز به ازدواج دارد و ترك ازدواج موجب مشقت و حرج براى اوست در صورتى مستطيع مى شود كه علاوه بر مخارج حج، مخارج ازدواج را نيز داشته باشد.
مسأله ۸۶ ـ كسى كه خودش نياز به ازدواج ندارد ولى فرزند او يا نوه او يا كسانى كه عرفاً مخارج ازدواج آنها به عهده اوست نياز به ازدواج دارند، حكم مسأله قبل را دارد.
مسأله ۸۷ ـ كسى كه مخارج حج را دارد و بدهى نيز دارد در دو صورت واجب است به حج برود:
۱ ـ وقت پرداخت بدهى او نرسيده باشد و مطمئن باشد كه در موعد مقرر تمكن از پرداخت دارد.
۲ ـ وقت پرداخت بدهى رسيده است ولى طلبكار راضى به تأخير پرداخت باشد و بدهكار نيز بداند كه در وقت مطالبه مى تواند آن را بپردازد. در غير اين صورت حج واجب نيست. ولى اگر بدهى را نداد و به حج رفت كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله ۸۸ ـ كسى كه طلبكار است و طلب او براى حج كافى است در موارد زير واجب است طلب خود را وصول كرده و به حج برود:
۱ ـ وقت طلب او رسيده باشد و بدهكار توانايى پرداخت داشته باشد.
۲ ـ وقت طلب نرسيده باشد اما بدهكار راضى به پرداخت باشد، گرچه با كم كردن مقدارى از طلب، مشروط بر اينكه موجب عسر و حرج نباشد.
مسأله ۸۹ ـ زنى كه بتواند بدون مشكل مهريه خود را از شوهر دريافت كند چنانچه شوهر توان پرداخت داشته باشد واجب است دريافت كرده و به حج برود.
مسأله ۹۰ ـ اگر به كسى ارث برسد كه به مقدار مخارج حج باشد چنانچه ساير شرايط را نيز داشته باشد بايد به حج برود.
مسأله ۹۱ ـ اگر بتواند قرض كند و پرداخت آن براى او مشكل نباشد واجب نيست قرض كند، ولى اگر قرض كرد و به حج رفت كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله ۹۲ ـ كسى كه شك كند استطاعت مالى دارد يا خير، لازم است تحقيق كند كه چه مقدار پول دارد و هزينه حج او چه مقدار مى شود.
مسأله ۹۳ ـ كسانى كه با وجوه شرعيه مثل سهم امام و وجوهاتى كه از سوى مرجع و حاكم شرع به عنوان مصرف و به لحاظ تحصيل و تدريس و خدمات دينى به آنان تمليك مى شود استطاعت مالى پيدا مى كنند. چنانچه ساير شرايط وجود داشته باشد مستطيع هستند و حج آنها كفايت از حجة الاسلام مى كند. ولى ساداتى كه مستحق سهم سادات هستند بنابر احتياط واجب جايز نيست بيش از مخارج سالشان خمس بگيرند و با سهم سادات مستطيع نمى شوند چون حج از مؤونه نيست و نمى توانند براى انجام آن سهم سادات بگيرند.
مسأله ۹۴ ـ پول قربانى هم جزء مخارج حج است و كسى كه آن را نداشته باشد مستطيع نيست، اگر چه ساير مخارج را داشته باشد.
مسأله ۹۵ ـ زن اگر علاوه بر مخارج متعارف خود مخارج حج را نيز داشته باشد مستطيع مى شود و بايد به حج برود.
مسأله ۹۶ ـ رضايت شوهر براى رفتن به حج واجب لازم نيست.
مسأله ۹۷ ـ اگر كسى قبل از ايام حج استطاعت پيدا كرد نمى تواند پول خود را در راه ديگرى مصرف كند، يا آن را به ديگران حتى والدين و زن و فرزند خود ببخشد. بلكه اگر چنين كرد و حج بجا نياورد حج بر او مستقر مى شود.
مسأله ۹۸ ـ كسانى كه براى خدمت در راه حج اجير مى شوند يا عوامل خدماتى حج مانند خدمه كاروانها، هيأت پزشكى، روحانيون و اعضاى ستادهاى مختلف حج كه به حج اعزام مى شوند اگر هزينه زندگى خانواده خود را در مدت سفر ـ ولو از همين راه ـ داشته باشند مستطيع بوده و واجب است حج خود را انجام دهند.
مسأله ۹۹ ـ مستطيع نمى تواند اجير شود. اما اگر به واسطه اجرت حج استطاعت حاصل شود چنانچه اجاره براى سال اول باشد حج نيابى مقدم است. و اگر استطاعت او تا سال بعد باقى بود، سال بعد براى خود حج بجاآورد. ولى اگر اجاره براى سالهاى آينده يا مطلق بود بايد سال اول براى خودش حج بجا آورد، مگر اينكه مطمئن باشد در سال بعد نمى تواند حج نيابى را بجاآورد.
مسأله ۱۰۰ ـ اگر با مال غصبى حج انجام شود صحيح است. مگر اينكه با لباس غصبى محرم شود يا با آن نماز بخواند، يا محل نماز و وقوف در عرفات و مشعر غصبى باشد.
مسأله ۱۰۱ ـ اگر براى رفتن به حج لازم باشد به افراد ظالم پول بدهند يا ماليات به دولتهاى حاكم غيرمسلمان بدهند بايد اقدام كنند، مگر اينكه موجب عسر و حرج شود.
حج بذلى
مسأله ۱۰۲ ـ كسى كه هزينه حج را ندارد اگر كسى متكفل حج او شد، يعنى به او گفت به حج برو، و مخارج سفر حج و عائله تو را تا بازگشت تأمين مى كنم، چنانچه اطمينان به او داشته باشد بر او واجب است كه قبول كند و به حج برود. اين حج را «حج بذلى» گويند.
مسأله ۱۰۳ ـ در حج بذلى رجوع به كفايت شرط نيست، ولى اگر رفت و آمد موجب اخلال در زندگى او شود واجب نيست قبول كند.
مسأله ۱۰۴ ـ كسى كه مقدارى از هزينه حج را دارد و بقيه را به او بذل مى كنند واجب است قبول كند و به حج برود. در اين فرض رجوع به كفايت شرط است و حج او كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله ۱۰۵ ـ پول قربانى به عهده باذل(۱) است، ولى اگر كارى كرد كه موجب كفاره شد، كفاره به عهده خود اوست .
۱ ـ باذل: كسى كه متكفل هزينه حج ديگرى است.
مسأله ۱۰۶ ـ كسى كه استطاعت مالى در وطن خود ندارد يا شك و شبهه در استطاعت خود دارد مى تواند پول همراه خود را به فردى ببخشد تا او آن پول را به عنوان حج بذلى به وى بدهد. در اين صورت حج وى كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله ۱۰۷ ـ اگر بدون ذكر حج، پولى به كسى هديه شود كه به مقدار هزينه حج باشد واجب نيست قبول كند. ولى اگر قبول كرد چنانچه ساير شرايط را داشته باشد. بايد به حج برود.
مسأله ۱۰۸ ـ باذل مى تواند از بذل رجوع كند، و اگر در بين راه پشيمان شود بايد هزينه برگشت او را بدهد.
مسأله ۱۰۹ ـ اگر باذل در بين راه از بذل خود رجوع كند يا مال بذل شده تلف شود وجوب حج ساقط مى شود، مگر آنكه شخص از همان مكان براى حج مستطيع باشد.
استطاعت بدنى
مسأله ۱۱۰ ـ بر كسى كه قدرت بدنى براى انجام مناسك حج را ندارد يا حج گزاردن براى او زحمت و مشقت زياد دارد حج واجب نيست، اگرچه استطاعت مالى داشته باشد.
مسأله ۱۱۱ ـ بر اين فرد واجب نيست نيابت براى حج بگيرد، و اگر گرفت حج مستحبى مى باشد.
مسأله ۱۱۲ ـ بيماران يا سالمندانى كه به تنهايى قدرت انجام مناسك حج را ندارند و نياز به همراه دارند در صورتى حج بر آنها واجب مى شود كه علاوه بر هزينه حج خود هزينه مسافرت همراه را نيز داشته باشند. يا كسى از همراهان تبرعاً او را كمك كند.
مسأله ۱۱۳ ـ شخصى كه در مدينه در اثر تصادف يا بيمارى يقين دارد از انجام طواف و سعى مطلقاً ـ حتى با تخت ـ عاجز است شرايط استطاعت را ندارد و تكليف ساقط است. بلى اگر قبلا حج بر او مستقر بوده، يا در سالهاى بعد شرايط حاصل شد بايد حج بجا آورد.
مسأله ۱۱۴ ـ كسى كه از ديدن جمعيت وحشت مى كند و اضطراب غيرقابل تحملى به او دست مى دهد، حكم فرض سابق را دارد.
مسأله ۱۱۵ ـ اگر نذر كند كه مثلا روز عرفه در كربلاى معلّى يا يكى از مشاهد مشرفه ديگر زيارت كند نذرش صحيح است. اما اگر مستطيع بوده يا در آن سال مستطيع شده بايد به حج برود و نبايد به نذر عمل كند، و در اين فرض كفاره ندارد.
مسأله ۱۱۶ ـ اگر در فرض سابق به حج نرفت حج بر اومستقرمى شود، ولى بايد به نذر عمل كند و چنانچه به نذر هم عمل نكرد بايد كفاره بدهد.
استطاعت طريقى
مسأله ۱۱۷ ـ يكى از شرايط استطاعت باز بودن راه است و اگر راه بسته باشد حج واجب نيست.
مسأله ۱۱۸ ـ باز بودن راه در سال استطاعت معتبر است. بنابراين اگر در آن سال راه باز نبود حج واجب نيست، هر چند بداند در سال آينده راه برايش باز مى شود.
مسأله ۱۱۹ ـ چون يكى از شرايط استطاعت باز بودن راه است. بنابراين در شرايط فعلى اگر از طريقى كه مخالف مقررات جمهورى اسلامى نباشد بتواند به حج برود بايد اقدام كند.
مسأله ۱۲۰ ـ كسى كه پول حج را دارد و مى داند كه امسال براى حج ثبت نام نمى شود، لازم نيست پول را براى سالهاى بعد نگهدارد.
مسأله ۱۲۱ ـ اگر براى تشرف به حج ثبت نام به عمل آيد كسى كه داراى شرايط ديگر باشد واجب است ثبت نام كند، و اگر قرعه به نام او در همان سال اصابت نكرد، و راه ديگرى هم براى تشرف وجود نداشت مستطيع نيست و مى تواند پول خود را پس بگيرد. ولى اگر ثبت نام نكرد حج بر او مستقر مى شود.
مسأله ۱۲۲ ـ اگر ثبت نام حج براى تشرف در سالهاى آينده باشد واجب نيست ثبت نام كند.
مسأله ۱۲۳ ـ كسى كه شرايط استطاعت را بجز باز بودن راه داراست چنانچه به واسطه اجير شدن يا قبول نيابت راه برايش باز شود حكم مسأله ۹۹ را دارد.
مسأله ۱۲۴ ـ واگذارى و فروش فيش حج براى كسى كه حج بر او مستقر نشده و امسال نوبت حج او نيست، يا كسى كه حج واجب خود را قبلا انجام داده، چنانچه خلاف مقررات جمهورى اسلامى ايران نباشد اشكالى ندارد.
مسأله ۱۲۵ ـ كسى كه براى حج ثبت نام كرده و قبل از رسيدن نوبتش فوت مى كند در صورت عدم استقرار حج بر او، و عدم وصيت، فيش حج او مانند ساير تركه ميت بين ورثه طبق احكام ارث تقسيم مى شود.
مسأله ۱۲۶ ـ كسى كه پولى را براى حج به نام ديگرى مثل پدر و مادر و همسر به حساب واريز مى كند اگر به آن افراد بخشيده باشد ملك آنان محسوب مى شود. ولى اگر به آنان نبخشيده، بلكه قصد كرده كه با پول خود آنان را به حج ببرد پول وديعه مال خودش است.
استطاعت زمانـى
مسأله ۱۲۷ ـ يكى از شرايط وجوب حج داشتن فرصت كافى براى رسيدن به حج در ايام خاص (يعنى انجام عمره تمتع قبل از نهم ذى الحجه و رسيدن به عرفات در روز نهم) مى باشد.
مسأله ۱۲۸ ـ اگر هنگامى ساير شرايط استطاعت براى او حاصل شود كه نتواند در زمان مناسب به مكه برسد. حج بر او واجب نشده و مى تواند پولى را كه دارد صرف امور ديگر كند.
مسأله ۱۲۹ ـ اگر ساير شرايط استطاعت در اوّل سال، مثلا در ماه محرم حاصل شد كه مدت زيادى (حدود ده ماه) تا ايّام حج باقى مانده حج بر او واجب شده و نمى تواند قبل از رسيدن ايام حج خود را از استطاعت خارج كند.
رجوع به كفايت
مسأله ۱۳۰ ـ يكى از شرايط وجوب حج رجوع به كفايت است، يعنى از ناحيه حج، سرمايه، ملك، محل كسب يا شغلى كه با آن زندگى او تأمين مى شود از بين نرود. و پس از بازگشت بتواند زندگى خود و عائله خود را تأمين كند.
مسأله ۱۳۱ ـ همان طور كه گذشت در حج بذلى رجوع به كفايت شرط نيست.
مسأله ۱۳۲ ـ اگر فردى از حقوق باز نشستگى يا وجوهات شرعيه يا اجاره ساختمان مخارج زندگى خود را تأمين كند شرط پنجم استطاعت را دارا است، و چنانچه ساير شرايط مذكور را داشته باشد حج بر او واجب مى باشد.