با غذاهای محلی بیرجند آشنا شوید
بخشی از فرهنگ و میراث فرهنگی مردم هر منطقه براساس اعتقادها و باورهایی که در طول سال های متمادی شکل گرفته، تشکیل شده است. بنابراین برا آشنایی با غذاهای محلی بیرجند با وب سایت طلوع سفریاد همراه باشید.
منطقه خراسان جنوبی و روستاها ومناطق آن دارای آداب و رسوم خاص در زمینه غذاهای محلی است که اغلب این غذاها از مواد موجود و در دسترس و متناسب با شرایط آب و هوایی منطقه تهیه می شده و امروزه با توجه به پیشرفت و تغییراتی که در نحوه زندگی مردم به وجود آمده به آداب و رسوم و نحوه تهیه غذاهای سنتی و خواص منحصر به فرد هریک که از مواد موجود در طبیعت هرمنطقه تهیه می شده، کمترتوجه می شود به طوری که بعضی از این غذاهای محلی با گذشت زمان به فراموشی سپرده شده است و نسل های امروزی درباره آنها اطلاعات چندانی ندارد
برخی از این غذاهای محلی عبارتند از؛ انواع اشکنه، عدس، اشکنه آلو، اشکنه نخود، اشکنه آردگندم، اشکنه گوجه فرنگی، کشک زرد، خورشت قورمه، گوشت داغ (قورمه)، خورشت سبزی، کوکو کما، غروت (کشک) و بادمجان، کشک سیاه، قاتق ماش، آبگوشت، آش رشته،غلور، آش عدس، شوله زرد، گندم شیر، قاتق عدس، نان جوش، کاچی، بنه، گاورسی، سابری، خرما برشته ،و …
کَما :
کما یک گیاه خودرو و بیابانی، و از دیگر غذاهای سنتی خراسان جنوبی است که بیشتر در فصل بهار و اواخر زمستان سبز می شود . این گیاه در ابتدای رویش برگ های تازه وسفید رنگ آن قابل استفاده است. وبه مرور زمان تلخ وغیر قابل مصرف می شود.
برای تهیه پس از جمع آوری یا خرید ابتداء جوانه های کماها کاملا” شسته وآن را خرد می کنندو در آب می جوشانند تا کاملا” آب پز شود . بعد از آب پز شدن آب آن را گرفته مقداری سیر داغ تهیه می کنند و کماهای له شده را با مغز گردوی کوبیده و تخم مرغ، نمک، زعفران و گاهی سیب زمینی تف می دهند و با قروت یا سیرماست و یا به تنهایی میل می کنند.
این غذا به علت بو وطعم ومزه و ارزش غذایی و دیگرخواص آن دارای طر فداران و در عین حال مخالفانی نیز میباشد،که هر دوگروه با توجه به ذائقه و سلیقه هایشان در اعمال نظرات خود بسیار جدی وسرسخت می باشند.خانم ها وافراد سنتی و قدیمی تر ها ازجمله هواداران این غذا هستند.
گُرماس:
گُرماس (gormas ) نیز یک غذای سنتی است که با مخلوطی از شیر گاو و یا گوسفند با ماست تهیه می شود زمان تهیه آن بیشتر در فصل بهار است.
چکمال:
چکمال از ریز کردن پتیر یا کماچ داغ به دست می آید که باید با مقداری روغن یا مسکه (کره محلی) آب شده خوب چنگ زده شود تا چربی به خورد کماچ و پتیر برود و بیشتر در زمان پختن نان تازه تهیه می شود.
نان پنير (پتيرو):
پتير يا پتيرو به نان لواشي گفته مي شود كه از خمير «ورنيامده» وري نكرده، پخته مي شود. اين نوع نان هنگامي كه خشك مي شود، سخت و جويدن آن اندكي دشوار است.
نان شاهي:
شاهي از بهترين خمير «ورآمده». ولي ترش نشده. و در مناسب ترين درجه حرارت تنور پخته مي شود. اين نوع نان بهترين نوع لواش است.
نان پستابي:
پستابي در حرارت و گرماي «پست» و كم تنور پخته مي شود. اين نان در مدت نسبتاً مديدي – بي آن كه كپك بزند، يا طعم آن دگرگون شود – قابل نگه داري است.
نان خشكي:
«خشكي» نوعي لواش تشريفاتي است كه خمير ان را با اندكي روغن و شير (يا هر دو) و زعفران در هم مي كنند و آن را ورز مي دهند. از اين نان لذيذ و بسيار نرم بيش تر براي صبحانه و يا افطار ماه مبارك و در ميهماني ها استفاده مي شود.
نقوچ :
این نان بصورت قرص های کوچک و مخصوص بچه ها و بیشتر در آتش پایان کار تنور پخته می شود و بسیار هم مورد علاقه بچه ها نیز می باشد.
ساير نان هاي اين استان عبارتند از: نان پتیر.نان جوین ، نان دو آتشه ، کماچ آتشی، نقوچ ، نان روغن جوشی، كماچ قلفی، نان زرد ، نان گاورسي ، نان كلمبه، نان برگ پيازي، نان كنجدي، نان سر قلفي، نان تاتران، نان لمبه
بلغور پلو
یکی دیگر از غذاهای سنتی این استان بلغور پلو است. این غذا ترکیبات ساده و نسبتا ارزانی دارد که تهیهی آن را لذت بخشتر میکند. روغن زیتون، پیاز، رب فلفل چیلی ترکی، گوجه فرنگی، نمک و فلفل، بلغور و عصارهی مرغ محتویات اصلی این غذا را تشکیل میدهند. البته بسته به سلیقه میتوان گوشت چرخ کرده و سیب زمینی هم به این مواد اضافه کرد که در دستور اصلی این غذا وجود ندارد. بلغور پلو به خاطر بلغور ارزش غذایی بسیار بالایی دارد و غذایی کامل محسوب میشود. از آنجایی که این غذا در حدود ۲۵ تا ۳۰ دقیقه به راحتی آماده میشود، میتواند برای خانمهای شاغل و دانشجویان گزینهی مناسبی باشد
کشک سالاری
کشک سالاری یکی از غذاهای محلی مردم بیرجند در استان خراسان جنوبی است که نباید تجربهی طعم خوشمزهی آن را از دست داد. این غذا هم دستور پختی طولانی و نسبتا مشکل دارد، اما اطمینان میدهیم که ارزشش را دارد. ترکیبات اصلی این غذا را آرد، ماست، زردچوبه، سیاه دانه، سیر، روغن، نمک، زعفران، گردو، فلفل سیاه، دارچین، آب، گوشت خورشی وپیاز تشکیل میدهند. کشک سالاری را معمولا به صورت تیلیت یا با نان مصرف میکنند.
کاچی :
کاچی نوعی غذای سنتی است که برای تهیه آن آرد گندم یا گاورس را با آب مخلوط کرده و روی آتش می جوشانند تا غلیظ شود سپس با مقداری شیره انگور یا گوشت داغ یا شلغم میل می نمایند. به دلیل گرم بودن غذا در زمستان تهیه می شود.
آبگوشت آلو:
به این آبگوشت به جای لیمو یا گوجه فرنگی، آلوی بخارا می افزایند و به آن «او گوشت اُلو» می گویند
آش اُماج:
ماده اصلی این آش، آرد گندم است که ان را با کمی روغن «سرشته» و از سوراخ های غربالی ریز یا الک درشتی رد می کنند. به این دانه های آرد که از سوراخ های غربال یا الک رد می شود، «اماج» می گویند. این آش با مراسمی خاص همراه با دعا و نیایش پخته می شود.
آش پولانی (پلونی):
این آش را نیز از آرد گندم تهیه می کنند. ابتدا کمی آب به آرد می زنند تا نم دار شود، سپس آن را «سرشته» کرده، از غربال ریز یا الک بزرگ می گذرنند و به جای رشته از این دانه های آرد استفاده می کنند و روغن، آب و تخم گشنیز، سیر و بر آن می افزایند.
آش رشته:
چاشنی این آش در بیرجند «قروت» است و گاهی آب انار که ان را در داخل آش می پزند. مقدار نسبتاً زیادی بنشن (عدس، لوبیا، نخود و …) را آب پز می کنند. مقداری از آن را داخل دیگ آش می ریزند و مقداری ر با گوشت چرخ کرده گلوله شده (کله گنجشگی) در پیاز دغ تفت می دهند و نعنا داغ هم تهیه می نمایند.
آش بلغور (قلور):
این آش ر از بلغور گندم می پزند و دانه هایی مانند نخود، عدس، لوبیا، ماش و ومقداری گوشت (به ویژه گوشت پر چرب)، روغن، سیر و نمک بر آن می افزایند. این غذا را هم برای مصرف شخصی و هم به صورت نذری می پزند.
آش آلو:
آلویی که در این آش می ریزند، آلوی بخارا است و گاه ممکن است به جای آن از « آلوچه» نیز استفاده کنند که در این صورت به آن «آش آلوچه» می گویند
قروت بادمجان:
تعداد ی بادمجان شیرین ومرغوب را پوست کنده ودر روغن سرخ می نمایند. در اثناء سرخ شدن بادمجان مقداری پیاز خرد شده ودرنهایت هم قبل از اضافه کردن آب، به میزان کافی گوجه فرنگی ویا رب آن را به همراه ادویه اضافه نموده ، بر روی شعله ملایم می گذارند تا به آرامی غل بخورد.
پس از آماده شدن این خوراک آن را همراه قروت بر سر سفره گذاشته وبه همراه سبزی تازه ونان محلی میل می نمایند.
خوراک کدو:
یکی از این غذاهای خوشمزه خوراک کدو تنبل است. به این صورت که کدو را پوست کنده وریز ریز می نمایند. وآب به آن اضافه وپس از آب پز شدن روغن وسیر ونمک به آن اضافه نموده وهمراه نان بصورت خوراک استفاده می کنند
.در برخی مواقع بجای آب ،شیر به آن اضافه می کنند وبه این نوع غذا کدو شیر میگویند که بسیار خوشمزه ومورد علاقه اغلب اعضاء خانواده می باشد.
آشنایی با آداب و رسوم بیرجند
آداب و رسوم بیرجند
همانطور که می دانید در جای جای این کشورمان شاهد آداب و رسوم خاص خود می باشیم همین امر باعث شده تا به سبب تنوع فرهنگی کشورمان شاهد رشد گردشگری داخلی باشیم. برای آشنایی با آداب و رسوم شهر بیرجند در این قسمت وب سایت مرکز مشاوره طلوع سفریاد همراه ما باشید.
اهالى شهرستان بیرجند عموماً خون گرم، مهمان نواز و شیعه اثنی عشرى هستند، جز قسمتى از شهرستان که برادران اهل تسنن در جوار سایر افراد اقامت دارند.
مردم بیرجند براى بزرگترها احترام خاصى قائلند. از این جهت در اعیاد رسم است که کوچکترها به دیدن بزرگترها مىشنابند. بویژه دیدار روحانیون شهر مقدم بر سایر بازدیدها مىباشد.
همچنین پاىبندى و اهمیت دادن به اعیاد مذهبى و ملى و سنتهاى محلى از ویژگىهاى مردم این شهر است. به عنوان مثال دید وبازدید ایام عید که جهت انجام صله رحم برگزار مىشود، یا برپائى رسم دیرینه چهارشنبه سورى، چیدن سفره هفت سین، پختن شیرینى هاى محلى مانند: روورکرده، زنجبیلى، نان پنجره، نان قیفى، و…. تهیه آجیلهاى محلى مانند تخم کدو، تخم هندوانه، تخم خربزه، عناب، سنجد، گندم شور، کله کنو،کله کنجد، مغز بادام وزردآلو، کشته توت، گردوى شور، مغز دک بادامک، کنوى شورکرده شاهدانه در شهر و روستا معمول است. در روستاهاى بیرجند نیز با نان و کماج روغنى و چاى زعفران از مهمانان خود پذیرائى مىکنند.
در هنگام تحویل سال نو، افراد خانواده سعى دارند گردهم باشند و خانم خانواده وظیفه دارد که سفره زیباى هفت سینى که درآن علاوه بر ۷ ماده که با حرف “س” شروع مىشوند، کلاماللَّه مجید، آینه شمعدان و یک تنگ آب که درآن چندماهى قرمز نگه داشته مىشود، براىمراسم تحویل سال فراهم نماید. دراین هنگام بزرگتر خانواده شروع به تلاوت آیات کلاماللَّه مجید و بویژه “یا مقلّب القلوب والابصار….” مىنماید و به محض تجدید سال بزرگترها صورت کوچکترهارا مىبوسند و کوچکترها دست بزرگترها. دراین موقع افراد بزرگتر به کوچکترها به فراخور توانائى خود و به رسم برکت هدیه مىدهند. مراسم دید وبازدید سال نو حداقل تا روز ۱۳ ادامه دارد.
از دویا سه هفته مانده به عید سعى مىشود که نسبت به رویاندن سبزه اقدام کنند. براى این منظور عدس، گندم، ماش ویا سایر گیاهان دانه ریز را به کمک یک پارچه بر روى تنگ سفالى و یا برروى یک بشقاب مىرویانند و آن را تا روز سیزده بر روى سفره هفت سین به عنوان شگون نگه مىدارند ودرروز یاد شده جملگى به مزارع وخارج از شهر مىروندوسر سبزى را باخود مىبرندوبه دور مىاندازند تا نحوست را از خودوخانواده دور کنند.
در باب برگزارى مجالس مذهبى که با علاقه و اعتقاد براى برپائى آن مى کوشند، مىتوان از تعزیه و عزادارى ایام محرم و صفر و رمضان، بخصوص ایام تاسوعا و عاشوراى حسینى و شبهاى ۲۱-۱۹ رمضان به مناسبت ضربت خوردن و شهادت امیرمؤمنان على(ع) نام برد. برپائى مجالس ترحیم افراد خانواده در روزهاى سوم، هفتم، چهلم وسالروز اموات مرسوم است.
در بیرجند انواع پلو شامل: ارزنپلو، رشتهپلو و گندمپلو )گندم بلغور( مرسوم است و چنانچه این پلوها با قرمه میل شوند، غذائى بمراتب خوشمزهتر از انواع پلوهاى فعلى بهدست مىآید.
در قدیم مراسم کف زنى نیزانجام مىشد. در شبهاى طولانى زمستان که اقوام و آشنایان، به گردهم جمع مىشدند، در تغار بزرگى چوبک جوشیده شده مىریختند و بعد با یک دسته چوب گز یا انار، آنقدر چوبک را به هم مىزدند تا کف بسیار زیادى تولید مىکرد واین کف بالا مىآمد. آن گاه کف را با شیره انگور و مغز گردو، پسته یا بادام با اشتیاق زیادى مىخوردند.
بزرگداشت بلندترین شب سال به عنوان شب یلدا نیز با دیدار دوستان واقوام و آشنایان و پذیرائى با خربزه، هندوانه وانار معمول و متداولاست.
صرف نظر از مراسم عقد و ازدواج که آن را با شکوه زیادى برگزار مىکنند، معمولاً شب ششم تولد نوزادان و نیز براى ختنه اولاد خود جشن مىگیرند و ملاقات کنندهها معمولاً مبالغى پول و یا هدایائى به نوزاد و یا ختنه شده اهداء مىکنند.
در دهات بیرجند رسم است، که هرگاه کسى درایام عید به دیدن آنها برود، صاحب خانه مقدارى نان خشک با یک پیاله شیره انگور ویک بشقاب قلیه کدو مشتمل بر کدوحلوائى، عدس و کشک در سینى گرد مسى جلوى مهمان مىگذارد تا به اصطلاح با هم، هم نمک شوند.
خواستگارى
یکى دیگر از رسوم معمول در شهرستان بیرجند به خواستگارى رفتن زنى از نزدیکان داماد به خانه عروس مىباشد. منتهى در سابق مکالماتى ردوبدل مىشده که امروزه تقریباً منسوخ شده است
رمضان خوانى
در شبهاى ماه مبارک رمضان، دسته هائى از پسران یک محله با هم جمع مىشوند و با خواندن اشعارى تقاضا مىکنند که از طریق منازل به آنها خیرى برسد. چنانچه باخواندن اشعار به آنها شیرینى، پول ویااز این قبیل برسد، به صاحب خانه دعا مىکنند و در غیر این صورت اشعارى در بدگوئى از آنها مىخوانند. در بین آنها یک نفر نقش سر گروه را به عهده مىگیرد ودیگران در خواندن اشعار بویژه شعر”هاى رمضان….” او را یارى مىکنند.
چاووش خوانى
چاووش خوانى مراسم زیبائى است که به هنگام عزیمت به مکه معظمه و عتبات عالیات و یا بازگشت زائرین اشعارى نغز ودلنشین، توسط چاووش خوانان خوانده مىشود و دیگران نیز باهم نوائى با چاووش خوان به وجد و شوق مىافتند. چاووش خوانها معمولاً در رفت وبالاخص در بازگشت زائران تا چند کیلومتر به بدرقه و یا پیشواز مىروند و افراد را شاد و مسرور مىسازند.
مراسم عزادارى در ماههاى محرم وصفر(امام حسین ع)
یکى از موارد مهمى که در عزادارى حسینى قابل ذکر است، برپا داشتن هیأت هاى مختلف مذهبى در بیرجند مىباشد. در عصر روز ششم محرم، مراسم “علم بندان” در”هیأت حسینى” که یکى از قدیمى ترین هیأت هاى مذهبى بیرجند به شمار مىرود، برگزار مىشود. دراین مراسم کلیه افرادى که از قدیم تحت عنوان “علمدار” شهرت داشتند، علمهاى قدیمى را دست به دست داده وبا عزادارى و نوحه سرائى شروع رسمى حرکت هیأت ها را در تمام شهر اعلام مىکردند.
از عصر هفتم به بعد مراسم مذهبى با تعطیل مغازهها و بستن پارچههاى سیاه و پرچمهاى عزا بر سر در مغازهها شروع مىشد و با شرکت افراد هر محله در هیأت همان محل ادامه مىیافت.
دیدنی های شوشتر
دیدنی های شوشتر
شوشتر، از شهرهای قدیمی و بسیار زیبای ایران است که در دامنهی کوههای زاگرس قرار دارد. به همین دلیل از آب و هوایی مطلوب و طبیعتی زیبا برخوردار است که آن را به یکی از مقاصد گردشگری جنوب غرب کشور، در برخی از ایام سال بهویژه بهار تبدیل کرده است. روایات متعددی در مورد نامگذاری این شهر به شوشتر وجود دارد. گروهی از مورخان عنوان میکنند که در دورانی از تاریخ، مردم شهر شوش پس از ویران شدن سرزمینشان در شش فرسنگی آن منطقهای را که دارای آب و هوایی حاصلخیزتر و مناسبتر بود، به عنوان محل جدید زندگی انتخاب و شهری جدید به نام «شوشتر» را که به معنای بهتر از شوش است، بنا نهادند.با طلوع سفریاد همراه باشید تا بیشتر با مکان های دیدنی شوشتر آشنا شوید…..
سازه های آبی شوشتر
یکی از بزرگترین مجموعههای صنعتی در دوران پیش از انقلاب صنعتی، «سازههای آبی شوشتر» است که قدمت آنها به دوران هخامنشیان بازمیگردد. مجموعهای ارزشمند که با گذشت دوران مختلف، امروزه نیز مورد استفاده قرار گرفته و از طرف سازمان جهانی یونسکو به «شاهکار نبوغ و خلاقیت»، ملقب شده است. قطعا سازههای آبی شوشتر، نمایی از علم و هنرمندی ایرانیان در دوران مختلف تاریخ است که در قرن سوم میلادی که مقارن با حکومت ساسانیان بوده، پیشرفت و نوسازی قابل توجهی را به خود دیده است. صخرههای دیدنی که از روی آنها آب به آبگیر پاییندست سرازیر میشود، یکی از تماشاییترین بخشهای این سازههای آبی است که با عبور از دشتهای جنوبی شوشتر و رونق بخشیدن به کشاورزی و باغبانی منطقه، هزاران سال آب مورد نیاز این ناحیه از کشور را تامین کرده و تا دهههای اخیر نیز مورد استفاده قرار میگرفت.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری
در ۱۰ کیلومتری مسیر دزفول به شوشتر و در میان خرابههای شهر جندی شاپور که یکی از محوطههای تاریخی ایران محسوب میشود، یکی از جاذبههای گردشگری تاریخی استان خوزستان قرار دارد که به «آرامگاه یعقوب لیث صفاری»، شناخته میشود. این آرامگاه کهن که قدمت آن به دوران سلجوقیان تا حکومت قاجاریان بازمیگردد، دارای یک گنبد مخروطی شکل دندانهدار و از بهترین نوع گنبدهای مخروطی شکل در خوزستان است که در بخش شمال شرقی روستای شاه آباد این استان جنوب غربی کشور، ساخته شده است. سازهی اصلی بنای بقعه از خشت خام بوده و نقشهای برجسته، ملات گچ و خاک نیز در ساخت آن مشاهده میشود.
منطقه حفاظت شده کرایی
در ۲۵ کیلومتری از جنوب شرقی شهرستان شوشتر، یکی از مناطق گردشگری تاریخی و طبیعی استان خوزستان قرار دارد که به «منطقهی حفاظت شدهی کرایی»، نامگذاری شده است. وسعت این منطقه نزدیک به ۴۰ هزار هکتار است که رشتهکوه سیاه یا کوه شه در آن قرار گرفته است. پوشش گیاهی منطقهی کرایی از نوع مرتعی و در انواع مختلف است که میتوان به بادام کوهی، انجیر کوهی، کلخنگ، رملیک، سریم، گز، کاسنی، لگومینوز، بارهنگ، بومادران، پونه و درخت کنار اشاره کرد. جانورانی همچون قوچ، میش، گرگ، تشی، تیهو، کبک، پلنگ و هو نیز در این منطقه زندگی میکنند. همچنین در این منطقه میتوان آثار باستانی مانند خرابههای قلعه گره و مقابر چند امامزاده را مشاهده کرد. چشمههای کرایی مانند راهدار، خرسی، چاه کرا، کرایی قدیم و آبگرمک نیز از جاذبههای طبیعی منطقهی کرایی است که تماشای آنها برای علاقهمندان به طبیعتگردی، مناسب است.
پل بند لشکر
«پل بند لشکر»، یکی دیگر از آثار تاریخی و جاذبههای گردشگری شهرستان شوشتر است که قدمت آن به دوران حکومت ساسانیان بازمیگردد. این سازهی تاریخی با مصالحی چون ماسه سنگ و ملات ساروج ساخته شده و دارای طولی بالغ بر ۱۲۴ متر است. ارتفاع این پل در قسمتهای مختلف، متغیر است اما به طور میانگین دارای بلندایی حدود ۸ متر و ۳۵ سانتیمتر است. در دوران حکومت صفویان پل بند لشکر مورد تعمیر و بازسازی قرار گرفته است، به همین دلیل طاقها و نوع ساخت آنها متعلق به این دوره است. پل بند لشکر روی نهر داریون احداث شده و دارای ۱۳ دهانه است. این سازهی ارزشمند ایران کهن که در گذشته شوشتر را به یکی از شهرهای مهم به نام «عسکر مکرم»، متصل میساخت و یکی از دروازههای شوشتر به حساب میآمد. حضور آثاری تاریخی همچون قسمتهایی از چند آسیاب سنگی قدیمی و نیز بقعهی امامزاده عبدالله (ع) در نزدیکی این پل قدیمی، این منطقه از شوشتر را به یکی از مکانهای دیدنی این شهرستان تبدیل کرده است.
نهر داریون شوشتر
«نهر داریون»، یکی دیگر از دیدنیهای شگفتانگیز و قابل توجه شهرستان شوشتر است که قدمت آن به دوران حکومت داریوش هخامنشی بازمیگردد. جالب است بدانید که این نهر در شهر شوشتر از «رود شطیط» جدا میشود و دوباره پس از پیمودن مسیری، به آن متصل میشود. در زیر قلعه سلاسل، سر دهانهی نهر قرار گرفته و در دوران گذشته، آن را از داخل قلعه و با کمک میرابها، کنترل میکردند. در مورد قدمت نهر داریون با استناد از متون تاریخی، میتوان قرن پنجم قبل از میلاد را که همان دوران حکومت داریوش اول است، درنظر گرفت. در مورد وجه تسمیه این سازهی آبی کهن، برخی از مورخان و باستانشناسان معتقد هستند که این نام برگرفته از نام داریوش است. «دارا» و «داریوش»، دیگر نامهای نهر داریون است که بعضا مورد استفاده قرار میگیرد. این اثر ملی ایران، در سال ۲۰۰۹ میلادی به ثبت میراث جهانی یونسکو رسید.
برج کلاه فرنگی شوشتر
در مرکز شهرستان شوشتر، در کنار رود کارون و در نزدیکی یکی دیگر از آثار تاریخی کشور به نام «بند میزان»، عمارتی تاریخی و ارزشمند قرار گرفته است که از آن به «برج کلاهفرنگی شوشتر»، یاد میشود. قدمت این برج متعلق به دوران حکومت قاجاریان است که سازندگان آن را به صورت هشتضلعی طراحی و ساختهاند. جالب است بدانید که فاصلهی بخش زیرین این بنای تاریخی که برج روی آن قرار دارد، با سطح زمین برابر با ۴ متر است. حال با احتساب ارتفاع هفت متری برج، کلاهفرنگی شوشتر دارای بلندایی برابر با ۱۱ متر خواهد بود. ساکنین بومی شوشتر معتقد هستند که در زمان حکومت قیصر روم یا شاپور ساسانی، از آن به عنوان مقر دیدهبانی استفاده میشد که امر نظارت بر امور و فعالیت کارگران که در بند میزان مشغول به کار بودهاند، صورت میگرفت.
خانه مستوفی شوشتر
«خانه مستوفی» از عمارات تاریخی شهرستان شوشتر و یکی از آثار ارزشمند ایران کهن است که کارشناسان بناهای تاریخی، قدمت آن را به دوران حکومت پادشاهان قاجار نسبت دادهاند. این بنای ارزشمند تاریخی متعلق به یکی از تجار مشهور شوشتر به نام «محمدعلی مستوفی» است که براساس سبک معماری مرسوم در اواخر پادشاهی قاجاریه و در زمان مظفرالدین شاه، در بافت قدیمی این شهرستان ساخته شده است. معمار این عمارت، طرح نخستین آن را به شکل عمارتی متشکل از دو بخش داخلی و بیرونی طراحی کرده است. این خانهی تاریخی بهرهمند از چشماندازی بسیار زیبا و منحصربهفرد نسبت به رود شطیط و پلبند قدیمی شادروان است که خود نمونهی بارزی از هنر و استادی معماران و هنرمندان در ایران کهن به شمار میرود. امروزه با دایر شدن بخشهای مختلفی از جمله موزه خانهی مستوفی، رستوران، مرکز صنایع دستی و عکاسخانه در این مجموعهی تاریخی، آن را به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری شوشتر میشناسند.
غذا های معروف شوشتر
غذا های معروف شوشتر
شوشتر یکی از شهرهای تاریخی ایران با آثار تاریخی بسیار زیبایی است در معنای لغوی شوشتر یعنی خوبتر…همانطور که میدانید هر شهر غذاهای محلی مخصوص به خودش را دارد همراه با مرکز مشاوره طلوع سفریاد باشید تا با بهترین و خوشمزه ترین غذاهای محلی شوشتریها آشنا شوید…
توله (پنیرک)
پلو شوشتری
نون چرب
سیر باقالا
شامی کباب
قلیه
شوشتر و سوغاتی های معروف آن
بنا به گفته تاریخنویسان ازجمله حمزه اصفهانی، شوشتر به معنی خوبتر است؛ و چون شهر شوش در حال ویران شدن بود، این شهر در شش فرسنگی شهر قبلی بنا شد که خوش آب و هواتر و حاصلخیزتر از شوش بود و آن را شوشتر یعنی از شوش بهتر نامیدند. بعضی دیگر آن را «شه شاتر» یعنی شهر شاه لقب دادهاند. بعضی از تاریخدانان بر این باوراند که نام شوشتر از واژه شوشا یا سوسا یعنی مطبوع آمده است.با اصفهان تور همراه باشید تا بیشتر با سوغات شوشتری ها آشنا شوید…
ترشیجات و لبنیات
حدود ۱۰ نوع انواع ترشیجات محلی و حدود ۸ نوع انواع لبنیات محلی از ویژگیهای خاص و انحصاری شهرستان تاریخی شوشتر است که توانسته توریستها را به این شهر زیبا و دیدنی بکشاند.
ترشیجاتی مانند ترشی سیر، لگجی، بندری، موسیر و مخلوط، ازجمله پرطرفدارترین ترشیجات بین مهمانان و توریستها است.
لبنیات محلی شوشتر هم طرفداران خود را دارد، انواع لبنیات محلی مثل ماست محلی، دوغ محلی، ماست موسیر، شیر، شیر برنج، کره محلی، روغن محلی و سرشیر در شوشتر تولید میشود و بسیاری از افراد محلی و توریستها از این محصولات بهخوبی استقبال میکنند.
از دیگر سوغاتیهای خوراکی شوشتر میتوان به کلوچه، زردک، سبزی خورشتی، ارده، حلواشکری، حلوا کنجدی، آش فلفل، حلوا قبیط، حلیمو بستنی سنتی اشاره کرد.
زردک
زردک یا جزر، همان هویج ایرانی است که دارای کلسیم و فسفر زیادی است. زردک باعث استحکام استخوانها شده و در فصل زمستان قابل برداشت است. زردک برای درمان کمخونی بسیار مؤثر بوده و در درمان بیماریهای زیادی کمککننده است.
صنایعدستی
ازجمله رشتههای بومي فعال در مركز صنایعدستی اين شهر میتوان به نساجی سنتی، احرام بافی، سجاده بافی، جاجیمبافی، زيورآلات سنتی و سفالگری اشاره كرد. البته رشتههای غيربومی مثل لباسهای محلی، معرق ساقه گندم، ساز سازی، حكاكی روی سنگ و نقاشی روی پارچه نيز در اين مركز فعال هستند و همچنین رشته منسوخشده مسگری پس از ۳۰ سال بار ديگر در حال احيا است.ملحفهبافی از ديگر رشتههای منسوخشده اين شهرستان بود كه تنها در حد لنگ بافته میشد که درگذشته نخهای ملحفهبافی در شوشتر توليد میشد، اما در حال حاضر پس از فعاليت دوباره اين رشته ۹۰ ساله در اين شهر نخهای آن از شهر اصفهان وارد میشود.
كپوبافی، پارچهبافی، ابريشمی، گليم سوزنی، كارتی بافی، چوقابافی از ديگر رشتههای منسوخشده شوشتر است كه احيا شدند.
کپوبافی
یکی از صنایع دستی بومی و خاص استان محصولاتی به نام کپو است که با پیچش ساقه های مرکزی و جوان نخل به دور ساقههای کرتک شکل میگیرد و با نقش اندازی کامواهای رنگی، زیبایی آن چند برابر میشود.
پارچه بافی
به نوشته مسعودی، شاپور اهالی شام را به شوش، شوشتر و دیگر شهرهای خوزستان کوچ داد. آنها فرزندانی به دنیا آوردند که از همان روزگار به تدارک و بافتن دیبای شوشتری و دیگر انواع پارچههای ابریشمین در شوشتر، اهواز و شوش پرداختند. در طول دوران اسلامی نیز شهرهای شام در تولید انواع منسوجات مشهور بودند. جبه، بساط، حریر و عبای شامی، جامههای مویینه دمشق و منسوجات حلب و پارچه مخصوص بعلبک در متون دوره اسلامی ذکرشده است. معمولا خلفا اطلاعات تاریخی را بر روی پارچه طراز نقش میزدند. این نوشتهها امروزه در تعیین مکان و تاریخگذاری آنها کمک میکند. نمونهای از بافت پرده قالیچه نمای پشمین با نقش شمسههایی مزین به نقش خروسان و عقابان که دارای کتیبهای به نام مروان، خلیفه اموی، است در موزه منسوجات واشینگتن باقیمانده است.
سجادهبافی
یکی از کاربردهای مهم سجاده در شوشتر جهیزیه عروس است که سجاده را با قرآن در جهیزیه عروس قرار میدهند.
جاجیمبافی
جاجیم گونهای زیرانداز دورویه است. جاجیم دستبافی است از پارچه کلفت شبیه به پلاس بوده، ولی از پلاس نازکتر است و آن را از نخهای رنگین و ظریف پشمی یا پنبهای یا آمیزهای از این دو میبافند. جاجیمها پرز ندارند و میتوان از هر دو روی آن استفاده کرد. کوچنشینان از جاجیم استفاده زیادی میکنند و کاربرد آن بهعنوان روانداز و محافظ سرما است.
جاجیمبافی بهعنوان یکی از صنایعدستی در شوشتر است که از دیرباز بین خانوادههای روستایی و عشایر رواج داشته است. جاجیم بهعنوان زیرانداز استفاده میشود، همچنین هنگام کوچ عشایر برای بستهبندی و جابهجایی اسباب و لوازم و گاهی بهعنوان بالاپوش گرم مورد استفاده قرار میگیرد. حتی در بین برخی از خانوادههای روستای جاجیم را بهعنوان چشمروشنی و جهیزیه نوعروسان هدیه میدهند و بهعنوان یادگاری ارزنده سالها در خانوارها باقی میماند.
مواد اولیه جاجیم پشم است و بافت آن شبیه گلیم است، با این تفاوت که جاجیم در چهار تخته بافته میشود و پس از بافتن به هم متصل و دوخته میشود. در منطقه اورامان و ثلاث باباجانی زنان جاجیمهایی را با نقوش متنوع و جنس مرغوب میبافند که در نوع خود کمنظیر است.
معرق ساقه گندم
بر اساس تحقیقات این هنر ابتدا با ساقههای نیشکر و ذرت در شهرهای جنوبی کشورمان رواج داشته است. به علت سختی کار و نبود ابزار متناسب و کیفیت پایین کار نتوانسته جای را در بازار فروش یا رشتههای هنری به خود اختصاص دهد. کمکم با الیاف دیگری مانند ساقه گندم، جو، برنج و برخی گیاهان دارای ساقه انجام شد.
ملحفهبافی
مردم شوشتر از دستبافهای داری مانند ملحفهبافی استقبال خوبی میکنند و از اینرو بازار فروش اين محصولات در استان خوب است و اگر معرفی اين رشته حالت برونمرزی پيدا کند و در زمينه صادرات آن فعاليت شود، وضعيت آن بهتر شده و رونق بيشتری پيدا خواهد کرد. بافتههای داری بافتههايی هستند که از دار برای توليد آنها استفاده میشود که دارها يا عمودی يا افقی است. بعضی از اين بافتهها گرهدار هستند مانند قالی و گبه و برخی مانند گليم و زيلو پود باف بوده و بعضی مانند ورنی و شیر یکی پيچ پود پیچ هستند. در شوشتر بافتههای داری به شيوه گرهزنی يا پود گذاری بافته میشود و شامل قالی، قاليچه و گليم است و بافندگان اصلی آنها زنان ايلی و روستايی هستند که بر روی دار افقی که بر روی زمين قرار میگيرد کار بافتن را انجام میدهند. نقشهها اکثرا ذهنی و طرحها هندسی است و رنگهای قرمز، مشکی، سبز، نارنجی، سفيد، سرمهای در بيشتر بافتهها کاربرد دارد. زنان و دختران عشاير عرب نيز بهصورت محدود به کار بافت قالی اشتغال دارند و قالیهايی با نقش هندسی و با استفاده از رنگهای قرمز، نارنجی، صورتی، مشکی، زرد کدر، سرمهای و سفيد میبافند.
احرامی
احرامی از محصولاتی است که در شوشتر بافته میشود. احرامی پارچهای است با تار پنبهای و پود پشمی به رنگهای سرمهای، زرد، سبز، سفيد، نارنجی، قرمز بافته میشود.
عبا بافی
بافت عبا در شوشتر سابقهای ديرينه دارد و گفتهشده پیشینهاش به بيش از پانصد سال میرسد. اين عباها معمولا به رنگهای خرمايی، مشکی، خاکستری و شيری است که توسط بافندگان رنگرزی میشود.
تاریخچه شوشتر
شوشتر یکی از زیبا ترین شهرهای تاریخی خوزستان هست شهر تاریخی شوشتر در شمال استان خوزستان قرار گرفته و از سمت شمال به کوههای بختیاری و شهرستان دزفول، از غرب به دزفول و شوش دانیال، از شرق به مسجد سلیمان ،از جنوب به اهواز و از جنوب شرقی به رامهرمز محدود میشود.همراه طلوع سفریاد باشید تا بیشتر با تاریخچه این شهر آشنا شوید.
این شهر دارای وسعتی در حدود ۳۴۴۰ کیلومتر مربع بوده که شهر قدیمی و تاریخی شوشتر به عنوان هسته مرکزی آن و محصور در شعبات رودخانه کارون میباشد. در جزیرهای به عرض حدود ۲ کیلومتر و طول ۸ کیلومتر قرار گرفته حاضر چهار راه ارتباطی مهم شهرستان شوشتر را با سایر نقاط خوزستان مرتبط می سازد.
جاذبه ها و تفریح در جزیره زیبای قشم
تفریح در جزیره قشم
جزیره قشم همواره مورد توجه بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی بوده است. از این مقصد هم به عنوان تورهای ویژه خرید استفاده می شود هم درجهن تورهای تفریحی به واسطه زیبایی هایی که در این جزیره و جزایر کوچک اطراف آن وجود دارد. گردشگران داخلی همواره می توانند از طرق گوناگون هوایی و دریایی خود را به جزیره قشم برسانند. با مرکز مشاوره سفر آژانس مسافرتی طلوع سفریاد همراه باشید تا باهم نگاهی به گشت های جزیره قشم و جزایر اطراف آن بیندازیم.
۱- گشت نیم روزی جزیره
غار خوربس-دره ستاره ها- جزایر ناز- جنگل حرا- قیمت برای هر نفر ۸۰هزار تومان
غار خربس یکی از جاذبههای گردشگری شهرستان قشم و از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است. این غار در پانزده کیلومتری شهر قشم در سمت راست جاده قشم به روستای خربس و روستای رمچاه قرار دارد.
حرا، نام جنگلهای شگفتانگیزی است که تفاوتی بارز با تمامی جنگلهایی دارد که تا کنون دیدهاید. ریشه درختان جنگلهای حرا در آب است و در هنگام مد، شما درختانی را مشاهده خواهید کرد که سر از آب بیرون آوردهاند، انگار که واقعا درختانی هستند که در آب غوطهور و معلق هستند.
۲- گشت نیم روزی جزیره ۲
گشت چاهکوه- غار نمکی- کارگاه لنج سازی
هزینه بابت هر نفر ۱۴۰ هزار تومان (حداقل نفرات ۴نفر)
در فاصله ۹۰ کیلومتری شهر قشم، در بخش انتهایی جنوب غربی جزیره کوه گنبدی شکل به ارتفاع ۲۳۷ متر از سطح دریا غار نمک قرار دارد. غارهاى نمکى جزيره قشم يکى از زيباترين جلوه هاى طبيعت در اين جزيره زيبا و رويايى ايران است. وجود رگه های سفید نمک بر بدنه این کوه از دور منظره ای زیبا را نمایان می سازد.
۳- گشت جزیره ی هنگام با قایق سواری
بازدید از دلفین ها- ماهی های آکواریومی- ماهی های رنگی- بازارچه سنتی هنگام-یک ساعت قایق سواری
هزینه بابت هر نفر ۱۲۰ هزار تومان
۴- گشت جزیره ی هرمز
استقبال از هتل به اسکله- بلیط کشتی-صبحانه-ناهار-
گشت ها: گشت دور جزیره-دره ی مجسمه ها- دره ی رنگین کمان-کوه برفی-معدن خاک سرخ-ساحل محیط زیست
حرکت : ۶:۱۵ صبح برگشت ۱۵:۳۰ هزینه بابت هر نفر : ۲۵۰ هزار تومان
۵- کشتی تفریحی ۲ سانس ۹تا ۱۱ شب
مکان های برگزاری- پارک زیتون- ساحل هتل ساحل طلایی
روش های رزو برنامه های تفریحی قشم+ مشاوره رایگان
اپراتور فروش آنلاین تور |
|
تماس با واحد رزرواسیون |
![]() |
آداب و رسوم مردم آستارا
آداب و رسوم مردم آستارا :
آستارا یکی از شهرهای استان گیلان میباشد.دارای مردمانی با فرهنگ و مهمان نواز میباشد که دارای آداب و رسومات ویژه ی خود هستند این شهر بخاطر موقعیت جغرافیایی ویژه ای که دارد و هم مرز بودنش با کشور آذربایجان دارای رونق اقتصادی و فرهنگی خوبی نیز میباشد،آژانس مسافرتی اصفهان در این مقاله شما را با آداب و رسوم این شهر بیشتر آشنا میکند با ما همراه باشید.
۱- در آستارا نیز به مانند دیگر مناطق ایران در شب آخرین چهارشنبه ی سال جشن بر پا می شود و مردم این ناحیه به رسم ایرانیان کهن آتش روشن میکنند و از روی آتش می پرند و هنگام پریدن از روی آتش اشعار و دعاهایی می خوانند که بیشتر آنها با قومهای دیگر ایرانی مشترک می باشد . در شب چهارشنبه سوری کودکان و جوانان برای دستمال و شال انداختن به خانه ی آشنایان رفته و دستمال می اندازند . این رسم از گذشته ها وجود داشته و هنوز در بعضی از خانواده ها انجام می گیرد و به این طریق دخترانی که دم بخت هستند را گاهاً به دستمال بسته و با پسرانشان نامزد می کنند و تا سال آینده به خانه ی بخت می آورند .
۲- در آخرین شب چهارشنبه ی سال اگر چیزی از وسایل و اثاثیه خانه ( مخصوصاً الک ) چنانچه در نزد همسایه باشد فوراً پس گرفته می شود و تا غروب آفتاب به خانه بر می گردانند و عقیده دارند که چنانچه اشیاء امانت تا غروب به خانه بر نگردد برای صاحب اشیاء در سال جدید بد شگون خواهد بود .
۳- پانزده روز به عید مانده دسته های نورشید ( مخفف نوروز شده می باشد و معنی خورشید نو را می دهد ) در کوچه ها راه می افتد و می خوانند : ( نورشید شد ، نورشید شد – عالم بابا فیروز شد – باشد مبارک نوروز ) و به این شیوه از مردم و صاحبخانه ها عیدیانه ( عیدی ) که شامل پول ، تخم مرغ ، برنج و سایر چیزها است ، دریافت می کنند .
۴- در بعضی از مناطق آستارا رسم است که در شبهای جمعه آتش یا شئ ای را از خانه خارج نمی کنند و حتی به همسایه ها نیز به امانت چیزی نمی دهند چون معتقدند که این کار بد یمنی را به همراه دارد.
۵- در عید نوروز هنگام ساعت تحویل سال مثل تمامی مناطق ایران سفره ی هفت سین گذارده می شود و همه ی اهل خانه به دور آن جمع شده و پدر یا پدر بزرگ پس از خواندن دعا ، شمع روشن کرده و سال نو را تبریک می گوید و سپس دیدار از بزرگان قوم و اهل فامیل آغاز می شود و سعی می کنند که دراین دید و بازدید ها کینه و کدورت ها را فراموش کنند .
۶- رسم مهمان نوازی از قدیم در مناطق آستارا وجود داشته است و هنوز این رسم به قوت خود باقی است . اگر مهمان ناخوانده یا غریبه ای بر منزل وارد شود از او پذیرایی به عمل می آید چون این اعتقاد وجود دارد که مهمان حبیب خداست و نباید از او سئوال کرد که کیست و از کجا می آید و به کجا می رود و حتماً سه روز مهمان را به خاطر خدا باید پذیرفت . حتی اگر این مهمان غریبه یا یک بی پناه باشد .
۷- اگر شخصی مشک سفالی کره کشی ، که در اطراف آستارا به آن ( نهره ) و در بعضی از محلات گیلان به آن ( نهخه ) می گویند ؛ را چنانچه با سر باز به جایی حمل کند و این عمل را دامداران ببینند بلافاصله آن نهره را می شکنند چون معتقدند که اگر کسی نهره را دهن باز ( سر باز ) به جایی حمل کند خیر و برکت از کلیه ی دامها خواهد رفت و شیرهای دام بی کره خواهد گشت یعنی خیر و برکت از منطقه می رود و محصولات لبنی نیز کم می شود .
۸- در شبهای دراز پاییز و زمستان خانواده ها و بزرگان و آشنایان دور هم جمع می شوند و داستان گذشتگان و قدما را برای نوجوانان و جوانان تعریف می کنند . بیشتر این داستان ها مطالبی از قبیل ، شجاعت ، دلاوری ، پند ، پهلوانی و دفاع از ناموس را در بر می گیرد، مانند قصه های ملک محمد ، ملک احمد ، ملک جمشید و… . باز گویی این داستان ها جوانان و نو جوانان را با ناموس پرستی و دفاع از خاک وطن انس می دهد و آنها این الگو ها را در مدرسه ی ناموسی و سنتی آبا و اجدادی خود یاد می گیرند.
۹- مراسم ازدواج در مناطق آستارا متفاوت بوده است . ولی آنچه که در همه جای آستارا بیشتر به چشم می خورد این است که همه ی آنها سعی می کنند که عروسها و داماد های خود را از خانواده های اصیل انتخاب کنند . هیچ ازدواجی بدون رضایت پدر و مادر صورت نمی گیرد و جشنهای ازدواج تشکیلی از آداب و رسومات مردم تالش و آذرباییجان بوده است . از دیگر مراسمات ، جشن ختنه سوران ، خواستگاری و مراسم عقد ، بریدن ناف نوزاد و مراسم نام گذاری نوزاد را می توان نام برد .
خرافات رایج در آستارا :
اگر امروزه در میان نسل جوان صحبت از جن و پری و قول و دیو به میان آید ، اغلب آن را به باد تمسخر می گیرند ولی بازهم نمی توان قصه های کودکان را که در همین زمینه ها نوشته می شود ، انکار کرد .
مردم آستارا عقیده دارند که جن موجودی است که به چشم دیده نمی شود و در حمامهای کهنه و خرابه های اطراف گورستان زندگی می کند و گربه های سیاه شبه ای از جن ها هستند و بنابر این نباید آنها را اذیت کرد .
آنها عقیده دارند اگر نوزادی مرتب گریه کند یعنی که عوضی شده است یعنی جن بچه ی اصلی را با بچه ی خودش عوض کرده است بنا بر این طفل را به گورستان برده و در کنار قبری می گذارند . مادر کودک مدت کمی از فرزند فاصله می گیرد و پس از چند دقیقه دوباره بچه را بر می دارد و عقیده دارند که جن بچه را دوباره عوض می کند و بچه ی خودش را برداشته و می رود .
همچنین در کنار زنی که حامله است سیخ یا چاقویی میگذارند تا اینکه موجودی به نام « آل » به سراغ زائو نیاید ( آل نام زنی است که قدی بلند و لاغر دارد و کارش دزدیدن جگر گوشه ی زائو هاست ).
از دیگر عقاید خرافی آنها این است که اگر روزی باران تند ( رگبار ) در هر یک از فصول ببارد و بلافاصله هوا آفتابی شود گویند که شغال یا گرگ بچه می زاید
اگر جغدی بر بام یا درخت توی حیاط خانه بنشیند و صدایی بلند یا آوازی ترس انگیز از خود بیرون دهد آن را شوم دانسته و فوراً صاحبخانه آیینه و قرآن به دست از منزل بیرون آمده و به جغد خوش آمد می گوید و او را قسم میدهد تا صدمه ای به آن خانواده نرساند .
اگر گربه ی خانه دست خود را بلیسد ( زبان بزند ) عقیده دارند که مهمان وارد خانه خواهد شد و باید زودتر تدارک دید .
اگر ستاره ای در آسمان سر بخورد ( منظور همان شهاب سنگ است ) معتقدند که هر کس در آسمان ستاره ای دارد و افتادن یک ستاره یعنی اینکه یک نفر می میرد .
اگر بچه ای سرخک گرفته باشد اهل خانه در کنار او دور از چشم مردم ، تخم مرغی قرار می دهند تا وقتی آدم ناپاکی اگر در بین ملاقات کننده ها بود آن بچه از چشم زخم او در امان بماند و به جای او آن تخم مرغ هدف چشم زخم قرار گرفته و می شکند .
در سالهایی که باران نبارد و مزارع را نیاز به آب شود ، معتقدند اگر روی سادات آب بپاشند یا علمی و یا مهر و جانمازی را در دریا بیاندازند نزول باران حتمی است .
اگر در سالی زیاد باران ببارد معتقدند که باید نام چهل آدم کچل را ببرند و به تعداد آنها در یک نخ گره بزنند و آن نخ را بر درختی ببندند و بعد با شلوار به آن بزنند باران بند خواهد آمد .
بازی های رایج در آستارا :
با توجه به اینکه منطقه ی آستارا یک منطقه ی مرزی می باشد و در طول تاریخ ، کشور ما همیشه مورد تهاجم و تاخت و تاز بیگانگان بوده است مردم این سامان جهت رویارویی با دشمنان بیشتر به ورزشهای رزمی و سایر ورزشهای باستانی از قبیل اسب سواری ، دویدن ، تیر اندازی ، شنا ، کشتی و مشت زنی علاقه نشان داده اند . ورزش فوتبال از زمان جنگ جهانی اول به بعد که انگلیسی ها بر آستارا تسلط یافتند در این ناحیه رونق گرفت و این شهر در سال ۱۳۰۶ شمسی به اوج افتخارات خود در فوتبال نایل آمد . تیم فوتبال صداقت آستارا در همان سال در دو مسابقه با همسایه های شمالی خود بر تیم های لنکران وبادکوبه پیروز شد و افتخاری برای کشور در آن عصر کسب نمود و هنوز هم ورزش دوستان آستارایی به آن افتخار می کنند .
از ورزشهای سنتی می توان به کمر بازی ( قیش بازی یا قیئش وئردی یا قارپوشماق اویونو ) ، بازی سه پایه ( ملّا هرای = کمکم کن ملّا ) ، بازی یه یرسن (قایم باشک در آب ) ، بازی جوز – جوز ( نوعی چوگان بازی است ) و … اشاره کرد .
عقاید رایج در قوم تالش :
– هنگامی که عروس وارد خانه ی داماد میشود اگر اول پای راست خود را به آنسوی آستانه ی در بگذارد ( ناخودآگاه ) می گویند فرزند اولش پسر است ، اما اگر اول پای چپ خود را به آنسوی آستانه ی در بگذارد می گویند فرزندش دختر خواهد شد .
– وقتی عروس وارد خانه ی داماد شد یکی از بستگان داماد به نیت اینکه فرزند ذکور به دنیا بیاورد کمر بندی چرمی ( dala ) به دور کمر او می بندد و عروس سه روز نباید آن کمر بند را باز کند و از خود دور نماید .
– اگر جنین در چند ماه اول بیشتر در سمت چپ شکم مادر قرار گیرد می گویند دختر است ، اما اگر بیشتر در سمت راست باشد می گویند پسر است .
– عقیده دارند کودکی که تازه به زبان آمده است اگر برای بار اول نام پدر را به زبان بیاورد فرزند بعدی مادرش پسر خواهد بود و بر عکس .
– اگر زن هنگام حاملگی آب تیره ی رود خانه را بخورد جنین او دختر خواهد شد و اگر ماهی زیاد بخورد چشم فرزندش آبی خواهد شد .
-اگر از روی کودک عبور کنی یا او را از لای دو پا بگذرانی آن کودک قد نمی کند .
-اگر زن حامله توت وحشی یا تمشک بخورد بچه اش شرور می شود .
-کسی که پشت زن حامله بنشیند در روز محشر باید او را کول بگیرد .
-اگر لب کودک را ببوسی پته در می آید .
-اگر کف دست کودک را ببوسی دچار بی خوابی می شود .
– اگر کف پای کودک را ببوسی وقتی بزرگ شد نمی تواند از پل بگذرد .
-اگر کودک را زیاد ببوسی لاغر می شود .
-کودکی که انگشت پای خود را می مکد جفت خود را طلب می کند .
-وقتی کودک را در گهواره می خوابانند کسی نباید از اطاق خارج شود چون خواب کودک را با خود به همراه می برد .
-ناخن بچه ی کمتر از یک سال را نباید چید چون دزد و فضول بار می آید .
– اگر مژه ی چشم راست کسی بخودی خود بلرزد در همان ساعت نام آن کس را در جایی به نیکی یاد کرده اند اما اگر مژه ی چشم چپ بلرزد نامش را به بدی یاد کرده اند .
-اگر سر دو نفر بطور اتفاقی به هم بخورد هر دو نفر باید بر روی زمین تف نمایند ، هر کس که تف نکند سرش کچل خواهد شد .
-اگر کف پای کسی خارش کند به زودی عازم سفر خواهد شد .
– هر کس که قلقلکش نگیرد حرام زاده است .
-اگر کسی به هنگام غذا خوردن زبان خود را اتفاقی گاز بگیرد معنی اش این است که به زودی گوشت فراوانی خواهد خورد .
-زنی که فرزندی فوت شده دارد ، نباید موی ریخته شده ی سر خود را در آتش بیاندازد ، چون باور بر این است که بوی موی سوخته در آن دنیا به مشام کودک مرده می رسد و او را رنج می دهد زیرا او گمان می کند که مادرش در جهنم افتاده است .
– اگر کسی شب هنگام آدامس یا سقز بجود ، گوشت مرده ی خود را می خورد .
– کسی که شب هنگام از پای درخت گردو عبور می کند باید یکی از برگهای آن درخت را بچیند تا آل یا پریان به او آسیب نرسانند .
-در روز اول هفته یا ماه اگر چیزی در خانه بشکند تا پایان آن هفته یا ماه وسایل زیادی خواهد شکست .
-روز جمعه آدم غیر سیّد نباید اسفند در آتش بریزد .
-اگر کسی روز سه شنبه به مسافرت برود برایش حادثه ی بدی پیش می آید.
ترانه هایی برای دامها در قوم تالش :
زنان تالشی هنگامی که می خواهند گاوها شان را بدوشند ، برای شان ترانه هایی زمزمه می کنند. دست نوازش به پشت و پهلوشان می کشند و با آنها مثل انسان با انسان ، حرف می زنند و هر یک را به نامی خاص صدا می زنند نامهایی مانند : رش گو ، سیوگا ، نوز گو ، زرگو ، زن گو ، ویل گو ، ال گو ، اُوَینه ، پری یَ ، نوزن ، ویل سو ، و… بیشتر ترانه هایی که تالشان برای گاوهای شان می خواندند به مرور زمان از بین رفته است . فقط شماری از آنها در اذهان باقی مانده و یا در جایی ثبت شده است.
با مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با آداب و رسوم سایر شهرهای ایران آشنا شوید.
تاریخ و باستان در آستارا
تاریخ و باستان در آستارا
آستارا یکی از شهرهای ساحل غربی خزر میباشد. این شهر در شمال شرقی ایران واقع شده است، دقیقا مرز بین ایران و کشور آذربایجان را تشکیل میدهد،آستارا از لحاظ اقتصادی در سطح استان و کشور نقش تعیینکنندهای را داراست. آژانس طلوع سفریاد در مقاله ی زیر تاریخچه ای از این شهر را گردآوری کرده است. در این مقاله همراه اصفهان تور باشید.
آستارا دشت همواری است اندکی بالاتر از دریا، که همانند کف دریا، از زمین های پست و بلند تشکیل شده است.
واژه ی آستارا مرکب از دو جزء « آست» و «آرا» است. «آست» به معنی دشت، پایین، پست و «آرا» به معنی سرزمینی پست بین کوه و دریا می باشد. انتخاب این اسم با توجه به موقعیت آستارا که میان کوه های تالش و دریای کاسپین قرار گرفته، صورت پذیرفته است.
آستارا تا کمتر از یک قرن پیش در شمار توابع آذربایجان قرار داشت. نام آستارا برای نخستین بار در منابعی که از فتح گیلان به وسیله ی سرداران اولجایتو سخن گفته اند آمده است. رابینو که به مآخذ مختلف مربوط به تاریخ گیلان دسترسی داشته نوشته است : « اولجایتو مصمم گردید تا گیلان را از چهار طرف محاصره کند، آمیر چوپان را به آستارا فرستاد…»
میرظهیرالدین مرعشی نیز در «تاریخ گیلان و دیلمستان» تألیف یافته ی قرن نهم هجری از آستارا نام می برد. نخست از فصل اول باب ششم تاریخ مزبور به نام « استاره » بر می خوریم که چنین آمده است :« امیر فلک الدین تجاسبی… در ولایت اردبیل و آستارا و آن نواحی توطن داشت…» و فصل مزبور را با این عبارت به پایان می رساند که: «… از طرف اردبیل و آستارا از عصیان قوم چاکرلو هم خاطر صاحب قرآنی مایل شد.» یکی از سیّاحان اروپایی به نام «ابوت» که سفرنامه ی خود را در قرن سیزدهم به رشته ی نگارش کشیده از آستارا به عنوان « دهنه کنار » اسم برده است؛ ولی چنین نامی در هیچ یک از منابع و مآخذ دیده نشده است.
بعد از تسلط شاهان صفوی به نواحی شمالی، حاکمیان آستارا نیز همچون دیگر شهرهای گیلان از جانب حکومت مرکزی انتخاب می شدند، چندان که طی بیست سال اول قرن یازدهم هجری حکام این شهر ۳ بار از طرف سلطان صفوی معزول شدند و کسان دیگری به جانشینی آنها اعزام گردیدند. به نوشته ی رابینو و عبدالفتاح فومنی، یکی از ایشان که بهزاد بیک نام داشت، خدمات زیادی در این مناطق انجام داد، از جمله آن که در احداث و تعمیر جادّه ها، شاهراه ها و پل ها فروگذار نکرد.
در سال ۱۱۳۸ هجری قمری آستارا دچار صدمات زیاد شد زیرا نظامیان روسیه، که از هجوم گیلک های متواری در جنگل ها به ستوه آمده بودند، یک نیروی امدادی تحت فرماندهی ژنرال ماتیوشکین به گیلان اعزام داشتند. وزیر آستارا با بیست هزار نفر به مقابله برخاست. روسیه سپاهی دیگر برای کمک به ژنرال ماتیوشکین اعزام داشت و استحکامات آستارا را ویران ساخت. پس از یک سال کشمکش به موجب پیمانی که در رشت به امضا رسید کل نواحی مازندران و استرآباد به طهماسب دوّم باز گردانده شد.
بر اساس مندرجات برخی منابع، از جمله سفرنامه ی «ابوت» در قرن سیزدهم هجری پنجاه تا شصت خانوار در آستارا زندگی می کردند. تعداد نسبتاً قابل توجهی مغازه و دکان نیز در این محل وجود داشته که اجناس و کالاهای آنها به خارج از ایران حمل می شده است. آستارا فاقد بندرگاه بود و به همین سبب کشتی ها بارهای خود را به وسیله ی قایق ها به ساحل می رساندند.
بر اساس نوشته ی اوژن اوبن که در سال ۱۹۰۶ (۱۳۲۴ هجری قمری) به ایران سفر کرده، آستارا در آن موقع به صورت شهری کوچک با سه هزار نفر جمعیّت بوده است. وی می نویسد : « … اگر از ساختمان های گلی و درخت و گیاه کمیاب در فلات مرتفع صرف نظر کنیم این ناحیه … عیناً مناظر جنوب فرانسه را به یاد می آورد…»
طی سالهای اخیر آستارا به صورت یک بندر و مرکز بازرگانی در مغرب کاسپین و شمال کرگانرود بر خط سرحدی ایران و جمهوری آذربایجان درآمده که محل توقف کشیتهای بازرگانی است.
جغرافیای تاریخی
کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان میرظهیرالدین قدیمی ترین اثری است که در آن به آستارا و استاره اشاره کرده است. میرخواند مؤلّف روضه الصفا مورخ دیگری است که پس از میرظهیرالدین به آستارا اشاره نموده است. عبدالفتاح فومنی مؤلّف تاریخ گیلان نیز از این محل نام می برد. ابوت به شکل رساتر از دیگران به توصیف این محل پرداخته است. او محل مذبور را تحت عنوان دهکده ی « دهنه کنار» معرفی می کند می نویسد : دهکده ی دهنه کنار (آستارا) در سال ۱۲۵۹ قمری (۱۸۴۳ میلادی) ۵۰ تا ۶۰ خانوار جمعیت داشت و دارای دکان هایی بود که اجناس آن ها به خارج از ایران حمل می شد. در طرف دیگر رود آستارا ۳۰۰ تا ۴۰۰ خانوار پراکنده است که محل ایشان به نام گیلکران مشهور است اما از خاک ایران چیزی در این خانه ها دیده نمی شود. در اینجا ۵۰ تن قزاق روسی به مرزداری مشغولند. دیگر از روسها در اینجا نشانی نیست. رئیس گمرک آنجا به اجناسی که وارد خاک روسیه می شود مهری می زند و آن ها را به لنکران می فرستد تا به کار گمرک آن ها رسیدگی شود. قرنطینه روس ها نیز در لنکران است. دهانه ی رود آستارا تا ۵۰ یا ۶۰ یارد است که فعلاً آب در آن جاری است. اما بستر اصلی این رود بیشتر از این مقدار است. آستارا بندرگاهی ندارد و کشتی ها بارهای خود را تحویل قایق ها میدهند تا به ساحل بیاورند. حدود ناحیه ی آستارا به ساحل شمالی رودخانه نیز کشیده می شده است و حد جنوبی آن در خاک ایران به رود چلوند می رسد. ظاهراً این ناحیه کم جمعیّت است. در کوهستان جمعیّت ثابتی نیست و در دشت و زمین های هموار غیر از دهکده ی دهنه کنار ۴ دهکده ی دیگر نیز وجود دارد.
ملگونف می نویسد: « آستارا که سرحد روس است رو به روی آستارای روس در کنار دریاست بین دو آستارا، رود آستارا است. ۳۰ انبار نفت دارد و انبار برای چیزهای دیگر. ۱ دکان و ۱ حمام دارد. خانه ها همه چوبی و گالیپوش سوای خانه ی حاکم که آجری و سفالپوش است. در تمام ملک آستارا ۱ باب مسجد است. رعایا زارع و کرجی بانند. برنج ۷۵۰ خروار، ابریشم ۶۰ من، مالیات ۵۰۰ تومان، اجاره ی گمرک خانه ۷۵۰ تومان است.
گمرک خانه ی اصلی در اردبیل است و آنجا هرچه بخواهند به روسیه بفرستند به آستارا می آورند. از حاجی ترخان و باکو هرسال ۵۰ کشتی می آید که اغلب بارشان آهن است. آنچه از حاجی ترخان می آید از آنجا به جاهای دیگر رود. از آستارا تا رشت ۴ روز راه است که ۲۱ فرسخ می باشد. از رشت به پیره بازار می روند و بعد به طرف مرداب انزلی و کشتی ها از انزلی تا آستارا ۸ تا ۱۰ ساعت طی می کنند. راه خشکی از سواحل غربی مرداب از میان ده بشم به سنگسر و سپس از سواحل دریا به طرف دیه لیسار می رود. »
میرزا ابراهیم نیز که تقریباً همزمان با ملگونف این نواحی را دیده است درباره ی آستارا چنین می نویسد : « اسامی رودهای آستارا که از حد گرگان رود تا سرحد روسیه ۵/۲ فرسخ است: ۱- چلوند ۲- لوندویل ۳- خواجه کاری ۴- رودخانه ی خود آستارا… خانه چوبی و گالیپوش سوای خانه حاکم که سفالپوش است خانه ۲۵۰ باب، مسجد ۱ باب، حمام ۱ باب، در دکان چوبی ۳۰ باب، انبار نفت ۱ باب، انباری که متاع تجار گذاشته شود ۴ باب، کرجی بارکن ۴ فروند. محصول که در عرض سال به عمل می آید: برنج ۷۵۰ خروار دیوانی، وش کتان ۴۰ خروار دیوانی، ابریشم ۶۰ من و در بالاها گندم و جو به عمل می آید و مرغ و ماهی زیاد صید می نمایند. هرساله ۵۰ – ۶۰ فروند کشتی به جهت حمل و نقل بار تجاری می آیند…گمرک خانه ی آستارا در اردبیل می باشد…از آستارا به اردبیل ۸ فرسخ و به نمین پایتخت حاکم ۵ فرسخ و به لنگرکنان ( لنکران) ۴ فرسخ و به انزلی ۲۱ فرسخ است. »
رابینو در جاهای مختلف از کتاب خود از آستارا یاد کرده که به پاره ای از آن ها اشاره می شود :
صفویان تالشی های گیلان را مالکان زمین هایی مانند ارکوان، اوجارود، اولوب، لنکران، دره گور، زاوند، آستارا و کرگانرود دانسته اند. صید ماهی خاویار در رود آستارا با کشتی هایی که دارای طناب و قلاب ماهیگیری می باشند انجام می شود. راه ساحلی آستارا به گسکر یکی از ۳ راه اصلی گیلان بود. آستارا سرحد ایران و روس است و تلگراف تهران – رشت به وسیله ی خطوط اصلی به این ناحیه وصل می شود.
زمانی که شاه طهماسب موافقت کرد که بیه پس به سلطان محمد پسر مظفرسلطان واگذار شود کارکیاسلطان احمد فومنی را به عنوان نایب السلطنه انتخاب نمود ( ۹۶۵ هجری قمری) بعدها که کارکیاسلطان احمد مورد خشم قرار گرفت به دهکه ی توده سر آستارا رفت و مدت ۸ سال در آن روستا به سر برد. آستارا در این زمان به وسیله ی بایندرخان اداره می شد و او این مسئولیت را از سال ۹۴۶ هجری قمری (۴۰- ۱۵۳۹ میلادی) یعنی از وقتی که امیره قباد تالش آستارایی طغیان نموده و پس از مغلوب شدن به کوه ها و جنگل ها گریخته بود به عهده داشت.
آستارا، شهری کوچک در ساحل غربی دریای خزر و در شمالیترین نقطه استان گیلان و آخرین نقطه مرزی ایران و جمهوری آذربایجان است. آستارا از شرق به دریای خزر، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به شهرستان اردبیل و از جنوب به منطقه تالش نشین گیلان محدود است. رود آستارا که از کنار راه شوسه آستارا- اردبیل می گذرد، آستارای ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا می سازد.
در منطقه آستارا علاوه بر زبان ترکی آذربایجان، زبان تالشی نیز رایج است ولی در اثر مهاجرتهای زیاد از اهمیت آن کاسته شده است. آستارا یکی از زیباترین شهرهای شمال استان گیلان است .
آستارا به موجب قانون تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ش. بخش شهرستان اردبیل بود، در مهرماه سال ۱۳۳۷ش. تابع آذربایجان شرقی شد و از خرداد سال ۱۳۳۹ش. جزو استان گیلان گردید.جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۱ش، ۷۰۱۷۰ نفر بوده و در حال حاظر نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ نفر میباشد. از اماکن تاریخی شهرستان آستارا میتوان به بقعه شیخ تاج الدین محمود خیوی در لمیر محله آستارا، قلعه شیندان، قبرستان قدیمی ونه بین که در بالای دهکده توریستی حیران بر سر راه فرعی نمین واقع است، قبرستان قدیمی دهکده گنج کشی از آبادیهای نزدیک حیران، بقعه پیر قطب الدین نزدیک دهکده باغچه سرا، بقعه سیدابراهیم و سیدقاسم که گفته میشود پسران امام موسی کاظم در د هکده کانرود اشاره کرد.
ویژه گی های خاص بندر مرزی آستارا:
- به دلیل استفاده بیش از حد سفال به شهر بام های سفالین معروف است.
- دبیرستان پر افتخار حکیم نظامی نماد فرهنگ بالای شهر می باشد که در سال ۱۳۸۷جشن صد سالگی آن برپا خواهد شد.
- با داشتن بیش از ۸/۹۸% باسواد نخستین شهر با سواد ایران می باشد.
- می توانید به دلیل واقع شدن دریا در شرق و کوه در غرب طلوع و غروب خورشید را در اوج زیبایی به دیده ی تماشا نگریست.
وجه تسمیه آستارا:
- دربارهٔ نام این شهر گفته شده که در آغاز آهستهرو بوده زیرا کاروانان و مسافران زمانیکه به این منطقه مردابی ساحلی میرسیدند ناچار به حرکت آهستهتر میشدند. همان نام اوسته رو یا هوسته رو تالشی به مرور تبدیل به آستارا شده است. (در این مورد نگاه کنید به کتاب بستان الساحه). برخی این نام را برگرفته از ریشه استردن یا ستردن به معنای گرفتن حق العبور یا باج دانستهاند که با توجه به دور افتاده بودن منطقه در سالیان گذشته منطقی بنظر میرسد.
- بر اساس یک نظر گاه دیگر، به دلیل شدت ابری بودن منطقه، اهالی شب ها درزمان دیدن ستاره ها به یکدیگر با عبارت ” آی ستاره” خبر می دادند.
- کلمه آستارا از نام استر یعنی ناهید (آناهیتا) که مورد پرستش مردان ایران باستان بوده، اخذ شده است.
- کلمه آستارا از ترکیه کلمه های تالشی ” اً ” بمعنی آب، ” ستو” بمعنی کنار ساحل و “راو” بمعنی راه اخذ شده است و معنی آن ” راهی در کنار آب” است. دلیل استعمال لین عبارت نیز وجود جاده ای باریک در کناره ساحل در منطقه آستارا قبل از ایجاد جاده های کنونی بوده است.
- نام آستارا از نام استر Ester نام دختر یهودی و همسر شاهزاده کیخسرو اخذ شده است.
- آستارا از کلمه ” استر رو” بمعنی ” یبور با حیوان بارکش” است و دلیل آن کثرت عبور و مرور حیوانات بارکش همراه کاروان ها از معبر تجارتی آستارا در قرن های گذشته بوده است.
اقوام و پیروان مذاهب ساکن در آستارا:
- ارامنه: تا سال ۱۳۱۵ ه .ش تعداد زیادی در آستارا بودند که بعدها به انزلی مهاجرت کردند و تعدادی ساکن می باشند.
- اقوام زرتشتی و کلیمیان: در گذشته در این شهر می زیسته اند که قبور قدیمی در مناطق مختلف چون حیران، ونه بین و لاتون دیده می شوند.
- خلج ها: از اورامانات کرمانشاه آمده و در لوندویل و سیبلی ماندند.
- چاردولوها: باخلج ها التفات یافتند.
- الکچی ها: قبل ازسال ۱۳۰۴ ه.ش آمده و در تله سیفی ماندگار شدند.
- اسبلی ها: در قحطی سال ۲۳۷ ه.ش از آذربایجان آمده و در تله سفی سکنا گزیدند.
- گیلک ها: در پشت مسجد گیلک لر و بعد در تمام نقاط شهرساکن شدند.
- آذری ها و تالش ها: در تمام نقاط شهرساکن شدند.
- اهل تسنن: در روستای عنبران و چند روستای دیگر ساکن شدند.
و اکنون اکثریت ساکنین به زبان آذری با لهجه ای خاص صحبت می کنند.
گمرک:
تاریخ تاسیس گمرک در آستارا، به صورت دقیق نمی باشد. ولی شواهد تاریخی چنان عنوان می کند که: در سال ۱۲۰۵ه.ش وقتی شاه عباس میرزا می خواست برای قشون یورت تهیه کند از فتحعلی شاه در خواست کمک مالی می کند، شاه در جواب می گوید از پول عوارض گمرکی آستارا فراهم کنید. ژان اوبن در کتاب «ایران امروز» به توصیف آستارا پرداخته و می نویسد «آستارا بندری ایت در جوار اردبیل – این شهر گمرکی دارد که از سوی متصدیان بلژیکی اداره می شود»
محوطه گمرك بندر آستارا ۱۲۷۵ – افراد به ترتيب از راست به چپ ۱- ميرزا عليخان امير تومان ۲- حاج حيدر خان امير تومان خوئي ۳- كودك ، فرزند قدرت الملك ۴-قدرت الـملك مباشر خالصجات ۵- حـاج قـلعه بيگي ۶- ذبـيح الـملك ( حيدر خان ) رئيس گـمركات ۷- نشسته ،حاجي علي اصـغر تاجر باشي ۸- عاليـجناب مير جهانگير خان الحسيني ۹- نـماينده بـلژيكي ها
حال گمرک آستارا به عنوان یک اداره ی کل در امور واردات و صادرات قطعی، ورود و خروج موقت، تعاونی مرز نشینان، ترانزیت داخلی و خارجی ، کارنه تیر بین المللی ،مبدا و مقصد کارنه تیر، کاپوتاژ ،امور مسافری، مرجوعی، امانت های پستی و قضایی به فعالیت مشغول می باشد.
این گمرک در رتبه اول تجارت چمدانی در میان مرزهای زمینی و رتبه نخست در میان مرزهای شمال کشور از لحاظ صادرات را به دست آورده است.
شیلات:
قبل از سال ۱۲۵۱ه.ش صید از لنکران تا انزلی در اجاره ی میر ابراهیم خان تالش بوده که میر محمد خان آستارایی، صید گاهی در کولیور انزلی ایجاد نمود و اداره ی آن را بر عهده ی پسرش میر محمد باقر گذاشته که ایشان در انزلی به جوانمردی شهرت داشتند وی در کولیور وفات یافته…
بعد از سال ۱۲۵۱ه.ش امتیاز دریای خزر از طرف دولت ایرات به یکی از اتباع روس واگذار گردید. در آن موقع آستارا ناحیه ی یک شیلات و بزرگترین بازار فروش انواع ماهی بود که به آستارا خان صادر می شده. در سال ۱۳۲۰ه.ش این امتیاز به انزلی واگذار، تا در بهمن ۱۳۳۱ه.ش دوره ی زمامداری دکتر مصدق، شیلات، ملی اعلام شد و پس از احداث مراکز صید دوباره رونق از دست رفته را به دست آورد.
بندر آستارا هم اکنون با مساحتی حدود ۳۳۴ کیلومتر مربع در مجاورت سواحل غربی دریای خزر می باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا و نزدیکی به دره ی حیران و اقلیم کوهستان، آب و هوای مرطوب ومعتدل، اندکی خنک تر از مناطق پست جلگه ای دیگر استان می باشد. محصولات آن غلات، حبوبات، برنج و فر آورد ههای دامی می باشد. دمای این شهر در زمستان بین( ۱۵ تا ۲- )سانتی گراد و در تابستان بین (۱۵تا۳۵) درجه در نواسان است. میزان متوسط بارندگی در سال ۱۲۶۵ میلیمتر می باشد که کم باران ترین وقت خرداد ماه و پرباران ترین وقت آبان ماه گزارش شده است.
تداوم مهاجرتهای روستایی به شهر ها، که بنظر روند طبیعی فرایند گذار اقتصادی می باشد و تبدیل برخی نقاط روستایی به شهر، همچنان از عوامل اصلی افزایش جمعیت شهر نشین و بروز معضلات شهری می باشد.
با مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با تاریخچه ی شهرهای ایران بیشتر آشنا شوید.
شکم گردی در آستارا
شکم گردی در آستارا
آستارا یکی از شهرهای ساحلی ایران میباشد که در شمال شرقی واقع شده است. دارای غذاهای محلی ویژه ی خود میباشد.ماهی یکی از مواد تشکیل دهنده ی غذاهای این شهر میباشد که به دلیل واقع شدن در کنار دریای خزر میباشد.این غذاهای محلی در رستوران ها و هتل های آنجا نیز سرو میشود که مورد توجه گردشگران زیادی نیز واقع میشود، شرکت خدمات اصفهان در این مقاله یکسری از این غذاهای محلی را گرد آورده است. با اصفهان تور همراه باشید.
غذاهای محلی آستارا، همچون لونگی مرغ و ماهی، باستیرمای مرغابی، آش دوغ، بورانی پلو و مسما، هر یک طعمی به یاد ماندنی را به گردشگران و مسافران این شهر مرزی هدیه میکنند.
بهرهمندی از چندین سس محلی به نام رب ازگیل، رب به، رب آلوچه وحشی و رب انار وحشی طعم غذاهای محلی آستارا را متمایز میکند.
در پخت لونگی و باستیرما رب ازگیل و رب آلوچه وحشی به عنوان اصلیترین چاشنیها محسوب میشوند که تقریبا همه زنان و مردان آستارایی به شکل ماهرانهای با پخت این غذاها آشنا هستند.
لونگی مرغ و ماهی
لونگی مرغ و ماهی خوشطعم، از غذاهای خوش طعم سنتی و اصلی مرزنشینان آستارا است. در رأس مواد اولیه این خوراک «رب ازگیل شیرین» و «رب آلوچه ترش یا رب انار» قرار دارد که در ترکیب با یکدیگر طعم به اصطلاح ملسی را به غذا میبخشد.
«لَوَنگی»، ماهی سفید یا مرغ شکمپری است که با ملاتی مثل آن چه در زیتون پرورده میبینید، پر شده است. این غذا به عنوان یکی از محبوبترین غذاها در اکثر رستورانهای آستارا و حومه سرو میشود. برای تهیه و پخت لونگی علاوهبر جوجهی محلی، ماهی سفید با اشپل، مغز گردو، پیاز، آبغوره، نمک و فلفل استفاده میشود.
باستیرمای مرغابی
در باستیرمای آستارا استفاده از مرغابی در اولویت قرار دارد. در پخت این غذا، پس از ترکیب مغز گردو و پیاز خرد شده با رب ازگیل و آبغوره، آن را در شکم مرغابی جاسازی میکنند و زیر برنج آبکش شده می گذارند تا دم بکشد. این غذا را پس از تهیه و پخت کامل به همراه گوجهفرنگی سرخ شده و ترشی هفت بیجار، در منازل با برنج کته و در رستورانها با برنج آبکش سرو میکنند.
مسما
خوراک مسما در نزد مردم شهر مرزی بندر آستارا، جایگاه ویژهای دارد و در اکثر مراسم از قبیل توزیع نذورات و مهمانیها یکی از غذاهای اصلی سفرههای اهالی این خطه است.
در تهیهی این غذا پیاز محلی خرد و سرخ شده با مقدار کمی رب گوجهفرنگی، آلوچهی وحشی خشک شده و جوجهی محلی را پس از تفت دادن در کنار هم قرار میدهند و با کمی آب میپزند تا حدی که آب آن به شکل کامل بخار شده و روغن مخلوط شده با پیاز و چاشنیهای محلی باقی بماند. در مناطق مرکزی و شرقی گیلان نوعی غذا با نام «آلو مسما» پخت میشود که با غذای مردم آستارا کاملا متفاوت است.
چیغیرتما
یکی از خوشمزهترین غذاهای محلی مردم آستارا که بیشتر در وعده شام سرو میشود، «چغیرتما» است. در تهیهی چغیرتمای آستارا، گوشت مرغ محلی، پیاز محلی، سیبزمینی و گوجهفرنگی به شکل مجزا سرخ شده و در پایان با تخممرغ مخلوط میشود.
بورانی پلو
بورانی پلو آستارا برای ناهار و بهخصوص روزهای بارانی پائیزی در سفرهی اکثر خانوادههای آستارایی مشاهده میشود. برنج، خلال کدو که در زبان محلی به آن بورانی میگویند، شیر (به اندازه مقداری که آب برای کته میریزند)، کمی شکر، زردچوبه و کره را با هم مخلوط کرده و میپزند. بورانی پلوی آستارا را به طور معمول با ماهی سفید شور یا ماهی دودی میخورند.
آش دوغ
آش دوغ علاوهبر بندر مرزی آستارا در غرب استان گیلان در مناطقی همچون تالش، استان اردبیل و آذربایجانشرقی هم به شکلهای مختلف تهیه میشود. در مناطق مختلف آستارا برای طبخ آش دوغ نخود را یک روز زودتر در آب میپزند و سپس به همراه سبزی خرد شده، برنج، گوشت قرمز (کوفتههای ریز) و آرد برنج یا گندم در داخل دوغ جوشیده میریزند و میپزند. در آستارا معمولا بر اساس ذائقههای مختلف علاوه بر دوغ محلی ترش از ماست هم برای شیرین شدن آش استفاده میکنند.
جزوز یا قورما
جزوز یا قورما آستارا، غذایی کامل برای صبحانه است که در غذاخوریهای آستارا به نام «جزوز» شناخته میشود. این غذا ترکیبی از جگر، دل و قلوه گوسفندی سرخ شده با سیبزمینی، پیاز و گوجهفرنگی سرخ شده است. اگر به آستارا سفر کردید، تجربه طعم بینظیر این غذا را از دست ندهید.
نذیر چورک آستارا
این نان شباهتهای کمی به «نان فطیر» دارد و نانی مشابه با آن در تالش نیز پخت میشود که به آن «نان زرین» گفته میشود. خمیر «نذیر چورک» با آرد، شیر، کره، تخممرغ، خامه و زعفران و حلوای داخل آن با آرد، شکر، کره و زردچوبه تهیه شده و روی آن با زردهی تخممرغ، رنگ زعفران و کنجد تزئین میشود. پس از آماده کردن نان آن را درون سینیهای مخصوص میچینند.
در گذشته نذیر چورک را درون تنور نانواییها و با پیشرفت تکنولوژی درون فرهای اجاق گاز میپزند. تازه دامادهایی که پس از پایان مراسم خواستگاری پاسخ مثبت را از عروس و خانوادهی وی میگیرند، با پخت نذیر چورک و تهیهی هدایایی نفیس به اتفاق خانواده، برای عرض تبریک عید به منزل پدری عروس میروند.
در مراسم سنتی قره بایرام آستاراییها، نذیر چورک به همراه حلوا و خرما در میان افرادی که برای عرض تسلیت به نزد خانوادههایی که در طول سال عزیزان خود را از دست دادهاند هم توزیع میشود.
با مقاله های دیگر اصفهان تور نیز همراه باشید تا با غذاهای محلی سایر شهرهای ایران و جهان آشنا شوید.