آشنایی با آداب و رسوم بیرجند
آداب و رسوم بیرجند
همانطور که می دانید در جای جای این کشورمان شاهد آداب و رسوم خاص خود می باشیم همین امر باعث شده تا به سبب تنوع فرهنگی کشورمان شاهد رشد گردشگری داخلی باشیم. برای آشنایی با آداب و رسوم شهر بیرجند در این قسمت وب سایت مرکز مشاوره طلوع سفریاد همراه ما باشید.
اهالى شهرستان بیرجند عموماً خون گرم، مهمان نواز و شیعه اثنی عشرى هستند، جز قسمتى از شهرستان که برادران اهل تسنن در جوار سایر افراد اقامت دارند.
مردم بیرجند براى بزرگترها احترام خاصى قائلند. از این جهت در اعیاد رسم است که کوچکترها به دیدن بزرگترها مىشنابند. بویژه دیدار روحانیون شهر مقدم بر سایر بازدیدها مىباشد.
همچنین پاىبندى و اهمیت دادن به اعیاد مذهبى و ملى و سنتهاى محلى از ویژگىهاى مردم این شهر است. به عنوان مثال دید وبازدید ایام عید که جهت انجام صله رحم برگزار مىشود، یا برپائى رسم دیرینه چهارشنبه سورى، چیدن سفره هفت سین، پختن شیرینى هاى محلى مانند: روورکرده، زنجبیلى، نان پنجره، نان قیفى، و…. تهیه آجیلهاى محلى مانند تخم کدو، تخم هندوانه، تخم خربزه، عناب، سنجد، گندم شور، کله کنو،کله کنجد، مغز بادام وزردآلو، کشته توت، گردوى شور، مغز دک بادامک، کنوى شورکرده شاهدانه در شهر و روستا معمول است. در روستاهاى بیرجند نیز با نان و کماج روغنى و چاى زعفران از مهمانان خود پذیرائى مىکنند.
در هنگام تحویل سال نو، افراد خانواده سعى دارند گردهم باشند و خانم خانواده وظیفه دارد که سفره زیباى هفت سینى که درآن علاوه بر ۷ ماده که با حرف “س” شروع مىشوند، کلاماللَّه مجید، آینه شمعدان و یک تنگ آب که درآن چندماهى قرمز نگه داشته مىشود، براىمراسم تحویل سال فراهم نماید. دراین هنگام بزرگتر خانواده شروع به تلاوت آیات کلاماللَّه مجید و بویژه “یا مقلّب القلوب والابصار….” مىنماید و به محض تجدید سال بزرگترها صورت کوچکترهارا مىبوسند و کوچکترها دست بزرگترها. دراین موقع افراد بزرگتر به کوچکترها به فراخور توانائى خود و به رسم برکت هدیه مىدهند. مراسم دید وبازدید سال نو حداقل تا روز ۱۳ ادامه دارد.
از دویا سه هفته مانده به عید سعى مىشود که نسبت به رویاندن سبزه اقدام کنند. براى این منظور عدس، گندم، ماش ویا سایر گیاهان دانه ریز را به کمک یک پارچه بر روى تنگ سفالى و یا برروى یک بشقاب مىرویانند و آن را تا روز سیزده بر روى سفره هفت سین به عنوان شگون نگه مىدارند ودرروز یاد شده جملگى به مزارع وخارج از شهر مىروندوسر سبزى را باخود مىبرندوبه دور مىاندازند تا نحوست را از خودوخانواده دور کنند.
در باب برگزارى مجالس مذهبى که با علاقه و اعتقاد براى برپائى آن مى کوشند، مىتوان از تعزیه و عزادارى ایام محرم و صفر و رمضان، بخصوص ایام تاسوعا و عاشوراى حسینى و شبهاى ۲۱-۱۹ رمضان به مناسبت ضربت خوردن و شهادت امیرمؤمنان على(ع) نام برد. برپائى مجالس ترحیم افراد خانواده در روزهاى سوم، هفتم، چهلم وسالروز اموات مرسوم است.
در بیرجند انواع پلو شامل: ارزنپلو، رشتهپلو و گندمپلو )گندم بلغور( مرسوم است و چنانچه این پلوها با قرمه میل شوند، غذائى بمراتب خوشمزهتر از انواع پلوهاى فعلى بهدست مىآید.
در قدیم مراسم کف زنى نیزانجام مىشد. در شبهاى طولانى زمستان که اقوام و آشنایان، به گردهم جمع مىشدند، در تغار بزرگى چوبک جوشیده شده مىریختند و بعد با یک دسته چوب گز یا انار، آنقدر چوبک را به هم مىزدند تا کف بسیار زیادى تولید مىکرد واین کف بالا مىآمد. آن گاه کف را با شیره انگور و مغز گردو، پسته یا بادام با اشتیاق زیادى مىخوردند.
بزرگداشت بلندترین شب سال به عنوان شب یلدا نیز با دیدار دوستان واقوام و آشنایان و پذیرائى با خربزه، هندوانه وانار معمول و متداولاست.
صرف نظر از مراسم عقد و ازدواج که آن را با شکوه زیادى برگزار مىکنند، معمولاً شب ششم تولد نوزادان و نیز براى ختنه اولاد خود جشن مىگیرند و ملاقات کنندهها معمولاً مبالغى پول و یا هدایائى به نوزاد و یا ختنه شده اهداء مىکنند.
در دهات بیرجند رسم است، که هرگاه کسى درایام عید به دیدن آنها برود، صاحب خانه مقدارى نان خشک با یک پیاله شیره انگور ویک بشقاب قلیه کدو مشتمل بر کدوحلوائى، عدس و کشک در سینى گرد مسى جلوى مهمان مىگذارد تا به اصطلاح با هم، هم نمک شوند.
خواستگارى
یکى دیگر از رسوم معمول در شهرستان بیرجند به خواستگارى رفتن زنى از نزدیکان داماد به خانه عروس مىباشد. منتهى در سابق مکالماتى ردوبدل مىشده که امروزه تقریباً منسوخ شده است
رمضان خوانى
در شبهاى ماه مبارک رمضان، دسته هائى از پسران یک محله با هم جمع مىشوند و با خواندن اشعارى تقاضا مىکنند که از طریق منازل به آنها خیرى برسد. چنانچه باخواندن اشعار به آنها شیرینى، پول ویااز این قبیل برسد، به صاحب خانه دعا مىکنند و در غیر این صورت اشعارى در بدگوئى از آنها مىخوانند. در بین آنها یک نفر نقش سر گروه را به عهده مىگیرد ودیگران در خواندن اشعار بویژه شعر”هاى رمضان….” او را یارى مىکنند.
چاووش خوانى
چاووش خوانى مراسم زیبائى است که به هنگام عزیمت به مکه معظمه و عتبات عالیات و یا بازگشت زائرین اشعارى نغز ودلنشین، توسط چاووش خوانان خوانده مىشود و دیگران نیز باهم نوائى با چاووش خوان به وجد و شوق مىافتند. چاووش خوانها معمولاً در رفت وبالاخص در بازگشت زائران تا چند کیلومتر به بدرقه و یا پیشواز مىروند و افراد را شاد و مسرور مىسازند.
مراسم عزادارى در ماههاى محرم وصفر(امام حسین ع)
یکى از موارد مهمى که در عزادارى حسینى قابل ذکر است، برپا داشتن هیأت هاى مختلف مذهبى در بیرجند مىباشد. در عصر روز ششم محرم، مراسم “علم بندان” در”هیأت حسینى” که یکى از قدیمى ترین هیأت هاى مذهبى بیرجند به شمار مىرود، برگزار مىشود. دراین مراسم کلیه افرادى که از قدیم تحت عنوان “علمدار” شهرت داشتند، علمهاى قدیمى را دست به دست داده وبا عزادارى و نوحه سرائى شروع رسمى حرکت هیأت ها را در تمام شهر اعلام مىکردند.
از عصر هفتم به بعد مراسم مذهبى با تعطیل مغازهها و بستن پارچههاى سیاه و پرچمهاى عزا بر سر در مغازهها شروع مىشد و با شرکت افراد هر محله در هیأت همان محل ادامه مىیافت.
دیدنی های شوشتر
دیدنی های شوشتر
شوشتر، از شهرهای قدیمی و بسیار زیبای ایران است که در دامنهی کوههای زاگرس قرار دارد. به همین دلیل از آب و هوایی مطلوب و طبیعتی زیبا برخوردار است که آن را به یکی از مقاصد گردشگری جنوب غرب کشور، در برخی از ایام سال بهویژه بهار تبدیل کرده است. روایات متعددی در مورد نامگذاری این شهر به شوشتر وجود دارد. گروهی از مورخان عنوان میکنند که در دورانی از تاریخ، مردم شهر شوش پس از ویران شدن سرزمینشان در شش فرسنگی آن منطقهای را که دارای آب و هوایی حاصلخیزتر و مناسبتر بود، به عنوان محل جدید زندگی انتخاب و شهری جدید به نام «شوشتر» را که به معنای بهتر از شوش است، بنا نهادند.با طلوع سفریاد همراه باشید تا بیشتر با مکان های دیدنی شوشتر آشنا شوید…..
سازه های آبی شوشتر
یکی از بزرگترین مجموعههای صنعتی در دوران پیش از انقلاب صنعتی، «سازههای آبی شوشتر» است که قدمت آنها به دوران هخامنشیان بازمیگردد. مجموعهای ارزشمند که با گذشت دوران مختلف، امروزه نیز مورد استفاده قرار گرفته و از طرف سازمان جهانی یونسکو به «شاهکار نبوغ و خلاقیت»، ملقب شده است. قطعا سازههای آبی شوشتر، نمایی از علم و هنرمندی ایرانیان در دوران مختلف تاریخ است که در قرن سوم میلادی که مقارن با حکومت ساسانیان بوده، پیشرفت و نوسازی قابل توجهی را به خود دیده است. صخرههای دیدنی که از روی آنها آب به آبگیر پاییندست سرازیر میشود، یکی از تماشاییترین بخشهای این سازههای آبی است که با عبور از دشتهای جنوبی شوشتر و رونق بخشیدن به کشاورزی و باغبانی منطقه، هزاران سال آب مورد نیاز این ناحیه از کشور را تامین کرده و تا دهههای اخیر نیز مورد استفاده قرار میگرفت.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری
در ۱۰ کیلومتری مسیر دزفول به شوشتر و در میان خرابههای شهر جندی شاپور که یکی از محوطههای تاریخی ایران محسوب میشود، یکی از جاذبههای گردشگری تاریخی استان خوزستان قرار دارد که به «آرامگاه یعقوب لیث صفاری»، شناخته میشود. این آرامگاه کهن که قدمت آن به دوران سلجوقیان تا حکومت قاجاریان بازمیگردد، دارای یک گنبد مخروطی شکل دندانهدار و از بهترین نوع گنبدهای مخروطی شکل در خوزستان است که در بخش شمال شرقی روستای شاه آباد این استان جنوب غربی کشور، ساخته شده است. سازهی اصلی بنای بقعه از خشت خام بوده و نقشهای برجسته، ملات گچ و خاک نیز در ساخت آن مشاهده میشود.
منطقه حفاظت شده کرایی
در ۲۵ کیلومتری از جنوب شرقی شهرستان شوشتر، یکی از مناطق گردشگری تاریخی و طبیعی استان خوزستان قرار دارد که به «منطقهی حفاظت شدهی کرایی»، نامگذاری شده است. وسعت این منطقه نزدیک به ۴۰ هزار هکتار است که رشتهکوه سیاه یا کوه شه در آن قرار گرفته است. پوشش گیاهی منطقهی کرایی از نوع مرتعی و در انواع مختلف است که میتوان به بادام کوهی، انجیر کوهی، کلخنگ، رملیک، سریم، گز، کاسنی، لگومینوز، بارهنگ، بومادران، پونه و درخت کنار اشاره کرد. جانورانی همچون قوچ، میش، گرگ، تشی، تیهو، کبک، پلنگ و هو نیز در این منطقه زندگی میکنند. همچنین در این منطقه میتوان آثار باستانی مانند خرابههای قلعه گره و مقابر چند امامزاده را مشاهده کرد. چشمههای کرایی مانند راهدار، خرسی، چاه کرا، کرایی قدیم و آبگرمک نیز از جاذبههای طبیعی منطقهی کرایی است که تماشای آنها برای علاقهمندان به طبیعتگردی، مناسب است.
پل بند لشکر
«پل بند لشکر»، یکی دیگر از آثار تاریخی و جاذبههای گردشگری شهرستان شوشتر است که قدمت آن به دوران حکومت ساسانیان بازمیگردد. این سازهی تاریخی با مصالحی چون ماسه سنگ و ملات ساروج ساخته شده و دارای طولی بالغ بر ۱۲۴ متر است. ارتفاع این پل در قسمتهای مختلف، متغیر است اما به طور میانگین دارای بلندایی حدود ۸ متر و ۳۵ سانتیمتر است. در دوران حکومت صفویان پل بند لشکر مورد تعمیر و بازسازی قرار گرفته است، به همین دلیل طاقها و نوع ساخت آنها متعلق به این دوره است. پل بند لشکر روی نهر داریون احداث شده و دارای ۱۳ دهانه است. این سازهی ارزشمند ایران کهن که در گذشته شوشتر را به یکی از شهرهای مهم به نام «عسکر مکرم»، متصل میساخت و یکی از دروازههای شوشتر به حساب میآمد. حضور آثاری تاریخی همچون قسمتهایی از چند آسیاب سنگی قدیمی و نیز بقعهی امامزاده عبدالله (ع) در نزدیکی این پل قدیمی، این منطقه از شوشتر را به یکی از مکانهای دیدنی این شهرستان تبدیل کرده است.
نهر داریون شوشتر
«نهر داریون»، یکی دیگر از دیدنیهای شگفتانگیز و قابل توجه شهرستان شوشتر است که قدمت آن به دوران حکومت داریوش هخامنشی بازمیگردد. جالب است بدانید که این نهر در شهر شوشتر از «رود شطیط» جدا میشود و دوباره پس از پیمودن مسیری، به آن متصل میشود. در زیر قلعه سلاسل، سر دهانهی نهر قرار گرفته و در دوران گذشته، آن را از داخل قلعه و با کمک میرابها، کنترل میکردند. در مورد قدمت نهر داریون با استناد از متون تاریخی، میتوان قرن پنجم قبل از میلاد را که همان دوران حکومت داریوش اول است، درنظر گرفت. در مورد وجه تسمیه این سازهی آبی کهن، برخی از مورخان و باستانشناسان معتقد هستند که این نام برگرفته از نام داریوش است. «دارا» و «داریوش»، دیگر نامهای نهر داریون است که بعضا مورد استفاده قرار میگیرد. این اثر ملی ایران، در سال ۲۰۰۹ میلادی به ثبت میراث جهانی یونسکو رسید.
برج کلاه فرنگی شوشتر
در مرکز شهرستان شوشتر، در کنار رود کارون و در نزدیکی یکی دیگر از آثار تاریخی کشور به نام «بند میزان»، عمارتی تاریخی و ارزشمند قرار گرفته است که از آن به «برج کلاهفرنگی شوشتر»، یاد میشود. قدمت این برج متعلق به دوران حکومت قاجاریان است که سازندگان آن را به صورت هشتضلعی طراحی و ساختهاند. جالب است بدانید که فاصلهی بخش زیرین این بنای تاریخی که برج روی آن قرار دارد، با سطح زمین برابر با ۴ متر است. حال با احتساب ارتفاع هفت متری برج، کلاهفرنگی شوشتر دارای بلندایی برابر با ۱۱ متر خواهد بود. ساکنین بومی شوشتر معتقد هستند که در زمان حکومت قیصر روم یا شاپور ساسانی، از آن به عنوان مقر دیدهبانی استفاده میشد که امر نظارت بر امور و فعالیت کارگران که در بند میزان مشغول به کار بودهاند، صورت میگرفت.
خانه مستوفی شوشتر
«خانه مستوفی» از عمارات تاریخی شهرستان شوشتر و یکی از آثار ارزشمند ایران کهن است که کارشناسان بناهای تاریخی، قدمت آن را به دوران حکومت پادشاهان قاجار نسبت دادهاند. این بنای ارزشمند تاریخی متعلق به یکی از تجار مشهور شوشتر به نام «محمدعلی مستوفی» است که براساس سبک معماری مرسوم در اواخر پادشاهی قاجاریه و در زمان مظفرالدین شاه، در بافت قدیمی این شهرستان ساخته شده است. معمار این عمارت، طرح نخستین آن را به شکل عمارتی متشکل از دو بخش داخلی و بیرونی طراحی کرده است. این خانهی تاریخی بهرهمند از چشماندازی بسیار زیبا و منحصربهفرد نسبت به رود شطیط و پلبند قدیمی شادروان است که خود نمونهی بارزی از هنر و استادی معماران و هنرمندان در ایران کهن به شمار میرود. امروزه با دایر شدن بخشهای مختلفی از جمله موزه خانهی مستوفی، رستوران، مرکز صنایع دستی و عکاسخانه در این مجموعهی تاریخی، آن را به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری شوشتر میشناسند.
غذا های معروف شوشتر
غذا های معروف شوشتر
شوشتر یکی از شهرهای تاریخی ایران با آثار تاریخی بسیار زیبایی است در معنای لغوی شوشتر یعنی خوبتر…همانطور که میدانید هر شهر غذاهای محلی مخصوص به خودش را دارد همراه با مرکز مشاوره طلوع سفریاد باشید تا با بهترین و خوشمزه ترین غذاهای محلی شوشتریها آشنا شوید…
توله (پنیرک)
پلو شوشتری
نون چرب
سیر باقالا
شامی کباب
قلیه
شوشتر و سوغاتی های معروف آن
بنا به گفته تاریخنویسان ازجمله حمزه اصفهانی، شوشتر به معنی خوبتر است؛ و چون شهر شوش در حال ویران شدن بود، این شهر در شش فرسنگی شهر قبلی بنا شد که خوش آب و هواتر و حاصلخیزتر از شوش بود و آن را شوشتر یعنی از شوش بهتر نامیدند. بعضی دیگر آن را «شه شاتر» یعنی شهر شاه لقب دادهاند. بعضی از تاریخدانان بر این باوراند که نام شوشتر از واژه شوشا یا سوسا یعنی مطبوع آمده است.با اصفهان تور همراه باشید تا بیشتر با سوغات شوشتری ها آشنا شوید…
ترشیجات و لبنیات
حدود ۱۰ نوع انواع ترشیجات محلی و حدود ۸ نوع انواع لبنیات محلی از ویژگیهای خاص و انحصاری شهرستان تاریخی شوشتر است که توانسته توریستها را به این شهر زیبا و دیدنی بکشاند.
ترشیجاتی مانند ترشی سیر، لگجی، بندری، موسیر و مخلوط، ازجمله پرطرفدارترین ترشیجات بین مهمانان و توریستها است.
لبنیات محلی شوشتر هم طرفداران خود را دارد، انواع لبنیات محلی مثل ماست محلی، دوغ محلی، ماست موسیر، شیر، شیر برنج، کره محلی، روغن محلی و سرشیر در شوشتر تولید میشود و بسیاری از افراد محلی و توریستها از این محصولات بهخوبی استقبال میکنند.
از دیگر سوغاتیهای خوراکی شوشتر میتوان به کلوچه، زردک، سبزی خورشتی، ارده، حلواشکری، حلوا کنجدی، آش فلفل، حلوا قبیط، حلیمو بستنی سنتی اشاره کرد.
زردک
زردک یا جزر، همان هویج ایرانی است که دارای کلسیم و فسفر زیادی است. زردک باعث استحکام استخوانها شده و در فصل زمستان قابل برداشت است. زردک برای درمان کمخونی بسیار مؤثر بوده و در درمان بیماریهای زیادی کمککننده است.
صنایعدستی
ازجمله رشتههای بومي فعال در مركز صنایعدستی اين شهر میتوان به نساجی سنتی، احرام بافی، سجاده بافی، جاجیمبافی، زيورآلات سنتی و سفالگری اشاره كرد. البته رشتههای غيربومی مثل لباسهای محلی، معرق ساقه گندم، ساز سازی، حكاكی روی سنگ و نقاشی روی پارچه نيز در اين مركز فعال هستند و همچنین رشته منسوخشده مسگری پس از ۳۰ سال بار ديگر در حال احيا است.ملحفهبافی از ديگر رشتههای منسوخشده اين شهرستان بود كه تنها در حد لنگ بافته میشد که درگذشته نخهای ملحفهبافی در شوشتر توليد میشد، اما در حال حاضر پس از فعاليت دوباره اين رشته ۹۰ ساله در اين شهر نخهای آن از شهر اصفهان وارد میشود.
كپوبافی، پارچهبافی، ابريشمی، گليم سوزنی، كارتی بافی، چوقابافی از ديگر رشتههای منسوخشده شوشتر است كه احيا شدند.
کپوبافی
یکی از صنایع دستی بومی و خاص استان محصولاتی به نام کپو است که با پیچش ساقه های مرکزی و جوان نخل به دور ساقههای کرتک شکل میگیرد و با نقش اندازی کامواهای رنگی، زیبایی آن چند برابر میشود.
پارچه بافی
به نوشته مسعودی، شاپور اهالی شام را به شوش، شوشتر و دیگر شهرهای خوزستان کوچ داد. آنها فرزندانی به دنیا آوردند که از همان روزگار به تدارک و بافتن دیبای شوشتری و دیگر انواع پارچههای ابریشمین در شوشتر، اهواز و شوش پرداختند. در طول دوران اسلامی نیز شهرهای شام در تولید انواع منسوجات مشهور بودند. جبه، بساط، حریر و عبای شامی، جامههای مویینه دمشق و منسوجات حلب و پارچه مخصوص بعلبک در متون دوره اسلامی ذکرشده است. معمولا خلفا اطلاعات تاریخی را بر روی پارچه طراز نقش میزدند. این نوشتهها امروزه در تعیین مکان و تاریخگذاری آنها کمک میکند. نمونهای از بافت پرده قالیچه نمای پشمین با نقش شمسههایی مزین به نقش خروسان و عقابان که دارای کتیبهای به نام مروان، خلیفه اموی، است در موزه منسوجات واشینگتن باقیمانده است.
سجادهبافی
یکی از کاربردهای مهم سجاده در شوشتر جهیزیه عروس است که سجاده را با قرآن در جهیزیه عروس قرار میدهند.
جاجیمبافی
جاجیم گونهای زیرانداز دورویه است. جاجیم دستبافی است از پارچه کلفت شبیه به پلاس بوده، ولی از پلاس نازکتر است و آن را از نخهای رنگین و ظریف پشمی یا پنبهای یا آمیزهای از این دو میبافند. جاجیمها پرز ندارند و میتوان از هر دو روی آن استفاده کرد. کوچنشینان از جاجیم استفاده زیادی میکنند و کاربرد آن بهعنوان روانداز و محافظ سرما است.
جاجیمبافی بهعنوان یکی از صنایعدستی در شوشتر است که از دیرباز بین خانوادههای روستایی و عشایر رواج داشته است. جاجیم بهعنوان زیرانداز استفاده میشود، همچنین هنگام کوچ عشایر برای بستهبندی و جابهجایی اسباب و لوازم و گاهی بهعنوان بالاپوش گرم مورد استفاده قرار میگیرد. حتی در بین برخی از خانوادههای روستای جاجیم را بهعنوان چشمروشنی و جهیزیه نوعروسان هدیه میدهند و بهعنوان یادگاری ارزنده سالها در خانوارها باقی میماند.
مواد اولیه جاجیم پشم است و بافت آن شبیه گلیم است، با این تفاوت که جاجیم در چهار تخته بافته میشود و پس از بافتن به هم متصل و دوخته میشود. در منطقه اورامان و ثلاث باباجانی زنان جاجیمهایی را با نقوش متنوع و جنس مرغوب میبافند که در نوع خود کمنظیر است.
معرق ساقه گندم
بر اساس تحقیقات این هنر ابتدا با ساقههای نیشکر و ذرت در شهرهای جنوبی کشورمان رواج داشته است. به علت سختی کار و نبود ابزار متناسب و کیفیت پایین کار نتوانسته جای را در بازار فروش یا رشتههای هنری به خود اختصاص دهد. کمکم با الیاف دیگری مانند ساقه گندم، جو، برنج و برخی گیاهان دارای ساقه انجام شد.
ملحفهبافی
مردم شوشتر از دستبافهای داری مانند ملحفهبافی استقبال خوبی میکنند و از اینرو بازار فروش اين محصولات در استان خوب است و اگر معرفی اين رشته حالت برونمرزی پيدا کند و در زمينه صادرات آن فعاليت شود، وضعيت آن بهتر شده و رونق بيشتری پيدا خواهد کرد. بافتههای داری بافتههايی هستند که از دار برای توليد آنها استفاده میشود که دارها يا عمودی يا افقی است. بعضی از اين بافتهها گرهدار هستند مانند قالی و گبه و برخی مانند گليم و زيلو پود باف بوده و بعضی مانند ورنی و شیر یکی پيچ پود پیچ هستند. در شوشتر بافتههای داری به شيوه گرهزنی يا پود گذاری بافته میشود و شامل قالی، قاليچه و گليم است و بافندگان اصلی آنها زنان ايلی و روستايی هستند که بر روی دار افقی که بر روی زمين قرار میگيرد کار بافتن را انجام میدهند. نقشهها اکثرا ذهنی و طرحها هندسی است و رنگهای قرمز، مشکی، سبز، نارنجی، سفيد، سرمهای در بيشتر بافتهها کاربرد دارد. زنان و دختران عشاير عرب نيز بهصورت محدود به کار بافت قالی اشتغال دارند و قالیهايی با نقش هندسی و با استفاده از رنگهای قرمز، نارنجی، صورتی، مشکی، زرد کدر، سرمهای و سفيد میبافند.
احرامی
احرامی از محصولاتی است که در شوشتر بافته میشود. احرامی پارچهای است با تار پنبهای و پود پشمی به رنگهای سرمهای، زرد، سبز، سفيد، نارنجی، قرمز بافته میشود.
عبا بافی
بافت عبا در شوشتر سابقهای ديرينه دارد و گفتهشده پیشینهاش به بيش از پانصد سال میرسد. اين عباها معمولا به رنگهای خرمايی، مشکی، خاکستری و شيری است که توسط بافندگان رنگرزی میشود.
تاریخچه شوشتر
شوشتر یکی از زیبا ترین شهرهای تاریخی خوزستان هست شهر تاریخی شوشتر در شمال استان خوزستان قرار گرفته و از سمت شمال به کوههای بختیاری و شهرستان دزفول، از غرب به دزفول و شوش دانیال، از شرق به مسجد سلیمان ،از جنوب به اهواز و از جنوب شرقی به رامهرمز محدود میشود.همراه طلوع سفریاد باشید تا بیشتر با تاریخچه این شهر آشنا شوید.
این شهر دارای وسعتی در حدود ۳۴۴۰ کیلومتر مربع بوده که شهر قدیمی و تاریخی شوشتر به عنوان هسته مرکزی آن و محصور در شعبات رودخانه کارون میباشد. در جزیرهای به عرض حدود ۲ کیلومتر و طول ۸ کیلومتر قرار گرفته حاضر چهار راه ارتباطی مهم شهرستان شوشتر را با سایر نقاط خوزستان مرتبط می سازد.
جاذبه ها و تفریح در جزیره زیبای قشم
تفریح در جزیره قشم
جزیره قشم همواره مورد توجه بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی بوده است. از این مقصد هم به عنوان تورهای ویژه خرید استفاده می شود هم درجهن تورهای تفریحی به واسطه زیبایی هایی که در این جزیره و جزایر کوچک اطراف آن وجود دارد. گردشگران داخلی همواره می توانند از طرق گوناگون هوایی و دریایی خود را به جزیره قشم برسانند. با مرکز مشاوره سفر آژانس مسافرتی طلوع سفریاد همراه باشید تا باهم نگاهی به گشت های جزیره قشم و جزایر اطراف آن بیندازیم.
۱- گشت نیم روزی جزیره
غار خوربس-دره ستاره ها- جزایر ناز- جنگل حرا- قیمت برای هر نفر ۸۰هزار تومان
غار خربس یکی از جاذبههای گردشگری شهرستان قشم و از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است. این غار در پانزده کیلومتری شهر قشم در سمت راست جاده قشم به روستای خربس و روستای رمچاه قرار دارد.
حرا، نام جنگلهای شگفتانگیزی است که تفاوتی بارز با تمامی جنگلهایی دارد که تا کنون دیدهاید. ریشه درختان جنگلهای حرا در آب است و در هنگام مد، شما درختانی را مشاهده خواهید کرد که سر از آب بیرون آوردهاند، انگار که واقعا درختانی هستند که در آب غوطهور و معلق هستند.
۲- گشت نیم روزی جزیره ۲
گشت چاهکوه- غار نمکی- کارگاه لنج سازی
هزینه بابت هر نفر ۱۴۰ هزار تومان (حداقل نفرات ۴نفر)
در فاصله ۹۰ کیلومتری شهر قشم، در بخش انتهایی جنوب غربی جزیره کوه گنبدی شکل به ارتفاع ۲۳۷ متر از سطح دریا غار نمک قرار دارد. غارهاى نمکى جزيره قشم يکى از زيباترين جلوه هاى طبيعت در اين جزيره زيبا و رويايى ايران است. وجود رگه های سفید نمک بر بدنه این کوه از دور منظره ای زیبا را نمایان می سازد.
۳- گشت جزیره ی هنگام با قایق سواری
بازدید از دلفین ها- ماهی های آکواریومی- ماهی های رنگی- بازارچه سنتی هنگام-یک ساعت قایق سواری
هزینه بابت هر نفر ۱۲۰ هزار تومان
۴- گشت جزیره ی هرمز
استقبال از هتل به اسکله- بلیط کشتی-صبحانه-ناهار-
گشت ها: گشت دور جزیره-دره ی مجسمه ها- دره ی رنگین کمان-کوه برفی-معدن خاک سرخ-ساحل محیط زیست
حرکت : ۶:۱۵ صبح برگشت ۱۵:۳۰ هزینه بابت هر نفر : ۲۵۰ هزار تومان
۵- کشتی تفریحی ۲ سانس ۹تا ۱۱ شب
مکان های برگزاری- پارک زیتون- ساحل هتل ساحل طلایی
روش های رزو برنامه های تفریحی قشم+ مشاوره رایگان
اپراتور فروش آنلاین تور |
|
تماس با واحد رزرواسیون |
آداب و رسوم مردم آستارا
آداب و رسوم مردم آستارا :
آستارا یکی از شهرهای استان گیلان میباشد.دارای مردمانی با فرهنگ و مهمان نواز میباشد که دارای آداب و رسومات ویژه ی خود هستند این شهر بخاطر موقعیت جغرافیایی ویژه ای که دارد و هم مرز بودنش با کشور آذربایجان دارای رونق اقتصادی و فرهنگی خوبی نیز میباشد،آژانس مسافرتی اصفهان در این مقاله شما را با آداب و رسوم این شهر بیشتر آشنا میکند با ما همراه باشید.
۱- در آستارا نیز به مانند دیگر مناطق ایران در شب آخرین چهارشنبه ی سال جشن بر پا می شود و مردم این ناحیه به رسم ایرانیان کهن آتش روشن میکنند و از روی آتش می پرند و هنگام پریدن از روی آتش اشعار و دعاهایی می خوانند که بیشتر آنها با قومهای دیگر ایرانی مشترک می باشد . در شب چهارشنبه سوری کودکان و جوانان برای دستمال و شال انداختن به خانه ی آشنایان رفته و دستمال می اندازند . این رسم از گذشته ها وجود داشته و هنوز در بعضی از خانواده ها انجام می گیرد و به این طریق دخترانی که دم بخت هستند را گاهاً به دستمال بسته و با پسرانشان نامزد می کنند و تا سال آینده به خانه ی بخت می آورند .
۲- در آخرین شب چهارشنبه ی سال اگر چیزی از وسایل و اثاثیه خانه ( مخصوصاً الک ) چنانچه در نزد همسایه باشد فوراً پس گرفته می شود و تا غروب آفتاب به خانه بر می گردانند و عقیده دارند که چنانچه اشیاء امانت تا غروب به خانه بر نگردد برای صاحب اشیاء در سال جدید بد شگون خواهد بود .
۳- پانزده روز به عید مانده دسته های نورشید ( مخفف نوروز شده می باشد و معنی خورشید نو را می دهد ) در کوچه ها راه می افتد و می خوانند : ( نورشید شد ، نورشید شد – عالم بابا فیروز شد – باشد مبارک نوروز ) و به این شیوه از مردم و صاحبخانه ها عیدیانه ( عیدی ) که شامل پول ، تخم مرغ ، برنج و سایر چیزها است ، دریافت می کنند .
۴- در بعضی از مناطق آستارا رسم است که در شبهای جمعه آتش یا شئ ای را از خانه خارج نمی کنند و حتی به همسایه ها نیز به امانت چیزی نمی دهند چون معتقدند که این کار بد یمنی را به همراه دارد.
۵- در عید نوروز هنگام ساعت تحویل سال مثل تمامی مناطق ایران سفره ی هفت سین گذارده می شود و همه ی اهل خانه به دور آن جمع شده و پدر یا پدر بزرگ پس از خواندن دعا ، شمع روشن کرده و سال نو را تبریک می گوید و سپس دیدار از بزرگان قوم و اهل فامیل آغاز می شود و سعی می کنند که دراین دید و بازدید ها کینه و کدورت ها را فراموش کنند .
۶- رسم مهمان نوازی از قدیم در مناطق آستارا وجود داشته است و هنوز این رسم به قوت خود باقی است . اگر مهمان ناخوانده یا غریبه ای بر منزل وارد شود از او پذیرایی به عمل می آید چون این اعتقاد وجود دارد که مهمان حبیب خداست و نباید از او سئوال کرد که کیست و از کجا می آید و به کجا می رود و حتماً سه روز مهمان را به خاطر خدا باید پذیرفت . حتی اگر این مهمان غریبه یا یک بی پناه باشد .
۷- اگر شخصی مشک سفالی کره کشی ، که در اطراف آستارا به آن ( نهره ) و در بعضی از محلات گیلان به آن ( نهخه ) می گویند ؛ را چنانچه با سر باز به جایی حمل کند و این عمل را دامداران ببینند بلافاصله آن نهره را می شکنند چون معتقدند که اگر کسی نهره را دهن باز ( سر باز ) به جایی حمل کند خیر و برکت از کلیه ی دامها خواهد رفت و شیرهای دام بی کره خواهد گشت یعنی خیر و برکت از منطقه می رود و محصولات لبنی نیز کم می شود .
۸- در شبهای دراز پاییز و زمستان خانواده ها و بزرگان و آشنایان دور هم جمع می شوند و داستان گذشتگان و قدما را برای نوجوانان و جوانان تعریف می کنند . بیشتر این داستان ها مطالبی از قبیل ، شجاعت ، دلاوری ، پند ، پهلوانی و دفاع از ناموس را در بر می گیرد، مانند قصه های ملک محمد ، ملک احمد ، ملک جمشید و… . باز گویی این داستان ها جوانان و نو جوانان را با ناموس پرستی و دفاع از خاک وطن انس می دهد و آنها این الگو ها را در مدرسه ی ناموسی و سنتی آبا و اجدادی خود یاد می گیرند.
۹- مراسم ازدواج در مناطق آستارا متفاوت بوده است . ولی آنچه که در همه جای آستارا بیشتر به چشم می خورد این است که همه ی آنها سعی می کنند که عروسها و داماد های خود را از خانواده های اصیل انتخاب کنند . هیچ ازدواجی بدون رضایت پدر و مادر صورت نمی گیرد و جشنهای ازدواج تشکیلی از آداب و رسومات مردم تالش و آذرباییجان بوده است . از دیگر مراسمات ، جشن ختنه سوران ، خواستگاری و مراسم عقد ، بریدن ناف نوزاد و مراسم نام گذاری نوزاد را می توان نام برد .
خرافات رایج در آستارا :
اگر امروزه در میان نسل جوان صحبت از جن و پری و قول و دیو به میان آید ، اغلب آن را به باد تمسخر می گیرند ولی بازهم نمی توان قصه های کودکان را که در همین زمینه ها نوشته می شود ، انکار کرد .
مردم آستارا عقیده دارند که جن موجودی است که به چشم دیده نمی شود و در حمامهای کهنه و خرابه های اطراف گورستان زندگی می کند و گربه های سیاه شبه ای از جن ها هستند و بنابر این نباید آنها را اذیت کرد .
آنها عقیده دارند اگر نوزادی مرتب گریه کند یعنی که عوضی شده است یعنی جن بچه ی اصلی را با بچه ی خودش عوض کرده است بنا بر این طفل را به گورستان برده و در کنار قبری می گذارند . مادر کودک مدت کمی از فرزند فاصله می گیرد و پس از چند دقیقه دوباره بچه را بر می دارد و عقیده دارند که جن بچه را دوباره عوض می کند و بچه ی خودش را برداشته و می رود .
همچنین در کنار زنی که حامله است سیخ یا چاقویی میگذارند تا اینکه موجودی به نام « آل » به سراغ زائو نیاید ( آل نام زنی است که قدی بلند و لاغر دارد و کارش دزدیدن جگر گوشه ی زائو هاست ).
از دیگر عقاید خرافی آنها این است که اگر روزی باران تند ( رگبار ) در هر یک از فصول ببارد و بلافاصله هوا آفتابی شود گویند که شغال یا گرگ بچه می زاید
اگر جغدی بر بام یا درخت توی حیاط خانه بنشیند و صدایی بلند یا آوازی ترس انگیز از خود بیرون دهد آن را شوم دانسته و فوراً صاحبخانه آیینه و قرآن به دست از منزل بیرون آمده و به جغد خوش آمد می گوید و او را قسم میدهد تا صدمه ای به آن خانواده نرساند .
اگر گربه ی خانه دست خود را بلیسد ( زبان بزند ) عقیده دارند که مهمان وارد خانه خواهد شد و باید زودتر تدارک دید .
اگر ستاره ای در آسمان سر بخورد ( منظور همان شهاب سنگ است ) معتقدند که هر کس در آسمان ستاره ای دارد و افتادن یک ستاره یعنی اینکه یک نفر می میرد .
اگر بچه ای سرخک گرفته باشد اهل خانه در کنار او دور از چشم مردم ، تخم مرغی قرار می دهند تا وقتی آدم ناپاکی اگر در بین ملاقات کننده ها بود آن بچه از چشم زخم او در امان بماند و به جای او آن تخم مرغ هدف چشم زخم قرار گرفته و می شکند .
در سالهایی که باران نبارد و مزارع را نیاز به آب شود ، معتقدند اگر روی سادات آب بپاشند یا علمی و یا مهر و جانمازی را در دریا بیاندازند نزول باران حتمی است .
اگر در سالی زیاد باران ببارد معتقدند که باید نام چهل آدم کچل را ببرند و به تعداد آنها در یک نخ گره بزنند و آن نخ را بر درختی ببندند و بعد با شلوار به آن بزنند باران بند خواهد آمد .
بازی های رایج در آستارا :
با توجه به اینکه منطقه ی آستارا یک منطقه ی مرزی می باشد و در طول تاریخ ، کشور ما همیشه مورد تهاجم و تاخت و تاز بیگانگان بوده است مردم این سامان جهت رویارویی با دشمنان بیشتر به ورزشهای رزمی و سایر ورزشهای باستانی از قبیل اسب سواری ، دویدن ، تیر اندازی ، شنا ، کشتی و مشت زنی علاقه نشان داده اند . ورزش فوتبال از زمان جنگ جهانی اول به بعد که انگلیسی ها بر آستارا تسلط یافتند در این ناحیه رونق گرفت و این شهر در سال ۱۳۰۶ شمسی به اوج افتخارات خود در فوتبال نایل آمد . تیم فوتبال صداقت آستارا در همان سال در دو مسابقه با همسایه های شمالی خود بر تیم های لنکران وبادکوبه پیروز شد و افتخاری برای کشور در آن عصر کسب نمود و هنوز هم ورزش دوستان آستارایی به آن افتخار می کنند .
از ورزشهای سنتی می توان به کمر بازی ( قیش بازی یا قیئش وئردی یا قارپوشماق اویونو ) ، بازی سه پایه ( ملّا هرای = کمکم کن ملّا ) ، بازی یه یرسن (قایم باشک در آب ) ، بازی جوز – جوز ( نوعی چوگان بازی است ) و … اشاره کرد .
عقاید رایج در قوم تالش :
– هنگامی که عروس وارد خانه ی داماد میشود اگر اول پای راست خود را به آنسوی آستانه ی در بگذارد ( ناخودآگاه ) می گویند فرزند اولش پسر است ، اما اگر اول پای چپ خود را به آنسوی آستانه ی در بگذارد می گویند فرزندش دختر خواهد شد .
– وقتی عروس وارد خانه ی داماد شد یکی از بستگان داماد به نیت اینکه فرزند ذکور به دنیا بیاورد کمر بندی چرمی ( dala ) به دور کمر او می بندد و عروس سه روز نباید آن کمر بند را باز کند و از خود دور نماید .
– اگر جنین در چند ماه اول بیشتر در سمت چپ شکم مادر قرار گیرد می گویند دختر است ، اما اگر بیشتر در سمت راست باشد می گویند پسر است .
– عقیده دارند کودکی که تازه به زبان آمده است اگر برای بار اول نام پدر را به زبان بیاورد فرزند بعدی مادرش پسر خواهد بود و بر عکس .
– اگر زن هنگام حاملگی آب تیره ی رود خانه را بخورد جنین او دختر خواهد شد و اگر ماهی زیاد بخورد چشم فرزندش آبی خواهد شد .
-اگر از روی کودک عبور کنی یا او را از لای دو پا بگذرانی آن کودک قد نمی کند .
-اگر زن حامله توت وحشی یا تمشک بخورد بچه اش شرور می شود .
-کسی که پشت زن حامله بنشیند در روز محشر باید او را کول بگیرد .
-اگر لب کودک را ببوسی پته در می آید .
-اگر کف دست کودک را ببوسی دچار بی خوابی می شود .
– اگر کف پای کودک را ببوسی وقتی بزرگ شد نمی تواند از پل بگذرد .
-اگر کودک را زیاد ببوسی لاغر می شود .
-کودکی که انگشت پای خود را می مکد جفت خود را طلب می کند .
-وقتی کودک را در گهواره می خوابانند کسی نباید از اطاق خارج شود چون خواب کودک را با خود به همراه می برد .
-ناخن بچه ی کمتر از یک سال را نباید چید چون دزد و فضول بار می آید .
– اگر مژه ی چشم راست کسی بخودی خود بلرزد در همان ساعت نام آن کس را در جایی به نیکی یاد کرده اند اما اگر مژه ی چشم چپ بلرزد نامش را به بدی یاد کرده اند .
-اگر سر دو نفر بطور اتفاقی به هم بخورد هر دو نفر باید بر روی زمین تف نمایند ، هر کس که تف نکند سرش کچل خواهد شد .
-اگر کف پای کسی خارش کند به زودی عازم سفر خواهد شد .
– هر کس که قلقلکش نگیرد حرام زاده است .
-اگر کسی به هنگام غذا خوردن زبان خود را اتفاقی گاز بگیرد معنی اش این است که به زودی گوشت فراوانی خواهد خورد .
-زنی که فرزندی فوت شده دارد ، نباید موی ریخته شده ی سر خود را در آتش بیاندازد ، چون باور بر این است که بوی موی سوخته در آن دنیا به مشام کودک مرده می رسد و او را رنج می دهد زیرا او گمان می کند که مادرش در جهنم افتاده است .
– اگر کسی شب هنگام آدامس یا سقز بجود ، گوشت مرده ی خود را می خورد .
– کسی که شب هنگام از پای درخت گردو عبور می کند باید یکی از برگهای آن درخت را بچیند تا آل یا پریان به او آسیب نرسانند .
-در روز اول هفته یا ماه اگر چیزی در خانه بشکند تا پایان آن هفته یا ماه وسایل زیادی خواهد شکست .
-روز جمعه آدم غیر سیّد نباید اسفند در آتش بریزد .
-اگر کسی روز سه شنبه به مسافرت برود برایش حادثه ی بدی پیش می آید.
ترانه هایی برای دامها در قوم تالش :
زنان تالشی هنگامی که می خواهند گاوها شان را بدوشند ، برای شان ترانه هایی زمزمه می کنند. دست نوازش به پشت و پهلوشان می کشند و با آنها مثل انسان با انسان ، حرف می زنند و هر یک را به نامی خاص صدا می زنند نامهایی مانند : رش گو ، سیوگا ، نوز گو ، زرگو ، زن گو ، ویل گو ، ال گو ، اُوَینه ، پری یَ ، نوزن ، ویل سو ، و… بیشتر ترانه هایی که تالشان برای گاوهای شان می خواندند به مرور زمان از بین رفته است . فقط شماری از آنها در اذهان باقی مانده و یا در جایی ثبت شده است.
با مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با آداب و رسوم سایر شهرهای ایران آشنا شوید.
تاریخ و باستان در آستارا
تاریخ و باستان در آستارا
آستارا یکی از شهرهای ساحل غربی خزر میباشد. این شهر در شمال شرقی ایران واقع شده است، دقیقا مرز بین ایران و کشور آذربایجان را تشکیل میدهد،آستارا از لحاظ اقتصادی در سطح استان و کشور نقش تعیینکنندهای را داراست. آژانس طلوع سفریاد در مقاله ی زیر تاریخچه ای از این شهر را گردآوری کرده است. در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.
آستارا دشت همواری است اندکی بالاتر از دریا، که همانند کف دریا، از زمین های پست و بلند تشکیل شده است.
واژه ی آستارا مرکب از دو جزء « آست» و «آرا» است. «آست» به معنی دشت، پایین، پست و «آرا» به معنی سرزمینی پست بین کوه و دریا می باشد. انتخاب این اسم با توجه به موقعیت آستارا که میان کوه های تالش و دریای کاسپین قرار گرفته، صورت پذیرفته است.
آستارا تا کمتر از یک قرن پیش در شمار توابع آذربایجان قرار داشت. نام آستارا برای نخستین بار در منابعی که از فتح گیلان به وسیله ی سرداران اولجایتو سخن گفته اند آمده است. رابینو که به مآخذ مختلف مربوط به تاریخ گیلان دسترسی داشته نوشته است : « اولجایتو مصمم گردید تا گیلان را از چهار طرف محاصره کند، آمیر چوپان را به آستارا فرستاد…»
میرظهیرالدین مرعشی نیز در «تاریخ گیلان و دیلمستان» تألیف یافته ی قرن نهم هجری از آستارا نام می برد. نخست از فصل اول باب ششم تاریخ مزبور به نام « استاره » بر می خوریم که چنین آمده است :« امیر فلک الدین تجاسبی… در ولایت اردبیل و آستارا و آن نواحی توطن داشت…» و فصل مزبور را با این عبارت به پایان می رساند که: «… از طرف اردبیل و آستارا از عصیان قوم چاکرلو هم خاطر صاحب قرآنی مایل شد.» یکی از سیّاحان اروپایی به نام «ابوت» که سفرنامه ی خود را در قرن سیزدهم به رشته ی نگارش کشیده از آستارا به عنوان « دهنه کنار » اسم برده است؛ ولی چنین نامی در هیچ یک از منابع و مآخذ دیده نشده است.
بعد از تسلط شاهان صفوی به نواحی شمالی، حاکمیان آستارا نیز همچون دیگر شهرهای گیلان از جانب حکومت مرکزی انتخاب می شدند، چندان که طی بیست سال اول قرن یازدهم هجری حکام این شهر ۳ بار از طرف سلطان صفوی معزول شدند و کسان دیگری به جانشینی آنها اعزام گردیدند. به نوشته ی رابینو و عبدالفتاح فومنی، یکی از ایشان که بهزاد بیک نام داشت، خدمات زیادی در این مناطق انجام داد، از جمله آن که در احداث و تعمیر جادّه ها، شاهراه ها و پل ها فروگذار نکرد.
در سال ۱۱۳۸ هجری قمری آستارا دچار صدمات زیاد شد زیرا نظامیان روسیه، که از هجوم گیلک های متواری در جنگل ها به ستوه آمده بودند، یک نیروی امدادی تحت فرماندهی ژنرال ماتیوشکین به گیلان اعزام داشتند. وزیر آستارا با بیست هزار نفر به مقابله برخاست. روسیه سپاهی دیگر برای کمک به ژنرال ماتیوشکین اعزام داشت و استحکامات آستارا را ویران ساخت. پس از یک سال کشمکش به موجب پیمانی که در رشت به امضا رسید کل نواحی مازندران و استرآباد به طهماسب دوّم باز گردانده شد.
بر اساس مندرجات برخی منابع، از جمله سفرنامه ی «ابوت» در قرن سیزدهم هجری پنجاه تا شصت خانوار در آستارا زندگی می کردند. تعداد نسبتاً قابل توجهی مغازه و دکان نیز در این محل وجود داشته که اجناس و کالاهای آنها به خارج از ایران حمل می شده است. آستارا فاقد بندرگاه بود و به همین سبب کشتی ها بارهای خود را به وسیله ی قایق ها به ساحل می رساندند.
بر اساس نوشته ی اوژن اوبن که در سال ۱۹۰۶ (۱۳۲۴ هجری قمری) به ایران سفر کرده، آستارا در آن موقع به صورت شهری کوچک با سه هزار نفر جمعیّت بوده است. وی می نویسد : « … اگر از ساختمان های گلی و درخت و گیاه کمیاب در فلات مرتفع صرف نظر کنیم این ناحیه … عیناً مناظر جنوب فرانسه را به یاد می آورد…»
طی سالهای اخیر آستارا به صورت یک بندر و مرکز بازرگانی در مغرب کاسپین و شمال کرگانرود بر خط سرحدی ایران و جمهوری آذربایجان درآمده که محل توقف کشیتهای بازرگانی است.
جغرافیای تاریخی
کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان میرظهیرالدین قدیمی ترین اثری است که در آن به آستارا و استاره اشاره کرده است. میرخواند مؤلّف روضه الصفا مورخ دیگری است که پس از میرظهیرالدین به آستارا اشاره نموده است. عبدالفتاح فومنی مؤلّف تاریخ گیلان نیز از این محل نام می برد. ابوت به شکل رساتر از دیگران به توصیف این محل پرداخته است. او محل مذبور را تحت عنوان دهکده ی « دهنه کنار» معرفی می کند می نویسد : دهکده ی دهنه کنار (آستارا) در سال ۱۲۵۹ قمری (۱۸۴۳ میلادی) ۵۰ تا ۶۰ خانوار جمعیت داشت و دارای دکان هایی بود که اجناس آن ها به خارج از ایران حمل می شد. در طرف دیگر رود آستارا ۳۰۰ تا ۴۰۰ خانوار پراکنده است که محل ایشان به نام گیلکران مشهور است اما از خاک ایران چیزی در این خانه ها دیده نمی شود. در اینجا ۵۰ تن قزاق روسی به مرزداری مشغولند. دیگر از روسها در اینجا نشانی نیست. رئیس گمرک آنجا به اجناسی که وارد خاک روسیه می شود مهری می زند و آن ها را به لنکران می فرستد تا به کار گمرک آن ها رسیدگی شود. قرنطینه روس ها نیز در لنکران است. دهانه ی رود آستارا تا ۵۰ یا ۶۰ یارد است که فعلاً آب در آن جاری است. اما بستر اصلی این رود بیشتر از این مقدار است. آستارا بندرگاهی ندارد و کشتی ها بارهای خود را تحویل قایق ها میدهند تا به ساحل بیاورند. حدود ناحیه ی آستارا به ساحل شمالی رودخانه نیز کشیده می شده است و حد جنوبی آن در خاک ایران به رود چلوند می رسد. ظاهراً این ناحیه کم جمعیّت است. در کوهستان جمعیّت ثابتی نیست و در دشت و زمین های هموار غیر از دهکده ی دهنه کنار ۴ دهکده ی دیگر نیز وجود دارد.
ملگونف می نویسد: « آستارا که سرحد روس است رو به روی آستارای روس در کنار دریاست بین دو آستارا، رود آستارا است. ۳۰ انبار نفت دارد و انبار برای چیزهای دیگر. ۱ دکان و ۱ حمام دارد. خانه ها همه چوبی و گالیپوش سوای خانه ی حاکم که آجری و سفالپوش است. در تمام ملک آستارا ۱ باب مسجد است. رعایا زارع و کرجی بانند. برنج ۷۵۰ خروار، ابریشم ۶۰ من، مالیات ۵۰۰ تومان، اجاره ی گمرک خانه ۷۵۰ تومان است.
گمرک خانه ی اصلی در اردبیل است و آنجا هرچه بخواهند به روسیه بفرستند به آستارا می آورند. از حاجی ترخان و باکو هرسال ۵۰ کشتی می آید که اغلب بارشان آهن است. آنچه از حاجی ترخان می آید از آنجا به جاهای دیگر رود. از آستارا تا رشت ۴ روز راه است که ۲۱ فرسخ می باشد. از رشت به پیره بازار می روند و بعد به طرف مرداب انزلی و کشتی ها از انزلی تا آستارا ۸ تا ۱۰ ساعت طی می کنند. راه خشکی از سواحل غربی مرداب از میان ده بشم به سنگسر و سپس از سواحل دریا به طرف دیه لیسار می رود. »
میرزا ابراهیم نیز که تقریباً همزمان با ملگونف این نواحی را دیده است درباره ی آستارا چنین می نویسد : « اسامی رودهای آستارا که از حد گرگان رود تا سرحد روسیه ۵/۲ فرسخ است: ۱- چلوند ۲- لوندویل ۳- خواجه کاری ۴- رودخانه ی خود آستارا… خانه چوبی و گالیپوش سوای خانه حاکم که سفالپوش است خانه ۲۵۰ باب، مسجد ۱ باب، حمام ۱ باب، در دکان چوبی ۳۰ باب، انبار نفت ۱ باب، انباری که متاع تجار گذاشته شود ۴ باب، کرجی بارکن ۴ فروند. محصول که در عرض سال به عمل می آید: برنج ۷۵۰ خروار دیوانی، وش کتان ۴۰ خروار دیوانی، ابریشم ۶۰ من و در بالاها گندم و جو به عمل می آید و مرغ و ماهی زیاد صید می نمایند. هرساله ۵۰ – ۶۰ فروند کشتی به جهت حمل و نقل بار تجاری می آیند…گمرک خانه ی آستارا در اردبیل می باشد…از آستارا به اردبیل ۸ فرسخ و به نمین پایتخت حاکم ۵ فرسخ و به لنگرکنان ( لنکران) ۴ فرسخ و به انزلی ۲۱ فرسخ است. »
رابینو در جاهای مختلف از کتاب خود از آستارا یاد کرده که به پاره ای از آن ها اشاره می شود :
صفویان تالشی های گیلان را مالکان زمین هایی مانند ارکوان، اوجارود، اولوب، لنکران، دره گور، زاوند، آستارا و کرگانرود دانسته اند. صید ماهی خاویار در رود آستارا با کشتی هایی که دارای طناب و قلاب ماهیگیری می باشند انجام می شود. راه ساحلی آستارا به گسکر یکی از ۳ راه اصلی گیلان بود. آستارا سرحد ایران و روس است و تلگراف تهران – رشت به وسیله ی خطوط اصلی به این ناحیه وصل می شود.
زمانی که شاه طهماسب موافقت کرد که بیه پس به سلطان محمد پسر مظفرسلطان واگذار شود کارکیاسلطان احمد فومنی را به عنوان نایب السلطنه انتخاب نمود ( ۹۶۵ هجری قمری) بعدها که کارکیاسلطان احمد مورد خشم قرار گرفت به دهکه ی توده سر آستارا رفت و مدت ۸ سال در آن روستا به سر برد. آستارا در این زمان به وسیله ی بایندرخان اداره می شد و او این مسئولیت را از سال ۹۴۶ هجری قمری (۴۰- ۱۵۳۹ میلادی) یعنی از وقتی که امیره قباد تالش آستارایی طغیان نموده و پس از مغلوب شدن به کوه ها و جنگل ها گریخته بود به عهده داشت.
آستارا، شهری کوچک در ساحل غربی دریای خزر و در شمالیترین نقطه استان گیلان و آخرین نقطه مرزی ایران و جمهوری آذربایجان است. آستارا از شرق به دریای خزر، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به شهرستان اردبیل و از جنوب به منطقه تالش نشین گیلان محدود است. رود آستارا که از کنار راه شوسه آستارا- اردبیل می گذرد، آستارای ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا می سازد.
در منطقه آستارا علاوه بر زبان ترکی آذربایجان، زبان تالشی نیز رایج است ولی در اثر مهاجرتهای زیاد از اهمیت آن کاسته شده است. آستارا یکی از زیباترین شهرهای شمال استان گیلان است .
آستارا به موجب قانون تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ش. بخش شهرستان اردبیل بود، در مهرماه سال ۱۳۳۷ش. تابع آذربایجان شرقی شد و از خرداد سال ۱۳۳۹ش. جزو استان گیلان گردید.جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۱ش، ۷۰۱۷۰ نفر بوده و در حال حاظر نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ نفر میباشد. از اماکن تاریخی شهرستان آستارا میتوان به بقعه شیخ تاج الدین محمود خیوی در لمیر محله آستارا، قلعه شیندان، قبرستان قدیمی ونه بین که در بالای دهکده توریستی حیران بر سر راه فرعی نمین واقع است، قبرستان قدیمی دهکده گنج کشی از آبادیهای نزدیک حیران، بقعه پیر قطب الدین نزدیک دهکده باغچه سرا، بقعه سیدابراهیم و سیدقاسم که گفته میشود پسران امام موسی کاظم در د هکده کانرود اشاره کرد.
ویژه گی های خاص بندر مرزی آستارا:
- به دلیل استفاده بیش از حد سفال به شهر بام های سفالین معروف است.
- دبیرستان پر افتخار حکیم نظامی نماد فرهنگ بالای شهر می باشد که در سال ۱۳۸۷جشن صد سالگی آن برپا خواهد شد.
- با داشتن بیش از ۸/۹۸% باسواد نخستین شهر با سواد ایران می باشد.
- می توانید به دلیل واقع شدن دریا در شرق و کوه در غرب طلوع و غروب خورشید را در اوج زیبایی به دیده ی تماشا نگریست.
وجه تسمیه آستارا:
- دربارهٔ نام این شهر گفته شده که در آغاز آهستهرو بوده زیرا کاروانان و مسافران زمانیکه به این منطقه مردابی ساحلی میرسیدند ناچار به حرکت آهستهتر میشدند. همان نام اوسته رو یا هوسته رو تالشی به مرور تبدیل به آستارا شده است. (در این مورد نگاه کنید به کتاب بستان الساحه). برخی این نام را برگرفته از ریشه استردن یا ستردن به معنای گرفتن حق العبور یا باج دانستهاند که با توجه به دور افتاده بودن منطقه در سالیان گذشته منطقی بنظر میرسد.
- بر اساس یک نظر گاه دیگر، به دلیل شدت ابری بودن منطقه، اهالی شب ها درزمان دیدن ستاره ها به یکدیگر با عبارت ” آی ستاره” خبر می دادند.
- کلمه آستارا از نام استر یعنی ناهید (آناهیتا) که مورد پرستش مردان ایران باستان بوده، اخذ شده است.
- کلمه آستارا از ترکیه کلمه های تالشی ” اً ” بمعنی آب، ” ستو” بمعنی کنار ساحل و “راو” بمعنی راه اخذ شده است و معنی آن ” راهی در کنار آب” است. دلیل استعمال لین عبارت نیز وجود جاده ای باریک در کناره ساحل در منطقه آستارا قبل از ایجاد جاده های کنونی بوده است.
- نام آستارا از نام استر Ester نام دختر یهودی و همسر شاهزاده کیخسرو اخذ شده است.
- آستارا از کلمه ” استر رو” بمعنی ” یبور با حیوان بارکش” است و دلیل آن کثرت عبور و مرور حیوانات بارکش همراه کاروان ها از معبر تجارتی آستارا در قرن های گذشته بوده است.
اقوام و پیروان مذاهب ساکن در آستارا:
- ارامنه: تا سال ۱۳۱۵ ه .ش تعداد زیادی در آستارا بودند که بعدها به انزلی مهاجرت کردند و تعدادی ساکن می باشند.
- اقوام زرتشتی و کلیمیان: در گذشته در این شهر می زیسته اند که قبور قدیمی در مناطق مختلف چون حیران، ونه بین و لاتون دیده می شوند.
- خلج ها: از اورامانات کرمانشاه آمده و در لوندویل و سیبلی ماندند.
- چاردولوها: باخلج ها التفات یافتند.
- الکچی ها: قبل ازسال ۱۳۰۴ ه.ش آمده و در تله سیفی ماندگار شدند.
- اسبلی ها: در قحطی سال ۲۳۷ ه.ش از آذربایجان آمده و در تله سفی سکنا گزیدند.
- گیلک ها: در پشت مسجد گیلک لر و بعد در تمام نقاط شهرساکن شدند.
- آذری ها و تالش ها: در تمام نقاط شهرساکن شدند.
- اهل تسنن: در روستای عنبران و چند روستای دیگر ساکن شدند.
و اکنون اکثریت ساکنین به زبان آذری با لهجه ای خاص صحبت می کنند.
گمرک:
تاریخ تاسیس گمرک در آستارا، به صورت دقیق نمی باشد. ولی شواهد تاریخی چنان عنوان می کند که: در سال ۱۲۰۵ه.ش وقتی شاه عباس میرزا می خواست برای قشون یورت تهیه کند از فتحعلی شاه در خواست کمک مالی می کند، شاه در جواب می گوید از پول عوارض گمرکی آستارا فراهم کنید. ژان اوبن در کتاب «ایران امروز» به توصیف آستارا پرداخته و می نویسد «آستارا بندری ایت در جوار اردبیل – این شهر گمرکی دارد که از سوی متصدیان بلژیکی اداره می شود»
محوطه گمرك بندر آستارا ۱۲۷۵ – افراد به ترتيب از راست به چپ ۱- ميرزا عليخان امير تومان ۲- حاج حيدر خان امير تومان خوئي ۳- كودك ، فرزند قدرت الملك ۴-قدرت الـملك مباشر خالصجات ۵- حـاج قـلعه بيگي ۶- ذبـيح الـملك ( حيدر خان ) رئيس گـمركات ۷- نشسته ،حاجي علي اصـغر تاجر باشي ۸- عاليـجناب مير جهانگير خان الحسيني ۹- نـماينده بـلژيكي ها
حال گمرک آستارا به عنوان یک اداره ی کل در امور واردات و صادرات قطعی، ورود و خروج موقت، تعاونی مرز نشینان، ترانزیت داخلی و خارجی ، کارنه تیر بین المللی ،مبدا و مقصد کارنه تیر، کاپوتاژ ،امور مسافری، مرجوعی، امانت های پستی و قضایی به فعالیت مشغول می باشد.
این گمرک در رتبه اول تجارت چمدانی در میان مرزهای زمینی و رتبه نخست در میان مرزهای شمال کشور از لحاظ صادرات را به دست آورده است.
شیلات:
قبل از سال ۱۲۵۱ه.ش صید از لنکران تا انزلی در اجاره ی میر ابراهیم خان تالش بوده که میر محمد خان آستارایی، صید گاهی در کولیور انزلی ایجاد نمود و اداره ی آن را بر عهده ی پسرش میر محمد باقر گذاشته که ایشان در انزلی به جوانمردی شهرت داشتند وی در کولیور وفات یافته…
بعد از سال ۱۲۵۱ه.ش امتیاز دریای خزر از طرف دولت ایرات به یکی از اتباع روس واگذار گردید. در آن موقع آستارا ناحیه ی یک شیلات و بزرگترین بازار فروش انواع ماهی بود که به آستارا خان صادر می شده. در سال ۱۳۲۰ه.ش این امتیاز به انزلی واگذار، تا در بهمن ۱۳۳۱ه.ش دوره ی زمامداری دکتر مصدق، شیلات، ملی اعلام شد و پس از احداث مراکز صید دوباره رونق از دست رفته را به دست آورد.
بندر آستارا هم اکنون با مساحتی حدود ۳۳۴ کیلومتر مربع در مجاورت سواحل غربی دریای خزر می باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا و نزدیکی به دره ی حیران و اقلیم کوهستان، آب و هوای مرطوب ومعتدل، اندکی خنک تر از مناطق پست جلگه ای دیگر استان می باشد. محصولات آن غلات، حبوبات، برنج و فر آورد ههای دامی می باشد. دمای این شهر در زمستان بین( ۱۵ تا ۲- )سانتی گراد و در تابستان بین (۱۵تا۳۵) درجه در نواسان است. میزان متوسط بارندگی در سال ۱۲۶۵ میلیمتر می باشد که کم باران ترین وقت خرداد ماه و پرباران ترین وقت آبان ماه گزارش شده است.
تداوم مهاجرتهای روستایی به شهر ها، که بنظر روند طبیعی فرایند گذار اقتصادی می باشد و تبدیل برخی نقاط روستایی به شهر، همچنان از عوامل اصلی افزایش جمعیت شهر نشین و بروز معضلات شهری می باشد.
با مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با تاریخچه ی شهرهای ایران بیشتر آشنا شوید.
شکم گردی در آستارا
شکم گردی در آستارا
آستارا یکی از شهرهای ساحلی ایران میباشد که در شمال شرقی واقع شده است. دارای غذاهای محلی ویژه ی خود میباشد.ماهی یکی از مواد تشکیل دهنده ی غذاهای این شهر میباشد که به دلیل واقع شدن در کنار دریای خزر میباشد.این غذاهای محلی در رستوران ها و هتل های آنجا نیز سرو میشود که مورد توجه گردشگران زیادی نیز واقع میشود، شرکت خدمات اصفهان در این مقاله یکسری از این غذاهای محلی را گرد آورده است. با اصفهان تور همراه باشید.
غذاهای محلی آستارا، همچون لونگی مرغ و ماهی، باستیرمای مرغابی، آش دوغ، بورانی پلو و مسما، هر یک طعمی به یاد ماندنی را به گردشگران و مسافران این شهر مرزی هدیه میکنند.
بهرهمندی از چندین سس محلی به نام رب ازگیل، رب به، رب آلوچه وحشی و رب انار وحشی طعم غذاهای محلی آستارا را متمایز میکند.
در پخت لونگی و باستیرما رب ازگیل و رب آلوچه وحشی به عنوان اصلیترین چاشنیها محسوب میشوند که تقریبا همه زنان و مردان آستارایی به شکل ماهرانهای با پخت این غذاها آشنا هستند.
لونگی مرغ و ماهی
لونگی مرغ و ماهی خوشطعم، از غذاهای خوش طعم سنتی و اصلی مرزنشینان آستارا است. در رأس مواد اولیه این خوراک «رب ازگیل شیرین» و «رب آلوچه ترش یا رب انار» قرار دارد که در ترکیب با یکدیگر طعم به اصطلاح ملسی را به غذا میبخشد.
«لَوَنگی»، ماهی سفید یا مرغ شکمپری است که با ملاتی مثل آن چه در زیتون پرورده میبینید، پر شده است. این غذا به عنوان یکی از محبوبترین غذاها در اکثر رستورانهای آستارا و حومه سرو میشود. برای تهیه و پخت لونگی علاوهبر جوجهی محلی، ماهی سفید با اشپل، مغز گردو، پیاز، آبغوره، نمک و فلفل استفاده میشود.
باستیرمای مرغابی
در باستیرمای آستارا استفاده از مرغابی در اولویت قرار دارد. در پخت این غذا، پس از ترکیب مغز گردو و پیاز خرد شده با رب ازگیل و آبغوره، آن را در شکم مرغابی جاسازی میکنند و زیر برنج آبکش شده می گذارند تا دم بکشد. این غذا را پس از تهیه و پخت کامل به همراه گوجهفرنگی سرخ شده و ترشی هفت بیجار، در منازل با برنج کته و در رستورانها با برنج آبکش سرو میکنند.
مسما
خوراک مسما در نزد مردم شهر مرزی بندر آستارا، جایگاه ویژهای دارد و در اکثر مراسم از قبیل توزیع نذورات و مهمانیها یکی از غذاهای اصلی سفرههای اهالی این خطه است.
در تهیهی این غذا پیاز محلی خرد و سرخ شده با مقدار کمی رب گوجهفرنگی، آلوچهی وحشی خشک شده و جوجهی محلی را پس از تفت دادن در کنار هم قرار میدهند و با کمی آب میپزند تا حدی که آب آن به شکل کامل بخار شده و روغن مخلوط شده با پیاز و چاشنیهای محلی باقی بماند. در مناطق مرکزی و شرقی گیلان نوعی غذا با نام «آلو مسما» پخت میشود که با غذای مردم آستارا کاملا متفاوت است.
چیغیرتما
یکی از خوشمزهترین غذاهای محلی مردم آستارا که بیشتر در وعده شام سرو میشود، «چغیرتما» است. در تهیهی چغیرتمای آستارا، گوشت مرغ محلی، پیاز محلی، سیبزمینی و گوجهفرنگی به شکل مجزا سرخ شده و در پایان با تخممرغ مخلوط میشود.
بورانی پلو
بورانی پلو آستارا برای ناهار و بهخصوص روزهای بارانی پائیزی در سفرهی اکثر خانوادههای آستارایی مشاهده میشود. برنج، خلال کدو که در زبان محلی به آن بورانی میگویند، شیر (به اندازه مقداری که آب برای کته میریزند)، کمی شکر، زردچوبه و کره را با هم مخلوط کرده و میپزند. بورانی پلوی آستارا را به طور معمول با ماهی سفید شور یا ماهی دودی میخورند.
آش دوغ
آش دوغ علاوهبر بندر مرزی آستارا در غرب استان گیلان در مناطقی همچون تالش، استان اردبیل و آذربایجانشرقی هم به شکلهای مختلف تهیه میشود. در مناطق مختلف آستارا برای طبخ آش دوغ نخود را یک روز زودتر در آب میپزند و سپس به همراه سبزی خرد شده، برنج، گوشت قرمز (کوفتههای ریز) و آرد برنج یا گندم در داخل دوغ جوشیده میریزند و میپزند. در آستارا معمولا بر اساس ذائقههای مختلف علاوه بر دوغ محلی ترش از ماست هم برای شیرین شدن آش استفاده میکنند.
جزوز یا قورما
جزوز یا قورما آستارا، غذایی کامل برای صبحانه است که در غذاخوریهای آستارا به نام «جزوز» شناخته میشود. این غذا ترکیبی از جگر، دل و قلوه گوسفندی سرخ شده با سیبزمینی، پیاز و گوجهفرنگی سرخ شده است. اگر به آستارا سفر کردید، تجربه طعم بینظیر این غذا را از دست ندهید.
نذیر چورک آستارا
این نان شباهتهای کمی به «نان فطیر» دارد و نانی مشابه با آن در تالش نیز پخت میشود که به آن «نان زرین» گفته میشود. خمیر «نذیر چورک» با آرد، شیر، کره، تخممرغ، خامه و زعفران و حلوای داخل آن با آرد، شکر، کره و زردچوبه تهیه شده و روی آن با زردهی تخممرغ، رنگ زعفران و کنجد تزئین میشود. پس از آماده کردن نان آن را درون سینیهای مخصوص میچینند.
در گذشته نذیر چورک را درون تنور نانواییها و با پیشرفت تکنولوژی درون فرهای اجاق گاز میپزند. تازه دامادهایی که پس از پایان مراسم خواستگاری پاسخ مثبت را از عروس و خانوادهی وی میگیرند، با پخت نذیر چورک و تهیهی هدایایی نفیس به اتفاق خانواده، برای عرض تبریک عید به منزل پدری عروس میروند.
در مراسم سنتی قره بایرام آستاراییها، نذیر چورک به همراه حلوا و خرما در میان افرادی که برای عرض تسلیت به نزد خانوادههایی که در طول سال عزیزان خود را از دست دادهاند هم توزیع میشود.
با مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با غذاهای محلی سایر شهرهای ایران و جهان آشنا شوید.
نگاهی به منطقه ی توریستی-تفریحی جلفا
نگاهی به منطقه ی توریستی-تفریحی جلفا
جلفا یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی میباشد. معروفیت این شهر بیشتر به خاطر تجاری بودن و بازارهای خرید آن است. علاوه بر آن دارای جاذبه های تاریخی و دیدنی بسیار زیادی میباشد که دیدن آنها خالی از لطف نیست،آژانس مسافرتی اصفهان یکسری از این آثار تاریخی را برای آشنایی بیشتر شما همراهان در این مقاله گردآوری کرده است با اصفهان تور همراه باشید.
بازارچه مرزی جلفا در کنار رودخانه ارس و در شهر جلفا، درست در مرز ایران با جمهوری خودمختار نخجوان ایجاد گردیده است. این بازارچه در سال ۱۳۷۳ شروع به فعالیت نمود. که در حال حاضر یکی از بازارهای پر رونق استان آذربایجان شرقی محاسبه میشود. تبدیل شدن جلفا به منطقه آزاد ارس باعث رشد و گسترش بازارچه مرزی جلفا و مراکز خرید زیادی در این منطقه گردید.
که این امر با افزایش روز افزون تجارت در این منطقه باعث رشد و ترقی تجاری در جلفا شد که این رشد نه تنها در احداث مراکز تجاری بزرگ بلکه در عریض کردن مسیر رفت و برگشت به تبریز٬ ساخت هتل٬ رستوران و مراکز تفریحی و ورزشی همچون زیپ لاین جلفا٬ بازسازی آثار تاریخی جلفا و… شد.
آبشار آسیاب خرابه جلفا»
آسیاب خرابه، یکی از اماکن دیدنی و توریستی استان آذربایجان شرقی می باشد، (که در شهرستان جلفا و درنزدیکی مرز ایران با جمهوری آذربایجان، قرار گرفته است.) آسیاب خرابه، آسیاب آبی بود که سالها پیش مورد استفاده مردم منطقه جلفا، قرار می گرفت؛ ولی اکنون بهدلیل تخریب قسمتهای عمده آن کاربردی ندارد و بههمین دلیل به «آسیاب خرابه»، شهرت یافتهاست…
ارتفاع آسیاب ۱۰ متر و مساحت محوطه پایینی آن ۲۰۰متر مربع میباشد. آبشار آسیاب خرابه، در ۳۵ کیلومتری شرق شهر جلفا، قرار گرفته است. در طول مسیر صحنه های دیدنی کوههای البرز، رودخانه ارس (رود ارس)، کوه آرارات و مرز کشور آذربایجان دیده میشود.
“آبشار آسیاب خرابه جلفا، یکى از زیباترین مناطق دیدنى آذربایجان شرقى”، است و این آبشار به علت وجود ویرانههاى یک آسیاب آبى به آسیاب خرابه معروف شده است. جاذبه های گردشگری جلفا.
براى رسیدن به این مکان بسیار دلانگیز، باید از جادهٔ مرند – جلفا به هادی شهر (علمدار – گرگر) رفت و با عبور از یک جاده خاکى، در نوار مرزى ایران و جمهورى آذربایجان و گذشتن از یک جادهٔ فرعى، به درهاى باصفا رسید که محل آسیاب خرابه قرار دارد.از تبریز تا جادهٔ فرعى جلفا، به علمدار ۱۰۶ کیلومتر است. از علمدار تا آسیاب خرابه، ۲۷ کیلومتر راه خاکى است. در سمت راست ته دره آبشارهاى فراوانى، به وجود آمده است. تمام سطح دیوارهها پوشیده از خزه و گیاهان آبزى است…
(صدها آبشار کوچک و بزرگ و صداى یکنواخت ریزش آب، چشمانداز بدیع و هواى خنک، از جاذبههاى دلپذیر جلفا است.) ارتفاع آبشار اصلى آسیاب خرابه جلفا، حدود ۱۰ متر و مساحت محوطه آن ۲۰۰ مترمربع است!
جلفا از نظر بافت اجتماعی، منطقهای کارگری است و همه گونه خدمات عمومی در جلفا یافت میشود. وجود گمرک مرزی ایران و جمهوری آذربایجان و مبادله کالا و مسافر، سبب جذب جمعیت فعال به جلفا شده و جلفا را به ناحیه ای مهاجر پذیر، تبدیل کرده است. از طریق گمرک جلفا؛ بسیاری از محصولات مورد نیاز کشور؛ مانند: کاغذ، انواع کود شیمیایی، مواد اولیه پلاستیکی، نخ ابریشم مصنوعی، قطعات موتور کامیون و امثال آن، به ایران وارد و محصولاتی از قبیل خشکبار، قالی و گلیم صادر میشود…
“حمام جلفا”
این حمام، در جنوب شرقی جلفا قرار گرفته، که از لحاظ خصوصیات فیزیکی شبیه حمام کردشت می باشد، که از یادگاری های دوره قاجاریه است. از دیگر آثار شهر جلفا، می توان به دو “ساختمان گمرک و تلفنخانه متعلق به دوران قاجار، یخچال بوزخانا، پل چوبی و پل آهنی” اشاره کرد.
«کلیسا سنت استپانوس جلفا»
بعد از طی مسیر پنج کیلومتری به سمت جلفا از کلیسای ننه مریم که منظره ای بسیار زیبا روبه رود ارس دارد، کلیسایی ثبت جهانی شده بنام سنت استپانوس چشم نوازی می کند. این کلیسای زیبا در دره ای سرسبز با فضایی روح افزا بنا شده و گویی در دامن کوه های سبزپوش، از تاریخ کهن این منطقه سخن می گوید و نوای ناقوس کلیسا همراه با صدای پرندگان خوش صدا در طبیعتی بکر، آدمی را سرمست از این همه زیبایی ساخته و مدهوش می کند
كليساي سنت استپانوس در ۲۶ كيلومتري غرب جلفاي منطقه آزاد ارس در محلي به نام قريه قزل وانگ (صومعه قرمز ) در نرديكترين روستاي دره شام از دهستان ارس در كنار بخش پلدشت شهرستان ماكو واقع شده است که در گذشته راه كوهستاني مالرو داشت و از سال ۱۳۵۰ راه ماشين رو و هموار آن ساخته شده و چون در دامنه رشته كوه هاي ماقارات قرار گرفته به آن عبارت ماقارات سنت استپانوس نيز اطلاق مي شود.
آندرانيك هويان در مقاله كليساي سنت استپانوس مقدس درمجله ايران زمين مي گويد: كليساي استپانوس مقدس در دژي استوار واقع شده و به مجموعه بناهاي موجود در اين دژ وانگ استپانوس مقدس يا وانگ ماقارات مي گويند ، اين وانگ مانند ساير وانگهاي ارمنيان محل اجتماع طلاب خطاطان و خوشنويسان وتذهيب كاران، نويسندگان فلاسفه و مورخين و دانشمندان بوده است.
وانگ استپانوس از دو نظر براي ارمنيان حائز اهميت است ، كليسا به خاطر سبك بنا و جنبه فرهنگي از مراكز مشهور ديني و فرهنگي ارمنيان است تعداد بسياري خوشنويس و خطاط در اين وانگ گرد آمده و به استنتاج كتب مي پرداختند، نقاشان و تهذيب كاران با هنر خود بر زيبايي كتابها مي افزودند و به اين سبب وانگ استپانوس مقدس به عنوان يكي از مراكز خوشنويسان ارمني شهرت دارد و هم اكنون تعداد زيادي كتاب در اين وانگ استنتاج شده است و در كتابخانه هاي جمهوري ارمنستان و ايتاليا نگهداري مي شود.
تاريخ دقيق تاسيس كليساي سنت استپانوس كاملا مشخص نيست ، محققين حدس مي زنند بين قرن هاي هفتم تا نهم ميلادي اين كليسا بنا شده باشد. کتیبهای از سنگ ماسهای سرخ رنگ به خط نستعلیق بر بالای در ورودی و زیر طاق ورودی کلیسا به چشم میخورد، نقشهای برجستهای از فرشتگان بر پیشانی طاقنماهای اضلاع شانزدهگانه بزرگ گنبد مرکزی که در حقیقت پای طاق گنبد بلند و زیبای نمازخانه کلیسا محسوب میشود حجاری شده است.
این کلیسا که بیشتر شبیه به قلعه ای مستحکم می ماند، در حصاری بلند با هفت برج نگهبانی و پنج پشت بند استوانهای سنگی شبیه به دژهای مستحکم دوره ساسانی و قرون اولیه اسلامی بوده و با دروازه ای کم نظیر که در وسط دیوار غربی تعبیه شده و از جنس چوب و آهن میباشد و نقش برجستهای از حضرت مریم(ع) و دوران کودکی حضرت عیسی(ع) در پیشانی طاقنمای آن به چشم میخورد.
بنای این اثر تاریخی و مقدس از سه قسمت اصلی برج ناقوس، نمازخانه و اجاق دانیال تشکیل شده است. برج ناقوس کلیسا بر روی ایوان دو طبقهای متصل به دیوار جنوبی کلیسا قرار دارد. این برج با نقوش برجسته فرشته، صلیب، ترنج و ستاره گل هشتپر زینت یافته است. گویا این برج از آثار نفیس دوره قاجاریه است و در زمان عباس میرزا نایبالسلطنه مرمت شده است.
درب ورودی نمازخانه منبت کاری با تزئینات بسیار زیبای آن در وسط ضلع غربی تعبیه شده است و گفته میشود بیش از هزار تکه چوب در آن به کار رفته است. در این قسمت از کلیسا حجاری پایهها و نیم ستونها و زنجیرهای جوانب و مقرنسهای آن از شاهکارهای هنر حجاری به شمار میرود. اجاق دانیال نیز تالاری است متصل به دیوار شمالی کلیسا که ۶ متر عرض و نزدیک به ۲۰ متر طول دارد؛ اجاق دانیال به نام دانیال از قدیسین قرن پنجم میلادی معروف است.
آرامگاه سید ابوالقاسم نباتی
نباتی متتبع از اشعار حافظ شیرازی است و بیشتر به جنس تجنیس طالب بوده شعرهای ترکی مطابق نغمات کردی، کرمی، قارا کهری، گرایلی بسیار گفته است.دیگر از آثار نباتی منظومهای است به نام (عین العشق) که بنا به نوشته مشار به سال ۱۳۳۲ در لاهور به طبع رسیده است.
دیوان اشعارش به سال ۱۲۷۴ در تبریز چاپ سنگی و در دهم اردیبهشت ۱۳۴۵ به خط نستعلیق (یوسف مشکین قلم) به اهتمام مدیر کتاب فروشی ادبیه تهران در ۲۶۶ صفحه ۱۶ سطری چاپ افست شده است و شامل بحر طویل و غزل و قصیده و مخمس و رباعی و مستزاد و ساقینامه و اشعاری به ترکی آذربایجانی است.تخلص او در اشعارش نباتی، خان چوبانی، مجنون و مجنونشاه میباشد.
وی پس از حدود هفتاد سال عمر، در ۱۲۶۲ قمری درگذشت. در خصوص آرامگاه نباتی در یک بلندی مشرف به روستای اشتبین و رودخانه ارس از اظهارات اهالی روستا چنین بر میآید که نباتی همیشه در یک نقطهای از بلندی کوه مینشسته و به روستا و زادگاه خود و رودخانه ارس و جادهای که اهالی و دختران جوان در آن تردد داشتند نگاه میکرده و اکثر شعرهای خود را در آن نقطه آفریده و و با صدای دل نشین به آواز خواندن میپرداخته که بعد از درگذشت وی، اهالی بنا به علاقه وافر نباتی به آن محل خاص، وی را در همان نقطه دفن کردهاند.
برج دوزال
برج دوزال در ۶۵ کیلومتری شهرستان جلفا و ۲۰ کیلومتری شمال خروانق در روستای دوزال در مکانی بسیار باصفا بر فراز کوهی مشرف به رود ارس بر روی آرامگاه امامزاده شعیب بنا شده است. این برج که قدمت آن به اواخر قرن هفتم هجری قمری و دوره حکومت ایلخانیان میرسد، دارای هشت ضلع آجری بلند است که روی یک قاعده سنگی استوار شده است. حاشیهای از تزئینات معرق با کاشیهای لاجوردی و فیروزهای دور تا دور قسمت بالای برج را جلوهگر ساخته است.
کردشت:
روستای زیبا و تاریخی کردشت از توابع شهرستان جلفا محسوب میشود و میزبان یکی از جاذبههای تاریخی و گردشگری آذربایجان شرقی، مجموعه کردشت، است که بسیاری از گردشگران در سفر به تبریز برای بازدید از این اثر منحصربهفرد به این منطقه سفر میکنند. گفتنی است مجموعه کردشت جلفا از جمله بناهای طرح ملی پرديسان به شمار میرود که زيرنظر سازمان ميراث فرهنگی، صنايع دستی و گردشگری استان آذربايجان شرقی مرمت و بازسازی شده است.
کردشت (کوردش یا کوردشت) از جمله نامهای رایج در منطقه جلفا بوده و کلمه «کور» در زبان ترکی به معنای بزرگ، پر و حجیم است. این روستا از نظر استراتژیکی نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرده و شاهد رشادتهای ایرانیان در جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار بوده است. علاوه بر این، عباس میرزا، ولیعهد قاجار، این منطقه را بهعنوان پایگاه خود در برابر ارتش روس انتخاب کرد و به مقابله با تجاوز آنها پرداخت. بر اساس متون تاریخی این مجموعه نیز به دستور وی در همین دوران بنا شد و دارای ۸ عمارت تاریخی است که از معروفترین آنها میتوان به حمام و قلعه کردشت اشاره کرد.
روستای تاریخی کردشت، در ساحل جنوبی رود ارس از سمت غرب به شرق امتداد یافته و در ناحیه شرقی شهرستان جلفا قرار دارد. این روستا از ناحیه شمالی توسط کوههای کشور ارمنستان و در ناحیه جنوبی با کوههای کمتال احاطه شده است. روستای کردشت در دوران گذشته و در تقسیمات کشوری بخشی از محال منطقه دیزمار ارسباران (خاروانا) محسوب میشد، ولی در سال ۱۳۷۲ به همراه دهستان سیاری (سیه رود) از این منطقه جدا شده و به توابع شهرستان جلفا پیوسته است.
حمام کردشت
طبق اسناد تاریخی حمام کردشت در دوران شاه عباس صفوی و با دستور وی احداث شده و به حمام خانی مشهور بوده است؛ به عبارت دیگر، حق استفاده از این حمام متعلق به پادشاهان و بزرگان بوده است. در دوره قاجار و به دستور آقا محمدخان، این حمام دستخوش تغییر شده و در اختیار عموم مردم قرار گرفت، ولی متاسفانه در طول تاریخ در معرض تخریب قرار گرفت و در اثر عدم استفاده مردم از آن کاملا متروکه شد. البته در حال حاضر، پس از مرمت و بازسازیهای صورت گرفته، به یکی از بناهای تاریخی و جاذبههای گردشگری استان آذربایجان شرقی تبدیل شده است.
این حمام زیبا دارای معماری سبک سنتی بوده و در میان باغ بزرگی بنا شده است. بنای حمام دارای یک هشتی بهصورت هشت ضلعی به ابعاد ۳/۵ در ۳/۵ و ارتفاع ۴/۵ متر است که و در یکی از اضلاع آن در ورودی و در ضلع دیگر سربینه (ورودی رختکن) قرار دارد. سربینه حمام نیز هشت ضلعی است که با کمک هشت ستون به سقف متصل شده و هر یک از این سرستونها دارای فرمنسکاری است که به وسیله سرب به ساونی متصل است. گنبد سربینه دارای کاربندهای جالب و مزین به آهکبریهای زیبا بوده و سکوهای رختکن با طاق ضربی پوشیده شدهاند که در زیر آنها کفشکنهایی تعبیه شده است. منبع روشنایی حمام توسط روزنههایی تامین میشود که در نوک گنبد قرار دارند. بر روی هر یک از روزنهها سنگ مرمر نازک و ظریفی نصب بوده که نور آفتاب از آن عبور کرده و ضمن تامین روشنایی یکنواخت در داخل حمام، افراد را از نگاه نامحرمان حفظ میکرد. رختکن حمام نیز توسط راهرویی به خزینه متصل است. گرماخانه یا خزینه (یا گرمخانه) در حمام به فضایی اطلاق میشود که از ۴ ستون سنگی هشتبر، ۲ حوض مستطیلی و اتاقی با گنبد قیراندود تشکیل شده است. آب حوضهای مذکور از طریق کانالی از محل جوش آب به آنجا هدایت میشده است. این بنای زیبای تاریخی طی پنج سال اخیر توسط سازمان میراث فرهنگی در حال مرمت و بازسازی است و سالانه هزاران نفر از گردشگران برای بازدید از آن مراجعه میکنند.
قلعه کردشت
این قلعه در ساحل رود ارس قرار دارد و به لحاظ تاریخی و نظامی دارای جایگاه بسیار مهمی است، زیرا مقر اصلی مبارزههای عباس میرزا، ولیعهد قاجار، در دوران تجاوز روسیه تزاری به خاک ایران بوده است. طبق کتابهای تاریخی این قلعه به دستور عباس میرزا و به لحاظ موقعیت استراتژیکی در این منطقه بنا شده، ولی شواهد حاکی از آن است که پیش از استفاده نظامی از قلعه کردشت در دوران قاجار، این قلعه وجود داشته و قدمت بنا به سدههای نخست اسلام منسوب است.
قلعه عباسآباد کردشت در سمت چپ جاده کردشت به خاروانا در بالای تپهای صخرهای بنا شده ورودی آن در جبهه شمالی آن قرار دارد. دیوارهای قلعه از جنس سنگ و آجر ساخته شده و شش برجک نگهبانی به فاصله ۱۰۰ متر از یکدیگر در بالای دیوارهای قلعه تعبیه شدهاند. این قلعه به لحاظ گنجایش، امکان جایگیری سربازان بسیاری را داشته و سربازان حاضر در آن، بارها پس از عبور از رود ارس، ساخلو (پادگان) سربازان روسی را مورد حمله قرار دادهاند. در سال ۱۲۴۳ هجری قمری و پس از عبور سپاه روس از رود ارس، بخشهایی از خاک ایران از جمله جلفا، نخجوان، مرند، اصلاندوز و همچنین قلعه کردشت به تصرف آنها درآمده و تا زمان برقراری صلح و عقد معاهده ترکمنچای در اختیار سربازان روسی قرار داشت. البته پس از خروج روسها از منطقه و واگذاری امور استانها به نیروهای دولتی، قلعه کردشت بارها توسط امرای محلی و حاکمان قرهباغ مورد استفاده قرار گرفت و در اواخر دوره قاجار خاصیت نظامی خود را از دست داد.
کلیسای ننه مریم جلفا
کلیسای ننه مریم جلفا در حدود ۲۰ کلومتری غرب جلفا نیز یکی دیگر از جاذبه های تاریخی جلفا می باشد که البته در تاریخی که ما از این حوالی بازدید داشتیم بنا به دلایلی که مرمت عنوان شد بسته بود ولی در صورتی که در سفر شما به جلفا باز بود توصیه می کنم از آن نیز دیدن کنید.
کلیسای ننه مریم که اشاره به حضرت مریم دارد و به نوعی این اصطلاح را می توان معادل همان نوتردام فرانسه دانست در منطقه ی آذربایجان همین یک نمونه نیست و بد نیست بدانید اسم اصلی این کلیسا، کلیسای مادر خدا و یا کلیسای آستواتساتسین مقدس می باشد که البته در تابلویی که در جاده برای نشان دادن این کلیسا خورده است کلیسای ننه مریم می باشد.
این منطقه که این کلیسا و کلیسای سنت استپانوس و روستاهای تاریخی ارمنی در آن قرار دارد دره شام نامیده می شود و البته در قدیم ارمنی نشین بوده است ولی گویا در دورانی از تاریخ بنا به دلایلی و خصوصا در دوران صفوی ارامنه از این ناحیه کوچ کرده و یا حتی کوچ داده شده اند.
در این کلیسا بر خلاف دیگر کلیساهای این منطقه حکاکی های زیادی نخواهید دید و بنای این کلیسا بسیار بسیار ساده تر از دیگر کلیساهای این حوالی نظیر سنت استپانوس است. در اطراف این کلیسا تعدادی گور و سنگ گور ارامنه نیز کشف شده است. این بنا نیز اگر به روی گردشگران باز بود در سفر به جلفا ارزش دیدن دارد.
كاروانسراي خواجه نظر (عباسي)
كاروانسراي خواجه نظر (عباسي) یکی از ۹۹۹ کاروانسرای ساخته شده در زمان شاه عباس صفوی می باشد .
تاورنيه فرانسوي اين كاروانسرا را ديده و مي نويسد :
خواجه نظر يكي از ارامنه معتبري بود كه از جلفا خارج شد و چون در تجارت ترقي كرد و نزد شاه عباس كبير و جانشين او شاه صفي اعتبارات حاصل نمود ، او را كلانتر ملت ارامنه كردند و به افتخار وطن اصلي خود جلفا ۲ كاروانسراي بزرگ در آنجا بنا كرد كه هنوز در طرفين رودخانه باقي هستند ۱۰۰۱۰۰۰ اكو در آنجا خرج كرد ، اما اين دو بناي عالي به واسطه فوت باني ناتمام ماندند .
جيمز كاروي نيز اين بناي تاريخي را ديده و ياد مي كند :
در اين نكته كاروانسراي بزرگي به واسطه يكي از ارامنه به نام كوجيا نظر (خواجهنظر) با هزينه گزافي بنا شده كه متاسفانه رو به خرابي مي رود و كس نيست كه به تعمير آن اقدام كند و فقط چند تن ارمني در آن سكونت دارند.
در ۵ كيلومتري جلفا كاروانسراي ويرانه اي وجود دارد كه بناي آن در زمان شاه عباس كبير با هزينه خواجه نظر ارمني از مقربان درگاه شاهي به عمل آمده ، وي از ارامنه اي بود كه در زمان شاه عباس به اصفهان به اجبار كوچانده شدند و در آنجا كارش بالا گرفت و مورد عنايت شاه واقع شد ثروت ومكنت كلاني به هم رسانيد و با اجازه شاه بر روي ويرانه هاي زادگاه خود كاروانسراي بزرگي از سنگ و آجر بنا كرد تا مسافراني كه از آب ارس مي گذرند شبي را در آنجا استراحت كنند و سحر گاه راهي سوجيا يا شجاع امروزي شوند .
عبدالعلي كارنگ مي نويسد :
ويرانه كاروانسراي خواجه نظر ارمني معروف به شاه عباسي واقع در ساحل رود ارس قرار دارد كه اين كاروانسرا به نام كاروانسراي جلفا معروف است .
کلیسای چوپان
کلیسای چوپان از جمله بناهای تاریخی ایران است که در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت رسیده است.
این کلیسا که در قرن ۱۶ میلادی ساخته شده و در سال ۱۸۳۶ میلادی بازسازی گردیده است. این مکان محل عبادت چوپانان ارمنی ساکن روستاهای اطراف دره شام بوده است.
ساختمان کلیسا از خارج مربعی شکل به ابعاد ۷٫۷ در ۵٫۷ متر و از داخل صلیبی شکل بوده و کلیسای کوچک (Chapel) محسوب میگردد. ورودی اصلی در قسمت غربی بنا قرار داشته و محراب آن در سمت شرق بنا میباشد. مصالح بکار رفته در ساختمان آن سنگ و ملات است و سطح دیوارهای داخلی با گچ پوشانده شده است. بنا فاقد هر گونه حجاری است. این کلیسا دارای گنبد کوچکی با پلان دایره شکل است که بر روی آن چهار نورگیر در چهار جهت تعبیه شده است. در سمت غرب کلیسا آثار و بقایای بنای ویران شدهای موجود است که احتمالاً بخشی ازکلیسا را تشکیل داده است. در محوطه اطراف کلیسا سنگ صلیبهایی بوده است که جهت حفظ آنها تعدادی به تبریز منتقل گردیده است.
کلیسای چوپان درغرب شهر مرزی جلفا، در ساحل رود ارس و در استان آذربایجان شرقی واقع است
تقریباً در ۵ کیلومتری غرب جلفا در مسیر جاده جلفا – سد ارس در میان کوههای رسوبی سرخ رنگ قرار گرفته است و طوری در آنجا مکان گزیده که جزء طبیعت لاینفک آنجا درآمده است. این کلیسا در سال ۱۵۱۸ میلادی احداث گردیده و چنانچه از نام آن قابل استنباط است شاید این کلیسا برای چوپانانی که مشغول چرای حیوانات در مراتع آنجا بودند طراحی شده تا آنها برای به عمل آوردن فیوضات خود به روستاهای دره شام مراجعت نکنند. پوسته خارجی کلیسا به وسیله سنگ ساخته شده و دارای یک گنبد کوچکی میباشد که اخیراً مرمت گردیده است. داخل کلیسا خیلی کوچک است و بیش از ده نفر در آن جای نمیگیرد. طاقهای آن نیز به مانند کلیساهای دیگر جناغی شکل است.
روستای اشتبین
وستای پلکانی اشتبین با ارتفاع ۳۲۶۰ متر مربع از سطح دریا، از توابع بخش سیهرود و دهستان نوجهمهر شهرستان جلفا در استان آذربایجان شرقی بوده و متشکل از سه آبادی به نامهای هراس، سیاوشان و جعفرآباد است. در زمانهای بسیار دور، روستا حالتی قلعهمانند داشته و دسترسی به آن بسیار سخت بود. مسافران میتوانند پس از عبور از جلفا، روستای سیهرود، نوردوز و کردشت از سه راهی آبادی هراس وارد اشتبین شوند و تنها راه ارتباطی این روستا با مناطق دیگر، جادهای است که از مرز نوردوز و کردشت به روستا کشیده شده است. رود ارس در سمت شمال این روستا قرار دارد و از فاصلهی ۱۴ کیلومتری آن عبور میکند. رود هراس نیز در سمت شرقی اشتبین واقع شده است.
از مهمترین کوههای مجاور این روستا میتوان به کیامکی، دوستهشا و قازانداغی اشاره کرد. ارتفاعات و اراضی اطراف آن پوشیده از جنگلها و مراتع است. آب و هوای اشتبین تابع آب و هوای منطقهی ارسباران است که در مناطق جنوبی کوهستانی، آب و هوای سرد و در حوالی درهی ارس، هوایی گرم، معتدل و مرطوب دارد. روستای اشتبین در زمستان بسیار سرد و پوشیده از برف است و دارای اقلیم سرد و زمستانهای طولانی است.
علت نامگذاری روستا
برخی از کارشناسان بر این عقیدهاند که چون روستای اشتبین از ۳ آبادی هراس، سیاوشان و جعفرآباد تشکیل شده، کلمهی «اشتبین» از ترکیب دو کلمهی «اوش» که در زبان ترکی به معنی« سه» و کلمهی «تبین» که در زبان ترکی تاتی به معنی «طایفه» است، تشکیل شده است. همچنین اغلب مردم محلی روستا میگویند که چون روستا میان سه کوه بلند واقع شده ، نام روستا از ترکیب دو کلمهی «اوش» به معنی «سه» و «بیین» به معنی «میان» گرفته شده است.
آثار تاریخی
روستای اشتبین سابقهی تاریخی کهنی دارد و وجود گویش تاتی میان مردمان این روستا دلیل اثبات این ادعا است. این روستا آثار تاریخی بسیاری را در خود جای داده است. در اشتبین یک گورستان قدیمی، چند کتیبه به خط ثلث مربوط به دوران شاه طهماسب و شاه عباس صفوی، کتیبهی مرمرین آرامگاه خواجه ملک کدخدا به تاریخ ۸۴۳ هجری قمری و کتیبهای دیگر متعلق به خواجه احمد به تاریخ ۹۷۶ هجری قمری وجود دارد.
در گورستان اشتبین، سنگنوشتههایی وجود دارد که قدمت آن به ۸۰۰ سال قبل باز میگردد اما متاسفانه امروزه به دلیل عدم مدیریت و نظارت صحیح بر این آثار، شکستههای این سنگ نوشتهها در زمین این گورستان پراکنده شده است.
همچنین کتابی در این روستا نگهداری میشود که به کتاب نادری شهرت دارد. این کتاب در سال ۱۲۳۱ توسط مشهدی محمدعلی نوشته شده است. مردم روستا نسبت به آثار هنرمندان خود حساسیت دارند و سعی میکنند این آثار را خودشان نگهداری کنند.
از آثار تاریخی دیگر روستای اشتبین میتوان به سنگ درب خانههایی روستا که یکی از آنها متعلق به دوران سلطنت سلطان محمد خدابنده است، اشاره کرد.
معماری روستا
روستای اشتبین در منطقهای کوهستانی واقع شده و به دلیل شیب تند کوه، معماری منحصر به فردی دارد. خانههای آن به صورت پلکانی بنا شده، به طوری که سقف هر خانه، حیاط خانهی دیگر است و چشماندازهای بسیار زیبایی خلق کرده است. این امر و عوامل دیگری مانند بستر سنگی و شرایط اقلیمی خاص روستا، باعث شده که روستا بافت مسکونی متمرکزی داشته باشد و فقط در محدودهی شمالی روستا امکان توسعه وجود داشته باشد. کوچههای تنگ این روستا با پلههای زیادی به هم راه دارند. خانههای قدیمی اشتبین به سبک معماری دورهی صفویه و قاجاریه ساخته شده است.
ویژگی دیگر معماری این روستا، استفاده از «بالکون» یا همان بالکن است که مردم محلی به آن «آرتیرما» میگویند که فضایی بیرون آمده از ساختمان است و روی معابر قرار میگیرد. آرتیرما در تابستان هم جلوی تابش زیاد آفتاب را به درون اتاق میگیرد و هم فضای بادگیر و خنکی است.
دیگر ویژگی خاص معماری این روستا فضایی به نام «بنهگاه» یا «بناگاه» است که طبق اظهارات مردم محلی به دلایل امنیتی شکل گرفته است. این قسمت از بنا هیچ روزنهای به خارج ندارد و تنها نورگیر آن، قسمت انتهایی سقف است. ارتفاع آن تقریبا دو طبقه ساختمان است و سقف چوبی و هرمی آن را چهار ستون چوبی که معمولا سرستونهای آن حکاکی شده است، نگه میدارد. معمولا زیر این سقف تنوری برای پخت نان وجود دارد.
بناهای این روستا معمولا دارای نردههای زیبا، ستونهای منقش و ارسی هستند و این تزیینات زیبا، نشاندهندهی هنر و تمدن اهالی این روستا است.
سوغات
روستای اشتبین به دلیل نزدیکی به دو رودخانهی ارس و هراس، بسیار سرسبز و پر از باغهای وسیع و حاصلخیز است. سرسبزی باغها به زیبایی منحصر به فرد این روستا افزوده است. میوههای اشتبین بسیار مرغوب است. محصولات آن شامل انار، انجیر، گردو، آلبالو، زردآلو، انگور، سماق، زغال اخته، ازگیل و توت است. انارهای این روستا به دلایل ژنتیکی بسیار مرغوب است و بدون هیچگونه کودی به دست میآید که شامل دو نوع است: انار سفید و قرمز. زنان محلی از محصول باغات خود رب و لواشک انار خانگی بسیار خوشمزه درست میکنند. همچنین انجیرها را بعد از فصل چیدن خشک کرده و نوعی شیرینی به نام «میانپر» درست میکنند که آذریها به خصوص در شب یلدا و چهارشنبه سوری از آن استفاده میکنند. گردوی اشتبین نیز بسیار چربتر و خوشمزهتر از گردوهای مناطق دیگر است.
اشتبین
از غذاهای سنتی اشتبین میتوان به آبگوشت، کوفته، آش و کباب اشاره کرد. کیفیت عسلهای این منطقه نیز بینظیر است. اگر به این منطقه سفر کردید، خرید از محصولات این بهشت پنهان را فراموش نکنید زیرا نظیر آن را نمیتوانید هیچ جای دنیا پیدا کنید.
اهالی اشتبین از سالهای دور به تولید ابریشم نیز مشغول بودهاند و چندین کارگاه تولید ابریشم در این روستا وجود دارد.
ثبت ملی
این روستا در تاریخ ۱۷ خرداد سال ۱۳۷۱ با شمارهی ثبت ۲۶۹۲ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
کلیسای مریم مقدس
کلیسای مریم مقدس در منطقه دره شام از توابع شهر جلفا واقع در غرب این شهرستان از استان آذربایجان شرقی و در در محل تلاقی دو رودخانه آق چای و ارس در سطح وسیعی و صافی که به صورت طبیعی است و در حاشیه جنوب ارس واقع است. این کلیسا که تا به امروز نیز زیارتگاه ارمنیان ایران است در سال ۱۵۱۸ به دست ارمنیان ساکن همان روستا بنا شده است. نازار گورویانس، نویسنده و محقق ارمنی که بین سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۸۹۸ به این منطقه سفر کرده است وجود روستاهای ارمنی نشین در این منطقه را تأیید میکند. محقق ارمنی دیگری نیز به نام یرواند فرانگیان که در سال ۱۹۰۵ به منطقه مزبور سفر نموده است در خاطرات خود به حضور حدود ۳۰ خانوار ارمنی در روستاهای منطقه و نیز فعال بودن این کلیسا اشاره نموده است. کلیسا دارای یک پلان مستطیلیشکل است به جهت شرق به غرب که سقف و گنبد آن بر روی چهار ستون تکیه دارد، به صورتی که هر یک از ستونها توسط چهار قوس در چهار جهت به ستونهای مقابل و دیوارهای بنا متصلاند.
امامزاده سید محمد جلفا
در روستای نوجه مهر جلفا قرار گرفته است و برای رفتن به آن باید از هادی شهر به سیه رود سپس به پایانه مرزی نوردوز و کمی بالاتر از این پایانه مرزی دست راست تابلوی این امام زاده مشهود است. در روستای نوجه مهر چناری با قدمت ۳۲۰سال در وسط خیابان قرار دارد.
به علت ممانعت تردد ارمنستان از خودروهای جمهوری آذربایجان از خاک این کشور، مسیر جاده محل تردد خودروهای کشور جمهوری آذربایجان به جمهوری خود مختار نخجوان (بویژه خودروهای سنگین) هست.
امکانات و طبیعت
محوطه امام زاده زمانی نه چندان دور قبرستان بوده است. سید محمد با ۹ واسطه به امام رضا، امام هشتم شیعیان منسوب نسل میگردد. درداخل حرم آیینه کاری صورت پذیرفته هست. این امام زاده از نظر امکانات زیستی مجهز به بازارچههای متنوع، نانوایی و… میباشد.هر چند درختان انجیر و انار بومی آذربایجان نیست اما به علت تنوع آب هوایی منطقه،و وجود تابستان های گرم و مرطوب (رطوبت رود ارس ) در این محل درختان انجیر و انار به همراه درختان گردو زیاد وجود دارد. رودی از سمت جنوبی امام زاده همیشه در جریان است که رود آبشار گل آخور ورزقان را به رود ارس میریزد.منازل و سوییت های کوچک جهت اقامت شبانه مسافران به تعداد کافی ساخته شده و اجاره داده می شود.هر سال نزدیک دو میلیون بازدید کننده در آن به ثبت میرسد.
زیارتگاه بابا یعقوب
در اواخر قرن يازدهم(ه.ش) يعقوب ابن ورقا در حاشيه رود ارس كنار ضلع شرقی رودخانه قره سو زندگی میكرد. بابا يعقوب مالك زمينهای آن محل بود و به كشاورزی و تبليغ دين اسلام میپرداخت.
بابا يعقوب را در سن ۷۵ سالگی راهزنان به قتل رسانده و آن را از درخت قره آغاج آويزان كردند. جنازه بابا يعقوب را اهالی سيهرود در ملك خود بابا يعقوب به خاك سپردند. اين مقبره و زيارتگاه مقدس كه در ۵۰ كيلومتری منطقه آزاد ارس، نزديكی شهر سيهرود است از دير باز در بين مردم منطقه از احترام و قداست خاصی برخوردار بوده است.
در مورد نسبنامه و شرح حال ايشان اطلاعات چندانی موجود نيست و بنا به اظهار برخی از مطلعين در حدود ۱۲۰سال پيش بابا يعقوب و خواهرش كه مزار ايشان نيز در نزديكی اردوباد روبهروی سيهرود در خاك جمهوری نخجوان است از مدينه هجرت كرده و در اين منطقه ساكن شدهاند.
از آداب و رسوم مذهبی كه در اين امامزاده برگزار میشود اين است كه اهالی سيهرود و ايری سفلی همه ساله آخرين پنجشنبه مهرماه را به زيارت اين مقبره مقدس میروند و به طبخ نوعی پلو مخصوص با هيزم درخت قره آغاج پرداخته و آن را در بين مردم منطقه و زائرين توزيع مینمايند.
اين پلو در بين مردم منطقه به نام بابا يعقوب پلوسی معروف است. مردم سيهرود به احترام بابا يعقوب هيزمهای درخت قره آغاج را فقط در محوطه زيارتگاه برای پخت و پز استفاده میكنند.
شهری فاقد گورستان
با توجه به اینکه شهر جلفا در زمان های گذشته به علت مبدا واردات کالاهای اساسی گمرک و راه آهن فعال بوده است و مردم نیز تنها برای تجارت به این شهر می آمدند و به علت اینکه تمام ساکنان این شهر غیر بومی بودند، بعد از مرگ نیز افراد در شهرهای خود و یا در شهرهای نزدیک شهر جلفا دفن می شدند.
بر اساس اظهارات اهالی شهر جلفا در زمان های گذشته این شهر به علت دور بودن به عنوان تبعیدگاه استفاده می شد، به طوری که روزهای این شهر پر از هیاهو و شب های آن در خلوت و سکوت مطلق سپری می شد.
در هشت سال گذشته شورای شهر شهر جلفا برای ایجاد آرامگاه در این شهر مکانی را اختصاص داده بود که به علت نبود استقبال از سوی مردم این گورستان ایجاد نشد و علت امر غیر بومی بودن افراد شهر است که اکثرا به علت شغل خود در آنجا زندگی می کنند.
شهر جلفا فاقد گورستان است
اکثر اهالی این منطقه غیر بومی هستند و صرفا برای انجام کار به این شهر می آیند.
این شهر به علت اینکه از زمان قدیم یک شهر اداری بود، اکثر افراد غیر بومی برای فعالیت های کاری به این شهر می آمدند و بیشتر در زمینه های راه آهن و گمرک فعالیت می کردند.
اکثر کارکنان در گمرک و راه آهن اهل هادی شهر بودند و این شهر در ۱۰ کیلومتری شهر جلفا قرار دارد.
اکثر افراد بعد از فوت در شهر خود مدفون می شدند.
حدود هشت سال گذشته شورای شهر جلفا برای ایجاد آرامگاهی در این شهر مکانی را اختصاص داده بودند که به علت نبود استقبال این گورستان ایجاد نشد.
در این شهر پنج شهید گمنام ۸ سال دفاع مقدس که در حیاط مسجد جامع مدفون شده اند و علاوه بر این آرامگاه سه سرباز شهید سال ۱۳۲۰ وجود دارد که در حاشیه رود ارس در کنار پل آهنی شهر جلفا دفن شده اند.
غیر بومی بودن ساکنان عامل اصلی نبود آرامگاه در شهر جلفا است
سابقه تاریخی شهر جلفا به بعد از قرارداد عهد نامه ترکمنچای برمی گردد که بعد از تقسیمات کشوری اداره های پست، گمرک و شبکه بهداشت در این شهرستان ایجاد شد و اکثر ساکنان این شهر غیر بومی بوده اند.
حدود ۱۵۰ سال گذشته در شهر جلفا قرار بود که آرامگاهی ایجاد شود، اما به علت غیر بومی بودن ساکنان هر فرد بعد از مرگ در شهر خود دفن می شد.
شهرهای شجاع و شاهمار نزدیک ترین شهرهایی بودند که در آن زمان برخی از ساکنان شهر جلفا بعد از مرگ در آنجا دفن می شدند.
حدود ۳۷ سال گذشته در شهر جلفا قرار بود که آرامگاهی ایجاد شود، این شهر به لحاظ دارا بودن کلیسای خرابه گردشگران زیادی داشت و در آن زمان یک خانواده ارمنی برای زیارت این کلیسا آمده بودند که در راه بازگشت فرزند خود را از دست دادند و در این آرامگاه دفن کردند، مسلمانان به علت اینکه نخستین مدفون این گورستان ارمنی بود در آنجا افراد خود را دفن نکردند و بعدها آنجا تبدیل به آرامگاه ارامنه شد.
حدود شش سال گذشته نیز قرار بود در تپه ای نزدیک به شهر جلفا آرامگاهی ایجاد شود که به علت نظامی بودن آن اجازه ایجاد گورستان داده نشد.
در سال های گذشته به علت اینکه در هادی شهر غسالخانه وجود داشت، اهالی شهر جلفا افراد فوت شده خود را در هادی شهر دفن می کردند.
با ایجاد غسالخانه ها در شهرهای شجاع و شاهمار اکثر فوت شده ها در این شهرها به خاک سپرده می شوند.
شهرستان جلفا رتبه شانزدهم را در آمار مرگ و میر آذربایجان شرقی دارد
آمار مرگ و میر در سه ماهه نخست آذربایجان شرقی پنج هزار و ۵۶۲ مورد بوده که ۸۸ مورد آن مربوط به شهرستان جلفا است و این شهرستان رتبه شانزدهم را در آمار مرگ و میرهای استان دارد.
در سال گذشته در آذربایجان شرقی ۲۲ هزار و ۷۰۵ مورد وفات اتفاق افتاده بود که ۳۰۰ مورد آن مربوط به شهرستان جلفا بوده است و این شهرستان رتبه هفدهم را در آمار مرگ و میر استان دارد.
در سال ۹۱ آمار مرگ و میر در آذربایجان شرقی ۲۱ هزار و ۲۴۶ مورد بوده است، افزود: در سال ۹۱ آمار مرگ و میر در شهرستان جلفا ۳۲۲ مورد بوده است که این شهرستان رتبه شانزدهم را در مرگ و میر استان دارد.
با وجود اینکه در حال حاضر شش هزار نفر در شهرستان جلفا زندگی می کنند، اما با این حال از دیر باز تاکنون در این شهر آرامگاهی ایجاد نشده است و امروزه به علت رونق مشاغل تجاری در شهر جلفا شاهد افزایش جمعیت روز افزون هستیم.